جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « رحم » در نشریات گروه « پزشکی »
-
اندومتریوز بیماری مزمن و پیشرونده ای است که امروزه به عنوان یکی از دلایل مهم ناباروری در زنان محسوب می گردد. مطالعات نشان می دهد که عوامل زیادی در ایجاد اندومتریوزیس دخیل هستند و از آن جا که تشخیص این بیماری چالش برانگیز بوده و عموما با تاخیر و در زمانی که بیماری پیشرفت چشمگیری داشته صورت می گیرد، بنابراین تشخیص زودهنگام آن از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. اگزوزوم ها جزء میکرووزیکل های خارج سلولی هستند که حاوی مولکول های بیولوژیکی مختلفی بوده و می توانند رفتار سلول های گیرنده را تعدیل کنند و بر فرآیندهایی مانند رگ زایی، فیبروز و التهاب تاثیر بگذارند. اگزوزوم ها نقش مهمی در ارتباطات سلولی دارند و ممکن است بتوانند به عنوان نشانگرهای زیستی جدید برای تشخیص زودهنگام اندومتریوز عمل کنند. بنابراین بررسی و درک تاثیر اگزوزوم ها بر پاتوژنز آندومتریوز، می تواند رویکردهای جدیدی را در زمینه پژوهش در نشانگرهای زیستی تشخیصی بالقوه در بیماری اندومتریوز و مداخلات درمانی هدفمند برای این بیماری باز کند. مقاله مروری حاضر با برجسته کردن عملکردهای مختلف اگزوزوم ها در اندومتریوز، به رویکردهای جدید برای تشخیص و درمان این بیماری می پردازد.
کلید واژگان: اندومتریوز, اگزوزوم, رحم, Mirna, درمانEndometriosis is a long-term health condition that is known as a significant factor in women's infertility issues nowadays. Since many factors contribute to the development of this disease and because diagnosis is difficult and typically happens late in the progression of the disease, early detection is especially crucial. Extracellular micro vesicles called exosomes have diverse biological molecules and can alter the behavior of recipient cells, influencing angiogenesis, fibrosis, and inflammation. Exosomes are significant in cell communication and could act as new biomarkers for early detection of endometriosis. Hence, exploring and comprehending the impact of exosomes on the development of endometriosis can create opportunities for studying potential diagnostic biomarkers and targeted therapeutic interventions to prevent the advancement of the condition. This article delves into new approaches to diagnose and treat endometrial disorders by highlighting the various functions of exosomes in endometriosis.
Keywords: Endometriosis, Exosome, Uterus, Mirna, Therapeutic -
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال بیست و دوم شماره 3 (پیاپی 170، Mar 2024)، صص 191 -202
عکس رنگی رحم یا هیستروسالپینگوگرافی (HSG) یک روش تصویربرداری کاربردی و قابل اعتمادی است که برای بررسی کانال سرویکال، کاویته رحم و لوله های فالوپ می باشد. با استفاده از HSG پاتولوژی های نواحی حاجب شده و نواحی غیر حاجب که اوپاک باشند، قابل بررسی می باشد. هدف ما از این مقاله تقسیم بندی یافته های پاتولوژیک اوپاک خارج از نواحی حاجب شده در HSG است. در این مقاله تصاویر جالب و نسبتا غیر شایع از پاتولوژی های خارج از منطقه حاجب در HSG که توسط آقای دکتر شهرزاد در طی 50 سال گردآوری گردیده، ارائه شده است. در کلیشه ساده لگن، بافت نرم، ساختمان های استخوانی، آرتیفکت ها یا جسم خارجی دیده می شوند. تقسیم بندی پاتولوژی ها می تواند به متخصصین رادیولوژی در تفسیر صحیح HSG کمک نماید. پاتولوژی های اوپاک خارج از نواحی حاجب شده در HSG به دو گروه پاتولوژی های وابسته به بافت های داخل لگنی و اجسام خارجی تقسیم شدند. اجسام خارجی ممکن است در داخل بدن و یا در خارج از بدن قرار گرفته باشند. آشنایی با پاتولوژی های بافت های لگن و تفسیر دقیق تصاویر HSG ضروری است.
کلید واژگان: هیستروسالپینگوگرافی, اوپاک, ناهنجاری, رحم, لوله های فالوپHysterosalpingography (HSG) is a practical and reliable imaging method to evaluate the cervical canal, uterine isthmus, uterine cavity, and fallopian tubes. Using HSG, opaque pathologies outside of contrast media can be detected as well as pathologies of uterus and fallopian tubes. We aim to present and categorize some uncommon and interesting abnormal findings that are located outside of the contrast areas in HSG. This is a pictorial review that depicts various types of HSG images that include opaque pathologies outside of the contrast areas. Images have been extracted from valuable archives collected over 50 yr by professor Shahrzad. A plain pelvic film contains soft tissues of the pelvis, bony structures, artifacts, or foreign bodies. Categorization might easily help the radiologist to interpret the HSG cliché. Opaque pathologies outside of contrast area in HSG can be categorized into 2 groups: “Pelvic Tissue Related” and “Foreign Bodies”. Pelvic tissue abnormalities might have a gynecologic or non-gynecologic source. Foreign bodies can be located in the pelvis or outside of the body. HSG is a reliable and inexpensive procedure. Familiarity with the pathologies of pelvic tissues and the accurate interpretation of HSG images are important.
Keywords: Hysterosalpingography, Opaque, Abnormalities, Uterine, Fallopian Tubes -
زمینه و هدف
گذر از یایسگی به عنوان روندی طبیعی در زندگی هر زن، گاه با پدیده هایی همراه است که آرامش روان فرد را مختل نموده و سردرگمی در ادای تکالیف شرعی را نتیجه می دهد. خونریزی های نامنظم و نامتعارف از بارزترین ویژگی های سن یایسگی تا تحقق کامل آن است. تشخیص ماهیت این ترشحات محل توجه علم فقه بوده و نبودن بیان صریحی از آن در نصوص شرعی، مجال اجتهاد را فراهم آورده و اختلاف نظر فقیهان را موجب شده است. در این پژوهش ضمن مقارنه دستاوردهای دانش فقه و پزشکی، اختلاف آرای فقیهان در دو مسیله تحقق و تعیین سن یایسگی بیان شده و در نهایت اثر این اختلافات بر چیستی ترشحات خونی رحم مطرح می گردد.
مواد و روش هااطلاعات پژوهش پیش رو به روش توصیفی تحلیلی و با مراجعه به منابع کتابخانه ای گردآوری شده و به تجزیه و تحلیل کیفی دیدگاه فقها و پزشکان در چیستی ترشحات خونی رحم در دوران گذر و پس از یایسگی پرداخته است.
یافته هااین پژوهش به دو مسیله در موضوع یایسگی پرداخته و در نهایت اثر اختلافات فقهی موجود را بر چیستی ترشحات خونی رحم بیان کرده است. مسیله اول ممکن یا قطعی الوقوع بودن یایسگی بوده که نظر برگزیده بر قطعیت وقوع یایسگی است. در پذیرش یا عدم پذیرش تحدید سن یایسگی به عنوان مسیله دوم، دیدگاه موافقان تحدید مردود و در رد آن و پذیرش دیدگاه مخالف مستنداتی ارایه شده است. با توجه به تاثیر این اختلاف نظرها در چیستی ترشحات خونی رحم در دوران گذر از یایسگی و پس از یایسگی، صحیح تر دانسته شده که ترشحات دوران گذر از یایسگی در صورتی حیض قلمداد شود که موافق با عادت شخص و همراه با مشخصات و ممیزات ترشحات حیض باشد. با تحقق یایسگی، ترشحات خونی نامتعارف بوده و استحاضه به شمار می آید. از نظر این پژوهش، در نبود نص شرعی معتبر در تشخیص تحقق یایسگی، تشخیص و نظر پزشکی می تواند راه گشا باشد.
کلید واژگان: رحم, یائسگی, سن یائسگی, ترشقات خونیBackground and AimMenopause, as a natural process in every woman's life, is often accompanied by symptoms that disrupt mental peace and cause confusion in fulfilling religious duties. Irregular and unusual bleeding is one of the most obvious features of the onset of menopause until its full realization. Recognizing the nature of these secretions has been the subject of jurisprudential analysis and the lack of an explicit expression in religious texts has provided an opportunity for jurisprudential interpretation and debate. In this research, while comparing the achievements of jurisprudence and medicine, the differences of opinions of jurists regarding the realization and determination of menopause age and the effect of these differences on the nature of uterine blood secretions are discussed.
Materials and MethodsThe data was collected by descriptive-analytical method and by referring to library sources, and the opinion of jurists and doctors on the nature of uterine blood secretions during and after menopause was qualitatively analyzed.
FindingsThe result is to accept the certainty of menopause occurrence, but it doesn’t consider a specific and fixed age for its onset. Therefore, physicians’ diagnosis and opinion plays a determining role. Considering the effect of disagreements on the nature of uterine blood secretions during and after menopause, it is better to consider the secretions of this period as menstruation if it agrees with the person's habit and with the characteristics of menstrual secretions. But with the realization of menopause, abnormal blood discharge is considered Istihazeh.
Keywords: Uterus, menopause, age of menopause, blood discharge -
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال بیستم شماره 12 (پیاپی 155، Dec 2022)، صص 1013 -1018مقدمه
توانایی پذیرش آندومتر یک عامل حیاتی در لانه گزینی است و انقباضات بیش از حد رحمی می تواند در کاهش شانس باروری موثر باشد. نیفدیپین که یک مسدودکننده کانال کلسیم است می تواند این انقباضات را کاهش داده و در نتیجه بارداری را بهبود ببخشد.
هدفهدف از این مطالعه بررسی تاثیر نیفدیپین قبل از انتقال جنین بر میزان موفقیت بارداری زنان تحت لقاح خارج رحمی در یک مرکز ارجاعی در ایران بود.
مواد و روش ها150 زن کاندید لقاح خارج رحمی به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند: گروه اول 30 دقیقه قبل از انتقال جنین، mg 20 نیفیدیپین دریافت کردند، در حالی که گروه دوم هیچ مداخل های دریافت نکردند. فشار خون شرکت کنندگان هر 10 دقیقه برای مدت 1 ساعت زیر نظر یک متخصص بیهوشی بررسی گردید. نهایتا داده های مربوط به نرخ لانه گزینی و میزان بارداری شیمیایی و بالینی بین دو گروه مقایسه گردید.
نتایجدر پایان 140 شرکت کننده تحت آنالیز نهایی قرار گرفتند. تفاوت معناداری در میزان حاملگی بالینی بین دو گروه مشاهده نشد (20% در برابر 22%، 51/0 = p).
نتیجه گیریتزریق نیفدیپین قبل از انتقال جنین، نرخ لانه گزینی و میزان بارداری بالینی را در زنان تحت لقاح خارج رحمی بهبود نمی بخشد.
کلید واژگان: نیفدیپین, لقاح خارج رحمی, رحم, انقباضBackgroundEndometrial receptivity is crucial for embryo implantation, and excessive uterine contraction reduces success. Nifedipine which is a calcium channel blocker, could decrease uterine contraction and improve pregnancy outcomes.
ObjectiveThis study aimed to assess the effect of Nifedipine before embryo transfer on the pregnancy outcome in women undergoing in vitro fertilization (IVF) in a tertiary center in Iran.
Materials and Methods150 women who were candidates for IVF were randomly assigned into 2 groups: group 1 received 20 mg Nifedipine 30 min before embryo transfer, and group 2 received no intervention. Blood pressure of the participants was monitored every 10 min for 1 hr under the supervision of an anesthesiologist. Finally, implantation rate and chemical and clinical pregnancy rates were compared between groups.
ResultsAt the end of the study, 140 participants were included in the final analyses. No significant difference was observed in clinical pregnancy rates between groups (20% vs. 22%, p = 0.51)
ConclusionNifedipine administration before embryo transfer does not improve the implantation and clinical pregnancy rates in women undergoing IVF.
Keywords: Nifedipine, In vitro fertilization, Uterus, Contraction -
زمینه و هدف
بلوغ یک دوره گذار از کودکی به بزرگسالی به همراه تغییرات فیزیولوژیکی و جسمی است. سن منارک یک شاخص بلوغ مهم برای ارزیابی وضعیت رشد است و رشد کامل و بلوغ ارگان های تناسلی برای سلامت باروری یک دختر ضروری است. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط سن منارک با ابعاد سونوگرافیک رحمی و بلوغ انجام شد.
روش بررسیاین مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 76 دختر سالم 16-9 ساله مراجعه کننده به درمانگاه غدد مرکز آموزشی درمانی طالقانی گرگان طی سال های 1397 لغایت 1399 انجام شد. مشخصات دموگرافیک شامل سن تقویمی، قد و وزن ثبت شد. شاخص های طول بزرگ ترین ضلع رحم، طول تخمدان، حجم تخمدان و ابعاد بزرگ ترین فولیکول تخمدانی با انجام سونوگرافی لگن اندازه گیری شد.
یافته هامیانگین سن منارک 1.43±12.08 سال تعیین شد. بین سن منارک با طول تخمدان (r=0.79, P=0.001)، حجم تخمدان (r=0.81, P=0.007) و طول بزرگ ترین ضلع رحم (r=0.77, P=0.001) ارتباط مثبت و معنی دار آماری یافت شد. قد بیشترین عامل اثرگذار مثبت و معنی دار (b=0.082, P=0.002) در سن منارک بود و پس از آن طول تخمدان (b=0.097, P=0.004) در رتبه دوم عامل اثرگذار قرار داشت. در رابطه سن منارک با وزن دختران ارتباط معکوس بود (b=-0.028, P=0.13).
نتیجه گیریبا افزایش سن منارک ابعاد رحم نیز افزایش می یابد و رحم از لحاظ حجمی نیز افزایش می یابد. این مساله می تواند با این واقعیت توجه شود که با افزایش سن منارک، افزایش رشد اعضای درونی رحم نیز از این قاعده مستثنی نبوده و رشد می کند.
کلید واژگان: منارک, بلوغ, قاعدگی, رحم, تخمدان, سونوگرافیBackground and ObjectivePuberty is a period of transition from childhood to adulthood which is accompanied by physiological changes. Menarche age is an important puberty indicator for assessing growth status. Growth and maturity of the genitals are essential for a girl's reproductive health. This study aimed to investigate the relationship between uterine sonographic characteristics and dimensions with menarche and puberty in girls.
MethodsThis descriptive-analytical study was performed on 76 healthy girls (aged 9-16 years) who were referred to the endocrinology clinic of Taleghani Hospital in Gorgan (Iran) during 2017-2020. Height, weight and age were recorded and uterine and ovarian dimensions were measured by pelvic sonography.
ResultsThere was a significant positive correlation between menarche age (r=0.79, P=0.001) and ovarian length (r=0.81, P=0.007), ovarian volume and the length of the largest side of the uterus (r=0.77, P=0.001). Height had a significant positive association with menarche age (b=0.082, P=0.002) and ovarian length in the second place (b=0.097, P=0.004). But there was an inverse relationship between menarche age and girls' weight.
ConclusionAn increase in the menarche age increases the size of the uterus and its volume.
Keywords: Menarche, Puberty, Menstruation, Uterus, Ovary, Ultrasonography -
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال بیستم شماره 11 (پیاپی 154، Nov 2022)، صص 973 -988مقدمه
سندرم تخمدان پلی کیستیک (PCOS) همراه با علایم عدم تخمک گذاری، هایپرآندروژنیسم، تغییرات بافتی تخمدان و رحم، بی نظمی قاعدگی و غیره، یکی از انواع ناباروری است. به نظر می رسد ملاتونین و متفورمین می توانند این ناهنجاری ها را بهبود بخشند.
هدفبررسی اثرات ملاتونین و متفورمین بر تخمدان و رحم در موش های مبتلا به PCOS با استفاده از روش های استریولوژی.
مواد و روش ها72 سر موش ماده ی بالغ از نژاد BALB/c (سن 8 هفته، 30-20 گرم) به طور تصادفی به گروه های 12 تایی کنترل (آب مقطر، گاواژ)، PCOS (µg/kg90 لتروزول، گاواژ)، PCOS + متفورمین (mg/kg 500، گاواژ)، PCOS + ملاتونین (mg/kg 10 تزریق داخل صفاقی)، و کنترل PCOS + ملاتونین (5/0% اتانول سالین) تقسیم شدند. یک گروه دیگر PCOS نیز جهت اطمینان از باقی ماندن ویژگی های PCOS به مدت یک ماه نگهداری شد. در نهایت، ارزیابی استریولوژیکی رحم و تخمدان انجام و سیتولوژی واژن و سطح تستوسترون سرم بررسی شد.
نتایجموش های PCOS تحت درمان با متفورمین و ملاتونین سطح تستوسترون و وزن بدن پایین تر و چرخه جنسی منظم تری نسبت به گروه PCOS داشتند (001/0 p ≥). کاهش معنی داری در تعداد غدد کنگلومرا و دختر، و تعداد فولیکول های اولیه، ثانویه، آترتیک و کیستیک همراه با افزایش معنی دار تعداد فولیکول های جسم زرد، بدوی و گراف (001/0 p ≥) در موش های تحت درمان مشاهده شد. همچنین حجم و طول عروق اندومتر به طور معنی داری افزایش یافت، اما حجم تخمدان، اندومتر، میومتر، استروما و غدد، و ضخامت اندومتر و میومتر به طور چشمگیری کاهش یافت (001/0 p ≥).
نتیجه گیریبه نظر می رسد متفورمین و ملاتونین می توانند فنوتیپ PCOS شامل بی نظمی چرخه جنسی، سطح تستوسترون بالا و میکرومورفولوژی تخمدان و رحم را به سطوح کنترل بازگردانند. با این حال، دو درمان اثرات مشابهی بر پارامترهای مورد بررسی داشتند.
کلید واژگان: سندرم تخمدان پلی کیستیک, ملاتونین, متفورمین, تخمدان, رحم, موش, استریولوژیBackgroundPolycystic ovarian syndrome (PCOS) with anovulation, hyperandrogenism, ovarian and uterine histological changes, menstrual irregularities, etc. signs is an infertility type. It seems that melatonin and metformin can improve these abnormalities.
ObjectiveTo evaluate the effects of melatonin and metformin on the ovary and uterus in PCOS-induced mice using stereological methods.
Materials and Methods72 adult female BALB/c mice (8-wk-old, 20-30 gr) were randomly divided into control (distilled water, gavage), PCOS (90 µg/kg letrozole, gavage), PCOS+metformin (500 mg/kg, gavage), PCOS+melatonin (10 mg/kg, intraperitoneal injection), and PCOS+melatonin control (0.5% ethanol saline) groups (n = 12/each). Another PCOS group was kept for a month to ensure that PCOS features remained. Finally, a stereological evaluation of the uterus and ovary was carried out, and vaginal cytology and serum testosterone levels were assessed.
ResultsPCOS mice treated with metformin and melatonin had lower testosterone levels, body weight, and more regular estrus cycles than the PCOS group (p ≤ 0.001). A significant decrease in conglomerate and daughter gland numbers, and primary, secondary, atretic, and cystic follicles numbers with a significant increase in primordial and Graafian follicles, and corpus luteum numbers (p ≤ 0.001) was seen in these treated mice. Also, endometrial vessels' volume and length significantly increased, but ovarian, endometrial, myometrial, stromal, and glands volume, and endometrial and myometrial thickness dramatically declined (p ≤ 0.001).
ConclusionIt appears that metformin and melatonin could restore the PCOS phenotype including estrus cycle irregularity, high testosterone level, and ovarian and uterine micromorphology to the control levels. However, the 2 treatments had similar effects on the examined parameters.
Keywords: Polycystic ovarian syndrome, Melatonin, Metformin, Ovary, Uterus, Mice, Stereology -
زمینه و هدف
برخی از زنها به صورت مادرزادی یا در اثر ابتلاء به بیماری، فاقد رحم بوده و قادر به باروری نمیباشند. خوشبختانه طی دهه اخیر، این امکان برای اشخاص فاقد رحم مهیا شده تا بتوانند از طریق پیوند رحم باردار شوند. هدف از مقاله حاضر، بررسی فقهی پیوند رحم بود.
مواد و روشها:
مطالب موجود در مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای از طریق فیشبرداری جمعآوری شده است.
نتیجهگیری:
از نظر برخی از آنجا که پیوند رحم برای اهداکننده، اهداشونده و نوزاد حاصله مخاطرهآمیز بوده و حافظ حیات نمیباشد و در عین حال زن فاقد رحم، قادر به تجربه فرزندآوری از طریق روشهای جایگزین است، بنابراین این عمل به لحاظ اخلاقی قابل قبول نیست. این در حالی است که با بررسی قواعد و اصول فقهی میتوان گفت که پیوند رحم به لحاظ فقهی قابل توجیه است. بدین توضیح که اگرچه پیوند رحم برای اهداکننده مخاطرهآمیز است، اما این میزان از خطر با توجه به ادلهای چون اصل تسلیط قابل توجیه میباشد. همچنین حرمت آسیب وارده به اهداشونده بر اساس قواعدی چون اضطرار، نفی عسر و حرج و غیره مرتفع میگردد. باید توجه داشت اگرچه روشهای جایگزینی برای فرزندآوری اشخاص فاقد رحم وجود دارد، لیکن برای برخی از اشخاص روشهای جایگزین، مطلوب نمیباشد و آنها ترجیح میدهند که جنین در رحم زوجه قرار داشته باشد. به لحاظ فقهی نیز انسان دارای حق فرزندآوری است و از آنجا که اذن در شی اذن در لوازم آن نیز محسوب میگردد، بنابراین پیوند رحم به عنوان مقدمه فرزندآوری در شخص فاقد رحم جایز تلقی میشود.
کلید واژگان: پیوند رحم, رحم, فقه امامیهBackground and AimSome women congenitally or due to illness have no uterus and are unable to conceive. But fortunately over the last decade it has become possible for them to become pregnant through a uterine transplantation. The purpose of this study was to jurisprudential investigated of uterine transplantation.
Materials and MethodsThis article is written by descriptive-analytical method and using library resources by taking notes.
ConclusionSome believe since uterine transplantation is risky for the donor, the reciever and the baby and it is not life-saving, and the woman without a uterus is able to experience childbearing through alternative methods, this practice is morally unacceptable. However, by studing the rules and principles of jurisprudence, it can be said that uterine transplantation is justifiable. It is worth noting although uterine transplantation is risky for the donor; this amount of risk can be justified by reasons such as the principle of dominance. Also, the sanctity of the harm to the reciever is lifted based on rules such as urgency, denial of hardship, etc. It should be noted that although there are alternative methods of childbearing for women without a uterus, but for some people, these methods are not desirable and they prefer the fetus to be in the wife's uterus. From a jurisprudential point of view, human beings have the right to have children, and since Permission in the object is also considered permission in its accessories, therefore uterine transplantation as a prelude to having children in a person without a uterus is allowed.
Keywords: Uterine transplantation, Uterus, Immamie jourisprudance -
هدف
رحم یکی از اعضای مهم در بدن بانوان است که وظیفه تصفیه خون و نگهداری جنین را به عهده دارد. شناخت مزاج رحم در طب ایرانی جهت پیشگیری، تشخیص و درمان بیماری های مرتبط با رحم اهمیت دارد. بسیاری از اختلالات ژنیکولوژیک از جمله نازایی، الیگومنوره و آمنوره، هایپرمنوره، واژینیت، سرویسیت، بی اختیاری ادرار و درد لگن با اختلالات مزاجی رحم مرتبط اند، به طوری که درمان صحیح این اختلالات وابسته به تشخیص صحیح مزاج رحم و درمان اختلالات مزاجی آن است. شاخص های مطرح شده برای مزاج های رحم در منابع طب ایرانی به صورت کیفی بوده و روش سنجش این علایم به طور دقیق مطرح نشده است. این مطالعه به طراحی پروتکل تشخیصی استاندارد برای تعیین مزاج و سوءمزاج های رحم، جهت سهولت در امر تشخیص و درمان پرداخته است.
روش هااین مطالعه کیفی از نوع تحلیل مفهوم به روش هیبرید و شامل 3 فاز تیوریک، کار در عرصه و آنالیز است. در فاز تیوریک بررسی منابع طب ایرانی و در فاز کار در عرصه مصاحبه با بیماران و متخصصان جهت استخراج مفاهیم مرتبط با مزاج و سوءمزاج های رحم انجام شد.
یافته هاپس از آنالیز فاز 1 و 2 روش هیبرید، کرایتریای ماژور و مینور برای تشخیص مزاج رحم مطرح شد. سپس جلسات متعدد با حضور متخصصین طب سنتی برای طراحی پروتکل برگزار شد و پروتکل تشخیصی استاندارد برای مزاج و سوءمزاج گرم و سرد رحم ارایه شد.
نتیجه گیریپروتکل ارایه شده گامی مهم در جهت همسو کردن روش های تشخیص و درمان متخصصین طب ایرانی است و می تواند در اهداف تحقیقاتی و درمانی مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: مزاج, سوءمزاج, رحم, طب سنتی ایران, طب ایرانیComplementary Medicine Journal of faculty of Nursing & Midwifery, Volume:11 Issue: 3, 2022, PP 236 -255ObjectiveUterus is an important body organ in women responsible for purifying blood and carrying fetus. In Traditional Iranian Medicine (TIM), identifying the uterine temperament (mizaj) is necessary for prevention, diagnosis and treatment of this organ’s diseases. Many gynecological disorders in TIM including infertility, oligomenorrhea, amenorrhea, hypermenorrhea, vaginitis, cervicitis, urinary incontinence and pelvic pain are related to uterine distemperament (Su-e mizaj). Therefore, their appropriate treatment depends on the correct diagnosis and treatment of uterine distemperament. Criteria for uterine distemperament in TIM resources are qualitative with no method for precise measurement of its symptoms. This study aims to develop a standard diagnostic protocol of uterine temperament and distemperament for diagnostic and therapeutic purposes.
MethodsThis is a qualitative study using hybrid concept analysis including three phases: theoretical, fieldwork, and final analytical. In the theoretical phase, TIM resources were reviewed. In the fieldwork phase, experts in TIM and patients were interviewed to extract concepts related to uterine temperaments and distemperaments.
ResultsIn the final analytical phase, major and minor criteria for determination of uterine temperament were presented. Then, we had a several meetings with a panel of experts in TIM in order to design the protocol which led to the development of a standard diagnostic protocol of warm and cold uterine temperament/distemperament.
ConclusionThe proposed protocol is an important step towards harmonizing the methods of diagnosis and treatment in TIM, and can be used for treatment or research purposes.
Keywords: Temperament, Distemperament, Uterus, Medicine Persian -
سابقه و هدف
جراحی های سرکلاژ جهت درمان نارسایی سرویکس، به صورت واژینال انجام می شوند اما در برخی بیماران به دلیل تغییرات آناتومیکی گردن رحم بر اثر عوامل مادرزادی و یا جراحی قبلی نمی تواند به صورت واژینال انجام شود، در این موارد می توان سرکلاژ ترانس آبدومینال (Trans-Abdominal Cervicoisthmic Cerclage= TCIC) را در نظر گرفت. هدف از مطالعه حاضر، ارایه گزارش نتایج سه مورد از سرکلاژ ترانس آبدومینال موفق می باشد.
گزارش مورد:
بیمار خانمی34 ساله دارای سابقه کورتاژ و سرکلاژ ترانس واژینال ناموفق بود. بیمار در هفته 7 بارداری به دلیل احتمال زایمان زودرس و نارسایی سرویکس تحت عمل جراحی سرکلاژ ترانس آبدومینال به روش لاپاراتومی قرار گرفت. بیمار بعدی خانمی 40 ساله با سابقه انجام 6 نوبت IVF و داشتن دو جنین زنده در هفته 13 حاملگی به دلیل احتمال زایمان زودرس و نارسایی سرویکس تحت عمل جراحی TCIC به روش لاپاراتومی قرار گرفت. بیمار دیگر خانمی 24 ساله با سابقه کورتاژ و سرکلاژ ترانس واژینال و 2 سقط، به علت احتمال زایمان زودرس و نارسایی سرویکس می باشد که این بیمار نیز تحت عمل جراحی TCIC به روش لاپاراسکوپی قرار گرفت. هر سه بیمار در هفته 38 بارداری تحت سزارین قرار گرفته و نوزادانی سالم به دنیا آوردند.
نتیجه گیریبر اساس مطالعه حاضر، سرکلاژ ترانس آبدومینال به روش لاپاراسکوپی یا لاپاراتومی در بیماران دارای زایمان زودرس یا نارسایی سرویکس، در زنانی که سرکلاژ ترانس واژینال ناموفق دارند، نتایج مطلوبی دارد.
کلید واژگان: سرکلاژ, رحم, ترانس آبدومینال, گزارش موردBACKGROUND AND OBJECTIVECerclage surgeries for the treatment of cervical insufficiency are performed transvaginally. However, in some patients, due to anatomical changes of the cervix caused by congenital factors or previous surgery, they cannot be performed transvaginally. Transabdominal cervicoisthmic cerclage (TCIC) is considered in these cases. The aim of the present study was to report the results of three successful cases of transabdominal cerclage.
CASE REPORT:
The first patient was a 34-year-old woman with a history of failed curettage and transvaginal cerclage. By the seventh week of pregnancy, the patient underwent transabdominal cerclage via laparotomy due to the possibility of preterm delivery and cervical insufficiency. The next patient was a 40-year-old woman with a history of performing six IVF sessions and having two live fetuses, underwent TCIC laparotomy at 13th week of pregnancy due to the possibility of preterm delivery and cervical insufficiency. Another patient was a 24-year-old woman with a history of transvaginal curettage and cerclage and 2 miscarriages. This patient also underwent laparoscopic TCIC surgery due to the possibility of preterm delivery and cervical insufficiency. All three patients underwent cesarean section at 38th week of gestation and gave birth to healthy babies.
CONCLUSIONAccording to the present study, transabdominal cerclage via laparoscopy or laparotomy in patients with preterm delivery or cervical insufficiency has favorable results in women with unsuccessful transvaginal cerclage.
Keywords: Cerclage, Uterus, Transabdominal, Case Report -
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال نوزدهم شماره 1 (پیاپی 132، Jan 2021)، صص 87 -96مقدمه
تغیرات بیان پروتئین تیروزین فسفوریله نشان دهنده استرس در مردان بوده است. در زنان استرس مزمن یک علت اصلی ناباروری و بخصوص عدم تخمک گذاری است. به هر حال فسفوریلاسیون تیروزین در سیستم تولید مثل زنان تحت استرس تا به حال گزارش نشده است.
هدفبررسی تغییرات بیان پروتئین تیروزین فسفوریله در تخمدان، لوله های تخمدان و رحم رت های با استرس مزمن.
مواد و روش هادر این مطالعه تجربی 16 رت ماده 5 هفته ای با وزن 220 تا 250 گرم به دو گروه کنترل و تحت استرس مزمن تقسیم شدند (هر گروه 8 رت). هر روز حیوانات تحت استرس در قفس محدود شده و هر کدام مجبور به شنا در آب سرد برای مدت 60 روز متوالی شدند. بعد از تحمل استرس، تخمدان، لوله های تخمدان و رحم تمام رت ها از نظر مرفولوژی بررسی شدند. پروفیل تام پروتئین در تمام بافت ها به وسیله الکتروفورز ژل پلی اکریلامید مطالعه و سپس وسترن بلات انجام شد. آنالیز شدت جهت مطالعه بیان پروتئین بین گروه ها انجام شد.
نتایجنتایج نشان داد که مرفولوژی و وزن تخمدان و لوله های تخمدان در گروه تحت استرس از گروه کنترل متفاوت نبود. بر عکس، گروه تحت استرس به طور معنی داری افزایش وزن رحم را در مقایسه با گروه کنترل نشان داد. بعلاوه، بیان پروتئین تیروزین فسفوریله در تخمدان (72، 43 و 28 کیلو دالتون)، لوله های تخمدان (170، 55 و 43 کیلو دالتون) و رحم (55، 54 و 43 کیلو دالتون) در گروه تحت استرس در مقایسه با گروه کنترل افزایش را نشان داد.
نتیجه گیریافزایش بیان پروتئین تیروزین فسفوریله در تخمدان، لوله های تخمدان و رحم را می توان به عنوان یک مارکر بالقوه جهت توضیح بعضی از مکانیزم های باروری در زنان مورد استفاده قرار داد.
کلید واژگان: تخمدان, مجرا, رحم, فسفوریلاسیونBackgroundChanges in tyrosine-phosphorylated (TyrPho) protein expressions have demonstrated stress in males. In females, chronic stress (CS) is a major cause of infertility, especially anovulation. However, the tyrosine phosphorylation in the female reproductive system under stress conditions has never been reported.
ObjectiveTo investigate the alteration of TyrPho protein expression in ovary, oviduct, and uterus of CS rats.
Materials and MethodsIn this experimental study, 16 female Sprague-Dawley rats (5 wk: 220-250 gr) were divided into control and CS groups (n = 8/group). Every day, the CS animals were immobilized within a restraint cage and individually forced to swim in cold water for 60 consecutive days. Following the stress induction, the ovary, oviduct, and uterus of all rats were observed for their morphologies. The total protein profiles of all tissues were revealed by sodium dodecyl sulphate polyacrylamide gel electrophoresis (SDS-PAGE) before detecting TyrPho proteins using western blot. Intensity analysis was used to compare the expression of proteins between groups.
ResultsThe results showed that the morphology and weights of ovary and oviduct in the CS group were not different from control. In contrast, the CS significantly increased the uterine weight as compared to control. Moreover, the expressions of TyrPho proteins in the ovary (72, 43, and 28 kDas), oviduct (170, 55, and 43 kDas), and uterus (55, 54, and 43 kDas) were increased in CS group as compared to those of control.
ConclusionThe increased expressions of TyrPho proteins in ovary, oviduct, and uterus could be potential markers used to explain some machanisms of female infertility caused from chronic stress.
Keywords: Ovary, Oviduct, Uterus, Phosphorylation -
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال هجدهم شماره 11 (پیاپی 130، Nov 2020)، صص 943 -950مقدمه
بافت آندومتر انسان، با توانایی بازسازی متوالی، که هر ماهه تحت تاثیر تغییرات هورمونی برای آماده سازی جهت لانه گزینی می باشد، حضور سلول هایی را در لایه ی قاعده ای آندومتر تحت عنوان سلول های بنیادی، تایید می نماید.
هدفدر مطالعه ی پیشین، جداسازی و کشت سلول های شبه مزانشیمی از آندومتر انسان را گزارش کردیم. در این مطالعه به بررسی مشخصه های بیولوژیکی و بنیادی این سلول ها پرداخته شده است.
مواد و روش هاشناسایی سلول های بنیادی/استرمایی مزانشیمی یزد مشتق از بافت آندومتر انسانی با استفاده از تکنیک رنگ آمیزی ایمونوفلورسنت برای مارکرهای CD105, VIMENTIN و FIBRONECTIN و تکنیک RT-PCR برای ژن هایCD166, CD10, CD105, VIMENTIN, FIBRONECTIN, MHCI, CD14, MHCII انجام پذیرفت. تکنیک FACS نیز برای مارکرهای CD44, CD73, CD90 و CD105 انجام گرفت. همچنین، توانایی تمایز سلول های بنیادی/استرمایی مزانشیمی یزد مشتق از بافت آندومتر انسانی به استخوان و چربی از طریق رنگ آمیزی های Alizarin Red و Oil red صورت پذیرفت.
نتایجسلول های بنیادی/استرمایی مزانشیمی یزد مشتق از بافت آندومتر انسانی مارکرهای ,CD105, VIMENTIN FIBRONECTIN CD44, CD73, CD90 را بیان کرد. همچنین ژن های CD166, CD10, CD105, VIMENTIN, FIBRONECTIN, MHCI, را نیز بیان کردند، در حالیکه ژن های CD14, MHCII مشاهده نشد. علاوه بر این، توانایی تمایز سلول های بنیادی/استرمایی مزانشیمی یزد مشتق از بافت آندومتر انسانی از طریق رنگ آمیزی Alizarin و Oil red نیز تایید شد.
نتیجه گیریدر نتیجه، داده های ما، گزارشات مطالعات گروه های دیگر را که اشاره به استفاده از سلول های آندومتر به عنوان یک منبع مناسب برای سلول های بنیادی مزانشیمی با توانایی خودنوزایی و تمایز را دارند، تایید می نماید. بر این اساس، از سلول های بنیادی/استرمایی مزانشیمی یزد مشتق از بافت آندومتر انسانی می توان بعنوان یک منبع مناسب برای سلول درمانی استفاده نمود.
کلید واژگان: سلول درمانی, سلول های بنیادی, استرمایی مزانشیمی آندومتر, پزشکی بازساختی, رحمBackgroundHuman endometrium with consecutive regeneration capability undergoes monthly hormonal changes for probable implantation, which confirms the presence of the cells in the basalis layer known as stem cell.
ObjectivePreviously, we reported the isolation and culture of the mesenchymal-like cells from human endometrium. In this study, we evaluated the biological and stemness characteristics of these cells.
Materials and MethodsThe characterization of Yazd human endometrial-derived mesenchymal stem/stromal cells (YhEnMSCs) was assessed using immunofluorescence (IF) staining for CD105, VIMENTIN, and FIBRONECTIN as markers and RT-PCR for CD166, CD10, CD105, VIMENTIN, FIBRONECTIN, MHCI, CD14, and MHCII genes. Flow cytometry (FACS) was performed for CD44, CD73, CD90, and CD105 markers. Moreover, the differentiation capacity of the YhEnMSCs to the osteoblast and adipocytes was confirmed by Alizarin Red and Oil Red staining.
ResultsYhEnMSCs expressed CD105, VIMENTIN, FIBRONECTIN, CD44, CD73, and CD90 markers and CD166, CD10, CD105, VIMENTIN, FIBRONECTIN, and MHCI, but, did not express CD14, MHCII.
ConclusionOur data confirm previous reports by other groups indicating the application of endometrial cells as an available source of MSCs with self-renewal and differentiation capacity. Accordingly, YhEnMSCs can be used as a suitable source for cell-based therapies.
Keywords: Cell-based therapy, Endometrium, Mesenchymal stem, stromal cells, Regenerative medicine, Stem cells, Uterus -
زمینه و هدف
یکی از مسایل جدید و پراهمیت در حوزه مسایل پزشکی در عصر حاضر درمان ناباروریهای زوجین و بچه دار شدن از روش های تلقیح مصنوعی است. یکی از روش های جدید در این عرصه استفاده از رحم جایگزین است به گونهای که متقاضی، رحم زن دیگر را برای سپری کردن دوران حمل جنین خود اجاره مینماید تا جنین از او متولد شود.
مواد و روشها:
این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به دنبال پاسخ مستدل فقهی در رابطه با صحت قراردادهای اجاره رحم میباشد. در این جهت با استفاده از منابع کتابخانهای به بررسی موضوع تحقیق در کتب فقهی و نیز تطبیق شرایط صحت اجاره اشخاص- نظیر معلوم بودن منفعت عمل مورد اجاره، وجود منفعت محلله مقصوده در عمل و جواز دریافت اجرت و... - با اجاره رحم میپردازد و در نهایت حکم تکلیفی و وضعی برگزیده در اجاره رحم بیان میگردد.
نتیجهگیری:
مقاله حاضر مباحث استدلالی و اجتهادی مرتبط با مساله و دیدگاه فقیهان را مورد بررسی و مداقه قرار داده و به این نتیجه دست یافته که بین تولیدمثل و رابطه زوجیت در اسلام ملازمه وجود دارد بنابراین نمیتوان از رحم زن اجنبی برای بچهدار شدن استفاده نمود و اجاره رحم برای این منظور حرام و باطل خواهد بود، ولی در موارد جواز تلقیح مصنوعی مثل استفاده از رحم همسر دوم یا همسر موقت، قرارداد اجاره رحم صحیح و دریافت اجرت حلال خواهد بود.
کلید واژگان: رحم, اجاره رحم, فقه امامیهBackground and AimIn present era, one of the new and important issues in the field of medical issues is the treatment of infertility in couples and having baby by artificial fertilizationmethods. One of the new methods in this field is surrogacy, so that the applicant rents another woman's uterus to spend the period of carrying her fetus so that the fetus is born from her.
Materials and MethodsThis descriptive-analytical study seeks a well-reasoned juridical answer for the validity of surrogacy contracts. So by usingthe library resources, it examines the subject of research in jurisprudential booksandalso adaptes the conditions for surrogacy validity such as determining the benefit of the leased action, the existence of the intended benefit and the permission to receive the rent and ... with surrogacy and finaly its selected defining and declaratory lawisexpressed.
ConclusionThis article examines the argumentative and jurisprudentialissues related to this issue and jurists’ views and it concludes that there is a connection between reproduction and marital relationship in Islam. Therefore, it is not possible to using uterus of another woman to have children, and renting a uterus for this purpose will be void. The surrogacy contracts and receiving wage will be valid and permissible only in the cases of artificial fertilizationpermission, such as the use of the uterus of a second spouse or temporary spouse
Keywords: Uterus, Surrogacy, jurisprudence -
مجله سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران، سال سی و هفتم شماره 4 (پیاپی 148، زمستان 1398)، صص 213 -219
میوم ها (Myoma) شایع ترین تومورهای خوش خیم رحمی هستند که در 25-20 درصد از زنان در سنین باروری دیده می شوند. البته شیوع آنها با افزایش سن، افزایش می یابد بطوریکه در بیش از 30 درصد از زنان در سنین 60-40 سال، فیبروم وجود دارد. میوم ها علیرغم خوش خیم بودن، سبب ایجاد موربیدیته قابل توجه، بویژه خونریزی غیرطبیعی رحم و عوارض بر باروری می شوند. لذا تشخیص و درمان آنها در هر سنی حایز اهمیت است. معاینات بالینی توسط پزشک تنها سبب شک به وجود میوم می شود و برای تشخیص قطعی و همچنین تصمیم گیری درباره نحوه مدیریت صحیح و انتخاب روش درمان، آگاهی از ویژگی های میوم اعم از محل، اندازه و نوع آن ضروری است. دستیابی به این اطلاعات تنها از طریق روش های تصویربرداری امکان پذیر است. امروزه روش های تصویربرداری مختلفی برای تشخیص میوم بکار میروند که شامل سونوگرافی دو بعدی و سه بعدی، هیستروسونوگرافی، هیستروسالپنگوگرافی، سی تی اسکن و MRI می باشند. در این مطالعه ی مروری به معرفی انواع میوم و ویژگی های آن می پردازیم و سپس روش های تشخیص انواع میوم ها و در نهایت انواع درمان های موجود، خصوصا جدیدترین راه های مدیریت میوم را شرح خواهیم داد.
کلید واژگان: میوم, تومور خوش خیم, رحمMyomas are the most common benign tumors observed in 20-25% of women in the reproductive age. The incidence of myoma increases with age occurring in about 30% of 40-60 yrs old women. Despite being benign, myomas are associated with high morbidity due to abnormal uterine bleeding and fertility complications. Thus, proper diagnosis and treatment of myoma at any age is essential. Clinical examination by a physician can partially diagnose myoma. For correct management of myoma, accurate diagnosis demonstrating location, size and type of myoma is necessary. This can only be achieved through medical imaging techniques. Today, many different medical imaging techniques are present including two- and three dimensional ultrasonography, Hysterosonography, Hysterosalpingography, CT-scan and MRI. In this study, various types of myomas, its diagnosis and latest methods of treatment are studied.
Keywords: Myoma, Benign tumor, Treatment -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و هفتم شماره 9 (پیاپی 225، آذر 1398)، صص 595 -599زمینه و هدف
عفونت های داخل رحمی منجر به درگیری ارگان های مختلف بدن جنین از جمله چشم می شود. تعیین فراوانی و پاسخ بالینی ضایعات چشمی به داروهای اختصاصی در شیرخواران مبتلا به عفونت های مادرزادی توکسوپلاسما و سایتومگالوویروس هدف این مطالعه بود.
روش بررسیاین مطالعه کوهورت تاریخی از مهر 1390 تا آبان 1396، در بخش کودکان و چشم، بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) تهران انجام شد. بیماران شامل 78 شیرخوار با عفونت داخل رحمی (اثبات شده) و درگیری چشمی (کاتاراکت، گلوکوم و رتینیت) بودند. شیرخوارانی که آزمایشات تکمیلی و تشخیصی، معاینات چشمی نداشتند، مراجعه و پیگیری نکردند و درمان موثر دریافت نداشتند، از مطالعه حذف شدند. سه نفر فوت کردند. درنهایت 37 بیمار (25 سایتومگالوویروس و 12 توکسوپلاسما) وارد مطالعه و تا یک سال پاسخ بالینی ضایعات چشمی ارزیابی شد.
یافته هااز 12 توکسوپلاسما، پنج بیمار درمان کامل و چهار مورد پاسخ بالینی مناسب داشتند. از 25 سایتومگالوویروس، 18 بیمار درمان کامل و 9 بیمار پاسخ بالینی مناسب داشتند.
نتیجه گیریضایعات چشمی در 80% موارد توکسوپلاسما و 50% سایتومگالوویروس بهبود یافتند.
کلید واژگان: سایتومگالوویروس, شیرخواران, عفونت ها, ضایعات چشمی, توکسوپلاسموز, رحمBackgroundIntrauterine infections (TORCH) lead to the involvement of various organs of the body of the fetus, including the eye. The aim of this study was to determine the frequency and clinical response of eye lesions to specific drugs, in infants with confirmed TORCH induced ocular lesions.
MethodsThis historical cohort study from 2011 to 2017, had done in Pediatrics and Ophthalmology Department of Rasoul Akram Hospital, Tehran, Iran. Cases included; 78 infants with confirmed intrauterine infection (TORCH) with ophthalmologic disorders (glaucoma, cataract, and retinitis), 3 cases died (without any treatment). The cases with incomplete diagnosis, no treatment or without follow-up excluded from study. Out of 74 children with confirmed TORCH induced ophthalmologic disorders, finally 37 children (25 cytomegalovirus, 12 toxoplasma) were treated with specific drugs, and clinical response to treatment was followed-up to 1 year by ophthalmologic examination.
ResultsFrom 12 cases with ophthalmologic disorders due to congenital toxoplasmosis, 5 cases had full treatment, 4 cases had complete response. One case had not any improvement. From 25 cases with congenital cytomegalovirus (CMV), 18 patients continued treatment, 9 cases with complete clinical response, 9 cases had not response to antiviral treatment, indeed most non responder cases had central nervous system involvement from birth. The best response observed in CMV infected cases accompanied with sensory hearing loss (without CNS involvement).
ConclusionGood clinical response of ophthalmic diseases in 80% of congenital toxoplasma; and 50% of congenital cytomegalovirus infected cases. Probably with initial diagnosis and rapid treatment of cases with TORCH induced ophthalmic disorders (especially cases without CNS involvement) it would lead to stopping ocular lesions.
Keywords: cytomegalovirus, infants, infections, ocular lesions, toxoplasmosis, uterus -
مجله دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، سال بیست و هفتم شماره 5 (پیاپی 153، امرداد 1398)، صص 1584 -1590مقدمه
بازسازی ماهیانه بافت اندومتر رحم انسانی، تحت تاثیر تغییرات هورمونی، تایید کننده وجود جمعیتی از سلول ها در لایه قاعده ای اندومتر می باشند که رحم را جهت لانه گزینی مناسب، آماده می کنند. این جمعیت سلولی تحت عنوان سلول های بنیادی/ استرومایی شناخته شده اند. مطالعه حاضر با هدف جداسازی بافت اندومتر رحم انسان جهت کشت سلول های بنیادی/ استرومایی مزانشیمی در محیط آزمایشگاهی انجام پذیرفت.
روش بررسیدر این مطالعه، بخشی از بافت رحم، از بیوپسی یک بیمار که به مرکز تحقیقاتی درمانی ناباروری پژوهشکده علوم تولید مثل یزد مراجعه کرده بودند، پس از کسب رضایت نامه جداسازی شده و به مرکز تحقیقات بیولوژی سلول های بنیادی انتقال یافت. تکه های بافت رحم پس از مجاورت با آنزیم، روز بعد شستشو داده شد و سلول های جداسازی شده کشت داده شدند.
نتایجسلول های بافت اندومتر رحم انسانی بعد از قرارگیری در معرض آنزیم به صورت مکانیکی جداسازی شده و در شرایط آزمایشگاهی کشت داده شدند. سلول های حاصل از لحاظ مورفوفنوتیپی مورد بررسی قرار گرفتند که شباهت بسیار زیادی با سلول های بنیادی/ استرومایی مزانشیمی داشتند.
نتیجه گیرینتایج این کار، مطالعات قبلی جداسازی و کشت سلول های بنیادی/ استرومایی مزانشیمی را تایید می کند. بافت اندومتر بخشی از رحم می باشد که منبع سلول های بنیادی/ استرومایی مزانشیمی با توانایی خود نوزایی و تمایز تحت تاثیر سیکل ماهیانه در طول زندگی طبیعی خانم ها است. در این راستا، از این سلول ها می توان در آینده به عنوان روشی نوین در پزشکی بازساختی و درمان بیماران نابارور، از جمله سقط مکرر و حل مشکلات رحم اجاره ای استفاده نمود.
کلید واژگان: سلول درمانی, سلول های بنیادی, استرومایی مزانشیمی اندومتر, پزشکی بازساختی, رحمJournal of Shaeed Sdoughi University of Medical Sciences Yazd, Volume:27 Issue: 5, 2019, PP 1584 -1590IntroductionMonthly regeneration of endometrium after cyclical mensturation confirmed the ability of specific population of the cells that presence in the basalis layer and undergone consecutive hormonal changes that could prepared the endometrial layer for probable implantation. These cells, known as, stem cell. The aim of this study was the isolation and culture of human endometrial derived mesenchymal stem/stromal cells (EnMSCs).
Methods.In this study, human endometrial tissues were collected after fully-informed patient consent, which attended the Research and Clinical Center for Infertility. After washing and enzymatic treatment, EnMSCs were isolated and cultured in vitro.
ResultsCells from endometrium were successfully isolated using enzymatically treatment and mechanically dissociation, then cultured and expanded for several passages for further characterization and evaluations. Endometrium derived cells were morphologically similar to mesenchymal stem/stromal cells (MSCs).
ConclusionThe results of the present study confirm previous reports in vitro studies for the isolation and culture of human EnMSCs. Endometrial tissue is a part of uterus with available source of MSCs with self-renewal and differentiation capacity that undergoes a cyclical regeneration every month in normal women’s life span. In this regard, human EnMSCs could be used for future novel therapeutic methods in regenerative medicine for treatment of uterine-factor infertile patients, which can lead to recurrent pregnancy loss (RPL) and finally resolve of surrogacy problems.
Keywords: Cell Therapy, Endometrial Mesenchymal Stem, Stromal Cells, Regenerative Medicine, Uterus -
مقدمهتومورهای تخمدانی حد واسط (Borderline)، از دسته ی پاتولوژی های اپی تلیالی تخمدان هستند. با توجه به شیوع این تومورها در سنین باروری، اهمیت پیش آگهی و درمان استاندارد این بیماران جایگاه ویژه ای در مطالعات انکولوژی یافته است. از این رو، مطالعه ی حاضر با هدف ارایه ی گزارش دو مورد مبتلا به توده ی تخمدان با پاتولوژی حد واسط و بررسی موارد تعیین کننده ی پیش آگهی بر اساس مطالعات مشابه انجام شد.گزارش مورددر زمستان سال 1397، دو بیمار جوان با تاریخچه ی طبی مشابه از کیست تخمدان تشخیص داده شدند. این دو بیمار در سال 1394 با پاتولوژی مشابه تومور حد واسط تخمدانی مرحله ی یک، به اورژانس یک بیمارستان دانشگاهی مراجعه نموده بودند. بیمار نخست، خانم 29 ساله ای است که به دنبال جراحی با هدف حفظ باروری، دچار عود و متاستاز بدون پاسخ مناسب به درمان شده بود و با وجود تمامی تلاش کادر درمان، جان خود را به دلیل وسعت بیماری از دست داده بود. بیمار دیگر، خانم 26 ساله ای است که در سن بارداری 36 هفته و با تشخیص پره اکلامپسی بستری و نوزاد سالمی با وزن 2800 گرم زایمان نموده بود.نتیجه گیریاگر چه انتظار می رود تومور حد واسط تخمدان، پیش آگهی متفاوتی از بدخیمی های تخمدانی داشته باشد، اما با توجه به موارد گزارش شده در این مطالعه، به نظر می رسد بررسی عوامل موثر در پیش آگهی هر بیمار به صورت مجزا ضرورت داشته باشد.کلید واژگان: رحم, تومورها, حفظ باروری, بررسی ژنتیک, نشانگر تومور, پیش آگهیBackground
Borderline ovarian tumors make a small contribution to the ovarian pathologies; however, with regard to the prevalence of this malignancy at reproductive age, prognosis and standard treatment of these patients are of great significance in oncology trials. The present study aimed to introduce two patients with borderline ovarian tumors to examine the prognosis determinants based on similar studies.Case ReportIn the winter of 2018, two patients with similar medical history of ovarian cysts diagnosed in 2016 with stage I epithelial ovarian tumor (borderline) pathology referred to an emergency department in a university hospital. The first patient was a 29-year-old woman. Following the surgery to preserve her fertility, the mentioned patient experienced relapse and metastases without any proper responses to treatment. Despite all the efforts of the medical team, the patient died due to the severity of her disease. The other patient was a 26-year-old woman, who was admitted at 36th week of pregnancy with the diagnosis of preeclampsia, and delivered a 2800-gram healthy boy.ConclusionAlthough it seems that borderline tumor is distinct from other ovarian malignancies in term of prognosis, based on the present case report, the prognosis must be investigated in each patient in individualize manner.Keywords: Ovary, Tumors, Fertility preservation, Genetic testing, Markers, Tumor, Prognosis -
مقدمهبلوغ زودرس می تواند پیامدهای جسمانی و روانی مهمی به دنبال داشته باشد، در حالی که شناسایی و درمان به موقع آن می تواند از این تبعات جلوگیری کند. در حال حاضر تست تشخیصی بلوغ زودرس مرکزی، تست تحریکی آگونیست هورمون آزادکننده گنادوتروپین می باشد که با توجه به محدودیت ها و تهاجمی بودن آن، مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش تکمیلی سونوگرافی لگنی به عنوان روشی غیرتهاجمی و کم هزینه در تشخیص بلوغ زودرس انجام شد.روش کاراین مطالعه مقطعی در سال 1397 بر روی 15 نفر از دختران زیر 8 سالی که توسط والدین خود با شکایت بروز صفات ثانویه جنسی به درمانگاه غدد اطفال بیمارستان قائم و امام رضا (ع) مشهد مراجعه کرده بودند، انجام شد. علاوه بر اندازه گیری قد و وزن و محاسبه شاخص توده بدنی، افراد تحت آزمایش با تست تحریکی آگونیست هورمون آزاد کننده گنادوتروپین قرار گرفتند. دختران با سطح LH بیشتر یا مساوی 5 واحد بر لیتر جهت انجام سونوگرافی لگنی به بخش رادیولوژی بیمارستان امام رضا (ع) ارجاع و از طریق شکمی با مثانه پر دستگاه فیلیپس با پروب 5-2 مگاهرتزی توسط متخصص رادیولوژی مورد بررسی قرار گرفتند. طول و عرض و ارتفاع رحم، حجم رحم و طول و عرض و ارتفاع و حجم تخمدان ها اندازه گیری و اعداد حاصله با سونوگرافی 15 نفر به عنوان گروه شاهد مقایسه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمون های تی تست و من ویتنی انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.یافته هابین دو گروه مورد و شاهد از نظر تمام معیارهای سونوگرافی اختلاف معناداری وجود داشت (001/0=p)، به جز معیار مربوط به دیامتر عرضی تخمدان چپ که بین دو گروه اختلاف معناداری نداشت (102/0=p). بهترین معیار در بین معیارها، حجم تخمدان راست (با 871/0= سطح زیر منحنی) و پس از آن حجم رحم (با 864/0= سطح زیر منحنی) و بعد از آن طول رحم (با 851/0= سطح زیر منحنی) تعیین گردید.نتیجه گیریسونوگرافی را می توان به عنوان یک روش مفید کمکی در تشخیص بلوغ زودرس مرکزی در دختران در نظر گرفت. هرچند بررسی بیشتر بر روی جمعیت های بزرگ تر نیاز است تا صحت این روش تایید گردد.کلید واژگان: بلوغ زودرس, تخمدان, دختران, رحم, سونوگرافیIntroductionPrecocious puberty can cause important physical and psychiatric complications, although timely diagnosis and treatment can prevent these complications. The gonadotropin-releasing hormone stimulation test is the diagnostic test for central precocious puberty that due to the limitation and invasiveness of the test, this study was performed with aim to evaluate the complementary role of pelvic ultrasound as a noninvasive and cost benefit test for diagnosis of precocious puberty.MethodsThis cross-sectional study was performed on 15 girls aged < 8 years who had referred by their parents with complain of secondary sexual characteristic to the pediatric endocrinology clinic of Imam Reza and Ghaem hospitals in Mashhad in 2018. In addition to the measurements of height and weight and BMI, gonadotropin-releasing hormone stimulation test was performed for the subjects. Girls with LH levels ≥ 5 IU / L were referred to the radiology department of Imam Reza hospital for pelvic ultrasonography. Pelvic ultrasonography was performed by radiologist using a conventional full-bladder 2- to5-MHz transducer. Length, width and height of the uterus, uterus volume, length, width, height and volume of the ovaries were measured. Then, the results were compared with ultrasonography of 15 subjects as control group. Data were analyzed by SPSS software (version 16) and t-test and Mann-Whitney test. P<0.05 was considered statistically significant.ResultsThere was significant difference between case and control groups in terms of all criteria of sonography (p=0.001), except for transverse diameter of the left ovary that there was no significant difference between the two groups (p= 0.102). The best criterion among the criteria was the volume of the right ovary (with area under the curve = 0.871) and then uterus volume (with area under the curve = 0.864) and uterus length (with area under the curve= 0.851).ConclusionUltrasonography can be considered as a useful method for the diagnosis of central precocious puberty in girls, although additional survey on larger population is needed to confirm the accuracy of this method.Keywords: Girls, Ovary, Precocious puberty, Ultrasound, Uterus
-
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال هفدهم شماره 1 (پیاپی 108، Jan 2019)، صص 67 -70مقدمهرحم تک شاخ در 0/1% از جمعیت عمومی وجود دارد. این ناهنجاری مولرین، خطرات مامایی مهمی از جمله سقط جنین، زایمان زودرس و پارگی شاخ فرعی را به همراه دارد.موردبیمار، یک خانم 24 ساله با سن حاملگی 12 هفته و با حاملگی اول دوقلو بود. یک قل در رحم تک شاخ و قل دوم در شاخ فرعی بدون ارتباط بود. شاخ فرعی دچار پارگی شده بود. در لاپاروتومی اورژانس، شاخ فرعی و لوله فالوپ حذف شد. حاملگی در رحم تک شاخ ادامه یافت و در هفته 38 بارداری به علت پارگی زودرس پرده ها سزارین انجام شد و یک جنین طبیعی متولد شد.نتیجه گیریحاملگی دوقلو در رحم تک شاخ و شاخ فرعی یک وضعیت نادر است که خطر زیادی را برای مادر به همراه دارد. برای جلوگیری از مرگ و میر مادران، نیاز به افزایش آگاهی در مورد این بیماری نادر ضرورت دارد.کلید واژگان: بارداری, رحم, ناهنجاری مجرای مولرینBackgroundA unicornuate uterus is present in 0.1% of the general population. This müllerian anomaly carries significant obstetrical risk including abortion, preterm delivery, and rudimentary horn ruptures.CaseThe patient is a 24-yr-old primigravida with 12-wk gestational age and a twin pregnancy in the unicornuate uterus and non-communicating rudimentary horn. One fetus in the unicornuate uterus and other in the rudimentary horn that was ruptured. In urgent laparotomy rudimentary horn and fallopian tube excised. Pregnancy in theunicornuate uterus was continued and at 38-wk gestational age, cesarean section due to premature rupture of the membrane was performed and then normal fetus was delivered.ConclusionTwin pregnancy in a unicornuate uterus and rudimentary horn is a rare condition that carries a considerable risk to the mother. There is a need for increased awareness of this rare condition to prevent maternal morbidity and mortality.Keywords: Twin pregnancy, Uterus, Mullerian ducts
-
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال هفدهم شماره 2 (پیاپی 109، Feb 2019)، صص 107 -118مقدمهفلز روی عملکرد بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی بسیاری دارد. با این حال مطالعات سم شناسی ثابت کرده است که نانو ذرات اکسید روی در غلظت های بالا اثرات مضری بر سلامت انسان و گونه های زیست محیطی دارد.هدفهدف از این مطالعه بررسی سمیت نانو ذرات اکسید روی بر روی بافت های تولید مثلی موش صحرایی ماده است.موارد و روش ها80 موش صحرایی ماده بالغ نژاد ویستار با وزن 200-180 گرم در هشت گروه شامل کنترل، شم (درمان شده با سالین) و شش گروه (تعداد هر گروه 10 عدد) که دوز های مختلفی از نانو ذرات اکسید روی (4، 8، 25، 50، 100 و 200 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم) را دوبار در هفته به مدت 4 هفته دریافت کردند، تقسیم شدند. در پایان مطالعه، موش ها پس از خون گیری کشته شدند؛ بافت تخمدان و رحم برای بررسی های هیستوپاتولوژیکی جدا شدند و نمونه های خونی به منظور تجزیه تحلیل بیوشیمیایی به آزمایشگاه منتقل شدند.نتایجتشخیص میکروسکوپی در بافت تخمدان شامل: افزایش جسم زرد، کیست های فولیکولی، اینفیلتریشن سلول های آماسی و فیبروز می باشد. تغییرات هیستوپاتولوژیکی در تخمدان وابسته به دوز می باشد. در بافت رحم ضایعات شامل: تخریب اپیتلیال و هایپرپلازی غدد آندومتر می باشد. سطح استروژن و پروژسترون در سرم موش ها در دوزهای کم افزایش، و در دوزهای بالا به صورت وابسته به دوز کاهش یافت.نتیجه گیرینتایج تحقیق حاضر سمیت نانو ذرات اکسید روی را در غلظت های بالا بر روی ارگان های تخمدان و رحم ثابت کرد، بنابراین مطالعات بیشتر برای کاهش این اثرات لازم است.کلید واژگان: اکسید روی, نانوذرات, تخمدان, رحم, سمیتBackgroundZinc performs many biochemical and physiological functions; however, toxicological studies demonstrate that Nano-zinc oxide has harmful effects on human health and environmental species in high concentrations.ObjectiveThe aim of this study was to investigate the toxicity of zinc oxide nanoparticles on reproductive tissues of female rat.Materials and MethodsEighty female Wistar adult rats weighing 180–200 gr, divided into eight groups (n= 10 in each group) including control, sham (treated with saline), and six groups injected with different doses of zinc oxide nanoparticle with 10–30 nanometer size (4, 8, 25, 50, 100, and 200 mg/kg) twice a week for four weeks. At the end of the study, the rats were bled and slaughtered; the Ovary and Uterus were taken for histopathology studies and blood samples were transferred to the laboratory for biochemical analysis.ResultsMicroscopic diagnoses in ovary tissue were included; increase in the corpus luteum, follicular cysts, inflammatory cells infiltration and fibrosis. Histopathological changes in ovary in a dose-dependent manner. In uterus tissue the lesions consisted; epithelial destruction, hyperplasia of endometrial glands. The Estrogen and Progesterone level in the serum of rats increased in low doses and reduced in a dosedependent manner at high doses.ConclusionThe results of the current study proved the toxicity of zinc oxide nanoparticles on the ovary and uterus organs at high concentrations, so further investigation is needed to reduce these effects.Keywords: Zinc oxide, Nanoparticles, Ovary, Uterus, Toxicity
-
: رتینوئیک اسید به عنوان تنظیم کننده ی مهم رشد و نمو و تمایز سلولی شناخته شده و برای فرآیند نرمال تولیدمثلی در جنس نر و ماده ضروری است. تحقیق حاضر به منظور بررسی اثرات رتینوئیک اسید بر روی بافت رحم و هورمون های استرادیول و پروژسترون در موش های ماده بالغ BALB/c انجام شد.
در این مطالعه پس از مشخص شدن دوز مناسب رتینوئیک اسید، تزریق طی 3 0 روز به صورت درون صفاقی (IP) بر روی 7 5 موش ماده بالغ BALB/c با انتخاب دوزهای 1 5 (گروه اول) ، 25 (گروه دوم) و kg. b. w / mg 3 5 (گروه سوم) ، گروه کنترل (عدم تزریق) و شم (تزریق آب مقطر) صورت گرفت. برای مقایسه گروه ها از آنالیز ANOVA و سپس آزمون Dunacn استفاده شد و سطح معنی داری (05/0P <) و (001/0P <) در نظر گرفته شد.
در بررسی های مربوط به بافت رحم افزایش معنی دار قطر کلی رحم و ضخامت لایه های (آندومتر، میومتر، پریمتر) (05/0P <) ، (001/0P <) ، افزایش تعداد غدد ترشحی بسته و کاهش تعداد غدد ترشحی باز (001/0P <) ، افزایش استرادیول (05/0P <) و کاهش پروژسترون (05/0P <) مشاهده شد.کلید واژگان: رتینوئیک اسید, رحم, استرادیول, پروژسترون, موشBackground and ObjectivesRetinoic acid is recognized as a regulator of the growth and cell differentiation and is necessary for normal reproductive in male and female. The present study was done to investigate the effect of retinoic acid on the uterine tissue and estradiol and progesterone hormones in female adult BALB/c mice.
Material &MethodsIn this study after determining the appropriate dose of retinoic acid, it was injected intraperitoneally (IP) for 30 days On 75 adult BALB/c mice with doses of 15 (Group I), 25 (Group II), and 35mg/kg.b.w (Group III), control group (non- injection) and sham (distilled water injection). ANOVA analysis and Duncan test were applied to compare the means with significance level (P˂0.05) and (P˂0.001).ResultsUterine tissue studies indicated an increase in overall thickness of the uterus (endometrium, myometrium, perimeterum) (PConclusionIt can be concluded that retinoic acid has damaging effect on the uterus tissue and sexual hormones, and its use especially in female should be by awareness and under physician supervision.Keywords: Retinoic acid, Uterus, Estradiol, Progesterone, Mice
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.