به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « آنالیز چند متغیره » در نشریات گروه « آبخیزداری، بیابان، محیط زیست، مرتع »

تکرار جستجوی کلیدواژه «آنالیز چند متغیره» در نشریات گروه «کشاورزی»
  • نادیا کمالی*، علیرضا افتخاری، مهشد سوری، سعیده ناطقی، مینا بیات

    چرای دام در محیطهای طبیعی یکی از فاکتورهای تغییرات محیطی است. تحقیق حاضر به منظور بررسی اثر چرا و عدم چرا بر روابط موجود بین فاکتورهای خاکی و پراکنش گونه های گیاهی در مراتع غرب دریاچه حوض سلطان قم صورت گرفت. در هر کدام از سایت های مورد مطالعه (چراشده و چرانشده) که در مجاورت هم قرار داشته و از لحاظ عوامل محیطی شباهت زیادی به هم داشتند. برداشت داده های مربوط به پوشش گیاهی به روش تصادفی- سیستماتیک با استقرار 10 پلات 4 مترمربعی در امتداد 4 ترانسکت انجام شد. همچنین در داخل هر پلات یک نمونه خاک از عمق 30-0 سانتی متری برداشت شد. فهرست گیاهان موجود و درصد تاج پوشش در هر سایت تعیین گردید و خصوصیات اسیدیته، هدایت الکتریکی، بافت، درصد آهک، درصد فسفر، سدیم، پتاسیم، کلسیم، کلر، کربنات، بی کربنات و درصد ازت خاک هر سایت اندازه گیری شد. رج بندی جوامع گیاهی با توجه به خصوصیات خاکی به روش آنالیز تطبیقی متعارفی (DCA , CCA) با استفاده از نرم افزار CANOCO صورت گرفت. نتایج نشان داد که چرای دام بر روابط بین پوشش گیاهی و خاک در این منطقه تاثیر گذار است، به طوری که پراکنش گونه های گیاهی در منطقه چراشده به عوامل شوری، سدیم و نیتروژن وابسته بود، در حالی که در منطقه قرق پراکنش گونه ها رابطه مستقیم با عامل شوری و سدیم داشت. در واقع چرای دام بر پراکنش پوشش گیاهی موثر بوده و تغییر تیپ های گیاهی ناشی از چرای متناسب دام باعث افزایش میزان ازت خاک در منطقه چرا شده گردیده است. حضور دام و چرای در حد بهره برداری مجاز، سبب بهبود وضعیت خاک از لحاظ میزان ازت شده و این افزایش ازت خاک، به نوبه خود سبب افزایش حضور دو گونه بوته ای مهم Suaeda aegyptiaca و Artemisia sieberi شده است، از سوی دیگر با چرای دام از سرشاخه گونه های بوته ای به عنوان پوشش غالب منطقه، از خشبی شدن گیاهان جلوگیری به عمل آمده و کیفیت علوفه تولیدی افزایش پیدا کرده است. لذا با مدیریت چرا در منطقه مورد مطالعه و سایر مناطق استپی مشابه، می توان نسبت به اصلاح ترکیب پوشش گیاهی و بهبود خصوصیات خاکی در دراز مدت اقدام کرد.

    کلید واژگان: حوض سلطان, چرای دام, فاکتورهای خاکی, رج بندی, آنالیز چند متغیره}
    Nadia Kamali*, Alireza Eftekhari, Mahshid Soori, Saeedeh Nateghi, Mina Bayat

    Grazing effect on vegetation cover and soil factors in natural environments is inevitable. The present study was conducted to investigate the effect of grazing on soil factors and distribution of plant species in grazed and non-grazed areas in rangelands of western parts of Hoz-e-Soltan Lake, Qom. Systematic-randomized sampling method was used alongside of 4 transects. Adjacent to the transects 10 plots of 4 square meters were put within the exclosure and its outside. In each plot, soil samples from 0-30 cm depth were taken. The list of plants and their canopy cover were determined for each study site. Also, the properties of acidity, electrical conductivity, soil texture, lime, percentage of phosphorus, sodium, potassium, calcium, Magnesium, chlorine, carbonate, bicarbonate and nitrogen were measured. Using the CANOCO software, ordination of the plant communities was drawn according to the characteristics of the soil by conventional comparative analysis (DCA, CCA). The results showed that livestock grazing have impact on the relationship between vegetation and soil in this area. As the results showed, nitrogen in addition to salinity and sodium had a significant effect on vegetation changes in the grazed area. In fact, proper grazing management increases the amount of nitrogen in the grazed area. Which could be count on as a soil improvement tool in terms of nitrogen content increase. More nitrogen in its turn increases the presence of two important species namely Suaeda aegyptiaca and Artemisia sieberi. Results suggest that as livestock grazie from the shrubs, as the dominant plants of the area, the deterioration of other plants is prevented and the quality of forage production is increased. Therefore, by managing livestock grazing in the studied area and other similar steppe regions, improvement of vegetation composition gets possible and consequently soil properties improves in the long term.

    Keywords: Hoz-e-Soltan, Livestock grazing, Soil Factors, Ordination, Multivariate analysis}
  • سحر غفاری، اردوان قربانی*، مهدی معمری، رئوف مصطفی زاده، محمود بیدار لرد، آزاد کاکه ممی
    هدف از این تحقیق بررسی تاثیر عوامل پستی و بلندی، خاک، اقلیم و سنجه های سیمای سرزمین بر توزیع و پراکنش جوامع گیاهی در پروفیل ارتفاعی مراتع مغان - سبلان در استان اردبیل بوده است. برای بررسی و تعیین گروه گونه های اکولوژیک 840 پلات یک متر مربعی در 28 سایت به صورت تصادفی-سیستماتیک برداشت شد و تراکم و درصد پوشش گونه های گیاهی ثبت شد. نمونه برداری خاک در هر سایت، از دو عمق 15-0 و 30-15 سانتی متری نمونه برداری شد. با استفاده از آنالیز دو طرفه گونه های معرف (TWINSPAN) پوشش گیاهی طبقه بندی شد و برای آزمون هم خطی و تعیین موثرترین عوامل محیطی از روش همبستگی و آنالیز مولفه های اصلی (PCA) و برای بررسی روابط پوشش گیاهی با عوامل محیطی از آنالیز تطبیقی متعارف (CCA) استفاده شد. با توجه به نتایج TWINSPAN، چهار گروه گونه های اکولوژیک تفکیک شد. رابطو گونه-محیط برای محورهای CCA (و مقادیر ویژه آن ها) برای محورهای اول و دوم به ترتیب 8/20 (77/0) و 4/38 (65/0) به دست آمد. همبستگی گونه-محیط محاسبه شده توسط دو محور اول 95/0 و 96/0 است. گروه اکولوژیک اول در جهت معکوس گرادیان های ارتفاع، شیب، بارندگی و متوسط اندازه لکه و در امتداد گرادیان های اسیدیته، رس و رس قابل انتشار عمق اول، وزن مخصوص ظاهری، تراکم لبه و ضریب تغییرات اندازه لکه قرار گرفته است. گروه اکولوژیک دوم و سوم از لحاظ ترکیب گیاهی و شرایط محیطی در حد واسط گروه های اکولوژیک اول و چهارم قرار دارند. این دو گروه در ارتفاعات میانی گسترش دارند. گروه اکولوژیک چهارم در انتهای گرادیان ارتفاع، بارندگی، شیب، متوسط اندازه لکه در جهت معکوس رس و رس قابل انتشار عمق اول قرار گرفته اند و مناطق ارتفاعی مرتفع و خاک های سبک را ترجیح می دهند.
    کلید واژگان: گروه گونه های اکولوژیک, عوامل محیطی, آنالیز چند متغیره}
    Sahar Ghafari, Ardavan Ghorbani *, Mehdi Moameri, Raoof Mostafazadeh, Mahmood Bidar Lord, Azad Kakemami
    The aim of this study was to investigate the effects of topographic, edaphic, climatic and landscape metrices on the distribution of plant communities in the altitude gradient of Moghan-Sabalan rangelands in Ardebil province. To determine and study the ecological species groups, 28 sites and 840 one square meter sampling plots were samples by the random systematic method. To determine soil factors, soil samples were collected from each site from 0–15 and 15-30 cm depth and physicochemical parameters were measured at the lab. Using TWINSPAN, vegetation of the study area was classified and then PCA and CCA were used to investigate the relationship between species and environmental factors. According to TWINSPAN results, four ecological groups were identified. The first ecological group is located in the opposite direction of elevation, slope, rainfall and patch area gradients, and the same direction with pH, clay and dispersible clay (the first depth), bulk density, edge density and patch area (coefficient of variation). The second and third ecological groups are located in the interfaces of the first and fourth ecological groups in terms of plant composition and environmental conditions. These two groups prefer the middle elevations. The fourth ecological group at the end of the elevation, rainfall, slope, patch area and inverse direction of clay and dispersible clay (the first depth) and typically prefer high altitudes and light texture soils.
    Keywords: Classification, Ordination, environmental factors, Ardabil Province}
  • حمیدرضا میرداودی*، یونس عصری، غلامرضا گودرزی، علی فرمهینی

    مطالعه تنوع گونه ای و بررسی روابط بین گیاهان، عوامل محیطی و آشفتگی نقش مهمی در مطالعه پویایی و مدیریت اکوسیستم ها دارد. در این تحقیق تنوع گونه های گیاهی در ارتباط با تغییرات ارتفاعی و چرای دام، در امتداد یک شیب ارتفاعی 1000 متری در منطقه حفاظت شده هفتاد قله اراک مطالعه شد. الگوی تنوع زیستی با مقایسه شاخص های غنای گونه ای مارگالف، یکنواختی شلدون و تنوع شانون- واینر، در طبقات مختلف ارتفاعی با دامنه 100 متری مشخص شد. بررسی ارتباط پوشش گیاهی با برخی از عوامل فیزیوگرافی (با تاکید بر ارتفاع از سطح دریا) و آشفتگی چرای دام، با استفاده از روش تحلیل تطبیقی متعارفی جزیی انجام شد. نتایج وجود یک همبستگی معنی دار بین ارتفاع از سطح دریا و چرای دام را نشان داد (01/0P<، 55/0R2=). همچنین نتایج نشان داد که تنوع و غنای گونه ای از ارتفاعات پایین تر تا 2300 متر از سطح دریا افزایش ولی از دامنه ارتفاعی 2300 به بالا کاهش یافتند. این نتیجه در راستای تیوری اثر غالبیت میانه است. چرای شدید دام در ارتفاعات پایین منجر به تغییر پوشش گیاهی به سمت گونه های یکساله و فرصت طلب شده است. مناطقی با چرای متوسط دام، بالاترین مقدار تنوع گونه ای و مناطقی با شدت چرای زیاد و کم، کمترین تنوع گونه ای را داشتند. این نتیجه در راستای تیوری آشفتگی متوسط است. یکنواختی گونه ها نیز با افزایش شدت چرای دام افزایش یافت، هر چند که این تغییرات معنی دار نبود (05/0P>). بنابراین ارزیابی تنوع گونه ای در طول شیب های اکولوژیک، بدون در نظر گرفتن شدت چرای دام، قابل ارزیابی نیست.

    کلید واژگان: آشفتگی, آنالیز چند متغیره, ارتفاع از سطح دریا, منطقه کوهستانی, ناحیه استپی}
    Hamidreza Mirdavoodi *, Younes Asri, Gholamreza Goudarzi, Ali Famaheini

    Studying species diversity and analyzing of the relationships between plants, environmental factors and disturbance play an important role in studying the dynamics and management of ecosystems. We studied the species diversity patterns in relation to some physiographic factors and grazing along an altitudinal gradient of 1000 meters and at different altitudes with 100-m intervals. The Margalef, Sheldon, and Shannon-Wiener indexes were used to assess richness, evenness and diversity, respectively. Partial Canonical Correspondence analysis was used to investigate the relationship between vegetation, physiographic factors (with an emphasis on altitude) and grazing. The study of the relationship between altitude and grazing showed a significant correlation between these two factors (P <0.01, R2 = 0.55). Results showed that increased species diversity and richness was observed at lower altitudes up to 2200 meters above sea level; however, at the altitude above 2200 m, the species diversity and richness decreased. This result is consistent with the mid-domain effect (MDE) hypothesis. Overgrazing at low altitudes has led to a shift in vegetation toward annual and ruderals species. The areas with intermediate grazing had the highest richness and diversity and the areas with high and low grazing intensity had the lowest richness and diversity. This result is consistent with the intermediate disturbance hypothesis. Species evenness also increased with increasing grazing intensity, although these changes were not significant (P> 0.05). Therefore, the changes in species diversity along ecological gradients cannot be evaluated without considering the grazing intensity.

    Keywords: altitude, disturbance, mountainous area, Multivariate analysis, steppe region}
  • سید حمید متین خواه*، مینا اورنگی
    اطلاع از خصوصیات فیزیولوژیک گونه های درختی و درختچه ای و قدرت سازگاری با عوامل محیطی، یکی از مهمترین مسائل در انتخاب گونه برای پروژه های درختکاری در مناطق دارای محدودیت خشکی می باشد. لذا در این پژوهش به بررسی میزان کلروفیل و تبادل روزنه ای در گونه های مختلف درختی و درختچه پرداخته و اثر عوامل محیطی بر آنها ارزیابی شده است. جامعه آماری شامل 12 گونه درختی و درختچه ای می باشد که میزان کلروفیل آنها با استفاده از دستگاه Chlorophyll content meter مدل CL-01 و میزان تبادل روزنه ای در 10 روز با استفاده از دستگاه Porometer اندازه گیری شده است. درجه حرارت هوا و سرعت باد نیز در هر اندازه گیری با دستگاه پرتابل testo 410-1 ثبت شد. ارتباط داده های محیطی با پارامترهای گیاهی از طریق آنالیز چند متغیره مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان می دهد که میزان کلروفیل و تبادل روزنه ای گونه های درختی و درختچه ای رایج در فضای سبز شهری از دامنه گسترده ای برخوردار است. بیشترین میزان کلروفیل مربوط به خرزهره و کمترین به ابریشم مصری است. به همین ترتیب در بین گونه های مطالعه شده بیشترین تبادل روزنه ای به زبان گنجشک و کمترین به ابریشم مصری مربوط است. میزان تبادل روزنه ای در صبحگاه بیشترین مقدار را به خود اختصاص می دهد. از بین گونه های مورد مطالعه ابریشم مصری و خرزهره بالاترین همبستگی منفی و گونه های گل ابریشم و ارغوان بالاترین همبستگی مثبت با دما را نشان می دهند. افزایش باد بر تنفس اقاقیا و پیروکانتا اثر مثبت و بر زیتون و توت اثر منفی دارد بر سایر گونه ها کم تاثیر است.
    کلید واژگان: کلروفیل, تبادل روزنه ای, انتخاب گونه, آنالیز چند متغیره}
    Mina Orangi, Seyed Hamid Matinkhah*
    Knowledge of the physiological characteristic of tree and shrubs species and their adaptability to environmental factors is an important issue in species selecting for tree planting projects in water scarcity regions. Therefore, this investigation try to examine the chlorophyll content and stomatal conductivity in various species of trees and shrubs. The effects of environmental factors are also evaluated. The statistical population consisted of 12 trees and shrubs species that their chlorophyll content was measured by using “Chlorophyll Content Meter” and stomatal conductivity was measured in 10 days by using “Porometer” device. Air temperature and wind speeds were recorded at each measurement with a portable “Testo ”. Environmental data correlation with vegetation parameters were analyzed by multivariate data analysis. The results revealed that chlorophyll content and stomatal conductivity in different common species in urban green space have a widespread range. Nerium has the highest chlorophyll content and Ceasalpinia has the lowest chlorophyll content. Likewise, Fraxinus and Ceasalpinia have the highest and lowest stomatal conductivity. Stomatal conductivity rate in the morning is higher than any other time in a day. While, Ceasalpinia and Nerium show the highest negative correlation with temperature, Albizia and Cersis show the highest positive correlation. Wind increase stomatal conductivity in Pyrocantha and Robinia and decrease in Olea and Morus. It has less effect on other species.
    Keywords: Chlorophyll, stomatal conductivity, species selecting, multivariate analysis}
  • اصغر کهندل*، فرحناز خلیقی سیگارودی، نغمه پیروزی
    دانش تاثیرات عوامل محیطی بر پراکنش جوامع گیاهی و توان و پتانسیل رویشگاه های این جوامع گیاهی ما را با خصوصیات اکولوژیکی گونه ها آشنا ساخته و شرایط زیستگاه و محل رشد گیاه را معرفی می نماید. تحقیق حاضر در غرب استان تهران که نزدیکترین نقطه مسکونی آن روستای هلجرد در غرب شهر کرج و منتهی الیه شهرستان ساوجبلاغ قرار دارد، می باشد. این تحقیق به بررسی تاثیر عوامل محیطی بر پراکنش رویشگاه های گیاهی می پردازد و هدف آن تعیین موثرترین عامل یا عوامل محیطی بر شکل گیری و استقرار رویشگاه های گیاهی در منطقه است. بعد از شناسایی منطقه، تیپهای رویشی که نماینده پوشش گیاهی منطقه است، انتخاب و در هر تیپ نمونه برداری به روش تصادفی- سیستماتیک انجام شد. اندازه پلاتها از روش سطح حداقل تعیین گردید. در نهایت پنج تیپ گیاهی تعیین شد. سپس در هر یک از تیپهای گیاهی 3 پروفیل و در هر پروفیل دو نمونه از دو عمق خاک برداشت شد و خصوصیات خاک شامل بافت، میزان اسیدیته، هدایت الکتریکی، پتاسیم، نیتروژن، فسفر، درصد ماده آلی، کربن آلی و درصد مواد خنثی شونده اندازه گیری گردید. نتایج نشان داد که رویشگاه های مورد مطالعه از نظر خصوصیات محیطی خاکی با هم تفاوت دارند و مشخص شد که هر کدام از مولفه ها شامل کدام عاملها هستند. بدین ترتیب با توجه به نمودار و با توجه به علامت مثبت و منفی ضرایب متغیرها می توان گفت که در مولفه اول از راست به چپ مقدار سیلت و پتاسیم افزایش یافته و در مولفه دوم از بالا به پایین میزان شن و ازت افزایش یافته است. همچنین خصوصیات فیزیکی خاک و هم خصوصیات شیمیایی و فیزیکی خاک در تفکیک تیپهای گیاهی منطقه نقش دارند. این خصوصیات شامل مقدار شن، سیلت و خصوصیات شیمیایی مهم تاثیرگذار درصد پتاسیم و مقدار ازت بود. به منظور تجزیه و تحلیل عوامل محیطی (خصوصیات خاک) در ارتباط با پراکنش رویشگاه های گیاهی از یکی از روش های آنالیز چند متغیره به نام آنالیز مولفه های اصلی (PCA) استفاده شد. نتایج نشان داد که ارتباط ویژه ای بین پراکنش تیپهای مختلف رویشی و خصوصیات خاک وجود دارد و همچنین این که عوامل ادافیکی ازجمله بافت خاک، پتاسیم و ازت تاثیرگذاری بیشتری در پراکنش گیاهان داشتند.
    کلید واژگان: هلجرد, رویشگاه های گیاهی, آنالیز چند متغیره, عوامل محیطی, آنالیز مولفه های اصلی}
    Kohandela.*, Khalighi Sigaroudif., Pirouzi, N
    Knowledge on the effects of environmental factors affecting the distribution of plant communities provides information about ecological characteristics of species as well as the conditions of vegetation habitat. The current study was performed in Halejerd, west of Tehran to investigate the effects of environmental factors on the distribution of plant sites. This research was aimed to identify the most effective factors on the establishment of plant sites. After identifying the region, vegetation types were selected and sampling was done by random-systematic method. Minimal area method was used to determine the plot size. Five vegetation types were identified. Three soil profiles were dug in each vegetation type and two soil samples were taken from two soil depths. Soil characteristics including soil texture, pH, electrical conductivity, potassium, nitrogen, phosphorus, organic matter, organic carbon and TNV were measured. Result showed that the studied plant sites differed in terms of soil characteristics and the factors of each component were characterized. According to the obtained graph and considering variable coefficients, the content of silt and potassium increased in the first component while in the second component the content of sand and nitrogen increased. Also, soil chemical and physical characteristics are involved in the separation of vegetation types. Important and effective physical and chemical characteristics were sand, silt, potassium and nitrogen, respectively. In order to analyze the environmental factors (soil characteristics) associated with the distribution of plant sites principal component analysis (PCA) was used. Results showed that there was a special relationship between the distribution of different vegetation types and soil characteristics. Also it was found that edaphic factors including soil texture, potassium and nitrogen were more effective in species distribution.
    Keywords: Halejerd, plant sites, multivariate analysis, environmental factors, PCA}
  • رضا تمرتاش، محمد جعفری، حسین حیدری شریف آباد، قوام الدین زاهدی امیری، غلامرضا زهتابیان
    شناخت الگوهای مکانی در ارتباط با تغییرات عناصر غذایی و منابع تغییر دهنده و یا کنترل کننده آنها در خاک و پوشش گیاهی، می تواند ما را در مدیریت بهینه حوزه های آبخیز کمک نماید. تحقیق حاضر به بررسی روابط عناصر غذایی کم مصرف و پرمصرف خاک با گونه های شاخص در حوزه آبخیز لار پرداخته است. به این منظور ابتدا از روی نقشه های توپوگرافی و با رویهم اندازی نقشه های شیب، جهت، ارتفاع و زمین شناسی، نقشه واحدهای کاری در هر منطقه تهیه گردید. پس از بررسی های میدانی، نمونه برداری در هر یک از واحدهای تعیین شده به صورت سیستماتیک صورت گرفت. تعداد 100 پلات دو مترمربعی براساس روش سطح حداقل و روش آماری تعیین گردید. تعیین نوع گونه ها جهت نمونه برداری با آنالیز خوشه ایTWINSPAN صورت گرفته و درصد پوشش و حضور گونه ها در هر پلات با استفاده از مقیاس کریجینا ثبت گردید. همراه با نمونه برداری گیاهی، نمونه های خاک از محدوده اطراف ریشه گونه ها جمع آوری گردیده و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی و عناصر غذایی هر نمونه در آزمایشگاه با استفاده از دستگاه ICP تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده با استفاده از آنالیز واریانس، مقایسه میانگین ها، ضرایب همبستگی و رگرسیونی در محیط نرم افزار SAS 9.1 صورت گرفت. سپس با استفاده از آنالیزهای چندمتغیره DCA و CCA در محیط نرم افزار Canoco for Win4.0 روابط عناصر غذایی خاک و گونه های گیاهی تعیین گردید. نتایج نشان داد که میزان عناصر غذایی قابل جذب در گیاهان بیشتر از خاک می باشد. این میزان در مورد عناصر کم مصرف در اندام های زیرزمینی بیشتر از اندام های هوایی گیاهان بوده در حالی که در عناصر پرمصرف عکس این حالت وجود داشته است. همچنین رابطه گونه های گیاهی مختلف با عناصر قابل جذب خاک ثابت نبوده و با توجه به تاثیر شرایط رویشگاهی شامل رطوبت، pH، آهک، ماده آلی و بافت خاک و نیز اثر سایر گونه ها و عناصر موجود در خاک بر تحرک پذیری عناصر، نسبت جذب آن ها متغیر بوده است.
    کلید واژگان: عناصر غذایی, پوشش گیاهی, خاک, آنالیز چند متغیره, ICP}
    Reza Tamartash, Mohammad Jafari, Hossein Heydari Sharifabad, Ghavamoldin Zahedi Amiri, Gholamreza Zehtabian
    Knowing of vegetation spatial models related to nutrition elements variations and their sources can help us in suitable management of Basin. So، this research was investigated the relationship between macro and micro elements with indicator species in Lar basin. First، the land units were obtained in study area and sampling was done by randomly-systematic method in each land unit after field surveying. Size and number of plots was obtained based on minimal area and statistical method respectively. Kind of species for sampling was determined by TWINSPAN analysis. Then vegetation percentage and frequency was recorded in each plot. Soil and plant sampling was done in each plot and soil physico-chemical characteristics and nutrition elements was calculated by ICP in lab. Data analysis was done by analysis of variance، regression and correlation coefficient in SAS 9. 1 Software. The relation between soil elements and species was determined by DCA and CCA analysis in Canoco for Win4. 0 Software. The results showed that the plants nutrition elements were more than the soil. The relationship between the nutrition of different species and soil absorbable elements wasn’t constant and depended on site condition such as moisture، pH، chalk، organic matter and texture. Also، the other elements in soil were affected on plant-soil relations.
    Keywords: Nutrition elements, Vegetation, Soil, Multivariate analysis, ICP}
  • حمیدرضا ناصری، حسین آذرنیوند، غلامرضا زهتابیان، حسن احمدی، محمد جعفری
    بیش از90% از مساحت 165 میلیون هکتاری ایران در فلات ایران واقع شده است و حدود هفت میلیون هکتار از آن را مناطق شور و کویری تشکیل می دهند. در این مناطق 60 پلایا با ساختمان متفاوت زمین شناسی وجود دارد که بیشتر از جنبه اقلیمی، زمین شناسی مورد توجه بوده اند. در میان محیطهایی که گرادیان های محیطی را به طور مشخص نشان می دهند حاشیه پلایا می باشند. هدف از این مطالعه بررسی رابطه پوشش گیاهی و عوامل محیطی بویژه عوامل خاکی در محدوده پلایای کاشان می باشد. نمونه برداری از پوشش که شامل درصد پوشش، تراکم، و فراوانی است در 35 پلات ویتاکر اصلاح شده انجام گرفت. در هر پلات نیز با حفر پروفیل نمونه برداری از خاک انجام شد و برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک با روش های متداول بدست آمد. در بررسی پوشش گیاهی60 گونه گیاهی متعلق به 16 خانواده گیاهی شناسایی گردید که خانواده های Chenopoiaceae، Graminaceae و Compositae بیشترین تعداد گونه را داشتند که به ترتیب 6/16، 15و 3/13 درصد از کل گونه های موجود را تشکیل می دهند. طبقه بندی پوشش گیاهی با استفاده از روش TWINSPAN انجام شد و شش گروه گیاهی تشخیص داده شد. برای بررسی رابطه پوشش گروه های گیاهی از روش های DCA و CCAاستفاده شد و نتایج گروهبندی روش TWINSPAN را تایید کرد و نشان داد که رابطه روشنی بین پوشش گیاهی و عوامل خاکی مورد بررسی وجود دارد. بر اساس روش CCA محور اول با کربنات، EC، یون بیکربنات، نسبت K/Na، Ca/Na، آهک،Ca/Mg، کلر و در نهایت pH بیشترین همبستگی را دارد و در محور دوم میزان کلسیم pH، گچ، رس و بیکربنات بیشترین همبستگی را نشان دادند. در مجموع دو محور اول 8/24 درصد از واریانس را توجیه می کنند.
    کلید واژگان: خصوصیات خاک, رسته بندی, طبقه بندی, آنالیز چند متغیره, پلایا}
  • ایمان حقیان، جمشید قربانی، مریم شکری، زینب جعفریان
    در مدیریت مرتع شناخت عوامل محیطی و میزان اثر آنها بر پوشش گیاهی بسیار حائز اهمیت است. این مطالعه به بررسی اثر دو عامل مهم محیطی یعنی خصوصیات خاک و توپوگرافی بر پوشش گیاهی بخشی از مراتع ییلاقی البرز مرکزی و تعیین سهم هر یک در تغییرات پوشش گیاهی منطقه با بهره گیری از روش های آنالیز چند متغیره پرداخته است. پس از تعیین 30 واحد کاری همگن از نظر توپوگرافی و شناسایی اولیه فلور منطقه، نمونه برداری پوشش گیاهی در 320 پلات 1 متر مربعی و در امتداد ترانسکت با ثبت درصد پوشش تاجی گیاهان انجام گردید. بر اساس وسعت واحد های کاری همگن و تیپ های گیاهی موجود در آن تا 3 نمونه خاک نیز برداشت شد. نتایج حاصل از آنالیز خوشه ای12 زیر اجتماع گیاهی را در منطقه نشان داد. این زیر اجتماعات سپس به طور کامل از نظر ترکیب گیاهی تشریح شدند. کاربرد روش های رسته بندی نشان داد که در منطقه مورد مطالعه عوامل توپوگرافی و خاک بر پراکنش جوامع گیاهی اثر معنی داری داشته که منجر به تفکیک پنج گروه گیاهی گردید. علاوه بر این 12 زیر اجتماع گیاهی منطقه نیز با عوامل محیطی همبستگی نشان دادند. آنالیز تقسیم بندی واریانس نشان داد که 4/57 درصد از تغییرات پوشش گیاهی منطقه به وسیله خصوصیات خاک و 4/39 درصد توسط ویژگی های توپوگرافی منطقه قابل تشریح است. حدود 2/3 درصد از تغییرات پوشش گیاهی منطقه تحت اثر مشترک دو عامل محیطی ذکر شده بوده است.
    کلید واژگان: آنالیز چند متغیره, تغییرات پوشش گیاهی, پویایی پوشش گیاهی, آنالیز خوشه ای}
    I. Haghiyan, J. Ghorbani, M. Shokri, Z. Jafarian
    Knowledge of environmental factors and their effects on vegetation is necessary for sound rangeland management. In this study we applied multivariate analyses to determine the effects of soil and topography on upland rangeland vegetation and also the amount of variance explained by them. 30 homogenous units according to slope, aspect and elevation were determined and then vegetation was sampled in 320 plots (1x1 m). This was done along transects and cover percentage of each species present in each plot was recorded. Also, up to 3 soil samples were taken in each homogenous unit. Result of cluster analysis showed a total of 12 sub-association of vegetation and then we described them according their species composition. Thereafter, results of ordination methods showed that two measured environmental factors significantly influenced vegetation. Here we first found five groups of species in DCA analysis. Then using CCA we found how these groups were related to specific environmental factor. Also 12 sub-association of vegetation showed some correlation with environmental factors. Variance partitioning showed that 57.4% of vegetation changes in this mountain rangeland was explained by soil properties and this was only 39.4% for topographic factors. The combined effect of two factors was responsible only for 3.2% of vegetation changes.
  • زینب جعفریان جلودار، حسین ارزانی، محمد جعفری، قوام الدین زاهدی، حسین آذرنیوند
    هدف اصلی این تحقیق درک ارتباط بین فاکتورهای اقلیمی و فیزیوگرافیک و گونه های گیاهی بود تا از بین آنها مؤثرترین فاکتورهای تعیین کننده تیپهای گیاهی در مراتع رینه مشخص شود. برای نمونه برداری از پوشش گیاهی از روش نمونه گیری طبقه بندی تصادفی مساوی استفاده شد. در هر واحد نمونه برداری تعداد 10 تا 20 پلات بطور تصادفی در واحد مستقر گردید و در پلاتها لیست گونه ها، تعداد آنها و درصد پوشش آنها و غیره یادداشت گردید. موقعیت جغرافیایی نقاط نمونه برداری با GPS برداشت شد و داده های فیزیوگرافی مربوط به نقاط نمونه برداری نیز از نقشه های مربوطه استخراج گردید. میانگین حداقل درجه حرارت، میانگین حداکثر درجه حرارت، میانگین دمای روزانه، میانگین رطوبت نسبی، بارندگی ماهانه و روزهای یخبندان به عنوان فاکتورهای اقلیمی انتخاب گردیده و اقدام به بازسازی داده های ناقص با روش همبستگی و نسبت نرمال شد. در این تحقیق برای درک بهتر این ارتباط هم از روش های طبقه بندی شامل TWINSPAN و آنالیز خوشه ایو هم از روش های آنالیز چند متغیره شامل PCA، DCA، CCA استفاده شده است. با استفاده از طبقه بندی TWINSPAN با مقیاس پوشش- فراوانی دابنمایر، 75 سایت مورد مطالعه به 10 گروه تقسیم شد. 348/99 % واریانس با استفاده از 3 مؤلفه اول PCA توصیف می شوند. محور 1 DCA همبستگی های معنی داری با عوامل اقلیمی مورد مطالعه و ارتفاع را نشان می دهد. در واقع محور اول DCA گرادیان عوامل اقلیمی و ارتفاع را نشان می دهد. آنالیز CCA تنها توانست 16 درصد از کل واریانس را توجیه کند، لذا اینطور استنباط می شود که فاکتورهای محیطی مهم دیگری نیز تاثیرگذار بر پوشش گیاهی در منطقه هستند از جمله عوامل خاکی و بیولوژیکی که باید در مطالعات بعدی مد نظر قرار گیرند.
    کلید واژگان: مراتع رینه, رسته بندی, طبقه بندی, آنالیز چند متغیره, عوامل اقلیمی, عوامل فیزیوگرافی}
    Z. Jafarian Jeloudar, H. Arzani, M. Jafari, Gh. Zahedi, H. Azarnivand
    The original aim of this research was investigation on relationship between climatic and physiographical factors and plant species to determine the most effective factors of separating vegetation types in Rineh Rangeland. Random Equal-stratified sampling procedure was used for vegetation sampling. 10-20 quadrates were located in each homogenous unit randomly. Floristic list, density and canopy cover percentage were determined in each quadrate. Elevation, slop and aspect were physiographical factors. Mean minimum temperature, mean maximum temperature, mean daily temperature, mean relative humidity, month and annual precipitation and freezing days were selected for analysis. Incorrect data was reconstructed by correlation and normal ratio methods (Mahdavi 1374). In order to find effective analysis were used, both classification included CA and TWINSPANM classification and ordination techniques included PCA, DCA, and CCA. The TWINSPAN classification of the 75 samples sites have resulted ten groups. Using PCA 99.348 % of variance was accounted using the first three principal components. DCA axis 1 showed significant correlations with climatic factors and elevation, this suggest that DCA axis 1 represented climatic and elevation factors gradients. CCA analysis explained 16% of the cumulative variances. This result suggest that other factors affect vegetation such as soil and biological factors then should be studied in future researches.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال