به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "مهارت های حرکتی بنیادی" در نشریات گروه "پزشکی"

  • اعظم صفدری، شهاب پروین پور*، مرضیه بلالی، زهرا انتظاری خراسانی
    زمینه و هدف

    امروزه پژوهش ها نشان می دهد، مداخلات اولیه و آموزش در سال های کودکی بر رشد مهارت های پایه تاثیر می گذارد. پژوهش حاضر باهدف بررسی تاثیر دست کاری قیود تکلیف بر یادگیری مهارت های بنیادی جابه جایی کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی انجام شد.

    روش بررسی

    تحقیق حاضر نیمه تجربی بود. جامعه آماری را دختران 5تا7ساله مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی در شهرستان مشهد تشکیل دادند. شرکت کنندگان سی دختر 5تا7ساله داوطلب واجد شرایط مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی بودند که ازطریق پرسش نامه اختلال هماهنگی رشدی (ویلسون و همکاران، 2009) و مجموعه آزمون ارزیابی حرکت کودکان-نسخه دوم (هندرسون و همکاران، 2007) به صورت هدفمند شناسایی و وارد مطالعه شدند. سپس به طور تصادفی در دو گروه پانزده نفری آموزش با دست کاری قیود تکلیف و آموزش بدون دست کاری قیود تکلیف قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسش نامه اختلال هماهنگی رشدی (ویسلون و همکاران، 2009) و مجموعه آزمون ارزیابی حرکت کودکان-نسخه دوم (هندرسون و همکاران، 2007) و آزمون رشد مهارت های حرکتی درشت-ویرایش سوم (اولریخ، 2017) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. آزمودنی ها باتوجه به برنامه گروه به مدت چهار هفته و هر هفته سه جلسه شصت دقیقه ای به اجرای برنامه و مداخلات مدنظر پرداختند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معناداری 0٫05 و ازطریق نرم افزار SSPS نسخه 24 انجام شد.

    یافته ها

    نتایج، تاثیر مداخله تمرینی دست کاری قیود تکلیف را بر متغیر مهارت های جابه جایی (0٫001>p) و خرده مقیاس های دویدن (0٫001>p)، یورتمه رفتن (0٫001>p)، لی لی کردن (0٫001>p) و پرش (0٫001>p) نشان داد؛ به طوری که گروه آموزش با دست کاری قیود از عملکرد بهتری درمقایسه با گروه آموزش بدون دست کاری برخوردار بود. همچنین در خرده مقیاس های سکسکه دویدن و سرخوردن تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

    درنهایت یافته های حاضر نشان دهنده تاثیر روش آموزش همراه با دست کاری قیود بر یادگیری مهارت های حرکتی بنیادی جابه جایی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی بود؛ بنابراین باتوجه به یافته ها و سازوکار اثربخشی آن، از این دست کاری های قیود و تغییرات اعمال شده در تکالیف حرکتی می توان به عنوان روشی سالم برای کاهش مشکلات حرکتی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی استفاده کرد.

    کلید واژگان: مهارت های حرکتی بنیادی, قیود تکلیف, اختلال هماهنگی رشدی, کودکان
    Azam Safdari, Shahab Parvinpour*, Marzieh Balali, Zahra Entezari Khorasani
    Background & Objective

    Basic motor skills are the basis of one's motor experiences. In the past, motor skills were solely taught based on adversity, but today, research shows that early interventions and education in childhood affect the development of basic skills. The natural development of children adheres to a relatively predictable pattern, but sometimes problems develop in the process of motor development of children, leading to disruption of normal developmental flow. One of these disorders is growth coordination disorder. Developmental coordination disorder is used to describe children who, without a particular neurological or medical problem, have coordination problems that adversely affect their motor, academic, and social performance. One of the providers that can play an important role in developing a child's comprehensive development is educational programs and motor interventions. One of the new teaching methods is the ecological task analysis method. In this method, after determining the basic components of the task (resulting from the analysis of the task constraints and the effective environment in the task's difficulty), the researcher manipulates the hardness of their assignment according to the individual's constraints. Accordingly, the main purpose of the present study was to investigate the effect of manipulating task constraints on the learning of basic motor skills of children with developmental coordination disorder.

    Methods

    The present study is quasi–experimental with a pretest–posttest design and a control group. The statistical population included all 5– to 7–year–old girls, referring to Mashhad Developmental Coordination Disorder in Mashhad City, Iran. Participants included 30 qualified volunteers selected by the Developmental Coordination Disorder Questionnaire (Wilson et al., 2009) and the Movement Assessment Battery for Children–2 (MABC–2) (Henderson et al., 2007). They were randomly assigned to two groups of 15 children: training by manipulating task constraints and training without manipulation of task constraints. The inclusion criteria were as follows: having developmental coordination disorder based on the Developmental Coordination Disorder Questionnaire (Wilson et al., 2009) and confirmation of a child and adolescent psychiatrist based on DSM–5 diagnostic indices, providing consent by parents, and having healthy visual and auditory senses. The exclusion criteria were as follows: not taking part in the pretest or posttest and being absent from more than 2 sessions of the training program.
    For data collection, the Developmental Coordination Disorder Questionnaire (DCDQ–7), the Movement Assessment Battery for Children–2 (MABC–2), and the Test of Gross Motor Development (TGMD–3) were used in the pretest and posttest stages. The method of analyzing the task and designing the exercise program was used to manipulate the complexity of the task. The essential components of the task were first identified based on the toughness of the task. Then, the task was matched to the individual's constraints for children with developmental coordination disorder. The trainer manipulates each component and changes the task from easy to complex. To apply these skills in the design of games and exercises, we tried to use a variety of movements to cover all fundamental motor skills. Each game and exercise has three simple, medium, and hard levels created by changing and manipulating the task components and the environment. The subjects performed the intervention program for 4 weeks and three 60–minute sessions each week. The data analysis was performed using the covariance analysis at a significant level of 0.05 through SPSS software 24.

    Results

    Results indicate the effect of training intervention manipulation of task constraints on locomotion skills variable (p<0.001) and subscales of running (p<0.001), galloping (p<0.001), leaping (p<0.001), and jumping (p<0.001). So, the group with manipulated task constraints performed better than the teaching group that did not. Also, there was no significant difference between the two groups in the skipping and the sliding.

    Conclusion

    Finally, the present findings showed the effect of training by manipulating the task constraints in learning the fundamental movement skills of children with developmental coordination disorder. Therefore, paying attention to these findings and their effectiveness mechanism, these manipulations and changes in motor tasks can be used as a healthy way to reduce child motor problems with developmental coordination disorder. According to the present findings, educators and parents are advised to use various exercises and games to manipulate task constraints to grow and develop gross motor skills in children with growth coordination disorder.

    Keywords: Basic Motor Skills, Task Constraints, Developmental Coordination Disorder, Children
  • مریم نجفی شهنا، پریسا حجازی دینان، آرزو احمدپور*
    مقدمه و اهداف

    مشکلات توجه و مهارتهای حرکتی بنیادی در نسبت بالایی از کودکان دارای اختلال بیش فعالی و نقص توجه مشاهده می شود. هدف این تحقیق بررسی تاثیر 4 هفته تمرین مهارت های بنیادی با رویکرد آموزش بازی برای فهمیدن (TGfU) بر مهارت های حرکتی بنیادی و مهارت شناختی در کودکان مبتلا به  اختلال نقص توجه و بیش فعالی (ADHD) بود.

    مواد و روش ها

    روش اجرای تحقیق، نیمه تجربی و از نوع کاربردی بود که با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. 18دانش آموز 7 تا10سال (8.05±1.10) به عنوان نمونه انتخاب شدند. در مرحله پیش آزمون شرکت کنندگان آزمون رشد حرکتی درشت اولریخ نسخه سوم (TGMD-3) و آزمون شبکه های توجه (ANT) را انجام دادند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. فرآیند تمرین شامل 4 هفته (هر هفته 2 جلسه 60 دقیقه ای) تمرین حرکات بنیادی با رویکرد بازی برای فهمیدن (TGfU) برگزار شد. پس از پایان مراحل مداخله، پس آزمون گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون آنوا با اندازه گیری های مکرر و همچنین آزمون t مستقل تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین دو گروه مداخله و کنترل در مهارت های حرکتی (p=0.001) که شامل مهارتهای جابجایی (p<0.001) و توپی (p=0.019) بود و همچنین مهارت شناختی (p<0.001) تفاوت معناداری وجود دارد.

    نتیجه گیری

    به طورکلی می توان گفت که تمرین 4 هفته مهارت های بنیادی با رویکرد آموزش بازی برای فهمیدن می تواند موجب بهبود رشد حرکتی و شناختی کودکان بیش فعال گردد.

    کلید واژگان: کودکان دارای اختلال نقص توجه, بیش فعالی, مهارت های حرکتی بنیادی, مهارت شناختی, آموزش بازی
    Maryam Najafi Shahna, Parisa Hejazi Dinan, Arezo Ahmadpour *
    Background and Aims

    Fundamental motor skills and attentional difficulties are observed in a large proportion of children with Attention Deficit and Hyperactivity Disorder (ADHD). The aim of this study was to investigate the effect of a 4-week training fundamental movement with the approach of Teaching Games for Understanding (TGfU) on motor and cognitive skills in children with ADHD.

    Materials and Methods

    The method of the study was semi-experimental, which was done by pretest-posttest design with a control group. 18 students between the ages of 7 and 10 (8.05±1.10) were selected as the sample. In the pre-test stage, participants performed the third edition of Test of Gross Motor Development (TGMD-3) and Attention Networks Test (ANT). Participants were randomly assigned to experimental and control groups. The training process consisted of 4 weeks (2 sessions of 60 minutes per week). After the intervention process, a post-test was taken. Data were analyzed using ANOVA with repeated measurements and independent t-test.

    Results

    The results of data analysis showed that there was a significant difference between the experimental and control groups in motor skills (p=0.001) including locomotor (p<0.001) and hub skills (p=0.019) as well as cognitive skills (p<0.001).

    Conclusion

    In general, it can be said that a 4-week training of fundamental skills with the Teaching Games for Understanding approach can improve motor and cognitive development in ADHD children.

    Keywords: ADHD, Cognitive Skills, Fundamental Motor Skills, Tgfu
  • عباس بهرام، هانیه علیزاده*، فرهاد قدیری، مهدی قیطاسی
    مقدمه و اهداف

     باتوجه به مشکلات حرکتی و شناختی که به دنبال اختلال هماهنگی رشدی برای این افراد به وجود می آید کشف روش های جدید برای مقابله و کاهش اثرات منفی این اختلال از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ بنابراین این مسئله بسیار مهم است که این افراد به موقع و به طور موثر در معرض مداخلات درمانی و پیشگیرانه جهت بهبود  مهارت های حرکتی قرار گیرند. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر 8 هفته تمرینات واقعیت مجازی بر تبحر حرکتی افراد با رشد عادی و مبتلابه اختلال هماهنگی رشدی در گروه سنی کودکان و نوجوانان بود.

    مواد و روش ها

     راهبرد تحقیق حاضر نیمه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون-پس آزمون و بین گروهی می باشد. به منظور انجام تحقیق حاضر 40 دانش آموز دختر با میانگین سنی 11/29-14/24 سال در 4 گروه شامل (سالم 12-10)، (سالم 15-13)، (اختلال هماهنگی رشدی 12-10) و (اختلال هماهنگی رشدی 13-15) سال طبقه بندی شدند. افراد مشکوک به اختلال هماهنگی رشدی از طریق تکمیل سیاهه اختلال هماهنگی رشدی (DCD-Q-2) توسط والدین شناسایی و با استفاده از آزمون ارزیابی حرکتی برای کودکان-نسخه دوم، به عنوان نمونه تحقیق گروه DCD انتخاب شدند. سپس همه افراد در مرحله  پیش آزمون در  آزمون ارزیابی حرکتی برای کودکان-نسخه دوم شرکت کردند. در ادامه تمام گروه ها به مدت 8 هفته (24 جلسه) و هر جلسه 20 دقیقه به بازی با کنسول وی نینتند و (4 بازی از 12 بازی) پرداختند، پس از پایان مداخله  تمامی گروه ها در مرحله پس آزمون که مشابه با  پیش آزمون اجرا شد، شرکت کردند. پس از اطمینان یافتن از نرمال بودن توزیع داده ها از طریق آزمون کولموگروف–اسمیرنوف، جهت بررسی فرضیه های تحقیق از آزمون تی زوجی و تحلیل واریانس چند عاملی مرکب و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح  معنی داری P≤0/05 جهت تحلیل داده ها استفاده شد.

    یافته ها

     نتایج آزمون تی زوجی تفاوت معنی داری در  خرده آزمون های تعادل، هدف گیری و دریافت، مهارت دستی و تبحر حرکتی در دو گروه سنی 10-12 و 13-15 سال در افراد دارای اختلال هماهنگی رشدی نشان داد؛ اما تفاوت معنی داری در نمرات پس آزمون گروه سنی 10-12 و 13-15 سال افراد سالم مشاهده نشد. همچنین نتایج آزمون تی مسستقل نشان داد تفاوت معنی داری میان نمرات تبحر حرکتی در پس آزمون افراد سالم و افراد دارای اختلال هماهنگی رشدی وجود دارد و میانگین نمرات گروه افراد سالم بیشتر از افراد دارای اختلال هماهنگی رشدی بود. نتایج آزمون تحلیل واریانس چند عاملی مرکب نیز فقط اثر (گروه سالم و اختلال هماهنگی رشدی) را بر خرده آزمون های ارزیابی حرکتی برای کودکان-نسخه دوم افراد موثر نشان داد و اثر سن و اثر همزمان سن و گروه  معنی داری نبود.

    نتیجه گیری

     نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد تمرینات واقعیت مجازی موجب بهبود معنی داری تبحر حرکتی در افراد دارای اختلال هماهنگی رشدی می شود، اما این مداخلات نتوانسته تاخیر و عقب افتادگی رشدی این کودکان را نسبت به افراد رشد عادی جبران کند که این نتایج ممکن است به مدت زمان مداخلات و همچنین بازه سنی شروع مداخلات مربوط باشد و احتمال دارد اگر مداخلات مناسبی در سنین پایین تر و به مدت طولانی ارائه شود این تفاوت نیز از میان برود.

    کلید واژگان: مهارت های حرکتی بنیادی, تبحر حرکتی, اختلال هماهنگی رشدی حرکتی, واقعیت مجازی
    Abbas Bahram, Hanieh Alizade *, Farhad Ghadiri, Mehdi Gheitasi
    Background and Aims

      Considering the motor and cognitive problems that arise following developmental coordination disorder (DCD), discovering new methods to deal with and reduce the adverse effects of this disorder is of particular importance. These people must promptly and effectively benefit from therapeutic and preventive interventions to improve their motor proficiency. This study aimed to investigate the effect of 8 weeks of exergame training on the motor proficiency of children and adolescents with typical development and those with developmental coordination disorders.

    Methods

     This quasi-experimental research employed a pretest-posttest and between-group approach. To conduct this research, 40 female students with an average age of 11.29-14.24 years were grouped into 4: healthy (10-12 years), healthy (13-15 years), DCD (10-12 years), and DCD (13-15 years). Students with suspected developmental coordination disorder were identified by their parents by completing the developmental coordination disorder questionnaire (DCD-Q-2). They were selected as the research sample of the DCD group using the MABC-2 test. Then, all subjects participated in the MABC-2 test in the pretest stage. Afterward, all groups played with the Nintendo console (4 games out of 12 games) for 8 weeks (24 Sessions), and each session lasted 20 minutes. After the intervention, all groups participated in the posttest phase, similar to the pretest. After confirming the normality of data distribution through the Kolmogorov-Smirnov test, we examined the research hypotheses and analyzed the data using the paired t test, combined multivariate analysis of variance, and Bonferroni post hoc test at a significance level of P≤0.05.

    Results

     The paired t test results showed a significant difference in the subscales of balance, aiming and receiving, manual skill, and motor proficiency between the two age groups of 10-12 and 13-15 years in DCD subjects; however, no significant difference was observed in the posttest scores of 10-12 and 13-15 years old healthy students. Also, the independent t test results showed a significant difference between the scores of motor proficiency in the posttest of healthy and DCD individuals, and the mean scores of the healthy individuals were higher than those of DCD students. The combined multivariate analysis of variance supported only the significant effect of group (healthy and DCD) on MABC-2 subscales, and the impacts of age and age*group were not significant.

    Conclusion

     The results of the present study show that exergame exercises significantly improve motor proficiency in DCD individuals; however, these interventions could not compensate for the developmental delay of these children compared to typically developed children. These results may be related to the duration of the interventions and the age range at the start of the interventions. These differences may disappear if appropriate interventions are presented at a younger age and for a long time.

    Keywords: Fundamental Motor Skills, Motor Proficiency, Developmental Motor Coordination Disorder, Exergame
  • مسلم رخ فرد، ایلناز سجادیان*، امیر قمرانی

    مقدمه و اهداف:

     مهارت های حرکتی پیش نیاز مهمی برای ورود به دبستان هستند که می توانند منجر به عملکرد بهتر دانش آموزان در حوزه یادگیری شوند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر تدوین بسته مداخله حرکتی فرایندمحور و ارزیابی اثربخشی آن بر مهارت های حرکتی بنیادی و آمادگی ورود به دبستان کودکان پیش دبستانی است.

    مواد و روش ها :

    روش پژوهش حاضر در بخش کیفی، مرور نظام مند و در قسمت کمی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری در بخش کیفی متخصصان حوزه مهارت های حرکتی کودک و پژوهش های چاپ شده در مجلات معتبر در محدوده سال های 1389 تا 1399برای مقالات فارسی و 2010 تا 2020 برای مقالات لاتین و در بخش کمی، کودکان پیش دبستانی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1398- 1399 بود. در پژوهش حاضر تعداد 30 نفر از کودکانی که دارای ضعف در مهارت های حرکتی و مهارت های ورود به دبستان بودند با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش بسته مداخله حرکتی فرایندمحور (13 جلسه) را دریافت کردند. پرسش نامه های این پژوهش شامل آزمون های ارزیابی حرکت کودکان (هندرسون، 1922) و آزمون آمادگی تحصیلی (دانشگاه متروپالتین، 1965) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شدند.

    یافته ها :

    نتایج نشان داد مداخله حرکتی فرایندمحور ازنظر متخصصان دارای روایی محتوایی کافی است. همچنین این مداخله بر مهارت های حرکتی بنیادی (P=0001 و η2 =0/62و F=46/45) و آمادگی ورود به دبستان (P=0001 و η2 =0/59 و F=32/94) در کودکان پیش دبستانی تاثیر داشته است.

    نتیجه گیری:

     براساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر، بسته مداخله حرکتی فرایندمحور با بهبود تعادل، سیستم های حسی، مهارت های هماهنگی حرکتی و برنامه ریزی حرکتی، می تواند به عنوان روشی کارآمد در جهت بهبود مهارت های حرکتی بنیادی و آمادگی ورود به دبستان مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: مداخله حرکتی فرایندمحور, مهارت های حرکتی بنیادی, آمادگی ورود به دبستان, کودکان پیش دبستانی
    Moslem Rokhfard, Ilnaz Sajjadian *, Amir Ghamerani
    Background and Aims

    Motor skills are needed for entering elementary school. They can students have better performance in learning. The present study aims to develop a process-based movement intervention program and evaluate it efficacy on the fundamental motor skills and school readiness of pre-school boys.

    Methods

    This is a quasi-experimental study with a pre-test/post-test/follow-up design. The study population consists of all preschool boys in Isfahan, Iran in 2019-2020. Of these, 30 children with poor motor skills and primary school readiness were selected using a purposive sampling method and randomly divided into experimental and control group. The experimental group received the process-based movement intervention program at 13 sessions. The instruments were Movement Assessment Battery for Children and the Metropolitan Readiness Test. The collected data were analyzed using repeated measures ANOVA.

    Results

    The process-based movement intervention had a significant effect on the fundamental motor skills (F=32.94, η2= 0.59, P=0001) and school readiness (F= 46.45, η2= 0.62, P=0001) of pre-school boys.

    Conclusion

    The process-based motor intervention program can improve the fundamental motor skills and primary school readiness of pre-school boys by improving balance, sensory systems, motor coordination, and motor programming.

    Keywords: Process-based movement intervention, fundamental motor skills, School readiness, Pre-school children
  • اعظم صفدری، شهاب پروین پور*، مرضیه بلالی، زهرا انتظاری خراسانی
    زمینه و هدف

    یکی از روش های مهم و تاثیرگذار بر یادگیری مهارت های حرکتی کودکان، آموزش به روش غیرخطی است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر دست کاری قیود تکلیف به روش آموزش غیرخطی بر یادگیری مهارت های بنیادی توپی در کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی انجام شد.

    روش بررسی

    روش پژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه تجربی بود. جامعه آماری را دختران 5تا7ساله مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی شهر مشهد در سال 1401 تشکیل دادند. شرکت کنندگان، سی دختر 5تا7ساله داوطلب واجد شرایط مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی بودند که ازطریق پرسش نامه اختلال هماهنگی رشدی (ویلسون و همکاران، 2009) و مجموعه آزمون ارزیابی حرکت کودکان-ویرایش دوم (هندرسون و همکاران، 2007) به صورت هدفمند شناسایی و وارد مطالعه شدند. سپس به طور تصادفی در دو گروه پانزده نفری آموزش به روش غیرخطی و آموزش به روش خطی (گواه) قرار گرفتند. برای ارزیابی مهارت های توپی در هر دو گروه در مراحل پیش آزمون و پس آزمون، از آزمون رشد مهارت های حرکتی درشت-ویرایش سوم (اولریخ، 2017) استفاده شد. آزمودنی ها باتوجه به برنامه گروه مدنظر، به مدت چهار هفته و هر هفته سه جلسه شصت دقیقه ای به اجرای برنامه و مداخلات مدنظر پرداختند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معناداری 0٫05 و ازطریق نرم افزار SPSS نسخه 24 انجام گرفت.

    یافته ها

    نتایج نشان دهنده تاثیر مداخله تمرینی دست کاری قیود تکلیف به روش آموزش غیرخطی بر بهبود متغیر مهارت های توپی (0٫001>p) و خرده آزمون های ضربه دودستی به توپ (0٫001>p)، دریبل یک دست (0٫001>p)، گرفتن دودستی (0٫001>p)، ضربه با پا به توپ (0٫001>p) و پرتاب از پایین (0٫001>p) بود؛ اما در خرده آزمون های پرتاب از بالای شانه (0٫180=p) و ضربه فورهند (0٫241=p) تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

    براساس یافته های پژوهش، دست کاری قیود تکلیف به روش آموزش غیرخطی بر یادگیری مهارت های حرکتی بنیادی توپی کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشد تاثیر دارد.

    کلید واژگان: مهارت های حرکتی بنیادی, مهارت های توپی, آموزش غیرخطی, قیود تکلیف, اختلال هماهنگی رشد, دوره کودکی
    Azam Safdari, Shahab Parvinpour *, Marzie Balali, Zahra Entezari Khorasani
    Background & Objectives

    The natural development of children follows a predictable pattern. However, there are situations in which problems arise in this process, and the child does not go through the stages of normal growth. Developmental coordination disorder is one of the most important disorders that a significant percentage of children face. Developmental coordination disorder is used to explain problems in the development of motor skills. Many methods and factors can affect and improve the overall development of children with developmental coordination disorder, especially motor development. Today, nonlinear teaching methods have improved children's learning speed by creating variety, manipulation, and noticeable changes in the way of presenting exercises and games. So, the present study aimed to investigate the effect of manipulating task constraints by nonlinear training methods on learning basic ball skills in children with developmental coordination disorder.

    Methods

    The method of current research was quasi–experimental. The statistical population included 5–to7–year–old girls with growth coordination disorder in Mashhad City, Iran, in 2022. The participants were 30 girls aged 5 to 7 years who were eligible volunteers with developmental coordination disorder, who were purposefully identified through Developmental Coordination Disorder Questionnaire (DCDQ–7) (Wilson et al., 2009) and Movement Assessment Battery for Children–2 (MABC–2) (Henderson et al., 2007) included in the study and randomly divided into two groups of 15 people including; 1) nonlinear training and 2) Linear training (control). To evaluate ball skills in both groups in the pretest and posttest, we used the Test of Gross Motor Development (TGMD–3) (Ulrich, 2017). The ecological task analysis method was used to manipulate the task constraints and design the training program using the nonlinear training method. In this method, the researcher first determines the main components of the task and the effect on the task's difficulty level; by manipulating and applying noticeable changes, the task's difficulty level was adjusted according to the individual characteristics of children with developmental coordination disorder. Thus, the presented exercises were designed from easy to advanced level so that the training interventions cover all the desired movement skills. According to the group program, the subjects implemented the desired program and interventions for 4 weeks and three sessions of 60 minutes each week. Descriptive statistics, including frequency, mean, and standard deviation and inferential statistics including covariance analysis were used to analyze the data. SPSS version 24 software was used for data analysis. The significance level of the tests was 0.05.

    Results

    The results show the effect of the training intervention of manipulation of task constraints by nonlinear training method on the variable of ball skills (p<0.001) and the subtests of two–handed hitting the ball (p<0.001), one–handed dribbling (p < 0.001), two–handed catching (p<0.001), kicking the ball (p<0.001), and throwing from below (p<0.001). However, no significant difference was observed between the two groups in the sub–tests of throwing over the shoulder (p=0.180) and forehand (p=0.241).

    Conclusion

    Based on the research findings, manipulation of task constraints by nonlinear training method affects learning the basic motor skills of children with developmental coordination disorder. By using this educational approach, instructors can challenge the learner to work harder towards new coordinated patterns and help learners use internal unconscious processes to create the ability to produce functional patterns in people.

    Keywords: Fundamental motor skills, Ball skills, Nonlinear learning, Task constraints, Developmental coordination disorder, Childhood period
  • عقیل المالکی، مهدی سهرابی*، حمید رضا طاهری، سید رضا عطارزاده حسینی
    زمینه و هدف

    روان سنجی ابزار تبحر حرکتی در جوامع و فرهنگ های مختلف نتایج متفاوتی داشته است؛ ازاین رو هدف مطالعه حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی آزمون برونینکس-اوزرتسکی در پسران 5 تا 7 سال عراقی بود.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر از نوع توسعه ابزار و طرح تحقیق از نوع مقطعی بود. جامعه آماری پژوهش را کودکان پسر عراقی در دامنه سنی 5تا7 سال تشکیل دادند. تعداد نمونه چهارصد نفر بود که انتخاب آن ها به روش نمونه گیری خوشه ای از بین کودکان 5تا7ساله عراقی، صورت گرفت و با آزمون تبحر حرکتی برونینکس-اوزرتسکی (1950) ارزیابی شدند. برای تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب آلفای کرونباخ، ضریب همبستگی درون طبقه ای، آزمون-آزمون مجدد و روش تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. برای تحلیل داده ها، نرم افزارهای آماری SPSS نسخه 20 و LISREL به کار رفت. برای محاسبات آماری سطح معناداری 0٫05=α در نظر گرفته شد.

    یافته ها:

    تایج مشخص کرد، برای خرده آزمون های مهارت های درشت، مهارت های ظریف، هماهنگی اندام فوقانی و کل آزمون، ضرایب پایایی همسانی درونی به ترتیب 0٫80، 0٫82، 0٫70 و 0٫86، پایایی آزمون-آزمون مجدد با ضرایب 0٫86، 0٫82، 0٫88 و 0٫83، پایایی بین ارزیاب با ضرایب 0٫82، 0٫86، 0٫84 و 0٫85و پایایی درون ارزیاب با ضرایب 0٫90، 0٫85، 0٫89 و 0٫88 بود. شاخص های نکویی برازش با مقادیر 2٫84=χ2</sup>/df و 0٫074=RMSEA و 0٫023=RMR و 0٫91=GFI و 0٫90=AGFI محاسبه شد. همچنین یافته های حاصل از تحلیل عاملی تاییدی نشان داد، آزمون تبحر حرکتی برونینکس-اوزرتسکی در جامعه پسران 5تا7ساله عراقی از روایی سازه مطلوب برخوردار بود.

    نتیجه گیری

    براساس یافته های این پژوهش می توان از آزمون برونینکس-اوزرتسکی با اطمینان برای ارزیابی تبحر حرکتی در جامعه کودکان پسر عراقی 5تا7 ساله استفاده کرد و برای استفاده در جامعه دختران و دامنه سنی دیگر، نیاز است در آینده مطالعات تکمیلی طراحی و اجرا شود.

    کلید واژگان: روان سنجی, مهارت های حرکتی بنیادی, شایستگی حرکتی, پایایی, روایی, کودکان عراقی
    Aqeel Almaleki, Mahdi Sohrabi*, HamidReza Taheri, Seyyed Reza Attarzadeh Hosseyni
    Background & Objectives

    Assessment of motor skills paves the way for detecting functional disorders and defects in the body structures and the child's interactions with their surroundings. While analyzing it and its factors affecting the importance of motor skills, experts have developed many tests and techniques to detect motor abnormalities. Most motor growth tests can convert qualitative characteristics of movement into quantitative ones; therefore, they provide objective criteria for investigating and detecting delay and slowness in motor development. One of the best tools for identifying developmental motor delays and motor problems in children is the Bruininks–Oseretsky motor skills tool. Psychometrics of motor skills have had different results in different societies and cultures. Hence, the present study aimed to investigate the psychometric properties of the Bruininks–Oseretsky test in Iraqi boys aged 5 to 7 years.

    Methods:

    The present cross–sectional study was a tool development and the research design. The study's statistical population included Iraqi boys in the age range of 5 to 7 years. The sample included 400 Iraqi boys selected by cluster sampling among those eligible for the study from different parts of Iraq. Children with neurological and musculoskeletal injuries were excluded from the study. The Bruininks–Oseretsky Test of Motor Proficiency (1950) was used in this study. This set of reference norm tests assesses the motor performance of children aged 4.5 to 14.6 years. This test consists of 8 subscales and 46 items that evaluate motor proficiency or movement disorders in gross and fine motor skills. Four subscales measure gross motor skills, three measure fine motor skills, and one measures both motor skills. Motor proficiency test subscales include running speed and agility, balance, coordination of friendship, strength, upper limb coordination, response speed, visual–motor control, and upper limb speed and agility. The Cronbach alpha, intra–class correlation coefficient, test–retest, and confirmatory factor analysis were used to analyze the data. SPSS statistical software version 20 and LISREL were used to analyze the data. A significance level of α = 0.05 was considered significant for statistical calculations.

    Results

    The results showed that the Bruininks–Oseretsky test and its subscales have the necessary internal reliability and consistency in the community of Iraqi boys aged 5 to 7 years. The reliability coefficients of 0.80, 0.82, 0.70, and 0.86 were calculated for the subscales of motor proficiency of gross skills, fine skills, upper limb coordination, and the whole test. This test has the necessary time reliability (p<0.001). The test–retest reliability coefficients were calculated to be 0.86, 0.82, 0.88, and 0.83, respectively, for motor proficiency in gross skills, fine skills, upper limb coordination, and the whole test. The reliability (between the evaluator and the evaluator) of this test was also at a desirable level (p<0.001). So that the intra–rater reliability with coefficients of 0.82, 0.86, 0.84, and 0.85 and the inter–rater reliability with coefficients of 0.90, 0.85, 0.89, and 0.88 for the subscales of gross skills, fine skills, coordination of upper limb, and the whole test were calculated. In this study, the content validity of this test was also confirmed so that this index was calculated in the range of 0.8 to 1 for the subscales of gross skills, fine skills, and the whole test. Fit goodness indices were calculated as χ2</sup>/df=2.84, RMSEA=0.074, RMR=0.023, GFI=0.91, and AGFI=0.90. The study results showed that the Bruininks–Oseretsky Test and the subscales of gross skills, fine skills, and the whole test in the community of Iraqi boys aged 5 to 7 years have appropriate and acceptable validity and reliability.

    Conclusion

    Based on the findings of this study, the Bruininks–Oseretsky Test can be used with confidence to assess motor proficiency in the community, and for use in girls and other age groups, it is necessary to design and implement additional studies in the future.

    Keywords: Psychometrics, Basic motor skills, Motor competence, Reliability, Validity, Iraqi children
  • سید کاوس صالحی*، مجید کاشف

    مقدمه:

     پژوهش حاضر با هدف بررسی تطبیقی مهارت های حرکتی بنیادی (Fundamental motor skills یا FMS) کودکان در ایران و کشورهای منتخب جهان انجام شد.

    مواد و روش ها

    جهت انجام یک مقایسه بین فرهنگی در خصوص رشد حرکتی کودکان جهان، از بین مطالعات جستجو شده در پایگاه های مختلف، چهار تحقیق از کشورهای ایران، آمریکا، پرتغال و چین که در آن ها از نسخه دوم آزمون رشد حرکتی درشت (Test of Gross Motor Development-2 یا TGMD-2) استفاده شده بود، به عنوان نمونه نهایی انتخاب گردید. پس از اطمینان از معیارهای ورود و انتخاب پژوهش های مورد نظر، میانگین درصد کودکانی که در هر منطقه (کشور/ ایالت/ جزیره) در FMS به حالت تسلط رسیده بودند، استخراج شد و مورد مقایسه و تحلیل قرار گرفت. از آمار توصیفی و آزمون 2c، آماره Cramer's V و همچنین، نسبت برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردید.

    یافته ها

    بین دستورالعمل های برنامه تربیت بدنی هر کشور و تعداد کودکان مسلط بر FMS در آن کشور ارتباط وجود دارد. تعداد کودکانی که در سطوح بالاتر تسلط بر FMS مرتبط با دستورالعمل های برنامه درسی تربیت بدنی بودند و متوسط سطح تسلط آن ها در آمریکا به طور معنی داری بیشتر از چین (009/0 = P)، پرتغال (005/0 = P) و ایران (001/0 = P) بود. با این حال، ارتباطی بین محبوب ترین ورزش در هر کشور و تسلط بر مهارت های بنیادی مرتبط با آن ورزش در مطالعات مورد بررسی مشاهده نشد (645/1 > Z).

    نتیجه‎ گیری: 

    صرف وجود یک فعالیت محبوب در یک کشور، زمینه تسلط بر مهارت های بنیادی مرتبط با آن را فراهم نمی کند، بلکه لزوم اضافه کردن مولفه راهنمایی و دستورالعمل مناسب در کنار فرصت ها و مشوق ها برای رشد FMS و تسلط بر آن ها را نشان می دهد.

    کلید واژگان: مهارت های حرکتی بنیادی, آزمون رشد حرکتی درشت, کودکان, رشد حرکتی
    Sayed Kavos Salehi *, Majid Kashef
    Introduction

    This study was performed to compare the fundamental motor skills of children in Iran and selected countries.

    Materials and Methods

    In order to make a cross-cultural comparison regarding the motor development of children in the world, four studies from Iran, United States of America (USA), Portugal, and China were included, in which the test of gross motor development-second edition (TGMD-2) was used. After confirming the inclusion criteria and selecting the final studies, the average percentage of children in each region (country/state/island) who had mastered in fundamental motor skills was extracted, compared, and analyzed. Descriptive statistics, chi-square test, Cramer's V statistics, and ratio were used to analyze the data.

    Results

    There was a relationship between the physical education curriculum guidelines in each country and the number of children who were master in fundamental motor skills in that country. American children’s average level of mastery was more than Chinese (P = 0.009), Portuguese (P = 0.005), and Iranian (P = 0.001) children. Besides, no relationship was found between the most popular sport in each country and mastery of fundamental motor skills related to that sport in the studies (Z < 1.645).

    Conclusion

    Apparently, the mere existence of a popular sport in a country does not provide the basis for mastering the skills related to that sport; rather, present findings emphasized the need to appropriate, curriculum-based guidance and instructional components along with opportunities and incentives to develop and master basic motor skills.

    Keywords: Fundamental motor skills, Test of Gross Motor Development-2, Children, Motor development
  • Sarvenaz Anousheh, Farhad Ghadiri*, Shahab ParvinPour, Rasoul Yaali
    Background & Objectives

    Developmental Coordination Disorder (DCD) is an atypical motor development with an undiscovered etiology, which has recently attracted extensive attention. A significant challenge regarding motor development in children with DCD is identifying the constraints that affect the optimization of interventions, i.e., designed for motor development. The present study attempted to compare the effects of group and individual games on the development of fundamental movement skills in children with DCD.

    Methods

    This was a quasi–experimental research with a pretest–posttest and a control group design. The statistical population of the present study included all females aged 9–10 years with DCD in Tehran City, Iran, in 2018. The DCD was diagnosed using the second edition of the movement assessment battery (2001) for children followed by a psychiatrist’s approval. A total of 20 students with DCD were selected through convenience sampling method and were randomly divided into two groups, as follows: group games and individual games (10 children per group). The study groups performed the selected exercises during eighteen 60–minute sessions. The games played by the two groups were the same, and the only difference concerned the organization of the games. To design the games, several activities and games were extracted through exploring relevant literature (Peens et al., 2006). The selected activities and games were then included in the process of 18 daily lesson plans and were approved by 10 physical education professors. Prior to conducting the research, these games were tested on 12 children with DCD that were excluded from the research sample. Moreover, the games were completely consistent with the research objectives in terms of severity, duration, and time. The study subjects were evaluated before and after conducting the exercises by the Test of Gross Motor Development–Second Edition (TGMD–2). This test was presented by Ulrich (2000) for the qualitative assessment of gross motor skills. The TGMD–2 measures the locomotion and manipulation skills in subtests. The total score obtained in both subtests is considered as the value for fundamental movement skills. The validity and reliability of this tool have been approved by Soltanian et al., (2013) in Iran. Based on this study, the coefficient of internal consistency and reliability for locomotion and manipulation score, as well as the total score were reported as 78%, 74%, and 80%, respectively. Data analysis was performed in SPSS using repeated–measures Analysis of Variance (ANOVA) at a significance level of 0.05.

    Results

    The obtained data were normalized using Shapiro–Wilk test; then, the scores of the pretest and posttest was compared between the study groups. Due to the heterogeneity of the data between the two groups, using the analysis of covariance was impossible. Therefore, to investigate the effect of the exercises, a 2 (groups) × 2 (pretest and posttest phases) repeated–measures ANOVA was performed through which the time factor was repeatedly measured. The collected findings revealed that group and individual game approaches had a significant effect on motor development in the studied children (p<0.001). The superior effect of group games in comparison with individual games (p=0.012) was confirmed considering the higher level of progress made by the group games research group (mean±SD: from 66.90±8.14 to 73.20±3.32), compared to the individual games study group (mean±SD: from 64.80±6.56 to 66.10±5.42).

    Conclusion

    Considering the advantages of group games and the results of this research study, motor development interventions in children with DCD could lead to more favorable outcomes in the development of fundamental movement skills; this goal is achieved if using group methods. Such practice proved effectiveness in preparing an individual for social life and teamwork that is encountered in everyday life. Social relationships could also be improved through these types of games.

    Keywords: Group games, Individual games, Fundamental movement skills, Developmental coordination disorde
  • امیر شمس *، روشنک وامقی
    زمینه و هدف
    هدف تحقیق حاضر بررسی ارتباط سن، جنسیت و شاخص توده بدنی با تبحر مهارت های حرکتی بنیادی کودکان 7-10 سال بود.
    مواد و روش ها
    تعداد 600 کودک 7-10 سال از شهر تهران انتخاب شدند. شاخص توده بدنی از تقسیم وزن بر مجذور قد و مهارت های حرکتی بنیادی کودکان با استفاده از مقیاس ارزیابی درونی حرکات درشت دانشگاه ایالتی اوهایو (OSU-SIGMA) ارزیابی شدند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد متغیرهای سن و جنس ارتباط معنی داری با مهارت های راه رفتن و دویدن داشتند، اما شاخص توده بدنی تاثیر معنی داری بر آنها نداشت (0/05> P). همچنین متغیرهای سن، جنسیت و شاخص توده بدنی ارتباط معنی داری با مهارت های بنیادی پریدن، سکسکه دویدن، لی لی رفتن و صعود از نردبان داشتند (0/05> P). متغیرهای سن و شاخص توده بدنی ارتباط معنی داری با مهارت بالا رفتن از پله داشتند، اما جنسیت ارتباط معنی داری با این مهارت نداشت. نتایج نشان داد متغیرهای سن و جنسیت ارتباط معنی داری با مهارت های دریافت کردن و پرتاب کردن دارند؛ اما شاخص توده بدنی ارتباط معنی داری با این مهارت ها نداشت. در نهایت نتایج نشان داد متغیرهای سن، جنس و شاخص توده بدنی ارتباط معنی داری با مهارت های ضربه زدن با دست و ضربه زدن با پا داشتند و پسران در تمام مهارت های حرکتی بنیادی (به جز لی لی رفتن و سکسکه دویدن) عملکرد بهتری نسبت به دختران داشتند.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج تحقیق، لزوم انجام فعالیت ها و بازی ها در دوره دبستان لازم به نظر می رسد. اگر این برنامه ها با دقت اجرا شوند، می توانند منجر به افزایش تبحر کودکان در مهارت های حرکتی بنیادی شوند. درنتیجه افزایش فعالیت بدنی منجر به کاهش شیوع چاقی و اضافه وزن در آنها می شود.
    کلید واژگان: مهارت های حرکتی بنیادی, چاقی, کودکان
    Amir Shams *, Roshanak Vameghi
    Background And Objective
    This study aimed to examine the relationship between age, gender and body mass index with performance of fundamental motor skills among children aged 7-10 years.
    Methods
    A total of 600 children aged 7-10 years from Tehran participated in this research. Body mass index was directly measured from height (m)2/weight(kg) for each child. Fundamental motor skills were assessed by using the OSU-SIGMA scale.
    Results
    The results showed that age and gender variables had a significant relationship on walking and running skills, but BMI was not significant (P>0.05). Also age, gender and body mass index variables had a significant relationship on jumping, skipping, hopping and ladder climbing (P
    Conclusion
    Based on presented results, the need for educational programs in the field of play and physical activities seems necessary in elementary schools. If these programs are carefully implemented, could lead to increase expertise in fundamental motor skills. Thus, increased play and physical activity, leading to reduce the prevalence of obesity and overweight in children.
    Keywords: Fundamental Motor Skills, Obesity, Children
  • محمود شیخ*، انسیه فنایی، ناصر نقدی، رخساره بادامی
    هدف
    اضافه وزن و چاقی زندگی کودکان را به مخاطره می اندازد و بسیاری از فرصت ها را از آن ها می گیرد. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه انجام مهارت های حرکتی بنیادی کودکان لاغر، وزن طبیعی و اضافه وزن و چاق و همچنین مقایسه ادراک والدین و کودکان از شایستگی حرکتی در اجرای مهارت های حرکتی در این سه گروه بود.
    روش بررسی
    روش پژوهش توصیفی از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش 460 دانش آموز 10 ساله شهر اصفهان بوده که از این میان 34نفر در گروه لاغر، 42 نفر وزن طبیعی و 20 نفر اضافه وزن و چاق، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ایانتخاب شدند. برای ارزیابی مهارت های حرکتی از آزمون الریخ -2 و از نسخه والدین و کودکان ادراک شایستگی هارتر به منظور مقایسه ادراک شایستگی توسط والدین و کودکان از اجرای حرکات، استفاده شد. برای تحلیل داده ها نیز آزمون آنالیز واریانس به کار رفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که کودکان دارای اضافه وزن و چاقی در انجام مهارت های حرکتی کمتر از کودکان لاغر و وزن طبیعی بودند (0٫01>p)؛ اما تفاوتی در ادراک والدین و کودکان از شایستگی اجرای مهارت های حرکتی مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    مهارت های حرکتی کودکان دارای اضافه وزن و چاقی کمتر از کودکان لاغر و وزن طبیعی بود؛ اما والدین آن ها و خود کودکان تفاوتی در اجرای مهارت های حرکتی خود با دیگر کودکان ادراک نکردند. بر این اساس، به نظر می رسد یکی از راه های کنترل وزن، دادن درک صحیح به والدین و کودکان دارای اضافه وزن و چاقی درباره وضعیت وزنی و شایستگی آن ها در اجرای مهارت های حرکتی باشد.
    کلید واژگان: شاخص توده بدن, مهارت های حرکتی بنیادی, ادراک شایستگی حرکتی
    Mahmoud Sheikh*, Ensieh Fanaei, Naser Naghdi, Rokhsare Badami
    Background & Objective
    Childhood obesity is one of the epidemic problems in the whole world, affecting many aspects of children’s lives. According to evidence, high body mass index (BMI) is associated with the prevalence of cardiovascular diseases, type 2 diabetes, hypertension, and poor physical condition. One of the important factors causing a change in lifestyle to control weight, is the awareness of the weakening effects of overweight and obesity. The aim of this study was to compare “perceived competence” and “competency in performing motor skills” between three groups: normal-weight children, extremely slim children, and overweight and obese children.
    Methods
    The research method was descriptive and of a causal-comparative type. The statistical population of this study was 460 10-year-old students residing in Isfahan City. We used a cluster sampling method to select this sample from among the students of two girls' schools and two boys’ schools located in District 3 of Isfahan City. There were respectively 200 and 230 10-year-old girls and boys in these schools, out of which we assigned 34 to the extremely slim group, 42 to the normal group, and 20 to the overweight and obese group. After completing the administrative procedure and getting necessary coordination done with the Isfahan Province Directorate-General for Education, and after the children’s parents completed the consent form and the children consented to their participation in this research, we were allowed to start our activities in these schools. First, we measured each participant’s height without shoes using a Seca stadiometer with a precision of 0.1 cm, and their weight with minimal clothes using a digital scale with a sensitivity of 0.1 kg. Based on the body mass index (BMI; the body weight in kilograms divided by the square of the body height in meters) and using international standard reference tables (IOTF), we classified the children into three categories: extremely slim, normal-weight, and overweight and obese children. According to the results, 20 subjects fell in the overweight and obese category, 42 in the normal-weight category, and 34 in the extremely slim category. We selected all 20 children who had fallen in the overweight and obese category. Fundamental motor skills were measured using The Test of Gross Motor Development (TGMD-2; Ulrich, 2000). This instrument contains twelve fundamental motor skills, which are categorized into two groups: Locomotor skills and object control skills. The locomotor skills group is aimed at evaluating gross motor skills that require coordination between body movements and the child’s movement. The object control skills group measures children’s general ability in manipulation skills. The running, trotting, hopscotch, leaping, precision jump, and sliding tests evaluate locomotor skills. Object control skills include the batting, dribbling, catching, kicking, overhead throw, and an underarm roll of a ball. We calculated the internal consistency reliability coefficients to be 0.78, 0.74 and 0. 80 on average for the movement score, the object control score, and the total score, respectively. We used Ulrich's test, and calculated the test-retest reliability coefficient to be ranging from 0.65 to 0.81, and the internal reliability of the scoreboard to be above 0. 95. We used Harter's scale (1985) to measure the children's competence perceived by children and parents. And we calculated the Cronbach's alpha coefficient to be 595% for self-perceived education, 557% for self-perceived behavior, and 692% for overall self-perception.
    Results
    The data showed that the fundamental motor skills of overweight and obese children, in the movement section and in total, were below those of extremely slim and normal-weight children, (p<0.01) but they were not different in the manipulation section. No significant differences were observed in the perception of children and parents about children’s competency in performing motor skills either.
    Conclusion
    Although the motor skills of overweight and obese children were below those of extremely slim and normal-weight children, their parents and the children themselves did not perceive any differences between themselves and the other children in performing motor skills, and they did not, in fact, have a correct perception of motor competence. Accordingly, one of the ways to control weight is perhaps to give a correct perception of weight status and competency in performing motor skills, to parents and overweight and obese children.
    Keywords: Body Mass Index (BMI), Fundamental Motor Skills, Perception Motor Competence
نمایش نتایج بیشتر...
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال