جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "ضدالتهابی" در نشریات گروه "پزشکی"
-
مقدمه
پاتوفیزیولوژی بیماری های دستگاه تنفسی فوقانی با واکنش های التهابی، هم التهاب ایمونولوژیک و هم التهاب غیر ایمونولوژیک همراه می باشد.
هدفهدف از این مطالعه، ارزیابی فعالیت یک محصول چند گیاهی اندونزیایی که ترکیبی از عصاره ریزوم گونه ای زردچوبه (.Curcuma zanthorrhiza Roxb) و برگ های پنج انگشت هندی (Vitex trifolia) به عنوان مواد اصلی و سایر گیاهان دارویی برای اثرات ضد التهابی در اختلالات تنفسی بود.
روش بررسیاثرات محصول چند گیاهی در دوزهای مختلف (167/5 ،335 و 670 میلی گرم بر کیلوگرم، خوراکی) بر روی ادم کف پای راست عقب پس از القاء با تزریق موضعی هیستامین (100 میکرولیتر، 2 درصد) یا کاراژینان (100 میکرولیتر، 0/1 درصد) در کف پا، با استفاده از پلتیسمومتر برای نشان دادن دو نوع التهاب اندازه گیری شد. حجم ادم کف پای موش صحرایی به عنوان پایه (Vo) در 30 دقیقه قبل از تجویز خوراکی محصول چند گیاهی و هر 30 دقیقه برای صفر تا شش ساعت پس از تزریق هیستامین یا کاراژینان (Vt) اندازه گیری شد. فعالیت ضد التهابی به صورت درصد مهار ادم کف پا نسبت به کنترل منفی Na-CMC محاسبه شد.
نتایجفرمول چند گیاهی به طور معنی داری (0/05 > P) ادم کف پا را در مقایسه با شاهد منفی کاهش داد. نرخ مهار التهابی با دوزهای 167/5 ،335 و 670 میلی گرم در کیلوگرم به ترتیب 25/19 ، 32/77 و 47/03 درصد، در ادم ناشی از هیستامین و برابر با 20/12 ،56/62 و 68/87 درصد در ادم ناشی از کارراژینان بود.
نتیجه گیری:
خواص ضدالتهابی این فرآورده چند گیاهی حاوی گونه ای زردچوبه و پنج انگشت هندی به عنوان ترکیبات اصلی، وابسته به دوز بود. سایر اجزای گیاهی مانند ریزوم زنجبیل، کمپلکس بیوفلاونویید مرکبات و گیاه سرخارگل ممکن است به فعالیت کلی ضدالتهابی کمک کنند.
کلید واژگان: محصول چند گیاهی, ضدالتهابی, کاراژینان, هسیتامین, ادم کف پاBackgroundThe pathophysiology of the upper respiratory diseases involves inflammatory reactions, both immunological and non-immunological inflammation.
ObjectiveThis study aimed to evaluate the activity of an Indonesian polyherbal product that combines the extracts of Curcuma zanthorrhiza Roxb. rhizome and Vitex trifolia L. leaves, as the main ingredients, and other medicinal plants for the anti-inflammatory effects in respiratory disorders.
MethodsThe effects of the polyherbal product at different doses (167.5, 335 and 670 mg/kg, p.o) on the right hind paw edema were measured by plethysmometer after induction by subplantar injection of either histamine (100 µl, 2 %) or carrageenan (100 µl, 0.1 %), to represent two types of inflammation. Rat paw edema volume as baseline (Vo) was measured at 30 min before oral administration of the polyherbal and every 30 min for 0-6 h after injection of histamine or carrageenan (Vt). Anti-inflammatory activity was calculated as the percent inhibition of paw edema relative to the negative control, CMC-Na.
ResultsThe polyherbal formula significantly decreased paw edema compared with the negative control(P < 0.05). Inflammatory inhibition rates of 167.5, 335 and 670 mg/kg doses were 25.19, 32.77 and 47.03 %, respectively, in histamine-induced edema, and 20.12, 56.62 and 68.87 %, respectively, in carrageenan-induced edema.
ConclusionThe anti-inflammatory properties of a polyherbal containing C. zanthorriza and V. trifolia as the main ingredients showed a dose-dependent manner. The other herbal components i.e. Zingiber officinale rhizome, Citrus bioflavonoid complex, and Echinacea purpurea herb may contribute to overall anti-inflammatory activity.
Keywords: Polyherbal formula, Anti-inflammatory, Carrageenan, Histamine, Paw edema -
مقدمه
یکی از علل اصلی دیابت و گسترش آن افزایش عوامل التهابی و کاهش عوامل ضد التهابی می باشد. بنابراین هدف از این تحقیق تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی به همراه مصرف مکمل آب انار بر عوامل التهابی/ ضدالتهابی و برخی لیپوپروتیین ها زنان مبتلا به دیابت نوع دو می باشد.
روش بررسینمونه آماری این پژوهش 40 نفر از زنان دیابتی نوع 2 با دامنه سنی 55-40 سال بودند که به صورت هدفمند گزینش شدند و به طور تصادفی در چهار گروه، گروه کنترل (10نفر)، گروه تمرین مقاومتی (10نفر)، گروه مصرف آب انار (10نفر) و گروه تمرین مقاومتی و مصرف آب انار (10نفر) قرار گرفتند. گروه تمرین مقاومتی و گروه تمرین مقاومتی و مصرف آب انار به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه تمرین مقاومتی را با شدت 30 درصد حداکثر پیشنه تکرار انجام دادند و در پایان هفته هشتم به 80درصد حداکثر تکرار پیشینه رسید و گروه مصرف کننده های اب انار روزانه 100سی سی آب انار مصرف می کردند. جهت بررسی متغیرهای تحقیق 48 ساعت قبل و بعد از اجرای پروتکل های تحقیق و در حالت 12 ساعت ناشتا از نمونه های تحقیق 4سی سی خون گرفته شد.آنالیز با آزمون آنالیز واریانس یکطرفه با سطح معنی داری (05/0˂p) در نظر گرفته شد.
نتایجهشت هفته تمرین مقاومتی به همراه مصرف آب انار باعث افزایش معنی داری در سطوح IL-10،HDL و کاهش معنی داری در سطوح CRP،IL-6،TNF-α،HDL در زنان مبتلا به دیابت نوع گردید.
نتیجه گیرینتایج نشان داد که هشت هفته تمرین مقاومتی به همراه مصرف آب انار باعث کاهش برخی از عوامل التهابی و افزایش برخی از شاخص های ضدالتهابی در زنان مبتلا به دیابت نوع دو می شود.
کلید واژگان: دیابت نوع دو, تمرین مقاومتی, التهابی, ضدالتهابی, آب انارIntroductionEight weeks of resistance training with pomegranate juice supplementation on inflammatory / anti-inflammatory agents and some lipoproteins are for women with type 2 diabetes.
MethodsIn this study, 40 type 2 diabetic women aged 40-55 years were selected by purposeful sampling and were randomly divided into four groups: control group (n = 10), resistance group (n = 10), water use group. Pomegranate (n = 10) and resistance training and water consumption group (n = 10). The experimental group performed resistance training three times per week for eight weeks at 30% of maximum repetition frequency and at the end of the eighth week reached 80% of maximum repetition frequency and the group consumed 100 cc pomegranate juice daily. Analysis was performed by one-way ANOVA with significance level (p˂0.05).
ResultsThe results showed that eight weeks of resistance training with pomegranate juice consumption significantly increased IL-10 levels (P = 0.000) and significantly decreased TNF-a, IL-6, and CRP levels (P = 0.000). There was also a significant decrease in LDL levels (P = 0.000) and a significant increase in HDL levels (P = 0.000) in women with type 2 diabetes.
ConclusionThe results showed that eight weeks of resistance training combined with pomegranate juice intake reduced inflammatory factors and increased anti-inflammatory markers in women with type 2 diabetes.
Keywords: Type 2 diabetes, Resistance training, Inflammatory, Anti-inflammatory, Pomegranate juice -
مقدمه
امروزه از ورزش و فعالیت های بدنی به عنوان یک روش درمان غیر دارویی موثر برای به حداقل رساندن سختی جدار عروق و پیشگیری از بیماری های قلبی - عروقی استفاده می شود. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تاثیر دو برنامه تمرین هوازی و مقاومتی بر سختی رگ و فاکتورهای التهابی و ضدالتهابی در زنان غیرفعال چاق انجام شد.
روش کاراین مطالعه کارآزمایی بالینی در سال 1397 بر روی 27 زن چاق با دامنه سنی 40-30 سال در شهر مشهد انجام شد. افراد به صورت تصادفی در دو گروه تمرین هوازی و تمرین مقاومتی تقسیم شدند. برنامه تمرین هوازی با شدت 70-50% حداکثر ضربان قلب ذخیره و تمرین مقاومتی با شدت 85-60% یک تکرار بیشینه به مدت 24 جلسه یک روز در میان برگزار گردید. در شروع جلسات اول، 13 و 24 نمونه گیری خونی گرفته و آزمون حداکثر اکسیژن مصرفی و سختی رگ انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 22) و آزمون های تحلیل واریانس با اندازه گیری های تکراری، فریدمن و توکی انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته هاهر دو برنامه تمرینی سبب افزایش معنادار در حداکثر اکسیژن مصرفی و توده عضلات اسکلتی و کاهش معناداری در فشار نبض شد (05/0p<). تاثیر تمرین هوازی بر افزایش اکسیژن مصرفی بیشتر از تمرین مقاومتی بود (023/0=p)، ولی تفاوتی بین تاثیر کاهشی هر دو برنامه تمرینی بر میزان فشار نبض مشاهده نشد (879/0=p). تغییرات IL6 و IL10 در هر دو برنامه تمرین هوازی و مقاومتی معنادار نبود (05/0p>).
نتیجه گیریهر دو نوع تمرین هوازی و تمرین مقاومتی می توانند بر روی خواص ساختمانی دیواره شریان زنان غیر فعال چاق تاثیر مثبت بگذارند و به عنوان یک روش درمان غیردارویی برای به حداقل رساندن سختی شریان و پیشگیری از بیماری های قلبی - عروقی استفاده شوند.
کلید واژگان: تمرین مقاومتی, تمرین هوازی, زنان چاق, سختی رگ, عوامل التهابی, ضدالتهابیIntroductionNodaways, exercise and physical activities are used as effective non-pharmacological treatment to minimize arterial stiffness and prevent cardiovascular disease. This study was performed with aim to compare the effect of aerobic and resistance training on arterial stiffness, inflammatory and anti-inflammatory factors in obese sedentary women.
MethodsThis clinical trial study was performed in 2018 on 27 obese women with an age range of 30-40 years in Mashhad. The subjects were randomly assigned into two groups of aerobic and resistance training. Aerobic exercise was hold with an intensity of 50-70% of the maximum heart rate reserve and resistance exercise programs with 60-85% intensity of one repetition maximum for 24 sessions every other day. Blood samples were taken and maximal oxygen uptake and arterial stiffness were measured at the beginning of the 1th, 13th and 24th sessions. Data were analyzed by SPSS software (version 22) and repeated-measures ANOVA, Friedman and Tukey tests. P<0.05 was considered statistically significant.
ResultsBoth aerobic and resistance exercise programs significantly increased maximal oxygen consumption, skeletal muscle mass and significantly decreased pulse pressure (p<0.05). The effect of aerobic exercise on oxygen uptake was more than resistance training (p=0.023), but there was no difference between the effect of both exercise programs on decreasing pulse pressure (p=0.879). Changes in IL6 and IL10 were not significant in both aerobic and resistance exercise programs (p>0.05).
ConclusionBoth aerobic training and resistance exercise can have a positive impact on the structural properties of the artery wall of inactive obese women and can be used as a non-pharmacological treatment to minimize arterial stiffness and prevent cardiovascular disease.
Keywords: aerobic exercise, Arterial Stiffness, Inflammatory, Anti- Inflammatory factors, Obese women, Resistance exercise -
مقدمهاینترلوکین 10 (IL-10)، یک سایتوکین ضد التهابی است که سطوح آن در حضور چاقی و بیماری های وابسته کاهش می یابد. با توجه به عدم مطالعات کافی در این زمینه بر روی زنان چاق سالم یا بیمار، مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر تمرینات کوتاه مدت هوازی بر سطوح سرمی IL-10 در زنان چاق انجام گرفت.روش کاراین مطالعه در تابستان سال 1395 بر روی 30 نفر از زنان چاق میانسال کم تحرک (با شاخص توده بدنی بیشتر یا مساوی 30 و کمتر یا مساوی 36 کیلوگرم بر متر مربع) در دامنه سنی 40-30 سال در تهران انجام شد. افراد به دو گروه 15 نفره تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی یک برنامه تمرینات هوازی را 3 جلسه در هفته به مدت 6 هفته با زمان 45-30 دقیقه با شدت 75-60% ضربان قلب بیشینه اجرا نمودند. چاقی شکمی و دیگر شاخص های آنتروپومتریکی و همچنین سطح سرمی IL-10، 48 ساعت قبل و پس از مداخله ورزشی اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفادهاز نرم افزار آماری SPSS (نسخه 15) و آزمون های تی مستقل و تی وابسته انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.یافته هادر گروه تجربی کاهش معنی داری در وزن بدن، شاخص توده بدنی، درصد چربی بدن و چاقی شکمی مشاهده شد (05/0>p). همچنین سطح سرمی IL-10 در گروه تجربی افزایش معنی داری یافت (001/0=p).نتیجه گیریتمرینات هوازی کوتاه مدت با شدت متوسط تا شدید به کاهش شاخص های معرف چاقی و افزایش سطوح سرمی IL-6 در زنان چاق منجر می شود.کلید واژگان: آمادگی قلبی- عروقی, تمرین هوازی, چاقی, ضدالتهابیIntroductionInterleukin 10 (IL-10) is an anti-inflammatory cytokine that its levels decrease in the presence of obesity and related diseases. Due to the lack of sufficient studies in this regard on healthy or patient obese women; this study was performed with aim to determine the effect of short term aerobic training on serum IL-10 in obese women.MethodsThis study was performed in summer 2016 on 30 sedentary middle-aged obese females aged 30-40 years (30≤BMI≤36 kg/m2) in Tehran, Iran. Subjects were divided into experimental (n=15) and control (n=15) groups. Experimental group underwent an aerobic training program for 6 weeks, 3 sessions per week with 30-45 minutes at 60 to 75% of the heart rate max. Abdominal obesity and other anthropometrical markers. as well serum IL-10 were measured at 48 hours before and after exercise intervention. Data were analyzed by SPSS software (version 15) and independent-t and dependent-t tests. PResultsSignificant increase were observed in body weight, BMI, body fat percentage and abdominal obesity in experimental group (pConclusionShort term aerobic training with moderate to high intensity leads to decreased obesity determinative indexes and increased serum IL-10 in obese females.Keywords: Aerobic Training, Anti-inflammation, Cardiovascular fitness, Obesity
-
گیاهان دارویی حاوی تعداد زیادی ترکیبات طبیعی با خواص دارویی بوده که عصاره آن ها از دیرباز برای درمان بیماری های مختلف استفاده می گردید. شیرین بیان (Licorice) با نام علمی Glycyrrhizaglabra از خانواده پروانه آسا، یکی از مهم ترین گیاهان دارویی بومی ایران است که در طب سنتی کاربرد وسیع داشته است. هدف از این مطالعه، مروری بر مستندات موجود در مورد خواص فیزیولوژیک، فارماکولوژیک و فیتوشیمیایی گیاه شیرین بیان است. برای یافتن مستندات مرتبط با مطالعه، جستجو در پایگاه داده های اطلاعاتی Science Direct، Iran Mede،ISI Web of Science، Magiran، Scopus Medline Embase و SID از زمان ابداع این پایگاه ها تا پایان اکتبر 2015 و به دو زبان فارسی و انگلیسی انجام شد. از مجموع 243 مقاله موجود در پایگاه داده های اطلاعاتی مورد بررسی، 75 مقاله واجد معیارهای ورود به مطالعه بودند. یافته ها نشان داد؛ ریزوم شیرین بیان و اجزای آن می توانند در پیشگیری و درمان بیماری های گوارشی به خصوص زخم معده، نفخ شکم، یبوست، ورم لوزه و هپاتیت اثرات مفیدی داشته باشد. از سوی دیگر اثرات شیرین بیان و اجزای فعال آن بر سیستم تنفس و رفع سرفه، آسم و عفونت های قفسه سینه در مطالعات دیده شده است. امروزه اثرات ضدسرطانی برخی از ترکیبات شیرین بیان مشخص شده است. همچنین، اثرات مفید شیرین بیان بر درمان افسردگی حاکی از طیف وسیع قابلیت های این گیاه می باشد. در مجموع به نظر می رسد شیرین بیان و اجزای فعال آن دارای طیف وسیعی از اثرات مفید آنتی اکسیدانی، ضد التهابی و ضدآلرژی می باشند. بنابراین در فیتوتراپی باید توجه ویژه ای به این گیاه شود.
کلید واژگان: شیرین بیان, بیماری های گوارشی, سیستم تنفس, آنتی اکسیدانی, ضدالتهابیHerbal medicines contain an enormous number of natural compounds with important pharmacological properties, and their extracts have been used for treating various diseases from ancient times. Licorice with a scientific name of Glycyrrhiza Glabra from family of Legominosae, is one of the most important medicinal plants in Iran. This paper reports a literature review examining of phytochemical, pharmacological and physiological properties of Licorice. Electronic literature searches were carried out to identify the relevant published studies. We searched ISI Web of Science, Science Direct, Scopus, Magiran, SID and Iran Medex from their inception to the end of October 2015, so literature search was limited to English and Persian databases. The search yielded 243 articles, 86 of which met the inclusion criteria. Results indicated that licorice rhizome and it's constituents have beneficial effects on preventing and treating of gastrointestinal diseases, especially gastric ulcers, flatulence, constipation, tonsillitis and hepatitis. On the other hand the effects of licorice and it's active components on the respiratory system and fix cough, asthma and chest infections have been seen in studies. The anticancer effects of licorice compounds have been identified. Also, the beneficial effects of licorice in the treatment of depression suggests this plant is the broad range of capabilities. In general, it seems licorice and it's active components have a range of beneficial effects like anti-oxidants, anti-inflammatory and anti-allergy, so in the plant medicine should be attention to this plant, particularly.Keywords: Licorice, Gastrointestinal diseases, Respiratory system, anti, oxidants, anti, inflammatory -
سابقه و هدفتمرینات متوسط عملکرد ایمنی را توسعه داده و تمرینات طولانی مدت یا شدید عملکرد ایمنی را تضعیف می کنند. بعضی از ورزشکاران بار تمرینی خود را به مدت 6 تا 21 روز قبل از مسابقه کاهش می دهند. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر طول دوره 7 و 21 روزه تیپر بر غلظت برخی از شاخص های ایمنولوژیک پلاسمایی و زمان عملکرد مردان دونده استقامتی انجام شد.مواد و روش هااین مطالعه نیمه تجربی که روش اجرای آن میدانی است بر روی 22 مرد دونده تمرین کرده، با میانگین سن 6/2±5/24 سال، انجام شد. پیش از شروع برنامه تمرینی، آزمودنی ها به صورت تصادفی و بطور مساوی به دو گروه کنترل و تیپر تقسیم شدند. یک و سه روز قبل از شروع تمرینات، در پایان هفته چهارم، هشتم، نهم و یازدهم پس از تمرینات، بلافاصله پس از اجرای آزمون 10 کیلومتر تردمیل، خون گیری به عمل آمد. غلظت اینترلوکین-یک بتا و اینترلوکین-6 پلاسمایی به روش ELISA اندازه گیری و گروه ها با هم مقایسه شدند.یافته هابا مقایسه میانگین های مقادیر IL-1β و IL-6 پلاسمایی و زمان عملکرد گروه کنترل و گروه تیپر، پس از انجام یازده هفته تمرین، مقادیر IL-1β و IL-6 و زمان عملکرد گروه تیپر نسبت به گروه کنترل، کاهش معنی داری داشت (001/0>p و 001/0>p و 001/0>p).نتیجه گیرینتایج پژوهش نشان داد کاهش سه هفته ای حجم تمرینات استقامتی گروه تیپر در مقایسه با گروه کنترل، بدون آنکه تاثیر معکوسی بر عملکرد ورزشی داشته باشد، می تواند مقادیر IL-1β و IL-6 پلاسمایی را کاهش دهد که احتمالا به علت کاهش آسیب میوسیتهای عضلانی در بدن ورزشکاران است. بنابراین مربیان می توانند با رعایت احتیاط و با بکارگیری دوره های دو تا سه هفته ای تیپر، عملکرد ورزشی را توسعه دهند.کلید واژگان: اینترلوکین - یک بتا اینترلوکین, 6, عملکرد جسمانی, ضدالتهابیBackground And ObjectiveModerate exercise training improves immune system function, but intensive and prolonged bouts of endurance training weaken immune function. Some athletes reduce their training load for 6-21 days before the major competitions. The purpose of this research was to investigate the effect of 7 and 21 days tapering period length on the concentrations of some plasma immunological factors and performance time in endurance male runners.MethodsThis semi experimental study was performed on 22 well trained male runners with aged 24.5 ± 2.6 years. Before the beginning of exercise trainings, the subjects were randomly divided into two groups (control and taper). The blood samples were taken 1 and 3 days before the beginning of training and after 4, 8, 9, and 11 weeks training, immediately after 10 km treadmill test. IL-1β and IL-6 levels were assayed by using a validated commercial ELISA (Quantikine; Minneapolis, MN) and compared together.FindingsWith comparison IL-1β and IL-6 concentrations and performance time between groups, after 11 weeks training, there were significant decreases in IL-1β and IL-6 concentrations and performance time in the taper group in comparison with control group (p<0.001, p<0.001, p<0.001).ConclusionAccording to the research results, during three week taper period, decreasing of training volume of the taper group in proportion to control group one can reduce IL-1β and IL-6 concentrations without having disorder on performance time. It is likely because of the muscle myocyte injury decrease in athlete's body. Therefore coaches regarding caution can use 2 to 3 week taper period for improving of athletic performance.
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.