به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "organic matter" در نشریات گروه "علوم دام"

تکرار جستجوی کلیدواژه «organic matter» در نشریات گروه «کشاورزی»
جستجوی organic matter در مقالات مجلات علمی
  • محسن بهزادی، سید رضا موسوی*، فرشید فتاح نیا، صفورا یوسفی نژاد، محمد شمس الهی

    زمینه مطالعاتی:

     باگاس نیشکر دارای محتوای پروتئین، مواد معدنی و ویتامین های پایینی است. با وجود این، به دلیل بالا بودن محتوای سلولز، به عنوان جایگذین بخشی از علوفه جیره برای تغذیه دام قابل استفاده است.

    هدف

    این مطالعه به منظور بررسی اثر جیره های حاوی سطوح مختلف باگاس کهنه یا تازه به عنوان جایگزین کاه گندم بر ترکیب شیمیایی، فراسنجه های تخمیر و گوارش پذیری ماده خشک و ماده آلی توسط روش تولید گاز انجام شد.

    روش کار

    جیره های آزمایشی شامل سطوح مختلف باگاس کهنه یا تازه (0، 5/7، 5/22 یا 30 درصد از ماده خشک جیره) بود و باگاس کهنه به مدت یک سال در انبار نگهداری شده بود. اندازه گیری ترکیبات شیمیایی تیمارها در قالب طرح کاملا تصادفی و اندازه گیری تولید گاز، فاکتور تفکیک، گوارش پذیری ماده خشک و ماده آلی، تولید و راندمان تولید توده میکروبی و تولید متان با استفاده از روش های استاندارد در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی انجام شد.

    نتایج

    کاه گندم در مقایسه با باگاس تازه یا کهنه محتوای ماده خشک، پروتئین خام، خاکستر، مجموع تولید گاز 24 ساعت و گوارش پذیری ماده خشک و ماده آلی بالاتر و محتوای ماده آلی، الیاف غیرقابل حل در شوینده خنثی و اسیدی و لیگنین پایین تری داشت (05/0˂P). محتوای الیاف غیرقابل حل در شوینده خنثی و لیگنین در باگاس تازه پایین تر از باگاس کهنه بود (05/0˂P). در بین جیره های آزمایشی، بیشترین محتوای ماده خشک و خاکستر و کمترین محتوای ماده آلی و الیاف غیرقابل حل در شوینده اسیدی مربوط به جیره حاوی 30 درصد کاه گندم بود (05/0˂P). جیره های حاوی سطوح مختلف باگاس کهنه و جیره های حاوی سطوح مختلف باگاس تازه در مقایسه با جیره حاوی کاه گندم، محتوای الیاف غیرقابل حل در شوینده خنثی به ترتیب بیشتر و پایین تری داشتند (05/0˂P). گوارش پذیری ماده خشک و ماده آلی در جیره حاوی 30 درصد باگاس کهنه و تازه در مقایسه با سطوح پایین تر آن تمایل با کاهش داشت (07/0 و 08/0 = P).

    نتیجه گیری نهایی:

     در کل در صورت پایین بودن قیمت هر کیلوگرم کاه گندم در مقایسه با باگاس، می توان پیشنهاد کرد که حداکثر از سطح 5/22 درصد باگاس به جای کاه گندم در جیره میش های داشتی استفاده کرد؛ البته می توان سطح30 درصد باگاس را نیز با احتیاط استفاده کرد. توصیه می شود از باگاس تازه به جای باگاس کهنه در جیره میش های داشتی استفاده شود.

    کلید واژگان: باگاس تازه, باگاس کهنه, کاه گندم, ترکیب شیمیایی, گوارش پذیری ماده خشک و ماده آلی, تولید گاز
    Mohsen Behzadi, Sayyid Reza Mousavi *, Farshid Fatahnia, Safora Yosefinejad, Mohammad Shamsolahi
    Introduction

    The high cost and scarcity of feed, and increasing demand for animal product such as meat and milk increased the need for efficient utilization of high lignocellulose roughages for ruminant production. Iran is one of the arid and semi-arid desert regions and is facing a shortage of crops and fodder. On the other hand, there is always the problem of providing cheap and acceptable quality feed for livestock, and one of the ways to solve this problem is to use unusual feed such as crop residues and food factories; But most of these foods have not been studied and their chemical composition and level of consumption for animals are not well known. This requires the study of the effect of different levels of food sources on the diet and the determination of animal production responses. Sugarcane bagasse can be used as a substitute for part of the diet forage (wheat straw) for animal feed due to its high cellulose content and high palatability. The aim of this study was to investigate the effect of diets containing different levels of old or fresh bagasse as a substitute for wheat straw in ewes's diet on chemical composition, fermentation parameters and digestibility of dry matter and organic matter by gas production method. The in vitro gas production system helps to better quantify nutrient utilization, and its accuracy in describing digestibility in animals has been validated in numerous experiments. Based on the strong relationship between measured digestibility and that predicted from gas production, regression equations have been developed and the method has been standardized.

    Material and methods

    A sample of bagasse was obtained from a sugarcane factory located in Khuzestan province and a sample of wheat straw was obtained from agricultural farms and immediately transferred to a nutrition laboratory. The old bagasse was stored in storage for a year. Experimental diets were adjusted based on the nutrient requirements of ewes (NRC, 2007) and included 50% forage (20% alfalfa and 30% straw) and 50% concentrate (32.5% barley, 10% soybean meal, 7% wheat bran and 0.5% of vitamin and mineral supplements were based on dry matter. The experimental treatments, old or fresh bagasse was replaced with wheat straw at different levels, so that the experimental diets in the first experiment (old bagasse) included: Diet 1: Diet containing 30% wheat straw, Diet 2: Diet containing 22.5% Wheat straw and 7.5% old bagasse, Diet 3: Diet containing 15% wheat straw and 15% old bagasse, Diet 4: Diet containing 7.5% wheat straw and 22.5% old bagasse and Diet 5: Diet containing 30 Percentage of old bagasse; And in the second experiment (fresh bagasse) including: diet 1: diet containing 30% wheat straw, diet 2: diet containing 22.5% wheat straw and 7.5% fresh bagasse, diet 3: diet containing 15% wheat straw and 15 Percentage of fresh bagasse, diet 4: diet containing 7.5% wheat straw and 22.5% fresh bagasse and diet 5: diet containing 30% fresh bagasse. The fresh bagasse sample was dried in an oven at 60 ° C for 48 hours and after determining the dry matter content, along with the old bagasse sample, wheat straw and experimental diets ground through a 1-mm screen using a Wiley mill, and analysed for dry matter (DM), organic matter (OM), crude protein (CP) (AOAC, 2019), neutral detergent fibre (NDF), acid detergent fibre (ADF) and acid detergent lignin (ADL) (Van Soest et al., 1991). For measurement of methane production, the final gas production (end of 24 hours) was recorded after 24 hours of incubation of the sample in ruminal fluid + phosphate buffer. Then 10 M sodium hydroxide was added to the contents of the glass bottle to absorb the carbon dioxide gas. After absorbing carbon dioxide (after about 10 minutes), the gas remaining in the syringe or glass bottle will be methane (Fievez et al., 2005). The chemical composition of the treatments statistically analyzed in a completely randomized design and gas production, separation factor, dry matter and organic matter digestibility, microbial mass production and production efficiency and methane production statistically analyzed in a randomized complete block design. Statistical analysis of data was performed using SAS (2006) software.

    Results and discussion

    The results showed that wheat straw compared to fresh or old bagasse had a higher content of DM, CP, ash, Total gas accumulation 24h (ml), digestibility of DM and OM and lower content of OM, NDF, ADF and ADL (P˂0/05). The ADL and NDF contents of fresh bagasse was lower than old bagasse (P˂0/05). Among the experimental diets, the highest content of DM and ash, and the lowest content of OM and ADF belonged to the diet containing 30 percent wheat straw (P˂0/05). Diets containing different levels of old or fresh bags had higher and lower NDF content, respectively, compared to the diet containing wheat straw (P˂0.05). The digestibility of DM and OM in the diet containing 30 percent of old and fresh bagasse tended to decrease compared to its lower levels (P = 0/08 and 0/07). In general, if the price of each kilogram of wheat straw is low compared to bagasse, it can be suggested that a maximum level of 22.5 percent of bagasse be used instead of wheat straw in the diet of ewes; Of course, the 30 percent bagasse level can also be used with caution. It is recommended to use fresh bagasse instead of old bagasse in the diet of ewes.

    Keywords: Fresh Bagasse, Old Bagasse, Wheat Straw, Chemical Composition, Digestibility Of Dry Matter, Organic Matter, Gas Production
  • ذبیح الله نعمتی*، رشید صفری، مقصود بشارتی

    این آزمایش با هدف بررسی تاثیر گذاری کربن فعال بر کاهش اثرات منفی آفلاتوکسین بر تولید گاز، قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی جیره غذایی انجام گرفت. آزمایش با فرض امکان کاهش اثرات منفی آفلاتوکسین به واسطه کربن فعال در قالب طرح کاملا تصادفی با شش تیمار و چهار تکرار در هر تیمار انجام گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل 1- جیره پایه (شاهد)، 2- جیره پایه + متانول ، 3- جیره غذایی آلوده با متانول حاوی آفلاتوکسین به میزان 800 نانوگرم در میلی لیتر مایع شکمبه، 4- جیره غذایی آلوده با آفلاتوکسین + هفت میلی گرم کربن فعال در 200 میلی گرم خوراک، 5- جیره غذایی آلوده با آفلاتوکسین + 75 میلی گرم کربن فعال در 200 میلی گرم خوراک، 6- جیره غذایی آلوده با آفلاتوکسین + 150 میلی گرم کربن فعال در 200 میلی گرم خوراک بودند. برای اندازه گیری میزان تولید گاز و قابلیت هضم، از شیشه های با حجم 100 میلی لیتر به روش کشت ثابت استفاده شد. نتایج نشان داد که تیمار آفلاتوکسین سبب کاهش معنی داری در تولید گاز، قابلیت هضم ماده خشک و آلی شد و با اضافه کردن سطوح مختلف کربن فعال، تولید گاز و قابلیت هضم ماده خشک و آلی افزایش یافت. غلظت نیتروژن آمونیاکی در گروه آفلاتوکسین حداکثر بود و با افزودن سطوح افزایشی کربن فعال غلظت آن کاهش یافت. عامل تفکیک، تولید توده زنده میکروبی و بازده تولید توده زنده میکروبی به طور مشخص در گروه آفلاتوکسین کمترین مقدار بود و با افزودن کربن فعال، افزایش یافتند. می توان نتیجه گرفت کربن فعال به عنوان توکسین بایندر عمل کرده و قادر است اثرات منفی آفلاتوکسین بر تخمیر شکمبه ای را کاهش دهد.

    کلید واژگان: آفلاتوکسین, تجزیه پذیری و ماده آلی, تولید گاز, کربن فعال, قابلیت هضم
    Zabihollah Nemati*, Rashid Safari

    The purpose of this experiment was to investigate the effect of activated carbon on reducing the negative effects of aflatoxin on gas production, digestibility of dry matter and organic matter of sheep diet ration under laboratory conditions. In this experiment, we assumed that activated carbon was able to reduce the negative effects of aflatoxin. This experiment was conducted in a completely randomized design with five treatments and four replicates per treatment. Expermental treatments were: 1- control (untreated diet), 2- control with methanol (control + methanol), 3- contaminated diet with methanol solution containing AFB1 at 800 ng/ml, 4- contaminated diet treated with activated charcoal at 7mg/200mg, 5-contaminated diet treated with activated carbon at 75 mg/200mg and 6-contaminated diet treated with activated carbon at 150 mg/200mg. To measure gas production and digestibility, glass bottles with a volume of 100 ml was used in a constant culture. All bottles were purged with anaerobic CO2, sealed with rubber stoppers and incubated in a water bath for 96 h at 39 degree centigrade and their gas production at 0, 12, 24, 36, 48, 60, 72, 84, 96 h incubation times was measured. The amount of gas produced was measured by means of a pressure gauge. The results showed that aflatoxin B1 treatment decreased the amount of gas production but the amount of gas production was increased in treated group as supplemented activated carbon level increased (p <0.05). Regarding the digestibility of dry matter and organic matter, there is a similar process to gas production, where aflatoxin treatment reduces both, but in treated group as supplemented activated carbon level increased the amount of them increases (p <0.05). Ammonia N concentration was highest in aflatoxin group and declined with addition of increasing level of activated carbon. Partitioning factor, microbial mass and efficiency of microbial synthesis were distinctly lower in aflatoxin group than other groups (p <0.05). However, treatments that containing high level of activated carbon had higher Partitioning factor, microbial biomass production and efficiency of microbial synthesis. It can be concluded that activated carbon has the potential to improve detrimental effect of aflatoxin on ruminal fermentation.

    Keywords: Aflatoxin, Activated Carbon, Degradability, Organic Matter, Digestibility, Gas Production
  • ذبیح الله نعمتی*، رشید صفری، نامدار کامرانی، مقصود بشارتی، محمدرضا شیخلو

    هدف از انجام این مطالعه، بررسی تاثیر سطوح مختلف آفلاتوکسین بر تولید گاز، فراسنجه های شکمبه ای و قابلیت هضم ماده خشک و آلی جیره غذایی گوسفند در شرایط آزمایشگاهی بود. این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با 5 تیمار و 4 تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل 1-جیره غذایی بدون آفلاتوکسین و متانول (شاهد)، 2- جیره غذایی شاهد همراه با متانول 3- جیره غذایی همراه با متانول حاوی 400 نانوگرم آفلاتوکسین B1 در میلی لیتر، 4- جیره غذایی همراه با متانول حاوی 800 نانوگرم آفلاتوکسین B1در میلی لیتر 5- جیره غذایی همراه با متانول حاوی 1200 نانوگرم آفلاتوکسین B1در میلی لیتر مایع شکمبه بودند. برای اندازه گیری میزان تولید گاز و قابلیت هضم، از شیشه های مخصوص با حجم 100 میلی لیتر به روش کشت ثابت استفاده شد. تیمارها در زمان های0، 12، 24، 36، 48، 60، 72، 84، 96 ساعت انکوباسیون و میزان گاز تولیدی به کمک فشارسنج در دمای 39 درجه سانتی گراد اندازه گیری شد. نتایج به دست آمده نشان داد که تیمارهای دارای سطوح بالای آفلاتوکسین، به خصوص سطح 1200 نانوگرم درمیلی لیتر مایع شکمبه، سبب کاهش معنی داری در تولید گاز در مقایسه با تیمارهای فاقد آفلاتوکسین شدند. افزودن سطوح مختلف آفلاتوکسین B1 سبب کاهش معنی داری در قابلیت هضم ماده خشک و آلی، تولید توده میکروبی و عامل تفکیک پذیری در مقایسه با تیمار شاهد گردید. نتایج این مطالعه نشان داد شرایط تخمیری محیط کشت در سطح پایین آفلاتوکسین چندان تحت تاثیر قرار نمی گیرد و میکروارگانیسم های شکمبه ای توانایی خنثی سازی آفلاتوکسین را دارد. ولی با افزایش سطح آفلاتوکسین در جیره غذایی، میزان تولید گاز، تولید توده میکروبی، عامل تفکیک پذیری و قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی به طور قابل ملاحظه ای کاهش یافت. بنابراین می توان نتیجه گرفت آفلاتوکسین سبب تغییر فرآیند های تخمیری شکمبه همراه با کاهش تجزیه پذیری مواد خوراکی می شود که این تغییرات وابسته به غلظت آفلاتوکسین B1 است.

    کلید واژگان: آفلاتوکسین, تولید گاز, قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی
    Zabihollah Nemati*, Rashid Safari, Namdar Kamrani, Magsoud Besharati, Mohammadreza Sheikhlou

    The aim of this study was to investigate the effect of different levels of aflatoxin on the gas production, in vitro fermentation parameters, dry matter and organic matter digestibility of sheepchr('39')s diet. This experiment was conducted in a completely randomized design with 5 treatments and 4 replicate per treatment. The treatments included 1.diet without aflatoxin and methanol (control), 2.control with methanol, 3.diet containing 400 ng / ml of aflatoxin B1, 4.diet containing 800 ng / ml of aflatoxin B1, and 5.diet containing 1200 ng / ml of aflatoxin B1 in ruminal fluid. Treatments were incubated at 0, 12, 24, 36, 48, 60, 72, 84, 96 hours and the amount of gas produced was measured using a barometer at 39 °C. The results showed that treatments with high levels of aflatoxin, especially 1200 ng / ml rumen fluid, significantly decreased gas production compared to those without aflatoxin. Addition of different levels of aflatoxin significantly decreased dry matter and organic matter digestibility, microbial mass production, and biodegradability index compared to control group. The results of this study showed that rumen microorganisms have the ability to neutralize aflatoxin at low levels and fermentation conditions are not significantly affected. With increasing level of aflatoxin in the diet, the gas production, digestibility of dry matter and organic matter, and also microbial mass production and PF was reduced. Therefore, it can be concluded that aflatoxin modifies ruminal fermentation processes with reduced nutrient degradability, which is dependent on aflatoxin concentration.

    Keywords: Aflatoxin, Gas production, Digestibility of dry matter, organic matter
  • محسن قیاسوند، کامران رضا یزدی، مهدی دهقان بنادکی
    این آزمایش به منظور تعیین ارزش غذایی کاه کلزا و تاثیر آن بر عملکرد پروار گوساله های نر هلشتاین انجام شد. کاه کلزا)واریته اوکاپی(از مزرعه تحقیقاتی موسسه اصلاح نهال و بذر کشور تهیه شد. کاه کلزا با استفاده از اوره، ملاس،آمونیاک، سود یا پراکسید فراوری شده و نمونه های فراوری شده به مدت 22 روز در کیسه های پلاستیکی نگهداری شدند. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با 7 تیمار و 3 تکرار در هر تیمار شامل 1 کاه کلزای فراوری نشده)شاهد(، - 3 و - - / 3 % ماده خشک کاه(، 3 کاه کلزای فراوری شده با اوره + ملاس)به ترتیب 5 / 2 کاه کلزای فراوری شده با اوره) 5 3 درصد ماده خشک(5 کاه کلزای فراوری شده با - - / 2 درصد ماده خشک(، 4 کاه کلزای فراوری شده با آمونیاک) 5 سود) 5 درصد ماده خشک(، 6 کاه کلزای فراوری شده با سود+ پراکسید)به ترتیب 5 و 2 درصد ماده خشک(، 7 کاه - - کلزای فراوری شده با آب) 71 % ماده خشک(انجام شد. جهت مطالعه تجزیه پذیری از سه راس گاو هلشتاین ماده غیر 72 و 66، 42، 24، 12، 6، 676 کیلو گرم استفاده شد. نمونه های خوراکی در زمان های 3 ± شیرده با متوسط وزن 15 ساعت در شکمبه گاوها قرار داده شدند. مقادیر تجزیه پذیری ماده خشک، ماده آلی و دیواره سلولی آنها با استفاده از نرم افزار Neway محاسبه شد. در قسمت دوم آزمایش جهت بررسی تاثیر کاه فراوری شده بر عملکرد پروار گوساله 266 کیلوگرم در قالب یک طرح کاملا ± های نرهلشتاین، تعداد 16 راس گوساله نر هلشتاین با میانگین وزن اولیه 64 تصادفی با 2 جیره آزمایشی و 2 تکرار برای هر جیره استفاده شد. طول مدت این بخش آزمایش 66 روز بود. خوراک صرفی به صورت روزانه و افزایش وزن دام ها به صورت ماهانه اندازهگیری شد. نتایج قسمت اول آزمایش نشان داد که کاه کلزای فراوری شده با اوره یا اوره+ملاس، دارای درصد پروتئین خام بیشتری نسبت به شاهد بود. دیواره لولی6/ کاه کلزای فراوری شده با اوره+ملاس، سود یا سود+پراکسید به طور معنی دار کاهش یافت) 65 P< (. فراوری اوره+ملاس توانست باعث تفاوت معنیدار بخش سریع تجزیه شونده) a(ماده خشک و ماده آلی با شاهد شود 6/65(P< (. تاثیر فراوری ها بر بخش کند تجزیه شونده) b(ماده خشک و ماده آلی برای فراوری های سود،6/ سود+پراکسید، اوره یا آب به طور معنی دار بیشتر از شاهد بود) 65 P< (. با توجه به نتایج این پژوهش فراوری کاه کلزا با سودو سود+پراکسید توصیه می شود. نتایج حاصل بخش دوم نشان داد که وزن نهایی، افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل غذایی هردو گروه از گوساله تفاوت معنی داری نداشت ولی ماده خشک مصرفی در گروه گوساله های تغذیه شده با کاه کلزای فراوری نشده به طور معنی دار کمتر از گوساله های تغذیه شده با کاه کلزای فراوری شده بود.
    نتایج حاصل از قابلیت هضم بین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
    کلید واژگان: تجزیه پذیری, دیواره سلولی, فراوری شیمیایی, کاه کلزا, گاو هلشتاین, ماده خشک, ماده آلی
    M. Ghiasvand, K. Rezayazdi, M. Dehghan Banadaki
    This experiment was carried out in order to determine of nutritive value of canola straw and its effect on fattening performance of male Holstein cluves. Canola straw (okapy variety) was provided from the seed and plant improvement Institute, Karaj, Iran. Canola straw was processed by urea, molasses, ammonia, peroxide and was stored in plastic bags for 28 days. This experiment was conducted in a completely randomized design with 7 treatments and 3 replicates in each treatment. Treatments included: 1 - not processed canola straw (control), 2- processed with urea (5.3 % of DM), 3- processed with urea + molasses (5.3 % of DM urea + 2 % of DM molasses of DM), 4- processed with ammonia (5.3% of DM) 5- processed with sodium hydroxide (5 % of DM), 6- processed with peroxide + sodium hydroxide (5% of DM sodium hydroxide + 2 % of DM hydrogen peroxide), 7- processed with water (71 % of DM). The rates of degradation of the treatments were evaluated in an in situ experiment using three non-lactating Holstein cows with average body weight of 670±15 kg. Experimental treatments were incubated intraruminally for 0, 3, 6, 12, 24, 48, 72 and 96 hours. Degradability parameters were calculated for dry matter, organic matter and cell wall by Neway software. In the second section were used 16 calves with average initial weight 266±64 kg to test the effect of straw processed on fattening performance of male Holstein calveswith average initial weight 266±64 kg. This experiment was conducted in a completely randomized design with two experimental diets and 8 replicates for each diet. This noitces was done in 90 day. Feed intake was measured daily and body weight was measured monthly. The results of the first section showed that canola straw processed with urea and urea + molasses had the highest CP percentage. Processing of canola straw with urea + molasses, sodium hydroxide and sodium hydroxide + peroxide significantly decreased the cell wall content. Processing with urea + molasses made significant difference in (a) parameter of DM and OM (p <0.05). Effects of processing with sodium hydroxide, sodium hydroxide + peroxide, urea and water on parameter of (b) for DM and OM were significant (p <0.05). On the base of present results, processing of canola straw with sodium hydroxide and sodium hydroxide + peroxide was suggested. The results of second part showed that the final weight, daily gain and feed conversion ratio was not significantly different in the both of calves groups.The dry matter intake in calves that fed with unprocessed canola straw was significantly less than calves fed processed. Results of the digestibility was not significant different between the two groups.
    Keywords: degradation, Cell wall, Chemical processing, Rapeseed straw, Holstein cow, Dry matter, Organic matter
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال