به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "عواطف مثبت" در نشریات گروه "پزشکی"

جستجوی عواطف مثبت در مقالات مجلات علمی
  • پریناز قیومی، بهزاد شالچی*، علیرضا شفیعی کندجانی، داریوش سوادی اسکویی
    مقدمه

    صرع، یک بیماری مزمن ناشی از اختلال در عملکرد مغز است که تجربه هر باره این بیماری تاثیر عمیقی بر روی مبتلایان می گذارد. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and Commitment Therapy) ACT بر روی کیفیت زندگی و عواطف بیماران مبتلا به صرع بود.

    روش ها

    روش مطالعه نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. نمونه شامل 33 نفر (16 نفر گروه آزمایش و 17 نفر گروه شاهد) که به شیوه ی نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. مداخله در 9 جلسه برای گروه آزمایش ارائه شد. گروه شاهد، مداخله ای دریافت نکردند و در لیست انتظار دریافت درمان قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از پرسشنامه ی اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه ی کیفیت زندگی بیماران مبتلاء به صرع (P-31-QOLIE) و پرسشنامه ی عواطف مثبت و منفی (PANAS) جمع آوری شده و با روش تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج نشان می دهد، بین دو گروه آزمایش و گواه تحت تاثیر ACT از نظر کیفیت زندگی (0/001 = P) و عواطف منفی (0/004 = P) تفاوت معنی داری وجود دارد این در حالی است که بین دو گروه در متغیر عواطف مثبت تفاوت معنی داری وجود نداشت (0/573 = P).

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته های این مطالعه، ACT یک روش درمان غیرتهاجمی و اثربخش است که می توان در کنار مداخلات دارویی برای ارتقاء کیفیت زندگی و کاهش عواطف منفی بیماران مبتلا به صرع استفاده نمود.

    کلید واژگان: بیماران مبتلا به صرع, درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, کیفیت زندگی, عواطف مثبت, عواطف منفی
    Parinaz Ghayoumi, Behzad Shalchi *, Alireza Shafiee- Kandjani, Daryoush Savadi Oskouei
    Background

    Epilepsy is a chronic condition caused by a dysfunction in brain function, and each episode of the disease has a profound impact on those affected. This study aimed to examine the effect of Acceptance and Commitment Therapy (ACT) group therapy on the quality of life and emotions of patients with epilepsy.

    Methods

    This was a quasi-experimental study with a pre-test and post-test design, including a control group. The sample consisted of 33 participants (16 in the experimental group and 17 in the control group), selected through purposive sampling. The intervention was provided in 9 sessions to the experimental group. The control group received no intervention and was placed on a waiting list for treatment. Data were collected using demographic information questionnaires, the Quality of Life in Epilepsy Patients Questionnaire (P-31-QOLIE), and the Positive and Negative Affect Schedule (PANAS). The data were analyzed using covariance analysis.

    Findings

    The results show a significant difference between the experimental and control groups under the influence of ACT in terms of quality of life (P = 0.001) and negative emotions (P = 0.004), while no significant difference was observed between the two groups in positive emotions (P = 0.573).

    Conclusion

    Based on the findings of this study, ACT is an effective and non-invasive therapeutic method that can be used alongside medical interventions to improve the quality of life and reduce negative emotions in patients with epilepsy.

    Keywords: Paitients With Epilepsy, Acceptance, Commitment Therapy, Quality Of Life, Positive Affects, Negative Affects
  • ماندانا عجمی، ایلناز سجادیان*، بابک تمیزی فر
    زمینه و هدف

    بیماری التهابی روده ویژگی های بالینی و مداخلات درمانی را به همراه دارد که می تواند تاثیر زیادی بر عملکرد روانی و روابط شخصی بیماران داشته باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی یوگا و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر عواطف منفی، و مثبت و تنظیم شناختی هیجان در افراد مبتلا به بیماری التهاب روده بود.

    مواد و روش‌ها

    طرح پژوهش حاضر از نوع مطالعه‌ی نیمه تجربی با طرح پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل و بود. جامعه آماری این پژوهش شامل بیماران التهابی روده شهر اصفهان بود. نمونه مورد مطالعه شامل 30 بیمار مبتلا به بیماری التهابی روده بود که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند.. شرکت کننده ها در مرحله پیش از مداخله و پس از مداخله به پرسشنامه های عاطفه مثبت و منفی واتسون و همکاران (1988) و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی همکاران (2002) پاسخ دادند. گروه آزمایش تحت درمان یوگا و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در 8 جلسه 90 دقیقه ای قرارگرفتند درحالی که گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. داده‌ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری و با استفاده از نرم افزار 23SPSS- تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته‌ها

    نتایج مقایسه گروه آزمایش با گروه کنترل نشان داد که عواطف منفی و مثبت و تنظیم شناختی هیجان نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری داشته است. به عبارت دیگر، یوگا و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر عواطف منفی و مثبت تاثیر معناداری داشته است (05/0>p). همچنین در متغیر تنظیم شناختی هیجان به جز ابعاد پذیرش و سرزنش دیگران افراد مبتلا به بیماری التهاب روده تاثیر معناداری داشته است(05/0>p).

    نتیجه‌گیری

    به طور کلی نتایج حاکی از تاثیر یوگا و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر عواطف منفی و مثبت و تنظیم شناختی هیجان افراد مبتلا به بیماری التهاب روده بود و می توان از آن به عنوان یک مداخله مهم و کلیدی کنار درمان های دارویی در بیماران التهاب روده استفاده شود. همچنین، نتایج این تحقیق می تواند مورد استفاده روانشناسان سلامت قرار بگیرد.

    کلید واژگان: شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی, یوگا, عواطف منفی, عواطف مثبت, تنظیم شناختی هیجان, بیماری التهاب روده
    Mandana Ajami, Ilnaz Sajjadian*, Babak Tamizifar
    Background and Aim

    Inflammatory bowel disease has clinical features and therapeutic interventions that can greatly impact patients' psychological function and personal relationships. This study aimed to evaluate the effectiveness of yoga and mindfulness-based cognitive therapy on negative and positive emotions and cognitive emotion regulation in patients with inflammatory bowel disease.

    Materials and Methods

    The design of the present study was a quasi-experimental study with a pretest-posttest design with a control group. The statistical population of this study included inflammatory bowel patients in Isfahan. The study sample consisted of 30 patients with inflammatory bowel disease who were selected by purposive sampling and randomly assigned to experimental and control groups. Participants in the pre-intervention and post-intervention stages to the questionnaire فه Positive and Negative Emotions Watson et al. (1988) and Garnfsky et al. (2002) responded to the cognitive regulation of emotion. The experimental group underwent yoga-based cognitive therapy based on 8 sessions of 90 minutes, while the control group did not receive any intervention. Data were analyzed using variable covariance analysis and 23PSPSS software.

    Results

    The results of comparing the experimental group with the control group showed that negative emotions and cognitive regulation of emotion were significantly different from the control group, Yoga and mindfulness-based cognitive therapy significantly affect negative and positive emotions (p <0.05). It also had a significant effect on the cognitive regulation of emotion, except for the dimensions of acceptance and blame of people with inflammatory bowel disease (p <0.05).

    Conclusion

    the results indicate the effect of yoga-based mindfulness cognitive therapy on negative emotions and positive emotions and cognitive emotion regulation in patients with inflammatory bowel disease and can be considered as an important and key intervention alongside drug therapies in patients. Inflammation of the intestine is used.

    Keywords: Yoga-based mindfulness cognitive therapy, Negative emotions, positive emotions, Cognitive emotion regulation, Inflammatory bowel disease
  • خدامراد مومنی، رزیتا امانی*، پریسا جانجانی، محمدرضا مجذوبی، کیانا هادیان همدانی

    شواهد حاکی از آن است که میزان عواطف مثبت در سالمندی کاهش می یابد و از این رو، شناخت عوامل موثر بر عواطف سالمندان می تواند نقش مهمی در تهیه پروتکل های درمانی برای این گروه سنی داشته باشد. بنابراین، مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه سبک های دلبستگی با عواطف مثبت و منفی از طریق نقش میانجی سبک های خاطره پرازی در سالمندان انجام شد. روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع تحلیل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی سالمندان حداقل 60 سال استان همدان بود که از میان آنها به صورت در دسترس 400 (210 مرد و 190 زن) سالمند به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند. اعضای نمونه به پرسش نامه های سبک های دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید، عواطف مثبت و منفی واتسون و همکاران و سبک خاطره پردازی سالمندان امانی و همکاران پاسخ دادند. نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که مدل مفروض این مطالعه از برازش مناسبی در نمونه مورد مطالعه برخوردار است. بدین ترتیب که سبک دلبستگی ایمن رابطه مستقیم مثبتی با خاطره پردازی مثبت، و رابطه مستقیم منفی با خاطره پردازی منفی دارد و سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا تنها رابطه مستقیم مثبتی با خاطره پردازی منفی دارد. به علاوه، خاطره پردازی مثبت به ترتیب رابطه مستقیم مثبت و منفی با عواطف مثبت و منفی داشت و خاطره پردازی منفی به ترتیب رابطه مستقیم منفی و مثبتی با عواطف مثبت و منفی داشت. همچنین سبک دلبستگی ایمن، هم از طریق خاطره پردازی مثبت و هم منفی، رابطه غیر مستقیمی با عواطف مثبت و منفی نشان داد. سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا تنها از طریق خاطره پردازی منفی با عواطف مثبت و منفی رابطه غیر مستقیم داشتند. این نتایج بر اهمیت شکل گیری الگوهای کارکردی درونی بر اساس نوع خاطره پردازی و روایت گری بین مراقب و کودک، و اثرات مادامالعمر این الگوها تاکید دارد.

    کلید واژگان: سبک های دلبستگی, عواطف مثبت, عواطف منفی, سبک های خاطره پردازی
    Khodamorad Momeni, Rozita Amani *, Parisa Janjani, Mohammadreza Majzoobi, Kiana Hadian Hamedani

    The current study aims to investigate the relationship between attachment styles with positive and negative affect through the mediating role of reminiscence styles in the elderly. This was a correlational study of structural equations modeling (SEM) type. The statistical population included all the elderly aged at least 60 years living in Hamedan province, Iran, among whom 400 (210 men and 190 women) were selected using convenience sampling method. Participants filled out the Collins’s Adult Attachment Styles, Oxford Happiness, and Amani et al.’s Reminiscence Styles questionnaires. The results of SEM revealed that the hypothetical model of this study has a good fit in the study sample. As such, secure attachment style had a positive direct relationship with positive reminiscence (PR), and a negative direct relationship with negative reminiscence (NR). Avoidant and ambivalent attachment styles had only a positive direct relationship with NR. In addition, PR had a positive and negative direct relationship with positive and negative affect, respectively, and NR had a negative and positive direct relationship with positive and negative emotions, respectively. Secure attachment style also indicated an indirect relationship with positive and negative affect through both positive and NR. However, avoidant and ambivalent attachment styles were indirectly related to positive and negative affect only through NR. The findings emphasize the significance of the development of internal working models based on the kind of parent-child’s reminiscences and narratives, and the lifelong effects of these models.

    Keywords: Attachment styles, positive affect, negative affect reminiscence styles
  • مریم ضابط، خدامراد مومنی، جهانگیر کرمی
    بهبود کیفیت زندگی سالمندان رابطه ی اثبات شده ای با ابعاد سلامتی روانی و بهزیستی ذهنی آن ها دارد. این مطالعه جهت بررسی اثربخشی درمان بر اساس بهبود کیفیت حیطه های زندگی بر عواطف مثبت زنان سالمند ساکن شهر کرمانشاه انجام گرفت. روش این مطالعه، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری مطالعه شامل تمامی زنان عضو مراکز روزانه ی سالمندان شهر کرمانشاه می شد. نمونه ی مورد نظر با استفاده از نمونه گیری خوشه ایاز میان 214 نفر از زنان سالمندی انتخاب شد که در مرکز روزانه ی فرزانگان کرمانشاه عضویت داشتند. 30 زن سالمند واجد شرایط شرکت در این مطالعه بودند که به طور تصادفی و با همتاسازی در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند (دو گروه 15 نفری). سالمندانی که در گروه های آزمایشی قرار داشتند، هشت جلسه (هر هفته یک جلسه) روان درمانی بر اساس بهبود کیفیت حیطه های زندگی را دریافت کردند و گروه کنترل در این زمان هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار این پژوهش شامل پرسش نامه ی جمعیت شناختی، و عاطفه ی مثبت و منفی (واتسون، 1998) بود که در مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط اعضای گروه آزمایش و کنترل تکمیل شدند. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره نشان داد که درمان بر اساس بهبود کیفیت حیطه های زندگی در افزایش عواطف مثبت و کاهش عواطف منفی زنان سالمند موثر است (001/0P<). آزمون پیگیری دوماهه نشان داد که دستاوردهای مداخله در افزایش عواطف مثبت و کاهش عاطفه ی منفی حفظ شده است. بنابراین توصیه می شود که این روش درمانی به عنوان یکی از درمان های حمایتی توسط روان شناسان و پزشکان شاغل در حوزه ی سالمند مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: بهبود کیفیت حیطه های زندگی, عواطف مثبت, عواطف منفی, سالمند
    Maryam Zabet, Khodamorad Momeni, Jahangir Karami
    There is established relationship between quality of life of and subjective wellbeing and mental health in elderly people. the purposes of this study was to investigate the effect of improving quality of life on positive affectivity on elderly women in Kermanshah. The method was quasi-experimental whit pretest-posttest and control group. The sample selected From 214 women that were a member of the Farzanegan daily elderly center in Kermanshah. 30 qualified women who were matched selected by using cluster sampling and then assigned to two experimental and control groups randomly (n=15). Older people who were in the experimental group receive quality of life therapy Intervention (one session per week).and control group did not. Demographic questionnaire, and positive and negative affectivity scale (Watson, 1991) were completed by members of the experimental and control groups in the pre, post and follow-up test. The results obtained from covariance analysis indicated that quality of life therapy is effective on positive and negative affectivity in elderly women (P≤0.005). The two-month follow-up test showed that intervention Achievements to increase positive affect and lower negative affect is maintained. Therefore it is recommended that this treatment can be used as a Supportive therapy by psychologists and Aging medicine practitioners.
    Keywords: quality of life therapy, positive affectivity, negative affectivity, elderly
  • علی انصاری جابری، طیبه نگاهبان بنابی*، محمد الله توکلی، مجید کاظمی
    زمینه و هدف
    برای برخی از مادران، تداوم شیردهی تا 6 ماه ممکن است با چالش هایی همراه باشد. احتمال می رود خصوصیات شخصیتی مادران از جمله عواطف آنها، در این فرایند نقش تعیین کننده ای داشته باشد. هدف از این مطالعه تعیین عواطف مادری و الگوی تغذیه شیرخواران آنها در مراجعه کنندگان به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان رفسنجان می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی، 412 زن شیرده دارای شیرخوار شش ماهه، از لیست متولدین 6 ماه گذشته هر مرکز به روش تصادفی سیستماتیک انتخاب و سپس عواطف مادری و الگوی شیردهی آنان از طریق مصاحبه با مادران در پرسش نامه های استانداردWatson''s PANAS-X و پژوهشگر ساخته، وارد گردید. داده ها با استفاده از آزمون های آماری مجذور کای، t مستقل، دقیق فیشر و آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    در کل میزان 6 ماه تغذیه انحصاری با شیر مادر 5/69% بود. میانگین و انحراف معیار نمرات عواطف مثبت و منفی مادران به ترتیب 12/8±12/30 و 73/7±34/18 به دست آمد. مادران نوزادان نارس، دارای میانگین نمره عواطف منفی بالاتر (042/0=p) و مادرانی که نوزادشان را شش ماه انحصارا با شیر خود تغذیه کرده بودند دارای میانگین نمره عواطف منفی پایین تری بودند (005/0=p). همچنین، میانگین نمره عواطف مثبت مادرانی که اولین تغذیه نوزادشان را در طی یک ساعت اول بعد از تولد شروع کرده بودند بالاتر بود (040/0=p).
    نتیجه گیری
    عواطف منفی مادران ممکن است به عنوان یک عامل پیش گویی کننده عملکرد آنان در شیردهی مطرح باشد.
    کلید واژگان: عواطف مادری, عواطف منفی, عواطف مثبت, الگوی شیر دهی, شیرخواران 6 ماهه
    A. Ansari Jaberi, T. Negahban Bonabi *, M. Alahtavakoli, M. Kazemi
    Background And Objective
    Continuity of breast-feeding up to 6 months may be associated with some challenges for some mothers. Probably، the maternal personal characteristics such as their emotions can change the breast-feeding patterns. The aim of this study was to determine maternal affectivity and the pattern of breast-feeding.
    Materials And Methods
    In this cross-sectional study، affectivity and beast-feeding patterns of 412 mothers was surveyed by Watson''s PANAS-X and researcher made questionnaires and through face to face interviews. Systematic random sampling was done by using health care centers list in last 6 months. Data was analyzed using chi-square test، t-test، Fisher''s exact and one way ANOVA test.
    Results
    Overall 69. 5% mothers had exclusive breast-feeding for 6 months. Mothers who had preterm infants had higher mean score of negative affectivity (p=0. 042) and those who had exclusively breast-feeding had lower mean score of negative affectivity (p=0. 005). The mean scores of positive affectivity in mothers who had been started the first breast-feeding during the first hour after birth، were higher (p= 0. 040).
    Conclusion
    Mothers with negative affectivity might be considered as a predictive factor for her breast-feeding performance.
    Keywords: Maternal affectivity, Negative affectivity, Positive affectivity, Pattern of breast, feeding, Six, month infants
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال