جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "سازگاری" در نشریات گروه "کشاورزی"
-
نشریه یافته های تحقیقاتی در گیاهان زراعی و باغی، سال سیزدهم شماره 1 (بهار و تابستان 1403)، صص 21 -39
رقم گندم امین با شجره KAUZ/LUCO-M//PVN/STAR/3/Yaco/2*Parus/4/Pishtaz، حاصل برنامه ملی به نژادی گندم نان آبی برای اقلیم معتدل ایران است. تلاقی های اولیه و تکمیلی این رقم در موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر و مراحل ارزیابی و انتخاب نسل های در حال تفکیک آن (F2-F6) در ایستگاه زرقان استان فارس انجام شد. لاین های گزینش شده، شامل M-94-14، به آزمایش های مقدماتی و پیشرفته مقایسه عملکرد دانه راه یافتند. در شرایط آبیاری بهینه آزمایش سازگاری اقلیم معتدل، میانگین عملکرد دانه لاین M-94-14 (رقم امین) 6950 کیلوگرم در هکتار بود که نسبت به ارقام شاهد پارسی و بهاران (با عملکرد به ترتیب با 6688 و 6574 کیلوگرم در هکتار)، به ترتیب 3/9 و 5/7 درصد برتری نشان داد. این لاین از ویژگی های کیفیت نانوایی خوبی همچون درصد پروتئین، عدد زلنی، حجم نان، سختی دانه و ارتفاع رسوب SDS مطلوب برخوردار بود و نسبت به بیماری های زنگ زرد و قهوه ای مقاومت قابل قبولی داشت. نتایج آزمایش های تحقیقی-ترویجی در مناطق مختلف نشان داد که رقم امین با عملکرد دانه 6820 کیلوگرم در هکتار در شرایط آبیاری بهینه، نسبت به میانگین عملکرد ارقام شاهد با 6609 کیلوگرم در هکتار، از برتری قابل قبولی برخوردار بود. در مجموع، با توجه به نتایج به دست آمده که برتری این لاین را نسبت به ارقام رایج در اقلیم معتدل کشور نشان می دهد، لاین M-94-14 در سال 1398 با نام امین معرفی شد.
کلید واژگان: گندم نان, تلاقی ساده, تلاقی تکمیلی, سازگاری, عملکرد دانهThe Amin wheat cultivar, with the pedigree "KAUZ/LUCO-M//PVN/STAR/3/ Yaco/2*Parus/4/Pishtaz", was developed through a national irrigated bread wheat breeding program for the temperate climate of Iran. Initial and advanced crosses were conducted at the Seed and Plant Improvement Institute in Karaj, Iran, while the evaluation and selection of segregating generations (F2-F6) carried out at the Zarghan Research Station in Fars Province. Selected lines, including M-94-14, advanced to both preliminary and advanced yield trials. Under optimal irrigation conditions in temperate climate adaptation trials, the M-94-14 line (Amin cultivar) achieved an average grain yield of 6950 kgha-1, representing a 3.9% and 5.7% yield advantage over the control cultivars Parsi and Baharan, which yielded 6688 and 6574 kgha-1, respectively. This line exhibited desirable baking quality traits, including favorable grain protein content, Zeleny sedimentation volume, bread loaf volume, grain hardness index, and SDS sedimentation height. Additionally, it demonstrated acceptable resistance to yellow and leaf rusts. On-farm trials across various regions showed that the Amin cultivar achieved a grain yield of 6820 kgha-1 under optimal irrigation conditions, outperforming the average grain yield of control cultivars, which was 6609 kgha-1. Given the superior performance of this line compared to existing cultivars in temperate climate of Iran, the M-94-14 line was officially released as the Amin cultivar in 2019.
Keywords: Bread Wheat, Simple Cross, Advanced Cross, Adaptation, Grain Yield -
نشریه یافته های تحقیقاتی در گیاهان زراعی و باغی، سال سیزدهم شماره 1 (بهار و تابستان 1403)، صص 59 -74
رقم جدید جو نگین حاصل دورگ گیری بین لاین Violeta/Mja به عنوان والد مادری و لاین Manal/Alanda-01 به عنوان والد پدری می باشد. تلاقی اولیه والدین این رقم و انتخاب در توده های دورگ و نسل های درحال تفکیک تا رسیدن به خلوص ژنتیکی در بخش تحقیقات غلات موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال وبذر انجام گرفت. آزمایش های ارزیابی مقدماتی، مقایسه عملکرد مقدماتی و پیشرفته در ایستگاه های تحقیقات کشاورزی اهواز، دارب، زابل و گنبد انجام گرفت و رقم مورد نظر با توجه به عملکرد بالا و خصوصیات مطلوب زراعی در مقایسه با رقم شاهد انتخاب شد. به منظور بررسی سازگاری و پایداری عملکرد دانه، آزمایش ارزیابی لاین های امید بخش جو با شرکت لاین WB-95-9 و 17 لاین دیگر و شاهدهای نیمروز/صحرا و اکسین در پنج ایستگاه تحقیقات کشاورزی اهواز، داراب، زابل، گنبد و مغان برای دو سال زراعی 97-1395 انجام گرفت. برای گزینش لاین های دارای عملکرد دانه مطلوب و پایدار از نتایج مقایسه میانگین عملکرد دانه، میانگین رتبه، انحراف معیار رتبه و مجموع رتبه کانگ استفاده شد. در این آزمایش رقم نگین با میانگین عملکرد دانه 4480 کیلوگرم در هکتار، نسبت به رقم شاهد اکسین با عملکرد دانه 3939 کیلوگرم در هکتار، 13/7 درصد برتری عملکرد داشت. بر اساس نتایج حاصله مشخص شد که رقم جدید نگین علاوه بر عملکرد بالا و خصوصیات زراعی مطلوب، دارای سازگاری عمومی در مناطق گرم ایران است. این رقم شش ردیفه است و در برابر خوابیدگی و ریزش دانه مقاوم است. تیپ رشد این رقم بهاره بوده و میزان پروتئین آن 10/9 درصد می باشد. رقم نگین در برابر تنش های شوری و خشکی دارای تحمل بالا و نسبت به بیماری سفیدک پودری جو نیمه حساس تا نیمه مقاوم می باشد و در برابر بیماری های زنگ زرد و لکه قهوه ای نواری دارای واکنش نیمه مقاوم تا مقاوم می باشد.
کلید واژگان: جو, مناطق گرم, عملکرد دانه, سازگاریThe new barley cultivar Negin was derived from cross between Violeta/Mja and Manal/Alanda-01 lines as female and male parents, respectively. Initial cross between parents of this cultivar and selection in segregating populations was performed till pure line stage, in Seed and Plant Improvement Institute. Observational evaluation and preliminary and advanced yield trial were performed at Ahvaz, Darab, Zabol and Gonbad Agricultural Researches Stations and target line was selected because of its high yield and desirable agronomic characteristics. Grain yield stability experiment included line No. 9 (Negin cultivar) and 17 pure lines and Nimrooz/Sahra and Oxin as checks were conducted in Ahvaz, Darab, Zabol, Gonbad and Moghan Agricultural Researches Stations in 2016-2018 cropping seasons. Results of grain yield mean comparisons, rank mean, rank standard deviation and kang’s rank sum were used for selecting of genotypes with high and stable yield. Grain mean yield of line No. 9 (Negin cultivar) was 4480 kgha-1 that was 13.7% more than Oxin with 3939 kgha-1 grain yield. In the research-extension experiments, the grain yield mean of this variety was 4554 kgha-1 that was between 2 to 27% more than controls used in each location. According to the results it was determined that WB-95-9 line in addition to desirable performance and desirable agronomic characteristics, was generally adapted to the warm regions of the country and therefore was released as Negin cultivar. Negin variety is six rows, exhibits lodging resistance and non-shattering rachis. The growth type of this cultivar is spring and its protein content is 10.9%. Negin variety has high tolerance to salinity and drought stresses. Its reaction to powdery mildew is semi-resistant to semi-sensitive and to yellow rust and barley stripe is resistant to semi-resistant.
Keywords: Barley, Warm Regions, Grain Yield, Adaptability -
نشریه یافته های تحقیقاتی در گیاهان زراعی و باغی، سال سیزدهم شماره 1 (بهار و تابستان 1403)، صص 41 -58
رقم مهتاب (لاین CB-84-10) نخستین بار در سال زراعی 81-1380 از طریق خزانه کراسینگ بلوک زمستانه بین المللی ایکاردا وارد کشور شد. این لاین در طی سال های زراعی 84-1381 در آزمایش های ارزیابی مشاهده ای، مقایسه عملکرد مقدماتی و پیشرفته ارقام و لاین های جو مورد بررسی قرار گرفت و با توجه به برتری عملکرد قابل ملاحظه نسبت به سایر ژنوتیپ ها برای ارزیابی نهایی در آزمایش مقایسه عملکرد لاین های امیدبخش جو طی سال های 86-1384 در ایستگاه های کرج، مشهد، جلگه رخ، میاندوآب، تبریز، اردبیل، همدان و اراک انتخاب شد. در این آزمایش رقم مهتاب با متوسط عملکرد دانه 7167 کیلوگرم در هکتار رتبه اول عملکرد را به خود اختصاص داد و به میزان 591 کیلوگرم در هکتار (9درصد) نسبت به رقم شاهد بهمن برتری نشان داد. رقم مهتاب با تیپ رشد بینابینی، متوسط ارتفاع بوته 88 سانتی متر و وزن هزار دانه 44 گرم دارای مقاومت به خوابیدگی، ریزش دانه و سازگاری وسیع در مناطق سرد کشور می باشد. واکنش این لاین نسبت به بیماری های زنگ زرد و سفیدک سطحی نیمه مقاوم تا نیمه حساس و نسبت به بیماری لکه قهوه ای نواری و لکه توری جو نیمه مقاوم است. از نظر کیفیت این لاین دارای میانگین پروتئین 11/5 درصد می باشد که نشان دهنده کیفیت قابل قبول آن برای استفاده به عنوان علوفه می باشد. با توجه به زیست توده بالای رقم مهتاب در مرحله خمیری نرم، این رقم قابلیت برداشت بصورت خصیل را نیز دارد. اراضی واقع در مناطق سرد استان های البرز، خراسان رضوی، فارس، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، همدان، زنجان، قزوین، مرکزی، کردستان، کرمانشاه، لرستان، چهار محال و بختیاری، اصفهان و کرمان به عنوان مناطق مستعد برای کشت و توسعه رقم جدید به شمار می آیند.
کلید واژگان: تحمل به سرما, اقلیم سرد, سازگاری, خصیلMahtab barley variety (line CB-84-10) was initially selected from International Winter Barley Crossing Block Nursery received from ICARD in 2001-2002 cropping season. During observational evaluation, preliminary yield trial and advanced yield trial during 2002-2005 cropping seasons based on its considerable grain yield compared to the other studied genotypes, this line was selected for final evaluation in the elite barley lines yield trial which was conducted in Karaj, Mashhad, Jolge rokh, Miandoab, Tabriz, Ardabil, Hamadan and Arak research stations during 2005-2007 cropping seasons. The average grain yield of Mahtab cultivar in this experiment was 7167 kgha-1, that was 591 kgha-1 (9%) higher than the grain yields of check variety Bahman. Mahtab has facultative growth habit, plant height of 88 cm, thousand kernel weight of 44 grams and exhibits lodging resistance and non-shattering rachis as well as wide adaptability across cold regions of the country. In addition, this variety has moderately-resistant (MR) to moderately-susceptible (MS) infection responses to yellow rust and powdery mildew and MR infection response to barley stripe and barley net blotch. The protein content of this variety is 11.5% that indicates its appropriate quality for animal feeding. Based on high biomass of Mahtab variety in the soft dough stage, this cultivar can be also used as green forage for animal feeding. Agricultural lands located in the cold regions of Alborz, Khorasan Razavi, Fars, East Azarbaijan, West Azarbaijan, Ardabil, Hamadan, Zanjan, Ghazvin, Markazi, Kurdistan, Kermanshah, Lorestan, Chaharmahal and Bakhtiari, Isfahan and Kerman provinces are appropriate areas for cultivation of the new cultivar.
Keywords: Cold Tolerance, Cold Agroclimate Zone, Adaptability, Green Forage -
مقدمه
برهمکنش ژنوتیپ × محیط یکی از مسائل پیچیده در برنامه های به نژادی گیاهان برای تهیه ژنوتیپ های با عملکرد بالا و پایدار است که قبل از آزادسازی رقم های جدید طی آزمایش های چندناحیه ای ارزیابی می شود. وجود برهمکنش ژنوتیپ × محیط باعث می شود که عملکرد ارقام تحت تاثیر محیط قرار گیرد و منجر به تفاوت عملکرد ارقام در محیط های مختلف شود. در میان روش های چند متغیره، مدل های AMMI و GGE-Biplot از اهمیت بالایی برخوردار هستند و قدرت تفکیک بالایی در شناسایی ژنوتیپ های پایدار و با عملکرد بالا دارند. هدف از این مطالعه، ارزیابی پایداری ژنوتیپ های امیدبخش گندم نان و شناسایی ژنوتیپ های پایدار و با عملکرد بالا در اقلیم سرد کشور بود.
مواد و روش هاتعداد 14 لاین گندم آبی با تیپ رشد زمستانه و بینابین (Facultative) به همراه ارقام شاهد میهن، حیدری، زرینه و زارع (جمعا 18 ژنوتیپ) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در ایستگاه های تحقیقاتی کرج، همدان، مشهد، جلگه رخ، میاندوآب، اردبیل، اراک، اقلید، تبریز و قزوین بررسی شدند. برای تجزیه داده ها ابتدا تجزیه واریانس ساده در هر سال و مکان و سپس تجزیه واریانس مرکب برای عملکرد دانه پس از تایید همگنی واریانس خطاهای آزمایشی انجام شد. برای بررسی پایداری ژنوتیپ های مورد مطالعه نیز از دو روش AMMI و GGE-Biplot استفاده شد. همچنین، پارامترهای پایداری AMMI و شاخص های انتخاب هم زمان بر مبنای این پارامترها محاسبه شدند.
یافته های تحقیق:
نتایج تجزیه مرکب نشان داد که اثرات اصلی محیط و ژنوتیپ و برهمکنش ژنوتیپ × محیط به ترتیب 2/47، 8/9 و 3/28 درصد از مجموع مربعات کل داده ها را توجیه کردند. ژنوتیپ های G7، G8، G12، G2 و G1 به ترتیب بیش ترین و ژنوتیپ های G15، G18، G10، G13، G14 و G16 کم ترین مقدار عملکرد دانه را در بین ژنوتیپ های مورد بررسی دارا بودند. نتایج تجزیه AMMI وجود اختلاف معنی دار میان محیط ها، ژنوتیپ ها و برهمکنش بین آن ها را نشان داد. در این روش، 12 مولفه اصلی معنی دار با توجیه 98 درصد از واریانس برهمکنش ژنوتیپ × محیط شناسایی شد و دو مولفه اصلی اول و دوم 27/46 درصد از تغییرات برهمکنش را تبیین کردند. بر اساس بای پلات AMMI1، ژنوتیپ های G8، G3، G1 و G4 و محیط های E9 و E5 با داشتن عملکرد دانه بسیار بالاتر از میانگین و مقدار بسیار پایین مولفه اول، به عنوان پایدارترین ژنوتیپ ها و محیط ها شناخته شدند. بای پلات AMMI2 ژنوتیپ خاصی را به عنوان ژنوتیپ با سازگاری عمومی شناسایی نکرد، با این حال ژنوتیپ های G3 و G4 تا حدودی نسبت به بقیه سازگاری عمومی بهتری را نشان دادند. بر اساس شاخص های انتخاب هم زمان مبتنی بر پارامترهای AMMI به ترتیب ژنوتیپ های G8، G12، G1، G4 و G3 با کم ترین مجموع رتبه، به عنوان ژنوتیپ های پایدار و با عملکرد بالا انتخاب شدند. نتایج روش GGE-Biplot بر اساس بای پلات میانگین عملکرد و پایداری، ژنوتیپ های G8، G4، G3 و سپس G1 که دارای عملکرد دانه بالاتر از میانگین ژنوتیپ ها بودند را به عنوان پایدارترین ژنوتیپ ها معرفی کرد. بای پلات الگوی کدام-برتر-کجا، ژنوتیپ ها و محیط ها را به ترتیب به پنج و سه گروه تفکیک کرد. بر این اساس، ژنوتیپ های G12 ، G11 ، G3 و G4 در کرج و میاندوآب و ژنوتیپ های G7 ،G5 و G8 در جلگه خ و مشهد در هر دو سال سازگاری بهتری را نشان دادند. با توجه به بای پلات رتبه بندی ژنوتیپ ها، ژنوتیپ ایده آلی وجود نداشت، ولی ژنوتیپ های G8، G3، G5، G7 و G4 با کم ترین فاصله از ژنوتیپ ایده آل فرضی، به عنوان برترین ژنوتیپ ها شناسایی شدند.
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که تفاوت اندکی بین دو روش AMMI و GGE-Biplot وجود دارد و هر دو روش تا حدودی ژنوتیپ های یکسانی را به عنوان ژنوتیپ های برتر معرفی کردند. ولی انتخاب ژنوتیپ ها بر مبنای شاخص های انتخاب هم زمان مبتنی بر پارامترهای تجزیه AMMI به دلیل در برگرفتن تمامی مولفه های معنی دار در محاسبه این پارامترها منطقی تر است. بنابراین بر مبنای شاخص های انتخاب هم زمان، ژنوتیپ های G8، G12، G1، G4 و G3 که دارای کم ترین مجموع رتبه بودند، به عنوان ژنوتیپ های پایدار و با عملکرد بالا معرفی می شوند.
کلید واژگان: آزمایش های چند ناحیه ای, پایداری, سازگاری, شاخص انتخاب هم زمانIntroductionGenotype × environment interaction is one of the complex issues in plant breeding programs to introduce high yielding and stable genotypes, which is evaluated using multi-regional experiments before the release of new cultivars. The presence of genotype × environment interaction causes the yield of cultivars to be affected by the environment and leads to differences in the yield of cultivars in different environments. AMMI and GGE-Biplot models are very important among the multivariate methods and have high resolution in identifying high yielding and stable genotypes. The objective of this study was to evaluate the stability of promising bread wheat genotypes and to identify high yielding and stable genotypes in the cold climate of the Iran.
Materials and methodsFourtheen wheat genotypes with winter and intermediate (facultative) growth type along with Mihan, Heydari, Zarrineh and Zare varieties as controls (a total of 18 genotypes) were investigated in randomized complete block design with three replications in research stations of Karaj, Hamadan, Mashhad, Jalgarokh, Miandoab, Ardabil, Arak, Eqlid, Tabriz and Qazvin. To analyze the data, first analysis of variance was seprately done in each year and location, and then combined analysis of variance was performed for grain yield after confirming the homogeneity of the variances of experimental errors. AMMI and GGE-Biplot methods were used to investigate the stability of the studied genotypes. AMMI stability parameters and simultaneous selection indices were also calculated based on these parameters.
Research findingsThe results of combined analysis of variance showed that the main effect of environment and genotype and the interaction of genotype × environment accounted for 47.2, 9.8 and 28.3 percent of the total sum of squares, respectively. Genotypes G7, G8, G12, G2 and G1 had the highest grain yield and genotypes G15, G18, G10, G13, G14 and G16 had the lowest grain yield among the studied genotypes respectively. The results of AMMI analysis showed the existence of significant differences between environments, genotypes and their interactions. The first 12 significant principal components of AMMI analysis explained 98% of the genotype × environment interaction variance, and the first and second principal components explained a total of 46.27% of this variance. Based on the AMMI1 biplot, genotypes G8, G3, G1 and G4 and environments E9 and E5 with the higher grain yield than average grain yield and the lowest value of the first principal component were recognized as the most stable genotypes and environments. AMMI2 biplot did not identify a specific genotype as the genotype with general compatibility, however, G3 and G4 genotypes showed somewhat better general compatibility than the others. The simultaneous selection indices based on AMMI parameters identified G8, G12, G1, G4, and G3 genotypes with the lowest total rank as the stable and high yielding genotypes, respectively. The results of GGE-Biplot method based on biplot of the average yield and stability, introduced G8, G4, G3 genotypes followed by G1 as the most stable genotypes, due to grain yield higher than the average of the studied genotypes. Which-won-where biplot pattern divided the studied genotypes and environments into five and three groups, respectively, so that G12, G11, G3 and G4 genotypes in Karaj and Miandoab and G5, G7 and G8 genotypes in Jalgerokh and Mashhad showed better adaptation in both years. According to the biplot of the ranking of genotypes, there was no ideal genotype, but G8, G3, G5, G7 and G4 genotypes with the smallest distance from the hypothetical ideal genotype were identified as the best genotypes.
ConclusionThe results of this study showed that there is a little difference between AMMI and GGE-Biplot analyzes and both methods presented the same genotypes as superior genotypes. However, it is more logical to select genotypes using simultaneous selection indices based on AMMI analysis parameters, because all significant components are included in the calculation of these parameters. Therefore, based on simultaneous selection indices, genotypes G8, G12, G1, G4 and G3 with the lowest total rank are introduced as stable and high yielding genotypes.
Keywords: Compatibility, Multi-Regional Experiments, Simultaneous Selection Index, Stability -
سابقه و هدف
پنبه یکی از مهمترین گیاهان صنعتی در جهان است، که در اکثر کشورها به عنوان یک محصول استراتژیک شناخته شده و یکی از گیاهان مناسب برای کشت در مناطق خشک و نیمه خشک می باشد. گیاه پنبه بدلیل اشتغال زایی نسبتا بالای آن و مصارف مختلف محصول الیاف آن، تامین خوراک دام، روغن نباتی و سازگاری بالا با کشاورزی پایدار در مقایسه با محصولات رقیب بویژه ذرت اهمیت بسزایی دارا می باشد.
مواد و روش هابه منظور ارزیابی صفات و شناسایی ارقام سازگار پنبه در منطقه سیستان، 14 رقم پنبه در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار، در مزرعه ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی زهک (منطقه سیستان) در دو سال زراعی (1401-1400 و 1400-1399) مورد آزمایش قرار گرفت.
یافته هانتایج تجزیه مرکب داده ها نشان داد که صفات: زودرسی، تعداد غوزه در بوته، وزن یک غوزه، عملکرد چین سوم و عملکرد در هکتار در سطح احتمال آماری یک درصد و صفات: تعداد شاخه زایا، عملکرد چین اول و عملکرد چین دوم در سطح احتمال آماری 5 درصد معنی دار گردید. به طور کلی ارقام مورد بررسی دارای ویژگی های منحصر به فردی بودند. در بین ارقام مورد ارزیابی رقم لطیف (6932 کیلوگرم در هکتار)، خرداد (6880 کیلوگرم در هکتار)، گلستان (6766 کیلوگرم در هکتار)، خورشید (6664 کیلوگرم در هکتار) و سپید (6394 کیلوگرم در هکتار) دارای بیشترین عملکرد در هکتار و رقم ارمغان (3408 کیلوگرم در هکتار) دارای کمترین مقدار عملکرد بودند. ارقام خورشید و خرداد کوتاه ترین و رقم سپید طولانی ترین زمان رشد و رسیدگی را دارا بودند.
نتیجه گیریارقام لطیف و گلستان در شرایط تغییرات آب و هوایی (در سال دوم کشت)، تولید پایداری تری نسبت به ارقام دیگر داشتند. در تغییرات اقلیمی و مخاطرات محیطی (افزایش شوری آب و خاک) گیاهان با کمترین تغییرات در عملکرد به پایداری تولید در آن منطقه کمک شایانی خواهد داشت. رقم های خورشید و خرداد زودرس تر از سایر ارقام بودند که برای مناطقی با شرایط اقلیمی سیستان (بادهای 120 روزه) مناسب تر می باشد. این دو رقم علاوه بر کوتاهی دوره رشد در بین گروه ارقام پر محصول نیز قرار دارند.
کلید واژگان: سازگاری, رقم, عملکرد وش, دوره رشدBackground and objectivesCotton is a vital industrial crop worldwide, recognized as a strategic commodity in many countries and particularly well-suited for cultivation in arid and semi-arid regions. Its significance stems from its potential to generate employment, its diverse applications—including fiber production, animal feed, and vegetable oil—and its compatibility with sustainable agricultural practices compared to other crops, such as corn.
Materials and MethodsTo evaluate key traits and identify the most suitable cotton cultivars for the Sistan region, a study was conducted involving 14 cotton cultivars. The experiment was designed as a randomized complete block design with three replications, carried out at the Zahak Agriculture and Natural Resources Research Station over two crop years (2021-2022 and 2022-2023).
ResultsAnalysis of the composite data revealed significant differences in several traits. Traits such as earliness, number of bolls per plant, boll weight, yield from the third row, and yield per hectare showed significant differences at the 1% probability level. Additionally, the number of sympodial branches, yield from the first row, and yield from the second row were significant at the 5% probability level. The cultivars exhibited distinct characteristics, with Latif (6,932 kg/ha), Khordad (6,880 kg/ha), Golestan (6,766 kg/ha), Khorshid (6,664 kg/ha), and Sepid (6,394 kg/ha) demonstrating the highest yields per hectare. In contrast, the Armaghan variety yielded the lowest at 3,408 kg/ha. Among the cultivars, Khorshid and Khordad had the shortest growth periods, while the white cultivars had the longest growth and ripening times.
ConclusionThe Latif and Golestan cultivars showed more stable production compared to others, particularly under changing climate conditions in the second year of cultivation. Considering the impacts of climate change and environmental challenges such as increasing water and soil salinity, these cultivars offer better production sustainability. Additionally, Khorshid and Khordad cultivars, with their earlier maturation, are well-suited to the Sistan region's climatic conditions, including its 120-day winds. These cultivars not only have shorter growth periods but also rank among the highest in yield.
Keywords: Compatibility, Variety, Yield, Growth Period -
کیفیت میوه مرکبات معمولا تحت تاثیر نوع رقم، پایه و شرایط پس از برداشت قرار می گیرد. در این پژوهش کیفیت میوه سه رقم پرتقال تامسون ناول، فوکوموتو و ناولیت روی دو پایه سوئینگل سیتروملو و سیترنج C-35 در زمان برداشت و طی نگهداری (در دو مکان قائم شهر و رامسر) بررسی شد. میوه با نسبت ماده جامد محلول به اسید قابل تیتراسیون (TSS/TA) برابر 5/6 تا 7 برداشت و ضمن ارزیابی میوه در زمان برداشت، قابلیت نگهداری میوه نیز در سردخانه با دمای 5 درجه سیلسیوس و رطوبت نسبی 85 درصد در روزهای 30 و 60 انبارداری طی دو سال (97 و 98) ارزیابی شد. نتایج نشان داد میوه پرتقال ناولیت روی پایه سیتروملو و پرتقال فوکوموتو روی پایه C-35 دارای ویژگی های فیزیکی کوچک تری نسبت به تامسون ناول و سایر ترکیب پایه و پیوندک بود. رقم ناولیت مشابه تامسون ناول روی پایه C-35 میوه درشت تر و سنگین تری تولید نمود. خطای دو حجم در هر دو رقم فوکوموتو و ناولیت روی هر دو پایه نسبت به شاهد کم تر بود. در زمان برداشت، میوه رقم فوکوموتو روی هر دو پایه ضخامت پوست بیش تری (بیش از 4 میلی متر) نسبت به دو رقم دیگر داشت. در شروع انبارداری میزان آب میوه هر دو رقم اختلاف معناداری با شاهد نداشت لیکن در پایان نگهداری میوه ناولیت روی پایه C-35 کم ترین میزان آب میوه (73/35 درصد) را داشت. میوه های فوکوموتو و ناولیت روی هر دو پایه، شاخص فناوری بالاتری نسبت به تامسون ناول در زمان برداشت داشتند. میزان TSS در زمان برداشت در میوه پرتقال های تامسون ناول و ناولیت روی پایه سیتروملو کم ترین (به ترتیب 22/9 و 78/9 درصد) بود. میوه ناولیت و تامسون ناول روی پایه C-35 میزان TA بالاتری داشتند. در همه تیمارها میزان TA طی نگهداری روند کاهشی داشت. پایه C-35 بیش ترین سهم را در بالابودن نسبت TSS/TA در میوه فوکوموتو داشت که همین نسبت طی نگهداری نیز حفظ شده است. میوه ناولیت در زمان برداشت روی هر دو پایه میزان TSS/TA کم تری (5/7 و 12/7) داشت. در شروع انبارداری، متوسط آسکوربیک اسید در هر سه رقم روی پایه C-35 بالاتر از همان ارقام روی پایه سیتروملو بود. لیکن طی نگهداری و در پایان انبارداری سطح آسکوربیک اسید میوه فوکوموتو روی هر دو پایه حفظ شد. مقدار *a، زاویه رنگ و شاخص رنگ گیری (CCI) پوست میوه پرتقال ناولیت در زمان برداشت به دلیل منفی بودن روی پایه سیتروملو (12/1-) و C-35 (61/0-) متفاوت از دو رقم دیگر بود. در زمان برداشت ظرفیت آنتی اکسیدانی میوه فوکوموتو روی سیتروملو 99/43 درصد و روی پایه C-35 به میزان 12/62 درصد بود. مقدار ظرفیت آنتی اکسیدانی و فنل کل طی نگهداری روند افزایشی داشت. ارزیابی ارگانولپتیک نشان داد که میوه فوکوموتو همانند تامسون ناول از نظر وضعیت ظاهری پوست و گوشت، ترشی، عطر و طعم روی پایه C-35 امتیاز بهتری نسبت به میوه همین ارقام روی پایه سیتروملو کسب نمود. میوه ناولیت تولید شده روی پایه سیتروملو از نظر طعم و شیرینی امتیاز بالاتری (7) نسبت به حالت استفاده از پایه C-35 (6) داشت. برای داشتن میوه زودرس ترکیب فوکوموتو/ C-35 مناسب است.
کلید واژگان: انبارمانی, پیوند, سازگاری, فیزیکوشیمیایی, مرکباتIntroductionIt is important to attend the physical and biochemical characteristics of the fruit, especially in newly introduced cultivars that may be unknown to the consumer. Nutritive compounds in fruit are usually influenced by variety, rootstock and post-harvest conditions. In this article, the results related to the evaluation of the fruit quality of three varieties of oranges on two rootstocks have been examined at harvest time and during storage.
Materials and methodsFruit of Thomson Novel, Fukumoto, and Navelate oranges on two rootstocks including Swingle Citrumelo and Citrange C-35 were harvested when TSS/TA reached about 6.5-7. Fruits were evaluated at the harvest time and then stored in cool storage (5oC, RH=85%) for 60 days. The fruit quality were checked on the 30th and 60th days of storage for two years. Evaluated Characteristics included fruit lenght, width, thickness; arithmetic, geometric, equivalent diameter and harmonic means ; fruit aspect ratio, sphericity, surface area, true volume, apparent volume, volume error, density, weight, weight loss, peel thickness, juice percentage, peel color indices (L*, a*, b*, hue angle, chroma and CCI), total soluble solid (TSS), titratable acidity (TA), technological index (TI), total phenol, ascorbic acid, antioxidant capacity and organoleptic evaluation.
ResultsThe fruit of Navelate orange on Citrumelo rootstock and Fukumoto orange on C-35 rootstock had smaller physical characteristics than Thomson Novel. In all treatments, the shape of the fruit was balanced and without elongation or indentation. The fruit of Navelate on Citrumelo (aspect ratio: 96.96) was slightly elongated. Navelate variety on C-35 produced larger and heavier fruit similarly Thomson fruit. The volume error in Fukumoto and Navelate varieties and on both rootstocks was less than the control. At the time of harvest, the fruit of the Fukumoto had a thicker peel (more than 4 mm) on both rootstocks than the other cultivars. The amount of juice percentage was not significantly different than control at harvest time, but at the end of storage, the fruit of Navelate on the C-35 had the lowest (35.73%) of juice percentage. Fukumoto and Navelate fruits on both rootstocks had higher TI index than Thomson at harvest time. The TSS at harvest time was the lowest (9.22 and 9.78 respectively) only in the fruits of Thomson and Navelate on Citrumelo rootstock. Navelate and Thomson fruits had higher TA on C-35 rootstock. In all treatments, the amount of TA decreased during storage. Fukumoto fruit on C-35 had the highest TSS/TA ratio, which was preserved during storage. The fruit of Navelate had a lower TSS/TA level at the harvest time on both rootstocks (7.12 and 7.5). At the time of harvest, the average ascorbic acid in all three cultivars on C-35 rootstock was higher than the same cultivars on Citrumelo rootstock. The value of a*, hue angle, and CCI of the skin of Navelate orange with a negative value were different from the other cultivars on Citrumelo and C-35 rootstocks (-1.12 and -0.61 respectively). The antioxidant capacity of Fukumoto fruit was 43.99% on Citrumelo and 62.12% on C-35 rootstock at the harvest time. The amount of antioxidant capacity and total phenol increased during storage. The organoleptic evaluation showed that the Fukumoto as Thomson, scored better in relations to peel and pulp appearance, sourness, aroma and taste than the fruit of the same cultivars on the C-35 rootstock. Navelate fruit produced higher score in terms of taste and sweetness (7) on Citrumelo rootstock than C-35 (6) rootstock.
ConclusionBased on the TSS/TA ratio, it was determined that Fukumoto and Navelate oranges are early and late ripening respectively. Citrumelo rootstock increased late ripening in Navelate fruit and contrary C-35 rootstock increased early ripening in Fukumoto fruit. According to the a* and CCI indices, the Navelate fruits did not have suitable coloring at the time of harvest, and Citrumelo rootstock delayed the color change of the fruit skin. In general, the organoleptic characteristics of the fruit on C-35 were better than Citrumelo. Finally, it seems that the combination of Navelate/C-35 is more suitable than Navelate/Citrumelo. Fukumoto/C-35 combination is suitable for having early ripening fruit.
Keywords: Adaptation, Citrus, Graft, Physicochemical, Storability -
این تحقیق جدایی تولیدمثلی جمعیت هایBranchinecta orientalis از سه زیستگاه متفاوت در منطقه آذربایجان، ایران مورد بررسی قرار داده است. تخم های جمع آوری شده ی آنوستراکا جهت بررسی های زیست سنجی و آمیخته گری مورد آزمایش قرار گرفتند. براساس نتایج به دست آمده اندازه تخم های هیدراته، تخم های پوسته زدایی شده و ضخامت لایه کوریونی تخم ها در زیستگاه آیقرگل (AIG) بزرگتر از سایر گروه ها بود. درصد تخم گشایی در تخم های حاصل از جمعیت های آمیخته گری شده در مقایسه با جمعیت های خالص کاهش معنی داری نشان داد (0/05>P). کمترین میزان تخم گشایی در تخم های تولید شده توسط جمعیت آیقرگل (AIG) مشاهده گردید (1/7±8/99). همچنین میزان مرگ و میر ناپلی های تازه هچ شده حاصل از جمعیت های آمیخته گری شده به طور معنی داری بیشتر از سایر نمونه های مورد بررسی بود (05/0>P). به طوری که بیشترین مرگ و میر زود هنگام در گروه (L) AIG-KAS (%8/27±2/87) و کمترین میزان در گروه (F) KHS مشاهده شد. میزان رشد متعلق به جمعیت های مختلف تقریبا یکسان بود و هیچ تفاوت معنی داری بین آن ها در پایان دوره پرورش جمعیت مشاهده نشد (0/05<P). به طور کلی می توان نتیجه گرفت که تفاوت در عملکرد تولید مثلی جمعیت های B.orientalis ناشی از جدایی تولید مثلی نسبی می باشد که در اثر جدایی جغرافیایی و سازش با محیط رخ داده است.کلید واژگان: آمیخته گری, جدایی تولید مثلی, جدایی جغرافیایی, سازگاریThis research investigated the reproductive isolation of Branchinecta orientalis populations from three different geographical locations in Azerbaijan, Iran. The collected eggs of Anostraca were tested for biometry and hybridization studies. Based on the obtained results, the diameter of hydrated cysts, the diameter of decapsulated cysts and the chorion thickness of eggs in the Aigher Goli (AIG) habitat were observed to be larger than other groups. The percentage of hatching in the eggs obtained from crossbreed populations showed a significant decrease compared to pure populations (P<0.05). The lowest hatching rate was observed in the eggs produced by the AIG population (8.99±1.70). Also, the mortality rate of newly hatched nauplius from crossbreed populations was significantly higher than other studied samples (P>0.05). Thus, the highest early mortality was observed in AIG-KAS(L) (%8.27±2.87) and the lowest in KHS(F). The growth rates of different populations were almost the same and no significant difference was observed between them at the end of the breeding period (P>0.05). In general, it can be concluded that the difference in reproductive performance among B. orientalis populations is due to relative reproductive isolation due to geographic isolation and environmental adaptation.Keywords: Adaptation, Crossbreeding, Geographic Isolation, Reproductive Isolation
-
نشریه یافته های تحقیقاتی در گیاهان زراعی و باغی، سال دوازدهم شماره 2 (پاییز و زمستان 1402)، صص 253 -269منشا رقم انصار لاین Yea168.4/Yea605.5//Yea206-4A-3 می باشد که در سال 74-1373 در قالب آزمایش مقایسه عملکرد مقدماتی بین المللی 5th IWPBYT)) در ایستگاه تحقیقاتی دیم مراغه مورد بررسی اولیه و سپس در سال های بعد در آزمایشات مقایسه عملکرد مقدماتی، پیشرفته و سازگاری مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج آزمایش های سازگاری و پایداری، رقم انصار با میانگین عملکرد دانه 3025 کیلوگرم در هکتار بیشترین عملکرد را در مقایسه با شاهد سهند (2970 کیلوگرم در هکتار) داشت و جزو ژنوتیپ هایی با پایداری خوب بود. بررسی انصار طی سه سال 92-1389در ایستگاه های سردسیر مراغه، قاملو، زنجان و اردبیل نشان داد این رقم نسبت به ارقام سهند و آبیدر از زودرسی نسبی (2-1 روز)، پابلندی (4-6 سانتیمتر) و وزن هزار دانه بیشتری (2-1 گرم) برخوردار بود. میانیگن عملکرد رقم انصار، سهند و رقم محلی بهترتیب 2959، 2767 و 2172 کیلوگرم در هکتار بود که رقم جدید 7 درصد از شاهد سهند برتر بود. در مزارع زارعین (آنفارم)، رقم انصار 34 درصد در منطقه میانه، 12 درصد در اشنویه، و 11 درصد در پیرانشهر افزایش عملکرد نسبت به شاهد آبیدر داشت. رقم انصار متحمل به تنش های سرما و خشکی، تیپ رشد بینابین، مقاومت به ریزش، دو ردیفه و با ارتفاع بوته 73 سانتی متر می باشد. در نهایت می توان گفت جو انصار به دلیل داشتن میانگین عملکرد بالا (2959 کیلوگرم در هکتار)، کیفیت خوب، تحمل به تنش های سرما، خشکی و گرمای آخر فصل، نیمه مقاوم به سفیدک سطحی، اسکالد و زنگ، مقاوم به لکه نواری، مقاوم به ورس و سایر ویژگی های مناسب زراعی، رقمی مناسب برای کاشت در شرایط دیم مناطق سرد کشور می باشد. از اینرو توصیه می گردد با توسعه کشت و جایگزینی رقم انصار با رقم سهند و مخصوصا ارقام جو محلی به افزایش تولید دیمزارها کمک اساسی نمود تا شاهد بهبود معیشت کشاورزان دیمکار جو مناطق سرد باشیم.کلید واژگان: جو, انصار, خشکی, سازگاری, پایداری عملکردBarley is highly variable in adaptation to marginal environments. The main objective of barley breeding programs has been on improving yield by developing new cultivars with high grain yield and quality characteristics for different climates. Ansar is a new high yielding and drought tolerant cultivar of barley with facultative growth habit. It was released in the year 2013 for rainfed cold areas of Iran. Ansar originated from a cross Yea168.4/Yea605.5//Yea206-4A-3 (a high yielding line received from ICARDA). Based on regional yield trials, the average graind yield of Ansar was 3025 kgha-1, which was 55 kg higher than Sahand (2970 kgha-1). In comparison with Sahand (check), Ansar had 1-2 days early maturity, 4-6 cm taller stem, 1-2 g higher TKW. In onfarm trials, Ansar had 34, 12, 11% more grain yield than Sahand in Miyaneh, Oshnaviyeh and Piranshar regions, respectively. Ansar is tolerant to cold, drought, grain shedding, lodging, two-rowed variety with 73 cm plant height. Ansar is resistance to leaf strip, scald and powdery mildew and rust. It can be concluded that Ansar is not only a high-yielder, possesses better quality traits and tolerant/resistant to all diseases, but is also best suited in cold rainfed areas of Iran.Barley is highly variable in adaptation to marginal environments. The main objective of barley breeding programs has been on improving yield by developing new cultivars with high grain yield and quality characteristics for different climates. Ansar is a new high yielding and drought tolerant cultivar of barley with facultative growth habit. It was released in the year 2013 for rainfed cold areas of Iran. Ansar originated from a cross Yea168.4/Yea605.5//Yea206-4A-3 (a high yielding line received from ICARDA). Based on regional yield trials, the average graind yield of Ansar was 3025 kgha-1, which was 55 kg higher than Sahand (2970 kgha-1). In comparison with Sahand (check), Ansar had 1-2 days early maturity, 4-6 cm taller stem, 1-2 g higher TKW. In onfarm trials, Ansar had 34, 12, 11% more grain yield than Sahand in Miyaneh, Oshnaviyeh and Piranshar regions, respectively. Ansar is tolerant to cold, drought, grain shedding, lodging, two-rowed variety with 73 cm plant height. Ansar is resistance to leaf strip, scald and powdery mildew and rust. It can be concluded that Ansar is not only a high-yielder, possesses better quality traits and tolerant/resistant to all diseases, but is also best suited in cold rainfed areas of Iran.Keywords: Barley, Ansar, Drought, Adaptability, Yield Stability
-
نشریه یافته های تحقیقاتی در گیاهان زراعی و باغی، سال دوازدهم شماره 2 (پاییز و زمستان 1402)، صص 271 -292به منظور تولید رقم جو متحمل به خشکی و سرما، رقم آرتان از طریق مرکز بین المللی ایکاردا در قالب خزانه نسل های در حال تفکیک (نسل F3) در سال 77-1376 وارد آزمایشات داخلی ایستگاه های سرد و معتدل موسسه تحقیقات کشاورزی دیم کشور شد و به روش بالک تغییر شکل یافته به خلوص ژنتیکی رسید. سپس طی چند سال در ایستگاه های مراغه، شیروان، قاملو، سرارود، زنجان، ارومیه و اردبیل در آزمایشات مقایسه عملکرد و سازگاری مورد بررسی قرار گرفت. رقم آرتان با میانگین عملکرد دانه 2142 کیلوگرم در هکتار نسبت به رقم شاهد آبیدر 11 درصد عملکرد دانه بیشتری داشت. این رقم نسبت به شاهد آبیدر از زودرسی نسبی، پابلندی و وزن هزاردانه بیشتری برخوردار بوده و دارای صفات سازگاری عمومی و پایداری عملکرد مطلوب، تیپ رشد بینابین، مقاوم به ریزش دانه، متحمل به سرما و خشکی، میانگین ارتفاع بوته 83 سانتی متر، وزن هزار دانه 42 گرم و مقاومت به بیماری های زنگ زرد و زنگ قهوه ای می باشد. رقم آرتان به دلیل عملکرد بالا و ویژگی های مطلوب زراعی برای کاشت در مناطق سرد و معتدل سرد دیم کشور انتخاب و معرفی شد.کلید واژگان: جو دیم, خشکی, سرما, ایکاردا, سازگاری, پایداری عملکرد, زودرسیIn order to produce varieties of barley that tolerate drought and cold, Artan variety was entered into internal tests of the cold and temperate cold stations of the Dryland Agriculture Research Institute through the international center of ICARDA in the form of the of segregating populations (F3 generation) in 1997-98. Genetic purity was achieved by the modified bulk method. Then, during several years, it was evaluated in Maragheh, Shirvan, Ghamlo, Sararoud, Zanjan, Urmia and Ardabil stations in yield trials and yield stability experiment. The Artan variety with an average seed yield of 2.142 Kgha-1 had 11% higher seed yield than the Abidar check variety. Artan had relatively early maturity, height and high thousand-seed weight. Artan variety has general adaptability and good yield stability, facultative growth habit, resistance to seed shattering, tolerance to cold and drought, relative early maturity, high plant height (83 cm) and high thousand-seed weight (42 gr). It has also good level of resistant to yellow rust and brown rust diseases of barley. Artan variety was selected and released as a new cultivar due to its high yield and favorable agronomic characteristics for planting in the cold and moderately cold regions in rainfed areas of the country.Keywords: Rainfed Barley, Drought, Cold, ICARDA, Adaptability, Yield Stability, Early Maturity
-
برهم کنش ژنوتیپ × محیط عامل اصلی محدود کننده در شناسایی ژنوتیپ های برتر در برنامه های به نژادی گیاهی است. این پژوهش با هدف بررسی برهم کنش ژنوتیپ × محیط و گزینش ژنوتیپ های پرمحصول و پایدار کینوا با استفاده از روش های AMMI و GGE بای پلات انجام شد. تعداد 30 ژنوتیپ مختلف کینوا تهیه شده از موسسه IPK آلمان با منشا متفاوت، به عنوان مواد گیاهی این آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در دو محیط بوئین زهرا و تاکستان در طول دوسال 1401 و 1402 کشت شدند. نتایج نشان داد که واریانس ناشی از آثار ژنوتیپ، محیط و برهم کنش ژنوتیپ × محیط برای عملکرد دانه معنی دار بود و این صفت بیش تر تحت تاثیر تنوع ژنوتیپی قرار گرفت. تغییرات برهم کنش ژنوتیپ × محیط در روش AMMI توسط دو مولفه اصلی اول توجیه شد. با استفاده از این روش ژنوتیپ های G14، G11، G12، G23، G1، G5 و G13 به عنوان ژنوتیپ های پرمحصول و پایدار شناخته شدند و همچنین محیط تاکستان در سال دوم به عنوان محیط پایدار و پرمحصول معرفی شد. همچنین دو مولفه اصلی اول در روش GGE بای پلات حدود 92 درصد از تغییرات ژنوتیپ و برهم کنش ژنوتیپ × محیط را توجیه کردند. در این روش محیط های مورد مطالعه در دو مگامحیط قرار گرفتند. همه محیط ها توانایی تمایز بالایی در عملکرد دانه ژنوتیپ های مورد مطالعه را دارا بودند و ژنوتیپ های G11 و G14 به عنوان ژنوتیپ های ایده ال شناسایی شدند. درنهایت براساس هردو روش AMMI و GGE بای پلات ژنوتیپ های G5، G11، G12، G13، G14 و G23 در بین ژنوتیپ های کینوا مورد مطالعه به عنوان ژنوتیپ های پرمحصول و پایدار شناسایی شدند و محیط بوئین زهرا به عنوان محیط ایده آل معرفی شد.کلید واژگان: برهم کنش ژنوتیپ × محیط, سازگاری, مگامحیط, AMMI و GGE بای پلاتGenotype × environment interaction is the main limiting factor in identifying superior genotypes in plant breeding programs. This research was conducted with the aim of investigating the genotype × environment interaction and selecting high-yielding and stable quinoa genotypes using AMMI (Additive Main effects and Multiplicative Interaction) and GGE (Genotype plus Genotype by Environment interaction) biplot methods. A number of 30 different quinoa genotypes prepared from the IPK Institute of Germany with different origins were cultivated as plant materials of this experiment in the form of randomized complete block design in two environments, Buin Zahra and Takestan, during the two crop years of 2022-2023. The results showed that the variance caused by the effects of genotype, environment and genotype × environment interaction was significant for grain yield and this trait was more affected by genotypic diversity. The variation of genotype × environment interaction in the AMMI method was explained by the Two principal components. Using this method, genotypes G14, G11, G12, G23, G1, G5 and G13 were recognized as high-yielding and stable genotypes, and the Takestan environment in the second year was introduced as a stable and high-yielding environment. Also, the first two main components in GGE biplot method explained about 92% of the variation of genotype and genotype × environment interaction for grain yield. In this method, the studied environments were placed in two mega-environments. All environments had high differentiation ability for grain yield in the studied genotypes. G11 and G14 genotypes were identified as ideal genotypes. Finally, based on both AMMI and GGE bi-plot methods, genotypes G5, G11, G12, G13, G14 and G23 among the quinoa genotypes studied were identified as high-yielding and stable genotypes, and Buin Zahra environment was introduced as an ideal environment.Keywords: Genotype × Environment Interaction, Adaptability, Mega-Environment, AMMI, GGE Biplot
-
سیلاب ها اثرات زیادی بر جنبه های زندگی خانوارهای روستایی، مخصوصا خانوارهایی که معیشت آن ها وابسته به کشاورزی است، دارند. در جریان وقوع سیل، خسارت های اقتصادی و اجتماعی بسیاری به کشاورزان و معیشت آن ها وارد می شود. بنابراین برای کاهش خسارات و افزایش انعطاف پذیری کشاورزان نسبت به پیامدهای منفی سیل، اتخاذ استراتژی های سازگاری با سیل ضروری می باشد. آگاهی در مورد ادراکات، نگرش ها و رفتار کشاورزان نسبت به سیل می تواند آسیب پذیری آن ها را کاهش دهد و واکنش سازگاری آن ها را در برابر سیل افزایش دهد. بنابراین هدف این تحقیق بررسی عوامل موثر بر رفتار سازگاری کشاورزان نسبت به سیل با استفاده از تئوری انگیزش حفاظت بود. نمونه مورد مطالعه شامل 384 نفر از کشاورزان شهرستان الیگودرز بود که به روش نمونه گیری خوشه ای سه مرحله ای انتخاب شدند. نتیجه مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که متغیرهای حساسیت درک شده، شدت درک شده، هزینه های پاسخ، کارآمدی پاسخ وخودکارآمدی درک شده 38 درصد از تغییرات رفتار سازگاری کشاورزان در برابر سیل را تبیین کردند. همچنین متغیر خودکارآمدی درک شده با مقدار 31/0 بیشترین اثر را بر رفتار سازگاری کشاورزان در برابر سیل داشت. یافته های این مطالعه می تواند به سازمان های اجرایی همچون جهاد کشاورزی و منابع طبیعی کمک کند تا در رابطه با اطلاع رسانی و آموزش به کشاورزان در جهت سازگاری با سیل اقدام کنند.
کلید واژگان: تغییرات آب و هوایی, سیل, سازگاری, تئوری انگیزش حفاظت, رفتار کشاورزانFloods have many effects on the aspects of the life of rural households, especially those whose livelihood depends on agriculture. During floods, much economic and social damage is caused to farmers and their livelihoods. Therefore, in order to reduce damages and increase the flexibility of farmers to the negative consequences of floods, it is necessary to adopt flood adaptation strategies. Knowledge about farmers' perceptions, attitudes, and behavior towards floods can reduce their vulnerability and increase their adaptive response to floods. Therefore, the purpose of this research is to investigate the factors influencing the adaptation behavior of farmers to floods by using the protection motivation theory. The studied sample included 384 farmers of Aligudarz County, who were selected by a three-stage cluster sampling method. The result of structural equation modeling showed that the variables of perceived sensitivity, perceived intensity, response costs, response efficiency, and perceived self-efficacy explained %38 of the changes in farmers' adaptive behavior to floods. Also, the perceived self-efficacy variable with a value of 0.31 had the most significant effect on the adaptation behavior of farmers against floods. The findings of this study can help executive organizations such as agricultural jihad and natural resources to inform and train farmers to adapt to floods.
Keywords: Adaptation, Climate Change, Flood, Farmers' Behavior, Motivation Theory -
مقدمه و هدف
ذرت یکی از مهمترین گیاهان زراعی است که در بسیاری از نقاط جهان کشت میشود. ارزیابی ژنوتیپها در برنامه های به نژادی اغلب با دو چالش مهم، اثر متقابل ژنوتیپ × محیط برای صفت هدف و روابط نامطلوب بین صفات هدف، روبرو است. علی رغم اینکه روش های زیادی برای تجزیه پایداری، به ویژه ابزارهای گرافیکی و کارایی نسبتا خوب آنها در تفسیر نتایج، ارایه شده است. در این میان، به نظر میرسد روش بهترین پیش بینی های نااریب خطی (BLUP) که میانگین ها را با دقت بالا، به ویژه در مدلهای مختلط تخمین میزند، برای ارزیابی داده های آزمایشهای چندمحیطی (MET) از کارایی بالاتری برخودار باشند. لذا با شاخص پایداری میانگین وزنی نمرات مطلق (WAASB) که از ادغام دو روش پایداری اثرات اصلی جمع پذیر و برهمکنش های ضرب پذیر (AMMI) و بهترین پیش بینی های نااریب خطی برآورد می گردد، می توان در آزمایش های چند محیطی پایداری ژنوتیپ ها را دقیق تر تخمین زد. در برنامه های به نژادی ذرت در کنار عملکرد دانه بالا، زودرسی دارای جایگاه ویژه ای است. برای انتخاب همزمان چند صفت یکی از کارآمدترین و جدیدترین روش ها، شاخص پایداری چندصفتی (MTSI) بوده که بر اساس میانگین عملکرد و پایداری همزمان ژنوتیپ ها در صفات و محیط های مختلف برآورد می گردد. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین هیبرید پایدار با عملکرد بالا به همراه سطح مطلوب صفات درصد رطوبت دانه هنگام برداشت، تعداد روز تا رسیدن فیزیولوژیکی با بهره گیری از ترکیب دو روش AMMI و BLUP با شاخص های WAASB، WAASBY و MTSI انجام گرفت.
مواد و روشها:
این پژوهش بهمنظور بررسی پایداری هفت هیبرید امیدبخش ذرت بههمراه چهار رقم تجاری شامل SC647، TWC647، SC704 و SC715 در آزمایش چند محیطی ذرت در قالب طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار در 10 منطقه (کرج، مغان، شیراز، کرمانشاه، کرمان، مشهد، دزفول، میاندوآب، جیرفت و ساری) بهمدت دو سال زراعی 1398 و 1399 انجام گرفت. در این بررسی صفات عملکرد دانه با رطوبت دانه 14 درصد، درصد رطوبت دانه هنگام برداشت و تعداد روز تا رسیدن فیزیولوژیکی اندازه گیری شدند. پایداری ژنوتیپی برای هر ژنوتیپ با میانگین وزنی نمرات مطلق (WAASB)، که از تجزیه مقادیر منفرد (SVD) ماتریس بهترین پیش بینی های نااریب خطی (BLUP) از اثر متقابل ژنوتیپ × محیط که با یک مدل اثر مختلط خطی ایجاد شده بود، برآورد گردید. همچنین انتخاب همزمان برای عملکرد و پایداری با شاخص WAASBY با دادن وزنهای مختلف به میانگین عملکرد (Y) و شاخص پایداری (WAASB) انجام شد. علاوه بر اینها، انتخاب همزمان برای میانگین عملکرد و پایداری بر اساس چند صفت با استفاده از نمرات بهدست آمده از یک تجزیه عاملی اکتشافی (شاخص پایداری چندصفتی) انجام گرفت.
یافته ها:
بر اساس میانگین 10 محیط در سال های زراعی 1398 و 1399، هیبرید امیدبخش شماره 3 با 80/12 تن در هکتار بالاترین عملکرد دانه را داشت. بر اساس آزمون درست نمایی نسبی (LRT) برهمکنش ژنوتیپ و محیط برای صفات عملکرد دانه، درصد رطوبت دانه موقع برداشت و تعداد روز تا رسیدن فیزیولوژیک معنی دار بود. لذا برآورد آماره های پایداری با روشBLUP امکانپذیر بود. بر همین اساس برآورد BLUPها برای هیبریدها انجام و سپس تجزیه پایداری بهروش AMMI بر روی اینBLUPها صورت گرفت. نتایج نشان داد دو مولفه اول و دوم بهترتیب 7/27 و 6/24 درصد از تغییرات برهمکنش هیبرید در محیط را توجیه کردند. بالاترین عملکرد دانه پیشبینی شده با روشBLUP مربوط به هیبریدهای شماره 3، 2، 4 و 1 بودند که عملکرد دانه پیش بینی شده بالاتر از میانگین کل داشتند. بر اساس بای پلات اولین مولفه اصلی محیط در برابر عملکرد اسمی، هیبریدهای شماره 2، 6، 3 و 1با داشتن کمترین نمره های مولفه اصلی اول (ضریب b یا شیب خط)، سهم ناچیزی در برهمکنش هیبرید در محیط داشتند و پایدار تشخیص داده شدند. به منظور گزینش همزمان برای عملکرد و پایداری، شاخص WAASBY با تلفیق دو شاخص عملکرد (Y) و آماره پایداری WAASB برآورد گردید. با لحاظ سهم 50 درصد برای هر یک از دو جزء عملکرد و پایداری، پنچ هیبرید شماره 1، 2، 3، 6 و 4 دارایWAASBY بالاتر از میانگین هیبریدها بودند. در این میان هیبریدهای شماره ی 1، 2 و 3 به طور قابل توجهی میزان آمارهWAASBY بالاتر از سایر هیبریدها داشتند. هر چهار رقم شاهد SC647، TWC647، SC704 و SC715 میزان آماره WAASBY کمتر از میانگین را داشتند. همچنین بر اساس شاخص پایداری چند صفتی (MTSI) نیز هیبرید شماره 3 بهعنوان برترین هیبرید انتخاب شد. علاوه بر این ها برآورد اجزای واریانس با روش درستنمایی محدود شده (REML) نشان داد برای عملکرد دانه، 75/72 و 7/57 درصد از واریانس فنوتیپی بهترتیب توسط واریانس محیطی و واریانس برهمکنش هیبرید در محیط توجیه شدند. در صورتیکه سهم واریانس باقیمانده از واریانس فنوتیپی 16/77 درصد بود.
نتیجه گیری کلی:
براساس نتایج حاصل هیبرید شماره 3 (K47/2-2-1-4-2-1-1-1× MO17) به عنوان هیبرید پر محصول و پایدار بود که می توان آنرا جزء هیبرید برتر با عملکرد بالا به بهرهبرداران معرفی نمود. بهنظر میرسد استفاده از نمودار نسبت شاخص پایداری WAASB به عملکرد دانه (WAASBY) و گزینش هیبرید برتر بر اساس شاخص MTSI با بهرهگیری از تجزیههایی همچون تجزیه عاملی، BLUP و AMMI توانایی شناسایی هیبریدهای با عملکرد دانه بالا، پایدار با سطح مطلوب صفات زراعی مهم دارا میباشد.
کلید واژگان: پایداری چندصفتی, پیش بینی, سازگاری, عملکرد دانه, گزینش همزمانBackgroundMaize is an important crop that is cultivated in many parts of the world. The evaluation of genotypes in breeding programs often faces two important challenges, the genotype × environment interaction effect for the target trait and unfavorable relationships between the target traits. Even though many methods have been offered for stability analysis, especially graphical tools and their relatively good efficiency in interpreting the results, it seems that the best linear unbiased predictions (BLUP) method estimates the means with high accuracy, especially in mixed models, in multi-environmental trails (MET). Therefore, the stability index of weighted average absolute scores (WAASB), which is estimated from the integration of the two stability methods of additive main effect and multiplicative interaction (AMMI) and best linear unbiased predictions, can be used in METs to estimate more accurately the stability of genotypes. Maize breeding programs prioritize high grain yields and earliness as important traits. The multi-trait stability index (MTSI) is a valuable tool for the simultaneous selection of multiple traits. It is estimated based on the average performance and simultaneous stability of genotypes in different traits and environments. Therefore, the current research aimed to identify stable and high grain yield maize hybrids along with the optimal level of grain moisture percentage at harvest time and days to physiological maturity using the integration of AMMI and BLUP methods with WAASB, WAASBY, and MTSI indices.
MethodsThis study involved the evaluation of seven promising maize hybrids along with four commercial check varieties, including SC647, TWC647, SC704, and SC715, in maize METs based on a randomized complete block design with four replications across 10 regions (Karaj, Moghan, Shiraz, Kermanshah, Kerman, Mashhad, Dezful, Miyandoab, Jiroft, and Mazandaran) during two cropping seasons of 2019-2020. The recorded traits were grain yield adjusted at 14% moisture content, grain moisture percentage at harvest time, and days to physiological maturity. The WAASB was used to estimate genotypic stability for each genotype. It was computed from the singular value decomposition (SVD) of the matrix of best linear unbiased predictions of genotype vs. environment interaction effects generated by a linear mixed-effect model. The WAASBY index for simultaneous selection based on grain yield (Y) and stability (WAASB) was estimated by assigning different weights to grain yield and stability. The simultaneous selection for grain yield and stability based on several traits was conducted using the scores obtained from an exploratory factor analysis (MTSI).
ResultsBased on the grain yield across 10 environments over two years, promising hybrid NO. 3 had the highest grain yield with 12.80 tons per hectare. According to the likelihood ratio test (LRT), the genotype-by-environment interaction was significant for the traits of grain yield, grain moisture percent at harvest time, and the days to physiological maturity. Therefore, BLUP analysis can be performed on these data due to the significant genotype by environment interaction. The BLUPs performed for hybrids were followed by stability analysis using the AMMI method on these BLUPs. The results indicated that the first and second components justified 27.7% and 24.6% of the hybrid by environment interaction variances, respectively. The highest predicted grain yield by the BLUP method belonged to hybrids No. 3, 2, 4, and 1, with higher than average predicted grain yields. Based on the biplot for the first principal component of the environments against the nominal grain yield, hybrids 2, 6, 3, and 1, having the lowest scores of the first principal component (coefficient b or line slope), had a negligible contribution to the hybrid by environment interaction and were distinguished stable. To enable simultaneous selection based on both grain yield and stability, the WAASBY index was estimated by integrating grain yield (Y) and the WAASB stability index. Considering the 50% contribution of each of the two grain yield and yield stability components, five hybrids (1, 2, 3, 6, and 4) showed above-average WAASBY. Among these, hybrids 1, 2, and 3 had significantly higher WAASBY than the other hybrids. All four control cultivars SC647, TWC647, SC704, and SC715 had lower-than-average WAASBY. Based on the MTSI, hybrid 3 was selected as the best hybrid. In addition, the estimated variance components by restricted maximum likelihood (REML) for grain yield indicated that 75.72% and 7.57% of the phenotypic variance were explained by the environment and GEI variances, respectively, whereas the contribution of residual variance to the phenotypic variance was 16.77%.
ConclusionBased on the results, hybrid 3 (K47/2-2-1-4-2-1-1-1× MO17) was identified as a high-yielding hybrid, which can be introduced to farmers as a new superior maize hybrid. It seems that the use of the ratio of the WAASB stability index to grain yield (WAASB/Y) and the selection of superior genotypes based on the MTSI could identify hybrids with high grain yields, stability, and desirable levels of important agronomic traits.
Keywords: Adaptability, Grain Yield, Multi-Traits Stability, Prediction, Simultaneous Selection -
مقدمه و هدف
افزایش تقاضا برای غلاتی که به مصرف انسان و دام میرسند را میتوان از طریق توسعه کاشت ژنوتیپهای متحمل به خشکی برآورده کرد. بهدلیل وجود اثر متقابل ژنوتیپ در محیط، بهترین ژنوتیپ در یک محیط ممکن است در سایر محیطها بهترین نباشد و بنابراین، این اثر متقابل اطلاعات ارزشمندی در خصوص عملکرد هر یک از ژنوتیپها در محیطهای مختلف ارائه داده و نقش مهمی در ارزیابی پایداری عملکرد دارد. اصلاح ژنتیکی تحمل به خشکی در گیاهان زراعی جزو پایدارترین و مقرون به صرفهترین روشها برای افزایش تولید و پایداری محصول است. بررسی سازگاری و پایداری عملکرد دانه بر اساس آمارههای مختلف پارامتری و ناپارامتری پایداری و ارزیابی تحمل به تنش خشکی بر اساس شاخصهای تنش در ژنوتیپهای امیدبخش جو اقلیم معتدل کشور از اهداف این تحقیق هستند.
مواد و روشها:
به منظور بررسی سازگاری و پایداری عملکرد دانه و انتخاب ژنوتیپهای جو پرمحصول در شرایط تنش خشکی انتهای فصل در اقلیم معتدل کشور، تعداد 16 ژنوتیپ جو طی دو سال زراعی 1402-1400 در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سه ایستگاه تحقیقاتی ورامین، بیرجند و یزد در دو شرایط بدون تنش و تنش خشکی انتهای فصل (12 محیط) کشت گردیدند. پس از تعیین عملکرد دانه، شاخص های تنش شامل MP، GMP، TOL، HARM، STI، YI، YSI، RSI و SSI و همبستگی هر یک از آنها با عملکرد دانه محاسبه گردید. آمارههای پایداری در این بررسی شامل آمارههای پایداری نصار و هان (S(1- 6))، تنارزو (NP(1-4))، انحراف از خط رگرسیون (S²di)، شیب خط رگرسیون (b)، واریانس پایداری شوکلا (σ²i)، ضریب تغییرات محیطی (CV)، میانگین واریانسها (θi)، واریانس اثر متقابل ژنوتیپ و محیط (θ(i))، اکووالانس ریک (Wi²) و مجموع رتبه کانگ (KR) و روابط بین این آمارهها بر اساس همبستگی پیرسون محاسبه شدند. تجزیه واریانس، مقایسه میانگین و همبستگی ساده با استفاده از برنامه SAS-9.0، آمارههای پایداری با استفاده از برنامه STABILITYSOFT و تحلیل مولفههای اصلی، شاخصهای تنش و همبستگی هریک از این شاخصها با عملکرد دانه با استفاده از برنامه iPASTIC محاسبه شد. نمودار پراکنش سه بعدی ژنوتیپها در محدوده های A، B، C و D نیز با استفاده از نرمافزار Grapher ترسیم گردید.
یافته ها:
نتایج تجزیه واریانس مرکب حاکی از معنیداری برهمکنش ژنوتیپ در محیط بود. از نظر آمارههای S(1-2) ژنوتیپ های G11، G10، G7 و G3 و بر اساس آماره های S(3-6) ژنوتیپهای G3، G7 و G9 پایدارترین ژنوتیپها بودند. در بین معیارهای ناپارامتری تنارزو با توجه به معیار NP(1) ژنوتیپهای G3، G9 و G5، با توجه به معیار NP(2) ژنوتیپهای G3، G5 و G8 و با توجه به معیارهای NP(3) و NP(4) نیز ژنوتیپهای G3، G7 و G9 به عنوان پایدارترین ژنوتیپها شناخته شدند. بر اساس آمارههای پایداری اکووالانس ریک (W²) و شوکلا (σ²) ژنوتیپهای G9، G3 و G13 پایدارترین ژنوتیپها بودند. بر اساس روش رگرسیونی ابرهارت و راسل نیز ژنوتیپهای G7، G9 و G3 که عملکرد بالایی نیز داشتند، از سازگاری عمومی و پایداری عملکرد خوبی برخوردار بودند. بر اساس ضریب تغییرات محیطی فرانسیس و کاننبرگ (CVi)، ژنوتیپهای G2، G1 و G15 از کمترین ضریب تغییرات محیطی برخوردار بودند. از طرف دیگر، بر اساس میانگین رتبه هر ژنوتیپ در کل شاخصهای تنش (AR) نیز ژنوتیپهای G7، G2 و G3 بهترتیب به عنوان متحمل ترین و G11، G14 و G10 نیز به عنوان حساسترین ژنوتیپها به تنش خشکی انتهای فصل شناسایی گردیدند. در شرایط تنش خشکی انتهای فصل عملکرد دانه بهترتیب با شاخصهای YI، HM، GMP، STI، MP، YSI و RSI همبستگی مثبت و معنیدار و با شاخص SSI نیز همبستگی منفی و معنیداری داشت. در شرایط بدون تنش نیز عملکرد دانه به ترتیب شاخصهای MP،GMP ، STI، HM و YI همبستگی مثبت و معنیداری داشت اما بین عملکرد دانه با شاخصهای SSI، TOL، YSI و RSI همبستگی معنیداری مشاهده نگردید. تحلیل مولفههای اصلی نیز نشان داد که مولفه اصلی اول 69/71 درصد و مولفه اصلی دوم نیز 30/27 درصد از واریانس متغیرهای اصلی را توجیه کردند. مولفه اصلی اول همبستگی مثبت و بالایی با عملکرد در هر دو محیط تنش و بدون تنش و همچنین شاخصهای MP، STI، GMP و HM و مولفه دوم نیز همبستگی مثبت و بالایی با عملکرد دانه در محیط بدون تنش و شاخصهای TOL و SSI و همچنین همبستگی منفی و بالایی نیز با شاخصهای RSI و YSI داشت. بر اساس نمودار بایپلات، ژنوتیپهای G3، G7، G8، G9، G12 و G13 از پتانسیل عملکرد دانه بالاتری برخوردار بوده و نسبت به تنش خشکی متحملترند.
نتیجه گیری:
عملکرد دانه در این بررسی به ترتیب با آماره های NP(3)، KR، NP(2)، NP(4)، S(6) و S(1) همبستگی منفی و معنیداری داشت و بنابراین از این آمارهها میتوان در شناسایی ژنوتیپهای پایدار استفاده نمود. ژنوتیپهای G3، G7 و G9 بهترتیب با میانگینهای 6732/9، 6730/6 و 6608/1 کیلوگرم در هکتار ضمن داشتن بیشترین عملکرد دانه، با در نظر گرفتن مجموع رتبه بندی تمام آمارههای پایداری مورد مطالعه و همچنین شاخصهای تنش، از بالاترین پایداری عملکرد دانه و تحمل به خشکی انتهای فصل در بین ژنوتیپهای مورد بررسی نیز برخوردار بودند و میتوان از آنها بهعنوان رقم با ارزش در مناطق متاثر از تنش خشکی در اقلیم معتدل و یا بهعنوان مواد ژنتیکی مطلوب در برنامه های بهنژادی جو برای افزایش به تحمل به خشکی استفاده نمود.
کلید واژگان: آماره های پارامتری و ناپارامتری, برهمکنش ژنوتیپ در محیط, تحلیل مولفه های اصلی, رگرسیون, سازگاریBackgroundThe increased demand for cereals that are consumed by humans and livestock can be met through the development of planting drought-tolerant genotypes. Due to the interaction of genotypes × environment, the best genotype in one environment may not be the best in other environments, and therefore, this interaction provides valuable information about the yield of each genotype in different environments and plays an important role in evaluating yield stability. Genetic modification of drought tolerance in crops is one of the most stable and cost-effective approaches to increase production and yield stability. Examining the compatibility and stability of grain yield based on various parametric and non-parametric stability statistics and evaluating tolerance to drought stress based on stress indices in promising barley genotypes of the country's temperate climate are among the goals of this research.
MethodsTo assess grain yield adaptation and stability and to select high-yielding barley genotypes suitable for terminal drought stress in the temperate climate of Iran, 16 barley genotypes were cultivated during two crop years 2021-2023 in a randomized complete blocks design with three replications in three research stations including Varamin, Birjand, and Yazd under two none-stress and drought stress conditions at the end of the season (12 environments). After determining the grain yield, stress indices, including MP, GMP, TOL, HARM, STI, YI, YSI, RSI, and SSI, and the correlation of each with grain yield were calculated in this study. Stability statistics included Nassar and Huehn’s stability statistics (S(1-6)), Thennarasu’s stability statistics (NP(1-4)), deviation from regression (S²dᵢ), regression coefficient (b), Shukla’s stability variance (σ²ᵢ), environmental variation coefficient (CV), variance component (θᵢ), coefficient of variance (θ(i)), Wricke’s ecovalence (Wᵢ²), and Kang’s sum of ranks (KR). Their relationships were calculated based on Pearson’s correlation. Analysis of variance (ANOVA), mean comparison, and simple correlation were calculated using the SAS-9.0 program, stability statistics were calculated using STABILITYSOFT and principal component analysis (PCA). Stress indices and the correlation of each of these indices with grain yield were calculated using iPASTIC. The three-dimensional distribution diagram of genotypes in the ranges of A, B, C, and D was drawn using Grapher software.
ResultsThe results of the combined ANOVA indicated the significance of the genotype × environment interaction. According to S(1-2) statistics, G7, G10, G11, and G3, and according to S(3-6) statistics, G7, G3, and G9 were the most stable genotypes. Among the non-parametric Thennarasu’s stability statistics according to the NP(1) criterion of G9, G3, and G5, according to NP(2) G5, G3, and G8, and according to NP(3) and NP(4) criteria, G7, G3, and G9 were recognized as the most stable genotypes. Based on Wricke (W²) and Shukla (σ²) equivalency stability statistics, G3, G9, and G13 were the most stable genotypes. Based on Eberhart and Russell's regression method, G9, G7, and G3 genotypes, with high yields, had general compatibility and good yield stability. Based on Francis and Kannenberg (CVi), genotypes G1, G2, and G15 had the lowest coefficients of environmental variation. Based on the average rank of each genotype in all stress indices (AR), G2, G7, and G3 genotypes were the most tolerant, and G14, G11, and G10 were the most sensitive genotypes to drought stress at the end of seasons, respectively. In the drought stress conditions at the end of the season, grain yield had positive and significant correlations with YI, HM, GMP, STI, MP, YSI, and RSI indices and negative and significant correlations with the SSI index. In non-stress conditions, grain yield had positive and significant correlations with MP, GMP, STI, HM, and YI indices, but no significant correlations were observed between grain yield and SSI, TOL, YSI, and RSI indices. The PCA revealed that the first and the second principal components explained 69.71% and 30.27% of the variance of the main variables, respectively. The first main component had a positive and high correlation with yield in both stressed and non-stressed environments, as well as MP, STI, GMP, and HM indices. The second component showed a positive and high correlation with grain yield in the non-stressed environment and TOL and SSI indices; it also had negative and high correlations with RSI and YSI indices. Based on the biplot diagram, G3, G7, G8, G9, G12, and G13 presented higher grain yield potential and are more tolerant to drought stress.
ConclusionIn this study, grain yield had negative and significant correlations with NP(3), KR, NP(2), NP(4), S(6), and S(1) statistics, respectively, therefore these statistics can be used for identifying stable genotypes. G3, G7, and G9 with averages of 6732.9, 6730.6, and 6608.1 kg/ha, respectively, not only produced the highest grain yield but also showed the highest grain yield stability and tolerance to terminal drought stress among the studied genotypes based on the total ranking of all studied stability statistics and stress indices. Therefore, they can be used as new cultivars in drought-affected regions in temperate climates or as desirable genetic materials in barley breeding programs for drought tolerance.
Keywords: Adaptation, Genotype × Environment Interaction, Parametric, Non-Parametric Statistics, Principal Component Analysis, Regression -
مقدمه و هدف
عدس یکی از حبوبات مهم در مناطق مدیترانهای است که بهخاطر ارزش تغذیهای و نقش آن در بهبود حاصلخیزی خاک، بهطور گستردهای کشت میگردد. علاقه به حبوبات، بهعنوان یک منبع پروتئینی جایگزین گوشت در آینده، در حال افزایش هست. شناسایی ژنوتیپهای با عملکرد بالا و سازگار به دامنه گستردهای از محیطها، یکی از هدف های عمده در برنامه های به نژادی گیاهان زراعی از جمله عدس میباشد. ترکیب دو روش ارزیابی پایداری بهترین پیش بینی نااریب خطی (BLUP) و اثرات اصلی جمعپذیر و برهمکنشهای ضرب پذیر (AMMI) در آزمایشهای ناحیه ای و گزینش پایداری چندصفتی (MTSI)، به ارزیابی بهتر ژنوتیپ های گیاهی و دستیابی به نتایج دقیق تر کمک می کند. مدل های اثرات اصلی جمعپذیر و برهمکنش ضربپذیر (AMMI) و بهترین پیشبینی نااریب خطی (BLUP)، از جمله روش های چند متغیره کاربردی در ارزیابی آزمایش های چند محیطی هستند. مدل اثرهای مختلط خطی (LMM) و روش برآوردگر حداکثر درستنمایی محدود شده (REML)، از روشهای مهمی هستند که برای تجزیه دادههای آزمایشهای چند محیطی پیشنهاد شدهاند. در این راستا، با تجزیه به مولفههای اصلی یا تجزیه ارزش منفرد بر روی ماتریس، بهترین پیشبینیهای نااریب خطی (BLUP ها) بهدست آمده از برهمکنش ژنوتیپ و محیط انجام میشود. در این روش از شاخص پایداری میانگین وزنی نمرات مطلق بهترین پیشبینیهای نااریب خطی (WAASB)، میانگین وزنی شاخص پایداری WAASB و متغیر وابسته (WAASBY) استفاده میشود. محققان شاخص پایداری چند صفتی (MTSI) بر مبنای تجزیه عاملی را نیز پیشنهاد کردهاند که در آن، عملکرد دانه و صفات دیگر و پایداری هر کدام از آنها به طور همزمان برای شناسایی ژنوتیپهای پایدار استفاده میشود. این پژوهش برای شناسایی ژنوتیپهای پایدار و پرمحصول عدس در کشت پائیزه انجام شد.
مواد و روش ها:
برای ارزیابی پایداری عملکرد دانه 12 ژنوتیپ عدس به همراه سه شاهد کیمیا، بیله سوار و توده محلی، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در ایستگاههای تحقیقات کشاورزی خرمآباد (لرستان)، زنجیره (ایلام) و سرارود (کرمانشاه) بهمدت سه سال زراعی (401 -1398) اجرا گردید. هر کرت شامل چهار خط کاشت به طول چهار متر و با فاصله 25 سانتی متر از یکدیگر بود. در طول فصل رشد، علاوه بر مراقبت های معمول زراعی نظیر وجین علف های هرز و مبارزه با آفات، از صفات و خصوصیات موردنظر مانند تعداد روز تا 50% گلدهی، ارتفاع بوته و تعداد روز تا رسیدگی یاداشتبرداری به عمل آمد. پس از رسیدگی و برداشت آزمایش، وزن صد دانه و عملکرد هر کرت اندازه گیری گردید. تجزیه واریانس مرکب با استفاده از نرمافزار SAS انجام و میانگین صفات تیمارها بهروش LSD مورد مقایسه قرار گرفت. برای تجزیه های آماری، بسته تجزیه آزمایشهای چند محیطی با نام Metan Ver.1.9.0 در محیط نرمافزار R بهکار گرفته شد. برای برآورد کمیت های پایداری، تجزیه مقادیر منفرد (SVD) بر روی ماتریس بهترین پیش بینی های نااریب خطی (BLUPها) بهدست آمده از برهمکنش های ژنوتیپ در محیط با یک مدل اثر مختلط خطی (LMM) به کار برده شد. اجزای واریانس با روش حداکثر درستنمایی محدود شده (REML) برآورد شدند. پس از تجزیه واریانس داده ها، برای برآورد پارامترهای پایداری WAASB و WAASBY (برای انتخاب همزمان بر اساس میانگین عملکرد و پایداری) ریشه های مشخصه حاصل از تجزیه AMMI بر روی BLUP، به کار برده شدند و بهترین ژنوتیپها با این دو شاخص گزینش شدند. از شاخص میانگین هارمونیک ارزشهای ژنوتیپی (HMGV)، مقادیر پایداری ژنوتیپی بهدست آمد. سازگاری ژنوتیپ ها بر پایه شاخص عملکرد نسبی ارزش های ژنوتیپی (RPGV) ارزیابی شد. شاخص میانگین هامونیک و عملکرد نسبی ارزش ژنوتیپی (HMRPGV) برای ارزیابی همزمان پایداری، سازگاری و عملکرد دانه استفاده شد.
یافته ها:
اثر محیط، ژنوتیپ و برهمکنش ژنوتیپ در محیط بر صفات عملکرد دانه، ارتفاع بوته، تعداد روز تا گلدهی، تعداد روز تا رسیدگی، دوره پر شدن دانه، سرعت پر شدن دانه، سرعت تشکیل عملکرد دانه، بهرهوری از بارش و متوسط وزن تک دانه، معنی دار بود. اثر ژنوتیپ بر همه صفات بهجز دوره پر شدن دانه معنیدار بود. بر پایه تجزیه بای پلات، ژنوتیپهای 4، 6، 7، 9 و 10 علاوه بر داشتن بیشترین عملکرد دانه، از پایداری عملکرد بیشتری هم برخوردار بودند. آزمون اسکری نشان داد سه مولفه اصلی اول، به ترتیب 45/41، 19/13 و 14/34 درصد از تغییرات برهمکنش ژنوتیپ × محیط بهدست آمده از BLUP را برای عملکرد دانه و روی هم 78/87 درصد از تغییرات را توجیه کردند. بر اساس شاخص پایداری میانگین وزنی نمرات مطلق بهترین پیشبینی نااریب خطی (WAASB) ژنوتیپهای 6 ، 10 و 12 پرمحصول و پایدار بودند. ژنوتیپ های 1 و 10 از نظر شاخص گزینش چند صفتی (MTSI)، ژنوتیپ های برتر بودند. شاخص میانگین هارمونیک و عملکرد نسبی ارزش ژنوتیپی (HMRPGV)، ژنوتیپهای 10، 9، 4 و 12 را به عنوان ژنوتیپ هایی معرفی کرد که علاوه بر عملکرد دانه، از پایداری و سازگاری بالایی نیز برخوردار بودند.
نتیجه گیری:
در مجموع و بر اساس تمام تجزیه ها، ژنوتیپ 10 پایدارترین ژنوتیپ بود که علاوه بر عملکرد دانه، از نظر سایر صفات اندازه گیری شده نیز بر ژنوتیپ های دیگر برتری داشت و می تواند نامزد معرفی بهعنوان رقم جدید باشد.
کلید واژگان: آزمون نسبت درست نمایی, ارزش های ژنتیکی, بهترین پیش بینی نااریب خطی, حداکثر درست نمایی محدود شده, سازگاریBackgroundLentil is a popular legume crop in the Mediterranean region, widely grown for its nutritious seeds and improving soil fertility. Interest in legumes is increasing as a protein source to replace meat in the future. Identification of high-yield genotypes with adaptation to a wide range of environments is one of the major goals in crop and lentil breeding programs. Combining the best linear unbiased predictions (BLUP), additive main effects, and multiplicative interaction (AMMI) methods in multi-environment experiments and multi-trait stability selection (MTSI) helps to better evaluate plant genotypes and achieve more accurate results. Additive main effect and multiplicative interaction (AMMI) and BLUP are two methods for analyzing multi-environment trials. The linear mixed effects model (LMM) and the restricted maximum likelihood (REML) estimator methods are among the important methods that have been proposed to analyze the data of multi-environmental experiments. In this regard, the BLUPs obtained from the interaction of genotype and environment are performed with principal component analysis or single value analysis on the matrix. This method uses the stability index of the weighted average of absolute scores of the best unbiased linear forecasts (WAASB), the weighted average of the stability index of WAASB, and the dependent variable (WAASBY). Researchers have also proposed an MTSI based on factor analysis, in which grain yield, other traits, and the stability of each are simultaneously used to identify stable genotypes. This research aimed to identify stable and high-yielding lentil genotypes in autumn cultivation.
MethodsTo evaluate the seed yield stability of 12 lentil genotypes along with three check genotypes, including Kimia, Bileh Sawar, and local landrace, an experiment was conducted as a randomized complete block design with three replications at Agricultural Research Stations of Khorramabad (Lorestan), Zanjireh (Ilam), and Sararoud (Kermanshah) in three cropping years (2019-2022). Each plot consisted of four lines with a length of 4 m and a distance of 25 cm from each other. iIn addition to the usual crop care such as weeding and pest control, the desired traits and characteristics, such as the number of days to 50% flowering, plant height, and number of days to maturity, were measured during the growing season. Hundred-seed weights and the yield of each plot were measured after the maturity and harvesting of experiments. Combined analysis of variance (ANOVA) was performed using SAS software, and the average traits of the treatments were compared using the LSD test. For statistical analyses, the Metan Ver.1.9.0 (multi-environment trial analysis) package was used in the R software environment. To estimate stability quantities, singular value decomposition (SVD) was applied to the matrix of BLUPs obtained from genotype-by-environment interactions with an LMM. Variance components were estimated by the REML method. After analyzing the variance of the data, the stability parameters of WAASB and WAASBY (for simultaneous selection based on average performance and stability) were estimated using the eigenvalues obtained from the AMMI analysis on BLUP, and the best genotypes were selected with these two indicators. Genotypic stability values were obtained from the Harmonic Average of the Genotypic Values (HMGV) index. The compatibility of genotypes was evaluated based on the relative performance index of genotypic values (RPGV). The harmonic mean index and relative performance of genotypic value (HMRPGV) were used to simultaneously evaluate stability, compatibility, and seed yield.
ResultsThe effect of environment, genotype, and genotype × environment interaction were significant on seed yield, plant height, days to flowering, days to maturity, seed filling period, seed filling ratio, seed yield formation rate, rainfall efficiency, and single seed weight. The genotype effect was significant on all traits, except for the seed-filling period. Based on the biplot analysis, genotypes 4, 6, 7, 9, and 10 had higher yield stability in addition to the highest seed yield. The Scree test showed that the first three principal components explained 45.41, 19.13, and 14.34% of the genotype × environment interaction variation obtained from BLUP for grain yield, respectively; in total, they justified 78.87% of the variation. Based on a weighted average of absolute scores of WAASB, genotypes 6, 10, and 12 were high-yielding and stable. Genotypes 1 and 10 were superior based on the (MTSI). The harmonic mean and HMRPGV introduced genotypes 10, 9, 4, and 12 as the genotypes that had high stability and compatibility in addition to high seed yields.
ConclusionBased on all the analyses, genotype 10 was the most stable genotype, which, in addition to seed yield, was superior to other genotypes in terms of the other measured traits and can be a candidate for introduction as a new cultivar.
Keywords: Adaptability, BLUP, Genetic Values, LRT, REML -
این پژوهش با هدف بررسی تنوع ریختی و الگوی سازگاری ریختی در ارتباط با زیستگاه در پنچ جمعیت از ماهی گوبی ایرانی Ponticola iranicusاز خانواده Gobiidae به اجرا درآمد. برای این منظور نمونه های این گونه از رودخانه های سیاه درویشان، شفارود، رستم آباد، ماسال و اسالم در استان گیلان نمونه برداری و تعداد 20 صفت اندازشی مورد سنجش قرار گرفت. جهت بررسی تنوع ریختی بین جمعیت های مورد مطالعه، ویژگی های ریخت سنجی پس از استانداردسازی داده ها، به وسیله آنالیزهای PCA، Kruskal-Wallis و CVA مورد مقایسه قرار گرفتند. براساس نتایج، تمامی صفت ها تفاوت معنی داری نشان دادند و جمعیت سیاه درویشان به طور کامل از سایر جمعیت ها متمایز گردید. همچنین جمعیت های رستم آباد و شفارود و جمعیت های ماسال و اسالم با یکدیگر هم پوشانی نشان دادند. مهمترین صفات تفکیک کننده نیز شامل حداکثر عمق بدن (0/3)، فاصله پیش باله پشتی (0/4)، فاصله پیش باله مخرجی (0/5)، طول قاعده باله مخرجی (0/44)، عرض سر (0/32)، فاصله پیش باله پشتی (0/42)، طول باله سینه ای (0/34)، حداکثر عمق بدن (0/39)، عرض ساقه دمی در باله مخرجی (0/33) و عرض لب بالایی (0/34) بودند. نتایج CVA تمایز بین جمعیت ها را نشان داد. براساس نتایج، اعضای این گونه با صفات مربوط به عمق بدن، باله های پشتی و مخرجی و اندازه سر، خود را با ویژگی های زیستگاهی مختلف سازگار می نمایند.کلید واژگان: ریخت سنجی, تنوع ریختی, سازگاری, انعطاف پذیری, دریای خزرThis work aimed to investigate the morphological variations and patterns of morphological adaptation to their habitat in five populations of Iranian goby, Ponticola iranicus (Gobiidae). For this purpose, samples were collected from Siah Darvishan, Shafarood, Rostam-Abad, Masal, and Asalem rivers, Guilan province, and then 20 morphometric characteristics were measured. The morphometric characteristics after standardization were compared using PCA, Kruskal-Wallis and CVA analyses to investigate the morphological variation between studied populations of Iranian goby. Based on the results, all characters showed significant differences, and the Siah Darvishan differed completely from the others. Also, Rostam-Abad and Shafarud, and Masal and Asalem populations overlapped with each other. The most important discriminating traits include the body depth (0.3), predorsal length (0.4), preanal length (0.5), anal-fin base length (0.44), head width (32. 0), distance before dorsal fin (0.42), length of pectoral fin (0.34), maximum body depth (0.39), caudal-fin width in anal fin (0.33) and width of upper lip (0.34). The CVA results showed the distinction between populations. Based on the results, the members of this species adapt themselves to different habitats with traits related to body depth, dorsal and anal fins, and head size.Keywords: Morphometrics, Morphological Diversity, Adaptation, Phenotypic Plasticity, Caspian Sea
-
مقدمه
رشد جمعیت و طبیعتا افزایش نیاز و تقاضا موجب تحمیل فشار بر منابع طبیعی و ناپایداری در کارکرد حوزه های آبخیز شده است به طوری که رفتار اکوسیستم در حفاظت از زیستگاه ها و تنوع زیستی، مهار فرسایش و رسوب، خاک سازی و ذخیره آب، مطبوعیت محیط زیستی، رفع نیازهای فرهنگی و به طورکلی ارائه مستمر خدمات اکوسیستمی دچار اختلال شده است. پویندگی و تغییرپذیری اجزای سیستم های انسانی-طبیعی که تغییرات اقلیمی آن را پیچیده تر کرده است، پیش بینی و برنامه ریزی برای بهره وری پایدار از خدمات اکوسیستمی حوزه آبخیز را با عدم قطعیت همراه می سازد. به طوری که تصمیم گیری برای بهره برداری از منابع آب و سایر کالاهای مشاع محیط زیستی توام با خطا می شود. خطا در تصمیم گیری به تدریج زمینه را برای ظهور ناپایداری واحد حوزه آبخیز و حرکت به سمت آستانه ها مهیا می کند. در پژوهش کنونی با اتکا به رویکرد تفکر سیستمی حوزه آبخیز کارون به عنوان یک سیستم انسانی-طبیعی در نظر گرفته شده و پنج مورد از کهن الگوهای تحلیل سیستمی شامل تراژدی منابع مشترک، درمان های بدتر از درد، انتقال فشار از راه حل های اساسی به راه حل های موقتی، تشدید رقابت و تنزل اهداف به منظور واکاوی در سیاست گذاری های مدیریت منابع آب بررسی شده است. این ساختارها که در ادبیات تحلیل سیستم شناخته شده هستند به تصمیم گیران و مدیران برای حل بخش عمده ای از مشکلات یک سیستم کمک می کنند.
مواد و روش هاپژوهش کنونی در سه گام اصلی انجام شده است. در گام اول پژوهش بر اساس مطالعات کتابخانه ای وضعیت موجود حوزه آبخیز کارون بیان شده است و ماهیت سامانه آب از نظر قرارگیری در دسته ی سیستم پیچیده و یا سیستم سخت مشخص می شود. در گام دوم با استناد به ادبیات پژوهش پنج مورد از مهم ترین ساختارهای شناخته شده در تحلیل پویایی سیستم که کارایی مناسبی برای درک درهم تنیدگی سیستم های انسانی-طبیعی دارند به منظور بررسی اثرگذاری رفتار انسان در مدیریت منابع آبی حوزه آبخیز کارون بررسی شده است. در گام سوم بر اساس رویکرد تفکر سیستمی چگونگی رخداد وقایع حدی و نقش آن ها در پایداری حوزه آبخیز کارون بررسی شده است.
نتایج و بحث:
نتایج این پژوهش نشان می دهد که نگرش خطی در مدیریت منابع آب که معلول خلا تفکر سیستمی است از طریق انقطاع در زنجیره ای از روابط گوناگون سامانه آب با دیگر اجزای اکوسیستم موجب ناپایداری و تشدید وقایع حدی مثل سیل، خشک سالی، نزاع بر سر آب و... در حوزه آبخیز کارون شده است. واکاوی مبتنی بر تفکر سیستمی در این پژوهش نشان می دهد که برخی از رفتارهای تکراری در حوزه آبخیز کارون ساختارهای شناخته شده ای در رویکرد پویایی سیستمی هستند که تحت عنوان کهن الگوهای تحلیل سیستم در حوزه آبخیز کارون فعال هستند. کارکرد نهایی حوزه آبخیز کارون در گرو شناسایی، مهار و تغییر این ساختارها به سمت پایداری و ارائه مستمر خدمات اکوسیستمی است.
نتیجه گیریپژوهش حاضر نشان می دهد که اتکا به اقداماتی که موجب دستیابی به نتایج دلبخواه کوتاه مدت می شوند و عدم توجه به اثرات بلند مدت تصمیم سازی در مدیریت منابع آبی در نهایت به تقویت مشکل کمبود آب و بروز درگیری های اجتماعی در واحد حوزه آبخیز منجر خواهد شد. به طورکلی راهکارهای موجود برای مدیریت منابع آبی حوزه آبخیز کارون در دو گروه تسکین دهنده (مسکن) و درمان محور (سازگارانه) دسته بندی می شوند. راهکارهای مسکن معمولا از جنس سخت و شامل راه حل های فنی نظیر حفر چاه، سدسازی، انتقال آب و... هستند که هدف آن ها تسکین درد کمبود آب از طریق افزایش عرضه آب در کوتاه مدت است و معمولا توسط مدیران حوزه آب اعمال می شوند؛ اما راهکارهای سازگارانه (انطباقی) معمولا از جنس نرم و شامل راهکارهای سیاستی هستند که با هدف سازگاری سامانه تحت مدیریت با موجودی آب در سطوحی بالاتر از اختیار مدیران آب اعمال می شوند. حل مشکلات مدیریت منابع آب در حوزه آبخیز کارون به اعمال توامان راهکارهای تسکینی و تطبیقی نیاز دارد.
کلید واژگان: سازگاری, تغییر اقلیم, منابع آب, کهن الگوی سیستمیIntroductionThe growing global population and increasing demands have significantly intensified the pressure on natural resources and created inherent instability in watershed ecosystems and the complex ecological processes essential for habitat preservation, biodiversity conservation, erosion mitigation, soil formation, water retention, environmental stability, and cultural fulfillment have encountered disruptions. The inter-connected adaptability challenges within human-natural systems, intensified by climate change, bring more uncertainty that complicates the planning and management of ecosystem services in the watersheds. This uncertainty often results in flawed decision-making in water resources utilization and environmental management, contributing to instability and a shift toward critical thresholds in watersheds. This study adopts a systemic approach to analyze the Karoun Basin as a dynamic human-nature system, exploring five systemic analysis patterns and their impacts on water resource management paradigm.
Materials and methodsThe research progresses through three crucial steps. Firstly, the current status of the Karoun Basin is outlined based on extensive literature studies, characterizing the water system as a complex, adaptive entity. Secondly, leveraging a diverse range of research literature, five recognized structures in dynamic system analysis are explored. These structures offer a detailed understanding of the interconnectedness of human-nature systems, providing insights into the impact of human behavior on water resources management in the Karoun Basin. In the final step, using a systemic thinking approach, the study explores the occurrence of extreme events. This approach enhances the understanding of how extreme events interact with human activities, influencing the sustainability of the Karoun Basin.
Results and DiscussionThe outcomes highlight the inherent risk of a linear approach to water resource management in the Karoun Basin, which is because of the lack of systemic thinking. This approach disrupts various relationships within the water system, leading to instability and worsening extreme events such as floods, droughts, and water disputes. The systemic investigation reveals recurrent behaviors that align with recognized structures in dynamic systems analysis, referred to as ancient patterns. Understanding and addressing these patterns are crucial for achieving sustainability and ensuring the continuous provision of ecosystem services.
ConclusionDepending solely on short-term solutions, without considering long-term consequences in water resource management worsens water scarcity issues and intensifies social conflicts within watershed units. Solutions for Karoun Basin can be categorized into mitigating (hard) and adaptive (soft) scenarios. Mitigating measures address immediate needs, including advanced water storage and distribution infrastructure, while adaptive solutions incorporating policy measures are crucial for aligning the managed system with fluctuating water availability levels. A comprehensive resolution requires the simultaneous implementation of both strategies, recognizing the interconnected nature of human-nature systems and embracing sustainability principles.
Keywords: Adaptation, Climate change, water resources, System Archetypes -
به منظور بررسی تاثیر تیمارهای مختلف آبیاری بر روی ژنوتیپ های تریتیکاله و انتخاب ژنوتیپ های مناسب در شرایط تنش برای برنامه های به نژادی، یک مطالعه دو ساله با چهار رژیم آبیاری (آبیاری نرمال و قطع آبیاری در سه مرحله گلدهی، دانه شیری و پر شدن دانه) و نه ژنوتیپ تریتیکاله در دو سال زراعی 1397-1396 و 1398-1397 در مزرعه پژوهش مرکز تحقیقات داراب انجام شد. عملکرد دانه ژنوتیپ های تریتیکاله در تمامی تیمارها اندازه گیری شد و برای برآورد تحمل و پایداری ژنوتیپ ها از روش های مختلف بیومتریک و محاسبه شاخص های تنش شامل شاخص نسبی تنش، میانگین بهره وری، شاخص تحمل، شاخص پایداری عملکرد، شاخص تحمل تنش، میانگین بهره وری هندسی، شاخص عملکرد، شاخص مقاومت به خشکی، STI اصلاح شده برای وضعیت غیرتنش، STI اصلاح شده برای وضعیت تنش، نسبت کاهش عملکرد، شاخص تحمل تنش غیرزیستی، شاخص درصد حساسیت به تنش، شاخص میانگین طلایی، شاخص حساسیت به خشکی و میانگین هارمونیک استفاده شد. به دلیل پایین بودن توانایی شاخص ها در انتخاب ژنوتیپ های متحمل برای برنامه های به نژادی و اصلاحی، در این مطالعه شاخص های تحمل با هم به صورت هم زمان بااستفاده از روش های چند متغیره شامل بای پلات بر اساس تجزیه به مولفه های اصلی (PCA) و نقشه حرارتی (Heatmap) استفاده گردید. همچنین، شاخص های پایداری تک متغیره به همراه شاخص های چندمتغیره حاوی مدل های AMMI و GGE در آزمون کردن ژنوتیپ های این مطالعه به کار گرفته شد. بر اساس روش های تحمل تنش تک متغیره، ژنوتیپ های ET-85-04، سناباد و پاژ مناسب ترین ژنوتیپ ها برای تحمل شرایط تنش خشکی در مقایسه با سایر ژنوتیپ ها بودند. نتایج شاخص های چندمتغیره (شاخص های پایداری) نیز نشان داد که ژنوتیپ ET-85-04 ژنوتیپ مناسبی تقریبا برای همه شرایط (نرمال و تنش) بود، ژنوتیپ های ET-85-04 و ET-83-20 دارای کمترین تنوع عملکرد در محیط های مختلف بودند و ژنوتیپ های ET-83-18 و ET-85-17 دارای عملکرد مناسبی در شرایط تنش خشکی شدید (در مرحله گلدهی) بودند. همچنین، طبق نتایج این تحقیق پیشنهاد می شود که به جای استفاده از یک مدل خاص به تنهایی، بهتر است از روش های پایداری و تحمل به صورت ترکیبی استفاده شود تا ژنوتیپ های پایدار به درستی تشخیص داده شوند. علاوه بر آن، نتایج تجزیه پایداری نشان داد که ژنوتیپ هایET-85-04 و ET-83-20 کمترین تنوع را در محیط های مختلف داشتند. در نهایت، نتایج نشان داد که ژنوتیپET-85-04 می تواند جزء ژنوتیپ های متحمل به خشکی و همزمان پایدار نیز باشد.
کلید واژگان: پایداری, سازگاری, شاخص تحمل, AMMI, GGE بای پلاتIn order to consider the effect of different irrigation treatments on triticale and considering the probability of screening some suitable genotypes tolerant to drought stress, a two-year study (2018 and 2019) with four irrigation regimes (normal irrigation and withholding irrigation in thrre different growing stages containing flowering, milky seed, and seed filling) and nine elite genotypes (Sanabad, Paj, Javanilo, ET-92-15, ET-92-18, ET-83-20, ET-85-17, and ET-83-18) was performed. Grain yield of the triticale genotypes were measured in all treatments and used to estimate the tolerance and stability of the genotypes based on numerous number of related indices. Since, according to results of this study, no single index could be suitable for distinguishing tolerant genotypes, these indices should be applied together and extract information from all of such tolerance indices by using multivariate methods. In this study in addition to biplot based on PCA, a new method as heatmap was also applied. Furthermore, multivariate stability indices containing AMMI and GGE models applied for finding stable genotypes. According to the results of tolerance indices, genotypes ET-85-04, Sanabad, and Paj were the most tolerant genotypes in response to drought stress condition in comparison to other genotypes. Meanwhile, The results of stability analyses indicated that genotypes ET-85-04 and ET-83-20 were the genotypes with lowest variability in different environments. Therefore, ET-85-04 based on the results from both tolerance and stability indices is an suitable genotype to be used as a candidate for releasing new cultivars of triticale genotypes or applied in future breeding plans. In this study the results indicated that using stability and tolerance measuring methods together as a mixed method can be the most effective way to distinguish proper genotypes.
Keywords: Stability, Adaptability, Tolerant Index, AMMI, GGE Biplot -
زمینه
کنار آمدن با تغییرات اقلیمی، بخشی از شیوه رویارویی با این پدیده است. این امر، منوط به درک تغییرات اقلیمی و میزان انطباق پذیری با آن می باشد.
هدفپژوهش، با هدف سنجش میزان درک عشایر از تغییرات اقلیمی و راهبردهای سازگاری آنها در مواجهه با تغییرات اقلیمی، انجام شد.روش پژوهش: پژوهش، توصیفی بوده و ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه بود که گویه های آن بر اساس مصاحبه ، به دست آمد.
یافته هادرک عشایر از اثرات تغییر اقلیم، یکسان نمی باشد. از نظر آنها، تغییر اقلیم، مشهودترین تاثیر را در پوشش گیاهی داشته است. اولویت استراتژی های سازگاری نیز در مواجهه با تغییرات اقلیمی، متفاوت است. بین درک اثرات تغییر اقلیم با میزان سازگاری و انطباق پذیری در مواجهه با تغییرات اقلیمی، رابطه مثبت مشاهده شد. عشایری که درک بیشتری از اثرات تغییر اقلیم داشتند، از استراتژی های مدیریت دام جهت سازگاری در مواجهه با آن، استفاده کرده اند. سن و سابقه دامداری، با میزان درک از اثرات تغییر اقلیم، رابطه مثبت داشت. رابطه منفی و معنی داری نیز بین تعداد دام و میزان سازگاری، مشاهده شد.
نتیجه گیریدرک عشایر از تغییر اقلیم و تاثیرات آن بر اکولوژی محیط، نقطه شروع مهمی در مقابله با اثرات منفی تغییرات اقلیمی و انتخاب راهبردهای مناسب برای سازگاری یا مقابله با آن است. به طوری که انتخاب روش های سازگاری مناسب توسط عشایر، آسیب پذیری تغییرات اقلیمی بر وضعیت دام و مراتع را کاهش می دهد.
کلید واژگان: تغییر اقلیم, دانش بومی, سازگاری, عشایر, مدیریت مرتعBackgroundCoping with climate change (CC) is part of the way to face this phenomenon. This depends on the understanding of CC and the degree of adaptability to it.
ObjectiveThe research was conducted with the aim of measuring the level of nomads' understanding (NU) of CCe and their adaptation strategies (AS) in the face of CC.
Research methodThe research was descriptive and the data collection tool was a questionnaire whose items were obtained based on interviews.
FindingsNU of the effects of CC is not the same. According to them, CC has had the most obvious impact on vegetation. The priority of AS is also different in the face of CC. A positive relationship was observed between understanding the effects of CC and the degree of adaptability in facing CC. Nomads who had a better understanding of the effects of CC have used livestock management strategies to adapt to it. Age and history of animal husbandry had a positive relationship with the level of understanding of the effects of CC. A negative and significant relationship was also observed between the number of animals and the degree of compatibility.
ConclusionThe NU of CC and its effects on the ecology of the environment is an important starting point in dealing with the negative effects of CC and choosing appropriate strategies to adapt or deal with it. So that the selection of suitable adaptation methods by the nomads reduces the vulnerability of CC on the condition of livestock and rangeland.
Keywords: adaptation, climate change, Indigenous Knowledge, nomads, Range management -
نشریه یافته های تحقیقاتی در گیاهان زراعی و باغی، سال دوازدهم شماره 1 (بهار و تابستان 1402)، صص 113 -124
به منظور بررسی سازگاری و تعیین ارزش زراعی هیبریدهای جدید ذرت، 16 ژنوتیپ ذرت علوفه ای داخلی و خارجی به همراه سه ژنوتیپ رایج KSC704، Bolson و Massil در چهار منطقه مختلف (کرج، مغان، جوین و دزفول) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار به مدت دو سال (1399 و 1400) مورد ارزیابی قرار گرفتند. صفات مهم از قبیل روز تا گلدهی، ارتفاع بوته، ارتفاع بلال، نسبت بلال به بوته و عملکرد علوفه تر بر اساس دستورالعمل آزمون تعیین ارزش زراعی ذرت یادداشت برداری گردید. برای ارزیابی پایداری عملکرد از ضریب تغییرات محیطی فرانسیس وکاتنبرگ استفاده شد. نتایج مقایسه میانگین دو ساله عملکرد نشان داد هیبریدهای Egean، Sy-Lavaredo، ZP873، Zarin2 و Zarin3 به ترتیب با 65/4، 64/8، 64/7، 63/8 و 62/3 تن در هکتار بالاترین عملکرد علوفه تر را داشتند، در حالیکه میانگین عملکرد ارقام شاهد 60 تن در هکتار بود. هیبریدهای Sy-Andromeda، Sy-Lavaredo، Egean، Jeta poly، Zarin 1، Zarin 2، Zarin 3 و ZP873 به دلیل عملکرد و پایداری عملکرد بالاتر از میانگین شاهدها و با سازگاری عمومی قابل معرفی هستند. هیبریدهای Sy-Bilbao و BT-6470 در مناطق کرج و دزفول و هیبریدهای ZP600 و Ajeeb نیز در منطقه جوین با سازگاری خصوصی قابل توصیه هستند. هیبریدهایZP707 ، RGT-Joxxlin، RGT-Coruxxo و Exxupery به دلیل میانگین عملکرد علوفه کمتر و پایداری عملکرد کمتر از میانگین شاهدها شایستگی معرفی رقم را دارا نمی باشند.
کلید واژگان: ذرت, علوفه, عملکرد, سازگاری, رسیدگی, پایداریIn order to study the adaptability and determine the cultivation value of new corn hybrids, 16 forage maize genotypes of local and exotic origin were evaluated along with three common genotypes (KSC704, Bolson and Massil) in four different regions (Karaj, Maghan, Jovein and Dezful) using randomized complete block design with four replications in two years (2020 and 2021). Important traits such as days to flowering, plant height, ear height, ear-to-plant ratio and wet silage yield were recorded, based on the manual of value for cultivation and use test. To evaluate the yield stability, Francis and Kannenberg's environmental coefficient of variation was used. The results of two-years mean comparison of yield showed that Egean, Sy-Lavaredo, ZP873, Zarin2 and Zarin3 hybrids had the highest forage yield with 65.4, 64.8, 64.7, 63.8 and 62.3 tons per hectare, respectively, While the average yield of check varieties was 60 tons per hectare. Sy-Andromeda, Sy-Lavaredo, Egean, Jeta poly, Zarin 1, Zarin 2, Zarin 3 and ZP873 hybrids can be introduced with general adaptability, due to their higher yield and yield stability in comparison with the check varieties. Sy-Bilbao and BT-6470 hybrids are recommended in Karaj and Jovein regions and Ajeeb and ZP600 hybrids are also recommended in Jovein region with specific adaptability. ZP707, RGT-Joxxlin, RGT-Coruxxo and Exxupery hybrids do not deserve to release as a new variety because of low forage yield and yield adaptability in comparison with the check varieties.
Keywords: Maize, Forage, Yield, Adaptability, Maturity, Stability -
گرده افشانی برای دستیابی به محصول اقتصادی در خرما بسیار مهم است. این پژوهش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی بر روی 15 اصله درخت رقم مجول 12 ساله در سه تکرار به مدت دو سال در باغ تحقیقاتی ایستگاه تحقیقات کشاورزی جهرم انجام شد. در این بررسی، تاثیر دانه های گرده 7001 به عنوان شاهد، 7004، 7013، 7030 و بویر 11 کشت بافتی روی ویژگی های کیفی میوه مورد بررسی قرار گرفت. براساس نتیجه های این آزمایش، با استفاده از دانه گرده 7013 بیش ترین پی اچ میوه (81/6)، اسیدیته قابل تیتراسیون (19/درصد)، ماده خشک (73/80 درصد) و خاکستر میوه (61/2درصد) مشاهده شد. اثر نژادگان های گرده زا بر صفت مواد جامد محلول کل تاثیر معنی داری نشان نداد. پس از گرده 7013، نژادگان گرده زای 7030 بیش ترین تاثیر مثبت را بر صفات کیفی میوه مانند اسیدیته قابل تیتراسیون (18/0 درصد)، ماده خشک (60/80 درصد) و خاکستر میوه (58/2درصد) نشان داد. در بین نژادگان های گرده زا، گرده های 7013 و 7030 بیش ترین همپوشانی را با گل های ماده رقم مجول نشان دادند.
کلید واژگان: اثرات گرده, گرده افشانی, سازگاری, بیوشیمیایی, مجولPollination is very important to achieve an economic date product. This study has been conducted in the form of randomized complete block design (RCBD) on 15 trees of 12-year-old Medjool cultivar in three replications at the research garden of Jahrom Agricultural Research Station for two years. In this study, the effect of pollen grains 7001 as a control, 7004, 7013, 7030 and Boyer 11 tissue culture has been examined on the fruit quality traits. Based on the results of this experiment, the highest fruit pH (6.81), titrable acidity (TA) (0.19%), dry matter (80.73%) and fruit ash (2.61%) were observed using pollen grains7013. Pollinator genotypes had no significant effect on total soluble solids content. After pollen grain 7013, pollinator genotype 7030 showed the most positive effect on fruit quality traits, such as titrable acidity (0.18%), dry matter (80.60%) and fruit ash (2.58%). Among pollinator genotypes, 7013 and 7030 showed the most overlap with female flowers of Medjool cultivar.
Keywords: Pollen effects, Pollination, Compatibility, Biochemical, Medjool
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.