به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "معماری معاصر ایران" در نشریات گروه "هنر و معماری"

  • سمانه زنگنه، آرمیا قادری، کیانوش فرجی*

    بیان مسئله: 

    امروزه به حضور متنوع عناصر طبیعی در معماری معاصر ایران به ویژه در دوران پس از انقلاب به عنوان بخشی از یک حرکت گسترده به سمت پایداری و طراحی انسان محور توجه شده و این حضور براساس دیدگاه ها و نگرش های مختلف بررسی شده است.  بااین حال، به نظم طبیعت و خصایص بنیادین آن که باعث افرایش سرزندگی و پایداری بیشتری در بناها می شود کمتر توجه شده است.

    هدف پژوهش: 

    هدف این پژوهش بررسی آثار شاخص معماری ایران براساس دیدگاه کریستوفر الکساندر جهت ایجاد یکپارچگی و نظم ساختاری و افزایش هماهنگی با محیط است. همان طور که در آثار اصلی او «زبان الگو» و «سرشت نظم» به آن اشاره شده است. 

    روش پژوهش: 

    برای دستیابی به این هدف 24 بنای شاخص معاصر ایران که از سه دوره متمایز پس از انقلاب انتخاب شده بودند، به طور سیستماتیک ارزیابی شدند. از پرسش نامه ای براساس 15 اصل بنیادین طبیعت الکساندر استفاده شد که پاسخ ها توسط گروهی از متخصصان معماری و شهرسازی تجزیه و تحلیل شدند. ارزیابی بر حضور و اثربخشی عناصر طبیعی در طراحی متمرکز بود. 

    نتیجه گیری

    نتایج نشان می دهند، بناهایی مانند باغ کتاب تهران و پردیس سینمایی ملت با اصول الکساندر مطابقت بیشتری دارند. به ویژه در عناصری مانند سادگی و آرامش درونی، تضاد و شکل خوب که به رفاه و آسایش کاربر و هماهنگی بیشتر با محیط کمک می کند و برعکس ساختارهایی مانند کتابخانه و موزه ملی در خصوصیاتی مانند درجه بندی و ابهام مطابقت کمتری دارند. لذا، توجه به یک رویکرد جامع در طراحی معماری و متعادل کردن عناصر سنتی با  نوآوری های مدرن و توجه به خصوصیات طبیعت و بهره گیری از آنها برای پروژه های آینده ضروری به نظر می رسد.

    کلید واژگان: معماری معاصر ایران, طبیعت, عناصر طبیعی, پایداری, کریستوفر الکساندر
    Samaneh Zangeneh, Armiya Ghaderi, Kianoush Faraji *

    Problem statement: 

    Today, attention has been paid to the diverse presence of natural elements in the contemporary architecture of Iran, especially in the post-revolution era, as part of a broad movement towards sustainability and human-centered design, and this presence has been examined based on different perspectives and attitudes, with However, less attention has been paid to the order of nature and its fundamental features that increase vitality and stability in buildings.

    Research objective

    The purpose of this research is to examine the Iranian architectural buildings based on the opinions of Christopher Alexander to create structural integrity and order and increase harmony with the environment, as mentioned in her main works “Language of Patterns” and “The Nature of Order.

    Research method

    To achieve this objective, 24 significant contemporary Iranian buildings from three distinct post-revolutionary periods were systematically evaluated. A questionnaire based on Alexander’s 15 principles of “Living Structures” was utilized, and responses were analyzed by a group of architectural and urban planning experts. The evaluation focused on the presence and effectiveness of natural elements within these architectural designs.

    Conclusion

    The results show that buildings such as Tehran Book Garden and Mellat Cinema Campus are more consistent with Alexander’s principles, especially in elements such as simplicity and inner peace, contrast and good shape that contribute to the well-being and comfort of the user and more harmony with the environment and vice versa. Structures such as the library and the national museum are less consistent in characteristics such as grading and ambiguity; Therefore, paying attention to a comprehensive approach in architectural design and balancing traditional elements with modern innovations and paying attention to the characteristics of nature and using them for future projects seems necessary.

    Keywords: Contemporary Iranian Architecture, Nature, Natural Elements, Sustainability, Christopher Alexander
  • روح الله مجتهدزاده*، کاوه ضیا، سید جعفر مجتهدموسوی

    کاخ استانداری خوزستان، براساس پرونده ثبتی اثر و روایت های رایج محلی، بنایی متعلق به عصر پهلوی اول است؛ اما سیمای موجود بنا با سبک رایج در کاخ های دوره پهلوی اول همخوانی چندانی ندارد و بنا را به اثری از عصر پهلوی دوم شبیه تر می سازد. در مقاله حاضر، این تناقض به بحث گذاشته و تلاش شده با استفاده از راهبرد پژوهش تاریخی، به تبیین سیر تحول و روشن ساختن ابعاد مغفول بنا اقدام شود. در این جست وجو علاوه بر بررسی بنا به مثابه شاهدی مادی، در شواهد متنی و اسناد موجود در آرشیوهایی چون مرکز اسناد ملی نیز جست وجویی هدفمند انجام گرفته و حاصل این جست وجوها به شکل گیری روایت تاریخی جامعی درباره بنا انجامیده که علاوه بر تبیین تاریخ ساخت و سیر تحولات بنا، علت تفاوت سبکی آن با سایر کاخ های هم دوره اش را نیز تبیین و اطلاعات تازه ای درباره این بنای کمترشناخته شده عرضه می کند. مطابق یافته های تحقیق حاضر، بنای کاخ استانداری خوزستان بی تردید در عصر پهلوی اول ساخته و مورد بهره برداری قرار گرفته است؛ اما در اواخر سال های 1320 و احتمالا در پی برنامه توسعه عمرانی اول تصمیم به تعمیرات و تغییراتی در این بنا گرفته می شود. این تعمیرات که تا نیمه دهه 1330 به طول می انجامد، پای سه تن از معماران برجسته تاریخ معماری معاصر ایران، یعنی محسن فروغی، علی صادق و کیقباد ظفربختیار را به این پروژه باز کرد و سیمای کاخ و منظر پیرامون آن را به کل تغییر داد. باغ مجموعه از طرح مرسوم باغ های فرنگی رایج در اواخر قاجار-اوایل پهلوی به طرح چهارباغ ایرانی و کاخ نیز از کلاه فرنگی های مرسوم در این دوره به طرحی مدرن با اشاراتی به معماری ایرانی تغییر یافت. قاعدتا موفقیت این تجربه در انتخاب چند سال بعد فروغی برای عمارت کاخ تازه تاسیس نیاوران بی تاثیر نبود. نوسازی کاخ استانداری خوزستان علاوه بر جنبه های معماری، از سایر جنبه های فنی نیز حائز اهمیت است؛ به طوری که تاسیسات این کاخ هم تماما با شیوه های مهندسی جدید نوسازی گردید. سیستم گرمایش کاخ را، که امروزه از بین رفته، شرکت بوتان و سیستم سرمایش آن را مهندس مهدی بازرگان، مهندس تاسیسات و فعال سیاسی مشهور معاصر، طراحی کردند.

    کلید واژگان: معماری معاصر ایران, اهواز, کاخ استانداری خوزستان, محسن فروغی
    Rouhollah Mojtahedzadeh *, Kaveh Zia, Seyed Jafar Mojtahed Musavi

    The Khuzestan Governor's Palace, generally recognized as a building from the first Pahlavi period, displays architectural features that align more closely with the second Pahlavi era than the typical style of the first Pahlavi palaces. This article addresses this architectural discrepancy by conducting a historical investigation into the palace's origins and transformations, revealing new insights about its development. According to the findings, while the Governor's Palace was originally constructed and utilized during the first Pahlavi era, significant renovations were undertaken in the late 1940s. These modifications likely occurred in connection with Iran's First Construction Development Plan and involved a decision to repair and modify the structure extensively. These renovations introduced substantial and sweeping changes within a short timeframe, with the project overseen by three prominent contemporary Iranian architects—Mohsen Foroughi, Ali Sadegh, and Keyqobad Zafar Bakhtiar. The architectural plans for the renovation, prepared by these architects, were executed under the direct supervision of Foroughi and Sadegh between 1954 and 1956, thus transforming the Khuzestan Governor's Palace into an early example of palace construction influenced by second Pahlavi aesthetics. One notable aspect of this renovation was the comprehensive redesign of the palace gardens and surrounding landscape. Foroughi and Sadegh replaced the existing Western-style garden, common in the late Qajar to early Pahlavi periods, with an Iranian Charbagh design. Additionally, the architectural style of the palace itself was transformed from a neoclassical pavilion structure to a modernized design with elements referencing traditional Iranian architectural motifs. This renovation project, which was among the first of its kind during the second Pahlavi era, may have paved the way for Foroughi's later architectural work, including his designs for the Niavaran Palace, and contributed to the evolution of modern Iranian architectural practices. In addition to its architectural significance, the renovation of the Khuzestan Governor's Palace involved considerable advancements from a technical and engineering perspective. The palace facilities were thoroughly upgraded using innovative engineering methods of the time. Bhutan Company designed the heating system, which, though no longer intact, represented cutting-edge technology. Additionally, Mehdi Bazargan, a prominent mechanical engineer and contemporary political activist, designed the cooling system. These technological updates significantly altered the palace's infrastructure, enhancing its functionality to meet modern standards. Today, the transformation of the palace has left only the basement as a visible remnant of the original Pahlavi construction. This research thus provides a deeper understanding of how historical renovations can reshape a structure's identity, blending elements of different architectural periods to reflect Iran's evolving heritage.

    Keywords: Contemporary Architecture Of Iran, Ahvaz, Governor Palace, Mohsen Foroughi
  • عبدالله نوری، خسرو دانشجو*
    اهداف

    هدف اصلی این پژوهش ایجاد هم آوایی و همگامی طراح با طبیعت و هوش زیستی آن و تعریف یک تعامل صحیح و عمیق بین خالق اثر با طبیعت و هدف کاربردی آن ارتقاء سازگاری انسان و محیط با حضور طبیعت در فرآیند تولید اثر معماری و استفاده هوشمندانه از زیست افزارها در طراحی محیط های اداری بود.

    روش ها

    این پژوهش از بعد هدف، پژوهشی کاربردی و از بعد ماهیت پژوهشی توصیفی بود، ماهیت داده ها کیفی و کمی، روش گردآوری اطلاعات به دو روش کتابخانه ای (فیش برداری) و میدانی (پرسشنامه)، تحلیل نتایج درنرم افزار  spss صورت گرفته است. جمعیت هدف، کارمندان ادارات دولتی شهر همدان بوده و جمعیت مورد مطالعه، 350 نفر از جمعیت هدف بود که تعداد آن به روش کوکران و به روش طبقه ای انتخاب گردید.

    یافته ها

    بیشترین سازگاری محیط با مخاطب در فضاهای اداری با استفاده از طبیعت، "ایجاد فضای داخلی با تاکید بر درخت (گیاه) در فضای تراس" با امتیاز 2/131، جایگاه دوم "فضای داخلی با تاکید بر درخت در فضای اتاق" با امتیاز 8/98 و جایگاه سوم "فضای داخلی با تاکید بر صرفا منظر طبیعی" با امتیاز 2/97 بود.

    نتیجه گیری

    تاثیر طبیعت در قالب زیست افزار بر سازگاری محیط و مخاطب در فضای اداری دارای تفاوتی معنادار با دیگر روش های استفاده از طبیعت، مانند الگو برداری، الهام و . . . داشت، اگر از پتانسیل های موجود در طبیعت و هوش زیستی ارگانیزم های طبیعی در مقام یک زیست افزار در حوزه طراحی معماری استفاده نماییم شاهد ارتقاء سازگاری انسان و محیط در فضاهای اداری خواهیم بود.

    کلید واژگان: بیومیمیکری, پایداری, زیست افزار, معماری معاصر ایران, فناوری های نوین, فضاهای اداری, معماری زیست سازگار, معماری پایدار, معماری سبز, هویت اسلامی ایرانی
    Abdolah Nouri, Khosro Daneshjoo*
    Aims

    The manuscript aims to establish synchrony between the designer and the biological intelligence of nature, defining a profound interaction between the creator and nature. The practical objective of the article is to enhance human-environment compatibility. The article advocates the adoption of bioware and living tools in the architectural design process.

    Methods

    The research methodology is descriptive-analytical. It is a kind of applied research. The research has both qualitative and quantitative approaches. Data collection methods included library (literature review) and field (questionnaire) research, and data analysis was conducted using SPSS software. the target population was the employees of government offices in Hamadan city and the studied population was 350 people from the target population.

    Findings

    The highest level of environmental compatibility with the audience in office spaces using nature was found in "creating indoor space with an emphasis on trees in the terrace area" with a score of 131.2, followed by "indoor space with an emphasis on trees in the room" with a score of 98.1 and "indoor space with an emphasis solely on natural scenery" with a score of 97.1.

    Conclusion

    The results prove the influence of nature in the form of living tools on the compatibility of the environment. It shows positive feedback from the audience. The results focus on the use of bioware and living tools to enhance a building into a natural organism. Nature is a way to connect to the roots. Therefore, it is a witness to human and environmental compatibility in office spaces.

    Keywords: Biomimicry, Sustainability, Bioware, Contemporary Architecture Of Iran, New Technologies, Office Buildings, Eco-Friendly Architecture, Sustainable Architecture, Islamic Iranian Identity
  • تحلیل اثرات سیاست گذاری بر شهرسازی و معماری موردمطالعه دوره 1320 تا 1304
    علی ذبیحی*، رضا میرزایی

    معماری و شهرسازی ایران در گذشته از روند مشخصی پیروی نموده، که برگرفته از معماری و شهرسازی دوران قبل بوده است. اما در دوران معاصر این روند دچار تحول و دگرگونی هایی شده است. این مطالعه سعی بر این دارد که عوامل تاثیر گذار بر معماری و شهرسازی در دوران پهلوی اول را بررسی نماید و همچنین به تحلیل عواملی که زمینه ساز این دگرگونی ها بر سیاستگذاری معماری و شهرسازی شده بپردازد. در پژوهش حاضر از روش کیفی و کمی استفاده شده، که به منظور جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای، مقالات و جهت رهیافت به داده های کمی، از روش تحلیل شبکه ای (ANP) و از نرم افزار Super Decisions استفاده شده است. نتایج این پژوهش حاکی از این است که عواملی چون باستان شناسی، آموزش معماران، کنگره های هنری و انجمن آثار ملی، نظامی گرایی و مدرن گرایی بر معماری و شهرسازی در این دوره تاثیر بسیاری داشته، که میزان تاثیر پذیری معماری و شهرسازی از این تحولات برابر بوده است. بیشترین عوامل تاثیر گذار بر تحولات معماری در آن دوران، مدرن گرایی و باستان گرایی و در شهرسازی عواملی چون آموزش معماری، کنگره های علمی و نظامی گرایی تاثیر گذار بوده است.

    کلید واژگان: معماری معاصر ایران, عصر پهلوی اول, سیاستگذاری معماری و شهرسازی, تحلیل شبکه ای ANP
    Analysis of policy effects on Urbanism and architecture studied during the period 1925 to 1941
    Ali Zabihi *, Reza Mirzaei

    In the past, Iranian architecture and urban development followed a specific trend associated with the architecture of its previous era. But in the contemporary era, this trend undergone changes and evolutions in this field. The present study sought to investigate the factors affecting architecture and urban development in the First Pahlavi period and to analyze some of the factors that have provided the ground for these evolutions, and also to examine the impacts of these changes and evolutions on contemporary Iranian architecture and urban development policymaking. The present study was a qualitative and quantitative one, which used library sources and studies in order to collect the data. Moreover, Analytic Network Process (ANP) and Super Decisions software were utilized to analyze the data. The study results indicated that factors such as archeology, training architectures, artistic congresses, archeology and the Association of National Monuments, militarism, and modernism have had a significant impact on the architecture and urban development of this period; and the extent of the impact of changes on architecture and urban development has been equal. The most influential factors in architectural evolutions have been modernism and archeology of that era; and factors such as training architectures, scientific congresses, and militarism have affected urban development evolutions.

    Keywords: Analytic Network ANP, Architectural, Urbanism Policy, Contemporary Iranian Architecture, First Pahlavi Era
  • کیانوش حسنی *

    بافت های معماری یادمانی درخلاء و در عدم خلق نشده اند بلکه محصول زنجیره ای از علت ها و سلسله ای از دلیل های مرئی و نامرئی بسیار هستند. این ها همه وقتی با دقت و مراقبت ردیابی شوند و در درون بسترها یا بافت های مشخص نهاده شوند و مناسبت میان هرکدام رمزگشایی بشود، می توان امید به جاودانگی شان داشت. این پژوهش در پی آن است که با پاسخ گویی به سوال چگونگی درک معماری یادمانی معاصر ایران به وسیله دستور زبان شکل و چگونگی ایجاد و خلق طرح های نو با استفاده از دستور زبان شکل در معماری یادمانی معاصر، قدمی در راستای استمرار این پدیده های فرهنگی بردارد. این مقاله با استفاده از زمینه های نظری معماری یادمانی و روش دستور زبان شکل، از طرفی ساختاری مناسب برای تداوم این معماری فراهم و نیز چارچوبی برای ارزیابی نظام مند آن ها به وجود میاورد.
    هدف از انجام این پژوهش؛ ادراک معماری یادمانی معاصر ایران به کمک استخراج اشکال پایه در دستور زبان شکل؛ - خلق طراحی های نو با حفظ جوهره ی بناهای یادمانی معاصر ایران است.
    پژوهش حاضر ازنظر ماهیت از نوع تحقیقات کاربردی و ازلحاظ روش تحقیق از نوع روش های اسنادی-تحلیلی است. در گرداوری داده ها از روش های کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. در این پژوهش پس از شناخت دستور زبان شکل که درواقع سامانه های تولیدی هستند که اشکال پایه را با کمک مجموعه قوانین به طرح های نوین می رسانند؛ و چگونگی طراحی با آن روش، به تحلیل و بررسی نمونه های تحقیق (شش بنای یادمانی معاصر ایران) پرداخته و اشکال پایه را استخراج کرده و پس از ارائه و شناخت مجموعه قوانین، طرح های نو با جوهره ی نمونه های منتخب خلق می شود. با استفاده از فن دستور زبان شکل در شش بنای یادمانی معاصر و ایجاد الگوریتم، با تعداد مجموعه متناهی شکل پایه و دستورالعمل، به تعداد نامتناهی راه حل طراحی رسیده می شود. هر طرح نو، زمینه تداوم اصول شاخص معماری یادمانی را فراهم می کند

    کلید واژگان: معماری یادمانی, معماری معاصر ایران, دستور زبان شکل, الگوی معماری.
    Kianoush Hasani *

    Memorial architectural textures do not emerge in isolation; rather, they are shaped by a multitude of factors, both seen and unseen, that interconnect in a complex chain of causality. By meticulously tracing and contextualizing these factors, we can aspire to imbue them with a sense of immortality, embedding them within specific contexts and decoding their significance. This study endeavors to advance the understanding of contemporary Iranian monumental architecture through the lens of shape grammar, exploring how this grammar can inform the creation of new designs within this architectural tradition. By delving into the theoretical frameworks of memorial architecture and grammatical form, this article not only offers a framework for the perpetuation of this architectural heritage but also lays the groundwork for systematic evaluation.
    The objectives of this study are twofold: To perceive contemporary Iranian monumental architecture through the extraction of fundamental shapes within the grammar of form. To generate new designs that uphold the essence of contemporary Iranian monuments.
    This research adopts an applied approach, utilizing documentary-analytical methods as its primary research methodology. Both library and field methods have been employed for data collection. The process of data analysis involves identifying the grammar of form, which serves as a production system for generating new designs from basic shapes according to a set of rules. By applying this method to analyze six contemporary Iranian monuments, basic shapes are extracted, and a set of rules is formulated. Subsequently, new designs, infused with the essence of the selected monuments, are created.
    In conclusion, by employing the grammar technique of shape within the context of six contemporary monuments and devising an algorithm comprising a finite set of basic shapes and instructions, this study demonstrates the potential for generating an infinite array of design solutions.

    Keywords: Memorial Architecture, Contemporary Iranian Architecture, Shape Grammar, Architectural Pattern
  • عابده جعفری *، مهدیس مصطفی نژاد، زینب فتحی، فاطمه سلیمی مشتقین

    معماری نوگرا در دوران پهلوی دوم به عنوان نمادی از پیشرفت و همگام سازی با استانداردهای جهانی شناخته می شود. این دوره شاهد تحولات گستردهای در ابعاد فرهنگی، اجتماعی و معماری بود. پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل عناصر و چارچوب های معماری مدرن در عصر دوم پهلوی می پردازد. مطالعه موردی چندین نمونه برجسته از سازهه ای معماری این دوره و تجزیه و تحلیل آنها از منظر زیبایی شناسی، فناوری و تاثیر آنها بر بافت اجتماعی و فرهنگی زمان خود مورد بررسی قرار میگیرد. روش پژوهش از نوع کیفی بر مبنای رویکرد تفسیری تاریخی است و گردآوری داده ها از طریق - مطالعات کتابخانه ای و بازدیدهای میدانی انجام شده است. نتایج نشان می دهد که معماری نوگرا در دوره پهلوی دوم با الهام از عناصر محلی و ترکیب آنها با تکنیکهای مدرن، آثاری با ویژگی های منحصربه فردی ایجاد کرده است.

    کلید واژگان: نوگرا, پهلوی دوم, سبکشناسی, معماری معاصر ایران
    Abedeh jafari, Mahdis mostafanejad, Zeinab fathi, Fateme salimi moshtagin

    Neo-traditional architecture during the Second Pahlavi era is recognized as a symbol of progress and synchronization with global standards. This period witnessed extensive developments in cultural, social, and architectural dimensions. The present research examines and analyzes the elements and frameworks of modern architecture in the Second Pahlavi era. Case studies of several prominent architectural structures from this period are investigated, and their analysis from the perspectives of aesthetics, technology, and their impact on the social and cultural fabric of their time are explored. The research method is qualitative based on an interpretive-historical approach, and data collection is conducted through library studies and field visits. The results indicate that neo-traditional architecture in the Second Pahlavi era, inspired by local elements and their combination with modern techniques, has created works with unique characteristics

    Keywords: Neo-traditional, Second Pahlavi, Stylistics, Contemporary Iranian Architecture
  • رضا نقدبیشی، سعید عظمتی*، کیمیا جمشیدزاده

    همواره جامعه تحت تاثیر عوامل مختلف در حال تغییر است و این تغییرات بر همه ابعاد زندگی ازجمله فرهنگ اثر می گذارد؛ بنابراین زمانی که تغییری ایجاد می شود نیاز به منطبق شدن و هماهنگی هست. شکل گیری کالبد معماری در ایران، علاوه بر سابقه طولانی با آثار قابل توجه، متاثر از تحولات، سریع و چندبعدی قرن بیستم بوده است. به شکلی که گاها تقابل میان آنچه بوده است و آن سویی که می خواهد برود باعث شده است تا در دوره هایی سردرگمی در جهت حرکت به وجود بیاید. هدف از این مقاله بررسی مولفه های موثر در شکل گیری معماری معاصر ایران مبتنی بر تغییرات اجتماعی است. روش تحقیق در این پژوهش، کیفی و بنا به هدف تحلیلی- تاریخی است. تحقیق تحلیل محتوا شامل سه مرحله است: مرحله اول آماده سازی و سازمان دهی است. مرحله دوم بررسی مواد و پیام ها است. این مرحله شامل رمزگذاری داده ها و دسته بندی آن ها است. مرحله سوم پردازش داده های استخراج شده و درنهایت نتیجه گیری می باشد. این مراحل توسط نرم افزار MAXQDA انجام شده است. در مرحله آخر با توجه مولفه ها پژوهش به تولید گراف ها پرداخته می شود. در این خصوص، گفی یکی از نمونه برنامه های قابل توجه است. نتایج پژوهش نشان می دهد تغییرات اجتماعی، در طول زمان بر شکل گیری معماری معاصر ایران بسیار موثر بوده است. معیارهایی چون: سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اقلیمی و محیط زیست در هر دوره زمانی به صورت مشخصی در شکل گیری معماری معاصر ایران نقش آفرینی کرده است.

    کلید واژگان: تغییرات اجتماعی, معماری معاصر ایران, شکل گیری بنا, موزه هنرهای معاصر تهران, فرهنگسرای نیاوران
    Reza Naghdbishi, Saeed Azemati *, Kimia Jamshidzadeh

    Society is constantly undergoing changes influenced by various factors, which impact all aspects of life, including culture. Consequently, when changes occur, adaptation and coordination become necessary. The architectural landscape in Iran, with its long history and remarkable works, has been rapidly and multi-dimensionally shaped by the developments of the 20th century. This has sometimes led to conflicts between the past and the desired future, resulting in periods of confusion regarding the direction of progress. The paper aims to investigate the effective components in the formation of contemporary Iranian architecture based on social changes. The research methodology employed in this study is qualitative and follows an analytical-historical approach. Content analysis consists of three stages: preparation and organization, examination of materials and messages, and data processing and conclusion drawing. These stages are conducted using MAXQDA software. Additionally, graphical representations are generated based on the research components. Gafi stands out as one of the notable programs in this regard. The results indicate that social changes over time have significantly influenced the evolution of contemporary architecture in Iran. Factors such as political, economic, cultural, climatic and environmental consideration have distinctly shaped contemporary Iranian architecture during different historical periods.

    Keywords: Social Changes, Contemporary Iranian Architecture, Building Architectural Formation, Tehran Museum Of Contemporary Arts, Niavaran Cultural Center
  • سما برجسته باف *، ارغوان قنبری

    اصطلاح معماری بومی برای نخستین بار در قرن نوزدهم توسط نظریه پردازهای معماری مطرح شد و به ساختمان های سنتی روستایی پیش از دوره صنعتی اطلاق شد.اما بحثی که به طور جدی در این رابطه مورد غفلت واقع می شود ریشه های فرهنگی مرتبط با هر بوم است.هدف از انجام این تحقیق بررسی قالب های معماری بومی و ترکیب با رویکرد روز دنیا برای ایجاد معماری معاصر ایران می باشد.روش تحقیق پیمایشی)زمینه یابی(و همبستگی می باشد.جامعه آماری این تحقیق شامل دانشجویان و دانش آموختگان کارشناسی ارشد معماری دانشگاه تبریز می باشد.نمونه آماری این تحقیق به صورت تصادفی انتخاب شده اند که تعداد 111 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد معماری دانشگاه تبریز می باشد.برای به دست آوردن اطلاعات لازم از پرسشنامه محقق ساخته استفاده می شود که در دو بخش تدوین می شود.برای تجزیه و تحلیل اطلاعات در این تحقیق از روش آماری و آمار استنباطی شامل تحلیل چند متغیره, همبستگی جزئی, ضرایب رگرسیون جزئی, رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر استفاده می شود همچنین نرم افزارهای مورد استفاده در این تحقیق شامل SPSS و با آزمون های معادلات ساختاری و آزمون t استفاده می شود.نتایج نیز نشان دهنده آن است که مخاطب امروز نه تنها به شناخت قالب های معماری گذشته و استفاده از آن اشاره می نماید بلکه برای رسیدن به تداوم معماری و ارزش دار شدن معماری و به خصوص معماری خانه، توجه به ویژگی های متداوم از گذشته تا به امروز نقش مهمی قائل می شود به همین سبب تاکید بر تداوم معماری، سبب تقویت بنیان ها و زیرساخت های معماری معاصر گردیده و هویتی در شان و منزلت معماری ایرانی را پدیدار خواهد نمود.

    کلید واژگان: قالب های معماری بومی, معماری معاصر ایران, معماری خانه
  • آلاله بقالیان، غزال کرامتی*، حسین سلطان زاده، مهرداد متین

    بیان مسیله: 

    با قرارگرفتن ایران در آستانه مدرنیزاسیون و تاسیس دانشگاه تهران در سال 1313 ه..ش و شکل گیری تدریجی دانشکده هنرهای زیبا تا سال 1319 ه..ش، آموزش هنر و معماری با رویکرد تازه ای به سمت روش آکادمیک گام برداشت. تجربه های آکادمیک طی حدود دو قرن نشان داده است که چگونگی آموزش معماری در شکل گیری شخصیت معماران و انعکاس آن در آثار معماری اثر بسزایی دارد.یکی از تاثیرگذارترین این مراکز آموزشی آکادمیک، مدرسه باوهاوس در آلمان است. دانشکده هنرهای زیبا نیز به عنوان اولین مرکز آموزش آکادمیک معماری در ایران، مانند بسیاری از مدارس مشابه خود و پیرو آموزش نوین با این مدارس، تعاملاتی آشکار داشته است که تاثیرپذیری رویکرد غالب از مدرسه باوهاس در بررسی آثار اساتید و دانشجویان قابل مشاهده است. 

    هدف پژوهش: 

    هدف از این پژوهش، بررسی رویکرد باوهاوس آلمان و شناسایی الگوهای این سبک و بازیابی آن ها در بناهای دوره پهلوی است که از آثار اساتید و دانشجویان هنرهای زیبای دانشگاه تهران است.  

    روش پژوهش: 

    در این مقاله، روش تحقیق از نوع تفسیری- تاریخی است و در پی آن، برای تحلیل نتایج و چگونگی تاثیرپذیری هنرهای زیبا، از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. به این منظور، چند نمونه از بناهای ساخته شده توسط اساتید و دانشجویان مدرسه باوهاوس بررسی و ویژگی های اصلی طراحی از طریق بررسی نمونه ها و مصاحبه استخراج شده و سپس از طریق وزن دهی به شاخص ها، با روشی سیستماتیک میزان تعلق هر اثر معماری به این سبک با استفاده از فرمول توسعه داده شده، مشخص شده است. 

    نتیجه گیری

    نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که تاثیرپذیری هنرهای زیبا از رویکرد باوهاوس از دوره مدیریت امانویل پونترمولی است و پارامترهای معماری پرکاربرد این سبک شامل: بام های تخت، استفاده از مصالح و فناوری مدرن، تعادل در ترکیب احجام و اجزای نما و زیبایی کارکردی است که نسبت به ویژگی های دیگر مانند نمای سفید و پیلوتی بیشتر است.

    کلید واژگان: رویکرد باوهاوس, دوره پهلوی, معماری معاصر ایران, هنرهای زیبا
    Alaleh Baghalian, Ghazal Keramati *, Hossein Soltanzadeh, Mehrdad Matin

    Problem statement: 

    With Iran’s entry into the threshold of modernization and the establishment of the University of Tehran in the year 1934 (1313 AH) and the gradual formation of the Faculty of Fine Arts until 1940 (1319 AH), art and architecture education took a new approach towards academic methods. Academic experiences for approximately two centuries have shown how architecture is taught has a significant impact on the formation of architects’ personalities and is reflected in their architectural works. One of the most influential academic institutions in this regard is the Bauhaus School in Germany. The Faculty of Fine Arts, as the first academic center for architectural education in Iran, has also demonstrated explicit interactions with many of these schools, including the Bauhaus, in terms of adopting innovative teaching methods. The influence of the predominant approach of the Bauhaus School can be observed in the examination of the works of professors and students. 

    Research objective

    The objective of this research is to examine the Bauhaus approach in Germany, identify the patterns of this style, and trace them in the architectural structures of the Pahlavi era, which include the works of professors and students of the Faculty of Fine Arts at the University of Tehran. 

    Research method

    This study is interpretive-historical, and as a result, the analysis of the findings and the influence of the fine arts are approached through a descriptive-analytical research method. To achieve this, several examples of buildings constructed by professors and students of the Bauhaus School were examined. The main design features have been extracted through the examination of these samples and interviews. Then, by systematically weighing the indicators using a developed formula, the degree of affiliation of each architectural work to this style was determined.

    Conclusion

    The results of the research indicate that the influence of the fine arts from the Bauhaus approach can be seen during the period of Emmanuel Pontremoli’s management. The commonly used architectural parameters of this style include flat roofs, the use of modern materials and technology, a balance in the composition of volumes and facade elements, and functional beauty. These features are more pronounced compared to other characteristics, such as white facades and pilotis.

    Keywords: Bauhaus approach, Pahlavi period, Contemporary Iranian Architecture, Fine Arts
  • میلاد حبیبی لیالستانی*، محمدرضا نعیمی، حسن علی پورمند، رضا افهمی

    آپارتمان مسکونی ردیفی درحال حاضر متداول ترین گونه مسکن در تهران محسوب می شود که به صورتی یکدست و متحدالشکل در سیمای شهر تبدیل شده است. در طی دو دهه گذشته، در شهر تهران نماهای آجرکاری با طرح های غیرمتداول و الگوهایی مدرن در آپارتمان های مسکونی مشاهده می شود. پژوهش پیش رو مدعی این امر است که این گرایش واکنشی به نمای متداول آپارتمان های مسکونی بوده و تلاشی منطقه گرایانه است. ازاین رو هدف این مطالعه، شناسایی نمونه های شاخص این گرایش به نمای آجرکاری مدرن آپارتمان های مسکونی و بررسی پاسخ های آن به عواملی چون اقلیم و طبیعت محلی، معماری پایدار، میراث معماری، شرایط و محدودیت های منطقه ای است. عامل نهادی یعنی قوانین مصوب شهری نیز برای روشن تر شدن موضع منطقه گرایی مورد مطالعه قرار گرفت. در این مطالعه توصیفی تحلیلی، چهار نمونه از بافت های شهری مناطق گوناگون تهران از جنوب تا شمال شهر گزینش و بررسی شده اند. ساختمان مسکونی قیطریه از دهه 1380ش و خانه چهل گره، آپارتمان های مسکونی ویلا و کهریزک از دهه 1390 ش با توجه به جایگاه آن ها در معماری معاصر ایران و کیفیت زیبایی شناسانه طرح نما توصیف و تحلیل شدند. در طی دو دهه گذشته، در گرایش روبه گسترش نماهای آجرکاری مدرن تغییرات زیبایی شناختی روی می دهد که علاوه بر پیوستگی با سه بعدی بودن آجرکاری مدرن تهران، در روند طراحی و اجرا نیز نسبت به نماهای رایج آپارتمان های مسکونی واکنشی انتقادی داشته اند. آجر در این بناها علاوه بر کارکرد زیبایی شناختی، عملکردی اقلیمی و فرهنگی نیز ایفا کرده است. در ساخت این آپارتمان های مسکونی با بهره گیری از فناوری پیشرفته ساخت سازه و استفاده از انواع مصالح آجر دستی و ماشینی و با توجه به زیبایی شناسی معماری روز جهان، آثار منطقه گرایانه ای شکل گرفته است. ازنظر نهادی تصویب معافیت اندک عوارض شهری بر نمای آجری و سعی بر اعمال نفوذ بر طرح نما تا حدودی در گسترش نماهای آجرکاری در تهران اثرگذار بوده است.

    کلید واژگان: آپارتمان مسکونی, نمای آجرکاری مدرن, منطقه گرایی انتقادی, معماری معاصر ایران, تهران
    Milad Habibi Lialestani *, Mohammadreza Na‘Eemi, Hasan-Ali Pour-Mand, Reza Afhami

    Mid-rise apartments are currently the most common type of residential buildings in Tehran. In the last two decades, brick facades with unconventional designs and modern patterns can be seen in residential apartments. This paper claims that this trend is a response to the prevailing residential facades and is thus a Regionalist endeavor. Therefore, this study aims to identify key examples of this trend in modern brickwork facades of residential apartments and to examine their responses to factors such as local climate and nature, sustainable architecture, architectural heritage, and regional conditions and limitations. The institutional factor, i.e., approved city ordinances, was also studied to clarify the position of Regionalism. In this descriptive-analytical study, four examples of the urban fabric of different areas of Tehran from the south to the north of the city were selected and analyzed. Qeytariyeh Residential  Building from the 2000s, 40 Knots House, Villa Apartments, and Kahrizak Apartments from the 2010s were described and analyzed with respect to their position in Iranian contemporary architecture and the aesthetic quality of their facade designs. During the last two decades, aesthetic changes can be observed in the expanding trend of modern brickwork facades, which aside from alignment with the three-dimensional modern brickwork in Tehran, bear a critical response to typical residential apartment facades regarding design and execution. In addition to its aesthetic function, the brick in these residential buildings also fulfills climatic and cultural functions. In the construction of these apartments, advanced structural technology and hand-made and machine-made bricks are used to create Regional architectural works conforming to the aesthetics of modern world architecture. From an institutional point of view, the approval of a small exemption from city taxes for brick facades and the attempt to influence facade designs have had some impact on the growth of modern brickwork facades in Tehran.

    Keywords: Residential Apartment, Modern Brickwork Facades, Critical Regionalism, Iranian Contemporary Architecture, Tehran
  • سید محمد سقراطی، حیدر جهان بخش *، حسین صفری

    این پژوهش در شرایطی که توجه به مفهوم کیفیت و بازگشت به هویت خود در کانون توجه مسئولان کشور است، انجام شده است. بررسی روند برگزاری مسابقات ملی معماری ایران به عنوان بستری جهت بیان گرایشات فکری و مقایسه زبان نخبگان معماری معاصر می تواند نقش بسزایی در هویت یابی شهرها و معماری معاصر کشور داشته باشد.
    پژوهش حاضر با هدف شناسایی مولفه های موثر مسابقات ملی معماری ایران در ارتقای معماری معاصر کشور در دهه 1390 انجام شده است و در گروه تحقیقات کمی-کیفی کاربردی قرار دارد که با روشی آمیخته ابتدا داده های کیفی و سپس داده های کمی را با کمک یک طرح اکتشافی گردآوری می کند.
    داده های آن از طریق مصاحبه عمیق با 30 نفر از کارشناسان و صاحب نظران به دست آمده و پس از رسیدن به حد اشباع نظری، فرآیند گردآوری داده های کیفی تکمیل گردید. بخش کمی پژوهش حاضر با توجه به شاخص های حاصله به صورت پیمایشی انجام گرفت و سپس پرسشنامه اولیه طراحی شد. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، پاسخ ها در دو بخش توصیفی و استنباطی، تجزیه و تحلیل گردید. مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Amos Graphic برای تحلیل استنباطی پژوهش انجام شد و مهم ترین عوامل از تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم به دست آمدند. در این تحقیق مولفه های دخیل در برگزاری مسابقات ملی معماری ایران که می تواند در رشد و ارتقای معماری معاصر کشور موثر باشد، شناسایی و تبیین شد.

    کلید واژگان: معماری, معماری معاصر ایران, مسابقات معماری, مسابقات ملی معماری ایران, داوری مسابقات معماری
    Seyyed Mohammad Sokrati, Haider Jahan Bakhsh *, Hossein Safari

    This research was carried out in a situation where attention to the concept of quality and returning to one's identity is the focus of attention of the country's officials. Examining the process of holding Iran's national architectural competitions as a platform for expressing intellectual tendencies and comparing the language of contemporary architectural elites can play a significant role in identifying the cities and contemporary architecture of the country.
    The current research has been carried out with the aim of identifying the effective components of Iran's national architecture competitions in promoting the country's contemporary architecture in the 1390s, and it is in the applied quantitative-qualitative research group, which uses a mixed method to first collect qualitative data and then quantitative data with the help of a It compiles an exploratory plan.
    Its data was obtained through in-depth interviews with 30 experts and experts, and after reaching theoretical saturation, the qualitative data collection process was completed. The quantitative part of the current research was conducted in the form of a survey according to the obtained indicators, and then a preliminary questionnaire was designed. After collecting the questionnaires, the answers were analyzed in two parts, descriptive and inferential. Structural equation modeling was done using Amos Graphic software for the inferential analysis of the research, and the most important factors were obtained from second-order confirmatory factor analysis. In this research, the components involved in holding Iran's national architecture competitions, which can be effective in the growth and promotion of the country's contemporary architecture, were identified and explained.

    Keywords: Architecture, Architectural Competitions, National Architectural Competitions Of Iran, Contemporary Architecture Of Iran, Refereeing Of Architectural Competi
  • امیرداود مصلحت جو، مریم قاسمی سیچانی*، وحید قبادیان، بیژن عبدالکریمی

    پست مدرنیسم، وجه غالب باور فرهنگی زمانه ای است که تمامی کنش ها را دوباره قالب ریزی می کند؛ تا آن جا که قدرت متمرکز، جای خود را به کثرت گسسته داده، جلوه ای از معاصریت هویت را آشکار می کند. این پژوهش کیفی داده بنیاد، با هدف تاویل هویت معماری معاصر ایران بر مبنای پست مدرنیته و اندیشه انتقادی، به دنبال پاسخ این پرسش است که هویت چگونه می تواند به مثابه رویکردی انتقادی، بر بازشناسی معماری پست مدرن، به ویژه در دوره ایران معاصر، تاثیر داشته باشد؟ یافته ها نشان می دهند پیامد جمع بندی متغیرهای علی پژوهش در شرایط میانجی وضعیت موجود، رویدادی را رقم می زند که در نگرشی بنیادی میان حقیقت (خودشیفتگی تا خودباختگی) و ماهیت (خودباوری) ایرانی، و در گفتمانی تاریخی میان بازخوانی آن چه هست و بازنمایی از آن چه باید باشد، به صورت سلبی (و نه ایجابی)، در خوانشی از یک رئالیسم انتقادی، در حال شدن است و در ارزیابی خودانعکاسی از تفسیری بازخوردی، نحوه بودن را بازمی آفریند.

    کلید واژگان: هویت, رویداد, پست مدرنیسم, رئالیسم انتقادی, معماری معاصر ایران
    Amir Davood Maslahatjoo, Maryam Ghasemi Sichani *, Vahid Ghobadian, Bijan Abdolkarimi

    Post-modernism is the dominant aspect of the cultural belief of the time that re-frames all actions and constructs distinct ideas of experiences and conditions at the deepest levels and everything that can be known about the contemporary world; As long as the centralized power gives way to a discrete plurality, and bring to the fore a manifestation of contemporary identity in the current era. This research - which has been done using the qualitative method and the grounded theory approach - with the general purpose to analyze and interpret the identity of Iran contemporary architecture based on post-modernity and critical thought, looking for an answer to this question, How can identity, as a critical approach, have an effect on the recognition of post-modern architecture - especially in the Iran contemporary era? In this research, the systematic approach known as Strauss and Corbin's theory (2019) was used to analyse the data. According to the classification of Corbin and Strauss (2022), the systematic approach has three stages of open coding (concepts), axial coding (Casual Conditions, Actions & Interactions, Context, Intervening Conditions and Consequences) and selective coding. In the collection and extraction of the main categories and sub-categories, from the documentary and citation resources and the interview tools have been used. The special emphasis of the research is on the views and opinions of those professors and architects who work both academically and professionally. Hence, the research data has been compiled and analysed in semi-structured interviews. The responses at the highest saturation level reached relative saturation in the 17th interview. The interview process is continued until the 25th to ensure the data and obtain absolute saturation. The content of data was coded by Strauss and Corbin coding method in three stages (open, central and selective). In the coding process of 17 interviews, the frequency of the 5969 coded items, was reduced to 317 open codes from the frequency ratio of 1337 codes after refining and merging. The obtained codes, in the number of 53 axial categories and 8 selective categories, were related to the axial theme of Iran Contemporary Architecture Identity. The Observations Percentage Agreement of 90.37% indicates relatively complete reliability and coverage of criterion level of more than 0.6 of Kappa coefficient, describing validity as ideal. Therefore, the research quality index is acceptable, and the reliability and validity of the research are confirmed. The research results can be valuable and interpreted by examining the criteria of matching, generalization, understanding, and control. The findings show that the result of summarizing the causal variables of the research in the mediating conditions of the existing situation, provides an event that in a fundamental attitude, between the (narcissism to self-defeat) truth and (self-belief) Iranian essence, and in a historical discourse, between a re-reading of what exists and a re-presentation of what should exists, in a Preventive (and not Mandatory) form and in a reading of a critical realism and feedback interpretation of self-reflection evaluation from the feedback of others, they recreate the way of being.

    Keywords: Identity, Event, Dialectic, Critical Realism, Iran Contemporary Architecture
  • سمیه پورباقر*
    اهداف

    فناوری های نوظهور به بخش مهمی از مفهوم و هویت معماری معاصر ایران و جهان تبدیل شده اند. الگوریتم های معماری به عنوان یک ابزار کاربردی بر طراحی های نوین تاثیر گذاشته و منجر به تولید محصولات با هویتی می شود که فرم شهر سنتی و مدرن را در هم می آمیزد. هدف پژوهش حاضر فرمول بندی مجدد شهر و بررسی میزان تاثیر الگوریتم های معماری بر ویژگی های بصری، شکلی و عملکردی بناها می باشد. دستیابی به هدف پژوهش مستلزم ایجاد چارچوبی نظری برای نقش فناوری های نوظهور و تعیین سطوح و مکانیسم های کاربردی آن برای تعیین مهم ترین شاخص های موثر بر شکل گیری هویت شهر جدید است و در بعد عملی سنجیده شده است.

    روش ها

    روش شناسی تحقیق برآیندی از روش های کمی و کیفی با رویکرد نظریه سازی و پیمایش اکتشافی نمونه هایی از پروژه هایی است که تحت تاثیر فناوری های نوظهور بوده اند. نتایج بر اساس تحلیل سه جانبه، طیف لیکرت و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS تحلیل شده اند.

    یافته ها

    شاخص های اصلی مورد بررسی در پژوهش دارای نقشی موثر به میزان تاثیر 40 تا 100 درصد می باشند. نتایج عددی به دست آمده از تایید فرضیه های پژوهش حکایت دارد.

    نتیجه گیری

    پژوهش با بررسی ظرفیت فناوری های نوظهور در تعامل با هویت بومی؛ به نیازهای کشور به عنوان زمینه تحقق نظریه معماری سرآمد توجه کرده است. نتایج پژوهش بیانگر این مطلب است که فناوری های نوظهور ابزاری هستند که از طریق آن انسان هستی خود را می آفریند و هویت فردی و در نتیجه هویت شهر را متجلی می سازد.

    کلید واژگان: میراث معاصر, معماری معاصر ایران, هویت بومی, هویت اسلامی ایرانی, چشم انداز سازی, آینده معماری, معماری آینده, فناوری های نوظهور, نظریه معماری سرآمد
    Somayeh Pourbagher*
    Aims

    Emerging technology is a part of the international identity of contemporary architecture. Architectural algorithms as a practical tool have influenced modern designs. The aim of the research is to reformulate future architecture through examination of the visual, form and functional characteristics of buildings. Achieving the goal of the research requires creating a theoretical framework for the role of emerging technologies and determining the levels and mechanisms of their application to form the identity of highperformance architecture.

    Methods

    The research methodology is a combination of quantitative and qualitative methods with a theorization approach and exploratory survey of examples of projects that have been influenced by emerging technologies. The results have been analyzed based on three-way analysis, Likert scale and using SPSS statistical software.

    Findings

    The main indicators investigated in the research have an effective role with an impact rate of 40 to 100 percent. The obtained numerical results indicate the confirmation of research hypotheses and the necessity of a designerly approach to highperformance architecture.

    Conclusion

    The results of the research emphasize the capacity of emerging technologies in interaction with contextual identity. The results concluded in the significance of highlighting the Islamic Iranian identity of the country as a field for realizing the highperformance architecture theory. The conclusion of the research shows that a designerly approach to highperformance architecture is a prerequisite to interaction between context and emerging technologies. Islamic Iranian identity should be seen as a scene for visioning the future architecture and the architecture of the future.

    Keywords: modern heritage, contemporary architecture of Iran, Islamic Iranian identity, visioning, future architecture, architecture of future, emerging technologies, highperformance architecture theory
  • امیرداود مصلحت جو، مریم قاسمی سیچانی، وحید قبادیان، بیژن عبدالکریمی

    دنیای معاصر، به واسطه رسوخ وسایل ارتباطی نوین، هویت معین خود را دایما در حال تغییر معیار، تحول و بحران می بیند. دیدگاه جهانی در مورد تغییر ماهیت معماری مدرن، بینش های اساسی را در مورد موضوعاتی از قبیل تاثیر فناوری بر معماری مبتنی بر روابط میان سنت و بدعت، ارایه می کند. در این میان، با وقوع انقلاب صنعتی، شیوه تولید تکنولوژیک جدیدی قدم به عرصه وجود می نهد؛ که متکی بر ماشین است. بدین ترتیب، سرمایه به عنوان یک عامل مهم تولید، رخ می نماید و جریان های دیگری در توسعه، پدیدار می شوند؛ که نظریه پردازی های جدید را در عصر پسانوسازی و جهانی شدن رقم زده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که جهانی شدن یا سنتی ماندن، نتیجه چالش میان سنت و تجدد در بستر فرهنگ جهانی است و دستیابی به آن، متاثر از صنعت، سرمایه، تکنولوژی و رقابت می باشد. این پژوهش بر آن است تا با روش کیفی و در قالبی تاریخی، به ریشه یابی مسیله عقب ماندگی معماری معاصر ایران از معماری جهانی و فرایند جهانی شدن، بپردازد. به نظر می رسد ریشه بسیاری از ناکامی ها، در فهم شرایط موجود معماری و توانایی شناخت گفتمان های تاریخی نهفته است.

    کلید واژگان: جهانی شدن, فرهنگ جهانی, معماری جهان, معماری معاصر ایران
    Amir Davood Maslahatjoo, Maryam Ghasemi Sichani, Vahid Ghobadian, Bijan Abdolkarimi

    The contemporary world, due to the penetration of new means of communication, sees its own identity constantly changing its criteria, transformation and crisis. A global perspective on the changing nature of modern architecture provides fundamental insights into issues such as the impact of technology on architecture based on the relationship between tradition and innovation. In the meantime, with the occurrence of the industrial revolution, a new technological production method is emerging; which relies on the Machinism. In this way, capital occurs as an important factor of production and other currents in development emerge; which have established new theorizations in the postmodernism era and globalization. The findings of the research show that Globalization or tradition is the result of tradition and modernity challenge in the context of global culture and its achievement is affected by Industry, Capital, Technology and Competition. This research aims to find the roots of Iran contemporary architecture backwardness problem from world architecture and the process of globalization with a qualitative method and in a historical format. It seems that the root of many failures lies in the understanding of the existing conditions of architecture and the ability to recognize historical discourses.

    Keywords: Globalization, Global Culture, world architecture, Iran Contemporary Architecture
  • ارشیا احدی *، روژینا بیاتیانی، آوا دانشور

    با تحلیل و بازخوانش آثار معماری معاصر در سطح جهان، تحول فکری در خط ترسیم بناها مشهود است. این تحول در معماری معاصر ایران نیز بالمانع بوده است. سرعت پیشرفت تکنولوژی و فراهم سازی روش های متفاوت و به روز در ساخت، دست معماران در دهه 01 و 51 خورشیدی را باز گذاشت. این تفاوت تاحدی پیشرفت که معماری، با فرهنگ ایرانی رو به فراموشی سپرد. به همین جهت تالشهایی در دوره پهلوی دوم برای احیای سنت صورت گرفت. یکی از سردمداران این اقدام، حسین امانت بود. او با برخورد منطقی بین سنت و تکنولوژی سعی بر بازآفرینی سنت به کمک نوآوریهای موجود کرد. با توجه به اهمیت سبک نوگرای ایرانی به واسطهی بناهای فاخر ساخته شده در سطح ایران، کنکاش در این سبک و جستجو در ایدیولوژیهای فکری حسین امانت، یکی از شاخصترین معماران این سبک حایز اهمیت بود. به همین جهت این مهم در دستور کار پژوهش پیشرو قرار گرفت. نتایج پژوهش با تحلیل بنیادی بناهای برج آزادی و ساختمان اداره میراث فرهنگی نشان میدهد که خط فکری حسین امانت در سبک نوگرای ایرانی تا چه اندازه بوده و چه تاثیری در حفظ معماری غنی و سنتی ایرانی داشته است.

    کلید واژگان: حسین امانت, معماری معاصر ایران, نوگرا, برج آزادی, ساختمان اداره ی میراث فرهنگی
  • افشین مهدور *، حدیثه کامران کسمائی

    در معماری معاصر ایران توجه زیادی به محیط، اقلیم، فرهنگ و... بوده معماری پایدار و با واردکردن طبیعت باعث بخشی از آسایش شده و مقابله ای در برابر بخشی از ناهنجاری های معماری میکند. در مناطق مختلف ایران مصالح و الگوهای معماری مفاهیمی در معماری معاصر ایران و روندی رو به رشد داشته و ویژگی های اقلیمی، روابط اجتماعی، اقتصادی با محیط طبیعی و نمادهای فرهنگی هست. با شناخت معماری معاصر ایران از منظر پایداری به معرفی رویکرد معماری سبز پرداخته شده است. معماری معاصر پایدار باهدف حفظ طبیعت و منابع طبیعی پرداخته شده و از روش کتابخانه ای و مقالات و سایت ها و با رویکرد تحلیلی به نتیجه رسیده شده است. به دلیل تنوع در بناهای معاصر رویکرد معماری سبز در چند نمونه موردی نظیر مجتمع مسکونی دیوارهای سفید، مجتمع مسکونی سبز پارامتریک شهر بوردو فرانسه، ساختمان مسکونی نیاوران، برج سبز در میلان ایتالیا، مجتمع مسکونی شار در این پژوهش مورد مطالعه قرارگرفته است.

    کلید واژگان: مجتمع های مسکونی, معماری سبز, پایداری, معماری معاصر ایران
  • حسنا ورمقانی*

    جایگاه مثبت فضا یا به عبارتی فضامحوری در برابر حجم انگاری، از وجوه شاخص معماری ایران است و در این راستا، شفافیت از اصول و مبانی و ازجمله کیفیات ویژه و بنیادین در ساختار فضایی معماری ایرانی به حساب می آید. بر همین اساس، برخی معماران معاصر ایران بر این اصل پای فشرده و با الهام از آثار جاودانه این سرزمین سعی در نمودپذیری و تحقق و تداوم آن داشته اند. با تکیه بر اهمیت پرداختن به این شاخصه، هدف تحقیق حاضر، سنجش نحوه کاربرد مفهوم شفافیت و چگونگی بروز آن در عناصر فیزیکی و ساختارهای فضایی معماری معاصر ایران است. بر این مبنا پژوهش حاضر اقدام به بررسی موضوع در دو مرکز فرهنگی از دوره معاصر ایران و مقایسه و تطبیق تدابیر بکار رفته در تحقق این اصل نموده و جهت پیشبرد تحلیل از تکنیک نحو فضا و ترسیم و تفسیر نمودارهای توجیهی و محیط نرم افزارهای UCL Depthmap و Agraph بهره برده است. دو بنای مطالعاتی شامل مرکز فرهنگی سینمایی دزفول و مرکز بین المللی فرهنگی اصفهان از آثار معمار معاصر، فرهاد احمدی است. رویکرد تحقیق شامل دو وجه کمی و کیفی است. به طوری که شاخص های چهارگانه شفافیت از طریق بررسی ادبیات تحقیق به روش تحلیلی توصیفی استنتاج شد و پس از بررسی و گزینش شاخص های مرتبط با موضوع در نظریه نحو فضا، فرآیند تحلیل به روش استدلالی قیاسی و منطقی پی گرفته شد. به این ترتیب با استفاده از خروجی شاخص هایی چون عمق، اتصال، تعداد فضا، یکپارچگی فضایی و مخروط دید، موضوع شفافیت در چهار زیربخش گشایش فضایی، انسجام فضا، تداوم و توالی و ادغام و همپوشانی در بناهای مطالعاتی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که تدابیر متعدد در کنار هم و گاه با اولویت بندی هایی نسبت به یکدیگر در ایجاد شفافیت بصری و فیزیکی موثرند. هم چنین نحوه نمودپذیری شفافیت در دو بنای مرکز فرهنگی دزفول و اصفهان، تفاوت ها و شباهت هایی را آشکار می کند که می تواند در غنای معماری معاصر ایران موثر گردد.

    کلید واژگان: شفافیت, نحو فضا, معماری معاصر ایران, مرکز فرهنگی اصفهان, مرکز فرهنگی دزفول
    Hosna Varmaghani *
    Background and Objectives

    The positive position of space, or in other words, space-axial against a volumetric viewpoint, is one of the key aspects of Iranian architecture. In this regard, transparency is considered one of the principles and fundamentals and among the special and fundamental qualities in the spatial structure of Iranian architecture. Based on this, some contemporary Iranian architects have tried to make it visible and realizable and have continued it based on these principles and the inspirations from the eternal works of this land. Relying on the importance of addressing this indicator, the aim of this research is to measure the application of the transparency concept and how it manifests itself in the physical elements and spatial structures of contemporary Iranian architecture. Accordingly, in the current research, the way of realizing transparency in the contemporary architecture of Iran and the extent and quality of its emergence and development have been questioned and discussed. In order to examine this issue in detail, two cultural centers in the contemporary period that have paid attention to the formal and semantic aspects of Iran’s past architecture have been selected to be analyzed and measured in terms of transparency. The current research started with the hypothesis that the examination of the way transparency is represented in the two buildings of Dezful and Isfahan cultural centers reveals the differences and similarities that can be effective in enriching the contemporary architecture of Iran. Therefore, research questions about the quality of transparency in these two buildings are proposed and lead to measures to make the space transparent in contemporary Iranian architecture: Which physical elements and spatial structures have been used by each of the two cultural center buildings of Dezful and Isfahan and how to create transparency? What are the differences and similarities between the transparency appearance in these two buildings?

    Methods

    The current research has used two quantitative and qualitative strategies. So, the descriptive-analytical and analogical, and logical reasoning methods, as well as bibliographic and document studies, have been used to collect and analyze data. In order to investigate the transparency issue in contemporary Iranian architecture, the main factors that create transparency in architecture were extracted from the existing theories. Then, these components were categorized into four subsections containing the main indicators of spatial transparency. The reason for choosing Dezful Cinema Cultural Center and Isfahan International Cultural Center among existing contemporary cultural centers is the architect’s exceptional attention to the use of Iranian architectural elements and techniques. In order to perform a quantitative analysis using Agraph software, Justified Plan Graphs were first drawn from the floor plans. Since the amount of visible area at any point of the space is an important indicator in evaluating the transparency level, UCL Depthmap software was used to measure this component. In the final stage, each of the four indicators of the transparency concept was measured and concluded with a quantitative analysis of syntactic indicators.

    Findings

    Four syntactic factors of visual cone, spatial integration, connection, and depth were selected to evaluate the degree of transparency. Spatial connectivity and depth, as well as the number of spaces, were analyzed in Agraph software, and two factors of visual accessibility (Isovist) and spatial integration were analyzed and interpreted in Depthmap software. In Dezful Cultural Center, the location of the main volume of the building in the depth of the ground and the externally blocked walls have minimized the continuity and sequence of the internal and external areas of the building. While in Isfahan Cultural Center, the division of the plan into two inward and outward parts has maximized the visual transparency and continuity and sequence of inside and outside in half of the building. In the Dezful building, the depth indicator showed that despite the hierarchy and the distance of the spaces from the external area, the location of open and semi-open internal distributable spaces is in the points that created the continuity and sequence of the internal areas at great depths from the building’s entrance. In the Isfahan building, the low number of depth indicators for most spaces means more integration in the interior space. The comparison of the number of spaces in the two Dezful and Isfahan buildings, and its ratio to the maximum depth in the plan, shows that although there is a significant relationship between the number of spaces and the amount of integration, the presence of a large number of spaces in a slight depth can moderate the effect of high spatial multiplicity on integration reduction. The numerical and figural comparison of the local integration and the maximum and minimum values clearly shows the important role of the inter-space in spatial integration and transparency.

    Conclusion

    In this research, the results were obtained after analyzing the criteria related to the transparency of the spatial structure, including spatial openness, integration and overlap, continuity and sequence, and spatial coherence using the tools of depth, number of spaces, connection, visual cone, and integration. Transparency, in general, is observed in both buildings with the use of relatively similar measures. However, there are differences in how this transparency is created and its amount, which is caused by the difference in how these elements and spatial structures are used. In general, the measures adopted in the physical elements and spatial structures of Isfahan Cultural Center have mainly led to visual transparency. In Dezful Cultural Center, physical and mental transparency has emerged more than visual transparency.

    Keywords: Transparency, Space Syntax, Contemporary Iranian Architecture, Isfahan Cultural Center, Dezful Cultural Center
  • شیما بکاء*، محمدرضا رحیم زاده، منوچهر معظمی
    فهم ما از معماری معاصر و نسبت آن با گذشته پیشینه ای دارد که به واسطه افراد و عوامل زمینه ای گوناگون شکل گرفته است. یکی از کسانی که می توان او را نماینده نوعی از تفکر در این باره دانست وارطان هوانسیان است که به سبب چند دهه فعالیت متنوعش در سه حوزه نقد و تالیف، فعالیت صنفی، و طراحی ابنیه جایگاهی متمایز از سایرین دارد. در این مقاله به این پرسش پاسخ می دهیم که وارطان هوانسیان درباره نسبت معماری زمانه اش با گذشته چه مواضعی داشته است. در حین این بررسی به شبکه اندیشه ها، افراد، اتفاقات، ارتباطات و دیگر عوامل زمینه آگاهانه توجه داریم تا تصویری فراتر از تک نگاشت یک معمار ارایه دهیم. پاسخ به پرسش تحقیق را با تمرکز بر منابع دست اول خصوصا مقالات او پیش برده ایم، و به روش تاریخی روایتی از چیستی مواضع او حدفاصل دهه بیست تا چهل به دست داده ایم.این تحقیق نشان داد گذشته در اندیشه وارطان به دو صورت ظاهر شده است، گذشته دور و گذشته نزدیک. در هر دو برهه، یعنی دهه بیست و چهل شمسی، گذشته دور بر تمامی دوره های تاریخی تا دوران اوج آن یعنی دوره صفویه دلالت دارد. گذشته نزدیک چند دهه پیش از انتشار مقاله است که مدت و دلالت آن در دو برهه با هم شباهت ها و تفاوت هایی دارد. مواضع وارطان در نسبت با گذشته در هر یک از دو برهه در نسبت با شیوه نوین معنی دار است. همچنین مواضع او با تصویری از آینده که متاثر از آرمان های معماری مدرن در اروپا و غرب پیوند دارد.
    کلید واژگان: وارطان هوانسیان, معماری معاصر ایران, معماری پهلوی, مجلات معماری, گسست
    Shima Boka *, Mohammadreza Rahimzadeh, Manouchehr Moazzemi
    Our understanding of contemporary architecture and its relation to the past has formed historically against the backdrop of a complex network of various individuals and other contextual factors. A prominent figure representative of such an understanding is Vartan Hovanessian. His decades-long activities included diverse fields such as criticism and authorship, corporate activity, and architectural design. This article answers the question of his intellectual position regarding the relationship between the architecture of his time and that of the past. It examines the network of thoughts, individuals, events, interactions, and other factors to draw a comprehensive picture that goes beyond a scholarly monograph of the architect. The research mainly relies on primary sources especially his articles, using the historical method to construct a narrative of his intellectual positions on the relation of past and present architecture during the three decades of his professional activity in Iran. This research shows that “the past” appears in Hovanessian’s thinking in two distinct ways: the “distant past” and the “recent past”. The “distant past” in all of his writings includes all historical periods of Iranian architecture up to its peak, i.e., the Safavid era, while the “recent past” starts a few decades before the publication of his first articles. However, the works and the time frame he suggests for the architecture of the “recent past” vary in the articles he published during the 1320s and 1340s SH. His different intellectual positions towards the past in each period can be explained in relation to modern architecture and to his perspective of the future as manifested in the European and Western ideals of modernism.
    Keywords: Vartan Hovanessian, Iranian Contemporary Architecture, Pahlavi architecture, Iranian Architecture Journals, Notion of Discontinuity
  • شیرین ستوده، وحید قبادیان*
    اهداف

    سامانه های ارزیابی پایداری ابزار مهمی برای سنجش و مدیریت اقدامات انجام شده در آثار معماری هستند. هدف اصلی پژوهش، سنجش میزان کارایی سامانه DGNB در نمونه مطالعاتی کارخانه ذوب آهن کرج است.

    روش ها

    روش تحقیق روش توصیفی-تحلیلی؛ و از نظر هدف کاربردی است، روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و اسنادی است. به عنوان نمونه مطالعاتی، در این پژوهش به اولویت بندی و رتبه بندی پایداری در مجموعه ذوب آهن کرج پرداخته است. این کارخانه به عنوان میراث مشترک ایران و آلمان، به دست معماران مشهور از آلمان، اتریش، ایتالیا، سوییس و غیره در فاصله جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم ساخته شد، و از بناهای شاخص در حد آثار میراث جهانی به شمار می آید.

    یافته ها

    یافته های پژوهش در مجموعه ذوب آهن کرج بر اساس سیستم DGNB، حاکی از آن است که کیفیت زیست محیطی با 20 درصد تاثیرگذاری بر پایداری مجموعه ذوب آهن کرج در رتبه اول، کیفیت اقتصادی با 9/17 درصد در رتبه دوم، کیفیت اجتماعی-فرهنگی و عملکردی با 7/16 درصد در رتبه سوم، کیفیت فناورانه با 3/15 درصد در رتبه چهارم، کیفیت فرآیندی با 2/15 درصد در رتبه پنجم و در نهایت کیفیت سایت با 15 درصد در رتبه ششم قرار دارد.

    نتیجه گیری

    نتایج بر کارایی و موفقیت سامانه رتبه بندی DGNB در طراحی چارچوب اقدام در مجموعه ذوب آهن کرج، حکایت دارد. از این رو، می توان استفاده از این سامانه ارزیابی پایداری را در مدیریت فرآیند اقدام در سایر آثار ارزشمند میراث معاصر و میراث معماری صنعتی توصیه نمود.

    کلید واژگان: پایداری, سیستم ارزیابی پایداری DGNB, میراث صنعتی, میراث مشترک ایران و آلمان, معاصرسازی, فناوری های نوین, معماری معاصر ایران, کارخانه ذوب آهن کرج
    Shirin Sotodeh, Vahid Ghobadian*
    Aims

    Sustainability assessment systems are an important tool for measuring and managing actions taken in architectural works. The main goal of the research is to measure the efficiency of the DGNB system in management and programming the architectural interventions in the Karaj Iron Foundry.

    Methods

    descriptive-analytical research method is adopted in the article. The method of data collection is archieve documentary. the Karaj Iron Foundry as a shared heritage of Iran and Germany is selected as case study of the reserch. The monument was built by famous German, Austrian, Italian, Swiss, etc. architects between World War I and World War II, and it is worth considering as a world heritage site.

    Findings

    The findings of the research in the Karaj Iron Foundry based on the DGNB system indicate that the environmental quality with 20% influence on the sustainability is in the first place, the economic quality is in the second place with 17.9%, and the social quality is in the second place. Cultural and functional quality with 16.7% stand in third place, technological quality with 15.3% stands in fourth place, process quality with 15.2% stands in fifth place and finally site quality with 15% stands in sixth place.

    Conclusion

    The results indicate the efficiency of the DGNB rating system in programming an action framework for the Karaj Iron Foundry. Therefore, it is possible to recommend the adoption of this sustainability evaluation system in managing the action process in other valuable works of contemporary heritage and industrial architectural heritage.

    Keywords: Sustainability, DGNB sustainability assessment system, industrial heritage, shared heritage of Iran, Germany, contemporization, new technologies, contemporary architecture of Iran, Karaj Iron Foundry
  • بابک بهنوا، محمدرضا پورزرگر*
    اهداف

    از جمله چالش های رخ داده پس از انقلاب صنعتی می توان به تقلیل بهره گیری از فناوری های روز توسط بسیاری از معماران به دلیل بحران های هویتی و معنایی در معماری ساختمان ها اشاره نمود. در این راستا هدف اصلی پژوهش پیش رو واکاوی ارتباط نظری فناوری و ساختار کالبدی ساختمان در آثار معماری چهار دهه اخیر ایران و ارایه راهبردی در جهت ارتقاء معماری معاصر کشور می باشد.

    روش ها

    پژوهش پیش رو از نوع تحقیقات ترکیبی و از منظر روش شناسی توصیفی- تحلیلی و پیمایشی و از نظر هدف کاربردی می باشد. در این پژوهش پس از بررسی مبانی نظری ، نمونه های مورد مطالعه پژوهش تبیین و بر اساس معیارهای اصلی که تعیین گردیده اند تحلیل می گردند. در ادامه داده های حاصل در غالب پرسشنامه هایی در اختیار جامعه آماری متخصص قرار گفته که به جهت اعتبار یابی پرسشنامه از  SmartPLS استفاده شده و به جهت اولویت بندی داده ها از آزمون فریدمن در نرم افزار SPSS  استفاده شده است.

    یافته ها

    براساس یافته ها حاصل از ارایه پرسشنامه ها، اکثریت متخصصین معتقدند که می بایست بیشترین تاثیر فناوری های نوین در معماری ساختمان های معاصر در سه بعد انعطاف پذیری در ساخت و ساز، سرعت احداث بالا و ایمنی هر چه بیش تر مصالح فناوارانه در برابر آتش سوزی نمود یابند.

    نتیجه گیری

    با بررسی ساختمان های چند عملکردی شاخص چهار دهه اخیر به خصوص در دهه اخیر، عموم توجه طراحان و معماران معاصر به بهره گیری از فناوری های نوین در جنبه های زیبایی شناختی ساختمان ها (از جمله کاربری های تجاری) می باشد که این مهم منجر به افول هویتی و معنایی ساختمان ها در عین بهره گیری از فناوری های روز گردیده است.

    کلید واژگان: فناوری های نوین, ساختار کالبدی ساختمان, ساختمان چند عملکردی, معماری معاصر ایران, میراث معاصر, پایداری, هویت اسلامی
    Babak Behnava, Mohammadreza Pourzargar*
    Aims

    After the industrial revolution, Architectes encountered a variety of concerns. Among those were the altercation between identity and new technologies, in which some believed these two elements were directly opposite. In this regard, the main goal of the research is to explain the theoretical relationship between new technologies and the building's formal framework in the architectural works of the last four decades in Iran to provide a strategy to improve its contemporary architecture.

    Methods

    The research is a combined research and consists of descriptive-analytical and survey from a methodological point of view and is practical research in terms of its purpose. After examining the relevant theoretical foundations, the criteria are determined, and the samples are defined and analyzed based on the main criteria. The resulting data are presented as a questionnaire to the expert statistical community. SmartPLS was used to validate the questionnaire, and Friedman's test was used in SPSS software to prioritize the data.

    Findings

    the findings indicate that most experts believe that the most significant impact of new technologies in Contemporary Iranian Architecture should occur in the three main dimensions: flexibility in construction, high-speed construction, and safety of new materials against fire.

    Conclusion

    by examining the multi-functional buildings of the last four decades specifically in the last decade, the widespread attention of contemporary designers and architects is to use new technologies in the aesthetic aspects of buildings, which has led to the decline of the building's identity when employing modern technologies to it.

    Keywords: New Technologies, Formal Framework, multi-functional building, Contemporary Iranian Architecture, Modern Heritage, Sustainability, Islamic Identity
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال