جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "compost" در نشریات گروه "پزشکی"
-
زمینه و اهداف
فرآیند کمپوست به عنوان یک روش بیولوژیکی در مدیریت پسماند، دارای مشکلات متعددی از جمله انتشار بو می باشد. گاز آمونیاک، ترکیبات آلی فرار، سولفید هیدروژن عوامل ایجادکننده بو هستند. هدف از انجام این مطالعه، مروری بر مطالعات در خصوص انتشار بو و روش های کاهش تولید بو در فرآیند کمپوست می باشد.
مواد و روش هادر این مطالعه کلید واژه های Odor compost، Food waste composting، Odor emission composting process و Odour composting در پایگاه های علمی Google scholar، Scopus، ScienceDirect، PrpQuest و PupMed جستجو شد. در نتیجه این جستجو بیش از 200 مقاله شناسایی و استخراج گردید.
یافته هانتایج مطالعات مورد بررسی نشان داد که مهمترین عوامل انتشار بو در فرآیند کمپوست گازهای آمونیاک، سولفید هیدروژن و VOCs هستند. مطالعات در خصوص کنترل و کاهش انتشار گازهای بودار از فرآیند کمپوست در دو گروه بهسازی فرآیند کمپوست سازی از طریق تنظیم شرایط محیطی و استفاده از افزودنی ها با هدف کاهش انتشار بو قرار می گیرند.
نتیجه گیریمرور مطالعات نشان داد با تغییر در عوامل فیزیکی و شیمیایی فرآیند کمپوست تنها کنترل بوی ناشی از یک منبع امکانپذیر بوده و به علت ماهیت بیوشیمیایی فرآیند کمپوست و حساسیت میکروارگانیسم ها و همچنین تولید یک کود کمپوست با کیفیت و بالغ، تغییر سازوکار فرآیند کمپوست بصورت محدود و کنترل شده امکانپذیر است و اساسا بکارگیری این شیوه در عمل برای کنترل بو مشکل است. لذا استفاده از افزودنی ها به عنوان یک استراتژی مناسب برای کنترل تولید بو در فرآیند کمپوست پیشنهاد می شوند. این افزودنی ها با ایجاد تخلخل، جذب گازها، و ترسیب گازها انتشار بو در فرآیند کمپوست را کاهش می دهند.
کلید واژگان: کمپوست, هیدروژن سولفید, آمونیاک, Vocs, انتشار بو کمپوستBackground and AimsComposting process as a biological method in waste management has many problems including odor emission. Ammonia, volatile organic compounds and hydrogen sulfide are factors that cause odor. The purpose of this study is to review studies on odor emission and strategies of reducing odor emission in the composting process.
Material and MethodsIn this study, the keywords including Odor compost, Food waste composting, Odor emission composting process and Odor composting were searched in scientific databases such as Google scholar, Scopus, ScienceDirect, PrpQuest and PupMed. As a result of this search, more than 200 articles were identified and extracted.
ResultsThe results of the investigated studies showed that the major components of odorous gases in the composting process are ammonia gases, hydrogen sulfide and VOCs. Studies on controlling and reducing the emission of odorous gases from the composting process are included in two groups: improvement of the composting process by adjusting environmental conditions and using additives with the aim of reducing odor production.
ConclusionThe review of studies showed that by adjusting the physical and chemical factors of the composting process, it is only possible to reduce only one of the odorous gases, and due to the composting process is a biochemical procedure and the sensitivity of microorganisms, as well as the production mature fertilizer, the adjustment of the composting conditions is limited and the operable range is very narrow so principally, this method is difficult to control odor in practice. Therefore, the use of additives is suggested as a suitable strategy to control odor emission in the composting process. These additives reduce the odor emission in the composting process by creating porosity, gas absorption, and gas precipitation.
Keywords: Compost, Hydrogen Sulfide, Ammonia, Vocs, Composting Odor Emission -
زمینه و هدف
حضور میکروارگانیسم های بیماری زا در کمپوست تهدیدکننده سلامت عمومی است. لذا ارزیابی کیفیت بهداشتی کمپوست های تولیدی قبل از کاربرد آنها به عنوان تقویت کننده خاک امری ضروری است. این مطالعه جهت بررسی حضور میکروارگانیسم های پاتوژن در کمپوست تولید شده از مواد زاید جامد شهری (MSW) و خطرات میکروبی مرتبط با بلع تصادفی کمپوست توسط کودکان انجام گرفت.
روش بررسیدر این مطالعه، نمونه برداری از پارک های عمومی مختلف شهر اصفهان در طول دوره پخش کمپوست صورت گرفت. حضور و غلظت میکروارگانیسم های پاتوژن سالمونلا، کمپیلوباکتر، کریپتوسپوریدیوم و آدنوویروس به وسیله روش های کشت یا real-time PCR مورد بررسی قرار گرفت.
یافته هانتایج مطالعه نشان داد که تمام میکروارگانیسم های پاتوژن با فراوانی 11 تا 62 درصد در نمونه های کمپوست یافت شدند و بالاترین فراوانی مربوط به آدنوویروس بود. ارزیابی ریسک سلامت نشان داد بالاترین میزان خطر عفونت روزانه برای کریپتوسپوریدیوم (pppy 4-10×7/67) و کمترین خطر مربوط به آدنوویروس (pppy 10-10×8/27) به دست آمد. همچنین خطرات عفونت یکبار تماس و سالیانه مجموع میکروارگانیسم ها برای کودکان بالاتر از حد استاندارد (pppy 3-10) محاسبه شد.
نتیجه گیرینتایج به دست آمده آلودگی کمپوست تولیدی به میکروارگانیسم های پاتوژن و اثرات بالقوه سلامتی در هنگام کاربرد کمپوست در فضای سبز شهری را نشان داد. بنابراین سازمان های مربوطه بایستی توجه بیشتری به فرآیند کمپوست سازی، کیفیت میکروبی و کاربرد کمپوست در مکان هایی با دسترس عموم داشته باشند.
کلید واژگان: کمپوست, پسماند جامد شهری, ارزیابی خطر, بلع تصادفی, خصوصیات میکروبیBackground and ObjectiveThe presence of pathogenic microorganisms in compost of solid waste can threat public health. Therefore, it is necessary to evaluate the safety of produced composts before its land application as a soil conditioner. This study was conducted to investigate the presence of pathogenic microorganisms in municipal solid waste (MSW) compost and health risks associated with accidental ingestion of compost by children.
Materials and MethodsIn this study, sampling was done from compost piles at different public parks of Isfahan city during the period of compost spreading. Presence and concentration of pathogenic microorganisms including salmonella, campylobacter, cryptosporidium and adenovirus were investigated by culture or real-time PCR methods.
ResultsAll pathogenic microorganisms were detected in MSW compost in a frequency from 11%-62% with the highest frequency for detection of adenovirus. The health risk assessment showed that the highest risk of daily infection was for Cryptosporidium (7.67 × 10-4 pppy) and the lowest risk was related to adenovirus (8.27 × 10-10 pppy). The annual infection risk from gastrointestinal disease was calculated above guideline infection risk (10-3 pppy).
ConclusionThe results showed contamination of produced compost to pathogenic microorganisms and potential health risks from applying MSW compost in urban green spaces. Therefore, the relevant organizations should pay more attention to the composting process and its microbial quality and application in public access areas.
Keywords: Compost, Municipal solid waste, Risk assessment, Accidental ingestion, Microbial characteristics -
زمینه و هدف
تولوین یکی از مهمترین ترکیبات آلی فرار است که علاوه بر ایجاد مشکلات زیست محیطی، سلامت انسان را نیز تهدید می کند. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین عملکرد بیوفیلتر مبتنی بر بستر مخروط کاج/کمپوست جهت حذف بخارات تولوین از جریان هوای آلوده انجام شده است.
روش بررسیدر این پژوهش یک بیوفیلتر با حجم L 19/468 طراحی و ساخته شد. بستر بیوفیلتر از دو قسمت به ارتفاعcm 26 تشکیل و با مخلوطی از کمپوست و مخروط کاج به نسبت حجمی 1:1 پر شد. پس از تلقیح بستر با لجن تصفیه خانه فاضلاب شهری و سازگار نمودن آن با تولوین، عملکرد بیوفیلتر در قسمت های مختلف بستر در غلظت تولوین ورودی g/m3 5/5-2/5 و زمان ماند بستر خالی(EBRT) 1/3، 1/7 و min 2/43 مورد بررسی قرار گرفت. همچنین نتایج به لحاظ آماری نیز تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هادر EBRT min 2/43 و غلظت های تولوین ورودی g/m35/5-2/5 کارایی حذف به 100 درصد رسید. همچنین با کاهش EBRT از کارایی حذف کاسته شد. نتایج نشان داد که کارایی حذف در قسمت اول بستر بیوفیلتر بیشتر از قسمت دوم آن بود. در غلظت تولوین ورودی g/m3 2/62 و EBRT min 1/7، حداکثر ظرفیت حذف (ECmax) بیوفیلتر g/m3.min 2/74 بدست آمد.
نتیجه گیریدر کلیه شرایط بهره برداری بیوفیلتر، غلظت خروجی بیوفیلتر مخروط کاج/کمپوست، پایین تر از استاندارد WHO (µg/m3260) بود. همچنین، ظرفیت حذف بالای بیوفیلتر قابلیت آن را در حذف تولوین از جریان گازهای آلوده تایید کرد.
کلید واژگان: تجزیه زیستی, مخروط کاج, ترکیبات آلی فرار, کمپوستBackground and ObjectiveToluene is one of the most important volatile organic compounds that threaten human health and introduce many environmental problems. Therefore, the present study aims to determine the performance of a biofilter based on pine cones/compost to remove toluene vapors from polluted air streams.
Materials and MethodsIn this research, a biofilter with a volume of 19.468 L was designed and built. The biofilter bed consisted of two parts 26 cm in height and packed with a mixture of compost and pine cones in 1:1 volumetric ratio. After inoculating the bed with sludge from a municipal wastewater treatment plant and making it compatible with toluene, the performance of the biofilter in different parts of the bed was investigated at the inlet toluene concentrations of 2.5-5.5 g/m3 and Empty Bed Retention Times (EBRTs) of 1.3, 1.7, and 2.43 min. Also, the results were analyzed statistically.
ResultsAt EBRT of 2.43 min and different inlet toluene concentrations of 2.5-5.5 g/m3, the removal efficiency reached 100 percent. Also, the removal efficiency decreased with the reduction of EBRT. The results showed that removal efficiency was higher in the first part of the biofilter bed relate to the second part. At an inlet toluene concentration of 2.62 g/m3 and EBRT of 1.7 min, the maximum elimination capacity (ECmax) of 2.74 g/m3.min was obtained.
ConclusionIn all experimental conditions the outlet concentration of pine-cone/compost biofilter was below the WHO standard (260 µg/m3). Also, the high elimination capacity of biofilter verified its capability toward toluene removal from polluted gas streams.
Keywords: Biodegradation, Pine-cones, Volatile organic compounds, Compost -
زمینه و هدف
هدف از این مطالعه بررسی اثر تغییر فصل بر روی تراکم و تنوع گونه های هوابرد قارچی از فرایند کمپوست سازی است.
روش بررسینمونه ها براساس روش 0800 NIOSHدر ارتفاع m 1/5 از سطح زمین طی فرایند تفکیک پسماند، همزدن ویندرو و سرند کمپوست رسیده گرفته شد. نمونه های هوا در دو فصل تابستان (108 نمونه) و زمستان (108 نمونه) در کارخانه کمپوست سازی در شیراز برداشته شد. محیط کشت شامل سابورود دکستروز آگار (Sabaroud Dextrose Agar) بوده که پس از نمونه برداری در دمای °C 37-45 انکوبه گردید. نتایج توسط آزمون t-test در MATLAB نسخه 2018 آنالیز شدند.
یافته هاطی تفکیک پسماند و سرند توده کمپوست رسیده، تنوع قارچی در تابستان بیشتر از زمستان بود (0/05p<). گونه غالب به ترتیب آسپرژیلوس فلاووس (CFU/m3 4449/8) (0/05p<) و گونه های پسیلیومایسس (CFU/m3 1850/9) (0/05p<) بودند. در حالی که تنوع گونه های قارچی در زمان به همزدن توده ویندرو در زمستان بیشتر از تابستان (0/05p<) و گونه غالب، مخمر(CFU/m3 420/6) بود. در تمام مراحل کمپوست سازی تنوع گونه های قارچی ترموفیل در تابستان بیشتر از زمستان بوده و ارتباط مستقیم و مثبتی با دما و رطوبت داشته است. به طوری که در زمستان، تنها گونه آسپرژیلوس فومیگاتوس در طی به همزدن توده های ویندرو شناسایی شد (CFU/m3 433/46).
نتیجه گیریاز آنجایی که تراکم و تنوع قارچ های مزوفیل در تابستان بیشتر از زمستان بوده و در تمام مراحل کمپوست سازی غلظت گونه آسپرژیلوس از محدوده مجاز و رهنمودهای EPA, ACGIH, NIOSH و EU بالاتر بوده، تمهیدات لازم فردی و اقدامات مربوط به حذف اسپورهای قارچی از هر دو محیط ضروری است.
کلید واژگان: قارچ های مزوفیل, قارچ های ترموفیل, کمپوست, تغییرات فصلیBackground and ObjectiveThe aim of this study was to investigate the effect of seasonal variation on the diversity of fungal airborne species in the composting process.
Materials and MethodsSamples were taken based on the 0800 NIOSH method at a height of 1.5 m above the ground during the waste separation, turning of windrow and stabilization of compost. Air samples were collected in two various seasons; summer (108 samples) and winter (108 samples) at the composting plant in Shiraz. The culture media consisted of Sabouraud Dextrose Agar with chloramphenicol for the selective isolation of fungi, which was further incubated at 37 and 45°C. The results were analyzed by a t-test method using MATLAB 2018.
ResultsThe highest mesophilic fungi density was related to the segregation process of composting. The variation of fungi observed was higher during summer throughout separation and stabilization process (p < 0.05). The predominant species were found to be Aspergillus flavus (4449.8 CFU/m3) (p < 0.05) and Paecilomyces (1850.9 CFU/m3) (p < 0.05), respectively. Furthermore, the highest varieties of fungal species in the turning of windrow mass were observed during winter (p < 0.05) and the predominant species was yeast (420.6 CFU/m3). At all stages of composting, the varieties of thermophilic fungal species were higher during summer with the large number of Aspergillus fumigatus, Mucoral, and Paecilomyces.
ConclusionThe density and diversity of mesophilic fungi during summer was higher than winter. The concentration of Aspergillus, was beyond the guidelines set by the EPA, ACGIH, NIOSH and EU. Thus, the use of self-protection is essential.
Keywords: Mesophilic fungi, Thermophilic fungi, Compost, Seasonal variation -
زمینه و هدف
تولید کمپوست یک فرآیند تصفیه زیستی پسماندهای جامد آلی است که برای بازیابی و کاهش حجم مواد زاید و برنامه تثبیت کاربرد دارد. هدف این مطالعه مقایسه پارامترهای فیزیکوشیمیایی و زیستی بین کمپوست و ورمی کمپوست تولیدی به روش ویندرو از لجن هاضم هوازی تصفیه خانه فاضلاب شهر همدان بوده است.
مواد و روش هابا استفاده از روش ویندرو، نسبت به تولید کمپوست از لجن بستر دفعی لجن خشک کن (لاگون) تصفیه خانه فاضلاب شهر همدان و مخلوط کردن با مواد حجیم کننده اقدام شد. همزمان، تولید ورمی کمپوست از لجن دفعی با بکار گیری کرم خراطین (Eisenia fetida) در طی مدت 15 هفته انجام شد. تجزیه و تحلیل داده- ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد.
یافته هاتفاوت معنی داری در پارامترهای نسبت کربن به ازت (C/N)، pH، رطوبت، خاکستر، مواد آلی و سدیم بین دو نوع کود کمپوست و ورمی کمپوست وجود نداشت در حالی که، از نظر مقادیر عناصر مس، کادمیوم، نیکل، سرب، روی و همچنین پارامترهای دما، کربن، نیتروژن، فسفر، منیزیم، کلسیم، مجموع کلیفرم و کلیفرم مدفوعی بین دو نوع کود کمپوست و ورمی کمپوست تولیدی از لجن هاضم هوازی تفاوت معنی دار وجود داشت. همچنین، میانگین غلظت فلزات سنگین در هر دو نوع کود کمپوست و ورمی کمپوست تولیدی از لجن هاضم هوازی کمتر از حد استاندارد EPA بود.
نتیجه گیرینتایج نشان داد که مقادیر فلزات نیکل و سرب، عناصر غذایی کربن، نیتروژن، فسفر، منیزیم و جمعیت میکروبی کلیفرم مدفوعی در کمپوست تولیدی بیشتر از ورمی کمپوست و مقادیر فلزات مس، کادمیوم و روی و جمعیت میکروبی مجموع کلیفرم در ورمی کمپوست بیشتر از کمپوست تولیدی بوده است. بنابراین، می توان اذعان داشت که هر دو کود کمپوست از کیفیت مناسبی برای استفاده در کشاورزی و فضای سبز برخوردارند.
کلید واژگان: پارامترهای فیزیکوشیمیایی و میکروبی, پسماند, لجن فاضلاب, کمپوست, کرم خراطینBackground & ObjectiveCompost production is a biological treatment process of organic solid wastes that are used to recovering and volume reducing waste and stabilization programs. The aim of this study was to compare physicochemical and microbiological parameters between compost and vermicompost producing through windrow method from aerobic digestion sludge of Hamedan wastewater treatment plant.
Materials & MethodsBy using the Windrow method, act to produce compost from the sludge of excreted bed of dryer sludge (lagoon) of Hamedan wastewater treatment plant and mixing with bulk materials. At the same time with this activity, vermicompost production from excreted sludge carried out by using Eisenia fetida for 15 weeks. All statistical analyses were done by SPSS software.
ResultsThere is no significant difference in C/N ratio, pH, moisture, ash, organic matter and sodium parameters between compost and vermicompost, but there is a significant difference in Cu, Cd, Ni, Pb, Zn and temperature, carbon, nitrogen, phosphorus, magnesium, calcium, total and fecal coliform parameters between compost and vermicompost producing from aerobic digestion sludge. Also, the average concentrations of heavy metals in both compost and vermicompost produced from aerobic digestion sludge were lower than the MPC established by EPA.
ConclusionConcentrations showed that Ni and Pb, C, N, P, Mg values and microbial population of fecal coliform in producing compost is more from vermicompost and Ni and Cu, Cd, Zn amounts and microbial population of total coliform in producing vermicompost is more from compost producing. Therefore, it is concluded that both compost fertilizers could be appropriate quality for agricultural and horticultural uses.
Keywords: Physicochemical, microbiological parameters, Solid waste, Wastewater sludge, Compost, Eisenia fetida -
Introduction
Iran is one of the largest producers of pistachios in the world. The development of pistachios and related industries has created various conditions and opportunities for the expansion of agricultural and industrial activities as well as environmental issues. The researches show that only 35% of the weight of fresh pistachios is comprised of dried pistachios, so pistachio processing produces a large amount of pistachio waste, which can cause widespread environmental pollution if not managed properly.
Materials and MethodsThis is a review study that examines the methods of using pistachio waste in previous studies. This research is conducted by searching keywords in Scopus, web of sciences and other Iranian scientific and research databases.
ResultsThe findings of this study showed that most of the studies conducted on pistachio waste have investigated three areas of removal of pollutants from aquatic environments by surface adsorption process, biogas and biofuel production and compost production. According to studies, pistachio shell powder and activated carbon produced from pistachio shell can remove cyanide, heavy metals and dyes from aquatic environments.
ConclusionThe management of waste resulting from pistachio processing industries can reduce the threat of environmental pollution and help to control pollution, remove pollutants from the environment, increase agricultural productivity and earn income from products. Pistachio waste can be used more in three areas of pollutant absorption, biogas production and compost
Keywords: Pistachio waste, Compost, heavy metals, Pistachio -
Background
Phenanthrene (PHE) is a polycyclic aromatic hydrocarbon (PAH) with crystalline structure of C14H10, which was produced from incomplete combustion of hydrocarbons and fossil fuels and can cause harmful biological effects. Bioremediation using halophilic bacteria is payed attention over chemical methods due to considerable benefits.
MethodsIn the present study, a halo-tolerant bacterium Bacillus kochii strain AHV-KH14 was isolated from municipal compost, and used for the bioremediation of PHE from the contaminated soil. The effects of operational parameters including soil/water ratio, initial inoculum size, PHE concentration, and salinity on the bioremediation performance were investigated.
ResultsA biodegradation efficiency of about to 98% was obtained for PHE concentration of 50 mg/kg and salinity level of 1.5%. By increasing salinity content PHE concentration, PHE biodegradation rate decreased significantly. It was found that the bioremediation efficiency decreased with increasing PHE concentration. It was also revealed that for the unwashed soil sample, cumulative concentrations of different hydrocarbons played an important role in decreasing the efficiency of bioremediation.
ConclusionA natural hydrocarbon-contaminated soil sample with total petroleum hydrocarbon (TPH) concentration of 2350 mg/kg was subjected to bioremediation using the selected conditions of operational parameters, and a biodegradation rate of 17.7% was obtained.
Keywords: Biodegradation, Soil pollution, Phenanthrene, Bacillus kochii strain AHV-KH14, Compost -
Background
Nowadays, uncontrolled use of chemical fertilizers in agriculture is one of the reasons for the entry of heavy metals into the environment. In this study, the heavy metals contamination of the soils enriched with compost and chemical fertilizers in the North of Iran and its ecological risk assessment
were evaluated.MethodsIn this study, 108 soil samples were collected from agricultural soils of some places of Babol in Mazandaran province. An atomic absorption spectrophotometer (PG-990) was used to determine the concentrations of lead, cadmium, and zinc in the soil samples. The assessment of soil contamination was performed by the contamination factor, degree of contamination indices, and the potential ecological risk of the heavy metals. Data were analyzed using SPSS version 22. Descriptive and chi-square tests were used to compare the mean with existing standards. Significant level was considered at P < 0.05.
ResultsThe highest lead concentration (35.7 ± 9.5 mg/kg) was observed at 5-cm depth, and the maximum cadmium (1.1 ± 0.2 mg/kg) and zinc (88 ± 22.6 mg/kg) concentrations were observed at 15-cm depth. The results showed that lead, cadmium, and zinc concentrations in the agricultural soils enriched with compost fertilizers were acceptable, but agricultural soils enriched with chemical fertilizers indicated higher content than those enriched with compost fertilizers and higher than the maximum allowable concentration. The maximum contamination degree, pollution index, and potential ecological risk in the agricultural soils enriched with the chemical fertilizers were 15.77, 1.97, and 293.48, respectively, and these soils had low potential pollution and moderate ecological risks.
ConclusionAccording to the results, it is necessary to use compost fertilizers for the agricultural soils enrichment.
Keywords: Heavy metals, Ecological risk assessment, Agricultural soils, Compost, chemical fertilizers -
مقدمه
امروزه مسئله مواد زاید جامد شهری یا پسماند شهری یکی ازمسایل و مشکلات جدی در کل شهرهای دنیا است. کمپوست کارخانه های بازیافت از زمان تولید و رسیدن تا مرحله فروش و مصرف آن مدت زمان قابل توجهی نگهداری می شود. در این پژوهش بررسی اثر سن کمپوست بر کیفیت آن در کارخانه کمپوست سازمان مدیریت پسماند شهرداری اصفهان انجام شد.
روش کارجهت انجام این پژوهش یک توده کمپوست به وزن حدودا 300 تن از کمپوست تازه تولید شده و آماده شده برای فروش در محل خاصی از کارخانه بصورت جدا نگهداری شد و در زمان های صفر، چهار و نه هفته انجام شد. در کمپوست ها فاکتورهای آمونیاک، نیترات، آمونیوم، فسفر، پتاسیم، نیتروژن کل، نیتروژن معدنی، نیتروژن آلی، سدیم، کلسیم، منیزیم، کربن، چگالی، EC، pH، اکسیژن خواهی شیمیایی و نسبت کربن به نیتروژن در هر مقطع زمانی با سه تکرار آزمایش صورت گرفت.
یافته هانتایج این تحقیق نشان داد فاکتورهای آمونیاک، نیترات، آمونیوم، نیتروژن کل، نیتروژن معدنی، نیتروژن آلی، EC، pH، رطوبت، چگالی و نسبت کربن به نیتروژن در کمپوست اولیه به ترتیب 1800، 58/35، 28/2314، 14000، 2400، 11600، 145/7، 245/7، 85/6، 286 و 54/12 بود و در نهایت در هفته نهم 145/873، 325/81، 61/1122، 63/15065، 63/1215، 13850، 71/5، 35/7، 005/5، 5/279 و 04/22 شد که میزان آمونیاک، آمونیوم فسفر، نیتروژن معدنی، EC، رطوبت و چگالی با اختلاف معنی داری کاهش پیدا کرد و بقیه فاکتورها با اختلاف معنی داری افزایش یافت. نتایج فسفر نیز با یکدیگر اختلاف معنی داری نداشتند. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد فاکتورهای آمونیاک، آمونیوم، فسفر، نیتروژن کل، نیتروژن معدنی، نیتروژن آلی، EC و COD در شیرابه در هفته صفر 26/244، 05/314، 73/298، 6/1153، 36/325، 2/6289، 088/37 و 24/3635 بود و در هفته نهم به ترتیب 36/110، 89/141، 43/285، 366، 98/148، 217، 728/15 و 76/5733 شد که میزان پارامترهای آمونیاک، نیترات، آمونیوم، نیتروژن کل، نیتروژن معدنی، نیتروژن آلی و EC با اختلاف معنی داری کاهش یافت ولی میزان COD با اختلاف معنی داری افزایش یافت و نتایج فسفر و نیترات با یکدیگر اختلاف معنی داری نداشتند.
نتیجه گیریدر نهایت می توان نتیجه گرفت که کیفیت کمپوست با گذشت زمان کاهش می یابد و هرچه از مدت زمان تولید کمپوست بگذرد به صورت کلی عناصر غذایی مورد مصرف گیاهان در کمپوست کاهش می یابد.
کلید واژگان: کمپوست, شیرابه, افزایش سن کمپوست, پارامترهای تاثیرگذار در کیفیت کمپوستIntroductionToday, the issue of urban solid waste or urban waste is one of the most serious problems in the whole world. Composting plants have a significant amount of time from the production and production stage to the sale and consumption stage. In this study, the effect of compost age on the quality of the compost factory was carried out in Isfahan City waste management organization.
MethodTo conduct this study, a compost mass of about 300 tons of newly produced compost and prepared for sale at a particular site from the plant and was done in a special place of four and nine weeks. There are ammonia, nitrate, ammonium, phosphorus, potassium, total nitrogen, mineral nitrogen, organic nitrogen, sodium, calcium, magnesium, carbon, density, EC, pH, oxygen, sulfur, and the ratio of carbon to nitrogen was done at any time with three iterations of the experiment.
FindingsFindings indicate that ammonia, nitrate, ammonium, total nitrogen, mineral nitrogen, EC, pH, moisture, density, and the ration of carbon to nitrogen in the initial compost are respectively as follows: 1800, 58.35, 28.2314, 14000, 2400, 11600, 145.7, 245.7, 85.6, 286, and 54.12. Finally in the 9th week, they changed as follows: 145.873, 325.81, 61.1122, 63.15065, 63.1215, 13850, 71.5, 35.7, 005.5, 5.279 and 04.22. The amount of ammonia, ammonium phosphor, mineral nitrogen, EC, moisture and density was reduced with a significant difference whereas other factors increased with a significant difference. The results of phosphor were not significantly different. Also, the results of the study revealed that ammonia, ammonium, phosphorus, total nitrogen, nitrogen, EC and COD in the zero weeks were respectively as follows: 244.26, 314.05, 298.73, 1153.6, 325.36, 6289.2, 37.088 and 3635.24, whereas in the ninth week, they changed as follows: 110.36, 141.89, 285.43, 366, 148.98, 217, 728.15, 5733.76. The amount of ammonia, nitrate, ammonium, total nitrogen, mineral nitrogen, organic nitrogen, as well as EC reduced with a significant difference, but the amount of COD increased with a significant difference. The results of phosphor and nitrate were not significantly different.
ConclusionUltimately it can be concluded that the quality of compost is decreased with time lapse and the more it passes after the compost production, the less the food elements in the compost consumed by vegetarians would be.
Keywords: Compost, Leachate, Increase the age of compost, Effective parameters in compost quality -
Background & Aims of the StudyConsidering the importance of solid waste disposal and the possibility of conversion them into rich organic fertilizers, the objectives of this study were to evaluation of effect of vermicomposting process (VP) on organic matter of cattle manure compost (CMC) and municipal solid waste compost (MSWC) by record changes of the elemental contents of C, N, H, S, and O, organic matter content and their parameter ratios that the substrates. Also, an empirical equation was developed for each substrate and vermicompost products as a function of their elemental composition and describe the stoichiometry of aerobic bioprocessing.Material and MethodsThis study is interventional. The thermal elemental analyzer was used for measurement of elemental contents and organic matter was measured by weight loss between 105°C and 550°C in a muffle furnace.ResultsBased on the results of this study, significant reduction in contents of C (69.1%, 45.6%), N (45.6%, 18.2%), H (90%, 77.5%), and S (100%, 100%) and also, significant increase in content of O (26.9%, 26.2%) was observed during VP in CMC and MSWC vermibeds, respectively. During vermicomsting of CMC and MSWC with P value of less than 0.05 between treatments, the H/C ratio was decreased from 0.13 to 0.04 and 0.07 to 0.03, the C/O ratio was increased from 0.5 to 2.22 and 0.5 to 1.25, the C/N ratio was decreased from 21.56 to 12.24 and 13.55 to 9, the C/OM ratio was decreased from 58.3 to 29.9 and 60.3 to 41.9 respectively. Also, approximate empirical formula was C83N3O31H133S, C177N11O67H143S, C14NO24H7, and C11NO10H4 for CMC, MSWC, CMC vermicomposted (CMCV), and MSWC vermicomposted (MSWCV), respectively. Developing of stoichiometry equation for each material indicated that oxygen requires for complete aerobic biodegradation of organic fraction in vermicompost products was significantly lower than substrates.Keywords: Vermicompost, Organic matter, Cattle manure, Municipal solid waste, Compost
-
مجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار، سال بیست و ششم شماره 1 (پیاپی 102، فروردین و اردیبهشت 1398)، صص 153 -159زمینه و هدفبقایای پسته از محصولات فرعی است، که به هنگام فرآوری پسته در پایانه های ضبط پسته تولید می شود و به علت فسادپذیری سریع و آلودگی محیط زیست و ایجاد مشکلات بهداشتی بایستی به طریق مناسب، بهداشتی و اقتصادی دفع گردد. یکی از پارامترهای اساسی در ارزش گذاری کمپوست تعیین میزان فلزات سنگین در آن می باشد. تحقیق حاضر جهت بررسی سطوح برخی از فلزات سنگین در کمپوست تولیدی و مقایسه با مقادیر استاندارد می باشد.مواد و روش هااین مطالعه توصیفی- مقطعی است که نمونه برداری از 2 توده کمپوست به صورت مرکب (تعداد 26 نمونه )انتخاب گردید. بعد از هضم نمونه ها، مقادیر فلزات ( ( Pb ,Cd, Zn,Cr,Cu,Niبوسیله دستگاه جذب اتمی قرائت و در نهایت غلظت فلزات در نمونه ها بر اساس میلی گرم بر کیلوگرم وزن خشک گزارش گردید. نتایج حاصل مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.یافته هامیانگین غلظت فلزات سنگین سرب،67.09، کادمیوم،2.84،کروم،49.58،مس،107.95،روی،188.24،نیکل،79.75میلی گرم بر کیلوگرم در نمونه های کمپوست بود. مقایسه میانگین غلظت فلزات در نمونه ها با استانداردهای ایران و EPA نشان می دهد که میانگین غلظت فلزات در کلیه نمونه ها (به جز فلز مس)کمتر از حد مجاز استاندارد ایران و EPA می باشد.نتیجه گیریاندازه گیری شاخص های کنترل کیفی کود کمپوست نهایی با استانداردها، باعث می شود از اثرات نامطلوب محصول بر محیط زیست و زنجیره غذایی جلوگیری شود. بر اساس نتایج بدست آمده، کمپوست از نظر فلزات سنگین معیارهای بهداشتی را رعایت کرده و قابلیت استفاده در مقاصد محیط زیستی را دارد.کلید واژگان: پوست پسته, کمپوست, فضولات دامی, فلزات سنگینBackground& ObjectivesPistachio hull, a by-product of pistachio processing, is a source of environmental pollution and can cause the health problems. Therefore, it must be treated by proper, sanitary and economical manners. One of the basic parameters for compost valuation is determine the amount of heavy metals. The objective of the present study was to determiner the concentration of heavy metals (pb, Cd, cr, Zn, Ni, Cu ) in the compost produced from mixed pistachio hull and livestock and compare levels of heavy metals with the limits of international and internal standards.Materials & MethodsThis study is a descriptive cross-sectional that in sampling was two-stage in September 2014 and October 2015. Among total from 2 composting pile, compound sampling based, 26 sample were selected. After digestion of the samples, the concentrations of metals (Pb ,Cd, Zn, Cr, Cu, Ni) by means of atomic absorption analysis and the concentration of a component in the sample based on mg/kg dw were reported. The results were analyzed by using Excel and SPSS software.ResultsThe heavy metals examined in the composted pistachio hull mixed with livestock waste were as follows: pb as 67.09, Cr as 49.58 Cd as 2.84, Cu as 107.95, Zn as 188.24, Ni as 79.75 (mg/kg dw), respectively. Compare the average concentration of heavy metals in samples with Iran and EPA Astandrads showing concentrations of heavy metals in all samples (except metal cu) are less than the standard limit.ConclusionBased on the results, compost produced from pistachio skin and livestock waste the of heavy metals hygienic standards adhered to and usability of its environmental objectives.Keywords: Pistachio hull, Compost, livestock waste, heavy metals
-
اهداف: اثر متقابل فلزات سنگین با برخی عناصر از قبیل آهن بر قابلیت دسترسی فلزات سنگین در خاک تاثیر دارد ، لذا این پژوهش با هدف بررسی اثر کمپوست لجن فاضلاب شهری اراک غنی شده با سرباره آهن بر کاهش قابلیت دسترسی کادمیوم در گیاه همیشه بهار مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش هاتیمارهای آزمایشی شامل کاربرد مقادیر 0 ، 15 و 30 تن در هکتار کمپوست لجن فاضلاب شهری اراک غنی شده با 0 و 5 درصد وزنی آهن خالص سرباره فولاد مبارکه اصفهان در یک خاک آلوده شده با مقادیر 0، 5، 10 و15 میلی گرم کادمیوم در کیلوگرم خاک بوده است. بعد از گذشت 60 روز از شروع آزمایش، ویژگی های فیزیکوشیمیایی خاک و غلظت کادمیوم ریشه و شاخساره گیاه همیشه بهار اندازه گیری شد و مقایسه میانگین ها با آزمون LSD در سطح احتمال 5 درصد صورت پذیرفت.یافته هاافزایش کاربرد کمپوست لجن فاضلاب شهری اراک از 0 به 15 و 30 تن در هکتار در خاک آلوده به 10 میلیگرم کادمیوم در کیلوگرم خاک به ترتیب باعث کاهش 15و 35 درصدی در مقدار کادمیوم قابل دسترس خاک شد، این در حالی است که مقدار آهن قابل دسترس خاک به ترتیب 6/5 و 4/8 برابر افزایش یافت. مشابه این نتیجه، غلظت کادمیوم ریشه و شاخساره نیز به ترتیب 24 و 18 درصد کاهش یافت.نتیجه گیرینتایج این پژوهش حاکی از آن بود که کاربرد کمپوست لجن فاضلاب شهری اراک غنی شده با %5 آهن خالص احتمالا توانسته است با تاثیر بر ویژگی های فیزیکوشیمیایی خاک باعث افزایش قابلیت دسترسی آهن در خاک و گیاه و به دنبال آن کاهش قابلیت جذب کادمیوم شود.کلید واژگان: کادمیوم, سرباره آهن, قابلیت دسترسی, لجن فاضلاب شهری, کمپوستBackgroundInteraction effect of heavy metal and some metals such as Fe can affect soil heavy metal availability. Thus, this research was conducted to investigate the effect of Arak municipal sewage sludge compost with iron slag on decreasing cadmium uptake by pot marigold.Materials and methods: Treatments were consist of applying enriched Arak municipal sewage sludge compost (0, 15 and 30 t ha-1) with 0 and 5% pure Fe from iron slag of Mobarakeh Steel Complex in a polluted soil (0, 5, 10 and 15 mg Cd kg-1 soil). After 60 days, soil physic-chemical properties and root and shoot Cd concentration of pot marigold was measured and the least significant difference (LSD) statistical analysis was used to determine the differences between the means (p=0.05).ResultsIncreasing the loading rate of Arak municipal sewage sludge compost from 0 to 15 and 30 t ha-1 in a Cd polluted soil (10 mg Cd soil-1) caused a decreasing in Cd availability by 15 and 35 percent, respectively, while the Fe availability increased by 5.6 and 8.4 times, respectively. Similar to this result, root and shoot Cd concentration was decreased by 24 and 18%, respectively.ConclusionThe result of this study showed that applying sewage sludge compost enriched with 5% Fe pure can probably affect soil physico-chemical properties that increasing soil and plant Fe availability and thereby, decreasing Cd availability.Keywords: Cadmium, Iron slag, Availability, Municipal sewage sludge, Compost
-
سابقه و هدفدرسال های اخیر حضور فلزات سنگین هم چون کادمیوم در محیط های آلوده هم چون خاک های کشاورزی و کمپوست به عنوان تهدید جدی برای سلامتی انسان مطرح شده است. گیاه پالایی روشی است که با انباشت عناصر سنگین درگیاهان، خروج این عناصر از محیط های آلوده را امکانپذیر می کند. هدف از انجام این مطالعه بررسی وضعیت حذف کادمیوم موجود در خاک-کمپوست به وسیله گیاه یونجه به همراه کاربرد کلات کننده های EDTA و 4SO2(4NH) است.مواد و روش هادر این مطالعه تاثیر متغیرهای غلظت اولیه کادمیوم (10 تا 200میلی گرم کادمیوم بر کیلوگرم خاک کمپوست)، و نسبت EDTA (5 تا 15 میلی گرم بر کیلوگرم خاک-کمپوست) به (NH4)2SO4 (200 میلی گرم بر کیلوگرم خاک-کمپوست)، بر میزان حذف کادمیوم بررسی گردید. غلظت کادمیوم با استفاده از دستگاه ICP اندازه گیری شد. آنالیز داده ها با استفاده از نرم افزارR و بر مبنای طرح مرکب مرکزی و SPSS انجام گرفت.یافته هابا توجه به نتایج به ست آمده از این پژوهش بیش ترین غلظت کادمیوم جذب شده در یونجه در ریشه آن مشاهده شد. افزودن EDTA تاثیر معنی داری در جذب کادمیوم در ریشه را نشان داد و این نشان دهنده انتقال بیشتر کادمیوم از خاک-کمپوست به گیاه می باشد(05/0>p). در مطالعه حاضر کاربرد غلظت های کم تر از 10 میلی گرم بر کیلوگرم EDTA تا حدودی باعث افزایش چشمگیر فلز مذکور در اندام هوایی گیاه گردید. بنابراین در سطح زیاد آلودگی ، افزایش دوز EDTA نقش موثری در انتقال کادمیوم از خاک-کمپوست به ریشه داشت اما تجمع فلز مذکور در اندام هوایی گیاه چندان افزایش چشمگیری نداشت.
استنتاج: گیاه پالایی یک روش موثر در حذف کادمیوم از خاک های کشاورزی است. هم چنین یک تکنولوژی ایمن و سازگار با محیط زیست می باشد که مواد مصرفی آن نیز کم هزینه است. با توجه به مطالعه صورت گرفته افزودن 4SO2(4NH) به همراه EDTA سبب بهبود فرایند گیاه پالایی می شود.کلید واژگان: کادمیوم, یونجه, EDTA, 4SO2(4NH), کمپوستBackground andPurposeNowadays, Presence of heavy metals such as cadmium in agricultural soils, is regarded as a serious threat to human health in recent years. Phytoremediation is a method by which heavy metal accumulate in plant tissues, hence elimination of these elements from contaminated soils would be possible. The aim of this study was to investigate the removal of cadmium from soil-compost by alfalfa using EDTA and (NH4)2SO4.Materials And MethodsThe effect of changes on initial concentration of cadmium (10 to 200 mg of cadmium per kg of soil-compost) and the ratio of EDTA (5 to 15 mg per kg of soil-compost) to (NH4)2SO4 (200 mg per kg of soil-compost) on the removal of cadmium were investigated. Concentration of cadmium was determined by ICP. Analysis of data was performed in R software based on central composite design (CCD) model and SPSS.ResultsThe highest concentration of cadmium uptake was observed in the root of alfalfa. Application of EDTA in higher doses had significant effect on absorption in plant root (PConclusionPhytoremediation has proved to be effective in removing cadmium from agricultural soil. It is a safe, an eco-friendly technology, and requires inexpensive reagents. According to this investigation, adding (NH4)2SO4 with EDTA can be effective in improving Phytoremediation process.Keywords: cadmium, Alfalfa, EDTA, (NH4)2SO4, compost -
مقدمه و هدفامروزه گسترش روزافزون استفاده از آنتی بیوتیک ها جهت کنترل بیماری های انسان و حیوانات و نیز عدم توجه به دفع پسماندهای دارویی، فاضلاب های بیمارستانی و صنایع دارویی موجب بروز معضلات زیست محیطی شده است. در این ارتباط، پژوهش حاضر با هدف بررسی کارایی حذف آنتی بیوتیک سیپروفلوکساسین به عنوان پسماند دارویی در طول فرایند کمپوست سازی انجام شد.روش کاردر این مطالعه تجربی و کاربردی برای تهیه کمپوست از مخلوطی از فضولات دامی، زائدات میوه، کاه و لجن استفاده گردید. مدت فرایند 40 روز بود. سیپروفلوکساسین در سه غلظت 20 ، 50 و 100 میلی گرم بر کیلوگرم به راکتورهای کمپوست اضافه گردید. شرایط دما، رطوبت، Carbon to Nitrogen) C/N ) و pH کمپوست تحت کنترل بود. نمونه برداری از راکتورها به صورت هفتگی صورت گرفت و جهت آنالیز آنتی بیوتیک ها از دستگاه (HPLC(High Performance Liquid Chromatograpy استفاده گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 22 و براساس آزمون آماری واریانس یک طرفه ( ANOVA ) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته هامیزان حذف سیپروفلوکساسین پس از 21 روز و در انتهای فاز ترموفیلیک در راکتورهای حاوی 20 ، 50 و 100 میلی گرم بر کیلوگرم آنی بیوتیک به ترتیب برابر با 47 / 89 ، 81 / 88 و 46 / 86 درصد بود. همچنین در انتهای فرایند، میزان حذف برای هر سه راکتور 99 / 99 درصد بوده است. شایان ذکر می باشد که ویژگی های فیزیکی- شیمیایی کمپوست نهایی در محدوده استاندارد ملی بود.نتیجه گیریاستفاده از فرایند کمپوست هوازی جهت حذف آنتی بیوتیک سیپروفلوکساسین، اثربخش و سازگار با محیط زیست می باشد؛ به طوری که در پایان فرایند 99 / 99 درصد سیپروفلوکساسین حذف شد.کلید واژگان: سیپروفلوکساسین, کمپوست, آنتی بیوتیک, پسماند داروییIntroduction andPurposeThe growing trend of using antibiotics to control human and animal diseases and lack of attention to the disposal of medical, hospital, and pharmaceutical industry wastes have led to the emergence of environmental problems. regarding this, the present study was conducted to determine the antibiotic degradation of ciprofloxacin during the composting process.MethodsThe present experimental study was conducted using a mixture of livestock manure, fruit residue, straw, and sludge to prepare compost over 40 days. Ciprofloxacin was added to the compost reactors at three concentrations of 20, 50, and 100 mg/kg. The temperature, humidity, carbon to nitrogen ratio, and pH of the compost were monitored, and reactor sampling was performed weekly. The analysis of antibiotics was accomplished using a high-performance liquid chromatography. The data were analyzed through the one-way ANOVA in the SPSS software (version 22).ResultsAccording to the results, the rates of ciprofloxacin degradation at day 21 and end of the thermophilic phase were 89.47, 88.81, and 86.46% in reactors 20, 50, and 100 mg/kg, respectively. At the end of the process, all three reactors had the removal rate of 99.99%. Moreover, the physio-chemical properties of the final compost were within the national standard.ConclusionAs the findings indicated, the use of aerobic composting process to degrade ciprofloxacin is an economical, effective, and environmentally friendly method. Accordingly, at the end of the process, 99.99% of ciprofloxacin was degraded.Keywords: Ciprofloxacin, Compost, Antibiotic, Pharmaceutical waste
-
زمینه و هدفآلودگی زنجیره غذایی از جمله سبزیجات به فلزات سنگین از مسائل مهم زیست محیطی به حساب می آید و مدیریت پالایش این فلزات خصوصا کادمیوم از اهمیت ویژه ای برخوردار است، لذا این تحقیق با هدف بررسی اثر کمپوست زباله شهری اراک غنی شده با خاکستر لاستیک بر کاهش میزان کادمیوم در گیاه اسفناج در یک خاک آلوده به کادمیوم انجام گرفت.روش بررسیتیمارهای آزمایشی شامل کاربرد 0، 20 و ton/ha 40 کمپوست زباله شهری اراک غنی شده با 0 و kg/ha 200 خاکستر لاستیک و آلودگی کادمیوم در مقادیر 0، 10، 20 و mg Cd (kg soil)-130 و گیاه مورد نظر اسفناج بوده است.یافته هاافزایش کاربرد کمپوست زباله شهری اراک از 0 به 20 و ton/ha 40 در خاک آلوده به mg Cd (kg soil)-1 30 به ترتیب باعث کاهش 16 و 45 درصدی در مقدار کادمیوم قابل عصاره گیری با DTPA (Dietilene Triamine Pentaacetic Acid) شد. مشابه این نتیجه، غلظت کادمیوم اندام هوایی گیاه نیز کاهش یافت. کاربرد خاکستر لاستیک نیز نقش موثری در کاهش قابلیت دسترسی کادمیوم داشت.نتیجه گیرینتایج این تحقیق حاکی از آن است که کاربرد کمپوست زباله شهری اراک توانسته است نقش به سزایی در کاهش قابلیت دسترسی کادمیوم داشته باشد که دلیل آن را می توان به نقش کاربرد این افزودنی آلی در افزایش ویژگی های جذبی خاک و در نتیجه کاهش قابلیت دسترسی کادمیوم در خاک و گیاه نسبت داد، هر چند که نقش نوع گیاه و ویژگی های فیزیکوشیمیایی خاک در تغییر قابلیت دسترسی کادمیوم نبایستی نادیده گرفته شود.کلید واژگان: کادمیوم, خاکستر لاستیک, کمپوست, اراک, اسفناجBackground andObjectivePolltion of food chain components such as vegetables to heavy metals is one of the important environmental problems. Remediation management of these metals especially Cd is very important. Thus, this research was done to investigate the effect of Arak municipal waste compost enriched with tire rubber ash on decreasing spinach Cd concentration in a Cd polluted soil.Materials And MethodsTreatments consisted of applying (0, 200 kg/ha) Arak municipal waste compost enriched with tire rubber ash and Cd pollution at the rates of 0, 10, 20 and 30 mg Cd (kg soil)-1. The plant used in this experiments was spinach.ResultsIncreasing application rate Arak municipal waste compost from 0 to 20 and 40 ton/ha in a Cd polluted soil (mg Cd (kg soil)-1) caused a significant reduction in DTPA extractable-Cd by16 and 45 %, respectively. Similar to this result, shoot Cd concentration was decreased. Applying tire rubber ash also had an important role on decreasing Cd concentration.ConclusionThe results of this study showed that applying Arak municipal waste compost had an important role on decreasing Cd concentration. This was due to the application of the organic amendment on increasing soil sorption properties that it in turn decreased soil and plant Cd concentration. However, the role of plant type and soil physico-chemical properties on changes in Cd availability cannot be ignored.Keywords: Cadmium, Tire rubber ash, Compost, Arak, Spinach
-
زمینه و هدفلجن آبگیری شده فاضلاب نوعی محصول فرعی در فرایند تصفیه فاضلاب است که در صورت عدم مدیریت مناسب می تواند مشکلات بهداشتی و زیست محیطی ایجاد کند. مطالعه حاضر با هدف تعیین قابلیت کمپوست شدن لجن آبگیری شده تصفیه خانه فاضلاب شهری یزد به روش ویندرو با تیمارهای مختلف انجام شد.روش بررسیدر این مطالعه، لجن آبگیری شده فاضلاب با دو تیمار پسماند کشاورزی (کاه) و پسماند سبز (باغبانی) به ترتیب با نسبت وزنی 20:1 و 10:1 (پسماند کشاورزی: لجن آبگیری شده و پسماند سبز: لجن آبگیری شده) برای رسیدن به نسبت 20:C/N مخلوط و ویندروهایی به طولm 2، عرض cm 75 و ارتفاعm 1/5 ساخته شد. فرایند کمپوست سازی از طریق اندازه گیری پارامترهای دما، رطوبت، جامدات فرار، خاکستر، pH، EC، کربن آلی و برآورد نسبت C/N کنترل و در نهایت با مقادیر استاندارد اعلام شده توسط موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران مقایسه گردید.یافته هاپس از گذشت 100 روز از شروع فرایند کمپوست سازی نسبت C/N در تیمار پسماند سبز به 6/25±13/08 و در تیمار پسماند کشاورزی به 5/35±15/46 رسید. مقدار جامدات فرار در تیمار پسماند سبز 14/01±19/8 درصد و در تیمار پسماند کشاورزی 16/06±20/71 درصد کاهش یافت. میزان EC در هر دو تیمار روند افزایشی داشت.نتیجه گیریکمپوست سازی منجر به بهبود شاخص های کود آلی در لجن آبگیری فاضلاب با هر دو تیمار شد. به هر حال ویندرو حاوی پسماند سبز از لحاظ زمانی زودتر از ویندرو حاوی پسماند کشاورزی به استانداردهای تعیین شده کمپوست رسیده، رسید.کلید واژگان: کمپوست, لجن آبگیری شده یزد, عوامل حجیم کننده, پسماند سبز, پسماند کشاورزیBackground And ObjectiveDewatered sewage sludge is a by-product of wastewater treatment process which can cause health and environmental problems if not properly managed. The aim of this study was to determine the feasibility of composting of Yazd WWT dewatered sludge with windrow method using different treatments.Materials And MethodsIn this study, the dewatered sewage sludge was mixed with two treatments of agricultural wastes (straw) and green waste (leaves), respectively. The mixture was done based on weight ratio of 20:1 and 10:1 (agricultural waste: dewatered sludge, and green waste: dewatered sludge) to achieve a ratio of C/N:20. The windrows were built with a length of 2 m, width of 75 cm and height of 1.5 m. Composting process was controlled by measuring the temperature, humidity, volatile solids, ash, pH, EC, organic carbon and estimating the C/N ratio. The results were compared with those of the Institute of Standards and Industrial Research of Iran.ResultsAfter 100 days of composting, C/N ratio was 13.08±6.25 in the treatment with green waste and reached to 15.46±5.35 in the treatment with agricultural waste. The amount of volatile solids decreased to 19.8±14.01% and 20.71±16.06% in the treatments with green waste and agricultural waste, respectively. The amount of EC had an increasing trend in both treatments.Conclusioncomposting with both treatments was led to an improvement in indicators of organic fertilizers in dewatered sewage. However, the windrow containing green waste reached to the mature compost standards sooner than the windrow containing agricultural waste.Keywords: Compost, Dewatered sludge of Yazd, Bulking agents, Green waste, Agricultural waste
-
BackgroundFungi are one of the pollutant emissions from the composting plants which change in variety during the composting process. They are predominant in stabilization stage.MethodsThis study assessed the thermotolerant airborne fungi based on NIOSH 0800 on 200 ambient samples from four composting processes and outdoor spaces in a composting plant.ResultsThe concentration of fungi during shredding, separatingand screening washigher than 1000 CFU/m3. The level of fungi in all stages was higher than outdoor(pConclusionThe results of this study showed that the concentration of airborne fungi was decreased during composting process. The effect of these aerosols on indoor air was more than that in the outdoor space and workers at this sitewere exposed to high levels of thermotolerantfungi.Therefore,air-condition, ventilation system and safety operations such as respiratory masks are essential. The results of this studycan be used inrisk assessment.Keywords: fungi, compost, Iran, Aspergillus, bioaerosol
-
IntroductionWaste sources include municipal solid waste and municipal wastewater, as well as the air pollutants produced by human and animal digestion. The purpose of the present study was to investigate the level of air pollutants resulting from these waste sources.Materials And MethodsIn order to conduct this study, emission factors defined by the European Environment Agency were used. First, the type and quantity of the municipal solid waste produced in Isfahan were studied. Next, the amount of municipal solid waste recycling and compost were determined. Then, using related emission factors, emission inventories of PM2.5 and PM10 from municipal solid waste landfill, and ammonia from composting processes were determined. In the subsequent step, the volume from the municipal wastewater treatment facilities of Isfahan and selected nearby cities was specified, and by using the emission coefficient, the total emission of VOCs was determined. By specifying city population and predicting the population for the next 10 years, ammonia from human digestion was estimated.ResultsThe results showed that annually, 20391 g of VOCs are produced by municipal wastewater treatment facilities in the Isfahan metropolitan area. In addition, it was specified that 675980 kg PM10 and 319740 kg PM2.5 were emitted into the air from Isfahans Gardane Zinal landfill each year. Annual amounts of carbon monoxide and ammonia produced by composting are estimated at 11191 and 13189 tons, respectively.ConclusionsInvestigating the contributions of various sources of pollutants in metropolitan Isfahan may lead to a suitable context in which the share of different sources of pollutants is understood, and therefore, air pollution management will be possible.Keywords: Volatile organic compounds, suspended particles, ammonia, landfill, compost
-
مقدمهورمی کمپوست و کمپوست به عنوان جایگزین کودهای شیمیایی در تغذیه گیاهی و بهبود شرایط خاک، یکی از اصول کشاورزی پایدار در حفاظت از محیط زیست و سلامت غذا می باشند.هدفاین تحقیق به منظور ارزیابی اثرات مقادیر متفاوت کمپوست زباله شهری و ورمی کمپوست بر تغییرات کمی و کیفی گیاه دارویی به لیمو انجام گرفت.روش بررسیآزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار و به صورت گلخانه ای اجرا شد. در این مطالعه سه نسبت حجمی کمپوست زباله شهری و همچنین ورمی کمپوست با خاک لومی شامل صفر: 100، 90:10 و 80:20 مورد بررسی قرار گرفتند.نتایجاثر کمپوست زباله شهری و ورمی کمپوست بر کلیه صفات مورد مطالعه معنی دار شد (01/0 P<) و سبب افزایش وزن خشک بوته، ارتفاع بوته، تعداد برگ، شاخص کلروفیل، فتوسنتز، درصد اسانس و اجزای اسانس شد. با افزایش مقدار کود آلی، صفات مورد مطالعه نیز بهبود یافتند به طوری که سطح 20 درصد برای هر کود، بیشترین تاثیر را بر صفات مورد مطالعه نسبت به شاهد داشت. همچنین اثر متقابل کمپوست با ورمی کمپوست بر روی وزن خشک و درصد اسانس (01/0 P<)، فتوسنتز، درصد لیمونن و لینالول اسانس (05/0 P<) معنی دار شد، ولی بر ارتفاع بوته، تعداد برگ، شاخص کلروفیل و درصد لینالول اسانس تاثیر معنی داری نداشت.نتیجه گیریاثر کاربرد ورمی کمپوست در تمامی صفات مورد بررسی گیاه به لیمو بهتر از کمپوست بود. همچنین مصرف همزمان کمپوست و ورمی کمپوست نسبت به مصرف جداگانه آنها در بهبود صفات کمی و کیفی به لیمو موثرتر بود به طوری که بهترین نتیجه در تیمار 20 درصد کمپوست همراه با 20 درصد ورمی کمپوست حاصل شد. بنابراین کودهای آلی مورد مطالعه، اثر یکدیگر را تکمیل می کنند.کلید واژگان: اجزای اسانس, اسانس, به لیمو, کمپوست, ورمی کمپوستBackgroundThe vermicompost and compost as an alternative of chemical fertilizers for plant nutrient and improvement soil conditions is one of the principles of sustainable agriculture, environmental protection and food safety.ObjectiveThis research was conducted to evaluate the effects of different amounts of municipal solid waste compost and vermicompost on quantitative and qualitative traits of lemon verbena.MethodsGreenhouse experiment was conducted as factorial based on randomized complete blocks design with three replications. In this study three the ratio of the volume of municipal solid waste compost and vermicompost with loamy soil containing 0:100, 90:10 and 80:20 were studied.ResultsEffects of municipal compost and vermicompost on all traits were significant (PConclusionThe effect of vermicompost application was better than compost in all studied traits. Combined use of compost and vermicompost improved qualitative and quantitative traits of lemon verbena compared to individual consumption. But in the treatment of 20% vermicompost with 20% compost was obtained best result. Therefore fertilizers complete each other's effects.Keywords: Compost, Essential oil, Essential oil component, Lemon verbena, Vermicompost
-
سابقه و هدفسمی بودن، مقادیر بالا و ماهیت پیچیده هیدروکربن نفتی موجود در کنده حفاری، سلامت انسان را به مخاطره می اندازند و بسیاری از این ترکیبات جزء زائدات خطرناک سرطان زا محسوب می شوند. این مطالعه با هدف مقایسه فرآیند کمپوست و ورمی کمپوست در حذف هیدروکربن های نفتی از کنده حفاری واقع در میدان نفتی اهواز به همراه لجن فاضلاب بوده است.مواد و روش هادر این مطالعه تجربی تاثیر نسبت 1به 1 اختلاط لجن بیولوژیکی با کنده حفاری آلوده به TPH به همراه خاک اره و زائدات باغبانی به منظور انجام فرآیند ورمی کمپوست و کمپوست بررسی گردید. زمان تجزیه حدود 60 روز در محفظه پایلوت بوده و علاوه بر TPH، نسبت کربن به ازت، pH، EC ، جامدات فرار و دما اندازه گیری گردید و جهت صحت و دقت آزمایش این پارامترها با 3 بار تکرار انجام شد.یافته هامیانگین میزان TPH موجود در کنده حفاری واقع در میدان نفتی اهواز 004/42 گرم بر کیلوگرم بود که در طول 2 ماه فرآیند زیستی ورمی کمپوست و کمپوست به همراه لجن بیولوژیکی در نسبت اختلاط 1 به1 به 31/11 و 77/18 گرم بر کیلوگرم رسیده است. در خصوص مقایسه دو پایلوت ورمی کمپوست و کمپوست بهترین راندمان حذف پارامتر TPH موجود در کنده حفاری مربوط به پایلوت ورمی کمپوست با 06/73 درصد در مقایسه با پایلوت کمپوست برابر با 30/55 درصد بوده است.
استنتاج: نتایج نشان داد که فرآیند ورمی کمپوست توانایی بالاتری را در حذف هیدروکربن نفتی موجود در کنده حفاری پایه روغنی نسبت به فرآیند کمپوست داراست.کلید واژگان: کنده حفاری, هیدروکربن نفتی, لجن فاضلاب, ورمی کمپوست, کمپوستBackground andPurposeToxicity, high levels and complex nature of petroleum hydrocarbons in drill cutting can endanger human health since many of these compounds are among carcinogenic hazardous waste components. This study aimed at comparing the effect of compost and vermincompost processes in removing petroleum hydrocarbons from drill cutting located in Ahvaz oil field with sewage sludge.Materials And MethodsAn experimental study was performed in which the effect of a 1:1 mixture of biological sludge with drill cutting contaminated with TPH, along with sawdust and horticultural waste was examined for composting and vermicomposting. The degradation time was about 60 days in pilot chamber. The TPH, carbon to nitrogen ratio, pH, EC, volatile solids, and temperature levels were measured. To ensure the integrity and accuracy of measurements testing was done in 3 iterations.ResultsThe mean TPH level in the drill cutting in Ahvaz oil field was 42.004 g/kg that reduced to 11.31 and 18.77 g/kg during two months treatment by vermicomposting and composting with biological sludge, respectively. The removal efficiency of TPH in drill cutting in vermicompost pilot was 73.06% while it was 55.30%. in compost pilot.ConclusionIn this study, vermicompost process to be highly capable of removing TPH from oil-based drill cutting.Keywords: drill cutting, petroleum hydrocarbon, sewage sludge, vermicompost, compost
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.