جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "نگرش" در نشریات گروه "پزشکی"
-
مقدمه
کیفیت هوای داخل خانه، یکی از مهم ترین عوامل موثر بر سلامتی و رفاه افراد جامعه است و در صورت آلودگی، می تواند موجب بروز بسیاری از بیماری ها گردد. در پژوهش حاضر، میزان آگاهی، نگرش و عملکرد بهورزان شهرستان خرم آباد نسبت به آلودگی هوای داخل منازل و همبستگی آن ها با عوامل جمعیت شناختی بررسی گردید.
روش هااین مطالعه مقطعی از نوع توصیفی- تحلیلی بود که در سال 1400 با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته جهت سنجش میزان آگاهی، نگرش و عملکرد بهورزان شاغل در خانه های بهداشت شهرستان خرم آباد انجام شد. بر این اساس، کل بهورزان تحت پوشش مرکز بهداشت خرم آباد (149 نفر) وارد تحقیق شدند و پس از توجیه شدن، 140 نفر از آن ها پرسش نامه را تکمیل نمودند. در نهایت، داده ها با استفاده از آزمون های Independent t، ANOVA و ضریب همبستگی Pearson در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها:
میانگین نمرات آگاهی، نگرش و عملکرد بهورزان در مورد کیفیت هوای داخل منازل به ترتیب 82/17، 85/51 و 50/60 بود. اختلاف معنی داری بین نمرات آگاهی، نگرش و عملکرد بهوزران زن و مرد وجود نداشت (05/ < P). میزان تحصیلات بهورزان با نمرات آگاهی و عملکرد آن ها ارتباط معنی داری را نشان داد؛ به طوری که بیشترین نمرات آگاهی، نگرش و عملکرد در بهورزان با مدرک کارشناسی و بالاتر مشاهده شد؛ در حالی که بین نمرات آگاهی، نگرش و عملکرد با سن و سابقه کار رابطه معنی داری به دست نیامد.
نتیجه گیری:
با توجه به پایین بودن آگاهی بهورزان در مورد آلودگی هوای داخل ساختمان و به دلیل اهمیت شغل بهورز در انتقال اطلاعات بهداشتی به افراد جامعه، برگزاری دوره های آموزشی در مورد کیفیت هوای داخل ساختمان به منظور بالا بردن سطح آگاهی بهورزان، لازم و ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: آلودگی هوای داخل ساختمان, آگاهی, نگرش, عملکرد, کارکنان سلامتBackgroundIndoor air quality is a critical factor influencing the health and well-being of individuals in society, as polluted indoor air can lead to various diseases. Consequently, this study examined the awareness, attitudes, and performance of health workers in Khorramabad City, Iran, concerning indoor air pollution, as well as the correlation of these factors with demographic variables.
MethodsThis descriptive-analytical cross-sectional study was conducted in 2021 using a researcher-developed questionnaire to assess the knowledge, attitudes, and performance of health workers in the health centers of Khorramabad City. A total of 149 individuals from the Khorramabad health center participated in the study, and after receiving education, 140 of them agreed to complete the questionnaire. The collected data were analyzed using independent t-tests, analysis of variance (ANOVA), and Pearson's correlation coefficient via SPSS software.
FindingsHealth workers' performance regarding indoor air quality had the highest score of 60.50, while the scores for attitude and knowledge were 51.85 and 17.82, respectively. There was no statistically significant difference in the scores of knowledge, attitude, and performance between men and women (P > 0.05). The level of education had a significant relationship with the average scores of knowledge and performance. Consequently, the highest scores in knowledge, attitude, and performance were observed among individuals with a bachelor's degree or higher. In contrast, no significant relationship was found between the scores of knowledge, attitude, and performance with age or work experience.
ConclusionGiven the limited awareness among health workers regarding indoor air pollution, coupled with their significant role in disseminating health information to the community, it is essential to conduct training courses on this topic to enhance the knowledge of health workers.
Keywords: Indoor Air Pollution, Knowledge, Attitude, Performance, Health Personnel -
سابقه و هدف
هوش مصنوعی در حال انقلاب فراگیری در زمینه های مختلف به ویژه در سلامت می باشد. با توجه به ماهیت نوظهور هوش مصنوعی در ایران و کمبود اطلاعات در این زمینه، مطالعه حاضر با هدف بررسی پذیرش، دانش، نگرش و آمادگی نسبت به هوش مصنوعی پزشکی از دیدگاه دانشجویان پزشکی انجام شد.
مواد و روش هامطالعه توصیفی- مقطعی حاضر روی 117 دانشجوی پزشکی که به صورت در دسترس وارد مطالعه شدند، انجام گرفت. پرسشنامه مطالعه شامل ویژگی های دموگرافیک، آمادگی (22 گویه در مقیاس لیکرت پنج تایی)، پذیرش (28 گویه در مقیاس لیکرت پنج تایی)، دانش (8 گویه در مقیاس لیکرت سه تایی) و نگرش نسبت به هوش مصنوعی (13 گویه در مقیاس لیکرت پنج تایی) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از SPSS نسخه 27 شامل آمار توصیفی، آزمون t مستقل، آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون با سطح معنی داری کم تر از 05/0 آنالیز شد.
یافته هایافته ها نشان داد که میانگین آمادگی (13/84±66/50)، سطح دانش (3/27±17/23) و پذیرش (14/83.±95/25) در سطح متوسط و نگرش (6/01±46/51) در سطح خوب بود. متغیرهای آمادگی، دانش، پذیرش و نگرش به هوش مصنوعی با یکدیگر دارای ارتباط مستقیم و معنی دار آماری (0/05>P) بودند و تنها آمادگی با نگرش ارتباط معنی دار آماری نداشت (0/516=p). نتایج رگرسیون نشان داد که شرکت در دوره های آموزشی هوش مصنوعی (0/22 Beta=، 0/013P=) و دانش نسبت به هوش مصنوعی (0/41Beta=، 0/001>P)، پیش بینی کننده قوی آمادگی نسبت به هوش مصنوعی پزشکی هستند، زیرا این رابطه در هر دو رگرسیون خطی تک متغیر ساده و چندمتغیره از نظر آماری معنی دار بود. علاوه بر این، متغیرهای استفاده از هوش مصنوعی و پذیرش نسبت هوش مصنوعی به عنوان پیش بینی کننده مستقل آمادگی هوش مصنوعی در رگرسیون خطی تک متغیره شناسایی شدند.
استنتاجدانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی بابل نگرش مثبتی نسبت به هوش مصنوعی نشان دادند که بیانگر اهمیت روزافزون این فناوری در آموزش پزشکی است. این یافته ها نشان می دهد که برنامه ریزان آموزشی باید بر ارتقای دانش، آمادگی و پذیرش دانشجویان نسبت به هوش مصنوعی از طریق دوره ها و برنامه های آموزشی ساختارمند تمرکز کنند. چنین اقداماتی می تواند به آمادگی بهتر دانشجویان برای نقش فزاینده هوش مصنوعی در حوزه سلامت کمک کند.
کلید واژگان: هوش مصنوعی, آمادگی, آموزش پزشکی, نگرش, دانشBackground and purposeArtificial intelligence (AI) is transforming numerous fields, particularly healthcare. In Iran, where AI is an emerging discipline, there is a notable gap in knowledge and understanding in this area. This study aimed to explore medical students' acceptance, knowledge, attitudes, and readiness regarding medical artificial intelligence.
Materials and methodsThis descriptive cross-sectional study was conducted on 117 medical students selected through convenience sampling. The study utilized a structured questionnaire comprising four sections: demographic characteristics, readiness (22 items rated on a five-point Likert scale), acceptance (28 items rated on a five-point Likert scale), knowledge (8 items rated on a three-point Likert scale), and attitude toward artificial intelligence (13 items rated on a five-point Likert scale). Data were analyzed using SPSS version 27, employing descriptive statistics, independent t-tests, Pearson correlation tests, and regression analysis. A significance level of P<0.05 was considered statistically significant.
ResultsThe findings indicated that the mean levels of readiness (50.66±84.13), knowledge (23.17±27.3), and acceptance (25.95±63.14) were moderate, while the mean attitude level (51.46±01.6) was good. A direct and statistically significant relationship was observed among readiness, knowledge, acceptance, and attitude toward artificial intelligence (P<0.05), except for the relationship between readiness and attitude, which was not statistically significant (P=0.516). Regression analysis showed that attending artificial intelligence training courses (Beta=22.5, P=0.013) and knowledge about artificial intelligence (Beta=0.41, P<0.001) were strong predictors of readiness for medical artificial intelligence. These relationships remained statistically significant in both simple and multivariate linear regression analyses. Additionally, artificial intelligence usage and acceptance were identified as independent predictors of readiness in simple linear regression.
ConclusionMedical students at Babol University of Medical Sciences showed a positive attitude toward artificial intelligence, indicating its growing relevance in medical education. These findings suggest that education planners should focus on improving students’ knowledge, readiness, and acceptance of AI through well-structured courses and training programs. Such efforts could help better prepare students for the increasing role of AI in healthcare.
Keywords: Artificial Intelligence, Readiness, Medical Education, Attitude, Knowledge -
زمینه و هدف
ایست قلبی ناگهانی یکی از علل اصلی مرگ ومیر و یک مشکل مهم مراقبت های بهداشتی است و کسب و به روز ماندن با آخرین دستورالعمل های احیای قلبی ریوی از مهم ترین معیارهای شایستگی است. باتوجه به اهمیت این موضوع، پژوهش حاضر باهدف دانش، نگرش و عملکرد پرستاران و پرسنل اورژانس پیش بیمارستانی بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی اردبیل از آخرین دستورالعمل (2020) احیای قلبی ریوی انجام شده است.
روش بررسیدر این مطالعه توصیفی، تعداد 360 نفر از پرستاران و پرسنل فوریت های پزشکی به روش نمونه گیری تصادفی وارد مطالعه شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسش نامه ای که شامل مشخصات جمعیت شناختی شرکت کنندگان و سوالات مربوط به حیطه دانش، نگرش و عملکرد بود انجام شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 26 و آزمون های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون، آنووا و آزمون تی تست مستقل استفاده شد.
یافته هادر پژوهش حاضر 176 نفر زن (48/9) و 184 نفر مرد (51/1) شرکت کردند. میانگین کل سطح دانش 4/07±15/42، سطح نگرش 8/73±45/75 و سطح عملکرد 16/65±95/18 به دست آمد؛ اختلاف معنی داری بین میانگین حیطه های دانش، نگرش و عملکرد براساس جنسیت مشاهده شد که میانگین در گروه آقایان بیشتر از خانم ها بود (0/05<p).
نتیجه گیریدر پژوهش حاضر حیطه دانش پرسنل بهداشتی نسبت به آخرین دستورالعمل احیای قلبی ریوی به میزان قابل توجهی نیازمند توجه بود، به طوری که به روزرسانی و آموزش مداوم این تغییرات الزامی است. همچنین میانگین سطح دانش آقایان بیشتر از خانم ها بود که توجه ویژه به آموزش و ارتقا سطح دانش خانم ها را می طلبد.
کلید واژگان: احیای قلبی ریوی, پرستار, دانش, نگرش, عملکردBackground & AimsSudden cardiac arrest is one of the main causes of death and an important health care problem. It is important for nurses to acquire the cardio pulmonary resuscitation (CPR) skills and know the latest changes in the CPR guidelines. The present study aims to investigate the knowledge, attitude, and practice of nurses and emergency medical technicians (EMTs) in Ardabil, Iran, regarding the 2020 CPR guidelines.
Materials & MethodsIn this descriptive study, 360 nurses and EMTs working in hospitals affiliated to the Ardabil University of Medical Sciences in 2022 were included by stratified random sampling method. Data collection was done using a questionnaire that surveyed the demographic characteristics and measured the knowledge, attitude, and practice of participants. The data were analyzed in SPSS software, version 26 using descriptive statistics, Pearson’s correlation test, ANOVA, and t-test.
ResultsParticipants included 176 females (48.9%) and 184 males (51.1%). In overall, the mean scores of knowledge, attitude, and practice were 15.42±4.07 (out of 25), 45.75±8.73 (out of 56), and 95.18± 16.65 (out of 120), respectively. A significant difference was observed in the scores of knowledge, attitude, and performance based on gender, where males had higher scores than females (P<0.05).
ConclusionThe knowledge of nurses and EMTs in Ardabil regarding the latest CPR guidelines is not enough, which requires special attention and providing continuous training and education to them. The knowledge of males was higher than that of females, which requires special attention to the education of female nurses and EMTs in Ardabil.
Keywords: Cardio Pulmonary Resuscitation, Nurse, Knowledge, Attitude, Practice -
مقدمه
کار و فعالیت در بخش روانپزشکی بر دامنه تفکر و قضاوت افراد تاثیرگذاشته و عملکرد آن ها را تحت تاثیر قرار می دهد. باتوجه به اینکه مطالعات مشابه در این زمینه در کشور محدود و در استان خراسان جنوبی در این زمینه مطالعه ای صورت نگرفته است هدف ما در این مطالعه مقایسه وضعیت نگرش، ترس و استیگما به اختلال روانی در کارآموزان و کارورزان پزشکی قبل و پس از سپری کردن آموزش در بخش روانپزشکی بود.
روش بررسیمطالعه حاضر از نوع توصیفی و مقایسه ای است. جامعه مورد مطالعه ما دانشجویان مقطع کارآموزی و کارورزی بخش روانپزشکی در سال تحصیلی 1401-1402 بود. در این مطالعه جهت ارزیابی نگرش دانشجویان در خصوص اختلالات روانپزشکی از فرم خلاصه شده پرسش نامه OMI، جهت بررسی استیگمااز پرسش نامه استیگمای فراهم کنندگان مراقبت بهداشتی (OMS_HC) و برای ارزیابی ترس از پرسش نامه فرم کوتاه مقیاس ترس از ارزیابی منفی Lerary استفاده شد.
نتایجمیانگین نمره نگرش، ترس و استیگما در دانشجویان در ابتدا و انتهای مطالعه با یکدیگر تفاوت معناداری نداشت (P>0.05). میانگین تغییرات نمره نگرش، ترس و استیگمابر حسب جنسیت، مقطع تحصیلی، وضعیت تاهل، محل زندگی، دانشجویان با یکدیگر تفاوت معناداری نداشت (P>0.05).
نتیجه گیریبرنامه های آموزشی بخش روانپزشکی منجر به کاهش آستیگما، ترس و تغییر نگرش دانشجویان در مقایسه با ابتدای مطالعه در دانشجویان پزشکی نمی شود. برنامه آموزشی کارآموزان و کارورزان رشته پزشکی در بخش روانپزشکی مورد بازنگری قرار گیرد.
کلید واژگان: نگرش, ترس, آستیگما, اختلالات روانپزشکیIntroductionWork and activity in the psychiatry department affect the scope of people's thinking and judgment and their performance. Considering that similar studies in this field are limited in the country and there has been no study in this field in South Khorasan province, this study aimed to compare the state of attitude, fear, and stigma towards psychiatric disorders in medical interns before and after training. It was in the psychiatric ward.
MethodThe present study is descriptive and comparative. Our study population was the students of the psychiatry department in the academic year 1401-1402. In this study, the abbreviated form of the OMI questionnaire was used to evaluate students' attitudes regarding psychiatric disorders, the stigma questionnaire of health care providers (OMS_HC) was used to assess stigma, and the Lerary negative evaluation short form questionnaire was used to assess fear.
ResultsThe average score of attitude, fear and stigma among students at the beginning and end of the study was not significantly different from each other (P>0.05). The average changes in attitude, fear and stigma scores according to gender, educational level, marital status, place of residence of students did not differ significantly from each other (P>0.05).
ConclusionThe educational programs of the psychiatry department do not lead to the reduction of astigma, fear and increase of students' attitudes compared to the beginning of the study in medical students. The training program for medical interns in the psychiatry department should be revised.
Keywords: Attitude, Fear, Astigma, Psychiatric Disorders -
مقدمه
پرستاری به عنوان یک عضو مهم تیم مراقبتی به شمار می رود که نگرشش نسبت به بیماران در مراحل پایان زندگی تاثیر مهمی بر نحوه ارایه مراقبت توسط او دارد. نتایج مطالعات نگرش متفاوتی نسبت به ارایه مراقبت های پایان زندگی توسط پرستاران در فرهنگ های مختلف نشان داده اند.
روشمطالعه به صورت توصیفی-مقطعی در پرستاران (250 نفر) شاغل در شهر کاشان در سال 1402 که به روش تصادفی انتخاب شده بودند، انجام گرفت. پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و نگرش نسبت به مراقبت های پایان زندگی، رضایت شغلی و تعهد حرفه ای به صورت خود گزارش دهی توسط نمونه تکمیل و داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 22 توسط آزمون های آماری تی مستقل، کای اسکوئر و رگرسیون خطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مقدار معنی داری آماری کمتر از 0.05 در نظر گرفته شد.
یافته هایافته ها نشان داد که (8/73درصد) 177نفر زن و میانگین سنی 68/6±78/34 با میانگین ساعت اضافه کار 54/7±40/137 در ماه بودند. میانگین نمره نگرش نسبت به مراقبت های پایان زندگی95/15±14/104 بود که بالاتر از حد متوسط بود و بر اساس مشخصات دموگرافیک تفاوت آماری مشاهده نشد (05/0p).
بحث و نتیجه گیرینتیجه می گیریم که نگرش پرستاران نسبت به مراقبت های پایان زندگی در حد مطلوب بوده و متغیرهای سن، ساعات اضافه کار و رضایت شغلی می توانند پیش بینی کننده نگرش مثبت به ارایه این مراقبت ها باشند. لذا توجه به عوامل افزایش دهنده رضایت شغلی می تواند باعث بهبود نگرش نسبت به ارایه مراقبت های پایان عمر و تسکین آلام بیماران د مراحل پایان عمر شود.
کلید واژگان: مراقبت های پایان زندگی, پرستار, نگرش, رضایت شغلی, حرفه ای شدنIntroductionA nurse is considered as an important member of the care team, whose attitude towards patients at the end of life has an important impact on how they provide care. The results of studies have shown different attitudes towards providing end-of-life care by nurses in different cultures.
MethodA descriptive-cross-sectional study was conducted among nurses (n=250) working in Kashan in 2023 who were randomly selected. Questionnaire of demographic information and attitude towards end-of-life care, job satisfaction and professional commitment in the form of self-reporting by the completed sample and data in SPSS software version 22 by independent t-test, Chi-Square and linear regression was analyzed. A statistically significant value of less than 0.05 was considered.
FindingsThe findings showed that 177 (73.8%) samples were women and the mean age was 34.78±6.68 years with a mean overtime hour of 137.4±7.54 per month. The mean score of the attitude towards end-of-life care was 105.14±15.95, which was higher than the average, and no statistical difference was observed based on demographic characteristics (p<0.05). The results of the regression test also showed that the variables of age, overtime hours and job satisfaction are predictors of attitude towards end-of-life care (R2: 0.0103, Adjusted R Square: 0.059; p<0.05).
Discussion andconclusionWe conclude that the attitude of nurses towards end-of-life care is optimal and the variables of age, overtime hours and job satisfaction can predict a positive attitude towards providing these cares to be. Therefore, paying attention to the factors that increase job satisfaction can improve the attitude towards providing end-of-life care and relieve the pain of patients in the end-of-life stages.
Keywords: Terminal Care, Nurse, Attitude, Job Satisfaction, Professionalism -
سابقه و هدف
باروری از مهم ترین پدیده های تعیین کننده نوسانات جمعیتی است. یک میل جهانی نسبت به تاخیر در فرزندآوری به وجود آمده است. به موازات تحولات جهانی در خصوص تاخیر در فرزندآوری، کشور ایران نیز تغییرات گسترده ای را تجربه می کند؛ هدف از مطالعه مروری حاضر عوامل موثر بر فرزندآوری و موانع آن در طی سال های 2010 تا 2022 می باشد.
مواد و روش هادر این مطالعه مروری سیستماتیک با استفاده از پایگاه های اطلاعاتی Pubmed، Scopus، SID، و Web of science مقالات منتشر شده فارسی و انگلیسی طی سال های 2010 تا 2022 مورد بررسی قرار گرفتند. جست وجو در هر یک از پایگاه های اطلاعاتی به روش جست وجو در عناوین انجام شد. به منظور به حداکثر رساندن جامعیت جستجو از کلید واژه های استاندارد شده Mesh شامل: Childbearing، Attitudes، Women، Reasons، Fertility، Obstacles و فارسی فرزندآوری، نگرش، زنان، علل، باروری و موانع و ترکیب آن ها با کمک عملگرهای مرتبط با پایگاه مورد جستجو (همچون AND و OR) ("و" و "یا") جست وجو گردید.در این مطالعه مروری سیستماتیک از تمام مطالعات انجام شده در مورد موانع و عوامل موثر بر فرزندآوری در مقالات منتشر شده انگلیسی طی سال های 2022-2010 و مقالات فارسی تا سال 1401بهره برداری شد. طراحی سئوال مطالعه این مرور سیستماتیک براساس پروسه پیکو (PICO) بنا شده است که در آنP جمعیت زنان متاهل، I عوامل موثر C در این مطالعه با توجه به این که مطالعات گزارش دهی بودند، جایگاهی ندارد و O به فرزندآوری اطلاق می گردد.
یافته هادر نتیجه جست و جو 1254 مقاله وارد مطالعه شدند که بعد از بررسی، حذف مقالات براساس شرایط ورود، در دسترس بودن فایل مقالات و هم چنین حذف مقالات تکراری 36 مقاله باقی مانده به صورت کامل تجزیه و تحلیل شدند. عواملی همچون وضعیت اجتماعی، فرهنگی، زندگی شهری یا روستایی، میزان تحصیلات و ارزش ها و باورهای دینی و قومی مردم نقش به سزایی در تصمیم گیری زوجین خواهد داشت. به علاوه، سیاست دولت ازجمله حمایت از مادران باردار موثرخواهد بود.
استنتاجنتایج مطالعه حاضر نشان داد، عواملی همچون وضعیت اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، به عنوان تعیین کننده های اجتماعی موثر بر باروری شناخته شده است. تعلقات قومی، سطح تحصیلات، خانواده گرایی و دین داری، سن ازدواج، تصمیمات و سیاست های دولتی، محل سکونت، و درجه شغلی جزء عوامل تسهیل کننده فرزندآوری بودند. ارزش های مذهبی و سنتی باعث تقویت باروری شده و تمایل به فرزندآوری در خانواده های با سطح اجتماعی اقتصادی پایین بیش تر است. طراحی و اجرای برنامه ها آموزشی برای بهبود باورها، نگرش ها، ترویج هنجارهای ذهنی مثبت و تقویت مهارت های توانمندسازی می تواند نقش تعیین کننده ای در ارتقای قصد و رفتار باروری زنان ایرانی داشته باشد. نتایج مطالعه حاضرمی تواند راهنمایی برای سیاست گذاران سلامت جهت رفع موانع فرزندآوری و افزایش جمعیت در ایران باشد. هم چنین با فراهم آوردن شرایط اقتصادی- اجتماعی مناسب برای زنان و رفتارهای باروری مختلف در نقاط مختلف کشور و در فرهنگ و قومیت های مختلف، برنامه های سلامت باروری و بارداری باید همراستای سیاست های رشد جمعیت تکمیل شود.
کلید واژگان: فرزندآوری, نگرش, زنان, علل, باروری, موانعBackground and purposeFertility is a key demographic factor influencing population fluctuations. There is a global trend toward delaying childbearing, and Iran is also undergoing significant changes in this regard. This review study examines the factors influencing childbearing and associated obstacles from 2010 to 2022.
Materials and methodsThis systematic review utilized PubMed, Scopus, SID, and Web of Science databases to analyze articles published in both Farsi and English from 2010 to 2022. The keywords in both Persian and English included childbearing, attitude, women, reasons, fertility, and obstacles. All studies related to obstacles and factors influencing childbearing published in English between 2010 and 2022 and in Persian up to 2022 were included. In this review, the population (P2) refers to married women, intervention (I3) to the effective factors, comparison (C4) is not applicable given this study's reporting nature, and outcome (O5) refers to childbearing. The search within each database was conducted using title searches, with standardized MeSH terms such as childbearing, attitudes, women, reasons, fertility, and obstacles, combined with operators (e.g., AND, OR) to ensure comprehensive retrieval.
ResultsThe search yielded 1,254 articles, of which 36 met the inclusion criteria after applying entry conditions, availability of article files, and removing duplicates. Factors such as social and cultural status, urban versus rural residence, educational level, and individuals’ religious and ethnic beliefs significantly impact couples’ decision-making regarding childbearing. Additionally, governmental policies, including support for pregnant mothers, play an influential role.
ConclusionAnalysis of the 1,254 articles showed that economic, social, and cultural factors are significant social determinants of fertility. Ethnic background, education level, family orientation, religiosity, age at marriage, government policies, place of residence, and occupational status were identified as factors influencing childbearing. Religious and traditional values tend to increase fertility rates, especially among families with lower socioeconomic status. Educational programs aimed at improving beliefs and attitudes, promoting positive social norms, and strengthening empowerment skills may significantly enhance Iranian women’s reproductive intentions and behaviors. The findings of this study provide guidance for health policymakers in addressing obstacles to childbearing and supporting population growth in Iran. Additionally, by fostering favorable socio-economic conditions and recognizing diverse fertility behaviors across regions and cultures, reproductive health and pregnancy programs can better align with population growth policies.
Keywords: Childbearing, Attitudes, Women, Reason, Fertility, Obstacles -
دانش و نگرش دانشجویان پزشکی نسبت به آموزش مجازی درس فیزیولوژی در دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهوازمقدمه
همه گیری کووید 19 باعث تغییر ناگهانی به سمت پذیرش انحصاری آموزش آنلاین شد و منبع اصلی آموزش پزشکی را تشکیل داد. بنابراین هدف از این مطالعه بررسی دانش و نگرش دانشجویان پزشکی نسبت به آموزش مجازی درس فیزیولوژی در دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز بود.
روش هاپژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی تحلیلی بود که در سال تحصیلی 1400 انجام شد. جامعه مورد نظر شامل دانشجویان پزشکی دانشکده پزشکی ترم2 تا 4 بودند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل سن، جنسیت و یک پرسش نامه محقق ساخته بود. شاخص روایی محتوای پرسش نامه محاسبه شد که ضرایب برای هر یک از سوالات از 0/80 تا 1 بود. پایایی پرسش نامه به روش آلفای کرونباخ 0/937 بود.
یافته ها92 نفر (52/3 درصد) از جمعیت مورد مطالعه زن و 84 نفر (47/7 درصد)مرد بودند. دانش و نگرش دانشجویان پزشکی نسبت به آموزش مجازی فیزیولوژی نسبتا مطلوب و مثبت بود. به ترتیب میانگین نمره 0/81±3/51 و 1/07±4/23 بود. میانگین دانش دانشجویان پزشکی در زنان 338 و مردان 3/65 بود که نشان دهنده اختلاف معنی دار بین گروه های مرد و زن است. علاوه بر این میانگین نگرش در زنان برابر 4/11 و در مردان برابر 4/36 بود و اختلاف معنی دار نبود.
نتیجه گیریدیدگاه دانشجویان نسبت به دانش و نگرش دانشجویان پزشکی نسبت به آموزش مجازی درس فیزیولوژی در دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز در اپیدمی کووید 19 در حد نسبتا مطلوب برآورد شده است. نتایج این مطالعه می تواند در موقعیت های بحرانی مانند کووید 19 در آینده استفاده شود.
کلید واژگان: دانشجویان, فیزیولوژی, آموزش, دانش, نگرشBackgroundThe COVID-19 pandemic caused a sudden shift towards the use of online teaching method in medical education. This study aims to investigate the knowledge and attitude of medical students towards the online learning of physiology at Ahvaz Jundishapur University of Medical Sciences (AJUMS).
MethodsThis is a descriptive-analytical study conducted in 2021. The study population consists of all students of the School of Medicine (semesters 2-4) at AJUMS. Data collection tools included a demographic form and a researcher-made questionnaire with a content validity index of 0.80-1 and reliability (Cronbach’s alpha) of 0.937.
ResultsAmong 176 participants, 92 (52.3%) were female and 84 (47.7%) were male, with a mean age of 21.76±1.12 years. The knowledge and attitude of medical students regarding online learning of physiology were relatively favorable and positive. The knowledge and attitude scores were 3.51±0.81 and 4.23±1.07, respectively. The mean knowledge score was significantly different between male (Mean=3.65) and female (Mean= 4.11) students, but there was no significant difference in the attitude score between male (Mean=4.36) and female (Mean=4.11) groups.
ConclusionThe knowledge and attitude of medical students of AJUMS regarding the online education of physiology during the COVID-19 pandemic is relatively favorable. The results can be helpful for the studies in the future during health-related critical situations.
Keywords: Students, Physiology, Education, Knowledge, Attitude -
زمینه و هدف
بیماری ایدز با شیوع جهانی و عدم وجود راه های درمانی موثر یکی از مصائب بشری می باشد. لذا آموزش می تواند راهکاری موثر جهت پیشگیری محسوب گردد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر دو روش آموزشی بر آگاهی و نگرش دانش آموزان سال سوم دبیرستان انجام گرفته است.
روش شناسی:
این پژوهش مطالعه مداخله ای از نوع نیمه تجربی است که به صورت سرشماری و انتخاب تمام نمونه های ممکن (400 نفر) از دانش آموزان سال سوم دبیرستان های شهرستان چالدران در سال 1393 انجام گرفته است. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه سه قسمتی مشتمل بر اطلاعات دموگرافیکی، آگاهی و نگرش که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل شده، استفاده شده است. برای اجرای طرحT جمعیت تحت بررسی به سه گروه " گروه آموزشی با روش سخنرانی، گروه آموزشی با روش بحث گروهی و گروه شاهد" به صورت تصادفی تقسیم شدند. داده ها پس از جمع آوری توسط نرم افزارSPSS 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند.
یافته هانتایج نشان داد که بین آگاهی دانش آموزان قبل و بعد از آموزش در سه گروه سخنرانی و بحث گروهی و شاهد اختلاف معنی داری از نظر آماری وجود داشت. (05.0p<) به طوری که در گروه سخنرانی میانگین نمره آگاهی از 46.17 به 54.20 و در گروه بحث گروهی از 85.17 به 38.22 و در گروه شاهد از 31.17 به 26.18 ارتقا یافته است. هم چنین اختلاف معنی داری در بین سطح نگرش دانش آموزان قبل و بعد از آموزش در بین سه گروه مشاهده گردید (05.0p<). در مقایسه دو روش آموزش در افرایش آگاهی و سطح نگرش اختلافی معنی دار مشاهده گردید (05.0p<).
نتیجه گیرینتایج حاکی از این است که با وجود تاثیر دو روش آموزشی بر آگاهی و نگرش دانش آموزان (باتوجه به گروه شاهد)، روش بحث گروهی اثربخشی بیشتری نسبت به سخنرانی داشته است و به عنوان یک روش به نسبت موثرتر در این مطالعه مورد تایید قرار گرفت.
کلید واژگان: آموزش بهداشت, سخنرانی, دانش, نگرش, ایدز, دانش سلامت, نگرش ها و عملکردBackground & ObjectivesHIV is one of the human sufferings with its global prevalence and the lack of effective treatment methods. Therefore, education can be considered an effective solution to prevent new cases. This study was conducted with the aim of investigating the effect of two educational methods on the knowledge and attitude of third year high school students.
Materials & MethodsThis research is a semi-experimental study in the form of a census of the survey and selection of all possible examples (400) students of third year high school Chalderan city has done. To collect questionnaire data from triploid including demographic information, knowledge and attitude by the research units in the two pre-test and post-test completed, has been used. People under consideration to three lectures, group discussions have been divided. Data collected by the Software spss16 descriptive and inferential statistical tests and analysis have been.
ResultsThe results showed that knowledge of students before and after training in three groups, lectures and group discussion and control of statistically significant differences existed. (p<0.001) as the group average speech awareness of 17.46 to 20.54 in group lecture, 17.85 to 22.38 in group discussions from 17.31 in the control group has improved to 18.26. Also, significant difference between the level of student attitudes before and after training among the three groups were observed (p<0.05). Comparing the two methods in education and the level of awareness improved of attitudes were significantly different (p<0.05).
ConclusionThe results suggest that despite the impact of two educational methods on knowledge and attitudes of students (the control group), the effectiveness of group discussion has more than lecture and as a more effective way than this study was accepted.
Keywords: Health Education, Lecture, Knowledge, Attitude, Acquired Immunodeficiency Syndrome, Health Knowledge, Attitudes, Practice -
زمینه و هدف
ارتقاء کیفیت در عرصه سلامت جامعه منوط به ارتقای کیفیت آموزش پزشکی می باشد، کمیته کشوری ارتقاء کیفیت بر ایجاد تحول در نظام مدیریت و رهبری آموزش علوم پزشکی در وزارت بهداشت و درمان تاکید ورزیده است. لذا هدف از این مطالعه تعیین و پیش بینی نگرش به تغییرات سازمانی بر اساس مولفه های سبک های رهبری تحول گرا و تعامل گرا در اساتید بالینی و علوم پایه دانشگاه علوم پزشکی یاسوج بود.
روش بررسیاین یک پژوهش توصیفی مقطعی می باشد که در سال 1399 انجام شد، جامعه آماری آن کلیه اساتید بالینی و علوم پایه مشغول به تدریس در دانشگاه علوم پزشکی بودند، شرکت کنندگان به صورت نمونه گیری تمام شماری و در دسترس انتخاب شدند. از پرسشنامه رهبری چند عاملی باس و مقیاس دونهام برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون، تی و تحلیل رگرسیون تک متغیره و چندگانه تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها255 نفر از استادان بالینی و علوم پایه با میانگین سنی 49/7 ± 68/44(حداقل 28 و حداکثر 65 سال) در مطالعه حاضر شرکت کردند که 89 درصد شرکت کنندگان عضو هیات علمی رسمی یا پیمانی و 11 درصد اساتید مدعو یا حق التدریسی بودند و 5/56 درصد از اساتید علوم پایه و مابقی بالینی بودند. نتایج تحلیل رگرسیون تک متغیره نشان داد که سبک رهبری تحول گرا و تعامل گرا به ترتیب 3/15 درصد و 7/14 درصد واریانس یا پراکندگی نمرات نگرش به تغییر سازمانی اساتید بالینی و علوم پایه علوم پزشکی را تبیین می کنند که از نظر آماری (387/0 = p) و (979/ = p) معنی دار نبوده اند. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره یا چند گانه (بر اساس مولفه های رهبری تحول گرا و تعامل گرا) نیز نشان داد که مولفه های سبک رهبری تحول گرا و تعامل گرا به ترتیب 5/13 درصد و 7/12 درصد واریانس نمرات نگرش به تغییر سازمانی در اساتید بالینی و علوم پایه علوم پزشکی را تبیین می کنند که از نظر آماری معنی دار نبودند (05/0>p).
نتیجه گیریمولفه های سبک های رهبری اعم از تحول گرا و تعامل گرا قادر به پیش بینی نگرش به تغییرات سازمانی در اساتید بالینی و علوم پایه دانشگاه علوم پزشکی نبوده است.
کلید واژگان: رهبری تحول گرا, رهبری تعامل گرا, تغییر سازمانی, نگرش, علوم پزشکیArmaghane-danesh, Volume:29 Issue: 4, 2024, PP 597 -609Background & aimQuality improvement in the field of public health depends on improving the quality of medical education. The national committee for quality improvement has emphasized on creating a transformation in the management and leadership system of medical science education in the Ministry of Health and Treatment. Therefore, the purpose of the present study was to determine and predict the attitude towards organizational changes based on the components of transformational and interactional leadership styles in clinical and basic sciences faculty members of Yasuj University of Medical Sciences.
MethodsIn the present cross-sectional descriptive research conducted in 2019, the statistical population which included all the clinical and basic sciences faculty members teaching at Yasuj University of Medical Sciences, the participants were selected from the entire census and available for selection. The Bass multi-factor leadership questionnaire and Dunham scale were used to collect data. The collected data were analyzed using Pearson correlation, t and univariate and multivariate regression analysis.
Results255 clinical and basic science faculty members with an average age of 44.68 ± 7.49 (minimum 28 and maximum 65 years) participated in the present study, 89% of the participants were official or contract faculty members and 11% were professors. 56.5% were faculty members of basic sciences and the rest were clinical. The results of univariate regression analysis indicated that transformational and interactional leadership styles explain 15.3% and 14.7% of the variance or dispersion of attitude scores of clinical and basic medical science professors respectively. The order was not statistically significant (p = 0.387) and (p = 0.979). The results of multivariate or multiple regression analysis (based on transformational and interactional leadership components) also indicated that transformational and interactional leadership style components were 13.5% and 12.7%, respectively. They explain the variance of the scores of attitude towards organizational change in clinical professors and basic sciences of medical sciences, which were not statistically significant (p>0.05).
ConclusionThe components of leadership styles, both transformational and interactional, was not able to predict the attitude towards organizational changes in clinical professors and basic sciences of the University of Medical Sciences.
Keywords: Transformational Leadership, Interactional Leadership, Organizational Change, Attitude, Medical Sciences -
مقدمه
تبعیض سنی از دوران کودکی شکل می گیرد و بررسی نگرش کودکان به سالمندی می تواند به شناخت وضعیت و برنامه ریزی سالمندی موفق کمک کننده باشد. ازاین رو، هدف این مطالعه تحلیل محتوای نقاشی های دانش آموزان ابتدایی شهر ایذه در راستای تعیین نگرش آنان نسبت به سالمندان بود.
روش کاراین مطالعه به روش تحلیل محتوای کمی انجام شد. ابتدا 145 دانشآموز به روش نمونه گیری تصادفی ساده در سنین 6-12 سال در شهر ایذه در سال 1398 انتخاب شدند و سپس 284 شخصیت سالمند زن و مرد نقاشی شده توسط این دانش آموزان به عنوان واحد تحلیل وارد مطالعه شدند. برای تحلیل داده ها از چک لیست دانوسکی، نمودار درختی و آمارهای توصیفی مانند فراوانی و درصد و استنباطی مانند کای اسکوئر و رگرسیون لجستیک چندمتغیره استفاده شد.
یافته هامیانگین سنی دانش آموزان شرکت کننده در این مطالعه (±1/85) 28/9 بود. تحلیل نقاشیهای دانش آموزان نشان داد که هر چند بیش از نیمی از نقاشیها (4/69%) با تصورات قالبی مثبت از پدر/مادربزرگ تصویرسازی شده بودند، اما 8/88 درصد دانش آموزان علاقهای به سالمند شدن خود نداشتند و فقط 4/23 درصد آنان دیدگاه مثبت نسبت به سالمندی داشتند. یافته های رگرسیون لجستیک چند متغیره نشان داد که پسر بودن در مقابل دختر بودن 5 برابر احتمال تصویرسازی با تصورات قالبی منفی را افزایش میدهد (63/23- 34/1 CI=؛ 62/5OR=) و با افزایش سن تصورات قالبی منفیتری در نقاشی های دانش آموزان (20/2-03/1 CI=؛ 50/1OR=) مشاهده شد.
نتیجه گیریباتوجه به افزایش تصورات قالبی منفی در دانش آموزان با افزایش سن و همچنین در میان پسران، ضروری است که در سیاست گذاری های محتوای آموزشی مدارس به این موضوع توجه شده و برنامه های مداخلهای بین نسلی صورت گیرد. همچنین با مداخله زودهنگام در سنین کودکی از تبعیض سنی در جامعه سالخورده آینده ایران پیشگیری شود.
کلید واژگان: تصویرسازی, تحلیل محتوا, دانش آموزان, سالمند, نگرشIntroductionAgeism develops from childhood, and examining children’s attitudes towards old age can help in understanding the situation and planning for successful aging. Therefore, the aim of this study was to analyze the content of primary school students' paintings in Izeh city to determine their attitudes towards older adults.
MethodThe method of this study was quantitative content analysis. First, 145 students were selected by simple random sampling method in the ages of 6–12-year-old in Izeh city in 2019. Then, 284 elderly male and female characters drawn by these students were included in the study as the analysis unit. The Danowski checklist, the Tree diagram and descriptive statistics such as frequency and percentage, as well as inferential statistics such as Chi-square and multivariable logistic regression were used to analyze the data.
ResultsThe mean age of students was 9.28 (±1.85). Analysis of students' drawings showed that although more than half of the drawings (69.4%) portrayed positive stereotypes the grandparents, 88.8% of students did not like getting old and only 23.4% of students had a positive view toward old age. Logistic regression findings showed that being a boy increased the probability of portraying elderly with negative stereotypes by 5 times (OR=5.620; CI=1.34-23.63) and with increasing age more negative stereotypes were observed in students' drawings (OR=1.50; CI=1.03-2.20).
ConclusionConsidering the increase of negative stereotypes among students with increasing age and also more negative stereotypes among boys, it is necessary to pay more attention to this issue in educational programming and intergenerational interventions at schools. Early intervention in childhood, can help prevent ageism in the future aging society of Iran.
Keywords: Illustration, Content Analysis, Students, Elderly, Attitude -
مقدمه
بیماری ایدز یکی از مشکلات نظام سلامت است که کنترل و پیشگیری از آن نیازمند ارتقای سواد سلامت و تغییر نگرش افراد جامعه نسبت به بیماران مبتلا می باشد.
هدفمطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط سواد سلامت عمومی و سواد سلامت ایدز با نگرش جمعیت بالای 18 سال شهرستان نجف آباد در مورد بیماران اچ آی وی صورت گرفت.
مواد و روش هااین مطالعه به صورت توصیفی تحلیلی از نوع مقطعی بوده که بر روی تعداد 274 نفر افراد ساکن مناطق شهری و روستایی شهرستان در سال 1399 صورت گرفته است که واحدهای پژوهش به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده و با تکمیل سه پرسشنامه الکترونیکی استاندارد، نگرش اچ آی وی، سواد سلامت عمومی و سواد ایدز در این پژوهش شرکت کردند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 و بررسی ضریب همبستگی و رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هامیانگین سنی شرکت کنندگان 15/79 ± 41/72 است و 70/4 درصد متاهل و 72/26 درصد افراد شرکت کننده از طبقه اقتصادی متوسط جامعه بودند. نگرش تبعیض آمیز نسبت به مبتلایان به اچ آی وی در مردان نسبت به زنان به شکل معنی داری بالاتر بوده (007/P=0) و مشخص شد، جنسیت (0001/P=0)، تحصیلات دانشگاهی (013/P=0)، نمره سواد سلامت عمومی (011/P=0) بر روی نمره نگرش تبعیض آمیز نسبت به مبتلایان به اچ آی وی تاثیر دارند (005/P=0).
نتیجه گیریبا توجه به اهمیت سواد سلامت و ارتباط معنی دار آن با نگرش افراد جامعه نسبت به مبتلایان اچ آی وی، پیشنهاد می شود، به منظور، برنامه ریزی هدفمند آموزشی و طراحی مداخلات موثر، وضعیت نگرش و سواد سلامت جامعه هدف، در فواصل زمانی مختلف مورد ارزیابی قرار گیرد.
کلید واژگان: اچ آی وی, سواد سلامت, نگرشIntroductionAIDS is one of the problems of the health system, the control and prevention of which requires improving health literacy and changing the attitude of people in society towards infected patients.
ObjectiveThe purpose of this study was to determine the relationship between general health literacy and AIDS health literacy with the attitude of the population over 18 years old in Najaf Abad city regarding HIV patients.
Material and MethodsThis cross-sectional descriptive analytical study surveyed 274 individuals from urban and rural areas of the city in 2019, utilizing a multi-stage random sampling method. Participants completed three standardized electronic questionnaires on HIV attitudes, public health literacy, and AIDS literacy. The data were analyzed using SPSS 26, focusing on correlation coefficients and linear regression.
ResultsThe average age of the participants is 41.72 ± 15.79, and 70.4% were married and 72.26% of the participants were from the middle economic class of the society. The discriminatory attitude towards HIV patients was significantly higher in men than in women (P=0.007). The results showed that gender (P=0.0001), university education (P=0.013), general health literacy score (P=0.011) have an effect on the score of discriminatory attitude towards people with HIV (P > 0.005).
ConclusionGiven the importance of health literacy and its strong link to community attitudes towards HIV sufferers, it is recommended to assess the attitudes and health literacy of the target community at various intervals to plan targeted education and effective interventions.
Keywords: Attitude, Health Literacy, HIV -
مقدمه
یکی از مواردی که می تواند بر عملکرد کارکنان اثرگذار باشد، دمای بالای محیط یا گرما است. تنش گرمایی در مطالعات بسیاری با اثرات منفی در ابعاد مختلف در محیط های کاری مطرح شده است. از این رو آگاهی و نگرش کارگران نسبت به مقوله استرس گرمایی در محیط کاری اهمیت داشته و می تواند بر عملکردکارگران موثر باشد.
روش بررسیاین مطالعه یک پژوهش کیفی از نوع تحلیل محتوای نیمه ساختاریافته است که در بین کارگران صنعت کاشی شهر یزد در سال 1403 انجام شد. کارگران در مصاحبه فردی شرکت نمودند. از . سپس از مصاحبه غیر ساختاریافته به عنوان روش اصلی جمع آوری داده ها استفاده شد. برای تعین پایایی و روایی مطالعه از ملاک های لینکلن و گوبا استفاده گردید. گردآوری داده ها تا اشباع نظری ادامه یافت و نهایتا جمع آوری گویه ها به مضامین اصلی طبقات وزیرطبقات و گویه ها منتج گردید.
نتایجتبیین موضوع از دید کارگران از جنبه های مختلف با دو تم اصلی آگاهی و نگرش و زیر طبقات مختلف انجام شد.. تم اصلی آگاهی، شامل زیرطبقات عوامل فردی و عوامل مدیریتی و تم اصلی دوم، نگرش، شامل زیرطبقات عوامل فردی و عوامل محیطی از گویه های متعدد مصاحبه ها به دست آمد. کارگران نسبت به پیامدهای تنش گرمایی آگاهی داشتند و نگرش آن ها به این پیامدها منفی بود. تبیین کارگران از پیامدهای تنش گرمایی بر حسب سطح تحصیلات و سن آن ها متفاوت بود.
نتیجه گیریمیزان آگاهی کارگران صنعت کاشی در شهر یزد از مفهوم تنش گرمایی، در ابعاد مختلف تبیین گردید. نگرش آن ها به این مفهوم نشان دهنده تاثیرات منفی تنش گرمایی بود. عامل سن و سطح تحصیلات، بر سطح آگاهی و نوع نگرش کارگران تاثیرگذار نشان داده شد. می توان با آموزش های مناسب سطح آگاهی و نوع نگرش کارگران را بهبود بخشید به شکلی که بر عملکرد آن ها تاثیر مثبت داشته باشد.
کلید واژگان: استرس گرمایی, کارگران, آگاهی, نگرش, محیط کارIntroductionOne significant factor affecting employee performance is high ambient temperature or heat. Numerous studies have highlighted the negative effects of heat stress in various work environments. Therefore, enhancing workers' knowledge and attitudes toward heat stress can improve their performance.
Materials and MethodsThis semi-structured content analysis was conducted among tile industry workers in Yazd city in 2023. Participants engaged in both individual and group interviews. Initially, three unstructured interviews helped identify key points, followed by semi-structured interviews, which served as the primary data collection method. The study's reliability and validity were assessed using Lincoln and Guba. Data collection continued until theoretical saturation was reached, and the findings were organized into main themes and subcategories.
ResultsThe workers' perspectives on the issue were explored from various angles, leading to two main themes: knowledge and attitude, each with different subcategories. The knowledge theme includes individual and management factors, while the attitude theme encompasses individual and environmental factors.
ConclusionThe tile industry workers in Yazd City demonstrated varying levels of knowledge about heat stress and held attitudes that reflected the negative impacts of this stressor. Factors such as age and education level influenced their knowledge and attitudes. Workers' understanding and attitudes towards heat stress can be achieved through proper training.
Keywords: Heat Stress, Workers, Knowledge, Attitude, Work Environment -
زمینه و هدف
نوجوانان یکی از مهمترین و حساسترین گروه های سنی در هر جامعه ای هستند؛ که سلامت این گروه مبنای مهمی برای سلامت جامعه در نظر گرفته می شود. با وجود اهمیتی که تغذیه سالم در دوران نوجوانی دارد، اکثریت نوجوانان در سراسر جهان میوه و سبزی را کمتر از مقدار توصیه شده مصرف می کنند و بیشتر نوشیدنی گازدار ، غذاهای فرآوریشده و غنی از چربی مصرف می کنند. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت آگاهی، نگرش و عملکرد مصرف میوه و سبزی و عوامل مرتبط با آن در دانش آموزان دختر متوسطه اول انجام شد.
روش کاردر این مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی تعداد 270 نفر از دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر نهبندان در سال 1402 با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب و مورد مطالعه قرارگرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک وسوالات آگاهی، نگرش و عملکرد جمع آوری شدند؛ سپس با استفاده از نرم افزار spss-23، آمارهای توصیفی- تحلیلی، آزمون کروسکال- والیس و همبستگی اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته هامیانگین سنی دانش آموزان 75/0±9/13 سال بود میانگین نمره آگاهی دانش آموزان برای مصرف میوه و سبزی 8/2±76/17، میانگین نمره نگرش 5±68/24 و میانگین نمره عملکرد روزانه و هفتگی مصرف میوه و سبزی دانش آموزان به ترتیب 5/1±7/3 و 3/5±28/10 بود. میزان مصرف میوه و سبزی با شغل پدر، درآمد خانواده و تحصیلات مادر ارتباط معنی داری داشت (05/0<p).
نتیجه گیریبا توجه به نتایج مطالعه حاضر آگاهی و نگرش دانش آموزان برای مصرف میوه و سبزی مطلوب بود؛ ولی عملکرد نامطلوب در میزان مصرف میوه و سبزی داشتند. نگرش، سطح تحصیلات مادر، شغل پدر و درآمد بر میزان مصرف میوه و سبزی در دانش آموزان موثراست. بنابراین اجرای مداخلات آموزشی و مشاوره برای مادران در مورد اهمیت مصرف میوه و سبزی در سلامت خانواده به خصوص نوجوانان و حمایت دولت از خانواده ها با درآمد پایین در بهبود تغذیه بخصوص مصرف میوه و سبزی ضروری به نظر میرسد.
کلید واژگان: دانش آموزان, مصرف میوه وسبزی, آگاهی, نگرش, عملکردJournal of Health, Volume:15 Issue: 3, 2024, PP 304 -313Background & objectivesAdolescents are crucial and sensitive age group in any society, with their health forming a fundamental basis for the society health. Despite the importance of healthy nutrition during adolescence, most adolescents globally consume less than the recommended amounts of fruits and vegetables while increasing their intake of carbonated drinks and high-fat processed fast food. This study aims to determine the knowledge, attitudes, and practices related to fruit and vegetable consumption among female high school students and the factors influencing these behaviors.
MethodsThis cross-sectional study included 270 first female high school students from Nehbandan city in 2023, randomly selected using multi-stage sampling method. Data were collected using a demographic questionnaire along with knowledge, attitude, and practice assessments, and analyzed using SPSS-23 software utilizing descriptive-analytical statistics, the Kruskal-Wallis test, and Spearman's correlation.
ResultsThe average age of the students was 13.9±0.75 years. The mean scores and standard deviations for beverage and vegetable consumption, attitude, and daily performance were 17.76±2.8, 24.68±5, and 3.7±1.5 respectively, with the daily and weekly performance of fruit and vegetable consumption at (3.7±1.5) and 10.28±5.3 respectively. There was a significant relationship between fruit and vegetable consumption and factors such as father's occupation, family income, and mother's education (p< 0.05).
ConclusionThe results indicated that while students had favorable knowledge and attitudes towards fruit and vegetable consumption, their actual consumption practices were inadequate. Factors such as attitudes, mother's education level, father's occupation, and income significantly influenced students' fruit and vegetable consumption. Therefore, educational interventions and counseling for mothers on the importance of fruit and vegetable consumption for family health, especially for adolescents, along with government support for low-income families to improve nutrition, are essential.
Keywords: Students, Fruit, Vegetable Consumption, Knowledge, Attitude, Performance -
مقدمهفناوری لیزر با به حداقل رساندن میزان درد و زمان بهبودی برای انواع رشته های پزشکی ازجمله رشته دندان پزشکی به منزله روشی دقیق و موثر برای تشخیص و درمان ازجمله جراحی، درمان ریشه و درمان های بافت پریودنتال، کاربرد دارد و با پیشرفت و توسعه فناوری های نوین و ارتقای دانش طی سال های اخیر موجب ابداع شیوه های درمانی جدید با لیزر شده است؛. بنابراین افزایش میزان آگاهی دندان پزشکان در این زمینه، اهمیت بالایی دارد. هدف از این مطالعه ارزیابی آگاهی و نگرش دانشجویان سال آخر دوره عمومی و دستیاران تخصصی درزمینه لیزر است.مواد و روش هاپژوهش از نوع مقطعی توصیفی-تحلیلی بود و در سال تحصیلی 1401-1400، در دانشکده دندان پزشکی اصفهان به کمک پرسشنامه محقق ساخته، با جامعه آماری ای شامل دانشجویان عمومی و دستیاران تخصصی انجام گرفت. پرسشنامه شامل 26 سوال در رابطه با آگاهی و نوع نگرش درباره کاربرد لیزر در دندان پزشکی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل و مجذور کای با استفاده از نسخه 26 نرم افزار SPSS استفاده شد.یافته هامیانگین نمره سطح آگاهی 5/33 و میانگین نمره نگرش 49/9 بود که نشان می دهد میزان آگاهی و نگرش دانشجویان و دستیاران متوسط است. در واقع می توان گفت دانشجویان و دستیاران به کسب آگاهی و دریافت اطلاعات در این زمینه متمایل هستند.نتیجه گیریبا توجه به نگرش متوسط و مثبت یادگیری به دست آمده، تاکید بیشتر بر آموزش و آگاهی بخشی به دانشجویان رشته دندان پزشکی برای بهره گیری از این فناوری ضروری به نظر می رسد.کلید واژگان: دندان پزشکی, لیزر, نگرش, آگاهیIntroductionLaser technology has been employed in various medical fields to alleviate pain and lessen recovery time. In the field of dentistry, it is regarded as an accurate and efficient method to diagnose and perform certain treatments such as dental surgery, root canal treatment, and periodontal tissue treatments. Therefore, with the advent of new dental technology, it is critical to raise dentists' awareness of laser applications. This study aimed to evaluate the knowledge and attitudes of specialist assistants and senior general course students toward using lasers in dentistry.MethodsThis descriptive-analytical cross-sectional study was performed from 2021 to 2022 in Isfahan School of Dentistry (Iran). The participants were specialist assistants and senior general course students. A researcher-made questionnaire was used to evaluate the knowledge and attitudes of the participants toward using lasers in dentistry. The questionnaire included 26 questions regarding knowledge and attitude toward using lasers in dentistry. The data were analyzed using SPSS software and employing an independent t-test and Chi-square test.ResultsThe mean score of awareness level was 5.33, and the mean score of attitudes was 49.9, which indicated that students and assistants had an intermediate level of awareness and attitude. Indeed, students and assistants were eager to learn and receive information in this area.ConclusionThe general level of awareness among students and assistants was intermediate, and given their positive attitude toward learning, it seems necessary to place more emphasis on education and awareness for dental students to benefit from this technology.Keywords: Dentistry, Lasers, Attitude, Knowledge
-
نشریه پرستاری ایران، پیاپی 146 (اسفند 1402)، صص 538 -549زمینه و هدف
هنگامی که کووید-19 پیشرفت کرد، سواد سلامت عامل پیشگیری مهمی برای آن ظاهر شد. نیاز به سواد سلامت برای دستیابی به نتایج مثبت سلامت زنان مهم است. هدف ما تعیین رابطه بین سواد سلامت با آگاهی، نگرش و عملکرد در رفتارهای پیشگیری از کووید-19 در زنان مراجعه کننده به مراکز جامع خدمات سلامت بود.
روش بررسیاین مطالعه مقطعی از نوع توصیفی است که بر روی 144 نفر از زنان مراجعه کننده به مراکز جامع خدمات سلامت طی شهریور تا آذر سال 1401 انجام شد. روش نمونه گیری به صورت طبقه ای چند مرحله ای براساس معیار ورود (سن بین 18 تا 60 سال زنان) به مطالعه بود. به منظور جمع آوری داده ها از فرم مشخصات جمعیت شناختی، فرم آگاهی، نگرش و عملکرد و فرم سواد سلامت کووید-19 استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون، تی مستقل، تحلیل واریانس یک طرفه و کای- اسکوئر در SPSS نسخه 23 تجزیه وتحلیل شد.
یافته هادر مطالعه حاضر، میانگین سن شرکت کنندگان 10/02±31/74 سال بود و بیشتر زنان تحصیلات راهنمایی (64/4)، وضعیت متاهل (90/3) و میزان درآمد بین 6-10 میلیون (29/9) داشتند. در بین زنان موردمطالعه 81/9 درصد تمایل به دریافت واکسن و 28/7 درصد سابقه بستری در بیمارستان به دلیل کووید-19 را داشتند. در مطالعه حاضر مقدار آگاهی 2/93±14/9، نگرش 6/69±42/9، عملکرد6/1 ±32 و سواد سلامت 11/08±39/5 بود. سطح تحصیلات، سطح درآمد و سابقه دریافت واکسن کووید-19، 48 درصد از واریانس سواد سلامت را در مرحله اول مدل رگرسیون و 61 درصد واریانس را در مرحله دوم مدل رگرسیون تبیین کرده بود..
نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد با افزایش سواد سلامت، آگاهی، نگرش و عملکرد زنان افزایش یافته بود. علاوه براین، سواد سلامت با سن و سطح تحصیلات افزایش یافته بود. هرچه آگاهی بیشتر شود، سواد سلامت افزایش می یابد. توصیه می شود از برنامه های مداخله ای در جهت افزایش سواد سلامت برای بیماری های نوپدید استفاده شود. همچنین سیاست گذاران می توانند از نتایج این پژوهش در مداخلات ارتقای سلامت استفاده کنند.
کلید واژگان: سواد سلامت, آگاهی, نگرش, عملکرد, کووید-19Background & AimsWith the emergence of COVID-19, health literacy became more important for its prevention. Health literacy is important for attaining positive health outcomes in women. This study aims to investigate the relationship between health literacy and knowledge, attitude and practice regarding preventive behaviors against COVID-19 in women referring to comprehensive health service centers in Zahedan, Iran.
Materials & MethodsThis descriptive-correlational study with a cross-sectional design was conducted on 144 women aged 18-60 years referred to comprehensive health centers in Zahedan, Iran, from September to December 2022. The sampling was done using a multi-stage stratified sampling method based on the entry criteria. To collect data, a sociodemographic form, the knowledge, attitude, practice questionnaire for preventive behaviors against COVID-19, and Savci et al.’s health literacy scale for protection against COVID-19 were used. Data were analyzed using Pearson correlation test, independent t-test, one-way ANOVA and regression analysis in SPSS software, version 23.
ResultsThe mean age of women was 31.74±10.02 years. Most of them had middle school education (64.4%) and were married (90.3%), with a monthly income level of 6-10 million Iranian Tomans (29.9%). Most of them were willing to receive COVID-19 vaccine (81.9%). Only 28.7% had a history of hospitalization due to COVID-19 infection. Their mean scores of knowledge, attitude, and practice were 14.9±2.93, 42.9±6.69, and 32±6.1, respectively. Their mean health literacy score was 39.5±11.08. Educational level, monthly income level, and history of receiving COVID-19 vaccine explained 48% of the variance in health literacy in the first-order regression model, and 61% of the variance in the second-order regression model.
ConclusionThe increase in health literacy, can improve knowledge, attitude and practice of women regarding preventive behaviors against COVID-19. In addition, their health literacy for preventive behaviors against COVID-19 is related to their age and education level. It is recommended to use educational programs to increase health literacy for emerging diseases in women from southern Iran. The results of this study can help policy makers in Iran developing health promotion interventions.
Keywords: Health Literacy, Knowledge, Attitude, Practice, COVID-19 -
نشریه پرستاری ایران، پیاپی 146 (اسفند 1402)، صص 604 -617زمینه و هدف
زخم فشاری یک آسیب بافتی است که به واسطه فشار ایجاد می شود و می تواند پوست، عضله، بافت همبند، غضروف و استخوان را درگیر کند. زخم فشاری یک فرایند دردناک و ناتوان کننده می باشد و سلامتی فرد را با افزایش مرگ ومیر و ناخوشی برحسب افزایش طول مدت بستری، افزایش میزان عفونت و افزایش نیاز برای روش های جراحی به مخاطره می اندازد. زخم فشاری ایمنی بیمار را به خطر می اندازد. پیشگیری از زخم فشاری، همچنان یک چالش مهم برای پرستاران مراقبت های ویژه می باشد. دانش و عملکرد ناکافی پرستاران را می توان از طریق آموزش و یادگیری به صورت الکترونیکی در قالب آموزش مبتنی بر شبکه اجتماعی ارائه داد. هدف از مطاله حاضر تعیین اثر آموزش پیشگیری از زخم فشاری مبتنی برشبکه اجتماعی مجازی بر دانش، نگرش و عملکرد پرستاران بخش های مراقبت های ویژه می باشد.
روش بررسیروش نمونه گیری مستمر بود و از فروردین تا دی ماه سال 1401 در دو مرکز آموزشی درمانی و با طرح پیش آزمون پس آزمون تک گروهی بر روی 73 پرستار انجام شد. 3 نفر به دلیل عدم تکمیل پرسش نامه ها و 4 نفر به دلیل انصراف از ادامه همکاری از مطالعه خارج شدند. اطلاعات جمعیت شناختی و پرسش نامه سنجش دانش، پرسش نامه نگرش و پرسش نامه عملکرد، قبل و بعد از آموزش تکمیل شد. محتوای آموزشی در طول 4 هفته از طریق شبکه اجتماعی واتساپ به صورت نوشتاری کوتاه، صوتی، انیمیش و تصاویر و فیلم برای پرستاران به اشتراک گذاشته شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تی زوجی و نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده شد. سطح معنی داری کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.
یافته هامیانگین دانش پرستاران موردپژوهش قبل از مداخله 10/61±64/47 و بعد از مداخله 10/48±70/47 شد. براساس نتیجه آزمون تی زوجی این اختلاف معنی دار بوده است (0/001>P). نگرش در 61/6 درصد از واحدهای موردپژوهش مثبت بود اما بعد از مداخله 56/2 درصد پرستاران نگرش مثبت داشتند. نتیجه آزمون تی زوجی نشان دهنده آن بود که نگرش قبل و بعد از مداخله در پرستاران موردپژوهش تفاوت معنی دار آماری نداشته است (0/526=P). عملکرد قبل از مداخله در 78/1 درصد از پرستاران موردپژوهش ضعیف بود و بعد از مداخله 65/8 درصد عملکرد در سطح ضعیف و 34/2 درصد عملکرد خوب داشتند. نتایج آزمون تی جی نشان داد عملکرد پرستاران قبل و بعد از مداخله تفاوت معنی دار آماری نداشته است (0/493=P).
نتیجه گیریآموزش با شبکه های اجتماعی به افزایش دانش پیشگیری از زخم فشاری در بین پرستاران منجر شد اما نگرش و عملکرد آن ها تغییری نکرد. بنابراین باتوجه به تغییر نکردن نگرش و عملکرد پرستاران در مطالعه حاضر، پیشنهاد می شود با استفاده از این روش آموزشی و استفاده از فناوری های روز، با تکرار مستمر آموزش، ارائه آموزش های عملی حضوری و استفاده از راهکارهای ایمنی بیمار برای پیشگیری از زخم های فشاری، آگاهی، نگرش و عملکرد پرستاران در پیشگیری از زخم فشاری باید ترویج شود و این روش در سایر حوزه های حرفه پرستاری استفاده شود.
کلید واژگان: دانش, نگرش, عملکرد, آموزش, زخم بستر, زخم فشاری, شبکه اجتماعی مجازیBackground & AimsPressure ulcers are one of the most important challenges in hospitals. One of the reasons for its occurrence is the low knowledge and practice of health care professionals. This study aims to determine the effect of online pressure ulcer prevention training on the knowledge, attitude and practice of nurses in intensive care units (ICUs).
Materials & MethodsThis is a single-group study that was conducted on 73 nurses working in the ICUs of two teaching hospitals in Tehran, Iran. The sampling was done by continuous sampling method from April 2022 to January 2023. The data collectioin tools included a demographic form, the Pieper pressure ulcer knowledge test, the attitude towards pressure ulcer prevention questionnaire, and the practice of pressure ulcer prevention questionnaire completed before and one month after training. To analyze the data, paired t-test was used in SPSS software, Version 22. The significance level was set at 0.05.
ResultsThe mean knowledge score was 64.47±10.61 before the intervention and 70.47±10.48 after the intervention. Based on the results of the paired t-test, this difference was significant (P<0.001). Before the intervention, 61.6% of the nurses had positive attitudes, while after the intervention, 56.2% had a positive attitude. This difference was not statistically significant (P=0.526). Before the intervention, the practice of 78.1% was poor, while after the intervention, 65.8% had poor practice and 34.2% had good performance. This difference was not statistically significant (P=0.493).
ConclusionOnline pressure ulcer prevention training can increase the knowledge of pressure ulcer prevention among ICU nurses. However, it causes no significant change in the attitude and practice of nurses towards the prevention of pressure ulcers. In addition to using social media applications, there is a need to provide face-to-face training to ICU nurses to improve their attitude and practice towards pressure ulcer prevention.
Keywords: Knowledge, Attitude, Practice, Education, Pressure Ulcer, Nurses -
مقدمه
هدف از این مطالعه، بررسی الگوی مصرف مواد دخانی در دانشجویان سال آخر و عملکرد و نگرش آن ها در خصوص مشاوره ترک مصرف سیگار در بیمارانشان می باشد.
مواد و روش هامطالعه از نوع توصیفی- مقطعی و در سال تحصیلی 1402 در اصفهان در بین دانشجویان سال آخر دندان پزشکی و به روش نمونه گیری سرشماری انجام شد. پرسش نامه ای بر اساس مرور متون طراحی و با روش های کمی شاخص روایی و نسبت روایی بررسی و تایید شد که شامل 22 سوال عملکرد در خصوص مصرف مواد دخانی و تبعیت از پروتکل 5A در مشاوره ترک مصرف و 5 سوال نگرشی بود و بصورت الکترونیک و بدون نام توزیع شد. داده ها جهت بررسی تفاوت در فراوانی عملکرد بر اساس جنسیت و سابقه ی مصرف مواد دخانی با استفاده از تستها Chi-square بررسی شدند.رگرسیون لجستیک جهت بررسی عوامل موثر بر مصرف مواد دخانی در دانشجویان بکار رفت (α = 0/05).
یافته ها:
از میان 154 شرکت کننده (77 درصد پاسخ گویی)، رایج ترین ماده مصرفی، سیگار با شیوع 35/1 درصد بود. 13 درصد دانشجویان مصرف روزانه بداشتند (regular smoker). شیوع مصرف در آقایان دو برابر خانم ها به دست آمد (نسبت شانس = 01/2 و فاصله ی اطمینان 95٪ = 0/01-3/9) همچنین سابقه ی مصرف مواد دخانی در خانواده به طور معنی داری پیشگویی کننده ی مصرف شخص در آینده بود (نسبت شانس = 2/6 و فاصله ی اطمینان 95٪ = 1/3-5/5). ارتباط معنی داری بین سابقه ی مصرف مواد دخانی و عملکرد دانشجو در پروتکل 5A یافت نشد. در نگرش، سابقه ی مصرف تنها بر اعتقاد دانشجو به شخصی بودن مصرف تاثیر داشت (0/02 = p value).
نتیجه گیری:
میزان شیوع مصرف سیگار در میان دانشجویان دندان پزشکی اصفهان نسبتا مشابه با جامعه است. اکثر دانشجویان در مشاوره ترک مصرف دخانیات عملکرد و دانش ضعیفی دارند که نگرش آنان در جهت ترک مصرف دخانیات را تحت تاثیر قرار می دهد.
کلید واژگان: مواد دخانی, نگرش, دانشجویان دندان پزشکی, ترم مصرف سیگارIntroductionThe aim of this study was to assess the tobacco use pattern among senior dental students and their practice and attitude toward the provision of cessation counselling.
MethodsThis descriptive-sectional study was conducted among the senior dental students of Isfahan during 2023 based on the census sampling method. A self-administrated questionnaire was developed and validated using quantitative methods (CVI, CVR). The final questionnaire included 22 questions regarding the pattern of smoking and tobacco use and the following of 5A protocol among dental students and 5 questions to assess their attitude. Data was analyzed using SPSS.v27 and logistic regression and chi-squared tests (α=0.05).
ResultsAmong 154 participants (response rate =77%), the most common substance consumed was cigarettes with a prevalence of 35.1% and 13% were regular smokers. The prevalence of consumption in men was twice that of women (Odds=2.01, 95% CI=1.01-3). Also, the history of smoking in the family was a significant predictor of smoking in the future (Odds=2.6 (,95% CI=1.3-5.5). In this study, no significant relationship was found between smoking history and student performance in protocol 5A. Among the items related to attitude, smoking history had a significant effect only on the student's belief that smoking is a personal decision (P Value=0.02).
ConclusionThis study showed that the prevalence of smoking among dental students in Isfahan is relatively similar to the general population and most students have poor performance and knowledge in smoking cessation counseling, which affects their attitude towards smoking cessation.
Keywords: Attitude, Dental Students, Tobacco Use Cessation, Smoking -
زمینه و هدف
پسماندهای خطرناک خانگی به علت کمیت، غلظت و یا کیفیت فیزیکی، شیمیایی و یا بیولوژیکی می توانند باعث خطر برای محیط زیست، افزایش میزان مرگ و میر و بیماری های خطرناک شوند. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر مداخله آموزشی بر آگاهی و نگرش بهورزان و مراقبین سلامت شهرستان اردستان درباره مدیریت پسماندهای خطرناک خانگی است.
روش بررسیاین پژوهش یک مطالعه مداخله ای از نوع نیمه تجربی بود که در بین 64 نفر از بهورزان و مراقبین سلامت شبکه بهداشت و درمان شهرستان اردستان در استان اصفهان انجام شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه دارای روایی و پایایی معتبر استفاده شد. داده ها به منظور تجزیه و تحلیل آماری وارد نرم افزار SPSS نسخه 22 شد و از طریق آزمون های Mann-Whitney، آنالیز واریانس و Tزوجی تجزیه و تحلیل شد.
یافته هامیانگین نمرات آگاهی بهورزان و مراقبین سلامت در گروه نمونه پس از آموزش به ترتیب از 1/65±22/56 به 0/66±26/78 رسید و میانگین نمره نگرش آنها نیز به ترتیب از 2/67±89/37 به 2/71±95/31 افزایش یافت. آزمون T زوجی تفاوت معنی داری را از نظر میانگین و انحراف معیار نمره آگاهی و نگرش، در گروه مداخله قبل و بعد از مداخله نشان داد (0/05>p). آزمون آنالیز واریانس (ANOVA)، در مورد تفاوت نمره آگاهی و نگرش بر حسب تحصیلات، اختلاف معنی داری بین گروه های مختلف تحصیلات بعد از مداخله نشان داد (0/05>p).
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد مداخله آموزشی در زمینه اهمیت پسماندهای خطرناک خانگی برای ارتقا سطح آگاهی و نگرش بهورزان و مراقبین سلامت موثر بوده است. با توجه به این که بهبود سیستم مدیریت پسماندهای خطرناک خانگی مستلزم ارتقاء آگاهی و نگرش عمومی و ارتباط مناسب بهورزان و مراقبین سلامت با شهروندان است، مدیران شهری می توانند با استفاده از روش مورد استفاده در این مطالعه برنامه آموزشی منظمی در زمینه مدیریت پسماندهای خطرناک خانگی اجرا کنند.
کلید واژگان: پسماندهای خطرناک, نگرش, آگاهی, مطالعه مداخله ایBackground and ObjectiveHousehold hazardous wastes can pose significant risks to the environment, increase the death rate and dangerous diseases due to their quantity, concentration or physical, chemical, or biological quality. The purpose of this study was to determine the effect of educational intervention on the knowledge and attitude of health workers (Behvarzes) and health care workers of Ardestan city regarding household hazardous waste management.
Materials and MethodsThis research was a semi-experimental interventional study conducted among 64 healthcare workers of the Ardestan health network in Isfahan province. A valid and reliable questionnaire was used to collect data. The data were entered into SPSS version 22 software for statistical analysis and analyzed through Mann-Whitney, Analysis of Variance (ANOVA) and paired T-tests.
ResultsAfter the training, the average knowledge scores of Behvarzes and health-care workers in the sample group increased from 22.56±1.65 to 26.78±0.66, and their average attitude scores also increased from 89.37±2.67 to 95.31±2.71. The paired T-test showed a significant difference in the mean and standard deviation of knowledge and attitude scores in the intervention group before and after the intervention (p<0.05). The independent T-test did not show any difference in this regard according to the gender variable. The ANOVA test showed a significant difference between the different education groups after the intervention regarding the change in knowledge score or attitude according to education level (p<0.05).
ConclusionThe results of this study showed that the educational intervention for Behvarzes and healthcare workers was effective in raising their awareness and improving their attitudes towards the importance of household hazardous waste managemnt. Considering that the improvement of the household hazardous waste management system requires enhanced public awareness and attitude, as well as effective communication between Behvarzes, healthcare workers, and citizens, city managers can use the method employed in this study to organize regular training programs on household hazardous waste management.
Keywords: Hazardous Waste, Attitude, Knowledge, Intervention Study -
زمینه و هدف
هوش اخلاقی در پرستاران، به واسطه ماهیت انسانی و اخلاقی شغل و حرفه آن ها از اهمیت خاصی برخوردار است و می تواند قاعده ای را برای عملکرد صحیح انسان ها فراهم آورد و به عنوان یک عامل پیش بینی کننده رفتار محسوب می شود. هوش اخلاقی پرستاران به توانایی آن ها در تشخیص درست از نادرست و پایبندی به اصول اخلاقی اشاره دارد. پرستارانی که هوش اخلاقی بالاتری دارند، تعهد بیشتری به ایمنی بیمار و رعایت پروتکل های حرفه ای نشان می دهند و نگرش مثبت تری نسبت به ایمنی بیمار خواهند داشت. هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین هوش اخلاقی و نگرش نسبت به ایمنی بیمار در پرستاران شاغل در بیمارستان آموزشی شهید صدوقی یزد در سال 1402 بود.
روش پژوهش:
پژوهش حاضر، یک مطالعه توصیفی-تحلیلی بود که به صورت مقطعی در سال 1402 انجام شد. نمونه مطالعه شامل 237 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان آموزشی شهید صدوقی بود که به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی، انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه استاندارد با مقیاس 5 گزینه ای لیکرت استفاده شد. داده ها پس از جمع آوری توسط نرم افزار SPSS 24 و با استفاده از آمار توصیفی، آنالیز واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل شدند.
یافته هامیانگین هوش اخلاقی پرستاران مورد پژوهش22/30 ± 135/22 و میانگین نگرش پرستاران نسبت به ایمنی بیمار 17/32 ± 72/65 بوده ااست که نشان دهنده ی هوش اخلاقی بالا و نگرش متوسط نسبت به ایمنی بیماران در پرستاران شاغل در بیمارستان شهید صدوقی است. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین هوش اخلاقی و نگرش پرستاران نسبت به ایمنی بیمار، همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد (0/19 =r ،0/003 =p).
نتیجه گیریهوش اخلاقی، در پیش بینی نگرش پرستاران، نسبت به ایمنی بیماران نقش دارد؛ بنابراین، به نظر می رسد با تقویت هوش اخلاقی پرستاران می توان نگرش آن ها نسبت به ایمنی بیمار را تحت تاثیر قرار داد؛ لذا می توان از آموزش اخلاق حرفه ای، توسعه مهارت های تفکر انتقادی و ایجاد فرهنگ سازمانی اخلاق محور استفاده کرد. همچنین برگزاری کارگاه های بحث درباره موارد اخلاقی و حمایت از سوی مدیریت اخلاق مدار، می تواند پرستاران را در تصمیم گیری های اخلاقی و رفتار مسئولانه تر در زمینه ایمنی بیمار تقویت کند.
کلید واژگان: هوش اخلاقی, نگرش, پرستار, ایمنی بیمار, بیمارستانBackgroundMoral intelligence in nurses is of particular importance due to the human and moral nature of their job and profession. Moral intelligence can provide a rule for the correct functioning of humans and is considered a predictive factor of behavior. The moral intelligence of nurses refers to their ability to distinguish right from wrong and adhere to ethical principles. Nurses with higher moral intelligence show more commitment to patient safety and adherence to professional protocols and have a more positive attitude toward patient safety. The purpose of this study was to investigate the relationship between moral intelligence and attitude towards patient safety in nurses working at Shahid Sadoughi Teaching Hospital in Yazd in 2023.
MethodsThe present study was a descriptive-analytical one conducted cross-sectionally in 2023. The statistical population included 237 nurses working in Shahid Sadoughi Teaching Hospital, Yazd, who were selected by stratified random sampling. Two standard questionnaires with a 5-point Likert scale were used to collect data. Data were analyzed by SPSS24 using descriptive statistics, one-way analysis of variance and Pearson's correlation coefficient.
ResultsThe average moral intelligence of the studied nurses was 135.22 ± 22.30, and the average attitude of the nurses towards patient safety was 72.65 ± 17.32, indicating high moral intelligence and an average attitude towards patients safety in nurses in Shahid Sadoughi University. The results of Pearson's correlation coefficient showed that there is a positive and significant correlation between moral intelligence and nurses' attitude towards patient safety (r = 0.19, p = 0.003).
ConclusionMoral intelligence plays a role in predicting nurses' attitude towards patient safety; therefore, it seems that by strengthening the moral intelligence of nurses, their attitude towards patient safety can be influenced. To strengthen the moral intelligence of nurses and improve their attitude towards patient safety, professional ethics training, development of critical thinking skills and creation of ethical organizational culture can be used. Also, holding workshops to discuss ethical issues and support from ethical management can strengthen nurses in making ethical decisions and more responsible behavior in the field of patient safety.
Keywords: Moral Intelligence, Attitude, Nurse, Patient Safety, Hospital -
زمینه و هدف
پرستاران به عنوان نیروی حیاتی در حمایت و ارتقای سلامت جامعه وظایف متعدد و مهمی را بر عهده دارند و این امر می تواند باعث تغییر نگرش به باروری به دلیل تداخل مسئولیت های خانوادگی به عنوان مادر و مسئولیت ها و وظایف حرفه کاری شود.مطالعه ی حاضر با هدف تعیین نگرش پرستاران در رابطه با باروری و فرزند آوری انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه توصیفی در سال 1402 در دو بیمارستان امام جعفر صادق میبد و ضیایی اردکان از طریق نمونه گیری در دسترس بر روی 155 پرستار زن با استفاده از مقیاس نگرش به باروری و فرزندآوری انجام شد و داده ها در نرم افزار آماری SPSS نسخه 23 تحلیل گردید.
یافته هامیانگین نمره و انحراف معیار زیر مقیاس ها شامل" فرزند به عنوان رکن زندگی (35/5 ± 26/81) ، فرزند به عنوان مانع (67/4 ± 14/19 ، موکول کردن باروری به آینده (30/4 ± 14/50) ، باروری مستلزم تحقق پیش زمینه ها (94/1 ± 10/11) بود و میانگین نمره کلی"نگرش به باروری و فرزندآوری (74/11 ± 68/85) به دست آمد .پرستاران با سابقه کار بیشتر از 5 سال، دارای وضعیت اقتصادی ضعیف و دارای یک تا سه فرزند نمره نگرش پایین تری را گزارش کردند .
نتیجه گیریبا توجه به نتایج، ارائه ی برنامه های آموزشی در جهت بهبود نگرش با محوریت تبیین اهمیت فرزندآوری به عنوان رکن اصلی زندگی، مانع تلقی ننمودن فرزند و موکول نکردن باروری به آینده توصیه می شود.
کلید واژگان: نگرش, پرستاران, باروری, فرزندآوریScientific Journal of Nursing, Midwifery and Paramedical Faculty, Volume:10 Issue: 1, 2024, PP 14 -28Background & AimNurses are responsible for a number of important tasks, and this can change the attitude towards fertility due to the interference of family responsibilities as a mother and the professional responsibilities and duties. The present study aimed to investigate the attitudes of nurses about fertility and childbearing.
Materials & MethodsThis descriptive study was conducted in 2023, in Imam Jafar Sadegh Hospital in Meybod and Ziyai Hospital in Ardakan, Iran on 155 female nurses selected through available sampling. Data were collected using the Attitudes to Fertility and Childbearing Scale. Data were analyzed using SPSS statistical software version 23.
ResultsThe mean score was 26.81±5.35 for “child as the base of life” subscale, 14.19±4.67 for “child as a barrier”, 14.50±4.30 for "postponing fertility to the future”, and 10.11±1.94 for “fertility after the fulfillment of preconditions "subscale. Moreover, the overall mean score of the attitudes to fertility and childbearing was 68.85±11.74. Besides, nurses with more than 5 years of work experience with poor economic status, and having one to three children reported a lower attitude score.
ConclusionAccording to the results it is recommended to develop training programs to improve their attitude with a focus on explaining the importance of childbearing as the core of life, not considering children as an obstacle, and not postponing fertility to the future.
Keywords: Attitude, Nurses, Fertility, Childbearing
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.