جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "تصوف" در نشریات گروه "هنر و معماری"
-
چگونگی ارتباط و برهم کنش میان هنر اسلامی با عرفان و تصوف، یکی از مسایل مناقشه انگیز میان پژوهشگران، در سال های اخیر، بوده است. از یک سو سنت گرایان، در پس صور و اقسام گوناگون هنر اسلامی، معانی عرفانی و ذات گرایانه یافته و این ارتباط را جوهری و متافیزیک دانسته اند؛ از سویی دیگر، پژوهشگران منتقد، با مردود شمردن این دیدگاه به دلیل فقدان توجه به واقعیات تاریخی، بعضا به کلی منکر هرگونه ارتباط میان هنر اسلامی با عرفان شده اند. از این رو، با توجه به ضرورت رویکرد تاریخی و اجتماعی به مسیله و نیز وجود دلایل متعدد از ارتباط هنر اسلامی و هنرمندان آن با تصوف، هر دو دیدگاه نیازمند بازنگری است. در این راستا، هدف این پژوهش ارایه رویکردی مستدل بر مبنای واقعیات در تبیین رابطه هنر اسلامی با عرفان و طرح نگرشی جدید در این حوزه است. بنابراین، پرسش و مسیله بنیادین پژوهش حاضر آن است که با مبنا قراردادن هنرمند، به عنوان مولفه ای محسوس و عامل اصلی آفرینش هنری، چه دلایل و انگیزه هایی سبب گرویدن هنرمندان ایرانی به تصوف و خلق آثار مرتبط با عرفان شده است. بدین منظور، در این پژوهش، با رویکردی تاریخی، بر بنیان تحقیقی کیفی و با بهره مندی از روش های پژوهشی توصیفی-تحلیلی، مسیله تحقیق واکاوی و داده های به دست آمده به شیوه استقرایی تحلیل شده است. بر این اساس، نتایج پژوهش بر آن اذعان دارد که تمایل برخی هنرمندان ایرانی به عرفان و تصوف در دوگانه میان شریعت و طریقت، امری مسلم بوده است و اشتراک ذاتی هنر و عرفان، ممنوعیت های شرعی علما بر برخی اقسام هنر، هنرپروری اهل تصوف، الگوبرداری از آموزه های عرفانی در خلق آثار هنری، تاثیر حاکمان و ثروتمندان متصوف بر خلق آثار هنری با مضامین عرفانی و نقش ناملایمات سیاسی و اجتماعی در تمایل مردمان به اهل طریقت، شش انگیزه اساسی هنرمندان ایرانی در تمایل به عقاید عرفانی و صوفیانه است.
کلید واژگان: هنر اسلامی, عرفان, تصوف, سنت گرایی, هنرمندThe relationship and interaction between Islamic art and mysticism and Sufism are debated by researchers in the field over the past few years. While traditionalists see mystical and nativist meanings behind various forms and types of Islamic art and regard the relationship as something substantive and metaphysical, critics reject it due to inattention to historical facts, and some have even rejected any connection between Islamic art and mysticism. Due to the necessity of taking historical and social approaches to the matter, and the existence of various pieces of evidence indicating the relationship between Islamic art and its artists and Sufism, both viewpoints need revision. In this regard, the present study aimed to look at the causes and motives prompting Iranian artists to be interested in Sufism and create works related to mysticism by considering the artists as tangible components and the main sources of artistic creation (compared to merely metaphysical factors). Therefore, taking basic and qualitative research methodologies, the question was analyzed using historical, descriptive, and analytical methods, and the data were analyzed inductively. The findings showed that the inclination of some Iranian artists to mysticism and Sufism was evident in the crossing between Sharia and Tariqa, and the natural art-mysticism intersection, some Islamic clergymen’s sharia-based prohibitions against some art types, mystics’ tendency to cultivate art, the inspiration of mystical teachings in the creation of artworks, the influence of Sufi rulers and wealthy groups in creating artworks with mystical themes, and the effect of political and social turbulences like wars on making people turn to the followers of Tariqa were six major motives prompting Iranian artists to welcome mystical and Sufist ideas.
Keywords: Islamic art, Mysticism, Sufism, Artist, Traditionalism -
نشریه مطالعات هنر اسلامی، پیاپی 47 (پاییز 1401)، صص 418 -434تصوف به عنوان پدیده مهم در تاریخ جهان اسلام نقش مهمی در نفوذ و بسط اسلام در شبه قاره هند ایفا کرد؛ دکن به عنوان قلب فرهنگی و تمدنی شبه قاره هند پذیرای فرقه های مختلف تصوف شد. با تشکیل حکومت سلاطین دهلی و استقرار طریقت چشتیه، مشایخ این فرقه از نفوذ معنوی بسیاری برخوردار شدند. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق تاریخی که مبتنی بر توصیف و تحلیل است و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مشایخ چشتیه در دوره بهمنیان یکی از گروه های تاثیرگذار سیاسی و اجتماعی به شمار می رفتند؛ به طوری که سلاطین بهمنی سعی می کردند از این جایگاه به نفع حکومتشان بهره ببرند اما مشایخ اولیه چشتیه براساس اصول خود از پرداختن به امور سیاسی و قبول مناصب حکومتی امتناع می کردند و همین عوامل به رشد این طریقت کمک کرد. بعد از چشتیه، نعمت اللهیه در دکن نفوذ کردند و در این منطقه گسترش یافتند. این طریقت ها به عنوان یک جریان تاثیرگذار در تمام فعالیت های فردی و اجتماعی مردم علاوه بر فعالیت های صوفیانه، گسترش دین اسلام و ترویج زبان و فرهنگ فارسی تاثیری شگرف در عرصه های مختلف زندگی اجتماعی مردم به ویژه در هنر و معماری داشتند که یکی از شاخصه های ممتاز معماری و هنر در کتیبه اهدایی احمدشاه به آرامگاه شاه نعمت الله متجلی شده است.اهداف پژوهش:بررسی و شناخت جایگاه طریقت های چشتیه و نعمت اللهیه در دکن.بررسی چگونگی گسترش فرهنگ و تمدن ایرانی در دکن و معماری کتیبه آرامگاه شاه نعمت الله ولی در ماهان.سوالات پژوهش:علت رشد طریقت های چشتیه و نعمت اللهیه در دکن چه بود؟چه عواملی موجب نفوذ و گسترش فرهنگ و تمدن ایرانی در دکن شدند؟کلید واژگان: تصوف, دکن, نعمت اللهیه, چشتیه, مقبره شاه نعمت الله ولیIslamic Art Studies, Volume:19 Issue: 47, 2022, PP 418 -434Sufism- as an important and complex phenomenon in the history of the Islamic world- has played an important role in the spreading of Islam in India, and Deccan was accepted as a cultural and civilization subcontinent of various sects. The main issue of the present study is to investigate the development of the Chishti and Ne`matollahi doctrines in Deccan. This research aims to answer these questions by using historical research method based on description and analysis and relying on library studies. Why despite the existence of various Sufi cults in Deccan they became inedible and pervasive, what their roles and effects were. The findings of the present study show that with the formation of Delhi monarchy and the establishment of the Chishti, the elders of this cult gained a great deal of spiritual influence and they were one of the influential political and social groups in the Bahmani period, as Bahmani sultans sought to take this position for themselves. However, the early elders of Chishti refused to pursue political affairs and accept governmental positions on the basis of their principles, and these factors contributed to the growth of this doctrine, after Ne`matollahi 's influence in Deccan and completed their development and extension there. These doctrines, furthermore the Sufi activities, had an important role in the spread of Islam and the promotion of Persian language and culture.Keywords: Sufism, Chishti, the doctrine, Ne`matollahi, Deccan
-
در این پژوهش یکی از کاشی نگاره های تکیه معاون الملک کرمانشاهان با عنوان «مجلس درویشان» مربوط به قرن 14 ه.ق، مطالعه شده است. در این کاشی نگاره صحنه ای مربوط به دراویش و وسایل نمادینی از آنها و وسایل ورزش باستانی و ابزار حرفه کفش دوزی در فضایی شبیه به زورخانه تصویر شده است؛ ظاهرا عناصری نه چندان مرتبط به هم، در این نگاره گرد هم آمده اند. نگارندگان در این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوالات هستند که چه ارتباطی بین دراویش و ابزار و وسایل مربوط به حرفه کفش دوزی و فضای زورخانه است؟ و منظور از این نگاره چیست؟ هدف این پژوهش تفسیر معناشناسی عناصر نگاره، کشف رابطه آنها و کشف دلایل اجرای نگاره است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. نتیجه بررسی ها نشان می دهد که پیشه کفش دوزی یکی از اصناف مورد توجه عجم است؛ از آنجا که جوانمردی از قدیم با تصوف آمیخته بود و رفتار ورزشکاران باستانی مبتنی بر اصول آیین فتوت بوده است، به همین دلیل در این نگاره، مجلس درویشان در فضای زورخانه به تصویر در آمده که شباهت زیادی به تکایای متصوفه دارد و مربوط به تصوف است.کلید واژگان: نقاشی روی کاشی, تصوف, مجلس درویشان, تکیه معاون الملک, دوره قاجارTekyeh Moaven al-molk is a historic Tekyeh located in Kermanshah city of Iran. It was built during Qajar era as a Shia mourning space. It was registered as National monument of Iran in 1975. It is well known for its exclusive tiling, picturing Islamic era events as well as Iranian kings. In this research, one of the tiles of the mentioned architectural heritage entitled “Majles Dervishan” related to the 14th century AH, has been studied. This tile depicts a scene related to Dervishes and their symbolic tools, ancient sports equipment and shoemaking tools in a space similar to a Zurkhaneh. Thus, apparently not so related elements are gathered in this picture. The purpose of this study is to interpret the semantics of drawn elements, discover their relationship and the reasons for performing this painting. The research method is descriptive- analytical and the date is collected through library studies. The results of this research show that the profession of shoemaking is one of the guilds considered by Ajam sect. The ritual of chivalry has long been associated with Sufism, meaning that the behavior of ancient athletes has always been based on the principles of the Fotovat customs. For this reason, the painting of Majles Dervishan is depicted the Zurkhaneh space, which is very similar to the Sufi prayers and is related to Sufism.Keywords: painting on tile, Majles Darvishan, Tekiye Moavenolmolk, Qajar era
-
خانقاه به عنوان مرکز عرفان و تصوف ایرانی و اسلامی و بنایی مقدس، با کارکردهای گوناگون اجتماعی، فرهنگی، هنری، اقتصادی و سیاسی، به نوعی بازنمایی فرهنگ و تمدن ایرانی است. عصر ایلخانی به عنوان دوره ی گسترش تصوف و خانقاه سازی شناخته می شود. در این برهه خانقاه ها، مامنی اجتماعی و فرهنگی و مکانی مقدس قلمداد می شدند که جای مدارس را گرفته و علاوه بر زهد و عبادت، برنامه های دیگری در آنها انجام می شد. در این مقاله تلاش شده است که از میان عوامل متعدد تاثیرگذار در پیدایش و رشد تصوف و خانقاه ها در دوره ایلخانان به مهم ترین آنها اشاره شود. در واقع پژوهش مذکور، تاثیر عوامل کلیدی در فرآیند گسترش صوفیان در دوره ی ایلخانان را بررسی می کند. از آنجا که نمی توان از نقش تصوف در دوره ی ایلخانان بر بناهای خانقاه های این دوره صرف نظر نمود؛ مطالعه ی معماری خانقاه ها، به منظور بررسی عوامل گسترش تصوف ایلخانی قابل توجه است، چرا که با مطالعه عوامل فرهنگی و هنری بناهای خانقاه ها می توان با ساختار آن در این برهه آشنا شد. روش پژوهش مقاله حاضر توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات به شیوه ی مطالعه ی منابع کتابخانه ای است و برای بررسی نقش بناهای خانقاهی در گسترش تصوف در دوره ی ایلخانان، به مطالعه عوامل فرهنگی و هنری بناهای خانقاه ها پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد معماری خانقاه ها و ساختار هنری آنها، ارتباط تنگاتنگی با اندیشه های عرفانی و صوفیانه داشته است و بررسی ساختار هنری و عناصر نمادین خانقاه نمایان گر ارتباط مستقیم آن با گسترش عرفان و تصوف در دوره ایلخانان است. در هنر معماری اسلامی، بسیاری از نمادپردازی ها منشاء عرفان و تصوف بوده است. رخداد های فرهنگی و هنری خانقاه ها در رشد مریدان صوفیه در دوره ایلخانان موثر بوده و رواج تصوف در این دوره، پیوندی میان عرفان و تصوف و هنر دوره ی ایلخانی ایجاد کرد.
اهداف پژوهش:
بررسی تاثیر مهم ترین عوامل در پیدایش و رشد تصوف و خانقاه ها در دوره ایلخانان. مطالعه معماری خانقاه ها و بررسی تاثیر آن در گسترش تصوف ایلخانی.
سوالات پژوهش:
معماری خانقاه ها و ساختار هنری آنها چه ارتباطی با اندیشه های عرفانی و صوفیانه داشته است؟ بناهای خانقاهی چه تاثیری در گسترش تصوف در دوره ی ایلخانان گذاشته است؟
کلید واژگان: خانقاه, تصوف, دوره ایلخانی, معماری خانقاه هاMonasteries or “Khaneghah”, as the center of Iranian- Islamic mysticism and Sufism and a sacred building, with various social, cultural, artistic, economic and political functions, is a representation of Iranian culture and civilization. The Ilkhanid era is known as the period of the expansion of Sufism and the construction of monasteries. At this time, monasteries were considered a social, cultural, and sacred sanctuary that replaced schools, and in addition to asceticism and worship; other activities took place. In this article, it is attempted to study the various influential factors in the emergence and growth of Sufism and monasteries during the Ilkhanid period. Indeed, the study examines the impact of key factors in the process of expansion and growth of Sufis in the Ilkhanid period. Since the role of Sufism and its influence on the buildings of the monasteries of this period cannot be ignored; the study of the architecture of the monasteries is significant in order to study the factors that led to the spread of Sufism during this stage in history. The research method of this article is descriptive-analytical and the method of collecting information is accomplished by studying library resources and also by observing and analyzing the role of monastic buildings in the spread of Sufism in the Ilkhanid period; furthermore, the cultural and artistic factors of monastic buildings have been studied. The results show that the architecture of monasteries and their artistic structure are closely related to mystical and Sufi ideas and the study of the artistic structure and symbolic elements of the monastery shows its direct relationship with the spread of mysticism and Sufism in the Ilkhanid period. In the art of Islamic architecture, many symbolisms have been the source of mysticism and Sufism. The cultural and artistic events of the monasteries were influential in the growth of Sufi followers during the Ilkhanid period, and the spread of Sufism in this period established a link between mysticism and Sufism and the art of the Ilkhanid period.
Research objectives:
1. To investigate of the influence of the most important factors in the emergence and growth of Sufism and monasteries in the Ilkhanid period. 2. To analyze the architecture of monasteries and examining its impact on the spread of Sufism during the Ilkhanid period.
Research questions:
1. How is the architecture of the monasteries and their artistic structure related to mystical and Sufi ideas? 2. What effect did monastic buildings have on the spread of Sufism during the Ilkhanid period?
Keywords: monastery, Sufism, Ilkhanid period, Architecture of Mmonasteries -
ریشه یابی تشکیل خانقاه ها در ایران، از اهمیت بسزایی برخوردار است. از رهگذر ابداع هدفمند خانقاه هاست که عرفان و تصوف در قلمرو اسلامی شرح و بسط می یابد و بخش مهمی از فرهنگ ایران را در طی چند قرن شکل می دهد. ریشه یابی ساخت خانقاه های اولیه، پیوند عرفان با ادیان و تفکرات مختلف و نیز تغییر و تحولات اجتماعی را روشن می کند. این پیوندها و تحولات سبب می شوند که تفکر صوفیانه ببالد و به درختی تنومند در گستره فرهنگ ایران تبدیل شود. در این نوشتار، ابتدا به ریشه واژگانی کلمه خانقاه پرداخته شده و سپس ریشه های تاسیس آن در ایران از دیدگاه های گوناگون، مشتمل بر ریشه های اسلامی و غیراسلامی و نیز ریشه های مستقل مورد بررسی قرار می گیرد. این تحقیق از منابع کتابخانه ای و روش توصیفی - تحلیلی برای بررسی و طبقه بندی آرای محققان در باب ریشه های خانقاه در ایران بهره برده و تلاش نموده تا پیچیدگی روابط میان این پیوند ها را آشکار کند.
کلید واژگان: خانقاه, تصوف, معماری, شیخ -
شیخ شهاب الدین توران پشتی یکی از عالمان کمتر شناخته شده ی قرن هفتم هجری و معاصر با سعدی است که در رشته های گوناگون علوم اسلامی به فارسی و عربی آثاری از او بر جای مانده است. زادگاه وی توران پشت، از جمله آبادی های کهن و معتبر یزد به شمار می رود. در میان آثار توران پشتی کتابی به نام «المعتمد فی المعتقد» وجود دارد که به نثر شیوای فارسی نوشته شده و از لحاظ ویژگی های ادبی و مسایل کلامی درخور توجه است. این مقاله که به شیوه توصیفی تحلیلی تدوین یافته، به اختصار به شرح حال توران پشتی می پردازد و در مورد انگیزه او از تالیف این کتاب و ساختار و محتوای آن توضیح می دهد. همچنین در این نوشتار به منظور نشان دادن سبک نگارش شیخ بخش هایی از المعتمد که نکته ی کلامی شایان توجهی در برداشته آورده شده و به شرح و تحلیل آن ها پرداخته ایم. «توقیفی پنداشتن اسماء الهی»، «تاویل را خلاف ظاهر دانستن» و «اعتقاد به قدیم بودن کلام خداوند» برخی از آراء کلامی تورانپشتی است و «صوفی مشرب بودن» او به وضوح از لابه لای آثارش برداشت می شود.کلید واژگان: شهاب الدین توران پشتی, المعتمد فی المعتقد, اعتقادات و کلام, نثر قرن هفتم, تصوفCulture of Yazd, Volume:1 Issue: 4, 2020, PP 83 -102Sheikh Shihâb al-Din Turân -Poshti is one of the less well-known scholars of the seventh century and contemporary Saadi. he has been featured in various fields of Islamic sciences in Persian and Arabic. his hometown turanposht is one of the oldest and most well-known settlements in Yazd. among the works of Turân-Poshti there is a book called al-Mu'tamad fī'l-mu'taqad, written in Persian prose this book is worthy of attention in terms of literary features and verbal issues. this essay, written in an analytical descriptive form, briefly describes Turân -Poshti biography and explains about his motivation for writing this book and its structure and content. In this paper, in order to illustrate Sheikh writing style,We have quoted parts of al-Mutfamad that have received a verbal note.and we have described them.In general, the study of the works of the Sheikh shows that he has had a profound sense of belonging to Sufism, and this has also been influential in his theological views.Keywords: Sheikh Shihâb al-Din Turân -Poshti, al-Mu‘tamad fī’l-mu‘taqad, kalam, prose of the seventh century, Sufism
-
توانایی جلوه دهی عرفان و معماری اسلامی است که با تاثر از جهان بینی اسلامی ، از مهمترین شاخصه های هنر اسلامی ارسن ، تصوف را به نحو عالی داشته است. در این میان یکی از این ساختارهای هویت بخش در حوزه معماری اسلامی مجموعه شیخ شهاب الدین اهری در شهر اهر است؛ مجموعهای از دوران شکوفایی عرفان و تصوف در منطقه آذربایجان در قرون هفتم تا یازدهم ه. ق. این مجموعه تاریخی علیرغم بهره مندی از آرایه ها و تزئینات بی بدیل در حوزه معماری اسلامی با مفاهیم عمیق عرفانی تاکنون از بررسی های کافی در زمینه شناخت کیفیات معماری و تجسد مضامین عرفانی آرایگانش، بی نصیب بوده است. بر این اساس، پژوهش پیشرو با روش توصیفی تحلیلی و بر پایه گردآوری اطلاعات کیفیت آرایگان معماری مجموعه شیخ شهاب را در ارتباط با طریقت عرفان و مبتنی بر بررسی های میدانی و کتابخانه ای تطبیق آن با سلسله مراتب شکل گیری ارسن، بررسی نموده است. به عبارت دقیق تر، این پژوهش درصدد آن است با دقت در محتوای کالبدی اثر و بازخوانی مضامین و آرایگان معمارانه آن، ترابط و تلازم میان کیفیات تزئینات مجموعه با سرچشمه تفکرات عرفانی آن را بررسی نماید. با بررسی های انجام شده نتیجه میشود، مجموعه شیخ شهاب الدین اهری و آرایگان معماری وابسته آن متاثر از شرایط فرهنگی و اجتماعی هم عصر خود، تجسد عینی تفکرات عرفانی آئین متصوفه از قرن هفتم تا قرن یازدهم ه. ق میباشد.
کلید واژگان: مجموعه معماری, عرفان, تصوف, مجموعه شیخ شهاب الدین اهری -
پژوهش حاضر، به منظور بررسی میزان تاثیر عرفان اسلامی بر واقع گرایی در هنر نگارگری دوران صفوی، انجام شده است. عرفان بر تجربه و معرفت حاصل از آن، تاکید دارد. از دید متصوفه، تصاویر لایه های معنایی متعدد دارند و تمرکز بر یک امر، کم کم مخاطب را به شناخت نفس آن، نایل می کند. از سویی دیگر، واقع گرایی در نگارگری عصر صفوی، به شکلی دیگر بروز می یابد: تحسین عالم خاکی، جلوه ای از عالم الهی است. تلاش برای به تصویر کشیدن لحظه ای گذرا، به مدد کلام و تصویر و بازنمایی اشیا با جزییاتی کامل، چنان که، به نظر می رسد، زنده اند. بنابراین، پرسش پژوهش این گونه مطرح می شود که: چه میزان واقع گرایی نقاشی صفوی -مکتب دوم تبریز- تحت تاثیر مبانی عرفان و تصوف رایج در دوره صفوی است؟ نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که، هنر به عنوان یکی از جلوه های تمدن اسلامی، برگرفته از تفکر حاکم بر تمدن و برهه زمانی خاص است. نگارگر صفوی هم متاثر از تفکرات رایج زمان خود و حتی، با پیروی از آن ها، به خلق آثار می پردازد. می توان این گونه بیان کرد که، واقع گرایی رواج یافته در نقاشی این دوره، برگرفته از اصول تصوف، تجربه گرایی و تاکید بر شناخت ماسوی برای شناخت حقیقت است. نگارگر دوره صفوی با توسل به واقع گرایی، درصدد رسیدن به زیبایی است که خداوند با کمال صفات موجودات در آن ها، قرار داده است. از آنجایی که، موضوع مورد مطالعه، پیرامون تغییرات نگارگری در دوره ای تاریخی است، با استناد به روش تاریخی و کتابخانه ای، اطلاعات جمع آوری شده است.کلید واژگان: نگارگری مکتب دوم تبریز, عرفان اسلامی, واقع گرایی, تصوفThe relationship between realism in Tabriz second school of miniature and the Islamic mysticismNeda Hooshmand Mofrad, M.A., Graphic design, Alzahra University, n.hooshmandmofrad@gmail.comAbstractSometimes, realism in Islamic art is linked to mysticism. Realism in painting, which is the result of focusing on affairs, It creates in mind that there is the truth behind affairs. In fact, this type of focus emphasizes some kind of experience, Mysticism is also important for experience and knowledge. On the other hand, mystics see beauty in everything because in their viewpoint, everything is in the best form it could have been and is thus, very close to truth. The closer something is to the truth, the more beautiful it is and the painter seeks to portray this beauty; So it tries that illustrations are close to reality.Assuming that the Safavid painter is influenced by the common thoughts of his time; so it can be argued that he most probably creates his art works on this basis and the prevailing realism in the paintings of this period is derived from the principles of Sufism. Empiricism and emphasis on knowing creatures lead to the truth of the world. The painter seeks to portray a beautiful illustration inspired by the perfection of divine creation.Realism is a characteristic of the Safavid paintings. The painter of this era makes efforts to take a specific moment and recreate it on the canvas with so complete details as if it is a live object. Since the artists of each epoch are usually influenced by the popular mindset of their time, Sufi and mystical beliefs and ideas, that flourished and spread during Safavid rule, left their impact on the art of this era more than ever before.This research investigates the effects of the Islamic mysticism on realism in Safavid miniature. Mysticism emphasizes on experience and the knowledge arising from it. Sufis claim that images are endowed with multiple semantic layers and that concentration on a single subject, leads the audience to the knowledge of its spirit. On the other hand, we observe the advent of a new form of realism in Safavid miniature: admiration of the terrestrial world as a manifestation of the divine world. It is an effort to illustrate a passing moment with the help of words and pictures, representing things in the minutest details to an extent that they seem to be alive. Since the subject under study revolves around changes in miniature within a historic period, data are collected through a desk study. Finally, the analysis is conducted through a descriptive-analytical method. The approach taken in the paper is a philosophical-mystical one.The process in which, as explained, Islamic art, as one of the manifestations of Islamic civilization, is derived from the dominant thinking of the existing culture and civilization and influenced by the prevalent philosophical doctrines.The results suggest that the works of Islamic art are created, inspired by the dominating thoughts in of a particular era. Following, and even under the influence of, his contemporary thoughts, the Safavid miniaturist produces work of art. Arguably, the realism prevalent in the era’s miniature emerges from the principles of mysticism, empiricism and emphasis on the knowledge of all other things than God in order to know the truth. Making use of realism, the Safavid miniaturist aims to reach the ultimate beauty God has endowed the existents with. The necessity of research in this area is determined by the fact that in most of the existing sources of Safavid art, it has been emphasized that over time, art and especially painting have been influenced by alien culture and the way of art painting has thus changed. This attitude is acceptable and the writer's goal is not to reject it. The intention is to address the other possibilities available to redirect the art of painting, and they should also be evaluated.Keywords: Tabriz II School of Miniature, Islamic Mysticism, Realism, Sufism.Keywords: Tabriz II School of Miniature, Islamic Mysticism, Realism, Sufism
-
فصلنامه اثر، پیاپی 79 (زمستان 1396)، صص 3 -16آرامگاه ها در فرهنگ و تمدن بشری همواره جایگاه والایی داشته اند و بخش اعظمی از روند تکامل معماری در گذر تاریخ در آن ها قابل مشاهده است. شک لگیری و هویت این ابنیه اغلب در پیوند با شخصیت های مذهبی و یا بزرگان محلی و منطقه ای تبیین می شود. آرامگاه سید داود فهلوی در روستای خرقه در فیروزآباد فارس واقع است. این بقعه که در مجاورت قبرستان منطقه بنا شده، از قداست خاصی در میان ساکنان این منطقه برخوردار است. مقاله پیش رو در پاسخ به دو پرسش انجام گرفته است؛ نخست آنکه ماهیت و کارکرد این آرامگاه با توجه به تاریخ و فرهنگ منطقه چیست؟ و دیگر اینکه، با توجه به ساختار معماری بنا، این آرامگاه کی ساخته شده است؟ این تحقیق در پی آن است به پرسش های مطرح شده پاسخی منطقی و روشمند بدهد. روش پژوهش به شیوه تاریخی تحلیلی بوده است. همچنین اطلاعات مورد نیاز این پژوهش ابتدا با جمع آوری اطلاعات تاریخی با استفاده از منابع کتابخانه ای و سپس با مستندسازی داده ها و بهره گیری از بررسی های میدانی و تهیه نقشه بنا انجام گرفته است. در این پژوهش سعی شده، ضمن بررسی پیشینه بنا به معرفی و تاریخ ساخت آن و چگونگی روند شکل گیری کالبد بنا پرداخته شود. برآیند تحقیق نشان می دهد این بنا در ابتدا به سبک چهارطاقی های ساسانی و بر مبنای یک معماری بومی شکل گرفته و در ادامه با تغییراتی ساختاری در راستای هویت آیینی و اجتماعی منطقه، در قالب بنای خانقاه و آرامگاه تجلی یافته است.کلید واژگان: آرامگاه خرقه, تصوف, معماری, فیروزآبادAbstract Mausoleums have always had a prominent status in human being’s culture and civilization and constitute a large part of development of architecture through the course of history. Formation and identity of most of these buildings depend on religious figures and or local and regional high-ranking persons. Through the Middle Ages, a majority of society tended to Sufism and governments supported Sufis. This brought them a very prominent social and political status. This process needed places for growth of their social identity and social convergence. It seems that architecture of Khergheh Building which is the research subject of this paper is among a series of mausoleums including Shah Nematollah Vali, Sheikh Abdol-Samad Natanz and Sheikh Ahmad Jam Bastam and all of these monuments are related to Sufism which were widely accepted by the society of the then time. Actually, this mausoleum belongs to Seyyed Dāvūd Fahlavi, one of the Sufis of 8th century Hegira in a village named “Khergheh” at the vicinity of Firouzabad Road to Farāshband. It neighbours the cemetery of that area. As the locals highly respect this mausoleum, it has kept its social and cultural identity alive. This complex enjoys a central domed building along with several chambers attached to it. The plan of the building is criss-crossed and the dome chamber makes it available to reach other spaces in all four directions. One of the prominent features of this monument is Kārbandā decorations on the ceiling of the dome. This paper tries to answer two questions: 1) what are the nature and function of this mausoleum with regard to the regional history and culture? 2) Regarding to its architecture specifications, when was it constructed? This research attempts to find logical and methodological answers and tries to clarify the architectural structure and explains how the tetragonal spaces in the first floor have been transformed into hexagonal spaces in the second floor. In addition, this article aims at understanding its cultural and social identity in respect to its function in different Islamic period. The paper enjoys research historicalanalytical method. The required historical data was gathered through library studies. Then the data was documented and the plan of the building was prepared through field surveys and studies. As there exists no comprehensive study on the relation between the architectonic structure of this building and its function through different Islamic period, this paper is of paramount importance. Based on the findings and with respect to its structural characteristics and comparative studies, this structure dates back to the 8th century Hegira. In addition, this building has been originally constructed based on the Sasanian Chārtāghī’s and local architectonic specifications. Then later in parallel with ritualistic and social identity of the region, it has been transformed into a ribat (Khanqah) and mausoleum.Keywords: Khergheh mausoleum, architecture, Sufism, Firouzabad of Fars.
-
مسجدکبود تبریز از آثار متعلق به ابوالمظفرجهانشاه از دودمان ترکمانان قراقویونلوها است. این بنا در سال 870 هجری قمری به کوشش و نظارت جان بیگ خاتون (زن جهانشاه) پایان پذیرفت. در این مسجد نقوش مختلفی از قبیل: نقش های گیاهی، هندسی و کتیبه ای در تزیینات کاشیکاری، مشاهده می شود. کتیبه های مسجد که عمدتا با دو خط کوفی و ثلث کار شده اند با نگاره های اطراف خود ارتباط مستقیم داشته و به آنها جنبه اعتدال و هماهنگ بخشیده اند. هدف اصلی این مقاله، مطالعه و کشف تاثیرات عرفان و تصوف از جمله مذهب حروفیه بر انتخاب مضامین کتیبه ها و نوشته های تزیینات مسجد کبود تبریز می باشد. در این پژوهش، روش تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی و هدف از نوع کیفی می باشد. گردآوری اطلاعات به دو طریق میدانی و کتابخانه ای صورت گرفته است که در این راستا در مطالعات کتابخانه ای ابتدا اسناد و مدارک مورد بررسی قرار گرفته اند و در راستای مستند نگاری تزیینات مسجد کبود، مطالعات میدانی صورت گرفته است. در مرحله آخر براساس اطلاعات جمع آوری شده تجزیه و تحلیل اطلاعات صورت پذیرفته است. بنا بر یافته های تحقیق مشخص گردید که: از میان رنگ ها، دو رنگ آبی لاجوردی (در زمینه کتیبه ها) و سفید (در نوشتن خط متن کتیبه) رنگ غالب در تزیینات این مسجد می باشد که به لحاظ نمادین، این دو رنگ، با عقاید عرفا ارتباط مستقیم داشته و به نوعی نمودی از اعتقادات عرفا در تزیینات این مسجد به حساب می آیند. همچنین انتخاب انواع نقش شمسه ها و ذکر کلمات قصار عرفانی به عنوان مضامین این نقوش، نشان از تاثیر عرفان و تصوف در تصویرگیری تزیینات این بنای بزرگ دوره قره قویونلوها دارد. در پایان این نتیجه حاصل میشود که تحولات مذهبی سده نهم هجری قمری مانند اعتقاد حروفیان در کنار تصوف و عرفان در تصویر گیری مضامین نقوش و کتیبه های این بنا تاثیر بسزایی داشته است.
کلید واژگان: آق قویونلوها, مسجد کبود, کتیبه نگاری, تصوف, عرفان, مذهب حروفیانKabud masque belongs to Abul al – Mozaffar Shah Jahan from Turkaman Agh Quyunloo tribe. The build ing was finished in 870 AH by Jan Beyg Khatoon (Ja han shah’s wife). There are various plant and geomet ric features and inscriptions in the masque. The masque inscriptions are mostly created by two Kufi and Tholth writing and are related to the surrounding illustrations and give them harmony. In this research, we have tried to study the impact of mysticism and Sufism among Hurufiye religion (faith) on selecting contents of inscriptions and writings. The research method is descriptive _ analytic. The library method and on-site visiting have been used for data collec tion. The results indicate that azure blue has the most variety in the inscription basis and white in their con text. These two colors are symbolic in mysticism and Sufism. Choosing the kind of Shamseh features and mentioning mystic apothems show the impact of mysticism and Sufism on the form of ornamentations of the important buildings in Qara Qoyunloo era. At last, we have concluded that the religious changes in the 9th century like Horufiye beliefs within mysticism and Sufism have had the main compact on the form and contexts of inscriptions and features of the building. The Blue Mosque, as the most important work of Qaraqouyunlu dynasty, has a special place in the art of tile and inscription of Iran, which technically contains the most delicate works of mosaic tiles and includes a wide variety of tile designs. Also, in terms of design, it has interesting religious concepts, and in terms of inscription, it has a variety of lines embed ded in novel writing methods. According to the au thors, the blue color in this building and other build ings indicates that the Muslim architects want to as cend from the earth science and to get to the superior space. The blue color recalls the breadth of the clear sky. The white color that was used most for the Quranic inscriptions was among the colors that were recommended to be used by the Prophet. This color is in the references and symbols of Sufism and mystic features. In summary, the two colors of azure blue and white in Islamic art are symbolic and have been considered a lot. With regard to the cadre for the inscriptions, it should be noted that in this collection of designs, shades are used more than other designs. It should be said that the selection of the role of the candle in this collection is not a coincidence. This role is rooted in the deep mystical concepts of Sufism such as the pre-eminence of God, the light and the sky.
Keywords: Agh Quyunloos, Kabud masque, scrolling, mysticism, Sufism, Huroofiye religious -
فصلنامه الهیات هنر، پیاپی 8 (بهار 1396)، صص 53 -82خوشنویسی اسلامی، به عنوان شریف ترین و قدسی ترین هنر جهان اسلام، بیش از هر هنر تجسمی دیگری با رویکردهای عرفانی و حکمی همراه بوده و در غالب ویژگی های شکلی و محتوایی خود آینه دار نمادها و آموزه های عرفانی و نفوذ اجتماعی عرفا است؛ نگاه باطنی و قبول تقدس و معنویت برای حروف و کلمات در این هنر قدسی که بیش از همه متاثر از رویکردهای عرفا به مسئله حروف است، بخش مهمی از پیوند میان خوشنویسی و عرفان اسلامی را رقم زده است. این پژوهش، ابتدا جایگاه حروف در نزد عرفا را در قالب سه سطح بیانی شناسایی کرده و سپس با تبیین خاستگاه قرآنی آن و تاثیرات این نوع نگاه بر هنر خوشنویسی، در مسائلی چون اسلوب و روش نگارش حروف، محتوای نوشتاری و نیز ارشادات اساتید خوشنویسی، به ارائه شواهدی از این تاثیرگذاری همت گمارده است. شواهدی مانند نوع نگارش حروف و ترکیباتی چون «الف» ، «میم» ، «لا» و « الله » ؛ شکل های آموزشی و نمادین مفردات در قالب ابرو، دهان و طره ی گیسو و… که همگی گواهی بر پیوند استوار خوشنویسی و عرفان است.کلید واژگان: خوشنویسی, عرفان, تصوف, حروف, هنر عرفانیThe Iranian art has different courses and in one of these periods, "the mystical period", this art is very influenced by Islamic mysticism. Islamic calligraphy, as the noblest and most sacred art of the Islamic world, is more than any other art associated with Islamic mysticism. And in all its features and content mirrored the mystical symbols and the social influence of the mystics. The inward look and acceptance of spirituality for letters and words in this art are influenced by Islamic mysticism. This research first initially identified three levels in the mystic approach to letters, then, by explaining its Qur'anic origins and its effects on the Islamic calligraphy, shows evidence of this effect. Evidence such as the type of writing of letters and Words, such as "الف", "م", "لا" and "الله" (“La”, “M”, “A” and “Allah”). To show that throughout history there has been a strong link between Islamic mysticism and calligraphy art.Keywords: Calligraphy, mysticism, Sufism, letters, mystical art
-
مجله منظر، پیاپی 37 (زمستان 1395)، صص 6 -13برای تبیین جایگاه باغ در منظر حافظ و بیان این مسئله که نسبت و ارتباط هنر باغ و شعر از حیث آفرینش هنری باهم چیست که مفهوم باغ به نحوی پربسامد در شعر حافظ حضور می یابد، باید ساحت ادراکی این دو مورد مداقه قرار گیرد. مقایسه این دو هنر بر اساس مولفه های بصری، شکلی صرف یا وجوه تعقلی صرف امکان پذیر نیست و در این زمینه تعلق این دو هنر به دو ساحت ادراکی مختلف هنرهای تجسمی و غیر تجسمی و سلسله تحولات نگاه درونی و انفسی به طبیعت را در جریان شعر فارسی باید موردتوجه قرار گیرد. هدف این مقاله کشف چگونگی این رابطه درونی است و می خواهد نشان دهد استفاده فراوان از واژگان مرتبط با باغ در شعر حافظ را باید محصول قرابت نحوه آفرینش هنری در رابطه با تبیین حکمت آفرینش در نگاه او دانست. قرابتی که نه از هم نشینی باغ ساز و شاعر در عالم بیرون که از ارتباطی درونی و انفسی حاصل می شود. طبیعت در شعر حافظ به طورکلی و باغ به طور خاص، توصیف عینیات نیست و برای شناخت آن باید جهان بینی شاعر را مورد مداقه قرار داد. برای شناخت جهان بینی عارف، شناخت سیر تحول نگاه به طبیعت در نزد عارفان و تبدل مفهوم زهد در تاریخ تصوف ضرورت می یابد. در چنین بینشی است که بهشت زمینی می شود و زمین بهشتی. از طرفی بنیان فکری هنرمند هر دو وجه فاعلی و مفعولی طبیعت را می شناسد. وجه فاعلی آن که آفرینش هنری در قالب شعر، باغ و... از آن سرچشمه می گیرد و هنر را بااخلاق مربوط می کند. قلمرو هنر آنجا آغاز می شود که طبیعت و اخلاق درهم آمیخته و باهم یگانه شوند. طبیعتی که چنان به اخلاق خود درآمیخته که وجودش را نمی توان بی آن تصور کرد، هنر نیز همین احساس لذت وجود دارد. طبیعتی که در هنر، اخلاق خود را یافته است و از منطق درونی خویش پیروی می کند. در این کشاکش، همچنان که طبیعت درون آرایش می یابد و زبان، طبع شاعرانه پیدا می کند، طبیعت سرکش بیرون نیز به دست انسان از نو آرایشی می یابد و نیروهای وحشی از آن رانده می شود و طبیعتی می شود آرایش یافته به دست انسان و برای انسان، یعنی- یک باغ، یک طبیعت انسانی.کلید واژگان: حافظ, زیبایی شناسی, باغ, منظر, جان آگاه, تصوف
-
فصلنامه نگره، پیاپی 37 (بهار 1395)، صص 49 -61داستان لیلی و مجنون از مشهورترین آثار ادبیات عرفانی است که مورد توجه نگارگران ایرانی نیز بوده است. در آثار شاخص نگارگری ایرانی دوره های تیموری و صفوی، در رنگ آمیزی تنپوش شخصیت مجنون از رنگ آبی استفاده شده است. سوال اصلی تحقیق آن است که «علت استفاده از رنگ آبی در رنگ آمیزی تنپوش مجنون در نگارگری دوره های تیموری و صفوی چیست؟» هدف اصلی این پژوهش شناسایی بخشی از مبانی نظری رنگ ها در نگارگری ایرانی و کشف ارتباط نگارگری ایرانی با آموزه های تصوف است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نگارگر در انتخاب رنگ تنپوش مجنون به طور کامل از توصیف متن پیروی نکرده است. در نهایت اثبات می شود که استفاده از این رنگ نتیجه آموزه های صوفیانه و در جهت معرفی مجنون به عنوان سالک طریق عرفان و عشق الهی بوده و کارکرد نمادین داشته است. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و مشاهده آثار بوده است.کلید واژگان: مجنون, کبود, ازرق, آبی, نگارگری, تصوف, تیموری, صفویThe story of " Laili and Majnun" is the most famous of the Mystical literary works and has been regarded about Iranian painters. This story first fully ordered by "Nizami Ganjavi" and formed as part of Khamsa has repeatedly painted. In the Timurid and Safavid miniature works, "Majnun" always have been dressed in blue. In this paper, the cause of use this color is considered for review. The main goal of this research is that to prove Persian Painting works for understanding and analyzing the concepts of color, especially, awareness of the fundamental principles of color theory in Islamic and Iranian culture is essential. Theoretical Foundations of Iranian intellectuals are the only solution for understanding colors effects. The illustrations of the story of "Laili and Majnun" show the painters to choose Majnuns cloth colors did not completely follow the text. Because the story is not clearly describe Majnun's dress color. Story that has been regarded artists, the emphasis that Majnun was nudity. Accordingly, Iranian painter has been drawn Majnun naked in the desert. But in this pictures, painters also cover the blue fabric has used. The painter is inspired from another source. Ultimately, have proved using this color based on Sufism beliefs and to introduce Majnun as the seeker through mysticism and divine love. In the present study, research method is descriptive - Content analysis and data collection is data library methodKeywords: Majnun, blue, Persian painting, Safavid, Timurid
-
خانقاه در طی تاریخ ایران، به ویژه تا پیش از صفویه، در زمره بناهای پرشمار بوده است. بااین حال، از معماری آن چندان چیزی نمی دانیم. برای شناخت معماری خانقاه باید در طی چندین تحقیق در برهه های گوناگون تاریخی و مناطق جغرافیایی ایران و جهان اسلام، همه منابع نوشتاری عربی و فارسی و ترکی و نیز آثار مرتبط معماری را بررسی کرد. در این تحقیق، به مرحله نخست پیدایی خانقاه در زادگاه آن در ایران، یعنی در سده های نخست هجری در خراسان (ربع نیشابور) می پردازیم. روش این تحقیق تفسیری تاریخی و منبع اصلی آن، منابع اولیه نوشتاری مرتبط با خراسان سده های نخست است. صوفیان از سده دوم به بعد، در مکان هایی جز مسجد استقرار یافتند و از حدود سده پنجم بود که بنای خاص صوفیان، خانقاه خوانده شد. مظروف یا سازمان خانقاه در خراسان سده پنجم به دست ابوسعید ابوالخیر قوام یافت. این سازمان ارکانی دارد؛ از ارکان انسانی گرفته تا رسوم خانقاه. کارکردهای خانقاه دامنه ای دارد: از عمومی همچون مجلس گویی تا خصوصی همچون زاویه نشینی و سماع. بنای خانقاه این کارکردها را تحقق می بخشید. جای این بنا در درون یا بر کرانه شهر یا روستا بود نه در بین راه. اجزای کالبد خانقاه، همچون سازمان آن، طیفی داشت: مکان های باز، نیمه باز و بسته. مکان های باز، یعنی صحن و بام، به کارکردهای عمومی اختصاص داشت و مکان های بسته، یعنی جماعت خانه و حجره ها و صومعه، به کارکردهای خصوصی. مکان های نیمه باز، یعنی صفه (ایوان) و رواق، مقامی بینابینی داشت. جماعت خانه، به مقتضای نیازها و کارکردش، به صورت گنبدخانه بود. صحن در میان کالبد خانقاه قرار می گرفت و صفه بر صدر صحن. جماعت خانه مستقیما یا به واسطه صفه، به صحن مرتبط می شد. حجره ها بر گرد صحن یا در دو سوی آن می نشستند و درآیگاه (دستگاه ورودی) در میانه یکی از اضلاع صحن.
کلید واژگان: معماری ایرانی, معماری اسلامی, تصوف, عرفان, خراسان, خانقاهKhaniqah in the history of Iran، especially in pre-Safavid era، was among the most frequent building types. Nevertheless what we know about its architecture is almost nothing. Identifying the khaniqah architecture requires a vast multi-disciplinary research، which would cover all of the Islamic lands through all of the periods of their histories، based on the most related Arabic، Persian، and Turkish primary sources and also the all remained relics of Sufi and religious architecture. This research is about the Khaniqah architecture in its formation phase، in the first Islamic centuries in its birthplace Khurasan (in Rob’e-i Nishapur). Since the second (AH) / eighth (AD) century، Sufis gradually inhabited in buildings other than mosques. It was about the fifth (AH) / eleventh (AD) century that a certain building type dedicated to Sufis was called “khaniqah”. The khaniqah’s content، or its organization، was established by the fifth century Sufi saint Abu-Saeid Abul-Khayr in Khurasan. This organization had some basic elements: from human elements to ritual and ethics. Khaniqah contained various functions: from public functions، such as preaching sessions، to private ones، such as isolation for worship and Sufis ceremonial dance (samā’). As the khaniqah organization، khaniqah building had a variety of open، semi-open، and closed spaces. The open spaces − court and roof − was dedicated to the public functions; the closed spaces − gathering hall (jamā’t-khāna)، cells (hujras)، and the sheikh’s cell (sawma’a) – to the private functions. The semi-open spaces – iwan (suffa) and arcade (riwāq) – were used for semi-private or semi-public functions. The gathering hall، as required by its functions، was a domed hall. The court was located in the center of khaniqah with an iwan in one side (usualy opposite to the court entrance). The gathering hall had access to the court، directly or through the iwan. The cells were located around the court (in its four، three، or two sides) and the entrance was in the middle of one side.Keywords: Iranian, Persian architecture, Islamic architecture, Sufism, Khurasan, Khaniqah -
پس از ورود مغولان به ایران، آنها به مرور تحت تاثیر فرهنگ ایرانی اسلامی شروع به آبادانی نموده، در تعامل با فرهنگ ایرانی مستحیل شدند. نظریه تداوم تاریخی فرهنگ ایران1 در عین اهمیتش، باعث نادیده گرفتن تاثیرات اقوام بیگانه بر فرهنگ ایرانی شده است. لذا قصد آن است با بررسی فرهنگ مغولان، تاثیراتی را که به نظر می رسد این فرهنگ بر معماری ایرانی گذاشته با روش تفسیری از طریق مطالعات کتابخانه ای و بررسی دو نمونه معماری، مورد مداقه قرار گیرد. در این رابطه پس از بررسی آراء محققان بر این امر که معماری ایران در عصر ایلخانان بسیار وامدار معماری ایرانی قبل از خود بوده، تاکید شده است و تنها تاثیر مغولان را می توان در به کارگیری مقیاس کلان و بی سابقه ای دانست که ناشی از جنبه های آیینی و نمادین فرهنگ آنها بوده و در این نوشتار برای اولین بار به آنها اشاره شده است.
کلید واژگان: شمنیسم, مغولان, تصوف, معماری دوره ایلخانان, گنبد سلطانیه, ارگ علیشاهHoviate shahr, Volume:8 Issue: 20, 2015, PP 67 -76The Mongol attack to Iran in the early seventh century AH, no doubt, was one of the most terrible and destructive historical events which had many consequences in different areas. Mongols after the entry into Iran and looting and destroying many cities and buildings, during the time were slowly absorbed in Iranian culture, like the Seljuks, and began to renovation of cities and repair the ruins. This theory (historical and cultural continuity of Iran) is attractive for Iranian scholars and also has valuable position to explain the exceptional situation of Iran between Islamic Countries. But According to Hegel wild tribes after the invasion and occupation of civilized societies, at the stage of history are influenced by the culture of the conquered people but do not lose their original culture and lifestyle and Keep it in their mind and heart as background. Therefore, the above theory is interesting, but it also has objections, because it ignores the effects of foreign elements on Iranian culture, art and architecture. This article with research in historical documents, evidences and two important examples of Il-khanid period architecture in Iran as the absent element of historical and architectural research aims at showing the Mongol's culture influences on Iranian architecture. This case (Mongol's influences) is also absent in the historical studies about in Iran Iranian architecture in the Il-khanid period. Therefore after the explain of the historical story of the Mongol invasions and their rule in Iran with regard to the close relationship between artists and Sufism, Some religious and ritual aspects of the Mongol's culture and expansion of these aspects in Iranian's society was studied. We know there were many similar aspects between Mongol's shamanism and Iranian's sufism, therefore this similarities were a good and logical reason for expansion of sufism in the Il-khanid period in Iranian society. No doubt the expansion of sufism had a definite impact on the artists, architects, craftsmen and their art works. Because of this impact on the artists and architects of Il-khanid period, the art and architecture works of this period have a special character or quality. This special quality gives them identity which differentiate them from other art and architecture works in the past periods. By studying the features of Il-khanid period architecture and two important examples of this period buildings in Iran (Sultaniya dome in Zanjan and Alishah mosque in Tabriz) Mongol's role on the formation of these buildings was demonstrated in a symbolic perspective. At the end of this article, after reviewing the opinion of Iranian and foreign scholars in an analytical approach, we know Il-khanid architecture has been greatly indebted to Iranian past architectural traditions and the main distinction can be applying the massive and unprecedented scale in the creation of buildings. This Large-scale change in the buildings of this period is the major Mongol's influence on the Iranian architecture that can be due ritual and symbolic aspects of this aggressive people's culture which is referred to those in this paper for the first time.
Keywords: Shamanism, Mongol, Sufism, Il-Khanid period architecture, Sultaniya dome, Alishah mosque -
ورود اسام به هند از پل ایران، عناصر معماری جدیدی را نیز به معماری هند افزوده است؛ از جمله باغ ایرانی. به تبع تفاوت در نحوه ورود اسام به هند، خواه از طریق فتوحات امرای مسلمان خواه بزرگان تصوف، معماری مقابر اسامی آن دارای دو نوع متفاوت است. مقابر طبقه حاکم مسلمان در گونه باغ مزار ساخته شده که متاثر از سنت با غسازی ایرانی، نماد گونه کلاسیک مقبر هسازیاسامی هند است. این مقابر به صورت عناصری شاخص )یادمانی( و جدا از بافت شهری ساخته شده اند. از دیگر سو مقابر مشایخ و بزرگان تصوف به صورت بلافصل از کاربر ی های شهری مانند بازار، همساز و همنوا با بافت شهری ساخته شده اند و گونه ارگانیک مقبر هسازی اسامی هند را شکل می دهند. آنچه در این نوع از مقابر بیشتر به چشم م یآید، نه جنب ه های فرمال معماری، بلکه آیی نها و رسوم زایران مشتاق است. شاخ صترین وجه معماری این نوع از مقابر، باول ی ها هستند که عموما در مجاورت مقابر قرار دارند.کلید واژگان: هند, ایران, باغ مزار, مقبره, کلاسیک, ارگانیک, اسلام, تصوفArrival of Islam in India through Iran has also added new architectural elements to Indian architecture, including a Persian garden. Architecture of Islamic shrines has two different types of tombs because of the difference in the arrival of Islam in India, either through conquest of Muslim rulers or leaders of Sufism. Muslim ruling class tombs have built in form of gardentombs, symbolizing the classic version of India tomb building inspired by Persian garden making tradition. These tombs have built in forms of memorial elements and separated from the urban texture. On the other hand, tombs of Sufi elders have built consistent with the urban texture and they form the organic kind of Indias Islamic tombs building. Traditions and customs of eager visitors are more significant than formal aspects of architecture. Most notable aspects of this type of architectural monuments are Baolies located next to them.
-
این پژوهش با هدف کشف و روشن ساختن رابطه و ساختار نظام مند میان یک اندیشه مذهبی و چگونگی بازتاب آن در کالبد معماری، به مطالعه مجموعه خانقاهی زیارتگاهی شاه ولی تفت می پردازد. مقاله حاضر با روش تفسیری تاریخی و با بهره گیری توامان از روش استدلالی منطقی، به رابطه بازخوردی «سیر مواجهه سیاسی و مذهبی با اندیشه تصوف نعمت اللهی» و «تحولات کالبدی مجموعه شاه ولی تفت» می پردازد. مسیر پژوهش در مرحله اول، شامل استخراج نقاط عطف و بزنگاه های تاریخی در سیر مواجهه با تصوف و خاندان نعمت اللهی است. این نقاط عطف تاریخی، قابلیت اثرگذاری بر کالبد مجموعه شاه ولی را دارا می باشند. در مرحله دوم، برپایه اطلاعات حاصل از یافته های گام اول، تاریخ، موقعیت اصلی و دلایل ساخت بناهای معماری در مجموعه شاه ولی (موجود، تخریب و تغییر یافته) در چهار دوره زمانی، بازیابی و تدقیق می شود. مهمترین دستاوردهای حاصل از تحلیل رابطه متناظر سیر مواجهه اندیشه نعمت اللهی و مجموعه شاه ولی تفت، شامل شناسایی الگوی اولیه طرح خانقاه و تشابه آن با الگوهای معماری و مجموعه سازی سمرقند در دوران تیموری، شناسایی تاریخ، موقعیت اصلی و بانیان ساخت بناهای معماری مسجد، صفه صفا، مزار شاه نعمت الله ولی، بازار آقا و همچنین اثبات تخریب تکیه قدیم متعلق به صوفیان و ساخت تکیه ای جدید در ارتباط با مراسمات محرم و عزاداری در دوران قاجار می باشد.
کلید واژگان: تصوف, شاه نعمت الله ولی, خاندان نعمت اللهی, شهر تفت, مجموعه شاه ولیIn order to discover and enlighten the systematic relationship and structure between a religious thought and its reflection in an architectural body, this research studies Shah Wali Complex in Taft. Applying interpretive-historical research method and, simultaneously, using logical-argumentation method, analyzes the feedback relationship of "political and religious encounter with Nimatullahi Sufism" and "physical changes of Shah Vali's complex". The research process in the first phase includes finding the historical climaxes and crisis in encountering with Sufism and Neematollahi house. These historical turning points have the potentials to affect the body of the complex. In the second phase, based on the findings of the first phase, history, main position and reasons to construct the architectural buildings in Shah Vali's complex during four periods are retrieved and analyzed. Major achievements of analyzing the corresponding relationship of Nimatullahi thought and Shah Vali complex include identifying the primary pattern of monastery's design and its similarities with complex making in Samarkand during Tamerlane period, knowing the history, main position and the founders of building the mosque, Safa ivan, Shah Nimatullah Vali's tomb, Agha bazaar, and also proving that in Qajar dynasty the old Tekiya of Sufis was demolished in order to build a new one for Moharram rituals and mourning.
Keywords: Sufism, Shah Nimatullah Vali, Nimatullahi dynasty, Taft city, Shah Vali complex -
جایگاه عرفان را میتوان اعتماد بر اشراق در کشف حقیقت دانست تا عقل و استدلال. عرفان در میان مسلمانان، مخصوص صوفیان است که در گذر زمان و مکان تغییر نام دادهاند. یکی از راه های درک زبان عرفا، شناخت نمادهای ایشان در لباس و رنگهای آن است. عرفا معتقدند که علمای طریقت، باید به شکل و رنگ لباسی درآیند که مناسب حال و مقام ایشان باشد. در این مقاله سعی بر آن است تا علاوه بر معرفی ویژگی صوفیان و اهل زهد در اسلام، جام? ایشان، برخی از تاج های ایشان، رنگ تاج ها و معانی نمادین آن مورد بررسی قرار گیرد. همچنین علل استفاده از اینگونه پوشش و رنگها نیز بیان گردد. نگارنده در جهت درک و شناخت صحیح، از کتب، روایات و گفتار اهل حق سود جسته است. در انتها بنیادهای عرفانی رنگ را از منظر برخی عرفای مسلمان مانند نجم رازی، نجمالدین کبری، علاءالدوله سمنانی و ابنهیثم و جایگاه رنگهای مورد استفاده به عنوان سنجشی عقلانی و شرعی را بیان داشته است. در استفاده از کتب سعی بر آن بوده تا جای ممکن از برخی منابع نوشتاری اسلامی بهره گرفته شود و سپس با طبقهبندی محتوای مطالب، به بازشناخت البسه و رنگهای آن در میان اهل حق پرداخته شده است.
کلید واژگان: تصوف, رنگ در لباس, عرفان اسلامی, نمادگرایی رنگ, لباس زهد (خرقه)The significance of mysticism can be traced in relying on illumination rather than logic and reasoning to discover the truth. Theoretically speaking, mysticism means having belief in understanding the truth and practically speaking it means leaving superficial customs and resorting to suffering. Mysticism among Muslims is exclusive to mystics who have changed names over time. Sufi is someone who sees nothing but God. In addition to that, wool in Arabic is called “Suf” and those who wear wool clothing choose staying away from materialism, a simple life. Mystics believe that the scholars of the way should come in the type of form and color is suitable for their condition and status. In this Article, 14 kinds of costumes have been introduced for most of the mystics. Also some of their crowns and the way they are supposed to be worn and also their colors and patches and the meaning of their symbols, have been defined. Also, there has been an attempt to analyze the colors of the clothing of the mystics and their colorful symbols and the reasons for using these garments and colors will be studies. As far as the costumes are concerned, the mystics have no special conditions in clothing unless the sole purpose is to stay warm or cool, not showing any bragging, not to be pretentions, not to seek fame, staying away from materialism, elevation to higher degrees of humanistic aspect, not paying attention to the type of clothing worn, staying away from the multiplication of the pieces of clothing, getting close to God, a reason for being humble and staying away from pride and corruption. Their garment is symbol of cutting away for worldly attachment. Of course showing off by the type of material texture and the size of the garment is also of importance which should be ignored. The color of clothing should not be the reason for preference of one person over another. It is a reminder that Prophet Mohammad never declared wearing such garments as an official slogan. In Islamic- Iranian chromatology, the spiritual observations of the mystics in hustle and the bustle of his life appropriate with the level of knowledge and the purity of his soul are different and these differences in colors are clear. For example, wearing white garment is the symbol of peace. Black (color) belongs to those whose heart is the treasure of secrets. Dark blue in clothes is the most common color among the mystics which has the simplicity of white and the perfection of black. Green is the accepted and lively color which contains the illumination existence of mankind and it is an image of divine nature. In this direction, this article wishes to shed more light on mystics and the pious in Islam, their costumes and the colors thereof. The author has used from books and narrations of mystics for better understanding of the issue and then through content classification, the mystics, costumes and their colors will be touched upon -
در طول دوره اسلامی ایران، مجموعه بناهای آرامگاهی فاخری ساخته شده که گروه ویژه ای را در معماری تشکیل می دهند. هسته اولیه شکل گیری مجموعه های مزبور تدفین یک فرد شاخص مذهبی یا سیاسی بوده و سپس در همان زمان یا در طول زمان?های بعدی بناهای جانبی دیگری مانند مسجد، مدرسه، خانقاه، کاروانسرا و... به مقبره افزوده شده است. نکته قابل توجه در مورد این مجموعه ها بخصوص مجموعه های آرامگاهی مذهبی، تاثیر اساسی آنها بر روند شکل گیری و گسترش بسیاری از شهر های ایران دوران اسلامی است، بدین معنا که در اغلب موارد مجموعه های مزبور هسته اولیه و مرکز ثقل تشکیل یک شهر شده اند. تحقیق حاضر بر آن است تا با تعیین تاریخچه زمانی ظهور این فرم از معماری بر اساس یکی از مهم ترین منابع ادبی و تاریخی، عوامل موثر بر تکوین و توسعه آن را ردیابی نماید تا بدین وسیله به شناختی دقیق تر و جامع تر از معماری مذهبی ایران دست یابد. با توجه به یافته های تحقیق، ابداع این شیوه در معماری ایران، به احتمال قریب به یقین با جریانات تصوف و بخصوص شخص ابوسعید ابوالخیر صوفی بزرگ قرون چهار و پنج هجری ارتباط دارد که این ارتباط از جهات مختلف قابل بررسی می باشد.
کلید واژگان: مجموعه های آرامگاهی, معماری اسلامی ایران, تصوف, ابوسعید ابوالخیرDuring the Islamic period of Iran except for public complexes including buildings as Bazaar, reservoir, Caravansary, etc. there were burial complexes that occupy a special place in the architecture of the epoch. These complexes were first built as the burial ground of a famous political or religious figure and along the time other buildings such as mosque, Madreseh (school), monastery, Caravansary, pilgrimage house…. were added to them. In a general typology, we can divide these complexes in two religious and political types. The king’s complexes are from political types and Sufis or Shiite complexes are from religious types. Religious types are probably the first burial complexes that were made in Islamic period of Iran. These complexes have always been noteworthy to people as the shrines and have developed during centuries from single tombs to magnificent complexes. Imam Reza complex in Mashhad and saint Masoomeh complex in the city of Ghom are the best examples of this type. Sufis complexes made by devotees, are less important than Shiite ones, and in the past centuries were regarded as social services institutes that provided food and resort for poor people. Sheikh Abdolsamad Isfahani complex in the city of Natanz and Bayazid Bastami complex in the city of Bastam are examples of this kind. An important point about these complexes is their fundamental effect on the establishment and later expansion of many Iranian cities throughout this period. The fundamental role of these complexes in the development of architecture in Islamic period necessitates research into the fundamental beliefs, which influenced their emergence and development. The history of construction of the complexes and the effective factors in their appearance in the Islamic architecture of Iran are questions with no exact answers so far. Innumerous attacks to Iran in the Islamic period during which many buildings were destroyed, is one of the most important factors which have resulted in this condition. Process of shaping of burial complexes has not been steady during the Islamic period of Iran and diverse political periods has had vicissitude. According to relics of Islamic period, the oldest complexes belong to the late Saljughid period and accordingly we must search in Saljughid and pre Saljughid periods about factors of shaping of these complexes. The present paper tries to identify the factors which were influenced the establishment and later development of these complexes through surveying literary and historic books. The book surveyed in this paper is Asrar Altovhid, an essay by Mohammad Ibn Monavvar from 6th century Hijrah that describes the biography of Abusaeed Abilkheir, the great Sufi scholar of the 4th and 5th centuries ater Hijrah. According to the findings of the research, the beginning of these complexes in Iran, from Saljughid period, is likely related with Sufism and especially with the mystic views of Abusaeed Abilkheir. Due to the key role of mysticism in the development of this innovative architectural form in Iran, different aspects of the relationship between mysticism and the emergence of burial complexes has also been touched upon.Keywords: sufism, Abusaeed Abilkheir, Islamic architecture, tomb complexes
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.