جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "خودجرحی" در نشریات گروه "پزشکی"
-
مقدمه
روند تحولی تغییرات مغز در دوره نوجوانی، افراد را نسبت به خودجرحی آسیب پذیر می کند. لذا شناسایی متغیرهای پیش بین خودجرحی در نوجوانان با اختلال شخصیت مرزی از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل علی خودجرحی در نوجوانان دختر با رگه های شخصیت مرزی بر اساس خودشفقت ورزی با نقش میانجی گر کارکرد خانواده، انجام شد.
روش کارروش پژوهش حاضر از نظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی است که با تکنیک مدل معادلات ساختاری اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی نوجوانان دختر 14 تا 18 استان همدان در سال 1400-1401 بود که از بین جامعه آماری ذکرشده، با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 350 نفر انتخاب شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارتند از: مقیاس شخصیت مرزی (Schizotypal Trait questionnaire-B form)، پرسشنامه آسیب به خود (Self-Harm Inventory)، پرسشنامه خودشفقت ورزی (Self-Compassion Scale (SCS) و پرسشنامه کارکرد خانواده (Family Assessment Device). در نهایت پس از جمع آوری اطلاعات از روش پژوهش های همبستگی و روش مدل معادلات ساختاری با به کارگیری از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 استفاده شد. همچنین جهت تحلیل روابط واسطه ای نیز از روش بوت استرپ در برنامه MACRO استفاده شد.
یافته هایافته های پژوهش حاضر نشان داد که ضریب مسیر خودشفقت ورزی بر رفتار خودجرحی در نوجوانان دختر با رگه های شخصیت مرزی اثر منفی و مستقیم دارد (001/0<p). هچنین خودشفقت ورزی از طریق کارکرد خانواده بر رفتار خودجرحی اثر غیرمستقیم دارد (001/0<p).
نتیجه گیریبر اساس نتایج به دست آمده در این مطالعه می توان گفت که متغیر کارکرد خانواده می تواند رابطه بین خودشفقت ورزی و خودجرحی در نوجوانان با اختلال شخصیت مرزی را تقویت کند.
کلید واژگان: خودجرحی, شخصیت مرزی, خودشفقت ورزی, کارکرد خانوادهIntroductionThe evolutionary process of brain changes during adolescence makes people vulnerable to self-harm. Therefore, identifying predictors of self-injury in adolescents with borderline personality disorder is of particular importance; therefore, the present study was conducted with the aim of investigating the causal model of self-injury in adolescent girls with borderline personality traits based on self-compassion with the role of mediator of family functioning.
MethodsIn terms of data collection method, the current research method is a descriptive correlation type, which was implemented with the structural equation model technique. The statistical population of this research included all adolescent girls between the ages of 14 and 18 in Hamedan province in 1400-1401, and 350 people were selected from among the mentioned statistical population using available sampling method. The tools used in this research are: Schizotypal Trait questionnaire-B form, Self-Harm Inventory (SHI), Self-Compassion Scale (SCS) and Family Assessment Device. Finally, after collecting the data, the method of correlational research and structural equation model was used using SPSS26 and AMOS24 software. Also, bootstrap method was used in MACRO program to analyze mediating relationships.
ResultsThe findings of the present study showed that the coefficient of self-compassion has a direct and negative effect on self-injury behavior in adolescent girls with borderline personality traits (P<0.001). Also, self-compassion through family functioning has an indirect effect on self-injury behavior (P<0.001).
ConclusionBased on the results obtained in this study, it can be said that the variable of family functioning can strengthen the relationship between self-pity and self-injury in teenagers with borderline personality disorder.
Keywords: Self-Injury, Borderline Personality, Self-Pity, Family Functioning -
زمینه و هدفیکی از رفتارهای ناسالم خطرزا که در دوران نوجوانی بیشتر از سایر دوره های زندگی شایع است، رفتارهای خودجرحی می باشد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودنهان سازی، شفقت به خود و رفتارهای خودجرحی دانش آموزان دختر انجام شد.مواد و روش هاروش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان بندرترکمن در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که تعداد 30 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) جای دهی شدند. گروه آزمایش، رفتار درمانی دیالکتیک را دریافت کرد و گروه گواه تا پایان پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های خودنهان سازی لارسون و جاستین، شفقت ورزی به خود نف و سیاهه رفتارها و کارکردهای خودجرحی کلونسکی و گلن بود.یافته هانتایج پژوهش نشان داد که رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودنهان سازی، شفقت به خود و رفتارهای خودجرحی دانش آموزان دختر اثربخش است (0/05>P).نتیجه گیرینتایج پژوهش حاکی از آن است که رفتار درمانی دیالکتیک با داشتن حالتی پذیرا و غیرقضاوتی از ذهن و همدلی، منجر به کاهش خودنهان سازی، رفتارهای خودجرحی و افزایش شفقت به خود در دانش آموزان دختر می شود.کلید واژگان: رفتاردرمانی دیالکتیک, خود نهان سازی, شفقت به خود, خودجرحیBackgroundOne of the dangerous unhealthy behaviors that are more common during adolescence compared with other periods of life is the self-injury behavior. This research was conducted with the aim of investigating the effectiveness of dialectical behavior therapy on self-concealment, self-compassion and self-injurious behaviors of female students.Materials and MethodsThe research method was a semi-experimental pre-test-post-test type with a control group. The statistical population of the research was the female high school students in Bandar Turkmen, Iran, during the school years 2022-2023, when 30 students were included by cluster sampling and randomly placed in 2 experimental and control groups (n=15 for each group). The experimental group received dialectical behavior therapy while the control group did not receive any intervention until the end of the study. The research tools included Larson and Justin's self-disclosure questionnaires, Neff's self-compassion, and Klonsky and Glenn's list of self-injury behaviors and functions.ResultsThe results of the research showed that dialectical behavior therapy was effective on self-concealment, self-compassion and self-injury behaviors of female students (P<0.05).ConclusionThe results indicated that, with a receptive and non-judgmental state of mind and empathy, the dialectical behavior therapy led to the reduction of self-concealment, self-injurious behaviors and enhanced self-compassion in female students.Keywords: dialectical behavior therapy, self-concealment, Self-Compassion, self-injury
-
زمینه و هدف
افزایش نرخ رفتارهای خودجرحی در نوجوانان آن را به یک مشکل اساسی در جوامع تبدیل کرده است. هدف از این مطالعه مقایسه اثربخشی مداخلات با دو روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) و درمان متمرکز بر شفقت (CFT) بر تحمل پریشانی، رفتارهای پرخطر، و احساس تنهایی در دانش آموزان دارای رفتارهای خودجرحی می باشد.
روش هاطی این مطالعه تجربی، 45 دانش آموز دختر دارای رفتارهای خودجرحی وارد مطالعه شدند. افراد به صورت تصادفی ساده در سه گروه مداخله 1 (کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی)، مداخله 2 (درمان متمرکز بر شفقت)، و کنترل قرار گرفتند. در گروه مداخله 1 و 2، به ترتیب درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان متمرکز بر شفقت در 8 جلسه اجرا شد و در گروه کنترل هیچگونه مداخله ای انجام شد. بعد از اتمام جلسات، هر سه گروه پرسشنامه های تحمل پریشانی، رفتارهای پرخطر، و احساس تنهایی را تکمیل کردند و یک ماه بعد، مجددا پیگیری شدند.
نتایجهر دو شیوه مداخله بر بهبود متغیر های تحمل پریشانی و رفتارهای پرخطر تاثیرگذار بود و اثر آن در طول زمان نیز ثابت باقی مانده است (0/01>P). علاوه بر این، هر دو مداخله بر کاهش احساس تنهایی تنها در مرحله پس آزمون تاثیرگذار بوده و اثر آن در طول زمان حفظ نشده است (0/05>P). بین میانگین نمرات دو گروه مداخله ای در هر سه متغیر در هر دو مرحله اختلاف معناداری مشاهده نشد (0/05<P).
نتیجه گیریبرگزاری جلسات کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان متمرکز بر شفقت در بهبود تحمل پریشانی، رفتارهای پرخطر، و احساس تنهایی در دانش آموزان دارای رفتارهای خودجرحی می تواند موثر باشد.
کلید واژگان: کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی, درمان متمرکز بر شفقت, خودجرحی, دانش آموزانBackground & AimThe increase in the rate of self- injurious behaviors in teenagers has turned it into a major problem in societies. The aim of this study is to compare the effectiveness of interventions with two methods of mindfulness-based stress reduction (MBSR) and compassion-focused therapy (CFT) on distress tolerance, high-risk behaviors, and feelings of loneliness in students with self-injurious behaviors.
MethodsIn this semi-experimental study, 45 female students with self- injurious behaviors were included. Samples were randomly divided into three groups (N=15): 1. mindfulness-based stress reduction group, 2. compassion-focused therapy group, and 3. control group. In the first and second group, 8 sessions of mindfulness-based stress reduction and compassion-focused therapy sessions were held, respectively. In the control group, no intervention was performed. After the sessions, all groups completed the distress tolerance, high-risk behaviors, and feeling of loneliness questionnaires and were followed up a month later.
ResultsThe findings of this study revealed that both methods were effective in improving the variables of distress tolerance and high-risk behaviors, and its effect remained constant over time (P<0.01). In addition, both interventions were effective in reducing the feeling of loneliness only in the post-test phase and its effect was not maintained over time. No significant difference was observed between the average scores of the two experimental groups in all three variables in both stages (P < 0.05).
ConclusionHolding mindfulness-based stress reduction as well as compassion-focused therapy sessions is effective in improving distress tolerance, high-risk behaviors, and feeling of loneliness in students with self- injurious behaviors.
Keywords: Mindfulness-based stress reduction, Compassion-focused therapy, Students, self-injurious behaviors -
مقدمه
خودجرحی در نوجوانان به رفتارهای خود آسیب رسان عمدی اشاره دارد که فاقد هر گونه انگیزه یا قصد بیرونی از پیش تعیین شده است و هزینه های سلامت روان شناختی و جسمانی را در حوزه بهداشت و سلامت برای جوامع بشری به همراه دارد. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی دو درمان گروهی متمرکز بر شفقت و مثبت نگر بر همدلی و احساس شادکامی در دختران نوجوان با سابقه خودجرحی انجام شد.
روشپژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در مقطع متوسطه دوم منطقه 4 شهر تهران در سال تحصیلی 400-1399 بودند، که از بین آن ها با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای تعداد 45 نفر که واجد ملاک های ورود به مطالعه بودند، انتخاب و در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) گمارش تصادفی شدند. داده ها با پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی ، همدلی و همدردی در نوجوانان Vossen و همکاران (2015)، شادکامی اکسفورد Hills and Argyle (2002) گردآوری شد.
نتایجدر مرحله پس آزمون بین میانگین نمره احساس شادی و همدلی در افراد سه گروه از نظر آماری تفاوت معناداری وجود دارد (0/05>P). همچنین، نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که در میزان اثربخشی دو روش درمان متمرکز بر شفقت و درمان مثبت گرا بر همدلی تفاوت معناداری وجود ندارد (0/05<P). با این حال، رویکرد مثبت گرا در مقایسه با درمان متمرکز بر شفقت تاثیر بیشتری برافزایش احساس شادکامی داشته است (0/05>P).
نتیجه گیرییافته ها آشکار ساخت که مداخله های روان شناختی مانند درمان متمرکز بر شفقت و درمان مثبت گرا می توانند به افزایش همدلی و شادکامی در دختران نوجوان با سابقه خودجرحی منجر شوند. هر چند که، درمان مثبت نگر به دلیل چالش با ناامیدی و افکار منفی و ایجاد امید در نوجوانان به حس شادی بیشتری در آنها انجامید. کاربرد مداخله های روان شناختی به صورت گروهی در مدارس و مراکز آموزشی می تواند به دیده شدن این نوجوانان، کاهش نگرانی ها و در نهایت بهزیستی روان شناختی آنها کمک کند.
کلید واژگان: احساس شادکامی, همدلی, درمان شفقت به خود, درمان مثبت گرا, خودجرحی, دختران, نوجوانIntroductionSelf-injury in teenagers refers to intentional self-injurious behavior that lacks any predetermined external motivation or intention and brings psychological and physical health costs in the field of health and health for human societies. This research was conducted with the aim of comparing the effectiveness of two group therapies compassion-focused therapy and positive- orientated on empathy and happiness in adolescent girls with a background of self-injury.
MethodsThe current research was semi-experimental with a pre-test and post-test design with experimental and control groups. The statistical population of the research included all female students studying in the second secondary level of the 4th district of Tehran in the academic year 2020-2021, of which there were 45 students who met the criteria for entering the study, were selected and randomly assigned in three groups (two experimental groups and one control group). The data was collected by the demographic information checklist, empathy, and sympathy questionnaire in teenagers (ESQR) by Vossen et al. (2015), the Oxford happiness questionnaire by Hills and Argyle (2002). The data were analyzed through Multiple Analyses of Variance and Ben Feroni's post hoc test and with SPSS-26 statistical software.
ResultsThe results indicated that in the post-test phase, there is a statistically significant difference between the average score of happiness and empathy in the three groups (P<0.05). Also, the results of Ben Feroni's post hoc test showed that there is no significant difference in the effectiveness of the two-treatment methods compassion-Focused therapy, and positive treatment on empathy (P>0.05). However, the positive approach compared to the treatment compassion-focused therapy had a greater effect on increasing the feeling of happiness (P<0.05).
ConclusionThe findings revealed that psychological interventions such as compassion-focused therapy and positive-oriented therapy can lead to increased empathy and happiness in adolescent girls with a history of self-injury. However, the positive treatment led to a greater sense of happiness in adolescents due to challenging hopelessness and negative thoughts and creating hope. The use of psychological interventions as a group in schools and educational centers can help these teenagers to be seen, reduce their worries ,and ultimately their psychological well-being.
Keywords: happiness, empathy, compassion-focused therapy, positive-oriented therapy, self-injury, girls, Adolescent -
مقدمه
ارزیابی و واکاوی مشکلات دوره نوجوانی دارای اهمیت بسیار است. یکی از رفتارهایی که سبب نگرانی های عمومی درباره سلامت نوجوان شده است، رفتارهای خودآسیب رسان است.
هدفپژوهش حاضر با هدف بررسی میزان همه گیری رفتارهای خودآسیب رسان نوجوانان دختر و پسر و کارکردهای این نوع رفتارها انجام شد.
روشپژوهش حاضر از نوع توصیفی بود. جامعه ی پژوهشی شامل کلیه ی نوجوانان 15 تا 18 ساله ی شهر سنندج در سال 99-1398 بود که از این میان نمونه ای با حجم 1334 نفر (686 دختر و 648 پسر) با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده مقیاس رفتارها و کارکردهای خودجرحی کلونسکی و گلن بود. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی، مجذور خی و آزمون تی مستقل و نرم افزار SPSS نسخه 25 استفاده گردید.
یافته ها:
نرخ همه گیری رفتارهای خودآسیب رسان در میان دختران و پسران به ترتیب 9/6 و 7/1 درصد بود. الگوی رفتارهای خودآسیب رسان دختران نسبت به پسران غیرقابل مشاهده تر (0/009<P، 6/37=Χ2) و نامنظم تر (0/001<P، 14/36=Χ2) بود. از میان رفتارهای خودآسیب رسان، به ترتیب، زخمی کردن عمدی خود، بریدن عمدی قسمت هایی از بدن خود، انجام رفتارهای خودشکست دهنده و خودگویی های آزاردهنده دارای بیشترین فراوانی بود. همچنین رفتارهای خودآسیب رسان دختران در مقایسه با پسران بیشتر دارای کارکرد درون فردی بود (0/05<P، 2/18=T).
نتیجه گیری:
نتایج پژوهش حاضر نشان داد که دختران نوجوان در مقایسه با پسران رفتارهای خودآسیب رسان بیشتری را تجربه کردند و نرخ همه گیری رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان رو به افزایش است که باید به آن توجه جدی نمود.
کلید واژگان: شیوع شناسی, خودجرحی, نوجوانیIntroductionThe epidemiology of adolescent self-harming behaviors is important. One of the common concerns today is the prevalence and persistence of self-injurious behaviors among adolescents.
AimThe aim of this study was to determine the prevalence and functions of self-harming behaviors in adolescents.
MethodThe present study was a descriptive study. The statistical population of the study was all adolescents aged 15-18 in Sanandaj in the years 2018-2019. Sampling method was Cluster. Using the Klonsky and Glenn Self-Injurious Behaviors and Functions Scale, 1334 subjects (686 girls and 648 boys) were selected. Using Chi-square and Independent T-test statistical method, using SPSS software version 25.
ResultsThe results showed that the prevalence rate of self-injurious behaviors among girls and boys was 9.6% and 7.1%. Girls self-injurious behaviors were more invisible (Χ2=6.37, P<0.009) and irregular (Χ2=14.36, P<0.001) than boys. The highest frequency of self-injurious behaviors included: self-inflicted cutting, hitting and annoying self-talk. Also, the function of girls and boys self-injurious behaviors was intrapersonal and interpersonal (T=2.18, P<0.05).
ConclusionThe results of this study showed that the adolescent girls had more self-injurious behaviors than boys. And the prevalence of self-injurious behaviors in adolescents is increasing, which should be taken into account.
Keywords: Epidemiology, Self-injury, Adolescence -
مقدمهخودجرحی یا خودزنی در نوجوانان به رفتارهای خود آسیب رسان عمدی اشاره داره که فاقد هر گونه قصد یا نیت از پیش تعیین شده است. پژوهش حاضر جهت تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک مبتنی بر آموزش مهارت ها به خانواده و فرزند بر تکانشگری و کیفیت زندگی، در دختران دارای رفتارهای خودجرحی در شهر اهواز انجام گردید.روش کاراین مطالعه از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. ابتدا با استفاده از روش تصادفی چندمرحله ای 30 نفر از دانش آموزان دختر 17-15 ساله (مقطع متوسطه دوم) و والدین آن ها در سال تحصیلی 94-95 انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل (15 نفر در هر گروه) قرار گرفتند.
دانش آموزان عضو گروه مداخله یک دوره مداخله 16 جلسه ای و والدین آن ها 8 جلسه دریافت کردند و به پرسشنامه های تکانشگری بارت (2002) و شاخص کیفیت زندگی کامینز (2002) پاسخ دادند.یافته هانتایج حاصل از تحلیل کوواریانس داده ها نشان داد که مداخله ی رفتاردرمانی دیالکتیک مبتنی بر آموزش مهارت ها به خانواده و فرزند باعث کاهش علائم تکانشگری (21/83= F و 0/001 p≤) و افزایش کیفیت زندگی (46/58 = F و 0/001 p≤) دختران گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل شده است، و نتایج درمانی 2 ماه پس از پایان دوره در گروه آزمایش حفظ شده است (0/001 P<).نتیجه گیریبر مبنای یافته های حاصل می توان گفت مداخله ی رفتاردرمانی دیالکتیک مبتنی بر آموزش مهارت ها به خانواده و فرزند در کاهش تکانشگری و ارتقای کیفیت زندگی دختران دارای رفتارهای خودجرحی موثر بود، لذا پیشنهاد می شود این رویکرد برای دانش آموزان دارای رفتارهای خودجرحی مورد استفاده قرار گیرد.کلید واژگان: خانواده, رفتاردرمانی دیالکتیک, تکانشگری, خودجرحیIntroductionSelf-harm in adolescents defined here as intentional self-injury or self-poisoning irrespective of motivation or intent. Present study has been aimed to evaluate effectiveness of Dialectic Behavioral Therapy - Family and child Skills Training (DBT-FST) on Impulsivity and quality of life in girls with self-harm behaviors of 15-17 year old children in Ahvaz city.MethodThis research design is quasi-experimental design. In this study, 30 children were selected by using random Multistage sampling method and were assigned to two experimental group and control group (n=15). The experimental group received 16 sessions of intervention for children (one session per week for 1 hours) and received 8 sessions of intervention for mothers (one session per two week for 2 hours) and control group were waiting for intervention. The participants of both groups responded to barratt impulsivity questionnaire (2002) and Quality of Life Index Cummins (2002).ResultsThe findings of data analysis multivariate covariance showed that Dialectic Behavioral Therapy - Family and child Skills Training in (DBT-FST) has significantly reduced symptoms of Impulsivity (pConclusionBased on findings we can say Dialectic Behavioral Therapy - Family and child Skills Training was effective in reducing Impulsivity and improves quality of life in girls with self-harm behaviors, so it is recommended to use this approach for students with self harm behaviors.Keywords: Family, dialectic behavior therapy, impulsivity, self-harm -
هدفپژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه نقص کنترل تکانه و خودجرحی بدون خودکشی با اثر واسطه ای خودبی کفایت پنداری در نوجوانان با سابقه بدرفتاری دوران کودکی انجام شد.روشدر قالب یک طرح همبستگی، 169 نفر از نوجوانان با سابقه بدرفتاری دوران کودکی، به روش نمونه گیری خوشه ایانتخاب شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد به فهرست رفتارهای خودجرحی بدون خودکشی، مقیاس مشکلات تنظیم هیجانی (DERS) و مقیاس انواع خود انتقادی/ خوداطمینان بخشی (FSCSR) پاسخ دهند. از همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا)، رگرسیون چند متغیره و تحلیل واسطه ای برای تحلیل آماری داده ها استفاده شد.یافته هادر 49درصد شرکت کنندگان حداقل یک نوع رفتار خودجرحی وجود داشت و سابقه خودجرحی در دختران بیشتر از پسران بود. بین نمره کلی مشکلات تنظیم هیجانی و خودانتقادی با فراوانی خودجرحی بدون خودکشی رابطه وجود داشت. نتایج تحلیل واسطه ای نشان داد خودبی کفایت پنداری، در رابطه نقص کنترل تکانه و فراوانی خودجرحی بدون خودکشی، نقش واسطه ای دارد.نتیجه گیریبه نظر می رسد نقص کنترل تکانه، به عنوان نوعی آسیب پذیری هیجانی، و خودبی کفایت پنداری، در نقش سازو کار واسطه ای، پیش بینی کننده های خودجرحی بدون خودکشی باشند. این یافته ها از مدل تنظیم هیجانی و مدل آسیب شناسی تحولی خودجرحی بدون خودکشی حمایت می کند؛ نوجوانان دچار خودجرحی دچار نقص پایدار درونی در کنترل تکانه ها هستند، اما علت خودجرحی شان بیزاری و تنفر از خود و مازوخیسم نیست.
کلید واژگان: خودجرحی, تنظیم هیجانی, کنترل تکانه, خودبی کفایت پنداری, بدرفتاری دوران کودکیObjectivesThe aim of this study was to examine the relationship between impulse control difficulties and non-suicidal self-injury (NSSI) with mediating role of self-inadequacy in adolescents with childhood maltreatment history.MethodIn a correlation design، 169 adolescents with childhood maltreatment history were selected using cluster sampling. Participants were asked to complete Non-suicidal self- Injury checklist، Difficulties in Emotion Regulation Scale (DERS)، and Self-Criticism/Self-Reassurance Scale (FSCSR). Data were analyzed using Pearson correlation، multivariate analysis of variance (MANOVA)، multivariate regression and mediation analysis.ResultsThe history of NSSI was present in 49% of participants، while the history of NSSI in girls was higher than boys. There was a significant relationship between overall score of emotion regulation difficulties and self-criticism with frequency of NSSI. Mediation analysis showed that self-inadequacy has a mediating role in relationship between impulse control difficulties and NSSI.ConclusionIt seems impulse control difficulties as an emotional vulnerability factor and self-inadequacy as a mediating mechanism are predictors of NSSI. These findings support emotion regulation model and developmental pathology of NSSI. The adolescents following self-injury suffer from stable inner impulse control disorder، although their reasons for self-injury are not because of repulsion، self-disgust and masochismKeywords: Self, injury, Emotion, regulation, Impulse control, self, inadequacy, childhood misbehavior
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.