به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "tannin" در نشریات گروه "زراعت"

تکرار جستجوی کلیدواژه «tannin» در نشریات گروه «کشاورزی»
جستجوی tannin در مقالات مجلات علمی
  • الهام فغانی*، الهام مقیسه، صدیقه دودانگی، عطیه صفرنژاد
    سابقه و هدف

    شور شدن خاک و استفاده بهینه از این پهنه گسترده، یافتن راهکار مناسب برای کشت گیاه زراعی مناسب آن محیط را در اولویت پژوهش قرار می دهد. پنبه گیاهی نیمه متحمل به شوری است ولیکن با توجه به گستردگی تنوع گونه ای، عملکرد صرفا نمی تواند دیدگاه منطقی از تحمل به تنش ارایه دهد. لذا بررسی خصوصیات بیوشمیایی و فیزیولوژیکی گونه های مختلف، اطلاعات جامعی از مدیریت کشت و توزیع کشت گونه های مختلف در سطوح متفاوت شوری ارایه می دهد.

    مواد و روش ها

    این پژوهش با هدف ارزیابی پتانسیل گونه های مختلف پنبه در سطوح مختلف شوری انجام شد. بذور کرک زدایی شده هشت رقم پنبه مربوط به چهارگونه G. herbaceum، G. arboretum، G. hirsutum و G. barbadense به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه سطح غیر-شور (کمتر از 4 دسی زیمنس بر متر)، شوری متوسط (9-8 دسی زیمنس بر متر) و شوری زیاد (13-12 دسی زیمنس بر متر) در گلدان های نایلونی بزرگ در سه تکرار کشت شدند.

    یافته ها

    در تیمار شوری زیاد، پوسته بذر ارقام دکترعمومی و گلستان به ترتیب بیشترین غلظت فنل غیرتاننی و فنل تاننی را داشت. در سطوح شوری زیاد مقادیر فنل تاننی بذر در رقم گلستان بیشترین بود. کمترین مقدار تانن بذر در رقم سپید در شوری متوسط بود که نسبت به ارقام دکترعمومی، باربادنز و بومی کرمان در این شوری به ترتیب، 9/3، 7/8 و6/5 درصد افت داشت. آرباریوم در شوری متوسط و مه ریز در شوری زیاد به ترتیب بیشترین و کمترین غلظت گلیسین بتایین را داشتند. غلظت پروتیین در بذر رقم مه ریز در شوری متوسط بیشترین بود. غلظت پروتیین در بذر رقم مه ریز در هر دو سطح شوری نسبت به سایر ارقام افزایش معنی دار داشت. در شوری زیاد، برگ رقم گلستان کمترین غلظت موم را در بین ارقام داشت، در حالی که بیشترین انباشتگی موم در پوسته بذر رقم گلستان در شوری متوسط مشاهده شد. رقم گلستان، بیشترین غلظت پرولین برگ را در شوری زیاد داشت. بیشترین و کمترین پرولین ریشه در ترمز 14 در شوری زیاد و دکتر عمومی در شوری متوسط مشاهده شد. در شوری متوسط، بیشترین مقدار وزن دانه در رقم مه ریز و بیشترین مقدار وزن الیاف در رقم باربادنز بدست آمد و کمترین مقدار وزن دانه و وزن الیاف مربوط به ژنوتیپ آرباریوم بود.

    نتیجه گیری

    در شوری زیاد، ژنوتیپ های آرباریوم و بومی کرمان، غوزه نداشتند. به نظر می رسد رقم گلستان نسبت به ارقام دیگر به شرایط تنش شوری به واسطه افزایش پرولین، تانن، فنل و موم پوسته بذر متحمل ترین باشد. همچنین ارقام بومی کرمان و سپید به دلیل توقف گلدهی به شوری 12-13 دسی زیمنس بر متر  حساس هستند و برای کشت در شوری تا 9 دسی زیمنس مناسب است.

    کلید واژگان: تنش شوری, پنبه, تانن, پروتئین, پرولین
    Elham Faghani *, Elham Moghiseh, Sedige Dodangi, Atieh Safarnezhad
    Background and objectives

    The salinization of soils and the optimal use of this vast area, the search for a suitable solution for the cultivation of a suitable crop is a priority of research. The cotton plant is semi-tolerant to salinity, but depending on the extent of species diversity, the yield alone cannot provide a reasonable indication of stress tolerance. Therefore, the study of biochemical and physiological characteristics of different species should provide comprehensive information on the cultivation and distribution of different species at different salinity levels.

    Materials and methods

    The objective of this study was to evaluate the potential of different cotton species at different salinity levels. 8 species of Delinting cotton seeds, including G. herbaceum, G. arboretum, G. hirsutum, and G. barbadense, were grown in three replicates in large nylon pots using a randomized complete block design with three non-salinity levels (less than 4 dSm-1), medium salinity (8-9 dSm-1), and high salinity (12-13 dSm-1).

    Results

    The results showed that at high salinity, non-phenolic compounds and phenolic content were highest and lowest, respectively, in the seed coat of Dr. Omumi and Golestan cultivars. At high salinity, the phenolic content of the seeds was highest in the Golestan cultivar. The lowest amount of tannin in the seed of Sepid cultivar was at salinity of 8 to 9 dSm-1, which decreased by 3.9%, 8.7% and 5.6%, respectively, compared to Dr. Omumi, Barbadens and Kerman indigenous cultivars at this salinity. Arbariums had the highest and lowest glycine-betaine concentrations at 8 to 9 dSm-1 and Mehriz at 12 to 13 dSm-1, respectively. At moderate salinity, protein concentration was highest in seeds of Mehriz variety. The protein concentration in the seeds of Golestan variety at both salinity levels and Dr. Omumi variety in non-saline environment increased significantly compared to the other varieties. At high salinity, the leaves of the Golestan cultivar had the lowest wax concentration among all cultivars, while at medium salinity the greatest wax accumulation was observed in the seed coat of the Golestan cultivar. The Golestan variety showed the highest proline concentration in the leaf at high salinity. The highest and the lowest proline content in the root were observed in Termez 14 at high salinity and in Dr. Omumi at medium salinity. At 8-9 dSm-1 salinity, Mehriz and Barbadens cultivars had the highest seed and fiber weight, respectively, while the lowest seed and fiber weight was recorded in Arbarium cultivar.

    Conclusion

    At 12-13 dSm-1, the cultivars Arbarium and Bomi-kerman had no bolls. It appears that the Golestan cultivar is the most tolerant to salt stress compared to other cultivars because it contains more proline, tannin, phenol, and wax. The varieties Bomi-kerman and Sepid, which stop flowering at high salinity, are also sensitive to 12-13dSm.-1

    Keywords: Salinity stress, cotton, Tannin, protein, Proline
  • مرتضی معماری، محمدرضا داداشی، فاطمه شیخ*، حسین عجم نوروزی

    در این بررسی ژنوتیپ های مختلف باقلا تحت شرایط تنش خشکی از نظر ترکیبات بیوشیمیایی و شاخص های تحمل به تنش مورد ارزیابی قرار گرفتند. 21 ژنوتیپ باقلا در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در دو محیط آبیاری نرمال و تنش خشکی طی سال های زراعی 1397-1395 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی گرگان مورد ارزیابی قرار گرفتند. بر اساس عملکرد دانه در شرایط آبیاری نرمال و تنش خشکی برخی شاخص ها نظیر؛ شاخص تحمل به تنش (STI)، حساسیت به تنش (SSI)، تحمل (TOL)، میانگین بهره وری (MP)، میانگین هندسی (GMP)، شاخص عملکرد (YI) و شاخص پایداری عملکرد (YSI) برای کلیه ژنوتیپ ها محاسبه شد. طبق نتایج تجزیه واریانس تاثیر تنش خشکی بر کلیه صفات معنی دار بود. در شرایط تنش خشکی میزان تانن پوست 31/5 درصد، تانن آندوسپرم 19/7 درصد و نشاسته 1/96 درصد نسبت به شرایط نرمال بیشتر بود. بر اساس برش دهی اثر متقابل تنش و ژنوتیپ در محیط نرمال ژنوتیپ های G-faba-66، G-faba-65، G-faba-62، G-faba-294، G-faba-292، G-faba-523، G-faba-525 و G-faba-20 و در تنش خشکی ژنوتیپ هایG-faba-67، G-faba-66، G-faba-75، G-faba-72، G-faba-65 و G-faba-62 بیشترین عملکرد دانه را داشتند. بر اساس شاخص های تحمل به تنش و میزان ترکیبات بیوشییایی تحمل به تنش ژنوتیپ G-faba-65 نسبت به سایر ژنوتیپ ها بالاتر بود.

    کلید واژگان: تانن, حبوبات, شاخص تحمل (TOL), میانگین هندسی, نشاسته
    M. Memari, M. R. Dadashi, F. Sheikh*, H. Ajamnorozei

    In this study, different genotypes of faba bean were evaluated for Tolerance index and biochemical compounds under drought stress. 21 Genotypes of faba bean were studied based on RCBD design with three replications in two irrigation treatments (including normal irrigation and drought stress) during two cropping years (2018-2019) at Gorgan Agricultural Research Station. Based on the potential (Yp) and stress (Ys) yields, drought tolerance including Stress Tolerance Index (STI), Tolerance Index (TOL), Stress Susceptibility index (SSI), Mean Productivity (MP), Geometric Mean Productivity (GMP), Yield Index (YI) and Yield Stability Index (YSI), stress Susceptibility Percentage Index (SSPI) were calculated for each genotype. According to data combined analysis, drought stress has significant effect on all studied traits. In drought stress, seed hull tannin, Endosperm tannin, and starch were 31.5, 19.7 and 1.96% more than normal conditions, respectively. Genotype×drought interaction showed the G-faba-66, G-faba-65, G-faba-62, G-faba-294, G-faba-292, G-faba-523, G-faba-525, and G-faba-20 genotypes in normal irrigation and the G-faba-67, G-faba-66, G-faba-75, G-faba-72, G-faba-65, and G-faba-62 genotypes in drought stress had the highest seed yield. G-faba-65 genotype showed the highest resistance to drought stress based on Tolerance index and biochemical compounds content.

    Keywords: Geometric Mean Productivity (GMP), Legumes, Starch, Tannin, Tolerance Index (TOL)
  • ضیاالدین باده یان *، شهرام کرمی، مرضیه رشیدی، محسن رجبی
    در طی سالیان اخیر پدیده زوال و خشکیدگی درختان بلوط در نواحی زاگرس مرکزی گسترش فراوانی داشته است. درختان بلوط ایرانی که گونه غالب جنگل های استان لرستان هستند، در اثر پدیده زوال دچار خشکیدگی شده و این امر سبب گردیده سطح وسیعی از جنگل های استان لرستان تخریب شوند. درختان بلوط دارای انواع مختلفی از ترکیبات ثانویه می باشند. این ترکیبات ثانویه درون برگ درختان به عنوان مکانیسم دفاعی در برابر شرایط تنش زا عمل می کنند. در این تحقیق به منظور بررسی تاثیر زوال بر روی ترکیبات ثانویه از قبیل میزان تانن کل، تانن متراکم، آنتی اکسیدان، قند نامحلول و قند محلول، نمونه هایی از برگ درختان سالم و درختان مبتلابه زوال در سه منطقه میانکوه، مله شبان و ابوالوفاء در استان لرستان جمع آوری گردید. پس از انجام مراحل آزمایشگاهی مختلف، آنالیز داده های به دست آمده، در قالب طرح فاکتوریل و آزمون تی مستقل با استفاده نرم افزار SPSS انجام گرفت. نتایج بررسی نشان داد که میزان تانن کل، قند نامحلول، قند اصلی محلول، تانن متراکم، در پایه های مبتلا به زوال و پایه های سالم در مناطق میانکوه، مله شبان و ابوالوفاء تفاوت معنی داری داشته ولی میزان آنتی اکسیدان تفاوت معنی داری را نشان نداد. همچنین میزان تانن متراکم تفاوت معنی داری را در مناطق مورد بررسی نشان داد. با توجه به نتایج این بررسی می‎توان بیان کرد که شرایط تنش زا مانند زوال، سبب ایجاد تغییر در مقدار ترکیبات ثانویه در برگ درختان بلوط ایرانی می شوند که با بررسی این موضوع می‎توان به شیوع و کنترل شرایط تنش زا پی برد.
    کلید واژگان: زوال بلوط, جنگل های لرستان, تانن, آنتی اکسیدان, قند محلول و نامحلول
    Zeyaodin Badehyan *
    In recent years, Querqus trees especially those which are located in the Lorestan province, in the Central Zagros forests, have faced to the Oak decline phenomenon. Different natural and unnatural factors can make this phenomenon to occur. Quercus brantii, the dominant species of the Lorestan forests, is suffered from this phenomenon and it has been degraded in wide range. Quercus brantii contain different type of secondary compositions. Secondary compositions in the leaves react as a defensive mechanism against stress maker conditions. In present study, to investigate the effect of oak decline on the secondary compositions such as total tannin, insoluble suger, principal soluble suger, condensed tannin and antioxidant of the leaves of Quercus branti, some sample of the leaves from affected trees in the Lorestan forests were gathered. After different tests on the leaves of Quercus brantii, the analysis of the acquired data was conducted using the factorial experiment and independent t-test. The rate of total tannin, insoluble suger, principal soluble suger and condensed tannin in the affected tress in the regions of Miankooh, Maleshaban and Abolvafa had a significant difference with the healthy trees but the rate of antioxidant did not show a significant difference. Moreover, the rate of condensed tannin in the regions of Miankooh and Abolvafa were significantly greater than the other areas. Stressful conditions such as oak decline, cause changes in the amount of secondary compounds in leaves. Studying these changes can help diagnosing and controlling the prevalence of stressful conditions.
    Keywords: Oak decline, Lorestan Forests, tannin, Antioxidant, soluble, insoluble suger
  • فاطمه شیخ*، محمدرضا داداشی، صفورا جافر نوده
    سابقه و هدف
    دو نوع رقم باقلا دارای تانن و بدون تانن وجود دارد. تانن ها ترکیبات ضد تغذیه ای هستند که بر روی کیفیت و قابلیت هضم تاثیر منفی می گذارند. این بررسی به منظور ارزیابی عملکرد ژنوتیپ های بدون تانن در مقایسه با ژنوتیپ های دارای تانن انجام شد.
    مواد و روش ها
    این آزمایش در سال زراعی 95- 1394 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی گرگان در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. 11 ژنوتیپ مختلف باقلا (پنج ژنوتیپ دارای تانن، پنج ژنوتیپ بدون تانن و ژنوتیپ شاهد برکت) از نظر صفات زراعی شامل ارتفاع بوته، تعداد غلاف در بوته، وزن 100 دانه، عملکرد دانه و غلاف سبز، عملکرد زیست توده و شاخص برداشت مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج تجزیه واریانس نشان دهنده وجود تفاوت معنیدار بین ژنوتیپها از لحاظ ارتفاع بوته، تعداد غلاف در بوته، وزن 100 دانه، عملکرد دانه، عملکرد زیست توده، عملکرد غلاف سبز و شاخص برداشت بود. نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد ژنوتیپ های GF-331 و GF-332 هر دو از گروه ژنوتیپ های دارای تانن بیش ترین عملکرد دانه (به ترتیب 6746 و 6427 کیلوگرم در هکتار) را تولید کردند. کم ترین (3540 کیلوگرم در هکتار) میزان عملکرد دانه نیز مربوط به ژنوتیپGF-98 از گروه ژنوتیپ های بدون تانن بود. میزان عملکرد غلاف سبز از 15080 تا 33067 کیلوگرم متغیر بود. کم ترین میزان متعلق به GF-98 (بدون تانن) و بیش ترین آن مربوط به GF-20 (شاهد) بود. عملکرد زیست توده از 29000 تا 57333 کیلوگرم در هکتار متغیر بود. ژنوتیپ GF-247 (بدون تانن) بیش ترین و ژنوتیپ GF-98 (بدون تانن) کم ترین عملکرد زیست توده را تولید کردند. براساس نتایج مقایسه میانگین ، بیش ترین وزن 100 دانه با 33/158 گرم مربوط به ژنوتیپGF-21 (گروه دارای تانن) و کم ترین آن با 102 گرم مربوط به GF-249 (بدون تانن) بود. نتایج مقایسات گروهی نشان داد که بین دو گروه ژنوتیپ های دارای تانن و بدون تانن اختلافی از نظر ارتفاع بوته، عملکرد غلاف سبز و عملکرد زیست توده وجود نداشت. به طور کلی، ژنوتیپ های دارای تانن از نظر صفاتی مانند وزن 100 دانه، عملکرد دانه و شاخص برداشت بهتر از ژنوتیپ های بدون تانن بودند.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه، ژنوتیپ های دارای تانن از نظر اکثر صفات مورد مطالعه در این آزمایش برتری قابل توجهی نسبت به ژنوتیپ های بدون تانن داشتند. بنابراین، اگر هدف از کاشت باقلا دستیابی به عملکردهای بالاتر است استفاده از ژنوتیپ های دارای تانن در شرایط محیطی گرگان عملکرد بهتری تولید می کند. از طرف دیگر، براساس نتایج این بررسی، عملکرد دانه گروه ژنوتیپ های بدون تانن مشابه با ژنوتیپ برکت بود و به دلیل این که ژنوتیپ های بدون تانن از لحاظ کیفیت و ارزش غذایی بهتر از ژنوتیپ برکت هستند در صورت تکرار این نتایج (مشابه بودن عملکرد ژنوتیپ بدون تانن با ژنوتیپ برکت) در مطالعات آتی، توسعه و کشت آن در این منطقه توجیه پذیر می باشد.
    کلید واژگان: ارتفاع بوته, تانن, ژنوتیپ, عملکرد غلاف سبز
    Fatemeh Sheykh *
    Background And Objectives
    There are two types of faba bean varieties - tannin and low tannin (zero tannin). Tannins are anti-nutritive compounds that affect quality and digestion. This study was performed to evaluate the performance of genotypes zero tannins genotypes whit tannin genotypes.
    Materials And Methods
    This experiment was conducted in the crop year of 2015-2016 in agricultural research station of Gorgan, in RCBD with three repetitions. 11 different faba bean genotypes (five tannin genotypes, five zero tannin genotypes, and Barakat as control genotype) were evaluated in the terms of agronomic traits of plant height, number of pods per plant, 100-seed weight, grian yield and green pod yield, biological yield and harvest index.
    Results
    The results of variance analysis showed a significant difference between genotypes in terms of plant height, number of pod per plant, 100-seed weight, seed yield, biomass yield, green pod yield and harvest index. The results of mean comparisons showed that GF-311 and GF-332 both from tannin genotypes had the most seed yield (6746 and 6426 kg ha-1 respectively). The minimum seed yield (3540 kg ha-1) was referred to GF-98 zero tannin. The green sheath yield varied from 15080 to 33067 kg. The least amount was referred to GF-98 (zero tannin) and the maximum amount was referred to GF-20 (control). The yield of biomass varied from 29000 to 57333 kg ha-1. The GF-247 genotype (no tannin) had the maximum and GF-98 (zero tannin) had the minimum yield. According to mean comparisons, the maximum weight of 100-seed with 158.33 gr belonged to GF-21 (tannin group) and the minimum with 102 gr belonged to GF-249 (zero tannin). The results of group comparisons showed no difference between two groups of tannin and zero tannin in terms of plant height, green pod yield and biomass yield. Generally, the tannin genotypes considering traits including, 100-seed weight, seed yield and harvest index were better than none tannin genotypes.
    Conclusion
    In this study, tannin genotypes considering the most of studied traits had a significant predominance to zero tannin genotypes. As a result, if the goal of faba bean production is to obtain high yields, using tannin genotypes in Gorgan climatic conditions is preferred. On the other hand, according to the results of this survey, the seed yield of zero tannin genotypes was similar to Barakat genotype and because none tannin genotypes had higher quality and are better than Barakat genotype, in case of repeating these results (similarity of performance of zero tannin and tannin genotypes) in future experiments, expansion and harvesting is justified in the region
    Keywords: Genotypes, Green pod yield, Plant height, Tannin
  • کاظم خاوازی، محمد جعفر ملکوتی، فرهاد رجالی
    به منظور بررسی تاثیر کاربرد کود های زیستی محتوی فسفر و روی بر کاهش ویژگی های کیفی نامطلوب تغذیه ای لوبیاچیتی (Phaseolus vulgaris L.)، آزمایش مزرعه ای به صورت فاکتوریل در قالب طرح آماری بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. فاکتور های این آزمایش شامل دو رقم لوبیاچیتی (تلاش و صدری)، چهار سطح فسفر (P0: شاهد،P1: مصرف سوپر فسفات تریپل بر اساس آزمون خاک، P2: مصرف کود زیستی فسفاتی و سوپر فسفات تریپل به میزان 50 درصد توصیه بر اساس آزمون خاک و P3: کود زیستی فسفاتی) و سه سطح روی (Zn0: شاهد،Zn1 : مصرف 50 کیلوگرم در هکتار سولفات روی وZn2: کود زیستی روی) بود.کود زیستی فسفاتی شامل تلقیح با قارچ های میکوریزی و باکتری Azotobacter و تیمار زیستی روی تلقیح با باکتری های Pseudomonas بود. نتایج تجزیه واریانس تفاوت معنی داری در ویژگی های کیفی نامطلوب تغذیه ای بین دو رقم نشان نداد. کمترین مقدار این ویژگی ها (به جز اسید فیتیک) در رقم صدری مشاهده شد. تیمار فسفر و روی، تفاوت معنی دار در ویژگی های مورد بررسی ایجاد نمودند. کمترین میزان این ویژگی ها در تیمار فسفری از تیمار P2 و در تیمار روی از تیمارهای Zn1 و Zn2 به دست آمد. اثر متقابل تیمارهای فسفر و روی بر صفات مورد بررسی به جز بازدارنده های تریپسین معنی دار شد. کمترین میزان اسید فیتیک، اسید فنلیک، تانن از تیمار P2Zn1 و بازدارنده های تریپسین ازتیمار P2Zn2 حاصل شد.کود های زیستی فسفاتی مورد استفاده در این تحقیق با افزایش رشد و جذب عناصر غذایی و غنی سازی زیستی بذر با روی و آهن باعث بهبود کیفیت تغذیه ای دو رقم لوبیاچیتی شدند.
    کلید واژگان: اسید فیتیک, تانن, روی, لوبیا, میکوریزا
    Kazem Khavazi, Mohammad Jafar Malakouti, Farhad Rejali
    IntroductionBean (Phaseolus vulgaris L.) is one of the richest seeds in legumes. It has special importance in the diet because it contains 20-25 percent protein, 60 percent carbohydrates, vitamins, dietary fiber, antioxidants, trace minerals and amino acids containing Zinc (Zn) and Iron (Fe). Mycorrhizal fungi and plant growth promoting rhizobacteria (PGPR) such as Azotobacter spp., and Pseudomonas spp. are able to increase uptake of nutrient elements particularly when they are applied with others. P solubilizing fungus and bacteria facilitate uptake of slowly diffusing nutrient ions such as phosphorus (P), Zn, Fe and increase their availability usually by increasing volume of soil exploited by plants, spreading external mycelium, secreting organic acids, production of dehydrogenase and phosphates enzymes and reducing rhizosphere acidity. Despite the high nutritional value of bean, it contains some antinutritional factors that caused to decrease this nutritional value with reducing the digestion and absorption of protein, minerals and trace elements. The main is phytic acid (PA), phenolic acid, tannin and trypsin inhibitors. PA has the ability to form bonds with divalent cations such as Fe, Zn, calcium (Ca) and magnesium (Mg). The high chelating capacity of PA reduces strongly availability of these elements and causes disturbances in the human gastrointestinal system. PA, phenolic compounds, tannin, and trypsin inhibitors can form bond with protein, fiber, carbohydrates, polysaccharides and other macromolecules and hence reduce enzyme activities, absorption and digestion of proteins and minerals. The main objective of this farm study was to evaluate the effect of P and Zn bio-fertilizers on decrease of antinutritional factors and improve seed quality in two cultivars of bean in Chaharmahal-va- Bakhtiari province.
    Material & MethodsThis field experiment was carried out as a factorial based on a randomized complete block design (RCBD) with three replications. The treatments of this research consisted of two cultivars of Chiti bean (Talash and Sadri), four levels of P (P0: Control, P1: Chemical fertilizer on the basis of soil test, P2: 50 percent of recommended P bio-fertilizer (P), and P3: bio-fertilizer (P)), three levels of Zn (Zn0: Control, Zn1: 50 kg ha-1 Zinc sulphate, and Zn3: bio-fertilizer (Zn)). Bio-fertilizer (P) treatment consisted of using inoculum of P solubilizing bacteria from Azotobacter chroococcum strain 5 and three species of mycorrhizal fungi from Glomus species (Glomus etunicatum, Glomus intraradices and Glomus mosseae). Bio-fertilizer (Zn) treatment consisted of using inoculum of Pseudomonas aeruginosa strain MPFM and Pseudomonas fluorescent strain 187. Grain inoculation (5%) was done in shadow and after drying, inoculated grains were immediately cultivated. Two g of mycorrhizal fungus was applied under the grain hole just prior to sowing. Chemical fertilizers were applied from TSP at a rate of 100 and 50 kg ha-1 in P1 and P2 respectively, 50 kg ha-1 ZnSO4.7H2O in Zn1. After harvesting, seeds were prepared to measure antinutritional factors after grounding and passing from 60 mesh sieve. Phytic acid was measured by Haug and Lantzsch (1983), phenolic acid and Tannin by Makkar et al. (1993) and trypsin inhibitors by Kakade et al. (1974). Statistical analysis was done with SAS statistical software. Duncan’s multiple range test was used to compare means.
    Results & DiscussionThe results revealed that there were not significant difference between two cultivars on studying factors. The least of these characteristics except of phytic acid (PA) were obtained from Sadri cultivar. The effect of P treatment was significant on studying parameters, in a way P2 treatment in comparison with control treatment caused to decrease PA (11.5%), phenolic acid (35%), Tannin (38%) and trypsin inhibitors (25%). The effect of Zn treatment was also significant on studying parameters. The minimum of studying factors were obtained from Zn1 and Zn2 treatments. The effect of interaction between P and Zn was significant on these anti-nutritional factors except the trypsin inhibitors. The least rate of PA, phenolic acid, tannin were obtained 3.90 g kg-1, 3.13 and 2.45 mg GAE g-1 sample respectively from P2Zn1 and the rate of trypsin inhibitor 4.70 mg TI g-1 sample from P2Zn2. In this study, the dual inoculation with phosphate and Zn bio-fertilizers caused to increase nutrient uptake and improve in seed enrichment especially nutrients with antioxidant capacity such as Zn and Fe. It can be done with increasing mycorrhizal symbiosis, root colonization phytosiderophores secretion, organic acids and chelated compounds production. Our results were similar to findings of other researches. Reducing in antinutritional factors related to production of enriched seeds with using phosphate and Zn bio-fertilizers.
    ConclusionThe results of this research revealed that individual and dual using of phosphate and Zn bio-fertilizers caused to decrease antinutritional factors in two studied cultivars of bean. Microorganisms used in biological treatments caused to increase the availability and uptake of nutrient elements such as N, P, Fe and Zn. It can be done with increasing mycorrhizal symbiosis, root colonization and enhance secretion of siderophore compounds, organic acids and chelate compounds. Also, plant hormones and enzymes promoting growth increased with using of these bio treatments. Application of bio-fertilizers in this study caused to decrease antinutritional factors in both cultivars with increase of growth and nutrient uptake and seed bioenrichment with iron (Fe) and Zn Seed bio-enrichment with Fe, Zn and other nutrients caused to indirectly decrease in PA and other antinutritional factors. In this research, the best treatment was using of mycorrhizal fungi with Azotobacter inoculant and 50 kg ha-1 TSP and 50 kg ha-1 ZnSO4.7H2O, (P2Zn1 treatment).
    Keywords: Bean (Phaseolus vulgaris L.), Mycorrhizal fungi, Phytic acid, Tannin, Zinc
  • قدسیه باقرزاده*، مریم منظری توکلی
    زعفران ادویه ای است که از گل های گیاه Crocus sativus L. بدست می آید و به عنوان یکی از ارزشمندترین گیاهان دارویی شناخته شده است. در این تحقیق استخراج عصاره از گلبرگ و پرچم گیاه زعفران با روش خیساندن و استفاده از امواج فرا صوت با سه حلال آب، اتانول و متانول انجام شد. ابتدا تست های کیفی ترکیبات طبیعی بر روی عصاره ها انجام شد، سپس میزان ترکیبات فنلی، فلاونوئید و تانن عصاره ها به ترتیب با کاربرد روش های فولین فنل شیکالتو،کلرید آلومینیوم و pvp تعیین شدند. همچنین با استفاده از روش اسپکتروفتومتری میزان آنتوسیانین در پرچم و گلبرگ خشک و منجمد شده زعفران تعیین گردید. اندازه گیری عناصر معدنی موجود در گیاه توسط دستگاه جذب و نشر اتمی مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. حضور ترکیبات فنلی، آنتوسیانین ها، استروئیدها، فیتو استرول ها، کربوهیدرات ها و تانن ها تایید گردید. معین شد که استخراج ترکیبات فنلی، فلاونوئیدی و تانن در حضور آب نسبت به سایر حلال ها از راندمان بالاتری برخوردار می باشد و همچنین میزان آنتوسیانین ها در نمونه منجمد شده و در حضور حلال اتانول زیادتر از نمونه خشک شده می باشد. همچنین نشان داده شد که بالاترین مقدار عنصر معدنی مربوط به عنصر پتاسیم وکمترین مقدار مربوط به عنصر منگنز می باشد.
    کلید واژگان: آنتوسیانین, تانن, ضایعات زعفران, عناصر معدنی, محتوای فنل
    Ghodsieh Bagherzade *, Maryam Manzaritavakoli
    Saffron is a spice derived from the flowers of Crocus Sativus L. and it is known as one of the most valuable medicinal plants worldwide. In this study, the extract of petal and stamen were obtained from saffron wastages with methods of maceration and ultrasonic with water, ethanol and methanol as solvent. First, phytochemical screening of natural compounds was investigated. Then the content of phenolic compounds, flavonoids and tannins were measured, respectively, with the Folin-Ciocalteu, Aluminum chloride and PVPmethods. Mineral elements of plant were compared by atomic absorption and emission. The existence of phenolic compounds, Anthocyanins, steroids, tannins, phytoestrol and carbohydrates in the saffron waste were confirmed using qualitative measures. Our results clearly indicated that the extraction of phenolic compounds, flavonoids and tannins using water as the solvent is more effective than the use of other solvents. Moreover, the amount of anthocyanin in frozen sample was more than dried sample in situ of ethanol as solvent. It was shown that potassium had the maximum amount of mineral element, while manganese had the minimum amount of mineral element in petal and stamen of saffron.
    Keywords: Anthocyanin, Mineral element, Phenolic content, Saffron waste, Tannin
  • P. Ojha *. T. Bahadur Karki, R. Sitaula
    The research focused to evaluate physical, chemical, and sensory properties of raw, blanched, and 2, 4, and 6% osmotically salt treated Mandarin (Citrus reticulata) peel powder. The yields of Mandarin Peel Powder (MPP) were found in the range of 29.1 to 30.4% (db) for different treatments, which were not significantly different. The bulk density and solubility were found in the range of 1,267-1,308 (kg m-3) and 17.4-28.4%, respectively, the highest value was for blanched peel powder. Blanched peel powder contained highest carotenoids (3245 µg g-1) and polyphenols (102.72 mg GAE g-1) whereas 6% salt treated peel powder contained the highest Tannin (0.19 mg of GA 100 g-1 FW), ascorbic acid (13.62 mg 100 g-1), and antioxidant activity (66.1% DPPH inhibition) among the other treatments. Blanched peel powder was found to be the best in terms of sensory evaluation.
    Keywords: Blanched peel powder, Carotenoids, Sensory evaluation, Tannin
  • جعفر نباتی، محمد کافی، احمد نظامی، پرویز رضوانی مقدم، علی معصومی، محمد زارع مهرجردی
    تولید علوفه باکیفیت از گیاهان شورزیست از اهداف اصلی زراعت در بوم زیست های تحت تنش شوری می باشد. کوشیا گیاهی شورزیست است که ظرفیت مناسبی برای تولید علوفه دارد. هدف از این آزمایش بررسی کیفیت و کمیت علوفه کوشیا و برخی مواد ضد تغذیه ای علوفه تولیدی تحت شرایط آبیاری با آب شور بود. این آزمایش با استفاده از سه توده کوشیا (بیرجند، بروجرد و سبزوار) و سه سطح شوری (2/5، 5/10 و 1/23 دسی زیمنس بر متر) به صورت آزمایش کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. نتایج نشان داد که قابلیت هضم ماده خشک برگ و کل اندام هوایی تحت تاثیر شوری قرار نگرفت، اما قابلیت هضم ماده خشک ساقه در تنش شدید شوری افزایش پیدا کرد. قابلیت هضم ماده آلی برگ، ساقه و کل اندام هوایی در تیمار 5/10 دسی زیمنس بر متر بیشتر از سایر تیمارها بود. افزایش شدت تنش شوری موجب کاهش درصد پروتئین کل اندام هوایی شد ولی بین توده های کوشیا اختلافی مشاهده نشد. افزایش میزان شوری موجب کاهش درصد الیاف نامحلول در شوینده خنثی (NDF) و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی (ADF) کل اندام هوایی شد. بین توده ها، توده سبزوار از نظر درصدNDF کل اندام هوایی بیشترین مقدار را دارا بود، اما از نظر درصدADF کل اندام هوایی اختلافی بین توده ها مشاهده نشد. میزان فنل و تانن با افزایش شدت تنش شوری روند افزایشی نشان دادند با این وجود اختلاف معنی داری بین سطوح مختلف شوری مشاهده نشد. در میان توده های کوشیا نیز توده سبزوار بیشترین میزان فنل کل و تانن را در اندام های هوایی خود تولید کرد. در مجموع کیفیت علوفه کوشیا در ابتدای مراحل گل دهی قابل مقایسه با سایر گیاهان علوفه ای رایج می باشد و تا 1/23 دسی زیمنس بر متر اختلافی از نظر کیفیت علوفه در توده های مورد مطالعه وجود نداشت.
    کلید واژگان: پروتئین, تانن, درصد الیاف نامحلول, فنل, قابلیت هضم
    Nabati. J., M. Kafi, A. Nezami, P. Rezvani Moghaddam, A. Masoumi, M. Zare Mehrjerdi
    One of the main aims of biosaline agriculture is the production of high quality forages by halophyte plants. Kochia is a halophyte plant which has a proper capability for forage production. Evaluation of nutritive value and anti-nutritional compounds of Kochia ecotypes under saline irrigation was the goal of this experiment. Three saline irrigation waters (5.2, 10.5 and 23.1 dS m-1) and three Iranian kochia ecotypes (Birjand, Borujerd and Sabzevar) were assigned as the main and sub plots, respectively, in a split plot design based on RCBD with three replications. The results showed that in vitro dry matter digestibility of leaf and whole aboveground organs were not affected by salinity, while in vitro stem dry matter digestibility increased under the severe salinity conditions. Organic matter digestibility of leaf, stem and whole plant at 10.5 dS m-1 were higher than other salinity levels. Crude proteins in whole plant increased by salinity but there were no significant difference among ecotypes. Increasing salinity levels decreased the percentage of neutral detergent fiber (NDF) and acid detergent fibre (ADF) in whole plant. Percentage of whole plant NDF in Sabzevar ecotype was more than other populations, but there were no significant differences among populations in whole plant ADF. The total phenol and tannin content showed an increasing trend with increased salinity levels, though it was not significant among salinity levels. Total phenol and tannin accumulation in Sabzevar population was more than other populations. Generally, kochia forage quality is comparable with other common forage crops at the beginning of anthesis stage and there were no differences between the forage quality of studied populations up to the salinity level of 23.1 dS m-1.
    Keywords: Detergent Fiber, Digestibility, Phenol, Protein, Tannin
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال