به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « خشکه دار » در نشریات گروه « جنگلداری »

تکرار جستجوی کلیدواژه «خشکه دار» در نشریات گروه «کشاورزی»
  • علی سروآزاد، اصغر فلاح*، علی اصغر واحدی
    مقدمه و هدف

    خشکه‎ دارها یکی از حوضچه‎ های کربن در بوم‎سازگان‎های زمینی هستند که از مهم ترین مولفه‎ های سازنده در عرصه ‎های جنگلی می‎باشند. اندازه ‎گیری میزان ذخیره کربن در خاک جنگلی می‎تواند معیار و شاخص مهمی در سنجش پایداری یک زیست ‎بوم باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر خشکه‎دارها بر تغییرات میزان ذخیره کربن خاک در امتداد گرادیان ارتفاعی جنگل قلاجه استان کرمانشاه انجام شد.

    مواد و روش ها

     بدین‎منظور، محدوده‎ای از جنگل قلاجه با دامنه ارتفاعی 2100-1400 متر از سطح دریا انتخاب، و منطقه به هفت طبقه ارتفاعی با اختلاف 100 متر تقسیم‎بندی شد. سپس در سطح هر طبقه ارتفاعی قطعات نمونه یک هکتاری جهت برآورد میزان ذخیره کربن خاک در قسمت‎هایی که خشکه‎دارهای سرپا و افتاده واقع شده بودند با سه تکرار پیاده‎سازی شد. در هر قطعه نمونه، در زیر پایه خشکه‎دار سرپا، خشکه‎ دار افتاده، پایه درختی سالم و در قسمت فضای فاقد پوشش درختی (فضای باز) هر کدام یک نمونه خاک از عمق 20-0 سانتی‎متر برداشت شد.

    یافته ها

     نتایج نشان داد که میزان ذخیره کربن خاک در مکان‎هایی که خشکه‎ دارها (سرپا و افتاده) واقع شده بودند در مقایسه با خاک زیر پایه‎ های درختی سالم و همچنین ناحیه فضای باز، بیشتر بود و در مجموع با افزایش ارتفاع از سطح دریا بر میزان ذخیره کربن خاک افزوده می‎شد. بطوری‎که کمترین میزان ذخیره کربن (124 تن در هکتار) در طبقه ارتفاعی 1500 - 1400 متر و بیشترین (197 تن در هکتار) در طبقه ارتفاعی 2100 -  2000 متر واقع شده بود. همچنین نتایج آزمون همبستگی نشان داد که بین میزان ذخیره کربن خاک در زیر خشکه دار سرپا و خشکه دار افتاده با ارتفاع از سطح دریا همبستگی معنی دار مثبت وجود دارد.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج این پژوهش می توان بیان کرد که خشکه دارها علاوه بر کارکردهای اکولوژیک خود، نقش مهمی در میزان ذخیره کربن خاک دارند. بنابراین با در نظر گرفتن اهمیت و نقش خشکه دارها در رابطه با مقادیر موجودی ذخایر کربن و روند انتقال آن به لایه های خاک، روند برداشت و حذف حوضچه های مذکور در جنگل های مورد اشاره الزاما باید متوقف شده و تمهیداتی برای این امر نیز در نظر گرفته شود.

    کلید واژگان: ارتفاع از سطح دریا, بلوط ایرانی, ذخیره کربن, حوضچه کربن, خشکه دار}
    Ali Sarvazad, Asghar Fallah*, Ali Asghar Vadedi
    Introduction and Objective

    dead trees are one of the carbon pools in terrestrial ecosystems, which are one of the most important building components in forest areas. Measuring the amount of carbon storage in forest soil can be an important criterion and indicator in measuring the sustainability of an ecosystem. The aim of this study was to investigate the effect of dead trees on changes in soil carbon storage across an Altitudinal gradient of Qalajeh forest in Kermanshah province.

    Material and Methods

    For this purpose, an area of Qalajeh forest with an altitude range of 1400-2100 meters above sea level was selected, the area was divided into seven altitudes classes with a difference of 100 meters. Then, at the level of each elevation class, one-hectare sample plots were implemented with three replications in order to estimate the amount of soil carbon storage in the areas containing the mentioned standing and fallen dead trees. In each sample plot, under the standing and fallen dead trees, healthy tree base and in the area without of tree cover (open space), each soil sample was taken from a depth of 0-20 cm.

    Results

    The results showed that the amount of soil carbon storage in the dead trees areas (standing and fallen) was higher than the soil under healthy tree foundations as well as in the open area, and in general with increasing altitude soil carbon storage increased from sea level. So that the lowest amount of carbon storage (124 tons per hectare) was located in the altitude class of 1400-1500 and the highest (197 tons per hectare) was located in the altitude class of 2000-2100. Also, the results of correlation test showed that there is a significant positive correlation between the amount of soil carbon storage under the standing and fallen dead trees with altitude.

    Conclusion

    According to the results of this study, it can be said that in addition to their ecological functions, dead trees has an important role in soil carbon storage. Therefore, considering the importance and role of dead trees in relation to the amount of carbon storage and the process of its transfer to the soil layers, the process of harvesting and removal of these pools in these forests must be stopped and measures taken to This should also be considered.

    Keywords: Altitude, Carbon Pool, Carbon storage, Dead trees, Quercus brantii}
  • زهرا رنجبر، ابراهیم محمدی گل تپه*، سیده معصومه زمانی، مجید پدرام، محمدابراهیم فراشیانی
    امروزه در جنگل شناسی همگام با طبیعت، حفظ تنوع زیستی با تاکید بر حفاظت از جنگل ها به عنوان یک منبع با ذخایر ژنتیکی ارزشمند، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. خشکه دار به عنوان یک زیستگاه، مهمترین عامل در تنوع و فراوانی قارچ های ساپروکسیلیک در اکوسیستم های جنگلی است. بهره برداری های بی رویه و برنامه های مدیریتی که در جنگل ها اعمال می شوند، حجم و تنوع خشکه دارها را با کاهش قابل توجهی مواجه کرده اند، این موضوع، تنوع و فراوانی قارچ های ساپروکسیلیک را در معرض خطرات جدی قرار داده است. در این مطالعه، 29 گونه قارچ ساپروکسیلیک متعلق به 15 خانواده از شاخه بازیدیومایکوتا از جنگل اسالم استان گیلان در شمال ایران جمع آوری شد. شناسایی گونه ها با بررسی خصوصیات میکروسکوپی و ماکروسکوپی آنها و با استفاده از کلیدهای شناسایی معتبر انجام شد. طبق نتایج این پژوهش، خانواده Polyporaceae و گونهversicolor  Trametes به ترتیب با 31 درصد و 4/18 درصد بیشترین فراوانی را در بین سایر خانوداه ها و گونه های جمع آوری شده به خود اختصاص داد. همچنین در این مطالعه، به اهمیت قارچ های ساپروکسیلیک، معرفی خشکه دار به عنوان زیستگاه و عوامل کلیدی دخیل در تنوع این قارچ ها در اکوسیستم های جنگلی پرداخته شده است.
    کلید واژگان: بازیدیومایکوتا, تنوع زیستی, جنگل شناسی همگام با طبیعت, خشکه دار, قارچ های ساپروکسیلیک, جنگل اسالم}
    Z. Ranjbar, E. Mohammadi Goltapeh *, S. M. Zamani, M. Pedram, M. E. Farashiani
    Today, in near-to-nature forestry, biodiversity conservation, with emphasis on forests conservation, as a valuable genetic resource, has received much attention. Deadwood, as a habitat, plays a key role in diversity and abundance of saproxylic fungi in forest ecosystems. The uncontrolled exploitation, and the management programs applied in forests, have significantly reduced the deadwood volumes and diversity, jeopardizing diversity and abundance of saproxylic fungi. In this study, 29 saproxylic fungal species belonging to 15 families from the phylum Basidiomycota were collected from Asalem forest, Guilan province, northern Iran. The recovered species were identified based upon their morphological characters, using available identification keys. The results showed that the family Polyporaceae (31%) and the species Trametes versicolor (18.4%) have the highest abundance between other families and identified species, respectively. The importance of saproxylic fungi, introduction of deadwood, as a habitat and a key factor in biodiversity of saproxylic fungi in forest ecosystems, have also been discussed.
    Keywords: Basidiomycota, Biodiversity, Deadwood, near-to-nature forestry, saproxylic fungi, Asalem forests}
  • محمود ردایی، هاشم حبشی*، رامین رحمانی، شعبان شتایی جویباری، هرمز سهرابی
    تاثیر ورود به جنگل و بهره برداری درختان بر ساختار آینده و عملکرد اکولوژیکی جنگل های هیرکانی موضوعی مورد بحث است. اطلاعات موجود در خصوص تاثیر شدت برداشت بر خصوصیات توده و مثل زیست توده اندک است. مقاله حاضر باهدف تعیین تاثیر شدت بهره برداری درختان توده انجیلی- ممرز در شیوه تک گزینی بر زیست توده انجام شده است. به این منظور در 70 قطعه نمونه نیم هکتاری اطلاعات کلیه درختان و خشک دارها برداشت شد. تعداد 35 قطعه نمونه در توده برداشت شده به شیوه تک گزینی با سه شدت برداشت قرار داشتند و معادل همین تعداد قطعه نمونه در توده کنترل بودند. لاشریزی درختان طی شش ماه از شهریور تا بهمن برداشت شد و ذخیره کربن آلی خاک از طریق اندازه گیری کربن آلی و وزن مخصوص ظاهری خاک تعیین شد. سپس زیست توده درختان، لاشریزه، خشک دار، ریشه، خاک و در نهایت زیست توده کل محاسبه شد. نتایج نشان داد که با افزایش شدت برداشت تا 5/13 درصد روند تغییرات زیست توده کل افزایشی است هرچند شدت برداشت تاثیر معنی داری بر زیست توده روی زمینی، زیرزمینی و کربن آلی خاک نداشت. زیست توده روی زمینی در توده تک گزینی بیشتر از توده کنترل بود. میانگین زیست توده کل در توده برداشت شده انجیلی ممرز 147 و در توده کنترل 144 تن در هکتار بود و برداشت به طور متوسط دو درصد زیست توده کل را افزایش داد. در نهایت با توجه به نتایج این پژوهش شدت برداشت متوسط (5/9-6/3 درصد حجم سرپا) به عنوان شدت برداشت مناسب تعیین شد. تشابه وضعیت زیست توده لاشریزه و خشک دار در دو توده به عنوان شاخص زیستی، گویای مناسب بودن شرایط نشانه گذاری در شیوه تک گزینی بود.
    کلید واژگان: زیست توده, بهره برداری, لاشریزه, خشکه دار, تک گزینی}
    Mahmoud Radaee, Hashem Habashi *, Ramin Rahmani, Shaban Shataee, Hormoz Sohrabi
    The impact of logging and tree harvesting on the ecological function and the future of Hyrcanian forests structure is a continuing debate topic. The information is currently available does not support firm conclusions about the impact of forest harvest intensity on forest structure and biomass. The present study aims to evaluate the effect of single-tree selection harvest intensity on biomass of hornbeam-Persian ironwood stand. For this purpose, information on all trees and dead trees were collected in 70 half-hectare plots. The 35 sample plots were in single-tree selection stands with three harvest intensities and the same sample plots were in control stand. Trees litter fall were measures from September to February and the storage of soil organic carbon was determined through organic carbon and bulk density. Then, tree biomass, litter biomass, dead tree biomass and total biomass were finally calculated. The results showed with increasing the rate of harvest intensity up to 13.5% the total biomass had rising trends, although harvest intensity had no significant effect on aboveground and belowground biomass and soil organic carbon. The aboveground biomass was higher in single-tree selection stand than control stand. The average of total biomass was 147 and 144 ton/ha in harvest and control hornbeam-Persian ironwood stands respectively and harvesting increased two percent of mean total biomass. The medium harvest intensity (3.6-9.5% of stand volume) was finally determined as appropriate selective logging intensity. The correspondence of litter biomass and dead tree biomass as bio indicator indicated that tree marking in the single-tree selection system was advisable.
    Keywords: Biomass, Harvest, litter, Dead tree, Selection system}
  • جلیل سرهنگ زاده*، بهمن کیانی

    در این پژوهش محدوده 111 هکتاری رویشگاه گیلاس وحشی (Prunus avium L.) در ممجی دره سی، آماربرداری 100 درصد شد و همه درختان گیلاس وحشی شمارش و اندازه گیری شد. با برداشت 23 قطعه نمونه 1000 متر مربعی فراوانی زادآوری گیلاس نیز محاسبه شد. نتایج نشان داد که 6/86 درصد درختان گیلاس شاداب و سالم اند و میانگین ارتفاع، قطر برابرسینه و حجم آنها به ترتیب 3/9 متر، 6/12 سانتی متر و 08/0 متر مکعب است. بیشترین فراوانی در طبقه قطری 10 سانتی متر و کمترین آن در طبقه قطری 25 سانتی متر بود. تعداد، سطح مقطع و حجم به ترتیب 14/2 پایه در هکتار، 032/0 مترمربع و 17/0 مترمکعب در هکتار محاسبه شد. همبستگی معنی داری بین مشخصات کمی درختان و شیب وجود نداشت، اما با افزایش ارتفاع از سطح دریا، قطر، ارتفاع و سطح مقطع کاهش پیدا کرد. اغلب درختان (62 درصد) در دامنه های شمال شرقی دیده شدند. از نظر ارتفاع، درختان حاضر در دامنه های شمال شرق و از نظر قطر، سطح مقطع و حجم، در دامنه های شرق بیشتر بودند. در مجموع 53 درخت خشک گیلاس شمارش شد که 43 اصله سرپا و 10 اصله افتاده بودند. این تعداد، 2/18 درصد کل درختان گیلاس را شامل می شود. زادآوری گیلاس 1/36 اصله در هکتار محاسبه شد. بیشترین فراوانی درختان سرپا متعلق به گونه ممرز و در پی آن بلوط بود و گیلاس وحشی با سهم 3 درصدی در رتبه چهارم قرار داشت. به منظور تقویت و افزایش تراکم گیلاس وحشی، اجرای عملیات جنگل شناسی مناسب برای باز کردن مختصر توده ضروری به نظر می رسد.

    کلید واژگان: ارتفاع از سطح دریا, خشکه دار, زادآوری, شیب دامنه, نمونه برداری}
    J Sarhangzadeh *, B Kiani

    In this study, a habitat of wild cherry (111 ha) in Mamji-Darasii in the province of East Azerbaijan, the city of Kalibar, was fully inventoried and all wild cherry trees were then counted and measured. Frequency of cherry regenerations was also calculated by establishing 23 0.1 ha ample plots. The results showed that 86.6% of the cherry trees were healthy and vital and their mean height, diameter at breast height and volume were 9.3 m, 12.6 cm and 0.08 m3, respectively. The highest and lowest frequencies were 10 and 25 cm DBH classes, respectively . Density, basal area and volume of cherry trees in stand level were calculated as 2.14 individual.ha-1, 0.032 m2.ha-1 and 0.17 m3.ha-1, respectively. There was no significant correlation between the quantitative characteristics of trees and slope but diameter, height and basal area of the cherry trees decreased with increasing the altitude. Most of the trees (62%) were found on the northeast-facing slopes. The trees were taller in the northeast directions and in terms of diameter, basal area and volume, trees in the eastern aspects had higher dimensions. A total of 53 dead trees were counted, of which 43 were standing and 10 fallen. They constituted 18.2% of total cherry trees. The regeneration rate of cherries was 36.1 individual.ha-1. The highest abundance of trees belonged to the hornbeam followed by oak Wild cherry with 3% abundance was in fourth place. To enhance and increase the density of wild cherries, slight opening of the canopy is necessary using appropriate silvicultural operations.

    Keywords: Dead tree, Elevation, Regeneration, Sampling, Slope}
  • پژمان پرهیزکار*، بیت الله امان زاده، مجید حسنی، محمدحسین صادق زاده حلاج

    این پژوهش در پارسل های مدیریت شده و مدیریت نشده (شاهد) از سری نه رزه در جنگل های شفارود انجام شد. مشخصه های روشنه شامل سطح، تعداد روشنه در هکتار، نسبت سطح روشنه ها به منطقه و همچنین مشخصه های درختان روشنه ساز شامل قطر برابرسینه، تعداد روشنه ساز در هر روشنه و درجه پوسیدگی آنها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که سطح روشنه ها در قطعه های شاهد و مدیریت شده به ترتیب 06/9 و 5/13 درصد از سطح کل منطقه مورد بررسی بود. میانگین سطح روشنه ها، قطر برابرسینه و تعداد درختان روشنه ساز در هر روشنه اختلاف معنی داری را در قطعات مورد بررسی نشان دادند. الگوی پراکنش مکانی روشنه ها در هر دو قطعه مورد بررسی مشابه بود. پراکنش روشنه ها تا شعاع حدود 25 متر تصادفی و بعد از آن حالت کپه ای داشته است. با توجه به نتایج به دست آمده در این پژوهش، کاهش تعداد روشنه در هکتار و همچنین افزایش فراوانی و حجم خشکه دارها به عنوان درختان زیستگاهی از مواردی هستند که باید در مدیریت های آتی موردتوجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: جنگل شناسی نزدیک به طبیعت, خشکه دار, درجه پوسیدگی, درختان روشنه ساز}
    Pejman Parhizkar *, Beitollah Amanzadeh, Majid Hassani, MohammadHosein Sadeqzadeh Hallaj

    This research was carried out in an unmanaged (934) and a managed (923) comportments of the Shafaroud region of northern old- growth beech forests of Iran. Gap characteristics such as gap area, gap fraction, gap frequency per hectare, DBH of gapmakers, frequency of gapmakers per gap and decay class of gapmakers were measured. Results showed that gap fraction of managed and unmanaged gaps were 13.5% and 9.06%, respectively. There were significant differences in frequency distributions of gap areas, DBH and gapmaker per gap between two study sites. Spatial pattern of gaps was random for both areas in 25m radius and beyond this distance aggregate pattern was determined. Based on this research, decrease of number of gap per hectare and increase of dead wood frequency and volume should be implemented in the next management practices.

    Keywords: Close-to-nature silviculture, Dead wood, Decay class, Gapmaker}
  • سارا پرنیان کلایه، مصطفی مرادی*، کیومرث سفیدی، رضا بصیری

    خشکیدگی درختی پدیده مهم و پیچیده ای است که در بیشتر جنگل های بلوط جهان روی داده است. این تحقیق با هدف برآورد مرگ ومیر، حجم خشکه دارها و عوامل اکولوژیکی موثر بر آنها در منطقه تنگ علمدار بهبهان اجرا شد. به این منظور یک قطعه 50 هکتاری انتخاب و در آن 30 قطعه نمونه 25 آری به صورت تصادفی سیستماتیک پیاده شد. در این قطعات نرخ مرگ ومیر درختان بلوط، حجم خشکه دارها در گروه های مختلف (اعم از درشت و ریز)، شیب، ارتفاع از سطح دریا، شکل زمین، شکل دامنه و جهت دامنه اندازه گیری و ثبت شد. از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تجزیه واریانس یکطرفه برای تجزیه وتحلیل اطلاعات استفاده شد. نتایج نشان داد که حجم خشکه دارهای سرپا، افتاده و ریز به ترتیب 01/7، 21/15 و 039/0 متر مکعب در هکتار است. نرخ مرگ ومیر درختان بلوط در منطقه تنگ علمدار بسیار زیاد و در حدود 57 درصد است. بیشترین مرگ ومیر در این تحقیق در طبقه های قطری 15-10 سانتی متری مشاهده شد. نرخ زیاد مرگ ومیر متاثر از ارتفاع از سطح دریا و جهت جغرافیایی نبود. از طرف دیگر، حجم و تعداد خشکه دارها در گروه های مختلف همبستگی معنی داری با متغیرهای فیزیوگرافی نداشت. مرگ ومیر زیاد در همه طبقات قطری ممکن است نشان دهنده این مسئله باشد که مرگ ومیر در نتیجه دیرزیستی درختان بلوط نیست، بلکه نوعی آشفتگی سبب آن شده است. همچنین یکی از دلایل احتمالی کم بودن حجم خشکه دار ریز، آشفتگی های انسانی است. بنابراین با توجه به مرگ ومیر زیاد در این منطقه توصیه می شود ضمن برنامه ریزی برای حفظ جنگل، فعالیت های جنگلکاری و احیا انجام گیرد.

    کلید واژگان: خشکه دار, زوال جنگل, بلوط ایرانی, شکل زمین, خشکه دار خرد}
    Sara Parnian Kalayeh, Mostafa Moradi *, Kiomars Sefidi, Reza Basiri

    Forest decline is an important and complicated phenomenon that happened in most world oak forests. This research aims at the determination of mortality rate, the volume of deadwood, and also the designation of the ecological factor affecting these mentioned parameters in Tange Alamdar, Behbahan. To do so, a 50 hectares oak forest was selected and 30 systematic randomized sample plots (25 Are) were established in this site. Within each sample plot, mortality rate, deadwood volume in different classes (coarse and fine dead wood), slope, elevation, landform, and terrain shape indexes, and aspect were recorded. Pearson’s correlation coefficient and one-way ANOVA were used for data analysis. The result indicated that standing dead tree, fallen dead tree, and fine woody debris volume were 7.01, 15.21, and 0.039 m3 ha-1, respectively. Persian oak mortality rate in the studied site was 57 percent and the highest rate belonged to the 10-15 cm d.b.h class. The high rate of mortality had no correlation with elevation and aspect. Also, deadwood volume and number in the different studied groups had no significant correlation with physiographical features. A high level of mortality rate in all of the diameter classes might imply that mortality is not the result of aging but some kind of disturbances. One of the possible reasons for low fine woody debris volume could be related to human disturbances. Overall, reforestation should be considered in the studied site to decrease the mortality rate.

    Keywords: dead wood, forest decline, Land form, fine woody debris, Persian oak}
  • هاشم حبشی*، پرویز فیضی، احمد ندیمی، علی اکبر محمدعلی پورملکشاه

    هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بین تنوع گونه ای ماکروفون با کیفیت یا درجه پوسیدگی خشکه دار راش و تعدادی از عوامل محیطی در جنگل های شرق هیرکانی است. به این منظور 108 خشکه دار افتاده راش به روش مونه بندی انتخاب شد، به نحوی که دارای فراوانی مناسب در چهار درجه پوسیدگی، سه طبقه قطری خشکه دار از ده تا 100 سانتی متری و سه طبقه ارتفاع بین 250 تا 900 متر بودند. از هر خشکه دار نمونه های ماکروفون زیرپوست و درون چوب جمع آوری شد. ماکروفون های یافت- شده روی خشکه دارهای راش متعلق به هفت رده، ده راسته و 27 خانواده در طول دوره تحقیق بود. نتایج نشان داد که دو راسته Coleoptera و Geophilomorpha، دو خانواده Lumbricidae و Arionidae و دو جنس Julusو Octotemnusبه ترتیب بیشترین و کمترین فراوانی را داشتند. با افزایش ارتفاع غنا و تنوع ماکروفون کاهش یافت. با افزایش کیفیت خشکه دار (درجه پوسیدگی) شاخص های غلبه ماکروفون کاهش یافت، ولی بر غنا و تنوع ماکروفون افزوده شد. متغیرهای شیب دامنه و ارتفاع از سطح دریا مهم ترین عوامل محیطی کنترل کننده تنوع گونه ای ماکروفون خشکه دار افتاده راش در این منطقه معرفی شدند.

    کلید واژگان: تنوع گونه ای, ماکروفون, خشکه دار, راش}
    Hashem Habashi*, Parviz Feizi, Ahmad Nadimi, Ali Akbar Mohamadali Pourmalekshah

    The aim was to investigate the relationship between macrofauna biodiversity with quality or decay grade of beech logs deadwood and some environmental factors in the East Hyrcanian forests. 108 fallen beech dead woods have been selected for this purpose that have appropriate frequency in four decay classes, three diameter classes from 10 to 100 cm and three classes of altitude above sea level from 250 to 900 m. The macro fauna samples were collected in the field under dead wood skin and inside wood with a knife and hand sorting. The total macro fauna observed belonging to 7 classes, 10 orders and 27 families. The results showed that two orders Coleoptera and Geophilomorpha, two families Lumbricidae and Arionidae and two genus Julus and Octotemnus had the highest and lowest macro fauna frequency respectively. Richness and diversity of macro fauna have decreased with increasing altitude above sea level. Dominance indices were decreased with increasing the dead wood quality (decay stage class) while richness and diversity were increased. Slope and elevation, were introduced as the most important environmental factors that controlled macro fauna biodiversity of fallen beech dead wood.

    Keywords: Beech, Biodiversity, Deadwood, Macrofauna}
  • مهدی کاکاوند، محمدرضا مروی مهاجر، خسرو ثاقب طالبی، کیومرث سفیدی، مرتضی مریدی، پریسا عباسیان
    امروزه خشکه دارها به عنوان یک بخش ساختاری و کاربردی بسیار مهم در جوامع جنگلی شناخته شده اند. درک نقش و پویایی خشکه دارها به منظور بهبود راهبردهای مدیریت جنگل در جنگل های مدیریت شده و مدیریت نشده بسیار حائز اهمیت است. پژوهش پیش رو با هدف بررسی ویژگی های کمی و کیفی خشکه دارها در مرحله میانی توالی در توده های کمتردست خورده آمیخته راش (Fagus orientalis Lipsky) انجام شد. پس از جنگل گردشی اولیه، سه قطعه نمونه یک هکتاری در پارسل 310 بخش گرازبن جنگل خیرودکنار نوشهر انتخاب شدند و آماربرداری صددرصد از ویژگی های خشکه دارها شامل قطر (≥ 7/5 سانتی متر)، ارتفاع و مشخصات کیفی (شامل شکل، درجه پوسیدگی و گونه) انجام شد. براساس نتایج پژوهش پیش رو، حجم خشکه دار در قطعات مورد بررسی به طور متوسط 37/8 متر مکعب در هکتار اندازه گیری شد. ممرز با 64 درصد خشکه دار، بیشترین فراوانی را در بین خشکه دارها به خود اختصاص داد. بیشترین درصد فراوانی و حجم خشکه دارهای اندازه گیری شده به ترتیب 74/7 درصد و 69/3 درصد مربوط به خشکه دارهای افتاده بود. همچنین 52/1 درصد خشکه دارهای اندازه گیری شده، در درجات پیشرفته پوسیدگی قرار داشتند. درنهایت بیشترین فراوانیخشکه دارها در طبقه قطور(50 تا 75 سانتی متر) مشاهده شد.
    کلید واژگان: توالی, توده, خشکه دار, راش, ممرز}
    Mahdi Kakavand, Mohammad Reza Marvi Mohadjer, Khosro Sagheb, Talebi, Kiomars Sefidi, Morteza Moridi, Parisa Abbasian
    Deadwood is widely recog­nized as an extremely important structural and functional component of forest communities. Therefore, understanding its role and dynamics are important to improve forest management strategies in both managed and unmanaged forests. The aim of this study was to analyze the qualitative and quantitative characteristics of dead trees in the mid-succession stage in intact mixed oriental beech (Fagus orientalis Lipsky) forests of Kheyrood,, Mazandaran province. Three one-ha sample plots were laid out in compartment 310 of Gorazbon district, in which a number of quantitative (diameter at breast height≥7.5cm and height) and qualitative (species, type of deadwood (log or snag) and decay class) characteristics were recorded. Our results indicated the mean volume of deadwood of 37.8 m3 ha-1. In addition, common hornbeam (Carpinus betulus L.) possessed the highest frequency (64%) of the deadwood among the species. The frequency and volume proportions of logs were 74.7% and 69.3%, respectively, and the maximum amount of deadwood was observed in the large timber size (50-75 cm). As conclusion, forest management planning should pass an adequate attention to succession stage and the amount of deadwood to guarantee the health, long lasting productivity and sustainability of forest ecosystem.
    Keywords: beech, Deadwood, hornbeam, succession, stand}
  • محمد امینی*، روجا امینی، خسرو ثاقب طالبی، سیف الله خورنکه
    این پژوهش با هدف بررسی تغییرات ساختار جنگل در قطعه بررسی دایمی شش هکتاری در طرح جنگلداری نکاظالمرود با استفاده از دو آماربرداری صددرصد در سال های 1385 و 1391 انجام شد. نتایج آماربرداری سال 1391 از 2375 اصله درخت، حاکی از یک توده سه آشکوبه ناهمسال در تیپ راش- ممرز بود. متوسط تعداد درخت 389 اصله در هکتار، متوسط رویه زمینی 43 متر مربع، متوسط حجم درختان سرپا و افتاده 538 متر مکعب در هکتار و ضریب دولیوکور 38/1، سهم خشکه دارها از تعداد درختان 3/1 درصد و از حجم جنگل 5/7 درصد بود. مقایسه نتایج دو آماربرداری نشان داد که راش در همه طبقات قطری دارای سطح و سهم بیشتری بود و ممرز در همه طبقات قطری سهم بیشتری را از دست داده بود. در طبقات قطری کمتر از 30 سانتی متر اختلاف سهم راش و ممرز مشهود بود. انجیلی و خرمندی در طبقات قطری 30 تا 50 سانتی متر نسبت به ممرز وضعیت تثبیت شده ای را نشان دادند. حجم درختانی که دارای یکی از چهار نوع صدمه (سرشکسته، توخالی، خشک سرپا و افتاده) بودند، 97 متر مکعب و سهم خشکه دارها 30/6 متر مکعب در هکتار بود. در دوره شش ساله، درختان قطور توخالی به گروه درختان افتاده تغییر وضعیت داده بودند. خشک شدن درختان در طبقات قطری کمتر از 50 سانتی متر باعث ایجاد فضاهای رویش با تعداد زیاد و پراکنده و افزایش درختان جوان در طبقات قطری 10 و 15 سانتی متر شده بود. سالانه 9/6 متر مکعب در هکتار معادل 1/6 درصد موجودی سرپا تجزیه شده بود که تقریبا 28 درصد خشکه دارها و 8/9 درصد حجم درختان صدمه دیده بود. به طور کلی این جنگل در سیر توالی، در گذر از مرحله متمایل به پیری به مرحله متمایل به جوانی قرار داشت.
    کلید واژگان: ترکیب توده, خشکه دار, راش, ساختار, قطعه بررسی دایمی, ممرز}
    Mohammad Amini *, Rouja Amini, Khosro Sagheb Talebi, Seifollah Khorankeh
    A permanent sample plot with an area of 6 ha is located on mid elevation of the Neka-Zalemrood forest, south of Sari in northern Iran. After fencing the plot, a metal tag indicating tree number was installed on each tree. A full calipering was conducted, which was followed by measuring the diameter at breast height (DBH) and height of selected trees. Forest structure, proportion of dead wood, and proportion of tree species were studied for a period between 2006 and 2012. Results of the inventory of the total 2375 trees in 2012 showed three storeys and an uneven-aged structure in Fagus orientalis-Carpinus betulus forest type. Further results included mean tree number of 389 ha-1, mean basal area of 43 m2ha-1, mean stand volume of 538 m3ha-1, and De' Liocourt factor of 1.38. Dead trees accounted for 3.1% of the total tree number and 5.7% of the stand volume. Comparison between the two inventories (2006 and 2012) showed that beech trees gained a higher proportion among the tree species in almost all diameter classes, while hornbeam lost more of its presence in the diameter classes. Amongst the DBH classes
    Keywords: Stand composition, dead wood, beech, structure, permanent sample plot, hornbeam}
  • فاطمه رنجبر، کامبیز طاهری آبکنار، کیومرث سفیدی، علی امیدی
    یکی از مهم ترین اهداف مدیریت توده های جنگلی، تسهیل استقرار نهال در جنگل ها است که ضامن بقا و تولید مستمر در جنگل است. این پژوهش با هدف آگاهی از اثرپذیری استقرار نهال های راش و ممرز از حضور خشکه دارها در جنگل های ماسال در استان گیلان انجام شد. به این منظور 30 خشکه دار افتاده و سرپا انتخاب شد و در اطراف آنها در چهار جهت اصلی، درختان سالم که از لحاظ گونه و قطر تقریبی همانند خشکه دار بودند، انتخاب شد. در کل 30 قطعه نمونه در اطراف درختان خشکه دار و 120 قطعه نمونه در اطراف درختان سالم در نظر گرفته شد و تعداد نهال ها به تفکیک گونه شمارش شد. علاوه بر این، کیفیت نهال ها از لحاظ تقارن، چنگالی بودن و میان رو بودن مورد بررسی قرار گرفت. همچنین، قطر و ارتفاع خشکه دارها برای بدست آوردن حجم آنها اندازه گیری شد و درجه پوسیدگی آنها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در کلاسه های پوسیدگی و پوشش تاجی، اختلاف معنی داری در فراوانی نهال ها مشاهده نمی شود، اما طبقات قطری تاثیر معنی داری بر فراوانی نهال دارد. از لحاظ کیفی، شکل چنگالی به شکل معنی داری بیش از سایر فرم های رویشی ساقه نهال می باشند. فراوانی نهال ها در اطراف خشکه دارها از لحاظ کمی و کیفی (شکل چنگالی) اختلاف معنی داری با درختان شاهد نشان می دهد. بر اساس یافته های این پژوهش و تاثیر کلی خشکه دارها در استقرار زادآوری، توصیه می شود خشکه دارهای قطور به عنوان بستر بذر در مدیریت زادآوری طبیعی توده های جنگلی مورد توجه قرار گیرد.
    کلید واژگان: توده های جنگلی, جنگل شناسی راش, خشکه دار, راش شرقی, زادآوری}
    Fatemeh Ranjbar, Kambiz Taheri Abkenar, Kiomars Sefidi, Ali Omidi
    The establishment and survival of seedlings is one of the main objectives of forest management which ensures continues production. The aim of this article is the investigation of dead trees effect on beech and hornbeam seedlings in Masal's forests. For this reason, 30 dead trees were selected, and the control trees were selected in four aspects around the dead trees. They were the same as dead trees in terms of species and diameter. In general, 30 and 120 sampling plots were taken around dead trees and control trees, in respectively. The quantity and quality (crown equality, multi trucks and verticality) of seedlings were recorded. In addition, the volume of dead trees were assessed by measuring their diameter and height, and also their decay classes were investigated. According to the results, abundance of seedlings doesnt significantly differ among decay and canopy coverage classes, whereas dead tree's diameter classes significantly effect on seedlings abundance. The forked seedlings were significantly higher than other forms of stem growth. Abundance of seedlings, in terms of quantity and quality (the forked) around the dead trees, showed significant differences with control trees. Based on the finding of this research and the overall impact of dead trees on regeneration, it is recommended that large dead trees be considered as a seedbed in the management of natural regeneration in the forest stands.
    Keywords: dead trees, forest stands, oriental beech, regeneration, silviculture of beech}
  • کیومرث سفیدی*، محمدرضا مروی مهاجر

    شناخت از نحوه تکامل توده های آمیخته راش نقش کلیدی در مدیریت همگام با طبیعت توده های آن دارد. مقدار حجم خشکه دار گزارش شده در جنگل های شمال در بررسی های مختلف اختلافات قابل توجهی را نشان می دهد، این پژوهش اثرپذیری حجم و کیفیت خشکه دارها را در مراحل تکاملی مختلف مورد بررسی قرار می دهد. بر این اساس در جنگل خیرود نوشهر تعداد 30 قطعه نمونه یک هکتاری در سه مرحله تکاملی متفاوت به شکل تصادفی از بین 75 قطعه نمونه انتخاب و تمامی خشکه دارها اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که نمودار تغییرات حجم خشکه دارها در مراحل تکاملی مشابه حرف لاتین «U» است و بیشترین مقدار در مرحله افزایش حجم توده (2/42 متر مکعب)، کمترین در مرحله انباشت حجم توده (8/12 متر مکعب) مشاهده می شود. گونه راش بیشترین حجم از خشکه دار را در هر سه نوع خشکه دار افتاده، سرپا و کنده در هر سه مرحله تکاملی نشان می دهد. حجم خشکه دارهای گونه راش، خشکه دار افتاده، خشکه دارهای قطورتر از 50 سانتی متر و خشکه دارهای واقع در کلاسه پوسیدگی یک و چهار در مراحل تکاملی مختلف اختلاف معنی داری را نشان می دهند. نتایج نشان می دهد که فرآیند تکامل توده های آمیخته راش می تواند پراکنش حجم خشکه دارها را در توده های جنگلی تحت تاثیر قرار دهد.

    کلید واژگان: تکامل توده, جنگل شناسی راش, خشکه دار, راش شرقی, خیرود کنار}
    Kiuomars Sefidi *, Mohammad Reza Marvi Mohadjer

    Understanding and our knowledge about mixed beech stands development play key role in managing forest stand in the close to nature ways. There are differences in amount and quality of coarse woody debris reported from beech stands in the north of Iran. This research try to answer this questions: how amount and quality of coarse woody debris affected by stand development stages? So 30 one hectare sampling plots randomly were chosen in main three stand developmental stages and all coarse woody debris had been measured. Results showed that the volume of CWD followed the general “U-shaped” temporal trend: the highest in the Volume transition stage (42.2 m3 ha-1), lowest in the volume accumulation (12.8 m3 ha-1) and intermediate in the Volume growing up stage (27.8 m3 ha-1). Amount of oriental beech coarse woody debris was (log, snag and stump) significantly higher in three stages. Amount of beech volume, logs, size class III and decay class I and IV significantly differ among the three stages. Our results revealed that stand development have effect on the distribution of CWD among three stages.

    Keywords: Coarse Woody Debris, Kheiroud kenar, Oriental beech, Silviculture of beech, Stand development}
  • مرتضی مریدی *، وحید اعتماد، کیومرث سفیدی، منوچهر نمیرانیان، سید محمد معین صادقی
    آگاهی از شرایط توده و جایگزینی تدریجی گونه های درختی در مراحل و فازهای مختلف تحولی اطلاعات مناسبی در زمینه دخالت های پرورشی هم گام با طبیعت فراهم می سازد. یکی از فازهای تحولی مهم در روند تکامل توده فاز کاهش پایه هاست. این پژوهش با هدف بررسی ویژگی های کمی و کیفی خشکه دارها در فاز کاهش پایه ها در پارسل سیصد و نوزده بخش گرازبن از جنگل های کمتر دست خورده خیرود نوشهر انجام شد. سه قطعه نمونه 1 هکتاری در این فاز انتخاب و آماربرداری صد درصد از مشخصه های خشکه دارها، شامل قطر و ارتفاع یا طول با قطر بیش از 5/7 سانتی متر و شکل و درجه پوسیدگی، انجام شد. نتایج نشان داد در این فاز بیشترین میزان مرگ ومیر در طبقه قطری 10 سانتی متری (کلاسه کم قطر) مشاهده می شود (125 خشکه دار). 39 درصد درختان به شکل سرپا (خشکه دار سرپا) و 61 درصد به شکل افتاده می پوسند. متوسط حجم خشکه دارهای سرپا و افتاده به ترتیب 31 و 69 درصد است. گونه راش بیشترین تعداد درختان در حال پوسیدن (2/47%) را به خود اختصاص می دهد و پس از آن گونه ممرز (1/36%) سهم چشمگیری دارد. مقایسه میانگین مرگ ومیر درختان نشان داد نوع و اندازه و درجه پوسیدگی خشکه دارها به شکلی معنا دار متفاوت است و بیشتر خشکه دارها در این فاز در کلاسه کم قطر، مراحل اولیه پوسیدگی، و به شکل افتاده مشاهده می شوند. تعیین نرخ مرگ ومیر و وضعیت کمی و کیفی خشکه دارها در این فاز از تکامل توده می تواند راهگشای برنامه های پرورشی در این جنگل ها باشد.
    کلید واژگان: تکامل توده, خشکه دار, راش, فاز کاهش پایه ها, مرگ ومیر}
    Morteza Moridi*, Vahid Etemad, Kiomars Sefidi, Manuchehr Namiranian, Seyed Mohammad Moein Sadeghi
    Knowledge of the stand condition and the gradual replacement of tree species in different development stages and phases provide appropriate information related to the close to nature treatments. Stem exclusion phase is one of the important development phases in the forest stands development. The aim of study was to analyze the characteristics of dead trees in the stem exclusion phase in the less disturbed forests of Kheyrood, northern Iran. Three sample plots were laid out in this stem exclusion phase and some properties such as diameter, height of all standing and dead trees, as well as the decay stage of dead trees were recorded. Results showed the maximum amount of mortality was observed in the 10 cm diameter class (N = 125). The proportion of snags was 39% while 61% of dead trees were recorded as log. The average volumes of standing and fallen dead trees were 31 and 69 percent, respectively. Oriental beech as dominant tree species made up 47.2 % of decaying trees following by hornbeam (36.1%) has a significant contribution in dead wood pool in this phase. Results of comparing trees mortality showed form, size, and decay class of dead trees were significantly different and the most of the dead trees was observed in the early decay stage, in small diameter class, and in form of snag. Determining of the mortality rate and the quality and quantity of dead trees in this phase of the forest stands development can be applied as guidance in forest tending interventions..
    Keywords: dead tree, stand developmet, stem exclusion phase, tree mortality}
  • مرتضی مریدی*، وحید اعتماد، مهدی کاکاوند، خسرو ثاقب طالبی، الهه علی بابایی
    خشکه دارها نقش مهمی در پویایی اکوسیستم های جنگلی بر عهده دارند. آگاهی از ویژگی های کمی و کیفی خشکه دارها در مراحل مختلف تحولی می تواند در تدوین راهکارهای مدیریتی همگام با طبیعت توده های طبیعی و مدیریت نشده راهگشا باشد. پژوهش پیش رو با هدف بررسی ویژگی های کمی و کیفی خشکه دارها به عنوان شاخص هایی از مراحل تحولی توده در پارسل های 317 و 318 بخش گرازبن از جنگل های کمتر دست خورده خیرود انجام شد. سه قطعه نمونه یک هکتاری که هر کدام در یکی از مراحل تحولی اولیه، بلوغ و پوسیدگی قرار گرفته بودند، انتخاب شدند و آماربرداری صددرصد از مشخصه های خشکه دارها شامل قطر و ارتفاع یا طول با قطر بیشتر از 7/5 سانتیمتر و مشخصات کیفی شامل شکل و درجه پوسیدگی انجام شد. نتایج نشان داد که خشکه دارها دارای تفاوتهایی از نظر تعداد در هکتار، حجم، نوع و اندازه در سه مرحله بودند. خشکه دارهای افتاده در مرحله اولیه و مرحله پوسیدگی فراوانی بیشتری نسبت به خشکه دارهای سرپا به خود اختصاص دادند، در حالی که در مرحله بلوغ عکس آن بود. بیشترین و کمترین حجم خشکه دار به ترتیب در مرحله اولیه و بلوغ مشاهده شد. در هر سه مرحله بیشترین حجم خشکه دار در راش مشاهده شد. مرحله بلوغ بیشترین فراوانی خشکه دار را به خود اختصاص داد، اما تمام خشکه دارها در این مرحله در طبقه قطری کمتر از 35 سانتی متر قرار گرفتند. بیشتر خشکه دارها در مرحله اولیه در درجات پوسیدگی پیشرفته قرار داشتند.
    کلید واژگان: توده, خشکه دار, خصوصیات کمی, راش, مراحل تحولی}
    Morteza Moridi *, Vahid Etemad, Mehdi Kakavand, Khosro Sagheb Talebi, Elahe Alibabaei Omran
    Deadwood is commonly known as an essential structural and functional element in forest communities. Thus it is important to understand its role and natural dynamics to improve the forest management strategies in both managed and unmanaged forests. This study analyzed both qualitative and quantitative characteristics of deadwoods asindicatorsof stand developmental stages in the unmanaged forests of Kheiroud in Mazandaran province, northern Iran. Three sample plots were established in the initial, optimal and decay stages, in which attributes such as diameter at breast height, height of all standing and dead trees as well as the decomposition stage of dead trees were recorded. Results showed differencesin the amount of deadwood per ha as well as in volume, type andsizeofthe coarse woody debris (CWD) in all the three stages. The frequency of snags was higher than logs in initial and decay stages, whereasthe proportion of logs was greater than snags in the optimal stage. Moreover, maximum and minimum volume ofthe CWD was observed in the initial and optimal stages. Amongst the species, beech returned the highest number and volume of deadwood in all three stages. In addition, the entire deadwood showed diameter
    Keywords: Stand, deadwood, quantitative characteristics, beech, developmental stages}
  • مجتبی امیری، رامین رحمانی، خسرو ثاقب طالبی، هاشم حبشی
    هدف این مطالعه، بررسی مقادیر کمی و کیفی خشکه دار در یک جنگل دست نخورده طبیعی راش شرقی در قطعه بررسی دائمی جنگل شصت کلاته گرگان به مساحت 16 هکتار می باشد. برای این منظور کلیه خشکه دارهای سرپا و افتاده با قطر بیشتر از 5/7 سانتی متر بر اساس نوع گونه، درجه پوسیدگی اندازه گیری و ثبت شد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد میانگین قطر، تعداد و حجم در هکتار مجموع خشکه دار به ترتیب 5/49 سانتی متر، 7/27 خشکه دار و 4/45 مترمکعب در هکتار می باشد. ممرز با 2/58 درصد بیشترین تعداد در هکتار خشکه دار (سرپا و افتاده) را به خود اختصاص داده، در حالیکه راش با 2/61 درصد بیشترین حجم خشکه دار را تشکیل می داد. نتایج تحقیق همچنین نشان داد که طبقه قطری کمتر از 30 سانتی متر با 9/16 خشکه دار در هکتار بیشترین سهم و طبقه قطری (70-55 سانتی متر) با 75/2 کمترین تعداد خشکه دار در هکتار را به خود اختصاص می دهند. در مورد حجم در هکتار خشکه دار طبقات قطری بیشتر از 75 و کمتر از 30 سانتی متر به ترتیب با 5/32 و 8/1 بیشترین و کمترین حجم در هکتار را تشکیل می دادند. 5/61 درصد از تعداد در هکتار کل خشکه دار توده را خشکه دار افتاده و 5/28 درصد را خشکه دار سرپا شامل می شوند. خشکه دار افتاده با 7/35 مترمکعب در هکتار (حدود 7/78 درصد) حجم کل خشکه دار را به خود اختصاص می دهد.. در مجموع نتایج تحقیق حاضر نشان داد که خشکه دار (سرپا و افتاده) حدود 9 درصد از تعداد و حجم در هکتار کل توده (سرپا زنده + خشکه دار) را به خود اخصاص می دهد. بنابراین پس از شناسایی الگوی مقادیر تعداد و حجم در هکتار خشکه دار در جنگل های طبیعی دست نخورده می توان آن را به عنوان شاخصی از رویشگاه در جهت مدیریت توده های جنگلی استفاده کرد.
    کلید واژگان: ویژگی های ساختاری, خشکه دار, توده راش, قطعه بررسی دائمی, جنگل شصت کلاته}
    Mojtaba Amiri, Ramin Rahmani, Khosro Sagheb- Talebi, Hashem Habashi
    The purpose of this study was to investigate and analyze quantitative and qualitative amount of dead wood in a natural untouched Fagus oreientalis forest of permanent research plot of Shast klateh by 16 ha. For this purpose all the standing and fallen dead woods، based on species and the degree of decay، with a diameter higher than 7. 5 cm، were measured. The results of this study showed that the mean diameter at breast height، soil، the number and volume of standing live trees per acre in that certain Forest stand were 39. 5 cm، 33. 2 m، 287 m and 472 of the base respectively. While the mean diameter، number and volume per acre of total dead wood were 49. 5 cm، 27. 7 dead woods and 45. 4m3. ha، respectively. Hornbeam with 58. 2% was of the maximum N/ha dead wood (standing and fallen)، while beech with 61. 2 was of the highest volume having dead wood. The results also showed that less than 30 cm diameter class with 16. 9N. ha allocated highest contribution and diameter class (70-55 cm) with a 2. 75 allocated minimum number of dead wood. In the case of volume per hectare dead wood، diameter classes greater than 75 and less than 30cm، with 32. 5 and 1. 8 have comprised maximum and minimum V. ha، respectively. 61. 5% of the total N/ha of dead woods included fallen dead wood and 28. 5% was standing dead wood. Fallen dead wood with 35. 7m3. ha (about 78. 7%) of the total amount of dead wood allocated to itself. The overall results of the study showed that dead wood allocated about 9 percent of the number and volume per hectare of live and standing stand.
    Keywords: Structural Characteristics, Dead Wood, Beech Stand, Permanent Research Plot, Shast Kalateh Forest}
  • فاطمه علیدادی، محمدرضا مروی مهاجر، وحید اعتماد، کیومرث سفیدی
    در دهه های اخیر پویایی خشکه دارها و زمان پوسیدگی کامل درختان جنگلی باتوجه به نقش آنها در مدیریت اکوسیستم های جنگلی و پدیده ترسیب کربن، مورد توجه اکولوژیست ها و جنگل شناسان قرار گرفته است. این پژوهش با هدف بررسی روند پوسیدگی در خشکه دارهای راش و ممرز در جنگل خیرود نوشهر انجام شد. تعداد 72 خشکه دار (کنده) راش و ممرز به طور تصادفی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات مربوط به گونه، قطر، درجه پوسیدگی و شیب منطقه برای هر نمونه ثبت شد. به منظور تعیین دانسیته (چگالی) چوب، برش قطاع مکعبی شکل با طول و عرض و ارتفاع پنج سانتی متر در دو جهت عمود بر هم از مقطع عرضی هر نمونه برداشت شد. نتایج نشان داد زمان لازم برای پوسیدگی 95% از جرم خشکه دار راش و ممرز در طبیعت به ترتیب 30 و 16 سال است. مجموع زمان موردنیاز برای پوسیدگی تمام مراحل پوسیدگی براساس چهار درجه پوسیدگی در خشکه دار راش و ممرز به ترتیب 27 و21 سال محاسبه شد. همچنین مشخص شد که رابطه قوی بین دانسیته و درجه پوسیدگی خشکه دارهای راش و ممرز وجود دارد (0/8=2R)، به طوری که دانسیته چوب با افزایش درجه پوسیدگی خشکه دار در هر دو گونه کاهش می یابد.
    کلید واژگان: خشکه دار, درجه پوسیدگی, راش شرقی, زمان پوسیدگی, ممرز}
    Fatemeh Alidadi, Mohammad Reza Marvie Mohadjer, Vahid Etemad, Kiomars Sefidi
    Due to their significance for carbon sequestration and ecosystem management، information on decay dynamic of deadwood and its total decay time are of great importance to ecologists and forest managers. This study was conducted in Kheirud forest of Nowshahr to study the decay process of beech and hornbeam deadwood. Therefore، 72 beech and hornbeam dead trees were randomly selected. For each sample tree، information on species، diameter، decay classes and slope gradient were recorded. The cubic cut samples with 5 cm length، width and height in two perpendicular aspects were taken from each decaying stump. 30 and 16 years of decaying time were shown to be needed for 95% dry mass of dead beech and hornbeam logs، respectively. In addition، the required periods for passing through all stages of decay for beech and hornbeam dead trees were 27 and 21 years، respectively. A strong relation (R2=0. 8) between density and decay stage of dead trees was indicated. Therefore، the density of dead wood was concluded to significantly decline with increased decay stage in both species.
    Keywords: Deadwood, decay grade, decay time, oriental beech, hornbeam}
  • مریم دهدشتی فر، سید غلامعلی جلالی، امید اسماعیل زاده، صالح کهیانی
    آگاهی از تاثیر شیوه های مختلف مدیریت جنگل بر روی تجدیدحیات به منظور حفظ و توسعه پایدار جنگل بسیار ضروری می باشد. از زمانی که درختان خشک می شوند، روشنه هایی در تاج پوشش جنگل به وجود می آید. روشنه ها اهمیت زیادی در اکوسیستم جنگل داشته و با استقرار گونه جدید و گسترش مناظر طبیعی، تنوع زیستی جنگل را افزایش می دهند. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر روشنه های تاج پوشش و خشکه دارها بر تجدیدحیات طبیعی درختان در پارسل شاهد جنگل تحقیقاتی دانشگاه تربیت مدرس (سری آغوزچال)، صورت گرفت. بدین منظور، پس از جنگل گردشی های اولیه و تعیین موقعیت مکانی روشنه های تاج پوشش، قطعات نمونه 400 متر مربعی در روشنه ها و مجاورت خشکه دارهای موجود پیاده شد و نهال های موجود در قطعات نمونه در دو بخش مجزا، نهال کوتاه (ارتفاع کمتر از 5/0 متر) و نهال بلند (ارتفاع بیشتر از 5/0 متر) مورد بررسی قرار گرفت. همچنین تعداد خشکه دارها، نوع گونه، وضعیت کیفی (درجه پوسیدگی) و وضعیت تخریب روشنه ثبت گردید. طبق نتایج به دست آمده کلاسه سطح روشنه خیلی بزرگ (بیشتر از 500 متر مربع) بیش ترین تعداد خشکه دار و کلاسه سطح روشنه کوچک (کمتر از 100 متر مربع) کمترین تعداد خشکه دار را به خود اختصاص داده است و بر اساس طبقه بندی شدت پوسیدگی به ترتیب مربوط به درجه 2 و 4 می باشد. فراوانی خشکه-دارهای افتاده نسبت به خشکه دارهای سرپا خیلی بیش تر بود و بیشترین و کمترین فراوانی خشکه دارهای افتاده به ترتیب مربوط به گونه راش و توسکا می باشد. در حالیکه در بخش خشکه دارهای سرپا بیش ترین و کم ترین فراوانی به ترتیب مربوط به گونه توسکا و راش بدست آمد. گونه راش هم در بخش نهال بلند و هم در بخش نهال کوتاه دارای بیش ترین فراوانی است. بنابراین حضور خشکه دارها در جنگل تاثیر مهمی بر تجدیدحیات طبیعی جنگل دارد و برای رسیدن به پایداری جنگل باید به نقش این مهم توجه شود.
    کلید واژگان: روشنه تاج پوشش, خشکه دار, تجدیدحیات طبیعی, جنگل تحقیقاتی دانشگاه تربیت مدرس}
    Maryam Dehdashtifar, S.Gholamali Jalali, Omid Esmailzadeh, Saleh Kahyani
    Awareness of the impact of forest various management methods on forest regeneration is necessary for forest maintenance and sustainable development. Gaps occurs in the forest canopy when trees dry out and die. Canopy gaps have great importance in forest ecosystems and increase the forest biodiversity by establishment of new species and development of natural scenery. This study aimed to investigate the effect of canopy gaps size and dead trees on natural regeneration in control compartment of the Experimental Forest Station of Tarbiat Modares University (Aghozchal district). Therefore، after an initial forest survey and determination of canopy gaps location، plots of 400m2 were sampled in the canopy gaps and adjacent to the existing dead trees and seedlings in the plots were studied in two separate parts: short (50cm height) seedlings. Also، species، number of dead trees، quality status (decay class) and destruction status of canopy gaps were recorded. The results showed that maximum and minimum number of dead trees based on the size of canopy gap was in very large group and small group respectively، and based on decay class is related to class 2 and 4. Logs become much more frequent than snags and the highest and lowest frequency of logs was beech and alder respectively and in contrast، for snags was alder and beech respectively. In comparison with other species، beech has the highest frequency in both parts of natural regeneration. Thus the presence of dead trees in the forest has a significant impact on the natural regeneration and forest biodiversity، high attention should be given for the important role of dead wood in order to achieve forest sustainability.
    Keywords: Canopy gap, Dead trees, Natural regeneration, Experimental Forest Station of Tarbiat Modares University}
  • محمد امینی*، خسرو ثاقب طالبی، سیف الله خورنکه، روجا امینی
    این قطعه بررسی دائمی با وسعت 1/6 هکتار در جنگلهای میان بند مازندران و سری سه از بخش پنج طرح جنگل داری نکا- ظالمرود قرار دارد. پس از محصور کردن قطعه نمونه و انجام آماربرداری صددرصد، پلاک فلزی نشانگر شماره هر پایه بر روی درختان نصب شد. پس از آن در هر طبقه قطری ده اصله از درختان برای تهیه منحنی ارتفاع اندازه گیری شدند. بعد از تعیین ارتفاع غالب توده، طبقات قطری درختانی که در هر آشکوب (طبقه های ارتفاعی) واقع شده اند، بدست آمد. در ادامه، فراوانی تعداد درختان در هر آشکوب براساس فراوانی تعداد درختان در طبقات قطری و رابطه بین قطر و ارتفاع درختان، محاسبه شد. بررسی های مربوط به ساختار توده، آشکوب بندی و تعیین سهم درختان صدمه دیده (توخالی، خشک سرپا، سرشکسته و افتاده) در توده انجام شد. براساس نتایج، جنگل مورد مطالعه دارای سه آشکوب، ساختار ناهمسال، ضریب دولیوکور 27/1 و تیپ غالب راش- ممرز است. رابطه قطر و ارتفاع با مدل S مطابقت می کند. افزایش ارتفاع درختان راش تا زمانی که به قطر برابرسینه 45 سانتی متر برسند، بیش از زمانی است که این درختان در طبقات قطری بیشتر از 45 سانتی متر جای می گیرند. درختان ممرز در رقابت با درختان راش، در جوانی با سرعت بیشتری خود را به ارتفاع بالاتر می کشانند؛ سپس با رشد بطئی ارتفاعی، بیشتر توان خود را صرف رویش قطری می کنند. درختان صدمه دیده، ده درصد حجم توده را تشکیل می دهند که یک سوم از آن را درختان توخالی، یک سوم را نیز درختان سرشکسته و یک سوم دیگر به درختان افتاده و خشک سرپا مربوط می شود.
    کلید واژگان: ساختار, خشکه دار, قطعه بررسی دائمی, آشکوب, ضریب قدکشیدگی, درختان صدمه دیده}
    M. Amini*, Kh. Sagheb, Talebi, S. Khorankeh, R. Amini
    The permanent plot, with 6.1 ha area, is located on mid-elevation of Hyrcanian forests at district 3 of Section 5 in Neka-Zalem Roud forest project. After fencing the border of the area, a metal number tag was installed on each tree. The full census inventory method performed and in each diameter class, ten trees were measured for preparing of tree height curves. Tree frequency in height classes (or crown layers) was obtained in the basis of: the diameter classes in each height stage, tree frequency in diameter classes and relationship between tree diameter and height. Forest structure, dead trees (snag and log) and damaged trees (hollow and broken), and rate of them within the stand were analyzed. Results showed that the stand consists of uneven-aged Beech-Hornbeam (Fagus orientalis-Carpinus betulus) with three layers. De Liocourt factor of stand is 1.27; diameter and height regression is fitted with S form model. The ratio of Beech height increment is higher in ages before reaching to 45 cm dbh. Hornbeam trees have higher height increment speed in younger stages in competition to beech. Damaged trees contain 10 percent of the stand volume, of which one-third is hollow trees, one- third broken trees and the rest are snag and log.
    Keywords: Structure, dead tree, permanent plot, layer, wounded tree}
  • کیومرث سفیدی، محمدرضا مروی مهاجر، محمود زبیری، وحید اعتماد
    استقرار زادآوری طبیعی در جنگل، ضامن بقای جنگل و تولید مستمر در آن می باشد که به این جهت همواره مورد توجه جنگل شناسان بوده است. این پ‍ژوهش با هدف بررسی تاثیر خشکه دارها بر فراوانی تجدید حیات طبیعی در یک جنگل آمیخته راش و ممرز در جنگل خیرودکنار نوشهر صورت گرفت. در حدود 100 هکتار از این جنگل مورد بررسی اولیه قرار گرفت و 108 قطعه نمونه در اطراف خشکه دارها و درختان سالم در پارسل های 112 و 214 پیاده شد. از خشکه دارها آماربرداری صددرصد صورت گرفت و درجه پوسیدگی آنها نیز یادداشت گردید. در اطراف آنها اقدام به پیاده کردن قطعات نمونه متحدالمرکز با شعاع متفاوت یک و 5 آری و شمارش نهال های راش و ممرز موجود در این قطعات نمونه گردید. همچنین در اطراف خشکه دارها و در فاصله 20 تا 30 متری از آنها، در اطراف درخت سالمی که از نظر گونه و ابعاد مشابه خشکه دار بود، به عنوان شاهد انتخاب و اقدام به پیاده کردن قطعات نمونه گردید. طبق نتایج بدست آمده، در توده های نیمه انبوه استقرار نهال های راش و ممرز در اطراف خشکه دارها بیشتر از درختان سالم است. در توده های انبوه نیز استقرار نهال های راش و ممرز در اطراف خشکه دارها اندکی بیشتر از درختان سالم است که این اختلاف معنی دار نمی باشد. این درحالی است که طبق آزمون های صورت گرفته، استقرار نهال های راش و ممرز در اطراف خشکه دارهای واقع در توده های نیمه انبوه اختلاف معنی داری را در سطح 5 درصد نشان می دهد. بیشترین میزان استقرار نهال ها در اطراف خشکه دارهایی با درجه پوسیدگی 4 مشاهده می شود. همچنین با افزایش درجه پوسیدگی خشکه دارها میزان استقرار نهالها افزایش یافته و با افزایش فاصله از آنها میانگین استقرار نهال در اطراف خشکه دارها کاهش می یابد. با توجه به نتایج بدست آمده از این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که خشکه دارها در استقرار نهال های راش و ممرز در جنگل های آمیخته راش به ویژه در توده های نیمه انبوه تاثیر مثبت زیادی دارند.
    کلید واژگان: خشکه دار, زادآوری طبیعی, جنگل خیرودکنار, جنگل آمیخته, راش و ممرز}
  • اسلام ذوالفقاری، محمدرضا مروی مهاجر، منوچهر نمیرانیان
    این مطالعه برای بررسی اهمیت اکولوژیکی خشکه دارها و تاثیر آنها بر زادآوری طبیعی جنگل در بخش چیلر جنگل خیرودکنار نوشهر که جنگلی کمتردست خورده است، صورت گرفت. در این مطالعه پس از انتخاب یک قطعه 50 هکتاری، نهال های اطراف خشکه دارها شمارش و ثبت شدند. بررسی ها نشان داد که در درجات مختلف پوسیدگی خشکه دارها حالات متفاوتی از استقرار زادآوری در اطراف آنها وجود دارد. بیشترین تعداد نهال در اطراف خشکه دار با درجه پوسیدگی 3 دیده شد و بعد از آن به ترتیب در درجات پوسیدگی 4، 2 و 1 از تعداد نهال ها کاسته می شود. باز شدن روشنه (حفره) در تاج پوشش در نتیجه خشک شدن درختان، آثار قابل توجهی را در استقرار زادآوری دارد. در این مطالعه مشاهده شد که با افزایش درجه پوسیدگی از سطح روشنه کاسته می شود. برای بررسی اثر روشنه ها، از نظر سطح به 5 دسته روشنه بسته، روشنه با سطح خیلی کم (صفر تا 12.5 متر مربع)، روشنه با سطح کم (12.5 تا 50 مترمربع)، روشنه با سطح متوسط (50 تا 113 مترمربع) و بیشتر از 113 مترمربع روشنه با سطح زیاد یا تاج پوشش باز تقسیم شدند. فراوانی نهال ها در روشنه های بسته در تاج پوشش بالای خشکه دارها حداکثر بود که بعد از آن به ترتیب در زیر روشنه با سطح متوسط، خیلی کم، کم و زیاد (تاج پوشش باز) از تعداد نهال ها کاسته شد. با آزمون ANOVA در سطح 5 درصد مشخص شد که میان میانگین تعداد نهال های موجود در کنار خشکه دارهای با درجات مختلف پوسیدگی از نظر استقرار نهال ها تفاوت آماری معنی داری وجود ندارد ولی میان اندازه های مختلف روشنه (بالای خشکه دارها) در رابطه با تعداد نهال های مستقر شده در زیر آنها تفاوت معنی داری وجود دارد. بنابراین اثر خشکه دارها با بازکردن روشنه در تاج پوشش در استقرار زادآوری، بیشتر از درجه پوسیدگی آن است.
    کلید واژگان: خشکه دار, تجدید حیات طبیعی, پوسیدگی, روشنه}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال