جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "عوامل شناختی" در نشریات گروه "پزشکی"
-
سابقه و هدف
کمر درد مزمن یکی از رایج ترین اختلالات اسکلتی - عضلانی در جوامع مختلف است. پژوهش حاضر با هدف مطالعه خطر مزمن شدن کمر دردهای غیراختصاصی حاد و تحت حاد و ریسک فاکتورهای شناختی موثر بر آن انجام پذیرفت.
مواد و روش ها:
مطالعه توصیفی- تحلیلی حاضر در بین 162 نفر از بیماران مراجعه کننده به یک بیمارستان نظامی در شهر تهران در سال 1399 انجام شد. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه های تعیین ریسک مزمن شدن کمر درد، باورهای ترس - اجتناب، سلامت بیمار، مقیاس فاجعه آمیز کردن درد و سنجش ترس از درد/صدمه انجام شد. روایی و پایایی تمامی پرسشنامه ها تایید گردیده است. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های تی دو نمونه ای مستقل، کای دو و رگسیون لجستیک چند گانه تعدیل شده در نرم افراز SPSS نسخه 25 انجام پذیرفت.
یافته ها:
23/40و 25/84درصد از بیماران دارای کمر درد تحت حاد و حاد به ترتیب در خطر بالای مزمن شدن کمردرد خود قرار داشتند. فاکتورهای میزان باورهای ترس- اجتناب، ترس از حرکت، فاجعه آمیز کردن درد و افسردگی از جمله مهم ترین ریسک فاکتورهای موثر در مزمن شدن کمر دردهای حاد و تحت حاد در مطالعه حاضر می باشد.
استنتاجاکثریت بیماران مورد مطالعه در محدوده سطح ریسک متوسط و بالای مزمن شدن کمر درد بودند، لذا تعیین سطوح ریسک مزمن شدن و توجه به تمامی پارامترهای موثر در مزمن شدن کمردرد نظیر فاکتورهای فردی و شناختی در زمان شروع درمان بیماران مبتلا به کمر دردهای غیر اختصاصی حاد و تحت حاد ضروری است.
کلید واژگان: کمر درد غیر اختصاصی, عوامل شناختی, خطر مزمن شدنBackground and purposeChronic low back pain is one of the most common musculoskeletal disorders in the world. This study aimed at evaluating the risk of non-specific chronic low back pain and related cognitive risk factors.
Materials and methodsThis descriptive analytic study was performed in 162 patients in a military hospital in Tehran, Iran 2020. Data were collected using the STarT Back Screening Tool, Fear-Avoidance Beliefs Questionnaire, Patient Health Questionnaire, Pain Catastrophizing Scale, and Tampa Scale for Kinesiophobia. Data analysis was carried out in SPSS V25 using independent samples t-test, Chi-square, and multiple logistic regression.
ResultsAmong the patients, 23.40% and 25.84% had sub-acute and acute low back pains, respectively, and were at high risk for chronic low back pain. Fear-avoidance belief, fear of movement, catastrophizing the pain, and depression were found to be the major risk factors for chronicity risk of acute and sub-acute non-specific low back pain.
ConclusionMost of the patients studied were at moderate and high chronicity risk for low back pain. Therefore, determining the risk levels of chronic back pain in acute and sub-acute pains and considering all parameters affecting the chronicity of low back pain, e.g. individual and cognitive factors at the beginning of treatment are of great benefit in creating a suitable algorithm for treatment.
Keywords: non-specific low back pain, cognitive factor, chronicity risk -
هدف
هدف پژوهش حاضر، ارزیابی اثربخشی پروتکل روان درمانی معنوی به شیوه گروهی بر روی علایم، عوامل شناختی و وسواس مذهبی بزرگسالان مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی بود.
روشپژوهش حاضر که در سال 1398 انجام شد، از نوع شبه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری شامل 25 نفر از بزرگسالان مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی غیر بستری در بیمارستان روزبه شهر تهران بودند که 5 نفر در یک گروه به صورت داوطلبانه و نمونه-گیری در دسترس انتخاب شدند و در 12 جلسه روان درمانی معنوی شرکت کردند. ابزار سنجش پرسشنامه های وسواس فکری- عملی ییل براون، وسواس مذهبی پین، باورهای وسواسی (OBQ-44) و آمیختگی فکر- عمل بود. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 21 تحلیل شدند و مقدار d Cohenchr('39') s و r محاسبه شد.
یافته ها:
افراد گروه نمونه، زن و با میانگین سنی 6/42 و میانگین سال های تحصیل 8/12 بودند. از نظر شدت وسواس فکری عملی آنها در سطح متوسط (بالینی) قرار داشتند. میانگین و انحراف معیار خرده مقیاس ها در مرحله پس از درمان در مقایسه با مرحله قبل از درمان کاهش یافته است. با توجه به مقدار d Cohenchr('39') s و r، روان درمانی معنوی به شیوه گروهی در بیماران بزرگسال مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی، بر روی متغیرهای پژوهش حاضر اندازه اثر قابل قبولی را نشان داد.
نتیجه گیریروان درمانی معنوی به شیوه گروهی می تواند علایم، باورهای وسواسی، آمیختگی فکر- عمل و وسواس مذهبی بزرگسالان مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی را کاهش دهد.
کلید واژگان: اختلال وسواس فکری- عملی, روان درمانی معنوی, علایم, عوامل شناختی, وسواس مذهبیPurposeThe aim of the present study was to assess the effect of Spiritual Psycho Therapy protocol in groups on symptoms, cognitive factors and religious obsession in adult patients with Obsessive Compulsive Disorder.
MethodsThe present research which was conducted in 2019 was pretest‐posttest semi-experimental. The statistical population were included 25 non-hospitalized adult patients with Obsessive- Compulsive disorder in Roozbeh hospital that 5 members in group were selected voluntary and disposal sampling and participated in 12 sessions spiritual psycho therapy. The questionnaires were Yale Brown obsession compulsion, Peen religious obsession, obsessive beliefs (OBQ-44) and thought- action fusion. The data were analyzed by SPSS 21 software and Cohenchr('39')s and r were calculated.
FindingsResearch sample members were female with age mean 42/6 and year of study 12/8. For obsessive compulsive intensity, they were in clinical moderate level. The mean and standard deviation of sub scales in post treatment stage in comparison to pretreatment stage were decreased. In attention to Cohenchr('39')s d and r, Spiritual Psycho Therapy in groups in adult patients with Obsessive Compulsive Disorder, was demonstrate acceptable effect size on present research variables.
ConclusionThe Spiritual Psycho Therapy in groups can decrease symptoms, obsessive beliefs, thought-action fusion and religious obsession in adult patients with Obsessive Compulsive Disorder
Keywords: Obsessive Compulsive Disorder, Spiritual Psycho Therapy, Symptoms, Cognitive Factors, Religious Obsession -
زمینه و هدفام.اس بیماری تباه کننده سیستم عصبی مرکزی است که مشکلات روان شناختی زیادی را در مبتلایان ایجاد می کند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه عوامل شناختی، هیجانی و اجتماعی در مشکلات روان شناختی بیماران مبتلا به ام.اس و افراد سالم بود.مواد و روش هاروش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر کلیه ی بیماران مبتلا به ام.س بودند که در زمستان 96 به انجمن ام.اس در شهر ارومیه مراجعه کرده بودند. نمونه ی پژوهش شامل 40 نفر مبتلا به ام.اس مراجعه کننده به انجمن ام.اس در شهر ارومیه بودند که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به پرسشنامه های مورد نظر پاسخ دادند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیره و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شده است.یافته هانتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین دو گروه در متغیرهای سبک بزرگ نمایی غیرانطباقی (002/0=sig ،526/6 =F)، جهت گیری منفی به مشکل (04/0=sig ،26/4 =F)، تنظیم هیجان بین فردی (02/0=sig ،195/3 =F)، سبک های پردازش هیجانی (04/0=sig ،503/2 =F)، مطلوبیت اجتماعی (000/0=sig ،29/18 =F) و حساسیت به طرد (049/0=sig ،00/4 =F) تفاوت معناداری وجود دارد و بیماران مبتلا به ام.اس در این متغیرها نمرات بیشتری کسب می کنند اما بین دو گروه در متغیر فرانگرانی (69/0=sig ،16/0 =F) تفاوت معناداری یافت نشد.نتیجه گیریبسیاری از مشکلات روانشناختی که بیماران مبتلا به ام.اس تجربه می کنند، تا حدی متاثر از عوامل شناختی، هیجانی و اجتماعی بررسی شده در پژوهش حاضرمی باشد. لذا توجه به این عوامل در سبب شناسی و درمان مشکلات روانشناختی این بیماران می تواند گامی مفید در مسیر کمک به کاهش این مشکلات و ارتقای سلامت روان آنها باشد.کلید واژگان: ام, اس, عوامل شناختی, عوامل هیجانی, عوامل اجتماعیBackground and Aimmultiple sclerosis is a degenerative disease of central nervous system that causes a lot of psychological problems. the aim of this study was to investigate the cognitive, emotional and social factors in the psychological problems of patients with multiple sclerosis and healthy people.Material and Methodsthe method of this study was descriptive from its comparative casual types. Statistical population of this study was all of patients with multiple sclerosis were referred to M.S association in the urmia. Sample of this study was 40 patients with multiple sclerosis were referred to M.S association in the urmia and selected by available sampling method. Data were analyzed by Multivariate Analysis of Variance and one-way analysis of variance.ResultsThe results of this study showed that there is significant deference between two groups in the variables of looming maladaptive style (F=6/526, sig:0/002), negative problem-orientation (F=4/26, sig:0/04), interpersonal emotion regulation (F=3/195, sig:0/02), emotional processing styles (F=2/503, sig:0/04), social desirability (F=18/29, sig:0/000) and rejection sensitivity (F=4/00, sig:0/049) and patients with multiple sclerosis get the higher scores in these variables but there is no differences between two groups in meta-worry.ConclusionMany psychological problems that these patients experience are in part as a result of cognitive, emotional and social factors that have been studied in current study. Then, paying attention to these factors in the etiology and treatment of psychological problems of these patients can be a useful step in the reducing of these problems and improving of mental health in the patients.Keywords: Multiple sclerosis, Cognitive factors, Emotional factors, Social factors
-
زمینه و هدفمهم ترین عامل جلوگیری از حوادث در نهادهای مختلف از جمله صنایع گوناگون، تشخیص دلایل ایجاد نقص در سیستم و عوامل مربوط به آن پیش از وقوع رویدادهای پیش بینی نشده است. خطای انسانی مهم ترین عامل بروز رویدادهای ناخواسته به شمار می آید که عوامل شناختی از علل اصلی وقوع آن هستند. این مطالعه با هدف ایجاد الگویی جدید برای عوامل شناختی موثر بر خطای انسانی، بیان روابط میان عوامل تشکیل دهنده آنها و شدت اثر روابط مذکور با استفاده از روش دیمتل طراحی و اجرا شد.روش کاردر مرحله اول پژوهش، مطالعه ای کیفی برای شناسایی و استخراج عوامل شناختی-فردی موثر بر وقوع خطای انسانی در میان کارگران صنایع مختلف انجام شد. سپس برای حصول اطمینان از جامعیت و صحت عوامل مذکور، نظرات متخصصان در این زمینه به کار رفت. درنهایت تکنیک دیمتل برای یافتن روابط میان عوامل شناختی-فردی موثر بر وقوع خطای انسانی به کار گرفته و با استفاده از روابط مربوط، الگوی پیشنهادی مطالعه ارائه شد.یافته هاپس از محاسبه D-R و D+R در ارتباط با تاثیرپذیری یا تاثیرگذاری عوامل، D-R برای عامل C5 بیشترین مقدار و 1/213- و D+R برای همان عامل 2/294 به دست آمد. به علاوه در مطالعه حاضر، ارزش آستانه 0/087 بود.نتیجه گیریدر این پژوهش، عوامل ناتوانی در حل مسئله و تصمیم گیری (C5) و نداشتن قابلیت پیش بینی خطرات احتمالی در محیط کار (C9)، از نوع معلول و بقیه عوامل علت هستند. عامل C5 بیشترین ارتباط را با دیگر عوامل دارد.کلید واژگان: عوامل شناختی, خطای انسانی, دیمتل, روش های تصمیم گیری چندمعیارهBackground and ObjectivesThe recognition of a system failure causes and their related factors are considered as the most important factor in preventing accident occurrence in different organizations including industries. Human error is a known important factor in unpredictable events of which cognitive factors are the most influential ones. The purpose of this study was to introduce a new model for individual cognitive factors influencing human error as well as determining the interactions between the factors and their intensity using DEMATEL approach.MethodsFirst a qualitative study was performed in order to identify and elicit the individual cognitive factors influencing human error among the workers of different industries. To ensure the adequacy and comprehensiveness of the elicited factors, then, the experts’ opinion was applied. DEMATEL method was used for understanding the interactions among the individual cognitive factors influencing human error. Finally, using these relationships, a new model of the study was proposed.ResultsCalculating D-R and D+R relating to the factors in terms of being cause or effect factor, D-R was -1.213 for C5 as the highest negative value, and D+R was 2.294 for the same factor (C5). Also, threshold level was calculated as 0.087 in the current studyConclusionIn this study, the factors of failure in problem solving and decision making (C5) and difficulty in predicting possible hazards in the workplace are effects and the other factors were the cause factors. The factor of C5 was the highest interactive factor.Keywords: Cognitive factors, Human error, DEMATEL, Multi criteria decision making methods
-
ObjectiveThe aim of this study was to investigate the interactional relationship between behavioral inhibition and cognitive factors which lead to social anxiety.MethodsThis is a cross-sectional study involving 408 participants who were recruited using convenient sampling method. All participants completed four questionnaires namely Social Phobia Inventory, Behavioral Inhibition Scales, Focus Attention Questionnaire, and Consequences of Negative Social Events Questionnaire. Data were analyzed by path analysis using LISREL software.ResultsThere was a significant correlation of cognitive factors with each other (PConclusionThis study may serve as a tool for screening and predicting the occurrence of social anxiety in students. According to the mediating effect of cognitive factors on behavioral inhibition in rising social anxiety, this knowledge can be used for prevention and treatment of social anxiety.Keywords: Mediating effects, Cognitive factors, Behavioral inhibition, Social anxiety, Path analysis
-
سردرد، از جمله مشکلاتی است که افزون بر درد ناتوان کننده، اثرات نامطلوبی بر همه ی ابعاد زندگی فرد از جمله کارکرد اجتماعی، خانوادگی، شغلی و تحصیلی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل شناختی و شخصیتی به عنوان پیش بین ابتلا به سردرد میگرن در بین بیماران زن مراجعه کننده به مراکز مغزو اعصاب بود. بدین منظور، براساس تشخص متخصص مغزو اعصاب، 195 نفر به عنوان نمونه ی بیمار مشخص شدند و جهت انتخاب گروه سالم، از یک جامعه ی متشکل از زنانی با شرایط سنی، تحصیلی و شغلی تقریبا همتا با بیمار، 205 همراه زن بیماران مبتلا به میگرن، به روش تصادفی ساده انتخاب شد و در مجموع 396 نفر به پنج پرسشنامه ی فاجعه سازی درد، پرسشنامه ی راهبردهای مقابله ای، پرسشنامه ی کمال گرایی و پرسشنامه ی شخصیتی نیو (NEO-FFI) پاسخ دادند. در این پژوهش برای تحلیل فرضیه ی اصلی از روش تحلیل تمیز به روش همزمان و گام به گام و در بخش اعتباریابی نیز از همبستگی پیرسون و تحلیل عوامل تاییدی استفاده شد. نتایج بدست آمده از کاربرد معادله ی تابع ممیز، فرضیه ی پژوهش را تایید کرد. به بیان دیگر از روی عوامل شناختی و شخصیتی می توان احتمال ابتلا به سردرد میگرن در بین بیماران زن را پیش بینی کرد.کلید واژگان: عوامل شناختی, شخصیتی, سردرد میگرن
-
زمینه و هدفباتوجه به مطرح شدن نقش عوامل شناختی مختلف در مورد آسیب شناسی اختلالاتی مانند وسواس و اضطراب فراگیر، هدف پژوهش حاضر مقایسه این عوامل شامل آمیختگی فکر- عمل، مسئولیت/ بیش ارزیابی تهدید، اهمیت و کنترل افکار و کمال طلبی/ قطعیت، در اختلالات وسواس فکری- عملی، اضطراب فراگیر و افسردگی و گروه بهنجار می باشد تا نقش این عوامل در آسیب شناسی اختلالات مذکور مشخص تر گردد.روش بررسیپژوهش حاضر از نوع پژوهش های علی- مقایسه ای است. جامعه ی آماری کلیه افراد بیماری که از دی ماه 1393 تا خرداد 1394 به بیمارستان شهید زارع ساری مراجعه کرده بودند می باشد. از افراد مبتلا به اختلالات مختلف وسواس فکری- عملی، اضطراب فراگیر و افسردگی اساسی هر کدام 30 نفر از بیمارستان ها و مراکز درمانی شهر ساری و 30 نفر نیز از افراد بهنجار که سابقه هیچگونه اختلال روانی نداشتند از همراهان و کارکنان بیمارستان مذکور به عنوان گروه مقایسه بهنجار انتخاب شدند و پرسشنامه های باورهای وسواسی و آمیختگی فکر و عمل را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره مورد بررسی قرار گرفت.یافته هانتایج تحلیل واریانس نشان داد، گروه مبتلا به اختلال وسواس در مقایسه با سایر گروه ها نمره بیشتری در آمیختگی فکر- عمل، مسئولیت/ بیش ارزیابی تهدید، اهمیت و کنترل افکار کسب نمود (001/0>P). اما در کمال طلبی/ قطعیت تفاوت معنی داری بین گروه وسواسی و اضطراب فراگیر وجود نداشت (086/0P>). همچنین در گروه وسواسی و اضطراب فراگیر در تمام عوامل شناختی مذکور نسبت به گروه افسرده و بهنجار نمرات بیشتری کسب نمودند (001/0>P).نتیجه گیرینتایج حاصل حاکی از آن است که به نظر می رسد آمیختگی فکر- عمل، مسئولیت/ بیش ارزیابی تهدید، اهمیت و کنترل افکار بیشتر اختصاصی اختلال وسواس اند؛ اما کمال طلبی/ قطعیت چندان اختصاصی اختلال وسواس نیست و به عنوان عامل آسیب پذیری مشترک اختلال وسواس و اضطراب فراگیر است.کلید واژگان: عوامل شناختی, وسواس فکری, عملی, اضطراب فراگیر, افسردگی اساسیBackground And AimsWith attention to considered various cognitive factors in psychopathology of obsessive- compulsive disorder, generalized anxiety disorder, the aim of this study was comparison of Thought Action Fusion (TAF), responsibility and the overestimation of threat (RT), and over importance and Control Thoughts (ICT), Perfectionism and The Intolerance of Uncertainty (PC) cognitive beliefs in Obsessive- Compulsive Disorder (OCD), Generalized Anxiety Disorder (GAD), Major Depression Disorder (MDD) and normal group to more clarification psychopathology of these disorders.MethodsThis study is causal-comparative research. The clinical samples include patients referred from January to June 2016 to Sari Shahid Zareh hospital in this regard. From each of these groups, 30 individuals were selected from hospitals and clinics of Sari and 30 individuals were selected accomplish obsessive beliefs questionnaire and thought action fusion scale. Data were analyzed by MANOVA.ResultsThe results of MANOVA and Tukey posthoc test showed that OCD group was significantly higher than other groups in TAF, RT and ICT (P0.086). Also, the results showed that all of these cognitive beliefs OCD and GAD groups were significantly higher than depression and normal groups (PConclusionAccording to these results, it seems that TAF, RT and ICT are more specific for OCD, but about PC there isnt this specialty and it is common cognitive vulnerability in OCD and GAD.Keywords: Cognitive factors, Obsessive, compulsive disorder, Generalized anxiety disorder, Major depression disorder
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.