جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "deleuze" در نشریات گروه "هنر و معماری"
-
آن چه ما را به اندیشه وامی دارد، امور اندیشه ناپذیری هستند که مرزهای اندیشه را تعیین می کنند. تفکر آن هنگام نقش اش را به بهترین شکل ایفا می کند که قدرت مواجهه با انواع مفاهیم و تصاویر جدید را در زمانه اش داشته باشد. تکنولوژی و هنر با همه ی توان و سرعت دگرگونی خود تا حد زیادی این امکان را از راه ها و ابزارهای مختلف در اختیار بشر گذاشته اند. در هنر که با تاثر و عاطفه در ناب ترین شکل آن مواجهیم، می تواند آفرینش جدیدی برای تفکر و تاثیر باشد. همچنین امروزه وجود انواع امکانات تکنولوژیکی می تواند به تفکری بهتر کمک کرده و بستری نو برای خلق تکنیک های جدید فراهم آورد. ازاین رو سینما به مثابه محل تلاقی تکنولوژی، هنر و اندیشه قادر است امکانات فراوانی را به منظور بازنمایی تفکر مدرن و مسایل همراهش در اختیارمان قرار دهد. مسیله ی مورد بحث این مقاله شیوه ی آفرینش مفاهیم جدید و واکاوی آن ها از طریق سینما، در بستر هنر و تکنولوژی، با نگاه به وجود دو مفهوم صیرورت و امور اندیشه ناپذیر است. دلوز نیز با پژوهش هایی نزدیک به این حوزه ها، سینما را از کارآمدترین روش ها برای دستیابی به خلق و فهم مفاهیم در دنیای امروز دانسته و بر قابلیت آن در ساخت امکان هایی جدید و اندیشه هایی نو تاکید می کند. این بحث با هدف سنجش حدود قدرت کنش گری هنر سینما، با توجه به شیوه ی اندیشه ورزی مدرن و ابزارهای تکنولوژیکی اش، به دنبال این است که در چارچوب جریان نظری اومانیسم به این پرسش ها پاسخ دهد که چرا نگاه دایمی به تکنولوژی های روز و تلاش در فهم چرایی وجود آن ها در حال حاضر ضروری است و چگونه بهره وری صحیح از آن ها، به فهم بیشتر مفاهیم و مسایل جدید سر برمی آیند، کمک خواهد کرد؟ سینما به عنوان نمونه ای از تکنولوژی که هنر و علوم انسانی نیز در آن نقش برجسته و جداناپذیری دارند، با چه نگرشی این توان را دارد که امکانات فکری بیشتری در اختیار بشر بگذارد؟ و درنهایت چگونه از منظر آفرینش معنا و فهم آن، کارگردان سینما با فیلسوف در یک مقام قرار می گیرند؟ در این پژوهش توصیفی- تحلیلی، از جدیدترین ابزارهای کتابخانه ای و اینترنتی قابل دسترس استفاده شده است.کلید واژگان: اومانیسم, ابزارهای تکنولوژیکی, دلوز, سینمایی اندیشیدن, کارگردان به مثابه فیلسوفThe unthinkable things prompt us to think and determine the boundaries of the thought. Thinking will play its role in the best way when it has the power to face all kinds of new concepts and images in its time without any effort to search for a specific or predetermined method to understand or order the world. Technology and art, with all their power and speed of transformation, have provided this possibility to humankind through various ways and tools. In art, we face affection in its purest form, which seeks to create new ways of thinking and influencing. Also, nowadays, various technological possibilities can help us think better, and by showing the repeatability of functions and thoughts, we can face the repetition of mechanisms differences and provide a basis for creating new techniques to help humankind. Therefore, as a meeting place of technology, art, and thought, cinema can offer many possibilities to represent modern thinking and its accompanying issues. The issue discussed in this article is the way of creating new concepts and analyzing them through cinema in the context of art technology, and always looking at the existence and impact of two concepts, namely transformation and unthinkable affairs. With research related to these fields, Deleuze considers cinema to be one of the most efficient methods to create and understand concepts in today's world and emphasizes its ability to create new possibilities and ideas. This article, to measure the limits of the action power of the art of cinema about the modern way of thinking and its technological tools, seeks to answer these questions in the framework of the theoretical current of humanism and whether it is possible to create from the perspective of creation. Could we take the cinema director as a philosopher? Or is a cinematic work dealing with a new issue or issues as reliable as a philosophical work or concept created with its argumentative method? And finally, to what extent is knowledge of today's technology necessary for thinking in our contemporary world? In this descriptive-analytical research, the latest available library and internet tools have been used.Keywords: anti-humanism, Deleuze, cinematic thinking, cinema as philosophy, director as a philosopher
-
The philosophy of art work in postmodernist view is structuralist, and based on this issue, art cannot be consideredasnarrator because art asnarrator based on structure,isdeadart.According tostructuralist view, GillesDeleuze violates any representation in the visual arts. Therefore, by examining Deleuze's point of view, while identifying its lack of representation and explanation in photomontage, also explainsthe function of concepts in this field. The function of concepts in non-representation is only in the failure of the organizational structure and the creation of non-narrative works.Themain question is what role does theconcepts play in the lack of philosophical representation in photomontage? It has beenassumedthat concepts havea movement-oriented and creative role with the principle of being in photomontage.In conclusion, Deleuze, by violating narrative and being in the art of photography, considers photomontage to be a creative movement in fluidity that takes up time and space.The researchmethod is done through library.
Keywords: Concept, Lack ofRepresentation, Photomontage, Deleuze, Photograph -
چکیدهبیان مسیله: با به کارگیری نشانه شناسی به عنوان پارادایم نظری پسامدرنیسم در فرایند خلق اثر، معنا اهمیت یافت، موردی که در تحقیقات پیشین در نظر گرفته نشده بود. از نکات قابل بررسی در معماری معاصر ایران کم توجهی به وجوه معناشناختی در فرایند طراحی است که نادیده گرفتن این مهم موجب تضعیف ابعاد هویتی می شود. «ژیل دلوز» با استمداد از نشانه شناسی پیرس به بیان روند شکل گیری محیط واقعی در سینما پرداخته است. وی قبل از تحقق محیط واقعی، جهان اولیه ای (پس زمینه) را ترسیم و برای آن دو مولفه قدرت و کیفیت را تبیین می کند. وی شکل گیری محیط واقعی را نوعی فعلیت می پندارد که حاصل کنش یک چیز با چیز دیگر است. این مفاهیم در معماری به معنای الهام گرفتن طراح در ایده یابی از مولفه های پس زمینه مفاهیم و ویژگی های معماری سنتی و سپس انتخاب از میان لایه های آن و در نهایت خلق اثر است. در پژوهش با توجه به اندیشه های دلوز و مراجعه به نظرات پنج نفر از طراحان حرفه ای معاصر ایران، به ارزیابی فرایند شکل گیری آثارشان و نحوه انتخاب از میان لایه های متن معماری و در نهایت تعیین نوع فرم دلوزی پرداخته شده است.هدف پژوهش: هدف این پژوهش بررسی شیوه های طراحی معماران حرفه ای ایران، شناسایی مولفه های پس زمینه تاثیرگذار بر آن و شناخت نحوه بهره گیری از لایه های متن معماری در خلق اثر است.روش پژوهش: در این پژوهش کیفی، گردآوری اطلاعات از طریق توصیفی-تحلیلی و مطالعه مدارک مربوط به فرایند طراحی معماران، تجزیه و تحلیل داده ها از روش «تحلیل محتوا» با رویکرد «نشانه شناسی لایه ای» صورت گرفته است.نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که معماران حرفه ای ایران در ایده پردازی از مفاهیم و ویژگی های معماری گذشته، الهام و سپس با بیانی نو از لایه های مختلف معماری به ویژه لایه تاویلی و زیباشناختی، درک عمیق تر و متکثری از معنا را بیان و مفاهیم گذشته را در معماری امروز بازتاب می کند.کلید واژگان: معماری معاصر, دلوز, نظام نشانه ای, ایران. ذهنیت طراحProblem statement: Using semiotics as the theoretical paradigm of postmodernism in the design process, meaning gained importance which has been under-explored in the previous research. One of the points to be considered in contemporary Iranian architecture is the lack of attention to semantic aspects in the design process, which weakens the dimensions of identity. Deleuze has applied Pierce’s semiotics to describe the process of shaping the real environment in cinema. Before realizing the real-world environment, he sets an originary world (background) and explains its two components of power and quality. In this model, the real environment is formed as a kind of actuality, and because of the corresponding relations. Being inspired by the elements in the background as well as concepts and features of traditional architecture, designer start choosing appropriate layers and finally create their works. This study applied Deleuze’s perspective to survey five professional Iranian architects to analyze their works and how they chose their architectural layers. ResearchobjectiveAnalyzing how professional architects in Iran select their design methods and identify the background components affecting their designs and how they use architectural context layers in creating their works.ResearchmethodIn this qualitative research, data collection was conducted through descriptive-analytical and analysis of documents related to the architectural design processes was carried out by “content analysis” method with a “layered semiotics” approach.ConclusionThe results indicated that professional architects in Iran are inspired by the concepts and features of past architecture. They further express more profound and comprehensive meanings and concepts through a modern understanding of different layers of architecture, especially the interpretive and aesthetic layers. They reflect the past in contemporary architecture.Keywords: Designer Mindset, Contemporary Architecture, Deleuze, Semiotic System, Iran
-
مجله صفه، پیاپی 99 (زمستان 1401)، صص 19 -36ناممکن ها نیروهایی بالقوه هستند که می روند تا بالفعل شوند و در آستانه ایجاد و صیرورتند. میانجی ها نیز نقش میانجیگری و میانه ای بین بالقوه و بالفعل بودن هر امری دارند و ایجادکننده آفرینش هستند. این آفرینش به خوبی در آثار معماری مشهود است. نوشتار حاضر برای فهم بهتر این مفاهیم، بر ساختار معماری آیزنمن متمرکز است و برای پاسخ گویی به مسیله مورد نظر، رویکرد تبیین با نگرش فلسفی ژیل دلوز هم راستا و در تعامل بیان می شود؛ چراکه آثار آیزنمن یک فرایند معماری فلسفی با یکی از محورهای پست مدرنیسم دلوزی، همچون میانجی ها و ناممکن هاست که تاثیر اساسی بر زندگی معاصر دارد. هدف پژوهش یافتن ویژگی های مشترک میانجی ها و ناممکن ها در اندیشه دلوز و معماری آیزنمن است و با این فصل مشترک معماری وی بیان و تحلیل می شود. برای این منظور، با شیوه توصیفی تحلیلی پس از بررسی سیاق فکری و عملی آیزنمن، با بررسی سه اثر از او به تشریح و تحلیل چگونه بودن و چرایی ناممکن ها پرداخته می شود. همچنین گردآوری اطلاعات با استفاده از منابع مکتوب و دیجیتال صورت می گیرد. نتایج نشان می دهد معماری آیزنمن نمایش میانجی هایی است که دست به خلق و آفرینش می زنند و ناممکن ها از دل آثارشان هویدا می شوند، متناسب با اندیشه معاصر توانسته اند خود را با نیاز و محیط پیرامون تطبیق دهند و در یک صیرورت، بیرون از ذهنیت جای گیرند. همچنین میانجی ها بنا به حرکت و جنبش دایمی شان، تجسم هستی شناسی ناممکن ها را، که زیربنای این همانی و هویاتی درونی هستند، شروع می کنند و پایان می بخشند. در این میان انسان سوژه شناسایی نیست که در جایگاهی بالاتر از سایرین دست به شناسایی زند؛ بلکه با آنها مواجه می شود و در هر رویارویی قابلیت های جدیدی می یابد و ظرفیت های تازه ای می آفریند.کلید واژگان: میانجی ها, ناممکن ها, دلوز, آیزنمن, معماریSoffeh, Volume:32 Issue: 99, 2023, PP 19 -36Assistant Professor, Faculty of Art and Architecture, Islamic Azad University, Hamedan BranchThe impossibles are potential forces that go on to become actual and are on the verge of creation. Mediators also play a mediating and intermediate role between the potential and the actual creation, and well evident in architectural works. To better understand this concept, the present paper focuses on Eisenman's architectural structure and, in response to its challenges, adopts Gilles Deleuze's philosophical views, to portray the work of Eisenman as an architectural-philosophical process, revolving around one of Deleuzian postmodernist themes such as mediators and the impossible, which have a major impact on contemporary life. The main purpose of this research is to find communalities between Deleuze and Eisenman, and thereby to provide a reading of the latter’s work. To achieve this, the research uses analytical-descriptive method. After examining Eisenman's intellectual and practical context, it analyses three of his works, namely, the Cultural City of Galicia, the 2000 Church and the Wexner Centre for Arts, analysing the concepts of being and impossible. The main questions here are whether it is possible to analyse Eisenman's architectural work through Deleuze's philosophical approach, what is the relationship between the impossible and the mediators of Deleuze the poststructuralist philosopher and Eisenman the postmodern architect, and what is the connection between the impossible in Deleuze and Eisenman.The information is collected from printed, as well as digital sources. The results show that Eisenman's architecture shows how mediators which stimulate invention and creativity, unveiling the impossible, have managed to adapt with the needs of the environmental in accordance with contemporary thought. Due to their constant dynamism mediators are the ontological embodiments of the impossible, which is the foundation of the inner homogeneity and identity. In the meantime, human beings are not the subject of identification in a superior position, but they encounter them and find new capabilities and capacities in each encounter.Keywords: Mediators, Impossible, Deleuze, Eisenmann, Architecture
-
بیان مساله
معماری به مثابه یک متن، بازتابنده اندیشه ها و ارزش هایی است که برای درک و دریافت معانی آن می توان از نشانه شناسی مدد جست. از سویی دیگر در طول تاریخ هنر، فلاسفه و نظریه پردازان در تلاش بوده اند که مفهوم فرم را تبیین نمایند. از دهه ی 80 میلادی به بعد، صورت و فرم آثار معماری تغییرات شگرفی را به خود دیده است؛ این امر معلول نوع نگرش انسان به هنر است. ژیل دلوز به روشی خاص به بیان مفهوم فرم پرداخته است. وی با استمداد از مقولات پیرس، فرم را نوعی فعلیت و جدال می داند که از طریق مخالف و متضاد بودن میان دو چیز به وجود می آید. با توجه به مولفه های مطرح شده دراندیشه وی می توان به نحوه تجلی فرم و شکل گیری انواع آن به عنوان ابزاری مهم در معنا سازی از لایه های درونی معماری استناد نمود.سوال تحقیق: پرسش هایی که این پژوهش سعی دارد تا به آن ها پاسخ دهد : 1- مولفه های تشکیل دهنده متن معماری معاصر ایران کدامند؟ 2- از جدال میان مولفه های متن، کدام یک از فرم های معماری دلوزی در بازه زمانی موردنظر تحقیق تعین یافته است ؟
اهداف تحقیقشناخت جایگاه نظریه نشانه شناسی متن، تبیین متن معماری و لایه های اثرگذار آن بر شکل گیری فرم از نگاه دلوز و شناسایی مولفه های هر یک از انواع فرم در معماری معاصر است.
روش تحقیقپژوهش از گونه پژوهش های نظری است که در مرحله جمع آوری اطلاعات از روش توصیفی_ تحلیلی، در مرحله تجزیه وتحلیل داده ها از روش کیفی (تحلیل محتوا) و استدلال منطقی بهره گرفته است. پس از تدوین مدل نشانه شناسی لایه ای، متن معماری 10 اثر از بناهای عمومی دهه اخیر مورد آزمون قرار گرفت. سپس مولفه های شکل دهنده فرم دلوزی و انواع آن تبیین و دسته بندی شدند. با انطباق لایه های متن تاثیرگذار با مولفه های انواع فرم، نوع فرم هر یک از این 10 اثر مشخص گردید.
مهم ترین یافته ها و نتیجه گیری تحقیقیافته ها نشان می دهد، با به کارگیری لایه های متن به صورت صریح و آشکارا، فرم بزرگ از انواع فرم دلوزی محقق می گردد. با حذف و کسر بخشی از رمزگان در طرح و معنا سازی به صورت ضمنی، فرم کوچک خلق می شود. فرم هرجوره با پیکره سازی، با استمداد از هردو فرم و تغییر موقعیت حاصل می گردد. نتایج حاکی از آن است که اکنون معماری معاصر ایران با خلق رمزگانی نو از طریق بازی با دال ها در لایه های گوناگون متن ، درک عمیق تر و متکثری از معنا را بیان می دارد.
کلید واژگان: نشانه شناسی متن, فرم, دلوز, معماری معاصر, ایرانArchitectural Thought, Volume:6 Issue: 11, 2022, PP 149 -176Research ProblemArchitecture as a text reflects the ideas and values that can be used semiotics to understand its meanings.On the other hand, throughout the history of art, Philosophers and theorists have tried to explain the concept of form.Architects have also expressed this concept using various components.Since the 1980s, the form and shape of architectural works has seen dramatic changes.This is due to the human attitude type towards art. Gilles Deleuze has expressed the concept of form in a special way.Using Pierce's categories, he considers form as a kind of actuality and controversy that arises through the opposition between two things. According to the Components introduced in her thought, it is possible to cite the way in which the form is manifested and the formation of its types as an important tool in the meaning of the inner layers of architecture.
Research objectiveRecognizing the position of the theory's text semiotics, explaining the text of architecture and its influential layers on the formation of form from Deleuze's view and identifying the components of each type of form in contemporary architecture.
Research methodThis research is a kind of theoretical research that In the data – gathering step, the descriptive-analytical method been used and in the analytical phase of the data used qualitative method (content analysis) and logical reasoning. After compiling the layered semiotics model, the architectural text of 10 works from public buildings of the last decade was tested.Then, the components that make up Deleuze's form and its types were explained and classified. By matching the influential text layers with the Components of various forms , the form of each of these 10 works was determined.
The Most Important Results and ConclusionThe research findings indicate that the text of the architecture is formed from several layers in relation to each other and a process of systemic layers (functional, economic, cultural, etc.) and process layers (Designer's mind, employer's opinion, environmental force, etc.). The systemic layers form the figure of the architectural text. The process layers of the architectural text try to communicate and link between the system layers. By reading and identifying the effective text's layers in forming 10 works of contemporary public buildings, the following results were obtained:In some works, with the assistance of power-qualities of the context and the use of text's layers (spatial system of traditional architecture, using the aesthetic features of traditional art and architecture, the diachronic Look in architecture, etc.) explicitly, a new situation is created. Which is familiar and recognizable to the audience of the works. These works fall into the category of large form (situation, action, new situation) in the category of types of Deleuze forms.In others, it creates ambiguity in the design by changing the usual cods, creating gaps and actions in the text's layers by deleting or subtracting a part of the cods, the play of signs and implicit implications.And in order to read the design and understand the meaning, the audience decodes and Reasons and inferences from it.These types of forms, small forms (action, (situation, new action) are types of Deleuze forms.In some designs, designers choose codes from usual data by transforming and changing situations (transforming situations) and with the help of large and small form components, creating an initial awareness in the audience's mind. And in different stages and situations, it expands this perception and awareness.The audience also achieves perception and awareness by figuring. These designs fall into the category of form's transformation.The results indicate that now contemporary Iranian architecture expresses a deeper and more comprehensive understanding of meaning by creating new cods by playing with signs in text's Various layers.
Keywords: Semiotics of Text, Form, Deleuze, Contemporary architecture, Iran -
یکی از فلسفه هایی که در سال های اخیر در قالب نظریه برنامه ریزی پساساختارگرایی با اقبال برنامه ریزان شهری مواجه شده است، نظریه برنامه ریزی دلوزی است. نحوه مواجهه نظریه برنامه ریزی شهری با فلسفه دلوز را می توان در قالب دو الگوی زیر طبقه بندی کرد. در یک سوی، برنامه ریزانی مانند ژان هیلیر قرار دارند که این فلسفه را بر اساس دیدگاه گام به گام، اصلاح طلبانه و برنامه ریزی دولتی پیگیری می کنند. در سوی دیگر، برنامه ریزانی مانند پورسل قرار دارند که با تاکید بر جنبه های آنارشیستی در فلسفه دلوز استدلال می کنند که رویکرد دلوزی قابل کاربرد در چارچوب برنامه ریزی دولت محور نیست. نوشتار حاضر استدلال کرد که آنچه دیدگاه های هیلیر و پورسل را درباره به کارگیری فلسفه دلوز در نظریه برنامه ریزی شهری ناکافی نشان می دهد، عدم توجه آن ها به نظریه شناخت دلوز و مفاهیم کنش و میل در فلسفه او است. اگر چه دلوز شبکه گسترده ای از مفاهیم را برای تحلیل مناسبات اجتماعی سرمایه داری ارایه می کند که می توانند برای تحلیل این مناسبات مفید باشد، اما اگر نظریه برنامه ریزی را نظریه ای بدانیم که الزاما با کنش مرتبط است و صرفا به تحلیل محدود نمی شود، در آن صورت نقطه اتکاء یک نظریه برنامه ریزی دلوزی باید مفهوم میل و سیاست میل باشد. سیاست میل، بر خلاف دیدگاه هیلیر، هرگز اصلاح طلبانه، دولتی و تدریجی نیست، بلکه میل نیرویی انقلابی و انفجاری است. هم چنین سیاست میل، بر خلاف نظر پورسل، هرگز به سوی تولید سوژه های باثبات و عقلانی جهت گیری نمی شود تا سپس یک نظم اجتماعی و خانوادگی مبتنی بر تعاون را با اتکاء به این سوژه ها مستقر کند، بلکه میل به سبب ماهیت آفرینش گری خود همواره فرم های اجتماعی را تخریب می کند.
کلید واژگان: دلوز, توهم, شناخت, کنش, سیاست میلTendencies towards poststructuralist (or postmodernist) planning theory have increased since the 1970s. Generally, planning theory has till now, engaged with Deleuze from two different perspectives. In one hand, there are planners such as Hillier who argue in favour of a reformist, step-by-step Deleuzian planning theory. These planners seek to apply Deleuzian concepts to hierarchical state-led, capitalist societies. On the other hand, there are planners such as Purcell who by highlighting the anarchistic dimension of Deleuze’s philosophy, argue that Deleuzian planning theory entirely rejects any state-led reformist planning and is essentially anticapitalist philosophy. This article argued that the two above-mentioned frameworks, i.e. Hillier’s reformism framework and Purcell’s anarchism framework, are, in fact, based on rational models of action and thought, which are in contradiction with Deleuzian philosophy. Although there are multiple concepts and metaphors in Deleuze’s philosophy that enables geographers and planners to ‘analyze’ capitalism-based social relations, two concepts of ‘desire’ and ‘the politics of desire’ should be considered as fundamental points of departure if we aim to develop a Deleuzian planning theory. Unlike Hillier’s point of view, Deleuzian concept of desire, as an unconscious force, is never reformist and reactive, but revolutionary and active. In addition, unlike Purcell’s anarchist point of view, the politics of desire does not aim to produce ethically stable subjects who seek to construct a rational order of community according to mutual aid and agreement. Rather, this kind of politics by its creative nature directed at deconstruction of social forms and orders like captialism and state.
Keywords: Deleuze, illusion, Knowledge, action, the politics of desire -
اندیشه و فلسفه ی ژیل دلوز راهی بدیع برای نقد هنری در اختیار ما می گذارد، زیرا خود ترکیب ویژه ای است از روانکاوی، نقد اجتماعی- سیاسی و مفاهیم بنیادین زیبایی شناسی. با این حال همین سبب می شود که به کارگیری مفاهیم و اندیشه های او بسیار دشوار باشد. در این مقاله تلاش شده است تا با تاکید بر یکی از مفاهیم و روش های انتقادی ویژه ی او به نام شیزوآنالیز، نمونه ای از روشی دلوزی برای فهم تیاتر ارایه دهیم. ژیل دلوز و فلیکس گتاری در کتاب آنتی-ادیپ خود شیزوآنالیز را به عنوان جایگزینی برای روانکاوی (سایکوآنالیز) معرفی می کنند. شیزوآنالیز روشی انتقادی است که بنیان جهان را مبتنی بر سازوکارهای میل می داند. کاربست آن در هنر به ما اجازه می دهد تا جریان های ناخوداگاه میل در یک اثر هنری را مورد کاوش قرار داده و به درک فرایندهای تولیدی و جنبه های غیر-شخصی آن دست یابیم. یکی از نتیجه های این کار دور شدن از مفاهیم کلیشه ای و رسیدن به نقدی درونماندگار است. چنین نقدی در تیاتر به معنای یافتن ارتباط های غیر شخصی میان اجراهای تیاتری با مخاطبین است. در این مقاله، ابتدا به بررسی ریشه های فلسفی شیزوآنالیز در اندیشه های دلوز پرداخته و سپس نتایج کاربردی آن در زمینه ی هنر تیاتر را مورد بررسی قرار داده ایم.کلید واژگان: شیزوآنالیز, دلوز, آنتی-ادیپ, فلسفه تئاتر, مطالعات تئاترThe philosophy of Gills Deleuze provides to us an exuberant critical method to look deeper into the field of theater, because of its unique mixture of psychoanalysis, socio-economical critique, and basic aesthetic notions. However, this is the very reason that makes this philosophy so hard to understand. He is one the few modern philosophers who have developed a new ontology. In this article, we have focused on one of his most valuable concepts, Schizoanalysis, and attempted to use it in the field of theater studies. In their book, Anti-Oedipus Gills Deleuze and Philix Guattari introduce Schizoanalysis as a substitute for psychoanalysis. Schizoanalysis supposes Desire as the ultimate force that moves and changes the world. It is a critical method because instead of searching for the meaning of the human activities, it focuses on the deeper underlying structures that shape our unconsciousness and construct our subjectivity. For them, the subject itself is a product of desire, so instead of seeing an artwork as a manifestation of one's desire, we can say that the artist himself/herself is the real manifestation of the artistic desire. In other words, by using their approach, we can investigate the unconscious flows of desire within an artwork; regard it as a process of production and comprehend its Impersonal aspects. One of the outcomes of following this method is to deter from transcendent convictions and reach an immanent critique. Instead of historical and social norms for defining the quality of a specific theater, we can study its inner connections and flows of desire in a universal context.In this research, firstly we have surveyed the philosophical roots of Schizoanalysis in the thoughts of Deleuze and then tried to utilize it in the field of theater studies. In doing so, we have come upon a unique understanding of the non-representative theater. The theater of cruelty presented by Antonin Artaud is an example. One of the main aspects of Schizoanalysis is the way it deals with the notion of death. Deleuze and Guattari believe that Death is experienced unconsciously every day, and it is the reason that our flows of desire change and shift. The theater is a field that we can reshape these flows of desire and push them to the extremes, so when we face the idea of death in the theater, we confront the forces and intensities that makes it a universal concept instead of a mere dying of a hero on the stage. In other words, what are experienced in theatrical performances are the natural forces of life and death, which are applied to us every day. However, on the stage, they can be experienced on an impersonal level. Schizoanalysis is a way to decomposition an artwork to its desiring-machines, comprehend the way its flows of desire work and then reassemble it as a desire-product that can be consumed by the audience. In this article, we have presented the philosophical base necessary for this process and discussed it in detail regarding theatrical experiences.Keywords: Schizoanalysis, Deleuze, Anti-Oedipus, Philosophy of Theater, Theater Studies
-
نشریه تئاتر، سال هشتم شماره 84 (بهار 1400)، صص 113 -136
درام ویتسک با درونمایه ی سوژه گریز و شخصیت هایی احساسگرا، با تاکید بر روانشناسی گشتلات، تکیه بر تجربه ی بالفصل و عقل گریز، امکان مطالعه ی فلسفهی دلوز و روانشناسی پرلز را ممکن ساخته است. این تحقیق قصد دارد تا مفهوم انسان به عنوان سوژهای فراتر از عقلگرایی را از منظر دلوز و پرلز مطرح کرده و با خوانش نمایشنامه ای با محوریت تجربه گرایی و گشتالت درمانی در حیطه ی روانشناسی و فلسفهی تجربه گرایی مطالعه ای تحلیل پذیر از انسان پستمدرن را تبیین نماید. برای تحقیق درباره ی این مهم، نمایشنامه ی ویتسک انتخاب شده که نمونه ی موفقی از تجربه ی ارزیابی مفهوم انسان در درام پست مدرن است. گیورگ بوشنر در ویتسک جایگاه انسان را از منظر روان شناختی و فلسفی ارزیابی نموده و اثبات میکند که جایگاه حس و تجربه فراتر از نگاه عقلگرایان است. این تفکر میتواند به سوژه جرات چیزی فراتر از انسان شدن و یا حتی جرات تبدیل شدن به یک موجود تجربه گرای صرف را بدهد. این مقاله در تلاش است تا به این پرسشهای اصلی پاسخ بدهد: »ویتسک براساس متغیرهای روانشناختی و فلسفی چه دیدگاهی را نسبت به انسان مدرن ارایه میدهد؟«، »با توجه به نگاه روانشناختی از دریچهی گشتالت درمانی جایگاه انسان را به عنوان یک عنصر تجربه گر چگونه میتوان در ویتسک مطالعه کرد؟« و »رویکرد این چنینی نسبت به معنا و مفهوم انسان در درام چگونه میتواند در کیفیت شخصیت پردازی درام بازتاب پیدا کند؟« در این مسیر، تحقیق حاضر ضمن انتخاب درام ویتسک به عنوان نمونه ی موردی، قصد دارد تا مفهوم انسان را براساس معنای فلسفی زیستن و تجربه ی روانشناختی فردیت این مفهوم مورد پژوهش قرار دهد. بخشی از مبانی تیوری تحقیق برپایه ی مبانی نظری مبتنی بر نظریات ژیل دلوز و فریتس پرلز است که به طور مشخص مورد مطالعه قرار میگیرد. سپس به رویکرد فلسفی و روانشناختی مفهوم انسان در درام بوشنر پرداخته میشود که این درام را به نمایشنامهای منحصربه فرد از منظر تجربه گرایی تبدیل کرده است. در این مقاله همچنین تالش خواهد شد تا به شیوهی تطبیقی - تحلیلی با استفاده از روش های کتابخانه ای و منابع موجود به این هدف دست یابیم. نتیجهی تحقیق نشان میدهد که مفهوم انسان از منظر ژیل دلوز در نمایشنامه ی ویتسک با توجه به تعریف وی از موقعیت سوژه، به دلیل عقب رانده شدن سوژه از مرکزیت سوژه گریزی در فرآیند انسان حیوان شدن است و همینطور تعریف پرلز از موقعیت انسان در روانشناسی گشتالت با تاکید بر امکان تجربهی بالفصل را میتوان در این نمایشنامه مورد خوانش قرار داد.
کلید واژگان: دلوز, پرلز, روانشناسی گشتالت, تجربهگرایی, ویتسک, روانشناسیTheater, Volume:8 Issue: 84, 2021, PP 113 -136This research intends to introduce the concept of man as a subject beyond rationalism from the perspective of Deleuze and Perls and to explain an analytical reading of postmodern man by reading a play centered on empiricism and Gestalt therapy in the field of psychology and the philosophy of empiricism. To investigate this, woyzeck’s play was selected as a successful example of the experience of evaluating the human concept in postmodern drama. In woyzeck, Georg Büchner evaluates the position of man from a psychological and philosophical point of view and proves that the place of sense and experience is beyond the view of rationalists. This thinking can give the subject the courage to go beyond something human or even the courage to become a mere empiricist. This article seeks to answer these key questions: “What is woyzeck’s view of modern man based on psychological and philosophical variables?” And “How can such an approach to the relation of human meaning and concept in drama be reflected in the quality of the characterization of the drama?” In this direction, the present study, while choosing woyzeck drama as a case study, intends to study the concept of man based on the philosophical meaning of living and the psychological experience of the individuality of this concept. Part of the foundations of research theory is based on theoretical foundations based on the theories of Jill Deleuze and Fritz Perls, which are specifically studied. I then turn to the philosophical and psychological approach to the human concept in Buchner’s drama, which has turned the drama into a unique play from an empiricist perspective. This paper will also attempt to achieve this goal in a comparativeanalytical manner using library methods and available resources. The results of the research show that the concept of man from the perspective of Jill Deleuze in Woyzeck’s play according to his definition of the subject position which is due to the subject being pushed back from centrality (subjectivism) in the human-animal process and Perls’s definition of human position in Gestalt psychology Emphasizing the possibility of immediate experience can be read in this play.
Keywords: Deleuze, Perls, Gestalt psychology, empiricism, woyzeck -
International Journal of Architecture and Urban Development, Volume:11 Issue: 3, Summer 2021, PP 39 -48
More than eight hundred years ago, before the invention of digital tools, Muslim builders had achieved the creative vision and aesthetic complexity required for the production of Muqarnas: an architectural device that connects surface ornament to divine concepts. This research adopts a qualitative, comparative, and critical use of architectural source material to construct an alternative understanding of Muqarnas within a documented history of architectural allegories and theories. The paper follows the argument that in the absence of figurative depiction in Islamic art, geometry assumes greater symbolic power, which manifests itself in ornament, structure, and space. In this system, Muqarnas uses complex geometry to connect wall surfaces to spacious volumes. In the metamorphosis of two-dimensional planes to three-dimensional space, Muqarnas occupies the in-between space that connects the two worlds in a smooth and parametric process of transition. Thus, Muqarnas operates similarly to the folds of Baroque architecture and expresses, in a mannerist, yet geometric manner, the connection between the two realms of body and soul. However, unlike the Deleuzian model of Baroque sacristy, light does not enter from below; from the realm of the body and the senses, but rather it shines from above; from the realm of the soul and divine concepts. From this point of view, Muqarnas becomes a significant phenomenon in architecture being a symbolic, ornamental, and parametric architectural device that simultaneously alludes to the allegories of the Platonic tradition, the Deleuzian concept of fold/unfold, and to recent theories of Parametricism
Keywords: Muqarnas, Ornament, Deleuze, Fold, Parametric Transition -
نشریه مطالعات هنر اسلامی، پیاپی 41 (بهار 1400)، صص 204 -222
خلق آثار هنری توسط افراد به عوامل مختلفی فردی و اجتماعی بستگی دارد. در این میان با توجه به ارتباط نزدیک آفرینش هنری با توانایی جسمی و روحانی مسایلی در خصوص امکان و چگونگی خلق آثر هنری توسط افراد دارای معلولیت مطرح می گردد. فلسفه ی دلوز موید این موضوع است که خلق اثر هنری نیازی به یک سازمان مندی خاص ندارد و برای آفرینش یک عکس هنری نیازی به تکامل جسمانی انسان نیست. می توان بدون یک جسم سازمان مند، دست به خلق اثر هنری زد. فرد معلول می تواند در این دیدگاه با استفاده از صیرورت احساس اثر هنری خلق کند. این پژوهش با روش کیفی و از طریق مطالعات کتابخانه ای صورت گرفت. روش مبتنی بر مطالعه بر آثار عکاسی افراد معلولی بوده است که با روش توصیف فلسفه ی بدن بدون اندام احساس را اصلی ترین مولفه ی هنر عکاسی برای انتقال نیروی هنر و آفرینش و تحلیل در عکاسی می دانسته اند. در این پژوهش آثار پیت اکرت و احمد زورکارنیان به عنوان افراد هنرمندی که دارای معلولیت هستند بررسی می گردد. یافته های پژوهش حاکی از این است که معلولین نیز با در نظر داشتن دیدگاه بدن دلوز می توانند دست به آفرینش هنری از هم گسیخته اما دارای کمال دست بزنند که استوار بر احساس است. با تکیه بر فلسفه ی بدن، ناتوانی جسمی مانع از خلق اثر هنری در عکاسی نیست. معلولین با درک مفهوم هستندگی و احساس در هنر می توانند به خلق و آفرینش آثار هنری زنده که از صیرورت برخوردار است، روی بیاورند.
اهداف پژوهش:
1.بررسی امکان حذف ناتوانی جسمی در عکاسی با تکیه بر فلسفه بدن دلوز.2.بازشناسی تاثیر عوامل جسمی و روحی در خلق اثر هنری.
سوالات پژوهش:
1.احساس در آثار هنری معلولین عکاس بر طبق فلسفه ی بدن دلوز چه نقشی دارد؟چه عوامل جسمی و روحی نزد هنرمند در آفرینش آثار هنری او نقش دارد؟
کلید واژگان: فلسفه ی بدن, دلوز, اثر هنری, احساس, معلولین, عکاسیIslamic Art Studies, Volume:18 Issue: 41, 2021, PP 204 -222The creation of artworks by individuals depends on various individual and social factors. In this regard, due to the close relationship between artistic creation and physical and spiritual ability, issues regarding the possibility and how to create a work of art by people with disabilities are raised. Deleuze's philosophy affirms that the creation of a work of art does not require a special organization nor does it necessitate the physical development of mankind; hence, it is possible to create a work of art without an organized body and a disabled person can easily create a magnificent artwork through the power of his senses. This research follows a qualitative method and by the aid of library studies it seeks to study of the effects of photography of disabled photographers who describe the philosophy of the body without any parts as the main component of the art of photography to transfer the power of art, creation and scrutiny in photography. In this study, the works of Pete Eckert and Ahmad Zorkarnian as artists with disabilities are examined. The findings of the study indicate that people with disabilities can also create a fragmented but perfect artistic creation based on the view of Deleuze's body, which is based on emotion and senses. Relying on the philosophy of the body, physical disability does not prevent the creation of a work of art in photography; therefore, by understanding the concept of existence and sensation in art, people with disabilities can create works of art that are alive and spectacular.
Research aimsTo investigate the possibility of eliminating physical disability in photography based on Deleuze's body philosophy.To recognize the effect of physical and mental factors in creating a work of art.
Research questions
What is the role of senses in the works of art of the photographer according to Deleuze's body philosophy?What physical and mental factors play a role in the artist's creation of his works of art?
Keywords: body philosophy, Deleuze, artwork, senses, Disabled, Photography -
بیان مسئله
درباره چیستی انواع تصویر و شروط همبسته ظهور سنخ های مختلف آنها نزد دلوز است.
هدف پژوهشمقاله مشتمل بر دو مولفه یعنی روشن کردن انواع تصویر، شرایط ظهور آنها با تاکید بر زمان و نیز تعیین نوع تصویر یک اثر نقاشی با توجه به شرایط ظهور آن است. فرض مقاله این است که تعیین شرایط ظهور تصاویر به تشخیص نوع آن کمک می کند. برای روشن شدن سنخ تصویر، شرایط ظهور آن تصویر مطالعه می شود. برای سهولت رسیدن به اهداف تحقیق، یک اثر نقاشی از هنرمند معاصر ایران مورد واکاوی گرفته است.
روش پژوهشتحلیل محتوای کیفی است.
نتیجه گیریاز نظر دلوز، دو سنخ تصویر یعنی تصویر-حرکت و تصویر-زمان وجود دارد. تصویر-حرکت مشتمل بر تصویر-ادراک، تصویر-عمل و تصویر-حال است. تصویر-زمان هم متشکل از تصویر-خاطره، تصویر-رویا و نیز تصویر-اندیشه و تصویر-بلور است. سنخ اول تصویر با محوریت حرکت، با کنترل، منعکس و جذب کردن اثرگذاری چیزها، وابسته به کنش خاصی است. در دوره مدرن تصویر-زمان مبتنی بر تکوین زمان ناب است. تصویر-زمان، سنخی از تصویر با ترکیبی از تصاویر برای نمونه مجازی و واقعی است. این تصویر با محوریت زمان بر بنیان روابط اصیل نیروها و تاثر آنها، بر مبنای فعل خودانگیخته و آزادنمودار از بطن ناامکان شکل گرفته است. همبسته با این فعل، یعنی بیرون کشیدن نمودار به منزله امری اثرگذار و تعین بخش، تصویری با گسست از انواع بازنمایی ظهور می کند. براساس مسیر پژوهش، بررسی شرایط ظهور یک اثر نقاشی به منزله تصویر، مانند «بدون عنوان» وابستگی به رنگ-نیرو، رنگ-مکان و فضا، رنگ-نور و زمان را نشان می دهد. این شرایط حاکی از پیوند تصویر واقعی انسان های اطراف هنرمند و تصویر مجازی معراج برای تاکید بر وضعیت انسان معاصر است. تصویر نهایی به منزله تصویر-زمان امکان اندیشیدن به معنای تازه ای از مفهوم انسان را فراهم می کند.
کلید واژگان: تصویر, نقاشی, رنگ, نور, زمان, نیرو, دلوز, بازنماییBagh-e Nazar, Volume:17 Issue: 87, 2020, PP 61 -72Problem statementThe question of the research is: what are the types of images and their correlated conditions of apparition in Deleuze’s ideas?
Research methodThe research method is qualitative content analysis.
Research objectiveThe purposes of the article are to clarify two types of image, the conditions of their apparition as well as to determine the type of image of a painting in accordance with its conditions. It is assumed that determining the conditions of their apparition helps to determine its type. So, to clarify the types of images, the conditions of their apparition are studied. A painting by a contemporary Iranian artist has been reexamined for explanation of the issue.
ConclusionFor Deleuze, there are two types of images: the movement-image and time-image. Movement-image is comprised of perception-image, action -image and affection- image. Time-image is also composed of recollection-image, dream-image, the thought-image also crystal-image. The first type of image focuses on moving, controlling and reflecting, absorbing the effects of things, depending on particular actions. In modern period the time-image is the basis of the genesis of pure time. The time-image is the type of image with a coalescence of virtual and real images formed by the axis of time on the basis of the genuine relations of forces and their affects. It is formed by the spontaneous activity of diagram through the indiscernible and indeterminate zones that is impossibility. the research path shows the condition of apparition of painting as image, like “Untitled” that are based on color-force, color-space, color-light, and time according to color relations. These conditions, show the arrangement of the coalescence of the actual image of the human being around the artist with the virtual image of ascension to emphasize the status of the contemporary man.The final image as time-image brings about the possibility to think about the new meaning to the concept of man.
Keywords: image, Painting, Color, light, time, force, Deleuze, Representation -
دلوز هنر را مجموعه ای از درک ها و تاثیرها می داند که هدف شان رهایی مخاطب است از کلیشه ها. پرفورمنس آرت نیز با رویکردش به مسائل اجتماعی در صدد بر هم زدن کلیشه هاست. اما هدف این مقاله پرداختن به مفهوم زمان به عنوان مولفه ای اساسی در آثار پرفورمنس آرت است برای پاسخ به این پرسش: چه قابلیتی در رویکرد هنرمند به این مولفه برای بیان مسائل اجتماعی نهفته است؟
در این پژوهش کیفی که به روشی توصیفی- تحلیلی انجام یافته مشخص گردید، دلوز با تاثیر از اندیشه برگسون زمان را امری کیفی و دیرند را زمان حقیقی می داند که در شدن مدام است. با تحلیل آثار شناخته شده پرفورمنس آرت که بر مولفه زمان تاکید داشته اند، به این نتیجه رسیدیم که هنرمند با قاب بندی اثرش مخاطب را متوجه دیرند و امر گشوده حیات ساخته و از این طریق او را به بازاندیشی در امور استعلایی برساخته توسط رژیم های حقیقت حاکم بر اجتماع فرا می خواند.کلید واژگان: پرفورمنسآرت, زمان, دلوز, دیرندArt in Deleuze’s ideas is a block of percepts and affects that is made in order to make audiences free from clichés. Performanceart works’ approach to social matters are to disarrange clichés, too. The aim of this paper is to analyze “Time” as an essential component in performance-art works to answer to this question: What potential is in artists’ approach to this component for expressing social matters?
This qualitative research uses descriptive-analytical method and to elaborate Deleuze recognizes time as a qualitative component and he claims duration as true meaning of time that is in uninterrupted becoming. Then, by analyzing well-known performanceart works which emphasize on time, we found: artists, by framing their work, make audiences pay attention to duration and open hole of life and in result of it invite them for rethinking about all kinds of transcendentality which are maden by regimes of truth that govern the society.Keywords: Performance-Art, Time, Deleuze, Duration
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.