جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "استان اصفهان" در نشریات گروه "پزشکی"
-
زمینه و هدف
یکی از معضلات اساسی جوامع، پدیده جرم و بزهکاری است که در اثر مسایل و مشکلات اجتماعی نظیر فقر، بیکاری، بحرانهای اقتصادی، دگرگونی در قوانین و الگوهای اجتماعی، تضعیف اعتقادات مذهبی و در کل برهمخوردن تعادل در نظم اجتماعی پدید میآید. ارتکاب جرایم مواد مخدر نیز متاثر از عوامل اجتماعی است، لذا بررسی اینگونه عوامل و ارایه راههای پیشگیری و رفع آن، حایز اهمیت بسیار است. هدف از اجرای این تحقیق، تبیین جرمشناختی جرایم مرتبط با مواد مخدر و عوامل اجتماعی موثر بر ارتکاب جرم در استان اصفهان میباشد.
مواد و روشهااین تحقیق به صورت پیمایشی انجام شده و جامعه آماری آن از بین زندانیان استان اصفهان است که به تعداد 135 نفر در زندانیان اعم از زن و مرد جهت پرکردن پرسشنامه در دسترس بودهاند. به طور دقیق تعداد 85 پرسشنامه به زندان مرکزی اصفهان (دستگرد) برای مردان توزیع گردید و نیز تعداد 50 عدد هم به زندان زنان تحویل داده شد. برای تبیین موضوع تحقیق بعد از تکمیل پرسشنامهها در بین جامعه آماری از طریق نرمافزار به واردنمودن اطلاعات و سپس، تجزیه و تحلیل اطلاعات اقدام گردید و با بهرهگیری از آزمونهای آماری همبستگی و تحلیل واریانس به تحلیل نتایج پرسشنامهها و فرضیات پرداخته شد.
ملاحظات اخلاقیدر نگارش پژوهش حاضر، ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانتداری رعایت شده است.
یافتههانتایج تحقیق نشان داد اکثریت مجرمان مواد مخدر استان اصفهان، در خانوادههای نابسامان که از پایگاه اقتصادی و اجتماعی متوسط به پایین برخوردار بودهاند، رشد پیدا کرده و همچنین، اکثریت مجرمان، دوستانی با سابقه ارتکاب جرایم مواد مخدر داشته و غالب آنها در حاشیه شهر و روستاها زندگی میکردهاند و میزان دسترسیشان به مواد مخدر زیاد بوده است.
نتیجهگیریعوامل اجتماعی از جمله خانواده نابسامان، دوستان ناباب و زندگی در حاشیه شهر و دسترسی آسان به مواد مخدر در گرایش افراد به سوی ارتکاب جرایم مواد مخدر نقش مهمی دارند. لازم است با اهتمام دولت (برای حمایت از خانوادههای آسیبپذیر)، و توجه ویژه به والدین (آموزش به آنها برای جامعهپذیرکردن فرزندان و کنترل صحیح بر معاشرت فرزندان با سایرین) و همکاری مسوولان آموزشی و فرهنگی و رسانههای جمعی، برای پیشگیری از وقوع چنین جرایمی در جامعه اقدام کرد.
کلید واژگان: جرم, مواد مخدر, عوامل اجتماعی, حاشیه نشینی, جرم شناختی, استان اصفهانBackground and AimOne of the most fundamental problems of societies is the phenomenon of crimes and offenses that arises as a result of social problems such as poverty, unemployment, economic and social crises, changes in laws and social patterns, weakening of religious beliefs and in general imbalance in the social order. Committing drug crimes is also affected by social factors, so it is very important to investigate such factors and provide ways to prevent them. The purpose of this research is the criminological explanation of drug-related crimes and social factors affecting crime in Isfahan province.
Materials and MethodsThis research was conducted as a survey research and its statistical population is among the prisoners of Isfahan province, 135 prisoners, both men and women, were available to fill the questionnaire. Specifically, 85 questionnaires were distributed to Isfahan Central Prison (Dastgerd) for men and 50 questionnaires were also delivered to women's prison. In order to clarify the subject of the research, after completing the questionnaires among the statistical population, information was entered and then the data was analyzed through the software, and the results of the questionnaires and hypotheses were analyzed using statistical tests of correlation and analysis of variance.
Ethical ConsiderationsIn order to organize this research, while observing the authenticity of the texts, honesty and fidelity have been observed.
FindingsThe results showed that the majority of drug offenders in Isfahan province grew up in poor families with moderate to low economic and social status. Also, the majority of criminals had friends with a history of drug crimes, and so the majority of them lived on the outskirts of cities and villages, and their access to drugs was high.
ConclusionSocial factors such as poor family, bad friends and living on the outskirts of the city and easy access to drugs play an important role in the tendency of people to commit drug crimes. It is necessary with the efforts of the government (to support vulnerable families), and special attention to parents (educating them to socialize their children and proper control over their children's association with others) and the cooperation of educational and cultural officials and the mass media to prevent the occurrence of such crimes in the society.
Keywords: Crime, Drugs, Social Factors, suburbanization, Criminology, Isfahan Province -
مقدمه
در مطالعات مختلف آلودگی ویروسی به عنوان یکی از دلایل سرطان پستان پیشنهاد شده است اما نتایج تحقیقاتی که ارتباط بین ویروس و سرطان را بحث نموده اند متناقض است. این مطالعه به منظور بررسی حضور ژنوم HPV16, 18 در نمونه های بافتی سرطان پستان در استان اصفهان انجام شد.
مواد و روش هابلوک های پارافینه از 40 بافت سرطانی و 20 بافت سالم پستان از زنان استان اصفهان تهیه شدند. پس از استخراجDNA و تکثیر با ژن خانه دار بتااکتین به منظور بررسی کیفیت DNA استخراج شده، نمونه های DNA باکیفیت مناسب برای بررسی حضور DNA ویروس HPV16, 18 با روش PCR و استفاده از پرایمرهای اختصاصی ویروس آزمایش شدند. داده ها با آزمون کرامر و نرم افزار SPSS16 تحلیل شدند.
یافته هاحضور DNA ویروس HPV16در 3 مورد از 40 نمونه توموری (5/%7) و DNA ویروس HPV18 در 8 مورد از 40 نمونه توموری (%20) مشاهده گردید. در هیچ یک از نمونه های شاهد DNA ویروسHPV16, 18 یافت نشد. مقدار ضریب همبستگی کرامر برای HPV16 برابر با 197/0 و سطح معنا داری 077/0 و مقدار ضریب همبستگی کرامر برای HPV18 برابر با 333/0 و سطح معنا داری 003/0 بود.
بحث و نتیجه گیریدر استان اصفهان بین ویروس HPV18 و سرطان پستان در زنان ارتباط معنادار وجود دارد ولی بین ویروس HPV16 و سرطان پستان در زنان ارتباط معناداری وجود ندارد. بنابراین، مطالعات بیشتری در مناطق دیگر برای مشخص کردن مکانیسم های پاتوفیزیولوژی در مورد ارتباط HPV16, 18 و سرطان پستان موردنیاز است.
کلید واژگان: سرطان پستان, ویروس پاپیلوما انسانی, واکنش زنجیره ای پلیمراز, استان اصفهانYafteh, Volume:22 Issue: 3, 2021, PP 84 -94BackgroundVarious studies proposed virus infection is to be a possible cause of human breast cancer. However, the data argue the association between virus and cancer are inconsistent. This study was conducted to detect whether HPV-DNA is present in tissue samples of breast cancer in Isfahan province.
Materials and MethodsParaffin embedded formalin fixed specimens were prepared from 40 breast tumor and 20 healthy tissues in women with breast cancer from Isfahan province. After DNA extraction and amplification of beta-actin housekeeping gene for evaluation of DNA purity, all DNA samples with appropriate purity were examined for detection of DNA-HPV by polymerase chain reaction (PCR) using virus specific primers. Data was analyzed with Cramer test using SPSS16.0 software.
ResultPresence of DNA-HPV 16 in 3 out of 40 cases (5.7%) and DNA-HPV18 in 8 out of 40 (20%) cases of breast cancer samples was observed and DNA-HPV18. DNA-HPV 16 and 18 were detected in none of the 20 control samples. Statistically, Cramerʹs index for HPV16 infection was 0.197 and Sig=0.077 in cancer samples, and Cramerʹs index for HPV18 infection was 0.333 and Sig=0.003 in cancer samples.
ConclusionTherefore, in Isfahan province, HPV18 is meaningful associated with breast cancer in women and HPV16 is not meaningful associated with breast cancer in women. Further studies in other regions are needed to clarify the underlying pathophysiological mechanisms behind the association of HPV16, 18 infection and breast cancer
Keywords: Breast cancer, Human Papilloma virus, PCR -
مقدمه
بررسی وضعیت سلامت مناطق مختلف ایران، گامی مهم در جهت تخصیص بهینه ی منابع سلامت میان مناطق مختلف کشور است. هدف مطالعه ی حاضر، تعیین درجه ی برخورداری و میزان نابرابری در توزیع امکانات سلامت میان شهرستان های استان اصفهان طی برنامه پنجم توسعه بود.
روش کاربراین اساس، نخست با روش تاپسیس، درجات برخورداری از امکانات سلامت محاسبه و سپس با بهره گیری از شاخص ضریب جینی، نحوه ی توزیع آن ها میان 23 شهرستان استان اصفهان طی سال های 94-1390 (برنامه ی پنجم توسعه) تعیین گردید. داده های این پژوهش از سال نامه های آماری استان در بازه ی زمانی تحت مطالعه استخراج گردید.
یافته هانتایج مطالعه ی حاضر نشان داد که شهرستان های استان اصفهان درجه ی برخوراری یک سانی ندارند. روند کلی ضریب جینی برخورداری از امکانات سلامت طی برنامه ی پنجم توسعه سیر صعودی داشته است. بر اساس ضرایب جینی محاسباتی، نابرابری در توزیع امکانات سلامت در سال پایانی نسبت به سال ابتدایی برنامه، تقریبا 38درصد افزایش داشته؛ به طوری که در سال ابتدایی برنامه، ضریب جینی برابر 255/0 بوده و در سال 1394 به 353/0 تغییر یافته است.
نتیجه گیریافزایش نابرابری در توزیع امکانات سلامت، به نفع شهرستان های بیشتر برخوردار و به ضرر شهرستان های کمتر برخوردار، حاکی از آن است که رفاه شهرستان های کمتر برخوردار در مقایسه با شهرستان های بیشتر برخوردار طی برنامه ی پنجم توسعه کاهش یافته است. با توجه به تشدید نابرابری، به ویژه در سال پایانی برنامه، جبران این نابرابری ها می تواند در دستور کار برنامه ریزان سلامت استان قرار گیرد.
کلید واژگان: استان اصفهان, توزیع امکانات سلامت, روش تاپسیس, ضریب جینیBackgroundThe study of the health status in different regions of Iran is a basic step toward the optimal allocation of health resources to different regions. This study tried to determine the enjoyment level and equality in the distribution of health facilities in the counties of Isfahan province during the 5th development plan of Iran.
MethodsFirst, the enjoyment level of Isfahan counties was determined using the TOPSIS method. Then, the distribution of health facilities was evaluated for 23 counties during 2011 - 2015. The data used in this study were obtained from the statistical yearbook of Isfahan.
ResultsThe counties of Isfahan province were not homogenous in terms of enjoyment level. The overall trend of the Gini coefficient was upward during the study period. The inequality in the distribution of health facilities increased by 38% from the beginning year of the plan to the last year of the study period so that the Gini coefficient was 0.255 in the first year of the plan and 0.353 in 2015.
ConclusionsThe increased inequality in the distribution of health facilities indicated that the welfare of less-favored counties decreased compared to more developed counties during the fifth development plan. Hence, due to the intensification of inequality, especially in the final year of the plan, compensation for these inequalities can be put on the agenda of provincial health planners.
Keywords: Isfahan Province, Distribution of Health Facilities, Gini Coefficient, TOPSIS Method -
مقدمهمدیریت کیفیت جامع رویکردی است که بر مبنای آن، مدیریت سازمان با مشارکت تمامی کارکنان و برای رضایت متقاضیان به بهبود دائمی فرایندها می پردازد، ولی محققان قبل از پیاده سازی این امر مهم، امکان سنجی، ارزیابی و تجزیه و تحلیل پتانسیل استقرار آن را بر اساس تحقیق و مطالعه پیشنهاد می کنند.روشاین پژوهش از نوع کاربردی است و با هدف بررسی میزان آمادگی جمعیت هلال احمر استان اصفهان برای استقرار مدیریت کیفیت جامع با بهره گیری از اطلاعات مدیران و کارکنان با طراحی و توزیع پرسشنامه انجام شده است. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، اطلاعات کسب شده در نرم افزار SPSS نسخه 25 تجزیه و تحلیل شد.یافته هابرای پرداختن به موضوع، از 6 متغیر سیستمی همچون مشارکت گروهی و تیم محوری، آموزشی، مسئولیت پذیری و خدمت رسانی، مدیریتی و عوامل فیزیکی، ساختاری و قانونی استفاده شد که پس از تجزیه و تحلیل داده ها میزان آمادگی جمعیت هلال احمر استان اصفهان در هر یک از متغیرهای پژوهش پایین تر از سطح متوسط برآورد گردید.نتیجه گیریجمعیت هلال احمراستان اصفهان برای استقرار مدیریت کیفیت جامع آمادگی لازم را ندارد. به منظور پیاده سازی مدیریت کیفیت جامع بهتر است اولویت توجه به عوامل ساختاری، فیزیکی، قانونی و فنی و همچنین کیفیت خدمات ارائه شده باشد.کلید واژگان: سیستم مدیریت کیفیت جامع, جمعیت هلال احمر, استان اصفهانBackgroundTotal quality management is an approach that the organizations management addresses the improvement of processes continually with the participation of all employees and satisfaction of the applicants. However, researchers suggest feasibility, assessment, and analysis of the potential for its deployment based on researches before implementing.MethodThis applied study aims to investigate the preparedness of the Red Crescent Society in Isfahan province in order to establish a total quality management by using information from managers and staff. Data collected and analyzed by using the designed questionnaire and SPSS-25 software. Findings: Six system variables were used such as group participation and team orientation, training, responsibility and service, managerial support and physical, structural, and legal factors. After analyzing the data, it is shown that the preparedness of Red Crescent Society in Isfahan province was lower than the average level in each variable.ConclusionThe results showed that Red Crescent Society in Isfahan province is still not ready for deploying the total quality management. Therefore, in order to implement the total quality management, priority should be given to the structural, physical, legal, and technical factors as well as the quality of services provided.Keywords: total quality management system, Red Crescent Society, Isfahan province
-
مقدمهحوادث رانندگی درایران ازلحاظ تعدادقربانیان، دومین عامل مرگ ومیر محسوب میشود. باتوجه به اهمیت وبارناشی از تصادفات رانندگی لازم است تاباترسیم و تحلیل وضعیت موجود بستر اطلاعاتی مناسبی برای پیشگیری و کنترل سوانح جاده ای فراهم شود از طرفی با توجه به اینکه استان اصفهان به دلیل داشتن جاذبه های گردشگری و واقع شدن در شاهراه مواصلاتی اصلی کشور و با جابه جایی روزانه 40 میلیون تن بار و 30 هزار مسافر سهم ده درصد کل حمل و نقل کشور را دارا می باشد و یکی از مسیرهای پر ترافیک به شمار می رود و همین امر باعث افزایش سوانح جاده ای دراین استان شده است. لذا مطالعه حاضربا هدف بررسی اپیدمیولوژی حوادث رانندگی منجربه مرگ در استان اصفهان درسال1391انجام شده است.موادوروش هادراین مطالعه مقطعی-تحلیلی، ازکلیه ی اطلاعات مربوط به مرگ ناشی از سوانح ترافیکی استان اصفهان درسال1391که توسط سازمان پزشکی قانونی کشور گزارش شد، استفاده شد. برای مقایسه ی فراوانی تصادفات رانندگی منجر به فوت درماه ها و ساعت های مختلف درجاده های برون شهری، در مخرج کسر، از برآورد تعداد کل ترددها در 46 محور استان اصفهان استفاده نمودیم. کلیه ی اطلاعات دریافتی، ابتدا کنترل و سپس با استفاده از نرم افزار آماری Stata 11 مورد تجزیه و تحلیل از نظر متغیرهای اپیدمیولوژیک قرار گرفت. همچنین رابطه ی بین برخی متغیرهای موثر بر روی تصادف با آزمونهای آماری سنجیده شد.نتایجمیزان بروز خام ومیزان بروز استاندارد شده سنی به ترتیب 4/24 و 3/24 درصد هزار نفر بود. اغلب متوفیان حوادث مورد مطالعه مذکر (79/98درصد) و در سنین 44-15 سال بودند. میزان بروز تصادفات درمحورهای برون شهری براساس کل تعداد ترددهای وسایل نقلیه در محورهای برون شهری استان محاسبه شد، که بیشترین میزان مربوط به ماه شهریورودرساعت6 صبح می باشد. محل تصادف 50/38درصدازمرگ و میر در تصادفات برون شهری بود. مرگ اکثر افراد به علت ضربه به سر (48/02درصد) بوده است. رابطه معناداری بین محل تصادف ومحل فوت ونیزبین نوع خودرو مورد استفاده و نحوه وقوع تصادف مشاهده شد.نتیجه گیریباتوجه به نتایج حاصل ازاین مطالعه تصادفات منجربه مرگ بیشتر در جنس مذکر، سنین 44-15 سال، تحصیلات پایین، ماه های شهر یوروتیر رخ داده است. با توجه به این مطلب که ضربه به سر علت بیش از 40 درصد متوفیان را تشکیل می داد، اقدامات پیشگیرانه و برنامه ریزی های مناسب در جهت کاهش مرگ ناشی از تصادفات، افزیش ایمنی جاده ها و راه ها بخصوص محورهای برون شهری ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: حوادث جاده ای, استان اصفهان, اپیدمیولوژیRoad traffic accidents accidents in Iran due to high frequency of their victims are the second cause of mortality. Considering the burden of road traffic accidents, it is necessary to provide a proper information setting for decision makers with analysis of current data in order to prevent and control road traffic accidents. Esfahan province is considered as one of the main roads with high traffic because of its touristic attractions and also its location in the in the country main traffic roads. Esfehan has 10 percent share of total transportation in country with daily transferring of more than 40 million ton cargo and 30 thousand passengers. Therefore, Esfahan province is considered as one of the high traffic ways in which the road accidents occur increasingly. This research is accomplished to investigate the epidemiology of fatal driving accidents in Esfahan province in 2012.Materials And MethodsIn this cross-sectional study, all data of deaths following Isfahan traffic accident injuries in 2012 reported by forensic medicine organization were used. All received information first were controlled and then using Stata 11 were analyzed in terms of epidemiological variables. Relations of some effective variables on accident were also evaluated by statistical tests.ResultsRaw andage standardized incidence were 24.4 and 24.3 in 100000 person, respectively. Most of the studied subjects were male (79.98%) and between the ages of 15-44. suburbanaccident rate was also calculated based on the total number of vehicle transits in suburban roads that most of them happened in 6:00 AM and September.accoring to the location of accident 50.38% of them occurred in suburban roads. Cause of death in most of the accidents head injury (48.02). there was statistically Significant relation between crash site, vehicle type and the way of accident occurrence.
The study results indicate that accidents resulting in death most occurred in low educated males, between the ages of 15-44years and in July and September. Since more than 40 % of deaths was due to head injury, preventive measures and proper planning is necessary to decrease the deaths caused by accidents and increase the road safety especially in suburban roads.Keywords: Road accidents, Isfahan province, Epidemi -
مقدمهگرچه پیر شدن جمعیت از نتایج مثبت توسعه به شمار می آید، ولی اگر برای مواجهه با آن آماده نباشیم، عوارض و پیامدهای منفی بسیاری در پی خواهد داشت. بر همین اساس، مطالعه حاضر با هدف تعیین شاخص های سلامت سالمندان استان اصفهان به منظور بهره برداری در طراحی برنامه ها انجام شد.روش هانوع مطالعه، توصیفی از نوع مقطعی و روش نمونه گیری طبقه بندی خوشه ایتصادفی با حجم نمونه 4321 بود. اطلاعات بر اساس پرسش نامه های 36 سوالی (36SF یا Short form 36 health survey) استاندارد، سبک زندگی سالم در سالمندان ایرانی و وضعیت سلامت با روایی و پایایی مورد تایید جمع آوری گردید. اطلاعات توسط نرم افزار SPSS و به کمک روش های آمار توصیفی و t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هاسالمندان در مطالعه حاضر 5/78 درصد بیمار بوده که اختلال خواب 8/62 درصد، فشار خون بالا 1/44 درصد و فراموشکاری 6/43 درصد بالاترین درصد بیماری ها را به خود اختصاص داد. از نظر سبک و کیفیت زندگی به ترتیب با میانگین نمرات 5/143 و 58 وضعیت مردان بهتر از زنان بود.نتیجه گیریبا توجه به اطلاعات حاصل از جمله شیوع بالای بیماری های مزمن، توجه ویژه سیاستگذاران برای این گروه سنی و ادامه مراقبت های بهداشتی به طور جدی تر ضرورت دارد. همچنین، با توجه به این که وضعیت سبک و کیفیت زندگی سالمندان از سطح متوسط بالاتر است، از این رو، برنامه ریزی جامع و دقیق تر در خصوص آموزش شیوه های زندگی سالم و مراقبت های بهداشتی درمانی می تواند در ارتقای سبک و کیفیت زندگی سالمندان و سلامت آن ها موثر باشد.کلید واژگان: شاخص های سلامت, سالمند, استان اصفهانBackgroundAlthough aging population is a positive result of development, many negative consequences may occur if policy makers are not prepared for the related changes. Therefore, the researchers decided to determine the health status indices in Isfahan elderly for future interventions.MethodsThis descriptive, cross-sectional study was conducted on 4321 individuals. The subjects were selected through random stratified multistage cluster sampling. Data were collected using the 36-item Short Form Health Survey (SF-36) and Iranian Elderly Lifestyle and Health Status Questionnaire with approved reliability and validity. The data were analyzed using descriptive statistics and t-test in SPSS software.
Findings: In the present study, 78.5% of the subjects had a chronic disease; 62.8%, 44.1%, and 43.6% sleep disorders, hypertension, and forgetfulness, respectively. With mean scores of 143.5 and 58 in healthy lifestyle and quality of life (QOL), respectively, men had a better health status compared with women.ConclusionChronic diseases are prevalent among the elderly. Therefore, policy makers should pay more attention to the health demands of this age group. In addition, the lifestyle and QOL scores of the elderly was higher than average; thus, more comprehensive and detailed healthy lifestyle education and health care programs can improve their QOL and health status.Keywords: Health indices, Elderly, Isfahan province -
زمینه و هدفورود عوامل آلاینده ناشی از فعالیت های طبیعی و انسانی به محیط یکی از مهمترین مسائل رو در روی جوامع امروزی است.هدفپژوهش حاضر از مطالعات آزمایشگاهی، میدانی و مرور منابع بهره برده است. این مقاله با هدف تعیین غلظت فلزات سنگین (کادمیوم، مس، منگنز، نیکل، سرب و روی) در رسوبات رودخانه زاینده رود و مقایسه آنها در ایستگاه ها و فصول مختلف از اوایل مهر ماه 1393 تا اواخر شهریور ماه 1394 انجام شده است.روش کارجهت تعیین غلظت فلزات سنگین از تکنیک ICP-AES توسط دستگاه جذب اتمی استفاده شد و سپس با نرم افزارهای آماری و شاخص مولر به بررسی میزان آلایندگی فلزات پرداخته شد. حوضه آبخیز زاینده رود در طول جغرافیایی 50 درجه و 2 دقیقه تا 53 درجه و 24 دقیقه شرقی و عرض 31 درجه و 12 دقیقه تا 33 درجه و 42 دقیقه شمالی قرار دارد.یافته هانتایج حاکی از میزان بالای غلظت کادمیوم در ایستگاه پل وحید در فصل تابستان با مقدار 0.0081±0.95، میلی گرم بر کیلوگرم وزن خشک است که از استاندارد کیفیت رسوب کانادا و نیویورک بالاتر است. شاخص مولر نیز میزان کادمیوم در پل وحید را در وضعیت آلودگی متوسط، نشان داد.نتیجه گیرینتایج حاکی از میزان بالای غلظت کادمیوم و بیشتر از استاندادهای جهانی به دلیل صنایع آبکاری و فعالیت های کشاورزی در ایستگاهای بالادست است. میزان بالای منگنز در پل چوم و سرب در ورزنه نیز بیشتر به فعالیت های کشاورزی مربوط است. به طور کلی ایستگاه پل وحید نسبت به سایر ایستگاه ها وضعیت نامناسب تری دارد.کلید واژگان: آلودگی, استان اصفهان, دستگاه جذب اتمیBackground And ObjectiveEmission of pollutants caused by natural and human activities on the environment is one of the most important issues in today's society.ObjectiveThis study was based on laboratory studies, field and review of the literature. The aim of this study to determine the concentration of heavy metals (cadmium, copper, manganese, nickel, lead and zinc) in the sediment of Zayandehrood river sediments and comparing them at different stations and various seasons from early October 2014 until late September 2015.Materials and MethodsICP-AES techniques were used to determine the concentrations of heavy metals by atomic absorption spectrophotometer and then the emissions of metals evaluated with statistical software and Mueller indicator. Zayanderood basin is located in 50° 2´ to 53° 24´ east longitude and 31° 12´ to 33° 42´ north latitude.ResultsThe results showed high levels of cadmium concentration in Vahid Bridge station in the summer with the amount of 0.0081 ± 0.95, milligrams per kilogram of dry weight that is higher than Canada and New York sediment quality standard.ConclusionThe results showed high levels of cadmium and further concentration of global standards for electroplating industry and agricultural activities in upstream stations. High levels of manganese and lead in Chum Bridge and Varzaneh are related to agricultural activities mainly. Generally, Vahid Bridge station has more unsuitable situation than the other stations.Keywords: pollution, Isfahan province, atomic absorption spectrophotometer
-
مقدمهیکی از بیماری های شایعی که امروزه عامل مهم مرگ و میر بوده و از نظر جغرافیای سلامت حائز اهمیت است، سرطان معده می باشد. این بیماری پراکندگی یکسانی در سراسر جهان ندارد و بیشتر در مناطق جنوب شرقی آسیا دیده می شود. سبک زندگی و آلودگی های محیطی از عوامل بروز این بیماری محسوب می شود. هدف از انجام این مطالعه، بررسی ارتباط بین نیترات آب آشامیدنی و شیوع سرطان معده در استان اصفهان بوده است.روش هادر مطالعه حاضر از داده های مربوط به بیماران مبتلا به سرطان معده و نیترات آب آشامیدنی استفاده شده است. تهیه نقشه پهنه بندی اطلاعات با نرم افزار GIS و تحلیل آماری آنها با نرم افزارهای SPSS و EXCEL انجام شده است.یافته هاکانون های اصلی بیماری در استان به ترتیب شهرستان های فریدن، سمیرم و فریدون شهر می باشد که مقایسه این کانون ها با غلظت نیترات آب آشامیدنی (مناطقی که نیترات بین 45- 20 میلی گرم در لیتر) نشان داد که این مناطق بر هم مطابق هستند ( با ضریب همبستگی 42%=r و 05/0= p ). این بیماری در مردان و عمدتا افراد بالای 75 سال شیوع بیشتری داشته است.نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده، ارتباط معنی داری بین غلظت نیترات آب آشامیدنی و شیوع سرطان معده در مناطق مورد مطالعه وجود داشته است.کلید واژگان: سرطان معده, نیترات, آب آشامیدنی, استان اصفهانBackgroundMedical geography is one of the sciences that geography topics related to health and disease using quantitative and qualitative methods is studied cartography, statistical analysis, one of the diseases that are prevalent today gastric cancer.
This disease worldwide, and more equal distribution in Southeast Asia can be seen, the rate of future generations of immigrants to learn the risk increases that may be due to the impact of environmental pollution on the incidence of this disease. The need for special attention to environmental causes increased prevalence of disease in the world, especially Iran confirmed.MethodsIn this study, two types of patients with gastric cancer and nitrate in drinking water is used,for Mapping information for mapping and GIS software was used to analyze the statistical software SPSS and EXCEL.
Findings: The main focus of the city in the province of Frieden, the city Semirom and Ferydonshahr. The comparison of these centers are centers of nitrate in drinking water (nitrate areas between 45 to 20 Mg/l) showed These areas are based on the correlation and regression coefficients are positive, with R =42% and P = 0.05 , respectively. The disease is more prevalent in people over 75 years and men.ConclusionAccording to the results obtained in this study and studies Nitrate in drinking water can cause an increased risk of gastric cancer, especially in the older people.Keywords: Gastric Cancer, Geography, Medicine, Drinking Water Nitrate, Isfahan Province -
زمینه و اهدافدرمان های رایج پادزیستی که برای موارد مسمومیت های غذایی ایجاد شده در اثر اشریشیا کلی، استفاده می شوند هزینه بر و کم اثر هستند. این بررسی به منظور تشخیص و بررسی الگوی مقاومت پادزیستی باکتری اشریشیا کلی جدا شده از گوشت مرغ توزیع شده در استان اصفهان، انجام شد.مواد و روش کار220 نمونه گوشت مرغ از مراکز فروش استان اصفهان جمع آوری شد. نمونه ها ابتدا کشت داده شدند و از کلنی های تیپیک که نشان دهنده اشریشیا کلی بودند، DNA استخراج گردید و واکنش PCR برای ردیابی ژن های کد کننده مقاومت پادزیستی، استفاده شد. در پایان الگوی مقاومت پادزیستی به روش دیسک گذاری ساده بررسی شد.یافته هادر کل 20/45% از نمونه ها آلوده به باکتری اشریشیاکلی بودند. ایزوله های باکتریایی بیشترین مقاومت را به پادزیست های جنتامایسین (84/44%)، آمپی سیلین (80%)، سیپروفلوکسازین (77/77%)، انروفلوکسازین (66/66%) و اریترومایسین (22/62%) داشتند. ژن های کد کننده مقاومت علیه پادزیست های جنتامایسین (aac(3)-IV)، سولفونامید (sul1) و آمپی سیلین (CITM) به ترتیب با فراوانی 88/88%، 86/66% و 84/44%، بیشترین فراوان ترین موارد ردیابی شده بودند.نتیجه گیریعلی رغم میزان آلودگی بالای نمونه های گوشت مرغ به اشریشیا کلی، اکثر جدایه ها مقاومت بالایی به پادزیست های معمول داشتند. پخت کامل گوشت و جلوگیری از تجویز بی رویه پادزیست ها از بروز مسمومیت های غذایی ناشی از اشرشیاکلی های مقاوم جلوگیری می کنند.
کلید واژگان: خصوصیات مقاومت آنتی بیوتیکی, اشریشیا کلی, گوشت مرغ, استان اصفهانPrevalence of Antibiotic Resistance in Escherichia coli Isolated from Poultry Meat Supply in IsfahanBackground And AimUnfortunately، conventional antibiotic therapies which were used for cases of food poisoning caused by Escherichia coli are costly and ineffective. This study was carried out in order to detection and investigates the antibiotic resistance pattern of Escherichia coli isolated from chicken meat distributed in Isfahan province.Materials And Methods220 chicken meat samples were collected from shopping centers in Isfahan province. Samples were initially cultured and genomic DNA was extracted from the typical colonies that indicate the presence of Escherichia coli and polymerase chain reaction for diagnosis and detection of genes encoding resistance to antibiotics was used. Finally، the antibiotic resistance pattern was studied using the simple disk diffusion method.ResultsTotally، 20. 45% of samples were contaminated with Escherichia coli. Bacterial isolates has the highest antibiotic resistance to gentamicin (84. 44%)، ampicilin (80%)، ciprofloxacin (77. 77%)، enrofloxacin (66. 66%) and erythromycin (22. 62%). The genes encoding resistance against gentamicin (aac(3) -IV)، sulfonamide (sul1) and ampicillin (CITM) with incidence rate of 88. 88%، 86. 66% and 84. 44% had the highest frequencies، respectively.ConclusionsDespite the high contamination rate of chicken meat with Escherichia coli، majority of isolates had high resistance to common antibiotics. Complete cooking of meat and avoid indiscriminate prescribing of antibiotics، preventing the occurrence of food poisoning due to resistant Escherichia coli.Keywords: Antibiotic resistance properties, Escherichia coli, chicken meat, Isfahan province -
زمینه و هدفآلودگی محصولات کشاورزی به فلزات سنگین ناشی از وجود این آلودگی ها در خاک و هوا خطری جدی برای کیفیت و امنیت این محصولات به شمار می رود. کادمیوم و سرب هر دو اثرات سرطان زایی از خود نشان داده اند. هدف از این مطالعه، میزان سرب و کادمیوم در برخی از محصولات کشاورزی استان اصفهان است.روش بررسیدر طول دو فصل بهار و تابستان، 80 نمونه از 4 نوع محصول (از هر محصول 20 نمونه) به طور تصادفی از اراضی کشاورزی برخی از مناطق استان اصفهان برداشت گردید. پس از آماده سازی، میزان سرب و کادمیوم توسط دستگاه جذب اتمی تعیین شد.یافته هامیانگین غلظت سرب و کادمیوم در محصولات نمونه برداری شده با یکدیگر متفاوت بود. به طوری که اختلاف میان غلظت سرب در چغندرلبویی با پیاز و کلم معنی دار بود (05/p<0) و اختلاف میان غلظت سرب در چغندرلبویی با کاهو معنی دار نبود (05/p>0). مقایسه میانگین ها بیانگر این بود که تنها میان غلظت کادمیوم چغندر با کلم و چغندر با پیاز اختلاف معنی دار وجود دارد (001/p<0). نتایج نشان داد که مقدار سرب و کادمیوم در اکثر محصولات بیشتر از محدود استاندارد ارایه شده توسط ایران (بیشینه رواداری سرب برای کاهو، کلم، چغندر و پیاز به ترتیب 0/3،0/2، mg/Kg dry weight، 0/1، 0/1 و برای کادمیوم به ترتیب برابر 0/1، mg/Kg dry weight، 0/05، 0/05، 0/05 است)و نیز FAO-WHO است.نتیجه گیرینتایج این تحقیق نشان میدهد اغلب محصولات نمونه برداری شده در این تحقیق دارای دو فلز سنگین سرب و کادمیوم بیش از حد مجاز و استاندارد هستند. با این حال، مقدار تخمینی جذب شده هر عنصر (EDI) محصول نشان داد که به جز سرب در کاهو، سایر محصولات دارای EDI کمتری نسبت به میزان دریافت قابل تحمل روزانه موقتی (PTDI) که از طرف موسسه استاندارد ایران گزارش شده، هستند. برای فهم بهتر و مدیریت بهینه و جلوگیری از آلودگی بیشتر، مطالعه منشا عناصر سنگین و تعیین مقادیر آنها در خاک، آب و گرد و غبار این منطقه توصیه می شود.
کلید واژگان: فلزات سنگین, محصولات کشاورزی, استان اصفهانBackground And ObjectiveThe contamination of agricultural crops with heavy metals due to soil and atmospheric contamination is a potential threat for their quality and their safety. Heavy metals such as Cd and Pb have been reported for their carcinogenic effects. The aim of this study was to investigate the lead and cadmium concentration in some of crops grown in Isfahan province, Iran.Materials And MethodsDuring two seasons (spring and summer), 80 samples of four different crops (20 samples from each crop) were randomly harvested from some of the agricultural lands of Isfahan province. After sample preparation, lead and cadmium contents were determined by atomic absorption spectrometry.ResultsThe average concentration of Pb and Cd were different in different crops. A significant difference (p<0.05) was observed between mean concentration of lead in beetroot with onion and also cabbage whereas no significant difference was observed for lead between beetroot and lettuce (p>0.05). Means comparison showed a significant difference for cadmium between beetroot and cabbage and also beetroot and onion (p<0.001). Results showed that the concentration of Pb and Cd in most of the samples was higher than the standard limits reported by Iran (maximum tolerance of heavy metal in lettuce, cabbage, rootbeet and onion is 0.2, 0.3, 0.1, and 0.1 for lead and 0.1, 0.05, 0.05 and 0.05 UNIT for cadmium respectively) and FAO-WHO.ConclusionThe findings of this study indicated that although most of the sampling plants were contaminated with lead and cadmium, the estimated daily intake of each metal (EDI) showed that except lead in lettuce, other crops have EDI below the provisional tolerable daily intake (PTDI) recommended by the Institute of Standards and Industrial Research of Iran. In order to better management, preventing pollution and also finding the origin of elements, analyzing heavy metals content in soil, water, and dust of this region is recommended.Keywords: Heavy metals, Agricultural crops, Isfahan province -
زمینه و اهدافشناسایی فلور لاکتیکی طبیعی پنیرهای سنتی اولین گام در جهت توسعه آغازگرهایی است که در تولید پنیرهای صنعتی به کار می روند تا با استفاده از این آغازگرها ضمن حفظ منابع ژنتیکی بومی، فرآورده های صنعتی با بافت یکنواخت و دارای خصوصیات عطری و طعمی گسترده تر تولید گردد. شناسایی گونه های لاکتوباسیلوس جداسازی شده از پنیرهای سنتی استان آذربایجان غربی هدف مطالعه حاضر می باشد.مواد و روش کارتعداد 24 نمونه از هشت نوع پنیر سنتی موجود در استان آذربایجان غربی (شامل پنیرهای کوزه ارومیه، بوکان، مهاباد، سردشت و ماکو، پنیر تازه ارومیه (شال)، پنیر لیقوان و پنیر شور) تهیه شد، شناسایی و جداسازی گونه های لاکتوباسیلوس از پنیرهای مورد مطالعه متعاقب آماده سازی های لازم با استفاده از محیط کشت اختصاصی (MRS براث) صورت پذیرفت.یافته هادر پژوهش حاضر از نمونه های پنیر سنتی موجود در استان آذربایجان غربی 118 جدایه لاکتوباسیلوس شناسایی شد که لاکتوباسیلوس پلانتاروم، لاکتوباسیلوس کازئی و لاکتوباسیلوس آگیلیس از گروه لاکتوباسیلوس های هتروفرمنتاتیو اختیاری به ترتیب 28 جدایه (24%)، 24 جدایه (20%) و 21 جدایه (18%) و لاکتوباسیلوس دلبروکی، لاکتوباسیلوس هلوتیکوس و لاکتوباسیلوس سالواریوس از گروه لاکتوباسیلوس های هموفرمنتاتیو اجباری به ترتیب 25 جدایه (21%)، 16 جدایه (14%) و 4 جدایه (3%) لاکتوباسیلوس های شناسایی شده را تشکیل دادند.نتیجه گیریبر اساس یافته ها این مطالعه طی تولید صنعتی جهت دستیابی به خصوصیات منحصر به فرد پنیرهای سنتی می توان از کشت مخلوط استارتری گونه های لاکتوباسیلوس شناسایی شده فوق بهره جست.
کلید واژگان: پنیر های سنتی, لاکتوباسیلوس, ناجور تخمیر (هتروفرمانتاتیو), استان اصفهانBackground And AimIdentification of lactic acid bacteria of traditional cheeses is the first step of developing new starters in order to protect from national genetical resources and to product industrial cheese with desirable texture and organoleptic characteristics same as traditional cheeses.Materials And MethodsAfter traditional cheeses collection (24 samples of 8 different traditional cheeses from West Azerbaijan), identification of Lactobacillus species was performed using a specific culture (MRS broth).ResultsIn present study, from a total of 118 isolates of lactobacilli were determined. Lactobacillus plantarum (24%), Lactobacillus casei (20%) and Lactobacillus agillis (18%) from facultative heterofermentative Lactobacilli and Lactobacillus delbrueckii (21%), Lactobacillus helveticus (14%) and Lactobacillus salvariu s (3%) from obligative homofermentative Lactobacilli were found to be more dominant species.ConclusionsSo for achievement to organoleptic characteristics of traditional cheeses in industrial productions, mixed starters including dominant Lactobacillus species identified in cheeses can be employed.Keywords: C. perfringens, Toxins, Broilers, PCR -
زمینه و هدفهدف این مطالعه تعیین میزان بقای کوتاه مدت بیماران پذیرش شده در بیمارستان با انفارکتوس قلبی حاد درشهرستان های اصفهان و نجف آباد براساس جنس می باشد.روش کاراطلاعات تمامی بیماران که به علت انفارکتوس قلبی حاد در طی سال های 1378 تا 1387 در شهرستان های اصفهان و نجف آباد در بیمارستان بستری شده بودند، توسط پرستاران آموزش دیده واحد سورویلانس(=Surveillance پایش) مرکز تحقیقات گرد آوری شد. با استفاده از این اطلاعات و روش مخاطره نسبی کاکس (Cox proportional hazard method)، روش کاپلان مایر((Kaplan-Meier و آزمون لگ رنک(log Rank test)، میزان بقای بیماران برحسب جنس در زیر گروه های مختلف تعیین و مقایسه گردید.یافته هامیزان بقای کوتاه مدت 28 روزه در پی رخداد انفارکتوس قلبی حاد به طور کلی 9/90% می باشد. اختلاف آماری معنی داری در میزان بقای کلی بین زنان و مردان مشاهده شد (به ترتیب7/86% در مقابل 5/92%) 0.001 < ((p همچنین میزان بقا با افزایش سن، کاهش و با مصرف ترمبولیتیک ها (Thrombolytics)، افزایش معنی داری پیدا می کند.نتیجه گیریمیزان بقا در زنان ایرانی مبتلا به انفارکتوس حاد قلبی کمتر از مردان می باشد و با افزایش سن کاهش می یابد. بنابراین توصیه می شود که پزشکان توجه بیشتری به بیمارانی که در خطر بیشتر مرگ و میر می باشند خصوصا، زنان و افراد مسن مبتلا به انفارکتوس حاد داشته باشند.
کلید واژگان: انفارکتوس قلبی حاد, بقای کوتاه مدت, کاپلان مایر, استان اصفهانBackgroundThe purpose of this study is detecting short-term survival of all hospitalized patients with acute myocardial infarction in Isfahan and Najaf Abad based on sex.MethodsThe data of all patients who were hospitalized with acute myocardial infarction between 1378 to 1387 in Isfahan and Najaf Abad were collected by trained nurses of the surveillance department in a research center. Using these information and Cox proportional hazard method, Kaplan-Meier method and log Rank test, the survival by sex in different subgroups of patients, was determined and compared between two sexes.ResultsShort-term 28 days survival following the occurrence of acute myocardial infarction is 90.9%. A significant difference was seen between overall women and men survival (Respectively, 86.7% vs. 92.5% p<0.001). It decreases significantly with increasing age and increases with thrombolytic use.ConclusionThe survival rate of acute myocardial infarction in Iranian women is less than men. Physicians should pay more attention to the treatment and care of patients at higher risk of mortality, especially women and older patients.Keywords: Acute myocardial infarction, Short, term survival, Kaplan, Meier, Isfahan -
مقدمهسایتومگالوویروس یکی از شایع ترین عوامل ایجاد کننده ی ناهنجاری های مادرزادی مانند کری و عقب ماندگی ذهنی است. شیوع این ویروس در جمعیت ها و سنین مختلف متفاوت می باشد. در این مطالعه بر آن شدیم تا شیوع سایتومگالوویروس و عوامل موثر بر آن را در استان اصفهان جهت ارائه ی راهکارهای موثر تعیین کنیم.روش هابر روی 595 نمونه ی سرم که به صورت خوشه ایاز گروه های سنی مختلف انتخاب شده بود آزمایش Anti cmv IgG توسط روش ELISA انجام شد.یافته هااز 595 نمونه ی سرم بررسی شده 586 مورد مثبت و 9 مورد از نظر آنتی بادی منفی بود و در کل شیوع سایتومگالوویروس 2/98 درصد گزارش شد. در ضمن شیوع سرمی آنتی بادی سایتومگالوویروس بر حسب سطح تحصیلات، تعداد افراد خانوار، جنسیت، محل سکونت و وضعیت تاهل تفاوت معنی داری نداشت.نتیجه گیرینتایج حاکی از آن بود که مانند سایر کشورهای در حال توسعه اکثر افراد قبل از سن بلوغ با ویروس آلوده شده اند و رابطه ی جنسی نقش چندانی در انتقال عفونت ندارد. بنابراین انجام ازمایشات بدو تولد از جمله PCR ادرار از نظر عفونت CMV (Cytomegalovirus) و یا انجام آزمایش های شنوایی مکرر و سپس انجام PCR در صورت اختلال شنوایی معقول است. همچنین توصیه می شود احتیاط لازم در زمینه ی تزریق خون اشعه دیده در بیماران مبتلا به نقص ایمنی و نوزادان نارس انجام شود.
کلید واژگان: عفونت سایتومگالوویروس, سرواپیدمیولوژی, عفونت مادرزادی, استان اصفهانBackgroundHuman cytomegalovirus (HCMV) is one of the commonest agents that cause congenital malformation such as mental retardation and deafness. Seroprevalence of HCMV varies in different populations and age groups. This study tried to determine the seroprevalence and contributory factors of CMV in order to develop successful strategies for HCMV diseases prevention.MethodsWe examined 595 serum samples from different age groups for the presence of IgG antibodies against HCMV by enzyme-linked immunosorbent assay (ELISA) technique.FindingsOverall, 586 out of 595 cases were seropositive for HCMV-IgG while 9 cases were seronegative. Educational level, sex, marital status, and place of residence were not associated with CMV seropositivity.ConclusionOur results indicated that in Isfahan, Similar to other developing countries, most patients are infected during puberty and not through sexual intercourse. Therefore, frequent audiological assessments and urine samples to evaluate CMV in case of defect in hearing ability are mandatory. We also recommend transmission of eradicated blood for immunocompromised patient and immature neonates. -
مقدمهآب و هوا شناسی کاربردی، به ویژه در سال های اخیر، داشته های اقلیمی را در اجرای هدف های علمی، اقتصادی و صنعتی بسیار به کار می گیرد. تاثیرهای اقلیمی محیط در زمینه ی پزشکی نیز بسیار اهمیت دارد. هدف از تحقیق حاضر شناخت ارتباط بین عناصر اقلیمی دما، بارش و ارتفاع با بیماری های شایع در سطح شهرستان های استان اصفهان بود.روش هاداده های آماری از میانگین 5 ساله ی (86-1381) تعداد فوت شدگان ناشی از بیماری ها در شهرستان های مختلف استان اصفهان مورد استفاده قرار گرفت و سعی شد تا بین تعداد فوت شدگان و عناصر اقلیمی دما، بارش و ارتفاع رابطه ی علمی برقرار گردد. داده ها با استفاده از معادلات رگرسیون تحلیل گردید و با کمک نرم افزار ARCGIS نقشه های مربوط به پراکندگی بیماری ها و عناصر اقلیمی تهیه شد.یافته هابین تعداد فوت شدگان در اثر انواع بیماری های مطالعه شده و متغیر دما ارتباط مستقیم وجود داشت. در واقع با افزایش دما به تعداد فوت شدگان ناشی از این بیماری ها نیز افزوده می شود. همچنین بین متغیرهای بارش و ارتفاع با تعداد فوت شدگان در اثر بیماری های مطالعه شده ارتباط منفی و یا معکوس مشاهده می شود. بدین معنی که در سطح استان اصفهان با افزایش بارش و ارتفاع از تعداد فوت شدگان کاسته شده است.نتیجه گیریبه طور کلی می توان نتیجه گرفت که در استان اصفهان تعداد فوت شدگان ناشی از بیماری های مورد نظر از غرب به شرق استان افزایش می یابد.
کلید واژگان: بیماری, جغرافیای پزشکی, عناصر اقلیمی, توزیع بیماری, استان اصفهانBackgroundIn recent years, applied climatology is using climate data in order to achieve industrial, economic and scientific goals. Climate effects on medical fields are also very important. The purpose of this research was to recognize the relation between some climate elements such as temperature, rain and height with the most prevalent diseases in the Province of Isfahan, Iran.MethodsStatistical data regarding the number of the deceased due to different diseases during 2002-2007 was collected from the report provided by the Climatology Organization and the Ministry of Health in 2007. The data was analyzed by regression equations. Disease distribution and climate elements maps were prepared by ArcGIS software.FindingsA direct relation was found between number of deaths and temperature. In fact, an increase in temperature would lead to higher death rates caused by different diseases. In addition, negative inverse relations were observed between death rates and rain and height, i.e. fewer people died in higher and rainier parts of the Province of Isfahan.ConclusionIn general, it is indicated that number of deaths increases as we move from west to east throughout the province. -
مقدمهچندین گروه مهم بیماری ها (مثل بیماری های بدخیم) که علت های ناشناخته و درمان های نامطمئن دارند وقتی که نقشه ی شیوع و توزیع فضایی آن ها ترسیم می شود، تفاوت های حایز اهمیتی از یک نقطه به نقطه ی دیگر مشاهده می شود. این مقاله حاصل تحقیقی در استان اصفهان است که با استفاده از اطلاعات علوم پزشکی و تکیه بر بازشناسی پدیده های ژئوژنیک (نقشه ی پراکندگی سرب در استان) انجام شده است و قصد دارد با برقراری ارتباطی معنی دار بین برخی بیماری ها (مطالعه ی موردی: بیماری های بدخیم) و تجمع فلزات سنگین موجود در زمین (مطالعه ی موردی: سرب)، نسبت به نحوه ی توزیع فضایی بیماری های بدخیم و بررسی ارتباط این بیماری با سرب در استان اصفهان مبادرت نماید.روش هادر این مطالعه، آمار کلیه ی بیماری های بدخیم ثبت شده در استان اصفهان در طی سال های 1386 تا 1388 تهیه شد. آمار جمع آوری شده برای تهیه ی نقشه های توزیع فضایی بیماری های بدخیم مورد استفاده قرار گرفت. پس از آن نقشه ی پراکندگی سرب در استان اصفهان به منظور تطبیق فراوانی غلظت سرب و ارتباط سنجی با فراوانی بیماری های بدخیم از سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور تهیه و مورد استفاده قرار گرفت. در پایان آمار غلظت سرب در سه منطقه ی (اراضی کشاورزی، غیر کشاورزی، شهری و صنعتی) به منظور اطلاع از میزان غلظت سرب برای اطمینان از پراکندگی سرب در استان از جهاد کشاورزی استان تهیه شد و با استفاده از نرم افزار GIS (Geographic information system یا همان سیستم اطلاعات جغرافیایی نرم افزاری است که به وسیله ی آن می توان با وارد کردن داده های کمی در جدول اطلاعاتی مکان ها به ترسیم نقشه و نمودار پرداخت) و وارد کردن اطلاعات بیماری های استان در جدول اطلاعاتی استان توزیع فضایی بیماری های بدخیم ترسیم و با پراکندگی سرب در استان مقایسه گردید.یافته هاپراکندگی سه نوع از بیماری های بدخیم شامل بیماری های بدخیم پوست، بیماری های بدخیم خون و بیماری های بدخیم سینه منطبق بر پراکندگی سرب در همان نقاط است و بخش مهمی از این نوع بیماری های بدخیم در استان اصفهان معلول وجود سرب در آن نقاط است.نتیجه گیریترسیم توزیع فضایی ده بیماری بدخیم شایع در استان اصفهان نشانگر نوعی ارتباط بین عنصر سرب و فراوانی سه نوع از این بیماری ها در استان بود.
کلید واژگان: زمین, بیماری های بدخیم, سرب, استان اصفهان, توزیع فضاییBackgroundSeveral important groups of diseases (malignant disease) of unknown cause and treatment are uncertain when the prevalence and spatial distribution maps are plotted important differences from one point to another point are observed. This article is the result of research in Isfahan province using medical information and relying on geological phenomena Geogenic open (Map distribution of plumb in the province) was done and plans to establish meaningful communication between some diseases (Case Study: Malignant Disease) and accumulation of heavy metals in the earth (case study: Plumb), compared to the spatial distribution of malignant diseases associated with the disease attempt to plumb in Isfahan province.MethodsIn this study, all the statistics recorded by malignant disease in Isfahan province during 1386 to 1388 was prepared. Statistics collected for the preparation of spatial distribution maps were used with malignant disease, then map the distribution of plumb Isfahan Province, in order to adapt the frequency and plumb concentrations associated with the poll frequency of malignant disease of the Geological Survey and Mineral Exploration country was prepared and used at the end of Statistics concentration of plumb in three areas: (agricultural land, non agricultural, urban and industrial), in order to Informed concentrations of plumb to ensure the distribution of plumb in the province of Agriculture Province were made using the software GIS (geographic information system or the software that can by it, by entering a little data Places in the mapping information table Diagram paid) and enter information about diseases in the table Province Province of malignant disease spatial distribution was mapped and distribution of plumb in the province were compared.FindingResults from the study can be stated as follows. Space with tracing the distribution of ten common malignant disease in the province, which was scattered three types of malignant diseases including: malignant skin diseases, blood diseases and malignant breast disease malignant based on the distribution of plumb in the points is an important part of this type of disease Isfahan province disabled malignant there is plumb in the points.ConclusionMapping the spatial distribution of ten common malignant disease in Isfahan province showed typical element of the relationship between lead and three types of malignant disease in Isfahan. -
مقدمهمقوله اقتصاد، حوزه متنفذی است که تعیین کننده پتانسیل فعالیت در هر کاری است. مطالعه بازار یکی از روش های مؤثر در ارزیابی اقتصادی است. هدف این مطالعه، تعیین میزان جذابیت های سرمایه گذاری و کاری در حوزه بازیافت بازار کنونی بازیافت در سطح استان اصفهان و تعیین شاخص فعالیت آن ها است، که مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت.روش هاابتدا مواد بازیافتنی دسته بندی شدند و سپس اطلاعات تمامی واحدهای صنعتی فعال در زمینه تبدیل مواد بازیافتنی مستقر در شهرک های صنعتی و خارج از شهرک ها مورد بررسی قرار گرفتند. در این مقاله از روش مطالعات کمی و پژوهش های تجربی بهره گرفته شد. در هر کدام از حوزه های بازیافتی میزان اشتغال، سرمایه گذاری و ظرفیت تولید واحدهای صنعتی تعیین شدند و شاخص فعالیت هر کدام بر اساس نتایج به دست آمده مشخص گردید.یافته هادر سطح استان بیشترین شاخص فعالیت مربوط به دسته فلزات و بعد کاغذ و کارتن می باشد و در زمینه بازیافت زایدات الکترونیکی و خودرو فرسوده کاری صورت نگرفته است.نتیجه گیریاز این مطالعات می توان در جهت برنامه ریزی جهت توسعه صنعت بازیافت در سطح استان استفاده کرد.
کلید واژگان: بازار بازیافت, استان اصفهان, شاخص فعالیتBackgroundEconomical category is an influential area which determines the activity potential in every business. Studying the market is one of the effective methods in economical evaluations. Recycling market is investigated in order to study and analysis current recycling market and to determine the rate of investment and business attractions in this field in Isfahan province.MethodsInformation of all active units in recycling connection settled inside and outside of the industrial towns was analyzed. In this study quantitative studding method and experimental researches were used. Employment rate, investment and production capacity of industrial units studied in each recycling area were determined and the activity index of each reign was determined.FindingsBased on the results of the study it is specified that in order to identify the recycling category in which there are more works and actions, an indicator was defined known as activity index.Conclution: Finally the export market of recycling products was analyzed in this province. -
مقدمهبیماری قلبی عروقی یکی از شایع ترین بیماری ها در جهان است و انتظار می رود تا سال 2020 اصلی ترین علت مرگ و میر در جهان باشد. هدف از مطالعه ی حاضر، تهیه ی نقشه ی توزیع جغرافیایی میزان مرگ و میر با علل قلبی عروقی در شهرستان های استان اصفهان در فاصله ی سال های 1384 تا 1388 بود.روش هادر این مطالعه، آمار کلیه ی مرگ و میر ثبت شده در استان اصفهان در طی سال های 1384 تا 1388 تهیه شد. آمار جمع آوری شده برای محاسبه ی میزان های میرایی مرگ و میر ناشی از بیماری های قلبی و عروقی و تهیه ی نقشه های توزیع جغرافیایی مورد استفاده قرار گرفت. سپس با وارد کردن میزان مرگ و میر به تفکیک جنس (مرد و زن)، نقشه ی توزیع جغرافیایی مرگ و میر با علل قلبی عروقی ترسیم گردید.یافته هامیزان مرگ و میر با علل قلبی عروقی در شهرستان های اصلی و مرکزی استان بالاتر بود. میزان مرگ و میر در سطح استان در مردان بیشتر از زنان بود.نتیجه گیریالگوی مشاهده شده در شهرستان های اصلی و مرکزی، شاید به علت رژیم غذایی نامناسب، عدم تحرک، استفاده از فن آوری های نوین و آلودگی های محیطی از قبیل وجود برخی از عناصر ناشی از آلاینده های محیطی مانند وجود صنایع، رفت و آمد وسایل نقلیه و در نتیجه آلودگی هوا باشد که در شهرستان های اصلی استان شایع تر است. همچنین، به علت وجود مراکز دانشگاهی علوم پزشکی و امکانات بهداشتی بیشتر در شهرستان های اصلی استان مانند اصفهان، نجف آباد و برخوار و میمه نظام ثبت مرگ و میر و تشخیص علت مرگ در این شهرستان ها از دقت بیشتری در مقایسه با شهرستان های دیگر برخوردار است. تفاوت الگوی زنان و مردان می تواند ناشی از وراثت، هورمون های مردانه، برخی علل اجتماعی، افزایش چربی دور شکم در مردان، رفتارهای هیجانی و حتی در مواردی تهاجمی و خشن در مردان، عدم رعایت کنترل وزن در مردان نسبت به زنان و استعمال دخانیات در مردان باشد.
کلید واژگان: بیماری های قلبی عروقی, مرگ و میر, توزیع جغرافیایی, استان اصفهان•BackgroundCardiovascular disease is one of the most prevalent diseases in the world and it is expected to be the main cause of death by 2020. The aim of this study was providing geographical distribution map of the rate of death caused by cardiovascular diseases in the cities of Isfahan province, Iran, during 2005 to 2009.•MethodsThe rate of all the deaths in Isfahan province within 2005 to 2009 was provided. The collected data was used to find out the rate of deaths due to cardiovascular diseases and preparing geographical distribution maps. Then, by putting down the death rates for different sexes (men and women), the geographical distribution map for deaths with regards to cardiovascular diseases was drawn.•FindingDeath rates due to cardiovascular problems were higher in main and central cities of the province. Death rate was higher in men than women.•ConclusionThe observed model main and central cities is probably due to unsuitable diet, lack of motion, using new technologies and environmental pollutions including existence of some elements due to environmental pollutants such as industries, transportations of vehicles and air pollution, which are more prevalent in the main cities of the province. Also, due to existence of medical university centers and more health facilities in the main cities of the province, such as Isfahan, Najafabad, Borkhar and Maymeh, the registration system for deaths and diagnosing the causes of deaths are more accurate than other cities and towns of the province. The difference between two sexes could be due to in heritage, male hormones, some social factors, increasing fat around abdomen in men, exciting or even offensive behaviors in men, ignoring weight increase in men as compared to women and smoking. -
زمینه و اهدافعفونت ناشی از ویروس هرپس سیمپلکس تیپ HSV-2) 2) اغلب سبب ایجاد هرپس تناسلی در زنان و مردان، هرپس نوزادی و مننژیت غیر چرکی می گردد. ایجاد این بیماری ها در ارتباط با بیماری ناشی از HIV است و امکان انتقال آن از مادر به نوزاد وجود دارد. این مطالعه به منظور تعیین شیوع عفونت ناشی از ویروس هرپس سیمپلکس تیپ 2 در مراجعه کنندگان به آزمایشگاه های تشخیص طبی و پاتولوژی استان های اصفهان و چهارمحال و بختیاری به روش PCR صورت گرفت.روش بررسی100 نمونه سرم با میزان IgG و IgM بالا از بیماران مشکوک جمع آوری شد. در مجموع 82 نمونه (%82) از استان اصفهان و 18 نمونه (%18) از استان چهارمحال و بختیاری به آزمایشگاه مرکز تحقیقات بیوتکنولوژی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد منتقل گردید. DNAویروس استخراج و آزمایش PCR با استفاده از پرایمرهای اختصاصی جهت ردیابی ژن gD ویروس هرپس سیمپلکس تیپ 2 انجام شد.یافته ها100 نمونه متعلق به بیماران مشکوک با محدوده سنی 1 ماه تا 65 سال بررسی شد. از این تعداد، 8 نمونه (%8)، واجد قطعه 1013 جفت بازی مربوط به ژن gD ویروس هرپس سیمپلکس تیپ 2 بودند. در این میان 5 نمونه (%6.09) مربوط به استان اصفهان و 3 نمونه (%16.66) مربوط به استان چهارمحال و بختیاری بود.نتیجه گیریفراوانی ویروس هرپس سیمپلکس تیپ 2 مشابه دیگر نقاط جهان است. آزمایش PCR برای تشخیصDNA ویروس در نمونه های سرمی مفید و می تواند برای تشخیص ویروس هرپس سیمپلکس تیپ 2 در بیماران استفاده شود.
کلید واژگان: ویروس هرپس سیمپلکس تیپ HSV, 2) 2), PCR, ژن gD, استان اصفهان, استان چهارمحال و بختیاریBackground And ObjectivesInfections due to Herpes simlex virus type 2 (HSV-2) often causes genital herpes in men and women, infant herpes and nonsupporative meningitis. These diseases are caused in relation to HIV infection, and might be transfected from mother to baby.In this study the prevalence of HSV-2 was determined for the first time by PCR method in clinical samples collected from Isfahan and Chaharmahal-va-Bakhtiari provinces.Materials And MethodsOne hundred HSV-2 infected sera with high titer of IgG and IgM were collected from suspected patients. In total 82 samples from Isfahan province and 18 samples from Chaharmahal-va-Bakhtiari province were collected. Viral DNA was extracted and PCR was performed by using specific primers for gD gene of HSV-2.ResultsThe positive results of HSV-PCR and the 1013 bp segment of HSV-2 gD gene was detected in 8 of 100 (8%) of serum samples. In Isfahan province 6.09 % and in Chaharmahal-va-Bakhtiari province 16.66 % were positive for HSV-2.ConclusionThe results of this study demonstrated the prevalence of HSV-2 in studied region similar to other regions of the world. Besides, PCR method is presented as a useful procedure for detection of HSV-2 in infected sera.Keywords: Herpes simplex virus type 2 (HSV_2)_PCR_gD gene_Chaharmahal_va_Bakhtiari province_Isfahan province -
مقدمههرچند تغییر در سبک زندگی منجر به تغییر در اپیدمیولوژی هپاتیت A در کشورهای مختلف شده است، عدم وجود استراتژی خاص برای پیش گیری در برخورد با این عفونت، به علت عدم اطلاع از وضعیت موجود در جامعه، ما را بر آن داشت که به بررسی فراوانی این عفونت در استان اصفهان بپردازیم.روش هادر یک مطالعه مقطعی-توصیفی با روش نمونه گیری خوشه ای، 816 نفر از جمعیت بالای شش سال شهری و روستایی استان اصفهان به صورت تصادفی انتخاب شدند که پس از تکمیل پرسش نامه ای مشتمل بر اطلاعات دموگرافیک، نمونه ی سرم این افراد برای بررسی وجود آنتی بادی بر علیه هپاتیت A به روش الایزا مورد آزمایش قرار گرفت. سپس نتایج با استفاده از روش آماری مجذور کای و در سطح معنی دار آماری 05/0p< تحلیل شد.یافته هااز مجموع 428 زن و 388 مرد شرکت کننده در این پژوهش، 09/8% از نظر آنتی بادی ضد هپاتیت A مثبت بودند. بیشترین میزان آلودگی (6/28%) در شهرستان برخوار و میمه مشاهده شد. اختلاف بین شیوع آنتی بادی ضد هپاتیت A در شهرستان های مختلف استان از نظر آماری معنی دار بود (001/0p=). شیوع آنتی بادی ضد هپاتیت A به تفکیک عوامل دموگرافیک مورد بررسی قرار گرفت که تنها اختلاف آماری قابل مشاهده، بین افراد مجرد و متاهل بود که مجردها از شیوع بالاتری برخوردار بودند (006/0p=).نتیجه گیریفراوانی عفونت هپاتیت A در استان اصفهان زیاد نیست که می تواند به دلیل برخورداری از وضعیت بهداشتی خوب و سیستم فاضلاب مناسب باشد. پیش گیری از این عفونت پس از تماس برای کودکان و نوجوانان ضروری بوده و برنامه واکسیناسیون بر علیه هپاتیت A باید مورد بررسی قرار گیرد.
کلید واژگان: هپاتیت A, سرواپیدمیولوژی, استان اصفهانBackgroundAlthough lifestyle changes have led to changes in the epidemiology of Hepatitis A infection in different countries, there is no special guideline for its prevention. The latter is because of the lack of information about the prevalence of this infection. Hence, in this study the anti-HAV seroprevalence was determined in Isfahan province, Iran.MethodsIn this cross-sectional study conducted in 2005, a number of 816 subjects aged over 6 years who were selected by multi stage random cluster sampling from urban and rural areas of Isfahan province were studied. Demographic data and blood samples were collected and anti-HAV antibodies were measured by ELISA method. Chi-square test was used for statistical analysis and p -
سابقهعدم باروری، مشکلات روانی زیادی برای زن و مرد به وجود می آورد. تحرک حیاتی، همانا تولید نسل است که چنانچه تامین نشود، موجب ضعف شخصیت می گردد. هرگاه بعد از یک سال از ارتباط معمولی جنسی، بدون به کار گیری وسایل ممانعت از بارداری، زن باردار نشده و در انجام حاملگی موفق نباشد، زوجین دچار ناباروری هستند. ناباروری می تواند تنیدگی و افسردگی را موجب شود. ناباروری، بحران پیچیده ای است که به بروز فشارهای عمیق عاطفی و روانی برای زوجین و خصوصا فرد نازا منجر می شود. تنیدگی و به دنبال آن افسردگی از متغیرهای اساسی زندگی افرادی است که با مشکلاتی چون عدم تولید مثل مواجه هستند. ونگ (2004) معتقد است تقریبا تمام زوج های نابارو، درجاتی از تنیدگی و افسردگی را تجربه خواهند کرد، به علاوه، هایتون (1990) خطر نابودی و از بین رفتن زندگی و نداشتن تکیه گاه برای ایام پیری را دو عاملی می داند که باعث اضطراب، نگرانی و ناراحتی عصبی در افراد نابارور می گردد.هدفهدف پژوهش حاضر، مقایسه میزان تنیدگی و افسردگی زوج های نابارور و عادی استان اصفهان بوده است.روش بررسیروش پژوهش علی و مقایسه ای و جامعه آماری پژوهش نیز کلیه زوج های نابارور و عادی استان اصفهان در سال مذکور بوده اند. نمونه آماری پژوهش شامل87 نفر زوج نابارور و 87 زوج عادی استان اصفهان بوده که با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی هدفمند انتخاب شده اند. ابزار اندازه گیری برای سنجش تنیدگی وافسردگی به ترتیب دو آزمون کوپر و افسردگی بک بوده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آماری توصیفی و آزمون های آماری استنباطی، از جمله «تی» مقایسه میانگین دو گروه مستقل و «F» تک متغیری استفاده شده است.یافته ها1) در هر دو زمینه تنیدگی و افسردگی، تفاوت معناداری بین زوج های نابارور و عادی استان اصفهان وجود دارد؛ 2) در هر دو زمینه تنیدگی و افسردگی، بین زوج های نابارور استان اصفهان بر حسب متغیرهای مدت ازدواج و سن تفاوت معناداری وجود داشته است.
نتیجه گیری و بحث: وجود تفاوت معنادار در میزان تنیدگی زوج های نابارور و عادی، مؤید نظریه موس (2000) وگودرزی و بدخشی (1379) است. وجود تفاوت معنادار در میزان افسردگی زوج های نابارور و عادی، مؤید نظر دارویسن (1994)، پرلماتر (1999) و موس (2000) در زمینه واکنش های افراد نابارور و بروز افسردگی در مرحله ششم واکنش های عاطفی است. وجود تفاوت معنادار در میزان افسردگی و تنیدگی زوج های نابارور بر حسب مدت ازدواج و سن، نظر موس (2000) را تایید نمی کند.
کلید واژگان: تنیدگی, افسردگی, زوج نابارور, استان اصفهان
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.