جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "effluent" در نشریات گروه "شیلات"
تکرار جستجوی کلیدواژه «effluent» در نشریات گروه «کشاورزی»-
در این پژوهش، تاثیر پساب خروجی از استخرهای پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان بر عملکرد، غلظت و میزان برداشت عناصر نیتروژن، فسفر و عناصر کم مصرف در ذرت علوفه ای در ایستگاه تحقیقات دامپروری و کشاورزی گلپایگان در استان اصفهان بررسی شد. تعداد 45000 عدد ماهی قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزن 2±10 گرم به طور یکسان در 9 استخر (3/1×2/2×20 متر) رهاسازی و به مدت شش ماه پرورش داده شدند. آزمایش در قالب طرح بلوک های کاملا تصادفی با پنج تیمار و سه تکرار به اجرا در آمد. تیمار ها شامل 1) آبیاری با آب چاه بدون کود به عنوان شاهد، 2) آبیاری با آب چاه همراه با مصرف کودهای شیمیایی اوره، سوپر فسفات تریپل و سولفات پتاسیم بر اساس آزمون خاک، 3) آبیاری با آب خروجی از استخر پرورش ماهی بدون افزودن کود، 4) آبیاری با آب خروجی از استخر پرورش ماهی همراه با مصرف کودهای شیمیایی و 5) آبیاری با آب خروجی از استخر پرورش ماهی به همراه مصرف کودهای شیمیایی به میزان 50 درصد بود. نتایج نشان داد که استفاده از پساب استخرهای ماهی باعث افزایش عملکرد ذرت و غلظت عناصر روی، مس، نیتروژن، فسفر، منگنز و آهن به طور معنی داری در اندام هوایی گیاه ذرت شده است (05/0>p). استفاده از پساب استخر و 50 درصد کود شیمیایی موجب 44 درصد افزایش عملکرد ذرت نسبت به شاهد شده است. علاوه براین، استفاده از آب استخر با کود شیمیایی سبب افزایش معنی دار جذب عناصر آهن، روی، مس و منگنز از خاک به وسیله گیاه ذرت نسبت به تیمار شاهد گردید (05/0>p). بیشترین عملکرد ذرت با مقدار 67/73 تن در هکتار با تفاوت معنی داری برای تیمار آبیاری با پساب استخرهای پرورش ماهی به اضافه کود شیمیایی در مقایسه با تیمار شاهد با 4/44 تن در هکتار مشاهده شد (05/0>p). بیشترین و کمترین عملکرد ذرت به ترتیب در آبیاری با پساب استخرهای پرورش ماهی همراه با کود شیمیایی و تیمار شاهد به مقدار 7/73 و 4/44 تن در هکتار به دست آمد که با یکدیگر اختلاف معنی داری داشتند (05/0>p). بنابراین، استفاده از پساب استخر پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان نه تنها باعث افزایش عملکرد ذرت شده بلکه کارآیی کود مصرفی را نیز به طور معنی داری افزایش داده است.
کلید واژگان: پساب, خاک, ذرت, عناصر غذایی, پرورش ماهیIn this study, the effect of the effluent from rainbow trout ponds was investigated on the yield, concentration and uptake of nitrogen, phosphorus and micronutrients on the silage corn in the Golpayegan research station for Husbandry and Agriculture in Isfahan. 45000 fish with an average weight of 10 ± 2 g were uniformly divided in 9 ponds (20 × 2.2 × 1.3 m) for six months. The research was conducted in a complete randomized block design with five treatments in triplicate. The treatments were included 1) irrigation with well water without any fertilizer as the control, 2) irrigation with well water and use of urea, triple superphosphate and potassium sulfate as the fertilizers, 3) irrigation with fish ponds effluents without any fertilizer, 4) irrigation with fish ponds effluents and use of the fertilizer, and 5) irrigation with fish ponds effluents with 50 percent of the fertilizer. Results showed that the use of fish ponds effluents significantly caused increasing in corn yield and concentration of zinc, cupper, nitrogen, phosphorus, manganese and iron (p<0.05). In addition, using fish ponds effluents with the 50% of chemical fertilizer led to increase corn yield by 44 percent compared to the control group (p<0.05). Moreover, the uptake of iron, zinc, copper and manganese by corn were increased significantly compared to the control group through use of fish ponds effluents water with fertilizer (p<0.05). The highest and lowest yield of corn was obtained in the irrigation with the effluent of fish ponds effluents coupled with chemical fertilizers and the control group, equal to 73.7 and 44.4 tons per hectare, respectively, which had significant difference with each other (p<0.05). Therefore, the use of fish farm effluents for production of corn not only increased the yield but also dramatically enhanced fertilizer utilization.
Keywords: Effluent, Soil, Corn, Nutrition elements, Fish culture -
تحقیق حاضر به منظور بررسی فعالیت ضدمیکروبی ریزجلبک جنس سندسموس Scenedesmus sp.و اسپیرولینا پرورش یافتهSpirulina platensis در محیط کشتBG-11 و پساب تاسیسات آب شیرین کن واحد بندرترکمن- استان گلستان در ممانعت از رشد، تکثیر باکتری گرم مثبت استافیلوکوکوس اوریوس Staphylococcus aureus و گرم منفی اشرشیا کلیEscherichia coli صورت گرفت. جلبک ها به روش آبی- الکلی به نسبت (500 سی سی الکل و 50 سی سی آب مقطر) عصاره گیری شده و تعیین حداقل غلظت بازدارندگی (MIC) با روش Broth micro dilution (پلیت های 96 خانه) بررسی شد و با میزان فعالیت ضدباکتریایی رشد یافته در آب محیط زیست معمول خود مقایسه شدند. نتایج دو باکتری مذکور در حضور غلظت های مختلف عصاره آبی- اتانولی طی 24 ساعت نشان داد که در عصاره استخراج شده جنس سندسموس و اسپیرولینا پرورش یافته در محیط کشت BG-11 و رقت های 50 و100 درصد پساب، در برابر باکتری های استافیلوکوکوس اوریوس و اشرشیا کلی طی (24 ساعت) حداقل غلظت مهارکنندگی (MIC) وجود نداشت. عصاره سندسموس پرورش یافته در BG-11 با غلظت 25 و 50 میلی گرم در میلی لیتر نسبت به اسپرولینا در ساعات اولیه میزان حجم باکتری اشرشیا کلی بیشتری دارد. با افزایش غلظت میزان حجم باکتری در ساعات اولیه کمتر می شود. عصاره اسپیرولینا پلاتنسیس پرورش یافته در BG-11 نسبت به سندسموس در ساعات اولیه مقاومت بالایی به باکتری استافیلوکوکوس نشان دادند. لذا در همه غلظت های دو عصاره طی زمان (2-4 ساعت) افزایش حجم باکتری استافیلوکوکوس نشان دادند. بنابراین اسپیرولینا پرورش یافته در پساب 100درصد نسبت به سندسموس در ساعات پایانی روند ثابتی را داشته و مقاومت بیشتری در برابر استافیلوکوکوس را نشان دادند.
کلید واژگان: آب شیرین کن, تصفیه زیستی, پساب, میکروجلبکThe aim of this study was investigating the antimicrobial activity of microalgae Sandosmus and Spirulina cultivated in the BG-11 culture medium and the effluent of the desalination facility of Bandar Turkmen unit, Golestan province, in inhibiting the growth of Gram-positive (Staphylococcus aureus) and Gram-negative (Escherichia coli) bacteria. Algae were extracted by water-alcohol method in proportion (500cc of alcohol and 50cc of distilled water) and determination of minimum inhibitory concentration (MIC) was checked by broth micro dilution method (96 house plates), and were compared to their usual environment with the amount of antibacterial activity grown in water. The results of two mentioned bacteria in the presence of different concentrations of aqueous-ethanolic extract within 24 hours showed that in the extract of the genus Sandosmus and Spirulina grown in BG-11 culture medium and 50 and 100% effluent dilutions, there was no antibacterial effect against Escherichia coli and Staphylococcus aureus bacteria during (24 hours). Sandosmus extract grown in BG-11 with 25 and 50 concentrations had higher E. coli bacteria volume than spirulina in the early hours. As the concentration increases, the volume of bacteria decreases in the early hours. Spirulina extract grown in BG-11 showed high resistance to Staphylococcus bacteria in the early hours compared to Sendesmus. Sendesmus extract grown in 50% wastewater compared to Spirulina had the highest amount of E. coli bacteria in the final hours, so it showed a high resistance to E. coli compared to spirulina. Also, in the extract of Sandosmus grown in 50% wastewater at concentrations of 25, 100 and 200 mg/ml in the final hours, the volume of Staphylococcus bacteria was higher than the concentration of 50 mg/ml, and in spirulina there was a constant trend in the final hours. In both extracts grown in 100% wastewater against E. coli bacteria in all concentrations within 4 hours, they showed the highest amount of bacteria. Therefore, in all concentrations of both extracts, they showed an increase in the volume of Staphylococcus bacteria over time (2-4 hours). Therefore, spirulina grown in 100% wastewater had a stable trend in the last hours compared to Sandosmus and showed more resistance to staphylococcus.
Keywords: Microalgea, Biological treatment, Effluent, Desalination plant -
یکی از الزامات اصلی در تصفیه پساب، نیاز به حذف مواد مغذی مخصوصا نیتروژن و فسفر می باشد که می تواند در صورت تخلیه در منابع آبی منجر به یوتریفیکاسیون این منابع شود. بسیاری از محققان پساب را به عنوان منبع مواد مغذی جهت کشت ریز جلبک ها دانسته، که منجر به کاهش آلودگی پساب تا سرحد استاندارد تخلیه می گردد. در این بررسی، کاربرد پساب لبنی درکشت ریز جلبک Spirulina platensis باهدف تصفیه و حذف مواد مغذی و هم چنین میزان زیتوده تولیدی موردمطالعه قرار گرفت و به این ترتیب، دو غلظت از ریز جلبک S. platensis (05/0 و 1/0 گرم بر لیتر) در سه رقت از (25، 50، 75 درصد) پساب لبنی کشت داده شد. نتایج نشان داد که هر دو فاکتور غلظت های متفاوت ریز جلبک و رقت های مختلف پساب نقش موثری در جذب مواد مغذی و تولید زیتوده ریز جلبک داشته اند. بالاترین درصد حذف نیترات، فسفات، آمونیاک (03/98، 14/74، 44/97 درصد) و هم چنین حداکثر میزان زیتوده (01/0±920/0 گرم بر لیتر) مربوط به رقت 25درصد پساب و غلظت ثانویه ی ریز جلبک بود. درواقع، غلظت ثانویه ی ریز جلبک (1/0 گرم بر لیتر) نسبت به غلظت اولیه (05/0گرم بر لیتر) عملکرد بهتری ارایه داده و موفق به حذف مقادیر بیش تری از مواد مغذی شد. به این ترتیب، پساب لبنی محیط کشت مناسبی جهت رشد ریز جلبک S. platensis بوده و با کاهش درصد رقیق سازی از 75% به 25% و افزایش میزان مواد مغذی در دسترس، میزان زیتوده حاصل افزایش می یابد.
کلید واژگان: پساب, صنایع لبنی, Spirulina platensis, تصفیهOne of the main requirements in wastewater treatment is the need to remove nutrients, especially nitrogen and phosphorus, which can lead to eutrophication of these sources if they are discharged to water sources. In this study, the application of dairy effluent in the cultivation of Spirulina platensis was studied with the aim of treatment and removing nutrients and also the amount of biomass produced. Thus, two concentrations of Spirulina platensis (0.05 and 0.1 g/l) were cultured in three dilutions (25, 50, 75%) of dairy effluent. The results showed that both factors of different concentrations of microalgae and different dilution of effluent had an important role in nutrient absorption and biomass production. The highest percentages of nitrate, phosphate, ammonia removal (98.03, 74.14, 97.44%) as well as maximum biomass (920 ± 0.09 g/l) were related to 25% dilution of the effluent and secondary microalgae concentration. In fact, the secondary concentration of microalgae (0.1 g/l) performed better than the primary concentration (0.05 g/l) and succeeded in removing higher amounts of nutrients. Thus, dairy effluent is a suitable culture medium for the growth of Spirulina platensis and by reducing the dilution percentage from 75% to 25% and increasing the amount of available nutrients, the amount of biomass increases.
Keywords: effluent, dairy industry, Spirulina platensis, treatment -
آلودگی آب یک مشکل بزرگ جهانی است که بر گیاهان و موجودات زنده اثر می گذارند. عوامل تاثیرگذار بر آلودگی آب شامل آلایندهای صنعتی، کشاورزی و انسانی است. رودخانه قره سو از لحاظ آلودگی به دلیل مصارف آب رودخانه در بخش کشاورزی و آبزی پروری از اهمیت زیادی برخوردار است. در تحقیق حاضر، تاثیر مزارع پرروش ماهی و نوع بستر رودخانه بر فراوانی جوامع ماکروبنتوزی مورد بررسی قرار گرفت. به همین منظور چهار ایستگاه: 1) ایستگاه بالادست و قبل از مزارع پرورش ماهی (به عنوان ایستگاه شاهد)، 2) ایستگاه بین مزارع پرورش ماهی، 3) ایستگاه آخر مزارع و 4) ایستگاه پایین دست به فاصله 4 کیلومتری از آخرین مزرعه پرورش ماهی تعیین گردید. نمونه برداری از ماکروبنتوزها و بستر رودخانه در دو فصل زمستان و بهار انجام شده و فراوانی آنها در ایستگاه ها و ماه های نمونه برداری محاسبه شد. بیشترین فراوانی مربوط به خانواده های شیرونومیده (1456 تعداد در متر مربع) و سیمولیده (2737 تعداد در متر مربع) از راسته دوبالان[1] بود که به ترتیب در ایستگاه های پساب 2 و ایستگاه پایین دست در فصل زمستان مشاهده شدند. همچنین جنس بستر رودخانه برای تعیین همبستگی با گونه ماکروبنتوز مشخص گردید. ماکروبنتوزهای شناسایی شده در گروه های تغذیه ای طبقه بندی شدند و ارتباط بین آنها با جنس بستر با استفاده از همبستگی پیرسون مشخص گردید. میزان ارتباط گونه های مختلف ماکربنتوز با ایستگاه ها و ماه های نمونه برداری با استفاده از نرم افزار Canoco و آنالیز آماری CCA یافت شد. مطالعه حاضر نشان داد که پساب مزارع پرروش ماهی بر فراوانی ماکروبنتوزهای رودخانه قره سو تاثیرگذار بوده است که علت آن می تواند به دلیل افزایش مواد مغذی آب رودخانه در اثر رهاسازی پساب و نیز کاهش دما و کاهش تجزیه مواد مغذی در فصل زمستان باشد. بنابراین، براساس یافته ها حضور گروه های تغذیه ای مختلف ماکروبنتوز متاثر از نوع بستر رودخانه و فصول مختلف سال است.
کلید واژگان: فراوانی, پساب, کیفیت آب, ماکروبنتوز, رودخانه قره سوWater pollution is a major global problem that affects plants and living organisms. Factors affecting water pollution include industrial, agricultural, and human pollutants. Qarasu river is very important in terms of pollution due to the use of river water in the agriculture and aquaculture sectors. In this research, the effect of intensive fish farms and the riverbed material was investigated on the abundance of macrobenthic communities. For this purpose, four stations 1) the station upstream and before the fish farms (as control station), 2) the station between the fish farms, 3) the last station of the farms, and 4) the downstream station at a distance of 4 km from the last farm were selected. A sampling of the macrobenthos and riverbeds was done in two seasons, winter and spring, and their frequency was calculated in the sampling stations and months. The highest abundance was related to the family’s Chironomidae (1456 numbers per m2) and Simolidae (2737 numbers per m2) from the Diptera order, which were observed in the effluent of station 2 and station 4 in the winter season, respectively. In addition, the type of the river bed was determined to find the correlation with macrobenthic species. The identified macrobenthos was classified into trophic groups and the relationship with the type of substrate was determined using the Pearson correlation. The correlation of different macrobenthic species with sampling stations and months was found using Canoco software and CCA statistical analysis. The present study showed that the effluent from intensive fish farms had an effect on the abundance of macrobenthos in the Qarasu River, which could be due to the increase in nutrients in the river water from the release of the effluent, and decrease in temperature and decrease in the decomposition of nutrients in the winter season. Therefore, based on the findings, the presence of different functional macrobenthic groups is affected by the type of riverbed and different seasons of the year.
Keywords: Abundance, effluent, water quality, macrobenthos, Qarasu River -
هدف این مطالعه، ارزیابی اثر پساب مزرعه تکثیر و پرورش قزل آلای رنگین کمان روی برخی خصوصیات فیزیکوشیمیایی و شاخص های زیستی آب رودخانه دریاسر (استان مازندران) بود. نمونه برداری از 5 ایستگاه از آب و کفزیان بصورت دو هفته یکبار در فصل تابستان 1390 انجام شد. ایستگاه شاهد قبل از ورودی استخر و ایستگاه های های بعدی در فاصله 35، 125، 400، 750 متری بعد از خروجی انتخاب شدند. نتایج نشان داد که فعالیت مزرعه باعث اختلاف معنی دار در بیشتر کمیت های فیزیکوشیمیایی آب نشد (05/0<P) ولی اختلاف ترکیبات ازته و فسفره آب، در قبل و بعد از خروجی مزرعه، معنی دار بود (05/0>P). ارزیابی شاخص های زیستی حاکی از سلامت رودخانه دریاسر دارد. بنظر می رسد به سبب تناژ تولیدی پایین مزرعه (حدود 20 تن) و سطح مطلوب مدیریت مزرعه، پساب ورودی به رودخانه دریاسر تاثیر نامطلوب چندانی بر سلامت آب نداشته و میزان کمیت های شیمیایی آب در محدوده استانداردهای ملی تخلیه پساب در آب های سطحی می باشد.کلید واژگان: مزرعه قزل آلای رنگین کمان, پساب, بزرگ بی مهرگان کفزی, خصوصیات فیزیکوشیمیایی, رودخانه دریاسرThe aim of this study was to assess the impact of trout farm effluent on some physicochemical and characteristics biotic indices in Daryaser River (Mazandaran Province). Sampling of water and macrobentic fauna were done in 5 stations (control, in before influent of farm; and other stations include; in 35, 125, 400 and 750 m after effluent were selected in two weekly in summer, 2011. Results showed that farm effluent was not significant difference in many physicochemical parameters (P>0.05) except nitrate and phosphate parameters in before and after farm effluent. An assessment of biotic indices indicates the health of the Daryasar River. It seems, for low production capacity of the farm and its suitability management, the drainage into Daryasar River has little adverse effects on water health and chemical quantities are in the scope of national standards for effluent discharge in surface water.Keywords: Trout farm, effluent, macrobenthic fauna, physicochemical parameters, Daryasar River
-
در این تحقیق کیفیت آب رودخانه قره سو در محدوده کارگاه های پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان در قالب 4 ایستگاه شامل ایستگاه بالادست (به عنوان ایستگاه شاهد)، ایستگاه بین کارگاه ها، ایستگاه آخر مزارع و ایستگاه پایین دست به فاصله 4 کیلومتری از آخرین مزرعه طی 6 ماه در فصل های زمستان 1394 و بهار 1395، هر 45 روز یکبار بررسی شد. هدف از این تحقیق بررسی پارامترهایی شامل دما، آمونیاک، قلیائیت، نیترات، نیتریت، هدایت الکتریکی، اکسیژن محلول، pH، مواد معلق و محلول آب در ایستگاه های مورد نظر بود. نتایج نشان داد که بیشترین و کمترین میزان آمونیاک مربوط به ایستگاه های بین کارگاه ها و پایین دست به ترتیب به مقدار 23/0±58/0 و 13/0±15/0 میلی گرم بر لیتر به دست آمد که به طور معنی داری با هم تفاوت داشتند (05/0>p). همچنین میزان نیتریت در ایستگاه آخر مزارع به میزان 04/0±15/0 میلی گرم بر لیتر به طور معنی داری بالاتر از ایستگاه های دیگر بود (05/0>p). از نظر زمان نمونه برداری حداکثر میانگین آمونیاک و نیترات به ترتیب در ماه های دی و اردیبهشت به دست آمد. حداقل میزان قلیائیت، هدایت الکتریکی و نیتریت در خرداد ماه مشاهده شد که با سایر ماه ها تفاوت معنی داری داشتند (05/0>p). براساس آنالیز آماری PCA (تحلیل مولفه های اصلی) دما، اکسیژن محلول و قلیائیت بیشترین تاثیر مثبت و pH بیشترین تاثیرگذاری منفی را نشان دادند. با افزایش دما، میزان نیترات نیز در محیط افزایش داشت ولی برعکس افزایش آمونیاک در آب با کاهش دما در ارتباط بود. در تحلیل مولفه های اصلی براساس همبستگی ایستگاه ها با نتایج، اکثر فاکتورهای بررسی شده در ایستگاه های بین کارگاه ها و پایین دست مقادیر بیشتری را از خود نشان دادند. در جمع بندی می توان گفت که خروجی پساب مزارع پرورش ماهی در ایستگاه بین کارگاه ها بیشترین تاثیر را بر کیفیت آب نشان دادند.کلید واژگان: فیزیکوشیمیایی, کارگاه پرورش ماهی, قره سو, پساب, کیفیت آبIn this research, the water quality of Gharehsou River within the fish farms in the 4 stations including the upstream station (as a control station), the station between farms, the station after the last farms and downstream after 4 km away from the last fish farm, was surveyed every 45 days from the December 2015 to May 2016. The purpose of this study was to investigate parameters including water temperature (˚C), dissolved oxygen (DO), electrical conductivity (EC), pH, alkalinity, ammonia, nitrate, nitrite, TDS and TSS at the desired stations. The results showed that the highest and lowest levels of ammonia in stations between farms and downstream were found 0.58 ± 0.23 mg.l-1 and 0.15 ± 0.13 mg.l-1, respectively, which was significantly differed (pKeywords: Physicochemical, Fish farm, Gharehsou, effluent, Water quality
-
هدف از این مطالعه بررسی پساب حاصل از یک کارگاه پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان (O. mykiss) واقع در استان گلستان و تاثیرات آن بر فاکتورهای کیفی آب می باشد. نمونه ها هر بیست روز یکبار به مدت چهار ماه از آب ورودی و خروجی کارگاه گرفته شد. نتایج حاصل از آزمایشات نشان داد که این کارگاه بر فاکتورهایی از قبیل دما، اسیدیته، DO، TSS، NO2-، -NO3، NH3 تاثیر قابل توجه و معنی داری داشته است. مقادیر DO از آب ورودی به سمت پساب خروجی کاهش معنی داری را نشان داد، همچنین مقادیر pH، TSS، NO2-، -NO3، NH3 از آب ورودی به خروجی کارگاه پرورشی، افزایش یافت. طبق این مطالعه مشخص شد که در اثر تغییر شرایط محیطی و افزایش شدت فعالیت پرورشی کارگاه، پساب حاصله از فعالیت پرورشی اثرات بیشتری بر کیفیت آب داشته و سبب تغییراتی در فاکتورهای فیزیکوشیمیایی آن گردیده است.کلید واژگان: O, mykiss, پساب, عوامل فیزیکوشیمیایی, کیفیت آبThe purpose of this study was to assess the effluents from a rainbow trout (O. mykiss) farm located in Golestan Province, and their impact on the water quality. Water samples were taken from input and output waters of farm every 20 days during four months. Water quality analysis results showed that rainbow trout farm had a significant impact on temperature, pH, TSS, Dissolved Oxygen (DO), No2, No3, and NH3 concentrations. The amount of dissolved oxygen (DO) in the effluent water of farm decreased compared to the water input significantly, while the values of pH, TSS, NO2, NO3, NH3, increased. According to the results of this study, the water quality and physicochemical factors are influenced by the effluent from rainbow trout farm due to the changes in the environmental conditions and the farm activities.Keywords: O. mykiss, Effluent, Physicochemical factors, Water quality
-
کیفیت آب رودخانه تجن در استان مازندران براساس جوامع بی مهرگان کف زی و شاخص های فیزیکی و شیمیایی با نمونه برداری ماهانه از 6 ایستگاه در 80 طول کیلومتر از این رودخانه از از مهر 1390 تا شهریور 1391 (یک سال) بررسی شد. نمونه برداری از بی مهرگان کف زی با دستگاه سوربر با ابعاد 30/5×30/5 سانتی متر و با چشمه تور 60 میکرون با 3 تکرار در هر ایستگاه انجام شد. بزرگ بی مهرگان کف زی شناسایی شده در این مطالعه به 31 خانواده، 12 راسته و 5 رده تعلق داشتند که کمترین و بیشترین فراوانی در کل ایستگاه های مورد مطالعه به ترتیب مربوط به خانواده Psychodidae و Chironomidae بود. بر اساس نتایج شاخص زیستی هیلسنهوف (Hilsenhoff Family Biotic Index)، ایستگاه های مطالعاتی در 4 طبقه کیفی عالی، خوب، مناسب و نسبتا ضعیف قرار گرفتند که به ترتیب ایستگاه 1 و 5 کمترین و بیشترین مقدار شاخص زیستی هیلسنهوف را نشان دادند. همچنین بیشترین مقدار شاخص تنوع شانن- وینر در ایستگاه 1 و کمترین مقدار در ایستگاه 2 مشاهده شد. بررسی شاخصه های فیزیکی و شیمیایی بیانگر کاهش اکسیژن محلول در ایستگاه های 2 و 5 و افزایش TDS در ایستگاه 2 و نیتریت و آمونیوم در ایستگاه 3 بود. نتایج همبستگی پیرسون بین شاخص های زیستی و متغیرهای فیزیکوشیمیایی ارتباط معناداری را بین DO،TDS ، EC، PO4 و سرعت جریان با شاخص های HBFI و تنوع شانن نشان داد. این تحقیق نشان داد که به طور کلی آلودگی های وارد شده به ایستگاه های 2 و 5 کیفیت آب این ایستگاه ها در رودخانه تجن را کاهش داده است.کلید واژگان: بی مهرگان کف زی, پساب, شاخص هیلسنهوف, شاخص تنوع, رودخانه تجنBased on the macro-invertebrate community and physico-chemical indices, water quality of the Tajan River in 6 stations along 80 km of the river length was assessed. Monthly sampling was conducted for one year (September 2011 to August 2012), using a surber with 30.5 × 30.5 cm dimensions and a 60μ mesh net for the benthic invertebrates sampling. The identified macro-invertebrates belonged to 31 families, 12 orders and 5 classes, the highest and the lowest abundance of which belonged to Psychodidae and Chironomidae, respectively. Based on Hilsenhoff Family Biotic Index, the research stations were classified into 4 qualitative categories, viz. excellent, good, fair, and fairly poor. Stations 1 and 5, respectively, showed the highest and lowest HFBI index. The highest and the lowest values for the ShannonWeiner index were recorded in station 1 and station 2, respectively. The results of physicochemical parameters indicated reduced dissolved oxygen in the stations 2 and 5, and increased TDS in station 2 and 1 and increased nitrite and ammonium in station 3. Results of Spearman correlation coefficients between biotic indices and physicochemical variables revealed significant relationship between DO, TDS, EC, PO4 and water flow with HFBI and Shannon-Weiner indices. This study showed, generally pollution in stations 2 and 5 has reduced water quality in these stations.Keywords: Invertebrate, Effluent, Hilsenhoff Index, Diversity Index, Tajan River
-
این پژوهش به منظور بررسی اثرات زیست محیطی ناشی از فعالیتهای پرورش میگو طی یک دوره پرورش 5 ماهه (خرداد ماه تا تیر ماه) در دو منطقه تیاب و سایه خوش استان هرمزگان در سال 1384 به مرحله اجراء درآمد. طی این بررسی برخی از پارامترهای کیفی آب در 8 ایستگاه انتخابی (1 و 5 ؛ کانالهای خروجی پسابها ، 2 و 6؛ محل ریزش پسابها ، 3 و 7؛ محل آبگیری مجتمع های پرورش میگو و ایستگاه های 4 و 8 بعنوان شاهد) مورد مطالعه قرارگرفتند. جهت تجزیه و تحلیل پارامترها از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه توسط نرم افزار آماری SPSS 15 استفاده گردید. محدوده تغییرات بدست آمده برای دمای آب، pH، شوری، اکسیژن محلول، اکسیژن مورد نیاز بیوشیمیایی (BOD5) ، آمونیاک کل (NH3و(NH4، نیترات، فسفات معدنی، کلروفیل a و مواد معلق کل در این تحقیق بترتیب برابر با (4/37-23) ، (36/8-12/8) ، (ppt 48- 38) ، (8/7- 6/5 میلیگرم بر لیتر) ، (7/5- 2/0 میلیگرم بر لیتر) ، (045/0- 002/0 میلیگرم بر لیتر) ، (275/0- 026/0 میلیگرم بر لیتر) ، (042/0-001/0 میلیگرم بر لیتر) ، (15/4 -11/0 میکروگرم بر لیتر) ، (2/ 174-33 میلیگرم بر لیتر) اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که درهر دو منطقه غلظت مواد مغذی و مواد معلق کل در ایستگاه های متعلق به پسابهای خروجی و محل ریزش پسابها نسبت به محلهای آبگیری و ایستگاه های شاهد بیشتر بود در صورتیکه غلظت کلروفیل a در پسابهای خروجی و محل ریزش پسابها نسبت به سایر ایستگاه ها از کاهش قابل توجهی برخوردار بود. نتایج آنالیز واریانس یکطرفه جهت مقایسه میانگین ها برای اکثر پارامترها اختلاف معنی داری را بین ایستگاه ها در دوره مورد مطالعه از خود نشان داد (05/0P<). نتایج حاصله نشان داد که در حال حاضر تمام پارامترهای مورد مطالعه در خور تیاب و آبهای ساحلی در منطقه سایه خوش در حد مطلوب خود قرار دارند.کلید واژگان: آلودگی, پساب, میگو, استان هرمزگانThe effects of shrimp culture on the adjacent water bodies over a crop cycle period were evaluated in the year 2005 by studying the water quality of inlet and outlet in two locations within Sayeh Khosh and Tiab area. A one way ANOVA was used for statistical analysis of the data comprising homogeneous subsets and multiple comparisons. We evaluated the variation of 10 parameters including temperature, pH, salinity, dissolved oxygen, BOD5, total ammonia, nitrate, inorganic phosphorous, chlorophyll a, and total suspended solids (TSS).The variations were in the range 23-37.4oC for temperature, 8.12-8.36 for pH, 38-48ppt for salinity, 5.6-7.8mg/l for dissolved oxygen, 0.2-5.7mg/1 for BOD5, 0.002-0.045mg/l for total ammonia, 0.026-0.275 mm/l for nitrate, 0.001-0.042mg/1 for inorganic phosphorous, 0.11-4.15 mg/1 for chlorophylla and 33-174.2 mg/1 for total suspended solids. The result of this study showed that salinity, BOD5, nitrate, total ammonium, inorganic phosphorous and total suspended solids in the outlet effluents and the receiving water in Tiab (stations 1,2) and Sayeh Khosh (stations 5,6) were higher than other sites (3, 4, 7 and 8) and statistical analysis of variance showed a significant difference between the sites (P<0.05). The concentration of chlorophylla showed a decrease in the outlet effluents and receiving.waters in Tiab and Sayeh Khosh areas.Keywords: Pollution, effluent, Hormozgan province
-
در این مطالعه رفتارهای جذبی پوسته میگو و مشتقات کیتینی حاصل از آن برای جذب رادیوایزوتوپهای 60Co، 137Cs، 90Sr و 54Mn از پسمانهای مایع هسته ای در دو سیستم گسسته و ستونی مورد بررسی قرار گرفت. پوسته میگو، مشتق کانیزدایی شده آن و همچنین کیتین و مشتق داستیله آن کیتوزان بعنوان جاذبهای مورد استفاده در این تحقیق انتخاب شدند. آزمایشات انجام شده بر روی 735 نمونه گسسته و 200 نمونه ستونی حاکی از آن است که مقدار نهایی جذب تابع pH محیط، اندازه ذرات و زمان ماندگاری، نوع جاذب و ضریب داستیلاسیون بوده و تغییرات دما تنها بر تغییر در سرعت جذب موثر می باشد. برای اندازه گیری نمونه ها از دستگاه LCP-AA و همچنین طیف سنجی گاما با دتکتور HPGe استفاده گردید. در بین پنج جاذب مورد سنجش، کیتوزان 1 و 2 بهترین نتیجه را در جذب کبالت از خود نشان دادند. برغم اینکه جاذبهای مورد بحث همگی در جذب رادیو ایزوتوپها موثر بودند لیکن کیتوزان 1 با ضریب داستیله 50 تا 70 درصد به لحاظ عملی بهترین نتیجه و از طرف دیگر پوسته میگو بدترین شرایط جذبی را دارا بود.کلید واژگان: کیتین, کیتوزان, جاذب, پسمان هسته ای, میگوIn this study shrimp shell waste and their derivatives Chitin and Chitosan were studied for 60Co, 137Cs, 90Sr and 54Mn adsorption from low-level radioactive liquid waste (LLW) in batch and 137 continuous method. Shrimp shell waste, demineralized shrimp shell waste, Chitin and Chitosan were selected as natural organic adsorbent. The batch and column ion exchange experimental results show that the sorption was depended on pH, particle size, adsorbent type, deacetylation factor and treating tine. Temperature changes have an effect on treating time but no effect on total sorption. Chitin derivatives, particularly chitosan I & 2, are efficient for radioisotopes removal. Chitosan I with 50-70% deacetylation factor has the best aptitude for removal of radioisotopes and the shrimp shell has the worse......Keywords: CHITIN, chitosan, sorption, Adsorbent, radionuclides, effluent
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.