جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "شکل فیزیکی" در نشریات گروه "علوم دام"
تکرار جستجوی کلیدواژه «شکل فیزیکی» در نشریات گروه «کشاورزی»-
به منظور بررسی تاثیر شکل فیزیکی یونجه و فرآوری دانه جو بر عملکرد، فراسنجه های شکمبه ای و سنتز پروتیین میکروبی در بره های پرواری نژاد دالاق از 30 راس بره نر 2/1±5/3 ماهه با میانگین وزن زنده 1/1±17 کیلوگرم استفاده شد. این آزمایش در قالب فاکتوریل 3×2 بر پایه طرح کاملا تصادفی با دو با دو فاکتور شامل: شکل فیزیکی علوفه و فرآوری دانه جودر دوره 98 روزه با 6 تیمار و 5 تکرار انجام شد و جیره های آزمایشی شامل: 1- یونجه خرد شده با دانه کامل جو 2- یونجه خرد شده با دانه جو آسیاب شده 3- یونجه خرد شده با دانه جو پولکی 4- یونجه پلت با دانه کامل جو 5- یونجه پلت با دانه جو آسیاب شده 6- یونجه پلت با دانه جو پولکی بودند. نمونه گیری از مایع شکمبه در روز 84 در زمان 3 ساعت بعد از خوراک دهی انجام شد. از روز 70 آزمایش به مدت 6 روز حجم ادرار تولید شده توسط هر حیوان به طور روزانه ثبت شد. نتایج نشان داد که علوفه یونجه به صورت پلت در مقایسه با خرد شده باعث بالارفتن ماده خشک مصرفی و افزایش وزن روزانه و بالا رفتن مقدار پروپیونات، نیتروژن و پروتیین میکروبی و پایین آمدن مقدار استات و pH گردید و همچنین، فرآوری دانه جو به صورت پولکی و آسیاب شده در مقایسه با دانه جو کامل نیز باعث بالارفتن افزایش وزن روزانه و بالا رفتن مقدار پروپیونات، نیتروژن و پروتیین میکروبی و پایین آمدن مقدار آمونیاک و pH شد (05/0>P).کلید واژگان: بره های پرواری, پروتئین میکروبی, شکل فیزیکی, فراسنجه های شکمبه ای, فرآوریIn order to investigate the effect of alfalfa physical shape and barley grain processing on yield, ruminal parameters and microbial protein synthesis in Dalagh fattening lambs, 30 male lambs of 3.5±1.2 months old with an average live weight of 17±1.1 kg were used.This experiment was performed in factorial form (3×2) based on a completely randomized design with two factors including: physical form of forage and processing of barley grain in 98 days with 6 treatments and 5 replications. Experimental diets included: 1- Chopped alfalfa with whole barley grains 2- Chopped alfalfa with ground barley grains 3- Chopped alfalfa with flaky barley grains 4- Pellet alfalfa with whole barley grains 5- Pellet alfalfa with barley grains Grinded 6- Pellet alfalfa with barley flakes. The daily feed and its residue were weighed and recorded daily for each animal. Rumen fluid sampling was performed on day 84 at 3 hours after feeding. From day 70 of the experiment, the volume of urine produced by each animal was recorded daily for 6 days.The results showed that alfalfa forage in the form of pellets increased the dry matter consumption, increased daily weight, increased propionate content, increased nitrogen, increased microbial protein and decreased acetate and pH (P <0.05). Also, flaxseed and ground barley processing compared to whole barley grain increased daily weight gain and increased propionate, nitrogen and microbial protein levels and decreased ammonia and pH (P <0.05).Keywords: Physical form, Processing, Rumen parameters, Microbial protein, Fattening lambs.Keywords: fattening lambs, Microbial protein, Physical form, rumen parameters, PROCESSING
-
سابقه و هدف:
روند تغییرات در وضعیت کشاورزی و دامپروری در ایران طی نیم قرن اخیر به گونه ای بوده است که جمعیت دامی به میزان قابل توجهی افزایش یافته است و به تبع آن نیاز غذایی دام ها نیز افزایش یافته است. در ایران پرورش گوسفند بخش عمده ای از فعالیت های دامپروری را به خود اختصاص می دهد. چرای بی رویه باعث فرسایش بی وقفه مراتع شده است و افزایش تقاضا برای گوشت، تولید کنندگان را بر آن داشته که از سیستم چرای دام به سمت سیستم تولید متراکم یا به عبارتی سیستم پرواربندی در گوسفند روی بیاورند، تامین مواد خوراکی در یک دوره پرواربندی نزدیک به 65 تا 70 درصد هزینه های مربوط به پرورش و نگهداری دام را شامل می شود، لذا می توان با فرآیندهای فیزیکی و شیمیایی ارزش تغذیه ای خوراک را افزایش و بازدهی تولید را بهبود بخشید. فرآوری خوراک از جمله روش هایی است که می تواند راندمان استفاده از خوراک را افزایش دهد.
مواد و روش هابه منظور بررسی تاثیر شکل فیزیکی عوفه یونجه و فرآوری دانه جو بر عملکرد وقابلیت هضم مواد مغذی در بره های پرواری نژاد دالاق از 30 راس بره ی نر 2/1±5/3 ماهه با میانگین وزن1/1±17 استفاده شد.این آزمایش در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی با دو فاکتور مورد تجزیه آماری قرار گرفتند که متغیرهای آزمایشی شامل: شکل فیزیکی علوفه و فرآوری دانه جو می باشد در دوره 98 روزه (14روز عادت پذیری و 84 روز دوره اصلی) با 6 تیمار و 5 تکرار انجام شد که جیره های آزمایشی از نطر محتوی پروتئین و انرژی برابر بودند. خوراک مصرفی و باقیمانده خوراک به صورت روزانه وزن شد و وزنکشی دامها هر دو هفته یکبار بصورت ناشتا، پس از 16 ساعت گرسنگی با استفاده از باسکول دیجیتال صورت گرفت و تمامی آنالیزهای آماری این طرح در نرم افزار SAS نسخه 1/9انجام شد.
یافته هابین تیمارهای مختلف از نظر افزایش وزن تفاوت معنیداری مشاهده شد.تیمارهایی که ازیونجه پلت در مقایسه با یونجه خرد شده استفاده کردند وزن آخر دوره بالاتری 81/42 در مقایسه با 50/41 داشتند و همچنین افزایش وزن روزانه بالاتری نیز در کل دوره 49/297 در مقایسه با 94/282 داشتند. ماده خشک مصرفی کل دوره نیز در تیمارهای دریافت کننده یونجه پلت 49/1933 گرم و بالاتر از تیمارهای دریافت کننده یونجه خرد شده 76/1883بود و همچنین استفاده از یونجه پلت باعث بهبود ضریب تبدیل غذایی در ماه سوم گردید. قابلیت هضم خوراک نیز در تیمارهای دریافت کننده یونجه پلت بالاتر بود و قابلیت هضم ماده خشک، الیاف خام نامحلول در شوینده خنثی و پروتئین خام از نظر آماری در تیمارهای مختلف تفاوت معنی داری داشتند. فرآوری دانه جو بر افزایش وزن انتهای داره تاثیر معنی دار داشت و وزن انتهای دوره به ترتیب در تیمارهای دریافت کننده جو پولکی به طور معنی داری بالاتر از جو آردی و دانه جو کامل گزارش شد همچنین افزایش وزن روزانه در کل دوره در تیمارهای دریافت کننده جو پولکی و آردی و دانه جو کامل به ترتیب 05/294، 40/289 و20/287 بود. تیمارهای دریافت کننده جو پولکی، جو آردی و دانه جو کامل به ترتیب از راست به چپ دارای قابلیت هضم بالاتر پروتئین خام 96/63، 98/62و 95/61 بودند
نتیجه گیریفرآوری علوفه یونجه و غله جو یعنی در کل فرآوری خوراک بره های پرواری باعث بالارفتن مصرف خوراک وافزایش وزن روزانه و در مجموع وزن نهایی بالاتری در بره های پرواری می گردد و همچنین فرآوری خوراک دام باعث بهبود راندمان خوراک و افزایش قابلیت هضم می شود.
کلید واژگان: : شکل فیزیکی, فرآوری, قابلیت هضم, عملکرد, بره دالاقBackground and objectivesThe trend of changes in the situation of agriculture and animal husbandry in Iran during the last half century has been such that the livestock population has increased significantly and As a result, the nutritional needs of livestock have also increased. In Iran, sheep breeding is a major part of livestock activities. Irregular grazing has caused incessant erosion of pastures and Rising demand for meat has led producers to move from a grazing system to a dense production system, or in other words, a sheep fattening systemt providing food in a fattening period accounts for about 65 to 70 percent of the cost of raising and maintaining livestockt Therefore, physical and chemical processes can increase the nutritional value of feed and improve production efficiency.
Material and methodsIn order to investigate the effect of physical form of alfalfa fodder and barley grain processing on yield and nutrient digestibility in fattening lambs of 30 Dalagh breed, 3.5±1/2month-old male lambs with an average weight of 17 ± 1.1 were used. These experiments were statistically analyzed in a factorial experiment based on a completely randomized design with two factors. The experimental variables include: physical form of forage and barley grain processing. In the 98-day period (14 days of habituation and 84 days of the main period) with 6 treatments and 5 replications, the experimental diets were equal in terms of protein and energy content. Consumed feed and the rest of feed were weighed daily and the animals were weighed on an empty stomach every two weeks, after 16 hours of hunger using a digital scale And all statistical analyzes of this design were performed in SAS software version 1/9.
ResultsThere was a significant difference between different treatments in terms of weight gain. The treatments that used pellet alfalfa in comparison with chopped alfalfa had a higher final weight of 42.81 compared to 41.50 and also had a higher daily weight gain in the whole period of 297.49 compared to 282.94. The dry matter consumption of the whole period in the treatments receiving pellet alfalfa was 1933.49 gr and higher than the treatments receiving chopped alfalfa 1883/76 gr and also the use of pellet alfalfa improved the feed conversion ratio in the third month. Feed digestibility was higher in pellet alfalfa treatments and digestibility of dry matter, netrul detergent fiber and crude protein were statistically significantly different in different treatments. Barley grain processing had a significant effect on end-to-end weight gain and end-of-period weight was reported to be significantly higher than ground barley and whole barley grain in treatments receiving flake barley, respectively. Also, the daily weight gain in the whole period in the treatments receiving barley flakes and ground and whole barley grains were 294.05, 289.40 and 287.20, respectively. Treatments receiving flake barley, ground barley and whole barley grain had higher digestibility of crude protein from 63.96, 62.98 and 61.95, respectively, from right to left.
ConclusionForage processing of alfalfa and barley grains means that in the whole processing of feed of fattening lambs, it increases the feed consumption and increases the daily weight and in total a higher final weight in fattening lambs, Also, animal feed processing improves feed efficiency and increases digestibility.
Keywords: Physical form, Processing, digestibility, Performance, Dalagh lamb -
به منظور بررسی تاثیر شکل فیزیکی کنسانتره و نوع بافر جیره بر فراسنجه های شکمبه ای، خونی و سنتز پروتئین میکروبی در بره های پرواری نژاد دالاق از 28 راس بره نر 5 ماهه با میانگین وزن 7/2±28 استفاده شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل 2×2 بر پایه طرح کاملا تصادفی با دو نوع بافر و دو شکل فیزیکی کنسانتره به مدت 98 روز اجرا شد. تیمارها شامل 1- کنسانتره پلت شده + سسکوئی کربنات سدیم، 2- کنسانتره پلت شده + بی کربنات سدیم، 3- کنسانتره آردی + سسکوئی کربنات سدیم و 4- کنسانتره آردی + بی کربنات سدیم بودند. نمونه گیری از مایع شکمبه و خون گیری در روزهای 42 و 84 انجام شد. در روز 70 آزمایش جهت نمونه گیری و جمع آوری ادرار 3 راس بره از هر تیمار به قفس های متابولیکی منتقل شدند. نتایج نشان داد که pH شکمبه در سه ساعت بعد از تغذیه در تیمار کنسانتره آردی و بافر سسکوئی کربنات سدیم بیش از سایر تیمارها بود (05/0P<). تیمارهای آزمایشی هیچگونه تاثیری بر غلظت آمونیاک شکمبه، تعداد پروتوزوا و جمعیت میکروبی نداشتند (05/0<P). در بین دامهای مصرف کننده کنسانتره پلت و آردی و بافرهای مختلف، اختلاف معنی داری از نظر غلظت مواد معدنی خون بجز کلسیم مشاهده نشد بطوریکه کلسیم خون در تیمارهای پلت بعلاوه سدیم بی کربنات و آردی بعلاوه سسکوئی بالاتر از سایر تیمارها بود (05/0<P). مشتقات پورینی و کل دفع و جذب مشتقات پورینی از ادرار و میزان پروتئین میکروبی سنتز شده در شکمبه به طور معنی داری در تیمار کنسانتره پلت و بافر بی کربنات سدیم افزایش یافت (05/0P<).کلید واژگان: فراسنجه های خونی و شکمبه ای, بافر, بره های پرواری, پروتئین میکروبی, شکل فیزیکیThis Experiment was conducted in order to investigate the effect of physical form of the concentrate and buffer type on the rumen and blood parameters and microbial protein synthesis in fattening Dalagh lambs. Twenty eight lambs with an average of 28±2.7 kg and 5 month age were used in a completely randomized design with 2×2 factorial arrangement. Treatments included: 1- pelleted concentrate+sesquisodium carbonate, 2- pelleted concentrate+sodium bicarbonate, 3- mash concentrate + sesquisodium carbonate and 4- mash concentrate+sodium bicarbonate. Sampling from rumen fluid and blood sampling was carried out on days 42 and 84 of experiment. On day 70 of the experiment, 3 lambs were transferred to the metabolic cages for sampling and collecting urine. The results showed that ruminal pH was higher in the treatment of mash concentrate +sesquisodium carbonate in three hours after feeding (P<0.05). The experimental treatments had no effect on ruminal ammonia concentration, protozoan number and microbial population (P<0.05). There was no significant difference in the concentration of blood minerals except calcium. Calcium concentration was higher in pelleted concentrate+sodium bicarbonate and mash concentrate + sesquisodium carbonate than other treatments (P<0.05). Purine derivatives and total excretion and absorption of purine derivatives from urine and the amount of microbial protein synthesis in rumen significantly increased in pellet concentrate and sodium bicarbonate (P<0.05).Keywords: Blood, rumen parameters, Buffer, fattening lambs, Microbial protein, Physical form
-
این مطالعه با هدف استفاده از سطوح مختلف وشکل فیزیکی دانه ذرت و گندم درجیره آغازین و بررسی تاثیر آن برعملکرد، برخی متابولیت های خونی و قابلیت هضم مواد درگوساله های شیرخوار هلشتاین انجام پذیرفت. تعداد 48 راس گوساله نر و ماده در قالب یک طرح آماری کاملا تصادفی به چهار گروه 12 راسی تقسیم شدند. جیره آزمایشی شامل گروه کنترل (ذرت آسیاب شده)، نسبت 50:50 دانه های کامل ذرت و گندم، نسبت 50: 50 دانه های آسیاب شده ذرت و گندم و دانه کامل ذرت بود. نتایج نشان داد که مصرف خوراک و افزایش وزن گوساله ها در کل دوره با جیره حاوی دانه کامل گندم و ذرت بیشترین مقدار و با جیره حاوی دانه ذرت آسیاب شده کمترین مقدار را داشت (01/ 0 > P). ضریب تبدیل خوراک بین گروه های آزمایشی در دوره های مختلف مورد بررسی تفاوت معنی داری نداشت. در زمان شیرگیری پایین ترین غلظت گلوکز و بالاترین غلظت بتاهیدروکسی بوتیرات سرم مربوط به گروه با جیره حاوی مخلوط دانه های کامل ذرت و گندم بود و در تمامی دوره های اندازه گیری این گروه pH شکمبه بالاتری نسبت به سایر گروه های آزمایشی داشت (01/ 0 > P). قابلیت هضم الیاف نامحلول در شوینده اسیدی و نشاسته در جیره های حاوی مخلوط ذرت و گندم به طور معنی داری (01/ 0 > P) بالاتر از قابلیت هضم آن ها در جیره های حاوی ذرت بود. به طور کلی نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از مخلوط دانه کامل ذرت و گندم در جیره آغازین گوساله ها می تواند جایگزین مناسبی برای روش سنتی آسیاب نرم ذرت تحت شرایط پرورشی کشور باشد.
کلید واژگان: شکل فیزیکی, جیره آغازین, گوساله شیرخوار, عملکرد, قابلیت هضمThis trial was performed to determine the effects of different levels and physical forms of corn and wheat grains in the starter diet on performance, some of serum metabolits, fecal score, diarrhea and digestibility of acid detergent fiber (ADF) and starch in Holstein dairy calves. Fourty eight calves (40.1±3.0 kg) were randomly assigned to four different treatments consisting of control (corn grain milled), the ratio of 50:50 whole grain corn and wheat, the ratio of 50:50 milled grain corn and wheat, and whole grain corn. After birth, all calves were fed enough amounts of colostrum for the first 3 days and then recieved 4 kg of milk in entire trial. Starter consumption was measured daily and body weight was recorded at day of birth, weeks 3 and 6 and at the weaning time. Results showed that starter intake and average daily gain were highest in calves fed starter containing whole grain corn and wheat and were the lowest in calves fed starter including corn grain milled (P<0.01). Overall, different treatments had no significant effects on feed efficiency measured at different stages. Although, there was tended to significant (P=0.06) in the entire period. Blood glucose and BHBA were the highest and lowest respectively, in calves fed whole grain corn and wheat. Furthermore, this group had greater ruminal pH compared to the other groups (P<0.01). There was no differences in fecal score and days having diarrhea between groups. Apparent digestibility of starch and ADF were significantly higher in calves fed a blend of corn and wheat grain compared to their fed alone corn. It was concluded that using a mixture of whole grain corn and wheat in starter diet could be a proper alternative to fine ground corn in Iranian dairy calf rearing systems.Keywords: Physical form, Starter, Dairy calves, Performance, digestibility
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.