جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه ".علائم افسردگی" در نشریات گروه "پزشکی"
-
زمینه و هدف
طلاق پدیده ای است که می تواند در زنان با افسردگی و عزت نفس آن ها ارتباط یابد. پژوهش حاضر باهدف بررسی توسعه مدل آسیب پذیری عزت نفس و علائم افسردگی با چشم انداز زمان، پذیرش و عمل و انعطاف پذیری روان شناختی در زنان مطلقه انجام شد.
روش بررسیپژوهش حاضر، تحلیلی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری را تمامی زنان مطلقه مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان گنبد در سال 1400-1399 تشکیل دادند که 204 نفر از آن ها با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها، پرسش نامه افسردگی بک-نسخه دوم (بک و همکاران، 1996)، مقیاس عزت نفس روزنبرگ (روزنبرگ، 1965)، پرسش نامه چشم انداز زمان آینده زیمباردو (زیمباردو و بوید، 1999)، پرسش نامه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندروال، 2010) و پرسش نامه پذیرش و عمل-نسخه دوم (بوند و همکاران، 2011) به کار رفت. داده ها در نرم افزارهای SPSS نسخه 24 و LISREL نسخه 8٫5 با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شدند.
یافته هانتایج پژوهش مشخص کرد، اثر مستقیم عزت نفس بر افسردگی (0٫49-=β و 0٫001>p) معنادار بود؛ اثرات غیرمستقیم عزت نفس بر افسردگی (0٫17-=β و 0٫022=p) عزت نفس بر انعطاف پذیری روان شناختی (0٫12=β و 0٫031=p)، عزت نفس بر پذیرش و عمل (0٫03=β و 0٫047=p)، چشم انداز زمان بر افسردگی (0٫08-=β و 0٫039=p) و چشم انداز زمان بر انعطاف پذیری روان شناختی (0٫05=β و 0٫042=p) معنادار بود. اثر کل عزت نفس بر افسردگی (0٫66-=β و 0٫001>p) نیز معنادار بود. ازطرفی شاخص های نکویی برازش (0٫96GFI=، 0٫90AGFI=، 0٫94CFI=، 0٫94IFI=، 0٫94NFI=، 0٫90NFI=، 0٫079RMSEA=)، برازش مناسب مدل را نشان داد.
نتیجه گیریباتوجه به یافته ها نتیجه گرفته می شود، عزت نفس به عنوان عاملی زیربنایی، شاخص مهمی برای آسیب پذیری فرد در ابتلا به افسردگی است. پبشنهاد می شود، در مداخلات انجام شده برای کاهش افسردگی به ویژه در زنان مطلقه، عزت نفس به عنوان عاملی مهم، هدف درمانی قرار گیرد.
کلید واژگان: عزت نفس, علائم افسردگی, چشم انداز زمان, پذیرش و عمل, انعطاف پذیری روان شناختیBackground & ObjectivesDivorced women experience more psychological problems, especially depression, compared with married and single women. To explain depression and why it is an underlying factor, we can refer to the self–esteem vulnerability model. According to this model, low self–esteem is considered a risk factor for depression. One of the psychological aspects that can increase a person's ability to cope with self–esteem and are related to depression is psychological flexibility. Conscious attention to the present and the process of acceptance, in addition to the processes of committed action and behavior change, can cultivate psychological flexibility. Another variable that can reduce the probability of depression is the perspective of time. It seems that depression is an essential factor in divorced women after experiencing divorce, which is experienced as high stress and can be influenced by other psychological factors. Hence, this study aimed to develop a model of self–esteem vulnerability and depressive symptoms with the perspective of time, acceptance, action, and psychological flexibility in divorced women.
MethodsThe current study is analytical based on structural equation modeling in terms of collecting information. The statistical population of this research comprised all divorced women referred to counseling centers in Gonbad City, Iran, in 2020–2021. The research samples consisted of 204 divorced women selected by available sampling. The study data were gathered via the Beck Depression Inventory–II (Beck et al., 1996), Rosenberg Self–esteem Scale (Rosenberg, 1965), Zimbardo Time Perspective Inventory (Zimbardo & Boyd, 1999), Cognitive Flexibility Questionnaire (Dennis & Vander Wal, 2010), and Acceptance and Action Questionnaire–II (Bond et al., 2011). After preparing and compiling the research questionnaires and obtaining the necessary permits, the consulting centers of Gonbad were referred, and the questionnaires were given to the participants. In general, 250 questionnaires were distributed, and 204 complete questionnaires were collected. The data were analyzed using The Pearson correlation coefficient structural equation modeling in SPSS version 24 and LISREL version 8.5 software.
ResultsThe results showed that the direct effect of self–esteem on depression was significant (β=–0.49, p<0.001). Also, the indirect effects of self–esteem on depression (β=–0.17, p=0.022), self–esteem on psychological flexibility (β=0.12, p=0.031), self–esteem on acceptance and action (β=0.03, p=0.047), time perspective on depression (β=–0.08, p=0.039), and time perspective on psychological flexibility (β=0.05, p=0.042) were significant. The total effect of self–esteem on depression was significant (β –0.66, p<0.001). On the other hand, good fit indices indicated a good fit of the model (GFI=0.96, AGFI=0.90, CFI=0.94, IFI=0.94, NFI=0.94, NNFI=0.90, RMSEA=0.079).
ConclusionAccording to the findings, it is concluded that self–esteem as an underlying factor is an essential indicator of a person's vulnerability to suffering from depression. It is suggested that self–esteem should be targeted as a critical factor in interventions to reduce depression, especially in divorced women.
Keywords: Self–Esteem, Symptoms Of Depression, Time Perspective, Acceptance, Action, Psychological Flexibility -
مقدمه
پرستاران به عنوان یکی از مهم ترین اعضای تیم مراقبت های بهداشتی، نقش حیاتی در سیستم مراقبتی- درمانی ایفا می کنند. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر سبک های دلبستگی بر علایم افسردگی و بدتنظیمی هیجانی با میانجیگری ذهنی سازی در پرستاران انجام شد.
روش کارپژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری است. جامعه پژوهش شامل تمامی پرستاران مشغول به کار در بیمارستان ها و مراکز درمانی شهر تهران بودند که از میان آنها 220 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه افسردگی بک ویرایش دوم، پرسشنامه سبک های دلبستگی بزرگسالان، پرسشنامه کارکرد تاملی و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان استفاده شد. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون، مدل یابی معادلات ساختاری و از نرافزار SPSS-26 وAMOS-24 استفاده شد.
یافته هانتایج یافته ها نشان از برازش مدل مفروض است. همچنین ضرایب مسیرهای مستقیم سبک دلبستگی ایمن (301/2- T= ،19/0- = β)، اجتنابی (39/3 T= ،46/0 = β) و دوسوگرا (09/3 T= ،61/0 = β) به افسردگی معنادار بود. مسیرهای مستقیم سبک دلبستگی ایمن (28/10- T= ،40/0- = β)، اجتنابی (13/10 T= ،65/0 = β) و دوسوگرا (79/3 T= ،52/0 = β) به بدتنظیمی هیجانی معنادار بود. همچنین تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش حاکی از نقش میانجی ذهنی سازی در رابطه بین سبک های دلبستگی با علایم افسردگی و بدتنظیمی هیجانی بود.
نتیجه گیریبا توجه به یافته های پژوهش حاضر ذهنی سازی بر علایم افسردگی و بدتنظیمی هیجانی تاثیر مهمی دارد. بنابراین مداخلات هدفمندی که در جهت افزایش ظرفیت ذهنی سازی بکار گرفته می شوند، احتمالا می توانند پیامدهای بالینی بهتری برای پرستاران داشته باشند.
کلید واژگان: سبک های دلبستگی, علائم افسردگی, بدتنظیمی هیجانی, ذهنی سازیIntroductionAs one of the most important members of the health care team, nurses play a vital role in the care-treatment system. Therefore, the present study was conducted with the aim of investigating the effect of attachment styles on the symptoms of depression and emotional dysregulation with the mediation of mentalization in nurses.
MethodsThe present research is a descriptive-correlation type of structural equations. The research community included all the nurses working in hospitals and medical centers in Tehran, and 220 of them were selected by available sampling method. in order to collect data, beck depression inventory-II, adult attachment inventory, reflective functioning questionnaire, and difficulties in emotion regulation Scale were used. For data analysis, Pearson correlation, structural equation modeling and SPSS version 26 and AMOS version 24 software were used.
ResultsThe results of the findings show the fit of the assumed model. Also, the coefficients of the direct paths of secure attachment style (β = -0.19, T = -2.301), avoidant (β = 0.46, T = 3.39) and ambivalent (T = 0.61, 3.09) = β) was significant to depression. Direct paths of attachment style - secure (T = -0.40, β = -0.28), avoidant (T = β = 0.65, 13) and ambivalent (β = 0.52, T = 3.79) ) was significant to emotional dysregulation. Also, the analysis of research findings indicated the mediating role of mentalization in the relationship between attachment styles and symptoms of depression and emotional dysregulation.
ConclusionsAccording to the findings of the current research, mentalization has an important effect on the symptoms of depression and emotional dysregulation. Therefore, targeted interventions that are used in order to increase the capacity of mentalization, can probably have better clinical outcomes for nurses.
Keywords: Attachment styles, depression symptoms, emotional dysregulation, mentalization -
زمینه و هدف:
افسردگی به عنوان جدی ترین بیماری قرن که عوامل زمینه ساز نقش مهمی در شکل گیری و تداوم آن دارد، نیازمند طرح درمان هایی است که اثرات ماندگار داشته باشند. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرح واره درمانی تحلیلی (AST) در کاهش علایم افسردگی و تعدیل نیازهای هیجانی اولیه انجام شد.
مواد و روش هاپژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه با پیگیری سه ماهه انجام شد. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان منتخب تهران در سال 1399 بود. حجم نمونه شامل 24 نفر شد که با روش هدفمند از میان افراد داوطلب درمان انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) قرار گرفتند. مداخله درمانی AST برای افراد گروه آزمایش در طی سی جلسه به صورت هفتگی یک جلسه 60 دقیقه ای انجام شد. افراد گروه گواه در این زمان از درمان بهره مند نشدند. پرسشنامه های مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک (بک، 1961) و پرسشنامه ی نیازهای هیجانی اولیه (قادری و همکاران، 1400) بود. داده های حاصل از این پژوهش به شیوه ی تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار SPSS 25.0 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج نشان داد درمان AST بر کاهش علایم افسردگی و تعدیل نیازهای هیجانی تاثیر معنادار دارد (001/0>p).
نتیجه گیریبنابر نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت؛ درمان AST با توسعه ی تکنیک هایی که تعدیل نیازهای هیجانی را هدف قرار می هد می تواند به عنوان یک مداخله ی موثر جهت کاهش علایم افسردگی و تعدیل نیازهای هیجانی اولیه مورداستفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: طرحواره درمانی تحلیلی, علائم افسردگی, نیازهای هیجانی اولیهAim and BackgroundDepression, as the most serious disease of the century, whose underlying factors play an important role in its formation and continuation, requires the design of treatments that have lasting effects. Based on this, the present study was conducted with the aim of investigating the effectiveness of Analytical Schema Therapy (AST) in reducing depression symptoms and modulating early emotional needs
Methods and Materials:
The current research was conducted as a semi-experimental type with a pre-test-post-test design and a control group with a three-month follow-up. The statistical population of this research was selected students of Tehran in 2020. The sample size included 24 people who were selected by a targeted method from among those who volunteered for treatment and were randomly assigned to two experimental (12 people) and control (12 people) groups. AST therapeutic intervention was performed for the experimental group during thirty sessions, one session of 60 minutes per week. People in the control group did not receive treatment at this time. The questionnaires used in this research included the Beck depression questionnaire (Beck, 1961) and the early emotional needs questionnaire (Ghaderi et al, 2021). The data obtained from this research were analyzed by the method of variance analysis with repeated measurement and using SPSS 25.0 software.
FindingsThe results showed that AST treatment has a significant effect on reducing depression symptoms and modulating emotional needs (p<0.001).
ConclusionsAccording to the obtained results, it can be concluded that AST treatment, with the development of techniques aimed at adjusting emotional needs, can be used as an effective intervention to reduce depression symptoms and adjust early emotional needs.
Keywords: Analytic schema therapy, depressive symptoms, early emotional needs -
زمینه و هدف
افسردگی از شایع ترین اختلالات روانی در دوران بارداری محسوب می شود که می تواند قبل یا بعد از زایمان بروز کند. علاوه بر مادران که ممکن است در دوران بارداری و پس از زایمان افسردگی را تجربه کنند، بارداری برای پدران نیز پدیده ای استرس زا محسوب می شود. عوامل متعددی می تواند بر جنبه های مختلف افسردگی مردان موثر واقع شود. بنابراین مطالعه حاضر با هدف مروری بر عوامل مرتبط با افسردگی مردان در دوران بارداری و پس از زایمان انجام شد.
مواد و روشدر این مطالعه مروری، پژوهشگران جست وجوی رایانه ای را با استفاده از کلمات کلیدی در پایگاه های اطلاعاتی گوگل اسکالر، پابمد، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، مگ ایران، پرو کویست، وب آوساینس، ایرانداک، اسکوپوس و لایبرری آو کاکرین انجام دادند. در نهایت از داده های کامل 60 مقاله، در این مقاله مروری استفاده شد.
یافته ها:
یافته های مطالعه حاضر به دسته بندی مطالب در 3 طبقه کلی منجر شد: عوامل زیستی (با زیر طبقات: سن، جنس نوزاد، بارداری بدون برنامه و اختلالات خواب)، عوامل روانی (با زیر طبقات: اضطراب اقتصادی، سابقه بیماری، افسردگی بعد از زایمان مادر و مصرف داروهای ضد افسردگی و دخانیات) و عوامل اجتماعی (با زیر طبقات: عدم حمایت اجتماعی و اختلافات زناشویی).
نتیجه گیری:
یافته های مرور حاضر نشان می دهد افسردگی مردان در دوران بارداری و پس از زایمان به عنوان یک شاخص کلیدی در خانواده، تحت تاثیر عوامل زیستی، روانی و اجتماعی مختلفی قرار دارد. بنابراین به نظر می رسد توجه به عوامل مرتبط و متناسب با ویژگی های هر فرد می تواند افسردگی مردان را بهبود بخشد. گرچه به نظر می رسد برای اینکه عمق و وسعت دانسته های ما از عوامل مرتبط با و متاثر بر افسردگی مردان افزایش یابد، انجام مطالعات با رویکرد کیفی نیز توصیه می شود.
کلید واژگان: افسردگی, علائم افسردگی, پدران, بارداری, افسردگی پس از زایمانbackground and ObjectiveDepression is one of the most common mental disorders during pregnancy that can appear before or after delivery. Pregnancy is also a stressful phenomenon for fathers. Several factors can affect different aspects of paternal depression. This review study aims to investigate factors related to prenatal and postpartum depression in men.
Materials & MethodBy using related keywords, a search was conducted in Google Scholar, PubMed, SID, Magiran, ProQuest, Web of Science, IranDoc, and Cochrane Library, and Scopus on related studies. Finally, 60 studies were selected for the review.
ResultsThe findings were classified into three general categories: biological factors (age, baby’s gender, unplanned pregnancy, sleep disorders), psychological factors (economic anxiety, history of illness, maternal postpartum depression, use of antidepressants and tobacco), and social factors (lack of social support and marital disputes).
ConclusionIt seems that paying attention to these factors can improve paternal depression. However, in order to increase the knowledge of factors related to paternal depression in prenatal and postpartum periods, conducting studies with a qualitative approach is recommended.
Keywords: Depression, Depressive symptoms, Fathers, Pregnancy, Postpartum depression -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و پنجم شماره 2 (پیاپی 182، خرداد و تیر 1401)، صص 802 -811مقدمهاین تحقیق به منظور مقایسه اثربخشی آموزش مهارت زندگی و تن آرامی گروهی بر علایم افسردگی پرستاران امام خمینی شهراراک صورت گرفت.روش کارجامعه آماری پژوهش تمامی پرستاران بیمارستان امام خمینی شهر اراک بودند که 45 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایشی 1، گروه آزمایشی 2 و کنترل قرار داده شدند؛ تعداد افراد نمونه 45 نفر بود که هر کدام از گروه ها 15 نفر را شامل می شد. گروه آزمایشی 1 تحت آموزش مهارتهای زندگی طی 10 جلسه 45 دقیقه ای دو بار در هفته و گروه آزمایشی 2 تحت آموزش تن آرامی طی 10 جلسه 45 دقیقه ای دو بار در هفته قرار گرفتند. پرسشنامه افسردگی بک (1996) ابزار مورد استفاده در این پژوهش بودند. از آمار استنباطی که داده ها به دلیل داشتن پیش آزمون، از آزمون کواریانس تک عاملی و کواریانس چندمتغیره استفاده شد. سپس برای مقایسه دو به دو میانگین ها با هم، از آزمون تعقیبی بن فرونی استفاه شد.نتایجهر دو رویکرد مهارتهای زندگی و تن آرامی گروهی بر علایم افسردگی پرستاران بیمارستان امام خمینی شهر اراک تاثیر معنی داری دارند. مقایسه دو رویکرد نشان داد، رویکرد مهارتهای زندگی نسبت به تن آرامی گروهی بر علایم افسردگی است. همچنین بین میانگین نمرات پس آزمون و نمرات میانگین آزمون پیگیری به لحاظ آماری تفاوت معنی داری وجود ندارد که نشان از پایداری نتایج متاثر از مداخله های درمانی بر اثر گذشت زمان دارد (001/0≥P).نتیجه گیریبه نظر می رسد هر دو رویکرد بر متغیرهای تحقیق اثرگذار هستند.کلید واژگان: آموزش مهارت زندگی, آموزش تن آرامی گروهی, علائم افسردگیIntroductionThis study was conducted to evaluate the effectiveness of life skills training and group relaxation on depressive symptoms of Imam Khomeini nurses in Shahrak.MethodsThe statistical population of this study was all nurses of Imam Khomeini Hospital in Arak. From this population, 45 people were randomly selected and randomly divided into three experimental groups 1, experimental group 2 and control; The sample size was 45 people, each group consisting of 15 people. Experimental group 1 received life skills training in 10 sessions of 45 minutes twice a week and experimental group 2 received light training in 10 sessions of 45 minutes twice a week. Beck Depression Inventory (1996) were the tools used in this study. Inferential statistics that data were used for one-factor covariance and multivariate covariance tests due to pre-test. Then, Ben Foroni post hoc test was used to compare the means by two.ResultsBoth life skills and group relaxation approaches have a significant effect on the depressive symptoms of nurses in Imam Khomeini Hospital in Arak. Comparison of the two approaches showed that the life skills approach to group relaxation is based on depressive symptoms. Also, there is no statistically significant difference between the mean scores of post-test and the mean scores of follow-up test, which shows the stability of the results affected by therapeutic interventions over time (P≥0.001).ConclusionIt seems that both approaches affect the research variables.Keywords: Life skills training, group relaxation training, Depressive symptoms
-
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و چهارم شماره 3 (پیاپی 177، امرداد و شهریور 1400)، صص 3400 -3409مقدمه
عروق کرونر یکی از بیماری های پیش رونده در جامعه است که تبعات منفی آن سلامت روحی زنان را به عنوان یکی مهمترین افراد کانون خانواده و جامعه اجتماعی تحت تاثیر قرار می دهد؛ لذا درمانگری های روانشناختی می تواند فرصتی بدون پیامدهای منفی در ترمیم روان آنان خواهد بود. هدف این پژوهش، تعیین میزان اثربخشی درمان فراشناخت در مقایسه با درمان مثبت گرا بر علایم افسردگی، بهزیستی روان شناختی و هدف در زندگی است.
روش کارروش پژوهش نیمه آزمایشی و به صورت طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل بیماران زن مراجعه کننده به مطب دکتر پورابراهیم که مبتلا به انسداد عروق کرنر بوده اندبا استفاده از روش نمونه گیری در دسترس است. ابزار گردآوری شامل پرسشنامه و پروتکل است.
نتایجنتایج نشان داد درمان های فراشناخت و مثبت گرا بر علایم افسردگی، بهزیستی روان شناختی و هدف در زندگی موثر است. درمان فراشناخت با درمان مثبت گرا بر بهزیستی روان شناختی تفاوت وجود دارد. درمان فراشناخت با درمان مثبت گرا بر هدف در زندگی تفاوت وجود دارد.
نتیجه گیریبنابراین نتیجه گیری میشود که با توجه به میانگینهای حاصله، درمان فراشناخت تاثیر بیشتری بر علایم افسردگی و بهزیستی روان شناختی و هدف در زندگی زنان مبتلا به انسداد عروق کرونر دارد و این مهم نیازمند توجه بیشتر متولیان به سوی تقویت و به کارگیری درمانگری ها در بهسازی روانشناختی بیماران می باشد.
کلید واژگان: درمان فراشناخت, درمان مثبت گرا, علائم افسردگی, بهزیستی روانشناختی, عروق کرونرIntroductionCoronary artery disease is one of the most progressive diseases in society, the negative consequences of which affect the mental health of women as one of the most important members of the family and society; Therefore, psychological therapies can be an opportunity without negative consequences in their mental repair. The aim of this study was to determine the effectiveness of metacognitive therapy in comparison with positive therapy on depressive symptoms, psychological well-being and purpose in life.
MethodsThe research method is quasi-experimental and is a pretest-posttest design with a control group. The statistical population includes female patients referred to Dr. Pourabrahim's office who had coronary artery occlusion and are available using sampling method. The collection tool includes a questionnaire and a protocol.
ResultsThe results showed that metacognitive and positive therapies are effective on depressive symptoms, psychological well-being and purpose in life. Metacognitive therapy differs from positive therapy in psychological well-being. There is a difference between metacognitive therapy and positive goal-oriented therapy in life.
ConclusionTherefore, it is concluded that according to the obtained averages, metacognitive treatment has a greater impact on the symptoms of depression and psychological well-being and purpose in the life of women with coronary artery disease, and this requires more attention of trustees to strengthen And the use of therapies in the psychological improvement of patients.
Keywords: Metacognitive therapy, Positive Therapy, Depression symptoms, Psychological well-being, Coronary arteries -
سابقه و هدف
پریودنتیت مزمن یک بیماری التهابی با پیشرفت آهسته است که اغلب در بالغین ایجاد می شود. در افراد سالمند به دلیل یکسری فاکتورهای سایکولوژیک مانند افسردگی و در نتیجه تغییر سطح کورتیزول ممکن است ایندکس های پریودنتال نیز تغییر کنند. لذا این مطالعه به منظور بررسی ارتباط افسردگی با شاخص های پریودنتال در افراد سالمند شهر امیرکلا انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه مورد- شاهدی که قسمتی از فاز دوم طرح کوهورت سالمندی (AHAP) با عنوان "بررسی وضعیت سلامت سالمندان شهر امیرکلا" می باشد، بر روی 300 نفر از سالمندان انجام شد. افراد پس از معاینه در دو گروه پریودنتیت (100 نفر) و کنترل (200 نفر) قرار گرفتند. در هر دو گروه وجود علایم افسردگی با استفاده از پرسشنامه GDS (Geriatric Depression Scale) که نمره 5 و بالاتر نشانه افسردگی می باشد و شاخص های پریودنتال شامل OHIS و PDI با معیار پریودنتیت PDI≥4 بررسی شدند. سپس دو گروه از نظر همراهی افسردگی با شاخص های پریودنتال با هم مقایسه شدند.
یافته هادر این مطالعه 133 نفر زن (44/3%) و 167 نفر مرد (55/7%) بودند. در افراد مبتلا به پریودنتیت 35 نفر (35%) و در گروه سالم 61 نفر (30/5%) دارای علایم افسردگی بودند. میانگین نمره GDS در افراد مبتلا به پریودنتیت (3/68±3/70) از افراد سالم (3/40±3/49) اندکی بیشتر بود، اما همبستگی معنی داری بین GDS و PDI، مشاهده نگردید. سن بالا، جنس مرد، کاهش سطح تحصیلات و مصرف سیگار، در افراد مبتلا به پریودنتیت بیشتر بود، که فقط در مصرف سیگار و سطح تحصیلات از لحاظ آماری معنی دار بود (به ترتیب، 0/042=p و 0/009=p). در این مطالعه رابطه مثبت و ضعیفی بین سن و PDI مشاهده گردید (0/19=r و 0/001=p).
نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد که بین شاخص های پریودنتال و افسردگی ارتباط وجود دارد. اگرچه از لحاظ آماری معنی دار نبود اما به لحاظ بالینی اهمیت دارد.
کلید واژگان: .علائم افسردگی, پریودنتیت, سالمندانBACKGROUND AND OBJECTIVEChronic periodontitis is a slow-growing inflammatory disease that often occurs in adults. In the elderly, periodontal indices may also change due to a number of psychological factors, such as depression and consequent changes in cortisol levels. Therefore, this study was performed to investigate the relationship between depression and periodontal indices in the elderly in Amirkola, Northern Iran.
METHODSThis case-control study, which is part of the second phase of the Amirkola Health and Ageing Project (AHAP) to investigate the health status of the elderly in this city, was performed on 300 elderly people. After examination, subjects were divided into two groups: periodontitis (n=100) and control (n=200). In both groups, the presence of depressive symptoms was assessed using the Geriatric Depression Scale (GDS), in which a score of 5 or higher is a sign of depression, and periodontal indices including OHIS and PDI were examined based on PDI≥4 periodontitis criterion. Then, the two groups were compared in terms of the association between periodontal indices and depression.
FINDINGSIn this study, 133 were female (44.3%) and 167 were male (55.7%). 35 patients (35%) in the case group and 61 patients (30.5%) in the control group had symptoms of depression. The mean GDS score in patients with periodontitis (3.70±3.68) was slightly higher than healthy individuals (3.49±3.40), but no significant correlation was observed between GDS and PDI. Old age, male gender, lower level of education and smoking were higher in patients with periodontitis, which was statistically significant only in smoking and level of education (p=0.042 and p=0.009, respectively). In this study, a positive and weak relationship was observed between age and PDI (r=0.19 and p=0.001).
CONCLUSIONThe results showed that there is a relationship between periodontal indices and depression. Although it was not statistically significant, it is clinically noteworthy.
Keywords: Symptoms of Depression, Periodontitis, The Elderly -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و یکم شماره 6 (پیاپی 161، بهمن و اسفند 1397)، صص 231 -237مقدمه
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی گروه درمانی تحلیلی بر کاهش علائم افسردگی بیماران افسرده انجام گرفت. این پژوهش کاربردی از منظر روش شناختی طرح پژوهش نیمه آزمایشی با (پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل) بود.
روش کاربه منظور انجام پژوهش تعداد 160نفر از افراد مراجعه کننده به کلینیک آرام و اندیشه کرج در سه ماهه آخر سال 96با روش نمونه گیری غیر تصادفی و در دسترس انتخاب شدند شرکت کنندگان از طریق ابزار سنجش تحقیق شامل پرسشنامه نسخه ی بالینی مصاحبه ی بالینی ساختاریافته برای اختلالات محور یک ،و پرسش نامه افسردگی بک (ویرایش دوم) (BDI-II) ونیز پاسخ دادند و از بین آن ها 39 نفر به صورت هدفمند و به منظور همگون بودند ازنظر دیگر ویژگی ها انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جایگذاری شدند. گروه های آزمایش تحت مداخله با دوره 24 جلسه ای گروه درمانی تحلیلی قرار گرفتند و سپس بار دیگر داده های مربوطه جمع آوری شد. داده ها به منظور بررسی فرضیه های پژوهش توسط آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه وتحلیل شدند ارزیابی شدند.
نتایجنتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که در گروه آزمون از لحاظ کاهش علایم افسردگی (در مرحله ی پس آزمون، تفاوت های معنی داری وجود دارد. با توجه به نتایج مطالعه حاضز میانگین افسردگی بعد از مداخله در دو گروه کنترل و آزمایش تفاوت معنی داری وجود دارد (F= 44.84 و sig.<0.01) به این صورت که میانگین افسردگی بعد از مداخله در گروه آزمایش کمتر از گروه کنترل است، متغیر گروه (کنترل و آزمایش) 61% از تغییرات افسردگی را تبیین می کند.
نتیجه گیرینتایج نشان می دهدکه روان درمانی تحلیلی گروهی در کاهش علایم افسردگی بیماران دارای این علایم، موثر است.و در مان به تنهایی می تواند تاثیرات بلند مدتی بر بهبود علائم این بیماران داشته باشد.
کلید واژگان: گروه درمانی تحلیلی, علائم افسردگی, افراد افسردهIntroductionThe purpose of this study was to determine the efficacy of Analytical Group Therapy in reducing depressive symptoms in depressed patients. This study was applied from the methodological point of view of quasi-experimental research design (pre-test and post-test with control group).
MethodsIn order to conduct the study, 160 individuals referred to Karaj and Aram Clinic in Karaj during the last trimester of year 96 were selected by non-random sampling method and the participants were selected through a survey measurement tool including clinical interview questionnaire. A structured clinical trial for Axis I disorders and the Beck Depression Inventory (BDI-II) and Venice answered and 39 of them were purposefully and homogenously selected and randomly assigned to experimental and control groups. . The experimental groups received a 24-session intervention in the analytical group therapy and then the relevant data were collected again. Data were analyzed using multivariate analysis of covariance to test the research hypotheses.
ResultsThe results of multivariate analysis of covariance showed that there was a significant difference in the depressive symptoms in the experimental group (in the post-test phase). According to the results of the study, there was a significant difference between the two groups in the control and experimental groups after the intervention. (F = 44.84 and sig. <0.01) While the mean depression after intervention in the experimental group was lower than the control group, the group variable (control and experiment) accounted for 61% of the changes in depression.
ConclusionThe results indicate that group analytical psychotherapy is effective in reducing the symptoms of depression in patients with these symptoms. And alone, it can have long-term effects on th Analytical Group Therapy, Depression Symptoms, Depressed People e improvement of symptoms in these patients.
Keywords: Analytical Group Therapy, Depression symptoms, Depressed People -
مقدمههدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) به شیوه ی اینترنتی در کاهش علائم افسردگی دانشجویان بود.روش کاردر یک طرح پژوهشی نیمه آزمایشی تعداد 36 نفر دانشجو که دارای علائم افسردگی بودند با استفاده از آزمون افسردگی بک و بر اساس ملاک های ورود به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (18 نفر) و گروه کنترل (18 نفر) اختصاص داده شدند. مشارکت کنندگان گروه آزمایش 8 جلسه مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (2 جلسه حضوری و 6 جلسه به شیوه ی اینترنتی با حمایت درمانگر) دریافت نمودند. مشارکت کنندگان هر دو گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 2 ماهه به وسیله آزمون افسردگی بک (BDI-II) و پرسشنامه پذیرش و عمل (AAQ-II) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-22 موردتجزیه وتحلیل قرار گرفت.یافته هانتایج تحلیل داده ها، نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه ی اینترنتی باعث کاهش معنا دار نمرات علائم افسردگی و افزایش انعطاف پذیری روان شناختی مشارکت کنندگان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل، در مراحل پس آزمون و پیگیری شده است.بحث و نتیجه گیریدرمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به روش خودیاری با استفاده از اینترنت در کاهش علائم افسردگی و افزایش انعطاف پذیری روان شناختی دانشجویان موثر است.کلید واژگان: علائم افسردگی, انعطاف پذیری روان شناختی, درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه ی اینترنتیBackgroundThe aim of the present study is to evaluate effectiveness of in Internet based Acceptance and Commitment Therapy (ACT) in reducing depression symptoms of students.MethodsThis was a quasi-experimental study using a pretest, posttest, and follow-up control group. The research used an available purposeful sampling method. Of the University students who administered the Beck Depression Inventory (BDI-II), 36 students found were to have depressive symptoms. These students were randomly selected and divided to experimental (N=18, two students did not continue) and control (N=18) groups. 8 sessions of acceptance and commitment therapy (two face-to-face sessions and six the Internet based sessions with the support of therapist) were offered to the participants in the experimental group. The results of both groups were examined at pre-test, post-test and at two month follow-up using the Beck Depression Inventory (BDI-II) and Acceptance and Action Questionnaire (AAQ-II).Data were analyzed using analysis of variance with repeated measures by statistical software SPSS-22.ResultsThe results showed that the ACT internet based intervention significantly group on depressive symptoms at posttest and follow up stages and increased score on psychological flexibility while comparing to control group.ConclusionAnInternet based Acceptance and Commitment Therapy (ACT) intervention with the support of therapist can be effective in reducing depressive symptoms and increasing psychological flexibility.Keywords: Depressive symptoms_psychological flexibility_Self-help_Internet – based Acceptance_Commitment Therapy (ACT).
-
مقدمهتفکر رویدادی آینده نگر اشاره به تصور حوادث احتمالی آینده دارد که می تواند تحت تاثیر اضطراب و افسردگی قرار گیرد.هدفپژوهش حاضر باهدف مقایسه تفکر رویدادی آینده نگر در افراد دارای علائم افسردگی، اضطرابی و افراد عادی انجام شد. این پژوهش در قالب یک طرح علی مقایسه ای صورت گرفت.روشجامعه آماری این مطالعه شامل دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان لنگرود در سال 95-1394 است. در این پژوهش مجموعا 90 دانش آموز با میانگین سنی 61/16 سال به صورت نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از تکلیف تفکر رویدادی آینده نگر و پرسشنامه اضطراب و افسردگی بک استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری و آزمون های تعقیبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هاتحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری تحلیل واریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی توکی نشان داد که شاخص منفی معقولیت، برانگیختگی در افراد دارای علائم افسردگی و افراد عادی، تفاوت معنادار دارد. همچنین نتایج نشان داد که در افراد دارای علائم اضطراب و افراد عادی شاخص منفی برانگیختگی و همچنین شاخص مثبت جزئیات و همین طور شاخص خنثی جزئیات تفاوت معنادار بود. علاوه بر این شاخص خنثی معقولیت و جزئیات در افراد دارای علائم افسردگی و افراد عادی تفاوت معنادار دارد.نتیجه گیریدر نتیجه شاید بتوان گفت که وجود علائم افسردگی و اضطراب منجر به تغییراتی در شاخص های تفکر رویدادی آینده نگر می شود.کلید واژگان: تفکر رویدادی آینده نگر, علائم افسردگی, علائم اضطرابIntroductionEpisodic future thinking refers to the capacity to imagine experiences that might happen in one's personal future can be affected by anxiety and depression.
Aim: The present study was aimed to compare the Episodic Future Thinking in Individuals with Depression and Anxiety Symptoms and Normal Individuals.MethodsThe research design was causal-comparative. The study population consists of high school students in Langroud city in the academic year 1394-95. In this study, 90 students with a mean age of 16.61 year were selected by multistage cluster sampling. In order to collect information were used from the Episodic Future Thinking task and the Anxiety Inventory and the Beck Depression Inventory. Then, the data were analyzed by using descriptive statistics and multivariate analysis of variance (MANOVA) and the post-hoc test.ResultsResults of ANOVA and HSD indicate that group with depression symptoms and normal individuals represent significantly different in plausibility and arousal negative index. Also, there were significant differences in the arousal negative index, details positive index, details neutral index between normal and anxiety Symptoms groups. In addition, there were significant differences in the plausibility and details neutral index between normal and depression Symptoms groups.ConclusionAs a result, it may be said that depression and anxiety symptoms leading to changes in episodic future thinking indexesKeywords: Episodic Future Thinking, Depression Symptoms, Anxiety Symptoms -
مقدمهاختلال بدشکلی بدن، به صورت اشتغال ذهنی با نقص تخیلی یا تحریف مبالغه آمیز یک عیب خفیف و جزئی در ظاهر جسمانی تعریف می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین اختلال بدشکلی بدن و علائم افسردگی، هراس اجتماعی و وسواس فکری و عملی در بین مراجعه کنندگان به کلینیک های زیبایی شهر تهران بود.
مواد وروشاین پژوهش از نوع همبستگی بود و جامعه آماری این تحقیق کلیه مراجعه کنندگان به کلینیک های زیبایی در سال 1391 در شهر تهران بود که از بین آنان تعداد 387 نفر از مراجعان به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند، ابزار پژوهش پرسشنامه های مقیاس اصلاح شده اختلال وسواس فکری- عملی ییل- بروان برای اختلال بدشکلی بدن، پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه هراس اجتماعی و پرسشنامه وسواس فکری- عملی مادزلی بودند. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار spss نسخه 18 و آزمون تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد.یافته هایافته ها نشان داد که بین علائم وسواس فکری- عملی، علائم افسردگی و علائم هراس اجتماعی با اختلال بدشکلی بدن رابطه معنادار آماری وجود داشت (05/0P<). نتایج رگرسیون گام به گام برای پیش بینی اختلال بدشکلی بدن نشان داد که در میان مولفه های وسواس فقط بازبینی (19/0=B ، 001/0>P) و تردید (12/0=B ، 001/0>P) و در مولفه های هراس اجتماعی ترس (32/0=Beta ، 001/0>P) و ترس به همراه مولفه فیزیولوژیکی (36/0=B ، 001/0>P)، همچنین از میان مولفه های افسردگی، مولفه شناختی (23/0=B ، 001/0>P) با اختلال بدشکلی بدن ارتباط مثبت و معناداری داشت.بحث و نتیجه گیریعلائم هراس اجتماعی به عنوان مهم ترین پیش بینی کننده های اختلال بدشکلی بدن می باشد و پس از آن زیر مقیاس شناختی در اختلال افسردگی و زیر مقیاس بازبینی در اختلال وسواس بیشترین سهم را در پیش بینی اختلال بدشکلی بدن داشتند. آنچنان که نتایج تایید کرده اند، اکثر افراد مراجعه به کلینیک های زیبایی دارای اختلال بدشکلی بدن هستند، لذا پیشنهاد می شود، در کلینیک های زیبایی، مراجعان قبل از اقدام به جراحی مورد ارزیابی روانی قرار گیرند .کلید واژگان: اختلال بدشکلی بدن, علائم افسردگی, علائم وسواس فکری, عملی, علائم هراس اجتماعیBackgroundThe present study aimed to examine the relationship between depression, social phobia, and obsession-compulsion symptoms and body dysmorphic disorder in cosmetic surgery patients in Tehran.MethodsThis correlational study was conducted on all the patients referred to cosmetic surgery clinics in Tehran. Among these patients, 384 ones were selected using simple cluster sampling. The study data were collected using modified Yale-Brown obsessive compulsive scale for body dysmorphic disorder, Maudsley obsessive compulsive inventory, Beck depression inventory, and social phobia inventory. Then, the data were entered into the SPSS statistical software, version 18 and were analyzed using stepwise multiple regression analysis.ResultsThe results showed a significant relationship between depression, social phobia, and obsession-compulsion symptoms and body dysmorphic disorder (p=0.05). Besides, the results of stepwise regression analysis for predicting body dysmorphic disorder indicated that checking and doubt among obsessive-compulsive disorder sub-scales (pConclusionsSocial phobia followed by cognitive subscale of depression disorder and checking subscale of obsessive-compulsive disorder were strong predictors of body dysmorphic disorder. The findings have proved that most cosmetic surgery patients are diagnosed with body dysmorphic disorder. Therefore, cosmetic clinics are recommended to evaluate patients psychologically before performing surgeries.Keywords: Body dysmorphic disorder, Depression disorder, Obsession-compulsion Disorder, Social phobia disorder -
مقدمهنتایج تحقیقات نشان می دهند که هیجانات نامطلوب به طور خاص با رفتارهای خوردن آشفته رابطه دارند و زمانی که رفتار خوردن در پاسخ به هیجانات منفی صورت گیرد، احتمال بیشتری وجود دارد که فرد سلامتی اش را از دست دهد. هدف از پژوهش حاضر، تعیین نقش افسردگی و ناگویی خلقی در پیش بینی رفتارهای خوردن آشفته در میان دانشجویان دختر بود.مواد و روش هااین مطالعه مقطعی بر روی 464 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه علامه طباطبائی که به روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای انتخاب شدند، انجام گردید. شرکت کنندگان به پرسش نامه های علائم افسردگی، ن اگویی خلقی و مقیاس رفتارهای خوردن آشفته پاسخ دادند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شدند.یافته هانتایج نشان داد که بین علائم افسردگی، ناگویی خلقی و رفتارهای خوردن آشفته همبستگی درونی معنی داری وجود دارد (01/0 p<). همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیرهای علائم افسردگی و ناگویی خلقی به ترتیب 23% و 22% از واریانس رفتارهای خوردن آشفته را به طور معنی داری پیش بینی می کنند(01/0 p<).
نتیجه گیرینتایج پژوهش حاضر حاکی از اهمیت علائم افسردگی و ناگویی خلقی در پیش بینی رفتارهای خوردن آشفته می باشد و این عوامل می توانند میزان بالایی از تغییرپذیری این علائم را تبیین نمایند.
کلید واژگان: علائم افسردگی, ناگویی خلقی, رفتارهای خوردن آشفته, دانشجویان دخترIntroductionThe previous Research has shown that undesirable emotions are related to disordered eating behaviors and when eating is in response to negative emotions، it is more likely to affect a person''s health. The aim of this study was to investigate the role of depression symptoms and alexithymia in predicting disordered eating behaviors among female College students.Material And MethodsThis cross-sectional study was conducted on 464 female students of Allameh Tabataba’i University which were selected by multiple cluster sampling، was conducted. Participants responded to the questionnaires of depression symptoms، Toronto Alexithymia Scale and The eating attitudes test. Data were analyzed using Pearson correlation coefficient and stepwise regression.ResultsResults showed that there was a significant internal correlation among depression symptoms، alexithymia and disordered eating behavior (p<0. 01). Also، stepwise regression analysis indicated that depression symptoms and alexithymia significantly predicted 23% and 22% of the variance of disordered eating behaviors respectively (p<0. 01).ConclusionThe results suggest the importance of depression symptoms and alexithymia in predicting the disordered eating behaviors and these factors can explain the high degree of variability of these symptoms.Keywords: Depression symptoms, Alexithymia, Disordered eating behaviors, Girl Students -
مقدمهاختلالات خلقی از جمله افسردگی، شایع ترین و مهم ترین اختلالات روانی می باشند. به علاوه دانشجویان به عنوان گروهی پرخطر برای ابتلا به این اختلال شناخته می شوند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش کمال گرایی و استرس های روزانه در پیش بینی علائم افسردگی در میان دانشجویان بود.مواد و روش هااین مطالعه توصیفی بر روی 477 نفر از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایچند مرحله ای انتخاب شدند، انجام گردید. شرکت کنندگان به پرسشنامه های خصوصیات دموگرافیک، کمال گرایی، استرس های روزانه و علائم افسردگی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چند متغیره گام به گام تحلیل شدند.یافته هانتایج نشان داد که بین کمال گرایی، استرس های روزانه و علائم افسردگی همبستگی درونی معنی داری وجود دارد (p<0.01). همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیرهای کمال گرایی و استرس های روزانه به ترتیب 29% و 11% از واریانس علائم افسردگی را به طور معنی داری پیش بینی می کنند(p<0.01).نتیجه گیرینتایج پژوهش حاضر حاکی از اهمیت کمال گرایی و استرس های روزانه در پیش بینی علائم افسردگی می باشد و این عوامل می توانند میزان بالایی از تغییرپذیری این علائم را تبیین نمایند.
کلید واژگان: کمال گرایی, استرس های روزانه, علائم افسردگی, دانشجویان, تهرانIntroductionMood disorders including depression are the most common and most serious mental disorders among people. Students as a high risk group are also known for developing this disorder. The aim of this study was to investigate the role of perfectionism and daily stresses on predicting the depression symptoms among the students.Materials And MethodsThis cross-sectional study was carried out on 477 students at Allameh Tabataba’I University through multiple cluster sampling. Participants responded to the questionnaires of demographic characteristics, perfectionism, daily stresses and depression symptoms. Data were analyzed using Pearson' s correlation coefficient and stepwise multipee linear regression.ResultsResults showed that there was significant internal correlation among perfectionism, daily stresses and depression symptoms (p<0.01). Also, stepwise regression analysis indicated that perfectionism and daily stresses significantly predicted 29% and 11% of the variance of depression symptoms, respectively (p<0.01).ConclusionThis study results suggest the importance of perfectionism and daily stresses on predicting the depression symptoms and these factors can explain the high degree of variability of these symptoms.Keywords: Perfectionism, Daily Stresses, Depression Symptoms, Students, Tehran -
هدفافسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانپزشکی به ویژه در زنان است. افسردگی مادر به علل مختلف می تواند فرزندان را نیز متاثر سازد. این مطالعه با هدف ارزیابی شدت علایم افسردگی در فرزندان مادران مبتلا به اختلال افسردگی عمده صورت گرفت.روش بررسیطی یک مطالعه مقطعی تحلیلی تعداد 50 نمونه از زنان مبتلا به اختلال افسردگی عمده که فرزندان 14-11 ساله داشتند، به شیوه نمونه گیری غیر تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت ارزیابی افسردگی کودکان از پرسشنامه کوتاه افسردگی کودکان (CDS.A) استفاده شد.یافته هاعلایم افسردگی در فرزندان مادران افسرده نسبت به جمعیت عمومی بیشتر بود (P<0.05). ضمنا شروع افسردگی مادر قبل از 30 سالگی، عود کننده بودن آن و مدت بیشتر از 10 سال، علایم افسردگی را در فرزندان افزایش می دهد. تفاوت معناداری بین نمرات پسران و دختران وجود نداشت.نتیجه گیرینتایج این مطالعه موید نقش احتمالی وراثت و محیط در افسردگی کودکان است. بنابراین پیشنهاد می شود فرزندان کلیه مادران مبتلا به اختلال افسردگی عمده به ویژه با سن شروع پایین، مدت زمان طولانی تر و عود کننده بودن اختلال از لحاظ ابتلا به افسردگی بررسی شوند.
کلید واژگان: علائم افسردگی, فرزندان, مادران افسرده, اختلال افسردگی عمدهDepression is the most frequent mental disorder especially in women. Furthermore, maternal depression can affect their offspring. The aim of the present study was to assess the severity of depressive symptoms in offspring of depressed women. This analytical-descriptive study was conducted by on easy sampling. For this purpose, fifty women with major depressive disorder with 11–14 years old children were selected. CDS-A inventory was used as the tool for assessment. Fifty children completed this questionnaire. The results showed the severity of symptoms in offspring of mothers with major depression was higher than general population (p<0.05). In addition, severity of depressive symptoms among children of depressed mothers was correlated positively when maternal depression was recurrent, age of onset was before 30 years and its duration was more than 10 years. There was no significant difference between male and female among severity of depressive symptoms. The results from this study indicate that genetic and environmental basis is basis for childhood depression. Therefore evaluation of children of depressed mothers is recommended especially in chronic, recurrent and early onset depression.
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.