جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « hamadan » در نشریات گروه « آب و خاک »
تکرار جستجوی کلیدواژه «hamadan» در نشریات گروه «کشاورزی»-
نشریه علوم آب و خاک (علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی)، سال بیست و هشتم شماره 3 (پیاپی 109، پاییز 1403)، صص 161 -177
هدف از این پژوهش بررسی اثر آتش سوزی مراتع منطقه گنبد همدان بر ذخیره کربن آلی خاک در دو منطقه شاهد و دچار آتش سوزی، پس از گذشت سه سال از آتش سوزی، و امکان سنجی کاربرد سنجش ازدور در برآورد غیرمستقیم کربن خاک است؛ ازاین رو پس از گذشت 3 سال از زمان وقوع آتش سوزی، 20 نمونه خاک سطحی (عمق 10-0 سانتی متری) از منطقه آتش سوزی شده و 20 نمونه از منطقه شاهد (در مجموع 40 نمونه) به صورت سیستماتیک - تصادفی برداشت شد. تغییرات میزان کربن آلی، نیتروژن کل، اسیدیته و شوری خاک سطحی بین مناطق شاهد و آتش سوزی با استفاده از آزمون t مستقل مورد بررسی قرار گرفته است. سپس به منظور بررسی رابطه خطی ذخیره کربن آلی خاک با سایر پارامترها از آزمون همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS v.26 استفاده شد. نتایج آزمون t مستقل تفاوت معنی داری در EC، اسیدیته و کربن آلی خاک دو منطقه شاهد و آتش سوزی نشان نداد و تنها میزان نیتروژن کل خاک تفاوت معنی داری بین دو منطقه داشته است. نتایج در منطقه آتش سوزی نشان داد، بین کربن آلی خاک و نیتروژن کل ارتباط مثبت معنی داری به میزان 0/830 (0/01>p) و با شاخص لختی خاک ارتباط منفی به میزان 0/727- دیده شده است (0/05>p). در منطقه شاهد نیز بین کربن آلی و نیتروژن کل ارتباط مثبت معنی داری به میزان 0/627 دیده شد (0/05>p). نتایج پردازش تصاویر لندست 8 (سنجنده OLI-TIRS) در منطقه آتش سوزی نشان داد، بین کربن آلی خاک با شاخص روشنایی و شاخص خیسی حاصل از تسلدکپ ارتباط آماری معنی داری به ترتیب به میزان 0/726- و 0/674 و مولفه PC1 حاصل از تجزیه مولفه های اصلی و 0/724- دیده شد (0/05>p). این نتایج نشان می دهد امکان استفاده از تصاویر تسلدکپ برای پیش بینی کربن آلی خاک در مناطق آتش سوزی وجود دارد.
کلید واژگان: ذخیره کربن آلی خاک, آتش سوزی, مرتع, شاخص های طیفی, همدانThe objective of this study was to investigate the effect of wildfire in the rangelands of the Gonbad region of Hamedan on soil organic carbon storage in two control and fire areas after three years of fire, and the feasibility of using remote sensing in indirect estimation of soil carbon. Therefore, 20 soil surface (0-10cm depth) samples were collected from the burned area and 20 samples from the control area (40 samples in total) by the systematically random method after three years of fire time. Changes in organic carbon, total nitrogen, acidity, and salinity of surface soil were tested by independent t-test between control and fire areas. Then, to investigate the linear relationship between the storage of soil organic carbon with other parameters, the Pearson correlation was used in SPSS v. 26. The results of the independent t-test showed that there was no significant difference in EC, acidity, and soil organic carbon of the control and fire areas, but the amount of total soil nitrogen showed significantly different. The results showed a significant positive correlation was observed between soil organic carbon and total nitrogen at the level of one-hundredth of 0.830 (p< 0.01) in the fire area, and the BI index showed a significant negative correlation of 0.727 (p< 0.05). In the control area, a significant positive relationship was observed between organic carbon and total nitrogen at the rate of 0.627 (p <0.05). The results of processing Landsat 8 images (OLI-TIRS sensor) in the fire area showed that there was a statistically significant relationship between soil organic carbon and light and wetness index obtained from tasseled cap (-0.726 and 0.674, respectively) and PC1 component obtained from principal component analysis and -0.724 (p <.05). These results indicate that it is possible to use tasseled cap images to predict soil organic carbon in fire areas.
Keywords: Soil Organic Carbon Storage, Wildfire, Rangeland, Spectral Indices, Hamadan -
ترکیب شیمیایی آب آبیاری نقش مهمی در میزان عملکرد گیاهان زراعی و حفظ یا تخریب ساختمان خاک ایفا می نماید و مورد توجه برنامه ریزان بخش کشاورزی می باشد. با عنایت به مزه ترش و سوزنده آب برخی از چاه های کشاورزی در اطراف روستای همه کسی در استان همدان، تصور می شود که ترکیب آب آن ها نامتعارف بوده و برای ساختمان خاک و رشد گیاهان زیان آور است. لذا پژوهش حاضر با هدف ارزیابی کیفیت آب چاه های مذکور و شناسایی روند تغییر ترکیب آن ها انجام گردید. در این پژوهش، تعداد شش حلقه چاه آب گازدار شناسایی و مقدار شوری آب آن ها، 15 مرتبه در طی سه سال (هر سال پنج بار) اندازه گیری گردید و روند تغییر هدایت الکتریکی آن ها توسط نرم افزار SPSSمورد بررسی قرار گرفت. همچنین از هر چاه یک نمونه آب برداشت شد و برای تعیین مقادیر هدایت الکتریکی، کاتیون ها و آنیون ها مورد تجزیه قرار گرفتوشاخص های شیمیایی آن محاسبه و به کمک معیارها و دیاگرام ها، مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که کلسیم و بی کربنات، بیشترین سهم یونی را در این آبها دارا بوده و آب چاه های مذکور جزو آب های نامتعارف و نوع بی کربنات کلسیم- منیزیم محسوب می شود. شوری آب این چاه ها زیاد (از 96/2 تا 07/6 دسی زیمنس بر متر) بوده و بعد از اصلاح نسبت جذب سدیم، در کلاس آب های خیلی شور و سدیک (C4S4) قرار گرفت. با عنایت به شوری زیاد آب، بافت ریزدانه ی خاک و نبود آب کافی برای شستشو، انتظار می رود که سیستم خاک منطقه در اثر آبیاری با این آب در ناحیه ریشه ی گیاه به شدت شور شده و در نتیجه، عملکرد گیاهان و به خصوص گیاهان چند ساله کاهش یابد. ولی بررسی آماری تغیبرات هدایت الکتریکی آب چاه های گازدار منطقه همه کسی نشان داد که مقدار شوری آب آن ها به طور معنی داری با گذشت زمان کاهش یافته که در نتیجه، کیفیت آب چاه های گازدار منطقه ی همه کسی از نظر آبیاری با گذشت زمان بهبود حاصل می نماید.کلید واژگان: آب زیرزمینی, آب نامتعارف, آبیاری, چاه آب گازدار, همدانDue to the important role of irrigation water chemical composition in the yield of crops and its effects on the soil structure, it has been taken into consideration by the agricultural sector planners. In this regard, the sour and burning taste of water in some agricultural wells around the HamehKasi village in Hamedan province has caused concerns about their water composition and possible detrimental effects on soil stucture and plant growth. Therefore, the present study was conducted to evaluate the water quality and the trend of changes in its composition. In this study, 6 gaseous water-wells were identified and their salinity was measured 15 times in three years (5 times each year), and the trend of their electrical conductivity changes was evaluated by SPSS software. Also, from each well, one sample was taken in order to determine the electrical conductivity, cations and anions content, and their chemical indices were calculated and evaluated by means of different criteria and diagrams. The results showed that calcium and bicarbonate ions have the highest concentrations in these waters, and the water of the mentioned wells was considered as unconventional and was Ca-Mg-HCO3 type. The water salinity of these wells was high (from 2.96 to 6.07 dS/m), and had very high salinity and sodicity (C4S4) after correction of the sodium adsorption ratio. Due to high salinity of water, fine-textured soil and lack of sufficient water for leaching, it is expected that the soil will be salinized in the root zone by irrigation, and as a result, the yield of plants and especially perennial plants would decrease. However, the statistical analysis of the electric conductivity changes of gaseous water-wells in HamehKasi area indicated that the salinity of their water decreased significantly over time. Consequently, the quality of water in the HamehKasi area in terms of irrigation improved over time.Keywords: Groundwater, Non-conventional water, Irrigation, Gaseous water-well, Hamadan
-
علی رغم پیشرفت های اتفاق افتاده در شناسایی مصالح متنوع که می توانند در پوشش کانال های آبیاری مورداستفاده قرار گیرند، هنوز بخش های وسیعی از کانال های آبیاری کشور به صورت خاکی و بدون پوشش می باشند. از طرف دیگر تحقیقات بیانگر این است که در برخی از پوشش ها هدف مورد انتظار تامین نگردیده و مقدار تلفات آب در آن ها با کانال بدون پوشش اختلاف معنی داری ندارد. لذا ضروری است میزان تلفات نشت آب در بافت های مختلف از خاک بستر کانال های بدون پوشش مورد ارزیابی قرارگرفته و سپس بر اساس آن ها در صورت نیاز برنامه ریزی لازم جهت پوشش انهار انجام گردد. میزان نشت آب در کانال های آبیاری بدون پوشش و رابطه آن با خاک بستر در حوضه آبریز دشت بهار از استان همدان مورد ارزیابی قرارگرفته است. برای این منظور ابتدا 6 مورد از کانال های انتقال آب بدون پوشش در منطقه انتخاب گردیده، مشخصات فنی، ابعاد هندسی و پارامترهای هیدرولیکی جریان در آن ها تعیین و مقادیر تلفات نشت آب به روش ورودی- خروجی در مراحل اولیه، میانی و پایانی فصل زراعی اندازه گیری شد. بر اساس نتایج متوسط تلفات نشت آب در کانال های آبیاری بدون پوشش بین 68/0 تا 84/3 و به طور متوسط 38/2 مترمکعب در مترمربع در روز می باشد. مقادیر متوسط تلفات نشت در مراحل اولیه، میانی و پایانی فصل زراعی به ترتیب 61/2، 18/2 و 35/2 مترمکعب در مترمربع در روز می باشد. تلفات تبخیر نسبت به تلفات نشت بسیار ناچیز بوده و به طور متوسط 01/0 مترمکعب در مترمربع در روز بود که معادل 3/0 درصد از تلفات کل بوده و مابقی تلفات در اثر نشت از بستر و جداره های کانال ها بوده است. رابطه بین مقادیر نشت از بستر کانال های موردبررسی و درصد ریزدانه خاک بستر (ذراتی با قطر کمتر از 075/0 میلی متر) به صورت Sloss=5. 394*e-0. 0299*Fine استخراج و ارائه گردید. مطابق این رابطه اگر مقدار ریزدانه خاک بستر کانال های خاکی منطقه به 35 درصد افزایش یابد، مقدار نشت از بستر این کانال ها به کمتر از 50 درصد مقدار کنونی کاهش خواهد یافت.کلید واژگان: تلفات نشت, کانال هاي آبياري بدون پوشش, ريزدانه, همدانDespite the progress made in identifying the various materials that can be used to lining of irrigation canals, a large parts of the country's irrigation canals are still unlined. On the other hand, last researches indicates that in some linings the expected target is not achieved and the amount of water loss in them is not significantly different from unlined canal. Therefore, it is necessary to evaluate the rate of water seepage losses in different bedsoil textures from the bed of the unlined canals and then, if necessary, linings should be carried out. The rate of water seepage losses in unlined irrigation canals and its relationship with the bedsoil textures in the Bahar plain from Hamedan province have been evaluated. For this purpose 6 unlined irrigation canals were selected. The technical characteristics, geometric dimensions and hydraulic parameters of the water flow were determined and the amount of water seepage losses measured with input-output method, in the early, middle and final stages of the agricultural season. Based on the average results, water seepage losses in selected canals are between 0.88 to 3.84 and averagely 2.38 m3/m2/day. The average seepage losses in the early, middle and final stages of the crop season are 2.61, 2.18 and 2.35 m3/m2/day. The evaporation losses with averaged of 0.01 m3/m2/day(to 0.3 percent of the total losses), were very small compared with seepage losses, and the remaining losses were due to seepage. The relationship between the amount of seepage from the substrate of the studied channels and the percentage of fine particles of the bedding soil (particles with diameter less than 0.75 mm) were extracted and presented as Sloss=5.394*e-0.0299*Fine. According to this relation, if the fine particles of bedsoil of canals increases to 35 present, the water seepage losses from this canal decreases to less than 50 of the present value.Keywords: Seepage Losses, Fine Particles, Unlined Canals, Hamadan
-
به منظور بررسی اثر میان مدت سیستم های مختلف خاک ورزی و گیاه پوششی خلر بر کیفیت خاک و علمکرد کدو، آزمایشی در قالب فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در یک دوره ی چهار ساله (1393-1390) در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه بوعلی سینا همدان اجرا گردید. فاکتور خاک ورزی در سه سطح شامل NT: بدون خاک ورزی (کاشت مستقیم بذر در زمین زراعی)، MT: خاک ورزی کمینه (شخم با چیزل + دیسک) و CT: خاک ورزی مرسوم (شخم با گاوآهن برگردان دار + دیسک)؛ و فاکتور گیاه پوششی در دو سطح شامل C1: گیاه پوششی لگوم (خلر) و C0: بدون گیاه پوششی بودند. نتایج نشان داد شاخص های کربن آلی کل، کربن فعال، تنفس پایه، میانگین وزنی قطر خاکدانه ها (MWD)، کربن خاکدانه ای، جرم مخصوص ظاهری، تخلخل و همچنین عملکرد دانه کدو به طور معنی داری تحت تاثیر گیاه پوششی و خاک ورزی قرار گرفتند. مقدار کربن آلی خاک از 4/0 درصد در تیمار CT-C0 به حدود 7/0 درصد در تیمار NT-C1 افزایش داشت. در اکثر شاخص ها، بین خاک ورزی کمینه و بی خاک ورزی تفاوت معنی داری مشاهده نشد، مثلا بیشترین مقدار MWD (14/2 میلی متر) در تیمار NT-C1 مشاهده شد که با تیمار MT-C1 (56/1 میلی متر) تفاوت معنی داری نداشت؛ کم ترین مقدار این شاخص (48/0 میلی متر) در CT-C0 به دست آمد. همچنین بیشترین عملکرد دانه کدو تخمه کاغذی (g/m2 0/142) در تیمار MT-C1 به دست آمد که تفاوت معنی داری با تیمار NT-C1 نداشت و کمترین عملکرد دانه کدو (g/m2 3/115) در تیمار خاک ورزی مرسوم بدون گیاه پوششی مشاهده شد، اما با تیمارهای NT-C0، MT-C0 و CT-C1 در یک گروه آماری قرار گرفت. در نهایت، تیمار MT-C1 از نظر بهبود عملکرد گیاه و خصوصیات مختلف کیفیت خاک بهتر از تیمارهای دیگر بود اما تفاوت معنی داری با NT-C1 نداشت، به همین دلیل تیمارهای خاک ورزی های حفاظتی همراه با گیاه پوششی خلر به عنوان مناسب ترین رویکرد مدیریتی در بهبود خصوصیات کیفیت خاک و عملکرد گیاهی معرفی می شوند.کلید واژگان: بخش های کربن آلی, خاک ورزی حفاظتی, کشاورزی پایدار, همدانIntroductionSoil is a finite natural resource and non-renewable under agricultural production without implementation of sustainable management practices. Ecological sustainability of agroecosystems can be comparatively assessed by soil quality evaluation, which in turn is assessed by soil quality indices. Soil quality is the general term used to refer to the continued capacity of soil to function as a vital living system, within ecosystem and land-use boundaries, to sustain biological productivity, maintain the quality of air and water environments, and promote plant, animal, and human health. Conservation tillage and use of cover crops are some of the sustainable agriculture practices that can improve the soil quality by adding organic matter and nutrients, and by acting as scavengers to trap leftover nutrients that otherwise might leach out. Cover crops are used as ground cover, mulches, green manure, nurse crops, smother crops, and forage and food for animals or humans. Given the significant role of tillage practices and crop residue management in soil quality improvement and crop production, a four-year field experiment was conducted to determine selected soil quality indices and Cucurbitapepo yield under different tillage and legume cover crop managements in Hamadan.Materials And MethodsA four-year field experiment (2011-2014) was carried out at Bu-Ali Sina University experimental field in Dastjerd, Hamadan, as a factorial experiment in randomized complete block design with three replications. The area is located at 37 km of Hamadan, on 35◦ 01' N latitude and 48◦ 31' E langitude with 330 mm annual rainfall and 1690 m altitude. The treatments consisted of three levels of tillage practices (NT: no-till (direct seeding), MT: minimum tillage (chisel plowing disk) and CT: conventional tillage (moldboard plowing disk)) and two levels of cover cropping (C1: with legume cover crop (lathyrus sativus) and C0: without cover crop). These treatments were applied for four consecutive years in a way that lathyrus sativus as cover crop were planted in late winter for each year and returned to the soil surface with a trowel when 30% of the field was flowered. One week later, and prior to the cultivation of main crop, the mentioned tillage treatments were implemented. In the fourth year of the project,Cucurbita pepo was planted as the main crop. Soil and plant (Cucurbita pepo) were sampled early autumn (2014) and were analyzed for soil organic carbon, soil active carbon, macro and micro-aggregate carbon, mean weighted diameter of water stable aggregates, soil bulk density, basal microbial respiration and grain yield. Obtained data were analyzed using statistical software SAS 9.4 and the means were compared using LSD multiple range test at 5 percent level.Results And DiscussionThe results revealed that total organic carbon, active carbon, aggregate carbon, mean weighted diameter of water stable aggregates, bulk density, porosity and basal respiration were significantly affected by cover crop and tillage system so that the highest amount of these indicators were obtained in no-tillage system with cover crop treatment (NT-C1) and the lowest amounts were observed in the conventional tillage without cover crop (CT-C0). For instance, mean soil organic carbon increased from 0.4 percent in CT-C0 to about 0.7 percent in NT-C1. For majority of soil quality indices, no significant difference was observed between minimum and no-till; moreover, the application of cover crop in conventional tillage improved some aspects of soil quality. For instance, MWD was the highest (2.14 mm) in NT-C1, and was not significantly different with that of MT-C1 treatment. On the contrary, this index was significantly the lowest (0.48 mm) in CT-C0. The C. pepo grain yield was also significantly affected by tillage system, cover crop and their interactions. The highest grain yield (142.1 g.m¬-2) was obtained in MT-C1 treatment, which did not show significant difference with NT-C1 treatment. The lowest C. pepo grain yield (115.3 g.m¬-2) was observed in conventional tillage without cover crop (CT-C0) treatment, but it was in a same statistical group with NT-C0, MT-C0 and CT-C1 treatments. Cover crop increased organic carbon, active carbon, porosity, bulk density, microbial biomass activity and MWD by enhancing soil organic matter, probably; conservation tillage on its part further improved these effects by preventing the rapid decomposition of organic matter by reduced soil destruction, which eventually increased soil organic carbon, active carbon and production of stable aggregates.ConclusionsGenerally, after four years of applying different tillage practices and cover cropping, it was demonstrated that the integrated management of the conservation tillage (either no-tillage or minimum tillage) with legume cover cropping was the most appropriate management in the semi-arid region of Hamadan in view of selected soil quality indices and crop yield improvements.Keywords: Conservation tillage, Hamadan, Organic carbon fractions, Sustainable agriculture
-
سابقه و هدفطراحی و اجرای نادرست سامانه های آبیاری بارانی کلاسیک ثابت، کلاسیک ثابت فصلی و ویلمو ، بازده آنها را کاهش می دهد و باعث غیریکنواختی پخش آب و ایجاد رواناب در سطح مزرعه می شود. ازاینرو به منظور بررسی کارایی و عملکرد این سامانه ها تعدادی طرح آبیاری در مزارع سیب زمینی شهرستان های فریدن و بهار(قطب های سیب زمینی کاری استان های اصفهان و همدان)مورد ارزیابی فنی قرارگرفت و مشخصه های راندمان پتانسیل کاربرد، راندمان واقعی کاربرد آب در ربع پائین و ضرایب یکنواختی تعیین شد.مواد و روش هااین تحقیق در 9 مزرعه منطقه فریدن استان های اصفهان و 10 مزرعه دشت بهار همدان بر روی محصول سیب زمینی انجام شده است. خصوصیات خاک مورد مطالعه در منطقه فریدن قابلیت نفوذ متوسط (2-5/1 سانتی متر در ساعت) با بافت خاک سطحی متوسط تا نسبتا سنگین و سامانه های آبیاری مورد نظر از نوع کلاسیک ثابت با آبپاش متحرک بود. در دشت بهار استان همدان بافت خاک مزارع مورد مطالعه لوم، لوم رسی، لوم سیلتی، لوم رسی سیلتی و سامانه های آبیاری مورد ارزیابی کلاسیک نیمه متحرک و ویلمو بود. ارزیابی سامانه ها طبق روش شناسی مریام و کلر (1978) صورت گرفت(5). پارامترهای مورد نیاز ارزیابی فنی شامل PELQ، AELQ، CU و DU بود. همچنین متغیر های هیدرولیکی سیستم شاملQ ،H و P اندازه گیری شد. قبل از انجام آزمایش ها، رطوبت خاک محل های آزمایش به منظور تعیین نقصان رطوبت خاک (SMD) اندازه گیری شد. فشار و دبی آبپاش ها در ابتداء، وسط و انتهای سامانه و نیز در محل انجام ارزیابی سامانه های آبیاری اندازه گیری شد. پس از زمانی حدود 2 ساعت، فشار و دبی در آبپاش ها و حجم آب داخل قوطی ها اندازه گیری شدند، و یکنواختی و راندمان های سامانه ها محاسبه شدند.یافته هامیانگین مشخصه های PELQ،AELQ ، CU و DU در مزارع به ترتیب 8/60، 2/57، 3/75 و 2/66 درصد بدست آمد. نتایج نشان داد پائین بودن PELQ در بیشتر موارد بعلت فقدان آگاهی بهره برداران در مورد نحوه استفاده بهینه از سامانه از جمله کنترل فشار ورودی به سامانه، استفاده هم زمان از تعداد زیاد آبپاش و مدت نامناسب کارکرد هر یک از آبپاش ها است که نهایتا منجر به عدم رعایت ساعت و دور آبیاری می گردد. برابری راندمان پتانسیل و راندمان واقعی کاربرد آب در برخی مزارع، بیانگر کمبود آب در آنها و بحران آب در فصل زراعی بوده است. در دشت بهار استان همدان میانگین پارامتر های PELQ، AELQ، CU و DU در هر10 سامانه ارزیابی شده به ترتیب برابرند با : 0/53، 6/45، 1/81، 1/71 درصد. میانگین پارامتر های PELQ ، AELQ ، CU و DU در سیستم های ویلمو به ترتیب 1/55، 1/51، 7/66 و 4/81 و در سیستم های کلاسیک ثابت1/52، 3/43، 73 و 81 درصد بدست آمد.نتیجه گیرینتایج نشان داد پایین بودن راندمان پتانسیل کاربرد ربع پایین در بیشتر مواقع در مزارع مورد بررسی علل اقتصادی داشته است و کمبود فشار و دبی آبپاش ها علت پایین بودن DU و CU می باشند.کلید واژگان: آبیاری بارانی, ارزیابی فنی, استان اصفهان, استان همدان, سیب زمینیBackground And ObjectivesIn several fields of Isfahan and Hamadan provinces, due to lack of proper design and hydraulic shortcomings of sprinkler system, the efficiency system is unacceptable and causes ponding of water on the land and runoff from the field. Therefore, in this study, some of the existing sprinkler irrigation systems in Fereidan and Bahar regions were evaluated.Materials And MethodsIn this research, nine and ten potato fieldsin Isfahan (Fereidan Region) and Hamedan (Dashtebahar Region) Provinces respectively were evaluated for 2 years.Soil physical characteristics such as soil texture andsoil permeabilityat field sites were measured in the Isfahan and Hamedan Soil and Water Laboratory. Also sprinklerirrigation systems in these fields were investigated. From soil characteristics in Frieden region could be noted to medium soilpermeability(1.5 to 2.0 cm.hr-1) andsoil texture (medium to heavy). Thesprinkler irrigation was permanentclassic system.Soil texture (loam, clay loam, silty loam, silty clay loam)and the existing irrigation system were reported moveable classic and wheel move sprinkler irrigation. Irrigationsystems assessments weretaken place according to Merriam and Keller methodology (1978) (5).Uniformity coefficients, potential and actual application efficiency of low quarter (PELQ¡ AELQ¡ CU and DU) were determined.The hydraulic system parameters consists of H, Q and P were measured.First of all, soil moisture in the experimental sites to determine the soil moisture deficit (SMD) was measured.Pressureandflow ratesprinklersatthe beginning, middleandend of theirrigation experimentsas well as in fieldswere measured.Aftertwohours, sprinklers pressure,flow rateandvolume of waterinthecanswere measured.The uniformityandefficiencyof thesystemswere calculated as well.ResultsNine sprinkler irrigation systems were evaluated and DU, CU, AELQ and PELQ in the fields were equal 60.8%, 57.2%, 75.3% and 66.2% respectively. The results indicated that the poor PELQ was mostly due to lack of sufficient knowledge of the operators about optimal use of the irrigation system including control of inlet pressure, simultaneous operation of too many sprinklers and inappropriate duration of each sprinkler operation. All these factors led to deviation from the designed irrigation time and interval. The low values of DU and CU could be attributed to insufficient pressure and discharge of irrigation systems. In sprinkler irrigation system, the main difficulties in implementation of this system are lack of accuracy in design and insufficient knowledge of users. Ten sprinkler irrigation systems were evaluated in Bahar plain and PELQ, AELQ, CU and DU in the fields were equal 53.0%, 45.6%, 81.1% and 77.1% respectively. Average of PELQ, AELQ, CU and DU in the weel move systems were equal 55.1%, 51.1%, 66.7% and 81.4% and solid systems were equal 52.1%, 43.3%, 73.0%, 81.0% respectively.ConclusionResults show that the poor AELQ was mostly due to economics. Poor DU and CU were mostly due to Low pressure and sprinkler's discharge in fildes.Keywords: Isfahan, Hamadan, Potato, Sprinkler irrigation, Technical evaluation
-
تغییر اقلیم و اثرات آن بر منابع آب یکی از مهم ترین چالش های فراروی بشر در قرن حاضر و آینده می باشد. در این تحقیق اثر این پدیده بر مقدار نیاز خالص آبیاری محصولات عمده ی دشت همدان- بهار )گندم، جو، سیب زمینی، چغندرقند، ذرت دانه ای و علوفه ای، نخود و پیاز( در سه دهه ی آتی بررسی شده است. بدین منظور ابتدا توانائی مدل LARS-WG5 برای شبیه سازی متغیرهای اقلیمی دمای حداقل و حداکثر، تابش خورشیدی و بارش ایستگاه سینوپتیک همدان در دوره ی پایه (2010-1981) بررسی و تایید گردید. در مرحله بعد، با استفاده از داده های مدل HadCM3، مقادیر آن ها در دوره ی 2040-2011 بر پایه ی سناریوهای A1B، A2 و B1 شبیه سازی شدند. پس از آن، مقدار نیاز خالص آبیاری محصولات اصلی در مقیاس ماهانه برای دوره ی پایه و سه دهه ی آینده برآورد شد. بر اساس نتایج پیش بینی مدل LARS-WG5 در سه دهه ی آتی نسبت به دوره ی پایه طبق سناریوهای A1B، A2 و B1 دما به ترتیب 77/0، 88/0 و 78/0 درجه ی سانتی گراد و میانگین بارش سالانه به ترتیب 1/2، 9/5 و 2/10 درصد افزایش می یابند. نتایج نشان می دهد که میانگین بارش ماه های اکتبر، دسامبر و فوریه در هر سه سناریو افزایش و میانگین بارش ماه های مارس، آوریل و مه در سناریوهای A2 و B1 کاهش خواهد یافت. هم چنین، محتمل است مجموع مقدار نیاز خالص آبیاری محصولات بررسی شده دشت همدان- بهار طی 30 سال آینده بر اساس سناریوهای مختلف نسبت به دوره ی پایه بین 6/2 تا 2/28 میلی متر افزایش یابد.کلید واژگان: سناریوهای تغییر اقلیم, مدل LARS, WG5, نیاز خالص آبیاری, دشت همدان, بهارBackground And ObjectivesClimate change and its impacts on water recourses is known as one of the most important challenges which human would be faced with it in the future century. Although different studies are performed to consider the effects of climate change on the metrological and hydrological variables using climatic scenarios and General Circulation Models, but its effects on agricultural sectors such as water requirement are less investigated. The main objective of this study is to asses the effect of climate change on the net irrigation requirement changes of main crops in Hamadan-Bahar plain (winter wheat, barley, potato, sugar beet, maize (grain), maize (grass), peas and onion) in three next decades according to different scenarios using LARS-WG5 model compared with baseline period.Materials And MethodsIn this study daily metrological variables including precipitation, minimum and maximum temperature and relative humidity were collected from the Islamic Republic of Iran Meteorological Organization for 1981-2010. For main purpose, first of all, the capability of LARS-WG5 model was investigated and verified to simulate meteorological variables including minimum and maximum temperature, solar radiation and precipitation at Hamadan synoptic station in the baseline period (1981-2010). In the next step, meteorological variable values were stimulated by HadCM3 model based on A1B, A2 and B1 emission scenarios in the period of 2011-2040. Finally, the net irrigation requirement values of main crops were estimated for baseline and three future decades.ResultsBased on the simulated results of LARS-WG5 model, the average values of air temperature and precipitation will increase by 0.77, 0.88 and 0.78 oC and 2.1, 5.9 and 10.2% for A1B, A2 and B1 scenarios, respectively.The results showed that average monthly precipitation will increase in October, December and February for three scenarios and decrease in March, April and May for A2 and B1 scenarios. Also, the total amount of net irrigation requirement of examined crops will increase between 2.6 to 28.2 mm for three future decades compared with baseline period. According to A2 scenario, the net irrigation requirements of wheat and barley have the lowest values of increasing change and sugar beet and potato have the highest increasing changes.ConclusionAccording to the A2 as a plausible scenario, the total net irrigation requirement of sugar beet, wheat, barley, potato, maize (grain), maize (grass), peas and onion in 30 next years will increase 267, 75, 57, 275, 250, 153, 145 and 224 cubic meters per hectares, respectively compared with baseline period. In general, considering increasing changes of the net irrigation requirements of different examined crops, the selection of appropriate cropping patterns consistent with climate change is required.Keywords: Climate change scenarios, LARS, WG5 model, Net irrigation requirement, Hamadan, Bahar plain
-
در امر مدیریت پایدار منابع آب تجدیدپذیر در سطح یک آب خوان، تخمین سطح آب زیرزمینی از اهمیت زیادی برخوردار است. در این پژوهش از روش های هوشمند عصبی در قالب شبکه عصبی پرسپترون چندلایه، تابع پایه شعاعی، عصبی فازی و عصبی ژنتیک برای تخمین مقادیر نقطه ای سطح ایستابی در دشت همدان- بهار استفاده شد. به منظور برآورد سطح ایستابی در نقاط بدون اندازه گیری، مقادیر برآورد نقطه ای هر یک از روش های هوشمند عصبی در محیط زمین آمار کریجینگ پهنه بندی شد. در مجموع دقت روش های مورد استفاده بر حسب خطای کم تر مقادیر سطح ایستابی برآوردی به ترتیب به روش های عصبی ژنتیک، پرسپترون چندلایه، تابع پایه شعاعی و عصبی فازی تعلق داشت. به طوری که مجذور میانگین مربعات خطای روش عصبی ژنتیک در برآورد تغییرات مکانی سطح ایستابی برابر 431/0 متر با ضریب تبیین 996/0 بود. بیش ترین مقدار خطا به برآوردهای مدل شبکه عصبی فازی با خطای 27/1 متر و مدل شبکه تابع پایه شعاعی با خطای 81/0 متر تعلق داشت. هم چنین مقایسه تغییرات مکانی سطح ایستابی برآوردی از روش عصبی ژنتیک در محیط زمین آمار کریجینگ با مقادیر مشاهده ای نشان دهنده کاهش پراکنش نقاط و باریک تر بودن محدوده اطمینان 90 درصد بود. از این رو با استفاده از طول و عرض جغرافیایی به عنوان بردار اطلاعات ورودی، می توان به دقت اطلاعات بالا در برآورد تغییرات مکانی و پهنه بندی مقادیر سطح ایستابی اطمینان به دست آورد.
کلید واژگان: سطح ایستابی, روش هوشمند عصبی, زمین آمار, دشت همدان, بهارEstimation of groundwater in the aquifer water resources management is important. In this study for estimation of the spatial distribution of water table level in Hamadan-Bahar plain neural intelligent methods including Multy Layer Perseptron (MLP), Radial Basis Function (RBF), Co-Active Neuro-Fuzzy Inference System (CANFIS) and Adaptive Neural Network based Genetic Algorithm (ANNGA) were used. To estimate water table in locations without measurements values, point values were estimated from each neural intelligent methods zoned in geographic information system. Overall, accuracy of used method based minimum errors were related to ANNGS, MLP, RBF and CANFIS, respectively. So that in ANNGA model, Root Mean Square Error (RMSE) was 0.431 m and correlation coefficient (r) value was 0.996. Maximum errors were related to CANFIS and RBF models with RMSE=1.27 m and RMSE=0.81 m, respectively. Also, comparison of the spatial variation of water table estimated by ANNGA model with observational data showed that points distribution in 90% confidence limits were little. Therefore, with using the latitude and longitude as input data water table spatial changes and its zoning can be estimated.Keywords: Water table, Neural intelligent method, Geostatisical, Hamadan, Bahar plain -
نشریه علوم آب و خاک (علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی)، سال یازدهم شماره 4 (پیاپی 42، زمستان 1386)، ص 491
در اکثر مناطق دنیا فسفر بعد از نیتروژن مهم ترین عنصر محدود کننده رشد محصولات کشاورزی می باشد. اطلاعات درباره سرعت آزاد شدن فسفر در خاک های همدان محدود است. هدف از این تحقیق مطالعه سرعت رهاسازی فسفر در ده نمونه از خاک های استان همدان به وسیله عصاره گیری مرحله ای با استفاده از بی کربنات سدیم 5/0 مولار با 5/8=pH در مدت 1752 ساعت و هم بستگی ثابت های سرعت معادلات سینتیکی با خصوصیات خاک و شاخص های گیاه ذرت بود. نتایج این پژوهش نشان داد رهاسازی فسفر از خاک ها در ابتدا سریع و سپس به آهستگی ادامه یافت. بعد از گذشت 1752 ساعت مقدار فسفر آزاد شده در خاک ها بین 586 - 309 میلی گرم در کیلوگرم متغیر بود. فسفر تجمعی آزاد شده به وسیله شش مدل سینتیکی ارزیابی شد. نتایج تجزیه های آماری نشان داد که رهاسازی فسفر توسط معادلات پخشیدگی پارابولیکی، مرتبه اول و تابع نمایی به خوبی قابل توصیف بود. نتایج مطالعات هم بستگی نشان داد که برخی ضرایب آزاد شدن فسفر از جمله شیب و عرض از مبدا معادلات مرتبه اول، انتشار پارابولیکی، تابع نمایی، و نیز مقادیر فسفر آزاد شده پس از 168 و1752 ساعت با ویژگی های خاک مانند مقدار فسفر قابل دسترس اولیه، در صد کربنات کلسیم، شن و سلیت هم بستگی معنی داری دارند. نتایج ارتباط شاخص های گیاهی با ضرایب سرعت معادلات سینتیکی نشان داد شیب معادله مرتبه اول با شاخص های گیاهی هم بستگی معنی داری نداشت. ثابت های معادلات انتشار پارابولیک، تابع نمایی و فسفر آزاد شده پس از 1752 ساعت هم بستگی معنی داری با شاخص های گیاهی داشتند. نتایج این تحقیق نشان داد سرعت آزاد شدن فسفر در خاک ها متفاوت و فاکتور مهمی در تامین فسفر مورد نیاز گیاه می باشد.
کلید واژگان: فسفر, آزاد سازی, معادلات سینتیکی, ذرت, همدانPhosphorus (P) after nitrogen limits agricultural production in most region of the world. Information about P release rate is limited in Hamadan soils. The objective of this research was to study P release in 10 soils from Hamadan province by successive extraction with 0.5 M NaHCO over a period of 1752 h and the correlation of P release characteristics with soil properties and corn plant (Zea mays) indices. The results showed that soil P release began with a fast initial reaction, followed by a slow secondary reaction until 1752 h. The amounts of soil P released after 1752 h ranged from 309 to 586 mg kg-1. The cumulative P release was evaluated by six kinetics equations. Statistical analysis showed that phosphorus release kinetics were described by parabolic diffusion law, first order and power function equations. The correlation study indicated that soil P release coefficients such as rate constant of first order, parabolic diffusion law, power function equations, P released after 168 and 1752 h were significantly correlated with some soil properties such as Olsen-P, calcium carbonate equivalent, sand and silt. The correlation studies between plant indices and constants of kinetics equation showed that rate constant of first order equation was not significantly correlated with plant indices. Equation constants of parabolic diffusion law, power function and P release after 1752 h were significantly correlated with plant indices. The results of this research indicated that release rate of P is different in soils and is an important factor in supplying available P to plants.
Keywords: Phosphorus, Release, Kinetics equations, Corn, Hamadan -
نشریه علوم آب و خاک (علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی)، سال نهم شماره 2 (پیاپی 32، تابستان 1384)، ص 219
بیماری های پوسیدگی طوقه و ریشه گیاهان ناشی از گونه های قارچ فوزاریوم خسارات شدیدی را روی تعدادی از محصولات زراعی در همدان باعث می شوند. پتانسیل بیماری زایی برخی از گونه های این جنس در ایجاد بیماری های مخرب می تواند عامل محدود کننده ای در تولید محصولات کشاورزی به ویژه غلات و سیب زمینی در همدان محسوب شود. این پژوهش با هدف بررسی و تعیین تاثیر احتمالی آفتاب دهی خاک بر روند جمعیت گونه های Fusarium در شرایط آب هوایی همدان صورت گرفته است. بدین منظور آزمایش های مزرعه ای در خاک با آلودگی طبیعی به قارچ مذکور و در قالب طرح آزمایشی بلوک های کاملا تصادفی صورت گرفته است. نمونه برداری خاک از تیمارهای مختلف 3-5 و 8 هفته بعد از پلاستیک کشی از اعماق مختلف خاک صورت گرفته و شمارش تعداد زادمایه های قارچ در محیط های کشت انتخابی انجام شده است.
نتایج نشان داده است که جمعیت قارچ در خاک های تیمار شده (تیمارهای 5 و 8 هفته ای) در مقایسه با شاهد و تیمار 3 هفته ای به صورت معنی داری کاهش یافته است. مطابق یافته های به دست آمده کنترل بیماری های خاکزاد ناشی از قارچ فوزاریوم در شرایط آب و هوایی خنک همدان نیز با استفاده از روش گرما دهی مرطوب خاک امکان پذیر می باشدکلید واژگان: آفتاب دهی خاک, Fusarium, همدانSome of the field crops are severely affected by the Fusarium foot and root-rot in the west of Iran, Hamadan. Pathogenic Fusarium species are potentially severe destructive diseases and could be a major limiting factor for the cereals and potato production in this province. The purpose of this study was to determine the possible effect of soil solarization on the population dynamics of Fusarium spp. The propagules under Hamadan climatic conditions. Pre-tarping irrigation to achieve the field capacity was carried out prior to the various treatments including the black and transparent polyethylene plastic sheets. The experiment was performed in a completely randomized block design with three replicates, in a naturally infested soil. After three, five and eight weeks, soil samples were collected from different soil depths in appropriate plots. The propagule numbers of Fusaria were counted through dilution plate method using selective Nash & Synder and PDA media. The results indicated that the propagules of Fusarium in treated soils (five and eight weeks treatments) were significantly decreased as compared with the three week treated and untreated control plots. Better results obtained with the transparent sheets after eight weeks, followed by treatments with five weeks of mulching. Accordingly, the hydrothermal control of the Fusarium foot and the root-rot disease seem to be effective under the cool and temperate area of Hamadan.
Keywords: Soil solarization, Fusarium, Hamadan
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.