به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "سبزشدن" در نشریات گروه "کشاورزی"

  • سید علی یعقوبی، حسین نعمتی*، مجید عزیزی، محمود شور

    پیاز خوراکی از نظر قابلیت انبارمانی دارای تنوع ژنتیکی زیادی است که شرایط محیطی از جمله دما نیز بر روی آن اثر می گذارد. در این تحقیق قابلیت انبارمانی هشت توده پیاز خوراکی بومی افغانستان شامل «حنایی هرات»، «زرد هرات»، «قرمز هرات»، «مزارشریف»، «کابل»، «سرپل»، «قندوز» و «بلخاب»، به همراه رقم ایرانی «قرمز آذرشهر» و رقم تجاری «سویت گرانو» در دو دمای 5 درجه سانتی گراد و دمای انبار معمولی در طی 120 روز (6 دوره 20 روزه) بررسی شد. این آزمایش از نیمه آبان تا نیمه اسفند سال 1390 در دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. این پژوهش به صورت آزمایش فاکتوریل خرد شده بر پایه طرح کاملا تصادفی طرح ریزی و اجرا گردید. نتایج نشان داد بین ارقام از نظر صفات انبارمانی (درصد کاهش وزن، درصد سبزشدن، طول جوانه سبز شده و وزن جوانه سبز شده به وزن سوخ)، تفاوت معنی داری در سطح احتمال یک درصد وجود داشت. طی 120 روز انبارداری در انبار معمولی، بیشتر توده ها با سرعت زیادی شروع به سبزشدن کردند، به صورتی که در توده های حنایی هرات، قرمز کابل، سرپل، بلخاب و قرمز آذر شهر، 50 روز و در توده های بومی زرد هرات، مزارشریف و رقم سویت گرانو، حدود 75 روز پس از شروع انبارداری حدود 50 درصد از سوخ ها سبزشدند، اما توده بومی قندوز و قرمز هرات به ترتیب بیشترین و کمترین ماندگاری (50 درصد سبزشدن پس از 105 و 35 روز در دمای انبار معمولی) را داشتند. کمترین کاهش وزن مربوط به توده قندوز (3/14 درصد در انبار معمولی و 7/12 درصد در 5 درجه سانتی گراد) و بیشترین کاهش وزن مربوط به توده بلخاب (6/20 درصد در انبار معمولی و 6/14 درصد در 5 درجه سانتی گراد) بود. همچنین بین دو شرایط دمایی از نظر صفات اندازه گیری شده در سطح احتمال یک درصد تفاوت معنی دار وجود داشت. اثر متقابل زمان و رقم در مورد صفات کاهش وزن و سبزشدن، در سطح احتمال پنج درصد معنی دار شد، بنابراین الگوی کاهش وزن و سبزشدن ارقام طی دوره انباری با هم متفاوت بود. اثر متقابل زمان × شرایط دمایی در صفات کاهش وزن و سبزشدن در سطح احتمال یک درصد معنی دار شد. کاهش وزن در دمای 5 درجه سانتی گراد روند خطی کاهشی و سبزشدن روند خطی افزایشی با شیب کم داشت، در حالی که در مورد دمای انبار معمولی یک الگوی منحنی شکل وجود داشته به طوری که در اواسط دوره، کاهش وزن کمتر و سبز شدن بیشتر بوده است. اثر متقابل دما×رقم، فقط در مورد کاهش وزن در سطح احتمال 5 درصد معنی دار شد. کاهش وزن سوخ ها، در دمای انبار معمولی در ابتدا و انتهای دوره انبارداری بیشتر بود، اما در دمای 5 درجه سانتی گراد، کاهش وزن طبق یک مدل خطی در طول زمان انبارمانی کاهش یافت. درصد سبزشدن سوخ ها، در دمای انبار معمولی در فواصل ابتدایی دوره انبارداری با سرعت زیاد افزایش یافت و در فواصل انتهایی انبارمانی ثابت شد، اما در دمای 5 درجه سانتی گراد، درصد سبزشدن طبق یک مدل خطی با شیب بسیار کمی در طول زمان افزایش داشت. در مجموع از بین ارقام و توده های بومی مختلف پیاز مورد بررسی در این پژوهش، توده بومی قندوز انبارمانی بیشتری داشت. تنوع زیادی در انبارمانی توده های پیاز بومی افغانستان وجود دارد که می تواند در برنامه های اصلاحی مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: پیاز, تنوع ژنتیکی, دما, سبزشدن, کاهش وزن
    S.A. Yaqoobi, H. Neamati *, M. Azizi, M. Shoor
    Introduction

     Storage potential is an important characteristic for onion. Annually, a large quantity of worldwide onion production deteriorated during storage. The storage ability of onion is influenced by various endo- and exogenous factors including cultivar and storage conditions specially, temperature. Based on literature, there is considerable genetic variation for onion storability in onion germplasms from different origins. Rivera Martínez et al. (2005) evaluated the storability of 18 local and 4 commercial onion cultivars in Spain. Their results showed that there was significant variation for storability among different onion cultivars, and interstingly the local cultivars had more storability than commercial ones. Onion storage could also affected by environmental conditions such as temperature. Benkeblia et al. (2000) studied the effects of various temperatures on respiratory parameters of onion. Their finding showed onion respiration were raised by increasing temperature. Likewise, the positive effect of higher temperature on enhancing the growth of sprouts and elevating transpiration has been reported (Miedema, 1998; Yoo et al., 1997). Although, Afghanistan is considered to be one of the origins of onion (Brewster, 1994) there are no reports on estimating the storability of Afghan local cultivars under different temperature conditions. So this research has been conducted to study the effects of various temperatures on storability of native onion cultivars of Afghanistan.

    Materials and Methods

     In this research, the plant materials consisted of 10 onion cultivars consisting eight local varieties “Hanaaie Harat”, “Zard-e-Harat”, “Ghermrz-e-Harat”, “Mazar-e-Sharif”, “Kabul”, “Sar-e-Pul”, “Ghonduz” and “Balkhaab” originated from Afghanistan, an Iranian cultivar (“Ghermez-e-Azarshahr”), and a commercial cultivar “Sweet Grano”. The cultivars were stored at two different temperature regimes (5 ºC and ambient temperature), during six-time intervals of 20 days. The average temperature of ambient storage was 13 °C ranging from 8-18 °C. The experiment lasted from November 6th, 2011 to March 5th, 2012. This research was performed in a completely randomized design based on split factorial design, with three replications. For each replication, 50 healthy non-sprouted bulbs were packaged in plastic nets. Storage potential related characteristics such as sprouting percentage, weight loss percentage, sprout length, and sprout weight/bulb weight ratio in 20 days intervals were measured. All data were subjected to analysis of variance (ANOVA) using SAS statistical software. Mean comparisons were calculated at 5% probability level using LSD when the F-value was significant (Fisher’s protected LSD).

    Results and Discussion

     The results showed that there were significant differences among cultivars for storage characteristics (weight loss percentage, sprouting percentage, length of sprouts and sprout weight/bulb weight ratio). “Ghonduz” and “Ghermrz-e-Harat” local cultivars had the most and least storage ability, 50% of bulb sprouting after 105 and 35 days, respectively. Rivera Martínez et al. (2005) and Ramin (1999) also reported Spanish and Iranian local cultivars had more storability compared to commercial cultivars. In 5 °C, weight loss of onion bulbs followed a linear model during storage period. But, in ambient storage, it was higher at the beginning and the end of storage period, showing the adverse effects of high temperatures on bulbs weight loss during storage. The interaction between cultivar and time was also significant. It showed onion weight loss differs in various intervals.  It could be attributed to the genetic variation and morphological difference such as number and thickness of dry scales of onion bulbs. In ambient storage condition, onion sprouting percentage showed a sharp increase in early storage intervals and became stable in the late intervals. Under 5 °C treatment, it raised as a linear model with very slow slope. It seems that weight loss and sprouting of onion bulbs in ambient storage is dependent on temperature and relative humidity of environment. This finding is in agreement with previous reports (Baninasab and Rahemi, 2006; Forudi, 2005). The sprout length and the ratio of sprout weight to bulb weight was lower in 5 ºC than ambient temperature. Abdalla and Mann (1963) and Yoo et al. (1997) also reported that smaller sprouts were observed in lower temperatures. 

    Conclusion

     In this experiment, the effects of temperature on storability of some local cultivars of onion originated from Afghanistan were studied in different intervals. It was found that the storage potential of onion bulbs could be influenced by genetic factors and environment conditions such as temperature. Findings of this research showed that sprouting percentage, weight loss percentage and onion sprout growth were less under 5 °C treatment than ambient temperature. Therefore, it was concluded that storing onion bulbs in low temperature conditions can reduce the onion spoilage and improve their storage life. Additionally, cultivars showed highly significant variations for all characteristics related to storage ability. Our findings showed that some local cultivars are more storable than commercial cultivars. Among the cultivars, “Ghonduz” cultivar has more storage potent as compared to all studied cultivars. Our results confirmed that local cultivars can be a good source of desirable genes related to storability. Subsequently, they can exploited to broaden the genetic base of breeding matreials.

    Keywords: Genetic variation, Onion, Spouting, temperature, Weight loss
  • کیوان ملکی، نادر صالحی، الیاس سلطانی*، مصطفی اویسی
    هدف از این پژوهش کمی سازی تاثیر خفتگی ثانویه بر سبزشدن کلزا با استفاده از مدل چاپمن-ریچاردز تحت شرایط مزرعه ای بود. این آزمایش با استفاده از 20 ژنوتیپ کلزای تحت شرایط مزرعه ای انجام شد. جهت القای خفتگی ثانویه، روش استاندارد هاهنهایم مورد استفاده قرار گرفت. آزمایش سبزشدن شدن نیز و با استفاده از یک طرح فاکتوریل در قالب بلوک های کاملا تصادفی در مزرعه تحقیقاتی پردیس ابوریحان دانشگاه تهران با 4 تکرار و به مدت 122 روز انجام شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد هردو عامل ژنوتیپ و تنش خشکی بر درصد و سرعت سبزشدن گیاهچه های کلزا تحت شرایط مزرعه موثر بودند. با این حال پتانسیل القای خفتگی ثانویه در بین ژنوتیپ ها متفاوت بود و در ژنوتیپ های کرج2، اچ50 و اس ال ام046 سرعت سبزشدن پیش از القاء خقتگی ثانویه 407/0، 143/0 و 355/0 (بر روز) بود که پس از القای خفتگی به ترتیب به 411/0، 289/0 و 364/0 (بر روز) افزایش پیدا کرد. نتایج مقایسه میانگین نشان داد که بیشترین درصد سبزشدن در شرایط عدم وجود خفتگی ثانویه مربوط به ژنوتیپ احمدی بود، ولی این ژنوتیپ با سایر ژنوتیپ ها (هایولا، مغان، اس ال ام046، آرجی اس، اپرا و کرج1) تفاوت معنی داری نداشت و هنگامی که خفتگی ثانویه به بذور القاء شد نیز ژنوتیپ احمدی بیشترین درصد سبزشدن را داشت و کمترین درصد سبزشدن پس از القاء خفتگی نیز مربوط به ژنوتیپ طلایه بود.
    کلید واژگان: سبزشدن, خفتگی ثانویه, مدلسازی, مدل چاپمن-ریچاردز
    Keyvan Maleki, Nader Salehi, Elias Soltani *, Mostafa Oveisi
    The purpose of this study was to quantification the effect of secondary dormancy inducing on emergence rapeseed using Chapman-Richards model under field conditions. This experiment was carried out using 20 rapeseed genotypes cultivated in Iran under field conditions. Seeds were tested for secondary dormancy according to the Hohenheim standard dormancy test. Seedling emergence trial was carried out using a randomized complete block as a factorial arrangement with four replications in a research farm of Abourahian Campus, University of Tehran for 122 days. Emerged seedlings were removed after counting. The results of this study showed that both genotype and drought stress factors are effective on seedling emergence percentage and rate of rapeseed under field conditions. However, potential secondary dormancy inducing was different among the cultivars, and in Karaj2, H50 and SLM046 genotypes emergence rate before inducing secondary dormancy was 0.407, 0.143 and 0.355 which increased to 0.411, 0.228 and 0.364 after inducing secondary dormancy, respectively. the results of the mean comparison showed that the maximum percentage of emergence in nondormant seed was related to Ahmadi cultivar, but this cultivar was not significantly different with other varieties of Hayola, Moghan, SLM046, RGS003, Opera and Karaj. When secondary dormany induced to seeds, Ahmadi cultivar had the highest percentage of emergence and the lowest percentage of emergence after dormancy inducing was related to Talayeh cultivar.
    Keywords: Chapman-Richards model, Emergence, modeling, Secondary dormancy
  • ساناز حنیفه زاده اردی*، محمدتقی آل ابراهیم، رقیه مجد، الهام صمدی کلخوران
    به منظور بررسی اثر اختلاط علف کش های ریم سولفورون و اگزادیارژیل و همچنین ریم سولفورون و متری بوزین بر زیست توده علف های هرز و عملکرد غده سیب زمینی، آزمایش در مزرعه تحقیقاتی بابلان دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1395 و به صورت فاکتوریل، در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. فاکتورهای آزمایش شامل نسبت اختلاط علف کش های مذکور (100 به صفر ، 75:25، 50:50، 25:75 و صفر به 100)، زمان های مصرف علف کش در مراحل پیش کاشت و سبز شدن سیب زمینی و اختلاط علف کش های ریم سولفورون با اگزادیارژیل و ریم سولفورون با متری بوزین بود. همچنین تیمار بدون وجین (با علف هرز)، به صورت نیمه شاهد متناظر در هر کرت و یک تیمار وجین کامل (بدون علف هرز)، به عنوان شاهد در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که بیشترین درصد کاهش وزن خشک کل علف های هرز در نسبت اختلاط 25 درصد اگزادیارژیل + 75 درصد ریم سولفورون و 25 درصد متری بوزین + 75 درصد ریم سولفورون در مرحله سبز شدن سیب زمینی بدست آمد. همچنین بعد از تیمار وجین کامل که نسبت به اختلاط علف کش ها، عملکرد کل غده سیب زمینی را 33/1 برابر افزایش داد، بیشترین عملکرد کل غده سیب زمینی (با 16/69 درصد افزایش عملکرد کل غده سیب زمینی نسبت به شاهد)، در نسبت اختلاط 25 درصد اگزادیارژیل + 75 درصد ریم سولفورون در مرحله پیش از کاشت سیب زمینی به دست آمد.
    کلید واژگان: پیش کاشت, ترکیب علف کش ها, سبزشدن, کنترل علف های هرز
    Sanaz Hanifezade Erdi *, Sanaz Hanifezade Erdi, Roghaye Majd, Elham Samadi Kalkhoran
    To evaluate the effect of rimsulfuron and oxadiargil and also rimsulfuron and metribuzin combinations on weed biomass and tuber yield of potato, a factorial experiment based on a randomized complete block design with 3 replications performed in 2016. Factors consisted of herbicide mixture ratio (0:100, 25:75, 50:50, 75:25 and 100:0), herbicides time of applications (pre-plant and potato emergence stages) and herbicide mixture of rimsulfuron and oxadiargyl and also rimsulfuron and metribuzin. In all treatments, a weedy plot as semi control and a weed free plot as control were considered. Results showed that the maximum reduction percentage of total dry weight of weeds obtained in 25% oxadiargyl + 75% rimsulfuron and also 25% metribuzin + 75% rimsulruron at potato emerge stage. Also, after weed free treatment which increased total potato tuber yield compared to herbicide mixtures by 1.33%, the maximum total potato tuber yield obtained from 25% oxadiargyl + 75% rimsulfuron at pre-plant stage witch increased 69/16% total tuber yield of potato compared to weedy control.
    Keywords: Emerge, Herbicides combination, pre-plant, weed control
  • ساناز حنیفه زاده اردی، رسول فخاری، محمد تقی آل ابراهیم *
    به منظور بررسی اختلاط دو علف کش اگزادیارژیل و ریم سولفورون بر کنترل علف های هرز، میزان عملکرد و اجزای عملکرد سیب زمینی، آزمایشی در سال 1395 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه محقق اردبیلی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار به اجرا در آمد. فاکتورها شامل علف کش های ریم سولفورن با مقادیر صفر، 5/12، 25، 5/37 و50 گرم ماده موثره در هکتار و اگزادیارژیل با مقادیر صفر، 2/0، 4/0، 6/0 و 8/0 لیتر ماده ی موثره در هکتار و 5 نسبت اختلاط دو به دو آنها (به صورت صفر: 8/0، 5/12: 6/0، 25: 4/0، 5/37: 2/0 و50: صفر) و فاکتور دوم زمان های مختلف کاربرد مخلوط علف کش ها به صورت پیش کاشت و پس از سبز شدن سیب زمینی بودند. نتایج تجزیه های آماری نشان داد که اثر متقابل نسبت اختلاط دو علف کش و زمان کاربرد آنها تاثیر معنی داری بر درصد کاهش تراکم سلمه تره، تاج خروس ریشه قرمز و پیچک صحرایی داشتند. بر اساس نتایج این تحقیق، کاربرد اختلاط دو علف کش، باعث بهبود کارایی آنها در کنترل علف های هرز شد، به طوری که این علف کش ها در نسبت اختلاط 75 درصداگزادیارژیل + 25 درصد ریم سولفورون تراکم سلمه تره و در نسبت اختلاط 25 درصد اگزادیارژیل + 75 درصد ریم سولفورون، تراکم تاج خروس ریشه قرمز و در 100 درصد ریم سولفورون به تنهایی تراکم پیچک صحرایی را به ترتیب، 100، 67/94 و 67/59 درصد در مرحله پیش کاشت کاهش دادند. اثرات متقابل نسبت اختلاط علف کش در زمان مصرف بر صفات وزن متوسط غده، عملکرد تک بوته و عملکرد کل غده معنی دار گردید. نتایج عملکرد کل سیب زمینی نشان داد که تیمار کاربرد 25 درصد اگزادیارژیل + 75 درصد ریم سولفورون در زمان سبز شدن با 16/69 درصد افزایش عملکرد نسبت به شاهد برترین تیمار آزمایش بود. همچنین، نتایج نشان داد با وجود افزایش فعالیت آنزیم کاتالاز، این افزایش هیچ تاثیر کاهنده ای بر عملکرد گیاه سیب زمینی نداشت؛ پس، می توان نتیجه گرفت اعمال این اختلاط تاثیر سویی بر سیب زمینی نداشت.
    کلید واژگان: پیچک صحرایی, پیش کاشت, تاج خروس ریشه قرمز, سبزشدن, سلمه تره
    Sanaz Hanifezade Erdi, Mohammad Taghi Alebrahim *, Rasoul Fakhari
    To evaluate the effects of two herbicides mixures, of Oxadiargyl and Rimsulfuron on weed control and potato yield and its components, a randomized complete block design experiment with 3 replications was conducted at the Research Field of Mohaghegh Ardabili University. The factors include Rimsulfuron in 0, 12.5, 25, 37.5 and 50 gr a.i/ha and the Oxadiargyl in 0, 0.2, 0.4, 0.6 and 0.8 lit a.i/ha in 5 herbicide mixture percentage two by two (include: 0:0.8, 12.5:0.6, 25:0.4, 37.5: 0.2 and 50:0) and the second factor is different time of application of these herbicides include (preplant and potato emergence). The statistical analysis showed that interaction effect of two herbicides mixture percentage and time of application had significant effect on reduction percentage of density of Commen Lambsquare, Redroot Pigweed and Field Bindweed. In order to results herbicide mixture application improved the efficacy of each herbicide on weed control, wherby these herbicide mixture percentages reduce density of Commen Lambsquare in 75% Oxadiargyl + 25% Rimsulfuron, Redroot Pigweed in 25% Oxadiargyl + 75% Rimsulfuron  and Field Bindweed  in 100% Rimsulfuron lonely recpectively 100%, 94.67% and 59.67% in preplant stage. Interaction effect of herbicide mixture percentage on time of application had significant effect on mean of tuber weight, yield of per plant and total tuber weight. The results of total yield showed that treatment of 25% Oxadiargyl + 75% Rimsulfuron in potato emergence application by 69.16% increasment in comparison to weedy was the best recommended treatment of experiment. Also the results showed that despite increasment in enzyme activity of Catalase, this increasment hadn’t destructive effect on yield of potato, so conclude application of this herbicide mixture hadn’t any destructive effect on potato.
    Keywords: Common Lambsquarter, Emergence, Filed Bindweed, Preplant, Redroot Pigweed
  • محمدرضا نعمتی خویی، علی عباسی سورکی*، سیف الله فلاح
    گل راعی به دلیل دارا بودن بذور ریز و کم کیفیت به طور معمول استقرار مطلوبی در شرایط مزرعه نشان نمی دهد. در مطالعه حاضر تیمارهای مختلف افزایش کارآیی بر بذرهای گل راعی اعمال و رابطه سبز شدن آن با جوانه زنی و فعالیت آلفاآمیلاز مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار انجام شد. فاکتور اول اسموپرایمینگ بذر با پلی اتیلن گلایکول 6000 در پنج سطح (صفر، 3-، 6-، 9- و 12- بار) و فاکتور دوم استفاده از هورمون جیبرلین در چهار سطح (صفر، 500، 1000 و 1500 میلی گرم بر لیتر) بود. تجزیه واریانس نشان داد پلی اتیلن گلایکول، جیبرلین و اثرمتقابل آن ها به طور معنی داری بر شاخص های جوانه زنی و سبزشدن گل راعی اثر گذاشتند. کاربرد متوالی پلی اتیلن گلایکول و جیبرلین نسبت به شاهد و نیز نسبت به کاربرد جداگانه آن ها اثرات مطلوبی بر جوانه زنی، سبزشدن، بنیه بذر و فعالیت آنزیم آلفاآمیلاز داشت. تیمار 1000 میلی گرم بر لیتر هورمون جیبرلین در سطح اسمزی 12- بار بالاترین میزان جوانه زنی (5/91 درصد)، سبزشدن (5/80 درصد)، بنیه بذر (08/32) و فعالیت آلفاآمیلاز (21/25 درصد تجزیه نشاسته) را به خود اختصاص داد. درحالیکه تیمار شاهد در تمام صفات اندازه گیری شده پایین ترین کارایی را داشت. نتایج نشان داد همبستگی مثبت و معنی داری بین سبزشدن گیاهچه گل راعی با جوانه زنی (**89/0=r)، شاخص بنیه بذر (**95/0=r) و فعالیت آنزیم آلفاآمیلاز (**92/0=r) وجود داشت. بر اساس نتایج به نظر می رسد که کاربرد تکنیک پرایمینگ از طریق افزایش جوانه زنی، بنیه بذر و فعالیت آنزیم آلفاآمیلاز باعث بهبود استقرار گل راعی می گردد.
    کلید واژگان: گل راعی, پرایمینگ, جوانه زنی, سبزشدن, آلفاآمیلاز
    Mohammadreza Nemati Khoei, Ali Abbasi Sooraki *, Seif Allah Fallah
    Because of small and low quality seeds, St Johns wort (Hypericum perforatum L.) have not favorable establishment in the field. In these study effects of different seed enhancement treatments were applied on the seeds and relationship of emergence with germination characteristics and amylase activity were evaluated. A factorial experiment was conducted in randomized ccompletely design with four replications. Osmopriming with Polyethylene glycol 6000 in five levels (0, -3, -6, -9 and -12 bar) were conducted as first factor and application of Gibberellic acid at four concentration (0, 500, 1000 and 1500 ppm) as second factor. Analysis of variance showed that polyethylene glycol, gibberellin and their interaction had significant effects on germination and emergence of St Johns wort seeds. Continuous application of PEG and GA had most favorable effect on germination, emergence, vigor and Amylase activity compared to the control and separate application of them. Concentration of 1000 ppm of gibberellin in -12 bar of osmotic potential caused to highest germination (91.5 %), emergence (80.5 %), seed vigor (32.08) and amylase activity (25.21 starch breakage percentage). While the control showed lowest performance in all measured traits. Correlation analysis showed a positive and significant correlation between seedling emergence of and germination percentage (r=0.89**), seed vigor (r=0.95**) and amylase activity (r=0.92**) of St Johns wort seeds. Based on the results, it is seems that application of priming techniques improve establishment of St Johns wort seeds via increasing germination, seed vigor and amylase activity.
    Keywords: Hypericum perforatum L, Priming, Germination, emergence, α amylase
  • احسان الله زیدعلی، روح الله مرادی، عبدالرضا احمدی، مجتبی حسینی
    به منظور شناخت ویژگی های اکولوژیک برخی خصوصیاتجوانه‏زنی و سبز شدن بذور کنگر ابلق که از گیاهان هرز خسارتزا در محصولات زمستانه به شمار می رود، آزمایشات جوانه زنی در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار در سال 1392 در آزمایشگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد اجرا شد. اثر دما بر جوانه زنی بذور در ژرمیناتور تحت نوسان دمایی 5/15، 10/20، 15/25، 15/30و 20/35 درجه سانتی گراد شب/روز، اثر شوری با استفاده از محلول های صفر، 10، 20، 40، 80، 160 و 320 میلی مولار کلرور سدیم و اثر اسیدیته با استفاده از محلول های بافر با اسیدیته تنظیم شده 5 تا 9 به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفت. برای مطالعه ی اثر عمق دفن بذر روی سبزشدن گیاهچه، بذور گیاه در اعماق صفر، 1، 2، 4 و 8 سانتی متر دفن شدند. نتایج نشان داد بالاترین و پایین ترین درصد جوانه‏زنی تحت تاثیر دماهای مختلف به ترتیب در تیمار دمایی20/35 (شب/ روز) با 5/98 درصد و 5/15 (شب/ روز) با 38 درصد جوانه زنی مشاهده شد. همچنین، با افزایش میزان شوری از صفر به 80 و 320 میلی مولار درصد جوانه زنی بذور به ترتیب با 42 و 90 درصد کاهش همراه بود. بذور کنگر ابلق در عمق صفر و 1 سانتی متر به ترتیب دارای 35/93 و 37/89 درصد سبز شدن بودند که با افزایش عمق دفن بذور به 8 سانتی متر، درصد سبز شدن نسبت به سطح صفر سانتی متر با 60 درصد کاهش همراه بود. تیمار اسیدیته بر جوانه زنی این گیاه در سطح یک درصد اثر معنی-داری داشت. کمترین (30 درصد) و بیشترین (5/96 درصد) درصد جوانه زنی به ترتیب در اسیدیته 5 و در 8 مشاهده شد. به‏طور‏کلی، نتایج نشان داد که دماهای پایین، سطوح بالای تنش شوری، اسیدیته کمتر و بیشتر از حد خنثی و دفن بذر در سطح خاک و همچنین عمق بیش از 4 سانتی متر برای رشد علف هرز کنگر ابلق محدود کننده می باشد که این اطلاعات می تواند در کنترل بوم سازگار این علف هرز مفید باشد.
    کلید واژگان: اسیدیته, تنش شوری, سبزشدن, دمای متناوب, عمق دفع بذر
    E. Zeidali, R. Moradi, A. Ahmadi, M. Hosseini
    Introduction
    Milky thistle (Silybum marianum) is an annual or biennial plant of the Asteraceae family. Possibly native near the coast of southeast England, it has been widely introduced outside its natural range, for example into North America, Iran, Australia and New Zealand where it is considered an invasive weed.
    Seed is an important stage of plant life history. Most invasive plants primarily rely on seedling recruitment for population establishment and persistence. The rapid spread of many invasive plants is frequently correlated with special seed traits. Seed trait variations exist not only among species but also within species. Seed traits variations within a species are essential for the seedling establishment at different habitats.
    Environmental factors, such as temperature, soil solution osmotic potential, solution pH, light quality, management practices and seed location in the soil seedbank, affect weed seed germination and emergence.
    Fluctuations in temperature can influence seed germination differently than those under constant temperatures; however, such information is not available on Milky thistle. A light requirement for germination is the principal means by which germination can be restricted to an area close to the soil surface, and species requiring light for germination are potentially more likely to be prevalent in no-till and pasture systems. Soil pH affects the development and competitiveness of crops and weeds by affecting the availability of essential minerals, nutrients, the solubility of toxic elements, and soil microflora. Seed burial depth (buried by tillage or other means) also affects germination and seedling emergence of several weed species.
    Better knowledge of the factors that influence seed germination and seedling emergence of Milky thistle could contribute to the development of control measures and help determine its potential for invasion into new areas. The objectives of this study, therefore, were to determine the effect of various environmental factors on seed germination and seedling emergence of Milky thistle.
    Material and
    Methods
    Germination of Milky thistle was determined by placing 25 seed in a 9-cm-diam Petri dish containing two layers of Whatman No. 1 filter paper and moistened with 5 ml of distilled water or a treatment solution.
    Temperature: Germination of freshly harvested seed was determined in growth chambers under fluctuating day/night temperatures (15/5, 20/10, 15/25, 15/30 and 20/35˚ C).
    Salinity: In this experiment, seeds were exposed to seven levels of increasing salinity using NaCl solutions including 0, 10, 20, 40, 80, 160 and 320 mM. Petri dishes were incubated as described in the general protocol under the light⁄dark regime.
    pH: To examine the effects of pH on seed germination, buffered solutions of pH 5 to 9 were prepared.
    Seed burial depth: The effect of different burial depths on seedling emergence was investigated in a growth chamber. Seeds were buried at six different depths (0, 0.5, 1, 2, 4, and 8 cm) in 15-cm-diam plastic pots.
    Statistical analysis: Data were subjected to two-way analysis of variance (ANOVA) and the difference between treatment means was separated using FLSD test. A significance level of 5% was applied by SAS 9.2.
    Results And Discussion
    The results showed that effect of different temperature regimes on germination percentage and rate, plumule length and seedling dry weight were significant (P
    Keywords: Acidity, Emergence, Fluctuating Temperature, Seed burial depth, Salinity
  • حمیدرضا عیسوند*، اصغر شرفی

    گونه های متعددی از جنس مرزه (Satureja) در مناطق مختلف ایران رویش دارند. در بخش های زیادی از  کشور، تنش خشکی یکی از مهمترین عوامل نامساعد برای استقرار و رشد گیاهان محسوب  می شود.  جوانه زنی و سبز شدن در اغلب گیاهان تحت تاثیر تنش های محیطی از جمله خشکی قرار گرفته و دچار اختلال  می شود. یکی از راه های بهبود قدرت بذر و گیاهچه برای مقابله با شرایط تنش، پرایم کردن بذر بایکی از روش های پرایمینگ و متناسب با تنش مربوطه است. این تحقیق به منظور بررسی تاثیر هیدرو و اسموپرایمینگ در دماهای مختلف برای بهبود نمود بذر و گیاهچه مرزه خوزستانی تحت تنش خشکی، انجام شد. آزمایش گلخانه ای  و به صورت فاکتوریل در قالب طرح  بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار و سه فاکتور اجرا شد. فاکتور اول شامل دو سطح تنش خشکی (25% و 50% ظرفیت زراعی) به همراه  شاهد (75%  ظرفیت زراعی)، فاکتور دوم، سه سطح پرایمینگ (صفر،4- و8- بار با استفاده از PEG6000)) و فاکتور سوم شامل دو سطح دمای پرایمینگ (15 و 25 درجه سانتی گراد) بود. با افزایش سطح تنش خشکی، صفاتی نظیر درصد و سرعت، وزن تر و خشک گیاهچه، طول گیاهچه، شاخص بنیه و شاخص سطح برگ کاهش یافت اما درصد اسانس و طول ریشه افزایش یافت. اثر متقابل تنش خشکی و پتانسیل اسمزی محلول پرایمینگ بر درصد و سرعت سبز شدن و شاخص بنیه  معنی دار بود و همچنین اثر متقابل دمای پرایمینگ و پتانسیل اسمزی محلول پرایمینگ نیز بر صفات درصد و سرعت سبز شدن، شاخص بنیه و وزن خشک بخش هوایی معنی دار بود. تیمار هیدروپرایمینگ در دمای °15 درجه سانتیگراد بیشترین اثر مثبت را بر درصد و سرعت سبز شدن، وزن خشک و تر گیاهچه، طول گیاهچه و ریشه، شاخص سطح برگ و شاخص بنیه داشت. در کل اثر مثبت پرایمینگ برشاخص های کیفی بذر در حالتی که بذرها در دمای پایین تر (° 15 درجه سانتیگراد) پرایم شده بودند بارزتر بود.

    کلید واژگان: گیاهان دارویی, سبزشدن, تیمارهای بهبود دهنده بذر, مرزه
    H.R. Eisvand *, A. Sharafi

    Various species of Satureja genus are growing in different regions of Iran. The drought stress is one of the most unfavorable factors for plant establishment and growth in main parts of the Iran. Germination and emergence of the most plants is affected by environmental stresses including drought and disturbed evnironments. One way to improve seeds and seedlings to cope with stress is seed priming. This research was conducted in order to study the effects of osmo and hydro priming at different temperatures on improving seed and seedling performance of Satureja khuzestanica Jamzad under drought stress conditions. A greenhouse research was carried out as a factorial experiment on the base of a randomized completely block design with three factors and four replications. The factors were including drought stress (50% and 25% of field capacity) with control (75% of FC), osmotic potential of priming (0, -4, -8 bar using PEG 6000) and priming temperatures (15 and 25 ºC). The percentage and rate of emergence, seedling fresh and dry weights, seedling height, vigor index, and leaf area decreased by increasing drought stress but the essential oil content and root length increased. The highest percentage of essential oil observed under 25% FC. Interaction of drought stress and osmotic potential of priming solution was significant on percentage and rate of emergence and vigor index. The interaction of priming temperatures and osmotic potential of priming was significant on the percentage and rate of emergence, vigor index, and shoot dry weight. Hydro-priming at 15 ºC had the most positive effect on the percentage and rate of emergence, fresh and dry weight of seedling, root length, plant height, leaf area, and vigor index. Overall, seed quality was better when priming temperature was lower (15 ºC).

    Keywords: Medicinal plants, Savory, seed enhancement treatments, Seedling emergence
  • منصور تقوایی*، ندا علی اولاد
    تریتی پایرم یک گیاه یک ساله مناسب جهت تولید علوفه در مناطق خشک و نیمه خشک معرفی شده است. اثرات تنش خشکی بر بنیه اولیه لاین های اولیه تریتی پایرم در کشت گلدانی در محیط آزاد به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در سال 1391 مورد بررسی قرار گرفت. فاکتورها شامل تنش خشکی در چهار سطح (شاهد یا رطوبت معادل 100 درصد ظرفیت مزرعه، رطوبت در حد 75، 50 و 25 درصد ظرفیت مزرعه) و لاین های اولیه تریتی پایرم در 13 سطح St/b)(Cr/b)F4، (Ma/b)(Cr/b)F4، (Ma/b)(Cr/b)F3، (Ka/b)(Cr/b)F2، (Ka/b)(Cr/b)F3، (Ka/b)(Cr/b)F5، (Ka/b)(Cr/b)F6، La(4b،4d)/b، St/b، Cr/b، La/b، Ka/b، Az/b) بود. نتایج نشان داد که تنش خشکی تاثیر معنی داری بر صفات گیاه داشت. به طوری که طول ساقه، طول ریشه، وزن خشک ساقه، ریشه و گیاه، شاخص بنیه طولی و شاخص بنیه وزنی گیاه را به طور معنی داری کاهش داد. مقایسه میانگین ها نشان داد که لاین های اولیه Az/b)(Cr/b)F5) و Az/bبه ترتیب حساس ترین و متحمل ترین لاین به تنش خشکی در مرحله رشد اولیه می باشد. اگرچه پاسخ لاین های تریتی پایرم به سطوح مختلف خشکی متفاوت بود؛ اما نتایج نشان داد که لاین های اولیه تریتی پایرم در مرحله سبزشدن به تنش خشکی حساس هستند.
    کلید واژگان: بنیه اولیه, تنش خشکی, تریتی پایرم, سبزشدن
    Mansour Taghvaei *, Neda Aliolad
    Trittipyrum is an important annual grass plant for forage production in arid and semiarid regions. The effects of drought stress on Trittipyrum lines were evaluated in the field experiment in a randomized complete block design with factorial experiment involving three replications in 2012. Treatments were water stress (field capacity (FC), 75% of FC, 50% of FC and 25% of FC throughout the experimental period and 13 primary Trittipyrum lines ((St/b)(Cr/b)F4, (Ma/b)(Cr/b)F4, (Ma/b)(Cr/b)F3, (Ka/b)(Cr/b)F2, (Ka/b)(Cr/b)F3, (Ka/b)(Cr/b)F5, (Ka/b)(Cr/b)F6, La(4b,4d)/b, St/b, Cr/b, La/b, Ka/b, Az/b). The results showed that drought stress had significant effects on seedling traits. Drought stress significantly decreased shoot length, root length, shoot dry weight, root dry weight, seedling dry weight, seedling length vigor index and seedling weight vigor index. The results of mean comparison revealed that (az/b)(cr/b)F5 and Kz/b lines were the most sensitive and the most tolerant lines to drought stress in early vigor stage, respectively. Although the response of Trittipyrum lines were different to drought stress, but the result indicated that Trittipyrum lines are sensitive to drought at emergence stage.
    Keywords: Early vigor, Drought stress, Trittipyrum lines, Emergenc
  • ریحانه ربانی محمدیه، فرشید قادری فر*، حمیدرضا صادقی پور

    آزمون تسریع پیری یکی از مهم ترین آزمون های قدرت بذر می باشد. این روش برای اندازه گیری قدرت بذر استفاده می شود و برای انجام آن بذرها در معرض دمای بالا و رطوبت نسبی بالا قرار می گیرد. در این تحقیق اثرات ترکیبی دما و دوره زمانی برای آزمون تسریع پیری در 9 محموله بذری گندم در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان بررسی شد. محموله های بذری گندم که دارای درصد جوانه زنی بالای 93 درصد بودند در معرض آزمون تسریع پیری در دمای 41، 43 و 45 درجه به مدت 24، 48، 72 و 96 ساعت قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین آزمون جوانه زنی استاندارد و درصد سبز شدن همبستگی معنی داری وجود ندارد اما بین نتایج تیمارهای مختلف آزمون تسریع پیری و درصد سبز شدن همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد و ترکیب دمایی 41، 43 و 45 درجه سانتی گراد و دوره زمانی 48 و 72 ساعت همبستگی بالایی با درصد سبز شدن در مزرعه دارند. بنابراین به تولیدکنندگان بذر پیشنهاد می شود که به دلخواه از این ترکیب های دمایی و زمانی برای ارزیابی قدرت بذر و پیش بینی سبز شدن محموله های بذری گندم استفاده کنند.

    کلید واژگان: جوانه زنی, سبزشدن, قدرت بذر, کیفیت بذر, گندم
  • محمدحسن پناهی*، افشین سلطانی، ابراهیم زینلی، مهدی کلاته عربی، علیرضا نه بندانی
    زمان سبزشدن یکی از عوامل موثر بر رشد و عملکرد گندم است و این مرحله باید در مدل های گیاهان زراعی به درستی پیش بینی شود. به همین منظور، در یک آزمایش مزرعه ای8 رقم گندم در 12 تاریخ کشت گردید و تعداد روز تا سبزشدن آن ها ثبت شد. به منظور توصیف رابطه بین سرعت سبزشدن و دما از مدل بتا استفاده شد. نتایج نشان داد که از لحاظ آماری هیچ اختلاف معنی داری از نظر دماهای کاردینال بین ارقام وجود نداشت و واکنش سبزشدن گندم نسبت به دما را می توان توسط تابع بتا به خوبی توصیف کرد. بر این اساس، دماهای کاردینال ثبت شده برای پایه، مطلوب و سقف به ترتیب 22/0، 16/27 و 40 درجه سانتی گراد بود. هم چنین روز بیولوژیک مورد نیاز برای سبزشدن ارقام در عمق 3 سانتی متر، 2/6 روز محاسبه شد. از اطلاعات حاصل از این مطالعه می توان برای پیش بینی سبزشدن ارقام گندم در شرایط دمایی مختلف استفاده کرد.
    کلید واژگان: دما, روز بیولوژیک, سبزشدن, گندم (Triticumaestivum), مدل سازی
  • یحیی امام، الهام حسینی، ناهید رفیعی، هادی پیراسته انوشه*
    به منظور بررسی واکنش رشد اولیه و غلظت یون های سدیم و پتاسیم در ده رقم جو (Hordeum vulgare L.) تحت تاثیر تنش شوری، آزمایشی در محیط کنترل شده در دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز اجرا شد. در این پژوهش گلخانه ای ده رقم جو شامل ارم، کارون، کویر، جنوب، ماکویی، افضل، شیرین، گوهر، نصرت و ریحان در دو شرایط آبیاری با آب شهر (62/0 دسی زیمنس بر متر‏، به عنوان شاهد) و آب شور با هدایت الکتریکی 20 دسی زیمنس بر متر در یک سیستم کشت ماسه ای بررسی شد. نتایج نشان داد که شوری سبب کاهش معنی دار درصد و سرعت سبزشدن، سطح برگ، وزن خشک شاخساره و ریشه، غلظت پتاسیم و نسبت پتاسیم به سدیم و افزایش غلظت سدیم گردید. واکنش رقم ها به شوری متفاوت بود. نسبت پتاسیم به سدیم بیش ترین (7/40 درصد کاهش) و طول ریشه کم ترین پاسخ (6/4 درصد کاهش) را به شوری از خود نشان دادند. تنش شوری به طور میانگین موجب کاهش 3/24 درصدی وزن خشک شاخساره ارقام جو گردید؛ که بیش ترین و کم ترین درصد کاهش به ترتیب در ارقام شیرین (6/31 درصد) و افضل (3/16 درصد) مشاهده شد. صفات درصد سبزشدن، غلظت پتاسیم و وزن خشک ریشه در شرایط مطلوب و وزن خشک ریشه و نسبت پتاسیم به سدیم در شرایط شور به عنوان تاثیرگذارترین صفات بر وزن خشک شاخساره شناسایی شدند. بر این اساس، می توان ارقام افضل و کویر را به عنوان رقم های متحمل و رقم های ریحان و شیرین را به عنوان ارقام حساس به شوری به حساب آورد. نتایج این پژوهش نشان داد که صفات سرعت و درصد سبز شدن اگرچه برای رشد و نمو بهتر گیاه لازم است، اما اثر مستقیمی بر تحمل شوری ندارد.
    کلید واژگان: ریشه, سبزشدن, نسبت غلظت پتاسیم به سدیم
    Y. Emami, E. Hoseini, N. Rafiei, H. Piraste
    In order to investigate the early growth response and sodium and potassium ions concentration in ten barley (Hordeum vulgare L.) cultivars under effect of salinity tension¡ an experiment was conducted at a controlled environment at Agriculture collage of Shiraz University. In this greenhouse research ten barley cultivars including Eram¡ Karoon¡ Kavir¡ Jonoob¡ Makoei¡ Afzal¡ Shirin¡ Gohar¡ Nosrat and Reyhan were investigated in two irrigation regimes by tap water (0.62 dS m-1¡ as control) and salt water by electrical conduct 20 dS m-1 in a sand culture system. The results showed that salinity significantly decreased emergence percentage and rate¡ leaf area¡ shoot and root dry weight¡ potassium concentration and the ratio of potassium to sodium and increasing sodium concentration. The response of cultivars to salinity was different. The ratio of potassium to sodium (40.7 percentage reduction) and root length (4.6 percentage reduction) showed the most and the least reactions to salinity. On average¡ salinity tension decreased 24.3 percentage shoot dry weight of barley cultivars that the most and the least reduction percentage were observed in Shirnin (31.6 percentage) and Afzal (16.3 percentage) cultivars¡ respectively. The traits of mergence percentage¡ potassium concentration and root dry weight in optimum conditions and root dry weight and the ratio of potassium to sodium in salty conditions were identified as the most effective traits on shoot dry weight. According to this¡ Afzal and Kavir cultivars can be associated as the tolerant cultivars and Shirnin and Reyhane cultivars as sensitive cultivars to salinity. The results of this research showed that although emergence rate and percentage traits appeared to be essential for better plant growth¡ but has no direct effect on salinity tolerance.
    Keywords: Root, Emergence, Potassium to sodium concentration ratio
  • الهام نیک منش، هادی پهلوانی
    خسارت های ناشی از عوامل بیماری زا یکی از نگرانی های اصلی در کشت و تولید گلرنگ به شمار می رود. در بین روش های مختلف کنترل و کاهش خسارت ناشی از این عوامل استفاده از ارقام مقاوم مطمئن ترین روش محسوب می گردد. این مطالعه به منظور کارایی روش اصلاحی انتخاب در افزایش مقاومت ژنوتیپ های گلرنگ به بیمارگر Pythium ultimum در شرایط مزرعه طی سال های 1388 و 1389 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه علوم کشاورزی ومنابع طبیعی گرگان انجام شد. این پژوهش شامل دو بخش ارزیابی ژنوتیپ ها و انتخاب نتاج مقاوم تر در سال اول و ارزیابی نتاج انتخاب شده در سال دوم بود. بذور مورد استفاده یک بار دیگر در سال قبل از این آزمایش مورد انتخاب قرار گرفته بودند. آزمایش سال اول به صورت طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 6 ژنوتیپ شامل بذور انتخاب شده (بذور بوته های مقاوم در خاک آلوده به بیمارگر) و انتخاب نشده (بذور به دست آمده از بوته های کشت شده در خاک استریل) در 8 تکرار بود. آزمایش دوم در 3 محیط انجام شد. این محیط ها به ترتیب کشت بذور در خاک آلوده در دو مرحله اسفند 1388 (محیط 1)، اردیبهشت 1389 (محیط 2) و خاک استریل (محیط 3) بودند. به منظور آلوده سازی خاک از سوسپانسیون بیمارگر با غلظت 105 زئوسپور در میلی لیتر استفاده گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که بوته میری ناشی از P. ultimum باعث کاهش سرعت سبزشدن بذور همه ژنوتیپ ها گردید. دو نسل انتخاب موجب شد تا درصد سبزشدن ژنوتیپ زرقان از 2/29 به 7/40، سیریان از 0/37 به 0/46 و 34074 از 7/41 به 2/64 افزایش یابد. در مورد سایر ژنوتیپ ها انتخاب تاثیری بر بهبود مقاومت به این بیمارگر نداشت. با توجه به تاثیر دو نسل انتخاب بر افزایش درصد و سرعت سبزشدن بذور در خاک آلوده به P. ultimum، انتخاب می تواند روش موثری در بهبود مقاومت به این بیماری در برخی از ژنوتیپ های گلرنگ باشد.
    کلید واژگان: بذر, بیمارگر, حساسیت, سبزشدن, سوسپانسیون
  • الیاس سلطانی، علی اصغر میری، فرشید قادری فر
    پرایمینگ یکی از روش های بهبود بذر است که می تواند باعث افزایش کارکرد بذر (جوانه زنی، سبزشدن) شود. این پژوهش به منظور بررسی پرایمینگ بذر برروی سبزشدن و عملکرد بذور پنبه تحت شرایط تاریخ کاشت های متفاوت انجام گرفت. تیمارها شامل 6 تاریخ کاشت (2 اردیبهشت، 15 اردیبهشت، 3 خرداد، 23 خرداد، 18 تیر و 16 مرداد) و دو سطح تیمار بذر (پرایمینگ شده و شاهد) بودند. برای پرایمینگ از روش هیدروپرایمینگ استفاده شد؛ در این روش بذرهای پنبه رقم سای اکرا 324 به مدت 16 ساعت در آب در دمای 25 درجه سانتی گراد قرار داده شدند. نتایج نشان داد که تیمار پرایمینگ توانست بر مؤلفه های سبزشدن مؤثر باشد. بذرهای پرایمینگ شده سبزشدن سریع تر و یکنواخت تری در همه تاریخ های کاشت داشتند. تیمار پرایمینگ روی واکنش سبزشدن به دما نیز تاثیر گذاشت؛ بذرهای پرایمینگ شده دمای پایه کمتری برای سبزشدن داشتند. دمای پایه برای سبزشدن بذرهای شاهد 4/15 درجه سانتی گراد، ولی برای بذرهای پرایمینگ شده 5/13 درجه سانتی گراد بود. همچنین بذرهای پرایمینگ شده در تمام تاریخ های کاشت نسبت به بذرهای پرایمینگ نشده (شاهد) عملکرد بالاتری داشتند.
    کلید واژگان: پنبه, پرایمینگ, تاریخ کاشت, سبزشدن, عملکرد
    E. Soltani, A.A. Miri, F. Ghaderifar
    Priming is one of the seed enhancement methods that might be resulted in increased seed performance (germination and emergence). The objective of this research was to evaluate effect of priming on seed emergence and yield under wide ranges sowing dates in cotton. Treatments were combinations of 6 sowing dates and 2 seed treatments (control and primed seeds). Hydropriming method was used; seeds of Siokra 324 were moistened in water for 16 h at 25oC. Results indicated that priming affects seed emergence components. Primed seeds had faster and more uniform emergence at all sowing dates. Priming also affected germination response to temperature; primed seeds “emerged” at lower base temperature. Base temperature was 15.4oC for control seeds, but was 13.5oC for primed seeds. Primed seeds had high yield than unprimed seeds (control) at all the sowing dates.
  • اسماعیل ابراهیمی، سیدوحید اسلامی، سهراب محمودی، مجید جامی لاحمدی
    علف هرز بادبر یکی از گونه های علف هرز مسئله ساز و سمج در دیم زارهای گندم، جو، عدس و نخود شمال خراسان است. به منظور تعیین اثرات نور، درجه حرارت، تنش شوری و خشکی و عمق دفن بذر بر قابلیت جوانه زنی بذر و سبز شدن این علف هرز، آزمایش هایی در آزمایشگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی بیرجند انجام گرفت. بذور بادبر در شرایط روشنایی/تاریکی و تاریکی مداوم، جوانه زنی یکسانی داشت که نشانگر غیرفتوبلاستیک بودن این گونه است. بذور بادبر در دامنه دمایی متناوب روز/شب آزمایش شده (10/20، 15/25 و 20/30 درجه سانتی گراد) بیش از 85% جوانه زدند و حداکثر جوانه زنی (96%) در دمای 15/25 درجه سانتی گراد مشاهده شد. بذور بادبر قابلیت جوانه زنی خود را در سطوح بالای تنش خشکی و شوری حفظ کردند، به طوری که میزان جوانه زنی آن در غلظت 800 میلی مولار کلرید سدیم و پتانسیل اسمزی 1- مگاپاسکال به ترتیب 20 و 25% بود که نشان می دهد این علف هرز به تنش خشکی و شوری مقاوم است. گیاهچه های بادبر در یک دامنه اعماق دفن از صفر تا 8 سانتی متر قادر به سبزشدن بوده و حداکثر سبزشدن (94%) در بذوری که در سطح خاک با سه لایه کاغذ صافی پوشانده شده بودند مشاهده شد. این نشان می دهد که سیستم های شخم حداقل و بدون شخم که بقایای گیاهی را در سطح خاک حفظ می کنند سبزشدن این علف هرز را افزایش خواهند داد.
    کلید واژگان: جوانه زنی, سبزشدن, تنش شوری و خشکی, عمق دفن
    E. Ebrahimi, S. V. Eslami, S. Mahmoodi, M. Jami Al-Ahmadi
    Ceratocarpus arenarius L. is one of the problematic and noxious weeds in dryland farming of wheat, barley, lentil and peas in north of Khorasan. In order to determine the effects of temperature, light, salinity and drought stress and burial depth on seed germination and seedling emergence of this species, experiments were conducted in the Research Laboratory of Birjand Faculty of Agriculture. Ceratocarpus seeds had identical germination in either light/dark and continuous dark regimes, indicating this weed species is non-photoblastic. Seeds germinated over 85% in the range of alternating day/night temperatures (20/10, 25/15 and 30/20ºC) and the maximum germinability (96%) was observed at 25/15ºC. Ceratocarpus arenarius seeds maintained their germinability at high levels of salinity and drought stress, so that at NaCl concentration of 800 mM and osmotic potential of -1 MPa seed germination was 20 and 25%, respectively, indicating this species is tolerant to salinity and drought stress. Seedlings could emerge from a range of burial depth from 0 to 6cm and maximum emergence (94%) was observed from seeds planted on the soil surface covered with 3 layers of filter paper. This shows that minimum- and no-till systems would increase seedling emergence of this species through keeping crop residues on the soil surface.
  • الیاس سلطانی، بهنام کامکار، سرالله گالشی، فرشید اکرم قادری
    سبز شدن محصولات زراعی تحت تاثیر عوامل محیطی نظیر آب، خاک، شوری، خشکی، عمق کاشت و کیفیت یا زوال بذر است. این تحقیق به منظور بررسی تاثیر زوال بذر بر سبز شدن بذور گندم تحت تنش های محیطی شامل شوری (در دو سطح 7 و 14 دسی زیمنس بر متر)، خشکی (در دو سطح 5- و 10- بار)، عمق کاشت (7 و 12 سانتی متر؛ تنش فیزیکی) و شاهد انجام شد. برای ایجاد 5 کلاس مختلف زوال، بذور (رقم زاگرس) برای مدت صفر، 48، 72، 96 و 144 ساعت در دمای 43 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 100 درصد نگهداری شدند. سپس بذور فوق در 6 سطح شرایط محیطی ایجاد شده شامل شوری در 2 سطح متوسط (7 دسی زیمنس بر متر) و شدید (14 دسی زیمنس بر متر)، خشکی در 2 سطح متوسط (5- بار) و شدید (10- بار) و دو عمق کاشت متوسط (7 سانتی متر) و زیاد (12 سانتی متر) و تیمار شاهد در اعماق متوسط (7 سانتی متر) و زیاد (12 سانتی متر) در گلدان های پلاستیکی کاشته شدند. نتایج نشان داد که درصد و سرعت سبزشدن با افزایش دوره تسریع پیری به طور خطی در تمام شرایط محیطی کاهش یافت. شیب کاهش درصد سبزشدن برای تیمارهای شاهد، خشکی متوسط، خشکی شدید، عمق کاشت، شوری متوسط و شوری شدید به ترتیب 192/0، 304/0، 152/0، 296/0، 221/0 و 184/0 بود. درصد کاهش سبزشدن در تیمارهای زوال بذر 48، 72، 96، 144 ساعت نسبت به بذوری که زوال نیافته بودند، در شرایط محیطی شاهد به ترتیب 10/9، 68/5، 59/21 و 27/27 بود. اما درصد کاهش سبزشدن نسبت به بذور شاهد برای همین تیمارهای زوال بذر در شرایط تنش افزایش پیدا کرد. در مجموع با افزایش فشار محیطی و شدت تنش، بذوری با قدرت بالاتر و زوال کمتر بهتر سبز شدند و درصد و سرعت سبزشدن بیشتری داشتند.
    کلید واژگان: زوال بذر, سبزشدن, تنش شوری, تنش خشکی, عمق کاشت
    E. Soltani, B. Kamkar, S. Galeshi, F. Akramghaderi
    Emergence of crops is affected by environmental factors such as soil water, salinity and sowing and seed quality. The present study was conducted to evaluate the effect of seed aging (seed quality) on emergence of wheat under optimum (control) and stressful conditions including salinity (2 levels), drought (2 levels) and deep sowing depth (physical stress). Seeds (cv. ‘Zagros’) were kept at a high temperature (43°C) and high relative humidity (90-95%) to create different classes of seed aging. Factorial combinations of 5 seed aging treatments (0, 48, 72, 96 and 144 h accelerated aging periods) and 6 levels of environmental factor were treatments of the experiment. Results indicated that maximum and rate of emergence reduced significantly with increase in the duration of accelerated aging in all environmental factors. Decreasing slope of maximum emergence for control, medium drought, severe drought, sowing depth, medium salinity, severe salinity were 0.192, 0.304, 0.152, 0.296, 0.221 and 0.184, respectively. Decreased percent of emergence in 0 h compared with 48, 72, 96 and 144 h at control environment condition were 9.10, 5.68, 21.59 and 27.27 respectively. But, this decreased percent of emergence increased in stress conditions. Overall, seeds of high vigor had better emergence than low vigor seeds in stress and they had higher maximum emergence and rate.
  • محمدهادی پهلوانی، آزاد احمدی، الهام پالوج، اتیه جعفری
    این پژوهش با هدف بهره گیری از روش تجزیه همبستگی های کانونیک (متعارف) برای یافتن ارتباط بین 15 خصوصیت مرتبط با جوانه زنی بذر و رشد گیاهچه در هفت گونه مهم زراعی شامل گندم، جو، سویا، پنبه، کلزا، آفتابگردان و گلرنگ انجام گرفت. متغیرهای مورد بررسی در سه دسته، شامل خصوصیات فیزیکی بذر (وزن دانه، طول دانه، وزن مخصوص بذر، درصد جذب آب و میزان رطوبت نسبی دانه)؛ خصوصیات جوانه زنی بذر در آزمایشگاه (درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، یکنواختی جوانه زنی، وزن تر و وزن خشک گیاهچه)؛ و ویژگی های سبزشدن در مزرعه (درصد سبزشدن، سرعت سبزشدن، یکنواختی سبزشدن، وزن تر و وزن خشک گیاهچه) دسته بندی شدند. تجزیه همبستگی های متعارف نشان داد که بین دو دسته خصوصیات فیزیکی بذر و خصوصیات جوانه زنی بذر در آزمایشگاه دو همبستگی کانونیک قابل توجه وجود داشت. ضریب همبستگی بین جفت اول متغیرهای متعارف 99/0 بود. از بین متغیرهای اندازه گیری شده بیشترین ارتباط بین وزن مخصوص بذر، میزان رطوبت نسبی و میزان جذب آب بذر و هم چنین درصد جوانه زنی، وزن تر و خشک گیاهچه با جفت اول متغیرهای متعارف مشاهده شد. ضرایب همبستگی متعارف جفت دوم متغیرهای کانونیک بین دو دسته خصوصیات فیزیکی بذر و خصوصیات جوانه زنی بذر در آزمایشگاه 73/0 برآورد گردید. تجزیه همبستگی های متعارف نشان داد که سه جفت متغیر کانونیک پراهمیت بین دو گروه خصوصیات فیزیکی بذر و خصوصیات سبزشدن در مزرعه به ترتیب با ضرایب همبستگی متعارف 92/0، 86/0 و 80/0 وجود داشت. به همین صورت یک جفت متغیر متعارف قابل توجه بین ویژگی های بذر و گیاهچه در شرایط آزمایشگاه و مزرعه با ضریب همبستگی متعارف 78/0 تشخیص داده شد. بررسی دقیق سهم هر یک از متغیرهای اندازه گیری شده در متغیرهای متعارف حاصل از این مطالعه نشان داد که ارتباط قوی بین وزن گیاهچه و جوانه زنی با میزان و توانایی جذب رطوبت بذرها؛ بین اندازه دانه با وزن گیاهچه؛ و بین تولید بیوماس در مزرعه با رشد در شرایط آزمایشگاه وجود داشت.
    کلید واژگان: محصول زراعی, همبستگی, متغیرهای متعارف, جوانه زنی, سبزشدن
    M.H. Pahlavani, A. Ahmadi, E. Palooj, A. Jafari
    The main objective of this study was using of canonical correlation analysis (CCA) to find relations between 15 different variables of seed emergence and seedling growth related characteristics of seven important crop that were classified in three groups. The studied groups of variables were included physical characteristics (seed weight, seed length, seed density, water absorption and water content), seed germination characteristics (germination percentage, germination rate, uniformity of germination, wet and dry weight of petridish grown seedling) and seed emergence characteristics (emergence percentage, emergence rate, uniformity of emergence, wet and dry weight of field grown seedlings) and crops were included of wheat, barley, soybean, cotton, rapeseed, sunflower and safflower. The CCA revealed two considerable associations between physical characteristics and seed and seedling characteristics grown in petridish. The first pair of canonical variables had a correlation coefficient of 0.99. The physical and growth related characteristics of seedlings grown in petridish most consistently correlated with the first pair of canonical variables respectively were seed density, water absorption, water content, germination percentage, wet and dry weight of petridish grown seedlings. The second pair of canonical variables between physical characteristics and seed and seedling characteristics grown in petridish had a correlation coefficient of 0.73. The CCA indicated that there are three important pairs of canonical variables between physical characteristics and seed and seedling characteristics grown in field with correlations of 0.92, 0.86 and 0.8, respectively. Also there was one considerable pair of canonical variables between seed and seedling characteristics grown in field and grown in petridish with correlation of 0.78. Careful evaluation of distribution of each measured variables in the obtained canonical variables revealed that there was considerable relationship between seedling weight and germination with water content or absorption of seeds; seed size with seedling weight; and biomass production with growth in petridish. Finally, the results showed that CCA could be use for evaluation of association between seed physical characteristics, germination and seedling growth.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال