جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « درمان مبتنی بر ذهن آگاهی » در نشریات گروه « پزشکی »
-
زمینه و هدف
جراحی استومی در مبتلایان به سرطان روده، به آسیبهای روحی و روانی منجر میشود که سرمایه های روانشناختی بالا در فرد میتواند از شدت این آسیبها بکاهد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی دو روش گروه درمانی مبتنی بر شفقت و ذهن آگاهی بر سرمایه های روان شناختی بیماران مبتلا به سرطان روده دارای استومی انجام شد.
روش کاراین پژوهش از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. از بین بیماران مبتلا به سرطان روده دارای استومی که به منظور درمان در سه ماهه دوم سال 1398 به بیمارستان امام حسین (ع) تهران مراجعه کرده بودند، تعداد 45 نفر که واجد شرایط بودند به روش در دسترس، انتخاب و به شیوه تخصیص تصادفی بلوک بندی شده در سه گروه 15 نفری (مداخله 1، مداخله 2 و کنترل) قرار گرفتند. در گروه اول درمان مبتنی بر شفقت و در گروه دوم درمان مبتنی بر ذهنآگاهی، هر کدام به مدت 8 جلسه 45 دقیقه ای اجرا شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز (2007) در مراحل پیش آزمون و پس آزمون گردآوری و از طریق تحلیل واریانس و با استفاده از نرم افزار SPSS-24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج نشان داد که هر دو روش گروه درمانی مبتنی بر شفقت و ذهن آگهی بر سرمایه های روان شناختی در بیماران مبتلا به سرطان روده دارای استومی موثر هستند (0/001<p). همچنین نتایج آزمون بونفرونی و میانگین های تعدیل شده حاکی از تاثیر بیشتر روش گروه درمانی مبتنی بر شفقت نسبت به گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگهی بر افزایش تاب آوری، خوش بینی و خودکارآمدی بود (0/001<p).
نتیجه گیریبا توجه به تاثیرات مثبت هر دو روش فوق بر سرمایه های روانشناختی، مشاوران و درمانگران می توانند از مداخلات روانشناختی نظیر گروه درمانی مبتنی بر شفقت و مبتنی بر ذهن آگهی در بهبود سرمایه های روان شناختی بیماران مبتلا به سرطان روده دارای استومی استفاده نمایند.
کلید واژگان: استومی, درمان مبتنی بر ذهن آگاهی, درمان مبتنی بر شفقت, سرطان روده, سرمایه های روان شناختیBackgroundOstomy surgery in colon cancer patients leads to mental and emotional damage, in which high psychological capital in a person can reduce the severity of the damages. This study was conducted with the aim of comparing the effectiveness of two group therapy methods based on compassion and mindfulness on the psychological capital of colon cancer patients with ostomy.
MethodsThis was a semi-experimental study with a pretest-posttest with a control group design. Among the ostomy colon cancer patients who visited Imam Hossein (AS) Hospital in Tehran for treatment in the second quarter of 2018, the number of 45 eligible individuals were selected using convenience sampling method and were randomly allocated within blocks. They were divided into three groups of 15 people each (intervention 1, intervention 2 and control). In the intervention groups, compassion-based and mindfulness-based therapy methods were implemented respectively. Each group intervention duration was 8 sessions of 45 minutes each. Data were collected using Lutans psychological capital questionnaire (2007) in the pre-test and post-test phases and analyzed using analysis of variance using SPSS-24.
ResultsThe results showed that both of group therapy methods based on compassion and mindfulness were effective on the psychological capital of colon cancer patients with ostomy (p<0.01). Furthermore, the results of the Bonferroni test and the adjusted means indicated that the compassion-based group therapy method had a greater effect than the mindfulness-based group therapy in enhancing resilience, optimism and self-efficacy (p<0.01).
ConclusionConsidering the positive effects of the both mentioned methods on psychological capital, counselors and therapists can use psychological interventions such as compassion-based and mindfulness-based group therapy to improve the psychological capital of colon cancer patients with ostomy.
Keywords: Ostomy, Mindfulness-based therapy, Compassion-based therapy, Colon Cancer, Psychological Capital -
زمینه و هدف
پرفشاری خون یک عامل خطر مهم برای بسیاری از بیماری ها می باشد. پیشینه های پژوهش حاکی از فعالیت های شناختی و کارکردهای اجرایی متفاوت همچون حافظه کاری ضعیف تر در بیماران پرفشاری خون در مقایسه با افراد غیرمبتلا است. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر شاخص های حافظه کاری بیماران مبتلا به پرفشاری خون انجام شد.
روش هاپژوهش حاضر یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده دوسو کور، براساس طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل تمامی افراد مبتلا به فشار خون شهر رشت بود که در سال 1400 به بیمارستان تخصصی قلب حشمت شهر رشت مراجعه کرده بودند. از این جامعه، 34 نفر داوطلب واجد شرایط به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به روش تصادفی سازی تحت وب در دو گروه مداخله و کنترل تخصیص یافتند. ابزار مورد استفاده در این مطالعه، آزمون یک و دو بک (محرک پیشین) کرچنر (نسخه کامپیوتری نجاتی) بود و درمان ذهن آگاهی طی 8 جلسه 120 دقیقه ای به صورت هفته ای یک بار در مورد گروه مداخله اجرا شد.
یافته هاقبل از مداخله در پیش آزمون، میانگین شاخص های حافظه کاری گروه مداخله و گروه کنترل اختلاف معنی داری نداشتند. در پایان مداخله در پس- آزمون، میانگین شاخص های حافظه کاری گروه مداخله (1-بک، پاسخ های درست=75/17، زمان واکنش=462/61؛ و 2-بک، پاسخ های درست=67، زمان واکنش=495/81) و گروه کنترل (1-بک، پاسخ های درست=69/35، زمان واکنش=617/75؛ و 2-بک، پاسخ های درست=59/71 ، زمان واکنش=663/56) به طور معنی داری متفاوت بودند (0/001<p). به عبارتی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود شاخص های حافظه کاری بیماران مبتلا به پرفشاری خون، اثربخش بود. همچنین نتایج در مرحله پیگیری در هر دو گروه تغییری نداشت که نشان دهنده پایداری درمان در گروه مداخله است.
نتیجه گیریدرمان ذهن آگاهی بر شاخص های حافظه کاری بیماران مبتلا به پر فشاری خون موثر است. لذا پیشنهاد می گردد که در مراکز درمانی از مداخله مذکور در جهت بهبود فعالیت های شناختی بیماران مبتلا به فشارخون استفاده گردد، اگرچه انجام مطالعات بیشتر در این زمینه ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: درمان مبتنی بر ذهن آگاهی, حافظه کاری, پرفشاری خونFeyz, Volume:27 Issue: 5, 2023, PP 501 -511Background and AimHypertension are an important risk factor for many diseases. Literature indicates different cognitive activities and executive functions, such as weaker working memory in hypertension patients compared to healthy. Therefore, the present study was conducted to determin the effectiveness of mindfulness-based therapy on working memory indicators of patients with hypertension.
MethodsThe present study was a double-blind randomized clinical trial, based on a pre- and post-test design and a two-month follow-up with a control group. The research population included all people with hypertension in Rasht city (north of Iran) who visited Heshmat Heart Hospital in 2021. From this population, 34 volunteers were selected by purposive sampling and randomly assigned to intervention and control groups. The tool used in this study was Kirchner's 1 and 2 BACK test (computerized version) and a mindfulness therapy was performed during 8 sessions of 120 minutes once a week for the intervention group.
ResultsBefore the intervention in the pre-test, the mean working memory indices of the intervention group and the control group were not significantly different. At the end of the intervention in the post-test, the mean working memory indices of the intervention group (1-back, correct answers = 75.17, reaction time = 462.61; and 2-back, correct answers = 67, reaction time = 495.81) and the control group (1-back, correct answers=69/35, reaction time=617/75; and 2-back, correct answers=59/71, reaction time=663/56) were significantly different (P<0.0001). In other words, the therapy based on mindfulness was effective in improving working memory indices of patients with hypertension. Also, the outcome did not change in the follow-up phase in both groups, which indicates the stability of the therapy in the intervention group.
ConclusionMindfulness therapy is effective on working memory indicators of patients with hypertension. Therefore, it is suggested that the mentioned intervention be used in medical centers to improve the cognitive activities of patients with hypertension, although it seems necessary to conduct more studies in this field.
Keywords: Mindfulness-based therapy, Working memory, Hypertension -
زمینه و هدف
سرطان یکی از بیماری هایی هست که منجر به اختلالات روانی عدیده ای در بیماران این بیماری می گردد و بکارگیری روش های روان درمانی در این بیماری حائیز اهمیت است. لذا هدف اصلی در این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر ترس از عود و تصویر بدن در زنان مبتلا به سرطان پستان بود.
روش کارطرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را زنان مبتلا به بیماری سرطان پستان بود که به مراکز درمانی کلینیک ها و بیمارستان ها شهر کرج جهت درمان مراجعه داشتند. آزمودنی ها بر اساس روش نمونه گیری داوطلبانه در سه گروه ذهن اگاهی، شناختی-رفتاری و کنترل همتاسازی شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه روابط چندبعدی خودبدن کش و همکاران (187-1986) و ترس از عود سرطان استفاده گردید. برنامه ذهن آگاهی و شناختی- رفتاری به مدت 8 جلسه و هر جلسه 90 دقیقه و حدود دو ماه به طول انجامید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره و آزمون تعقیبی بن فرونی با استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر ترس از عود و تصویر بدن در زنان مبتلا به سرطان پستان تاثیر دارد. همچنین بین درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر ترس از عود تفاوت وجود دارد و همچنین بین درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر تصویر بدن و ادراک بیماری تفاوت وجود ندارد.
نتیجه گیریبه طور کلی می توان بیان کرد که با استفاده از شیوه های درمان شناختی- رفتاری و ذهن آگاهی، می توان ترس از عود و تصویر بدن زنان مبتلا به سرطان پستان را بهبود بخشید.
کلید واژگان: درمان شناختی- رفتاری, درمان مبتنی بر ذهن آگاهی, ترس از عود, تصویر بدنBackground &
AimsBreast cancer is the most common cancer among women all over the world and at the same time, it is one of the most curable. These two characteristics, i.e. the prevalence and curability of this disease, have caused a large number of patients to be treated, have a long life span, and need support after diagnosis, during, and after treatment. Many women suffer from mental complications such as depression and anxiety after learning about this disease, and performing difficult treatments such as surgery and chemotherapy, each of which has specific side effects, aggravates these mental complications. Fear of cancer recurrence is considered a significant concern for breast cancer survivors. It is acknowledged that there is a connection between the fear of cancer recurrence and the states of anxiety and depression. Fear of recurrence is the fear or worry that the cancer will return or progress in the same organ or in another part of the body. Many patients are afraid of relapse and have to live with uncertainty. Fear of cancer recurrence has a functional impact on the lives of cancer survivors and their families. Fear of relapse is associated with lower quality of life and emotional health, higher mental and physical fatigue, and higher depression and anxiety in cancer survivors. In addition, body image is an important element in the quality of life of cancer patients. Today, due to the high and stable prevalence of cancers especially breast cancer in women, and their relationship with mental and social functioning defects effective and timely prevention and intervention programs for this special group of women. It is very important. In order to reduce stress and damage caused by cancer, both preventive strategies and therapeutic strategies are necessary. But so far, most of the investments have been made in the treatment sector. Since many women have breast cancer, clinical treatments are not able to cover all of them, so planners should invest more in prevention so that fewer women are affected by this traumatic problem. Among the other treatment methods that can be effective in improving the psychological symptoms of people with cancer and have received less attention from researchers, especially in Iran, is cognitive therapy based on mindfulness. This type of psychotherapy is derived from cognitive-behavioral treatments and is considered one of the important components of the third wave of psychological treatment models. Mindfulness is a process of having non-judgmental attention to internal and external events as they arise in the moment. Internal events include thoughts, emotions, perceptions, and bodily sensations, and external events include environmental, situational, and interpersonal experiences, mindfulness means moment-to-moment awareness of existing experiences. Many researchers have investigated the effectiveness of cognitive group therapy based on mindfulness and cognitive-behavioral therapy on psychological disorders resulting from cancer or its consequences. Considering the high prevalence of breast cancer among women and its increasing spread in many countries of the world, including Iran, and the stress that this issue causes people suffering from this disease, it is necessary to identify the factors related to it. Few researches have been conducted on the effectiveness of cognitive-behavioral therapy and mindfulness-based therapy on fear of recurrence and body image in patients with breast cancer in Arak, therefore, considering the high prevalence of this disease among women and its adverse effects. The main question of this study is whether cognitive-behavioral therapy and mindfulness-based therapy affect the fear of recurrence and body image in women with breast cancer.
MethodsThe current research design was a quasi-experimental type of unequal control group with pre-test, post-test, and follow-up, which was approved by the code of ethics IR.IAU.K.REC.1402.106 in the Islamic Azad University of Karaj branch. The current research design was a semi-experimental one with pre-test, post-test, and follow-up. The statistical population of the present study was women with breast cancer who were referred to treatment centers, clinics, and hospitals in Karaj city for treatment. The subjects were selected based on the voluntary sampling method in three groups of 15 people, based on the diagnosis and referral of experts according to the entry and exit criteria, which were randomly selected for the physical division of the subjects of each group into three groups. The statistical population of the present study was women with breast cancer who were referred to treatment centers, clinics, and hospitals in Karaj for treatment. Based on the voluntary sampling method, the subjects were matched in three groups: awareness, cognitive-behavioral, and control. To collect data, Kesh et al.'s (1986-1987) self-body multidimensional relationship questionnaire and fear of cancer recurrence were used. The mindfulness and cognitive-behavioral program lasted for 8 sessions and each session lasted for 90 minutes and about two months. To analyze the data, univariate and multivariate analysis of covariance and Ben-Ferroni post hoc test were used.
ResultsThe results showed that cognitive behavioral therapy and mindfulness-based therapy have an effect on fear of recurrence and body image in women with breast cancer. Also, there is a difference between cognitive behavioral therapy and therapy based on mindfulness of the fear of relapse, and there is no difference between cognitive behavioral therapy and therapy based on mindfulness of body image and disease perception.
ConclusionIn general, it can be said that using cognitive-behavioral therapy and mindfulness methods, it is possible to improve the fear of recurrence and the body image of women with breast cancer. The important limitations of the current research include the use of available sampling methods, the unisex nature of the sample, the large number of items in the questionnaires for women with breast cancer, the lack of examination of the type of treatment received, the use of self-reporting tools, and the limitation of the research community to women with breast cancer. did According to the results of the research, the researchers should use random sampling methods for sampling, conduct this research on men (for example, men with lung cancer), divide the questionnaires into two or more parts to reduce bias as a result of fatigue and examine the results by treatment type. Acceptance by women with breast cancer and the use of interviews to collect data are suggested. Another suggestion is to conduct this research on women with breast cancer in other cities and even other vulnerable groups such as women with obesity, women with diabetes, etc.
Keywords: Cognitive-Behavioral Therapy, Mindfulness-Based Therapy, Fear Of Relapse, Body Image -
هدف
مولتیپل اسکلروزیس یکی از شایع ترین بیماری های مزمن سیستم عصبی مرکزی است که با دمیلینه شدن نورون های عصبی همراه است. ناتوانی ناشی از بیماری مولتیپل اسکلروزیس بر کارآمدی و سلامت روانی این بیماران تاثیر می گذارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر طرح واره درمانی و تکنیک ذهن آگاهی بر اختلالات خواب افراد مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس انجام شده است. بر اساس هدف، پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده است.
مواد و روش هاطرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون پسآزمون با گروه کنترل بوده است. آزمودنیها بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد مبتلا به بیماری MS شهر تهران بود. برای تشکیل گروه آزمایش و کنترل با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، از افراد حاضر در انجمن MS بر اساس نمره پیش آزمون در هر یک از متغییرها انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه شامل دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر). برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه استاندارد شاخص کیفیت خواب پیترزبورگ استفاده شد. جلسات آموزشی درمان ذهن آگاهی طبق پروتکل بایر (2006)، و طرحواره درمانی بر اساس پروتکل پیشنهادی یانگ و همکاران (2003) در 8 هفته پیاپی برای گروه های آزمایش در 8 جلسه، هر هفته یک جلسه و هر جلسه 90 دقیقه توسط پژوهشگر اجرا شد.
یافته هانتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که تاثیر طرح واره درمانی و تکنیک ذهن آگاهی بر ابعاد اختلالات خواب (کیفیت ذهنی خواب، تاخیر در به خواب رفتن، مدت زمان خواب، میزان بازدهی خواب، اختلالات خواب، استفاده از داروهای خواب آور، اختلالات عملکردی) در سطح (05/0>p) معنی دار است.
نتیجه گیریهمچنین نتایج نشان داد که بین که بین اثربخشی دو رویکرد طرح واره درمانی و تکنیک ذهن آگاهی از نظر تاثیر بر اختلالات خواب افراد مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس تفاوت معنی دار وجود دارد و تکنیک ذهن آگاهی نسبت به طرح واره درمانی در افراد مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس اثربخش تر است.
کلید واژگان: درمان مبتنی بر ذهن آگاهی, طرحواره درمانی, اختلالات خواب, مولتیپل اسکلروزیسPurposeMultiple sclerosis is one of the most common chronic diseases of the central nervous system, which is associated with demyelination of neurons. The disability caused by multiple sclerosis affects the efficiency and mental health of these patients. The current study was conducted with the aim of comparing the effect of schema therapy and mindfulness technique on sleep disorders of people with multiple sclerosis. Based on the purpose, the current research was of applied type.
Materials and methodsThe design of the current research was semi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group. The subjects were randomly divided into two experimental groups and one control group. The statistical population of the study was all people with MS in Tehran. To form the experimental and control groups using the purposeful sampling method, people present in the MS Association were selected based on the pre-test score in each of the variables and randomly replaced in three groups including two experimental groups and one control group (each group of 15 people). The standard questionnaire of the Petersburg sleep quality index was used to measure the research variables. Mindfulness therapy training sessions according to the protocol of Bayer (2006), and schema therapy according to the protocol proposed by Yang et al. (2003) were conducted by the researcher in 8 consecutive weeks for the experimental groups in 8 sessions, one session each week and each session lasting 90 minutes.
FindingsThe results of multivariate covariance analysis showed that the effect of schema therapy and mindfulness technique on the dimensions of sleep disorders (mental quality of sleep, delay in falling asleep, sleep duration, sleep efficiency, sleep disorders, use of sleeping pills, functional disorders ) is significant at the level (p<0.05).
ConclusionAlso, the results showed that there is a significant difference between the effectiveness of the two approaches of schema therapy and mindfulness technique in terms of the effect on sleep disorders of people with multiple sclerosis and mindfulness technique compared to schema therapy in people with the disease. Multiple sclerosis is more effective.
Keywords: Mindfulness-based Therapy, Schema therapy, Sleep disorders, Multiple Sclerosis -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و پنجم شماره 6 (پیاپی 186، بهمن و اسفند 1401)، صص 2586 -2596مقدمه و هدف
وجود اختلالات رفتاری، هیجانی و عصب- روان شناختی در کودکان می تواند والدین را فرسوده و آنان را با آسیب های روانی، اجتماعی و هیجانی مواجه سازد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر عزت نفس مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی انجام گرفت.
روش کارپژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره و روان پزشکی سطح شهر اصفهان درسال1400 بود. در این پژوهش تعداد 30 مادر دارای کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 مادر). گروه آزمایش درمان مبتنی بر ذهن آگاهی را طی دو ماه در 8 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس عزت نفس (کوپر اسمیت، 1967) بود.
یافته هانتایج نشان داد که درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر عزت نفس مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی تاثیر معنادار داشته (p<0/001) و توانسته منجر به بهبود عزت نفس این مادران شود.
نتیجه گیریبر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر ذهن آگاهی با بهره گیری از فنونی همانند آموزش خودآگاهی، نحوه کنترل خشم، مدیریت استرس، حل مسیله و تصمیم گیری بهنجار می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود عزت نفس مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی قرار گیرد.
کلید واژگان: درمان مبتنی بر ذهن آگاهی, عزت نفس, اختلال نقص توجه, بیش فعالیIntroduction and purposeTendency to addiction in adolescents and not paying enough attention to it, can lead them to high-risk and addictive behaviors and leave irreparable harm. according to this the present study was conducted to investigate the effectiveness of mindfulness based therapy on the self-esteem in the Mothers of children with attention deficit/hyperactivity disorder.
MethodologyThe present study was quasi-experimental with pretest, posttest, control group and two-month follow-up stage design. The statistical population included secondary high school students with addiction tendency in the academic year 2019-20. 30 Mother of Children with Attention Deficit/Hyperactivity Disorder were selected through purposive sampling method and they were randomly accommodated into experimental and control groups (each group of 13 mother). The experimental group received ten seventy-five-minute sessions of Mindfulness based therapy during two months. The applied questionnaires in this study included the self-esteem questionnaire (Coopersmith, 1967). The data were analyzed through repeated measurement ANOVA and Bonferroni follow-up test.
FindingsThe results showed that the Mindfulness based therapy had significant effect on the Self-esteem of the Mothers of children with attention deficit/hyperactivity disorder (p<0.001) and succeeded in increasing self-esteem in these mothers.
ConclusionAccording to the findings of the present study it can be concluded that the Mindfulness based therapy can be used as an efficient method to improve self-esteem in the Mothers of children with attention deficit/hyperactivity disorder through employing techniques such as teaching self-awareness, the manner of anger control, stress management, problem solving, and normal decision making.
Keywords: Mindfulness based therapy, self-esteem, attention deficit, hyperactivity disorder -
زمینه و هدف
در اواخر سال 2019، گسترش یک بیماری عفونی گزارش شد که توسط یک کرونا ویروس جدید ایجاد شده و رسما توسط سازمان بهداشت جهانی تایید شد. پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش سلامت روان و افزایش امید به زندگی بیماران مبتلا به کرونا بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان کارشناسی بهبود یافته از بیماری کرونا در دانشگاه لرستان بود. حجم نمونه شامل 3 نفر بود که به صورت در دسترس از میان دانشجویان بهبود یافته مبتلا به کرونا انتخاب شدند.
روش کاردر این پژوهش از طرح آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهمزمان استفاده شد. پروتکل درمان مبتنی بر ذهن آگاهی در سه مرحله خط پایه و 10 جلسه مداخله 90 دقیقه ای و پیگیری در سه مرحله، اجرا گردید و آزمودنی ها به مقیاس های سلامت روان و امید به زندگی پاسخ دادند.
یافته هاداده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد میانگین میزان بهبودی در متغیر سلامت روان در مرحله پس از درمان برای سه نفر 22/44 درصد و برای پیگیری 62/42 درصد، در متغیر امید به زندگی در مرحله پس از درمان میانگین هر سه نفر 3/53 و میانگین پیگیری 03/51 درصد بود.
نتیجه گیریبر اساس یافته های پژوهش، درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت روان و امید به زندگی دانشجویان بهبود یافته از کرونا اثر گذار بوده است. لذا، پیشنهاد می شود از این درمان جهت افزایش سلامت روان و امید به زندگی در بیماران کرونایی استفاده شود.
کلید واژگان: درمان مبتنی بر ذهن آگاهی, ویروس کرونا, سلامت روان, امید به زندگی, تک موردیBackground & AimsIn early January 2020, a new corona virus called corona was identified as an infectious agent by the World Health Organization and caused a viral pneumonia outbreak, the first of which was reported in Wuhan, China in December 2019. The virus has so far infected most countries in the world and has become a global problem. By this time in December 2021, about 265 million people in the world have been infected with this virus and 5 million 270 thousand people have died from this disease. According to the World Health Organization, the incidence of this disease is still increasing and will become the third leading cause of death in the world by 2030. This disease has a special complexity and has multiple dimensions and consequences that have caused many problems in the field of health, social and economic as well as psychological for people. The emergence of this disease is now a public health crisis. According to this research, exposure to news and restrictions caused by this disease can lead to many mental health problems. In fact, one of the situations that puts a lot of stress on people during the outbreak of covid 19 disease is the inability to predict and uncertainty about the control and end of the disease.
Mental health is defined as a harmonious and harmonious behavior with society, recognizing and accepting social realities, the power to adapt to them and meeting one's balanced needs and is an important factor for the health of society. The prevalence of the disease can also increase feelings of loneliness, decrease social support, feelings of fear and anxiety to clinical stress and anxiety, obsessive-compulsive disorder associated with the disease, and decreased life expectancy. One of the hopeful factors is health and the disease can cause despair, fear and even despair of the patient. The outbreak of a disease has a much deeper and wider impact and affects not only the affected community and relatives, but the entire community. Because everyone finds themselves at risk, and therefore people's feel of safe and healthy changes, and this situation causes people to despair. Hope is the capacity to imagine the ability to create paths to desirable goals and to imagine the motivation to move in those paths. Hope predicts physical and mental health such as positive response to medical interventions, mental health, effective getting along, and health-promoting behaviors. Covid 19 disease can also lead to psychological problems due to its infectious nature and unpredictable nature. In this regard, various researchers consider the implementation of public health policies, including areas related to individual and collective mental health in accordance with the different stages of the epidemic of this disease is very necessary. Mindfulness can be an effective tool for achieving peace of mind and body that helps people become aware of their current feelings. Mindfulness-based interventions are considered as one of the third generation or third wave cognitive-behavioral therapies. Mindfulness is a form of meditation rooted in Eastern religious teachings and rituals, especially Buddhism. Segal has defined mindfulness as paying attention to specific and purposeful ways, in the present time, without judgment or prejudice. Linhan stressed for the first time the need to pay attention to mindfulness as one of the essential components of psychological therapy. Mindfulness requires the development of three components: judgment avoidance, purposeful awareness, and focus on the present moment. Focusing on the present and processing all aspects of the above experience makes one aware of the daily activities and automatic functioning of the mind in the past and future world and he controls emotions, thoughts, and physical states through moment-to-moment awareness of thoughts. As a result, it is released from the everyday and automatic mind focused on the past and the future. Although general vaccination has reduced the virus in some countries, including Iran, and reduced the number of infected people, a large number of people are still infected with the virus on a daily basis. and the psychological effects of this situation have caused great concern on the part of the world health organization and the psychiatrists. Also, due to the fact that Covid 19 is a pandemic virus and its side effects are still unknown to the medical community around the world, a decrease in mental health and life expectancy has occurred in people infected with this virus. The information and research that exists about the covid 19 virus and most of the research that has been done has talked about the physical and psychological problems and consequences of this virus, and not much has been done to treat psychological problems. Therefore, considering the importance and necessity of this topic, the present study investigates the effectiveness of mindfulness-based cognitive therapy on mental health and life expectancy of patients with covid 19 disease.MethodsThe present study was is applied and the research project was one of the single-subject clinical trial and multiple baseline projects. In this type of project, the researcher studies the effect of one variable on another variable on one or more triable. Three people were randomly selected from a sample of patients with covid 19 disease who recovered from the disease and were consistent with the purpose of the study. The General Health Questionnaire (GHQ) was designed by Goldberg and Hiller. The questions in this questionnaire examine a person's mental state over the past month, including symptoms such as abnormal thoughts and feelings and aspects of observable behavior that emphasize the here and now situation. The Life Expectancy Questionnaire (HQ) was developed by Schneider et al In 1991 to measure hope. It has 12 items and is self-assessment. It has two subscales. In this study, clinical significance has been used to analyze the data. Clinical significance refers to the scientific value or significance of the effect of the intervention performed. Two major and widely used approaches in clinical significance are the reliable change index approach and the normative comparison approach. Reliable change index (RCI) was first introduced by Trax & Jacobson . for analyzing the data obtained from single case designs. In this index, the post-test score is subtracted from the pre-test score and the result is divided by the standard error of the difference between the two scores. Also the clinical significance was calculated through a formula which was first developed by Blanchard & Schwarz . to analyze the single subject data. The percent recovery formula is one of the methods to measure clients' progress in reducing target problems. In this formula, the pre-test score is subtracted from the post-test score and the result is divided by pre-test score. To analyze the data and evaluate the performance, visual inspection or graphic diagram, and diagnostic improvement were used and the results from before and after the intervention are presented in the table below. After the treatment sessions, the data were scored and interpreted. The tables related to findings are explained below. In Table 1, the scores of the three subjects on post-traumatic stress scale in baseline, treatment and follow-up stages are shown (baseline three times, treatment three times and in follow-up three times) along with a reliable index and overall recovery percentage based on different stages of treatment.
ResultsThe results of this study showed that mindfulness-based therapy has an effect on the mental health of patients with improved covid 19 and has increased the mental health of these people. The results of the present study showed that mindfulness-based therapy has an effect on the life expectancy of covid 19 disease patients and has increased life expectancy in these patients.
ConclusionThe aim of this study was to evaluate the effectiveness of mindfulness-based therapy on increasing mental health and life expectancy of undergraduate students of Lorestan University who had covid 19 disease and recovered from this disease. Mindfulness-base therapy has helped patients live in the present and become more aware and accepting of their current situation. Also, hope for the future and do not drown in negative thoughts. The results showed that mindfulness-based therapy increased mental health and life expectancy in patients recovering from covid 19.
Keywords: Mindfulness based therapy, Covid-19, Mental health, Life expectancy, Single case -
زمینه و هدف
فشارخون بالا، از بیماریهای مزمن شایع در جهان بهشمار میرود. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان توانبخشی شناختی و درمان مبتنیبر ذهنآگاهی بر اضطراب بیماران مبتلا به پرفشاری خون انجام شد.
روشبررسی:
پژوهش حاضر یک کارآزمایی بالینی تصادفیشده دوسوکور از نوع پژوهشهای نیمهآزمایشی و براساس طرح پیشآزمون و پسآزمون و پیگیری دوماهه با گروه گواه بود. جامعه مطالعهشده را تمامی افراد مبتلا به فشارخون شهر رشت تشکیل دادند که در سال 1400 به بیمارستان تخصصی قلب حشمت شهر رشت مراجعه کردند. از این جامعه، 51 نفر داوطلب واجد شرایط بهصورت دردسترس وارد مطالعه شدند و بهروش تصادفی در دو گروه آزمایش درمان توانبخشی شناختی و درمان مبتنیبر ذهنآگاهی و یک گروه گواه (هر گروه هفده نفر) قرار گرفتند. درمان مبتنیبر ذهنآگاهی بهمدت دو ماه طی هشت جلسه بهصورت برخط و گروهی و جلسات توانبخشی شناختی با استفاده از کامپیوتر در ده جلسه شصتدقیقهای بهشیوه حضوری و انفرادی اجرا شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه اضطراب بک (بک و همکاران، 1988) بود. دادهها با استفاده از آزمون خیدو، آزمون تحلیل واریانس یکطرفه، آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری 0٫05 در نرمافزار SPSS نسخه 26 تحلیل شدند.
یافتهها:
اثر زمان، اثر گروه و اثر متقابل گروه و زمان بر متغیر اضطراب معنادار بود (0٫001>p). بین گروههای توانبخشی شناختی و ذهنآگاهی از لحاظ اثربخشی در پسآزمون و پیگیری بر کاهش اضطراب درمقایسه با گروه گواه تفاوت معناداری وجود داشت (0٫001>p)؛ درحالیکه بین دو گروه آزمایش در پسآزمون (0٫616=p) و پیگیری (0٫221=p) از لحاظ اثربخشی بر کاهش اضطراب تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری:
براساس یافتههای پژوهش، هر دو درمان توانبخشی شناختی و درمان مبتنیبر ذهنآگاهی بر کاهش اضطراب بیماران مبتلا به پرفشاری خون اثربخشاند؛ اما بین دو گروه توانبخشی شناختی و درمان مبتنیبر ذهنآگاهی از لحاظ اثربخشی بر کاهش اضطراب تفاوت معناداری وجود ندارد.
کلید واژگان: توان بخشی شناختی, درمان مبتنی بر ذهن آگاهی, اضطراب, پرفشاری خونBackground & ObjectivesHypertension is one of the most common chronic diseases in the world. It is considered one of the most important public health issues in the world and causes millions of deaths due to stroke and cardiovascular and kidney diseases. Research shows that people with hypertension suffer psychological, emotional, and social challenges. Stress, depression, and anxiety are among the most common psychological problems in this group of patients. Cognitive rehabilitation therapy and mindfulness–based therapy are among the treatments that studies have shown can affect anxiety. Therefore, the present study was conducted to compare the effects of cognitive rehabilitation therapy and mindfulness–based therapy on the anxiety of patients with hypertension.
MethodsThis double–blind clinical trial and quasi–experimental study has a pretest–posttest and follow–up design with a control group. The statistical population consisted of all the people with hypertension living in Rasht City, Iran, who were referred to the specialized heart hospital in the city in 2021. From this community, 51 qualified volunteers entered the study by the convenience sampling method and were randomly assigned to groups of cognitive rehabilitation therapy, mindfulness–based therapy, and control group (17 people in each group). The inclusion criteria were as follows: informed consent and willingness to participate in the research, having high blood pressure (according to the medical record), anxiety more than average (anxiety score 16–40 according to the Beck Anxiety Inventory), ability to read and write, age range from 30 to 60 years, not abusing drugs and alcohol, not suffering from severe personality and clinical disorders, lacking a history of head trauma and recent brain injuries, not receiving electric shock or special treatment in the last six months, and not participating in psychotherapy courses at the same time or in the last two months. The exclusion criteria were as follows: absence of more than two sessions, unwillingness to continue psychotherapy, a possible complication of the subject and the occurrence of an accident and the absence or event affecting the research variables. Beck Anxiety Inventory (Beck et al., 1988) was employed in this research. Cognitive rehabilitation therapy was conducted face–to–face and individually for the first experimental group (using the computer in 10 sessions of 60 minutes once a week) at the Cardiovascular Diseases Research Center located in Heshmat Hospital in Rasht. Mindfulness–based therapy sessions were held for 2 months (8 sessions, one 90–minute session each week) for another experimental group online (through Skyroom software) and the control group did not undergo any type of psychotherapy at the same time. For data analysis in descriptive statistics, mean and standard deviation chart were used. For inferential statistics, the Chi–square test, 1–way analysis of variance, analysis of variance of repeated measurements, and Bonferroni post hoc test were used. Data analysis was done in SPSS software version 26 at a significance level of 0.05.
ResultsThe results showed that the effects of time (p<0.001), group (p<0.001), and the interaction of group and time (p<0.001) on the anxiety variable were significant. The posttest (p<0.001) and follow–up scores (p<0.001) of the anxiety variable in the mindfulness group and cognitive rehabilitation group decreased significantly compared to the pretest scores. In contrast, there was no significant difference between the anxiety scores of the control group at different times (p>0.05). There was a significant difference between cognitive rehabilitation and mindfulness groups in terms of effectiveness in the posttest and follow–up on reducing anxiety compared to the control group (p<0.001). While there was no significant difference between the two experimental groups in the posttest (p=0.616) and follow–up (p=0.221) in terms of effectiveness in reducing anxiety.
ConclusionAccording to the research findings, cognitive rehabilitation therapy and mindfulness–based therapy were effective on the anxiety of patients with hypertension, and there was no significant difference between the two therapies. Therefore, both types of psychotherapies are equally beneficial to help patients with hypertension manage a chronic and life–threatening disease.
Keywords: Cognitive rehabilitation therapy, Mindfulness–Based therapy, Anxiety, Hypertension -
سابقه و هدف
سالمندی فرایندی است که تمام موجودات زنده ازجمله انسان ها آن را تجربه می کنند، ازاین رو توجه خاص و پیشگیری از اختلالاتی نظیر خواب و اضطراب مرگ در سالمندان بسیار مهم است؛ بنابراین پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر کفیت خواب و اضطراب مرگ سالمندان مبتلا به پرفشاری خون انجام شد.
مواد و روش هاروش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه سالمندان مبتلا به پرفشاری خون شهر کرمانشاه در سال 1400 بودند. حجم نمونه پژوهش شامل 30 نفر از سالمندان بود که با روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاک های ورود و خروج مطالعه انتخاب شدند. گروه آزمایش مداخله آموزشی را 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش قرار گرفت. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه های کیفیت خواب پترزبورگ و اضطراب مرگ کالت-لستر بودند. داده ها با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری در نرم افزار SPSS نسخه 25 تحلیل شدند.
یافته هایافته ها نشان داد که گروه آزمایش ازنظر هر دو متغیر کیفیت خواب و اضطراب مرگ تفاوت معنی داری با گروه کنترل داشتند؛ به عبارت دیگر، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث بهبود کیفیت خواب و کاهش اضطراب مرگ در سالمندان شد (0/05>P).
نتیجه گیریبا توجه به نتایج پژوهش حاضر، درمانگران و متخصصان مرتبط با سلامت می توانند از روش درمان مبتنی بر ذهن آگاهی برای مداخله های مرتبط با سلامت به ویژه برای بهبود کیفیت خواب و کاهش اضطراب مرگ استفاده نمایند.
کلید واژگان: درمان مبتنی بر ذهن آگاهی, کیفیت خواب, اضطراب مرگ, سالمندان, فشارخونBackground and ObjectiveAging is a process that all living organisms including humans experience, so special attention and prevention of disorders such as sleep quality and death anxiety in the elderly is very important. Therefore, the aim of the present study was to determine the effectiveness of mindfulness-based therapy on sleep quality and death anxiety in the elderly with hypertension.
MethodsThe research method was quasi-experimental with pretest-posttest design with control group. The statistical population included all the elderly with hypertension in Kermanshah in 2021.The sample size consisted of 30 elderly people who were selected by available sampling method according to the inclusion and exclusion criteria of the study. The experimental group received 8 90-minute sessions, and the control group was placed on a waiting list for training. The instruments used in this study included the Petersburg Sleep Quality Questionnaire and Cult-Leicester Death Anxiety Questionnaire. Data were analyzed by univariate analysis of covariance in SPSS 25.
FindingsThe results showed that the experimental group was significantly different from the control group in terms of both sleep quality and death anxiety. In other words, acceptance- and commitment-based therapy improved sleep quality and reduced death anxiety in the elderly (P<0.05).
ConclusionAccording to the results of the current study, therapists and health professionals can use mindfulness-based therapy for health-related interventions, especially to improve sleep quality and reduce death anxiety.
Keywords: Mindfulness-based therapy, Sleep quality, Death anxiety, Elderly, Blood pressure -
مقدمه
هدف این پژوهش، مقایسه اثربخشی درمان شناختی - رفتاری و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی در بیماران قلبی عروقی بود.
روش کاراین پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل در انتظار درمان انجام شد. نمونه شرکت کننده در این پژوهش شامل 135 نفر از بیماران 65-40 سال مبتلا به بیماری قلبی عروقی بود که به صورت نمونه دردسترس از بین بیماران قلبی - عروقی تحت درمان در بیمارستان کسری شهرستان کرج در سال 1398 انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل در انتظار درمان گمارده شد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس پرسشنامه کیفیت زندگی مینه سوتا (MLFH) و پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی محقق ساخته استفاده شد. یکی از گروه های آزمایش تحت مداخله گروهی با رویکر درمان شناختی - رفتاری (CBT) و دیگر گروه آزمایشی تحت مداخله گروهی با درمان مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفت، در حالی که گروه کنترل در انتظار درمان هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار و درصد و تحلیل کوواریانس چندمتغیری از طریق SPSS-22 استفاده شد.
یافته ها:
نتایج تحلیل داده ها نشان داد که هر دو درمان شناختی - رفتاری و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش کیفیت زندگی بیماران موثر بوده است (P<0/001). همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که بین گروه های درمانی از لحاظ اثربخشی بر متغیرهای مذکور در تمام مولفه ها تفاوت معناداری وجود ندارد.
نتیجه گیری:
نتایج این مطالعه تلویحات مهمی در زمینه آموزش و ارتقای سلامت روانی بیماران قلبی عروقی از طریق مداخلات اثربخش روان شناختی منجمله CBT و MBSR دارد.
کلید واژگان: درمان شناختی - رفتاری, درمان مبتنی بر ذهن آگاهی, کیفیت زندگی, بیماران قلبی عروقیIntroductionThe aim of this study was to compare the effectiveness of cognitive-behavioral therapy and mindfulness-based therapy on quality of life in patients with cardiovascular disease.
MethodsThis quasi-experimental study was performed as a pretest and posttest with a control group awaiting treatment. The population included all patients aged 40-65 years with cardiovascular disease who were treated at Kasra Hospital in Karaj in 1398. The sample consisted of 135 patients with coronary heart disease who were identified from among the patients and assigned to two experimental groups and one control group. The Minnesota Quality of Life Questionnaire scale was used to collect data. Descriptive statistics including mean, standard deviation and percentage and multivariate analysis of covariance (MANCOVA) using SPSS-22 were used to analyze the data.
ResultsThe results of multivariate analysis of covariance showed that both cognitive-behavioral therapy and mindfulness-based therapy increase the quality of life of patients (P <0.001). Also, the results of follow up test showed that there was no significant difference between the treatment groups in terms of effectiveness on the mentioned variables in all components.
ConclusionThe results of this study have important implications for educating and promoting the mental health of cardiovascular patients.
Keywords: Cognitive-Behavioral Therapy, Mindfulness-based therapy, Quality of Life, Cardiovascular Patients -
در سنین سالمندی به دلیل شیوع از دست دادن ها و فقدان های متعدد نظیر همسر، اقوام، دوستان، شغل، موقعیت اجتماعی و اقتصادی، باورها و اعتقادات و غیره، افراد بیش از پیش در معرض زمینه های ابتلا به اختلالات روانی از جمله اضطراب و افسردگی قرار دارند؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و معنویت درمانی بر باورهای غیرمنطقی و اضطراب زنان سالمند انجام شد. روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه زنان سالمند کانون جهان دیدگان تهران بود که 45 نفر (سه گروه 15 نفره) از سالمندان زن با میانگین سنی 70-60 سال (انحراف معیار 58/4) با روش در دسترس و بر اساس معیارهای ورود و خروج مطالعه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. آموزش ذهن آگاهی کابات زین و معنویت درمانی گالانتر و سیگل در جلسات 90 دقیقه ای به صورت هفته ای دو جلسه برگزار شد و پس از گذشت یک ماه از پس آزمون، آزمون پیگیری به عمل آمد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های باورهای غیرمنطقی جونز و اضطراب آشکار و پنهان اشپیل برگر استفاده شد و داده ها با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری با آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شد. نتایج نشان داد که هر دو روش درمانی بر کاهش باورهای غیرمنطقی و اضطراب آشکار و پنهان تاثیرگذار بودند و این تاثیر در دوره پیگیری ماندگار بود (001/0≥P). مقایسه دو روش درمانی نشان داد که بین آموزش ذهن آگاهی و معنویت درمانی در متغیر باورهای غیرمنطقی تفاوتی وجود ندارد. ولی ذهن آگاهی نسبت به معنویت درمانی دارای تاثیرگذاری بیشتری بر کاهش اضطراب آشکار و پنهان است (001/0≥P)؛ طبق نتایج می توان در طراحی برنامه های مرتبط با ارتقای سلامت روان سالمندان از آموزش ذهن آگاهی و معنویت درمانی به عنوان مداخلات موثر در کاهش باورهای غیرمنطقی و اضطراب سالمندان استفاده نمود.
کلید واژگان: درمان مبتنی بر ذهن آگاهی, معنویت درمانی, باورهای غیرمنطقی, اضطراب, سالمندpeople in the old age are increasingly exposed to mental disorders such as anxiety and depression, due to the prevalence of numerous losses such as spouse, relatives, friends, occupation, social and economic status, beliefs, and suchlike. Therefore,the aim of the current study was to compare the effectiveness of mindfulness-based therapy (MBT) and spiritual therapy (ST) on irrational beliefs and anxiety in the older women. This was a semi-experimental study with pretest-posttest and follow-up with a control group design. The statistical population included all the elderly women who were the member of Jahandidegan center, Tehran among whom 45 (three groups containing 15 people) with the mean age of 60-70 (SD=4.58) were selected using convenience sampling method along with inclusion and exclusion criteria and assigned randomly into two experimental and one control group. Participants underwent Kabat’s MBT and Gallanter and Siegel’s ST in 90-minute sessions twice a week, and a follow-up test was performed one month after the posttest. Used to collect data were Jones's Irrational Belief and Spielberger's Overt and Covert Anxiety scales. The obtained data were analyzed by univariate analysis of covariance altogether with Bonferroni post-hoc. The results showed that both treatments were effective in reducing irrational beliefs and overt and covert anxiety, and this effect was persistent during the follow-up period (p < 0.001). The comparison of MBT and ST showed that although there is no difference between the effectiveness of the two kinds of therapy on irrational beliefs, MBT is more effective than ST in reducing overt and covert anxiety (p < /span><.001). According to the results, mindfulness-based and spiritual therapy can be used as effective interventions for reducing irrational beliefs and anxiety when it comes to designing programs regarding the promotion of mental health in the elderly.
Keywords: Mindfulness based therapy, spiritual therapy, irrational beliefs, anxiety, elderly -
زمینه و هدف
امروزه اختلال های مصرف مواد و پیامدهای ناخوشایند آن از معضل های بسیار مهم سلامت عمومی در سراسر جهان به شمار می رود. تحریف های شناختی و اشکال در خودکنترلی از مشکلات افراد در حال ترک است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر تحریف های شناختی و خودکنترلی نوجوانان معتاد در حال ترک شهر اصفهان انجام شد.
روش بررسیاین پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی نوجوانان معتاد مراجعه کننده به کلینیک ترک یاقوت شهر اصفهان تشکیل دادند که از بین آنان تعداد 30 نفر به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. برای گروه آزمایش طی هشت جلسه درمان مبتنی بر ذهن آگاهی انجام پذیرفت. جمع آوری داده ها توسط پرسشنامه های تحریف های شناختی الیس (نسخه عبدالله زاده و سالار، 1389) و پرسشنامه خودکنترلی (تانجی، 2004) صورت گرفت. سپس داده ها در سطح توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل کووارایانس) با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 تجزیه وتحلیل آماری شدند.
یافته هایافته های این پژوهش حاکی از آن بود که درمان مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش تحریف های شناختی (پس آزمون گروه آزمایش 6٫41±49٫36 و گروه گواه 8٫48±57٫32، 0٫001<p) و افزایش خودکنترلی در نوجوانان دارای سوءمصرف مواد می شود (پس آزمون گروه آزمایش 7٫34±60٫44 و گروه گواه 6٫54±45٫56، 0٫001<p).
نتیجه گیریباتوجه به نتایج این پژوهش و اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر تحریف های شناختی و خودکنترلی نوجوانان در حال ترک، استفاده از این روش درمانی به متخصصان در این حیطه توصیه می شود.
کلید واژگان: درمان مبتنی بر ذهن آگاهی, تحریف های شناختی, خودکنترلیBackground & ObjectivesDrug use disorders and their adverse effects are among the most important public health problems worldwide. Cognitive distortions and problems in self-control are the problems people are leaving. The current study assessed the effectiveness of mindfulness–based therapy on cognitive distortions and self–control in teens under substance dependence treatment.
MethodsThis was a quasi–experimental study with a pretest–posttest and a control group design. Our study sample included all teens undergoing substance dependence treatment in Isfahan City, Iran, in 2017. We used convenience sampling method to select the study participants from substance dependence treatment centers in Isfahan (Yaghot center). Next, we randomly selected 30 individuals who met the inclusion criteria of the study. Accordingly, they were randomly assigned in the test and control groups. After conducting the pretest in both groups, the test group received eight 90–minute weekly sessions of mindfulness–based therapy. However, the control group remained in the waiting list to receive the intervention. Then, the study groups were examined at posttest and follow–up stages. The Cognitive Distortion Questionnaire by Ellisand, and the 36–item Self–Control Questionnaire by Tanji (2004) were used for data collection. The collected data were analyzed by Analysis of Covariance (ANCOVA).
ResultsThe present study results suggested that mindfulness–based therapy could reduce cognitive distortion and increase self–control in the studied subjects (p<0.001).
ConclusionAccording to the obtained data, professionals of this field could be encouraged to implement mindfulness–based therapy to improve patients’ conditions.
Keywords: Mindfulness, Cognitive distortion, Self–control -
اهداف
دیابت از بیماری هایی است که در صورت همبودی با خودمراقبتی پایین، تشدید می شود. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بسته درمان تلفیقی (سبک زندگی سلامت مبتنی بر پذیرش و تعهد درمانی) با درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودمراقبتی و هموگلوبین گلیکوزیله بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود.
مواد و روش هادر این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری که در سال 1396 انجام شد، 45 زن مبتلا به دیابت نوع دو در شهر اصفهان به طور تصادفی در 3 گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) قرار گرفتند. ابزار سنجش شامل پرسش نامه خودمراقبتی توبرت و آزمایش هموگلوبین گلیکوزیله بود. گروه درمان تلفیقی طی 12 جلسه 180دقیقه ای و گروه درمان مبتنی بر ذهن آگاهی طی 10 جلسه 120دقیقه ای تحت درمان قرار گرفتند. داده ها توسط تحلیل واریانس با اندازه گیری تکرارشده و آزمون تعقیبی بونفرونی به وسیله نرم افزار SPSS 21 تحلیل شدند.
یافته هانمرات خودمراقبتی، بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری داشت؛ گروه زندگی سلامت و ACT با گروه ذهن آگاهی و گروه کنترل، و گروه ذهن آگاهی با گروه کنترل دارای تفاوت معنی دار بود. میزان هموگلوبین گلیکوزیله، بین دو گروه آزمایش و گروه کنترل تفاوت معنی دار داشت. گروه زندگی سلامت و ACT با گروه ذهن آگاهی و گروه کنترل دارای تفاوت معنی دار بود، ولی گروه ذهن آگاهی با گروه کنترل تفاوت معنی دار نداشت.
نتیجه گیریدرمان سبک زندگی سلامت مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب بالابردن توانایی خودمراقبتی و کاهش هموگلوبین گلیکوزیله در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شده و نسبت به گروه درمان مبتنی بر ذهن آگاهی (درمان استاندارد) کارآیی بهتری دارد.
کلید واژگان: خودمراقبتی, هموگلوبین گلیکوزیله, سبک زندگی سلامت, درمان پذیرش و تعهد, درمان مبتنی بر ذهن آگاهی, دیابت نوع دومAimsDiabetes is a disease that in case of coexisting with low self-care, its severity and complications may increase. The aim of the present study was to determine the effect of combined treatment package (Acceptance and commitment therapy-based healthy lifestyle) with mindfulness-based therapy on self-care and glycated hemoglobin (A1C) in patients with diabetes mellitus, type 2.
Materials And MethodsThe present research, which was conducted in 2017, is a pretest-posttest quasi-experimental study consisting of 2 intervention groups and 1 control group. Firstly, 45 women with diabetes mellitus, type 2 in Isfahan were chosen as the research sample and randomly divided into intervention and control groups. Self-care scale and glycated hemoglobin test were considered as the research instruments. The patients in combined therapy group were treated during 12 three-hour sessions and patients in mindfulness-based therapy group were treated during 10 two-hour sessions. Finally, the data were analyzed by the repeated measures ANOVA and Bonferroni post hoc test, using SPSS 21 software.
FindingsThere was a significant difference between intervention and control groups with respect to self-care. There was a significant difference between ACT-based healthy lifestyle group with mindfulness-based therapy and control group, and there was a significant difference between the mindfulness-based therapy and control group. In terms of A1C, there was a significant difference between intervention and control groups. ACT-based healthy lifestyle group had a significant difference with mindfulness-based therapy group and control group, but there was no significant difference between mindfulness-based therapy and control group.
ConclusionACT-based healthy lifestyle can improve the self-care and decrease glycated hemoglobin in patients with diabetes mellitus, type 2 and it is more effective than the mindfulness-based therapy (standard therapy).
Keywords: Self, care, Glycated Hemoglobin, Healthy lifestyle, Acceptance, Commitment Therapy, Mindfulness, based Therap?, Diabetes Mellitus, Type 2 -
زمینه و هدفبیماران دیالیزی با تنش های روانی بسیاری مواجه هستند که بر وسعت مشکلات روانی- اجتماعی آنان تاثیر گذار است. امروزه درمان های موج سوم روان شناختی نسبت به سایر درمان ها در بهبود مشکلات این بیماران پیشی گرفته است. مطالعه ی حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روان درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و روان درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر استرس بیماران دیالیزی انجام شد.روش بررسیمطالعه از نوع آزمایشی به روش کار آزمایی «پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل» روی30 نفر از بیماران تحت درمان همودیالیز در سال 1393 در شهر بجنورد انجام شد. جهت جمع آوری داده ها ازپرسشنامه ی استاندارد DASS-21 استفاده و داده ها با آزمون های توصیفی، مجذور کای، فیشر، واریانس یک طرفه و کوواریانس و به وسیله ی نرم افزار SPSS 21 تجزیه و تحلیل گردید.یافته هانتایج مطالعه نشان داد، مداخله های صورت گرفته بر استرس بیماران دیالیزی اثربخش بوده و روان درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به صورت معنی داری موثرتر از روان درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بوده است (003/0 =P).نتیجه گیریروان درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به صورت گروهی می تواند بر کاهش استرس بیماران دیالیزی موثر باشد، اما با توجه به شرایط درمانی متفاوت و مقابله ی بیماران باشرایط تنش زا به صورت روزانه، به نظر می رسد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به صورت انفرادی بتواند اثربخشی بیشتری نسبت به درمان گروهی داشته باشد.کلید واژگان: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, درمان مبتنی بر ذهن آگاهی, استرس, دیالیزBackground And ObjectiveDialysis patients are encountering many psychological distresses aggravating their psycho-social problems. Currently, the third wave of psychological treatment has surpassed other treatments in solving the problems of these patients. This article aimed to study the comparative effectiveness of mindfulness-based psychotherapy versus acceptance and commitment therapy on stress level in dialysis patients.Materials And MethodsThis pilot study (trial with pretest, posttest and control group) was conducted on 30 dialysis patients in 2014 in one of the hospitals in Bojnurd city. Data were collected by standard DASS-21 questionnaire and was analyzed with SPSS 21 software and descriptive tests, chi-square, Fisher's exact, variance and covariance analysis were employed.ResultsResults of the study showed that despite the effectiveness of both interventions on stress reduction of dialysis patients, mindfulness-based psychotherapy was meaningfully more efficient than acceptance and commitment therapy (p=0.003).ConclusionMindfulness based group psychotherapy can be implemented to reduce stress in dialysis patients. However, due to diverse therapeutic conditions and patients dealing with daily stressful situations, it seems that patients acceptance and commitment therapy can be more effective than group therapy.Keywords: Acceptance, commitment therapy, Mindfulness, based psychotherapy, Stress, Dialysis
-
زمینه و هدفپژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش تن آرامی کاربردی مبتنی بر ذهن آگاهی بر ابعاد سرشت و منش زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر (Generalized anxiety disorder یا GAD) انجام شد.مواد و روش هاروش این پژوهش به صورت آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه شاهد بود. نمونه های پژوهش را 40 زن مبتلا به GAD تشکیل دادند که به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. آزمودنی های دو گروه به پرسش نامه های 7-GAD و GAD-IV و پرسش نامه سرشت و منش (Temperament and Character Inventory یا TCI) پاسخ دادند. افراد گروه آزمایش به مدت 16 جلسه تحت آموزش قرار گرفتند. در پایان آموزش و سه ماه بعد، آزمودنی های دو گروه دوباره پرسش نامه های مذکور را تکمیل نمودند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هابر اساس یافته ها، بین نمرات مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری ابعاد اجتناب از آسیب (14/7 = F، 050/0 > P) و خودراهبری (92/26 = F، 001/0 > P) در گروه آموزش تن آرامی کاربردی مبتنی بر ذهن آگاهی و گروه شاهد تفاوت معنی داری مشاهده شد؛ در حالی که تفاوت معنی داری در ابعاد نوجویی، وابستگی به پاداش، پشتکار، همکاری و خودفراروی بین نمرات پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو گروه وجود نداشت.نتیجه گیرینتایج پژوهش نشان می دهد که آموزش تن آرامی کاربردی مبتنی بر ذهن آگاهی، منجر به افزایش خودراهبری می شود؛ در حالی که بعد از روان درمانی در مرحله پس آزمون و پیگیری، کاهش در اجتناب از آسیب مشاهده گردید. بنابراین، آموزش تن آرامی کاربردی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش علایم GAD و تغییر در ابعاد سرشت و منش موثر می باشد.کلید واژگان: آموزش تن آرامی کاربردی, درمان مبتنی بر ذهن آگاهی, اختلال اضطراب فراگیر, ابعاد سرشت و منشAim andBackgroundThe purpose of this study was to examine the effectiveness of applied relaxation training based of mindfulness on temperament and character dimensions of women with generalized anxiety disorder (GAD).
Methods and Materials: The method of current study was experimental with design of pre-test and post-test with a control group. The samples of research were 40 women who were suffering from generalized anxiety disorder and they were placed in experimental and control groups with random method. The participants of both groups responded to GAD-IV and GAD-7 and Temperament Character Inventory (TCI). The experimental group received the training for 16 sessions. At the end of treatment period and three month after that, the participants of both groups again responded to Questionnaires. Data was analyzed using repeated measures ANOVA.
Findings: The results showed that there were significance difference in pre-post-test and follow up phase scores of harm avoidance (F = 7.14, PConclusionsOverall, the results showed that applied relaxation based of mindfulness were associated with decrease in harm avoidance, while increase in self-directiveness were observed after psychotherapy in post-test and follow up phase. So, applied relaxation based of mindfulness is effective in reducing symptoms of generalized anxiety disorder and change in temperament and character dimensions.Keywords: Applied relaxation training, Psychotherapy based of mindfulness, Generalized anxiety disorder, Temperament, character dimensions
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.