جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "lactate dehydrogenase" در نشریات گروه "پزشکی"
-
مقدمه
چندین مطالعه اثر مکمل پروتئین وی بر نشانگرهای آسیب عضلانی و ریکاوری ورزشکاران را بررسی کرده اند. با این وجود داده های تلفیقی از چندین مطالعه نشان از محدود بودن مزایای پروتئین وی بر ریکاوری در ورزشکاران است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر مکمل پروتئین وی بر ریکاوری پس از ورزش و فاکتورهای آسیب عضلانی در آزمودنی های سالم بود.
روش هابا انجام یک جستجوی سیستماتیک در مقالات منتشر شده تا نوامبر سال 2023، تاثیر مصرف مکمل پروتئین وی بر نشانگرهای آسیب عضلانی مثل کراتین کیناز (Creatine kinase) CK، لاکتات دهیدروژناز (Lactate dehydrogenase) LDH، میوگلوبین (Myoglobin) Mb و درد عضلانی در افراد سالم بررسی شد. تفاوت میانگین وزنی (Weighted mean difference) WMD، تفاوت میانگین استاندارد شده (Standardized mean difference) SMD با استفاده از مدل اثر تصادفی محاسبه شد.
یافته هادر این فراتحلیل که شامل 32 مطالعه با 625 آزمودنی بود، مشخص شد که مصرف پروتئین وی منجر به کاهش معنی دار درد عضلانی در هیچ یک از زمان های بلافاصله، 24، 72 و 96 ساعت پس از ورزش نشد. همچنین، تاثیر معنی دار پروتئین وی بر CKدر 24 ساعت پس از ورزش نسبت به گروه شاهد مشاهده گردید. به علاوه، پروتئین وی، تاثیر معنی دار بر LDH در بازه ی بلافاصله پس از ورزش در افراد ورزشکار داشت، ولی پروتئین وی، تاثیری بر Mbدر افراد ورزشکار و غیرورزشکار در هیچ کدام از بازه های زمانی نداشت.
نتیجه گیریبر اساس نتایج حاصل از این مطالعه، مصرف مکمل پروتئین وی سبب کاهش CK و LDH پس از ورزش شد. با این حال، بررسی اثر مکمل پروتئین وی در کاهش درد عضلانی و ریکاوری پس از تمرین ورزشی نیاز به مطالعات بیشتری دارد.
کلید واژگان: تمرین ورزشی, پروتئین وی, کراتین کیناز, لاکتات دهیدروژناز, میوگلوبینBackgroundSeveral studies have investigated the effect of whey protein supplementation on muscle damage markers and recovery of athletes. However, combined data from several studies show that the benefits of whey protein on recovery in athletes are limited. The purpose of this study was to investigate the effect of whey protein supplementation on post-exercise recovery and muscle damage factors in healthy subjects.
MethodsA systematic search of published articles until November 2023 was conducted to examine the effect of whey protein supplementation on markers of muscle damage such as creatine kinase (CK), lactate dehydrogenase (LDH), myoglobin (Mb), and muscle soreness in healthy individuals. Weighted mean difference (WMD) and standardized mean difference (SMD) were calculated using a random-effects model.
FindingsIn this meta-analysis comprising 32 studies with 625 participants, it was found that whey protein consumption led to a significant reduction in muscle soreness at immediate, 24,72, and 96 hours post-exercise. Additionally, a substantial impact of whey protein on CK at 24 hours post-exercise, compared to the control group, was observed. Moreover, whey protein significantly affected LDH immediately after exercise training in athletes. However, whey protein did not affect Mb in athletes and non-athletes at any time.
ConclusionBased on the results of this research, consumption of whey protein supplements decreased CK and LDH after exercise training. However, investigating the effect of whey protein supplementation in reducing muscle soreness and post-exercise recovery requires more studies.
Keywords: Exercise Training, Whey Protein, Creatine Kinase, Lactate Dehydrogenase, Myoglobin -
BackgroundDexamethasone is the most widely used corticosteroid for treating COVID-19 pulmonary complications. The effects of dexamethasone on serum inflammatory factors, including C-reactive protein (CRP), lactate dehydrogenase (LDH), and cortisol, were evaluated in COVID-19 pneumonia patients with pre-existing chronic obstructive pulmonary disease (COPD) in this study.MethodsA total of 36 COVID-19 patients with pneumonia who had pre-existing COPD and were critically ill and 56 COVID-19- positive patients without pre-existing COPD were selected. A daily dose of 6–8 mg dexamethasone was administered during the hospitalization period. Some inflammatory markers (TNF-α, IL-10, and IL-6) and the serum levels of cortisol, LDH, and CRP were measured on admission and one week after hospitalization.ResultsTNF-α and IL-6 concentrations were significantly reduced and IL-10 significantly increased in all COVID-19 pneumonia patients with or without pre-existing COPD as a result of a daily dose of dexamethasone. Also, a significant reduction in cortisol, CRP, and LDH was observed following dexamethasone administration in all COVID-19 pneumonia patients, with or without preexisting COPD, with no correlation with gender, cigarette or waterpipe smoking, or opium abuse.ConclusionOur results showed a significant increase in TNF-α, IL-6, IL-10, cortisol, LDH, and CRP and a significant reduction in IL-10 in all critically ill COVID-19 pneumonia patients. Dexamethasone administration significantly reduced cortisol and proinflammatory cytokines and also LDH and CRP as the markers of COVID-19 severity.Keywords: COVID-19, COPD, Dexamethasone, Inflammatory Cytokines, Cortisol, C-Reactive Protein, Lactate Dehydrogenase
-
مقدمه و هدف
افزایش سن یک عامل خطر اصلی برای ایجاد بیماری های قلبی عروقی است. لوزارتان یک داروی ضد فشارخون است که اثرات امیدوار کننده ای در بهبود بیماری های قلبی عروقی نشان داده است. هدف این مطالعه بررسی تاثیر لوزارتان بر هایپرتروفی قلبی، مارکرهای آسیب قلبی شامل لاکتات دهیدروژناز (LDH) و کراتین کیناز قلبی (CK-MB) و پروفایل لیپیدی ناشی از مدل سالخوردگی القا شده با د-گالاکتوز در موش های سفید بزرگ آزمایشگاهی نر می باشد.
مواد و روش هاموش های سفید بزرگ آزمایشگاهی به طور تصادفی به 3 گروه که در هر گروه 8 سر موش قرار گرفت، شامل گروه کنترل، گروه سالخورده القا شده با د-گالاکتوز و گروه سالخورده القا شده با د-گالاکتوز و دریافت کننده لوزارتان تقسیم شدند. اندازه گیری هایپرتروفی قلبی توسط بررسی بافت شناسی و اندازه گیری وزن قلب و وزن بدن، انجام شد. همچنین سطح سرمی پروفایل لیپیدی و مارکرهای آسیب قلبی اندازه گیری شد.
نتایجیافته ها نشان داد که پیری القا شده با د-گالاکتوز باعث هایپرتروفی قلبی، هایپرلیپیدمی و افزایش سطح سرمی مارکرهای آسیب قلبی می شود. در حالی که درمان با لوزارتان باعث کاهش هایپرتروفی قلبی، کاهش کلسترول، کاهش در لیپوپروتئین با چگالی کم(LDL) و کاهش مارکرهای آسیب قلبی در موش های سالخورده شد.
نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که لوزارتان در بهبود هایپرتروفی قلبی و کاهش آسیب های قلبی ناشی از پیری القا شده با د-گالاکتوز که تا حدی با بهبود پروفایل لیپیدی انجام می شود موثر است.
کلید واژگان: پیری, لوزارتان, هایپرتروفی, لاکتات دهیدروژناز, کراتین کینازBackground and ObjectiveAging is a major risk factor for developing cardiovascular diseases. Losartan is an antihypertensive drug that has shown promising effects in improving cardiovascular diseases. The aim of this study was to investigate the effect of Losartan on cardiac hypertrophy, cardiac damage markers including lactate dehydrogenase (LDH) and cardiac creatine kinase (CK-MB), and lipid profile due to D-galactose induced aging model in male rats.
Materials and MethodsThe rats were randomly divided into 3 groups, with 8 rats in each group, including the control group, the aged group induced with D-galactose, and the aged group induced with D-galactose and receiving Losartan. Cardiac hypertrophy was measured by histological examination and measurement of heart weight and body weight. Also, serum lipid profile and heart damage markers were measured.
ResultsThe findings showed that aging induced by D-galactose causes cardiac hypertrophy, hyperlipidemia and increased serum levels of heart damage markers. In addition, treatment with Losartan decreased cardiac hypertrophy, decreased cholesterol, decreased low density lipoprotein (LDL), and decreased cardiac injury markers in aged rats.
ConclusionThe results of the present study show that Losartan is effective in improving cardiac hypertrophy and reducing heart damage caused by D-galactose-induced aging, which is partially done by improving lipid profile.
Keywords: Aging, Losartan, Hypertrophy, Lactate Dehydrogenase, Creatine Kinase -
مجله غدد درون ریز و متابولیسم ایران، سال بیست و پنجم شماره 4 (پیاپی 130، مهر و آبان 1402)، صص 364 -383مقدمه
اثر مکمل کراتین بر نشانگرهای غیر مستقیم آسیب عضلانی و عملکرد ورزشی ورزشکاران در چندین پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این مطالعات متناقض بوده و تاثیر مثبت کراتین بر فرایند بازیابی و بهبود در ورزشکاران همچنان غیر مشخص است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر مکمل کراتین بر فرایند بازیابی و بهبود پس از ورزش و عوامل آسیب عضلانی در آزمودنی های سالم بود.
مواد و روش هاجستجوی نظام مند مقالات منتشر شده از پایگاه های اطلاعاتی انگلیسی و فارسی تا نوامبر سال 2023 برای بررسی اثر مکمل کراتین بر نشانگرهای آسیب عضلانی کراتین کیناز (CK) و لاکتات دهیدروژناز (LDH) و درد عضلانی در آزمودنی های سالم انجام شد. تفاوت میانگین وزنی (WMD) و تفاوت میانگین استاندارد شده (SMD) و فاصله اطمینان 95% با استفاده از مدل اثر تصادفی محاسبه شد.
یافته هادر مجموع 20 مطالعه شامل 458 آزمودنی، وارد فراتحلیل حاضر شد. نتایج نشان داد که کراتین سبب تغییر معنادار درد عضلانی در هیچ یک از زمان های 24، 48، 72 و 96 ساعت پس از ورزش، نسبت به گروه شاهد نشد. همچنین در دریافت کنندگان کراتین، تغییر معناداری در مقادیر، CK در هیچ یک از طیف های زمانی، نسبت به گروه شاهد مشاهده نشد. علاوه بر این، مصرف کراتین در افراد ورزشکار و غیرورزشکار سبب ایجاد تغییر معنادار در مقادیر LDH در محدوده های زمانی مختلف پس از ورزش، نسبت به گروه شاهد نشد.
نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان می دهد، مکمل کراتین در کاهش درد عضلانی و عوامل آسیب عضلانی پس از ورزش موثر نیست.
کلید واژگان: تمرین ورزشی, کراتین کیناز, لاکتات دهیدروژناز, کراتین, درد عضلانیIntroductionSeveral studies have investigated the effect of creatine supplementation on indirect markers of muscular damage and sports performance of athletes. However, pooled data from several studies suggest that the benefits of creatine on recovery of athletes are limited. The aim of this study was to investigate the effect of creatine supplementation on post-exercise recovery and muscle injury factors in healthy subjects.
Materials and MethodsA systematic search of articles published in English and Persian databases until November 2023 was conducted to investigate the effect of creatine supplementation on muscle injury markers creatine kinase (CK) and lactate dehydrogenase (LDH) and muscle soreness in healthy subjects. Weighted mean difference (WMD) and standardized mean difference (SMD) and 95% confidence interval were calculated using random effect model.
ResultsA total of 20 studies including 458 subjects were included in the present meta-analysis. The results showed that creatine did not cause a significant change in muscle soreness in any of 24, 48, 72, and 96 hours after exercise compared to the control group. Also, creatine did not cause a significant change in CK in any time spectrum compared to the control group. In addition, creatine did not cause a significant change in LDH in different time ranges after exercise compared to the control group in athletes and non-athletes.
ConclusionThe results of the present study show that creatine supplementation is not effective in reducing muscle soreness and muscle injury factors after exercise.
Keywords: Exercise Training, Creatine Kinase, Lactate Dehydrogenase, Creatine, Muscle Soreness -
Objective
Reduction of cerebral ischemia-reperfusion injury (IRI)/re-oxygenation injury, is defined as the paradoxical exacerbation of the cellular dysfunction and death, following restoration of the blood flow to previously ischemic tissues. The re-establishment of blood flow is essential to salvage the ischemic tissues. As a result, the treatment of IRI with novel therapies, which have fewer side effects, are of great importance. Therefore, this study aimed to investigate the effects of curcumin nanoparticle (CN) pre-treatment on the cerebral I/R rat model.
Materials and MethodsIn this experimental study, CN was administered to rats orally five days before the bilateral common carotid artery occlusion (BCCAO) and continued for three days. The intensity of oxidative stress, the activities of antioxidant enzymes, glutathione (GSH) content, the activity of mitochondrial enzymes, including succinate dehydrogenase (SDH), malate dehydrogenase (MDH) and lactate dehydrogenase (LDH), curcumin bioavailability, pERK/ERK expression ratio and TFEB protein were studied. Data analysis was performed using Graphpad Prism V.8 software, one-way analysis of variance (ANOVA) with the statistical package for the social sciences (SPSS V.26 software).
ResultsCerebral IRI-damage significantly increased the oxidative stress (P=0.0008) and decreased the activity of the antioxidant enzymes including catalase (CAT) (P<0.001), super oxide dismutase (SOD) (P<0.001), reduced GSH (P<0.001), mitochondrial enzymes, pERK/ERK expression ratio (P=0.002) and TEFB protein (P=0.005) in rats’ brains. In addition, the pre-treatment of the rats with CN resulted in a decrease in the reactive oxygen species (ROS), and an increase in the activities of antioxidants and mitochondrial enzymes. This in turn up-regulated the pERK/ERK expression ratio and TEFB expression.
ConclusionCN has neuroprotective effects on the cerebral IRI condition due to its antioxidant properties and is able to overexpress the pERK and TFEB proteins; thus, it can be considered as a suitable treatment option during and after the incidence of stroke.
Keywords: Curcumin, Ischemia, Lactate Dehydrogenase, Malate Dehydrogenase, Succinate Dehydrogenase -
زمینه و هدف
ویروس کرونا با بروز مکانیسم هایی همچون افزایش ترومبوز می تواند منجر به نارسایی ارگان ها شود که در پی آن لاکتات دهیدروژناز افزایش می یابد. این مطالعه به منظور تعیین سطح سرمی لاکتات دهیدروژناز مبتلایان به COVID-19 و عوامل موثر بر مرگ و میر آنان انجام شد.
روش بررسیاین مطالعه توصیفی تحلیلی روی 212 بیمار (57 مرد و 155 زن) مبتلا به COVID-19 با میانگین سنی 49.19±10.6 سال مراجعه کننده به بیمارستان امام علی(ع) شهر چابهار طی شش ماه اول سال 1400 انجام شد. پس از کسب رضایت آگاهانه و اطلاعات دموگرافیک، از بیماران خون محیطی هپارینه اخذ شد. سطح لاکتات دهیدروژناز با استفاده از دستگاه اتوآنالیزور تعیین شد.
یافته ها29 نفر (13.67%) از بیماران فوت نمودند. میانگین سطح سرمی لاکتات دهیدروژناز بیماران فوت شده (708.420±96.25 U/L) در مقایسه با بیماران در قید حیات (640.360±96.80 U/L) از نظر آماری معنی داری نبود. در مقایسه بین دو گروه زنده مانده و فوت شده 25 درصد بیماران فوت شده در بخش مراقبت های ویژه بستری و 90.90% بیماران زنده مانده در بخش داخلی بستری بودند (P<0.05). همه فوت شدگان و 85.85% زنده ماندگان سن 40 سال و بیشتر داشتند و این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود. 24.56% جانباختگان مرد و 90.32% بیماران زنده مانده زن بودند (P<0.05). 22.72% جانباختگان دارای تحصیلات دانشگاهی و 88.69% بیماران زنده مانده دارای تحصیلات دیپلم و زیر دیپلم بودند (P<0.05). 71.42% بیماران فوت شده لاغر و 91.37% بیماران زنده مانده دچار اضافه وزن بودند (P<0.05)
نتیجه گیریبین سطح سرمی لاکتات دهیدروژناز بهبودیافتگان و جان باختگان بیماری COVID-19 تفاوتی وجود نداشت. سن 40 سال و بیشتر، شاخص توده بدنی لاغر و چاق مرضی، جنسیت مرد و نیاز به بستری در بخش مراقبت های ویژه از عوامل خطر تعیین شدند.
کلید واژگان: کرونا ویروس, COVID-19, لاکتات دهیدروژناز, مرگ و میرBackground and ObjectiveCoronavirus disease 2019 (COVID-19) can lead to organ failure by the occurrence of mechanisms such as increased thrombosis and, subsequently, increased lactate dehydrogenase (LDH). This study was conducted to determine LDH serum levels in COVID-19 patients and the factors affecting their mortality.
MethodsThis descriptive-analytical study was conducted on 212 patients (57 males and 155 females) with COVID-19 with a mean age of 49.19±10.6 referring to Imam Ali Hospital in Chabahar, Iran during 2021. After obtaining patients’ informed consent and demographic information, the heparinized peripheral blood sample was taken from them. The LHD levels were determined using an autoanalyzer.
ResultsTwenty-nine (13.67%) patients died. The mean LDH serum level of 29 deceased patients (708.420±96.25 U/L) was not statistically significant compared to survivors (640.360±96.80 U/L in 183). The comparison between the surviving and deceased groups showed that 25% of the deceased patients were hospitalized in the intensive care unit (ICU), and 90.90% of the survivors were hospitalized in the internal ward (P<0.05). All the deceased and 85.85% of the survivors were 40 years old and above, and this difference was not statistically significant. Furthermore, 24.56% of the deceased were male, 90.32% of the survivors were female (P<0.05), 22.72% of the deceased had a university education, and 88.69% of the survivors had a diploma or under-diploma education (P<0.05), and 71.42% of the deceased patients had thin, and 91.37% of the survivors were overweight (P<0.05).
ConclusionThere was no difference in the LDH serum levels of the COVID-19 survivors and deceased. The age of 40 years and above, lean and morbidly obese body mass indices, male gender, and the need for hospitalization in the ICU were determined as risk factors.
Keywords: Coronavirus, COVID-19, Lactate Dehydrogenase, Mortality -
سابقه و هدف
امروزه سرطان به عنوان دومین عامل مرگ و میر در دنیا مطرح است که اغلب درمان انواع سرطان ها بسیار پیچیده بوده و کشف داروهای جدید ضد سرطان، با اثربخشی بالا، سمیت کم، قدرت انتخاب سلول طبیعی از سرطانی و هزینه پایین از دغدغه های جوامع دارویی دنیا است. در این بین کاربرد ترکیبات طبیعی با تکیه بر اثرات هم افزایی آن ها افق درمانی جدیدی را در مدیریت انواع سرطان ها باز کرده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرات پیمینین در ترکیب با هایپرترمیاتراپی بر القای آپوپتوز در رده سلولی MCF-7 می باشد.
مواد و روش هادر مطالعه تجربی-آزمایشگاهی حاضر بعد از کشت سلول های MCF-7 در پلیت 96 خانه اقدام به تیمار آن ها با پیمینین (5/12µg/ml به مدت 24 ساعت) و هایپرترمیا تراپی (410C به مدت 1 ساعت) به صورت مستقل و همزمان شد. سپس میزان زنده مانی، درصد آپوپتوز، میزان تولید رادیکال آزاد اکسیژن، میزان آزادسازی لاکتات دهیدروژناز و سطح فعالیت کاسپاز 8 و 9 سنجیده شد.
یافته هانتایج مطالعه حاضر نشان داد که پیمینین و هایپرترمیاتراپی موجب کاهش معنی دار زنده مانی، افزایش درصد آپوپتوز، افزایش میزان تولید رادیکال آزاد اکسیژن و آزادسازی لاکتات دهیدروژناز در مقایسه با گروه کنترل می شود. با اندازه گیری میزان فعالیت کاسپاز 8 و 9 مشخص شد پیمینین از طریق هر دو مسیر میتوکندریایی و خارج سلولی موجب القای آپوپتوز می شود. هم چنین مشخص شدکه پیمینین و هایپرترمیاتراپی در ترکیب با هم دارای اثرات هم افزایی ضدتکثیری می باشند.
استنتاجباتوجه به نتایج مطالعه حاضر به نظر می رسد پیمینین به عنوان یک محصول طبیعی در ترکیب با هایپرترمیاتراپی دارای اثرات سینرژیستیک ضد تکثیری و القاکننده آپوپتوزی می باشد که می تواند به عنوان یک روش مکمل در درمان سرطان پستان مورد توجه قرار گیرد.
کلید واژگان: پیمینین, هایپرترمیاتراپی, آپوپتوز, لاکتات دهیدروژناز, کاسپاز, رده سلولی MCF-7Background and
purposeToday, cancer is considered as the second cause of death in the world. Often, the treatment of all types of cancer is very complicated. The discovery of new anti-cancer drugs with high effectiveness, low toxicity, the ability to select normal cells from cancerous cells, and low cost is one of the concerns of the world's pharmaceutical communities. Nowadays, the use of natural compounds based on their synergistic effects has opened a new therapeutic horizon in the management of different types of cancers. The aim of this study was to investigate the synergistic effects of peiminine and hyperthermia therapy on the induction of apoptosis in MCF-7 cell line.
Materials and methodsIn the present experimental-laboratory study, after culturing MCF-7 cells in 96-well plates, they were treated with peiminine (5.12 µg/ml for 24 h) and hyperthermia (410C for 1 h) independently and simultaneously. Then the cell viability rate, apoptosis percentage, ROS production rate, LDH release rate, and caspase 8 and 9 activity level were measured.
ResultsThe results of the present study showed that peiminine and hyperthermia therapy caused a significant decrease in cell viability as well as a significant increase in the percentage of apoptosis, ROS production, and LDH release compared with the control group. By measuring the activity of caspase 8 and 9, it was determined that peiminine induced apoptosis through both mitochondrial and extracellular pathways. It was also found that peiminine and hyperthermia therapy, in combination, had synergistic antiproliferative effects.
ConclusionAccording to the results of the present study, it seems that peiminine, as a natural product, when used in combination with hyperthermia therapy has synergistic antiproliferative and apoptosis-inducing effects. This suggests that it can be used as a complementary method in cancer treatment.
Keywords: peiminine, hyperthermia therapy, apoptosis, lactate dehydrogenase, caspase, MCF-7 cell line -
Introduction
Due to the increasing prevalence of COVID-19 and its effects on the sense of taste and smell, we analyzed Blood electrolyte levels and biomarkers in COVID-19 patients who have a sign of anosmia and ageusia in Zanjan, Iran, and its relationship with biochemical blood indicators.
Materials and MethodsThe retrospective study included all hospitalized patients with confirmed COVID-19. We registered laboratory parameters. A questionnaire that validity and reliability have already been confirmed was used to assess anosmia and ageusia. Statistical analysis was evaluated using a bivariate Bayesian logistic regression in the binomial distribution.
ResultsA total of 450 COVID-19 patients completed the study (221 females). The mean age of the patients was 56.36±17.34 years. 31.8% and 24.9% of patients reported anosmia and ageusia. There was no significant relationship between anosmia and ageusia with age, gender, place of hospitalization, marriage status, duration of hospitalization, and CT scan (p<0.05). The Male’s platelet was 18.72 lower than the female’s (p=0.002). Male’s C-reactive protein was 4.96 units higher than female (p=0.002). In hospitalized persons for less than four days and people under 39 years of age, CRP levels were lower (P=0.001, P=0.019 respectively). The Levels of lactate dehydrogenase in patients with anosmia were 51.72 units less than in patients without anosmia (p=0.010).
ConclusionThese results suggest that anosmia and ageusia are prevalent symptoms in Iranian COVID-19 patients. More information on serum biomarkers would help us to establish a greater degree of accuracy on this matter.
Keywords: COVID-19, Anosmia, Ageusia, C-reactive protein, Lactate dehydrogenase -
BackgroundIt is expected that the expression of key enzymes of the glycolysis pathway, specially PFK-1, increases tumor cells and so enhances the function of this pathway. The p53 and HIF-1 proteins are regulators of the expression of PFK-1 and LDH enzymes. This study was performed to investigate changes in the expression of PFK-1, LDH-A, p53, and HIF-1α genes to identify metabolic changes in non-small cell lung carcinoma (NSCLC) samples.MethodsA number of 30 tumors and their adjacent normal tissue samples from surgically approved NSCLC patients were used. Total RNA from each tissue was extracted. The changes in mRNA levels of PFK-1M, LDHA, p53, and hypoxia-inducible factor-1 (HIF-1α) genes were evaluated in tumor and normal tissues of all patients using the real-time polymerase chain reaction (PCR) method. Finally, statistical analysis was used to determine significant differences and the relationship between changes in mRNA levels.ResultsAccording to the results, there was no significant difference in the mRNA levels of these genes between tumor and normal tissues. A significant difference in the mRNA level of lactate dehydrogenase A (LDHA) between adenocarcinoma (AdC) and squamous cell carcinoma (SqCC) tumor types was observed (P=0.014). Also, the difference between the mRNA level of LDHA and HIF-1α in metastatic and non-metastatic samples was significant (P=0.035 and P=0.046 respectively). Age and male gender were directly associated with an increased risk of NSCLC.ConclusionThe results of the present study revealed that the increase in mRNA level of PFK-1 and p53 may be involved in NSCLC initiation, and an increase in LDH-A and HIF-1a is associated with a metastatic phenotype.Keywords: Lung cancer, Warburg effect, Phosphofructokinase-1, Lactate Dehydrogenase, Hypoxia-inducible factor-1
-
IntroductionHealth care systems all over the world face numerous challenges as a result of the rapid spread of the COVID-19 virus that has resulted in increased mortality rates. About 40% of ICU-admitted COVID-19 patients were not severely ill at the time of admission. Thus, by using appropriate ICU admission predictors, clinicians can identify potential critical patients early on. It can also result in suitable resource allocation and consideration for these patients. Therefore, the current study was done with the aim of identifying clinical characteristics and laboratory data that could predict ICU admission in cases with COVID-19.MethodsThis two-center retrospective observational study was done in Imam Reza and Ghaem Hospitals, Mashhad, Iran. Overall, 334 COVID-19 patients who referred to these hospitals from February to May 2020 were enrolled in this study. The participants were separated into two groups according to ICU admission status. All demographic, clinical, and paraclinical information were extracted from the medical records of the patients.ResultsThe present study composed of 88 ICU and 246 non-ICU-admitted COVID-19 patients. No significant differences were found in age between the two groups of patients (P=0.154). Multivariate regression analysis revealed that higher levels of CRP (OR=1.01, 95%CI 1.001-1.010, P=0.016), WBC (OR=1.11, 95% CI 1.01-1.22, P=0.03), and HRCT scores (OR=1.08, 95%CI=1.01-1.16, P=0.037) were linked to higher odds of ICU admission.ConclusionThis study suggests that higher levels of CRP, WBC, and LDH, as well as the HRCT score at the time of admission, were potential independent predictors of ICU admission during inpatient treatment in COVID-19 patients.Keywords: COVID-19, ICU admission, C Reactive Protein, Lactate Dehydrogenase, Predictive marker
-
Objective
Tissue damage caused by febrile convulsion has not still been proved or refuted completely. Given the fact that lactate dehydrogenase as an intracellular enzyme can be increased due to tissue damage, we decided to evaluate serum and cerebrospinal fluid lactate dehydrogenase in children with febrile convulsion.
Materials & MethodsThis is a cross-sectional study on 166 children aged 6-24 month, in three groups of simple febrile convulsion (n=56), complex febrile convulsion (n=27) with 3 different subgroups (recurrence in 24 hours, duration >15 minutes, and with focal components), and control (n=83). Patients’ serum and cerebrospinal fluid specimens were collected after meeting the inclusion criteria. Demographic information was documented and patients’ serum and cerebrospinal fluid lactate dehydrogenase and glucose were measured. Data were analyzed using SPSS software.
ResultThe mean serum lactate dehydrogenase in simple febrile convulsion, complex febrile convulsion, and controls were 501.57± 143.70, 553.07±160.22, and 505.87±98.73 U/L, respectively. The mean cerebrospinal fluid lactate dehydrogenase in simple, complex febrile convulsion, and control groups were 22.58±11.92, 29.48±18.18, and 21.56±17.32 U/L, respectively. Only cerebrospinal fluid lactate dehydrogenase difference between complex febrile convulsion and control group (p=0.039) (In the duration >15 minutes subgroup and controls, p=0.028) was statisticallysignificant. There was a significantThere was a significant difference between sex and serum lactate dehydrogenase in the same subgroup of complex group (p=0.012).
ConclusionComplex febrile convulsion may lead to increase of lactate dehydrogenase in cns of CNS cellular damage
Keywords: Cerebrospinal Fluid, Lactate Dehydrogenase, Convulsions, Febrile, Seizure, Complex, Pediatrics -
Background
COVID-19 is associated with dangerous thromboembolic complications, such as stroke, heart attack, pulmonary embolism, and arterial and venous thromboembolism (VTE). Early diagnosis and even prediction of thromboembolic complications using biomarkers could facilitate the treatment and decrease the mortality rate.
ObjectivesThis study evaluated and compared the clinical and laboratory findings of COVID-19 patients with thrombotic events with other COVID-19 patients.
MethodsA total of 114 confirmed COVID-19 patients referred to Taleghani Hospital, Tehran, Iran, between February and September 2020 were included in this cross-sectional study. Those with a history of thromboembolic disease were excluded. The laboratory data, including the levels of lactate dehydrogenase (LDH), D-dimer, C-reactive protein (CRP), erythrocyte sedimentation rate (ESR), and counts of lymphocyte and neutrophil, along with clinical findings (such as oxygen saturation and lung involvement percentage), were retrospectively collected from the patients’ clinical files. The incidence of thrombotic events was evaluated in patients.
ResultsThe prevalence of thrombosis in the right and left main pulmonary arteries, right and left sub-segmental pulmonary arteries, and right and left deep veins was 2.7%, 3.5%, 7%, 7.9%, 4.4%, and 1.8% of all patients, respectively. The results showed that thromboembolic complications were significantly associated with mortality (P < 0.001). Besides, it was found that LDH (P < 0.001) and neutrophil (P = 0.002) levels in thromboembolic COVID-19 patients were respectively higher and lower than those without thromboembolic manifestations.
ConclusionsHigh LDH and neutropenia might serve as biomarkers for thromboembolism in COVID-19 patients.
Keywords: COVID-19, Thromboembolism, Thrombosis, Lactate Dehydrogenase, Neutrophil -
یکی از پیامد های تمرین مقاومتی با شدت بالا بروز آسیب های عضلانی می باشد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثر یک دوره تمرین مقاومتی با و بدون محدودیت جریان خون بر سطوح پلاسمایی آنزیم های کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز در پسران فعال می باشد. بدین منظور، 24 پسر نوجوان فعال (میانگین وزن 4.21±68.15و سن 0.62±16.52) بعد از آشنایی با دستگاه ها به 3 گروه 8 تایی (تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون و با شدت تمرینی 30 درصد 1RM، تمرین مقاومتی بدون محدودیت جریان خون وبا شدت تمرین 75 درصد 1RM و گروه کنترل) تقسیم شدند. برنامه تمرینی 6 هفته و هر هفته سه جلسه برگزار گردید. قبل و بعد از 6 هفته تمرین مقاومتی با و بدون محدودیت جریان خون غلظت پلاسمایی سطوح کراتین کیناز، لاکتات دهیدروژناز اندازه گیری شد. یافته ها نشان داد تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون منجر به کاهش معناداری در سطوح پلاسمایی کراتین کیناز (01/0=p)، افزایش عدم تغییر معنا دار سطوح پلاسمایی لاکتات دهیدروژناز (56/0=p) گردید. با توجه به این نتایج، به نظر می رسد، تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون ، می تواند به عنوان رویکردی پیشگیرانه در آسیب عضلانی مورد توجه قرار بگیرد.
کلید واژگان: تمرین مقاومتی با و بدون محدودیت جریان خون, لاکتات دهیدروژناز, کراتین کیناز, پسران فعالIntroductionOne of the consequences of high intensity resistance training is muscle damage, The aim of this research is to compare the effect of a resistance training period with and without blood flow restriction on changes in plasma levels of creatine kinase and lactate dehydrogenase enzymes in active boys.
Methodologyfor this, 24 active adolescent boys (mean weight 68.15±4.21 and age 16.52±0.62) after familiarizing themselves with bodybuilding equipment, divided into 3 groups of 8 (resistance exercise with blood flow restriction and exercise intensity of 30% 1RM, resistance exercise without blood flow restriction and exercise intensity of 75% 1RM and control group) were divided. The training program was 6 weeks and three sessions were held every week. Before and after 6 weeks of resistance training with and without blood flow restriction, plasma levels of creatine kinase, lactate of the subjects were measured.
ResultsThe findings showed that resistance training with blood flow restriction led to a significant decrease in the plasma levels of creatine kinase (p=0.01), and plasma levels of lactate dehydrogenase (p=0.56) (p=0.53) compared to the resistance training group without blood flow restriction and control groups.
ConclusionIt seems that resistance training with blood flow restriction can be considered as a preventive approach in muscle damage in active boys.
Keywords: Resistance Training With, Without Blood Flow Restriction, Lactate Dehydrogenase, Creatine Kinase, Active Boys -
BackgroundRadiation dermatitis is known to be a major side-effect occurring following cancer treatment. We conducted the present study to understand whether salivary lactate dehydrogenase (LDH) could be conducive to predict the development of radiation-dermatitis in the head and neck cancer (HNC) patients undergoing curative radiotherapy (60-70 Gy).MethodThis was a prospective study performed on HNC patients requiring curative radiotherapy. Saliva was collected at two points from the willing volunteers. The first time point was prior to the first fraction of 2 Gy radiation and the second one was 24 hours after the first fraction and before exposure to the second fraction. The saliva collected at the both time points were analyzed for the levels of salivary LDH using standard procedure. The patients were provided with the standard care throughout the treatment period and the incidence and severity of radiation dermatitis was noted down using a proforma sheet throughout the 7-week treatment period.ResultsThe results suggested that with exposure to 2 Gy fraction, there was an increase in the level of salivary LDH (387.11 ± 18.98 IU/L vs. 368. 13 ± 19.56IU/L); this increase was significant (t = 20.06 and P < 0.001). The LDH data was stratified based on the severity of dermatitis [mild (grades 1 and 2) vs. severe (grades 3 and 4)] in accordance to the Radiation Therapy Oncology Group/European Organization for Research and Treatment Cancer (RTOG) grading. The LDH values were subjected to Karl Pearson’s correlation analysis with the grade of dermatitis and the results indicated a P value of 0.019 and R value of 0.24.ConclusionFor the first time, our study revealed that salivary LDH could be a useful marker to understand the development of radiation-induced dermatitis in HNC patients undergoing curative radiotherapy. The most advantageous aspect herewith is that the collection of saliva does not require skilled people or special equipment; it cou ld be done at repeated intervals and without causing any invasive process.Keywords: Head, neck neoplasms, Saliva, Lactate dehydrogenase, Radiotherapy, Radiodermatitis
-
هدف
امروزه بین ورزشکاران به مصرف مکمل های آمینو اسید با هدف کاهش آسیب های عضلانی بیش از گذشته توجه شده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر مصرف 1 دز آمینواسیدهای شاخه دار پیش از فعالیت وامانده ساز به همراه 1 ماه مکمل دهی ویتامین ای بر آنزیم های کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز زنان فعال بود.
روش هاتعداد 32 نفر از دانشجویان زن فعال دانشگاه رازی کرمانشاه با دامنه سنی 18 تا 23 سال به صورت در دسترس و بر اساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب شده و پس از اخذ فرم رضایت نامه آگاهانه به طور تصادفی در 4 گروه 8 نفره دارونما، ویتامین ای، گروه آمینواسیدهای شاخه دار و آمینواسیدهای شاخه دار / ویتامین ای قرار گرفتند. ویتامین ای روزانه 1 عدد کپسول معادل 400 واحد بین المللی و گروه آمینواسیدهای شاخه دار به صورت طعم دار شده با آبلیمو از 2 ساعت و نیم قبل از انجام فعالیت در 4 نوبت با فاصله زمانی 30 دقیقه مصرف شد. آزمون شامل 30 دقیقه فعالیت با 50 درصد توان هوازی و بلافاصله فعالیت با 75 درصد توان هوازی تا حد واماندگی روی دوچرخه کارسنج بود. نمونه گیری از آزمودنی ها بلافاصله و 48 ساعت بعد از فعالیت انجام شده و داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه 22 در سطح 05/0=α با آزمون های شاپیرو ویلک، آنالیز واریانس با اندازه گیری تکراری، آزمون تعقیبی بونفرونی و همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هااثر هیچ کدام از مکمل ها بر سطوح لاکتات دهیدروژناز و کراتین کیناز بلافاصله پس از فعالیت معنا دار نبود (0/05>P)، اما میانگین سطوح کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز 48 ساعت پس از فعالیت در گروه های آمینواسیدهای شاخه دار ( LDH=213/2± 23/44,11/00± CK=199/4) و آمینواسیدهای شاخه دار / ویتامین ای ( ,3/20± CK=188/3) 213/2=LDH± 23/44 نسبت به گروه های دارونما و ویتامین ای نیز پایین تر بود (P=0/001) و کمترین مقدار آن ها نیز در گروه آمینواسیدهای شاخه دار و آمینواسیدهای شاخه دار / ویتامین ای مشاهده شد که با سطوح پلاسمایی لوسین و ایزولوسین ارتباط منفی قابل توجهی داشت (0/001= P).
نتیجه گیریبا اینکه مصرف آمینواسیدهای شاخه دار به تنهایی پیش از فعالیت وامانده ساز باعث کاهش شاخص های آسیب عضلانی شد، اما به نظر می رسد مصرف لوسین و ایزولوسین در کنار مکمل دهی ویتامین ای اثر بیشتری در کاهش آسیب عضلانی داشته باشد.
کلید واژگان: فعالیت وامانده ساز, کراتین کیناز, لاکتات دهیدروژناز, مکمل دهی ورزشیComplementary Medicine Journal of faculty of Nursing & Midwifery, Volume:12 Issue: 2, 2022, PP 160 -171Objective:
The use of amino acid supplements among athletes for reducing muscle injuries has become more popular. This study aims to examine the effect of branched-chain amino acids (BCAA) consumption before exhaustive exercise along with one month vitamin E supplementation on lactate dehydrogenase (LDH) and creatine kinase (CK) levels of active females.
Methods :
In this study, 32 active female students of Razi University in Kermanshah, Iran aged 18-23 years were selected and, after obtaining the informed consent form them, were randomly divided into four groups of placebo (n=8), Vitamin E (n=8), BCAA (n=8), and Vitamin E+BCAA (n=). Vitamin E was consumed as 400 IU daily for a month and BCAA with lemon juice was consumed 2.5 hours before exercise four times with a 30-min interval. The exercise program included 30 minutes of cycling on an ergometer with 50% of the aerobic capacity, and immediately followed by cycling with 75% of the aerobic capacity until the exhaustion. Sampling was done immediately and 48 hours after the exercise, and data were analyzed using Shapiro-Wilk test, repeated measures ANOVA, Bonferroni test, and Pearson correlation test in SPSS software, version 22.
Results:
None of the supplements had a significant effect on levels of LDH and CK immediately after the exercise (P>0.05), but 48 hours after the exercise, the mean levels of LDH and CK decreased in BCAA group (CK: 199.4±11.00, LDH: 213.2±23.44) and Vitamin E+BCAA (CK: 188.3±3.20, LDH: 208.3±40.12) compared to Vitamin E and placebo groups (P = 0.001). Their lowest levels was observed in the Vitamin E+BCAA group which was negatively correlated to plasma leucine and isoleucine levels (P = 0.001).
Conclusion :
Although BCAA consumption alone before exhaustive exercise can reduce muscular damage indicators in active females, it seems that leucine and isoleucine along with Vitamin E supplementation is more effective in reducing muscular damage.
Keywords: Exhaustive exercise, Creatine kinase, Lactate dehydrogenase, Supplementation -
هدف :
دوکسوریبسن یک داروی بسیار موثر در درمان طیف وسیعی از سرطان هاست. با وجود این، در بافت های سالم، به ویژه بافت قلب موجب عوارض سیتوتوکسیک می شود؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر، تعیین تاثیر 8 هفته تمرین تناوبی شدید و مصرف کروسین بر نشانگرهای سرمی سمیت بافت قلب ناشی از تزریق دوکسوریبسن در موش های صحرایی بود.
روش ها :
در این پژوهش تجربی، 32 سر موش صحرایی به روش تصادفی در 4 گروه کنترل سالم، دوکسوریبسن، دوکسوریبسن و آزمایش و دوکسوریبسن، کروسین و آزمایش قرار گرفتند. برنامه تمرین تناوبی شدید در 8 هفته، 5 روز در هفته و هر روز از 2 تناوب 2 دقیقه ای و شدت80 درصد در هفته اول شروع و با 8 تناوب 2 دقیقه ای و شدت 90 درصد سرعت بیشینه در هفته های پایانی انجام شد. گروه دریافت کننده مکمل، مقدار 14 میلی گرم بر کیلوگرم کروسین به مدت 8 هفته به صورت گاواژ دریافت کردند. دوکسوریبسن به صورت زیر صفاقی 7 بار و هر بار به میزان 2میلی گرم بر کیلوگرم تزریق شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی و بعد از بیهوش کردن موش ها، نمونه خون مستقیما از بطن چپ گرفته شد و پس از جداسازی سرم از پلاسما سطوح لاکتات دهیدروژناز و ایزوآنزیم کراتین کیناز MB اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های تی مستقل و آنالیز واریانس یک راهه با سطح آماری 05/P<0 انجام شد.
یافته ها :
نتایج نشان داد القای دوکسوریبسن موجب افزایش معنا دار سطوح لاکتات دهیدروژناز و ایزوآنزیم کراتین کیناز MB در موش های صحرایی در مقایسه با گروه کنترل سالم شد (0/001=P). در مقابل، انجام 8 هفته تمرین تناوبی شدید باعث کاهش معنا دار سطوح سرمی لاکتات دهیدروژناز (0/001=P) و ایزوآنزیم کراتین کیناز MB (0/017=P) در مقایسه با گروه دوکسوریبسن شد. همچنین انجام 8 هفته تمرین تناوبی شدید به همراه مصرف کروسین باعث کاهش معنا دار سطوح لاکتات دهیدروژناز (0/001=P) و ایزوآنزیم کراتین کیناز MB (0/001=P) در مقایسه با گروه دوکسوریبسن شد. بین تاثیر 8 هفته تمرین تناوبی شدید و ترکیب تمرین و کروسین بر سطح لاکتات دهیدروژناز (0/087=P) و ایزوآنزیم کراتین کیناز MB (0/877=P) موش های صحرایی قرارگرفته در معرض القای دوکسوریبسن تفاوت معنا داری وجود نداشت.
نتیجه گیری:
به نظر می رسد تمرین تناوبی شدید به تنهایی و نیز در ترکیب با کروسین می تواند به طور معنا داری تغییرات ناشی از القای دوکسوریبسن در سطوح سرمی آنزیم های لاکتات دهیدروژناز و ایزوآنزیم کراتین کیناز را کاهش دهد.
کلید واژگان: دوکسوریبسن, تمرین تناوبی شدید, کروسین, لاکتات دهیدروزناز, کراتین کینازComplementary Medicine Journal of faculty of Nursing & Midwifery, Volume:12 Issue: 2, 2022, PP 136 -147ObjectiveDoxorubicin (Dox) is a very effective drug for the treatment of a wide range of cancers. However, in healthy tissues, especially cardiac tissue, it can lead to cytotoxicity. This study aims to determine the effect of 8 weeks of high intensity interval training (HIIT) and crocin consumption on serum markers of Dox-induced cardiotoxicity in male rats
MethodsIn this study, 32 male Wistar rats were randomly divided into four groups: healthy control, doxorubicin, doxorubicin + HIIT, and doxorubicin + crocin + HIIT. The HIIT program was performed for 8 weeks, five days a week, with two 2-min intervals and 80% intensity in the first week and eight 2-minute intervals and 90% intensity of maximum speed in the final weeks. The last group received 10 mg/kg body weight of crocin by gavage for 8 weeks. Dox was injected subcutaneously seven times at a dose of 2 mg/kg. Forty-eight hours after the last training session and after anesthesia, blood samples were taken directly from the left ventricle; after separating serum from plasma, the levels of lactate dehydrogenase (LDH) and creatine kinase isoenzyme (CK-MB) were measured. Data were analyzed using independent t-test and one-way analysis of variance. The significance level was set at 0.05.
ResultsThe Dox injection led to a significant increase in LDH and CK-MB levels in rats compared to the healthy control group (P=0.001). However, 8 weeks of HIIT significantly reduced the serum levels of LDH (P=0.001) and CK-MB (P=0.017) compared to the Dox group. In addition, 8 weeks of HIIT plus crocin consumption significantly reduced the LDH (P=0.001) and CK-MB (P=0.001) levels compared to the Dox group. There was no significant difference between the effects of HIIT alone and HIIT plus crocin consumption on the serum levels of LDH (P=0.087) and CK-MB (P=0.877) in rats received doxorubicin.
ConclusionIt seems that HIIT alone and in combination with crocin consumption can reduce the changes in serum levels of LDH and CK-MB induced by doxorubicin.
Keywords: Doxorubicin, High intensity interval training, Crocin, Lactate dehydrogenase, Creatine Kinase -
زمینه و هدف
فعالیت بدنی با وجود فواید گوناگونی که برای سلامتی عمومی دارد، می تواند به دلیل افزایش فشار اکسایشی از طریق افزایش تولید گونه های واکنش پذیر، موجب آسیب احتمالی بافت های مختلف بدن شود و هدف از این مطالعه مقایسه تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی سنتی و TRX روی شاخص های آسیب عضلانی دانشجویان زنان غیر فعال می باشد.
روش کاردر این مطالعه نیمه تجربی، تعداد (28) دختر غیرفعال سالم با میانگین سن 38/1±00/21 سال به طور تصادفی به سه گروه: تمرین مقاومتی سنتی (9)، تمرین TRX(9) و کنترل (10) تقسیم شدند. گروه های تجربی پروتکل تمرینی را سه جلسه در هفته به مدت 8 هفته با شدت 65 الی 80 درصد اجرا کردند. نمونه های خونی قبل از شروع تمرین و 48 ساعت پس از آخرین جلسه ی تمرین اخذ و میزان کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون های شاپیرو ویلک، تی وابسته و تحلیل واریانس یک سویه مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته ها:
نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در سطح کراتین کیناز خون در سه گروه وجود نداشت ولی در میزان فعالیت آنزیم لاکتات دهیدروژناز در گروه تمرین مقاومتی سنتی و در گروه TRX از مرحله پیش آزمون به پس آزمون کاهش معنی داری مشاهده شد. همچنین نتایج تحلیل واریانس یک طرفه تفاوت معنی داری در سطح لاکتات دهیدروژناز در هر دو گروه تجربی با گروه کنترل و بین گروه های تجربی نشان داد (05/0 <p).
نتیجه گیری:
با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان بیان کرد که تمرین بدنی منظم TRX و مقاومتی سنتی با شدت متوسط هر دو نه تنها منجر به تشدید شاخص های آسیب عضلانی نشده اند بلکه آثار سودمندی روی متغیر های آسیب عضلانی از جمله لاکتات دهیدروژناز داشتند که نشان دهنده سودمند بودن این گونه تمرینات در زندگی افراد غیر فعال است.
کلید واژگان: تمرین مقاومتی سنتی, TRX, کراتین کیناز, لاکتات دهیدروژناز, دختران غیرفعالBackground & AimsIntense physical activity, despite its various benefits for general health, can cause possible damage to various tissues of the body due to increasing oxidative stress through increasing production of reactive species. Muscle bruising and pain is a common experience that occurs after performing unusual and intense activities, especially after resistance and extroverted activities. Delayed muscle spasm is associated with the release of creatine kinase, lactate dehydrogenase, and aspartate aminotransferase, and can be measured by the release of these enzymes into the blood. Numerous studies have examined the effect of resistance trainings on muscle injury indices that creatine kinase and lactate dehydrogenase, spartate aminotransferase, alanine aminotransferase and myoglobin indices increased significantly after exercise. In another study, they did not see any significant changes in CK and LDH muscle injury indices after 3 hours of cycling. Therefore, due to the injuries, researchers have drawn attention to the effects of resistance exercise on muscle injury indices. Although resistance training improves performance, it does not prevent the release of inflammatory and traumatic factors, so these factors can cause acute sports injuries, which will be especially important at a young age. Nowadays, special attention is paid to the use of various methods of resistance training, the most prominent of which is TRX or the same resistance training exercises suspended by body weight. Therefore, considering the different effects of sports activities, especially strength training on different parts of the body and the possibility of injury in these exercises, and considering the differences in the type of resistance training programs such as TRX and circular resistance, it is important to pay attention to the effects of this type of training and muscle injury indices. Also due to the contradictory results about the effect of exercise, especially the effect of resistance activity on muscle injury indices and also the lack of sufficient research on the long-term effect of TRX training on muscle injury indices and especially insufficient research on the comparison of resistance training and TRX, the researcher decided to compare 8 weeks of traditional resistance training and TRX on the indicators of muscle injury in inactive women.
MethodsIn this semi-experimental study, (28) healthy inactive girls with a mean age of 21.00 38 1.38 years were randomly divided into three groups: traditional resistance training (9), TRX training (9) and control (10). The experimental groups performed the training protocol three times a week for 8 weeks with an intensity of 65 to 80%. Blood samples were taken before training and 48 hours after the last training session and creatine kinase and lactate dehydrogenase levels were measured. Data were statistically analyzed using Shapiro-Wilk, dependent t-test and one-way analysis of variance.
ResultsThe results showed that traditional resistance training and TRX both cause significant changes in LDH levels, while there was no significant difference in CPK variable from pre-test to post-test in all three groups. Also, in examining the differences between groups, no significant difference was observed between the three study groups at CPK levels. While there was a significant difference in the amount of lactate dehydrogenase between the three groups (p <0.05). According to the results of Table 3, there was a significant difference in the levels of lactate dehydrogenase between the resistance group and the TRX group (p = 0.0001), the control group with the TRX group (p = 0.0001) and the control group with the resistance group (p = 0.012) was observed.
ConclusionThe presence of CK and LDH in the blood is an indirect sign of muscle damage as well as the diagnosis of medical conditions such as heart attack, muscular dystrophy and brain diseases. Cellular disorders, especially muscle cells, can cause CK and LDH to leak from cells into the blood serum. The findings of the present study showed that although there was a difference in the means of the three groups in both variables of creatine kinase and LDH, but this difference was significant only for LDH (P <0.05). The results of this study also showed that there is no significant difference in creatine kinase index between the two types of traditional resistance training and TRX after eight weeks. These factors affect the amount of response and the time period of secretion along with the injury. In general, the researchers state that intense resistance activities due to increased mechanical-metabolic pressure on the fibers lead to rupture of fibers, fluidization of z-plates, rupture of sarcolemma, displacement of intracellular organs, instability of plasma membranes and increasing secretion of intracellular proteins, after performing the resistant and intense activity. In fact, fatigue of muscle fibers following exhaustive activities can lead to increasing permeability of cell membranes to intracellular free calcium ions and dysfunction of sodium-potassium pumps, causing instability of cell membranes and activation of proteases and intracellular lipases. There is a close relationship between the release of phospholipases and creatine kinase due to the activity of intracellular proteolytic enzymes stimulated by calcium in the isolated muscle of mammals. The results of this study on LDH showed that the LDH of the experimental groups was significantly lower than the control group. Lactate dehydrogenase is one of the enzymes involved in the anaerobic pathway of ATP production. The secretion of lactate from the training muscle and the activity of the muscle pump indicate the role of continuous exercise training on the rate of cell damages. It has also been shown that trained people have less enzymatic release into the bloodstream than people who did not, which may be due to the adaptation of trained people to the physical activity and exercise; because the skeletal muscles of athletes and trained people have the highest amount of ATP, which is used during exercise and physical activity to maintain the integrity of the cell membrane, and as a result, reduces the leakage of enzymes into the blood. In any case, it seems that as a result of running consecutive weeks of regular exercise programs, intramuscular adaptation may be established, and the nature of resistance training programs causes adaptation to occur at all levels, including intramuscular and better blood supply, which reduces the activity level of CK and LDH enzymes as indicators of muscle and cell damage; therefore, it seems that the use of appropriate methods of training reduces the disruption of biochemical changes. Therefore, according to the findings of the present study, it can be stated that the implementation of TRX training program and traditional resistance both can significantly reduce the rate of LDH cell damage index and no change in CK, and there is no difference between this type of training on the indicators muscle damage in young women, so both types of exercise can have beneficial effects on muscle injury indices.
Keywords: Traditional resistance training, TRX, Creatine kinase, Lactate dehydrogenase, Inactive females -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و چهارم شماره 6 (پیاپی 180، بهمن و اسفند 1400)، صص 4203 -4213مقدمهبیومارکرهای قلبی نقش مهمی در پیش آگاهی دهنده آسیب قلبی دارند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر تمرینات هوازی فزاینده تا بیشینه بر گالکتین-3، غلظت پلاسمایی کراتین کینازMB و لاکتات دهیدروژناز بازیکنان لیگ برتر فوتبال ایران بود.روش کارجامعه آماری را بازیکنان لیگ برتر فوتبال ایران در فصل1400 -1399 تشکیل دادند. از بین جامعه تعداد 20 فوتبالیست بصورت نمونه های دردسترس انتخاب شدند. ارزیابی فعالیت هوازی فزاینده تا بیشینه با اجرای پروتکل بروس بود. قبل، بلافاصله و 24 ساعت بعد از پایان پروتکل از آزمودنی ها خون گیری بعمل آمد. جهت آزمون فرضیه ها و مقایسه متغیرهای وابسته در گروه های مختلف از آزمون تحلیل واریانس در اندازه های تکراری و از آزمون بونفرونی برای مقایسه بین مراحل خونگیری استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار 25SPSS انجام شد.نتایجتفاوت معناداری در میزان گالکتین-3 بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون و همچنین بین پس آزمون و 24 ساعت پس از آزمون تفاوت معنادار مشاهده نگردید. در میزان کراتین کیناز MB و لاکتات دهیدروژناز بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون و همچنین بین پیش آزمون و 24ساعت پس از آزمون تفاوت معناداری مشاهده شد.نتیجه گیریتمرینات هوازی فزاینده تا بیشینه باعث تغییر سطوح سرمی گالکتین-3 در بازیکنان لیگ برتر فوتبال می شوند که احتمالا می تواند ناشی از اثرات التهابی و ضدالتهابی در طول فعالیت ورزشی و دوره ریکاوری بعد از فعالیت باشد. همچنین، تمرینات هوازی فزاینده تا بیشینه باعث تفاوت معناداری در سطوح کراتین کیناز MB و لاکتات دهیدروژناز در پس آزمون و 24 ساعت پس از آزمون گردید.کلید واژگان: تمرینات هوازی فزاینده تا بیشینه, گالکتین-3, کراتین کینازMB, لاکتات دهیدروژناز, فوتبالیستIntroductionCardiac biomarkers play an important role in predicting heart damage. The aim of this study was to investigate The effect of aerobic maximal workload exercises on Galactin-3, plasma Creatine Cinase-MB and lactate dehydrogenase concentration of Iranian Soccer premier league players.MethodsThe statistical population consisted of players of the Iranian Football Premier League in the season 1399-1400. 20 football players were selected as available samples. Evaluation of aerobic activity was incremental to maximal with the implementation of the Bruce protocol. Blood samples were taken before, immediately and 24 hours after the end of the protocol. To test the hypotheses and compare the dependent variables in different groups, analysis of variance in repeated measures and Bonferroni test were used to compare between blood sampling steps. Data analysis was performed using SPSS25 software.ResultsThere was no significant difference in the amount of Galactin-3 between the pre-test and post-test stages and also between the post-test and 24 hours after the test. There was a significant difference in Creatine Kinase-MB and Lactate Dehydrogenase levels between pre-test and post-test stages as well as between pre-test and 24 hours after test.ConclusionThe merobic maximal workload exercises alters serum Galactin-3 levels in Premier League players, possibly due to inflammatory and anti-inflammatory effects during exercise and post-exercise recovery. Also, based on the findings of the present study, increasing aerobic exercise to the maximum caused a significant difference in levels of creatine kinase MB and lactate dehydrogenase in the post-test and 24 hours after the test.Keywords: Aerobic Maximal Workload, galactin-3, creatine kinase MB, Lactate Dehydrogenase, Soccer Player
-
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و چهارم شماره 6 (پیاپی 180، بهمن و اسفند 1400)، صص 3425 -3434مقدمه
بیومارکرهای قلبی نقش مهمی در پیش آگاهی دهنده آسیب قلبی دارند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر تمرینات هوازی فزاینده تا بیشینه بر گالکتین-3، غلظت پلاسمایی کراتین کینازMB و لاکتات دهیدروژناز بازیکنان لیگ برتر فوتبال ایران بود.
روش کارجامعه آماری را بازیکنان لیگ برتر فوتبال ایران در فصل1400 -1399 تشکیل دادند. از بین جامعه تعداد 20 فوتبالیست بصورت نمونه های دردسترس انتخاب شدند. ارزیابی فعالیت هوازی فزاینده تا بیشینه با اجرای پروتکل بروس بود. قبل، بلافاصله و 24 ساعت بعد از پایان پروتکل از آزمودنی ها خون گیری بعمل آمد. جهت آزمون فرضیه ها و مقایسه متغیرهای وابسته در گروه های مختلف از آزمون تحلیل واریانس در اندازه های تکراری و از آزمون بونفرونی برای مقایسه بین مراحل خونگیری استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار 25SPSS انجام شد.
نتایجتفاوت معناداری در میزان گالکتین-3 بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون و همچنین بین پس آزمون و 24 ساعت پس از آزمون تفاوت معنادار مشاهده نگردید. در میزان کراتین کیناز MB و لاکتات دهیدروژناز بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون و همچنین بین پیش آزمون و 24ساعت پس از آزمون تفاوت معناداری مشاهده شد.
نتیجه گیریتمرینات هوازی فزاینده تا بیشینه باعث تغییر سطوح سرمی گالکتین-3 در بازیکنان لیگ برتر فوتبال می شوند که احتمالا می تواند ناشی از اثرات التهابی و ضدالتهابی در طول فعالیت ورزشی و دوره ریکاوری بعد از فعالیت باشد. همچنین، تمرینات هوازی فزاینده تا بیشینه باعث تفاوت معناداری در سطوح کراتین کیناز MB و لاکتات دهیدروژناز در پس آزمون و 24 ساعت پس از آزمون گردید.
کلید واژگان: تمرینات هوازی فزاینده تا بیشینه, گالکتین-3, کراتین کینازMB, لاکتات دهیدروژناز, فوتبالیستIntroduction: Cardiac biomarkers play an important role in predicting heart damage. The aim of this study was to investigate The effect of aerobic maximal workload exercises on Galactin-3, plasma Creatine Cinase-MB and lactate dehydrogenase concentration of Iranian Soccer premier league players. Methods: The statistical population consisted of players of the Iranian Football Premier League in the season 1399-1400. 20 football players were selected as available samples. Evaluation of aerobic activity was incremental to maximal with the implementation of the Bruce protocol. Blood samples were taken before, immediately and 24 hours after the end of the protocol. To test the hypotheses and compare the dependent variables in different groups, analysis of variance in repeated measures and Bonferroni test were used to compare between blood sampling steps. Data analysis was performed using SPSS25 software. Results: There was no significant difference in the amount of Galactin-3 between the pre-test and post-test stages and also between the post-test and 24 hours after the test. There was a significant difference in Creatine Kinase-MB and Lactate Dehydrogenase levels between pre-test and post-test stages as well as between pre-test and 24 hours after test. Conclusion: The merobic maximal workload exercises alters serum Galactin-3 levels in Premier League players, possibly due to inflammatory and anti-inflammatory effects during exercise and post-exercise recovery. Also, based on the findings of the present study, increasing aerobic exercise to the maximum caused a significant difference in levels of creatine kinase MB and lactate dehydrogenase in the post-test and 24 hours after the test.
Keywords: Aerobic Maximal Workload, galactin-3, creatine kinase MB, lactate dehydrogenase, Soccer Player -
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال بیستم شماره 4 (پیاپی 147، Apr 2022)، صص 307 -318مقدمه
کیفیت اسپرم نقش مهمی در میزان موفقیت در تکنیک های کمک باروری ایفا می کند، افزودن برخی مواد می تواند با تاثیر مثبت بر اسپرم ها آن را بهبود بخشد.
هدفهدف از انجام این مطالعه بررسی اثر کیس پپتین بر روی ویژگی های حرکتی اسپرم، میزان فعالیت آنزیم LDHC، واکنش آکروزومی و ظرفیت پذیری اسپرم های استخراج شده از بیضه موش سوری در شرایط آزمایشگاهی بود.
مواد و روش هانمونه اسپرم از بیضه 96 موش سوری از نژاد BALB/c به وزن 25 تا 30 گرم و سن 6 تا 8 هفته استخراج گردید. سپس به 4 بخش تقسیم گردید: 2 بخش مربوط به گروه کنترل و 2 بخش برای گروه تیمار شده با کیس پپتین. هر کدام از این بخش ها برای زمان های 15 و 30 دقیقه لحاظ گردیده بود. تحرک اسپرم و میزان فعالیت آنزیم LDHC ارزیابی گردید و همچنین فراوانی اسپرم هایی که ظرفیت پذیری در آن ها صورت نگرفته، اسپرم های سالم، اسپرم هایی که واکنش آکروزومی را انجام داده اند به ترتیب توسط رنگ آمیزی های WGA، PNA و Con A ارزیابی گردید. اسپرم های رنگ شده از طریق فلوسیتومتری و میکروسکوپ فلورسنت آنالیز شدند.
نتایجنتایج نشان داد کیس پپتین باعث افزایش میزان تحرک اسپرم (04/0 = p) و فعالیت آنزیم LDHC بعد از 15 دقیقه انکوبه شدن (04/0 = p) می گردد، در حالی که در زمان مشابه بقیه فاکتورها از قبیل فراوانی اسپرم هایی که ظرفیت پذیری در آن ها رخ نداده، اسپرم های سالم و اسپرم هایی که واکنش آکروزومی را انجام داده اند (16/0 = p) ، تحت تاثیر کیس پپتین قرار نگرفتند.
نتیجه گیری15 دقیقه انکوبه شدن با کیس پپتین می تواند باعث بهبود تحرک اسپرم و میزان فعالیت آنزیم LDHC گردد.
کلید واژگان: بیضه, اسپرم, کیس پپتین, لاکتات دهیدروژناز, آکروزومBackgroundSperm quality has an important role in the success of assisted reproductive techniques, by adding some bioactive agents with a positive impact on sperms, it can be improved.
ObjectiveThis study aimed to evaluate the effects of kisspeptin on the sperm motility criteria, Lactate dehydrogenase-C (LDHC) activity, acrosomal reaction, and capacitation in the mouse testicular sperm in vitro.
Materials and MethodsSperm samples were extracted from testes of 96 male Balb/C mice weighing 25-30 gr, aged 6-8 wk. Then, they were separated into 4 parts; 2 controls and 2 kisspeptin-treated aliquots; each one incubated for either 15 or 30 min. The sperm motility and the LDHC activity were evaluated, and also the frequency of the non-capacitated, intact, and acrosomal-reacted sperms were evaluated by staining with Wheat germ agglutinin, Peanut agglutinin, and Concanavalin A, respectively. The stained sperms were analyzed by flow cytometry and fluorescent microscope.
ResultsOur result showed that kisspeptin increased both the sperm motility (p = 0.04) and LDHC enzyme activity (p = 0.04) after 15 min of incubation. At the same time, it did not impact the frequency of the non-capacitated, intact and acrosomal-reacted sperms after incubation in the same period (p = 0.16).
ConclusionA 15 min period of incubation with kisspeptin could be applicable for evaluating sperm motility and LDH activity.
Keywords: Testis, Spermatozoa, Kisspeptin, Lactate dehydrogenase, Acrosome
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.