جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "elementary school" در نشریات گروه "فناوری اطلاعات"
تکرار جستجوی کلیدواژه «elementary school» در نشریات گروه «فنی و مهندسی»-
پیشینه و اهداف
آموزش های مجازی، به عنوان بخش جدایی ناپذیر از آموزش های امروزی، شناخته شده است؛ لذا، سنجش مستمر کیفیت این آموزش ها به عنوان یکی از رسالت های اساسی نظام آموزشی، است و وجود یک ابزار معتبر برای سنجش این آموزش ها، ضروری است. از طرف دیگر، در حوزه برنامه درسی آموزش مجازی، ابزاری که بتواند تمام ابعاد عناصر برنامه درسی آموزش ابتدایی را مورد سنجش قرار دهد، ساخته نشده است. به همین دلیل، ساخت یک ابزار معتبر ضروری به نظر می رسد. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر ساخت و اعتباریابی مقیاس سنجش کیفیت برنامه درسی آموزش مجازی دوره ابتدایی در نظام آموزشی ایران بود.
روش هاطرح پژوهش، ترکیبی به منظور ساخت ابزار سنجش کیفیت برنامه درسی آموزش مجازی دوره ابتدایی بود. در بخش اول از روش تحلیل محتوا و در بخش دوم، روش پیمایش استفاده شد. مشارکت کنندگان در بخش روایی محتوایی، 12 صاحب نظر در حوزه آموزش مجازی و در بخش روایی سازه شامل 217 معلم ابتدایی استان مرکزی بودند که بخش اول با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در بخش دوم، با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی، گروهی انتخاب شدند. به منظور تحلیل داده ها، از شاخص روایی محتوایی لاوشه، تحلیل عاملی تاییدی و ضریب همبستگی گویه ها استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و SMART PLS قرار گرفتند.
یافته هابا بررسی اسناد بالادستی شامل سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و سند برنامه درسی ملی، راهنمای تدریس معلمان در کتاب های درسی دوره ابتدایی منتشر شده در وزارت آموزش و پرورش و پژوهش های حوزه آموزش مجازی 51 نشانگر (گویه) در قالب 4 مولفه اساسی در جهت سنجش برنامه درسی استخراج شد. سپس، با بررسی روایی محتوایی مقیاس با استفاده از شاخص روایی لاوشه، 48 گویه در قالب 4 مولفه هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی-یادگیری و ارزشیابی به ترتیب با روایی 77/0، 95/0، 94/0 و 98/0 مشخص شدند. در مرحله بعد، به منظور بررسی روایی سازه مقیاس مورد نظر با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی بررسی شد که نتایج نشان داد که به جز یک گویه (گویه 42) بقیه گویه ها از بار عاملی مطلوبی برخوردار بودند و پس از اصلاح مدل (حدف گویه 42) ضرایب t همه گویه ها در همه مولفه ها بالاتر از 96/1 بود که نشان دهنده مطلوب بودن مدل اندازه گیری است. همچنین، میزان پایایی ترکیبی برای تمامی مولفه ها بیشتر از مقدار 70/0 است که نشان از تایید پایایی این متغیرها یا مقیاس ها دارد. میانگین واریانس استخراج شده که اعتبار همگرای هر مقیاس را می سنجد از 50/0 بالاتر است که نشان دهنده اعتبار همگراست. در مجموع، نتایج نشان از پایایی و اعتبارمولفه های مقیاس برنامه درسی آموزش مجازی دارند و ابزار ساخته شده برای سنجش کیفیت آموزش مجازی شامل 47 گویه و در قالب چهار مولفه هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی یادگیری و ارزشیابی طراحی شد.
نتیجه گیریبا توجه به اینکه آموزش های مجازی به عنوان بخش جدایی ناپذیر آموزش رسمی نظام آموزشی ایران در آمده است، و سنجش عناصر برنامه درسی به منظور بهبود مستمر آموزش مجازی ضروری است؛ لذا برای سنجش کیفیت آموزش های مجازی می توان از این ابزار استفاده کرد. علاوه بر این، این ابزار به متولیان و سیاست گذاران آموزش مجازی کمک می کند تا براساس برنامه درسی قصد شده، بسترهای مورد نیاز آموزش مجازی را فراهم سازند.
کلید واژگان: کیفیت برنامه درسی, آموزش مجازی, ابزار سازی, دوره ابتداییBackground and ObjectivesVirtual learning has become an integral part of today's learning. Therefore, the continuous evaluation of the quality of these learnings is one of the basic missions of the educational system, and the existence of a valid tool to measure these learning is necessary. On the other hand, in the field of virtual education curriculum, a tool that can measure all aspects of elementary education curriculum elements has not been developed. Therefore, it seems necessary to build a reliable tool. According to this, the purpose of the current research was to construct and validate the quality assessment scale of the virtual education curriculum of elementary school in Iran's educational system.
MethodsThe research design was a combination in order to make a tool for measuring the quality of the virtual education curriculum of the elementary school. The participants in the content validity section were 12 experts in the field of virtual education, and in the construct validity section, there were 217 elementary teachers from Central Province, who were selected by stratified random sampling method. In the first stage, by reviewing the upstream documents, curriculum guide, articles and studies in the field of virtual education indicators were abstracted and then validity and reliability were calculated. In order to analyze the data, content validity index of Lavshe, confirmatory factor analysis and correlation coefficient of the items were used. Data analysis was done using SPSS and SMART PLS software.
FindingsIn the first stage, 51 indicators (items) were extracted in the form of 4 basic components to measure the curriculum. Then, by checking the content validity of the scale using Lavshe's validity index, 48 items in the form of 4 components of goal, content, teaching-learning strategies and evaluation of learning with validity of 0.77, 0.95, 0.94 and 0.98, respectively, were identified. In the next step, in order to check the construct validity of the desired scale, confirmatory factor analysis was used, and the results showed that except for one item (item 42), the rest of the items had a favorable factor load and after modifying the model (item 42), the t coefficients of all items in all components were higher than 1.96, which indicated the suitability of the measurement model. Also, the combined reliability for all components was greater than 0.70, which indicated the reliability of these variables or scales. The average variance extracted, which measured the convergent validity of each scale, was higher than 0.50, which indicated convergent validity. In total, the results showed the reliability and validity of the components of the virtual education curriculum scale and the tool made to measure the quality of virtual education includes 48 items and was designed in the form of four components: goal, content, teaching, learning and evaluation strategies.
ConclusionConsidering that virtual learning has become an integral part of formal education in Iran's educational system, this tool can be used to measure the quality of these instructions. In addition, this tool helps the administrators and policy makers of virtual learning to provide the required platforms for virtual education based on the intended curriculum.
Keywords: curriculum quality, Virtual Learning, Tool Making, elementary school -
پیشینه و اهداف
در عصر دیجیتال، سواد فقط مهارت های فردی را در برنمی گیرد، بلکه شامل مجموعه ای از کنش های اجتماعی در فضای واقعی یا دیجیتال است که از فناوری های جدید و دیجیتالی برای برقراری ارتباط استفاده می کند. بنابراین، در تکمیل مبحث سواد رسانه ای، نوع جدیدی از سواد به نام سواد دیجیتالی مطرح شده است؛ چرا که دانش آموزان برای استفاده حداکثری از شبکه های اجتماعی، مشارکت در اقتصادهای پسا صنعتی و ایفای نقش شهروند جهانی نیازمند مجموعه ی کاملی از سواد ها هستند. از این رو، سواد دیجیتال به عنوان یکی از سوادهای جدید و چند بعدی، بهترین و مفیدترین رویکرد برای درک چشم انداز دنیای در حال تغییر است و نمی توان آن را از آموزش جدا کرد و لازم است زمینه های توسعه ی آن در بین دانش آموزان به خصوص در دوره ی ابتدایی فراهم شود؛ زیرا یادگیری های دوره ی کودکی، پایه و اساس تمام آموزش های بعدی است. در واقع، شناخت ابعاد و توسعه ی سواد دیجیتال در میان دانش آموزان، پاسخی برای رویارویی با چالش های عصر دیجیتال است. در این راستا، هدف از انجام این پژوهش شناسایی ابعاد سواد دیجیتال برای دانش آموزان دوره ی ابتدایی است.
روش هاروش تحقیق حاضر از لحاظ هدف، از نوع کاربردی و روش انجام آن، به شیوه ی ترکیبی (کیفی و کمی) است به طوری که در شناسایی ابعاد سواد دیجیتال برای دانش آموزان دوره ی ابتدایی، از روش کیفی سنتز پژوهی و در اعتبارسنجی ابعاد شناسایی شده از روش توصیفی با تکنیک دلفی استفاده شده است. جامعه ی آماری بخش کیفی این پژوهش شامل تمام کتاب ها، مقالات، پایان نامه های ارشد، رساله های دکتری است که در فاصله ی زمانی 2014 تا 2023 با موضوع سواد دیجیتال دانش آموزان دوره ی ابتدایی به چاپ رسیده اند. نمونه ی آماری با روش هدفمند و معیار مدار 36 سند تعیین شد. در بخش کمی نیز، 17 نفر از متخصصان به صورت هدفمند از جامعه ی آماری متخصصان علوم تربیتی و تکنولوژی آموزشی و معلمان دوره ی ابتدایی به عنوان نمونه، انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها و اطلاعات و تحلیل یافته ها در شناسایی ابعاد سواد دیجیتال دانش آموزان، فرآیند کدگذاری نظری در سه مرحله ی کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی استفاده شد. در این مرحله، برای اطمینان از نحوه کدگذاری ها، علاوه بر تکنیک خودبازبینی، از دونفر از متخصصان حوزه ی سواد دیجیتال جهت کدگذاری مجدد یافته ها، استفاده شد. جهت اعتبارسنجی ابعاد شناسایی شده، با استفاده از پرسشنامه ی محقق ساخته، ارزیابی داده های حاصل از نظرخواهی با فرمول کندال انجام گرفت.
یافته هاپس از تجزیه و تحلیل داده های استخراج شده، به کمک نرم افزار مکس کیودا11، نمودار کدگذاری ترسیم شده است. براساس نتایج به دست آمده در فرآیند کدگذاری، در مرحله ی کدگذاری باز، 66 کد استخراج شده بود که در مرحله ی کدگذاری محوری، 13 مقوله ی فرعی از آن ها به دست آمده است و در نهایت در کدگذاری انتخابی، پس از سنتز مفاهیم و مقوله های فرعی چهار بعد عملیاتی، انتقادی، فرهنگی، انتقالی برای دانش آموزان دوره ی ابتدایی در سواد دیجیتال شناسایی شده اند. نتایج به دست آمده از پژوهش حاکی از آن است که می توان برای سواد دیجیتال دانش آموزان دوره ی ابتدایی چهار بعد عملیاتی، انتقادی، فرهنگی، انتقالی درنظر گرفت که هر کدام از این ابعاد دارای مولفه هایی است که با ویژگی های سنی و نیازهای آن ها تناسب دارد. بعد عملیاتی شامل سواد فنی، سواد محتوای دیجیتال، سواد اطلاعاتی است. بعد انتقادی، شامل مولفه های سواد رسانه ای و سواد انتقادی است. بعد فرهنگی، مولفه های مشارکت دیجیتال، سواد اجتماعی، اخلاق دیجیتال و ایمنی دیجیتال را در بر می گیرد و در بعد چهارم، خلاقیت و نوآوری دیجیتال، حل مساله، سرگرمی دیجیتال و هوش دیجیتال مولفه های بعد انتقادی هستند. در بخش اعتبارسنجی از نظر متخصصان، مقدار w در ضریب هماهنگی کندال (658/0) به دست آمده است که نشان می دهد شصت وپنج درصد هماهنگی بین دیدگاه ها وجود دارد، بنابراین ابعاد شناسایی شده، مورد تایید متخصصان است.
نتیجه گیریدر این پژوهش، ابعاد سواد دیجیتال برای دانش آموزان دوره ی ابتدایی با توجه به ویژگی ها و نیازهای آن ها و بر اساس مطالعه ی تجارب کشورهای پیشرو در توسعه سواد دیجیتال برای کودکان، شناسایی شد که تعادل بین محافظت در برابر خطرات آنلاین و پرورش فرصت های دیجیتال را به خوبی نشان می دهد و می تواند راهنمایی برای توسعه ی سیاست ها و برنامه های درسی مرتبط با سواد دیجیتال در بین دانش آموزان دوره ی ابتدایی ایران باشد.
کلید واژگان: سواد دیجیتال, ابعاد سواد دیجیتال, سواد دیجیتال دانش آموزان, دوره ابتداییBackground and ObjectivesIn the digital age, literacy does not only include individual skills, but also includes a set of social actions in real or digital space that uses new and digital technologies to communicate. Therefore, to complete the topic of media literacy, a new type of literacy called digital literacy has been proposed. Since students need a complete set of literacy to make the most of social networks, participate in post-industrial economies and play the role of global citizens, digital literacy as one of the new and multi-dimensional literacies is the best and most useful approach to understanding the changing landscape. It is the world that cannot be separated from education and the development of it must be provided among students, especially at the elementary level because childhood learning is the foundation of all subsequent education. In fact, understanding the dimensions and development of digital literacy among students is an answer to face the challenges of the digital age. In this regard, the aim of this research was to identify the dimensions of digital literacy of primary school students.
MethodsThe current research method was applied in terms of its purpose and its method was combined (qualitative and quantitative) so that in identifying the dimensions of digital literacy of primary school students, a combined research method was used for validation. A descriptive method with Delphi technique was used for the identified dimensions. The statistical population of the qualitative part of this research included all books, articles, master's theses, doctoral theses that were published in the period from 2013 to 2014 on this topic. The digital literacy of primary school students was determined by a statistical sample of 36 documents in a targeted and criteria-oriented way. In the quantitative part, 17 experts were selected as a sample from the statistical community of educational science and educational technology experts and elementary school teachers. In order to collect data and information and analyze the findings to identify the dimensions of students' digital literacy, theoretical coding process was used in three stages of open coding, central coding and selective coding. In this step, to ensure the coding method, in addition to the self-review technique, two experts in the field of digital literacy were used to recode the findings. In order to validate the dimensions identified using the questionnaire made by the researcher, the data obtained from the survey was evaluated with Kendall's formula.
FindingsAfter analyzing the extracted data with MAXQDA11 software, the coding chart was drawn. Based on the results obtained in the coding process, in the open coding stage, 66 codes were extracted, 13 subcategories were obtained in the axial coding stage, and finally, in the selective coding, after combining the concepts, four dimensions were obtained. The results obtained from the research indicated that four operational, critical, cultural and transitional dimensions could be considered for the digital literacy of primary school students and each of these dimensions had components that were appropriate to their age characteristics and needs. Operational dimension included technical literacy, digital content literacy, and information literacy. The critical dimension included the components of media literacy and critical literacy. The cultural dimension included the components of digital participation, social literacy, digital ethics and digital security, and digital creativity and innovation, problem solving, digital entertainment and digital intelligence were components of the critical dimension. In the expert validation section, the value of Kendall's correlation coefficient (0.658) was obtained.
Conclusion:
In this research, the dimensions of digital literacy for primary school students were identified according to their characteristics and needs and based on the study of the experiences of leading countries in the development of digital literacy for children, which showed a balance between protection against online risks and nurturing digital opportunities and it can be a guide for the development of policies and curricula related to digital literacy among Iranian primary school students.
Keywords: Digital Literacy, Dimensions of Digital Literacy, elementary school -
پیشینه و اهداف
یکی از مشکلات معلمان در دوره ابتدایی کمبود وقت به خصوص در درس ریاضی است. کمبود زمان برای آموزش دانش آموزان باعث ایجاد افت تحصیلی و ضعف پایه ریاضی دانش آموزان دوره ابتدایی شده است. به همین دلیل لازم است از روش های درسی استفاده شود که معلمان بتوانند بر این کمبود زمان در برنامه درسی هفتگی فایق آیند. یکی از این روش ها که در تحقیقات انجام شده تاکید زیادی بر اثربخشی آن به خصوص در درس ریاضی شده است، روش تدریس معکوس است. بنابراین هدف از این پژوهش بررسی تاثیر یادگیری معکوس بر نگرش و عملکرد در درس ریاضی دانش آموزان پسر پایه چهارم دوره ابتدایی شهرستان نجف آباد بود.
روش هااین تحقیق از نوع تحقیقات شبه تجربی با دو گروه کنترل و آزمایش به همراه پیش آزمون و پس آزمون به منظور بررسی تغییرات حاصله پیش و پس از اعمال متغیر آزمایشی در گروه آزمایش و مقایسه آن با گروه کنترل می باشد. جامعه این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه چهارم دوره ابتدایی شهر نجف آباد در سال تحصیلی 2019-2018 بود. روش نمونه گیری نیز به صورت خوشه ای چندمرحله ای بود. لازم به ذکر است به منظور کاهش تفاوت های اقتصادی و فرهنگی دانش آموزان در این مدارس نمونه از بخش مرکزی شهرستان انتخاب شد. در میان مدارس این منطقه 2 مدرسه پسرانه به تصادف انتخاب شد و پس از آن یک کلاس چهارم این مدارس به صورت تصادفی به گروه کنترل و یک کلاس دیگر به گروه آزمایش اختصاص داده شد. از پرسشنامه نگرش به ریاضی ایکن (1971) برای اندازه گیری نگرش به درس ریاضیات دانش آموزان استفاده شد. روایی این پرسشنامه به وسیله روایی محتوایی و پایایی آن به وسیله آلفای کرانباخ بررسی و تایید شد. عملکرد تحصیلی ریاضی نیز به وسیله آزمون ریاضی معلم ساخته اندازه گیری شد. روایی آن به وسیله معلمان و پایایی آن به وسیله تصنیف بررسی و تایید شد. داده ها به وسیله تحلیل کوواریانس یک طرفه تحلیل گردید. روش اجرا به این صورت بود که آموزگار می بایست مواد آموزشی را برای دانش آموزان تدارک دیده و از دانش آموزان بخواهد پس از دیدن کلیپ ها و استفاده از نرم افزارهای آموزشی فعالیت های کتاب ریاضی، کار در کلاس و تمرین های کتاب را در منزل انجام دهد و پس از آن اشکالات خود را در جلسات کلاسی با آموزگار در میان گذاشته و رفع کند. نرم افزار آموزشی، به همراه کلیپ ها و فیلم های آموزشی در فواصل زمانی مشخص در اختیار دانش آموزان قرار گرفت و از آن ها خواسته شد در منزل نخست فیلم آموزشی را به تعداد دفعات اختیاری دیده و پس از آن با استفاده از نرم افزار به تمرین مباحث بپردازند و پس از آن فعالیت، کار در کلاس و تمرینات را حل کنند. سپس در کلاس درس معلم فعالیت های کتاب، بخش کار در کلاس و تمرینات را بررسی کرده و به دانش آموزان به صورت انفرادی بازخورد توصیفی می دهد و ایرادات و مشکلات آن ها را یادداشت کرده که در کلاس توضیح دهد. پس از ارایه توضیحات، از دانش آموزان خواسته می شد که اگر سوالی دارند یا بخشی از درس را درست متوجه نشده اند سوال بپرسند. روند سوال پرسیدن دانش آموزان تا جایی ادامه می یافت که دانش آموزان بیان می کردند تمام مطالب را آموخته اند و معلم نیز با مشاهده عملکرد دانش آموزان در حل تمرینات و مسایل از یادگیری دانش آموزان مطمین می شد. این روند در مجموع دو جلسه 45 دقیقه ای ریاضی را دربر می گرفت.
یافته هانتایج بیانگر این بود که روش یادگیری معکوس برنگرش و بر عملکرد تحصیلی درس ریاضیات تاثیرگذار است.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده می توان پیشنهاد کرد که از روش تدریس معکوس می توان برای تدریس ریاضیات در مدارس ابتدایی استفاده کرد.
کلید واژگان: یادگیری معکوس, نگرش به ریاضی, عملکرد تحصیلی, دانش آموزان دوره ابتداییBackground and ObjectivesOne of the problems of elementary school teachers is the lack of time, especially in mathematics. Lack of time to educate students has caused academic failure and weakened the basic math of elementary students. For this reason, it is necessary to use teaching methods so that teachers can overcome this lack of time in the weekly curriculum. One of these methods, which has been emphasized in research, especially in mathematics, is the flipped instruction. Therefore, the purpose of this study was to investigate the effect of flipped (or reverse) learning on elementary school students' attitude and performance in mathematics in Najafabad in Iran.
MethodsThis study is a quasi-experimental research with pre-test and posttest experimental and control groups, in order to investigate the changes before and after applying the intervetnion in the experimental group and compare it with the control group. The population of this study included all fourth grade male students in Najafabad in the academic year 2019-2018. The sampling method was multistaged clustering. It should be noted that in order to reduce the economic and cultural differences of students in these schools, a sample was selected from the central part of the city. Among the schools in this area, 2 boys' schools were randomly selected, and then two grade 4 classes were randomly assigned to the control group and experimental group respectively. The Aiken Attitude Questionnaire (1971) was used to measure students' attitudes toward mathematics. The validity of this questionnaire was assessed by content validity and its reliability was estimated by Cronbach's alpha. Math academic performance was also measured by a teacher-made math test. Its validity was checked and confirmed by teachers. Data were analyzed by one-way analysis of covariance. The implementation was such that the teacher had to prepare educational materials for the students and ask the students to do the math book activities, work in the classroom and the book exercises at home after watching the clips and using the educational software, and then share and fix the problems in class sessions with the teacher. Educational software, along with educational clips and videos, were provided to students at regular intervals, and they were asked to watch the instructional video at home at an optional number of times, and then to practice the topics using the software, and then solve those activities, class work and exercises. In the classroom, the teacher reviewed the book activities, did classroom work, and exercises, gave students descriptive feedback individually, and wrote down their problems and issues to be explained in class. After the explanation, students were asked to ask questions if they had any or did not understand a part of the lesson correctly. The student questioning process continued until the students stated that they had learned everything, and the teacher was confident in students’ learning by observing their performance in solving exercises and problems. This process included a total of two 45-minute math sessions.
FindingsThe results showed that the filliped learning method is effective and influences the academic performance of mathematics.
ConclusionAccording to the obtained results, it can be suggested that the filliped instruction can be used to teach mathematics in primary schools.
Keywords: Filliped learning, Mathematic attitude, academic performance, elementary school -
فصلنامه فن آوری اطلاعات و ارتباطات در علوم تربیتی، سال یازدهم شماره 1 (پیاپی 41، پاییز 1399)، صص 137 -154
هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه سطوح یادگیری در رویکرد معکوس به روش انفرادی و گروهی باگروه تدریس معمول در درس مطالعات اجتماعی دانش آموزان پایه ی پنجم ابتدایی می باشد. روش تحقیق شبه آزمایشی و طرح تحقیق، پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در پایه پنجم ابتدایی شهر تهران منطقه 18 در سال تحصیلی 1399-1398 بود. نمونه گیری از نوع در دسترس شامل بر 60 دانش آموز از یک دبستان دولتی بود که به صورت تصادفی در سه گروه یادگیری معکوس مشارکتی، معکوس فردی و آموزش معمول قرار گرفته و طی 12 جلسه آموزش دیدند. ابزار گردآوری اطلاعات آزمون محقق ساخته (پیش آزمون- پس آزمون) مطابق با سطوح شناختی بلوم با تایید روایی و پایایی بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته های حاصل از نتایج پژوهش نشان داد که رویکرد یادگیری معکوس بر میزان یادگیری دانش آموزان تاثیر معناداری داشته و تاثیر آن به ترتیب در گروه معکوس مشارکتی و معکوس فردی نسبت به آموزش معمول بیشتر بوده است اما سطوح بالای یادگیری در حیطه شناختی بلوم در گروه معکوس مشارکتی نسبت به معکوس فردی بیشتر بوده است.
کلید واژگان: دوره ابتدایی, سطوح یادگیری بلوم, مطالعات اجتماعی, یادگیری معکوس, یادگیری گروهیInformation and Communication Technology in Educational Sciences, Volume:11 Issue: 1, 2020, PP 137 -154The main purpose of this study is to compare learning levels of cooperative flipped learning with individual one of fifth grade primary students in social studies. The research method is quasi-experimental and the research design is pretest-posttest with a control group. The statistical population included female students studying in the fifth grade of elementary school in Tehran, district 18 in the academic year 1398-99. The statistical sample consisted of 60 students who were randomly selected from a public primary school and participated in three groups of cooperative , individual flipped classes and the normal class for 12 sessions. The researcher-made test data collection tool (pre-test-post-test) was in accordance with Bloom's cognitive levels by confirming the content validity. Descriptive statistics and analysis of covariance were used to analyze the data. Findings from the results showed that flipped learning approach had a significant effect on students' learning and its effect was higher in cooperative and individual flipped groups than the normal method, respectively. However high levels of learning in Bloom's cognitive domain in cooperative flipped group has been greater than the individual one.
Keywords: elementary school, flipped learning, group learning, levels of Blooms cognitive learning, social sciences -
پیشینه و اهداف:
افراد در توانایی خود برای درک مفاهیم پیچیده، سازگاری موثر با محیط، یادگیری از تجربه، نحوه ی استدلال و غلبه بر موانع با استفاده از تفکر، با یکدیگر متفاوت هستند. متخصصان حوزه یادگیری بر این باورند که یادگیری در افراد به شیوه های مختلفی رخ می دهد و در اغلب موقعیت های یادگیری، افراد از سبک یادگیری مطلوب خود استفاده می کنند. همسان شمردن کاربران و یکسان انگاشتن روش های یادگیری در افراد مختلف، موجب ناسازگاری کالبد مدارس با ویژگی های فردی دانش آموزان و شیوه های گوناگون یادگیری در آن ها است. ویژگی های فردی دانش آموزان و شیوه های یادگیری آن ها، به میزان زیادی وابسته به هوش آن هاست. با توجه به نظریه ی هوش های چندگانه ، هوش در افراد، دارای وجوه و انواع متفاوتی است. تقویت هر یک از این هوش ها از طریق کسب مهارت در انجام فعالیت هایی امکان پذیر است. پژوهش حاضر، به دنبال دستیابی به کیفیات فضایی است که موجب افزایش تمایل دانش آموزان به انجام فعالیت های یادشده در هر فضا می گردد. شناخت این کیفیات و به کار بستن آن ها در طراحی فضاهای مدرسه می تواند موجب افزایش امکان وقوع فعالیت های مرتبط با هر هوش شود و احتمال پرورش این هوش ها را در دانش آموزان افزایش دهد. بنابراین، در این پژوهش، مطالعاتی میدانی باهدف شناسایی شاخصه های کالبدی لازم برای تناسب بیشتر فضا با فعالیت های تقویت کننده هر هوش انجام شده است.
روش ها :
جامعه ی آماری این مطالعات، دانش آموزان مقطع ابتدایی در مشهد می باشد. 172 نفر از این دانش آموزان به عنوان جامعه ی نمونه، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده، انتخاب شده اند و از آن ها خواسته شده تا برای انجام فعالیت های مذکور از میان 6 تصویر ارایه شده تصاویر مطلوب را مشخص نمایند و به توصیف دلایل آن بپردازند.
یافته هاکیفیت های مورداشاره، شناسایی، کدگذاری و بر اساس اهمیت و دفعات تکرار در نرم افزار SPSS طبقه بندی شده است. این کیفیت ها که با استفاده از راهبرد تحقیق کیفی و فن مصاحبه ی عمیق استخراج شده، پس از ارزیابی و تحلیل، به رهنمودهایی در طراحی مدارس ابتدایی تبدیل شده است. هدف از این رهنمودها افزایش مطلوبیت فضاهای مدرسه در انجام فعالیت های تقویت کننده هر یک از هوش های چندگانه و ارتقاء این هوش ها در دانش آموزان است.
نتیجه گیریبرخی از کیفیات صرفا برای بهتر شدن شرایط وقوع یک دسته ی فعالیتی مشخص، در یک فضای خاص، مطرح شده و در سایر فضاها و دسته های فعالیتی تکرار نشده اند. لذا، این کیفیات، ازنظر دانش آموزان، صرفا، وقوع آن دسته ی فعالیتی را در فضای مربوطه تسهیل می کنند. از طرفی دیگر، بعضی کیفیات برای یک فضای واحد، در دسته های فعالیتی مختلف تکرار شده اند. این بدان معنی است که فعالیت های متناسب با آن فضا، همگی برای تحقق یافتن به شکل مطلوب، نیازمند وجود آن کیفیات اند. به عبارت دیگر، فضای مذکور ماهیتا نیازمند برخورداری از آن کیفیت هاست. به عنوان مثال، سایه اندازی در تراس یادگیری، برای وقوع تمامی فعالیت های مربوطه، مورد تمایل واقع شده است. بخش دیگری از کیفیات، همچون وسعت و دل بازی فضا، در اغلب فضاها و دسته های فعالیتی تکرار شده اند. توجه مکرر دانش آموزان به این کیفیات، در فضاهای مختلف و نیز در دسته های فعالیتی متفاوت، می تواند دلایل متعددی را در برداشته باشد.
کلید واژگان: طراحی فضاهای آموزشی, مدرسه ی ابتدایی, هوش های چندگانه, فعالیت, کیفیات فضاییBackground and ObjectivePeople differ in their ability to understand complex concepts, to adapt effectively to the environment, to learn from experience, how to reason, and to overcome obstacles using thinking. Learning experts believe that learning occurs in different ways in people and in most learning situations, people use their desired learning style. The similarity of users and the similarity of learning methods in different people, causes the incompatibility of the body of schools with the individual characteristics of students and different ways of learning in them. Student's individual characteristics and learning styles highly depend on their intelligence. According to Gardner's multiple intelligence theory, intelligence in individuals has different aspects and types. Each of these intelligences can be strengthened by acquiring skills in doing some activities. The present study seeks to find spatial qualities that increase students' inclination to do these activities in each space. Understanding these qualities and applying them in school spaces can increase the likelihood of occurrence of intelligence-related activities and consequently increase the likelihood of developing these intelligences in students. Therefore, in this research, field studies have been conducted to identify the physical characteristics and qualities of spaces which lead to more correspondence between spaces and intelligence-nurturing activities.
MethodsThe statistical population of this study was elementary school students in Mashhad. 172 students were selected as a sample population, using a clustered random sampling method. They were asked to identify and describe the qualities of their desired space pictures for doing the above-mentioned activities among 6 provided images. The qualities were coded and classified according to the importance and frequency of repetition in SPSS software.
FindingsQualities derived using the qualitative research strategy and the in-depth interview technique, after evaluations and analyses, have turned to guidelines for designing elementary schools. The purpose of these guidelines is to increase the desirability of school spaces for occurring activities that develop each intelligence in students.
ConclusionSome qualities have been proposed only to improve the conditions under which a particular activity group occurs in a particular space and have not been repeated in other spaces and activity groups. Therefore, these qualities, from the students' point of view, merely facilitate the occurrence of that group of activities in the relevant space. On the other hand, some qualities for a single space are repeated in different activity categories. This means that activities appropriate to that space all need those qualities in order to be realized in the desired way. In other words, the space inherently needs those qualities. For example, shading on a learning terrace tends to involve all related activities. Another part of the qualities, such as the size and pleasantness of the space, are repeated in most spaces and activity categories. Students' frequent attention to these qualities, in different spaces as well as in different activity categories, can have several reasons.
Keywords: Educational spaces, elementary school, Learning, multiple intelligences, activity -
تربیت بدنی و ورزش جزء لاینفک تعلیم و تربیت در دوره نوجوانی و جوانی است و به عنوان ابزاری مورد استفاده قرار می گیرد که فرصت هایی را برای کسب تجربیات زندگی واقعی افراد فراهم می نماید. لذا هدف از انجام این تحقیق، تبیین و مدل سازی ابعاد ارزیابی درس تربیت بدنی مدارس ابتدایی است که به روش توصیفی- پیمایشی انجام شده. جامعه آماری مطابق نمونه های تحقیق و شامل 100 نفر معلمان تربیت بدنی مدارس ابتدایی شهرستان اسلام شهر بود، که در سال تحصیلی 92-91 شاغل به فعالیت بودند. ابزار تحقیق پرسش نامه محقق ساخته ای با 30 سوال بسته پاسخ بود که پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ (ارایه درس در قالب بازی 865/0، ارزیابی 912/0، ایجاد رقابت 61/0، کلاس داری60/0 و روش های تدریس 891/0) به دست آمد. متغیرهای اصلی این مطالعه شامل ابعاد ارزیابی درس تربیت بدنی بود که طبق تحلیل اکتشافی، دسته بندی و نام گذاری شد. نتایج نشان داد، همبستگی معنی داری میان عوامل ارایه درس در قالب بازی، روش تدریس، ارزیابی و رقابت وجود دارد. اما میان کلاس داری و رقابت، همبستگی معنی داری به دست نیامد. در فضای تدریس درس تربیت بدنی بهره گیری از ارایه درس در قالب بازی، روش تدریس و رقابت عواملی بودند که در ارزیابی درس تربیت بدنی مورد توجه دبیران قرار گرفتند. اما روش های کلاس داری دبیران، همبستگی معنی داری را با ایجاد حس رقابت جویی دانش آموزان نشان نداد. لذا بحث ها و پیشنهادهای مدیریتی در این خصوص قابل طرح است.کلید واژگان: ارزیابی, تربیت بدنی, مدارس ابتداییIdentifying the Dimensions & Evaluation of Path Model in Physical Education Course in Primary SchoolPhysical education and sports are the integral part of education in adolescence and is a useful tool that provides opportunities for real life experiences. The purpose of this study was to assess the extent of explaining and modeling method is studying physical education in primary schools that was performed by the descriptive survey method. The population sample consisted of 100 elementary school physical education teachers in IslamShahr on 1391-1392. Research tool was researcher made questionnaire with 30 closed questions. Cronbach's alpha reliability test (Course offered in the game, 0/865, to evaluate 0/912, to compete0.61, class management 60/0 and teaching methods 0/891) was used, Which has been named and classified according to the exploratory analysis. The result showed that there is a meaningful correlation between teaching physical science factors in terms of game, teaching methods evaluation and competitions. In teaching physical science teaching by using game, teaching and completion were factors that teachers pay more attention to them, but the teacher’s class management methods has meaningful relation to students’ completion. So we can suggest our managing suggestion in this regards.Keywords: Assessment, Physical Education, elementary school
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.