به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "entrepreneurship" در نشریات گروه "هنر و معماری"

  • مجتبی روشن، محمدتقی پیربابایی*، محمدعلی کی نژاد
    بیان مسئله

    بهره برداری از دانش به عنوان منبع استهلاک ناپذیر تولید ثروت موجب افزایش توجه به مفهوم کارآفرینی در علوم مختلف به منظور توسعه اقتصادی و اجتماعی جوامع برای هماهنگی با تغییرات و همچنین تجاری سازی دانش شده است. در این راستا معماری نیز برای بقا و اظهار وجود و هماهنگی با این مفهوم در ساختاری پویا و به روز و برای حل مشکلات، فائق آمدن بر چالش های پیش رو و پاسخگویی به خواسته ها و نیازهای جامعه بایستی گام بردارد و ذهنیت سنتی خود را با ذهنیت کارآفرینی هماهنگ کرده و از پتانسل های مهارتی آن بهره برداری کند. پرسش اصلی این پژوهش این است که مفهوم کارآفرینی معماری فرصت مبنا چیست؟ این مفهوم دارای چه ساختار، سازوکار، نتایج و آورده هایی است؟ و مدل کارآفرینی معماری امروز ایران بر مبنای فرصت های کارآفرینی از چه اجزائی تشکیل شده است؟ هدف پژوهش: در این پژوهش ضمن پرداختن به ضرورت توجه به مفهوم نوپای کارآفرینی معماری، مدل مفهومی کارآفرینی معماری فرصت مبنا ارائه شده و روند شکل گیری و جزئیات تحقق این مدل در بستر معماری امروز ایران بررسی شده است. روش پژوهش: این تحقیق کاربردی-توسعه ای با رویکرد آمیخته با ترکیب دو روش کیفی و کمی است. گردآوری داده ها از نوع اکتشافی و در دو گام است؛ اول، حوزه معماری که در آن برای یافتن ابعاد مشکلات، نقص ها و چالش های معماری امروز ایران از روش فراترکیب استفاده شده است و در گام دوم با هدف اعتبارسنجی ابعاد و مولفه های استخراج شده، تکنیک دلفی فازی به کار رفته است. جامعه آماری گام اول شامل 59 سند (مقاله علمی-پژوهشی) و گام دوم خبرگان حوزههمعماری (39 نفر)  است که براساس نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. از طریق روش فراترکیب 11 بعد کلان مشکلات، نقص ها و چالش های معماری امروز ایران به عنوان فرصت های کارآفرینی معماری در جامعه ایران شناسایی شد. همه ابعاد کلان مشکلات و مولفه های مربوط به آن، با درنظرگرفتن لزوم توجه به مفهوم نوپای کارآفرینی معماری با استفاده از روش دلفی فازی به تایید و اعتبارسنجی خبرگان رسید و مدل اولیه از ساختار فرایند کارآفرینی معماری فرصت مبنا ترسیم شد.

    نتیجه گیری

    مطابق مدل به دست آمده، برای تحقق کسب و کارهای نوپا در عرصه معماری می بایست فرصت های کارآفرینی معماری که بخش اعظمی از آن منتج از مشکلات، چالش ها و ضعف های معماری معاصر ایران است، بررسی شوند تا فرایند کارآفرینی معماری در تعامل معماری با دانش کارآفرینی و مهارت های آن شکل گیرد. به این ترتیب می توان از تمام مزایا و منافع کارآفرینی در معماری بهره برد و از آن برای رفع مشکلات و چالش های معماری، ایجاد اشتغال و رفاه، توسعه پایدار در ابعاد مختلف و خلق و حفظ ارزش های جامعه معماری ایران استفاده کرد.

    کلید واژگان: کارآفرینی, کارآفرینی معماری, کارآفرینی فرصت مبنا, مشکلات و چالش ها, معماری ایران
    Mojtaba Roshan, Mohammad Taghi Pirbabaei *, Mohammad Ali Keynejad

    Problem statement: Utilizing knowledge as an inexhaustible source of wealth creation has drawn the attention of scholars to the concept of entrepreneurship in various disciplines to achieve the economic and social development of societies, adapt to changes, and commercialize knowledge. In this regard, architecture must also take steps to ensure its survival and presence, and to synchronize with this concept in a dynamic and up-to-date structure to solve problems, overcome challenges, and respond to the demands and needs of society. It must align its traditional mindset with an entrepreneurial mindset and utilize its skill potential. The main question of this study is: What is the concept of opportunity-based architectural entrepreneurship? What is its structure, mechanisms, results, and contributions? And what are the components of the entrepreneurial model of Iran’s architecture presently based on entrepreneurial opportunities?Research

    objective

    This study, while addressing the necessity of attention to the emerging concept of architectural entrepreneurship, presents a conceptual model of opportunity-based architectural entrepreneurship and examines the formation process and details of the realization of this model in the context of today’s architecture in Iran.Research

    Method

    The present study is applied-developmental using a mixed approach, combining qualitative and quantitative methods. Data collection was exploratory and carried out in two steps; first, in the field of architecture, the meta-synthesis method was used to find the dimensions of problems, deficiencies, and challenges of today’s architecture in Iran, and in the second step, the Fuzzy Delphi technique was used to validate the extracted dimensions and components. The statistical population of the first step included 59 scientific research documents, and the second step included 39 architectural experts selected based on purposive sampling. Through the meta-synthesis method, 11 macro-level problems, deficiencies, and challenges of today’s architecture in Iran were identified as entrepreneurial opportunities in the Iranian architecture field. All macro-level problem dimensions and their associated components were validated and verified by experts using the fuzzy Delphi method owing to the necessity of attention to the emerging concept of architectural entrepreneurship, and the initial model of the opportunity-based architectural entrepreneurship process was outlined.

    Conclusion

    According to the obtained model, to realize start-ups in the field of architecture, the architectural entrepreneurship opportunities, a large portion of which stem from the problems, challenges, and weaknesses of contemporary Iranian architecture, must be examined so that the architectural entrepreneurship process can take shape through the interaction of architecture with entrepreneurial knowledge and its associated skills. In this way, one can leverage all the benefits and advantages of entrepreneurship in architecture and use them to address architectural problems and challenges, create employment and welfare, achieve sustainable development in various dimensions, and create and preserve the values of the Iranian architectural community.

    Keywords: Entrepreneurship, Architectural Entrepreneurship, Opportunity-Based Entrepreneurship, Problems, Challenges, Iranian Architecture
  • سید علیرضا بهبهانی*، جمشید عدالتیان شهریاری، طهمورث سهرابی

    امروزه در شرایط متحول جهانی"کارآفرینی" بعنوان سازوکار توسعه اقتصادی از طریق نوآوری، ایجاد اشتغال و گسترش رفاه در جامعه،ازاهمیت ویژه ای در حکمرانی اجتماعی بویژه در مدیریت و ایمنی شهری برخوردار است.پژوهشگران حوزه سیاست گذاری کارآفرینی معتقدند،"کشورها با تعداد زیادی کارآفرین نمیتوانند به رشد و توسعه اقتصادی دست یابند، بلکه نیازمند زیست بوم کارآفرینی متناسب هستند، تا بتوانند بهاین مهم برسند.بر همین اصل نیازمند ارزیابی و تحلیل زیست بوم فناوری های پیشرفته با الگوی یکپارچه کارآفرینی فناوری های پیشرفتههستیم.بر همین مبنا و براساس ادبیات تحقیق الگوی مولفه های مستخرج در 3 مرجع ابعاد تحلیل،نقش ها و ویژگی ها کدگذاری شده که در 22زمینه زیرسیستم طبقه بندی گردیده اند. این پژوهش از نظر نتایج تحقیق بنیادی و از نظر هدف کاربردی بوده و ماهیت اکتشافی دارد.این پژوهشمستخرج از نتایج تحقیق بهبهانی(1401) بوده که جهت بررسی تاثیر مولفه ها بریکدیگر از روش معادلات ساختاری استفاده کرده تا ارتباط بین 3مولفه فوق با کارآفرینی فناوری های پیشرفته در 4 فرضیه اساسی در خصوص رابطه معنا دار و مثبت بین مولفه های کارآفرینی و ابعاد تحلیلفناوری،مولفه های کارآفرینی و ویژگی ها و نقش ها،ابعاد تحلیل و تصمیم به کارآفرینی،ویژگی ها و نقش ها و تصمیم به کارآفرینی مورد بررسیقرار گرفته و نتایج حاصله گویای تایید فرضیه ها به جز فرضیه سوم بوده و بر همین اساس پیشنهاد میگردد در تحقیقات آتی علاوه بر صنایعپیشرفته به تمامی صنایع در بازه های زمانی مختلف و همزمان با گسترش پیشرفت در خدمات اداری و مدیریت شهری تمرکز شود.

    کلید واژگان: فناوری پیشرفته, اقتصادشهری, دیپلماسی فناوری, کارآفرینی, ایمنی شهری, حکمرانی, زیست بوم فناوری
    S. Alireza Behbahani, Jamshid Edalatian*, Tahmoores Sohrabi

    Today, in the changing global conditions, "entrepreneurship" as a mechanism of economic development through innovation, creating employment and expanding welfare in the society is of special importance in social governance, especially in urban management and safety. Researchers in the field of entrepreneurship policy believe that "countries with many entrepreneurs cannot achieve economic growth and development, but they need an appropriate entrepreneurial ecosystem, so that they can achieve this goal. On this basis, we need to evaluate and analyze the ecosystem of advanced technologies with an integrated model of entrepreneurship of advanced technologies. And based on the research literature, the pattern of extracted components is coded in 3 reference dimensions of analysis, roles and characteristics, which are classified in 22 subsystem fields. This research is fundamental in terms of research results and practical in terms of purpose and has an exploratory nature. The research is derived from the results of Behbahani's research (1401), which used the structural equations method to investigate the effect of other components on the relationship between the above three components with entrepreneurship of advanced technologies in four basic hypotheses regarding the meaningful and positive relationship between the components of entrepreneurship and The dimensions of technology analysis, entrepreneurship components and characteristics and roles, dimensions of analysis and decision to entrepreneurship, characteristics and roles and decision to entrepreneurship have been examined and the results confirm the hypotheses except for the third hypothesis. It is suggested that in future researches, in addition to advanced industries, all industries should be focused on in different time periods and at the same time as the development of administrative services and urban management.

    Keywords: Advanced Technology, Urban Economy, Technology Diplomacy, Entrepreneurship, Urban Safety, Governance, Technology Ecosystem
  • مهران هوشیار*

    از ابتدای شکل گیری تمدن بشری، صنایع دستی به عنوان حیاتی ترین امکان برای حفظ و تداوم شرایط زیست بشر در خدمت انسان بوده و تا به امروز نیز حضور آن به عنوان امکانی برای تبیین هویت و معرفی فرهنگ غنی تمامی تمدن ها حایز اهمیت است. صنایع دستی همچنین در هر دورانی به فراخور تغییر شرایط زیست و نیاز جامعه، رویکردی جدید یافته و به نیازهای مادی و معنوی مخاطب، پاسخی متناسب می دهد. مجموع این ویژگی ها باعث می شود تا این مفهوم، نمونه ای کارآمد و موثر در زمینه صنایع خلاق و فرهنگی باشد. از سوی دیگر تنوع فنی و گستردگی اقلیمی آن تعاریف متعدد (و گاه مبهمی) برای صنایع دستی ارایه داده است. در این میان و با توجه به مفاهیم و مولفه های آینده پژوهی، به نظر می رسد هیچ یک از این تعاریف به ویژگی روزآمد بودن این هنر- صنعت(جنبه معاصر بودن) و تاثیر آن در ایجاد توسعه پایدار نپرداخته اند. لذا در این پژوهش بنیادی با رویکرد آینده پژوهی اکتشافی، تلاش می شود تا با مرور پیشران های مفهومی جهت نیل به توسعه پایدار، تعریفی علمی، نوین و راهبردی با هدف حفظ جایگاه صنایع دستی معاصر ارایه شود. در این مسیر، گردآوری داده ها، بر اساس مطالعات اسنادی و منابع کتابخانه ای در کنار روش میدانی (دلفی کلاسیک) است. نتیجه این پژوهش مبین آن است که وجه تمایز صنایع دستی معاصر با تعاریف سنتی، در ارتباط معنادار آن با صنایع خلاق است. در دنیایی که سرعت گذر زمان به حدی است که ارزش آن درک نمی شود، در اختیار گرفتن و خلق زمان، موهبتی است که با طراحی سناریوهایی آینده نگرانه، صنایع دستی معاصر را به راهکاری برای توسعه فرهنگی و اقتصادی بدل می کند. به این منظور می توان صنایع دستی معاصر را برای نسل امروز و مخاطبان فردا این گونه تعریف کرد: صنایع دستی پاسخی برخاسته از نیاز جامعه است که با ترکیب اخلاق و مهارت ناشی از تجربه، به تجلی شخصیت هر بوم می انجامد.

    کلید واژگان: صنایع دستی معاصر, صنایع خلاق, آینده پژوهی, توسعه پایدار, کارآفرینی
    Mehran Houshiar *

    From the beginning of the formation of human civilization, handicrafts, as the most vital possibility for the preservation and continuation of human living conditions, have been at the service of human beings.  To this day, their presence has served as an opportunity to explain the identity and culture of all civilizations. Handicrafts also adopt a new approach in each period in accordance with the changing living conditions and the needs of society. Meanwhile, such an approach is affected by the response it should show to the material and spiritual needs of the audience. The combination of these features, on the one hand, has made handicrafts as efficient and effective examples in the field of creative and cultural industries. On the other hand, their technical diversity and climatic extent have provided numerous (and sometimes ambiguous) definitions for handicrafts. In the meantime and according to the concepts and components of future research, none of these definitions seem to have addressed the nature of this art industry (contemporary aspect) and its impact on sustainable development. Therefore, in this fundamental research, with the approach of exploratory futures research, an attempt is made to provide a scientific, modern, and strategic definition for saving the position of contemporary handicrafts by reviewing conceptual impulses. In this way, data collected through studying the documents and library resources alongside the field method (that is, in-depth interview). The result of this research has shown that the difference between contemporary definition of handicrafts and the traditional one is based on the significant relationship they have with creative industries. In a world where the passage of time is so fast that its value cannot be understood, the control and creation of time is a gift that turns contemporary handicrafts into a solution for cultural and economic development by designing futuristic scenarios. In this case, today's generation, viewing the support devoted to the rich culture and to the value of their traditions, will be able to shape the sustainable development of this art and turn this part of the creative industry into an identity worthy of the future.

    Keywords: Contemporary handicrafts, Future research, sustainable development, Entrepreneurship
  • اکرم محمدی زاده، الهام یوسفی

    بیان مساله:

     رشته هنراسلامی و گرایش‌های آن به عنوان یک رشته مستقل در دانشگاه ها تدریس می شود، با این حال گاهی اوقات دانشجویان بعد از فارغ التحصیل شدن، در رشته های غیرمرتبط با رشته تحصیلی خود وارد بازار کار می شوند. از منظر فعالان حوزه اقتصاد، صنایع دستی قابلیت آن را دارد که در قالب کارآفرینی و ایجاد اشتغال به عنوان منبع درآمدزا، انتخاب شود و حتی به عنوان صادرات غیرنفتی ارزآوری داشته باشد.

    هدف

    هدف در این پژوهش بررسی شرایط شغلی فارغ التحصیلان هنراسلامی (هنر و صنایع فلز)، شناخت موانع و محرک های فارغ التحصیلان برای ورود به بازار و شناسایی راهکارهای ارتقای وضعیت شغلی آنان در این حوزه است.

    سوالات تحقیق:

    شرایط شغلی دانشجویان بعد از فراغت از تحصیل چگونه است؟ موانع شغلی و محرک های آنان در بازار صنایع دستی و هنراسلامی کدامند؟ چه شاخه های رشته تخصصی صنایع دستی و هنراسلامی بیشتر مورد استقبال قرار گرفته است؟

    روش تحقیق: 

    تحقیق حاضر از نوع مطالعات کمی و کیفی است که از لحاظ هدف می توان آن را جزء پژوهش های کاربردی به حساب آورد. از لحاظ گردآوری داده ها نیز از نوع پژوهش های توصیفی_‌پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش را فارغ التحصیلان رشته هنر اسلامی (هنر و صنایع فلز) دانشگاه هنراسلامی تبریز تشکیل می دهند.

    نتیجه تحقیق:

     یافته ها نشان می دهد بیشتر دانشجویان بعد از فراغت از تحصیل وارد بازار کار می شوند که بسته به فعالیت های فردی و شرایط ارایه و فروش آثار درآمدهای متغیری دارند. موانع شغلی در این رشته دو دسته اند: دسته اول مربوط به فعالیت های هنرمند است که می تواند آن را بهبود بخشد و دسته دوم از اختیار آنان خارج است و شرایط اقتصادی بازار و جامعه در آن دخیل هستند.

    کلید واژگان: کارآفرینی, هنراسلامی, هنر و صنایع فلز, اشتغال زایی, صنایع دستی, دانشگاه هنر اسلامی تبریز
    Akram Mohammadizadeh, Elham yousofi

    Statement of Problem:

     One person can achieve many successes by entering the world of handicrafts with creativity and perseverance. Handicrafts always provide a part of the needs of the society and the society reciprocally supports this beauty and originality. In the same way, artists can present their products to the audience according to this need. Perseverance, patience and creativity among students and artists in the field of handicrafts and other related fields are the prerequisites for success. Time must pass before the artist and his works that express his mind can be trusted and loved in society. At the beginning of the path, artists who are just beginning to work in this field may have hesitated and regretted that they had entered this field. A person who has just entered the field of handicrafts, by upgrading the level of his ability and knowledge, can identify the needs of the people of the society and present the needs of his products to the audience accordingly. The field of Islamic art and its tendencies is taught as an independent field in universities, however, sometimes students enter the labor market in fields unrelated to their field of study after graduation. From the perspective of economic activists, handicrafts have the potential to be selected in the form of entrepreneurship and job creation as a source of income, and even as a non-oil export currency.

    Objective

    Choosing Islamic arts or crafts as a university discipline for students may have ambiguities and fears. Career future after graduation will be their most important concern. Perhaps even because of these fears, students have abandoned the path of handicrafts and are looking for administrative and government jobs that are not related to their interests. This study examines the activity of graduates in the field of arts and metal work, hoping that the collected materials will be useful for students and those who are eager to start their work in this field. So The purpose of this study is to investigate the working conditions of Islamic Art graduates (arts and metalwork), identify barriers and incentives for graduates to enter the market and identify strategies to improve their employment status in this field.

    Research questions:

    What are the working conditions of students after graduation? What are the job barriers and their stimuli in the market of Islamic arts and handicrafts? What branches of Islamic arts and handicrafts are most welcomed?

    Research Method

    This research is of a developmental type in terms of applied purpose. In terms of nature and method, it is a descriptive-analytical research of survey type. In terms of how to collect information, this research is a survey. In addition to using library methods, field methods such as questionnaires have been used, where sampling has been done voluntarily. The statistical population of this study includes; 128 undergraduate and graduate students of Islamic Arts major in metal arts of Tabriz Islamic Art University. In this study, 42 students answered the questionnaire and the rest of the graduates did not show any desire to answer due to sending the questionnaire.

    Findings

    Entrepreneurship is widely recognized as a vital element of success in today's society due to its significant contribution to economic growth, job creation and technological advances. The importance of entrepreneurship and its key role in the development of societies, has caused most universities in developed and developing countries to consider its use and in this direction through the formulation of policies And scientific programs and applied strategies to develop and strengthen the culture, spirit and entrepreneurial behavior among members of society in general and students and academics in particular.In this research, the economic and entrepreneurial conditions of the graduates of a branch of Islamic art called art and metal industries have been analyzed. Undergraduate students of Islamic art (metal) with four years and graduates of master with two years of teaching experience can find acceptable experiences in this field. Graduates' career motivations and barriers can be divided into two groups. The first group is at the disposal of the artist, who can improve it and facilitate business conditions in this field. The second group is beyond the artist's control, and the market conditions and the economic situation of the society and the support of the government can restore and facilitate it.

    Keywords: Entrepreneurship, Islamic Art, Art, Metal work, Employment, Handicrafts, Tabriz Islamic Art University
  • زهرا حاجی قاسمی، مهران هوشیار*، شهین ابراهیم زاده پزشکی

    رشته دوخت های سنتی به عنوان زیرمجموعه ای از هنرهای صناعی، از گسترده ترین بخش های هنرهای کاربردی و سنت های فرهنگی در تمامی تمدن های طول تاریخ است. این در حالی است که استفاده بی رویه از ماشین طی سده های اخیر در بخش منسوجات و تزیینات وابسته به پوشاک موجب به حاشیه رفتن این هنر شد. با توجه به این که امروزه هنرهای صناعی با بازگو کردن ویژگی های فرهنگی، اجتماعی به عنوان بخشی از صنایع خلاق فرهنگی، مکملی برای رشد صنعت گردشگری هستند، احیاء دوخت های سنتی و تولید محصولات در این حوزه، موجب توسعه اقتصادی و ایجاد فرصت های شغلی خواهد شد. لذا پژوهش پیش رو با هدف بررسی تاثیر رشته دانشگاهی دوخت های سنتی بر کارآفرینی، اشتغال زایی و گردشگری و با نگاهی بر تداوم این هنر در آینده ؛ به شناخت شرایط و امکانات لازم در فضای آموزش رسمی پرداخته و به این سوالات پاسخ می دهد: 1. تاثیر حضور رشته دوخت های سنتی در دانشگاه ها بر اشتغال ، کارآفرینی و گردشگری چیست؟ 2. چه شرایط و امکاناتی برای حضور این رشته  در نظام های دانشگاهی نسل چهارم لازم است؟ این پژوهش به لحاظ چیستی، کیفی؛ به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی_تحلیلی است. گردآوری اطلاعات به روش مطالعات اسنادی، منابع کتابخانه ای، روش میدانی و بر اساس رویکرد آینده پژوهی بوده است. یافته ها نشان می دهد که حضور رشته دوخت های سنتی در دانشگا ه ها، زمینه ایجاد اشتغال و رونق صنعت گردشگری را فراهم کرده به احیاء بسیاری از مشاغل مرتبط با این هنر منجر خواهد شد. از مهم ترین سناریوهای قابل طرح برای تحقق این نتیجه انتشار دانش نامه مدون دوخت های سنتی به عنوان مرجع علمی و منبع درسی این رشته و همسان سازی شیوه آموزش آن در مراکز علمی کشور است. این امر با حمایت مدیران و مسیولان از هنرمندانی که سال ها در حفظ و معرفی این رشته تلاش کرده و تجربیات ارزشمندی را برای انتقال به نسل آینده در اختیار دارند امکان پذیر است.

    کلید واژگان: هنرهای صناعی, دوخت های سنتی, کارآفرینی, اشتغال زایی, آینده پژوهی
    Zahra Hajighasemi, Mehran Houshiar*, Shahin Ebrahim Zade Pezeshki

    The field of traditional sewing, as a subset of industrial arts, is one of the most important and extensive sections of applied arts and cultural traditions in all civilizations throughout history. At the same time, the industrialization of products and the indiscriminate use of machines in recent centuries in the field of textiles and clothing-related decorations have marginalized the traditional aspects of this art. Given that today, industrial arts along with historical monuments and natural attractions by recounting cultural and social features as part of the creative cultural industries, are complementary to the growth of the tourism industry, the revival of traditional sewing and production in this area with a look at the future will lead to economic development and job opportunities. Therefore, the present study aims to investigate the impact of the traditional field of tailoring on entrepreneurship, job creation and tourism and to look at the continuation of this art in the future; Recognizes the necessary conditions and facilities in the field of formal education and answers the following questions: 1. What is the effect of the presence of traditional sewing in universities and scientific education centers on productive employment, entrepreneurship and creative tourism? 2. What conditions and facilities are necessary for the presence of this field in the formal education environment and fourth-generation university systems? This research is qualitative in terms of what; It is practical in terms of purpose and descriptive-analytical in nature. Data were collected through documentary studies and library resources simultaneously with the field method (interview and observation) and based on a futures research approach. The findings of this study show that the presence of traditional sewing in future universities will provide employment and prosperity for the tourism industry and will lead to the revival of many jobs related to this art. One of the most important scenarios that can be proposed to achieve this result is the publication of a codified encyclopedia of traditional sewing as a scientific reference and teaching resource in this field and the harmonization of its teaching method in scientific centers, creating a specialized museum, holding domestic and foreign exhibitions, creating a national trade :union:. To support and guide artists and producers, the exchange of information between artists and the remove all existing barriers to research, production and sales. Production of creative products, use of target markets, correct use of modern technology and machinery, development of tourism and adequate productivity of traditional production workshops; are the result of the presence of this field in the fourth-generation universities. This is possible with the support of managers and officials from veteran and interested artists who have worked hard for years to preserve and introduce this field and have valuable experiences to pass on to the next generation.

    Keywords: Industrial Arts, Traditional Sewing, Entrepreneurship, Employment, Future Research
  • محی الدین آقاداودی، خشایار قاضی زاده*، محمدحسن میرزامحمدی

    پژوهش حاضر با هدف ارزیابی و بهینه سازی سرفصل کارشناسی هنر اسلامی از منظر کارآفرینی به انجام رسیده است. جامعه آماری شامل متخصصین حوزه آموزش هنرهای ایرانی-اسلامی، خبرگان حوزه برنامه درسی و هم چنین، کارآفرینی بوده است. پرسش اصلی پژوهش از این قرار است که: چهار رکن هدف، محتوا، تدریس و ارزش یابی در سرفصل کارشناسی هنر اسلامی چگونه ارزیابی می گردد؟ و چگونه می توان با بهره گیری از مولفه های کارآفرینی و ظرفیت های میان رشته ای به بهبود آن پرداخت؟ فرض پژوهش این است که، آموزش عالی هنر اسلامی از منظر مولفه های کارآفرینی، از سطح کارآمدی مناسبی برخوردار نیست. پژوهش به لحاظ روش، توصیفی-پیمایشی و از حیث هدف، کاربردی است. هم چنین، شیوه یافته اندوزی مقاله ترکیبی است. مهم ترین ابزار مورد استفاده در بعد اسنادی شامل فرم های فیش برداری، فرم تحلیل محتوا و هم چنین، فرم فراتحلیل بوده است. در بخش میدانی نیز ابزار پرسش نامه محقق ساخته به غنای بیش تر یافته ها کمک نموده است. برای تایید اعتبار پرسش نامه از طریق روش دلفی و برمبنای نظر متخصصین خبره اقدام گردید. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از روش های آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار استفاده شده است. مختصری از یافته های پژوهش گویای آن است که، در میان چهار رکن هدف، محتوا، تدریس و ارزش یابی، بعد محتوا با میانگین 53 کم ترین امتیاز و بعد تدریس با میانگین 69 بالاترین امتیاز را در قیاس با دیگر بخش ها کسب نمودند. لازم به ذکر این که بیش از 66 درصد گویه های بخش هدف، بیش از 90 درصد گویه های محتوا، بیش از 45 درصد گویه های تدریس و در نهایت، بیش از 60 درصد گویه های ارزش یابی طبق استاندارد پرسش نامه و آرا متخصصان زیر حد متوسط (ضعیف) ارزیابی می گردد. لذا، در مجموع یافته ها ضمن تایید فرض پژوهش، بر ضرورت بهینه سازی برنامه درسی کارشناسی هنر اسلامی با تاکید بر منظر کارآفرینی و دیدگاه میان رشته ای تاکید دارند. در پایان، تلاش شد الگویی بهینه برای تدوین برنامه درسی و سرفصل کارآمدتر از منظر کارآفرینی ارایه گردد.

    کلید واژگان: کارشناسی هنر اسلامی, ارزیابی برنامه درسی, بهینه سازی, کارآفرینی
    Mohieddin Aghadavoudi, Khashayar Ghazizadeh *, Mohammad Hassan Mirza Mohammadi

    Education has always been one of the main priorities in the sustainable development infrastructure in the world, and the efficiency of educational content in training knowledgeable people from those who are under training is always one of the ultimate goals of any educational system. The current priorities also exist in Iran, which are mentioned in the above documents. One of the important factors that can play a key role in cultural development and its continuity, is research in the field of testing and optimizing education. In today's world, efficient higher education is considered as the most basic and most important pillar of economic, social and cultural development, and no change in society will take place without paying special attention to the role of the education system. With the rapid development of work and life skills in the contemporary conditions, the education system of any society needs to be improved quantitatively and qualitatively.One of the important goals and tasks of the higher education system in any country is to train knowledgeable and efficient manpower that is required by society. Universities today must train graduates with the skills to be able to take important roles in this age of learning. Curriculum design and its revision is a purposeful, progressive, and systematic process for making positive improvements in the higher education system. Accordingly, having a suitable and working curriculum has become a valuable national asset;Curricula, as one of the most important elements of higher education, have a special place in the efficiency and effectiveness of education and, consequently, the development of capable graduates, because it is according to this program that countries can achieve their human assets. As a standard, to optimize the implemented curriculum, it is necessary to go through three coherent steps. The first is the assessment and pathology of the current state of the program. The second stage is to draw the desired situation from a professional perspective, and the final stage is to provide strategic suggestions for strengthening and optimization of the plan and curriculum. In this research, an attempt was made to analyze the status of the bachelor's degree in Islamic art with an emphasis on the entrepreneurial perspective.The components of entrepreneurship education for development are a fundamental issue that has been considered and studied by countries around the world and according to this consideration, it has been revealed that the components of entrepreneurship are often acquired and not hereditary. Entrepreneurial features and characteristics should be used to improve the economic, political and cultural arenas, which provide various factors for this cultural context for individuals. One of the most important aspects of this academic context is close and careful analysis of this curriculum’s efficiency. Evidently this research needs to select one specific field with enough research potential.Islamic art is selected, due to its deep connection with the history, civilization, culture, and identity of Islamic Iran, has a distinct place. Currently, this field is active for both undergraduate and graduate levels. The bachelor's degree in Islamic art has been established since 2005 to educate committed, capable and productive people to enhance the quality and quantity of original Iranian-Islamic art and culture. This field has several potential capacities in line with knowledge, insight, and skills. Consequently, it can be considered as a principal discipline in cultural, economic, and social development. In spite of the countless advantages of this field and regarding the fact that more than a decade has passed since its establishment, less research has been conducted methodically and accurately to assess the effectiveness of the curriculum and the subject of Islamic art and provide an effective model in line with its optimization. Then, it is essential to assess the effectiveness of the curriculum and the subject of this field regarding cultural, economic, and social developments at the national and international levels and to provide scientific and executive solutions. The current study aims to evaluate and optimize a bachelor's degree in Islamic art from an entrepreneurial perspective. The main research question consists of two parts. First, at what level are the four pillars of purpose, content, teaching, and evaluation are assessed in Islamic art with an emphasis on the components of entrepreneurship? Via the capacities in the field of entrepreneurship and interdisciplinary perspective, what is the structure and components of the optimization model of the curriculum and Islamic art?In terms of purpose, the current study is of developmental studies. This means that, with an emphasis on entrepreneurship, the results can be used for the efficient development of higher education in Islamic art.  Methodologically, regarding the interdisciplinary and multidimensional nature of the research, a mixture of descriptive-survey and descriptive-analytical methods have been used to attain the goals and answer the questions. The most significant tool for collecting information in the field was the questionnaire. In this paper, a researcher-made questionnaire has been used to better fit the subject. Construct and content validity of the questionnaire was confirmed by the Delphi method and its reliability was confirmed based on Cronbach's alpha. Questionnaire items were compiled via Delphi method and experts, a meta-analysis of valid researches and qualitative findings as well as analysis of the components of appropriate standard questionnaires. According to the headings, the questionnaire is based on four main sections, including purpose, content, teaching, and evaluation. The research experts’ community includes university professors, experts with a first and second degree in art and other specialists in the field of Islamic art education and higher art education, and the field of educational sciences with a focus on curriculum and entrepreneurship, economics and entrepreneurship education. The leading method of questionnaire results analysis was done using descriptive statistical methods including mean, median, and standard deviation. The findings of the documentary analysis, meta-analysis, and content analysis have been qualitatively analyzed. A summary of the research findings reveals that among the four pillars of purpose, content, teaching, and evaluation, the content dimension with an average of 53 had the lowest score and the teaching dimension with an average of 69 had the highest score compared to other sections. It should be mentioned that according to the standard questionnaire and experts’ opinions, more than 66% of the items in the purpose section, more than 90% of the content items, more than 45% of the teaching items, and finally more than 60% of the evaluation items are evaluated below average (weak). Consequently, while approving the research hypothesis, the findings emphasize the need to optimize the subject of Islamic art with an emphasis on entrepreneurship and interdisciplinary perspective. The suggested optimal model with nine main elements including necessity, purpose, content, comprehensive, learning process, teaching, learning environment, teacher, and evaluation was developed and accepted by experts. The leading features in the development of the components include: increasing interdisciplinary and transdisciplinary viewpoints, developing the entrepreneurial context in Islamic arts, consolidating and improving the university's relationship with other educational centers, using new educational contexts, benefiting from successful domestic and foreign experiences, and other components with an emphasis on the promotion of effectiveness and optimization of the curriculum and the rubric of Islamic art. The stated model, if established and implemented, can be fruitful in optimizing the Islamic art education system based on the continuous evaluation system.

    Keywords: Bachelor of Islamic Art, Curriculum Evaluation, Optimization, entrepreneurship
  • وحید مشفقی*، یحیی جعفری، صدیقه حسینی حاصل، ایران احمدی

    کارآفرینی و ایجاد رقابت پذیری، در عصر جهانی سازی و با گسترش پهنه های تسلط و کارکرد آن امری گریزناپذیر برای پویایی و دینامسیم فضا می باشد. این مبحث به خصوص در نواحی روستایی برای جلوگیری از رکود و انزوای فضایی، با توجه به اهمیت یابی شهرها به عنوان نقاط ثقل توسعه و تحول فضا در عصر جهانی شدن، امری بسیار حیاتی می باشد. در این پژوهش، با هدف گذاری کاربردی و با روش شناسی «توصیفی - تحلیلی» تلاش شده است تا به تبیین و شناخت پیشران های کارآفرینی و کارکردهای رقابت پذیری روستایی به عنوان محرک های توسعه مندی فضا در مناطق روستایی بخش چشمه ساران شهرستان آزادشهر در استان گلستان پرداخته شود. گرداوری داده ها به شیوه کمی و کیفی با روش پیمایشی و داده های آمارنامه ای اتفاق افتاده است. جامعه نمونه در بخش کیفی، اعضای شورای اسلامی و دهیاران مناطق روستایی بخش چشمه ساران بوده است. ابزار تحلیلی پژوهش تحلیل عاملی اکتشافی (EFA) برای شناخت پیشران های تبیین کننده کارآفرینی و تحلیل تناظری برای شناخت کارکردهای رقابت پذیری نواحی روستایی در بخش چشمه ساران بوده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که پیشران های تبیین کننده کارآفرینی روستایی در بخش چشمه ساران با تبیین 74 درصد از واریانس داده ها، پنج پیشران اقتصادی، زمینه ای، زیرساختی، سرمایه اجتماعی و دانش می باشد. نتایج تحلیل عاملی نشان داد، چهار روستای فارسیان، کاشیدار، وامنان و وطن به عنوان روستاهای دارای ظرفیت های کارآفرینی شناسایی می شود. زمینه ها و فرصت های کارآفرینی در این روستاها متفاوت از یکدیگر است. همچنین تحلیل شناخت کارکردهای رقابت پذیری در نواحی روستایی بخش چشمه ساران زعفران و گیاهان دارویی، مرغداری، صنایع چوبی و گردشگری فعالیت های رقابت پذیر نواحی روستایی منطقه موردمطالعه هستند. براساس نتایج تحلیل تناظری مشخص شد، روستاهای وامنان، فارسیان و سوسرا روستاهای رقابت پذیر بخش چشمه ساران می باشند. این روستاها در کارکردهای رقابت پذیر شناسایی شده، واجد تخصص می باشند. درنهایت باید گفت، با توجه به وجود افراد کارآفرین در روستاهای وامنان و فارسیان، ظرفیت های ارتقاء رقابت پذیری در این روستاها بیشتر از روستاهای سوسرا و وطن می باشد.

    کلید واژگان: کارآفرینی, رقابت پذیری, کارکرد تخصصی, بخش چشمه ساران
    Vahid Moshfeghi*, Yahya Jafari, Sedighe Hoseini Hasel, Iran Ahmadi

    Entrepreneurship and competitiveness are inevitable for the dynamism and dynamism of the space in the age of globalization. This issue  is very important in rural areas. Rural Entrepreneurship and competitiveness - Considering the importance of cities as the focal points of development and evolution of space in the era of globalization -are considered as an effective solution to prevent stagnation and spatial isolation of rural areas. This research is applied in terms of purpose and "descriptive-analytical" in terms of methodology. In this study, the drivers of entrepreneurship and the functions of rural competitiveness as drivers of space development in rural areas have been explained and recognized. The case study is Cheshmeh Saran rural area of Azadshahr county in Golestan province in Iran. The method of data gathering is survey and documentation. The data includes both quantitative and qualitative categories. The sample population in the qualitative part of the research was members of the Islamic Council of the villages and the manager of the villages of Cheshmeh Saran rural area. The analysis is done in two steps. First, entrepreneurial drivers are determined using exploratory factor analysis (EFA). In the second step, correspondence analysis is used to identify the competitiveness functions of rural areas. The results show that the drivers of rural entrepreneurship in Cheshmeh Saran are five economic drivers, entrepreneurship contex, infrastructure, social capital and knowledge. These five factors together explain 74% of the variance. At this stage, it was found that the drivers of entrepreneurship contex with a score of 0.88 has a prominent role in explaining entrepreneurship in rural areas of Cheshmeh Saran. Entrepreneurial history, the existence of actual demand, were the explanatory variables of these drivers. Infrastructure drivers were next with a score of 0.75, which was explained in terms of infrastructure facilities, market access and access to traffic routes. Economic drivers in rural entrepreneurship Cheshmeh Saran was the third driver, which is explained in terms of variables such as income, risk-taking, employment, variety of activities, tourism opportunities, access to scarce natural resources and access to technology. The drivers of social capital were the fourth drivers of entrepreneurship in rural areas of Cheshmeh Saran, which was explained by variables such as capital and social trust, and finally the drivers of knowledge-based rural entrepreneurship in Cheshmeh Saran with variables such as training courses and literacy level. The results of factor analysis showed that four villages of Farsian, Kashidar, Vamnan and Vatan are identified as villages with entrepreneurial capacities. Entrepreneurial fields and opportunities in these villages are different from each other. Competitive functions in rural areas of Cheshmeh Saran include saffron and medicinal plants, poultry, wood industry and tourism. Based on the results of the correspondence analysis, it was determined that the villages of Vamenan, Farsian and Sosra are competitive villages of Cheshmeh Saran rural area. In Vamnan, saffron and medicinal plants, mountain products are considered as a competitive advantage. Medicinal plants conversion industries have been formed in Vamenan. Farsians have an advantage in terms of road services, natural tourism and ecotourism, historical tourism. Sosara is highly competitive in terms of wood industry.  Finally, it should be said that due to the existence of entrepreneurs in the villages of Vamnan and Farsian, the capacity to promote competitiveness in these villages is more than the villages of Sousra and Vatan.

    Keywords: Entrepreneurship, Competitiveness, Specialized Function, CHeshme Saran
  • سحر موحدی*

    مسئله اشتغال در میان کشورهای مختلف جهان همواره یکی از موضوعات حساس و مورد توجه بوده است و نقش مهمی را در ارزیابیهای اقتصادی و برنامه ریزیهای مربوط به آن ایفا نموده و پ یوسته یکی از فاکتورهای مهم در سنجش توسعه یافتگی یا عدم توسعه ی افتگ ی یک کشور محسوب میگردد . در کشور ما نیز این موضوع به ویژه با توجه به هرم سنی جوان کشور که 70 درصد جمعیت را در بر میگیرد، همیشه مورد توجه و بحث بوده است. در این میان یکی از بخشهایی که علیرغم دارا بودن پتانسیل بسیار بالا در کاهش این معظل ملی هیچگاه از سوی مسیوالن و برنامه ریزان مورد توجه جدی قرار نگرفته، صنعت هتلداری و رستوران داری میباشد. هم اکنون براساس برآوردهای سازمان جهان ی جهانگردی ورود هر گردشگر به طور متوسط منجر به ایجاد 6 شغل به طور مستقیم و غیرمستقیم میگردد که در این راستا یکی از مهمترین راهکارهای افزایش اشتغال در بیشتر کشورهای جهان ایجاد کارافرینی در بخش پذ یرایی می باشد، به طوری میتوان با به فعلیت رساندن پتانسیلها و تنوع بخشیدن به خدمات پذیرایی و اقامتی، ظرفیتهایی را جهت افزایش اشتغال محلی ایجاد کرد. بر این اساس در استان گیلان که یک استان مستعد از نظر گردشگری است این موضوع مهم میبایست بیشتر مورد توجه قرار گیرد و سطح توسعه متناسب با ظرفیت و توان هر شهرستان سنجیده شود. روش این پژوهش بر اساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی–موردی، تحلیلی است، که داده ها ازمنابع کتابخانه ای و اسناد آماری به دست آمدهاند و از طریق مدلهای آماری rank s "Spearman و امتیاز استاندارد مورد سنجش قرار گرفتهاند. داده های آماری جمعآوری شده از سال 98 در مدل rank s "Spearman نشان میدهند دو شاخص جمعیت و جمع یت شاغل در بخش هتلداری و رستوران در استان گیالن با یکدیگر همبستگی دارند و از طریق مدل امتیاز استاندارد مشخص شده که با وجود گردشگرپذیر بودن شهرستان های استان گیالن توسعه متناسب صنعت هتلداری و رستوران داری، بر اساس جمعیت شهرستان ها درسطح استان صورت نپذیرفته است و در این راستا پ یشنهادهایی بر اساس اصول کارآفرینی در این شاخه از صنعت برای رفع این توزیع نامتعادل ارایه گردیدهاست.

    کلید واژگان: کارآفرینی, افزایش اشتغال, صنعت هتلداری, رستوران, گیلان, گردشگری
    Sahar Movahedi *

    The issue of employment among different countries has been always one of the sensitive issues and plays an important role in the economic evaluation and always has been one of the most important factors in assessing a country's development or lack of development. In our country this is especially because of theyoung age pyramid which consists of 70% of the population always has been considered and discussed. At this point, one of the area that, despite having very high potential in reducing the national problem, never have been seriously considered by the authorities and planners, is hotel and restaurant industry. Now according to World Tourism Organization estimates show that the average tourist arrival led to the creation of six jobs directly and indirectly, which in this regard, one of the most important strategies to increase employment in most countries, is the creation of entrepreneurship in the hospitality sector, so actualization of the potential and diversify to entertainment services can create capacities of local jobs and make it grow to the top. Accordingly; in Gilan which has a provincial tourism potential this important issue should be considered more and level of development commensurate with the potential to be measured in each city. the objective of this research is based on practical and descriptive - case, analytical nature, which the objective of this research is based on practical and descriptive - case, analytical nature which the statistical data in spearman's rank model which have been collected from 1398 shows that population indicators and the population employed in hotel and restaurant are correlated with each other and it has been detected from Z model that despite of tourism attraction potential of Gilan province appropriate development in the province in hotel and restaurant industry has not been accrued.

    Keywords: Entrepreneurship, employment increase, hotel industry, restaurant, Gilan province, tourism
  • جواد دهدهجانی

    این پژوهش در پی شناسایی و بررسی شیوه های آموزش و توسعه کارآفرینی در صنایع دستی است. روش این پژوهش بر اساس ماهیت توصیفی-پیمایشی است و در زمره پژوهش های کاربردی قرار می گیرد. در تجزیه و تحلیل داده ها، از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش 250 نفر از کارشناسان سازمانمیراثفرهنگی، صنایع دستیوگردشگری هستند که از طریق توزیع پرسشنامه، داده های اولیه جمع آوری گردید و در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. به منظور آزمون فرضیات، از آزمونt تک نمونه و جهت مشخص کردن نرمال یا غیر نرمال بودن مولفه های پژوهش، از آزمون کولموگروف–اسمیرنوف استفاده شد. در پایان نیز به منظور اولویت بندی مولفه های پژوهش، از آزمون فریدمن استفاده گردید. یافته های تحقیق نشان داد که بین شیوه های مختلف آموزش و توسعه کارآفرینی در صنایع دستی، ارتباط معناداری وجود دارد. همچنین، آموزش از طریق تمرکز بر سرمایه گذاری در آموزش صنایع دستی در مراکز رشد، پارک های صنعتی و فناوری از نظر اهمیت با میانگین رتبه 35/3 در اولویت اول قرار گرفت و آموزش از طریق تربیت مربی کارآفرینی به منظور آموزش شیوه های نوین با میانگین رتبه 47/2 و آموزش از طریق تبیین رشته های هنری مرتبط با کارآفرینی صنایع دستی در مقاطع مختلف تحصیلی با میانگین رتبه 25/2 در اولویت های بعدی قرار گرفتند و آموزش از طریق ایجاد کارگاه های آموزشی مبانی کارآفرینی حوزه صنایع دستی و گردشگری زیر نظر سازمان میراث فرهنگی و گردشگری نیز با میانگین رتبه 93/1 از درجه اهمیت پایین تری برخوردار بود. بنابراین، نتایج حاکی از اهمیت تکیه بر شیوه های نوین آموزش کارآفرینی از طریق مراکز رشد، پارک های صنعتی و فناوری به منظور توسعه کارآفرینی در صنایع دستی بود.

    کلید واژگان: کارآفرین, کارآفرینی, شیوه های آموزش کارآفرینی, صنایع دستی, نرم افزارSPSS
    Javad Dahdahjani

    This research seeks to identify and explore the teaching methods and development of entrepreneurship in handicrafts. The methodology of this research is based on the descriptive-survey nature and is among applied research. In analyzing data, descriptive and inferential statistics have been used. The statistical society of this research is 250 experts of cultural heritage, arts and tourism organization. Primitive data were collected by distribution of questionnaires and analyzed by SPSS software. In order to test the hypotheses, the single sample t test was used and the Kolmogorov- Smirnov test was used to determine the normal or abnormal components of the research. Finally, Friedman test was used to prioritize the research components. The findings of the research showed that there is a significant relationship between different methods of teaching and developing entrepreneurship in handicrafts. Also, education through focusing on investment in handicrafts training in growth centers, industrial parks and technology was considered to be the first priority with a mean score of 3.35, and training by educating entrepreneurship trainer in order to teach new methods with a mean of 2.47 and training through explaining arts related to entrepreneurship of handicrafts in different educational levels with a mean score of 2.25 in the next priority, and Education through the creation of educational workshops on entrepreneurship in the field of handicrafts and tourism under the auspices of the Cultural Heritage and Tourism Organization was also less important with a mean score of 1.93. So, the results indicate the importance of relying on modern ways of entrepreneurship education through growth centers, industrial parks and technology in order to develop entrepreneurship in handicrafts. Research objectives: 1. Identify methods for training and development of entrepreneurship in handicrafts. 2. Prioritization of methods for training and development of entrepreneurship in handicrafts using statistical methods. Research questions: 1. What are the methods for training and development of entrepreneurship in handicrafts? 2. How to prioritize the methods for training and development of entrepreneurshipin handicrafts?

    Keywords: entrepreneur, entrepreneurship, Entrepreneurship training practices, handicrafts, SPSS software
  • محمدصادق سهرابی*
    کیفیت دوره های آموزشی در دانشگاه ها، بر افزایش کیفیت نیروی کار، بهره وری و کارآفرینی در جامعه بسیار موثر است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی تاثیر سرفصل و دروس رشته طراحی صنعتی بر آموزش مهارت های کارآفرینی دانشجویان و دانش آموختگان است. این مطالعه، از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی بوده است که در آن، نیازهای آموزشی دانشجویان رشته طراحی صنعتی و نظرات و پیشنهاد های اساتید دوره در راستای ارتقای کیفیت تحصیل و ایجاد پتانسیل کارآفرینی، مورد بررسی قرار گرفته اند. روش بررسی، از نوع کمی- کیفی بوده و از مصاحبه های تخصصی و پرسش نامه های ساخت محقق، برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. مفاهیم اصلی برای ارتقای کیفیت دوره تحصیلی و ایجاد مهارت های کارآفرینی، آموزش خلاقیت و نوآوری در دیزاین، آشنایی با مفاهیم استارتاپ و راه اندازی کسب وکار و آشنایی با موانع کارآفرینی هستند. پیشنهاد می شود با تغییر در بخشی از سرفصل آموزشی طراحی صنعتی و توجه به مسائل روز کشور، توانایی فارغ التحصیلان طراحی صنعتی را در ایجاد کسب وکارهای جدید، خلق نوآوری های تجاری و ارتقای سهم کارآفرینی در جامعه، بهبود بخشید.
    کلید واژگان: سرفصل دروس, طراحی صنعتی, کارآفرینی
    Mohammad Sadegh Sohrabi*
    The quality of academic courses in universities is very effective in increasing the quality of workforce, productivity and entrepreneurship in society. The motivation behind this examination was to research the effect of industrial design courses and curriculum on entrepreneurship skills training of students and graduates. This descriptive-analytic study investigates the academic needs of students of industrial design major, comments and suggestions of professors in order to improve the quality of education and create entrepreneurship potential. The method of this study is quantitative and qualitative, and specialized interviews and researcher-made questionnaires are used to collect data. The main concepts to improve the quality of the educational course and create entrepreneurial skills are teaching innovation and creativity to design, familiarizing with the start-up and business concepts, and also the obstacles of entrepreneurship. The results indicate that the industrial design graduates' ability in starting new businesses, creating commercial innovations, and promoting the entrepreneurship share in the society can be improved by changing a part of academic curriculum of this major and paying attention to up to date issues of the country.
    Keywords: Curriculum, Industrial Design, Entrepreneurship
  • فرشاد رکنی*، حسین سلیمانی
    پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش تحقیق آن توصیفی- تحلیلی است. به منظور جمع آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و پیمایش میدانی استفاده شده است. قلمرو مکانی این پژوهش بخش مرکزی شهرستان بویراحمد است. جامعه آماری تحقیق، تمامی سرپرستان خانوار بخش مرکزی شهرستان بویراحمد بود که تعداد 210 نفر از سرپرستان خانوار به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود. در این پرسشنامه جهت شناخت عوامل بازدارنده کارآفرینی در مناطق روستایی از 63 متغیر در قالب سوالات در مقیاس لیکرت استفاده شد. سطح پایایی پرسشنامه با استفاده از آزمون مقدماتی از طریق تکمیل 30 پرسشنامه به عمل آمد و ضریب آلفای کرونباخ 87/0 محاسبه گردید که بیانگر نرمال بودن داده ها بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار SPSS استفاده شد. در این پژوهش از تقلیل 63 متغیر 15 عامل بازدارنده ی کارآفرینی در منطقه مورد مطالعه بدست آمد. 15 عامل بازدارنده ی کارآفرینی در منطقه مورد مطالعه شامل اقتصادی، اجتماعی، فردی، ضعف در شخصیت، ریسک گریزی، آموزشی، عوامل فنی، نا آگاهی، زیرساختی، تسهیلاتی، مدیریتی، حمایتی، عدم تعادل جنسیتی، عدم مشارکت، فقدان تجربه می باشد. این پانزده عامل در کل 75/65 درصد از کل واریانس عوامل بازدارنده کارآفرینی را تبیین نمودند. بر اساس نتایج بدست آمده اصلی ترین عامل بازدارنده ی کارآفرینی در این منطقه عامل اقتصادی است و مهم ترین متغیر بازدارنده ی اقتصادی نوسانات زیادی در قیمت مواد خام / تجهیزات می باشد.
    کلید واژگان: تحلیل عاملی, عوامل بازدارنده, کارآفرینی, روستا, بخش مرکزی, شهرستان بویراحمد
    Farshad Rokni*, Hossein Soleimani
    The present study is an applied research method and descriptive-analytical method. Data collection has been done through library studies and field surveys. The realm of this research is the central part of the city of Boyerahmad. The statistical population of the study consisted of all household supervisors in the central part of Boyerahmad city. 210 family caregivers were selected by random sampling method. The data gathering tool was a questionnaire. In this questionnaire, 63 variables in the form of questions in Likert scale were used to identify entrepreneurship inhibiting factors in rural areas. The reliability level of the questionnaire was evaluated through a preliminary test by completing 30 questionnaires and the Cronbach's alpha coefficient was 0.87, which indicated that the data was normal. In order to analyze the data, exploratory factor analysis was used in SPSS software. In this research, we reduced the 63
    variables of 15 entrepreneurial deterrent factors in the study area. 15 entrepreneurial deterrent factors in the study area include economic, social, individual, personality weakness, risk aversion, educational, technical factors, lack of knowledge, infrastructure, facilities, management, supportive, gender imbalance, lack of participation, lack of experience. These fifteen factors explained 65.756 of the total variance of entrepreneurship inhibitors. Based on the results, the main factor inhibiting entrepreneurship in this region is economic factor, and the most important inhibitor of the economy is a large volatility in the price of raw materials / equipment.

    Keywords: Factor analysis, Restrictive factors, Entrepreneurship, Village, Central District, Boyerahmad County
  • ربابه خاتون پیله فروش*، صدیقه کیانی سلمی

    هنرهای صناعی تبلور عینی فرهنگ و مظاهر هنری و از نوع هنرهای کاربردی و مردمی با طرح ها و اصالت های ویژه خود، همیشه چون عاملی مهم و اساسی در پیکره اقتصادی ایران مطرح بوده است. با توجه به جایگاه هنرهای صناعی به عنوان دومین عامل رشد تولید ناخالص ملی، سیاست های حمایتی و هدایتی گسترده ای در زمینه توسعه آن صورت پذیرفته است که طبیعتا گسترش آن، اثرات متفاوت و قابل توجهی برجای می گذارد. با توجه به پیچیدگی و همچنین گستردگی فعالیت ها در حوزه هنرهای صناعی، اثرات ناشی از آن نیز ابعاد به هم پیوسته ی بسیاری دارند که لازم است در توسعه این گونه مشاغل به آن ها توجه شود. آگاهی دقیق از وضعیت و اثرات ایجادشده و نیز شدت و ضعف آن در هر یک از ابعاد، برنامه ریزان را قادر به ارائه برنامه ای مناسب و بهینه برای کاهش نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت نموده و ضریب موفقیت این گونه مشاغل را ارتقا می دهد. روش تحقیق در این پژوهش، از نوع توصیفی – تحلیلی است که باهدف بررسی وضعیت کارآفرینی فارغ التحصیلان هنرهای صناعی و تحلیل نقاط قوت و ضعف آن برای بهبود شرایط شغلی افراد فعال در عرصه این هنر صنعت، صورت گرفته است. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه است. جامعه آماری پژوهش 230 نفر از فارغ التحصیلان زن رشته صنایع دستی دانشگاه کاشان هستند که تعداد 35 نفر به عنوان نمونه و به طور تصادفی برگزیده شده اند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد میانگین درآمد هنرمندان از میانگین درآمد جامعه بالاتر بوده و این در حالی است که میانگین تجربه کاری آنان فقط دو سال و نیم است.

    کلید واژگان: کارآفرینی, زنان شاغل, مشاغل خانگی, هنرهای صناعی, فارغ التحصیلان دانشگاه کاشان
    Kh. Pilehforoush*, S. Kiani Salmi

    Synthetic arts are objective crystallization of culture and artistic symbols; they are popular and applied arts with their own patterns and originality and have always been presented as an important and critical factor in Iran's economy. Considering position of Synthetic arts as second factor in growth of GDP and in order to extend it; extensive support and guidance policies have been applied. Naturally its extension will have variant and considerable effects. Effects of such extension have many connected aspects due to the complexity and extension of activities in Synthetic Art's domain and we should pay attention to them while extending such jobs. Exact awareness of condition and created effects and also its weaknesses and strength about each of dimensions will enable planners to present better and efficient programs to decrease its weak points and empower its strength and improve success rate of such occupations. Research method of present study is descriptive- analytical aiming to study the condition of entrepreneurship of Synthetic arts graduates and analyze its weak and strength points to improve working condition of individuals active in domain of this art-industry. Data gathering tool in present research was questionnaire. Statistical Society of the research included 230 female graduates of handicrafts degree from Kashan University and 35 were accidentally selected as sample. Results of present study show that artists' income median is higher than society's income median while their working experience is only two and half years.

    Keywords: Entrepreneurship, Working Women, Home Jobs, Handicrafts, Graduates ofUniversity of Kashan
  • محمدتقی طغرایی*، بهاره نویدزاده، علی عطافر
    ازآنجاکه بخشی از کارآفرینی فرهنگی معطوف به کارآفرینی در عرصه هنر و صنایع دستی است و فرش دست بافت در ایران یکی از مهم ترین و باقدمت ترین صنایع دستی و هنری ایران در جهان شناخته می شود، توجه به کارآفرینی در بخش فرش از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. توجه به حفظ اصالت این هنر بومی، تولید و صادرات فرش دست بافت به منظور دستیابی به سهم بازار رقابتی و رونق کارآفرینی در عرصه صنایع دستی اصیل ازجمله دلایل اهمیت این موضوع می باشد. در چند دهه اخیر این بازار با موانعی مواجه بوده که این بازار ارزشمند را با مشکل مواجه کرده است. برای رفع این مشکلات، نوآوری یکی از راهکارهای بنیادین به شمار می رود. بنابراین، هدف از انجام این پژوهش، شناسایی موانع موجود در نوآوری فرش دست بافت است و برمبنای موانع شناسایی شده یک مدل کاربردی برای نوآوری در حوزه فرش دست بافت ارائه می شود. به منظور دستیابی به این هدف، از روش تحقیق توصیفی پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری شامل طراحان، تولیدکنندگان و فروشندگان این حوزه است که حجم نمونه معرف با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 211 نفر می باشد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که موانع نوآوری در فرش دست بافت در 5 مقوله اصلی عوامل اقتصادی، بازاریابی، فرهنگی، مدیریتی و تکنولوژیکی و 30 زیرشاخه شناسایی شده است. همچنین تحلیل نتایج به دست آمده حاکی از آن است که این عوامل هرکدام به اندازه متفاوتی مانع نوآوری در طراحی فرش اصفهان می باشند. در پایان، پیشنهاداتی برای رفع این موانع ارائه شده است.
    کلید واژگان: نوآوری, کارآفرینی, موانع نوآوری, کارآفرینی فرهنگی, فرش دست بافت اصفهان
    Dr Mohammad Taghi Toghraei*, Bahareh Navidzadeh, Dr Ali Attafar
    Since some part of cultural entrepreneurship pays attention to entrepreneurship in arena of art and handicrafts, and handmade carpet is one of the oldest and most important handicrafts in Iran, paying attention to carpet is really prominent. Paying attention to originality of this native art, production and exportation of handmade carpets for having a share in competitive market and development of entrepreneurship in industry of handicrafts are the reasons for the importance of this issue. In recent decades, this market has faced some obstacles that has caused some problems. To solve these problems, innovation is one of the fundamental solutions. Therefore, this study has tried to find a solution to get rid of these obstacles in the art and evaluate the solutions in this research. This research which is based on descriptive and survey analysis is willing to find the obstacles on the way of innovation in Isfahan handmade carpets and to present a method or way for innovation in Isfahan handmade carpet. The statistical society encompasses designers, producers and carpet merchants, with 211 samples randomly chosen. Its results show that the obstacles on the way of innovation in handmade carpets go into the five major categories of economics, marketing, culture, management and technology, for all of which 30 sub-branches has been identified. In addition, the analysis of the achieved results show that each of these factors has different levels of effect on obtruding innovation in Isfahan hand-woven carpets. To conclude, some suggestion are given to get rid of these problems.
    Keywords: Innovation, Entrepreneurship, Cultural Entrepreneurship, barriers to Innovation, Isfahan handmade carpet
  • زهرا پاکزاد*
    در این مقاله به بررسی و شناخت عملکرد صنعت قالی بافی در توسعه اقتصاد روستایی در منطقه وزوان (استان اصفهان) پرداخته شده و در این راستا نقش گسترش صنایع دستی به عنوان اقتصاد پایدار مورد توجه واقع شده است. اهمیت این فعالیت و نقش آن در توسعه اقتصادی و فرصت های شغلی ایجاد شده با الگوی اجرایی در کشورهای در حال توسعه مانند هندوستان و چین مطابقت داده شده است. توسعه اقتصادی در کشورهای فوق الذکر با تکیه بر دانش و فن آوری بومی و نقش آن در فرآیند توسعه، محوریت موضوع را به خود اختصاص داده است. لذا در این پژوهش توصیفی وتحلیلی به عنوان نمونه فعالیت زنان روستایی بخش شمال استان اصفهان (میمه، وزوان) در نظر گرفته شده است.
    تجزیه و تحلیل نظرات و ارایه راهکارها و الگوهای کارکردی از اهداف اصلی این پژوهش است. نتایج حاصل نشان می دهد، برنامه کارآفرینی این زنان در حوضه قالی بافی موجب توسعه اقتصاد روستایی شده و حدود هشتاد درصد در توسعه و گسترش صنایع دستی نقش مهی را ایفا نموده است. این روند منطبق بر الگوهای کارکردی می باشد که در هندوستان و چین سبب بالا بردن موقعیت آنها در اقتصاد جهان شده است.
    کلید واژگان: صنایع دستی, کارآفرینی, اقتصاد, روستا, فن آوری بومی
    Zahra Pakzad*
    This paper studies the function of carpet industry in rural economic development in Vezvan County in the state of Isfahan, Iran. In this regard the spreading role of Handicraft industry as a sustainable economy is been considered too.
    The importance of this activity and its role in economic development for creating job opportunities has been investigated comparatively with related models in developing countries such as India and China.
    Economic developments in above mentioned countries as leading progressive countries is being reached on the basis of relevant knowledge and rural technologies in the employment region as an asset and its appearance as a role in the process of considerable developments.
    The presence and the acting role of rural women in the northern part of state of Isfahan has been considered too .the research method is descriptive-analytical and the main purpose of the research is to indicate practical strategies and models.
    The results are indicating that the plan of creating jobs or employment creation by these rural women in the field of carpet industry has approached the enrichment of the said economic developments in that region; where the major economic developments and expansion of handicraft industry has reached the overwhelming number at the value of 80%.
    This approach as a trend to development is in the same routine that China and India used to heighten and improve their position in the world’s economy as a reasonable high standard one.
    Keywords: Handicrafts, entrepreneurship, rural economy, vernacular technology
  • جواد یزدانی، عطیه غفوری
    تا چندی پیش تصور بر این بود که تنها شرکت های بزرگ می توانند صاحب «برند» باشند، اما با ظهور مفهوم «میکروبرند»2 این ذهنیت تغییر یافت (Scott Gross، 2001). میکروبرند یک ارائه ساختارمند و مناسب برای کسب وکارهای کوچک و متوسط و نیز برای طراحان و تولیدکنندگان مستقل است؛ اما مسئله ای که در این میان وجود دارد این است که در ایران، در طول دوران تحصیل به دانشجویان طراحی، نحوه راه اندازی کسب وکار شخصی آموزش داده نمی شود. علی رغم اینکه تربیت یک دانشجوی طراحی به شیوه ای که بتواند کسب وکار خود را بعد از فارغ التحصیلی راه بیندازد، در موفقیت او در آینده بسیار موثر است، در سیلابس درسی رشته طراحی صنعتی در ایران، آموزش نحوه ورود به بازار کار در قالب برند شخصی دیده نشده است. علاوه براین، پلتفرم های کراودفاندینگ3 مانند کیک استارتر4 که درحقیقت با هدف کمک به تامین سرمایه برای تولید انبوه طرح ها ایجاد شده اند، برای دانشجویان ایرانی تنها در سطح یک مجله اینترنتی برای محصولات خلاقانه5 باقی می مانند. این مقاله به بررسی یک مدل ارائه شده در آمریکا برای آموزش روش راه اندازی کسب وکار شخصی به دانشجویان طراحی صنعتی می پردازد و سپس با تاکید بر موضوع «جذب سرمایه» با شیوه کراودفاندینگ، می کوشد با تحلیل آن و نیز بررسی امکانات و پتانسیل های داخلی، راهکارهایی برای دانشکده های طراحی در ایران در جهت تربیت دانشجویان کارآفرین ارائه دهد.
    کلید واژگان: طراحی صنعتی, آموزش طراحی, میکروبرند, کارآفرینی, کراودفاندینگ
    Javad Yazdani, Atieh Ghafouri
    Since lately¡ it was believed that only big enterprises could own a “brand”¡ but by emerging the idea of “micro-brand” this conception changed )Scott Gross¡ 2001(. The term »Micro-brand« is defined as a structure apposite to small and medium businesses¡ designers and independent producers. This draws attention to the importance of launching businesses training courses. However¡ in curriculum of industrial design in universities of Iran¡ such courses have not been included. Furthermore¡ crowdfunding platforms such as Kickstarter designed to raise funds for mass-producing the designs¡ for Iranian students has little benefit as publishing an electronic journal for innovative products. This article reviews a model provided in the United States for training the methods of launching personal businesses to the students of industrial design. Later on¡ focusing on “fundraising” through crowdfunding¡ it considers the analysis and study of the domestic facilities and potentials; moreover¡ it attempts to provide solutions for design schools in Iran in the direction of training entrepreneur students.
    Keywords: Industrial design, Design training, Micro brand, Entrepreneurship, Crowdfunding
  • Roohangiz Namdari*, Khadijeh Eidantorkzadeh, Ahmad Danesh, Ali Salemi
    Improving employment opportunities for people and reducing the economic burden on government requires a broad and concentrated effort on private sectors. Private sector growth is a key engine for creation jobs. The major advantage of private sector is its employment potential at low capital cost. These sectors are the nursery of entrepreurship, often driven by individual creativity and innovation. Entrepreneurs seek opportunities and innovations often provide the instrument for them to succeed. However, certain social, cultural and structural factors are inherent within a society which can affect entrepreurial activity. The purpose of present paper is exploring a set of positive and negative factors which can result in either stimulating or damping the activity of entrepreneurs in Iran. The statistical population includes successful entrepreneurs of Iran’s provinces in 2014 that were selected as sample randomly. The result shows that success achieved by the entrepreneurs is positively correlated with their risk taking abilities. The overall conclusion clears that the family and government support influence the success levels gained by entrepreneurs.
    Keywords: entrepreneurship, entrepreneur's success, Socio, cultural factors, Structural interventions
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال