به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « آماده سازی سرویکس » در نشریات گروه « پزشکی »

  • مریم احمدی، محبوبه گودینی، سجاد دانشیار، الهام خانلرزاده*

    مقدمه :

    آمادگی سرویکس در زایمان واژینال ضروری است، لذا باید برای آمادگی سرویکس روشی ایمن و مناسب در نظر گرفته شود. امروزه جهت آمادگی سرویکس از روش های مختلفی از جمله ژل های استروژن، پروستاگلاندین ها و نیتروگلیسیرین ها استفاده می شود که ارجحیت آنها بر دیگری نامشخص است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تاثیر میزوپروستول واژینال و کپسول ژلاتینی نیتروگلیسیرین واژینال بر آمادگی سرویکس در حاملگی ترم و پست ترم انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه کارآزمایی در سال 1398 بر روی 90 زن باردار با حاملگی ترم و پست ترم که با سرویکس نامطلوب (امتیاز بیشاپ کمتر یا مساوی 4) کاندید القای زایمان واژینال شده و به بیمارستان فاطمیه همدان مراجعه کردند، انجام شد. بیماران در دو گروه نیتروگلیسیرین واژینال و میزوپروستول واژینال قرار گرفتند. داده های دو گروه مربوط به دموگرافیک، دیلاتاسیون، پیشرفت زایمان، آپگار نوزاد و خونریزی پس از زایمان در دو گروه در فرم های مخصوص از طریق مشاهده ثبت شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 20) و آزمون های تی تست، کای اسکویر و فیشر انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    میزان آمادگی سرویکس در گروه نیتروگلیسیرین به طور معناداری بیشتر از گروه میزوپروستول بود (05/0>p). میزان بروز عوارض جانبی نظیر سردرد، افت فشار خون و خونریزی پست پارتوم قبل و بعد از زایمان در گروه نیتروگلیسیرین 6 مورد (13%) و در گروه میزوپروستول 12 مورد (3/33%) بود که از نظر آماری معناداری بود (05/0>p). طول فاز فعال لیبر در گروه میزوپروستول به طور معناداری کمتر از گروه نیتروگلیسیرین بود (05/0>p).

    نتیجه گیری

    استفاده از کپسول ژلاتینی نیتروگلیسیرین واژینال با دوز مناسب سبب نرم شدن سریع سرویکس می گردد و می تواند به انجام زایمان طبیعی کمک کند. همچنین عوارض جانبی ناشی از کپسول نرم نیتروگلیسیرین محدودتر و قابل کنترل تر از عوارض جانبی ناشی از میزوپروستول می باشد.

    کلید واژگان: آماده سازی سرویکس, بارداری, میزوپروستول, نیتروگلیسیرین}
    Maryam Ahmadi, Mahboobeh Goodini, Sajjad Daneshyar, Elham Khanlarzadeh *
    Introduction

    Cervical ripening is essential for vaginal delivery, therefore, a safe and appropriate method should be considered for cervical ripening. Today, various medical methods are used for cervical ripening, such as estrogen gels, prostaglandins, and nitroglycerine. However, the preference of one to the other is unknown. This study was performed aimed to compare the effects of vaginal misoprostol and vaginal nitroglycerine gelatin capsule on cervical ripening in term and post-term pregnancy.

    Methods

    This trial study was performed in 2019 on 90 pregnant women with term and post-term pregnancies who were candidates for vaginal delivery induced by an unfavorable cervix (bishop score equal or <4) and referred to Fatemieh Hospital in Hamadan. Patients were divided into two groups of vaginal nitroglycerine and vaginal misoprostol. The data of the two groups related to demographics, dilatation, labor progress, newborn Apgar and postpartum bleeding were recorded in the forms through observation. Data were analyzed by SPSS software (version 20) and T-test, Chi-square, and Fisher tests. P<0.05 was considered statistically significant.

    Results

    The rate of cervical ripening in the nitroglycerine group was significantly higher than the misoprostol group (P<0.05). The incidence of side effects such as headache, hypotension, and postpartum bleeding before and after delivery was 6 cases (13%) in the nitroglycerin group and 12 cases (33.3%) in the misoprostol group, which was statistically significant (p<0.05). Moreover, the active phase of labor was significantly shorter in the misoprostol group than the nitroglycerin group (p<0.05).

    Conclusion

    vaginal nitroglycerine gelatin capsule with a suitable dose can cause rapid and transient softening of the cervix and can help to vaginal delivery. The side effects of vaginal nitroglycerine gelatin capsule are more limited and controllable than the side effects of vaginal misoprostol.

    Keywords: Cervical Ripening, pregnancy, Nitroglycerin, Misoprostol}
  • معصومه میرتیموری، فریده اخلاقی*، سیده اعظم پورحسینی
    مقدمه

    یکی از روش های معمول ختم بارداری در حاملگی های طول کشیده، آماده سازی سرویکس با گذاشتن سوند فولی در بیمارستان می باشد. اخیرا در مورد آماده سازی سرویکس به طور سرپایی جهت کاهش مدت بستری مطالعاتی انجام شده است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه نتایج آماده سازی سرویکس به صورت سر پایی و بستری انجام شد. 

    روش کار

    این مطالعه مورد شاهدی در سال 1398 بر روی 231 زن با حاملگی طول کشیده انجام شد. ابتدا سوند فولی از راه سرویکس برای آنان گذاشته شد. گروه سر پایی به منزل فرستاده شدند و گروه دیگر بستری شدند. پس از دفع سوند در دو گروه اینداکشن با استفاده از میزوپروستول و اکسی توسین انجام شد. مدت بین گذاشتن سوند تا دفع آن و تا زمان زایمان، دوز میزوپروستول و اکسی توسین مصرفی، مدت بستری، بروز تب بعد از زایمان و میزان سزارین در دو گروه تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS (نسخه 16) و آزمون های کای دو، تی مستقل و یا معادل ناپارامتری انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد. 

    یافته ها

    اختلاف فاصله زمانی بین گذاشتن سوند و دفع سوند (000/0=p) و فاصله زمانی بین گذاشتن سوند و زایمان (046/0=p) بین دو گروه معنی دار و در گروه بستری کمتر بود. میزان نیاز به میزوپروستول (000/0=p) و نیاز به اکسی توسین (02/0=p) بین دو گروه متفاوت و در گروه سرپایی کمتر بود. روش زایمان و میزان تب بعد از زایمان در دو گروه تفاوت معنی داری نداشت (202/0=p، 892/0=p) و مدت بستری نیز در گروه سرپایی کوتاه تر بود (051/0=p).

    نتیجه گیری

    آماده سازی سر پایی سرویکس در حاملگی طول کشیده به صورت سرپایی بدون عارضه و باعث طول مدت بستری کوتاه تر می شود.

    کلید واژگان: آماده سازی سرویکس, حاملگی طول کشیده, سرپایی, سوند فولی}
    Masoumeh Mirteimori, Farideh Akhlaghi *, Seyedeh Azam Pourhoseini
    Introduction

    One of the most common methods of pregnancy termination in postdate pregnancies is cervical ripening by insertion of a Foley catheter in the hospital. Recently, some studies have been performed on cervical ripening as outpatient to reduce the length of hospital stay. This study was performed with aim to compare the results of outpatient and inpatient cervical ripening.

    Methods

    This case-control study was performed on 231 women with prolonged pregnancies in 2019. First, Foley catheter was inserted through the cervix. Outpatient group was sent to the home and the other group was hospitalized. After spontaneous excretion of the catheter, induction was performed in both groups using misoprostol and oxytocin. Duration of catheter insertion until its excretion and until delivery, dose of misoprostol and oxytocin, length of hospital stay, incidence of postpartum fever and rate of cesarean section were determined in both groups. Data were analyzed by SPSS software version 16) and Chi-square, independent T-test and or non-parametric equivalent tests. p < 0.05 was considered statistically significant.

    Results

    The time interval between Foley catheter incretion and excretion (P=0.000) and the time interval between insertion of the Foley catheter and delivery (p=0.046) was significant between the two groups and was less in the hospitalized group. The need for misoprostol (p=0.001) and oxytocin (p=0.02) was different between the two groups and was less in the outpatient group. Mode of delivery (p= 0.892) and postpartum fever (p=0.202) was not significantly different between the two groups; the duration of hospitalization was shorter in outpatient group (p=0.051).

    Conclusion

    Outpatient cervical ripening in postdate pregnancy has no complication and shortens the duration of hospitalization.

    Keywords: Cervical Ripening, Foley catheter, Outpatient, Postdate pregnancy}
  • شیوا حدادیان پور، شهرزاد توانا*، آناهیتا توانا، معصومه فلاحیان
    مقدمه
    در موقع دیلاتاسیون دهانه رحم قبل از اقدام ژنیکولوژی گاهی به سرویکس تنگ و بسته روبرو هستیم به ویژه اگر سرویکس از قبل آماده نشده باشد مشکلاتی را ایجاد می کند.
    هدف
    هدف از این مطالعه بررسی اثر تلقیح هیوسین بوتیل بروماید در بازکردن بلافاصله یک سرویکس تنگ و بسته است.
    موارد و روش ها
    در این کارآزمایی بالینی، جمعیت 40 نفر از زنان 20 تا 70 ساله که سرویکس در حدی بسته بود که با بوژی 2 هم عبور نمی کرد، باز شدن آن بعد از 10 دقیقه از تلقیح هیوسین در کانال سرویکس بررسی شد.
    نتایج
    در 57/5% موارد سرویکس باز شد و بوژی 4 بدون مقاومت عبور کرد. با آزمون t- test، اختلاف سن بین دو گروه اثر نداشت. با آزمون فیشر نشان داد که سابقه زایمان واژینال اثر معنی دار داشته است.
    نتیجه گیری
    تلقیح هیوسین داخل کانال سرویکس در باز کردن سرویکس بسته و تنگ برای باز کردن سرویکس موثر است.
    کلید واژگان: هیوسین بوتیل بروماید, بازکردن سرویکس, آماده سازی سرویکس}
    Shiva Hadadianpour, Shahrzad Tavana*, Anahita Tavana, Masoumeh Fallahian
    Background
    Cervical dilation is indicated prior to performing various gynecological procedures. However, gynecologists are at times confronted with a stenotic or tight cervix, resistant to dilation. This can be problematic particularly when cervical ripening has not been attempted hours before the start of the procedure.
    Objective
    The objective of this study is to investigate the efficacy of administration of hyoscine butylbromide for cervical dilation for immediate dilation of the tight or stenotic cervix.
    Materials and Methods
    In this clinical trial study, a population of 40 women, aged 20-70 yr with stenotic cervix, evidenced by resistance to pass dilator #2 through their cervical canal were compared. Cervical patency was assessed 10 min following intracervical canal instillation of hyoscine butylbromide.
    Results
    Cervical width of 57.5% of patients became wider, as evidenced by passage of the number 4 Hegar dilator through the cervical canal without resistance. Independent T-tests did not reveal any statistically significant difference between the two groups based on their age. Fisher Exact test revealed a statistically significant difference between the two groups based on the prior route of delivery, with a more statistically significant response in patients who had vaginal deliveries.
    Conclusion
    Intra-cervical canal instillation of hyoscine butylbromide is effective in immediate dilation of the tight or stenotic cervix during intra-uterine procedures.
    Keywords: Hyoscine butylbromide, Cervical dilatation, Cervical ripening}
  • آتوسا دبیری اسکویی، فاطمه بیات *، زینب مقیمی حاجی، گودرز کلی فرهود
    مقدمه
    استفاده از میزوپرستول و سوند سرویکال، روش های اثبات شده و موثری جهت آماده سازی سرویکس هستند؛ در مطالعات انجام شده نتایج متناقضی از مقایسه این دو روش و روش ترکیبی بر آماده سازی سرویکس به دست آمده است، لذا مطالعه حاضر با هدف مقایسه تاثیر میزوپروستول واژینال و سوند سرویکال به تنهایی و مصرف توام در بیمارستان آیت الله موسوی شهر زنجان انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده در سال 93-1392 بر روی 85 زن باردار ترم مراجعه کننده به بیمارستان آیت الله موسوی شهر زنجان که با اندیکاسیون ختم بارداری بستری شده بودند، انجام شد. بیماران به طور تصادفی در سه گروه استفاده از میزوپروستول، سوند سرویکال و استفاده هم زمان این دو روش قرار گرفتند. در گروه اول 25 میکروگرم میزوپروستول واژینال هر 4 ساعت تا حداکثر 4 دوز (در مجموع 100 میکروگرم)، در گروه دوم از سوند سرویکال شماره 18 با 50 سی سی نرمال سالین در سوراخ داخلی سرویکس و در گروه سوم، از هر دو روش به طور همزمان استفاده شد. سپس طول مدت شروع روش تا زایمان، طول مدت فاز نهفته و فعال لیبر، نوع زایمان، عوارض جنینی و مادری در سه گروه مقایسه شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 22) و آزمون های کی دو و آنالیز واریانس یک طرفه انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    در بیماران سه گروه، از نظر نوع زایمان، طول مدت فاز فعال لیبر، مکونیال، دیسترس جنینی، کوریوآمنیونیت و میزان تاکی سیستولی رحم تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0p>). طول فاز نهفته لیبر در روش سوند سرویکال و روش توام در مقایسه با میزوپروستول به تنهایی به طور معناداری کمتر بود (به ترتیب 002/0=p، 001/0=p). همچنین طول مرحله اول زایمان در روش توام نسبت به سوند سرویکال به طور معناداری کمتر بود (009/0=p).
    نتیجه گیری
    در موارد نیاز به ختم بارداری با سرویکس ناآماده، روش ترکیبی تاثیر بیشتری نسبت به سوند سرویکال در جهت کوتاه تر شدن طول مدت مرحله اول زایمان دارد.
    کلید واژگان: آماده سازی سرویکس, زایمان, سوند سرویکال, میزوپروستول}
    Atousa Dabiri Oskei, Fatemeh Bayat *, Zeynab Moghimi Haji, Goodarz Kolifarhood
    Introduction
    The use of misoprostol and transcervical Foley catheter is an effective method in cervical ripening. According to the literature, there is a controversy surrounding the results of the comparison of these two methods and the combined method. This study was conducted to compare the individual and combined administration of misoprostol and transcervical Foley catheter in Ayatollah Mousavi Hospital, Zanjan, Iran, during 2013-14.
    Methods
    This randomized clinical trial was carried out among 85 nulliparous women with the gestational age of 40 weeks or more and the Bishop score of equal to or less than 4 with less than two contractions every 10 min. The subjects were randomly assigned into three groups of misoprostol (n=30), transcervical catheter (n=30), and combined (n=25). The misoprostol group received the maximum dose of 100 µg of misoprostol in equally divided doses every 4 h. A transcervical Foley catheter 18 F, inflated with 50 cc of normal saline was inserted into the cervices of the participants in the transcervical catheter group. Additionally, the combined group were simultaneously treated with both methods. The time interval between the intervention and the onset of labor, duration of the latent and active phases, and method of delivery (cesarean section or natural vaginal delivery), and the rates of neonatal and maternal complications were compared in these three groups. Data analysis was performed using the Chi-squared test and one-way analysis of variance in the SPSS software, version 22. The P-value less than 0.05 was considered statistically significant.
    Results
    No significant difference was observed between the groups in terms of the method of delivery, duration of the active phase, meconium, fetal distress, chorioamnionitis, and uterine tachysystole (P>0.05). However, the duration of latent phase was significantly shorter in the combined group compared to the misoprostol group (P=0.002, P=0.001). The duration of the first phase of labor was significantly shorter in the combined group in comparison to the transcervical Foley catheter group (P=0.009).
    Conclusion
    Given the results, both methods were effective in cervical ripening; nevertheless, the combined method was more effective than using transcervical Foley catheter in shortening the duration of the first phase of labor.
    Keywords: Cervical ripening, Foley catheter, Misoprostol, Pregnancy}
  • بتول تیموری، مرضیه قاسمی *، ناهید سخاور، سیما خواجه نوری
    مقدمه
    آمادگی سرویکس در زایمان واژینال ضروری است، لذا باید برای آمادگی سرویکس روشی ایمن و مناسب در نظر گرفته شود. امروزه جهت آمادگی سرویکس از روش های مختلفی از جمله ژل های استروژن، پروستاگلاندین ها و TNG استفاده می شود که ارجحیت آنها بر دیگری، نا مشخص است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تاثیر میزوپروستول و TNG واژینال بر آمادگی سرویکس در حاملگی ترم انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه کارآزمایی بالینی در سال 1390 بر روی 148 بیمار پرایمی گراوید باردار با حاملگی ترم که با سرویکس نامطلوب (امتیاز بیشاپ کمتر یا برابر 4) کاندید القای زایمان واژینال شده و به بیمارستان علی بن ابیطالب (ع) زاهدان مراجعه کرده بودند، انجام شد. بیماران در دو گروه A (400 میکرو گرم TNG واژینال) و B (25 میکرو گرم میزوپروستول) قرار گرفتند. داده ها در دو گروه در فرم های مخصوص از طریق مشاهده ثبت شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 5/11) و آزمون های آماری تی تست و کای اسکوئر انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    بعد از تجویز دارو، میزان آمادگی سرویکس (001/0>p) و امتیاز بیشاپ (001/0>p) در گروه میزوپروستول واژینال به طور معنی داری بیشتر از گروه TNG بود. همچنین مدت زمان طول کشیده از تجویز دارو تا زایمان در گروه میزوپروستول واژینال به طور معنی داری کوتاه تر از گروه TNG بود (001/0>p). آپگار دقایق 1 و 5 در دو گروه مشابه بود. میزان بروز عوارض جانبی دارو قبل از زایمان در گروه میزوپروستول 11 مورد (9/14%) و در گروه TNG، 29 مورد (2/39%) بود که میزان بروز این عوارض در دو گروه از نظر آماری معنی دار بود (001/0>p).
    نتیجه گیری
    میزوپروستول در مقایسه با TNG سبب آماده سازیسریع ترو موثرتر سرویکس می شود و با عوارض جانبی کمتر همراه است.
    کلید واژگان: آماده سازی سرویکس, بارداری, میزوپروستول, نیتروگلیسیرین}
    Batoul Teimouri, Marzieh Ghasemi *, Nahid Sakhavar, Sima Khajeh Noori
    Introduction
    Cervical ripening is essential in vaginal delivery; so, a safe and suitable method should be considered for cervical ripening. Nowadays, different methods are used for cervical ripening, including estrogen gels, prostaglandins and TNGs that their preference is unclear. This study was performed with aim to compare vaginal misoprostol and trinitroglycerin (TNG) on cervical ripening at term pregnancy.
    Methods
    This randomized clinical trial was performed in 2011 on 148 primigravida patients with term pregnancy and unfavorable cervix (Bishop score ≤ 4) who were candidate for induced vaginal delivery and referred to Zahedan Ali Ebne Abi Talib hospital. The patients were divided into two groups: group A (400 µg vaginal TNG) and group B (25 µg vaginal misoprostol). The outcomes in two groups were recorded in the forms by observation. Data was analyzed by SPSS software (version 11.5) and Chi-square and T-test. P
    Results
    After administration of the drugs, cervical ripening (P
    Conclusion
    Misoprostol compared to TNG causes more effective and rapid cervical ripening and also has less side-effect.
    Keywords: Cervical ripening, Misoprostol, Pregnancy, Trinitroglycerin}
  • فریده موحد، عزت سادات حاج سیدجوادی، حمیده پاک نیت، مریم ایرانی پور، زهره یزدی
    سابقه و هدف
    آماده بودن سرویکس نقش مهمی در القای موفقیت آمیز زایمان دارد. با توجه به اهمیت انجام زایمان واژینال، روش های مختلفی به منظور نرم کردن سرویکس قبل از اقدام به القای زایمان معرفی شده است. این مطالعه به منظور مقایسه تاثیر کاتتر ترانس سرویکال، لامیناریا و ایزوسورباید مونونیترات در آماده سازی سرویکس انجام شد.
    مواد و روش ها
    این کارآزمایی بالینی بر روی 75 زن نولی پار تک قلو با سن حاملگی 39 هفته یا بیشتر که امتیاز بیشاپ کمتر از 4 داشتند، در مرکز آموزشی درمانی کوثر قزوین انجام شد. زنان به طور تصادفی در سه گروه کاتتر ترانس سرویکال، لامیناریا و ایزوسورباید مونونیترات قرار گرفتند. در گروه اول به محض خروج خودبه خودی کاتتر و در دو گروه دیگر به محض حصول امتیاز بیشاپ بالای 4 ، تجویز اکسی توسین آغاز شد. زمان شروع مداخله تا زمان نرم شدن سرویکس، امتیاز بیشاپ در زمان شروع اینداکشن، زمان شروع اکسی توسین تا دیلاتاسیون کامل سرویکس، طول مدت مرحله دوم و سوم زایمان، روش زایمان، عوارض مادری و نوزادی ثبت و در سه گروه مورد مقایسه قرار گرفت (IRCT:1N2014012616368).
    یافته ها
    میانگین زمان آماده سازی سرویکس در گروه کاتتر 42/42±150 دقیقه، در گروه لامیناریا 99/38±337/77 دقیقه و در گروه ایزوسورباید 105/03±63/ 732 دقیقه بود (0/001=p). امتیاز بیشاپ در زمان شروع اینداکشن و فاصله زمانی بین شروع اینداکشن تا دیلاتاسیون کامل سرویکس به طور معنی داری در گروه کاتتر کوتاه تر بود(0/001=p). از نظر طول مدت مرحله دوم و سوم زایمان، روش زایمان و پیامدهای مادری- نوزادی در بین گروه های مورد مطالعه اختلاف معنی داری مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    براساس یافته های این مطالعه استفاده از کاتتر ترانس سرویکال سبب بهبود امتیاز بیشاپ و کوتاه کردن مدت زمان زایمان می شود.
    کلید واژگان: یزوسورباید مونونیترات, لامیناریا, کاتتر ترانس سرویکال, آماده سازی سرویکس, ختم حاملگی}
    F. Movahed, E. Hajseyed Javadi, H. Pakniat, M. Iranipour, Z. Yazdi
    Background And Objective
    Cervical ripening plays a pivotal role in successful induction of labor. Considering the importance of vaginal delivery, numerous methods have been proposed to ripen the cervix before proceeding with labor induction. This study aimed to compare the effects of transcervical catheter, Laminaria, and Isosorbide mononitrate on cervical ripening.
    Methods
    This clinical study was conducted at Kosar Teaching Hospital of Qazvin, Iran on 75 singleton nulliparous women with gestational age of ≥39 weeks and Bishop score of less than four. Participants were randomly divided into three groups of transcervical catheter, Laminaria, and isosorbide mononitrate. In the first group, oxytocin was administered after the spontaneous discharge of catheter, and immediately after obtaining the Bishop score of >4 in the other groups. The following parameters were recorded and compared between the study groups: interval between the time of labor induction and cervical ripening, Bishop score at the time of induction, interval between oxytocin administration and full cervical dilation, duration of the second and third labor phases, mode of delivery, and maternal and neonatal complications (IRCT: 2014012616368N1).
    FINDINGS: In this study, mean duration of cervical ripening was 150±42.42 minutes in the catheter group, 337.77±99.38 minutes in the Laminaria group, and 732.63±105.03 minutes in the isosorbide mononitrate group (p=0.001). Bishop scores at the time of labor induction and during the interval between induction and full cervical dilation were significantly lower in the transcervical catheter group (p=0.001). Moreover, no significant differences were observed between the study groups in terms of the duration of the second and third labor phases, mode of delivery, and maternal and neonatal complications.
    Conclusion
    According to results of this study, use of transcervical catheter led to the improvement of the Bishop score and reduced length of labor phases.
    Keywords: Cervical ripening, Isosorbide mononitrate, Laminaria, Pregnancy termination, Transcervical catheter}
  • فاطمه بهادری، طاهره بهروزی لک، فرزانه برومند، فریبا نان بخش
    پیش زمینه و هدف

    در برخی شرایط طبی مامائی القاء زایمان و ختم حاملگی قبل از شروع خودبه خود انقباضات و آماده سازی سرویکس یک ضرورت می باشد. هدف این مطالعه بررسی اثربخشی میزوپروستول واژینال در آماده سازی سرویکس و طول مدت زایمان و بیشاب اسکور پایین در سه ماهه سوم می باشد.

    مواد و روش ها

    در این طرح که به صورت کارآزمایی بالینی با تخصیص تصادفی انجام شد 100 خانم باردار ترم با اندیکاسیون ختم حاملگی و بیشاب اسکور پایین دردو گروه مساوی تحت آماده سازی با gμ 25میزوپروستول واژینال و سپس اکسی توسین(مورد) و یا اکسیتوسین به تنهایی (شاهد) قرار گرفته و از نظر وضعیت سرویکس، طول مدت زایمان، نحوه زایمان و نتایج نوزادی مقایسه گردیده و نتایج آماری بین دو گروه ارزیابی شد.

    یافته ها

    در گروه مورد بیشاب اسکوراز 25/1±76/1به 57/2 ± 4/5 افزایش پیدا کرد(05/0 P<). میانگین و انحراف معیار زمان شروع القاء تا زایمان درگروه مورد کم تر از گروه شاهد بود. (008/0 P). در گروه مورد 22 نفر نیاز به ادامه القاء با اکسی توسین نداشتند که 16 نفر (7/72درصد) زایمان واژینال طبیعی و 6 نفر(3/27درصد) تحت سزارین واقع شدند. روش زایمان، دفع مکونیوم، آپگار دقایق اول و پنجم و وزن نوزادان در دو گروه تفاوتی نداشتند. در گروه مورد سه رخداد تهوع داشتیم که نیاز به درمان خاصی نداشت.

    بحث و نتیجه گیری

    استفاده از میزوپروستول قبل از القاء زایمان در ختم حاملگی های ترم با سرویکس نامناسب توصیه می گردد. در خصوص دوز لازم و دفعات آن مطالعات گسترده تری لازم می باشد.

    کلید واژگان: اکسی توسین, میزوپروستول, آماده سازی سرویکس, القاء زایمان}
    F. Bahadori, T. Behroozilak, F. Bromand, F. Nanbakhsh
    Background and Aims

    Induction of labor with an unfavorable cervix is one of the common reasons of pharmacologic and non pharmacologic agents available for cervical ripening and labor induction. The aim of this study was the assessment of cervical ripening with misoprostol in third trimester termination of pregnancy.

    Materials and Methods

    This clinical trial study was conducted on 100 candidates for termination of pregnancy in Kosar hospital with gestational age ≤ 28 weeks. The including criteria were nuliparity and primiparity intact membrane single fetus bishop score ≤5 reassuring FHR and cephalic presentation. The excluding criteria were unexplained vaginal bleeding placental previa estimated fetal weight over 4kg any C.P.D previous uterine scar and medical contraindication of misoprostol. The patients were divided into two groups with random allocation. In case group one dose of vaginal misoprostol inserted posterior cul-de-sac. In control group induction of labor with low dose of oxytocin was done.

    Result

    T he gestational age of mother's parity initial bishop score mode of delivery staining of meconium first and fifth Apgar score was similar in both groups. Interval induction until delivery in misoprostol group was less than other group 442.7 ± 345 min Vs 635.9 ±371 min. About 22 women in misoprostol group did not need oxytocin for induction and alone with single dose of misoprostol were delivered (16womans 72/7%) NVD and (6womans 27/3%) C/S.

    Conclusion

    Further studies are recommended on the use of misoprostol on labor induction before the end of term pregnancies with unfavorable cervix.

  • فاطمه وحید رودسری، مرضیه قاسمی، صدیقه آیتی، محمد تقی شاکری، فرنوش فرشیدی، مسعود شهابیان
    مقدمه
    گاهی با وجود نامناسب بودن سرویکس ممکن است نیاز به القای زایمان باشد. در چنین مواردی برای آماده سازی سرویکس و ختم بارداری باید روشی مناسب و مطمئن را در نظر بگیریم. هدف از این مطالعه، مقایسه ی اثر میزوپروستول واژینال با سوند فولی جهت آمادگی سرویکس و القای زایمان بود.
    روش ها
    این کارآزمایی بالینی تصادفی، بر روی 110 زن باردار مراجعه کننده به بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد از شهریور تا اسفند 87 انجام شد. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه میزوپروستول (49 نفر) و سوند فولی (59 نفر) تقسیم شدند. گروه اول، 25 میکروگرم میزوپروستول واژینال هر 4 ساعت حداکثر تا 6 دز دریافت کردند. در گروه دوم، سوند فولی شماره F18 و پر شده باcc 50 آب مقطر در پشت سوراخ داخلی سرویکس قرار داده شد. داده ها با نرم افزار آماری SPSS مورد تحلیل قرار گرفت. 05/0 > P از لحاظ آماری معنی دار تلقی گردید.
    یافته ها
    دو گروه از نظر خصوصیات دموگرافیک، اندیکاسیون های سزارین، نتایج مادری جنینی و نتایج نوزادی یکسان بودند. زایمان طبیعی به طور معنی داری در گروه میزوپروستول بالاتر بود (8/89 در برابر 7/62 درصد، 001/0 = P). میانگین کل زمان زایمان به طور معنی داری در گروه میزوپروستول کوتاه تر از گروه سوند فولی بود (6/5 ± 08/11 در برابر 0/16 ± 6/13 ساعت، 03/0 = (P.
    نتیجه گیری
    در موارد نیاز به ختم بارداری و آماده نبودن سرویکس، استفاده از دو روش میزوپروستول واژینال و سوند فولی مناسب است ولی به نظر می رسد میزوپروستول مدت زمان زایمان و نیاز به سزارین را کاهش می دهد.
    کلید واژگان: میزوپروستول, سوند فولی, آماده سازی سرویکس, القای زایمان}
    Fatemeh Vahid Roudsari, Marzieh Ghasemi, Sedigheh Ayati, Mohammad Taghi Shakeri, Farnoush Farshidi, Masoud Shahabian
    Background
    Sometimes despite an unripe cervix, induction of labor may be needed. In these cases, safe and suitable method should be considered for cervical ripening and pregnancy termination. The aim of this study was to assess the comparison of vaginal misoprostol with foley catheter for cervical ripening and induction of labor.
    Methods
    This randomized clinical trial was performed on 110 pregnant women referred to the teaching hospit-als of Mashhad University of Medical Sciences during a time period of September 2007 to March 2008. The women were randomly divided into two groups: misoprostol (49 cases) and foley catheter (59 cases). For first group, 25 microgram vaginal misoprostol every 4 hour up to maximum 6 doses was administered. For second group, foley catheter 18F inflated with 50 cc of sterile water was placed through the internal os of the cervix. Data was analyzed by SPSS software. P < 0.05 was considered statistically significant.
    Findings
    Two groups were similar in the view of demographic characteristics, cesarean indications, maternal-fetal outcomes and neonatal outcomes. Vaginal delivery was significantly higher in misoprostol group (89.9 vs. 62.7, P = 0.001). The mean of delivery time was significantly shorter in misoprostol group (11.08 ± 5.6 vs. 13.6 ± 16.0 h, P < 0.05).
    Conclusion
    In the case of need to pregnancy termination and unripe cervix, two methods of misoprostol and foley catheter are suitable, but it seems that misoprostol decreases time of delivery and need to cesarean more than the other.
  • افسانه امیرابی، سریه گل محمدلو، شاکر سالاری لک، لاله خبیری
    زمینه و هدف
    در برخی حاملگی های سه ماهه دوم به دلیل اندیکاسیون های مادری یا جنینی نیاز به ختم حاملگی وجود دارد. از آنجایی که معمولا در سه ماهه دوم بارداری، دیلاتاسیون وافاسمان درسرویکس وجود ندارد نیاز به آماده سازی (ripening) سرویکس قبل از اینداکشن وجود دارد. هدف از این مطالعه، مقایسه اثربخشی انفوزیون اکسترا آمنیوتیک نرمال سالین (EASI) و شیاف واژینال پروستاگلاندین E2 با نام تجاری دینوپروستون در ripening سرویکس در ختم بارداری های سه ماهه دوم می باشد.
    مواد و روش کار
    این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی روی 80 زن با سن حاملگی 28-14هفته که جهت ختم حاملگی بستری شده بودند انجام شد. چهل بیمار در گروه انفوزیون اکستراآمنیوتیک نرمال سالین (گروه1) و 40 بیمار در گروه شیاف پروستا گلاندین E2 (گروه2) به صورت تصادفی و یک در میان قرار گرفتند. اینداکشن با اکسی توسین غلیظ بعد از انفوزیون اکستراآمنیوتیک نرمال سالین در گروه یک و گذاردن 2 عدد شیاف پروستاگلاندین E2 (1عدد به فاصله 4 ساعت) در فونیکس خلفی در گروه دو آغاز می شد. Bishop score قبل و بعد از استفاده از روش های ripening، موارد دفع جنین، مدت دفع جنین از شروع اینداکشن، موارد شکست درمان و هرگونه عوارض احتمالی ثبت شده و آنالیز آماری با استفاده از داده ها انجام می شد.
    یافته ها
    ishop Score اولیه و ثانویه به ترتیب در گروه EASI 53/0 ± 2/1 و 14/2 ± 55/4 و در گروه شیاف پروستا گلاندین E2 66/0 ± 68/1 و 66/1 ± 3 بود. با یک بار استفاده از روش ختم حاملگی میزان دفع جنینی در گروه EASI 50% و در گروه شیاف پروستاگلاندین E2 20% بود. میانگین زمانی شروع اینداکشن تا خروج جنین در گروه EASI 38/8 ± 17 ساعت و در گروه شیاف پروستاگلاندین E2 7/6 ± 9/20 ساعت بود که تفاوت آماری در هر دو مورد معنی دار بود. عارضه جدی و خاصی در هیچ یک از دو گروه مشاهده نشد.
    بحث و نتیجه گیری
    روش EASI برای ختم بارداری در 3 ماهه دوم ارزان و بی خطر بوده به خوبی توسط بیماران تحمل می شود. در مواردی که دسترسی به سایر روش ها مانند شیاف 20 میلی گرمی پروستا گلاندین E2 و یا شیاف های میزوپروستول امکان پذیر نیست باید به عنوان انتخاب اول در نظر گرفته شود.
    کلید واژگان: ختم بارداری در سه ماهه دوم, تزریق اکستراآمنیوتیک نرمال سالین, شیاف واژینال پروستاگلاندین E2, اینداکشن با محلول اکسی توسین غلیظ, آماده سازی سرویکس}
    A. Amirabi_S. Golmohammadlou_S. Salari Lak_D. L Khabiry
    Background and Aims
    It is necessary to terminate pregnancy for fetal or maternal indications in some second trimester pregnancies. The cervix is usually unripe in 2nd trimester, so pre-induction ripening is mandatory. The aim of this study is to compare the efficacy of extra-amniotic saline infusion with prostaglandin E2 suppository in pre-induction cervical ripening in 2nd trimester pregnancies.
    Materials and Methods
    In this study, women (n= 80) with indications of termination of pregnancy (range 14-28 weeks) and bishop scores of 3 and lower were assigned randomly to receive extra-amniotic saline infusion (2ML/ min) or prostaglandin suppository (6mg).We induced uterine contractions using intravenous oxytocin only when contractions had not commenced by 6 hours after extra-amniotic saline infusion and 4 hours after prostaglandin. We assessed ripening efficacy, success and failure of therapy, mean time of induction, and complications of two methods. Statistical analysis was done based on the data.
    Results
    The mean pre-ripening bishop score was l.2±0.53 in group 1 (extra-amniotic saline infusion) and 1.68±0.66 in group 2 (prostaglandin). The mean post- ripening BSC was 4.5±2.14 in group I and 3 ± 1.6 in group 2, which was significant. There were 20 (%50) fetus expulsion in group 1 and 8 (20%) in group 2. The mean time for induction was 17.27 ± 8.38 hours in group 1 and 20.9 ±6.17 hours in group 2, which was statistically significant. One patient in group 1 had vaginal bleeding because of warfarin use. Three patients had nausea in group 2. There were no other complications in both methods.
    Conclusion
    Cervical ripening by extra-amniotic saline infusion is faster and more effective than 6 mg prostaglandin E2 suppository, resulting in a higher rate of fetus expulsion in 2nd trimester.
    Keywords: Second trimester pregnancies, Extra, amniotic saline infusion, Prostaglandin E2 suppository, Using intravenous oxytocin, Cervical ripening}
  • فریده موحد، نغمه نوروزی
    زمینه
    آمنیوتومی به طور معمول برای القا یا تقویت دردهای زایمانی استفاده می شود و انجام آن در زمان مناسب می تواند در تسریع روند زایمان مؤثر باشد.
    هدف
    مطالعه به منظور تعیین تاثیر زمان انجام آمنیوتومی به دنبال آماده سازی سرویکس با کاتتر فولی بر روند زایمان انجام شد.
    مواد و روش‎ها: این کارآزمایی بالینی تصادفی در سال 1384 در بیمارستان کوثر قزوین انجام شد. 160 زن نخست زا که سن حاملگی 40 هفته یا بالاتر، جنین تک قلو با نمایش سفالیک، کیسه آب سالم، دیلاتاسیون سرویکس کم تر یا مساوی یک سانتی متر داشتند، تحت آماده سازی سرویکس با کاتتر فولی قرار گرفتند. این افراد به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. در یک گروه پس از خروج خود به خود کاتتر، فورا آمنیوتومی انجام شد (آمنیوتومی زودرس) و در گروه دوم ابتدا انفوزیون اکسی توسین انجام و آمنیوتومی در مرحله فعال انجام شد (آمنیوتومی دیررس). طول مدت زایمان، میزان و علل سزارین و آپگار دقیقه 5 نوزادان در هر دو گروه ثبت و داده ها با آزمون های آماری تی و مجذورکای تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها: مدت زمان زایمان از خروج خود به خود کاتتر تا خروج جنین در گروه آمنیوتومی زودرس در مقایسه با آمنیوتومی دیررس طولانی تر بود (12 ساعت و 40 دقیقه در مقابل 9 ساعت و 40 دقیقه و 35/0=p). میزان سزارین نیز در گروه آمنیوتومی زودرس نسبت به دیررس افزایش داشت (%3/27 در مقایسه با %5/14 و 88/1RR=). این تفاوت در میزان سزارین ناشی از دیستوشی زایمان چشمگیر بود (%4/52 در مقابل %4/36 و 44/1RR=)، ولی تفاوت معنی داری در میزان سزارین ناشی از سایر علل دیده نشد. تفاوت در آپگار دقیقه 5 نوزادان از نظر آماری معنی دار نبود. نتیجه گیری: در زنانی که تحت آماده سازی سرویکس با کاتتر فولی قرار می گیرند، تقویت درد زایمانی با اکسی توسین و سپس انجام آمنیوتومی در مرحله فعال زایمان سبب کوتاه شدن طول مدت زایمان و کاهش میزان سزارین ناشی از دیستوشی می شود.
    کلید واژگان: آمنیوتومی, کاتتر فولی, زایمان, آماده سازی سرویکس}
  • پریسا مقتدایی، فریبا سرداری
    مقدمه
    هدف از مطالعه بررسی تاثیر و ایمنی ایزوسوربایدمنونیترات برای آماده سازی سرویکس قبل از تحریک زایمانی در افراد واجد شرایط میباشد. در این مطالعه که به صورت تصادفی – دو سو کور و آینده نگر انجام شد دویست و چهل زن حامله شکم اول با حاملگی 41 هفته کامل و Bishop score <5 به طور تصادفی انتخاب و در گروه های جداگانه تحت درمان با دارونما و ایزوسوربایدمنونیترات به میزان 60 میلیگرم قرار گرفتند.54 درصد از گروه مطالعه در مقایسه با 31 درصد از گروه کنترل به طور خودبخود وارد فاز فعال شدند (p=0.01). در 98 نفر از گروه مطالعه در مقایسه با 82 نفر از گروه کنترل زایمان طبیعی انجام شد. از نظر فاصله ورود به فاز فعال زایمانی بعد از تحریک با اکسی توسین اختلاف معنی دار بین دو گروه مشاهده شد (p<0.01).سردرد شایعترین عارضه جانبی ایزوسوربایدمنونیترات بود. سایر عوارض مادری یا جنینی مشاهده نشد. به نظر میرسد آماده سازی سرویکس با ایزوسوربایدمنونیترات و متعاقب آن تحریک زایمانی با اکسی توسین روش ایمن و قابل تحملی باشد. نتایج قطعی در مورد این روش نیاز به بررسی بر روی بیماران بیشتر دارد.
    کلید واژگان: ایزوسوربایدمنونیترات, آماده سازی سرویکس, تحریک زایمان}
  • محسن فکرت، مریم کاشانیان، سید محمد هاشم علوی، سامیه علی نژاد
    زمینه و هدف
    در موارد نیاز به ختم بارداری و آماده نبودن سرویکس برای القای زایمان، یافتن روشی مناسب برای مناسب نمودن آن یکی از مسایل بسیار مورد توجه در مامایی می باشد. هدف از انجام این مطالعه مقایسه تاثیر میزوپروستول واژینال و کشش بر روی گردن رحم با سوند فولی و ترکیب این دو روش با یکدیگر در مواردی است که سرویکس برای القای زایمان مناسب نیست.
    روش بررسی
    مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی در بیمارستان شهید اکبرآبادی و در فاصله زمانی فروردین تا اسفند 1383 انجام گرفت. 300 زن باردار با سن بارداری 28 هفته و بیشتر و دارای اندیکاسیون ختم بارداری، امتیاز بیشاپ کمتر یا مساوی 5، دارای بارداری تک قلویی وارد مطالعه شده و به سه گروه تقسیم شدند. برای 100 نفر گروه اول، میزوپروستول واژینال با دوز mg25 هر 3 ساعت و حداکثر تا 6 دوز تجویز شد. در 100 نفر گروه دوم، سوند فولی شماره 16 و پرشده با ml30 مایع از طریق سرویکس عبور داده شد و با کشش در بالای مجرای داخلی سرویکس قرار گرفت. در 100 نفر گروه سوم نیز هر دو روش توام انجام شد. سپس طول مدت شروع روش القاء تا زایمان، طول مرحله فعال زایمان، زمان القاء تا شروع مرحله فعال، میزان سزارین و آپگار نوزادان در سه گروه با یکدیگر مقایسه شد. داده های حاصل با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و تست های c2، آنالیز واریانس یک طرفه و کروسکال والیس مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. 05/0p< معنی دار در نظر گرفته شد.
    نتایج
    بیماران سه گروه از نظر سن، سن بارداری، تعداد بارداری های قبلی و امتیاز بیشاپ اولیه اختلاف معنی داری نداشتند. فاصله شروع القاء تا زایمان در گروه میزوپروستول به طور معنی داری کمتر از دو گروه دیگر بود (3±5/10 ساعت در گروه میزوپروستول، 4/2±3/12 ساعت در گروه کشش و 5/2±7/11 ساعت در گروه ترکیبی، 001/0p<)، فاصله شروع مرحله فعال تا زایمان نیز در گروه میزوپروستول کمتر از گروه سوند فولی بود (001/0p<) و طول مرحله فعال در گروه میزوپروستول 9/1±5/5 ساعت، در گروه فولی 6/1±6/6 ساعت و در گروه ترکیبی 5/1±1/6 ساعت بوده است. از نظر طول زمان القاء تا شروع مرحله فعال، آپگار نوزادان، دفع مکونیوم توسط جنین و نیز میزان سزارین بین سه گروه اختلاف معنی داری وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    میزوپروستول و سوند فولی روش های خوبی برای القاء زایمان و آماده کردن سرویکس هستند ولی ترکیب نمودن آنها بر میزان تاثیر آنها نمی افزاید و به نظر می رسد تاثیر سینرژیک بر یکدیگر نداشته باشند. بنابراین در موارد نیاز به ختم بارداری و آماده نبودن سرویکس برای زایمان توام کردن این روش ها توصیه نمی شود.
    کلید واژگان: میزوپروستول, سوند فولی, القاء زایمان, آماده سازی سرویکس, پروستاگلاندینE1, امتیاز بیشاپ, سزارین, ختم بارداری}
    Mohsen Fekrat, Maryam Kashanian, Seyyed Mohammad Hashem, Alavi, Samieh Ali, Nezhad
    Introduction
    Finding the most suitable method for cervical ripening in patients with all the indications for terminating their pregnancy, is a considerable problem in obstetrics. The objective of this study was to compare intravaginal misoprostol, traction on the cervix with a Foley catheter and a combination of the two methods for the induction of labor.
    Materials and Methods
    This randomized clinical trial was performed at Shahid Akbar-Abadi teaching Hospital from March 2004 to February 2005, on 300 pregnant women with a gestational age of 28 weeks, who had the indications for terminating their pregnancy. All of the cases had a Bishop score of 5 and were singletons. In 100 patients (Group 1), misoprostol (25g every 3 hours up to a maximum dose of 6) was used intravaginally. In the next 100 patients (Group 2), a No. 16 Foley’s catheter was introduced into the intracervical canal, its bulb being filled with 30 ml of distilled water, to exert traction on the cervix. In the last 100 patients (Group 3), a combination of the two methods was used. The time interval between the start of the methods to delivery, duration of the active phase of labor, the interval between the beginning of the methods to beginning of the active phase, cesarean section rates and neonatal Apgar scores were compared in the three groups. The obtained data were statistically analyzed by SPSS software employing χ2, one-way ANOVA and Kruskal Wallis tests.
    Results
    There were no statistically significant differences between the three groups according to age, gestational age, parity and Bishop scores. The interval between the beginning of the methods and delivery was shorter in the misoprostol group (p0.001)_10.53 hours in misoprostol group, 12.32.4 hours in the Foley catheter group and 11.72.5 hours in the combination group. The duration of active phase in the misoprostol group was less than the Foley catheter group (p0.001)_ 5.51.9 hours in the misoprostol group, 6.61.6 hours in the Foley catheter group and 6.11.5 hours in the combination group. There was no statistically significant difference between the three groups regarding the interval between the beginning of the methods and the beginning of the active phase, neonatal Apgar score or cesarean section rates.
    Conclusion
    Misoprostol and Foley catheters are good methods for cervical ripening and the induction of labor, but the combination of the two methods does not increase their effectiveness and there seems to be no synergistic effects.
    Keywords: Misoprastol, Foley catheter, Labor induction, Cervical ripening, Prostaglandin E1, Bishop score, Delivery time, Cesarean section, Termination, Pregnancy}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال