جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "درمان شناختی" در نشریات گروه "پزشکی"
-
مقدمه
با توجه به اثرات منفی سریال های ماهواره ای بر تعهد زناشویی، کیفیت زندگی زنان و متزلزل شدن نظام خانواده، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر تعهد زناشویی و کیفیت زندگی در زنان دنبال کننده سریال های ماهواره ای در شهر تهران انجام گردید.
روش بررسیمطالعه حاضر از نوع مداخله ای نیمه تجربی به صورت پیش آزمون- پس آزمون طراحی شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را زنان مخاطب سریال های ماهواره ای که عضو موسسه ای فعال در حوزه ازدواج و خدمات روانشناختی به زوجین در شرق تهران بودند تشکیل می دادند که با روش در دسترس (اتفاقی) اولین فرد انتخاب شده و سپس به شکل نمونه گیری گلوله برفی 120 نفر معرفی شدند. بعد از بررسی، افت و انتخاب افراد واجد شرایط حجم نمونه به 30 نفر کاهش پیدا کرد که به روش تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل گماشته شدند (هر گروه 15 نفر). سپس زنان گروه آزمایش در جلسات آموزشی شناختی_رفتاری به صورت مجازی شرکت کردند. ابزار جمع آوری داده ها شامل دو پرسشنامه استاندارد شده پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و پرسشنامه تعهد زناشویی آدامز و جونز بودند که در دو مقطع قبل و بعد از مداخله در دو گروه توزیع و تکمیل شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در سطح توصیفی از میانگین، انحراف معیار، شایپروویک، کجی و کشیدگی، آزمون ام باکس و رگرسیون استفاده شد. در سطح آمار توصیفی برای بررسی معنی دار بودن اثربخشی مداخله از تحلیل کوواریانس استفاده گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 26 تجزیه تحلیل شدند.
یافته هانتایج تحقیق نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (05/0<p). نمرات گروه آزمایش پس از اجرای مداخله در سطح معناداری آزمون تحلیل کوواریانس در پس آزمون برای متغیرهای سلامت جسمانی، سلامت روان شناختی، روابط اجتماعی، محیط اجتماعی، کیفیت زندگی (کل)، تعهد شخصی، تعهد اخلاقی، تعهد ساختاری و تعهد زناشویی (کل) نسبت به پیش آزمون افزایش معناداری را نشان می دهد (05/0<p)، درحالی که گروه کنترل تفاوت معناداری را نشان نداد (05/0>p).
نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان داد که درمان شناختی رفتاری تاثیر مثبتی بر کیفیت زندگی و تعهد زناشویی دارد. این نوع درمان می تواند به عنوان یکی از راهکارهای موثر برای بهبود تعهد زناشویی و کیفیت زندگی زنان که به تماشای سریال های ماهواره ای می پردازند، مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: تعهد زناشویی, کیفیت زندگی, سریال های ماهواره ای, زنان, درمان شناختی, رفتاریTolooe Behdasht, Volume:23 Issue: 4, 2024, PP 102 -116IntroductionGiven the negative effects of satellite series on marital commitment, and the quality of life of women, and the destabilization of family systems, the present study aimed to examine the effectiveness of cognitive-behavioral therapy on marital commitment and quality of life in women who follow satellite series in Tehran
MethodsThis study was designed as a quasi-experimental intervention with a pre-test and post-test approach. The statistical population consisted of women who were viewers of satellite series and members of an active institute in marriage and psychological services for couples in East Tehran. Using convenience sampling method, the first individual was selected randomly, and then through snowball sampling, 120 individuals were introduced. After screening and selecting eligible individuals, the sample size was reduced to 30, and the participants were randomly assigned to experimental and control groups (15 in each group). The women in the experimental group participated in virtual cognitive-behavioral therapy sessions. Data collection tools included two standardized questionnaires: the World Health Organization Quality of Life Questionnaire and the Adams and Jones Marital Commitment Questionnaire which were distributed and completed in both groups before and after the intervention. For data analysis, descriptive statistics such as mean, standard deviation, Shapiro-Wilk test, skewness, and kurtosis were used, and for inferential statistics to examine the significance of the intervention's effectiveness, analysis of covariance (ANCOVA) was employed. Data were analyzed using SPSS version 26.
ResultsThe results indicated a significant difference between the experimental and control groups in both pre-test and post-test (p<0/05). The scores of the experimental group after the intervention showed a significant increase in the post-test analysis of covariance for the variables of physical health, psychological health, social relationships, social environment, overall quality of life, personal commitment, moral commitment, structural commitment, and overall marital commitment, compared to the pre-test (p<0/05). At the same time, the control group did not show a significant difference (p>0/05).
ConclusionThe findings of this study suggest that cognitive-behavioral therapy has a positive impact on quality of life and marital commitment. This type of therapy can be utilized as an effective strategy to improve marital commitment and quality of life for women who watch satellite series.
Keywords: Marital Commitment, Quality Of Life, Satellite Series, Women, Cognitive-Behavioral Therapy -
اضطراب سلامتی، وضعیتی شایع است که می تواند منجر به سطوح بالایی از پریشانی روانشناختی و اختلال در عملکرد فرد شود و در صورت عدم انتخاب درمان مناسب، پیش آگهی بدتری را به همراه خواهد داشت. از این روی، فراهم کردن یک دیدگاه سازمان یافته از کارهای صورت گرفته و بررسی اثربخشی درمان های روانشناختی مطرح در این حوزه، می تواند متخصصان را در انتخاب موثرترین و کارآمدترین درمان از منظر تحقیقات انجام شده، تسریع در بهبودی بیماران و کاهش هزینه های سلامت یاری دهد. بنابراین تحقیق حاضر، با هدف مرور نظریات شناختی و فراشناختی اضطراب سلامتی و درمان های ناشی از آن ها انجام شد. مرور روایتی حاضر در سال 2023، با در نظر گرفتن کلیدواژه های فارسی و انگلیسی، به جستجو مقالات در محدوده زمانی سال 1990 تا کنون، در چند پایگاه مطرح (PubMed، Science direct، Scopus، Google Scholar و SID) پرداخته شد. با اعمال معیارهای ورود و خروج، در نهایت 38 مقاله مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نمایانگر آن بود که در تبیین آسیب شناسی این اختلال، مکانیسم ها و باورهای شناختی و فراشناختی مهمی مطرح هستند که هر یک می توانند نقشی را ایفا کنند. به دنبال آن، مطالعات اندازه اثر قابل توجهی را در رابطه بین درمان های شناختی و فراشناختی با اضطراب سلامت نشان دادند. نتایج حاصل از این مقاله نشان داد که هر یک از باورهای تعمیم یافته و یا خاص شناختی (مانند حساسیت اضطرابی و باورهای سالکوسکیس و واریک) و فراشناختی ذکر شده، واریانس منحصر به فردی را در نمرات اضطراب سلامتی به خود اختصاص دادند. در نتیجه هیچ یک از باورهای مبتنی بر محتوا و یا باورهای فراشناختی نتوانستند به تنهایی تجربه اضطراب سلامت را توضیح دهند. همچنین اگرچه درمان شناختی رفتاری انجام شده بر اضطراب سلامت اندازه اثر بزرگی را نشان داد، لیکن از این میان، بیش از نیمی از افراد بهبودی نشان ندادند. در نتیجه اثربخشی درمان فراشناختی از درمان شناختی رفتاری در بهبود علایم اختلال اضطراب سلامت و پریشانی ناشی ازآن، دلگرم کننده تر به نظر رسید.
کلید واژگان: اختلال اضطراب سلامتی, اضطراب بیماری, هیپوکندیا, درمان شناختی, درمان فراشناختیHealth anxiety is a common condition that can lead to high levels of psychological distress and impaired functioning and, if not properly treated, a worse prognosis. Therefore, providing an organized view of the work done and examining the effectiveness of psychological treatments in this field it can help specialists in choosing the most effective and efficient treatment from the perspective of the conducted research, accelerating the recovery of patients and reducing health costs. Therefore, the present research was conducted with the aim of reviewing the cognitive and metacognitive theories of health anxiety and the treatments resulting from them. The current narrative review in 2023, considering Persian and English keywords, was searched for articles in the time range of 1990 to now, in several famous databases (PubMed, Science direct, Scopus, Google Scholar and SID). By applying the inclusion and exclusion criteria, 38 articles were finally examined. The findings showed that in explaining the pathology of this disorder, there are important cognitive and metacognitive mechanisms and beliefs, each of which can play a role. Following that, studies showed a significant effect size in the relationship between cognitive and metacognitive therapies with health anxiety. The results of this article showed that each of the generalized or specific cognitive beliefs (such as anxiety sensitivity and Salkoskis and Varik's beliefs) and metacognitive beliefs accounted for unique variance in health anxiety scores. As a result, none of the content-based beliefs or metacognitive beliefs could explain the experience of health anxiety alone. Also, although the cognitive behavioral therapy performed on health anxiety showed a great effect, but more than half of the people did not show improvement. As a result, the effectiveness of metacognitive therapy was more encouraging than cognitive behavioral therapy in improving symptoms of health anxiety disorder and distress caused by it.
Keywords: Health anxiety, illness anxiety, hypochondria, cognitive therapy, metacognitive therapy -
مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، سال بیست و هشتم شماره 2 (پیاپی 109، تابستان 1401)، صص 196 -209اهداف
بدن هر فرد بعد از یک روز طولانی به خواب مناسب و کافی شبانه نیاز دارد تا بتواند نیروی از دست رفته اش را بازیابد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بی خوابی بر تنظیم هیجانی و باورهای ناکارآمد خواب در افراد مبتلا به اختلال بی خوابی بود.
مواد و روش هااین پژوهش از نوع نیمه تجربی، با پیش - پس آزمون، پیگیری با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش را 43 مراجعه کننده به درمانگاه اختلالات خواب بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) و 2 کلینیک خصوصی متخصصان روان پزشک دارای فلوشیپ خواب شهر تهران در سال 99 تشکیل دادند. از بین این 43 نفر 36 نفر با در نظر گرفتن معیارهای ورود به عنوان نمونه پژوهش در نظر گرفته شدند. که به صورت تصادفی در گروه های پژوهش معادل شدند. در نهایت با توجه به ریزش نمونه های مورد بررسی 20 بیمار به عنوان نمونه آماری اصلی، 10 نفر در گروه آزمایش (درمان شناختی - رفتاری بی خوابی (CBT-I) و 10 نفر در گروه کنترل مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته هانتایج تفاوت معناداری در نمرات تنظیم هیجان و باورهای ناکارآمد خواب بین گروه آزمایش با گروه کنترل در مرحله پس آزمون نشان داد (0/05 >p). نتایج آزمون پیگیری حاکی از پایداری اثر مداخله های درمانی بر نمرات تنظیم هیجان و باورهای ناکارآمد خواب بین گروه آزمایش با گروه کنترل نسبت به پیش آزمون بود (0/05 >p).
نتیجه گیریبا توجه به تاثیر معنادار درمان شناختی - رفتاری بی خوابی بر تنظیم هیجانی و باورهای ناکارآمد خواب در بیماران مبتلا به اختلال بی خوابی می توان این درمان را برای بهبود افراد مبتلا به این اختلال در درمانگاه های اختلال خواب و روان پزشکی مورد استفاده قرار داد.
کلید واژگان: درمان شناختی, رفتاری بی خوابی (CBT-I), تنظیم هیجانی, باورهای ناکارآمد خوابObjectivesHuman body needs an adequate amount of night’s sleep after a long day to regain its power. This study aims to investigate the effectiveness of cognitive-behavioral therapy (CBT-I) for insomnia on emotional regulation and dysfunctional sleep beliefs among insomniac patients.
MethodsThis was a quasi-experimental study with a pretest, posttest, follow-up test, and a control group. The sample included 43 people referring to sleep disorders clinics in Rasool-e-Akram Hospital and two private clinics for psychiatrists with a sleep fellowship in Tehran City, Iran in 2020. Of the 43 patients suffering from insomnia, according to the Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders, fifth edition (DSM-5), 36 individuals were selected based on the inclusion and exclusion criteria, of which 20 cases were selected and randomly assigned to an experimental (n = 10) and a control group (n = 10).
ResultsThe results demonstrated a significant difference between the emotional regulation and dysfunctional beliefs scores of the experimental and control groups in the posttest (P < 0.05). The results of the follow-up test indicated the sustainable effects of the therapeutic intervention on emotional regulation and dysfunctional sleep beliefs of the experimental and control groups compared to the pretest (P < 0.05).
ConclusionConsidering the significant effects of CBT-I on insomnia and dysfunctional sleep beliefs in the insomniac, this treatment can be used to improve their condition in sleep laboratories or other clinics.
Keywords: Cognitive behavioral therapy for Insomnia, Emotional regulation, Dysfunctional sleep beliefs -
مقدمه و هدف
مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری خود ایمنی تخریب کننده سیستم عصبی مرکزی و علت اصلی ناتوانی عصبی غیرترومایی در بزرگسالان است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب، نشخوار فکری و خستگی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود.
روش کارروش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش-آزمون و پس-آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود که در سال 1400 تحت پوشش انجمن مولتیپل اسکلروزیس استان مازندران بودند. از این میان، 30 نفر از زنان بر اساس ملاک های ورود انتخاب شدند. سپس به طور تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل، جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها در این تحقیق شامل پرسش نامه های اضطراب زونک، نشخوار فکری نولن هوکسما و مورو و خستگی کروپ و کویل بود. برای گروه آزمایش جلسات درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی به صورت گروهی در 8 جلسه 90 دقیقه ای برگزار شد و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS22 و با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته هایافته های پژوهش نشان داد که میانگین نمرات اضطراب و نشخوار فکری نسبت به گروه کنترل به صورت معناداری کاهش یافته بود (0/001>p). اما در نمرات خستگی کاهش معناداری نسبت به گروه کنترل مشاهده نشد (0/05<p).
نتیجه گیریبر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی منجر به کاهش اضطراب و نشخوار فکری در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس می شود، اما روی خستگی این بیماران تاثیری ندارد.
کلید واژگان: اضطراب, درمان شناختی, ذهن آگاهی, مولتیپل اسکلروزیس, نشخوار فکریIntroductionMultiple Sclerosis (MS) is an autoimmune disease that destroys the nervous and central systems and is the main cause of non-traumatic neurological disability in adults. The purpose of this study was to evaluate the effectiveness of Mindfulness-Based Cognitive Therapy (MBCT) in anxiety, rumination and fatigue in women with MS.
Materials and MethodsThe research method was quasi-experimental with a pretest-posttest design with a control group. The statistical population included all women with MS who were covered by the MS Association of Mazandaran province in 2021. The sample of this study was 30 women from the statistical population who were selected based on inclusion criteria and then randomly divided into two groups of 15 people. Data collection tools in this study included the Zung Anxiety Questionnaire, the Nolen-Hoeksema & Morrow rumination questionnaire, and the Krupp & Pollina fatigue questionnaire. Then, Therapeutic interventions (MBCT) were performed on the experimental group during 8 sessions, 90-minutes each session, once a week. The control group did not receive any training. Data were analyzed by SPSS22 software using multivariate analysis of covariance
ResultsThe findings revealed that the mean scores of anxiety and rumination were significantly reduced compared to the control group (p<0/001). However, no significant decrease was observed in fatigue scores compared to the control group (p>0/05).
ConclusionBased on the findings of this study, it can be concluded that MBCT reduces anxiety and rumination in women with MS but does not have any effects on their fatigue.
Keywords: Anxiety, Mindfulness, Cognitive Therapy, Multiple sclerosis, Rumination -
مقدمه
وجود 8 سال جنگ تحمیلی در ایران موجب شده است که گروه قابل توجهی از رزمندگان و جانبازان به علایم اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) دچار شود.
روش کاراین پژوهش کاربردی با طرح نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل در سال 1397-1396 در بیمارستان روانپزشکی صدر شهر تهران انجام شد و تعداد 30 نفر از جانبازان مبتلا به (PTSD) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایش، 14 جلسه تحت درمان شناختی-رفتاری قرار گرفتند و تحلیل کوواریانس تک متغیر در مورد آن ها انجام شد.
یافته هاپس از تعدیل نمرات پیش آزمون تفاوت بین دو گروه آزمایش و کنترل معنی دار بود بر اساس تحلیل کوواریانس یک راه بر روی نمره کل افراد در متغیر تاب آوری بین گروه کنترل و آزمایش تفاوت معنی داری وجود داشت F(8/227) (p .
نتیجه گیریاین مداخله نشان داد که درمان شناختی-رفتاری موجب افزایش تاب آوری در جانبازان شده (PTSD) است.
مقدمهوجود 8 سال جنگ تحمیلی در ایران موجب شده است که گروه قابل توجهی از رزمندگان و جانبازان به علایم اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) دچار شود.
کلید واژگان: درمان شناختی, رفتاری, اختلال استرس پس از سانحه, تاب آوریIntroductionEight years of imposed war between Iran and Iraq has caused a considerable number of soldiers and disabled war veterans to experience symptoms of post-traumatic stress disorder (PTSD).
MethodsThis applied study was conducted in the form of a quasi-experimental study with a pretest-posttest design and a control group at Sadr Psychiatric Hospital in Tehran during the year 2017-18. A total of 30 disabled war veterans with PTSD were selected through an available sampling method, and were divided into two groups: an experimental and a control group. The experimental group underwent cognitive-behavioral therapy for 14 sessions. The Depression, Anxiety and Stress Scales (DASS-21) was used for data collection, Data were analyzed with the aid of SPSS 21 software and a univariate analysis of covariance (ANCOVA). An analysis of covariance (ANCOVA) was used to eliminate the pretest effect. And Levene’s test was used to homogenize variances.
ResultsAfter modifying pretest scores, the difference between the experimental and control groups became significant. Based on the one-way ANCOVA carried out on the subjects’ total scores, there was a significant difference between the experimental and control groups in the variable “anxiety” (P < 0.05) and (F 8/227).
ConclusionThis intervention showed that cognitive-behavioral therapy had increased resilience among disabled war veterans with PTSD.
Keywords: cognitive-behavioral therapy - posttraumatic stress disorder (PTSD) – resilience -
بیماران افسرده جزو گروه هایی هستند که درمان کافی را دریافت نمی کنند و تنها نیمی از آنها بهبود می یابند. به نظر می رسد مدیریت موثر افسردگی نیازمند توجه بیشتر به ترجیحات بیماران، نیازهای درمانی آنها و در نهایت بکارگیری بسته های درمانی جامع تر برای به حداکثر رساندن مشارکت بیمار و بهره گیری کافی از درمان است . هدف از این مطالعه اجرای یک بسته درمانی آمیخته بر بهبود علایم افسردگی بود. برای این منظور طی یک پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون، پس آزمون 65 نفر از زنان با تشخیص افسردگی، به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در 4 گروه (شناختی، بین فردی، سیستمی و آمیخته) 15 نفره گمارده شدند. هر گروه یک مداخله درمانی را به مدت 12 جلسه 2 ساعته دریافت کردند. تمامی شرکت کنندگان قبل و پس و سه ماه بعد از اجرای مداخلات، از نظر میزان افسردگی ارزیابی شدند. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری یک راهه و تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر نشان داد بین چهار گروه در مرحله پس آزمون و پیگیری، از نظر کاهش علایم افسردگی تفاوت معنادار وجود دارد. بسته درمان آمیخته افسردگی بر بهبود علایم افسردگی در کوتاه مدت و بلندمدت موثر است.
کلید واژگان: درمان آمیخته, افسردگی, درمان شناختی, درمان بین فردی, درمان سیستمیThe present study aimed to implement a mixed treatment package to reduce depressive symptoms. The research method was a quasi-experimental design, pretest-posttest, and follow up with a control group. The study's statistical population consisted of depressed women who had been referred to Atieh Medical Center in Tehran in 2019-20. The sample of the present study consisted of 60 individuals who were diagnosed as depressed patients. These individuals were randomly assigned to four groups. Each group received one type of therapeutic intervention for 12 sessions of 90 minutes. The Instrument of the study included: Beck Depression Inventory-II, 1988. The data were analyzed by Mixed analysis of variance and repeated measurement. The results showed that there was a significant difference between reducing depressive symptoms in four groups. It can be concluded that a mixed treatment package is effective in reducing depressive symptoms in the short and long term.
Keywords: mixed treatment, depression, design, pilot study -
مقدمه :
زمینه و هدف فشارخون یک بیماری شایع است که سلامت افراد را تحت تاثیر قرار میدهد. افرادی که ازنظر شخصیتی توانایی مقابله کمی با استرس دارند و در مواجهه با استرسها با سوگیری پاسخ میدهند بیشتر دچار مشکلات جسمانی و روانی حاصل از بیماریهای مزمن میشود. بنابراین این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر کیفیت خواب و سوگیری شناختی بیماران مبتلابه فشارخون اولیه صورت گرفت.
روش کار:
مطالعه به روش تجربی یا پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل صورت گرفت. در این مطالعه تعداد 32 زن مبتلابه فشارخون بر اساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب و به روش تصادفی بلوکهای جایگشتی در دو گروه کنترل 16 نفرو مداخله 16 نفر جایگزین شدند. هر دو گروه پرسشنامه های استاندارد کیفیت خواب پیترزبورگ و سوگیری شناختی را قبل و بعد از مداخله تکمیل کردند. گروه مداخله به مدت هشت جلسه آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری دریافت کرد و گروه کنترل در این بازه زمانی از طرف تیم تحقیق آموزشی دریافت نکرد. داده های بهدستآمده با روش آماری توصیفی و استنباطی تجزیه تحلیل شدند.
یافته ها:
یافته ها نشان داد در مرحله بعد از مداخله بین دو گروه مداخله و کنترل در میزان کیفیت خواب و سوگیری شناختی تفاوت معنی دار وجود دارد 05 / 0 < P . برای مولفه های کانون توجه متمرکز بر خود 03 / 0 و متمرکز بر دیگران 74 / 3 معنیدار نبود 05 / 0 < P این یافته نشان میداد بین گروه آزمایش و کنترل در این مولفه تفاوت معنیداری وجود نداشت.
نتیجه گیری:
بر اساس یافته های مطالعه حاضر میتوان نتیجه گرفت آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر کیفیت خواب و سوگیری شناختی زنان مبتلابه فشارخون اولیه اثربخش است و میتواند بهعنوان یک روش درمانی مکمل اثربخش و بدون عوارض مورداستفاده قرار بگیرد.
کلید واژگان: درمان شناختی, رفتاری عادات خواب سوگیری شناخت فشارخون مدیریت استرسIntroductionHypertension is a common disease which affects people's health. Individuals who are week in stress coping and respond to stress with bias are more likely to suffer from chronic physical and mental disease. Therefore, this study aimed to determine the effectiveness of cognitive-behavioral based stress management training on sleep quality and cognitive bias in patients with primary hypertension.
Methods and Methodsin this experimental study with pretest-posttest and control group. 32 females with hypertension were selected based on inclusion criteria and randomly divided into control (n = 16) and intervention (n = 16) groups. Both groups completed the standard questionnaire of Petersburg sleep quality and cognitive bias before and after the intervention. The intervention group received eight sessions of cognitive-behavioral based stress management training and the control group did not receive any training from the research team during study. Data were analyzed by descriptive and inferential statistical methods.
ResultsThe results indicated there was a significant difference in the quality of sleep between the intervention and control groups after intervention (p> 0.05). Self-focused (0.03) and others (3.74) focused attention components of cognitive bias were not significantly different with control group (P > 0.05). This finding showed that there was no significant difference between the experimental and control groups in this component.
ConclusionsBased on the findings of the present study, it can be concluded that cognitive-behavioral based stress management training is effective on sleep quality and women with primary hypertension and can be used as an effective and safe complementary therapy.
Keywords: Cognitive Behavioral TherapiesSleep HabitsCognationBiasHypertensionStress Management -
مقدمهاختلال استرس پس از سانحه (PTSD)[1] سندرمی است که پس از مشاهده یا شنیدن یک عامل استرس زا و آسیب زای شدید رخ می دهد و می تواند منجر به مرگ شود، اگرچه با روش های درمانی می توان روند بهبود آن را میسر ساخت. در این خصوص پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان شناختی رفتاری (CBT)[2] بر اختلال استرس پس از سانحه در بین زلزله زدگان شهر سرپل ذهاب در استان کرمانشاه در سال 1396 بود.روشاز بین افراد یک نفر بر اساس نمونه در دسترس و به صورت تصادفی از مراجعان به کمپ امدادی روان شناسان مستقر در محل، انتخاب و پس از تایید روان پزشکان و با مصاحبه های بالینی آزمایش شد. این پژوهش یک مطالعه موردی به صورت خط پایه چندگانه است که برای داده های به دست آمده از تحلیل نموداری و ترسیمی استفاده شد.یافته هایافته ها حاکی از آن بود که درمان شناختی رفتاری در کاهش اختلالات ناشی از استرس پس از حادثه تاثیر مثبت دارد و بهبودی بیمار به میزان 7/81 درصد به دست آمد که این اثرات در دوره پیگیری نیز تا حدود زیادی ماندگاری داشت.نتیجه گیریطبق نتایج، درمان شناختی رفتاری در کاهش و بهبود علایم ناشی از اختلال استرس پس از حادثه موثر است.
[1] posttraumatic stress disorder
[2] cognitive behavioral therapyکلید واژگان: استرس پس از حادثه, درمان شناختی, مطالعه موردی, زلزلهBackgroundPost-traumatic stress disorder (PTSD) is a syndrome that occurs after hearing or observing a severe stressful and damaging factor and can lead to death, although it can be improved with treatment. This study aims to investigate the effect of cognitive behavioral therapy (CBT) on post-traumatic stress disorder among the earthquake-affected people of Sarpol Zahab city, Kermanshah province in 2017.MethodThis research is a single-case design with multiple baselines that was used to analyze the data obtained from graphical analysis. After confirmation by psychiatrists and with clinical interviews, one person among the clients to the relief camp of local psychologists was selected based on available samples randomly.FindingsThe findings indicated that cognitive behavioral therapy had a positive effect on reduction of post-traumatic stress disorder and patient's recovery was 81.7% which has somewhat prolonged during follow-up.ConclusionAccording to the results, cognitive behavioral therapy is effective in reducing and improving the symptoms of post-traumatic anxiety disorder.Keywords: post-traumatic stress, cognitive therapy, case study, earthquake -
مقدمهدرمان مبتنی بر ذهنی سازی و درمان شناختی- تحلیلی، روش های اختصاصی برای درمان اختلال شخصیت مرزی هستند. بنابراین هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنی سازی و شناختی- تحلیلی بر بهبود روابط موضوعی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی است.مواد و روش کاراین پژوهش از نوع تجربی است و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مردان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به بیمارستان روانپزشکی ایثار و فاطمی اردبیل در سال 1396 تشکیل دادند. 45 مرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گواه قرار گرفتند. گروه آزمایشی اول 20 جلسه درمان مبتنی بر ذهنی سازی، گروه آزمایشی دوم 16 جلسه درمان شناختی- تحلیلی را دریافت کردند، گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. در دو مرحله ی پیش آزمون و پس آزمون برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه بالینی ساختار یافته، پرسشنامه بالینی چند محوری میلون III و پرسشنامه روابط موضوعی استفاده شد. داده ها با کمک آزمون آماری تحلیل کوواریانس و توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هابعد از کنترل اثرات پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون گروه های آزمایشی و گروه کنترل در روابط موضوعی و مولفه های آن تفاوت معنادار مشاهده شد. همچنین اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنی سازی در بهبود دلبستگی ناایمن و بی کفایتی اجتماعی از درمان شناختی- تحلیلی بیشتر بود ولی در بهبود روابط موضوعی بین این دو مداخله تفاوت معناداری مشاهده نشد.بحث و نتیجه گیریهر دو روش درمانی از مداخلات موثر در بهبود روابط موضوعی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بودند.کلید واژگان: اختلال شخصیت مرزی, درمان شناختی, تحلیلی, درمان مبتنی بر ذهنی سازی, روابط موضوعیPayesh, Volume:17 Issue: 3, 2018, PP 275 -287Objective(s)Mentalization based therapy (MBT) and cognitive-analytical therapy (CAT) are special methods for the treatment of borderline personality disorder (BPD). The purpose of this study was to compare the effectiveness of MBT and CAT on improving the object relationship of people with BPD.MethodsThis was an experimental study using pretest- posttest design with a control group. Thepopulation of this study consisted all the men with BPD admitted to two psychiatric hospitals in Ardabil, Iran. In all 45 men with BPD were selected by convenience sampling and were assigned randomly to two experimental groups and one control group. The first experimental group received 20 sessions of MBT, the second experimental group 16 sessions of CAT, the control group did not receive any intervention. Data were collected at baseline and posttest using structured clinical interviews, Millon Clinical Multiaxial Inventory and Object Relations Scale. Data were analyzed by covariance and Tukey analysis.ResultsAfter controlling the effects of pretest data, there was a significant difference between the mean post-test scores of the experimental groups and the control group in the object relations and its components (PConclusionBoth treatment methods are effective interventions to improve the object relationships of people with BPD.Keywords: Borderline personality disorder, Cognitive-analytical therapy, Mentalization based therapy, Object relations
-
زمینه و هدفدرمان شناختی- رفتاری مثبت نگر، رویکرد نوظهوری به درمان می باشد که درمان شناختی- رفتاری (Cognitive-behavioral therapy یا CBT) را با روان شناسی مثبت نگر و درمان راه حل محور به بهترین وجه تلفیق کرده است. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان شناختی- رفتاری مثبت نگر بر تاب آوری و عزت نفس نوجوانان دارای علایم افسردگی بود.مواد و روش هااین مطالعه به صورت نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و همراه با گروه شاهد انجام شد. بدین منظور، پرسش نامه افسردگی Beck (Beck Depression Inventory یا BDI) در پنج مدرسه متوسطه اول پسرانه اجرا گردید. از بین دانش آموزانی که نمره افسردگی بالاتر از نمره برش کسب کردند و ملاک های ورود و خروج را داشتند، 34 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و 17 نفر به گروه آزمایش و 17 نفر به گروه شاهد (بدون مداخله) اختصاص یافت. مقیاس تاب آوری Connor و Davidson (Connor-Davidson Resilience Scale یا CD-RISC) و مقیاس عزت نفس Rosenberg (Rosenberg Self-Esteem Scale یا RSES) به عنوان پیش آزمون اجرا و سپس مداخله درمان شناختی- رفتاری مثبت نگر در گروه آزمایش انجام شد. در پایان، مقیاس های فوق به عنوان پس آزمون اجرا گردید.یافته هانمرات تاب آوری دانش آموزان گروه مداخله در مقایسه با گروه شاهد به طور معنی داری بیشتر بود. همچنین، درمان شناختی- رفتاری مثبت نگر منجر به افزایش معنی دار نمرات عزت نفس دانش آموزان گروه آزمایش در مقایسه با گروه شاهد شد.نتیجه گیریبه نظر می رسد که درمان شناختی- رفتاری مثبت نگر می تواند به عنوان رویکرد موثری جهت تقویت مولفه های عملکرد مثبت در نوجوانان دارای علایم افسردگی کاربرد داشته باشد و انجام پژوهش های بیشتر در آینده این موضوع را مشخص می کند.کلید واژگان: درمان شناختی, رفتاری, عزت نفس, تاب آوری, افسردگی, نوجوانAim andBackgroundPositive cognitive behavioral therapy (CBT) is a new approach in psychotherapy that combines cognitive behavioral therapy with positive psychology and solution-focused therapy. The purpose of this study was to determine the effectiveness of positive cognitive behavioral therapy on resilience and self-esteem among the adolescents with depression signs.
Methods and Materials: This was a semi-experimental study with pretest/posttests design, and with control group. Beck's Depression Inventory (BDI) was administered among the students in first grade of 5 randomly-selected high schools. Among the students who had scores upper than cut-off point of depression, and with consideration of inclusion and exclusion criteria, 34 students were selected, and randomly divided into two equal groups of control and experimental. Connor-Davidson resilience scale (CD-RISC), and Rosenberg self-esteem scale (RSES) were administered among the selected sample as pretest. Positive cognitive behavioral therapy was performed in experimental group, and again, the questionnaires were administered among the participants as posttest.
Findings: Positive cognitive behavioral therapy significantly increased students scores of resilience and self-esteem in experimental group compared to control group.ConclusionsIt seems that positive cognitive behavioral therapy can be applied as an effective approach for enhancing positive function components in adolescents with depression signs; further researches on this topic are recommended.Keywords: Cognitive behavioral therapy, Self, esteem, Resilience, Depression, Adolescent -
مقدمهزنان باردار از لحاظ سلامت روان، حساس و آسیب پذیر می باشد. از این رو ممکن است روان درمانی یک مداخله موثر جهت بهبود وضعیت روانی مادر باشد، لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر درمان شناختی رفتاری گروهی بر افسردگی حین بارداری انجام شد.روش کاراین مطالعه کارآزمایی بالینی در سال 96-1395 بر روی 60 زن باردار که در سن بارداری 22-12 هفته به مراکز سلامت کننده شهر قزوین مراجعه کرده بودند، انجام گرفت. تمام مادران منتخب بر اساس پرسشنامه بک دارای افسردگی در حد خفیف یا متوسط بودند که به صورت تصادفی به دو گروه 30 نفری آزمون و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمون به مدت 6 هفته تحت درمان شناختی- رفتاری گروهی قرار گرفتند و گروه شاهد هیچ آموزشی دریافت نکردند. بلافاصله بعد از اتمام دوره و 2 ماه بعد، مجددا آزمون بک به عنوان پس آزمون در تمام افراد اجرا گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 23) و آزمون ANOVA و کای دو انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.یافته هابر اساس نتایج آزمون من ویتنی، تفاوت معنی داری بین گروه آزمون و شاهد در مراحل پس آزمون (001/0=p) و پیگیری (001/0p≤) وجود داشت. همچنین بر اساس تحلیل ANOVA در گروه آزمون از لحاظ کاهش علائم افسردگی (001/0p≤) در مرحله پس آزمون و پیگیری، تفاوت معنی داری وجود داشت که این تفاوت ها در گروه شاهد مشاهده نشد.نتیجه گیریدرمان شناختی- رفتاری گروهی، می تواند به عنوان یک رویکرد درمانی در بهبود افسردگی زنان باردار موثر باشد.کلید واژگان: افسردگی, بارداری, درمان روانی گروهی, درمان شناختی, درمان شناختی, رفتاری, گروه درمانی, مشاورهIntroductionFemales are sensitive and vulnerable during pregnancy in terms of mental health. Psychotherapy may be an effective intervention to improve the mental status of the mothers. Regarding this, the present study aimed to investigate the effect of cognitive-behavioral group therapy on depression during pregnancy.MethodThis clinical trial was conducted on 60 pregnant women with the gestational age of 12-12 weeks, who referred to the health centers of Qazvin, Iran, within 2016-2017. All selected mothers had mild to moderate depression based on the Becks Depression Inventory. The participants were randomly divided into two groups of intervention (n=30) and control (n=30). The intervention group was subjected to cognitive-behavioral group therapy for six weeks, while the control group received no training. The Becks Depression Inventory was administered to all participants both immediately after the intervention and two months later as a post-test. The data were analyzed in SPSS software (version 23) using ANOVA and Chi-square test. P-value less than 0.05 was considered statistically significant.ResultsAccording to the results of the Mann-Whitney U test, there was a significant difference between the intervention and control groups at the post-test (P=0.001) and follow-up (P≤0.001). In addition, the results of ANOVA revealed a significant difference in the intervention group in terms of the reduction of depression symptoms (P≤0.001) at the post-test and follow-up stages. However, no significant changes were observed in the control group in this regard.ConclusionCognitive-behavioral group therapy was effective in the improvement of depression in pregnant women.Keywords: Cognitive behavioral therapy, Cognitive Therapy, Group Therapy, Group Psychotherapy, Counseling, Depression, Pregnancy
-
پیش زمینه و هدفقدرت ایگو و روابط موضوعی از مفاهیم کلیدی در رویکرد روان تحلیلی هستند که در سبب شناسی اختلال شخصیت مرزی حائز اهمیت می باشند. ازاین رو پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی درمان شناختی- تحلیلی بر قدرت ایگو و روابط موضوعی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انجام شد.مواد و روش کاراین پژوهش از نوع تجربی بوده و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مردان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به بیمارستان روان پزشکی ایثار و بخش روان پزشکی بیمارستان فاطمی اردبیل در سال 1396 تشکیل دادند (70= (N. نمونه پژوهش شامل 30 مرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بود که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش شامل مصاحبه بالینی ساختار یافته برای تشخیص اختلالات محور II، پرسشنامه چند محوری میلون III، پرسشنامه روان شناختی قدرت ایگو و پرسشنامه روابط موضوعی بل بود. از هر دو گروه پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد. داده ها توسط آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری و در نرم افزار آماری SPSS 23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته هانتایج نشان داد که بعد از کنترل اثرات پیش آزمون بین میانگین نمرات پس آزمون دو گروه در هر دو متغیر قدرت ایگو و روابط موضوعی تفاوت معناداری وجود داشت (05/0>P).بحث و نتیجه گیریدرمان شناختی- تحلیلی راهبردی مناسب برای بهبود قدرت ایگو و روابط موضوعی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی است و می توان از آن به عنوان یک شیوه ی مداخله ی موثر استفاده کرد.کلید واژگان: اختلال شخصیت مرزی, درمان شناختی, تحلیلی, قدرت ایگو, روابط موضوعیBackground and AimsEgo-strength and object relations are key concepts in the psychoanalytic approach which are important in the etiology of borderline personality disorder. Therefore, the present study was conducted with the aim of evaluating the effectiveness of cognitive-analytical therapy on ego-strength and object relations of persons with borderline personality disorder.Materials and MethodsThis research was a semi-experimental and pretest- posttest design with the control group. The statistical population of this study consisted of all men (N=70) with borderline personality disorder admitted to Isar Psychiatric Hospital and psychiatry section of Fatemi Hospital in 2017 in Ardabil city. The research sample consisted of 30 men with borderline personality disorder selected by convenience sampling and were randomly divided into experimental and control groups. Data collection tools in this study included structured clinical interviews for diagnosis of axis II disorders, Millon clinical multiaxial inventory, psychological inventory ego strength and Bell Object Relations Scale. Pretest and posttest were performed from both groups. Data were analyzed by multivariate analysis of covariance analysis and in SPSS 23 statistical software.ResultsThe results showed that there was a significant difference between the mean posttest scores of both groups in both ego-strength and object relations variables (pConclusionCognitive-analytical therapy is a suitable strategy for improving the ego-strength and object relationships of persons with borderline personality disorder and can be used as an effective intervention method.Keywords: Borderline personality disorder, Cognitive, analytical therapy, Ego, strength, Object relations
-
مقدمهبیماری دیابت ملیتوس نوع یک یکی از شایع ترین اختلالات متابولیکی در دوران کودکی و نوجوانی است که دارای عوارض بلندمدت جسمی و روان شناختی از جمله اضطراب ، افسردگی و مشکلات رفتاری می باشد این عوارض منجر به کنترل ضعیف قند خون و در ننتیجه افزایش سطوح قند خون می شود.این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر مشکلات روان شناختی و کنترل قند خون کودکان مبتلا به دیابت ملیتوس نوع یک انجام شد.روشاین پژوهش از روش کارآزمایی بالینی از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه شاهد بر روی 38 نفر از کودکان مبتلا به دیابت ملیتوس نوع یک انجام شد. این کودکان با نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند ودرگروه مداخله و گروه شاهد به طورتصادفی جایگزین شدند. در این پژوهش از پرسشنامه علائم مرضی کودک فرم والد CSI-4 و آزمایش HbA1C کودکان استفاده شد و 12 جلسه درمان شناختی رفتاری فردی برای آنها اجرا شد.یافته هانتایج آزمون فرضیه های این پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری و تحلیل کوواریانس یک متغیری نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه مداخله و گروه شاهد از لحاظ تاثیرگذاری درمان شناختی رفتاری روی متغیرهای مورد مطالعه وجود داشت. به عبارت دیگر درمان شناختی رفتاری موجب کاهش معنادار (P<0/001)مشکلات روانشاختی و بهبود کنترل قند خون در گروه مداخله نسبت به گروه شاهد شد.نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان داد که درمان شناختی رفتاری می تواند به عنوان یکی از مداخلات درمانی اثربخش جدید در حوزه دیابت به خصوص در کودکان دیابتی در کنار سایر درمان های موجود به کار رود.کلید واژگان: دیابت نوع یک, درمان شناختی, رفتاری, قند خون, اختلالات روان شناختیIntroductionDiabetes mellitus type 1 is one of the most common metabolic disorders in childhood and adolescence that has long-term physical and psychological complications such as anxiety, depression and behavioral problems. These complications lead to poor control of blood glucose and consequently, increased blood glucose levels. The present study was conducted to evaluate the effectiveness of cognitive-behavioral therapy on psychological problems and blood glucose control in children with Diabetes Mellitus Type I.MethodsThis study used a clinical trial with a control group pre-test and post-test design with control grop that was performed on 38 children with diabetes mellitus type I. The children were selected by convenience sampling and were replacing experimental group and control group randomly. In this study, were used Child Symptom Inventory-4 (CSI-4) : parent checklist and HbA1C test and were performed 12 sessions of individual cognitive behavioral therapy for them.
Finding: The study hypotheses were analyzed by ANCOVA and MANCOVA.The results showed that there was a significant difference between the experimental and control groups regarding to the effect of cognitive-behavioral therapy on the studied variables. In other words, cognitive-behavioral therapy significantly (PConclusionThe study results showed that cognitive-behavioral therapy can be used as one of the new effective therapeutic interventions in the field of diabetes, especially in diabetic children, along with other treatments available.Keywords: Diabetes Type I, Cognitive, behavioral therapy, Blood glucose, Psychological problems -
سابقه و هدفبا توجه به اهمیت اختلال اضطراب فراگیر، مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر مداخله تلفیقی شناختی- رفتاری و پذیرش و تعهد بر اختلال اضطراب فراگیر در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شهر تویسرکان انجام شد.مواد و روش هاپژوهش حاضر یک مطالعه مداخله ای از نوع پیش آزمون و پس آزمون بود که در سال 1396 انجام شد. 18 نفر از دانشجویان در دسترس که برای دریافت مشاوره به مرکز مشاوره دانشگاه آزاد تویسرکان مراجعه کرده بودند با تشخیص ملاک های DSM5 توسط روانپزشک، انتخاب و وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری مطالعه شامل پرسشنامه دو بخشی اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه استاندارد بک بود. برنامه آموزشی تلفیقی شامل 12 جلسه آموزشی بود. داده های به دست آمده از مطالعه با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 و همچنین با استفاده از آزمون تی زوجی و کای دو تجزیه و تحلیل شدند.یافته هانتایج حاصل از این مطالعه نشان داد مداخله تلفیقی باعث کاهش میانگین اضطراب فراگیر به مقدار 8.27 در بین دانشجویان شده است. همچنین مداخله تلفیقی باعث شد 83.3 درصد از دانشجویانی که دارای اختلال اضطراب فراگیر شدید بودند، بعد از انجام مداخله اضطراب آنان کمتر شده و در درجه اضطراب فراگیر متوسط قرار گیرند.نتیجه گیرینتایج پژوهش نشان داد که مداخله تلفیقی یک مداخله اثربخش در کاهش علایم اختلال اضطراب فراگیر است و این مداخله همانند مداخله شناختی– رفتاری و مداخله پذیرش و تعهد موجب کاهش علایم اختلال اضطراب فراگیر در مبتلایان می شود.کلید واژگان: درمان شناختی, رفتاری, درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, اختلال اضطراب فراگیر, دانشجویانBackground And ObjectiveRegarding the importance of generalized anxiety disorder, this study aimed to investigate the effect of an integrated cognitive-behavioral, acceptance, and commitment intervention on generalized anxiety disorder among students of Islamic Azad University of Toyserkan, Iran.Materials And MethodsThis interventional study was conducted on 18 students referring to the counseling center of Toyserkan Azad University to receive counseling services using a pretest -posttest design in 2017. The study population was selected by a psychiatrist based on the diagnostic and statistical manual of mental disorder criteria through convenience sampling technique. The data were collected using a two-part questionnaire, including the demographic information and Standardized Beck Depression Inventory .The integrated program consisted of 12 educational sessions. Data analysis was performed in SPSS software (version 16) by means of paired sample t-test and Chi -square test.ResultsAccording to the results, the integrated intervention reduced the student's mean generalized anxiety disorder to 8.27%. Moreover, this intervention led to anxiety reduction from severe level to moderate level in 83.3% of the students.ConclusionAs the findings of the present study indicated, the integrated intervention was effective in the mitigation of generalized anxiety disorder symptoms among the students. Therefore, this intervention was concluded to be as efficient as other interventions, such as the cognitive-behavioral, acceptance, and commitment programs, in decreasing the symptoms of generalized anxiety disorder.Keywords: Acceptance, Commitment Therapy, Cognitive, behavioral Therapy, Generalized Anxiety Disorders, University Students
-
مقدمهدر دهه های اخیر، برنامه های شناختی- رفتاری موفقیت چشمگیری را در کاهش وزن نشان داده اند. مولفه های بسیار زیادی در این برنامه ها گنجانده شده است که هم طول مدت درمان را افزایش می دهد و هم به خوبی مشخص نیست کدام مولفه های درمانی کاربرد بیشتری برای افراد دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی مولفه های درمان شناختی- رفتاری (Cognitive behavioral therapy یا CBT) در زندگی روزمره، برای افراد در جهت حفظ وزن کاسته شده یا کاهش وزن کاربردی انجام شد.روشاین مطالعه کیفی از نوع تحلیل محتوای قیاسی بود. نمونه گیری به روش هدفمند صورت گرفت و زنانی که پس از گذراندن دوره درمان شناختی- رفتاری برای کاهش وزن، حداقل 6 ماه موفق به حفظ وزن یا کاهش بیشتر وزن خود شده بودند، انتخاب شدند. مصاحبه نیمه ساختار یافته توسط متخصصان روش درمان شناختی- رفتاری کاهش وزن با 18 نفر از این افراد انجام گرفت. کدگذاری اولیه به صورت قیاسی و بر اساس برنامه Cooper و همکاران برای درمان شناختی- رفتاری کاهش وزن انجام شد. در نهایت، مولفه های نهایی توسط گروه همتایان خارج از گروه نمونه و متخصصان درمان شناختی- رفتاری برای کاهش وزن مورد تایید قرار گرفت.یافته هااز بین 35 مولفه اولیه از بسته درمان شناختی- رفتاری که به روش قیاسی استخراج شده بود، تنها 17 مولفه توسط افراد درمان شده تایید گردید؛ به طوری که اغلب افراد این 17 مولفه را به طور روزمره در زندگی خود استفاده می کردند یا آن را در طول درمان برای کاهش وزن خود بسیار مهم و کاربردی ارزیابی نمودند.نتیجه گیریاز بین مولفه های زیادی که در درمان گنجانده می شود، تنها بخشی از آن ها برای افراد قابل اجرا و کاربردی می باشد و بقیه روش ها یا مولفه ها فراموش می شود و یا مورد استفاده قرار نمی گیرد. از این رو، می توان درمان شناختی- رفتاری در جهت کاهش وزن را بر مولفه های کاربردی تر متمرکز نمود.کلید واژگان: درمان شناختی, رفتاری, کاهش وزن, پژوهش کیفی, زنانIntroductionIn recent decades, cognitive-behavioral programs for reducing weight have had remarkable success. Generally, in these programs, many components are involved which lengthen the duration of therapy, and also it is not clear which one of the components is more practical for individuals. The present research attempted to answer the question regarding which components of cognitive-behavioral therapy were more practical in peoples everyday life for keeping the lost weight or losing weight.MethodThis was a qualitative study based on directed content analysis. A purposeful sampling procedure was used which aimed at women who had undergone cognitive-behavioral therapy for weight loss, and who were able to keep their weight loss or had lost more weight at least 6 months after therapy. The semi-structured interviewing by cognitive-behavioral psychotherapist specialized in weight loss was ended with 18 people of these participants. Primary coding was done deductively based on Cooper and colleagues program for cognitive-behavioral therapy for weight loss. In addition, final components were approved by a matched group of women not in the sample, and by cognitive-behavioral psychotherapist specialized in weight loss.ResultsFrom 35 primary components which were extracted deductively from the cognitive-behavioral protocol, only 17 components were approved by individual women who had undergone cognitive-behavioral therapy; such that the majority of these women reported using most of these 17 components in their everyday lives, or evaluated them as highly important and practical for losing weight during therapy.ConclusionThe findings indicate that among many components involved in cognitive-behavioral therapy, only part of them are executed and practical, and that the rest of methods or components are forgotten or are not used. Therefore, it seems possible to focus cognitive-behavioral therapy on most practical components.Keywords: Cognitive, behavioral therapy, Weight loss, Qualitative research, Women
-
زمینه و هدفامروزه به علت تغییر سبک زندگی و افزایش وزن، سن ابتلا به دیابت کاهش و شیوع این بیماری رو به رشد است. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان شناختی- رفتاری (Cognitive behavioral therapy یا CBT) چاقی بر کاهش وزن و سطح قند خون زنان مبتلا به دیابت نوع دو بود.مواد و روش هااین مطالعه به صورت نیمه آزمایشی، با مراحل پیش آزمون، پس آزمون و گروه شاهد بر روی 40 زن چاق مبتلا به دیابت انجام شد. نمونه ها به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایش و شاهد قرار گرفتند. زنان مبتلا به دیابت نوع دو با شاخص توده بدنی (Body mass index یا BMI) بزرگ تر و یا مساوی 30 کیلوگرم بر مترمربع و محدوده سنی 65-30 سال که به انجمن دیابت ایران (شعبه مرکزی واقع در شهر تهران) مراجعه کرده بودند، انتخاب شدند و طی 24 جلسه 60 دقیقه ای گروهی، در یک برنامه مبتنی بر مداخله CBT چاقی شامل دو فاز کاهش و ابقای وزن شرکت نمودند، اما گروه شاهد هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد. وزن کشی و گرفتن نمونه خون (برای ارزیابی میانگین سه ماهه قند خون)، در اولین و آخرین جلسه مداخله صورت گرفت.یافته هارویکرد CBT چاقی، منجر به کاهش وزن بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شد. همچنین، این درمان توانست سطح قند خون بیماران مبتلا به دیابت نوع دو را کاهش دهد.نتیجه گیرینتایج حاکی از اثربخش بودن روش CBT بر بیماران مبتلا به دیابت می باشد. این یافته ها از اهمیت زیادی در کنترل وزن و قند خون بیماران مبتلا به دیابت برخوردار است؛ چرا که امکان استفاده از درمان های جایگزین مانند رویکرد CBT چاقی را به غیر از درمان های پزشکی متعارف نشان می دهد.کلید واژگان: دیابت نوع دو, چاقی, اضافه وزن, قند خون, درمان شناختی, رفتاریAim andBackgroundToday, due to changes in lifestyle and weight gain, the age of diabetes is reduced, and the prevalence of diabetes is increasing. The aim of this study was to determine the effectiveness of cognitive-behavioral group therapy on weight loss, and blood glucose level in women with type 2 diabetes mellitus.
Methods and Materials: In a semi-experimental, and pretest, posttest study with control group, 40 obese (body mass index of more than 30 kg/m2) women with an age range of 30-65 years and with type 2 diabetes mellitus were randomly selected and divided into two equal groups of experimental and control. The patients were referred to the Iranian Diabetes Association (Central Branch), Tehran, Iran. The experimental group participated in a program of 24 sessions of 60 minutes based on cognitive-behavioral obesity intervention, that included two phases of reduction and weight retention; but the control group did not receive any training. Weighing and taking blood samples (for evaluation of the average level of three-month blood glucose) were performed at the first and last session of the intervention.
Findings: The cognitive-behavioral obesity therapy led to weight loss in patients with type 2 diabetes mellitus, and also reduced the level of blood glucose in them.ConclusionsThe results indicate the effectiveness of cognitive-behavioral therapy in patients with type 2 diabetes mellitus. These findings are of great importance in controlling the weight, and blood glucose level in these patients; since it is possible to use alternative therapies, such as cognitive-behavioral therapy in treatment of obesity, as non-conventional medical treatments.Keywords: Type 2 diabetes_Obesity_Overweight_Blood glucose_Cognitive behavioral therapy -
زمینه و هدفاضطراب امتحان یک پدیده شایع در میان دانشجویان و از جمله مشکلات نظام آموزشی محسوب می شود. لذا هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر خودگویی در کاهش اضطراب امتحان دانشجویان پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی بیرجند بود.مواد و روش هااین پژوهش به روش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر، همه دانشجویان پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی بیرجند بودند که در سال 1397 در این دانشکده به تحصیل اشتغال داشتند. در این پژوهش دانشجویان به روش نمونه گیری خوشه ایانتخاب و از بین آن ها تعداد 30 نفر که در سیاهه اضطراب امتحان (TAT) بالاترین نمره را آوردند به عنوان نمونه انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش در 10 جلسه 1 ساعتی برنامه آموزشی مدیریت خودگویی را دریافت کردند و گروه کنترل درمان خاصی را دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اضطراب امتحان استفاده شد.یافته هانتایج نشان داد که بین اضطراب امتحان در گروه آزمایش و گروه کنترل پس از مداخله آزمایشی (آموزش راهبردهای خودگویی) در سطح معناداری (0/05≥P) تفاوت معناداری وجود داشت )میانگین و انحراف معیار نمره اضطراب امتحان در دو گروه آزمایش و کنترل به ترتیب 6/78±53/03 و 10/25±46/96 بود).نتیجه گیریبنابراین می توان گفت درمان شناختی مبتنی بر خودگویی در کاهش اضطراب امتحان دانشجویان پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی بیرجند موثر است و می تواند به عنوان یک روش درمانی مورد توجه قرار گیرد.کلید واژگان: درمان شناختی, راهبردهای خودگویی, اضطراب امتحان, دانشجویان پرستاریScientific Journal of Nursing, Midwifery and Paramedical Faculty, Volume:3 Issue: 3, 2018, PP 45 -56Background and AimTest anxiety is a common phenomenon among students and is one of the problems of educational system. Therefore, the aim of this study was to investigate the effectiveness of cognitive therapy based on self-talk in reducing the test anxiety in nursing students of Islamic Azad University of Birjand.Materials and MethodsThis research was a semi-experimental study, using pre-test and post-test with control group. The statistical population of this study was all nursing students of the Islamic Azad University of Birjand who were studying at this college in 2018. In this research, the students were selected by cluster sampling method. Among them, 30 subjects who were the highest in the Test Anxiety Inventory (TAT) were selected as the sample and randomly divided into two groups of 15 experimental and control groups. The experimental group received 10 sessions of 1 hour self-talk educational program and the control group did not receive any special treatment. Anxiety questionnaire was used to collect data.ResultsThe results showed that there was a significant difference between the test anxiety in the experimental group and the control group after the experimental intervention (teaching self-talk strategies) at a meaningful level (P≥0.05). Mean and standard deviation of the test anxiety score in the two experimental groups and control were 53.03 ± 6.78 and 46.96 ± 10.25, respectively.ConclusionTherefore, cognitive therapy based on self-talk can be effective in reducing the test anxiety of nursing students of Islamic Azad University of Birjand and can be considered as a treatment method.Keywords: Cognitive Therapy, Self, talk Strategies, Test Anxiety, Nursing Students
-
سابقه و هدفخشم، هیجانی طبیعی و دارای ارزش انطباقی است اما زمانی که از کنترل خارج شود، می تواند به مشکلاتی در کار، روابط و کیفیت کلی زندگی منجر شود. هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثر بخشی دو روش درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کنترل خشم دانش آموزان پسر بود.مواد و روش هادر این پژوهش شبه آزمایشی که به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای، 45 نفر از دانش آموزان پسر سال آخر دوره دوم متوسطه منطقه 2 آموزش و پرورش استان تهران که سال تحصیلی 1396-1395 مشغول به تحصیل بودند، انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه 15 نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) تقسیم شدند. گروه اول تحت 9 جلسه 60 دقیقه ای درمان شناختی-رفتاری و گروه دوم تحت 9 جلسه 120 دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند. داده ها از طریق پرسشنامه خشم اسپیلبرگر جمع آوری گردید. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس توسط نرم افزار 22-SPSS استفاده گردید.یافته هادرمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در گروه های آزمایش باعث کاهش خشم شد (0/01P<)، اما در گروه کنترل چنین تغییری مشاهده نشد. همچنین بین درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش خشم، اختلاف معناداری مشاهده نشد (0/05P>).نتیجه گیریبر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، خشم دانش آموزان را کاهش می دهند. لذا تدوین این مداخلات درمانی می تواند سبب کاهش خشم دانش آموزان و مشکلات تحصیلی آن ها شود.کلید واژگان: خشم, درمان شناختی, رفتاری, درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, دانش آموزانBackground And ObjectivesAnger, natural excitement and adaptive value, but when it comes out of control, can lead to problems at work, interpersonal relationships, and overall quality of life. The purpose of this study was to compare the effectiveness of two methods of cognitive-behavioral therapy (CBT) and Acceptance and Commitment Therapy (ACT) on anger control in male students.Materials And MethodsIn this quasi-experimental study, which was conducted as a pre-test-post-test with control group, using a multistage cluster sampling method, 45 male secondary school students of district 2 of education Tehran, who were studying in the academic year 2016-2017, were randomly divided into three groups of 15 (two experimental and one control group). The first group was subjected to 9 sessions of 60 minutes of cognitive-behavioral therapy and the second group received 9 sessions of 120 minutes of treatment based on acceptance and commitment. Data were collected by Spielberger's Anger Questionnaire. For analysis of data, covariance analysis was performed using the SPSS22.0.ResultsCognitive-behavioral therapy and acceptance and commitment therapy in the experimental groups reduced anger (P0.05).ConclusionsBased on the findings, it can be concluded that cognitive-behavioral therapy and acceptance and commitment therapy reduced the student's anger. Therefore, the formulation of these therapeutic interventions can reduce student's anger and their educational problems.Keywords: Anger, Cognitive, Behavioral Therapy (CBT), Acceptance, Commitment Therapy (ACT), Students
-
اهدافوجود هشت سال جنگ تحمیلی در ایران موجب شده است گروه قابل توجهی از رزمندگان و جانبازان به علایم اختلال استرس پس از ضربه (PTSD) دچار شوند. PTSD حداقل با نشانه های یک اختلال روانی دیگر همراه است. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر درمان شناختی- رفتاری بر کنترل هیجان و افکار خودکشی جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه بود.مواد و روش هادر این پژوهش کاربردی، با طرح نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل در سال 96-1395، تعداد 40 نفر از جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه بستری شده در بیمارستان قدس شهر سنندج به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شده و به صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها مقیاس افکار خودکشی بک و پرسش نامه مهار هیجانی بود. بیماران گروه آزمایش به مدت 9 جلسه تحت درمان گروهی شناختی- رفتاری قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل آماری داده ها به کمک نرم افزار SPSS 16 و توسط آزمون های تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره انجام شد.یافته هاپس از تعدیل نمرات پیشآزمون، تفاوت بین گروه آزمایش و کنترل معنی دار بود و درمان شناختی- رفتاری باعث افزایش کنترل هیجان (25.40=F) و زیرمقیاس های آن و کاهش افکار خودکشی (38.19=F) و زیرمقیاس های آن در جانبازان مبتلا به PTSD شد (0.001=p).نتیجه گیریدرمان شناختی- رفتاری بر افزایش کنترل هیجان و کاهش علایم افکار خودکشی در جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه موثر است.کلید واژگان: درمان شناختی, رفتاری, کنترل هیجان, افکار خودکشی, جانبازان, اختلال استرس پس از سانحهAims: The existence of eight years of imposed war in Iran has caused a significant group of warriors and veterans to suffer from symptoms of post traumatic stress disorder (PTSD). PTSD is associated at least with signs of another psychiatric disorder. The purpose of this study was to investigate the effect of cognitive-behavioral therapy on emotional control and signs of suicide in veterans with PTSD.Materials and MethodsIn this semi-experimental study with pre-test and post-test design with a control group in 2017, 40 veterans with posttraumatic stress disorder hospitalized to Ghods Hospital of Sanandaj city were selected using available sampling. They were randomly assigned into two groups: experimental group (20 veterans) and control group (20 veterans). The data collection tools were Beck Scale for Suicidal Ideation (BSSI) and Emotional Control Questionnaire (ECQ). Patients in the experimental group received cognitive-behavioral therapy for 9 sessions. Data were analyzed by SPSS 16 software using univariate and multivariate covariance analysis.
Findings: After modifying the pretest scores, there was a significant difference between experimental and control groups and cognitive-behavioral therapy increased emotional control (F=25.40) and its subscales and reduced suicidal ideation (F=38.19) and subscales in experimental group (p=0.001).ConclusionsCognitive-behavioral therapy is effective in increasing emotional control and reducing suicidal signs in veterans with posttraumatic stress disorder.Keywords: Cognitive, Behavioral Therapy, Emotional Disturbance, Suicidal Ideation, Veterans, PTSD -
مقدمه
پژوهش حاضر جهت بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشانگان بالینی و تصویر بدنی در زنان مبتلا به اختلال پرخوری عصبی انجام شد.
روش کارجامعه ی آماری این پژوهش بالینی شامل تمام زنانی بود که در فاصله ی اسفند 1393تا اردیبهشت 1394 به دو کلینیک تغذیه و رژیم درمانی در شهر مشهد مراجعه کرده بودند که از میان آن ها با استفاده از روش در دسترس 30 نفر، انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفره قرار گرفتند. گروه اول درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت نمودند و گروه شاهد بود در لیست انتظار قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه ی پرخوری گورمالی و تصویر تن فیشر و نشانگان بالینی (DASS-21) استفاده شد. تحلیل داده ها با تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS انجام شد.
یافته هابر اساس نتایج آزمون درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی موجب کاهش معنی دار (05/0>P) نمرات افسردگی، اضطراب و استرس و هم چنین افزایش نمره ی مقیاس تصویر بدنی گروه آزمون نسبت به شاهد در مرحله ی پس آزمون شده است.
نتیجه گیریبنا بر نتایج، درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی موجب کاهش افسردگی، اضطراب و استرس و بهبود تصویر بدنی شده و استفاده از این روش درمانی برای مبتلایان به پرخوری عصبی پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: پرخوری عصبی, تصویر بدنی, درمان شناختی, ذهن آگاهی, نشانگان بالینیIntroductionThe purpose of present research was to investigate the effectiveness of mindfulness-based cognitive therapy on clinical syndrome and body image in women with bulimia nervosa disorder.
Materials And MethodsThis is a quasi-experimental study with pre-test, post-test, and control group. The study population consisted of all women who referred to two nutrition and diet therapy clinics in Mashhad between February and May 2015, among which 30 women with inclusion and exclusion criteria were selected as the sample using convenience sampling. The 30 participants were randomly assigned to two 15-person groups. The first group received mindfulness-based cognitive therapy and the second group was the control group that was placed on a waiting list. Binge Eating questionnaire (Gormally, 1982), Fishers image inventory and Depression Anxiety Stress Scale (DASS-21) were used to collect data. Data analysis was conducted using analysis of covariance in SPSS.
ResultsBased on the test results, mindfulness-based cognitive therapy significantly reduced depression (P
ConclusionThe results showed that mindfulness-based cognitive therapy reduces depression, anxiety and stress, as well as improves body image in people being treated. Thus, the use of this therapy is recommended for patients with bulimia nervosa.
Keywords: Body image, Bulimia nervosa, Clinical syndrome, Cognitive therapy, Mindfulness
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.