به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « هورمون درمانی » در نشریات گروه « پزشکی »

  • رزگار فرجی، نسرین مقیمی، مهدیه فتوک کیایی، انور محمدی بانه، پژمان شریفی، ناصر رشادمنش، سیامک واحدی*
    مقدمه

     کم کاری تیرویید، از جمله اختلالاتی است که با افزایش خطر ابتلا به بیماری های قلبی- عروقی همراه است. یکی از اولین پاسخ های به تجویز هورمون تیرویید، کاهش مقاومت عروقی سیستمیک و افزایش خروجی قلب و انقباض قلب است.

    شیوه ی مطالعه: 

    در این مطالعه که بصورت نیمه تجربی (بصورت قبل و بعد) انجام شد، 50 بیمار مراجعه کننده به کلینیک فوق تخصصی غدد و داخلی بیمارستان توحید سنندج (دو گروه 25 نفره دریافت کننده ی دارو و گروهی که دارو دریافت نکردند) بر اساس معیارهای ورود و خروج وارد مطالعه شدند. فشارخون، ضربان قلب و نوار قلب توسط فوق تخصص قلب و عروق انجام شد.

    یافته ها

     میانگین سنی بیماران شرکت کننده در مطالعه 7/74 ± 48/0 سال بود. از نظر مقایسه ی بیماران دریافت کننده ی دارو و گروه دیگر، از نظر توزیع جنسی و سن، نتایج نشان داد؛ دو گروه تفاوت معنی دار آماری باهم نداشتند (0/05 < p value) اما از نظر مقایسه ی شاخص های فشارخون و ضربان قلب در مراحل قبل و بعد، در دو گروه نشان داد تفاوت معنی دار آماری بین دریافت کنندگان دارو و بیمارانی که دارو دریافت نکردند از نظر فشارخون سیستولیک و دیاستولیک در مرحله ی قبل مداخله، مشاهده شد (0/01 > p value).

    نتیجه گیری

     توجه ویژه به بیماران هایپوتیروییدی با توجه به نتایج بدست آمده و کنترل، پیگیری و برنامه ریزی برای این بیماران، توسط دست اندکاران امر و مسوولین حوزه ی بهداشت و سلامت، مهم و ضروری به نظر می رسد و می بایست مورد توجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: هیپوتیروئید, فشارخون, نوار قلب, هورمون درمانی}
    Rezgar Faraji, Nasrin Moghimi, Mahdiyeh Fotouk Kiai, Anvar Mohammadi Baneh, Pezhman Sharifi, Naser Rashadmanesh, Siamak Vahedi *
    Background

    Hypothyroidism is one of the disorders that is associated with an increased risk of cardiovascular disease. One of the first responses to thyroid hormone administration is to reduce systemic vascular resistance and increase cardiac output and heart contraction.

    Methods

    In this study, which was performed as a quasi-experimental study (before and after), 50 patients were referred to the endocrinology and internal medicine clinic of Towhid Hospital in Sanandaj (in two groups of 25 patients receiving medication and the group that did not receive medication) They were included in the study based on inclusion and exclusion criteria. Blood pressure, heart rate, and ECG were performed by a cardiologist after recording them.

    Results

    The mean age of patients participating in the study was 48.0 ± 7.74 years. Compared the patients receiving the drug and the other group, in terms of sex distribution and age, showed results; There was no statistically significant difference between the two groups (p value > 0.05) However, in terms of comparing blood pressure and heart rate indices in the before and after stages, the two groups showed a statistically significant difference between patients receiving medication and patients who did not receive medication in terms of systolic and diastolic blood pressure in the previous phase of hormone therapy (p value < 0.01).

    Conclusion

    Special attention to hypothyroid patients according to the obtained results, Control, follow-up, and planning for these patients, by those involved in the matter and those responsible for the health sector, seems important and necessary and should be taken into consideration.

    Keywords: Hypothyroidism, Blood pressure, ECG, Hormone therapy}
  • مریم اسدی، فریبا تباری*، شیما حقانی، فتانه قدیریان
    مقدمه
    ملال جنسیتی یا اختلال هویت جنسی یک مشکل روانی پیچیده است و این بیماران به دلیل وجود مسائل جنسیتی و فشارهای وارده به آن ها، بیشتر در معرض خطر مشکلات روانی از جمله اضطراب قرار دارند. مطالعه حاضر با هدف تاثیر آموزش مبتنی بر الگوی توانمند سازی بر اضطراب مددجویان تراجنسی تحت هورمون تراپی انجام شد.
    روش کار
    پژوهش حاضر یک کارآزمایی بالینی تصادفی است که با شرکت 87 بیمار تراجنسی در سال 1397 که در مرکز بهزیستی تهران پرونده داشتند، انجام شد. نمونه های پژوهش بر اساس معیارهای ورود به مطالعه و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پس از توضیح در مورد اهداف و اخذ رضایت کتبی، بیماران به روش طرح بلوک های جایگشتی تصادفی دو درمان با بلوک های چهار تایی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. سپس پرسش نامه های اطلاعات دموگرافیک و سوابق بیماری و اضطراب اشپیل برگر توسط هر دو گروه تکمیل گردید. در گروه مداخله آموزش براساس آموزش مبتنی برالگوی توانمندسازی شامل (درک تهدید، مشکل گشایی ، مشارکت اموزشی و ارزشیابی) انجام شد. سپس به مدت 3 ماه، پیگیری به صورت تماس تلفنی یکبار در هفته انجام شد. در گروه آزمون 3 ماه پس از مداخله و در گروه کنترل نیز 3 ماه پس از پر کردن پرسش نامه اولیه از طریق تکمیل مجدد پرسش نامه ها، نتایج با ستفاده از نرم افزار SPSS ورژن 16 و آزمون های آماری تی مستقل، تی زوجی و آزمون دقیق فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. 05/0>P معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    بر اساس یافته های پژوهش، قبل از مداخله، دو گروه از نظر جنس (067/0 = P)، سن (999/0 = P)، وضعیت تاهل (999/0 = P)، وضعیت اشتغال و درآمد (409/0 = P)، سطح تحصیلات (457/0 = P)، مدت زمان تشخیص بیماری (341/0 = P)، مدت زمان مصرف داروهای هورمونی (975/0 = P)، نوع داروهای مصرفی (120/0 = P) و سابقه داشتن جراحی تغییر جنسیت (994/0 = P) تفاوت معنادار آماری نداشته و همگن بودند. پس از اجرای مداخله، در میانگین اضطراب آشکار (045/0 = P) تفاوت بین دو گروه از نظر آماری معنادار بود. اما در رابطه با میانگین اضطراب نهان بین دو گروه تفاوت معنادار آماری وجود نداشت (731/0 = P).
    نتیجه گیری
    بر اساس یافته های پژوهش، آموزش براضطراب آشکار مددجویان تاثیر داشت؛ بنابر این پیشنهاد می شود مداخلات آموزشی توسط پرستاران جهت کاهش اضطراب این بیماران بر اساس الگوی توانمندسازی طراحی و اجرا شود.
    کلید واژگان: هورمون درمانی, اختلال هویت جنسی, ملال جنسی, اضطراب, الگوی توانمندسازی, کارآزمایی بالینی}
    Maryam Asadi, Fariba Tabari*, Shima Haghani, Fataneh Ghadirian
    Introduction
    Gender disorder or sexual dysfunction is a complex psychological problem and these patients are more vulnerable to psychological problems, such as anxiety due to gender issues and pressures on them. The aim of this study was to investigate the effect of empowerment baced education on the anxiety of transgene patients under hormone therapy.
    Methods
    The present study is a randomized clinical trial with 87 transgender patients in 1397 affiliated with the Tehran Welfare Center. The samples were selected based on inclusion. After explaining about goals and obtaining written consent, patients were randomly assigned to two groups of intervention and control. Demographic information questionnaires and Spiel berger's anxiety and history questionnaires were completed by both groups. In the intervention group, educated based on empowerment-based education (perception of threat, problem solving, training participation, and evaluation). For 3 months, follow up was conducted once a week by phone. In the experimental group 3 months after the intervention, and in the control group 3 months after completing the initial questionnaire by completing the questionnaires, the results were analyzed by using SPSS software version 24 and by descriptive ststistics, independent t-test, paired t-test and Fisher's Exact Test. P<0.05 was considered meaningful.
    Results
    According to the findings, there was no significant difference between the two groups in terms of demographic characteristics and disease records before the intervention (P>0.05). After intervention, it was revealed that there was a significant difference between the two groups in the mean of apparent anxiety (P = 0.045). However, there was no significant difference in the mean of anxiety anxiety between the two groups (P = 0.731).
    Conclusions
    Based on the findings of this study, education had effect on clients' apparent anxiety; so it is suggested that educational nursing interventions should be designed and implemented to reduce the anxiety of these patients based on empowerment model.
    Keywords: Anxiety, Hormone Treatment, Gender Identity Disorder, Gender Dysphoria}
  • لیلا نجات بخش صمیمی، مرتضی فلاح پور، مجید خوش میرصفا، رسول بهارلو، پریا جربزه دار، سیدعلی جواد موسوی، رضا فلک
    زمینه و هدف
    الگوی بروز آسم در سنین مختلف متفاوت بوده و شیوع آن در زنان بیشتر از مردان می باشد. باتوجه به اینکه در اغلب موارد علائم آسم قبل از قاعدگی تشدید شده و در دوره بارداری دچار تغییراتی می شود لذا به نظر می رسد که نوسانات هورمون های جنسی می تواند روی آن موثر باشند. از طرفی هورمون تراپی یکی از درمان های رایج و پذیرفته شده طی دوران یائسگی و کنترل برخی از بیماری ها می باشد. در این مطالعه اثر هورمون های جنسی استروژن و پروژسترون بر بیان فاکتور رونویسی T-bet و سایتوکاین IFN-ɣ (به عنوان مشخصه پاسخ های Th1) در سلول های تک هسته ای خون محیطی زنان یائسه مبتلا به آسم آلرژیک با گروه سالم مقایسه شد.
    روش کار
    در این مطالعه شاهدی موردی تعداد 13 خانم یائسه مبتلا به آسم آلرژیک و 13 کنترل سالم با سن مشابه وارد مطالعه شدند. سلول های تک هسته ای خون محیطی در حضور غلظت معادل با سطح سرمی هورمون های استرادیول (10-8 مولار) و پروژسترون (10-6 مولار) در طی هرمون تراپی، به صورت جداگانه و یا ترکیبی کشت داده شدند. سپس میزان ترشح سایتوکاین IFN-γ در مایع رویی کشت سلولی با روش الایزا سنجیده شد و میزان بیان فاکتور رونویسی T-bet توسط Real Time PCR مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    هورمون های استرادیول و پروژسترون به تنهایی تغییر چندانی در بیان ژن T-bet و نیز سطح سایتوکاین IFN-ɣ ایجاد نکردند، اما اثر ترکیبی این دو هورمون منجر به افزایش معنادار بیان این ژن و سایتوکاین مرتبط با سلول های Th1 در گروه بیمار نسبت به گروه کنترل گردید که میانه و دامنه بین چارکی به ترتیب 04/84 (177-32/77) در مقابل 52/71(04/84-85/68) پیکوگرم در میلی لیتر بود.
    نتیجه گیری
    افزایش سطح سایتوکاین IFN-ɣ به تاثیر مثبت هورمون تراپی و حفظ تعادل سایتوکاینی در این شرایط اشاره می نماید. با این حال با توجه به نقش موثر سلول های دیگر از جمله T CD8+ در بیماری آسم و امکان ترشح سایتوکاین IFN-ɣ از این سلول ها، نیاز به مطالعات بیشتری جهت شفاف سازی اثر این هورمون ها به ویژه بر روی زیرگروه های مختلف سلول های CD4+T و نیز سلول های CD8+T در بیماران مبتلا به آسم آلرژیک وجود دارد.
    کلید واژگان: آسم آلرژیک, سلول های تک هسته ای خون محیطی, هورمون درمانی, استرادیول, پروژسترون}
    Leila Nejatbakhsh Samimi, Morteza Fallahpour, Majid Khoshmirsafa, Rasool Baharloo, Paria Jorbozehdar, Seyed Ali Javad Mousavi, Reza Falak
    Background
    The pattern of incidence of asthma varies with age and sex, as females suffer more than males. Some asthmatic women report premenstrual exacerbation of asthma symptoms as well as variation of its severity during pregnancy, thus it is believed that sex hormonal changes could affect asthma. Hormone Replacement Therapy (HRT) is a routine and accepted procedure which is used for treatment of several cases such as irregular periods, hirsutism, menopausal manifestations, acne, osteoporosis and amelioration of the symptoms in some autoimmune disease. HRT could reduce the magnitude of variations in estrogen and progesterone over the menstrual cycle. According to increased asthma prevalence among women than men and regarding to expression of estrogen and progesterone receptor on lung and immune cells, we aimed to determine the effects of 17β-estradiol (E2) and progesterone (P4) alone and in combination form on expression of T-bet and IFN-ɣ cytokine secretion, in correlation with Th1 cell subset of Peripheral Blood Mononuclear Cells (PBMC) (as crucial cells that could affect cytokines’ balance) in asthmatic patients versus non-asthmatic healthy controls.
    Methods
    The diagnosis of asthma was confirmed on the basis of clinical symptoms and detection of allergen specific IgE. Then PBMCs were isolated and cultivated in 24-well plates in the presence or absence of 1% phytohemagglutinin (PHA), 10-8 M of estrogen and 10-6 M of progesterone, followed by mRNA isolation. After reverse transcription, real-time quantitative PCR was performed to evaluate the expression level of T-bet. We also measured the concentration of the related cytokine (IFN-ɣ) in supernatants by ELISA.
    Results
    The expression of T-bet as well as secretion of IFN-ɣ which is a Th1 related cytokine was significantly increased when a combination of both hormones were applied in case group compared to controls [Median: 84.04 (IQR: 77.32-177) and Median: 71.52 (IQR: 68.85-84.04) pg/ml respectively], however, treatment with these hormones alone did not show any significant effects.
    Conclusion
    We concluded that, treating PBMCs with estrogen and progesterone alone or in combination as an in vitro example of HRT, has stimulatory effect on Th1 cells’ behavior that may have a role in improving (sometimes worsening because of the complex role of CD8 cells) of allergic asthma symptoms. It is crucial to clarify the effect of these hormones on differentiated T helper cell population, which requires more studies to understand the effect of sex hormones on allergic asthma
    Keywords: Allergic asthma, PBMCs, Estradiol, Progesterone, Hormone Replacement Therapy}
  • مهتا مظاهری نایینی*، طیبه ربانی نیا
    اهداف سرطان پستان یکی از شایع ترین سرطان ها در جهان است که فاکتورهای مختلف ژنتیکی و اپی ژنتیکی بر آن موثر است. هورمون استروژن یکی از فاکتورهای موثر در بروز این سرطان به حساب می آید. این فاکتور منجر به ایجاد یک سری تغییرات و آغاز و پیشرفت سرطان پستان می شود.
    مواد و روش ها در این تحقیق اساس مولکولی سرطان پستان، اثر فاکتورهای رشد، هورمون استروژن و گیرنده های استروژنی در وقوع سرطان، استفاده از داروهای آنتی استروژنی نظیر تاموکسیفن در درمان سرطان پستان و سازوکار های مقاومت در برابر این داروها بررسی شده است. از پایگاه های اطلاعاتی NCBI، PUBMED، Google Scholar و OVID MEDLINE در جمع آوری اطلاعات مورد نیاز استفاده شد.
    یافته ها افزایش هورمون استروژن و گیرنده استروژنی به شدت در وقوع سرطان پستان موثر است. تاموکسیفن درمان کمکی استانداردی برای زنان با سرطان پستان از نوع گیرنده مثبت استروژن ( ER-positive) است، اما گاهی مقاومت ذاتی یا اکتسابی به اندوکراین درمانی وجود دارد.
    نتیجه گیری داروهای آنتی استروژنی نظیر تاموکسیفن نقش مهاری در سرطان های پستان وابسته به استروژن دارد و مانع از اتصال استروژن به گیرنده خود در سرطان های ER+ می شود. دانستن اساس مولکولی سرطان پستان برای رسیدن به شیوه درمانی موثر و غلبه به مقاومت مهم است.
    کلید واژگان: استروژن, تاموکسیفن, سرطان پستان, هورمون درمانی}
    Mahta Mazaheri Naeeni *, Tayebeh Rabbani
    Background and Objectives
    Breast cancer is one of the most common cancers in the world that is affected by various genetics, epigenetic and many other environmental factors. Estrogen is one of the risk factors for this cancer. This factor lead to genetic alterations and the beginning and promotion of breast cancer.
    Materials and Methods
    In this review, we provide information using databases of NCBI, PubMed, Google Scholar, and Ovid MEDLINE, about the molecular basis of breast cancer, the effect of estrogen hormone, and estrogen receptors on cancer incidence, the use of anti-estrogens such as Tamoxifen in treatment of breast cancer and mechanisms of resistant to these drugs.
    Result
    Anti-estrogens such as tamoxifen play an important role in treatment of estrogen-receptor positive breast cancers by preventing estrogen binding to its receptors in these tumors. Finding the molecular basis of breast cancer will help us to achieve effective treatment for breast cancer.
    Conclusion
    Increased estrogen and estrogen receptor highly influence the incidence of breast cancer. Tamoxifen is standard adjuvant therapy for women with ER-positive [], but there is some intrinsic or acquired resistance to endocrine treatment that require further investigations.
    Keywords: breast cancer, estrogen, hormone therapy, tamoxifen}
  • فریده اخلاقی، مریم ذاکری حمیدی، زهره خاکبازان
    مقدمه
    هورمون درمانی به طور گسترده ای جهت کنترل علائم یائسگی، پیشگیری و درمان بیماری قلبی عروقی، استئوپروز و زوال عقل در زنان مسن استفاده می شود. مطالعه حاضر با هدف شناسایی اثرات طولانی مدت هورمون درمانی بر مشکلات یائسگی انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه به صورت مروری با جستجوی 25 مقاله مرتبط در مورد هورمون درمانی بعد از یائسگی طی سال های 1999 تا 2010 صورت گرفت. جستجو در پایگاه های اطلاعاتی ISI Web of Science، Up to date و Scopus با استفاده از کلیدواژه هایی نظیر یائسگی، هورمون درمانی، عوارض هورمون درمانی، استروژن و پروژسترون انجام گرفت. معیارهای ورود مقالات به مطالعه شامل درج واژه های مورد جستجو در بخش عنوان یا کلیدواژه های مقالات بود. مقالات با داده های ناقص و مقالاتی که تنها چکیده آن ها در دسترس بود از مطالعه خارج شدند.
    یافته ها
    در زنان نسبتا سالم، هورمون درمانی ترکیبی مداوم به میزان قابل توجهی خطر ترومبوآمبولیسم وریدی یا حوادث کرونری، سکته، سرطان پستان و بیماری کیسه صفرا را افزایش می دهد. هورمون درمانی طولانی مدت با استروژن تنها به میزان قابل توجهی خطر سکته و بیماری کیسه صفرا را افزایش می دهد. به طور کلی، تنها فواید مهم هورمون درمانی، کاهش بروز شکستگی ها و سرطان کولون با مصرف طولانی مدت می باشد.
    نتیجه گیری
    هورمون درمانی برای درمان معمول بیماری مزمن اندیکاسیون ندارد. نیاز به شواهد بیشتر در زمینه بی خطر بودن هورمون درمانی جهت کنترل علائم یائسگی وجود دارد. تصور بر این است که مصرف کوتاه مدت هورمون برای زنان سالم جوان تر، نسبتا بی خطر باشد.
    کلید واژگان: استروژن, استروژن و پروژسترون, هورمون درمانی, یائسگی}
    Farideh Akhlaghi, Maryam Zakeri Hamidi, Zohreh Khakbazan
    Introduction
    Hormone therapy is widely used to control the menopause symptoms، prevention and treatment of cardiovascular disease، osteoporosis and dementia in old women. This study was performed with aim to identify the long-term effects of hormone therapy on menopausal problems.
    Methods
    This study was performed as a review of 25 articles related to hormone therapy after menopause between 1999 and 2010. Searching was performed in databases including ISI web of Science، Up to date، and Scopus using keywords of menopause، hormone therapy، complications of hormone therapy، estrogen and progesterone. Inclusion criteria included the insertion of search terms in the title or keywords of the article. Articles with incomplete data and articles which only their abstracts are available were excluded.
    Results
    In relatively healthy women، continuous combined hormone therapy significantly increases the risk of venous thromboembolism or coronary events، stroke، breast cancer and gallbladder disease. Long-term hormone therapy with estrogen alone significantly increases the risk of stroke and gallbladder disease. In general، the only benefits of hormone therapy are reducing the incidence of fractures and colon cancer with long-term use.
    Conclusions
    Hormone therapy is not an indication for routine management of chronic disease. There is a need for more evidence on the safety of hormone therapy to control the menopausal symptoms. It is believed that short-term use of hormones is relatively safe for healthy younger women.
    Keywords: Estrogen, Estrogen, Progesterone, Hormone Therapy, Menopause}
  • اشرف کاظمی، مینا همایونی، فخری صبوحی
    مقدمه
    خونریزی های غیر طبیعی رحم از مشکلات شایع زنان در سنین باروری است و درمان آن می تواند کیفیت زندگی زنان را ارتقاء ببخشد؛ اما ویژگی ها و عوارض هر یک از روش های درمانی با خود و وابسته به بستر فرهنگی جامعه ممکن است کیفیت زندگی را متاثر سازند لذا هدف مطالعه حاضر مقایسه کیفیت زندگی در ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی در دو گروه درمان هورمونی و هیسترکتومی بوده است.
    روش کار
    در این تحقیق مقایسه ایی کیفیت زندگی در 54 زن تحت درمان هیسترکتومی و 54 زن تحت درمان هورمونی در سنین باروری به دلیل خونریزی های غیر طبیعی رحم، در مراکز درمانی منتخب شهر اصفهان انجام شده است. خونریزی شدید غیر قابل کنترل، ابتلا به بیماری های سیستمیک، برداشته شدن تخمدان ها، یائسگی زودرس و تمایل به بارداری، استفاده از داروهای گیاهی و یا سایر داروهای غیر هورمونی از معیارهای عدم ورود به مطالعه بود. روش نمونه گیری طبقه بندی نسبتی تصادفی و ابزار اندازه گیری کیفیت زندگی پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بود که شش ماه پس از شروع درمان تکمیل می شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد میانگین کیفیت زندگی در کل و در ابعاد سلامت جسمی و روانی در گروه درمان هورمونی به شکل معنی دار و مستقل از سن، وضعیت تحصیلات و درآمد ماهیانه بیش از گروه درمانی هیسترکتومی بود(p<0.05)؛ اما در بعد سلامت اجتماعی کیفیت زندگی دو گروه تفاوت معنی داری نداشت.
    نتیجه گیری
    نتایج این تحقیق نشان می دهد کیفیت زندگی زنان در ابعاد جسمی و روانی به دنبال درمان هورمونی بهتر از هیسترکتومی است
    کلید واژگان: کیفیت زندگی, خونریزی غیر طبیعی رحمی, هیسترکتومی, هورمون درمانی}
    Kazemi A., M Homayoni, F. Sabohi
    Introduction
    Abnormal uterine bleeding (AUB) is a common disorder in reproductive age in women and treatment of it can promote the quality of life in women، but characterizes and side effects of each therapeutic methods based on cultural context of society may affect the quality of life. Therefore، the objective of this study was comparison of quality of life in physical، emotional and social dimensions in two groups of women with hysterectomy and hormonal therapy.
    Method
    In this comparative study quality of life in 54 women with hysterectomy and 54 women with hormonal therapy in reproductive age due to AUB in selected clinical centers in Isfahan was compared. Non-controllable uterine bleeding، systemic disease، oophorectomy، premature menopause، tend to have pregnancy، using of herbal or non-hormonal drugs were failure to log in criteria. Random classification sampling was used. The data collection tool was the standard questionnaire of quality of life which was completed six month after treatment.
    Results
    Findings showed that mean scores of quality of life in total and in physical and emotional dimensions in hormonal therapy were higher than the hysterectomy group significantly (p<0. 05)، but the mean scores of quality of life in social dimension in study groups was no different.
    Discussion
    The findings showed that quality of life in physical and emotional dimensions followed by hormonal therapy are better than hysterectomy.
    Keywords: quality of life, abnormal uterine bleeding, hysterectomy, hormonal therapy}
  • فاطمه شبیری، عاطفه مجلسی، مهسا پورحمزه، منصور نظری
    پیش زمینه و هدف
    یائسگی حادثه ای است که در طول زندگی همه ی زنان اتفاق می افتد. زنان در این دوران به دنبال راهی برای تخفیف علائم و مشکلات ناشی از قطع استروژن می باشند. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی برخی مکمل های مصرفی و هورمونی در زنان یائسه می باشد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی- مقطعی بر روی 384 زن یائسه مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر همدان انجام شد. روش نمونه گیری به صورت خوشه ایچند مرحله ای بود. اطلاعات مورد نیاز با تکمیل پرسشنامه توسط پرسشگران به روش مصاحبه جمع آوری گردید. اطلاعات بدست آمده با نرم افزار SPSS16 مورد آنالیز قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین سن یائسگی 38/3 ±45/48 سال بود. 5/81درصد از زنان مکمل مصرف می کردند که 1/9درصد از مکمل های هورمونی و 4/72درصد از مکمل های غیرهورمونی که شامل 3/38درصد کلسیم، 3/27درصد انواع ویتامین و 8/6درصد از گیاهان داروئی استفاده می کردند. بین سن منارک، مصرف سیگار، تحصیلات مادر، شاخص توده بدنی، نوع یائسگی و مصرف انواع مکمل های هورمونی و غیر هورمونی در بین گروه های سنی یائسگی از لحاظ آماری ارتباط معنی دار وجود نداشت (05/0 p>).
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج این پژوهش نشان داد 5/81درصد از زنان یائسه مکمل مصرف می کردند که 4/72درصد آن از مکمل های غیر هورمونی بوده است. لذا برنامه های آموزشی و مداخله های موثر در دوران یائسگی سبب بهبود کیفیت زندگی زنان یائسه خواهد شد.
    کلید واژگان: یائسگی, مکمل, هورمون درمانی, شهر همدان}
    F. Shobeiri, A. Majlesi, M. Poor Hamzeh, M. Nazari
    Background and Aims
    Menopause happens in the life of all women. During this process women inter to the new era of life that have many side effects and difficulties. The purpose of study was to evaluate the frequency of hormone therapy and other supplements.
    Materials and Methods
    This cross-sectional study carried out on 384 menopausal women who attended in medical and health centers of Hamadan city in 2012. The way of sampling was multi- stage cluster. Data were collected through interviews with women in the clinics in the health centers. Data processing and statistical analysis were performed by using SPSS 16. 0.
    Results
    The results revealed that mean age of menopause was 38/3 ± 45/48 year. 81. 5% of the women were taking supplements that used hormone therapy (9. 1%)، and 72. 4% used non hormonal supplement that included calcium (38. 3%)، vitamin (27. 3%) and herbal drugs (6. 8%). Regarding to this results x2 test showed that age at menarche، smoking، mother education، BMI، type of menopause، and use of supplements in different menopause groups was not statistically significant (p >0/05).
    Conclusion
    The results showed that 81. 5% of menopausal women were taking supplements from which 72. 4% was non-hormonal supplements. Therefore، effective educational programs with supplement interventions can improve the quality of life in postmenopausal women.
    Keywords: Menopause, Supplement, Hormone Therapy, Hamadan City}
  • حسین فلاح زاده*، مریم حسین زاده، فاطمه یزدانی، عاطفه جوادی
    مقدمه
    شواهد نشان دهنده تاثیر یائسگی بر سلامت زنان می باشند ولی میزان آگاهی زنان از مراقبت در این دوره نامشخص است ولی آگاهی زنان از دوره یائسگی و مراقبت در این دوره مشخص نمی باشد.
    هدف
    هدف از این مطالعه، تعیین آگاهی از هورمون درمانی و فیزیولوژی تولیدمثل و یایسگی در زنان 60-40 سال بود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت توصیفی و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، بر روی 330 زن در شهر یزد و در کشور جمهوری اسلامی ایران در سال 1389 صورت گرفت. داده ها با استفاده از پرسشنامه ای شامل سوالاتی درباره فیزیولوژی تولیدمثل در رابطه با یائسگی و هورمون درمانی، از طریق مصاحبه جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و با کمک نرم افزار Spss.16 انجام شد.
    نتایج
    در کل %2/1 از زنان شرکت کننده در حال استفاده از هورمون درمانی، %13/4 درگذشته استفاده کرده بودند ولی در حال حاضر آن را قطع کرده بودند و %84/5 نیز هرگز از هورمون درمانی استفاده نکرده بودند. زنان ایرانی دانش پایینی در مورد هورمون درمانی، فیزیولوژی تولیدمثل و یائسگی داشتند. بیشتر زنان (85/5%) می دانستند که گرگرفتگی در نزدیکی یائسگی شایع می باشد و تنها %77/2 می دانستند که یائسگی تولید استروژن را کاهش می دهد. زنان آگاهی کمی درباره اثرات پروژسترون و هورمون درمانی بر روی باروری داشتند. رگرسیون لجستیک نشان داد که سن، سطح تحصیلات و شاخص چاقی مهمترین فاکتورهای پیش بینی کننده استفاده از هورمون درمانی بعد از کنترل دیگر متغیرها هستند.
    نتیجه گیری
    میزان استفاده از هورمون درمانی در زنان ایرانی پایین می باشد و بیشتر آن ها آگاهی کمی در مورد هورمون درمانی و یائسگی دارند. زنان نیازمند بهبود دانش خود در مورد مزایا و معایب هورمون درمانی و آموزش در مورد دستگاه تولید مثل هستند.
    کلید واژگان: یائسگی, آگاهی, هورمون درمانی, فیزیولوژی تولیدمثل, زنان ایرانی}
    Hossein Fallahzadeh, Maryam Hossienzadeh, Fatemeh Yazdani, Atefeh Javadi
    Background
    Evidences shows that menopause affects women's health, but women's knowledge of proper care and maintenance is insufficient.
    Objective
    To determine knowledge of hormone therapy (HT), reproductive physiology, and menopause in a population of 40-60 year old women.
    Materials And Methods
    This cross-sectional study was conducted through a cluster sampling among 330 women in Yazd, Islamic Republic of Iran, in 2010. Data was collected using a questionnaire containing questions about reproductive physiology related to menopause and HT by interviewing. Inferential and descriptive statistics via SPSS.15 software were used for data analysis.
    Results
    Overall, 2.1% of women were current takers of HT, 13.4% had taken it in the past but had stopped and 84.5% had never taken hormone replacement therapy. Iranian women had low knowledge of HT, reproductive physiology, and menopause. Most of the women (85.5%) knew that hot flashes are common around menopause and only 77.2% knew decreasing estrogen production causes the menopause. They knew little about the effects of progestagens and the effects of HT on fertility. Logistic regression determined that age, educational level and BMI were the most important factors predicting use of HT after adjusting for other variables.
    Conclusion
    Iranian women have a low HT usage rate and the majority of them are lacking of the knowledge about HT and menopause. Women need improved knowledge of the risks and benefits of HT as well as education about the reproductive system around menopause.
    Keywords: Menopause, Knowledge, Hormone therapy, Reproduction physiology, Women, Iranian}
  • ستاره اخوان، فرناز زندوکیلی، ملیحه عرب، حدیقه کریمی، فردین غریبی
    زمینه و هدف
    فراوانی و موربیدیتی گرگرفتگی منجر به درمانهای متعدد چه هورمونی و چه غیر هورمونی در سال های اخیر شده است. کاربرد فلوکسیتین و سیتالوپرام با عوارض محدود و قابلیت تحمل بالا توسط اغلب خانم های مبتلا به گرگرفتگی مورد توجه محققین قرار گرفته است ولی در مورد کارائیشان اختلاف نظر زیاد است. در این مطالعه اثرات فلوکسیتین، سیتالوپرام، هورمون درمانی و دارونما در درمان گرگرفتگی پری منوپوزال مقایسه شد.
    روش بررسی
    این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده بود (RCT). جامعه مورد مطالعه شامل زنان 55-46 ساله با علائم گر گرفتگی که حداقل 1 سال از قطع قاعدگی و اثبات یائسگی آنها گذشته بود می باشد. روش نمونه گیری بلوک بندی تصادفی بود و نمونه ها در چهار گروه فلوکستین، سیتالوپرام، هورمون درمانی و دارونما مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها پس از جمع آوری وارد رایانه شده و با استفاده از نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون های کای دو، آنالیز واریانس و کروسکال والیس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    گروه های مورد مطالعه از نظر میانگین مدت منوپوز، سابقه ابتلا به بیماری مزمن، مصرف دارو و فراوانی فشار خون در ابتدای مطالعه تفاوت معنی داری با هم نداشتند. اما بین میانگین سنی گروه ها اختلاف معنی داری وجود داشت (03/0P=). کاهش میانگین دفعات گرگرفتگی بعد از مداخله در گروه استروژن + پروژسترون 57%، گروه فلوکستین 7/74%، گروه سیتالوپرام 8/81% و دارونما 80% بود (001/0p<).
    نتیجه گیری
    با توجه به درصد بالای موفقیت درمان داروهای سیتالوپرام و فلوکستین در درمان گرگرفتگی و کم عارضه بودن آنها، استفاده از این داروها در درمان گرگرفتگی به عنوان جایگزین مناسبی برای هورمون درمانی و در افرادی که در آنها مصرف استروژن ممنوعیت دارد و یا به عللی تمایل به مصرف استروژن ندارند، به عنوان گزینه مناسبی باید مد نظر قرار گیرد.
    کلید واژگان: یائسگی, گرگرفتگی, سیتالوپرام, فلوکستین, هورمون درمانی}
    Dr Setareh Akhavan, Dr Farnaz Zandvakili, Dr Malihe Arab, Dr Hadigheh Karimi, Fardin Gharibi
    Background And Aim
    Frequency and morbidity of hot flushes has led to development of multiple hormonal and non hormonal treatments in the recent years. Fluoxetine and citalopram with limited side effects and high tolerability by most women with hot flushes have attracted the researcher's attention but there are plenty of rooms for disagreement on their effectiveness. In this study the effects of fluoxetine, citalopram, hormone therapy and placebo on perimenopausal flushes, were compared with one another.
    Materials And Methods
    This study was a randomized clinical trial (RCT). The study population included 46 to 55 year old women with hot flush who had lack of menstruation and reached menopause for at least 1 year. Sampling method was blocked randomization and the patients were divided into four groups including fluoxetine, citalopram, hormone therapy and placebo groups. The collected data were introduced into the SPSS software and analyzed by chi- square, ANOVA and Kruskal-Wallis tests.
    Results
    There were no significant differences between the groups in the mean duration of menopause, history of any chronic disease, drug use and frequency of hypertension before intervention (p<0.05). But there was significant differences between the values of the mean age of the groups before intervention (P=0.03). The mean frequency of hot flushes decreased by 57%, 74.7%, 81.8% and 80% after intervention in estrogen + progesterone, fluoxetine, citalopram and placebo groups respectively (P<0.001).
    Conclusion
    Considering the high rate of success of the treatment of the hot flushes with citalopram and fluoxetine and few side effects of these drugs, they can be regarded as good alternatives to hormone therapy and for thoese who are not willing to take estrogen.
  • مسعود کیمیاگر، احسان حجازی
    در سالهای اخیر توجه زیادی به نقش سویا و ایزوفلاون های آن در کاهش خطر سرطانها خصوصا سرطان پستان شده است. ایزوفلاون ها دارای خواص شبه استروژنیک بوده و توانایی اتصال به گیرنده های استروژن را دارند. در مطالعات انجام شده تناقصات زیادی در زمینه نقش ایزوفلاون ها در سرطان پستان وجود دارد. عمده این تناقصات مربوط به مطالعات in vitro و مطالعاتی است که در جوندگان انجام شده است. در برخی از این مطالعات ذکر شده که ایزوفلاون های سویا سبب تحریک رشد سلول ها در تومور و افزایش تکثیر سلولی در سلول های سرطانی می شوند. حال آنکه در دیگر مطالعات اثرات ضد توموری و ضد تکثیری ایزوفلاون ها گزارش شده است. از سوی دیگر مطالعات اپیدمیولوژیک همانند بسیاری از مطالعات حیوانی اثر حفاظتی سویا را بر سرطان پستان نشان می دهند. در مطالعات کلینیکی محدود انجام شده در انسان هم هیچکدام اثرات تحریکی ایزوفلاون ها بر رشد تومور یا افزایش تکثیر سلول ها را گزارش نکرده اند. در مطالعات اپیدمیولوژیک انجام شده در افراد بقا یافته از سرطان پستان نیز اثر حفاظتی سویا بر کاهش خطر بازگشت مجدد بیماری و مرگ و میر ناشی از بیماری ذکر شده است. همچنین مشخص شده که استفاده از دوز فارماکولوژیک استروژن در زنان سالم اثر بسیار ناچیزی بر خطر سرطان پستان داشته است. با توجه به استقبال روز افزون مردم از سویا و گنجاندن آن در رژیم غذایی و تسهیل تهیه مکمل ایزوفلاون و با توجه به نگرانی هایی که در مورد اثرات سوء احتمالی نسبت داده شده به آن وجود دارد، لزوم انجام مطالعات کلینیکی بیشتر به چشم می خورد.
    کلید واژگان: سویا, ایزوفلاون های سویا, هورمون درمانی, سرطان پستان}
    Masud Kimiagar, Ehsan Hejazi
    In recent years there has been considerable investigation about the potentials of soyfoods to reduce the risk of cancer, particularly breast cancer. Isoflavones are compounds with a chemical structure similar to estrogen and can bind to estrogen receptor. The relationship between soyfoods and breast cancer has become a controversial issue because of concerns -based mostly on some in vitro and rodent data- that isoflavones may stimulate the growth of existing estrogen-sensitive breast tumors. However; some have indicated that soy isoflavones have antitumor and antiproliferative effects. The epidemiologic data are generally consistent with the animal studies, showing no increased risk. In limited clinical studies there is no evidence that isoflavone intake increases tumor growth or proliferation of carcinoma cells. Also, epidemiological studies on breast cancer survival showed that soy isoflavones decrease recurrence and mortality of disease. Furthermore, it is demonstrated that in healthy women the pharmacologic dose of estrogen has very low if any risk for breast cancer. Because of the increasing popularity of soyfoods and the commercial availability of isoflavone supplements and existing concern regarding the estrogen-like effects of isoflavones in the breast, more clinical research seems to be necessary.
  • فیروزه اکبری اسبق*، مهبد ابراهیمی
    مقدمه

    نارسایی زودرس تخمدان یک بیماری شایع است. شیوع این بیماری 1 در 100 زن در سنین قبل از 40 سالگی می باشد. هورمون درمانی تا شروع سنین معمول یائسگی گزینه مناسبی در این بیماران میباشد. برگشت موقت فعالیت تخمدان ها در این بیماران گزارش شده است. حاملگی یک پدیده بسیار نادر در بیماران بانارسایی زودرس تخمدان است. دراینجا ما یک مورد حاملگی خود بخود در بیمار مبتلا به نارسایی زود رس تخمدان را معرفی می نماییم.

    مورد:

    یک زن نازا 30 ساله با بیماری نارسایی زودرس تخمدان اثبات شده، به دنبال جراحی لگنی و استرس هیجانی شدید به صورت خودبخودباردار شده است.

    نتیجه گیری

    برگشت عملکرد تخمدان و بروز حاملگی در زنان با نارسایی زودرس تخمدان امکان پذیر می باشد.

    کلید واژگان: نارسایی زودرس تخمدان, نارسایی موقت تخمدان, هیپوگنادیسم هیپوگنادوتروپیسم, آمنوره هیپرگنادوتروپیسم, هورمون درمانی}
    Firoozeh Akbari Asbagh*, Mahbod Ebrahimi
    Background

    Premature ovarian failure (POF) is a common condition; its incidence is estimated to be as great as 1 in 100 by the age of 40 years. Physiologic replacement of ovarian steroid hormones seems rational until the age of normal menopause. Temporary return of ovarian function and pregnancy may occur rarely in women with POF. We report a case of POF who conceived during hormone replacement therapy.

    Case:

     A 30 years-old woman with confirmed POF after pelvic surgery and sever emotional stress conceived spontaneously.

    Conclusion

    Return of ovarian function and achievement of pregnancy is possible in women with POF.

  • راضیه معصومی، سعیده ضیایی، سقراط فقیه، زاده
    مقدمه و هدف
    مشکلات ادراری یکی از اختلالات شایع دوران یائسگی است که بر روی سلامت و کیفیت زندگی زنان یائسه تاثیر بسزایی دارد. هدف از انجام این پژوهش بررسی مقایسه ای اثرات درمانی تیبولون و هورمون درمانی کلاسیک بر میزان مشکلات ادراری زنان یائسه بود.
    مواد و روش ها
    این کارآزمایی بالینی طی سال های 1387 1386 بر روی 100 زن یائسه انجام شد. افراد مورد مطالعه به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول 5/2 میلی گرم تیبولون همرا با مکمل کلسیم و گروه دوم 625/0 میلی گرم استروژن کونژوگه و5/2 میلی گرم مدروکسی پروژسترون استات همراه با مکمل کلسیم را به مدت 6 ماه دریافت کردند. تعداد دفعات تکرر ادرار، احساس فوریت، ادرار شبانه، بی اختیاری استرسی و فوریتی قبل و بعد از درمان در دو گروه ثبت گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری تی مستقل، فیشر، ویلکاکسون و من ویتنی تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد دو گروه از لحاظ سن، سن منارک و یائسگی، تعداد دفعات بارداری، سطح تحصیلات، وضعیت شغلی و سطح اقتصادی اجتماعی هم سان بودند(05/0p>). کلیه مشکلات ادراری مورد بررسی در هر دو گروه پس از شش ماه درمان کاهش یافت، اما نتایج بیانگر اختلاف معنی داری در دفع ادرار شبانه در دو گروه بود(05/0p>). هم چنین مقایسه مشکلات ادراری مورد بررسی بین دو گروه با وجود کاهش بیشتر این متغیرها در گروه هورمون درمانی نشان دهنده عدم اختلاف معنی داری بین دو گروه بود(05/0p>).
    نتیجه گیری
    با توجه به کاهش بیشتر مشکلات ادراری زنان یائسه در گروه هورمون درمانی کلاسیک نسبت به تیبولون انتخاب روش درمانی مناسب در اتخاذ تصمیم از سوی تیم پزشکی و ارایه دهندگان مراقبت های بهداشتی درمانی ضروری می باشد.
    کلید واژگان: تیبولون, هورمون درمانی, مشکلات ادراری, یائسگی}
    Maasoumi R., Ziaei S., Faghihzadeh S
    Introduction &
    Objective
    Urinary complications are a common disorder which affects the quality of life of women. The objective of this study was to compare the therapeutic effects of Tibolone and classic hormone replacement therapy (HRT) on the urinary complications of menopausal women.
    Materials And Methods
    This randomized controlled trial study was conducted at Tarbiat Modarres University in 2007-2008 on 100 menopausal women which were divided into two therapeutic groups. Women in the first group used 2.5 mg tibolone plus one tablet of Ca+D daily. Women in the second group used HRT classic (0.625 mg conjugated equine estrogen and 2.5 mg medroxyprogesterone acetate) plus one tablet of Ca+D daily, for six months. Before and after each treatment, frequency, urgency, nocturia, stress and urge urine incontinence was recorded. The collected data was analyzed by the SPSS software using independent sample t-test, Mann-Whitney test, Wilcoxon test, and Fisher test.
    Results
    The data showed that the two groups were matched in age, menarche and menopausal age, gravid, education level, occupation and socio-economic level (P>0.05). After six months, all of the urinary complications reduced after treatment in each group,but Wilcoxon test showed that only the reduction of nocturia was significant (P=0.007, P=0.03). Mann-Whitney test showed that all of these complications in the HRT group reduced more in the tibolone group, but this reduction statistically wasn’t significant (P>0.05).
    Conclusion
    Treatment by classic hormone replacement therapy reduces the urinary complications of menopausal women in comparison with Tibolone. Therefore care should be taken for considering of an appropriate medical approach in these cases.
  • زینب حیدری، سعیده ضیایی *
    مقدمه و هدف

    از شایع ترین مشکلات دوران یائسگی استئوپروز است. در پژوهش حاضر برآن شدیم که به بررسی مقایسه ای اثر تیبولون و هورمون درمانی کلاسیک بر پیشگیری از استئوپروز در زنان یائسه سالم بپردازیم. تیبولون یک استرویید صناعی، دارای آثار استروژنیک، پروژستوژنیک و آندروژنیک است.

    مواد و روش کار

    در این مطالعه 107 نفر خانم یائسه حائز شرایط مطالعه به دو گروه تقسیم شدند: گروه اول، روزانه 5/2 میلی گرم تیبولون، همراه با کلسیم دی و گروه دوم، روزانه 625/0 میلی گرم استروژن کنژوکه و 5/2 میلی گرم مدروکسی پروژسترون استات، همراه کلسیم دی دریافت کردند. در ابتدای مطالعه و بعد از شش ماه درمان فاکتورهای بیوشیمیایی بازگردش استخوان (آلکالان فسفاتاز و Ca/Cr ادرار) اندازه گیری شد؛ سنجش تراکم استخوان مهره های کمری و گردن فمور نیز در ابتدا و بعد از نه ماه درمان با روش جذب سنجی با انرژی دوگانه (DEXA) اندازه گیری گردید.

    نتایج

    در گروه تیبولون وHRT کاهش آلکالان فسفاتاز سرم وCa/Cr ادرار معنی دار بود.Tscore، Zscore وBMD مهره های کمری و گردن فمور نیز در گروه تیبولون وHRT به صورتی معنادار افزایش یافتند. در مقایسه بین گروهی، مقایسه میانگین تغییرهای معیارهای سنجش تراکم استخوان مهره های کمری و گردن فمور و فاکتورهای بیوشیمیایی بازگردش استخوان بین دوگروه درمان شده با HRT و تیبولون در مرحله قبل و بعد از درمان از نظر آماری، معنی دار نبود.

    نتیجه گیری

    تیبولون، آثاری مفید بر مارکرها و دانسیته استخوان دارد و مانع ازدست دادن استخوان و استئوپروز در زنان یائسه می شود؛ این دارو می تواند برای HRT در زنانی که خون ریزی و لکه بینی واژینال و حساسیت سینه را تحمل نمی کنند، جایگزینی مناسب باشد.

    کلید واژگان: تیبولون, هورمون درمانی, تراکم استخوان, معیارهای بیوشیمیایی بازگردش استخوان, یائسگی}
    Zeynab Heidari, Saiedeh Zyaie
    Background And Objective

    Menopause is one of the stages in women’s lifewith a lot of problems and osteoporosis as the most common of itscomplications. This study was designed to assess the comparative effects oftibolone and HRT on osteoporosis in postmenopausal healthy women. Tiboloneis a synthetic steroid with estrogenic, progestogenic and androgenic properties.

    Materials And Methods

    A total of 107 women aged 45-64 years wererandomly assigned to two groups: 52 women received 2.5 mg tibolone plus Ca-D daily; 55 received 0.625 mg of conjugated equine estrogen plus 2.5 mg ofmedroxy progesterone acetate (CEE/MPA) plus Ca-D. At baseline and after 6months of treatment, we measured bone turnover markers. Bone mineral densitywas measured in the spine and neck of femur by dual energy X- rayabsorptiometry (DEXA) at baseline and after 9 months of treatment.

    Results

    ALP serum and Ca/Cr urinary decrease significantly in those takingtibolone and in those taking HRT. T score, Z score and BMD increasedsignificantly in the spine and femur in those taking tibolone. In those treatedwith conjugated equine estrogen and medroxy progesterone acetate T score, Zscore and BMD in the spine and femur also increased significantly. Nosignificant difference was observed between tibolone and CEE/MPA groups.

    Conclusion

    Tibolone had beneficial effects on bone mineral density and boneturnover markers. It may be a good alternative to HRT in postmenopausalwomen who would not accept a vaginal bleeding and breast tenderness.

  • مجید سیرتی ثابت، فاطمه کرمی تهرانی
    زمینه و هدف
    وجود گیرنده های هورمونی در سلول های سرطانی از جنبه های مختلف حائز اهمیت است. بررسی وضعیت گیرنده های استروژنی در ارزیابی پاسخ سلول های سرطانی پستان به هورمون درمانی مهم است. در سال های اخیر مطالعات بسیاری روی گیرنده های پرولاکتین به خصوص در سرطان پستان انجام شده است. هدف مطالعه حاضر بررسی وضعیت گیرنده های استروژن و پرولاکتین در نمونه های سرطان پستان است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی چهل نمونه سرطان پستان مورد بررسی قرار گرفت. گیرنده استروژن با استفاده از روش اتصال توسط لیگاند رادیواکتیو سنجش شد. گیرنده آزاد و تام پرولاکتین با استفاده از پرولاکتین نشاندار شده با ید 125(125I - PRL) سنجش گردید. برای سنجش گیرنده تام پرولاکتین از محلول کلرید منیزیم (3.5 مولار) استفاده شد.
    یافته ها
    %85 نمونه ها از نوع سرطان مهاجم مجرایی بودند و مشخص شد که به ترتیب %62.5، %45 و %62.5 موارد دارای گیرنده استروژن، گیرنده پرولاکتین آزاد و گیرنده پرولاکتین تام هستند. 45% سلول های توموری مورد مطالعه دارای هر دو گیرنده استروژن و پرولاکتین تام بودند. ارتباط معنی داری (p<0.05) بین گیرنده استروژن و گیرنده پرولاکتین آزاد مشاهده شد. هم چنین ارتباط بین گیرنده استروژن و گیرنده پرولاکتین تام نیز معنی دار (p<0.05) بود. در این مطالعه هم چنین مشخص گردید که 20% نمونه ها دارای هیچ یک از گیرنده های استروژنی یا پرولاکتینی نیستند.
    نتیجه گیری
    با در نظر گرفتن وجود گیرنده های استروژنی و پرولاکتینی در سلول های توموری و نقش این هورمون ها در رشد سلول های سرطانی پستان اهمیت استفاده از داروهای ضد استروژنی و ضد پرولاکتینی در مهار رشد این تومورها مشخص می گردد.
    کلید واژگان: سرطان پستان, گیرنده استروژن, گیرنده پرولاکتین, هورمون درمانی}
    M. Sirati Sabet, F. Karami Tehrani
    Survey of the Status of Estrogen and Prolactin Receptors in Breast Cancer M. Sirati Sabet PhD, F. Karami Tehrani PhD Received: 23/01/06 Sending for Revision: 19/04/06 Receiving Revised Manuscript: 16/08/06 Accepted: 27/09/06
    Background And Objective
    The existence of hormonal receptors in cancer cells is very important in various aspects. Survey of the status of estrogen receptors (ERs) in the evaluation of breast cancer cells is important due to their response to hormonal therapy. Many studies have been recently carried out on prolactin receptors (PRLRs) especially in breast cancer. The aim of the present study was survey of the status of ERs and PRLRs in breast cancer.
    Materials And Methods
    In this cross-sectional study 40 samples from breast cancer tumors were studied. Estrogen receptor was assessed by radio-ligand binding assay method. Free and total prolactin receptors were also measured using iodinated prolactin (125I-PRL). Magnesium chloride solution (3.5 M) was used to assay the total prolactin receptor.
    Results
    Eighty five percent of tumor samples were ductal tubular carcinoma. In 62.5%, 45% and 62.5% of tumor samples ER, free PRLR and total PRLR were observed respectively. Forty Five percent of the tumor cells expressed both ER and total PRLR. A positive significant relation between ER and free PRLR was observed (p<0.05). There was also a significant relation (p<0.05) between ER and total PRLR. Twenty Percent of tumor cells expressed neither ER nor total PRLR.
    Conclusion
    Since the existence of estrogen and prolactin receptors in breast tumor cells have been shown, application of antiestrogenic and antiprolactin drugs in the inhibition of these tumors growth are possibly of value.
    Keywords: Breast Cancer, Estrogen Receptor, Prolactin Receptor, Hormone Therapy}
  • فرهاد ایرانمنش، احمدرضا صیادی، عادله فایق، زهرا شفیعی
    زمینه و هدف
    با توجه به وفور بیماری آلزایمر و عدم درمان قطعی آن، مطالعات متعددی جهت یافتن درمانهای موثر آلزایمر در حال انجام است. بررسی های اخیر نشان می دهد که مصرف استروژن و هورمون درمانی ممکن است بتواند سیر این بیماری را کند یا متوقف سازد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر هورمون درمانی با استروژن و پروژسترون بر علایم و تغییرات الکتروانسفالوگرافی در بیماران زن مبتلا به آلزایمر انجام شد.
    روش تحقیق: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی (مداخله ای)، بر روی 30 زن با سن بیشتر از 40 سال و مبتلا به بیماری آلزایمر انجام شد که موارد منع استفاده از هورمون درمانی در آنها وجود نداشت. پس از انجام آزمونهای الکتروآنسفالوگراف (EEG) و Mini Mental Status Examination (MMSE)، بیماران به طور تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند؛ گروه آزمون به مدت چهار ماه روزانه یک قرص استروژن کونژوگه 0.625mg به همراه 1.2 قرص پروژسترون و گروه شاهد، دارونما دریافت کردند. پس از دو و چهار ماه از شروع مداخله، آزمونهای MMSE و EEG تکرار و ثبت گردید؛ داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمونهای آماری t مستقل و t زوج شده در سطح معنی داری P£0.05 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    میانگین نمرات MMSE در گروه آزمون دو ماه بعد از مداخله 19.47 ± 2.2 و چهار ماه بعد 19.87 ± 2.53 بود که نسبت به میانگین نمرات قبل از مداخله (17.27 ± 2.31) به طور معنی داری بالاتر بود (به ترتیب P=0.001 و P=0.001). میانگین نمرات MMSE در گروه شاهد دو ماه بعد از مداخله 19 ± 4.17 و چهار ماه بعد 19 ± 4.61 بود که نسبت به قبل از مداخله (17.73 ± 5.13) تفاوت معنی داری نداشت (P=0.08 و P=0.19). توزیع فراوانی تغییرات EEG در دو گروه، دو ماه بعد از مداخله تفاوت معنی داری از نظر آماری نداشت؛ اما چهار ماه بعد، تغییرات مثبت EEG نسبت به سایر تغییرات در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد اختلاف معنی داری مشاهده شد (P=0.003).
    نتیجه گیری
    یافته های این مطالعه نشان داد که هورمون درمانی با استروژن و پروژسترون موجب بهبودی MMSE و نیز بهبود تغییرات EEG می گردد؛ این روش ضمن دارابودن حداقل عوارض، در درمان بیماران زن مبتلا به آلزایمر مفید می باشد.
    کلید واژگان: آلزایمر, هورمون درمانی, EEG, MMSE}
    F. Iranmanesh, A. Sayyadi, A. Fayegh, Z. Shafiee
    Background And Aim
    Alzheimer's disease is the most common cause of dementia, leading to debilitating the patient and indirectly causing a lot of economical and psychological problems both for the rest of the family and for the society. Because of the high incidence of the disease and no definite treatment for it, a lot of studies are being carried out to find effective therapies. Recent studies suggest that estrogen and hormone replacement therapy (HRT) may slow down or stop the progression of the disease. This study was aimed to determine the effect of HRT on the symptoms of the disorder in women with Alzheimer and their EEG changes.
    Materials And Methods
    This interventional- clinical trial study was carried out on thirty post menopausal women suffering from Alzheimer's disease aged forty-one and over with no contraindications for hormone therapy. For every patient EEG and MMSE were performed and then the patients were randomly divided into case and control groups. For four months, the case group received conjugated-estrogen 0.625 mg with half of a medroxy progesterone acetate tablet daily. The other group received placebo. After two and four month intervals MMSE and EEG were recorded again and finally the data was analyzed by SPSS software, paired and unpaired t tests and at the significant level P≤0.05.
    Results
    Mean MMSE score in the case group two months and four months after intervention was 19.47±2.2 and 19.87±2.53, respectively which were significantly higher than the score before intervention (17.27±2.31) (P=0.001 and P=0.001). Mean MMSE score in the control group after two and four months was 19±4.17 and 19±4.61 respectively, which did not show a significant difference with before intervention mean score (17.73±5.13), (P=0.08 and P=0.192, respectively). Frequency distribution of EEG changes two months after intervention in both groups did not statistically show a significant difference but four months after intervention positive EEG changes compared to other changes in the case group were higher than those in the control group, which was a significant difference (P=0.003).
    Conclusion
    From the findings of this study support the hypothesis that hormone replacement therapy improves symptoms and EEG changes of most women with Alzheimer's disease. Thus, hormone therapy with estrogen and progesterone, while having the least complications, can be beneficial in the treatment of women with Alzheimer's disease.
  • صدیقه عسگری_اکرم پورشمس گ سیما ذوالفقاری_معصومه صادقی_غلامعلی نادری_نازیلا عسگری_مریم فاضلی
    مقدمه
    در مسیر خارجی انعقاد یا مسیر وابسته به فاکتور بافتی، کمپلکسی بین فاکتور VII، کلسیم و فاکتور بافتی که یک لیپوپروتئین در غشاء سلولی است و پس از آسیب سلولی در معرض تماس قرار می گیرد، تشکیل می شود. فاکتور VII برای فعالیت بیولوژیک خود نیاز به کلسیم و ویتامین K دارد. افزایش سطح سرمی و فعالیت فاکتورهای انعقادی VII، VIII وIX، باعث پیدایش بیماری های عروق کرونر می شود. استروژن بعد از یائسگی با اصلاح چربی های خون، خطر ابتلا به بیماری های عروق کرونر را کاهش می دهد. اما اثر استروژن بر سایر عوامل زمینه ساز استعداد به بیماری عروق کرونر از جمله سیستم انعقادی به خوبی شناخته نشده است. هدف این مطالعه بررسی اثر رژیم های هورمون درمانی خوراکی بر فیبرینوژن و فاکتورهای انعقادی می باشد.
    روش ها
    60 زن منوپوز هسیتوکتومی شده بطور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. در یک گروه استروژن کونژوگه mg/d625/0 و در گروه دیگر استروژن کونژوگه 0.625 mg/d و 2.5 mg/d مدروکسی پروژسترون دریافت نمودند. قبل و سه ماه پس از هورمون درمانی، سطح سرمی فیبرینوژن، فعالیت فاکتورهای انعقادی VII، VIII و IX و سطح سرمی چربی های خون اندازه گیری شد.
    یافته ها
    در گروهی که استروژن دریافت نمودند، میانگین فعالیت فاکتور VII، سه ماه پس از هورمون درمانی، افزایش معنی داری نسبت به قبل از هورمون درمانی پیدا نمود (P<0.05). میانگین فعالیت فاکتورهای انعقادی VIII و IX و میانگین سطح سرمی فیبرینوژن قبل و سه ماه پس از هورمون درمانی، با استروژن ± مدروکسی پروژسترون تفاوت معنی داری نداشت (p>0.000)، اما میزان تری گلیسرید در گروه استروژن بدون پروژسترون افزایش پیدا کرد.
    نتیجه گیری
    افزایش معنی دار فعالیت فاکتور VII با افزایش معنی دار تری گلیسرید سرم در دریافت کنندگان استروژن در این مطالعه قابل توجیه است. این مطالعه نشان می دهد که هورمون درمانی با روش به کار برده شده تغییر معنی داری در میانگین فیبرینوژن سرم و فعالیت فاکتور VIII و IX ایجاد نمی کند. این یافته ممکن است، به طور واقعی یا ناشی از محدود بودن تعداد نمونه ها با توجه به وسیع بودن محدوده طبیعی فعالیت فاکتورهای انعقادی و فیبرینوژن سرم باشد که با انجام مطالعات طولانی تر و با تعداد نمونه بیشتر قابل بررسی می باشد.
    کلید واژگان: فاکتورهای انعقادی خون, هورمون درمانی, فاکتور VII, فاکتور VIII, فاکتور IX فیبرینوژن سرم}
    Seddigheh Asgari *, Akram Pourshams, Sima Zolfaghari, Masoumeh Sadeghi, Gholamali Naderi, Nazila Asgari, Maryam Fazeli
    Background
    During extrinsic coagulation pathway, a complex is developed between factor VII, calcium and tissue factor (a cell membrane lipoprotein that is exposed after cell injury). Factor VII needs calcium and vitamin K for its biologic activation. Coronary artery disease can be induced by increased level and activity of the coagulation factors VII, VIII and IX. In postmenopausal period, estrogen can decrease blood lipids and thereby decreases risk of coronary artery disease. However, the exact effects of the estrogen on the other predisposing factors of the coronary artery diseases are unknown. Our objective in this study was to evaluate the effects of oral hormone therapy regimen on fibrinogen and other coagulation factors.
    Methods
    60 menopause women with history of hysterectomy were randomly allocated in 2 groups. One group was treated with conjugated estrogen 0.625mg/day and the other group was treated with conjugated estrogen 0.625mg/day and medroxy progesterone 2.5mg/day. Serum fibrinogen level and activity of coagulation factors VII, VIII and IX and blood lipids level were checked before and 3 months after treatment.
    Results
    In the estrogen alone treated group, mean of factor VII activity showed significant elevation 3 months after treatment as compared with prior to hormone therapy(p<0.05). There were no significant changes in means of coagulation factors VIII, IX activities and serum fibrinogen level in estrogen  medroxy progesterone treated patients before and after treatment (p>0.05). In both groups, honi1one therapy significantly decreased serum cholesterol level and LDL-C and increased HDL-C (p>0.00) but the serum triglyceride level was increased in the estrogen alone treated group.
    Conclusion
    Significant elevation of coagulation factors VII with significant elevation of serum triglyceride in estrogen treated patients is explainable. This study confirms that hormone therapy with this protocol does not change serum fibrinogen mean and activity of coagulation factor VIII and IX. This finding may be real or may be related to inadequacy of samples regarding the wide normal range of coagulation factors and serum fibrinogen. Studies with more prolonged follow-up or more samples are suggested.
    Keywords: Blood coagulation factors, Hormone Therapy, Factor VII, Factor VIII, Factor IX, Serum fibrinogen}
  • مقایسه اثر آنتی اکسیدانی دو رژیم هورمون درمانی بر سطح سرمی Hydroperxide Lipid و CRP در زنان منوپوز
    اکرم پورشمس، صدیقه عسگری، غلامعلی نادری، معصومه صادقی، جمشید نجفیان، سمانه مصطفوی، فائزه هاشمی قزوینی
    مقدمه
    طبق مطالعات مشاهده ای غیرتصادفی که تاکنون انجام شده است زنان منوپوزی که استرون دریافت می کنند، 50 درصد کمتر از زنان منوپوزی که استروژن دریافت نمی کنند به بیماری عروقی کرونر مبتلا می شوند. استروژن با اصلاح چربی های خون خطر ابتلا به بیماری های عروق کرونر را کاهش می دهد. اما اثر استروژن تنها با اصلاح چربی های خون توجیه نمی شود. با توجه به تاثیر فاکتورهای التهابی و چگونگی اکسیداسیون لیپوپروتئینهای سرم در فرایند آترواسکلروز، پژوهشگران علاقه مند به بررسی اثر استروژن بر شاخصهای مذکور می باشند. هدف این مطالعه بررسی اثر دو رژیم هورمون درمانی خوراکی بر سطح سرمی CRP و متابولیتهای ناشی از اکسیداسیون LDL کلسترول می باشد.
    روش ها
    38 زن منوپوزهیسترکتومی شده که دارای معیار ورود به مطالعه بودند، به طور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. یک گروه استروژن کونژوگه (0.625mg/d) و گروه دیگر استروژن کونژوگه (0.625mg/d) همراه با مدروکسی پروژسترون (2.5mg/d) دریافت نمودند. قبل، 3 و 8 هفته پس از هورمون درمانی سطح سرمیCPR، Malondialdehydes وConjugated diense اندازه گیری شد.
    نتایج
    در گروهی که استروژن و پروژسترون دریافت نمودند، میانگین سطح سرمی CRP، 3 هفته پس از هورمون درمانی افزایش معنی داری نسبت به قبل از هورمون درمانی پیدا نمود (P<0.05).
    بحث: هورمون درمانی با ترکیبات حاوی استروژن بعد از سه هفته موجب افزایش CRP می شود که این حالت ممکن است همراه با ایجاد وضعیت التهابی باشد که یکی از ریسک فاکتورهای مهم بیماری های قلبی- عروقی است.
    کلید واژگان: آترواسکلروز, بیماریهای عروق کرونر, التهاب, لیپید هیدروپراکساید, هورمون درمانی, CRP}
  • بررسی تاثیر هورمون درمانی جایگزین بر سطح لیپیدهای سرم زنان یائسه
    پازنده فرزانه، لطیفیان میترا، زاده مدرس شهرزاد
    سابقه و هدف
    با توجه به عوارض ناشی از افزایش سطح چربی های خون و بالا بودن آن در زنان یائسه و همچنین وجود تناقضاتی درباره تاثیر هورمون درمانی بر سطح لیپیدها، این مطالعه به منظور تعیین تاثیر هورمون درمانی جایگزین بر سطح لیپیدهای سرم زنان مراجعه کننده به بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال 78-77 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    کارآزمایی بالینی از نوع مقایسه قبل و بعد روی 40 زن یائسه انجام گرفت. شرایط ورود به مطالعه به صورت زیر بود: عدم چاقی (BMI کمتر از 30)، وجود رحم سالم، فشار خون کمتر از 160.90 میلی متر جیوه، عدم وجود بیماری هایی نظیر دیابت، هیپوتیروییدی، نارسایی کلیه، بیماری حاد کبدی و سابقه سرطان پستان و همچنین عدم وجود منعی برای مصرف استروژن. از بیماران 8 سی سی خون جهت انجام آزمایشات FSH، FBS، تستهای کبدی، تری گلیسرید، کلسترول، HDL وLDL اخذ گردید. آزمایش FSH به روش ایمونواسی و آزمایشات لیپید خون به روش آنزیماتیک انجام گرفت. هورمون درمانی جایگزین شامل استروژن کنژوگه به میزان 0.625 mg در روزهای اول تا 25 سیکل به همراه مدروکسی پروژسترون استات به میزان 10 mg از روزهای 25-15 به مدت 3 ماه تجویز گردید. سپس 3 cc خون از نمونه ها اخذ و آزمایشات چربی خون تکرار شد و نتایج آن با آزمایشات قبل از هورمون درمانی مقایسه شد.
    یافته ها
    میانگین سنی نمونه ها 53.9±2.83 و سن یائسگی 51.9±1.45 بود. کلسترول سرم قبل از درمان 197.4±37.9 و بعد از درمان 162.4±31.5 میلی گرم در دسی لیتر بود که به میزان 17% کاهش نشان می دهد (p<0.001). میزان HDL افراد قبل از درمان 50.3±12.2 و پس از درمان 57.8±14.5 میلی گرم در دسی لیتر بود. درصد تغییرات HDL سرم نشانگر 14.91% افزایش پس از درمان است(P<0.001). میانگین LDL سرم قبل از درمان 124.5±44.5 و بعد از درمان 97.8±34.3 میلی گرم در دسی لیتر می باشد که کاهش 21.4% را نشان می دهد. میزان تری گلیسرید قبل بعد از درمان به ترتیب 163.4±55.98 و 147.7±52.47 میلی گرم در دسی لیتر می باشد. میانگین این تغییرات نشانگر 9.56% کاهش سطح تری گلیسیرید سرم می باشد (p<0.001).
    نتیجه گیری و توصیه ها: هورمون درمانی باعث کاهش سطح چربی های سرم زنان یائسه گردید. توصیه می شود تحقیقی در زمینه هورمون درمانی در زنان یائسه مبتلا به هیپرلیپیدمی انجام گردد.
    کلید واژگان: هورمون درمانی, لیپیدهای سرم}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال