به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "تعارض" در نشریات گروه "محیط زیست"

تکرار جستجوی کلیدواژه «تعارض» در نشریات گروه «علوم پایه»
  • احسان مقانکی*، نوید قلیخانی، عطیه تک تهرانی
    سابقه و هدف

    چگونگی مدیریت جمعیت سگ های پرسه زن یا ولگرد (Canis familiaris) در محیط زندگی انسان و مناطق حفاظت شده گروه های مختلفی از جامعه را رودرروی یکدیگر قرار داده است. این تقابل نقش آفرینان در استان قزوین نیز وجود دارد و مردم و تصمیم سازان در تعامل با یکدیگر برای مدیریت سگ های ولگرد دچار چنددستگی اند. رابطه مردم با سگ های ولگرد تعیین کننده اثری است که این حیوانات اهلی بر ساکنان و گونه های بومی حیات وحش می گذارند. از این رو، ارزیابی آگاهی و نگرش و نیز تعارض جامعه همزیست با سگ های ولگرد و ثبت درس های آموخته در بازنگری روش های مدیریتی راهگشاست.

    مواد و روش ها

    در این پژوهش به کمک یک پرسشنامه اکتشافی از منتخبی از دهیاران و بخشیاران و اعضای شوراهای اسلامی روستای استان قزوین که در یک کارگاه آموزشی - مشارکتی گرد آمده بودند خواسته شد تا در جایگاه یک گروه متمرکز (کانونی)، آگاهی و تجربه و راهکارهای آزموده یا پیشنهادی خود را درباره مدیریت سگ های ولگرد در محیط روستایی به اشتراک بگذارند. ترکیبی از روش های کیفی با رویکرد استقرایی و مدل رگرسیون لجستیک برای تحلیل پاسخ های دریافتی در این نمونه برداری غیرتصادفی استفاده شد.

    نتایج و بحث:

     از پاسخ های 115 نفر از گروه کانونی در تحلیل استفاده شد که 98 روستا در هر 6 شهرستان استان قزوین را نمایندگی می کردند. نمایندگان 6/79 درصد این روستاها (86 نفر از 78 روستا؛ 74 درصد پاسخ دهندگان) سگ های ولگرد را یکی از مشکلات روستای خود برشمردند. نارضایتی از حضور سگ های ولگرد از روستاهای درون یا حاشیه چهار منطقه تحت حفاظت سازمان حفاظت محیط زیست در استان قزوین گزارش شد. نگرانی از آلودگی و انتقال بیماری (3/34 درصد) و ترس از آسیب جانی (1/11 درصد) مهم ترین دلیل ابراز ناخرسندی پاسخ دهندگان از حضور سگ های ولگرد در محیط روستایی بود. تنها یک نفر (کمتر از یک درصد) از پاسخ دهندگان به اثر منفی سگ ولگرد بر حیات وحش اشاره داشت. با افزایش اندازه جمعیت روستا (میانه شیب 3/1، فاصله باور بیزی در سطح اطمینان 95 درصد: 2/0 تا 7/2)، وسعت سکونتگاه انسان در محدوده روستا (1/1، 1/0 تا 7/2) و فاصله روستا از مناطق حفاظت شده یا شکارممنوع (8/0، 2/0 تا 8/1)، احتمال ابراز نارضایتی نمایندگان روستایی از سگ های ولگرد افزایش یافت. بیش از نیمی از پاسخ دهندگان چاره اندیشی با شرایط کنونی را بی فایده دانستند (4/30 درصد) یا ابراز داشتند که مشکل ویژه ای وجود ندارد که به چاره اندیشی فوری نیاز باشد (2/25 درصد). تنها 1/26 درصد پاسخ دهندگان از معدوم کردن سگ های ولگرد به عنوان روش مطلوب مدیریتی یاد کردند. در بین روش های غیرمرگبار که پاسخ دهندگان به آن ها اشاره کردند، کاهش دسترسی سگ های ولگرد به پسماند و جلوگیری از غذادهی (9/13 درصد) و زنده گیری سگ های ولگرد و رهاسازی آنان در مکان جدید به دور از روستاها (4/10 درصد) پرطرفدارترین بودند.

    نتیجه گیری

    رویکردی که شامل مدیریت پسماند، سامان دهی غذادهی به سگ های ولگرد و حذف مداوم بخشی از جمعیت محلی سگ ها با زنده گیری، واکسن، عقیم سازی و نگهداری در پناهگاه مناسب تا یافتن سرپرستی مسئول باشد، مورد توافق بیشتر نقش آفرینان است. با این حال، فراهم آوردن منابع مالی و انسانی کافی برای مدیریت جمعیت رو به رشد سگ های ولگرد به شیوه ای که اخلاقی و مورد پذیرش جامعه باشد و آثار منفی سگ ها بر حیات وحش را نیز به حداقل برساند، چالش بزرگی است که تنها با همراهی همه نقش آفرینان و ارزیابی منطقی نقاط ضعف و قوت هر راهکار به نتیجه می رسد.

    کلید واژگان: سگ ولگرد, گوشتخواران اهلی, تعارض, پیمایش آگاهان محلی, گروه کانونی
    Ehsan Moqanaki *, Navid Gholikhani, Atie Taktehrani
    Introduction

    There is much debate about the management of free-ranging dogs (Canis familiaris) in rural environments and protected areas of Iran. One example is Qazvin Province in north-central Iran, where there has been a steady increase in conflicts between different socioeconomic groups of the public about free-ranging dogs. The relationship between people and free-ranging dogs shapes the impact of these domestic carnivores on wildlife and the human environment. Therefore, understanding residents’ attitudes and interactions between humans and free-ranging dogs can provide insights into the extent of the conflict and propose alternative management interventions that are locally feasible.

    Material and Methods

    In this study, we asked a focus group of 115 village council members from 98 villages across Qazvin Province to share their knowledge and experience of living with free-ranging dogs and management solutions. We used an exploratory questionnaire with two open-ended questions focusing on (1) whether there is free-ranging dog-human conflict in each village, (2) risks associated with living with free-ranging dogs in rural areas, and (3) appropriate intervention methods. We analysed the resulting data using a qualitative social science approach and fitted a generalized linear mixed model to quantify village-level determinants of complaints.

    Results and Discussion

    In total, 74% of respondents (86 representatives from 78 villages) identified free-ranging dogs as a problem to residents’ safety and livelihood. Problems with free-ranging dogs were reported from human settlements inside four out of five protected areas in Qazvin Province. Transmission of diseases and parasites (34.3%) and fear of dog bites and attacks (11.1%) were the most common perceived risks associated with free-ranging dogs. Only one respondent felt the need to control free-ranging dogs to reduce their impact on wildlife. The probability of complaints by the respondents about free-ranging dogs increased with an increase in human population size (median and 95% Bayesian credible interval limits of slope βpopulation = 1.3, 0.2 – 2.7), the extent of human settlement areas (βsettlement = 1.1, 0.1 – 2.7), and distance from protected areas (βprotected = 0.8, 0.2 – 1.8) in their villages. Over 50% of the respondents stated that either there is no solution (30.4%) or there is no major conflict with free-ranging dogs that would require an alternative management strategy (25.2%). Only 26.1% of the respondents preferred lethal control measures. The rest of the respondents preferred non-lethal control measures, with reducing food available (13.9%) and trap-and-release to a new site (10.4%) as the most popular alternatives.

    Conclusion

    Designing and implementing management interventions that are well-accepted by the public and minimize the negative impact of free-ranging dogs on Iranian wildlife is increasingly challenging. Education and awareness efforts can reduce the negative impacts of free-ranging dogs, but they cannot replace the need for active management interventions. The most effective methods to minimize the impact of free-ranging dogs that would be well-accepted by the public are improving waste management and constantly reducing the dog population size through removing individuals without owners from the population by non-lethal methods, including sterilization and transfer to dog shelters. Given the diverse community of stakeholders, participatory decision-making is required to manage free-ranging dog populations in rural areas of Iran.

    Keywords: Free-Ranging Dog, Domestic Carnivores, Conflict, Key Informant Survey, Focus Group
  • سروش ذبیح اللهی، جواد میرزایی*، فرزاد اسکندری، منوچهر نمیرانیان، آرزو سلطانی
    زمینه و هدف

    از فعالیت های تبدیل جنگل به زمین کشاورزی، زراعت در زیر آشکوب جنگل و چرای دام در جنگل به عنوان مهم ترین عوامل تخریب جنگل های زاگرس یاد می شود و در این مورد دست اندرکاران محلی و دولتی نظرات متناقضی با یکدیگر دارند. در روستای جنگلی آلمانه فعالیت های کشاورزی اعم از زراعت و باغبانی یا در داخل جنگل (به صورت زراعت در زیر آشکوب جنگل، یا جنگل تراشی و تبدیل آن به زراعت و باغ) و یا در حاشیه جنگل انجام می گیرد که در هر صورت بر جنگل تاثیرگذار هستند. همچنین در این روستا دامداری نیز تاثیر مستقیمی بر جنگل داشته و همواره می توان آن را جزء جدایی ناپذیر جنگل عنوان نمود. این تحقیق با هدف دستیابی به دیدگاه دست اندرکاران در مورد فعالیت های کشاورزی و دامداری در جنگل های سامان عرفی آلمانه شهرستان سروآباد در زمستان سال 1396 انجام گرفت.

    روش بررسی

    جامعه آماری این تحقیق شامل مردم روستای آلمانه و تعدادی از کارشناسان اداره های منابع طبیعی و جهاد کشاورزی استان کردستان است. ابزار اصلی تحقیق پرسشنامه است و در مجموع دیدگاه 115 نفر از دست اندرکاران محلی و دولتی به روش طیف لیکرت در مورد سه فعالیت تبدیل جنگل به زمین کشاورزی، زراعت در زیرآشکوب جنگل و چرای دام در جنگل مورد بررسی قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها از آزمون های آماری کروسکال والیس و من وایت نی استفاده و کلیه تحلیل ها توسط نرم افزار آماری SPSS نسخه 22 انجام شد.

    یافته ها

    بر اساس نتایج، دست اندرکاران محلی فعالیت های خود را در راستای تخریب جنگل دانستند و کارشناسان کشاورزی نیز با آنان هم عقیده بودند. اما کارشناسان منابع طبیعی دیدگاه مخالفی داشتند. در مجموع دست اندرکاران محلی و دولتی در مورد بسیاری از گویه های مربوط به فعالیت ها دیدگاه متفاوتی داشتند و تعارض بین بهره برداران محلی و کارشناسان دولتی، خصوصا کارشناسان منابع طبیعی به وضوح مشاهده گردید.

    بحث و نتیجه گیری

    در نهایت از دیدگاه دست اندرکاران، یک گویه ی مشترک به عنوان گویه ی منتخب در هر سه فعالیت انتخاب گردید که نشان داد  انجام این فعالیت ها، به دلیل مشکلات اقتصادی و کمبود درآمد مردم محلی است.

    کلید واژگان: مردم محلی, اداره های دولتی, تعارض, پرسشنامه, سامان عرفی آلمانه
    Soroush Zabihollahi, Javad Mirzaei *, Farzad Eskandari, Manuchehr Namiranian, Arezo Soltani
    Background and Objectives

    Forest conversion to agriculture, Forest Understory cultivation and grazing in the forest are considered as the most important factors in the destruction of Zagros forests and in this regard, local and governmental stakeholders have different and contradictory views together. The purpose of this study was to gain a perspective of stakeholders regarding agricultural and livestock activities in Almaneh allotment forests in Sarvabad city. In the Almaneh`s forest village, agricultural activities whether farming or horticultural are carried out either inside the forest (in the form of understory farming, or deforestation and conversion to agriculture and orchard) or at the edge of the forest which in any case affects the forest. In this village livestock also has a direct impact on the forest and it can always be described as an integral part of the forest.

    Material and Methodology

    The statistical society of this study includes the people of Almaneh village and some experts of the Natural Resources and Agricultural offices of Kurdistan province. The main instrument of the study is a questionnaire and In total, 115 local and state stakeholders views using a Likert scale on Forest conversion to agriculture, Forest Understory cultivation and grazing in the forest were investigated. Kruskal-Wallis and Mann-Whitney tests were used for data analysis using SPSS software.

    Findings

    According to the results, local stakeholders are not aware of their activities in deforestation and agricultural experts agree with them. But natural resources experts have opposite view. In other words, local and state practitioners have a different perspective on many aspects of the activity and the conflict between local practitioners and government experts, especially natural resource experts, is clearly visible.

    Discussion and Conclusion

    So, from a stakeholders perspective, a common item is selected as the selected stakeholders item in all three activities, which shows that these activities are due to economic problems and the lack of local people's income.

    Keywords: Local people, government offices, Conflict, Questionnaire, Almaneh Allotment
  • علیرضا محمدی*

    انقراض های اخیر ناشی از تلافی جویی انسان در برابر حیات وحشی است که سرمایه های انسانی را تهدید کرده اند یا تصور می شود منافع فعلی یا آینده انسان را تهدید می کنند. تعارض به هر نوع درگیری یا برخوردی بین انسان، سرمایه های انسانی و حیات وحش گفته می شود که منجر به رقابت می گردد. بنابراین تعارض شامل آسیب انسان به حیات وحش و هم چنین حیات وحش به انسان است که ممکن است به هر دلیلی رخ دهد. تعارض بین انسان و گوشت خواران  در کشور ایران نیز در دهه اخیر رشد قابل ملاحظه ای داشته است. در بین گوشت خواران، گرگ خاکستری (Canis lupus) تعارض بالاتری با انسان و دام دارد. گرگ در بسیاری از کشورها به عنوان یک مثال عمومی برای تقابل و یا تعارض با مردم محلی شناخته شده است. در خاورمیانه مشاهدات میدانی و مطالعات صورت گرفته درباره رژیم غذایی گرگ حاکی از وابستگی این گونه به منابع غذایی انسانی (دام اهلی، پسماندها و غیره) است که این امر منجر به تعارض شدید این گونه با جوامع بومی گردیده است. متاسفانه تعارض بین انسان و گرگ دربرخی از مناطق کشور به ویژه مناطق غربی ایران (استان های همدان، زنجان، کردستان و اردبیل) به اوج خود رسیده است تا جایی که در سال های اخیر تعدادی از مردم محلی و هم چنین تعداد زیادی از دام های اهلی توسط  گرگ کشته شده اند. به همین دلیل پرداختن به جنبه های بوم شناسی و رفتاری این گونه گامی مهم در جهت کاهش تعارضات محسوب می شود. در این مطالعه با استفاده از مرور منابع داخلی و خارجی مطالب به تفکیک به رژیم غذایی، هیبرید سگ و گرگ، مدیریت پسماند، مدیریت لاشه یا پسماند مرغداری و دامداری ها، مدیریت حملات گرگ به انسان و هم چنین مدیریت حملات گرگ به دام تقسیم و به تفکیک شرح داده شدند. تلاش شده است تا برخی از آخرین یافته های محققین در جهان و مطالعات صورت گرفته درایران استفاده گردد. نتایج این مطالعه می تواند به منظور مدیریت تعارض گرگ در کشور ایران مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: گوشتخواران, تعارض, همزیستی, حمله به انسان, حمله به دام
    Alireza Mohammadi *

    Recent extinctions often resulted from humans retaliating against wildlife that threatened people’s interests or were perceived to threaten current or future interests. Conflict is any encounter between wildlife and humans or their property resulting in a contest or interference competition. Therefore, conflict includes humans harming animals or animals harming humans or their property claims, and the harm may be motivated by any reason (intention is irrelevant). The conflict between humans and carnivores in Iran has also grown significantly in recent decades. Among carnivores, the gray wolf (Canis lupus) has a higher conflict with humans and animals. Wolves are known in many countries as a common example of conflict with local people. In the Middle East, field observations and studies on the wolf diet indicate the dependence of this species on anthropogenic food resources (livestock, waste, etc.), which has led to a severe conflict between this species with local communities. Unfortunately, the conflict between humans and wolves has reached its peak in some parts of the country, especially in the western regions of Iran (Hamadan, Zanjan, Kurdistan, and Ardabil provinces) to the point that in recent years a number of local people, as well as a large number of livestock, have been killed by wolves. Therefore, addressing the ecological and behavioral aspects of this species is an important step in reducing conflicts. In this research, using a review of some important papers related to human-wolf conflict, we described some subjects into wolf diet, a wolf-dog hybrid, waste management, livestock and poultry carcass management, and management of wolf attacks on humans and livestock. An attempt has been made to use some of the latest findings of researchers in the world and studies conducted in Iran. The results of this study can be used to manage of human-wolf conflict in Iran.

    Keywords: Carnivores, conflict, coexistence, Attack on humans, livestock depredation
  • محمد عسگری *، محسن جوانمیری پور، وحید اعتماد

    بررسی نقش های بوم شناختی جانورانی که در جنگل زیست دارند همواره به عنوان حلقه ی گمشده در مطالعات مربوط به علوم و بوم شناسی جنگل به حساب می آید. هدف مطالعه حاضر بررسی نقش های بوم شناختی و اجتماعی- اقتصادی خرس قهوه ای (Ursus arctos syriacus) در جنگل های شمال ایران است. این مطالعه با استفاده از اسناد کتابخانه ای که شامل کتب مربوط به بوم شناسی جنگل، جنگل شناسی، علوم حیات وحش، تاریخی، مردم شناسی، جامعه شناسی محیط زیست، حقوق و قوانین منابع طبیعی و شرح حال نویسی و همچنین مرور تحقیقات و منابع شامل مقالات و گزارش های مرتبط، کاوش و جست و جو در فضای مجازی و کسب اطلاعات مرتبط، همراه با انجام مصاحبه ساختار نیافته صورت گرفت. مصاحبه ی ساختار نیافته با روش تحلیل محتوای کیفی با کارشناسان حوزه ی بوم شناسی جنگل و حیات وحش و افرادی از جوامع بومی- محلی که با خرس قهوه ای تعارض دارند نظیر باغداران، زنبورداران و دامداران صورت گرفت. از طریق آزاد گذاردن اطلاع رسانان به طوری که بتوانند موضوع را کاملا آزادانه از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار داده و آنان به هر طریقی که تمایل داشته باشند در مورد نقش های بوم شناختی و اجتماعی- اقتصادی خرس قهوه ای در جنگل های شمال ایران نظر دهند. اسناد مطالعه شده نشان میدهد که از نظر بیولوژیک خرس قهوه ای در کنترل جمعیت حشرات، بی مهرگان و مهره داران کوچک، تسهیل تجزیه و پوسیدگی خشک دارهای جنگلی، انجام هرس طبیعی، تسریع زادآوری طبیعی درختان جنگلی،ایفای نقش رفته گر با لاشه خواری در جنگل و کاهش احتمال آتش سوزی در جنگل تاثیر دارد. از نظر اجتماعی-اقتصادی نیز به فعالیت های معیشتی از قبیل زنبورداری، باغداری و دامداری خساراتی را وارد می سازد و از این طریق باعث ایجاد برخی باورها در مورد این حیوان شده است. آگاهی نقش های بوم شناختی جانوران جنگلی نظیر خرس قهوه ای در جابجایی و استقرار بذور درختان جنگلی، حاصلخیزی خاک، رفته گر طبیعت و غیره منتهی به شناخت و آگاهی تصمیم گیران و جوامع بومی از جانوران شده و در نتیجه در حفاظت از حیات وحش کمک قابل توجهی میکند.

    کلید واژگان: باورها, بوم شناسی, جنگل, خرس, تعارض
    Mohammad Asgari*, Mohsen Javanmiri Pour, Vahid Etemad

    The study of ecological roles of animals that live in forest stands is always considered as a missing link in studies related to forest science and ecology. The aim of current study is to investigate the ecological and socio-economic roles of brown bear (Ursus arctos syriacus) in the forests stands of northern Iran. This study uses library documents that include books on forest ecology, forestry, wildlife science, history, anthropology, environmental sociology, natural resource law and biography, as well as research reviews and sources including related articles and reports, exploration and searches throw internet and obtained relevant information, along with conducting unstructured interviews. Unstructured qualitative content analysis interviews were conducted with experts in the field of forest and wildlife ecology and individuals from indigenous communities who are in conflict with brown bears such as gardeners, beekeepers and ranchers. By releasing informants so that they can explore the issue quite freely from a variety of perspectives, and they can comment in any way they wish on the ecological and socio-economic roles of the brown bear in the forests of northern Iran. The studied documents show that biologically brown bears control populations of insects, invertebrates and small vertebrates, facilitate decomposition and decay of forest dead woods, perform natural pruning, accelerate the natural regeneration of forest trees, playing a scorching role in carnivores and reduce the risk of forest fires. Affects the forest. Socio-economically, it also damages livelihood activities such as beekeeping, horticulture and animal husbandry, thereby creating some beliefs about the animal. Awareness of ecological maps of forest animals such as brown bears in the movement and establishment of seeds of forest trees, soil fertility, natural habitat, etc. leads to the knowledge and awareness of decision makers and indigenous communities of animals and thus helps significantly in wildlife protection.

    Keywords: Beliefs, Ecology, Forest, Bear, Conflict
  • محمد عسگری*، محسن جوان میری پور

    امروزه زندگی شهری با چالشی جدید به نام حضور سگهای ولگرد در محیط های شهری مواجه است. هدف از پژوهش حاضر بررسی مهمترین مصادیق تعارض و مهمترین راهکارهای تعدیل تعارض سگ- انسان و سگ- حیاتوحش در شهر رباطکریم است. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 40 نفر از افراد دانشگاهی، بخش اجرایی که شامل بهداشت و درمان، دامپزشکی، اداره محیط زیست، شهرداری (واحد خدمات شهری، حمل و نقل، مدیریت پسماند و فضای سبز)، اعضای سازمانهای مردم نهاد مرتبط با محیط زیست و منابع طبیعی و خبرنگاران محلی انتخاب و با آنها مصاحبه به روش ساختار نیافته صورت گرفت. سپس با استفاده از روش تحلیل محتوی کیفی استقرایی، یافته های حاصل از مصاحبه تفسیر و طبقه بندی شدند. بدین صورت که با استفاده از روش کدگذاری باز، اولین معانی استخراج شده از مصاحبه ها، "مفاهیم"؛ مقوله بندی مفاهیم، "کدهای فرعی"؛ و مقوله بندی کدهای فرعی، "کدهای اصلی" استخراج شدند. نتایج نشان دادند که در ارتباط با مهمترین مصادیق تعارض و مهمترین راهکارهای تعدیل تعارض سگ- انسان و سگ- حیات وحش در شهر رباط کریم به ترتیب شامل 30 و 24 مفاهیم، 13 و 12 کد فرعی و 6 و 7 کد اصلی وجود دارند. همچنین مفاهیم "احتمال گاز گرفتگی و ابتلا به ویروسهای هاری و تب مالت" و "جمع آوری سگها از سطح شهر"، به ترتیب پر تکرارترین مفاهیم هستند. مهمترین مصادیق تعارض و مهمترین راهکارهای تعدیل تعارض سگ- انسان و سگ- حیات وحش در شهر رباط کریم به ترتیب با 24 و 19 تکرار بیان شده است. با انجام راهکارهایی از قبیل تعامل ادارات ذی ربط، احداث کمپ نگهداری از سگهای بلاصاحب و اقدامات اجتماعی میتوان به تعدیل تعارض سگ- انسان و سگ- حیات وحش در شهر رباط کریم کمک شایانی نمود.

    کلید واژگان: تحلیل محتوای کیفی, تعارض, حیات وحش, سگ, شهر رباط کریم
  • محسن صالحی، حسین وارسته مرادی*، حسین بارانی
    درگیری بشر و حیات وحش موضوعی نوظهور در عصر کنونی است که با گذشت زمان شدت یافته است. این تحقیق جنبه های مختلف درگیری انسان و حیوانات وحشی را در پارک ملی گلستان ارزیابی می کند. مطالعه حاضر در ابتدا با استفاده از تحقیق میدانی برای جمع آوری اطلاعات اولیه در میان افراد بومی روستاهای اطراف پارک انجام شد. برای کسب اطلاعات تکمیلی در مورد مناقشات انسان و حیات وحش و نگرش مردم محلی نسبت به حیات وحش در منطقه مورد مطالعه از روش پرسش نامه باز و بسته استفاده شد. پاسخ دهندگان از جنس ها، گروه های سنی، گروه های دینی، مشاغل و زمینه های تحصیلی مختلف بودند. چهارده روستا بر اساس اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از بررسی اولیه، فاصله از پارک، مشکلات مربوط به آسیب زراعی، تلفات دام، بهداشت و سلامت انسان و وابستگی مردم محلی به پارک انتخاب شدند. در مجموع، 489 نفر به طور تصادفی برای مصاحبه انتخاب شدند. بیشتر پاسخ دهندگان (83/46 درصد) عقیده داشتند در طی سال های اخیر جمعیت حیوانات مشکل ساز در منطقه افزایش یافته است. انواع اصلی درگیری های انسان- حیات وحش در این منطقه شامل حمله به محصول، شکار دام، افزایش خطر بیماری های دامی و تهدیدهای مستقیم برای زندگی انسان بود. 14/35 درصد از پاسخ دهندگان خسارت به محصولات را عامل اصلی مقابله با حیات وحش می دانستند. 64/32 درصد از پاسخ دهندگان شکار دام توسط حیوانات وحشی، 58/16 درصد از پاسخ دهندگان تهدید جان انسان و 63/15 درصد از پاسخ دهندگان تهدید سلامت و بهداشت انسان توسط حیات وحش را دلایل مقابله خود با حیات وحش می دانستند.
    کلید واژگان: تعارض, انسان, حیات وحش, حفاظت, پارک ملی گلستان
    Mohsen Salehi, Hossein Varasteh Moradi *, Hossein Barani
    The conflict between human and wildlife is a newfound issue in the present era that has intensified over time. This study evaluates different aspects of human-wildlife conflict in the Golestan National Park. The present study was initially conducted using field research to collect basic information among the native villagers around the Golestan National park. A questionnaire method (open and closed) was used to obtain additional information about human and wildlife conflicts and the attitude of local people towards wildlife in the study area. Respondents were of different genders, age groups, religious groups, occupations and fields of study. Fourteen villages were selected based on the data collected using a preliminary survey, distance from the park, problems related to agricultural damage, livestock losses, human health and dependence of local people on the park. Totally, 489 people were randomly selected for interview. The majority of respondents (46.83%) believed that the population of problematic animals in the region has increased in recent years. The main types of human-wildlife conflicts in the study area were include crop attacks, livestock hunting, increased risk of animal diseases, and direct threats to human life. 35.14% of the respondents considered damage to crops as the main factor in dealing with wildlife. Also, 32.64%, 16.58% and 15.63% of the respondents considered the hunting of livestock by wild animals, the threat to human life and the threat to human health by wildlife as the reasons for their confrontation with wildlife, respectively.
    Keywords: Human, Wildlife, conflict, Protection, Golestan National Park
  • محمد عسگری*، محسن جوانمیری پور، سید رضا میرمعینی، وحید اعتماد
    زمانی که نیازها و رفتارهای حیات وحش بر روی انسان یا رفتار انسان بر نیازهای حیات وحش تاثیر منفی بگذارد تعارض انسان و حیات وحش اتفاق می افتد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تعارض انسان و حیات وحش در محیط های روستایی و شهری در شهرستان رباط کریم است. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 45 نفر از افراد دانشگاهی، بخش بهداشت و درمان، اداره محیط زیست، شهرداری (واحد خدمات شهری، حمل و نقل و مدیریت پسماند)، سازمان های مردم نهاد مرتبط با محیط زیست، فعالان بخش کشاورزی - دامداری و سالخوردگان بومی انتخاب و با آن ها مصاحبه به روش ساختار نیافته صورت گرفت. سپس با استفاده از روش تحلیل محتوی کیفی استقرایی، یافته های حاصل از مصاحبه تفسیر و طبقه بندی شدند. بدین صورت که با استفاده از روش کدگذاری باز، اولین معانی استخراج شده از مصاحبه ها، «مفاهیم»؛ مقوله بندی مفاهیم، «کدهای فرعی»؛ و مقوله بندی کدهای فرعی، «کدهای اصلی» استخراج شدند. از نتایج کدگذاری باز، 4 مقوله اصلی به دست آمد. مقوله اصلی 1 به آسیب رسانی به باغات و تخریب محصولات کشاورزی، مقوله اصلی 2 به ضرر اقتصادی و ایجاد ترس و وحشت در میان روستاییان، مقوله اصلی 3 به صدمه و ایجاد تلفات شدید دامی و مقوله اصلی 4 به اختلال نظم و امنیت محیط شهری و انتقال عوامل بیماری زا اختصاص پیدا کرده است. به طور کلی رسانه های عمومی، تشکیل کمیته ی محیط زیست در فرمانداری شهرستان، تشکیل سازمان های مردم نهاد با هدف برگزاری دوره های آموزشی، همکاری سازمان محیط زیست شهرستان با شهرداری در جهت جمع آوری سگ های ولگرد و عقیم سازی آنان، همکاری سازمان های مربوطه با شبکه بهداشت و درمان به منظور تزریق واکسن های مورد نیاز به سگ های ولگرد در راستای کاهش بیماری های اپیدمی مشترک میان انسان و حیوان، بیمه باغات (تاسیسات و محصولات)، بیمه دام های اهلی (گوسفند و بز) از راه کارهای تعدیل تعارض انسان با حیات وحش پیشنهاد شده است.
    کلید واژگان: ارزیابی, تحلیل محتوای کیفی, تعارض, حیات وحش, رباط کریم
    Mohammad Asgari *, Mohsen Javanmiri Poor, Seyed Reza Mirmoeini, Vahid Etemad
    When the needs and behaviors of wildlife affect humans or the behavior of wildlife negatively affects the needs of wildlife, the conflict between humans and wildlife occurs. The purpose of current study is to investigate the conflict between human and wildlife in rural and urban environments in Robat Karim. For this purpose, it was used purposive sampling method, 45 academics, health department, environment department, municipality (municipal services, transportation and waste management unit), environmental NGOs, agricultural and livestock activists and Indigenous guys were selected and interviewed in an unstructured form. Then, by using inductive qualitative content analysis, the findings of the interview were interpreted and classified. Thus, using the open coding method, the first meanings extracted from the interviews are "concepts"; Categorization of concepts, "subcodes"; and subcategory categorization, "main codes" were extracted. From the open coding results, 4 main categories were obtained. Main category 1 pointed to damage to garden facilities and destruction of agricultural products, main category 2 pointed to inflict economic losses and create fear and panic among the villagers, main category 3 pointed to damage and cause severe livestock casualties and main category 4 pointed to disrupt discipline and The tranquility of the urban environment and the transmission of pathogens have been emphasized. In general, public media, forming an environmental committee in the city governorate, forming NGOs with the aim of holding training courses, cooperation of the city environmental organization with the municipality to collect stray dogs and sterilize them, cooperation of relevant organizations with the health network organization to vaccinate stray dogs to reduce epidemics illnesses, insuring gardens (facilities and products), insuring livestock (sheep and goats) are approaches to mitigate human-wildlife conflict.
    Keywords: evaluation, Qualitative Content Analysis, conflict, Wildlife, Robat Karim
  • ماریا مددی، باقر نظامی بلوچی*، محمد کابلی، حمیدرضا رضایی، علیرضا محمدی

    بررسی نگرش جوامع محلی نسبت به گوشت خواران در زیستگاهی که این گونه ها با انسان در تقابل هستند، برای مدیریت و حفاظت از این گونه ها ضروری است. در مطالعه حاضر به منظور شناخت نگرش جوامع محلی نسبت به حضور خرس قهوه ای در استان مازندران پرسشنامه ای طراحی و 230 نفر از مردم محلی مصاحبه صورت گرفت. در این مطالعه متغیرهای سن، تحصیلات، تجربه حمله خرس به انسان، تجربه حمله خرس به سرمایه   های انسانی، ترس از خرس، دانش مردم محلی از نقش خرس و باورهای سنتی مردم محلی به عنوان متغیر مستقل و نیز پذیرش (1) و یا عدم پذیرش (0) توسط مردم محلی در زیستگاه هایی که همزیستی دارند به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شد. در نهایت با استفاده از روش آماری رگرسیون منطقی دوتایی نگرش جوامع محلی در خصوص پذیرش یا عدم پذیرش این گونه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد در بین متغیرهای بررسی شده افرادی که دانش بالایی در خصوص این گونه دارند، افرادی که از این گونه می ترسند و افرادی که باور سنتی نسبت به این گونه دارند موافق حضور خرس در طبیعت هستند. نتایج نشان داد که دانش جوامع محلی در خصوص خرس بر نگرش مثبت و علاقمندی به حضور خرس موثر بوده هم چنین ترس از خرس سبب نگرش منفی و عدم علاقه به خرس نشده است. اما با توجه به افزایش تعارضات در سال های اخیر در استان مازندران ممکن است ضررهای اقتصادی سبب افزایش اقدامات تلافی جویانه توسط مردم محلی شود و بقای این گونه را با خطر رو به رو کند.

    کلید واژگان: تعارض, استان مازندران, جوامع محلی, خرس قهوه ای, نگرش جوامع محلی
    Maria Madadi, Bagher Nezami Balouchi *, Mohammad Kaboli, HamidReza Rezaei, Alireza Mohammadi

    The Survey of attitudes of local communities towards carnivores in the natural habitats where these species interact with humans is essential for the management and conservation of these species. In this study, we designed a questionnaire form and 230 people were interviewed to find out the attitude of local communities towards the presence of the brown bear in the Mazandaran province. The independent variables of the analyses which were considered are age, education, bear attacks to humans and on human capital, bear fear, knowledge of local people about bear's role in nature, traditional beliefs of local people and acceptance (1) or non-acceptance (0) of the bear by locals in the habitat. Finally, by using binary logistic regression statistical methods, the attitude of local communities regarding acceptance or rejection of this species was analyzed. The results showed that among the studied variables, those people who are highly knowledgeable, those who are afraid of species and those who have a traditional belief about the species agree with the presence of bears in nature. The results study showed that the knowledge of the local communities about the bear has a positive effect on their attitude and interest in the presence of the bear, and fear of the bear did not cause a negative attitude and a lack of interest in the presence of the bear. But given the increasing conflict in recent years in the province of Mazandaran, economic losses may increase retaliation by local people and jeopardize the survival of the bear.

    Keywords: Local people attitude, Brown bear, conflict, local communities, Mazandaran Province
  • سیاوش رضازاده، میرمهرداد میرسنجری*

    در سال های اخیر، تداخل نیاز های طبیعی حیات وحش مانند تامین آب،‏ غذا،‏ پناه و مکان تولیدمثل و نیازهای انسان در اراضی طبیعی،‏ منجر به بروز تعارضاتی جدی میان انسان و حیات وحش شده است.افزایش حوادث ناشی از خسارات وارد شده به انسان، دام و باغات توسط خرس در استان قزوین یکی از نمونه های بارز این تعارض به شمار می آید. برای رفع این تعارضات تدوین و اجرای برخی استراتژی های سازگار با شرایط اقتصادی- اجتماعی مناطق می تواند راه حل موثری برای کاهش تعارضات در این مناطق تلقی شود. در این پژوهش نقاط قوت و ضعف موجود در استان و نیز فرصت ها و تهدیداتی که گونه با آن ها مواجه است و یا در آینده با آن ها مواجه خواهد شد،‏ شناسایی و برای تدوین یک استراتژی مدیریتی کارآمد به کار گرفته شد. سپس از طریق دسته بندی،‏ وزن دهی و تجزیه و تحلیل عوامل ضعف و قوت و نیز فرصت و تهدید موجود،‏ با استفاده ازماتریس SWOT،‏ استراتژی های مناسب تدوین شد. در نهایت با استفاده از ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی (QSPM) و با توجه به نتایج به دست آمده،‏ سه راهبرد اجرای کامل برنامه عمل حفاظت از خرس قهوه ای با جذب اعتبارات لازم توسط اداره کل حفاظت محیط زیست استان، آموزش جوامع محلی و ترویج روش های موثر در حفاظت از کندوها و باغات در برابر حملات خرس، افزایش تعداد محیط بانان و تجهیز پاسگاه ها به منظور حفاظت بهتر از زیستگاه های خرس و حضور مستمر محیط بانان در نواحی داغ به عنوان مهم ترین استراتژی ها در جهت تهیه برنامه مدیریت راهبردی کاهش تعارضات خرس قهوه ای در استان قزوین هستند.‏

    کلید واژگان: تعارض, برنامه مدیریت استراتژیک, خرس قهوه ای, استان قزوین, روش SWOT, ماتریس QSPM
    Siavash Rezazadeh, MirMehrdad Mirsanjari *

    In recent years, the interference of wildlife natural needs such as water, food, shelter and the place of reproduction supply and human needs in natural lands have lead to the serious conflicts between humans and wildlife. One of the most obvious examples of this conflict is the increase in incidents caused by losses incurred by bears to humans, livestock and gardens in Qazvin province. Drafting and implementing a consistent strategic management plan in agreement with areas socio-economic conditions, can be considered an effective solution to reduce conflicts in these areas. In this study, we looked for the strengths and weaknesses as well as opportunities and threats to which environmental management of this province is facing and/or will be faced in future. Then we categorized, weighted and analyzed them, using SWOT analysis. Finally, we applied a quantitative strategic planning matrix (QSPM) to prepare an appropriate strategic management plan to remove or reduce the conflicts. The results showed three principal strategies are as the most important strategies for providing a strategic management plan for reducing Brown Bear conflicts including; (i) Complete implementation of the action plan of brown bears protection with attracting the necessary credits by the Department of Environmental Protection of the Qazvin province, (ii) Education of local communities and promote of effective methods for protecting beehives and gardens from bears' attacks, and (iii) Increasing the number of rangers and equipping the Rangers station in order to better protect of the bears' habitats and Permanent presence of Rangers in hot spot areas.

    Keywords: conflict, Strategic Management Plan, Brown bear, Qazvin province, SWOT, QSPM
  • مکرمه بهمنش، منصوره ملکیان*، سیما فاخران اصفهانی، محمود رضا همامی، محسن احمدی
    شناسایی آسیب ها و خسارات ناشی از حمله حیوانات وحشی به دام اهلی، طیور و انسان از مباحث مهم در مدیریت حیات وحش است. حمله حیوانات وحشی، خسارات و هزینه های مالی و حتی آسیب های روحی به افراد خسارت دیده وارد می کند. اولین قدم در پیشگیری از بروز این خسارات یا مدیریت آن، ارزیابی میزان و شدت خسارت و شناسایی عواملی است که نقش مهمی در ایجاد تعارض بین انسان و حیات وحش دارد. تاکنون در ایران، پژوهش های به نسبت محدودی درباره شدت خسارت حیات وحش به انسان در مقایسه با سایر عوامل طبیعی انتشار یافته است. برای شناخت بهتر رابطه انسان و گوشت خواران در ایران، این پژوهش در منطقه شرق استان اصفهان شامل شهرستان های نایین و اردستان و از طریق مصاحبه با 367 نفر از ساکنان 18 روستا انجام شد. در این مطالعه براساس نظر مصاحبه شوندگان، گونه های آسیب رسان و میزان آسیب پذیری دام و طیور ناشی از بیماری و حملات گوشت خواران در بازه زمانی زمستان 1395 تا  بهار 1396 بررسی شد. نتایج نشان داد که بر اساس اعتقاد دامداران مصاحبه شده، بیش ترین تلفات دام مربوط به گرگ خاکستری (92/7% موارد گزارش شده خسارت حیات وحش) بوده و گونه های دیگر شامل شغال، روباه معمولی،کفتار راه راه، گربه وحشی،کاراکال و پلنگ با سهم اندک در ادعای تعارض در رتبه های بعدی قرار گرفتند. بررسی سایر عوامل موثر بر تلفات دام در این منطقه نشان داد که خسارت تلفات دام اهلی ناشی از بیماری ها 2/5 برابر تلفات گزارش شده از حمله گرگ بوده است. به نظر می رسد که مشاهده به نسبت فراوان گرگ در منطقه توسط روستاییان و ذهنیت آنان از رفتار تهاجمی گرگ باعث شده که در نظر مردم محلی، گرگ به عنوان مهم ترین عامل تلفات دام شناخته شود. نتایج حاصل از مقایسه عوامل موثر بر آسیب پذیری دام نشان داد که نگه داری گوسفندان در آغل های مسقف که توسط سگ های نگهبان مراقبت می شوند و هم چنین دوری کردن از محل های فعالیت گرگ مخصوصا در زمان پرورش توله های گرگ، کارآمدترین شیوه محلی در کاهش خسارت گرگ به روستاییان (حمله به دام) است.
    کلید واژگان: تعارض, حمله به دام اهلی, گرگ, گوشت خواران, برنامه ریزی حفاظتی
    Mokarameh Behmanesh, Mansoureh Malekian *, Sima Fakheran, Mahmoud Reza Hemami, Mohsen Ahmadi
    Investigating damages caused by wild species to the livestock, poultry, farms and humans are important issues in wildlife management. The first step in preventing damages, is to identify factors that play important roles in conflict between humans and wildlife. In this study, 367 local inhabitants from 18 villages across Ardestan and Naeen counties of Esfahan Province were interviewed about their experiences of livestock losses due to carnivore predation, diseases and other causes from January 2016 to June 2017. Results showed that about 92.7 percent of the livestock owned by respondents were attacks by grey wolves. Respondents reported negligible livestock loss to other carnivore species including jackal, common fox, striped hyena, wildcat, caracal and leopard. Yet, livestock loss to disease and other natural causes was about 2.5 times greater than the losses due to the wolf attacks. We argue that the local people’s perceptions about the wolf as main threat to their livestock has shaped through long exposure to the species and the wolf behavior. Locally-affordable preventative methods such as keeping the livestock at predator-proof corrals and use of trained sheepdogs, as well as grazing pastures in avoiding places where wolfs are abundant, especially during the wolf breeding and nursing seasons, can be considered as strategies to decrease human wolf conflicts.
    Keywords: conflict, livestock depredation, Gray wolf, Carnivores, Conservation planning
نمایش نتایج بیشتر...
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال