جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "میوه" در نشریات گروه "پزشکی"
-
سابقه و هدف
بیماری های قلبی-عروقی شایع ترین علت مرگ ومیر را تشکیل می دهند. بهبود کیفیت رژیم غذایی، مانند افزایش مصرف غلات کامل، سبزی ها و میوه ها تاثیر مفیدی بر عوارض قلبی-عروقی دارد. قرآن کتاب آسمانی است که در آن 11 مورد لفظ میوه و مشتقات آن وجود دارد که نشان دهنده ی ارزش میوه ها از نظر قرآن است. به طورکلی، قرآن بر 5 میوه ازجمله زیتون، انجیر، خرما، انار و انگور تاکید جدی داشته و آن ها را در آیات مختلف تکرار کرده است.
مواد و روش هادر این مطالعه مروری، آیه های شریف قرآنی، کتاب های تفسیر قرآنی و همچنین پایگاه های اطلاعاتی علمی معتبر با نام های Web of Science، PubMed، Scopus، Iranmedex، Magiran، SID و Google Scholar از سال های 2000 تا 2021 بررسی شدند. با کلیدواژه های قرآن، زیتون، انگور، خرما، انجیر، انار، و بیماری های قلبی-عروقی، مقالات مرتبط بررسی شدند.
یافته هانتایج نشان داده که میوه های قرآنی مانند زیتون، انجیر، خرما، انگور و انار به علت نقش آنتی اکسیدانی قوی که باعث کاهش استرس اکسیداتیو می شود و همچنین داشتن موادی چون کاروتنوییدها، آنتوسیانین ها، فنولیک ها، به عنوان مواد غذایی مهم در رژیم غذایی انسان و همچنین در سلامت انسان نقش عمده ای دارند. نتایج مطالعات، نقش های ضدالتهابی و آنتی اکسیدانی این میوه ها را نشان داده اند و ثابت شده که این میوه ها دارای پتانسیل بالایی برای جلوگیری از بیماری های قلبی-عروقی است. همچنین باعث کاهش عوارض بیماری های قلبی-عروقی و بهبود این بیماران می شوند.
نتیجه گیرینتایج مطالعات نشان دادند که استفاده از میوه های ذکر شده در قرآن، خطر وقایع مرتبط با قلب و عروق را کاهش می دهد و باعث بهبودی در بیماران قلبی-عروقی و کاهش مرگ ومیر ناشی از بیماری های قلبی-عروقی می شوند.
کلید واژگان: قرآن کریم, میوه, بیماری های قلبی عروقیBackground and aimCardiovascular disease is the most common cause of death. Improving the quality of the diet, such as increasing the consumption of whole grains, vegetables, and fruits, has a beneficial effect on cardiovascular complications. The Qur'an is a heavenly book in which there are 11 words about fruits and their derivatives, which indicates the value of fruits from the Quran's point of view. In general, the holy book of Qur'an has highlighted 5 fruits including olives, figs, dates, pomegranates and grapes and has repeated them in various verses.
Materials and methodsIn this review study, noble verses of Qur'an, books on interpretation of Quran and reliable scientific databases such as Web of Science, PubMed, Scopus, IranMedex, Magiran, SID and Google Scholar were reviewed from 2000 to 2021. Related articles were reviewed using the keywords of Quran, olives, grapes, dates, figs, pomegranates, and cardiovascular disease.
FindingsThe results suggest that the fruits mentioned in the Qur'an such as olives, figs, dates, grapes, and pomegranates, play a major role in human nutrition and health due to their strong antioxidant effects, which reduce oxidative stress, and substances such as carotenoids, anthocyanins, and phenolics. The results of the studies have shown the anti-inflammatory and antioxidant role of these fruits. It has been proven that these fruits have a high potential to prevent cardiovascular diseases, reduce the complications of cardiovascular diseases and improve the health of these patients.
ConclusionThe results of the studies have suggested that consumption of the fruits mentioned in the Qur'an reduces the risk of cardiovascular events, causes recovery in cardiovascular patients and reduces mortality due to cardiovascular diseases.
Keywords: Holy Qur'an, Fruits, Cardiovascular diseases -
مقدمه
با توجه به اینکه تغذیه نقش برجسته ای در سلامت سالمندان دارد ، سلامت دهان و کیفیت زندگی وابسته به آن برای تغذیه سالم از اهمیت زیادی برخوردار است . سلامت دهان و مصرف میوه و سبزیجات می تواند با هم مرتبط باشد.این مطالعه با هدف بررسی فراوانی مصرف میوه و سبزیجات و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت دهان درسالمندان شهر امیرکلا انجام شده است.
مواد و روش هااین مطالعه بخشی ازفاز دوم کوهورت سالمندان امیرکلا می باشد که بر روی 750 نفر از سالمندانی که در سالهای 1395تا 1399 بااستفاده از پرسشنامه سلامت دهان تحت معاینات تخصصی دهان ودندان قرار گرفتند، انجام گردید. ارزیابی فراوانی مصرف میوه و سبزیجات با پرسشنامه Semi-Quantitative Food Frequency Questionnaire (SQFFQ) و سنجش کیفیت زندگی مرتبط با سلامت دهان با General Oral Health Assessment Index (GOHAI) وهمچنین اطلاعات مربوط به سن، جنس،سابقه ی بیماری سیستمیک و تعداد دندان ها از پرونده کاملی که برای هربیمار تکمیل گردید، جمع آوری شد. داده ها توسط SPSS 20باتست آماری chi-square و ANOVA و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنی داری P˂0.05 تلقی گردید.
یافته هاافرادی که سیگار نمی کشیدند و سطح تحصیلات بالاتری داشتند کیفیت زندگی مرتبط با سلامت دهان بهتری داشتند (0.022=P، 0.036=P). تفاوت معناداری بین OHRQoL و فراوانی مصرف میوه و سبزیجات دیده نشد، اما رابطه ی معناداری بین فراوانی مصرف سبزی خوردن و OHRQoL دیده شده است (0.005=P).در مردان همبستگی بین تعداد دندان های موجود و مصرف سبزیجات و همچنین همبستگی بین OHRQoL و سبزی خوردن دیده شد. (0.096=r، 0.048=P) در زنان همبستگی بین OHRQoL و کل سبزی مصرفی مشاهده شد (0.129=r، 0.021=P).
نتیجه گیریبر اساس نتایج مطالعه حاضر مشخص شد میزان مصرف میوه و سبزی تاثیری بر بهبود کیفیت زندگی در سالمندان شهرستان امیرکلا ندارد.
کلید واژگان: سبزیجات, میوه, کیفیت زندگی, سلامت دهان, سنIntroductionConsidering that nutrition plays a prominent role in the health of the elderly, oral health and the associated quality of life are very important for a healthy diet. The aim of this study was to investigate the association between the frequency of fruit and vegetable consumption and oral health-related quality of life (OHRQoL) among the elderly in Amirkola.
Materials & MethodsThis study was part of the second phase of the Amirkola elderly cohort study conducted on 750 older people who underwent a special oral and dental examination in 2016-2020 using the Oral Health Questionnaire. The frequency of fruit and vegetable consumption was assessed with the Semi-Quantitative Food Frequency Questionnaire (SQFFQ), OHRQoL was assessed with the General Oral Health Assessment Index (GOHAI), and information on age, sex, history of systemic diseases, and the number of teeth was extracted from the full data set completed by specialists for each patient. Data were analyzed with SPSS 20 using the chi-square statistical test, ANOVA, and Pearson correlation coefficient. A value of p<0.05 was considered significant.
ResultsNon-smokers and people with a higher level of education had a better OHRQoL (P=0.022 and P=0.036, respectively). There was no significant relationship between the frequency of fruit and vegetable consumption and OHRQoL, but a significant relationship was found between the frequency of fresh herb consumption and OHRQoL (p=0.005). In men, there was a significant relationship between the number of teeth and frequency of vegetable consumption as well as between OHRQoL and frequency of fresh herb consumption in men (P=0.048, r=0.096).In women, a significant relationship was observed between the frequency of total vegetable consumption and OHRQoL (p=0.021, r=0.129).
ConclusionAccording to the results of the present study, it was found that the amount of fruit and vegetable consumption has no effect on improving the OHRQoL among the elderly of Amirkola city.
Keywords: Vegetables, Fruit, Quality of Life, Oral Health, Aged -
مجله غدد درون ریز و متابولیسم ایران، سال بیست و دوم شماره 4 (پیاپی 112، مهر و آبان 1399)، صص 295 -304مقدمه
هدف از این مطالعه بررسی برهم کنش تغییرات وزن و دریافت میوه و سبزی با بروز سندرم متابولیک در افراد بزرگسال بود.
مواد و روش هااین مطالعه در قالب مطالعه قند و لیپید تهران بر روی 1915 فرد در طول 8/9 سال پی گیری انجام شد. داده های غذایی با استفاده از پرسش نامه بسامد خوراک روا ارزیابی شد. داده های تن سنجی، بیوشیمیایی و وزن در ابتدای مطالعه و در طول دوره پی گیری اندازه گیری شد. سندرم متابولیک بر اساس معیار پانل درمانی بزرگسالانIII تعیین شد. ارتباط بین دریافت میوه و سبزی با بروز سندرم متابولیک با تعدیل وزن با استفاده از رگرسیون خطرات متناسب کاکس بررسی شد.
یافته هامیانه دریافت میوه 3/5 واحد در روز (دامنه میان چارکی: 5/5-2/0)، میانه دریافت سبزی جات 3/1 واحد در روز (5/9-1/9) و میانه دریافت میوه و سبزی 6/9 (7/8-4/0) واحد در روز بود. دریافت کل میوه و سبزی ارتباط معکوس معنی داری با بروز سندرم متابولیک پس از تعدیل متغیرهای مخدوش کننده داشت (نسبت خطر: 0/73، فاصله اطمینان 95 درصد: 0/87-0/66). هیچ ارتباطی بین دریافت میوه و دریافت سبزی با سندرم متابولیک مشاهده نشد. در افراد با تغییرات وزن کمتر از 7 درصد، دریافت میوه، دریافت سبزی، دریافت مجموع میوه و سبزی سبب کاهش خطر سندرم متابولیک شد. این ارتباط در افراد با وزن بیش از 7 درصد در طول پی گیری مشاهده نشد.
نتیجه گیریتغییرات وزن ارتباط بین دریافت میوه و سبزی و خطر سندرم متابولیک را تعدیل می کند.
کلید واژگان: سبزی, میوه, سندرم متابولیک, تغییرات وزنIntroductionThis study aimed to investigate the interactions of weight change and fruit and vegetable intake with the incidence of metabolic syndrome (MetS) among adults.
Materials and MethodsThis study was conducted within the framework of the Tehran Lipid and Glucose Study (TLGS) among 1915 adults during 8.9 years of follow-up. Dietary data were assessed using the food frequency questionnaire. Anthropometric, biochemical, and body weight data were measured at baseline and during the follow-up. MetS was defined according to the adult treatment panel III. The association between fruit and vegetable intake and MetS by adjusting weight was assessed using Cox regression analysis.
ResultsThe median intake of fruit, vegetables, and both fruit and vegetables was 3.5 (IQR: 2.0-5.5), 3.1 (IQR: 1.9-5.9), and 6.9 (IQR: 4.0-7.8) servings per day, respectively. The intake of both fruit and vegetables was significantly and inversely associated with the MetS incidence after controlling for the confounders (hazard ratio: 0.73; 95% CI: 0.66-0.87). No significant association was found between the intake of fruit and vegetables and the risk of MetS. Based on the results, in participants with weight change less than 7%, the intake of fruit and vegetables and the intake of both fruit and vegetables reduced the risk of MetS. However, no association was observed among participants with weight gain more than 7% during the follow-up.
ConclusionWeight change modifies the association between fruit and vegetable intake and the risk of MetS.
Keywords: Fruit, Vegetable, Metabolic syndrome, Weight change -
مقدمه و هدف
یکی از سمی ترین مایکوتوکسین ها، اکراتوکسین A می باشد.. هدف از این مطالعه اندازه گیری اکراتوکسین A در برخی از فرآورده های میوه ای و تخمین ریسک سرطانزایی برای مصرف کننده می باشد.
روش کاردر این تحقیق تعداد102نمونه فرآورده میوه ای شامل لواشک هلو، لواشک زردآلو، برگه زردآلو، قیسی، آلو خشک و آلو بخارا از سطح شهر همدان نمونه بردای شد و مقدار ارکراتوکسین A آنها باروش الایزا تعیین و ریسک خطر سرطانزایی آنها محاسبه شد. حد تشخیص کیت الایزا براساس دستورالعمل شرکت سازنده 5/0 میکروگرم بر کیلوگرم لحاظ شد.
یافته هامحدوده اکراتوکسین A در نمونه ها 22/7- 92/3 میکروگرم بر کیلوگرم بود. از 102 نمونه فرآورده میوه ای بررسی شده 31 نمونه (39/30 درصد) آلوده به اکراتوکسین A بودند که در 4 نمونه سطح آلودگی بیش از حد استاندارد ایران (10 میکروگرم بر کیلوگرم) بود. بین میانگین سطح آلودگی نمونه ها تفاوت معنی داری وجود داشت (05/0 > P). در تمامی نمونه ها، میانگین اکراتوکسین A بطور معنی داری کمتر از حد استاندارد ایران بود (05/0 > P). بسته به نوع فرآورده میوه ای بررسی شده، مقدار دریافت تخمینی روزانه اکراتوکسین A در کودکان و بزرگسان به ترتیب در محدوه 4-10 × 35/4 - 5-10 × 36/3 و 4-10 × 09/6 -5-10 × 70/4 میکروگرم بر کیلوگرم وزن بدن در روز قرار داشت. با توجه به غلظت اکراتوکسین و میزان مصرف سرانه فرآورده های میوه ای، میزان خطری سرطانزایی این ماده از طیق محصولات بررسی شده برای مصرف کننده ناچیز می باشد.
نتیجه گیریدر کل، میانگین اکراتوکسین A در فرآوردهای میوه ای بطور معنی دار کمتر از استاندارد ایران بود (05/0 > P). همچنین براساس تخمین ریسک سرطانزایی، می توان گفت دریافت اکراتوکسین A از طریق مصرف فرآورده های میوه ای خطری از نظر سرطانزایی برای مصرف کننده ایجاد نمی کند.
کلید واژگان: اکراتوکسین A, الایزا, دریافت تخمینی روزانه, ریسک سرطانزایی, میوهIntroduction and purposeThe one of the most toxic of mycotoxins is ochratoxin A (OTA). The aim of this study was to measure OTA in some fruit products and estimate its carcinogenicity risk.
MethodsIn this study, 102 samples of fruit products including peach fruit leather, apricot fruit leather, half-dried apricot, whole-dried apricot (Qaisi), dried plum and unpitted (bokhara) plum were sampled from Hamadan. The ochratoxin level of samples was determined by ELISA and carcinogenic risk was calculated. The limit of detection of Elisa kit was 0.5 µg/kg according to producer’s guideline.
ResultsThe range of OTA in the samples was 3.92-7.22 μg/kg. Thirty-one samples out of 102 fruit product samples were contaminated with ochratoxin, contamination level in 4 samples exceeded Iran limit (10 μg/kg). There is a significant difference among mean OTA of samples (P < 0.05). The mean contamination value in all samples was significantly lower Iran standard (P < 0.05). Depending on the type of fruit product examined, the estimated daily intake (EDI) of ochratoxin in children and adults ranged from 3.36×10-5-4.35×10-4 and 4.70×10-5-6.09×10-4 µg/kg bw/day, respectively. By considering OTA concentration and per capita of fruit products, carcinogenicity risk though these products was low.
ConclusionTotally, the mean OTA of fruit products was significantly lower than Iran standard limit (P < 0.05). In addition, based on the calculations of carcinogenicity assessment, it could say that OTA ochratoxin intake through the consumption of fruit products didn’t result in carcinogenic risk for consumers.
Keywords: Ochratoxin A, ELISA, Estimated daily intake, Carcinogenic risk, Fruit -
مقدمه
مصرف منظم میوه ها و سبزیجات از شاخص های مهم و پیشگیری کننده از بروز چاقی، اختلالات و بیماری هاست. مطالعه حاضر با هدف شناسایی تعیین کننده های مصرف میوه و سبزی مبتنی بر نظریه شناختی اجتماعی در دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول انجام پذیرفت.
روش بررسیتحقیق توصیفی مقطعی حاضر به روش تصادفی چند مرحله ای در میان 264 نفر از دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر رفسنجان انجام پذیرفت. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه دموگرافیک، پرسشنامه بسامد مصرف میوه و سبزی هفت روزه و پرسشنامه عوامل موثر بر مصرف میوه و سبزی بر اساس سازه های نظریه شناختی اجتماعی بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-16 و آزمون های آماری تی مستقل، همبستگی پیرسون، آنالیز واریانس یک طرفه و آنالیز رگرسیون خطی چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.
یافته هامیانگین دریافت روزانه میوه و سبزی در دختران نوجوان به ترتیب 3.43 و 2.30 واحد در روز بود. در تحلیل رگرسیون خطی چندگانه، عوامل محیطی و مهارت رفتاری با میزان مصرف میوه رابطه معنی داری داشت. علاوه بر این ارتباط مهارت رفتاری و تقویت اجتماعی با میزان مصرف سبزی معنی دار بود (P<0.05). در مجموع، سازه های نظریه شناختی اجتماعی 7.1 درصد از تغییرات میزان مصرف میوه و 9.8 درصد از تغییرات میزان مصرف سبزی را تبیین کردند.
نتیجه گیریمیانگین دریافت روزانه میوه و سبزی کمتر از مقدار توصیه شده بود. لذا پیشنهاد می گردد مطالعات مداخله ای آینده مبتنی بر سازه های نظریه شناختی اجتماعی با تاکید بر عوامل محیطی و مهارت رفتاری طراحی و اثرات آن بررسی گردد.
کلید واژگان: میوه, سبزی, نظریه شناختی اجتماعی, دانش آموزان, نوجوانانIntroductionRegular fruit and vegetable consumption is one of the most important and preventative indicators for the development of obesity, disorders, and diseases.The aim of this study was to identify the determinants of fruit and vegetable consumption based on social cognitive theory among first-grade high school female students.
MethodsThis descriptive cross-sectional study was performed on 264 high school female students who were selected through multistage random sampling from school students in Rafsanjan. The data were collected through a demographic questionnaire, the seven-day fruit, and vegetable consumption frequency, and the fruit and vegetable consumption determinants questionnaire that was developed based on the constructs of cognitive social theory. Then were analyzed using SPSS-16 software through independent samples t-test, Pearson correlation, one-way ANOVA, and multiple linear regression analysis.
ResultsThe average daily fruit and vegetable intakes in adolescent girls were 3.43 and 2.30 units per day, respectively. The results of multiple regression analysis showed that environmental factors and behavioral skills have a significant relationship with fruit consumption. Besides, vegetable consumption was found to have a significant relationship with behavioral skills and social reinforcement (P <0.05). In sum, the constructs of social cognitive theory explained 7.1% of the variances in fruit consumption and 9.8% of the variances in vegetable consumption.
ConclusionThe average daily fruit and vegetable intakes were less than the recommended level. It is recommended that further interventional studies be designed in order to explore environmental factors and behavioral skills based on the constructs of social cognitive theory.
Keywords: Fruit, Vegetable, Social Cognitive Theory, Students, Adolescences -
هدفمصرف میوه جات و سبزیجات نسبت به میزان توصیه شده پایین می باشد، هدف مطالعه تعیین تاثیر مداخله آموزشی از طریق همسانان بر میزان مصرف میوه و سبزی در زنان خانه دار بود.روش هادر این پژوهش نیمه تجربی زنان خانه دار ساکن شهرک مروارید و شهرک فجر بندرعباس شرکت داشتند. حجم نمونه 65 نفر در گروه مداخله و 65 نفر در گروه کنترل بود. نمونه ها به صورت تصادفی ساده و از روی پرونده های آن ها در مرکز سلامت مستقر در شهرک ها صورت گرفت. داده ها با استفاده از پرسشنامه طی دو مرحله (قبل و دو ماه بعد از اجرای مداخله آموزشی) جمع آوری شد. آموزش در مورد اهمیت و فواید مصرف میوه و سبزی از طریق همسانان و به مدت یک ماه در گروه مداخله انجام شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آمار استنباطی تجزیه وتحلیل شدند.نتایجقبل از آموزش دو گروه مداخله و کنترل ازنظر متغیرهای موردبررسی اختلاف آماری معنی داری باهم نداشتند، درصورتی که بعد از اجرای مداخله آموزشی منافع و خودکارآمدی نسبت به مصرف میوه و سبزی در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل افزایش معنی دار و موانع درک شده کاهش معنی داری یافت (001/0>P-Value). همچنین تعداد واحد میوه و سبزی مصرفی روزانه در گروه مداخله از 73/1 به 20/4 و در گروه کنترل از 96/1 به 16/2 تغییر یافت و اختلاف آماری معنی داری بین آن ها مشاهده شد (001/0>P-Value).نتیجه گیریبا توجه به نتایج آموزش از طریق همسانان موجب افزایش منافع و خودکارآمدی، کاهش موانع و افزایش تعداد واحد میوه و سبزی مصرفی روزانه در زنان خانه دار می شود.کلید واژگان: میوه, سبزی, آموزش همسانان, زنان خانه دارIntroductionThe consumption of fruits and vegetables is lower than the recommended level, the aim of this study was to determine the effect of educational intervention by peers on the consumption of fruits and vegetables in housewives.MethodsThe current semi-experimental study was conducted on housewives living in Morvarid and Fajr towns in Bandar Abbas, Iran. In each of the intervention and the control groups, 65 subjects were recruited. Samples were taken randomly from the files at the health center of the towns. Data were collected using a questionnaire. Data were collected using a questionnaire in two stages (before and two months after the intervention). The training was conducted on the importance and benefits of fruit and vegetable consumption by the peers and for one month in the intervention group. Data were analyzed by SPSS software and inferential statistics.ResultsThere was no significant difference in pre-intervention assessment between the intervention and control groups in terms of the evaluated variables, however, the post-intervention assessments showed a significant increase in the scores of benefits and self-efficacy of fruits and vegetables consumption and a significant decrease in the scores of the perceived barriers to fruits and vegetables consumption in the intervention group compared to the control group (P <0.001). Also, the number of fruits and vegetables daily intake unit in the intervention group increased from 1.73 to 4.20 and in the control group from 1.96 to 2.16; a statistically significant difference was also observed in this regard between the groups (P <0.001).ConclusionPeer education improves benefits and self-efficacy, reduces barriers, and increases the daily intake of fruits and vegetables in housewives.Keywords: Fruits, Vegetables, Peer Education, Housewives.
-
سابقه و هدفنوجوانی یکی از مهمترین دوره های زندگی است که سبک زندگی در این دوره شکل گرفته و تثبیت می شود. از طرفی مصرف مقادیر مناسب میوه و سبزیجات در رژیم غذایی روزانه یکی از راهکارهای مهم پیشگیری از بیماری ها و ارتقاء سطح سلامتی به ویژه در دوره نوجوانی است. لذا این مطالعه با هدف به دست آوردن درک درستی از موانع درک شده و راهکارهای پیشنهادی در خصوص مصرف کم میوه و سبزی در دانش آموزان اجرا شد.مواد و روش هااین مطالعه کیفی با استفاده از راهنمای سوال نیمه ساختار یافته، در بحث های گروهی متمرکز در بین دانش آموزان دبیرستانی (دختر و پسر) در سال 1396 انجام شد. شرکت کنندگان شامل 20 دختر و 16 پسر بودند که در 4 جلسه بحث گروهی در دبیرستان های سطح شهر سنندج شرکت داشتند. تمام بحث های گروهی ضبط و بلافاصله پس از اتمام مورد تجزیه، تحلیل و دسته بندی قرار گرفتند. با توجه به تشابه گزاره ها استخراج شده از بحث های گروهی با الگوی Pen-3، از این الگو برای تجزیه و تحلیل استفاده گردید.یافته هامفاهیم استخراج شده بر اساس الگو در 6 بخش ادراکات مثبت و منفی، قادرکننده های مثبت و منفی و تقویت کننده های مثبت و منفی دسته بندی شدند. مفاهیمی مانند پایین بودن دانش تغذیه ای، باورها و ارزش ها، تاثیر همسالان، نقش والدین، رسانه ها و دسترسی برخی از یافته های پژوهش حاضر بود.نتیجه گیریموانع نوجوانان در مصرف میوه و سبزیجات صرفا وابسته به خود فرد نبوده و تحت تاثیر عوامل خارج از فرد نیز می باشد. بنابراین در طراحی مداخلات برای بهبود مصرف میوه و سبزی باید به تمام عوامل موثر توجه گردد.کلید واژگان: بحث گروهی, موانع, میوه, سبزیجات, الگوی Pen-3Background and ObjectiveAdolescence is one of the most important periods of life, in which the lifestyle is formed and established. On the other hand, the use of appropriate amounts of fruits and vegetables in daily diet is one of the important strategies for preventing illness and promoting health, especially during adolescence. This study was conducted with the aim of investigating barriers and strategies of fruit and vegetable consumption in high school students.
Participants andMethodsThis qualitative study was conducted, using a semi-structured questionnaire in a focused group discussion among high school students (male and female) in Snandaj in 2017. The participants included 20 females and 16 males, who participated in 4 group discussions in the high schools. All group discussions were recorded, analyzed, and categorized immediately after completion. Due to the similarity of the propositions extracted from the group discussions with the Pen-3 pattern, this model was used for analysis.ResultsThe concepts extracted based on the model were categorized in six sections including positive and negative perceptions, positive and negative enablers, and positive and negative amplifiers. Some of the findings of the present study were low nutritional knowledge, beliefs and values, the impact of peers, the role of parents, the media, and access.ConclusionAdolescent barriers to the consumption of fruits and vegetables are not merely dependent on the person themselves and are influenced by external factors. Therefore, in designing interventions to improve the consumption of fruits and vegetables, all effective factors should be addressed.Keywords: Focus Groups, Perceived Barriers, Fruit, Vegetables, Pen-3 Pattern -
زمینه و هدفمصرف میوه و سبزی به میزان توصیه شده از ابتلا به بیماری های قلبی _عروقی، برخی از سرطان ها، چاقی، دیابت نوع دو و پرفشاری خون پیشگیری می کند. هدف مطالعه بررسی تاثیر برنامه آموزشی بر اساس مدل پرسید بر مصرف میوه و سبزی ها در دانش آموزان دختر دبیرستانی است.مواد و روش هااین پژوهش نیمه تجربی پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل در بین 100 دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر فسا در دو گروه آزمون و گروه کنترل به طور تصادفی انجام گرفت. اطلاعات جمع آوری شده توسط کارشناسان به صورت پرسشنامه ای که شامل مشخصات دموگرافیک و اجزای الگوی پرسید (عوامل مستعدکننده (آگاهی، نگرش)، عوامل قادرکننده، عوامل تقویت کننده و عملکرد) انجام گرفت. بر ای مداخله ی آموزشی جهت گروه مورد طی 4 جلسه آموزش به مدت 55 تا 60 دقیقه انجام و به مدت 2 ماه پیگیری شدند. پرسشنامه مذکور قبل و 3 ماه بعد از مداخله آموزشی توسط هر دو گروه تکمیل گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS18 و با استفاده از آزمون های مجذور کای دو، تی مستقل و تی زوجی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.نتایجپس از مداخله آموزشی گروه آزمون نسبت به گروه کنترل، میانگین نمرات عوامل مستعدکننده (آگاهی و نگرش)، عوامل تقویت کننده، عوامل قادرکننده و نیز عملکرد در گروه آزمون افزایش معنی داری داشت (001/0=p).نتیجه گیریطراحی و اجرای برنامه آموزشی بر اساس الگوی پرسید می تواند، باعث اشاعه رفتارهای تغذیه ای سالم و افزایش مصرف روزافزون میوه و سبزی ها در دانش آموزان گردد. در این زمینه این الگو می تواند به عنوان یک مدل جامع در امر برنامه ریزی های آموزش بهداشت و ارتقاء و طرح نظام سلامت نقش مهمی را ایفا نماید.کلید واژگان: دانش آموزان, مدل آموزشی, میوه, سبزی هاBackground and Objectivesconsuming recommended amount of fruit and vegetables, can help prevent cardiovascular diseases, some cancers, obesity, type II diabetes and hypertension. The purpose of this study was to determine the effects of educational program based on precede model on the consumption of fruits and vegetables in high school girl students.Materials and MethodsThis pretest-posttest semi-experimental research was conducted randomly among 100 high school girls in Fasa, which included experimental and control group. Data collection was done by experts as a questionnaire that included demographic characteristics and precede model components (Predisposing factors (knowledge, attitude), enabling factors, reinforcing factors and performance). As the educational intervention, the experimental group participated in four 55-60 minute educational sessions, for 2 months of follow-up. The questionnaires were completed by participants of the two groups before and three months after intervention. Statistical technics such as independent t test, paired t test and Chi-square were used to analyze the data through SPSS 18 software.ResultsMean scores of predisposing (knowledge and attitude), reinforcing, and enabling factors showed a significant difference in the experimental group in comparison to the control group (p=0.001).ConclusionThe Development and implementation of the educational programs based on Precede model can promote healthy eating behaviors and increases the burgeoning consumption of fruits and vegetables in the students. This template can play an important role as a model in the field of healthcare education programs and the promotion in the plan of health system.Keywords: Students, Educational Model, Fruit, Vegetables
-
Govaresh, Volume:22 Issue: 1, 2017, PP 17 -27BackgroundPancreatic cancer (PC) is classed as the 7th leading cause of cancer-related death in the world. Previous evidence indicates that hyperglycemia, insulin resistance, diabetes, and obesity are implicated in pancreatic carcinogenesis. Thus, evaluation of the dietary intakes in the etiology of PC can be useful to identify the risk factors of the disease.
Methods and Materials: We examined the association between total intake of fruits, vegetables, and dietary fiber and the risk of PC in 50,045 participants aged 40-75 years within the Golestan Cohort Study. Dietary data were collected using a validated semi-quantitative food-frequency questionnaire, which was administered at baseline. Cox proportional hazards models were used to estimate multivariate hazard ratio with 95% confidence interval.ResultsDuring 383,630 person-years of follow-up and after excluding the participants with incomplete baseline information, a total of 48,676 adults were evaluated. Until October 30, 2014, 54 cases of PC were confirmed based on the exact cause of death using ICD10 criteria. After considering all potential confounding factors, there was only a statistically significant inverse association between the risk of PC for the highest tertile of daily fiber intake compared with the lowest tertile (HR=0.41; 95% CI= 0.15-1.05; P for trend= 0.05). However, the relationship between fruits and vegetables and PC risk was not statistically significant.ConclusionIn summary, based on the findings of this study, increased dietary fiber may reduce the risk of PC. This result highlights the importance of a diet rich in fiber in order to prevent PC progression. Finally, given the limited number of studies in this field and inconclusive results, there is still a need for new prospective studies with long follow-up.Keywords: Cohort studies, Pancreatic cancer, Nutrition, Fruits, Vegetables, Fiber -
بررسی عوامل مرتبط با مصرف روزانه میوه در دانش آموزان پسر ابتدایی بر اساس تئوری رفتار برنامه ریزی شدهمقدمهمصرف ناکافی میوه در دانش آموزان یک عامل خطر برای برخی از بیماری های مزمن مثل سرطان ها و بیماری های قلبی عروقی در بزرگسالی محسوب می شود. این مطالعه با هدف بررسی عوامل مرتبط با مصرف روزانه میوه در دانش آموزان پسر شهرستان چالدران انجام شده است.روش هادر این مطالعه مقطعی 184 دانش آموز ابتدایی به طور تصادفی از مدارس پسرانه انتخاب شدند و پرسش نامه مربوط به اطلاعات فردی، سازه های تئوری رفتار برنامه ریزی شده و وضعیت مصرف روزانه میوه را تکمیل کردند. اطلاعات پس از جمع آوری با SPSS نسخه 20 و آنالیزهای آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هانتایج نشان داد که1/32% دانش آموزان 1 بار ،2/58% 2 بار ، 2/9% 3 بار و فقط 5/0% آن ها 4 بار در روز میوه مصرف می کنند. براساس آنالیز رگرسیون خطی، نگرش و هنجارهای انتزاعی قدرت پیش بینی کننده بیشتری برای قصد مصرف میوه (001/0P<،36F=، 19/0=) و هنجارهای انتزاعی و قصد رفتاری دارای قدرت پیش بینی کنندگی بیشتری برای مصرف میوه در دانش آموزان بودند (001/0P<،36F=، 36/0=).نتیجه گیریمصرف میوه در دانش آموزان کمتر از مقدار توصیه شده سازمان بهداشت جهانی است. هم چنین براساس یافته های این مطالعه بایستی در طراحی مداخلات آموزشی برای دانش آموزان ابتدایی بر متغیرهای قصدرفتاری و هنجارهای انتزاعی توجه بیشتری کرد.کلید واژگان: میوه, تئوری رفتار برنامه ریزی شده, دانش آموزان ابتداییBackgroundInadequate consumption of fruits in students is as a risk factor for some diseases such as cancers and cardiovascular in adulthood. The purpose of this study was to survey associated with the fruit daily consumption in elementary student based on the theory of planned behavior (TPB) in Chalderan.MethodsIn this study were selected randomly 184 students from elementary school boys and completed questionnaires related to demographic data, structures the theory of planned behavior and daily consumption of the fruits of the data gathering were analyzed with SPSS version 20 and statistical analysis of correlation and Linear Regression.
Findings: The results showed that mean 1.32 of the students 1 time, 2.58 of 2 time, 2.9 percent 3 times and only 0.5 percent 4 times daily consumption of fruits. The results showed that 32.1 percent of the students 1 time, 58.2 percent 2 times, 9.2 percent 3 times and only 0.5 percent, consumed 4 times in day fruits. According to Linear Regression analysis, attitude and subjective norms were greater predictive power for intention of fruit consumption (=0.19, F=36, PConclusionFruit consumption in students is less than the amount recommended by the World Health Organization. According to the findings of this study should be attention in design educational interventions for elementary student on subjective norms and behavioral intention variables.Keywords: Fruit, Theory of Planned Behavior, Elementary School Students -
مقدمهمصرف میوه جات و سبزیجات نقش مهمی در سلامتی انسان و پیشگیری از بیماری ها دارد. این مطالعه با هدف تعیین وضعیت مصرف میوه جات و سبزیجات براساس سازه های الگوی فرانظریه ای در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی بندرعباس انجام گرفت.روش هادر این پژوهش توصیفی – تحلیلی تعداد 383 نفر از زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی بندرعباس به روش نمونه گیری خوشه ایوارد مطالعه شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه ای که شامل مشخصات دموگرافیک و سازه های الگوی فرانظریه ای بود، استفاده شد. داده ها به کمک نرم افزار آماری SPSS 19و آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه و روند خطی تجزیه و تحلیل شد.نتایجاکثریت افراد مورد بررسی در مرحله حفظ و نگهداری و کمترین درصد آنها در مرحله قصد مصرف میوه و سبزیجات بودند. بین مراحل تغییر رفتار مصرف سبزیجات با سازه های موازنه تصمیم گیری، خودکارآمدی و فرآیندهای شناختی و رفتاری ارتباط معنی داری وجود داشت (05/0>P). در مورد مصرف میوه نیز به استثنای فرآیندهای رفتاری چنین نتایجی مشاهده شد.نتیجه گیریوجود ارتباط معنی دار بین موازنه تصمیم گیری، خودکارآمدی و فرآیندهای تغییر با مراحل تغییر حاکی از اهمیت و تاثیرگذاری این سازه ها در تغییر رفتار مصرف میوه جات و سبزیجات است. پیشنهاد می شود در برنامه های آموزشی مبتنی بر الگوی فرانظریه ای برای ارتقای مصرف میوه جات و سبزیجات سازه های مذکور مدنظر قرار گیرند.کلید واژگان: میوه, سبزی, الگوی فرانظریه ای, بندرعباسIntroductionFruits and vegetables consumption plays an important role in human health and prevention of disease. This study aimed to determine consumption of fruits and vegetables based on constructs of Transtheoretical Model in women referred to Health Centers of Bandar Abbas.MethodsIn this analytical - descriptive study, 383 women who referred to Health Centers of Bandar Abbas recruited through cluster sampling. Data were collected using a questionnaire which consisted of two sections, namely, demographic characteristics and structures of Transtheoretical Model. Data were analyzed by SPSS 19 software and One way ANOVA and linear trends as statistical tests.ResultsThe majority of subjects were in maintenance stage and the lowest percentage in contemplation stage of fruit and vegetable consumption. Significant differences were found for decisional balance, self-efficacy and cognitive and behavioral processes scores across the five stages of change for vegetable consumption. Similar results were observed for fruit consumption with the exception of behavioral processes.ConclusionExistence of a significant relationship between the decisional balance, self-efficacy and processes of change with stages of change indicative the importance and impact of these structures in behavior change of fruits and vegetables consumption. It is suggested that training programs based on TTM to promote the consumption of fruits and vegetables are considered these structures.Keywords: Fruit, Vegetable, Transtheoretical Model, Bandar Abbas
-
مقدمهرژیم غذایی سرشار از میوه و سبزیجات به ویژه در دوران نوجوانی به دلیل رشد و تکامل سریع در این دوره و نیاز زیاد به مواد مغذی اهمیت فراوانی دارد. هدف این مطالعه تعیین ارتباط موازنه تصمیم گیری و خودکارآمدی با مراحل تغییر رفتار مصرف میوه و سبزیجات در دانش آموزان دبیرستانی شهر بندرعباس بود.روش هادر این مطالعه مقطعی، داده های مربوط به 345 نفر از دانش آموزان شاغل به تحصیل در هشت مدرسه از مدارس شهر بندرعباس که به روش نمونه گیری چند مرحله ای بدست آمد، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. به منظور جمع آوری داده ها، پرسشنامه های جداگانه ای جهت سنجش هر کدام از متغیرهای مورد نظر شامل مراحل تغییر رفتار مصرف میوه و سبزی، منافع درک شده، موانع درک شده و خودکارآمدی نسبت به مصرف میوه و سبزیجات طراحی گردید. موازنه تصمیم گیری با تفاضل منافع و موانع درک شده بدست آمد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 19 و آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایجنتایج نشان داد با پیشرفت افراد در طول مراحل تغییر از مرحله پیش از قصد تا مرحله حفظ و نگهداری، موازنه تصمیم گیری و خودکارآمدی نسبت به مصرف میوه افزایش معنی داری یافته است (001/ 0>P). کمترین میزان موازنه تصمیم گیری و خودکارآمدی نسبت به مصرف میوه در مرحله پیش از قصد و بیشترین میزان موازنه تصمیم گیری و خودکارآمدی در مرحله حفظ و نگهداری بود. در مورد مصرف سبزیجات نیز در مجموع چنین روندی مشاهده شد.نتیجه گیریپیشنهاد می شود در طراحی مداخلات به منظور اصلاح و تغییر رفتارهای مرتبط با مصرف میوه و سبزیجات موازنه تصمیم گیری و خودکارآمدی مدنظر قرار گیرند و در برنامه های آموزشی مبتنی بر الگوی فرانظریه ای بر افزایش منافع درک شده و خودکارآمدی و کاهش موانع درک شده نسبت به مصرف میوه جات و سبزیجات تاکید شود.
کلید واژگان: میوه, سبزی, موازنه تصمیم گیری, خودکارآمدی, الگوی فرانظریه ایIntroductionA diet rich of fruits and vegetables, especially in adolescence due to fast growth during this period and need for a lot of nutrients, is important. The purpose of this study was to determine the relationship between decisional balance and self-efficacy with stages of change for consumption of fruits and vegetables in high school students in Bandar Abbas.MethodsIn this cross-sectional study data of 345 students studying in eight high schools of Bandar Abbas was analyzed. In order to collect data separate questionnaires to measure each of the variables included stages of change for consumption of fruit and vegetables, perceived benefits, perceived barriers, and self-efficacy were designed. Decisional balance was measured as perceived benefits minus perceived barriers. Data were analyzed using SPSS 19 software and One-Way ANOVA.ResultsThe results showed that with the progress of students from precontemplation stage to maintenance stage, decisional balance and self-efficacy for consumption of fruits has significantly increased (P<0.001). The lowest level of decisional balance and self-efficacy for consumption of fruits was in students who were in precontemplation stage and the highest was in students who were in maintenance stage. Regarding consumption of vegetables the same trend was observed.ConclusionIt is recommended that in designing interventions in order to modify and change behaviors related to consumption of fruits and vegetables, decisional balance and self-efficacy be considered and in educational programs based on trans-theoretical model increasing the perceived benefits and self-efficacy and decreasing the perceived barriers be emphasized.Keywords: Fruit, Vegetable, Decisional Balance, Self, efficacy, Trans, Theoretical Model -
زمینه و هدفپرفشاری خون در درازمدت منجر به آسیب های جبران ناپذیر سیستم قلبی - عروقی، مویرگ های حساس و افزایش احتمال بروز سکته های مغزی می شود و می تواند اثرات دیگر عوامل خطرساز بیماری های قلبی - عروقی مانند دیس لیپیدمی، سیگار، دیابت و چاقی را تشدید کند. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط برخی عوامل رژیم غذایی با خطر پرفشاری خون در افراد شرکت کننده در مرحله چهارم مطالعه قند و لیپید تهران انجام شد.روش بررسیاین مطالعه توصیفی تحلیلی روی 6089 فرد (2807 مرد و 3282 زن) 70-19 ساله شرکت کننده در مرحله چهارم مطالعه قند و لیپید تهران در سال های 90-1387 انجام شد. در مطالعه حاضر تمامی افراد با اطلاعات کامل تغذیه، دموگرافیک، تن سنجی و ارزیابی های فشارخون برای آنالیز انتخاب شدند. اطلاعات رژیم غذایی با استفاده از یک پرسشنامه بسامد خوراک با 147 ماده غذایی روا و پایا ارزیابی شد. نسبت شانس پرفشاری خون در چارک های عوامل غذایی با استفاده از آزمون رگرسیون لجستیک و با تعدیل اثر عوامل احتمالی مخدوش گر ارزیابی شد.یافته هاشیوع پرفشاری خون 29.8% تعیین شد. میانگین وزن، نمایه توده بدن و دورکمر در مبتلایان به پرفشاری خون به طور معنی داری بالاتر از افراد سالم بود (P<0.05). شیوع چاقی شکمی و بی سوادی نیز در مبتلایان به پرفشاری خون در مقایسه با افراد سالم بیشتر بود (P<0.05). رابطه مستقیم غیرمعنی داری میان دانسیته انرژی، چربی کل و چربی اشباع مشاهده شد. دریافت مقادیر بالاتر فیبر با کاهش خطر پرفشاری خون در ارتباط بود (OR: 0.62، 95% CI: 0.37-0.98، P<0.05). چهارک چهارم دریافت پروتئین رژیم غذایی نیز با افزایش خطر پرفشاری خون همراه بود (OR: 1.2، 95% CI: 1.02-1.43، P<0.05). افرادی که مقادیر کمتری میوه و مغز دانه دریافت کرده بودند (OR: 1.33، 95% CI: 1.15-1.85، P<0.05)؛ در مقایسه با افراد دارای مقادیر بالاتری از میوه و مغز دانه در رژیم غذایی (OR: 1.21، 95% CI: 1.02-1.42، P<0.05)، شانس بالاتری برای ابتلا به پرفشاری خون داشتند.نتیجه گیریمصرف مقادیر بالاتری از فیبر می تواند اثرات محافظتی در برابر پرفشاری خون داشته باشد. در حالی که برخی مولفه های دیگر رژیم غذایی از جمله مقادیر بالای پروتئین می تواند به عنوان عامل خطر محسوب گردد.
کلید واژگان: پرفشاری خون, رژیم غذایی, دانسیته انرژی, درشت مغذی ها, میوه, سبزیجات, لبنیات, مغزدانه ها, گوشتBackground And ObjectiveHypertension in long time can cause cardiovascular disorders and increase chance of stroke. This study was done to determine the association between some dietary factors and risk of hypertension.MethodsThis cross-sectional study was conducted on the fourth phase (2008-11) of Tehran lipid and glucose study (TLGS). In this study 6089 subjects (2807 males and 3282 females), aged 19-70 years, were participated and dietary, demographic, anthropometric and blood pressure of each subject were collected. Dietary intake was assessed using a validated and reliable food frequency questionnaire with 147-items. Odds ratio for hypertension according to quartiles of dietary factors was determined using logistic regression with adjustment for confounder variables.ResultsThe rate of hypertension was 29.8%. Mean of weight, body mass index, waist circumference, prevalence of abdominal obesity and alliteration in the hypertensive subjects were significantly higher than normotensive subjects (P<0.05). There was a non significant direct relationship between energy density, total fat and saturated fat. Higher consumption of fiber was associated with lower risk of hypertension (OR: 0.62, 95% CI: 0.37-0.97). The risk of hypertension increased in the highest quartiles of dietary protein (OR: 1.20, 95% CI: 1.02-1.43). Odds ratio for hypertension was higher among subjects whom consumed lower fruits and nuts than those subjects with higher fruits consumption (OR: 1.33, 95% CI: 1.15-1.85) and nuts (OR: 1.21, 95% CI: 1.02-1.42).ConclusionHigh consumption of fiber could protect against hypertension while some dietary factors such as high consumption of protein could increase risk of hypertension.Keywords: Hypertension, Diet, Energy density, Macronutrients, Fruits, Vegetables, Dairy, Nuts, Meat -
زمینه و هدفمیوه ها و سبزیجات به عنوان بخش مهمی از یک رژیم غذایی سالم توصیه می شوند. افرادی که بیشتر از میوه ها و سبزیجات استفاده می کنند، با احتمال کمتری دچار اضافه وزن می شوند، خطر ابتلا به بیماری های قلبی در آن ها کاهش می یابد و در برابر انواع خاصی از سرطان ها مصون می مانند. مصرف میوه و سبزی همچنین باعث پیشگیری از دیابت نوع 2، سکته مغزی، بیماری های انسدادی مزمن ریوی (COPD)، آب مروارید، فشار خون و بیماری های روده می شود.مواد و روش هااین مطالعه تحلیلی-مقطعی بر روی 200 نفر از مردم شهر ایلام که طی روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند انجام شد. ابزار کار، پرسشنامه ای مشتمل بر سازه های الگوی تئوری رفتار برنامه ریزی شده توسعه یافته بود.یافته هانگرش، عادات غذایی و قصد انجام رفتار بطور مستقیم بر مصرف میوه و سبزی تاثیرگذار بودند. البته نگرش و عادات غذایی از طریق قصد نیز بر مصرف میوه وسبزی تاثیر داشت. با توجه به اثر کلی متغیرها، بعد از عادات غذایی، نگرش دومین عامل پیش بینی کننده مصرف بود. هنجارهای ذهنی بر مصرف میوه و سبزی تاثیر مستقیمی نداشت.نتیجه گیریتئوری های بهداشتی مانند تئوری رفتار برنامه ریزی شده، می توانند در پیش بینی و برنامه ریزی جهت ایجاد رفتارهای سالم کمک کنند. از تئوری رفتار برنامه ریزی شده می توان برای برنامه ریزی و مداخله جهت پیشگیری از بیماری ها استفاده نمود.
کلید واژگان: میوه, سبزی, تئوری رفتار برنامه ریزی شده, عادات غذاییIntroduction andAimsFruits and vegetables as parts of healthy food system are recommend. Individuals who have high consumption of fruits and vegetables، less likely to involve overweight and danger of encountering to cordial disease and special type of cancer is reduced. Consumption of fruit and vegetable lead to safe from type 2 diabetes، brain strike، long term pulmonary diseases، eye cataract، blood pressure and intestine disease.Materials And MethodsThis cross-sectional analytic study implemented on 200 citizen in Ilam by random sampling. Data gathering tools is questionnaire include constructions of developed planned behavior theory.ResultsAttitudes، habits، and intention have impact directly on consumption of fruit and vegetables. However attitude and habits affected consumption of fruit and vegetables thereby intention. Based on general effect of variables after habits، attitude was the second factor that predict the consumption. Mental norms have no significant direct effect on consumption of fruit and vegetables.ConclusionHygienic theories such as planned behavior theory، can help to predicting and planning healthy behaviors. Planned behavior theory can be used for planning and intervening in order to preventing of disease.Keywords: Fruit, Vegetables, Planned behavior theory, Habits -
اهداف
مصرف ناکافی میوه ها و سبزیجات به عنوان اجزا مهم رژیم غذایی سالم می تواند از عوامل خطرساز بسیاری از بیماری های مزمن باشد. این مطالعه باهدف تعیین میزان مصرف میوه ها و سبزیجات و بررسی عوامل مرتبط با آن در کارکنان مراکز درمانی دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج) انجام شد.
روش هااین مطالعه توصیفی-تحلیلی، با بررسی 327 نفر از کارکنان چهار مرکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج) با روش نمونه گیری سهمیه ای و به صورت تصادفی انجام شد. برای همه افراد پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناسی، پرسشنامه استاندارد بسامد خوراک 54 آیتمی و پرسشنامه فعالیت بدنی در طول یک ماه (شهریور 1390) تکمیل شد.
یافته هامیانگین مصرف میوه در مردان و زنان به ترتیب 10±92 و 7±99 و مصرف سبزیجات 9±104 و 7±117 و واحد در ماه بود. میزان مصرف میوه در رده سنی 31 تا 40 سال کمتر از سایر سنین بود. البته سن، جنس، نمایه توده بدنی، سطح درآمد، تحصیلات و فعالیت جسمی با میزان مصرف ماهیانه میوه ها و سبزیجات ارتباط معناداری نداشت (P<0.05). مصرف گروه میوه و سبزی با مصرف گروه های لبنیات، نان و غلات و گوشت همبستگی مثبت نشان می دهند.
نتیجه گیریدریافت میوه و سبزی در کارکنان مورد بررسی در مقایسه با توصیه های هرم غذایی کافی می باشد. جهت بهبود باید به آگاه سازی کارکنان در مورد اثرات سودمند مصرف میوه و سبزی بر سلامت توجه بیشتری معطوف داشت.
کلید واژگان: میوه, سبزیجات, پرسشنامه, مراکز درمانیAimsInsufficient consumption of fruits and vegetables as essential components of a healthy diet is known as a risk factor for chronic diseases. Despite the nutritional and dietary recommendations of the World Health Organization, in many societies, people take less than the minimum recommended amount of these food groups. This study was conducted to determine fruit and vegetables consumption and to survey its associated factors in the staff of the Baqiyatallah University of medical sciences
MethodsThis study is a descriptive-analytical study which was performed on 327 individuals from four health centers using random and Quota sampling methods. All the participants filled out the demographic characteristics, 54-items of the standard food frequency and the physical activity questionnaires during one month in 2011.
ResultsThe mean fruits consumptions in men and women were 92±10 and 99±7 and the mean vegetables consumptions in men and women were 104±9 and 117±7 units per month, respectively. Fruit consumption in the age range of 31 to 40, was less than the other age ranges. Although, there was no significant difference for the associated factors like age, sex, body mass index, mean income, education and physical activity with fruit and vegetable consumption (p>0.05). The consumption of fruit and vegetable groups had a positive correlation with the dairy, cereal and meat groups.
ConclusionAccording to the recommended levels of the food pyramid, the fruit and vegetable intake of the staff is sufficient. In order to reach a higher level of fruit and vegetable intake, it seems necessary to improve the awareness of employees about the beneficial effects of fruit and vegetable consumption on health.
Keywords: Fruits, Vegetables, Questionnaire, Health Centers -
مقدمهافسردگی در میان قشرهای گوناگون اجتماع وجود دارد و شاخص مهمی در رابطه با بهداشت روانی محسوب می شود. در این میان سلامت روانی دانشجویان گروه های علوم پزشکی با توجه به اهمیت شغلی آنان و این که کارآیی هر انسان درارتباط با سلامت روانی وروحی او است، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مطالعه ی حاضر با هدف بررسی وضعیت افسردگی، اضطراب و استرس در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی یزد و ارتباط آن با مصرف میوه و سبزی انجام شد.روش بررسیاین مطالعه از نوع توصیفی است که در سال 1391 بر روی 200 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد انجام شد. داده ها با روش نمونه گیری خوشه ایدو مرحله ای و با استفاده از پرسشنامه جمع آوری گردید. سوالات پرسشنامه در 2 قسمت شامل الف: اطلاعات زمینه ای و قسمت دوم شامل پرسشنامه استاندارد 21 DASSبود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار 16spss استفاده شد.یافته هانتایج نشان داد کسانی که مصرف میوه در آن ها کم بود، درجه افسردگی بالاتری داشتند که این رابطه از نظر آماری معنی دار بود. اما بین اضطراب و استرس با مصرف میوه رابطه معنی داری یافت نشد. از نظر مصرف سبزی، کسانی که مصرف سبزی روزانه آن ها کم بود، درجه بالاتری از افسردگی را داشتند و این رابطه از نظر آماری معنی دار بوده است اما بین اضطراب و استرس با مصرف سبزی رابطه معنی داری یافت نشد.نتیجه گیریبا توجه به پایین بودن میزان مصرف میوه و سبزی در دانشجویان و تاثیری که مصرف آن ها بر بهداشت روان بخصوص حیطه افسردگی دارد، آموزش تغذیه و انجام مطالعات بیشتر جهت یافتن علل و عوامل موثر بر عدم دریافت میوه و سبزی توسط دانشجویان ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: افسردگی, اضطراب, استرس, دانشجو, میوه, سبزیTolooe Behdasht, Volume:13 Issue: 5, 2015, PP 141 -152IntroductionDepression exists in all walks of life and is regarded as an important indicator of mental health. The mental health of the medical students is particularly crucial because of the importance of their job and their performance being directly related to their mental health. This study was conducted to determine the prevalence of depression, anxiety and stress and their relationship with the consumption of fruit and vegetables in students of Shahid Sadoughi University of Medical Sciences.MethodsThis cross - sectional study was conducted on 200 students of Shahid Sadoughi University of Medical Sciences in 2013. Data were collected in a two-stage cluster sampling procedure and by using a questionnaire. The questionnaire consisted of two parts: (1) demographic information and the DASS-21 questionnaire. Data analysis was performed using SPSS-16.ResultsThe results indicated that all patients had moderate or higher level of depression; 42.4% suffered from moderate depression. Results also showed that 64.5% of the students had very severe anxiety and the rest had severe and moderate degrees of anxiety. Regarding stress, 35.6% of them suffered from severe stress and only 4.6% were normal. There was also a negative significant relationship between fruit and vegetable consumption with depression.DiscussionDue to the high prevalence of depression, anxiety and stress in students, mental health problems in students can be reduced by increasing activating student's counseling centers and organizing workshops for mental health education.Keywords: Depression, Anxiety, Stress, Student, Nutrition -
مقدمهیکی از ارکان تغذیه سالم مصرف 5 بار میوه و سبزیجات در روز می باشد. با توجه به اهمیت شناخت عوامل موثر بر مصرف میوه و سبزیجات در دختران نوجوان، پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان تبعیت دختران دبیرستانی از برنامه پنج نوبت مصرف میوه و سبزیجات بر اساس تئوری رفتار برنامه ریزی شده، انجام گرفت.مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی- تحلیلی، 400 دانش آموز دختر دبیرستان های شهر همدان به روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای انتخاب شدند. در ابتدا شرکت کنندگان پرسشنامه مربوط به متغیرهای جمعیت شناختی و تئوری رفتار برنامه ریزی شده را تکمیل کردند، سپس در فاصله یک هفته بعد پرسشنامه BRFSS را تکمیل نمودند. داده ها با نرم افزار SPSS-18 و با استفاده از آزمون های کای دو، همبستگی پیرسون و رگرسیون لجستیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هامیزان مصرف میوه و سبزیجات توسط دانش آموزان دختر 3.4 بار در روز بود و بعد خانوار، تحصیلات مادر، شغل پدر، درآمد خانوار، نمایه توده بدنی و نوع مدرسه با مصرف میوه و سبزیجات رابطه معنی داری داشت (0.05>P). قصد رفتاری 35 درصد از رفتار مصرف میوه و سبزیجات را پیش بینی می نمود، همچنین هنجارهای انتزاعی، کنترل رفتاری درک شده و نگرش 32 درصد از قصد رفتاری را پیش بینی می کردند.نتیجه گیریمصرف میوه و سبزیجات در دانش آموزان دختر در حد توصیه شده نبود. تئوری رفتار برنامه ریزی شده می تواند در طراحی مداخلات مصرف 5 بار میوه و سبزیجات جهت دانش آموزان دختر موثر باشد.
کلید واژگان: میوه, دانش آموزان, تئوری رفتار برنامه ریزی شده, سبزیجاتIntroductionOne of the basics of healthy eating is five times consumption of fruits and vegetable a day. Given the importance of recognizing effective factors of consuming fruit and vegetable in this group, the present study aimed to investigate high school girl's adherence to five-time serving fruits and vegetables per day in Hamadan based on the theory of planned behavior application.Materials And MethodsThis descriptive-analytical study was performed on 400 girl students from high schools of Hamadan recruited with a multistage cluster sampling method. Participants filled out questionnaires including demographic variables, the theory of planned behavior constructs and a fruit and vegetable consumption measure one week later. Data analysis was performed using SPSS-18 by Chi-square, Pearson correlation and Logistic regression.ResultsFruit and vegetable consumption by female students is 3.4 times daily. Among the demographic variables, family size, mother's education, father's occupation, household income, body mass index and type of school had significant associations with fruit and vegetable consumption (P<0.05). Behavioral intention predicted 35% of the variation in daily fruit and vegetable consumption. Moreover, subjective norms, perceived behavioral control and attitude were able to predict 32% of behavioral intention.ConclusionFruit and vegetable consumption in female students is inadequate. The theory of planned behavior may be a useful framework to design a 5-A-Day intervention for female students.Keywords: Fruit, Students, Theory of Planned Behavior, Vegetables -
بررسی مراحل تغییر رفتار و فرایندهای شناختی و رفتاری مرتبط با مصرف میوه و سبزیجات در زنان: کاربرد الگوی فرانظریزمینه وهدفالگوی فرانظری از الگوهای پرکاربرد در بررسی مصرف میوه و سبزیجات است. فرایندهای تغییر در این الگو نقش کلیدی در ارتقای مراحل تغییر رفتار دارند. مطالعه ی حاضر به منظور تعیین وضعیت فرایندهای شناختی و رفتاری طی مراحل تغییر رفتار مصرف میوه و سبزیجات اجرا گردید.مواد و روش هااین پژوهش مقطعی با مشارکت 600 زن باسواد شهر گیلانغرب که به روش نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب شدند، انجام گردید. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای شامل سوالات دموگرافیک، مراحل تغییر رفتار و فرایندهای تغییر همراه با پرسشنامه یادآور 24 ساعته مصرف میوه و سبزیجات بود. روایی پرسشنامه به روش تناسب و شفافیت کلی ابزار و پایایی پرسشنامه با روش های آزمون-بازآزمون و سنجش همسانی درونی بررسی و تایید گردید. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه ی 19 و با شاخص های توصیفی، آزمون تی مستقل، تحلیل واریانس و کای دو تحلیل شدند.یافته هااکثر افراد در مراحل غیر فعال (مراحل پیش تفکر، تفکر، و آمادگی) تغییر رفتار مصرف میوه و سبزیجات و تنها 5/10 درصد افراد در مراحل فعال (مراحل عمل و نگهداری) بودند. میانگین مصرف میوه و سبزیجات 96/0±4/3 واحد در روز بود، که در مرحله پیش تفکر کمترین مقدار و به ترتیب تا مرحله نگهداشت روند صعودی داشت (001/0>P). فرایندهای شناختی و رفتاری در مرحله نگهداشت بیشترین و در مرحله پیش تفکر کمترین میزان بود. میانگین نمره فرایندهای تسکین نمایشی، خودارزشیابی مجدد، مدیریت تقویت، رهایی اجتماعی و بازارزشیابی محیط بطور آشکاری از مراحل غیرفعال به سمت مراحل فعال روند صعودی داشت.نتیجه گیریاختلاف میانگین فرایندهای تغییر طی مراحل تغییر رفتار حاکی از اهمیت و تاثیرگذاری این فرایندها در تغییر رفتار مصرف میوه و سبزیجات است. پیشنهاد می شود در برنامه های آموزشی برای ارتقای مصرف میوه و سبزیجات مراحل و فرایندهای تغییر رفتار بطور ویژه مدنظر قرار گیرندکلید واژگان: الگوی فرانظری, سبزیجات, فرایندهای تغییر, مراحل تغییر, میوهStages of Change and Cognitive and Behavioralprocessesrelated Tofruit and Vegetable Consumptionamong Women: Application of the Transtheoretical ModelBackground And AimThe Transtheoretical Model is one of themost widely usedmodelsfor the study offruit andvegetable consumption patterns. In this model behavioral changes can be seen in stages. This study aimed to determine the status of cognitive and behavioral processes across stages of change for fruit and vegetable consumption.Materials And MethodsThis cross-sectional study was conducted with the participation of 600 literate women from the city of Gilan-e Gharb who were selected by random sampling. Data gathering instruments included a questionnaire comprising questions on demographic data, stages of change, and the process of change and a 24-hour recall questionnaire for fruit and vegetables consumption. The validity of the questionnaires was examined by S-CVI and their reliability by test-retest and Alpha Cronbachs Methods. The data was analyzed by SPSS 19 using the measure of central tendency, T-test, ANOVA, and Chi-Square.ResultsThe majority of subjects (89.5%) were in inactive stages of change (Precontemplation, Contemplation, and Preparation) for fruit and vegetable consumption and only 10.5 percent were located in active stages (Action and Maintenance). The average of daily consumption of fruits and vegetableswas 3.4 ± 0.96 servings, which was lowest in Precontemplators and trended upwards until the Maintenance stage (p Discussion andConclusionDifferences of processes of change across stages of change decelerate the importance and impact of the processes for fruit and vegetables consumption patterns. We suggest educational programs to increase consumption of fruits and vegetables, specifically considering individuals current stages and processes of change.Keywords: Fruit, Processes of change, Stages of change, Transtheoretical Model, Vegetable
-
مقدمه و هدفسرطان کولورکتال (CRC) سومین سرطان شایع دنیا و جزء 5 سرطان شایع در ایران می باشد. کاهش فعالیت های فیزیکی، تغییر رژیم غذایی افراد به سمت مصرف بیشتر غذاهای پر چرب و گوشت قرمز و مصرف کمتر غلات کامل، انواع میوه و سبزی باعث افزایش سرطان کولورکتال شده است. لذا هدف از این مطالعه مروری بر مطالعات موجود در زمینه مصرف میوه، سبزی و سرطان کولورکتال می باشد.مواد و روش هابا استفاده از کلید واژه هایی مانند، Fruit، Vegetable Rectal cancer، Colon Cancer، Colorectal cancer cohort study، Randomized Trial در موتورهای جستجوی Pubmedو Google Scholar مطالعات مرتبط انتخاب گردید، در نهایت60 مطالعه مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها ونتایجبر اساس یافته های مطالعات اپیدمیولوژیک بین مصرف مرتب میوه و سبزی با کاهش سرطان کولورکتال ارتباط وجود دارد. نتایج مطالعات در مورد تاثیر میوه و سبزی بر روی پولیپ های آدنوماتوز متناقض است. در مطالعات کوهورت ارتباط ضعیف تری بین مصرف میوه، سبزی و خطر ابتلا به CRC نسبت به مطالعات مورد - شاهدی دیده شد. اجزا یا زیر گروه خاصی از میوه ها و سبزیجات با خطر ابتلا به CRC ارتباط دارند.
بحث: افزایش مصرف میوه و سبزی باعث کاهش خطر سرطان کولورکتال نمی شود، ولی می توان گفت مصرف کم میوه و سبزی با افزایش خطر ابتلا به CRC ارتباط دارد. مصرف میوه ها و سبزیجات اثرات مطلوبی بر سلامت افراد و کاهش خطر سایر بیماری های مزمن دارند.
کلید واژگان: سرطان کولورکتال, پولیپ آدنوماتوز, میوه, سبزیBackgroundColorectal cancer (CRC) is the third most common cancer in the world and one of fifth most common cancers in Iran. Sedentary lifestyle and a diet rich in fat and meat, and poor in cereals, fiber, fruit and vegetable are suggested to increase the incidence of CRC. The aim of this study is to review available studies on fruits, vegetables and colorectal cancerMaterial And MethodsWe searched PubMed and Google Scholar databases with keywords Rectal cancer, Colon Cancer, Colorectal cancer, cohort study, Randomized Trial, Fruit, Vegetable. Finally 60 studies were included in this review.ResultsThe risk of colon cancer in relation to fruit and vegetable consumption has been reported in epidemiologic studies. Results of studies on the effect of fruit and vegetables and adenomatous polyps are inconsistent.In cohort studies, the weaker relationship between consumption of fruits, vegetables and risk of CRC compared to the case – control studies was observed. Components or specific subgroups of fruits and vegetables are associated with CRC risk.ConclusionIncreased consumption of fruits and vegetables does not reduce colorectal cancer risk, but low consumption of fruit and vegetables is associated with increased risk of CRC. Consuming fruits and vegetables have favorable effects on health and reduced risk of other chronic diseases and their recommended daily intake.Keywords: colorectal cancer, adenomatous polyps, fruits, vegetables -
زمینه و هدفنوجوانی دوره ای مهم از زندگی است که سبک زندگی در آن شکل گرفته و تثبیت می شود، از طرفی عملکرد نوجوانان در زمینه مصرف میوه و سبزیجات در سطح مطلوبی نیست. این پژوهش با هدف تعیین پیش بینی کننده های مصرف میوه و سبزیجات در دانش آموزان دختر دبیرستانی بر اساس مدل پرسید انجام شد.مواد و روش هادر این پژوهش مقطعی، 400 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر قوچان به روش نمونه گیری دو مرحله ای انتخاب شدند و داده ها از طریق پرسشنامه خودایفای روا و پایا که مبتنی بر مدل پرسید تنظیم شده بود، جمع آوری گردید. برای تفسیر داده ها از نرم افزار آماریSPSS18 و روش های آماری توصیفی (میانگین، انحراف معیار، تعداد و درصد) و تحلیلی(آنالیز رگرسیون خطی، ضریب همبستگی پیرسون و آنالیز واریانس یک طرفه) استفاده شد.یافته هامیانگین سنی دانش آموزان 16.11±1.076 سال بود. عوامل تقویت کننده(β=0.282 P<0.0001)، قادر کننده(β=0.207 P<0.0001) و آگاهی(β=0.117 P<0.0001) پیشگویی کننده عملکرد مصرف میوه و سبزیجات هستند. میانگین نمره آگاهی دانش آموزان16.08±70/13، میانگین نمره نگرش 11.14±77/73، میانگین نمره عوامل قادر کننده 18.02±50/93، میانگین نمره عوامل تقویت کننده15.42±72/75 و میانگین نمره عملکرد15.66±61/66 بود. بین تمام سازه های مدل پرسید با یکدیگر و همچنین با عملکرد همبستگی مستقیم و معنی دار وجود دارد.نتیجه گیریبه ترتیب عوامل تقویت کننده، قادر کننده و آگاهی مهمترین پیشگویی کننده عملکرد مصرف میوه و سبزیجات هستند. وضعیت آگاهی، نگرش و عوامل تقویت کننده در سطح مطلوبی بود.وضعیت عوامل قادرکننده و عملکرد در سطح متوسط بود. با توجه به همبستگی مستقیم بین سازه های مدل پرسید و عملکرد دانش آموزان، پیشنهاد می شود مداخلات مقتضی به ویژه مداخلات آموزشی با تاکید بر سازه های مدل پرسید و به ویژه عوامل تقویت کننده به منظور ارتقاء عملکرد مصرف میوه و سبزیجات صورت گیرد.
کلید واژگان: مدل پرسید, میوه, سبزیجات, دانش آموزان دختر, پیش بینی کننده ها, رفتار تغذیه ایBackgroundAdolescence is a period of life that life style is formed and stabilized while nutritional status of adolescents toward fruit and vegetable consumption (FVC) isn’t in desirable level. This study aimed to determine Predictors of FVC among female high school students based on PRECEDE model.MethodsThis was a cross-sectional study that was done among 400 female high school students in Gochan that were selected by using two stage sampling method. Data was collected by using a self report, reliable and valid questionnaire. Descriptive (mean, standard deviation, frequency and percentage) and analytical statistics (linear regression analysis, Pearson correlation coefficient and one way ANOVA) were used for exploring the data.ResultsThe mean age of the students was 16.11±1.076. Reinforcing factors(β=0.282 P<0.0001), enabling factors(β=0.207 P<0.0001) and knowledge(β=0.117 P<0.0001) were predictor factors for FVC. The mean score of knowledge was 70.13±16.08, mean score of attitude 77.73±11.14, mean score of enabling factors 50.93±18.02, mean score of reinforcing factors 72.75±15.42 and mean score of behavior was 61.66±15.66. There was a significant positive correlation between PRECEDE model constructs and behavior.ConclusionThe findings suggest that Reinforcing factors, enabling factors, and knowledge were the most important predictor factor, respectively. Knowledge, attitude and reinforcing factors status are in a desirable level. Enabling factors and behavior status is in moderate level. According to positive correlation between PRECEDE model constructs and behavior, we recommended appropriate intervention, especially educational intervention with particular emphasis on PRECEDE model constructs, especially reinforcing factors as the most important behavior predictor in related FVC.Keywords: PERECEDE model, Fruit, Vegetable, female students, predictors
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.