جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "لقاح خارج رحمی" در نشریات گروه "پزشکی"
-
مقدمه
با وجود اینکه در حال حاضر از روش های کمک باروری به طور گسترده در درمان ناباروری انسان استفاده می شود، اما همچنان نتایج مطالعات در مورد رشد کودکان پس از درمان با این روش ها از جمله IVF متناقض است، لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین پارامترهای رشد (وزن، قد و دور سر) در نوزادان متولد شده از روش IVF در مراکز درمان ناباروری معتضدی و جهاد دانشگاهی شهر کرمانشاه انجام شد.
روش کاراین مطالعه تحلیلی بر روی 105 نوزاد ترم متولد شده در دو گروه از درمان ناباروری IVF و حاملگی طبیعی طی سال های 1401-1400 انجام شد. تمامی مراحل IVF در مراکز درمان ناباروری معتضدی و جهاد دانشگاهی شهر کرمانشاه صورت گرفت، سپس مادران و نوزادان آنان تا پس از تولد پیگیری شدند. اطلاعات نوزادان متولد شده از نظر قد، وزن و دور سر بررسی گردید و در یک چک لیست که ابزار اصلی و اختصاصی جهت جمع آوری اطلاعات مطالعه بود، ثبت گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 20) و آزمون های کای اسکوئر و یو من ویتنی انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنادار در نظر گرفته شد.
یافته هامیانگین وزنی نوزادان (007/0=p) و همچنین میانگین قد نوزادان (021/0=p) در گروه حاملگی طبیعی به طور معناداری بیشتر از گروه نوزادان حاصل از درمان ناباروریIVF بود، اما اختلاف آماری چندانی از نظر اندازه دور سر مشاهده نشد (345/0=p).
نتیجه گیریاندازه قد و وزن نوزادان حاصل از لقاح خارج رحمی کمتر از نوزادان با حاملگی طبیعی بود، اما از نظر اندازه دور سر تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
کلید واژگان: دور سر نوزاد, روش های کمک باروری, قد نوزاد, لقاح خارج رحمی, وزن نوزادIntroductionAlthough currently assisted reproductive methods are widely used in the treatment of human infertility, there are still contradictory results of studies on the growth of children after treatment with these methods, including IVF. Therefore, the present study was performed with aim to determine the growth parameters (weight, height and head circumference) in neonates born by IVF in Motazedi and Jahad University Infertility Treatment Centers in Kermanshah city.
MethodsThis analytical study was conducted on 105 term neonates born in two groups of IVF infertility treatment and normal pregnancy during 2021-2022. All stages of IVF were performed in Motazedi and Jahad University Infertility Treatment Centers in Kermanshah, and then the mothers and their neonates were followed up until after birth. The information of newborns was checked in terms of height, weight and head circumference and recorded in a checklist which was the main and exclusive tool for collecting the study information. Data analysis was done using SPSS statistical software (version 20) and chi-square and Mann-Whitney U tests. P<0.05 was considered statistically significant.
ResultsThe results of the study showed that the mean weight of the newborns (p=0.007) and the mean height of the newborns (p=0.021) in the normal pregnancy group were significantly higher than the IVF infertility treatment group. However, no significant statistical difference was observed in terms of head circumference (p=0.345).
ConclusionThe height and weight of neonates born by IVF were lower than those born with normal pregnancy, but no significant difference was observed in terms of head circumference.
Keywords: Assisted Reproductive Techniques, In Vitro Fertilization, Neonate's Head Circumference, Neonate's Height, Neonate's Weight -
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال بیستم شماره 12 (پیاپی 155، Dec 2022)، صص 1013 -1018مقدمه
توانایی پذیرش آندومتر یک عامل حیاتی در لانه گزینی است و انقباضات بیش از حد رحمی می تواند در کاهش شانس باروری موثر باشد. نیفدیپین که یک مسدودکننده کانال کلسیم است می تواند این انقباضات را کاهش داده و در نتیجه بارداری را بهبود ببخشد.
هدفهدف از این مطالعه بررسی تاثیر نیفدیپین قبل از انتقال جنین بر میزان موفقیت بارداری زنان تحت لقاح خارج رحمی در یک مرکز ارجاعی در ایران بود.
مواد و روش ها150 زن کاندید لقاح خارج رحمی به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند: گروه اول 30 دقیقه قبل از انتقال جنین، mg 20 نیفیدیپین دریافت کردند، در حالی که گروه دوم هیچ مداخل های دریافت نکردند. فشار خون شرکت کنندگان هر 10 دقیقه برای مدت 1 ساعت زیر نظر یک متخصص بیهوشی بررسی گردید. نهایتا داده های مربوط به نرخ لانه گزینی و میزان بارداری شیمیایی و بالینی بین دو گروه مقایسه گردید.
نتایجدر پایان 140 شرکت کننده تحت آنالیز نهایی قرار گرفتند. تفاوت معناداری در میزان حاملگی بالینی بین دو گروه مشاهده نشد (20% در برابر 22%، 51/0 = p).
نتیجه گیریتزریق نیفدیپین قبل از انتقال جنین، نرخ لانه گزینی و میزان بارداری بالینی را در زنان تحت لقاح خارج رحمی بهبود نمی بخشد.
کلید واژگان: نیفدیپین, لقاح خارج رحمی, رحم, انقباضBackgroundEndometrial receptivity is crucial for embryo implantation, and excessive uterine contraction reduces success. Nifedipine which is a calcium channel blocker, could decrease uterine contraction and improve pregnancy outcomes.
ObjectiveThis study aimed to assess the effect of Nifedipine before embryo transfer on the pregnancy outcome in women undergoing in vitro fertilization (IVF) in a tertiary center in Iran.
Materials and Methods150 women who were candidates for IVF were randomly assigned into 2 groups: group 1 received 20 mg Nifedipine 30 min before embryo transfer, and group 2 received no intervention. Blood pressure of the participants was monitored every 10 min for 1 hr under the supervision of an anesthesiologist. Finally, implantation rate and chemical and clinical pregnancy rates were compared between groups.
ResultsAt the end of the study, 140 participants were included in the final analyses. No significant difference was observed in clinical pregnancy rates between groups (20% vs. 22%, p = 0.51)
ConclusionNifedipine administration before embryo transfer does not improve the implantation and clinical pregnancy rates in women undergoing IVF.
Keywords: Nifedipine, In vitro fertilization, Uterus, Contraction -
اثربخشی آموزش مدیریت استرس (راهبردهای شناختی- رفتاری) بر استرس ادراک شده و پیامد IVF در زنان نابارورمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و پنجم شماره 4 (پیاپی 184، مهر و آبان 1401)، صص 1975 -1983مقدمه
ناباروری یک پدیده استرس زا برای زوج های نابارور است که با درک آن ها از ناباروری مرتبط است. این مطالعه به منظور بررسی اثربخشی آموزش مدیریت استرس بر استرس ادراک شده و پیامد IVF در زنان مبتلابه ناباروری طراحی گردیده است.
روش کارمطالعه کارآزمایی بالینی بر روی زنان نابارور مراجعه کننده به مرکز ناباروری شیراز تحت IVF انجام شد70 زن نابارور انتخاب شدند و افراد واجد شرایط ورود به مطالعه به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش یک برنامه آموزشی 8 جلسه ای شناختی- رفتاری مدیریت استرس دریافت کردند درحالی که گروه کنترل هیچ گونه خدمات روان درمانی دریافت نکردند. هر دو گروه پرسشنامه استرس ناباروری ادراک شده را قبل و بعد از مداخله تکمیل کردند. IVF پس از یک ماه بررسی و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون کوواریانس چند متغیره و تک متغیره مورد تحلیل قرار گرفت.
نتایجیافته ها نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل ازنظر کاهش استرس ادراک شده تفاوت معنی داری وجود داشت (F = 1031.68, p = 0.0005). اما تفاوت معنی داری درنتیجه IVF وجود ندارد.
نتیجه گیریبه نظر می رسد که آموزش مدیریت استرس با استفاده از راهبردهای شناختی - رفتاری می تواند استرس ادراک شده زنان نابارور را به میزان قابل توجهی بهبود بخشد. این مطالعه پیشنهاد می کند که آموزش مدیریت استرس در برنامه درمانی زنان ناباروری گنجانده شود.
کلید واژگان: لقاح خارج رحمی, ناباروری, استرس, روان درمانیIntroductionInfertility is a stressful phenomenon for infertile couples, which is related to their perception of infertility. This study was designed to investigate the effectiveness of stress management training on perceived stress and the outcome of IVF in women with infertility.
MethodsA clinical trial study was conducted on infertile women referred to the Shiraz Infertility Center under IVF. 70 infertile women were selected and those eligible to enter the study were randomly divided into two experimental and control groups. The experimental group received an 8-session cognitive-behavioral stress management training program, while the control group did not receive any psychotherapy services. Both groups completed the perceived infertility stress questionnaire before and after the intervention. IVF after one month of investigation and data was analyzed using SPSS software and multivariate and univariate covariance test.
ResultsThe findings showed that there was a significant difference between the experimental and control groups in terms of reducing perceived stress (F = 1031.68, p = 0.0005). But there is no significant difference in the result of IVF.
ConclusionIt seems that stress management training using cognitive-behavioral strategies can significantly improve the perceived stress of infertile women. This study suggests that stress management training should be included in the treatment program of infertile women.
Keywords: IVF, Infertility, stress, Psychotherapy -
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال نوزدهم شماره 7 (پیاپی 138، Jul 2021)، صص 599 -606مقدمه
ارتباط بین سطوح بالای استرادیول تحت تاثیر تحریک تخمک گذاری کنترل شده و حاملگی بحث برانگیز است.
هدفهدف از این مطالعه، بررسی تاثیر سطوح سرمی استرادیول در روز تجویز گنادوتروپین کوریونی انسانی بر نتیجه تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم است.
مواد و روش هادر این مطالعه، 551 شرکت کننده ای که بین اردیبهشت 1393 تا اردیبهشت 1395 تحت تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم قرار گرفته بودند، بررسی شدند. بر اساس سطوح استرادیول، افراد زیر 37 سال (502 = n) به شش گروه و افراد 37 تا 42 ساله (49 =n) به سه گروه تقسیم شدند. نتایج تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم شامل تعداد تخمک های بازیابی شده، تعداد جنین های تشکیل شده، میزان حاملگی و میزان سقط در دو گروه تجزیه و تحلیل گردید.
نتایجدر بین افراد زیر 37 سال، تعداد تخمک های بازیابی شده و تعداد جنین های تشکیل شده به ترتیب 82/3 ± 69/8 و 32/2 ± 24/5 بود و تعداد تخمک های بازیابی شده (001/0 >p) و تعداد جنین های تشکیل شده (001/0 > p) با سطح استرادیول در روز تجویز گنادوتروپین کوریونی انسانی ارتباط معناداری داشت. در بین افراد 37 ساله و بالاتر نیز تعداد تخمک های بازیابی شده و تعداد جنین های تشکیل شده به ترتیب 17/3 ± 18/5، 23/2 ± 40/3 بوده و تعداد تخمک های بازیابی شده (001/0 >p)، تعداد جنین های تشکیل شده (001/0 >p)، میزان حاملگی (001/0 >p)، میزان سقط (007/0 =p) و میزان تشکیل جنین گرید A و B (003/0 =p) با سطح استرادیول ارتباط معناداری داشت.
نتیجه گیریتحریک تخمک گذاری کنترل شده پروسیجری هزینه بر است که می تواند اثراتی منفی بر روی قدرت پذیرش آندومتر داشته باشد. در نتیجه، جهت جلوگیری از بروز این اثرات و همچنین به منظور کاهش هزینه های تحریک تخمک گذاری کنترل شده، توصیه ما به دست آوردن تعداد اپتیموم تخمک به جای تعداد ماکزیمم آن در طی انجام پروسیجر است.
کلید واژگان: تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم, لقاح خارج رحمی, استرادیول, حاملگیBackgroundThe correlation between high estradiol (E2) levels induced by controlled ovarian hyperstimulation (COH) and pregnancy is controversial.
ObjectiveTo assess the effect of serum E2 levels on the day of human chorionic gonadotropin administration on the intracytoplasmic sperm injection (ICSI) outcome.
Materials and MethodsThe study included 551 participants who had undergone ICSI between May 2014 and May 2016. Based on E2 levels, the individuals aged < 37 yr (n = 502) and aged 37-42 yr (n = 49) were categorized into six and three groups, respectively. ICSI outcomes including the number of retrieved oocytes (NRO), number of embryos (NE), pregnancy rate, and abortion rate were analyzed in both groups.
ResultsAmong participants below 37 yr, the NRO and NE were 8.69 ± 3.82 and 5.24 ± 2.32, respectively and they had a significant correlation with the E2 level on human chorionic gonadotropin administration day (p < 0.001 for both). Among participants above 37 yr, NRO and NE were 5.18 ± 3.17, 3.40 ± 2.23, respectively and the NRO (p < 0.001), NE (p < 0.001), pregnancy rate (p < 0.001), abortion rate (p = 0.007) and the number of grade A and B embryos (p = 0.003) had a significant association with the E2 level.
ConclusionCOH is a costly procedure that may have negative effects on endometrial receptivity. Thus, in order to prevent these effects and also to reduce the costs of COH, we recommend gaining optimum number of oocytes rather than maximum number during the procedure.
Keywords: Intracytoplasmic sperm injection, In vitro fertilization, Estradiol, Pregnancy -
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال هجدهم شماره 11 (پیاپی 130، Nov 2020)، صص 935 -942مقدمه
آندومتریوما یکی از بیماری های شایع زنان با احتمال عود بالا می باشد که می تواند باروری فرد را تحت تاثیر قرار دهد. درمان استاندارد برای آندومتریوما جراحی به روش لاپاروتومی یا لاپاروسکوپی می باشد. هر چند اسکلروتراپی به عنوان روشی غیر تهاجمی در درمان آندومتریوما مورد توجه قرار گرفته است.
هدفهدف از این مطالعه بررسی و مقایسه تاثیر اسکلروتراپی به دو روش اتانول آسپیراسیون و اتانول رتانسیون در بیماران نابارور مبتلا به آندومتریوما می باشد.
مواد و روش هادر یک مطالعه گذشته نگر 43 بیمار مبتلا به آندومتریومای عود کننده و یا آندومتریومای دوطرفه که تحت درمان به روش اسکلروتراپی با اتانول قرار گرفته بودند، بررسی شدند. براساس تصمیم پزشک، درگروهی از بیماران اتانول تزریق و پس از 10 دقیقه آسپیره شده بود. درحالیکه در گروه دیگر تزریق اتانول بدون آسپیراسیون صورت گرفته بود. بیماران از نظر عود بیماری و همچنین باردار شدن به روش طبیعی و یا روش های کمک باروری، 3 ماه، 6 ماه و یکسال بعد پیگیری شدند.
نتایجحاملگی شیمیایی در 52% از زنان گروه آسپیراسیون و 8/53% از زنان گروه تزریق بدون آسپیراسیون گزارش شد. میزان حامگی در حال پیشرفت (2/46% در مقابل 44%) و میزان تولد زنده (2/46% در مقابل 40%) به ترتیب در گروه بدون آسپیراسیون بالاتر از گروه آسپیراسیون بوده که تفاوت از نظر آماری معنی دار نبوده است. میزان عود آندومتریوما در گروه بدون آسپیراسیون 5/37% و در گروه آسپیراسیون 1/48% گزارش شد. اندازه کیست در گروه بدون آسپیراسیون با میزان عود کیست رابطه آماری معنی داری داشت.
نتیجه گیریدرمان اسکلروتراپی در آندومتریوما با استفاده از اتانول 95% در هر دو روش تزریق با و بدون آسپیراسیون تاثیر یکسانی بر میزان حاملگی و عود بیماری دارد. هرچند، کارآزمایی های بالینی با تعداد نمونه بالا و در بیماران محدود به کرایتریای خاص می تواند در تایید این نتایج مفید باشد.
کلید واژگان: آندومتریوما, اتانول, اسکلروتراپی, لقاح خارج رحمی, میزان حاملگیBackgroundEndometrioma is a common high-recurrence gynecological disease that affects infertility. Surgical resection using laparotomy or laparoscopy is applied as a standard treatment. Moreover, sclerotherapy is reported to be effective as a non-invasive method for treating endometrioma.
ObjectiveTo evaluate whether the ethanol retention or aspiration after sclerotherapy improve pregnancy outcome in infertile women with endometrioma.
Materials and MethodsIn a retrospective study, hospital records of 43 women with recurrent or bilateral endometrioma who had been undergone transvaginal ultrasound sclerotherapy were reviewed. They were selected to receive either ethanol for 10 min, ethanol injection, irrigation, and then aspiration or total retention without aspiration based on the surgeon’s decision. The participants were followed-up for 3, 6 and 12 months for natural or artificial conception as well as for cyst recurrence.
ResultsChemical pregnancy was positive in 52% of the women in the aspiration group and 53.8% in the retention group. Ongoing pregnancy (44% vs 46.2%, p = 0.584) and live birth (40% vs 46.2%, p = 0.490) were reported marginally higher in the retention group compared with the aspiration group, and the differences were not statistically significant. Moreover, the recurrence rate were found to be 48.1% and 37.5% in the aspiration and retention groups, respectively (p = 0.542). The cysts size in the retention group was significantly correlated to the recurrence rate.
ConclusionBoth the aspiration and left in situ of ethanol 95% sclerotherapy have the similar impact on the treatment of ovarian endometrioma regarding pregnancy and recurrence rate. However, larger randomized studies with strict inclusion criteria are needed.
Keywords: Endometrioma, Ethanol, Sclerotherapy, In vitro fertilization, Pregnancy rate -
مجله پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز، سال چهل و دوم شماره 3 (پیاپی 147، امرداد و شهریور 1399)، صص 334 -339زمینه
هورمون های مترشحه از تخمدان، فوق کلیه و هیپوفیز بر روند فولیکو ژنزیس و تعداد تخمک ها و جنین های بدست آمده از (Assisted Reproductive Technology, ART) اثر دارند. یکی از هورمون های مترشحه از فوق کلیه کورتیزول می باشد. در این تحقیق بر آن شدیم که ارتباط بین تعداد تخمک ها و جنین های بدست آمده از بیماران تحت درمان,IVF) (In Vitro Fertilization با سطح کورتیزول و هورمون های مختلف سرمی و عوامل دموگرافیک فردی بیماران را بیابیم.
روش کارتعداد چهل بیمار مراجعه کننده به مرکز نازایی ،که تحت درمان IVF و تحریک تخمک گذاری قرار گرفتند، در فاز فولیکولار تحت آزمایشات خونی جهت بررسی هورمون های جنسی و اندوکرینی قرار گرفتند، سطح کورتیزول نیز توسط روش الایزا اندازه گیری شد. همبستگی مقادیر بدست آمده با تعداد اووسیت؛ نرم افزار SPSS آنالیز آماری شد.
یافته هانتایج نشان داد که در مقادیر BMI بالا و بیومارکرهایی مثل تری گلیسیرید وDHEAS و تستوسترون نسبت به مقادیر نرمال، کم بود. از طرفی آزمون همبستگی کورتیزول با Triglyceride, TG)) و سن رابطه ی معنی دار منفی را نشان داد. تعداد اووسیت نیز با (Thyroid Stimulating Hormone, TSH) رابطه ی معنی دار منفی داشت. علی رغم ارتباط منفی تعداد اووسیت با سن، (Androstenedione, AND) ,((Testostrone, TTE، BMI و (Dehydroepiandrosterone Sulfate, DHEAS) ، تعداد اووسیت با ا, AMH) (Anti Mullerian Hormone رابطه مثبتی داشته ولی این ارتباط معنی دار نبود.
نتیجه گیریکورتیزول با سن و TG ارتباط منفی داشته، و تعداد اووسیت بدست آمده نیز با TSH ارتباط منفی داشت. در سایر موارد بررسی شده، همبستگی تعداد اووسیت با سطح سرمی کورتیزول و هورمون های جنسی ارتباط معنی داری را نشان نداد.
کلید واژگان: کورتیزول, تعداد تخمک, لقاح خارج رحمی, هورمونهای جنسیBackgroundSecreted hormons from ovary, pituitary glands and suprarenal gland may affect the follicogenesis and the number of mature oocytes and qualified embryos of Assisted Reproductive Technology (ART). The main aim of this study was finding of correlation between the number of oocyte and embryons which gained through IVF with serum level of sex hormones and other chemical biomarkers, in addition cortisol level were detected.
MethodsForty patients underwent infertility treatment by ART were studied the data of sex and endocrine hormones were obtained by routine laboratory techniques at follicular phase. Then serum levels of cortisol were determined at ovarian puncture day by ELISA as well as he demographic data of patients were gathered. Correlation of data determined by statistical methods.
ResultsBiomarkers such as triglyceride, DHESA and testosterone were low in comparison with normal range as well as in high BMI cases. Correlation of cortisol with triglyceride and age showed significant negative correlation. As well as, oocyte number had significantly negative correlation with TSH. In spite of negative correlation of oocyte number with age, androstenedione, Testosterone, BMI, and DHESA, the number of oocyte had positive correlation with AMH.
ConclusionCortisol had negative correlation with Triglyceride and Age. The number of oocyte had negative correlation with TSH. They may be predictable. Correlations of other biomarkers were not seen with cortisol significantly.
Keywords: Cortisol, Oocyte number, IVF, Sex Hormones -
مقدمه و هدفمشکل ناباروری در دنیای امروز به عنوان یک نگرانی اجتماعی درآمده و با معضلات روانشناختی و اجتماعی متعددی همراه است. هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه سطوح تاب آوری و بهزیستی روانشناختی با رضایت زناشویی در زوجین ناباروری تحت درمان لقاح رحمی بود.روشروش مطالعه توصیفی-همبستگی و در سال 94-1393 تعداد 60 زوج نابارور به کلینیک ناباروری رویش شهر کرج مراجعه کردند. از این تعداد از طریق نمونه گیری هدفمند 45 زوج (90 زن و شوهر) 25 تا 44 سال انتخاب شدند. ابزارهای این مطالعه، پرسشنامه تاب آوری Connor-Davidson''s پرسشنامه بهزیستی روانشناختی 1989 و پرسشنامه رضایت زناشویی Hudson''s بود. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شد.یافته هایافته های مطالعه نشان داد که رابطه تاب آوری (196/0=β، 016/0=P) و بهزیستی روانشناختی با رضایت زناشویی زوجین نابارور (291/0=β، 002/0=P) مثبت و معنادار است و تاب آوری و بهزیستی روانشناختی مشترکا می توانند 47 درصد واریانس رضایت زناشویی آنها را تبیین کنند (001/0P<).نتیجه گیریمطالعه نشان داد تاب آوری با بهزیستی روانشناختی و رضایت زناشویی در زنان نابارور رابطه دارد. از این رو می توان با اتخاذ تدابیری منجمله آموزش برای ارتقا سازه شخصیتی تاب آوری، وضعیت سلامت روان زوجین نابارور را بهبود بخشید و زمینه و بستر تداوم روابط خانوادگی آنها را فراهم کرد.کلید واژگان: بهزیستی روانشناختی, تاب آوری, رضایت زناشویی, زوجین نابارور, لقاح خارج رحمیBackground And ObjectivesToday infertility problem become social concern and is associated with numerous psychological and social problems. The study sought to determine relationship between levels of Resiliency and psychological well-being and marital satisfaction in infertile couples undergoing intrauterine insemination.
Material andMethodsMethod of research was cross correlational that statistical population comprises all infertile couples who referred to infertility clinic in Karaj city that were 60 couples in 2012-2013. 45 couples between 25-44 years old were selected during 5 months by purposive sampling method. Tools were Connor-Davidsons Resiliency Scale, Ryffs Psychological Well-being Questionnaire and Hudsons Marital Satisfaction. Data were analyzed by using multiple regression analysis.ResultsThe results showed that the relationship between Resiliency (β=0.196, P=0.016) and psychological well-being with marital satisfaction in infertile couples (β=0.291, P=0.002) is positive and significant and Resiliency and psychological well-being can explain 47% of variance in marital satisfaction (P>0.001).ConclusionThe study showed resiliency with psychological well-being and marital satisfaction affected on mental structure and interpersonal relationships in infertile couples. Hence measures, including education for promoting the resiliency personality, mental health infertile couples to improve their family relationships provide continuity and context.Keywords: Psychological well-being, Resiliency, Marital satisfaction, Infertile couples, In vitro fertilization -
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال دوازدهم شماره 10 (پیاپی 57، Oct 2014)، صص 713 -716مقدمه
نقش موثر کابرگولین خوراکی به عنوان یک درمان پروفیلاکسی برای جلوگیری از بروز سندرم تحریک بیش از حد تخمدانی (OHSS) در بیماران پرخطر در مطالعات گذشته نشان داده شده است. اما اطلاعات موجود در رابطه با اثر درمانی این دارو در صورت بروز OHSS شدید هنوز ناکافی است. در این مطالعه ما اثر درمانی دوز بالای کابرگولین خوراکی در درمان 6 بیمار را پس از بروز OHSS شدید ارایه نموده ایم.
مورددوز بالای کابرگولین خوراکی (1 میلی گرم روزانه به مدت 8 روز) در کنار درمان علامتی مرسوم به 6 بیمار بستری مبتلا به OHSS شدید تجویز گردید. در دو نفر از بیماران علایم OHSS علیرغم بروز بارداری موفق سریعا بهبود یافت.
نتیجه گیریدر بیماران مورد بررسی در این مطالعه استفاده از دوز بالای کابرگولین باعث بی نیازی کامل از استفاده از درمان های حمایتی مرسوم نگردید، اما عملکرد ایمن و نسبتا موثری در درمان بیماران مورد مطالعه مبتلا به OHSS شدید داشت و از تشدید علایم OHSS در صورت بروز حاملگی جلوگیری نمود.
کلید واژگان: سندرم تحریک بیش از حد تخمدان, کابرگولین, پاراسنتز, تحریک تخمک گذاری, لقاح خارج رحمیBackgroundThe beneficial role of cabergoline as a prophylactic agent to prevent ovarian hyper stimulation syndrome (OHSS) among high-risk patients has been demonstrated in previous studies. But data for its role as a treatment for established severe OHSS is still limited. We represent the treatment results of high dose oral cabergoline in management of six patients after the syndrome is established.
CaseHigh-dose oral cabergoline (1 mg daily for eight days) was prescribed as an adjuvant to symptomatic treatment for six hospitalized patients with established severe OHSS following infertility treatment cycles. In two cases OHSS resolved rapidly despite the occurrence of ongoing pregnancy.
ConclusionConsidering the treatment outcomes of our patients, high dose cabergoline did not eliminate the need for traditional treatments, but it was a relatively effective and safe therapy in management of established severe OHSS, and prevented the increase in its severity following the occurrence of pregnancy
Keywords: Ovarian hyperstimulation syndrome, Cabergoline, Paracentesis, Ovulation induction, In vitro fertilization -
مقدمه
عدم باروری و میزان کم باروری در سیکل لقاح خارج رحمی می تواند به دلیل وضعیت و میزان سطوح هورمونی ناشی از روش های تحریک تخمک گذاری باشد که در موارد کاهش ذخیره تخمدان، پاسخ فولیکولی به تحریک گنادوتروپین ها نیز کاهش می یابد و تعداد کمی تخمک حاصل خواهند شد. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر پیشگویی کننده میزان هورمون محرک فولیکول (FSH)، هورمون آنتی مولرین (AMH) و تعداد فولیکول های آنترال در زنان نابارور قبل از IVF و تزریق اسپرم به داخل سیتوپلاسم تخمک (ICSI) بر پاسخ تخمدانی و میزان موفقیت در بارداری انجام شد.
روش کاراین مطالعه مشاهده ای و آینده نگر در بین سال های 92-1390 بر روی 60 بیماری که به مرکز ناباروری منتصریه جهت انجام IVF یا ICSI مراجعه کرده بودند، انجام شد. ابتدا سطح AMH، FSH، CBC، LFT، TFT، Ur، Cr، Prolactin افراد اندازگیری و سونوگرافی واژینال جهت تعیین تعداد فولیکول های آنترال(AFC) انجام شد و تعداد آمپول گنادوتروپین مورد نیاز تعیین و در پرونده ثبت شد. بیماران روز 20 تا 21 سیکل تحت انتقال تقلیدی قرار گرفته و آمپول GnRH تزریق گردید. با مراجعه مجدد در روز دوم قاعدگی گنادوتروپین تزریق شد. از روز 6 تزریق به بعد، یک روز در میان سونوگرافی انجام شد تا حداقل 2 عدد فولیکول 17 تا 18 میلی متری رویت شود. 5 تا 10 هزار واحد hCG بسته به تعداد فولیکول، تزریق و سپس 36 تا 40 ساعت بعد، ابتدا تخمک گیری و سپس جهت بیماران IVF یا ICSI انجام شد. در نهایت bHCG به عنوان شاخص بارداری اندازه گیری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 11) و آزمون های تی تست و کای اسکوئر انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته هامتوسط تعداد فولیکول آنترال و اووسیت پس از درمان به ترتیب 17/4±43/4 و 71/3±09/3 بود. متوسط هورمون bHCG پس از درمان 86/265±79/94 پیکومول در دسی لیتر بود. وجود پاسخ تخمدانی مناسب در 52 مورد (7/86%) و بروز بارداری در 18 مورد (30%) مشاهده شد. در کل بیماران، میانگین AMH 66/2±34/1 پیکومول در دسی لیتر و FSH 54/4±81/6 پیکومول در دسی لیتر بود. میزان این هورمون ها در زنان با پاسخ تخمدانی مثبت و منفی اختلافی نداشت (05/0<p)، اما در حاملگی و حاملگی با پیامد مثبت اختلاف معنی داری با سایرین داشت (05/0>p). قبل از درمان میزان AFC در گروه های فوق اختلاف معنی داری نداشت (05/0<p).
نتیجه گیریهورمون AMH و FSH عامل پیشگویی کننده برای وجود حاملگی مثبت در زنان نابارور پس از IVF و ICSI می باشد.
کلید واژگان: فولیکول های آنترال, لقاح خارج رحمی, ناباروری, هورمون آنتی مولرین, هورمون محرک فولیکولIntroductionPoor and low fertility in IVF cycles can be due to hormonal status and hormonal levels results from induced ovulation protocols. In cases of decreased ovarian reserve، follicular response to gonadotropin stimulation also decreases and the small number of oocytes will be resulted. This article measured the predictive effects of anti-mullerian hormone (AMH) and follicle-stimulating hormone (FSH) levels and antral follicle count (AFC) in infertile women prior to IVF and ICSI on ovarian response and the success rate of pregnancy.
MethodsThis prospective observational study was conducted during 2011 to 2013 on 60 patients referred to Montaserie infertility center of Mashhad، Iran for IVF or ICSI. Serum levels of AMH، FSH، CBC، LFT، TFT، Ur، Cr and Prolactin were measured and vaginal ultrasound was performed to determine AFC. Required number of gonadotropin ampoules were determined and recorded. At days 20 and 21 of menstrual cycle patients underwent imitated transfer and GnRH was injected. At the 2nd day of menstruation، gonadotropin was injected. 6 days after injection، the ultrasound was performed every other day until at least two follicles up to 17-18mm were observed. Based on the number of follicles، 5000 to 10000 units of hCG was administered. After 36 to 40 hours، IVF or ICSI was performed. Finally bHCG was measured as an index of pregnancy. Data were analyzed by SPSS software version 11andt-test and chi-square tests. P value less than 0. 05 was considered significant.
ResultsThe mean number of antral follicular and oocytes before and after treatment was 4. 43±4. 17 and 3. 09±3. 71، respectively. Mean of bHCG after treatment was 94. 79±265±86 Pmol/dl. Adequate ovarian response occurred in 52 cases (86. 7%) and the incidence of pregnancy was 30% (18 cases). In all patients، AMH was 1. 34±2. 66 Pmol/dl and FSH was 6. 81±4. 54 Pmol/dl. Comparison of hormone levels in women with positive and negative ovarian response showed no significant differences (p>0. 05)، but the differences of these hormones were significant in terms of pregnancy and pregnancy outcomes (p<0. 05). In pre-treatment، the level of AFC in these groups showed no significant difference (p>0. 05)، .
ConclusionAMH and FSH hormones are predictive factor for positive pregnancy in infertile women after IVF and ICSI.
Keywords: Anti, Mullerian Hormone, Fertilization, In Vitro, Follicle Stimulating Hormone, infertility, Sperm Injections, Intracytoplasmic, Ovarian Follicle -
مقدمهتلاش های گسترده مهندسین پزشکی و متخصصین علم جنین شناسی جهت درمان ناباروری، شیوه های نوینی را برای رفع این معضل به ارمغان آورده است. یکی از این شیوه ها، باروری به روش اهدای جنین است. در این فرآیند به دلیل ناباروری زوجین، اسپرم و تخمک زوجین دیگری گرفته می شود و به واسطه لقاحی که بین آنها در محیط آزمایشگاه صورت می گیرد، تخمک ها بارور می شوند. سپس با کنترل و نظارت متخصصین، تخمک های بارور شده (زیگوت) در مدت زمانی حدود 72 ساعت، شروع به تکثیر سلولی می کنند و در نهایت، وقتی که تخمک های بارور شده تبدیل به حدود 6 تا 8 سلول شدند (با توجه به اینکه در این نوع ناباروری رحم زن قابلیت بارداری دارد)، جنین حاصل در مرحله 8 سلولی یا فراتر از این، جهت رشد طبیعی خود به رحم زن منتقل می شود. از منظر فقه اسلامی، این شیوه یکی از موضوعات جدید و سوال برانگیز محسوب می شود که طرح آن موجب عکس العمل هایی از جانب فقهاء شده است. در این زمینه سوالاتی مطرح می باشد نظیر: آیا اهدای جنین مشروع است یا خیر؟ و به فرض جواز این حکم چه شرایطی دارد؟ آیا در صورت حکم به جواز، این عمل دخالت در خلقت الهی نیست؟ مطالعه حاضر با هدف اثبات کردن مشروعیت نسبی اهداء جنین با استناد به دلایل و مستندات فقهی و پاسخ به پاره ای شبهات مربوط در این زمینه انجام شد.روش کاراین مطالعه به صورت کتابخانه ای و توصیفی و تحلیلی انجام شد و با استمداد و تکیه بر کتب طراز اول فقه و حقوق شیعه و سایر مذاهب اسلامی و همچنین با استناد به مواد قانونی و تطبیق آن با آراء فقها سعی در اثبات فرضیه انجام گرفت.یافته هاعامل روی آوردن زوجین به روش اهدای جنین، اضطرار و عسر و حرج است که این موارد عواملی هستند که می توانند حکم اولیه مسائل را بردارند و به جای آن یک حکم ثانویه ایجاد کنند. لذا مسئله اهدای جنین نیز از این حکم مستثنی نیست و نخواهد بود.نتیجه گیریفرآیند اهدای جنین به طور مطلق حرام نیست.
کلید واژگان: اهدای گامت, تلقیح مصنوعی, فرآیند اهدای جنین, لقاح خارج رحمی, ناباروریIntroductionIn treatment of infertility, widespread efforts of medical specialists and embryologists have brought innovative methods to solve this problem. One of these methods is artificial fertility by embryo donation. In this process, due to the couple's infertility, another couple's sperm and ovum are taken and fertilized through in vitro fertilization. By specialists control and supervision, ovum get fertilized (Zygote) and in a time about 72 hours, Cell proliferation gets started. Finally, when the fructuous ovum is turned into about 6 to 8 cells (considering that the uterus is fertilizable), the embryo is transferred to the woman's uterus for natural growth. From the perspective of Islamic jurisprudence, this is a controversial method that prompted some reactions from jurisprudents. In this context the following questions are raised: whether Embryo Donation is legitimate or not? In what circumstances the decree is supposed to be permitted? In the condition of legitimacy of Embryo Donation, isn’t it an intervention in god creation? Citing jurisprudential evidences and documents, the present study is intended to prove the relative legitimacy of Embryo Donation and respond some ambiguities related to this area.MethodsThis is a documentary research and a descriptive study with the help and relying on leading books if jurisprudence and rights of Shiites and other Islamic religions and also by referring to the legal and adjustment with jurists vote try to prove the theory.ResultsCouples donate embryos due to distress and hardship. These are the factors that can replace the primary verdict issue with a secondary issue. Therefore, embryo donation is not exempt from this provision.ConclusionEmbryo donation process is not absolutely forbidden.Keywords: Artificial insemination, Embryo Donation, Gamete Donation, Infertility, In Vitro fertilization -
زمینه و هدفبارداری، در واقع مانند پیوند عضوی موفق است. عواملی که در عدم دفع جنین مؤثرند هنوز به خوبی شناخته نشدهاند. درصد موفقیت و لانه گزینی جنین حاصل از روش های کمک باروری نیز ممکن است به همین عوامل وابسته باشد. ملکول HLA-G یکی ازانواع ملکول های MHC کلاس یک غیر کلاسیک است که اخیرا در ارتباط با بارداری مورد توجه زیادی قرار گرفته است. در این مطالعه مقدار HLA-Gمحلول در سرم زنان تحت درمان با روش ICSI قبل و بعد از انتقال جنین اندازه گیری و همچنین با مقادیر HLA-G محلول در سرم زنان باردار طبیعی مقایسه شد تا رابطه حضور و غلظت سرمی آن با بارداری موفق تعیین گردد. هدف این مطالعه تعیین نقش HLA-G سرمی و تغییرات غلظت آن در موفقیت یا شکست روش های کمک باروری است تا در تشخیص، پیشگویی و درمان ناباروری مورد استفاده قرار گیرد.روش بررسینمونه سرمی از 107 نفر زن تحت عمل ICSI در گروه آزمایشی قبل و 14 روز بعد از انتقال جنین و24 نمونه سرمی از زنان باردار طبیعی در گروه کنترل در سه ماهه اول بارداری جمع آوری شد. ایزوفرم های HLA-G1،-G5 محلول و HLA-G محلول توتال با روش الایزای ساندویچ بررسی شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی و آزمونهای غیر پارامتریک K-S، من ویتنی و ویلکاکسون در سطح معنی داری 05/0=α استفاده گردید.نتایجویژگی های دموگرافیک (سن، مدت ناباروری، رژیم درمانی) در گروه آزمایشی با بارداری موفق و ناموفق تفاوت آماری معنی داری نداشت. مقدارHLA-G1،-G5 محلول و HLA-G محلول توتال در سرم زنان قبل و بعد از ICSI در گروه با بارداری موفق به ترتیب U/ml8/62±4/47،OD: 58/0±47/1 قبل و U/ml5/69±6/59، OD: 57/0±38/1 بعد از ICSI و در گروه بارداری ناموفق به ترتیب U/ml2/55±7/35،OD: 45/0±37/1 قبل و U/ml2/57±7/39، OD: 46/0±31/1 بعد از ICSI بود. به همین ترتیب در گروه کنترل با بارداری طبیعی مقادیر به ترتیبU/ml 92/47±16/53 و OD: 49/0±29/1 بود. در هیچکدام از موارد فوق تفاوت آماری معنی داری مشاهده نشد. پس از بررسی و مقایسه 29 مورد بارداری موفق و 78 مورد بارداری ناموفق، میزان موفقیت بارداری با تغییر غلظت ایزوفرم های HLA-G1،-G5 محلول وHLA-G توتال محلول بعد از درمان با روش ICSIدر دو گروه ارتباطی نشان نداد.نتیجه گیریدر زنان تحت درمان با روش های کمک باروری رابطه معنی داری بین موفقیت بارداری و HLA-G محلول سرمی مشاهده نگردید. بنابراین به نظر میرسد HLA-G سرمی اهمیت تشخیصی چندانی در موفقیت یا شکست این روش ها نداشته باشد.
کلید واژگان: HLA, G محلول, تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم, سرم, لانه گزینی, لقاح خارج رحمی, روش های کمک باروری, بارداریBackgroundPregnancy is a successful transplantation. Factors evading rejection of the fetus by the mother’s immune system are poorly understood and success rate and maintenance of embryos in assisted reproductive technologies (ART) may also depend on the same factors. The molecules of HLA-G are non-classical major histocompatibility complex class I antigens that have recently attracted attention in regards to pregnancy. The aim of the present study was to determine the concentration of HLA-G and its correlation with success or failure rates of ICSI.MethodsSerum samples of 107 women who were undergoing ICSI (the case group) were collected before and 14 days after embryo transfer, as were serum samples of 24 women with normal pregnancy (the control group) in the first trimester of pregnancy. Soluble HLA-G1 and G5 isoforms and the total sHLA-G were assayed by sandwich ELISA. Nonparametric Kolmogorov-Smirnov (K-S), Mann Whitney U and Wilcoxon tests were used for statistical analysis.ResultsNo significant differences were observed in clinical variables including age, infertility duration and treatment regimen between the control and the case groups. Levels of sHLA-G1 and sHLA-G5 and the total sHLA-G prior and after ICSI in the control group, respectively, were 47.4 ± 62.8 U/ml, OD: 1.47 ± 0.58 prior and 59.6 ± 69.5 U/ml, OD: 1.38 ± 0.57 after ICSI. In the non-pregnant group, the values respectively were 35.7 ± 55.2 U/ml, OD: 1.37 ± 0.45 prior and 39.7 ± 57.2 U/ml, OD: 1.31 ± 0.46 after ICSI, corresponding to the control group; 53.16 ± 47.92 U/ml and OD: 1.29 ± 0.49. No significant statistical differences were found between the pregnant, non-pregnant and the control groups. No significant changes in the serum levels of sHLA-G1 and sHLA- G5 isoforms and the total sHLA-G were observed following embryo transfer.ConclusionNo significant correlation was found between sHLA-G and the success of pregnancy in women undergoing ART. It seems that serum HLA-G has no prognostic value in the prediction of ICSI failure. -
زمینه و هدفبرای اطمینان از عدم سمیت مواد مصرفی که برای کشت جنینها و گامتها استفاده می شوند از سیستم کنترل کیفی استفاده می شود. برای حفظ بالاترین استاندارد در آزمایشگاه ART، تمام وسایل مصرفی در آزمایشگاه ART با کمک روش ارزیابی تحرک اسپرم انسانی (HuSMA) مورد بررسی قرار گرفت.روش بررسی17 وسیله مورد استفاده در آزمایشگاه ART با روش HuSMA مورد بررسی قرار گرفتند. این وسایل شامل انواع سرنگ، دستکش، پتری دیش، سر سمپلر، پیپت، ظروف نمونه گیری بودند. در هر دو گروه کنترل و آزمایش بعد از 10 دقیقه، 30 دقیقه، 1، 2، 4 و 24 ساعت مورد بررسی قرار گرفتند و درصد اسپرم های در حال تحرک در هر گروه مشخص شد. سپس نسبت درصد اسپرم های متحرک گروه تست به گروه کنترل، به عنوان شاخص برای تشخیص سمیت در نظر گرفته شد. در صورتی که این نسبت از85/0 کمتر بود، وسیله مورد نظر به عنوان وسیله توکسیک در نظر گرفته می شد. این آزمون برای هر نمونه سه بار تکرار گردید.نتایجکنترل کیفی با HuSMA نشان داد که 3 نمونه مورد تست شامل دستکش انتقال جنین b و a و دستکش دریافت تخمک a دارای اثر سمی بودند. دستکش انتقال جنینa (0/0SMI=) و دستکش دریافت تخمک a (0/0SMI=) طی10 دقیقه پس از انکوبه شدن سمیت بالایی را نشان دادند؛ و دستکش انتقال جنین b (63/0SMI=) پس از 24 ساعت سمی شناخته شدند (46% اسپرم باتحرک پیشرونده در مقابل 68% اسپرم پیشرونده در نمونه کنترل). همچنین 2 نمونه دیگر، پتری دیش e (42/0SMI=) و ظرف جمع آوری مایع منی (67/0SMI=) در مرز قرار داشتند و پس از 24 ساعت و با وجود4 بار تکرار آزمون نتایج متفاوتی بدست آمد (2 بار سمی و 2 بار غیر سمی).نتیجه گیریمواردی از وسایل مورد استفاده در آزمایشگاه ART ممکن است اثر سمی بر گامت و جنین داشته باشد و لازم است وسایل مصرفی قبل از استفاده از نظر کیفیت مورد ارزیابی قرار گیرند. برای افزایش دقت HuSMA پیشنهاد می شود برای هر نمونه چندین بار آزمون تکرار گردد.
کلید واژگان: ارزیابی تحرک اسپرم انسانی, بخش جنین شناسی بالینی, روش های کمک باروری, سمیت سلولی, کنترل کیفی, لقاح خارج رحمیBackgroundART laboratories are quality controlled to make sure that disposable objects used for the culture of gametes and embryos are toxin-free. To maintain a high standard, all disposable objects in our ART laboratory were tested by human sperm motility assay (HuSMA). HuSMA was used as a measure for QC at the intended ART laboratory.MethodsEighteen objects that are commonly used in IVF laboratories were tested by HuSMA. The objects included gloves, syringes, culture dishes, pipettes, tips and semen collection dishes. HuSMA was conducted at 10 and 30 minutes and also at 1, 2, 4, and 24 hours of incubation at room temperature. Sperm motility index (SMI) was calculated by dividing the percentage of progressive motile sperms of the test by that of the control at the specified intervals. An SMI value < 0.85 was defined to indicate sperm toxicity. The tests were repeated for three times.ResultsQC by HuSMA confirmed the toxicity of three objects, including embryo transfer (ET) gloves A and B, and puncture gloves A. ET gloves A (SMI=0.0) and puncture gloves A (SMI=0.0) were toxic after 10 minutes, but ET gloves B (SMI=0.63) were shown to be toxic after 24 hours (46% progressive motile sperm compared with 68% in the control group). Moreover, two other objects including culture dish (SMI=0.42) and semen collection dish (SMI=0.67) had borderline values after 24 hours; different results in four repeats after 24 hours (twice toxic and twice nontoxic).ConclusionSome objects which are routinely used in ART laboratories may be toxic and their use should be discontinued as part of QC programs. To increase the efficiency of HuSMA, it seems necessary to do this test more than once for each object. -
زمینه و اهدافطی سالیان اخیر، اطلاعات جمع آوری شده نشان داده اند که تا اندازه ای می توانیم پاسخ تخمدانی را پیش بینی نماییم. عواملی که بعنوان پیش بینی کننده های احتمالی بررسی شده اند، شامل ویژگی های بیمار از قبیل سن و شاخص توده بدنی (BMI)، حجم تخمدان، تعداد فولیکول های آنترال و نشانگرهای هورمونی سرم هستند. اطلاعات موجود در این زمینه، ناهمگون و در برخی موارد متناقض می باشند. هدف از این مطالعه، بررسی برخی عوامل پیش بینی کننده پاسخ تخمدانی طی سیکل IVF می باشند.مواد و روش هادر یک مطالعه تحلیلی و مقطعی، 100 زن کاندید IVF در مرکز ناباروری مرکز آموزشی-درمانی الزهرا تبریز طی 14 ماه بررسی شدند. درنهایت 96 بیمار جهت ادامه درمان باقی مانده و 4 نفر دیگر از به علت دارا نبودن معیارهای ورود به مطالعه از مطالعه حذف شدند. میزان پاسخدهی تخمدان در دو بخش بر اساس تعداد فولیکول ها (≥10فولیکول، <10 فولیکول) و اووسیت های کسب شده (پاسخ مناسب: 14-5 اووسیت، پاسخ ناکافی: ≤ 4 اووسیت و پاسخ بیش از حد: ≥ 15 اووسیت) ارزیابی گردید. سن و BMI بیمار، وضعیت مصرف سیگار، حجم تخمدان، تعداد فولیکول های آنترال و سطح سرمی FSH، LH و استرادیول (همگی بین روز 2 و 5 سیکل) بعنوان پارامترهای پیش بینی کننده پاسخ تخمدان بررسی شدند.یافته ها96 خانم با سن متوسط 9/5±8/29 (40-20) سال وارد مطالعه شدند. موارد پیش بینی کننده برای تعداد ناکافی فولیکول های بدست آمده شامل بالا بودن سن، BMI و FSH پایه و پایین بودن تعداد فولیکول های آنترال بودند. بین تعداد فولیکولهای بدست آمده رابطه معنی داری با مصرف سیگار، حجم تخمدان و طول مدت نازایی وجود نداشت. عامل پیش بینی کننده مستقلی در این زمینه وجود نداشت.نتیجه گیریموارد پیش بینی کننده تعداد ناکافی اووسیت های بدست آمده شامل بالا بودن سن، BMI بالا، طولانی بودن مدت نازایی و سطح بالای FSH پایه و پایین بودن حجم تخمدان و کم بودن سطح استرادیول پایه بودند. رابطه معنی داری بین تعداد اووسیت های بدست آمده با مصرف سیگار، سطح LH و تعداد فولیکول های آنترال وجود نداشت. همبستگی معنی دار و معکوسی بین سن، BMI و FSH سرمی پایه و همبستگی مستقیم بین سطح استرادیول سرم و تعداد فولیکول های آنترال با تعداد فولیکول ها و اووسیت های بدست آمده وجود داشت. اطلاعات فعلی را می توان جهت پیش بینی پاسخ تخمدان در بیماران نیازمند IVF بکار گرفت.
کلید واژگان: لقاح خارج رحمی, کسب اووسیت, فولیکول تخمدانیBackground And ObjectivesProbable predicting factors of ovarian response include age and body mass index (BMI), ovarian volume, number of antral follicles and the hormonal markers. The available data is heterogeneous and sometimes conflicting in this regard. The aim of this study was to evaluate some predicting factors of ovarian response during IVF cycle.Materials And MethodsIn an analytic cross-sectional study, 100 female candidates of IVF were recruited in Tabriz Alzahra Infertility Center during a 14-month period. Ovarian response was categorized and evaluated in two sections according to the number of retrieved follicles (≤10 and >10) and oocytes (appropriate response: 5-14 oocytes, inadequate: ≤ 4 oocytes, excessive response: ≥ 15 oocytes). Patient’s age and BMI, as well as smoking status, and ovarian volume, number of antral follicles and serum FSH, LH and estradiol levels were evaluated as predictive parameters of ovarian response.ResultsNinety six women with a mean age of 29.8±5.9 years were enrolled. Significant predictors of inadequate number of retrieved follicles were older age, high BMI and high basal serum FSH and low number of antral follicles.ConclusionSignificant predictors of inadequate number of retrieved oocytes were older age, high BMI and basal serum FSH, longer duration of infertility, and low ovarian volume and serum estradiol. Smoking, level of serum LH and number of antral follicles were not significantly related with the number of retrieved oocytes. The current data can be used for prediction of ovarian response in patients undergoing IVF cycle. -
زمینهعوامل ژنتیکی در باروری زنان و نمو جنینی نقش مهمی دارند و این امر می تواند موجب افزایش میزان تاثیرگذاری روش کمک باروری شود.
بر روی اووسیت و میزان باروری زنان داوطلب لقاح خاج رحمی انجام PPARγ ژن His447Hisهدفمطالعه به منظور تعیین اثر پلی مورفیسم شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه تحلیلی نمونه های خون از 98 بیمار ی که به بیمارستان الزهرای تبریز مراجعه کرده بودند جم ع آوری ش د. نوع پلی تعیین شد. برای بررسی ارتباط مستقل بین تعداد تخمک های بالغ و (PCR–RFLP) مورفیسم نمونه ها توسط روش چند شکلی طول قطعه محدود از آنالیزهای چند متغیره استفاده شد. PPARγ تعداد تخمک های بارور شده و نوع پلی مورفیسم ژن و میزان تخمک های بارور شده (r= -0/37، P= 0/یافته هاارتباط معکوس معن ی داری بین سن زنان و تعداد تخمک های بالغ (001 در ح املین الل نادر (P<0/ وجود داشت. نسبت تعداد تخمک های بالغ و تخمک های بارور شده افزایش معن یداری (005 (r=-0/25، P=0/015) بعد از همسان سازی عوامل مداخلهگر در آنالیزهای چند متغیره از His447His نسبت به ژنوتیپ هموزیگوت نرمال نشان داد. ارتباط پلی مورفیسم. (P=0/ نظر آماری معن یدار باقی ماند (003 به عنوان یک عامل مستقل، در میزان لقاح خارج رحمی PPARγ ژن His447Hisنتیجه گیریبا توجه به یافته ها به نظر میرسد پلی مورفیسم و احتمالا باروری زنان نقش مهمی دارد.
کلید واژگان: His447His, پلی مورفیسم, PPAR, لقاح خارج رحمیBackgroundGenetic factors play an important role in women fertility and embryonic development which may contribute to the efficacy of assisted reproduction techniques.ObjectiveThe aim of this study was to investigate the effect of peroxisome proliferator-activated receptor γ (PPARγ) His447His polymorphism on oocytes and fertilization in women undergoing IVF.MethodsBlood samples were obtained from 98 IVF patients referred to Tabriz Alzahra Hospital. Samples were analyzed for the PPARγ gene polymorphism using polymerase chain reactionrestriction fragment length polymorphism-based methods. Multivariate analyses were used to test the independence of associations between the number of mature oocytes and the number of oocytes fertilized as outcome variables and polymorphism of PPARγ gene.FindingsCorrelation analysis showed a significant inverse correlation between the age of women and the number of mature oocytes retrieved (r=-0. 37، P=0. 001) and oocytes fertilizaed (r=-0. 25، P=0. 015). The ratio of the number of mature oocytes to oocytes fertilizaed was significantly (P<0. 05) increased in carriers of the rare alleles than homozygous wild-type genotypes. The association of His447His polymorphism (P=0. 003) remained statistically significant after adjustment for confounding factors in the multivariate analyses.ConclusionThis study presents evidences that the His447His polymorphism of PPARγ plays an important independent role in fertilization in vitro and thus possibly in female fertility. -
زمینه و هدفپاسخ ضعیف تخمدان به داروهای محرک تخمک گذاری از مهم ترین مشکلات روش های کمک باروری است. هدف این مطالعه شناسایی فاکتورهای موثر بر پاسخ تخمدانی به گنادوتروپین در سیکل درمانی (In Vitro Fertilization) IVF بود.مواد و روش هااین مطالعه توصیفی- تحلیلی بر روی 306 زن زیر 40 سال که برای اولین بار در مرکز ناباروی فاطمه الزهرا (س) بابل تحت درمان IVF قرار گرفتند، انجام شد. پاسخ دهندگان براساس تعداد فولیکول های غالب به سه گروه پاسخ ضعیف، طبیعی و بالا تقسیم شدند و فاکتورهای موثر احتمالی بر پاسخ تخمدانی در آن ها بررسی شد.یافته هامیانگین سن زنان در پاسخ دهندگان ضعیف و طبیعی، بیشتر از پاسخ دهندگان بالا بود. میانگین طول مدت ناباروری، سطح FSH و LH پایه روز دوم سیکل، تعداد آمپول های گنادوتروپین تجویز شده و طول مدت تحریک تخمدانی در سه گروه اختلاف معنی داری نداشت. میانگین تعداد اووسیت های استخراج شده در سه گروه پاسخ دهنده ضعیف تخمدانی (79/1 ± 73/2)، طبیعی (3/3 ± 62/6) و بالا (62/5 ± 8/14) به طور معنی داری متفاوت بود. در آنالیز رگرسیون چند متغیره، طول مدت ناباروری و سطح LH پایه روز دوم سیکل از متغیرهای مستقل پیش گویی کننده باروری تخمک بودند.نتیجه گیریدر آنالیز رگرسیون چند متغیره، نشانگرهای پاسخ تخمدانی به جز LH روز دوم سیکل و طول مدت ناباروری، معیار قابل پیش بینی بر باروری تخمک نبودند، بنابراین انتخاب ورود زنان به سیکل درمانی IVF بر اساس معیارهای پاسخ تخمدانی به بررسی های بیشتری نیاز دارد.
کلید واژگان: لقاح خارج رحمی, تحریک تخمک گذاری, پاسخ تخمدانیBackground And ObjectivesPoor responding of ovaries to ovarian stimulating drugs is one of the most important problems in assisted reproductive technologies. The aim of this study was to identify factors affecting the gonadotropin-induced ovarian response to induction of ovulation for In Vitro Fertilization (IVF) cycles.Materials And MethodsThis descriptive-analytic study was conducted using data of 306 women under 40 years old who had undergone IVF for the first time. The participants were divided into three groups, based on the number of dominant follicles as follows poor, normal, and high responders. Factors affecting ovarian response and also independent predictor variables of fertilization were assessed by multiple regression.ResultsThe mean age of the poor and normal responders was higher than that among the high responders. There were no significant differences among the three groups regarding the mean duration of infertility, the basal serum level of FSH and LH on day 2, the number of prescribed vials of gonadotropin, and the duration of ovarian stimulation. The mean number of retrieved oocytes with a significant difference were as follow poor responders (2.73±1.79), normal responders (6.62±3.3) and high responders (14.8 ± 5.62). Poor responders had fewer transferred embryos than high responders. Multivariate analysis showed that only duration of infertility and basal serum level of LH were independent predictors for clinical fertilization.ConclusionThe results of the multivariate regression analysis showed that apart from the serum level of LH on day 2 and duration of infertility the other markers of ovarian responses were not applicable. More investigations are needed to introduce factors that could be used for selection of women eligible for IVF cycles. -
زمینه و هدف
تحریک تخمک گذاری، از فاکتورهای مهم در موفقیت روش های لقاح خارج رحمی محسوب می شود. CRP یک مارکر بیولوژیک نشان دهنده التهاب سیستمیک می باشد که با تحریک هورمونی افزایش می یابد. تغییرات CRP به عنوان یک مارکر التهابی می تواند روی موفقیت IVF/ICSI موثر باشد. هدف از این مطالعه، بررسی اثر مصرف داروهای هورمونی و تحریک تخمک گذاری و همچنین دریافت تخمک از تخمدانها (پانکچر)، در میزان CRP سرم در بیماران داوطلب IVF/ICSI می باشد.
روش بررسیاین مطالعه از نوع مشاهده ای، توصیفی تحلیلی بود و روی 70 بیمار نابارور داوطلب IVF/ICSI که با پروتکل استاندارد Long در مرکز فوق تخصصی ابن سینا تحت تحریک تخمک گذاری قرار گرفته اند، طی سال های 1386-1385 انجام شده است. CRP خون بیماران در 4 نوبت اندازه گیری شد، روز شروع سیکل، روز تزریق HCG، روز پانکچر و روز انتقال جنین. همچنین روز پانکچر از هر بیمار تحت بررسی، یک نمونه مایع فولیکولی شفاف نیز جمع آوری شد. میزان CRP در سرم و مایع فولیکولی با استفاده از روش الایزای رقابتی بررسی شد. نتایج حاصل با استفاده از آزمون های t زوجی، من ویتنی، ویلکسون و فریدمن آنالیز شد و سطح معنی داری، 05/0p< در نظر گرفته شد.
نتایجبررسی نشان داد که CRP سرم در تمامی بیماران، از زمان شروع سیکل تا پس از تزریق HCG و در 2/82% بیماران پس از پانکچر (به ترتیب μg/ml00/197/3، μg/ml26/254/5، μg/ml16/461/6)، افزایش معنی دار را نشان می دهد (001/0p<). همچنین بین تغییرات CRP و میزان استرادیول سرم در روز تزریق HCG، ارتباط معنی داری وجود نداشت.
نتیجه گیریتحریک تخمک گذاری و همچنین پانکچر تخمدانها، باعث تحریک و التهاب سیستمیک می شود.CRP در طول سیکل تحریک تخمک گذاری و همچنین پس از تزریق HCG، و بخش عمده ای از بیماران پس از پانکچر، افزایش می یابد که احتمالا این تغییرات می تواند روی نتایج بعدیIVF/ICSI اثرگذار باشد.
کلید واژگان: لقاح خارج رحمی, تحریک تخمک گذاری, روش های کمک باروری, پروتئین واکنشگر C, التهاب مایع فولیکولی, دریافت تخمک از تخمدان (پانکچر)IntroductionControlled ovarian hyperstimulation (COH) is an important factor in IVF/ICSI success rates. CRP is a serological marker for systemic inflammation and it increases following hormonal stimulation. Probable inflammation following ovulation induction and ovarian puncture, in regards to CRP changes, might affect the outcomes of IVF programs. The present study was conducted to determine the effects of ovulation induction and puncture of ovaries on serum CRP levels in IVF/ICSI candidates.
Materials And MethodsThis observational, descriptive-analytical study was performed at Avicenna Infertility Clinic during 2006 – 2007. COH was performed on 70 infertile patients who were candidates for IVF/ICSI, using standard long GnRH agonist protocol. Peripheral blood was drawn four times during the treatment cycle on the first day of stimulation and the days of HCG injection, ovary puncture, and embryo transfer. Non-serosanguinous follicular fluid samples were taken at the time of ovum pick up from each individual too. CRP levels were measured in follicular fluid and serum using competitive ELISA methods.
ResultsSerum CRP levels increased along with the stimulation cycle, from the first day of the procedure to the day of HCG injection but significant increases were seen in 82.2% of the cases following ovary puncture (respectively, 3.97±1.00g/ml, 5.54±2.26g/ml and 6.61±4.16g/ml; p<0.001). There were no significant correlations between serum estradiol and CRP levels.
ConclusionControlled ovarian hyperstimulation and ovarian puncture potentiate systemic inflammation. Serum CRP levels increase during ovulation induction cycle and also after HCG injection, but not in all patients undergoing ovarian puncture. These inflammatory reactions may affect IVF/ICSI outcomes.
Keywords: Controlled ovarian hyperstimulation, C, reactive protein, Infertility, Inflammation, Intracytoplasmic sperm injection, In vitro fertilization, Ovarian puncture, Assisted Reproductive Techniques -
زمینه و هدفشکست مکرر لانه گزینی (RIF) یکی از علل عدم موفقیت سیکل های لقاح خارج رحمی می باشد. سندرم آنتی فسفولیپید تنها سندرم شناخته شده مورد توافقی است که باRIF ارتباط داشته و هپارین انتخاب درمانی ثابت شده آن است. تاکنون روشن نشده که آیا هپارین ممکن است در زنانی که آنتی بادی های دیگر (غیر از آنتی فسفولیپید) یا سایر علل شکست درمان را دارند اثرات مثبت داشته باشد یا خیر؟. با توجه به اینکه لقاح خارج رحمی اغلب بهترین درمان برای زوج های مبتلا به ناباروری چند عاملی و یکی از گزینه های درمانی معقول برای زنان مبتلا به کاهش باروری یا ناباروری با علت نامشخص است، درمان شکست مکرر در لانه گزینی از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ لذا این مطالعه با هدف بررسی اثر هپارین در بیماران دچار شکست مکرر در لانه گزینی انجام شد.روش بررسیدر این کارآزمایی بالینی تصادفی جامعه مورد مطالعه، بیماران مراجعه کننده به بخش درمان ناباروری بیمارستان دکتر شریعتی تهران طی دوره 86-1385 بود که دارای دو یا بیشتر تجربه IVFناموفق بودند. پس از اخذ تاییدیه کمیته اخلاق 60 زن به طور تصادفی، بدون توجه به خصوصیات بالینی به صورت یک در میان، در دو گروه (تحت درمان با هپارین و عدم درمان) قرار گرفتند. عامل مردانه، اختلالات آناتومیک، عفونی، بیماری های زمینه ای، اختلالات اندوکرین و علل ژنتیک در آنها رد شده بود. بیماران در گروه درمان از 14 روز قبل از IVF هپارین با دوز BID/SC/ 5000 دریافت کردند. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS بررسی شد. پس از بررسی توزیع نرمال داده ها، نتایج کمی با t-test و نتایج کیفی با آزمون 2 مقایسه شدند. از آنالیز آماری رگرسیون لجستیک جهت بررسی و کنترل اثر عوامل مداخله گر استفاده شد. سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد.نتایجدر پیامد بارداری (رسیدن به هفته 30 بارداری) بین دو گروه تفاوت معنی دار آماری دیده نشد. در 40% افراد گروه تحت درمان با هپارین و 30% از گروه کنترل، تست HCG مثبت شد که اختلاف معنی دار نبود. 3/23% از گروه هپارین و 7/16% از گروه کنترل به هفته 30 بارداری رسیدند، که اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود. در مقایسه نتایج بین افراد دارای علت ایمنولوژیک یا ترومبوفیلی با بیماران با علت ناشناخته در گروهی که تحت درمان با هپارین قرار گرفته بودند اگرچه اختلاف معنی دار نبود، ولی در بیماران دارای علت ایمنولوژیک یا ترومبوفیلی تحت درمان با هپارین میزان مثبت شدن HCGبیشتر از بیماران با علت ناشناخته تحت درمان با هپارین بود (3/58% در مقابل 8/27%).نتیجه گیریبا توجه به عدم مشاهده تفاوت معنی دار از نظر پیامد بارداری در موارد درمان با هپارین در شکست مکرر IVF بین دو گروه در این مطالعه، به نظر نمی رسد که درمان با هپارین در بیماران شکست مکرر IVF بدون علت مشخص سودمند باشد. اگرچه علیرغم معنی دار نبودن، پیامد بارداری در گروه زنان دارای علل ایمنولوژیک یا ترومبوفیلی شکستIVF تحت درمان با هپارین بیشتر بود؛ ولی برای ارائه راهکار درمانی انجام مطالعات تصادفی بزرگتر برای بررسی تاثیر هپارین در بیماران مواجه با شکست مکرر در لانه گزینی لازم است.
کلید واژگان: شکست لانه گزینی, فاکتورهای ایمنولوژیک, هپارین, ترومبوفیلی, پیامد بارداری, لقاح خارج رحمیIntroductionRepeated Implantation Failure (RIF) is the main cause of IVF failure. Antiphospholipid syndrome is one of the causes of RIF and heparin is its treatment of choice. It is not clear yet whether heparin could be effective in women with other autoimmune disorders or other causes of IVF failure. Since IVF is the choice procedure for various causes of infertility, its application for the treatment of repeated implantation failures is of critical importance. The purpose of this study was to identify the effects of heparin in women with repeated implantation failures.Materials And MethodsIn this randomized clinical trial, 60 women, with two or more unsuccessful IVF cycles, referring to infertility clinic of Shariati Hospital were randomly selected irrespective of their clinical characteristics from 2006 to 2007. Male factors infertility, anatomic, infectious, endocrine, as well as genetic problems had been ruled out in the participants. Women in the treatment group received 5000 IU heparin subcutaneously twice daily, 14 days prior to IVF.ResultsGestational outcomes (Reaching the 30th week of gestation) between the two groups were the same. Positive -hCG tests were seen in 40% and 30% of the intervention and control groups respectively with no significant statistical differences. Amongst the participants, 23.3% and 16.7% of the intervention and control groups reached the 30th week of pregnancy, respectively with no significant statistical differences. Women with immunologic or thrombophilic factors had more positive -hCG tests than those with unexplained causes (58.3% vs. 27.8%) in the intervention group; although the difference was not statistically significant.ConclusionIt seems that administration of heparin has no effects on women with unexplained infertility or repeated IVF failures. Although women with immunologic or thrombophilic factors had more positive -hCG tests, more extensive trials are warranted in this regard.Keywords: Gestational, Outcome, Heparin, Immunological disorder, In vitro fertilization, Luteal phase support, Repeated implantation failure, Thrombophilia -
زمینه و هدفطبق دستورالعمل سازمان بهداشت جهانی (WHO) پلی زوسپرمی به نمونه هایی اطلاق می شود که دارای بیش از 250 میلیون اسپرم در هر میلی لیتر از مایع انزال باشند. برخی از مطالعات نشان می دهد که نمونه های فوق ممکن است دچار کاهش تحرک و نیز ناباروری باشند؛ لذا هدف از این مطالعه گذشته نگر بررسی وضعیت پارامترهای ماکروسکوپی و میکروسکوپی نمونه های اسپرم مردان پلی زوسپرمی، همچنین نتایج مربوط به سیکل های درمانی IVF و ICSI در افراد پلی زوسپرمی بود.روش بررسی121 نفر از افراد پلی زوسپرمی مراجعه کننده به مرکز درمان ناباروری یزد در فاصله زمانی مهرماه 1382 تا خرداد ماه 1386، در دو گروه مطالعه شدند. گروهI شامل 94 نفر بود که پارامترهای ماکروسکوپی و میکروسکوپی مایع انزالی آنها به روشWHO مورد مطالعه قرار گرفت. گروه II شامل 27 نفر پلی زوسپرمی بود که تحت درمانIVF یا ICSI قرار داشتند. نتایج مربوط به وضعیت کلینیکی گروهII شامل پارامترهای اسپرم، وضعیت و تعداد تخمک، میزان باروری و کیفیت جنین تشکیل شده به همراه میزان بارداری مورد بررسی قرار گرفت.نتایجنتایج نشان داد که میانگین پارامترهای اسپرم در هر دو گروه مورد مطالعه مطابق با استانداردهایWHO می باشد. میانگین حرکت سریع و آهسته پیشرونده در گروه I (94 نفره) به ترتیب 56/1505/ 15% و 45/1567/39 % بود و در گروه II (27 نفره) بترتیب51/ 16± 37/ 16% و 66/35±92/14% بود. از کل 234 اووسیت بدست آمده تعداد 144 تخمک لقاح یافته (5 تخمک به ازای هر نفر) (5/61%) و از تعداد تخمک لقاح یافته 112 جنین (4 جنین به ازای هر نفر) (7/77%) تشکیل شد. و از کل جنین های تشکیل شده، 73 مورد (7/2 به ازای هر نفر) (1/65%) به داخل رحم منتقل شدند. از 27 نفر مورد بررسی، 22 نفر با شکست بارداری مواجه (ناموفق) و 5 نفر (5/18%) باردار شدند (موفق). در رابطه با اتیولوژی از تعداد مذکور 5 نفر با عامل زنانه، 8 نفر با عامل مردانه و 14 نفر با علت ناشناخته گزارش شد. از 5 مورد بارداری رخ داده 3 مورد مورفولوژی زیر 30% وجود داشت.نتیجه گیریبراساس نتایج این تحقیق افراد با وضعیت پلی زوسپرمی دارای سایر پارامترهای اسپرمی در محدوده طبیعی می باشند و به نظر می رسد افزایش بیش از حد غلظت اسپرم (پلی زوسپرمی) در ارتباط با کاهش شانس باروری به روش های IVF و ICSI و نیز کاهش میزان بارداری در سیکل های ART اثر چندانی نداشته باشد.
کلید واژگان: آنالیز سیمن, پلی زوسپرمی, شمارش اسپرم, ناباروری مرد, ناباروری, لقاح خارج رحمی, اسپرم, تخمک, انتقال جنینIntroductionAccording to the World Health Organization (WHO) criteria, men with sperm counts more than 250 106 / ml are referred to as polyzoospermics. Some studies suggest that these individuals might have reduced sperm motility and infertility. Therefore, the aims of this study were to assess macroscopic as well as microscopic parameters of semen samples and outcomes of in vitro fertilization (IVF) or intracytoplasmic sperm injection (ICSI) in men with polyzoospermia.Materials And MethodsParticipants of this retrospective study were 121 polyzoospermic men referring to Yazd Infertility Center, from September 2003 to June 2007. The macroscopic and microscopic parameters of semen samples were evaluated regarding the WHO guideline in 94 of the cases (Group I). The remaining 27 cases (Group II) with polyzoospermia underwent IVF or ICSI. The data on the clinical conditions of cases in group II, including sperm parameters, quality and number of ova, quality of the developed embryos, fertility and pregnancy rates were collected.ResultsResults of semen analyses in the two groups were within normal ranges according to WHO guidelines. The mean values for sperm progressive motility (Rapid and slow) were 15.05%15.56 and 39.67%15.45 in group I and 16.37%16.51 and 14.92%35.66 in group II, respectively. Out of 234 retrieved oocytes, 144 oocytes were fertilized (61.5%) and 112 embryos were developed (77.7%), which from these only 73 embryos were transferred (65.1%). Out of 27 cases undergoing ICSI, 22 failed to conceive but five succeeded (18.5%). The infertility etiologies were related to female, male and unexplained causes in five, eight and 14 cases respectively. Of the five pregnant cases, three were conceived with sperm morphologies less than 30%.ConclusionAccording to the results, men with polyzoospermia have semen parameters within normal ranges. It seems that excessive sperm concentration (Polyzoospermia) has no significant effects on the likelihood of fertilization and pregnancy rates in assisted reproductive technique (ART) cycles.Keywords: Embryo transfer, In vitro fertilization, Infertility, Male fertility, Oocyte, Polyzoospermia, Semen analysis, Sperm -
با شکل گیری و تولد اولین فرزند ناشی از به کارگیری تکنیک لقاح خارج رحمی در سال 1978، درمان ناباروری زوجهای بدون فرزند تا حدودی محقق گردید. توسعه روش های لقاح خارج رحمی، امکان لقاح و تشکیل جنین و باروری زوجینی را فراهم نمود که حتی در شرایط اولیه ظهور این تکنولوژی (IVF)، باروری آنها میسر نبود. در عین حال، در موارد قابل توجهی از ناباروری ها، دستیابی به گامت (تخمک یا اسپرم) سالم زوج، جهت تشکیل جنین امکان پذیر نیست. در این شرایط استفاده از گامت یا جنین جایگزین به عنوان یکی از راه های موفق درمان ناباروری مطرح شده است. استفاده از گامت جایگزین نیازمند اطمینان از سلامت اهدا کننده و دریافت کننده و تطابق خصوصیات و ویژگی های ظاهری، خونی، فرهنگی اجتماعی و رعایت تناسب دینی مذهبی است و انجام آن مستلزم در نظر گرفتن کلیه جوانب و رعایت دستورالعملهای لازم در این زمینه است. از آنجا که با استفاده از این روش ها امکان وقوع حاملگی در زنان بالای چهل سال نیز فراهم می شود، لازم است علاوه بر ارزیابی معمول سلامت، بررسی های بیشتری نیز از وضعیت سلامت جسمی، ریسک فاکتورهای حاملگی و علی الخصوص آمادگی روحی نیز صورت پذیرد. اولین اقدام در درمان ناباروری با استفاده ازگامت جایگزین، آگاهی زوجین نابارور از چگونگی دریافت گامت، تشکیل جنین و شکل گیری عمل لقاح خارج رحمی است، تا نگرانی های حاصل از انجام این عمل و اطمینان از سلامتی آن، ریسکهای مربوط به آن، درصد موفقیت و هزینه های احتمالی مورد بررسی قرار گیرد. به دنبال آن، اطمینان اهدا کننده و دریافت کننده از نگرانی های شرعی و قانونی، محرمانه ماندن هویت دهنده از گیرنده و بالعکس و چگونگی ارزیابی سلامت گامت و جنین حاصل از موارد قابل توجهی است که باید در جلسات مشاوره ارائه گردد. بررسی سلامت اهدا کننده با گرفتن شرح حال و معاینه فیزیکی و آزمایشهای کلینیکی و مشاوره های عفونی، داخلی و ژنتیک تکمیل می شود و از صحت و سلامت روان نیز در مشاوره اطمینان حاصل می شود و هرگونه نگرانی و نقص در موارد فوق که منجر به انتقال از گامت به جنین باشد، موجب حذف اهدا کننده از پروسه اهدا خواهد شد.
خصوصیات گیرنده با دریافت کننده شامل مشخصات فنوتیپی زوجین نظیر قد، وزن، رنگ پوست، چشم، مو، بر اساس درخواست دریافت کننده تطبیق داده می شود. هرچند مطابقت گروه خونی از نظر پزشکی لازم نیست ولی در مواردی تطابق آن ضروری می شود. در بسیاری از موارد دریافت کنندگان علاقه مند به طرح موارد خاصی از مشخصات اهدا کننده نظیر اعتقادات، سطح فرهنگی اجتماعی، ضریب هوشی و تحصیلات هستند که در صورت امکان کلینیکهای اهدا باید همکاری های لازم را معمول دارند.کلید واژگان: گامت, جنین, لقاح خارج رحمی, مشاوره, باروری شخص ثالثObjective(s)Development of Assisted Reproductive Technologies (ART) and the successful birth of the first child in 1978, new therapeutic options have become available for infertile couples. Development of IVF methods made conception and embryo formation possible for the infertile, something impossible by then. ART has also brought about the possibility of third party involvement in the process of reproduction. This may occur by providing an egg, a sperm, an embryo or a uterus by a third party.
ResultsTo use a donated gamete requires an evaluation and screening of the health of both donors and recipients in order to make any necessary adjustment regarding physical characteristics and specifications, blood group, social and cultural traits and religious requirements. All these ought to be in accordance with relevant rules and regulations. As ART methods enables women over 40 to conceive and bear child, meticulous evaluations of physical health, pregnancy risk factors and in particular emotional readiness of the couples is necessary. The very first step in the treatment of infertility using a substitute gamete is to inform the couple of the method of gamete and embryo supplement and the way the embryo will form in vitro. This may lessen their worries, make the procedure safer, reduce possible ethnic hazards, increase the success rate and finally bring the expenses involved to an efficient level. Other aspects that should be considered, since they may give the couple a sense of confidence are a religious and legal counseling, technique explanation, confidentiality of identities of recipients and donors None of the said aspects should be overlooked. Health evaluation could be undertaken by a history review, physical examination, infection tests, genetics and general medicine consultation.
ConclusionPhonotypical characteristics of the recipient such as height, weight, skin color; hair color will be matched with donor according upon recipient’s request. Although, in most cases, matching blood group is not medically compulsory but it might be required in some cases. In many cases, recipients are interested in raising questions regarding particularities of the donor like their beliefs, social and cultural status, intelligence quota education on which a donation clinic should be cooperate.
Keywords: Gamete, Fetus, IVF, Counseling, Third party reproduction -
همزمان با ظهور فناوری لقاح خارج رحمی در سال 1978، امکان درمان ناباروری برخی از زوجهایی که به هر دلیلی دارای گامت بوده، ولی از داشتن فرزند محروم بودند فراهم شد. بررسی جنبههای مختلف به کارگیری روشهای باروری کمکی جایگزین در ایران، علیالخصوص از نظر شرعی و قانونی یکی از مقدمات اصلی ورود به استفاده از این فناوری است. مفاهیم باروری کمکی، لقاح خارج رحمی، انتقال مستقیم گامت اهدایی به داخل رحم و مقایسه آن با تشکیل جنین حاصل از گامت جایگزین پس از کشت و آمادهسازی آن در آزمایشگاه و سپس انتقال آن به داخل رحم از مفاهیم اساسی و اولیه جهت آشناسازی حوزههای علمیه و فقها و دانشمندان سایر علوم به ویژه حقوق، روانشناسی و جامعه شناسی است. استفاده از روشهای گامت جایگزین در باروری زوجین نابارور زمینه نگرش جدیدی را در فقه و قانون برای استفاده از این روشها در درمان ناباروری فراهم نموده است. استفاده از این روشها در ایران نیازمند بررسیهای اساسی و جدی مطابق با شرایط فرهنگی اجتماعی آن است. سلامت جسمی، روحی و روانی اهدا کننده و دریافت کننده یکی از مهمترین عوامل ارزیابی فرآیند اهدا است. همچنین علاوه بر ارزیابی سلامت جسمی فرد و اطمینان از عدم ابتلای به بیماریهای صعبالعلاج، جلوگیری از انتقال برخی از بیماریهای ژنتیک به جنین حاصل نیز حایز اهمیت است. اگرچه تطابق ویژگیهای خونی، ظاهری، فرهنگی، اجتماعی و حتی رعایت تناسب دینی نیز در این رابطه مطرح است. استفاده زوج نابارور از این تکنیکها در درمان ناباروری، مستلزم اطلاع دقیق از ابعاد متنوع آن است. هر گونه اطلاعی که بتواند در تصمیم زوج نسبت به استفاده از این تکنیکها تغییری حاصل نماید، بایستی قبل از هر گونه اقدام درمانی در مشاورههای متعدد عرضه گردد و پس از پذیرش آگاهانه و رضایت زوج، امکان استفاده از این تکنیکها محقق گردد. به کارگیری این تکنیکها در درمان ناباروری زوج بدون فراهم آمدن مقدمات اولیه ارزیابی سلامت اهدا کننده و دریافت کننده و عدم آگاهسازی دقیق زوج نابارور از ابعاد متنوع فقهی، حقوقی، روانی، اجتماعی و اخلاقی، میتواند زمینهساز آسیبهای اجتماعی جبران ناپذیر بعدی برای زوج و فرزند حاصل باشد و مراکز درمان ناباروری بایستی دقت کافی در این زمینه را مبذول نمایند.
کلید واژگان: گامت, اهدای گامت, لقاح خارج رحمی, بارداری جایگزینObjective(s)Along with the emerged IVF technology in 1978, the possibility of fertilizing couples, who could produce gametes but were for one reason or another deprived of having children, was materialized. Assessment of applying ART methods in Iran, in particular from jurisprudential point of view, is among the main prerequisites to make such a therapeutic approach to this technology. Concepts like assisted reproductive techniques, IVF, direct transfer of donated gamete into the uterus and its comparison with formation of embryo from donated gamete after its culture, in the laboratory and the consequent embryo transfer to the uterine cavity are among the fundamental and initial concepts for familiarization of religious schools and jurisprudents with the application of donated gametes in treatment of infertile couples, which together have provided a new view point in Shiite jurisprudence in confronting treatment of infertility. The donors' and the recipients' physical and mental health are among the most important factors in assessing the process of donation which will not only increase the level of confidence in preventing transmission of genetic and non genetic diseases to the embryo but also insures a high level of compatibility in blood born, physical, cultural, social and even religious characteristics. Preparing the socio-cultural basement for application of these techniques for treatment of infertile couples calls for a comprehensive introduction of such issues in the society and also in the scientific community. For an infertile couple to volunteer to use these techniques, they need to be well aware of their different dimensions.
ConclusionAny information that can affect the decision of the couple in applying these techniques must be discussed with them in comprehensive and even repeated consultation sessions and only after well educated and informed consent of the couple, application of these techniques may be allowed. It is the task of the infertility clinics to cover these issues with maximum caution.
Keywords: Gamete, Fetus, Sperm, Gamete Donation, IVF, Third Party Reproduction
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.