به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "over commitment" در نشریات گروه "پزشکی"

  • Nasrin Eftekhari Moghaddam, Masoud Shahbazi*, Kobra Kazemian Moghaddam
    Background

    Nursing, as a demanding and stressful profession, can negatively impact the marital quality of nursing students. This study investigates the mediating role of marital commitment in the relationship between interpersonal forgiveness, alexithymia, and marital quality in nursing students in Ahvaz City, Iran.

    Methods

    This study employed a descriptive correlational research design. A sample of 204 nursing students was selected using a convenience sampling method in the academic year 2022-2023. The subjects completed the interpersonal forgiveness measurement questionnaire (IFMQ), Toronto alexithymia scale (TAS), and dimensions of commitment inventory (DCI). Also, the revised dyadic adjustment scale (RDAS) was used to measure marital quality among the subjects. The proposed model was evaluated using the structural equation modeling (SEM) approach. The bootstrap test was employed to examine the indirect relationships. Data analysis was conducted using SPSS software, version 27 for preliminary exploration and AMOS software, version 24.0 for SEM analysis. The threshold for statistical significance was set at α=0.05.

    Results

    Interpersonal forgiveness was significantly and positively correlated with marital quality and marital commitment in nursing students (P<0.001). Additionally, marital commitment positively and significantly correlated with marital quality (P<0.001). Alexithymia had a negative and significant correlation with marital commitment in nursing students (P<0.001) but did not show a significant correlation with marital quality. The indirect path from interpersonal forgiveness to marital quality through the mediating role of marital commitment was significant (P<0.001). Similarly, the indirect path from alexithymia to marital quality through the mediating role of marital commitment was also significant (P<0.001).

    Conclusion

    Fostering forgiveness and open communication, which strengthens marital commitment, is paramount for promoting marital quality among nursing students. These findings provide valuable insights for relationship education programs and interventions tailored to this population.

    Keywords: Alexithymia, Forgiveness, Marital Quality, Marital Commitment, Nursing Students
  • فاطمه یونسی، پرویز شریفی درآمدی*، سیده معصومه حسینی
    مقدمه

    با توجه به اثرات منفی سریال های ماهواره ای بر تعهد زناشویی، کیفیت زندگی زنان و متزلزل شدن نظام خانواده، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر تعهد زناشویی و کیفیت زندگی در زنان دنبال کننده سریال های ماهواره ای در شهر تهران انجام گردید.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر از نوع مداخله ای نیمه تجربی به صورت پیش آزمون- پس آزمون طراحی شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را زنان مخاطب سریال های ماهواره ای که عضو موسسه ای فعال در حوزه ازدواج و خدمات روانشناختی به زوجین در شرق تهران بودند تشکیل می دادند که با روش در دسترس (اتفاقی) اولین فرد انتخاب شده و سپس به شکل نمونه گیری گلوله برفی 120 نفر معرفی شدند. بعد از بررسی، افت و انتخاب افراد واجد شرایط حجم نمونه به 30 نفر کاهش پیدا کرد که به روش تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل گماشته شدند (هر گروه 15 نفر). سپس زنان گروه آزمایش در جلسات آموزشی شناختی_رفتاری به صورت مجازی شرکت کردند. ابزار جمع آوری داده ها شامل دو پرسشنامه استاندارد شده پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و پرسشنامه تعهد زناشویی آدامز و جونز بودند که در دو مقطع قبل و بعد از مداخله در دو گروه توزیع و تکمیل شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در سطح توصیفی از میانگین، انحراف معیار، شایپروویک، کجی و کشیدگی، آزمون ام باکس و رگرسیون استفاده شد. در سطح آمار توصیفی برای بررسی معنی دار بودن اثربخشی مداخله  از تحلیل کوواریانس استفاده گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 26 تجزیه تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج تحقیق نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (05/0<p). نمرات گروه آزمایش پس از اجرای مداخله در سطح معناداری آزمون تحلیل کوواریانس در پس آزمون برای متغیرهای سلامت جسمانی، سلامت روان شناختی، روابط اجتماعی، محیط اجتماعی، کیفیت زندگی (کل)، تعهد شخصی، تعهد اخلاقی، تعهد ساختاری و تعهد زناشویی (کل) نسبت به پیش آزمون افزایش معناداری را نشان می دهد (05/0<p)، درحالی که گروه کنترل تفاوت معناداری را نشان نداد (05/0>p).

    نتیجه گیری

    نتایج این پژوهش نشان داد که درمان شناختی رفتاری تاثیر مثبتی بر کیفیت زندگی و تعهد زناشویی دارد. این نوع درمان می تواند به عنوان یکی از راهکارهای موثر برای بهبود تعهد زناشویی و کیفیت زندگی زنان که به تماشای سریال های ماهواره ای می پردازند، مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: تعهد زناشویی, کیفیت زندگی, سریال های ماهواره ای, زنان, درمان شناختی, رفتاری
    Fatemeh Younesi, Parviz Sharifi Daramadi*, Masoomeh Hoseini
    Introduction

    Given the negative effects of satellite series on marital commitment, and the quality of life of women, and the destabilization of family systems, the present study aimed to examine the effectiveness of cognitive-behavioral therapy on marital commitment and quality of life in women who follow satellite series in Tehran

    Methods

    This study was designed as a quasi-experimental intervention with a pre-test and post-test approach. The statistical population consisted of women who were viewers of satellite series and members of an active institute in marriage and psychological services for couples in East Tehran. Using convenience sampling method, the first individual was selected randomly, and then through snowball sampling, 120 individuals were introduced. After screening and selecting eligible individuals, the sample size was reduced to 30, and the participants were randomly assigned to experimental and control groups (15 in each group). The women in the experimental group participated in virtual cognitive-behavioral therapy sessions. Data collection tools included two standardized questionnaires: the World Health Organization Quality of Life Questionnaire and the Adams and Jones Marital Commitment Questionnaire which were distributed and completed in both groups before and after the intervention. For data analysis, descriptive statistics such as mean, standard deviation, Shapiro-Wilk test, skewness, and kurtosis were used, and for inferential statistics to examine the significance of the intervention's effectiveness, analysis of covariance (ANCOVA) was employed. Data were analyzed using SPSS version 26.

    Results

    The results indicated a significant difference between the experimental and control groups in both pre-test and post-test (p<0/05). The scores of the experimental group after the intervention showed a significant increase in the post-test analysis of covariance for the variables of physical health, psychological health, social relationships, social environment, overall quality of life, personal commitment, moral commitment, structural commitment, and overall marital commitment, compared to the pre-test (p<0/05). At the same time, the control group did not show a significant difference (p>0/05).

    Conclusion

    The findings of this study suggest that cognitive-behavioral therapy has a positive impact on quality of life and marital commitment. This type of therapy can be utilized as an effective strategy to improve marital commitment and quality of life for women who watch satellite series.

    Keywords: Marital Commitment, Quality Of Life, Satellite Series, Women, Cognitive-Behavioral Therapy
  • سید مسعود موسوی، سجاد بهاری نیا*، آیسا مردانی، نجمه باقیان
    زمینه و هدف

    تعهد سازمانی پرستاران به عنوان یکی از مهم ترین جنبه های کارکنان بیمارستان تحت تاثیر عوامل زیادی از جمله دلبستگی شغلی است که باعث ایجاد احساس انگیزه و تعهد در آن ها و افزایش کیفیت خدمات می شود. در این پژوهش به بررسی ارتباط بین تعهد سازمانی و دلبستگی شغلی در پرستاران شاغل در بیمارستان های آموزشی منتخب دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد در سال 1401 پرداخته شده است.

    مواد و روش ها

    این مطالعه توصیفی و تحلیلی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه پرستاران بیمارستان شهید صدوقی یزد بود که بر اساس فرمول کوکران 298 نفر مورد بررسی قرار گرفتند. گردآوری داده ها با پرسشنامه های شغلی ادواردز و کیلپاتریک (1984) و تعهد سازمانی آلن و می یر (1990) انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون مجذور کای و با نرم افزار SPSS نسخه 21 و همچنین نرم افزار معادلات ساختاری لیزرل تجزیه وتحلیل شدند.

    نتایج

    %17/43 پرستاران از شغل خود راضی بودند و %17/40 دارای تعهد سازمانی بودند. یافته ها نشان داد بین دلبستگی شغلی و تعهد سازمانی ارتباط معنی داری وجود داشت (P<0.001). میانگین نمره بعد عاطفی (76/0 ± 75/3)، بعد مستمر (26/0 ±97/3)، بعد تکلیفی (36/0 ± 65/3) و دلبستگی شغلی (93/0 ± 74/3) به دست آمده است.

    نتیجه گیری

    با در نظر گرفتن رابطه معنی داری مستقیم رضایت شغلی پرستاران با فعالیت سازمانی و ارتباط مستقیم بین آن ها، مدیران باید به عوامل موثر بر رضایت شغلی توجه داشته باشند زیرا رضایت شغلی مسئولیت پذیری کارکنان را افزایش می دهد.

    کلید واژگان: تعهد سازمانی, دلبستگی شغلی, پرستاران, بیمارستان های آموزشی
    Seyed Masoud Mousavi, Sajjad Bahariniya*, Aisa Mardani, Najmeh Baghian
    Background and Purpose

    Organizational commitment among nurses, a critical aspect of hospital workforce management, is influenced by various factors, including job attachment. This attachment fosters motivation and commitment, which ultimately enhances the quality of healthcare services. This study investigates the relationship between organizational commitment and job attachment among nurses working in selected teaching hospitals affiliated with Shahid Sadoughi University of Medical Sciences in Yazd in 2022.

    Methods

    This descriptive-analytical study involved all nurses at Shahid Sadoughi Hospital in Yazd. A sample size of 298 nurses was determined using Cochran's formula. Data collection was conducted using the Job Descriptive Index (JDI) by Edwards and Kilpatrick (1984) and the Organizational Commitment Questionnaire (OCQ) by Allen and Meyer (1990). The data were analyzed using the Chi-square test with SPSS version 21 software and structural equation modeling via LISREL software.

    Results

    Among the nurses surveyed, 43.17% reported being satisfied with their jobs, while 40.17% exhibited organizational commitment. The findings revealed a significant relationship between job attachment and organizational commitment (P<0.001). The average scores were 3.75 ± 0.76 for the affective dimension, 3.97 ± 0.26 for the continuance dimension, 3.65 ± 0.36 for the normative dimension, and 3.74 ± 0.93 for overall job attachment.

    Conclusion

    The significant direct relationship between job satisfaction and organizational commitment highlights the importance of managerial focus on enhancing job satisfaction to increase employee responsibility and commitment. Managers should prioritize factors that improve job satisfaction as a means to strengthen organizational commitment.

    Keywords: Organizational Commitment, Job Attachment, Nurses, Teaching Hospitals
  • زهرا جعفری*، مریم اسماعیلی، فاطمه بهرام نژاد، آرزو نوعی
    زمینه و هدف

     استقلال و تعهد حرفه ای از عوامل تاثیرگذار بر فرایند ابقا در حرفه پرستاری، رضایت شغلی و کیفیت مراقبت ها در بخش های مراقبت ویژه هستند. سطح تحصیلات پرستاران نقش مهمی در توانایی آنها برای توسعه استقلال و تعهد دارد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط استقلال و تعهد حرفه ای با سطح تحصیلات انجام شد.

    روش ها

     مطالعه حاضر یک پژوهش مقطعی است که در سال 1400 در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی قم انجام شد. جامعه مورد مطالعه شامل 160 نفر از پرستاران شاغل در بخش های مراقبت ویژه بود که به روش در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای تحقیق شامل پرسشنامه جمعیت شناختی، پرسشنامه استقلال و تعهد حرفه ای بود.جهت تعیین ارتباط بین متغیرها از آزمون های آماری همبستگی پیرسون ،آنالیز واریانس و تی مستقل استفاده شد.

    یافته ها

    طبق یافته ها میانگین نمره تعهد حرفه ای بخش مراقبت های ویژه به طور کلی (91/14 ± 82/12) و میانگین نمره استقلال حرفه ای در پرستاران (74/10 ± 15/35) گزارش شد، که بیانگر تعهد و استقلال حرفه ای بالا در پرستاران شاغل در این بخش ها است. در بین ابعاد مختلف تعهد حرفه ای بیشترین نمره مربوط به درگیری با حرفه پرستاری با میانگین (0/78 ± 3/63) و کمترین نمره مربوط به درک از پرستاری با میانگین (0/56 ± 3/02) بود. استقلال حرفه ای در بعد استقلال مبتنی بر عملکرد دارای بیشترین میانگین (6/31 ± 25/26) و در بعد استقلال مبتنی بر ارزش دارای کمترین میانگین (6/15 ± 23/87) بود. استقلال حرفه ای با سطح تحصیلات ارتباط معنی داری داشت (0/020 = P).

    نتیجه گیری

     یافته ها نشان داد که بین تعهد و استقلال حرفه ای ارتباط معنادار وجود دارد. لذا آشناسازی پرستاران با مولفه های تاثیرگذار بر استقلال حرفه ای از جمله بالا بردن و به روز کردن دانش می تواند در بالا بردن استقلال حرفه ای موثر باشد. با توجه به استقلال در عملکرد پرستاران بخش های مراقبت ویژه می تواند با افزایش تعهد حرفه ای موجب بالا بردن کیفیت مراقبت ها گردد. همچنین یافته ها نشان داد که با نظر به محدود بودن میزان سطح تحصیلات نمی توان نتیجه گرفت پرستاران دارای مدرک لیسانس استقلال و تعهد حرفه ای بالاتری را نشان دهند.

    کلید واژگان: مراقبت های ویژه, استقلال حرفه ای, تعهد حرفه ای, سطح تحصیلات, پرستار
    Zahra Jafari*, Maryam Esmaeili, Fatemeh Bahramnejad, Arezoo Noie
    Background & aim

    Professional autonomy and commitment are factors influencing the retention process in the nursing profession, job satisfaction and quality of care in Critical Care Units (CCUs). The level of education of nurses plays an important role in their ability to develop autonomy and commitment. This study was conducted with the aim of investigating the relationship between autonomy and professional commitment with the level of education.

    Methods

    The present study is a cross-sectional study was conducted in the year 2021 in the CCUs of hospitals affiliated to Qom University of Medical Sciences. The study population consisted of 160 nurses working in CCUs who were selected by available method. Research tools included demographic questionnaire, autonomy and professional commitment questionnaire. In order to determine the relationship between the variables, Pearson correlation, analysis of variance and independent t tests were used.

    Results

    According to the findings, the average score of professional commitment in the CCUs in general (12.82 ± 91.14) and the average score of professional autonomy in nurses (74.10 ± 15.35) was reported, which shows the commitment and high professional autonomy of the nurses working in these units. Among the different dimensions of professional commitment, the highest score was related to engagement with the nursing profession with an average of 3.63 ± 0.78 and the lowest score was related to understanding of nursing with an average of 3.02 ± 0.56. Professional autonomy in the performance-based autonomy dimension had the highest mean (25.26 ± 6.31) and value-based autonomy dimension had the lowest mean (23.87 ± 6.15). Professional autonomy had a significant relationship with the level of education (P = 0.020).

    Conclusion

    The findings showed that there is a significant relationship between commitment and professional autonomy. Therefore, familiarizing nurses with the factors affecting professional autonomy, including increasing and updating knowledge, can be effective in increasing professional autonomy. Considering the autonomy in the performance of nurses in CCUs, it can increase the quality of care by increasing professional commitment. Also, the findings showed that considering the limited level of education, it cannot be concluded that nurses with a bachelor's degree show higher autonomy and professional commitment.

    Keywords: Critical Care, Professional Autonomy, Professional Commitment, Level Of Education, Nurse
  • نجیبه فرشبافیان مقصودیه، جعفر بیک زاد*
    زمینه

    سرمایه انسانی، حیاتی ترین عنصر راهبردی و اساسی ترین راه برای ارتقای عملکرد و کارایی سازمان است. با توجه به اهمیت منابع انسانی، بدیهی است که برای دستیابی به اهداف نظام سلامت، نیروی انسانی باید علاوه بر مهارت و تخصص، تعلق و تعهد مطلوبی داشته باشد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل ساختاری پیش بینی تعهد حرفه ای براساس مولفه های خودرهبری در کارکنان دانشگاهی انجام گرفته است.

    روش کار

    این پژوهش از نوع کاربردی، و از حیث روش، توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه ی آماری پژوهش کارکنان دانشگاه علوم پزشکی تبریز مطابق آمار واحد مدیریت منابع انسانی در تاریخ 1399 به تعداد 976 نفر بود که از این تعداد 276 نفر به عنوان نمونه ی آماری براساس فرمول کوکران برآورد و به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسش نامه جمع آوری گردیدند. در این پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری مبتنی بر نرم افزار PLS3 جهت آزمون فرضیات استفاده شده است.

    یافته ها

    یافته های پژوهش نشان داد که مولفه های خودرهبری؛ تجسم عملکرد موفق، هدف گذاری شخصی، پاداش دادن به خود، ارزیابی باورها و مفروضات، مشاهده شخصی، تمرکز بر پاداش های طبیعی و راهنمایی خود بر تعهد حرفه ای در کارکنان دانشگاه علوم پزشکی تبریز تاثیر مثبتی دارند و مولفه های خودرهبری به طور مثبت تعهد حرفه ای را پیش بینی می کنند.

    نتیجه گیری

      تقویت مولفه های خودرهبری در کارکنان منجر به ارتقاء نشاط روحی، رضایت شغلی و تعهد حرفه ای آنان و به طور کلی، تجلی بهتر اهداف متعالی و افزایش چشمگیر عملکرد سازمان خواهد شد.

    کلید واژگان: خودرهبری, تعهد حرفه ای, مدل سازی ساختاری, کارکنان, دانشگاه علوم پزشکی
    Najibe Farshbafian Maghsudie, Jafar Beikzad*
    Background

    Human capital is the most vital strategic element and the most basic way to improve the performance and efficiency of an organization. Concerning the importance of human resources, it is obvious that in order to achieve the goals of the health system, human resources must have a favorable sense of belonging and commitment in addition to skills and expertise. Based on this, the current study aimed at providing a structural model for predicting professional commitment based on the components of self-leadership among the employees of a medical science university.

    Methods

      The current applied research utilized a descriptive-correlational design. The statistical population of the employees of Tabriz University of Medical Sciences (northwest of Iran) was 976. Of this amount, 276 individuals were estimated as the statistical sample based on Cochran's formula and were randomly selected. Data were collected randomly through a questionnaire. In this study, structural equation modeling based on PLS3 software was used to test the hypotheses.

    Results

      The results indicated that the components of self-leadership-visualization of successful performance, personal goal setting, self-rewarding, evaluation of beliefs and assumptions, personal observation, focusing on natural rewards, and self-guidance had a positive effect on professional commitment among the employees of Tabriz University of Medical Sciences. What is more, the components of self-leadership positively predicted professional commitment.

    Conclusion

      Strengthening the components of self-leadership among employees will lead to the improvement of their morale, job satisfaction, and professional commitment, and in general, a better manifestation of lofty goals and a significant increase in the performance of the organization.

    Keywords: Self-Leadership, Professional Commitment, Structural Modeling, Employees, University Of Medical Sciences
  • ابراهیم نامنی*، زینب عابدین پور، زهرا باغشنی، نعیمه مقیسه
    زمینه و هدف
    پرستاران همواره سطوح بالایی از فرسودگی شغلی را تجربه می کنند که بر بهزیستی روانی و سطح تعهد سازمانی آنان اثرگذار است. این مطالعه با هدف بررسی نقش میانجی باورهای مذهبی در رابطه بهزیستی روانشناختی و تعهد سازمانی با فرسودگی شغلی پرستاران انجام شد.
    مواد و روش ها
    روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه پرستاران بیمارستان های شهر مشهد در تابستان1402 به تعداد 200 نفر بودند و به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه فرسودگی شغلی مزلاج (1981)، باورهای مذهبی گلریز و براهنی (1353)، تعهد سازمانی آلن و مایر (1997) و بهزیستی روانشناختی ریف (1989) بود. تحلیل یافته ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر انجام پذیرفت و در کلیه تجزیه و تحلیل های آماری این پژوهش از نرم افزارAmos22 و SPSS22 استفاده گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که بین بهزیستی روانی با فرسودگی شغلی نیز رابطه منفی معنی داری وجود دارد (05/0>p-value)؛ ولیکن بین تعهد سازمانی و فرسودگی شغلی رابطه معنی داری یافت نشد. همچنین، باید اضافه نمود، باورهای مذهبی در رابطه بهزیستی روانشناختی و تعهد سازمانی با فرسودگی شغلی نقش میانجی ایفا نمود (01/0>p-value).
    نتیجه گیری
    با استفاده از نتایج حاصل می توان نتیجه گرفت که رابطه بهزیستی روانشناختی و تعهد سازمانی با فرسودگی شغلی یک رابطه خطی ساده نیست و باورهای مذهبی می تواند نقش میانجی گرانه ایفا کند.
    کلید واژگان: بهزیستی روانشناختی, تعهد سازمانی, فرسودگی شغلی, باورهای مذهبی, پرستاران
    Ebrahim Namani *, Zeinab Abedinpour, Zahra Bagheshani, Naeimeh Mogheiseh
    Background and Objective
    Nurses always experience high levels of job burnout, which affects their psychological well-being and organizational commitment level. This study was conducted with the aim of investigating the mediating role of religious beliefs in the relationship between psychological well-being and organizational commitment with nurses' job burnout.
    Materials and Methods
    The present research method was descriptive and correlation type. The statistical population of this research included all the nurses of private hospitals in Mashhad in the summer of 2023, 200 of them, and they were selected by available sampling method. The data collection tool was Maslach's job burnout questionnaire (1981), Golriz and Baraheni's religious beliefs (1974), Allen and Meyer’s organizational commitment (1997) and Ryff's psychological well-being (1989). Findings were analyzed using Pearson's correlation test and path analysis, and Amos22 and SPSS22 software were used in all statistical analyzes of this research.
    Results
    The results showed that there is a significant negative relationship between mental well-being and job burnout (p-value <0.05); However, no significant relationship was found between organizational commitment and job burnout. Also, it should be added, religious beliefs played a mediating role in the relationship between psychological well-being and organizational commitment with job burnout (p-value <0.01).
    Conclusion
    Using the results, it can be concluded that the relationship between psychological well-being and organizational commitment with job burnout is not a simple linear relationship and religious beliefs can play a mediating role
    Keywords: Psychological Well-Being, Organizational Commitment, Job Burnout, Religious Beliefs, Nurses
  • Eui-Jin Han, Lei Cai
    Background

    We analyzed the effects of psychological capital on organizational commitment and turnover intention among flight attendants at a Korean airline and the mediating effect of organizational commitment.

    Methods

    Data were collected through a 2022 survey of Korean flight attendants, yielding 297 responses. Model reliability and validity were assessed to confirm hypotheses.

    Results

    Hope had a significant negative effect on turnover intention P<0.05), whereas optimism and resilience did not have significant effects on turnover intention. Additionally, hope had a significant positive effect on normative and continuance commitment, unlike optimism and resilience, which did not have significant effects on normative commitment or continuance commitment. Both normative commitment and continuance commitment negatively influenced turnover intention. Organizational commitment mediated the relationship between psychological capital and turnover intention, reinforcing the positive impact of psychological capital on reducing turnover intention.

    Conclusion

    This study underscores the significance of psychological capital in shaping organizational commitment and reducing turnover intention among Korean flight attendants. Strengthening psychological capital and fostering organizational commitment can bolster airline stability, competitiveness, and service quality.

    Keywords: Flight Attendant, Korean Airlines, Organizational Commitment, Psychological Capital, Turnover Inten-Tion
  • Cong Duong, Yi-Hui Ho, Thi Kim Thoa Hoang
    Background & Aim

    Post the COVID-19 pandemic, there has been an observable escalation in the propensity of nurses to resign from their positions, which exerts substantial pressure on healthcare systems worldwide. Perceived Organizational Support has been acknowledged as a pivotal factor in the retention of nursing personnel after the pandemic. This study aims to provide valuable insights into the intricate interplay between Perceived Organizational Support, Psychological Well-being, Organizational Commitment, and Nurses’ Intention to Stay in Vietnamese healthcare.

    Methods & Materials: 

    This study adopted a cross-sectional quantitative design using a structured questionnaire to collect data from diverse professionals in Vietnam through an online platform. Data analysis was conducted using PLS-SEM on a robust dataset of 302 valid observations. A hybrid sampling method combining convenience and snowball techniques was employed. The questionnaire was disseminated via Google Forms during March and April 2024, allowing for an insightful examination of the research phenomena within Vietnam's unique sociocultural context.

    Results

    The study showed a significant positive impact of Perceived Organizational Support on Psychological Well-being, Organizational Commitment, and Nurses’ Intention to Stay. Perceived Organizational Support directly affects Nurses’ Intention to Stay, and Psychological Well-being emerges as a strong determinant of Nurses’ Intention to Stay and a mediator between Perceived Organizational Support and Nurses’ Intention to Stay.

    Conclusion

    Healthcare managers play a key role in promoting Nurses’ Intention to Stay by increasing Organizational Support, promoting Psychological Well-being, and enhancing Organizational Commitment. These strategies are critical to maintaining stability within the healthcare organization, addressing nursing turnover, and maintaining a resilient workforce.

    Keywords: Nurses’ Intention To Stay, Organizational Support, Organizational Commitment, Psychological Well-Being
  • Eng Wah Teo*, Arthur Ling, Ngien Siong Chin, Remco Polman, Kanagarajah Rarujanai, Lee Sze Kho
    Background

    Sports psychologists believe sports commitment is important to indicate the desire to continue or cease participation in sports from a psychosocial perspective. The Sports Commitment Questionnaire-2 (SCQ-2) has been developed and validated to investigate athletes’ commitment in sports settings in Western countries but not in Malaysia. Hence, it is essential to establish instrument validity before being widely used in Malaysia, especially among athletes.

    Objectives

    This study aimed to evaluate the psychometric properties of the Sports Commitment Questionnaire-2 (SCQ-2) among Malaysian racquet sports athletes.

    Methods

    This is a cross-sectional study, a total of 416 players (245 males/ 171 females, µ age=29.94±11.47) completed the SCQ-2 (Scanlan et al., 2016) consisting of 58 items measuring ten factors and two dimensions of sports commitment. We examined the psychometric properties of SCQ-2, by conducting Confirmatory Factor Analysis and examined discriminant validity and composite reliability (CR).

    Results

    Initial fit indices of the hypothesized measurement model did not achieve satisfactory fit. But, after further model modification i.e., deleting 3 items resulted in good data fit (CFI=0.90, RMSEA=0.05, TLI=0.90, X²/df=2.14). Discriminant validity also met the suggested cutoff value (< 0.90). whereas  CR values were acceptable for the subscales ranging from 0.77 to 0.89. Convergent validity (AVE, ranging from 0.50 to 0.58) and discriminant validity (<0.90) were also established.

    Conclusion

      The SCQ-2 showed adequate validity and reliability which enable sports practitioners to access athletes' commitment in a sports context.

    Keywords: Constrained Commitment, Enthusiastic Commitment, Racquets Sports Athletes, Sports Commitment Model, Sports Enjoyment
  • Khadijeh Nasiri, Hannaneh Hamidi, Mohaddeseh Hajizadeh, Somayeh Gholinejad, Javad Ebadi, Maryam Mirzaee Jirdehi, Alireza Khateri, Esmaeil Najafi*
    Introduction

    Medication error and professional commitment are two topics in the nursing profession.

    Objective

    The current study aims to determine the association between professional commitment and reported medication errors in nurses working in hospitals in Ardabil and Khalkhal cities, Iran, in 2021.

    Materials and Methods

    This descriptive-analytical research was correlational and was conducted on 350 nurses working in educational and medical centers in Ardabil and Khalkhal cities in the north of Iran in 2021. Sampling was done by simple random method. The questionnaire on professional commitment and medication error was used to collect information. The t-test, Pearson test, chi-squared test and multivariate linear regression were used to determine the associations between study variables. 

    Results

    The results show that the Mean±SD of the study participants’ age was 34.76±27.20 years and most participants were female (78.28%). Also, the Mean±SD of the total score of medication error and professional commitment in nurses were 14.64±4.56 and 94.15±11.97, respectively. Statistically, there was a significant relationship between medication error and nurses’ professional commitment (P=0.008, r=-0.15). The results show that among the investigated variables and their effect on medication error, commitment to the nursing profession (β=0.154, 95% CI; 0.001%, 0.3%, P=0.048) has a direct and significant relationship, with the increase in commitment to the nursing profession, medication error increases and also married status (β=-0.261, 95% CI; -2.96%, -1.007%, P=0.002) has an indirect and significant relationship with medication error. 

    Conclusion

    The study’s findings showed a statistically significant relationship between professional commitment and medication errors in nurses. Therefore, strengthening the organizational commitment of nurses can reduce medication errors and ultimately increase the safety of patients.

    Keywords: Professional Commitment, Medication Errors, Nurses
  • محمدمهدی طالب، رحمت الله مرزبند، عباس علی پور، نازنین غلامی، سید حمزه حسینی*
    سابقه و هدف

    اضطراب و افسردگی از تعیین کننده های پیش آگهی بیماری عروق کرونری (CAD) می باشند. سلامت معنوی و پایبندی دینی بر سلامت روان افراد اثرگذار است. با توجه به محدودیت های مطالعات مشابه قبلی در تفاوت ویژگی های دموگرافیک شرکت کنندگان با بیماران CAD ضروری بود که این پژوهش ها در بیماران قلبی کرونری تکرار شوند. این مطالعه با هدف بررسی وضعیت سلامت معنوی و پایبندی دینی و ارتباط آن ها با اضطراب و افسردگی در بیماران عروق کرونری مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان فاطمه زهرا (س) (مرکز قلب مازندران) در سال1400 و 1401 انجام پذیرفت.

    مواد و روش ها

    در این پژوهش توصیفی- تحلیلی مقطعی، 159 بیمار قلبی و CAD مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان فاطمه زهرا (س) (مرکز قلب مازندران) به روش نمونه گیری آسان و در دسترس انتخاب شدند. متغیرهای جمعیت شناختی و سلامت شامل سن، جنسیت، وضعیت تاهل، سطح تحصیلات، وضعیت شغلی و سابقه بیماری های روانپزشکی و سوءمصرف مواد به وسیله فرم گردآوری اطلاعات اندازه گیری شدند. به پرسشنامه های مقیاس اضطراب و افسردگی بیمارستان (HADS) (با روایی در مولفه اضطراب 21/32= 260t و افسردگی 23/41= 260t و پایایی در مولفه اضطراب 0/75=r و افسردگی 0/71=r)، مقیاس عمل به باورهای دینی (معبد) (پایایی تایید شده با ضریب آلفای کرونباخ 0/91 و ضریب روایی وابسته به 0/89) پاسخ دادند. داده های مطالعه با کمک نرم افزار آماری Stata 14 در سطح معنی داری p<0/05 تجزیه و تحلیل شدند. جهت مقایسه نمرات کمی بین گروه های مطالعه از آزمون های Independent T-Test و ANOVA و برای مقایسه درصد فراوانی متغیرهای کیفی بین گروه ها از آزمون مجذور کای استفاده شد. ارتباط بین متغیرهای مطالعه با آزمون همبستگی ضریب همبستگی پیرسون سنجیده شد.

    یافته ها

    میانگین سنی شرکت کنندگان 0/14±57/82 بوده و 33/33 درصد نمونه را مردان تشکیل دادند. نمره پایبندی دینی شرکت کنندگان در بازه 10-97 و با میانگین 19/10±63/73 (سطح پایبندی بالا) بود. 23 درصد شرکت کنندگان پایبندی دینی پایین و 77 درصد پایبندی دینی بالا داشتند. نمره سلامت مذهبی شرکت کننده ها در بازه 34-60 و با میانگین 6/38±55/28 و نمره سلامت وجودی شرکت کنند ه ها در بازه 13-60 و با میانگین 11/24±43/07 بود. هم چنین نمره سلامت معنوی شرکت کننده ها با بازه 54-120 و با میانگین 14/54±98/35 در سطح متوسط بود. 51 درصد شرکت کنندگان سلامت معنوی متوسط و 49 درصد سلامت معنوی بالا داشته اند. نمره اضطراب بیمارستانی شرکت کنندگان در بازه 0-21 و با میانگین 23/8±67/5 (در سطح اضطراب خفیف) بوده است. 2/44 درصد شرکت کنندگان فاقد اضطراب، 16 درصد اضطراب خفیف، 19/2 درصد متوسط و 20/5درصد اضطراب شدید داشتند. نمره افسردگی بیمارستانی شرکت کنندگان در بازه 0-21 و با میانگین 5/06±7/35 (در سطح افسردگی خفیف) بود. 46/4 درصد شرکت کنندگان فاقد افسردگی، 14/6 درصد افسردگی خفیف، 12/1 درصد متوسط و 26/7 درصد افسردگی شدید داشتند. ارتباط منفی بین شدت سلامت معنوی با شدت افسردگی با ضریب پیرسون 0/62- (0/001<p) و شدت اضطراب (0/48-، 0/001<p) یافت شد.  ارتباط بین شدت پایبندی دینی با شدت اضطراب (0/87=P) و شدت افسردگی (0/12=P) معنی دار نبود.

    استنتاج

    باتوجه به کاهش نمرات اضطراب و افسردگی درنمونه های با نمره سلامت معنوی بالاتر، توصیه می شود تمرکز بیش تری بر ارتقای سطح سلامت معنوی بیماران CAD از سوی کارکنان پزشکی صورت پذیرد و هم چنین برنامه های آموزشی گروهی و برنامه های آموزشی خود مراقبتی معنوی پس از ترخیص پیگیری شود. وجود جلسات روان درمانی با رویکرد معنوی نیز می تواند مفید باشد.

    کلید واژگان: بیماری عروق کرونری, سلامت معنوی, پاییندی دینی, اضطراب, افسردگی
    MohammadMahdi Taleb, Rahmatollah Marzband, Abbas Alipour, Nazanin Gholami, Seyed Hamzeh Hosseini*
    Background and purpose

    Anxiety and depression are determinants of the prognosis of coronary artery disease(CAD). Spiritual well-being and religious commitment affect people's mental well-being. Due to the limitations of previous similar studies in the difference in demographic characteristics of participants with CAD patients, it was necessary to repeat these studies in coronary artery disease patients. In this study, the state of spiritual well-being and religious commitment and their relationship with anxiety and depression in coronary artery disease patients referred to Fatemeh Zahra Hospital (Mazandaran Cardiology Center) in 1400 and 1401 were investigated.

    Materials and methods

    In this cross-sectional descriptive-analytical study, 159 heart and CAD patients referred to Fatemeh Zahra Hospital (Mazandaran Cardiology Center) were selected by conventional sampling method. Demographic and well-being variables including age, gender, marital status, education level, employment status, and history of psychiatric diseases and substance abuse were measured using the data collection form. The participants answered the questionnaires of the Hospital Anxiety and Depression Scale (HADS) (with validity in the anxiety component t260=21.32 and depression t260=23.41 and reliability in the anxiety component r=0.75 and depression r=0.71), the scale of the practice of religious beliefs (Mabad) (reliability confirmed with Cronbach's alpha coefficient of 91.0 and criterion-related validity coefficient of .0.84) and Palutzian Ellison's spiritual well-being (validity confirmed by content validity and reliability with Cronbach's alpha coefficient of 0.89). Data were analyzed with the help of Stata 14 statistical software at the significance level of P<0.05. Independent T-test and ANOVA tests were used to compare quantitative scores between study groups, and the Chi-square test was used to compare the frequency of qualitative variables between groups. The relationship between the variables was measured by Pearson's correlation coefficient test.

    Results

    The average age of the participants was 57.82±14.0 and 33.33% of the sample were men. The religious commitment score of the participants was in the range of 97-10 with an average of 63.73±19.10 (high commitment level). 23% of participants had low religious commitment and 77% had high religious commitment. The religious well-being score of the participants was in the range of 60-34 with an average of 55.28±6.38 and the existential well-being score of the participants was in the range of 60-13 with an average of 43.07±11.24. Also, the spiritual well-being score of the participants was at the average level with a range of 120-54 and an average of 98.35±14.54. 51% of the participants had average spiritual well-being and 49% had high spiritual well-being. The hospital anxiety score of the participants was in the range of 0-21 with an average of 8.23±5.67 (at the level of mild anxiety). 44.2% of the participants had no anxiety, 16% had mild anxiety, 19.2% had moderate anxiety, and 20.5% had severe anxiety. The hospital depression score of the participants was in the range of 0-21 with an average of 7.35±5.06 (at the level of mild depression). 46.4% of the participants had no depression, 14.6% had mild depression, 12.1% had moderate depression, and 26.7% had severe depression. A negative correlation was found between the severity of spiritual well-being and the severity of depression with a Pearson coefficient of -0.62 (P<0.001) and the severity of anxiety (-0.48, P<0.001). The relationship between the intensity of religious commitment with the intensity of anxiety (P=0.87) and the intensity of depression (P=0.12) was not significant.

    Conclusion

    Considering the reduction of anxiety and depression scores in samples with higher spiritual well-being scores, it is recommended to focus more on improving the spiritual well-being level of CAD patients by medical staff, as well as group training programs and spiritual self-care training programs after discharge. Follow. Psychotherapy sessions with a spiritual approach can also be useful.

    Keywords: coronary artery disease, spiritual well-being, religious commitment, anxiety, depression
  • علی حسن رحمانی، الهه بنفشه، عاطفه کامرانی، اعظم مریدی، زهره یگانه*

    وجود نیروی کار حرفه ای و آموزش دیده ی مامایی، برای مراقبت باکیفیت از مادر و نوزاد بسیار حیاتی است. عملکرد صحیح ماماها، نیازمند آگاهی و دانش آن ها از قوانین و مقررات حرفه ای است. مطالعه ی حاضر با هدف بررسی سطح آگاهی و دانش ماماها از قوانین و مقررات حرفه ای در ایران انجام شد. در این مطالعه، برای یافتن مقالات مرتبط، پایگاه های اطلاعاتی کوکران، امبیس، پابمد، اسکوپوس، مگیران، ایرانداک و مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی بر اساس دستورالعمل پیکو و با استفاده از کلمات کلیدی مناسب تا تاریخ 7سپتامبر2023 (16شهریور1402) به صورت نظام مند، مرور و بررسی شدند. ارزیابی کیفیت مقالات با استفاده از فهرست موسسه ی «جوآنا بریگز» (JBI) انجام شد. در این مطالعه ی نظام مند، چهارده مقاله ی مقطعی با تعداد 2161 مشارکت کننده وارد شدند. نتایج نشان داد، در ایران، سطح آگاهی و دانش ماماها درباره ی قانون و مقررات حرفه ای رضایت بخش نیست و به توجه بیشتر نیاز دارد. نتایج این مطالعه می تواند در تدوین برنامه های آموزشی قوانین و مقررات حرفه ای مامایی که برای افزایش کیفیت مراقبت از مادر و نوزاد ضروری است، به کار گرفته شود.

    کلید واژگان: آگاهی, دانش, مامایی, ایران, تعهد حرفه ای, مقررات حرفه ای
    Ali Hasan Rahmani, Elahe Banafshe, Atefe Kamrani, Azam Moridi, Zohreh Yeganeh*

    A professional and educated midwifery workforce is essential to provide high-quality maternal and newborn care. Midwives’ awareness and knowledge of professional rules and regulations would be necessary for correct practice. Accordingly, this study aimed to investigate midwives’ awareness and knowledge of the professional rules and regulations in Iran. In this systematic review study, the PICO guidelines were used to find the relevant articles through searching MeSH terms in Irandoc, SID, Scopus, EMBASE, Cochrane, Magiran, and PubMed databases up to September 7, 2023. The JBI checklist was used to assess the quality of the articles. This systematic review investigated 14 cross-sectional studies with a total of 2161 participants. The results demonstrated that midwives in Iran do not have a satisfactory level of awareness and knowledge about the professional rules and regulations. Based on the results, much more focus is required to enhance the awareness and knowledge of midwives about the professional rules and regulations. The results of this study can be used for developing educational programs on midwifery professional rules and regulations as a necessity for providing high-quality maternal and newborn care

    Keywords: Awareness, Knowledge, Midwifery, Iran, Professional commitment, Professional rules
  • آرمان لطیفی، سید صادق حسینی، سارا رحیمی، وحید رحمانی، عاطفه اسفندیاری، هدایت سالاری*

    تعهد حرفه ای، مجموعه ای از نگرش ها، ارزش ها، رفتارها و روابطی است که به عنوان پایه و اساس قرارداد یک متخصص سلامت با جامعه عمل می کند. مطالعه ی حاضر، با هدف تعیین نگرش دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی بوشهر به تعهد حرفه ای، در سال 1401 انجام شد. جامعه ی پژوهش این مطالعه ی توصیفی، شامل 254 نفر از دانشجویان سه سال آخر دانشکده ی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی بوشهر بود که با سرشماری وارد مطالعه شدند. ابزار بررسی، پرسش نامه ی استاندارد نگرش به تعهد حرفه ای پزشکان بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 25 تجزیه و تحلیل شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های توصیفی، آزمون همبستگی اسپیرمن و رگرسیون خطی و آزمون من ویتنی استفاده شد. میانگین و انحراف معیار سن دانشجویان شرکت کننده در مطالعه برابر با 25/2±69/24 سال بود. میانگین و انحراف معیار نمره ی نگرش به تعهد حرفه ای در دانشجویان شرکت کننده در پژوهش برابر با 72/12±12/67 از 100 به دست آمد. بین متغیرهای سن و ترم تحصیلی و سابقه ی شرکت در دوره های آموزشی مرتبط با اخلاق حرفه ای با میانگین نمره ی نگرش، ارتباط آماری معنی دار وجود داشت (01/0=P)؛ اما بین جنسیت و نمره ی نگرش به تعهد حرفه ای ارتباط معنادار آماری وجود نداشت (05/0>p[). مراکز آموزشی و استادان آن، به عنوان اثرگذارترین نیروها بر شکل دهی اخلاق دانشجویان، باید برنامه ی آموزشی را بر اساس آموزش و الگوسازی در زمینه ی حرفه ای گری پزشکی، با درنظرگرفتن نیازهای حرفه ای، بازنگری و به خوبی اجرا کنند.

    کلید واژگان: اخلاق حرفه ای, تعهد حرفه ای, دانشجویان پزشکی, نگرش
    Arman Latifi, Seyyed Sadegh Hosseini, Sara Rahimi, Vahid Rahmani, Atefeh Esfandiari, Hedayat Salari*

    Professional commitment is described as a set of attitudes, values, behaviors, and relationships that serve as the foundation of a health professional's contract with society. The present study was conducted with the aim of determining the attitude of medical students of Bushehr University of Medical Sciences towards professional commitment in 2022. The research population of this descriptive study included 254 students of the last 3 years of the Faculty of Medicine of Bushehr University of Medical Sciences who were included in the study by census. The standard questionnaire of attitude towards the professional commitment of doctors was used for data gathering. Data were analyzed using SPSS software version 25. Descriptive tests, Spearman's correlation test, linear regression and Mann-Whitney test were used to analyze the data. The mean and standard deviation of the age of the students participating in the study was 24.69±2.25 years. The mean and standard deviation of the attitude score towards professional commitment were 67.12±12.72 out of 100. There was a statistically significant relationship between the variables of age, academic semester and experience of participating in training courses related to professional ethics with the mean attitude score (p < 0.05), but there was no relationship between gender and the attitude score towards professional commitment. There was no statistical significance (p > 0.05). Educational centers and its professors, as the most influential force on the formation of students' morals, should revise and implement the educational program well in the field of medical professionalism, considering professional needs

    Keywords: Attitude, Medical students, Professional ethics, Professional commitment
  • یونس لطفی، محمد احمدیان، حمید سعیدنیا، رشید حیدری مقدم، علیرضا مرتضی پور، محمد بابامیری*
    مقدمه

    سازمان ها با ایجاد تغییرات جدید در سازمان، به دنبال نوآوری های مختلف برای حفظ سطح عملکرد خود در فضای رقابتی موجود هستند. اما این تغییرات مکرر میتواند زمینه ساز خستگی ناشی از تغییر و پیامدهای منفی ناشی از آن در کارکنان باشد؛ لذا مطالعه حاضر با هدف ارزیابی این پیامده در کارکنان ارائه دهنده خدمات بهداشتی انجام شد.

    مواد و روش

    پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی است که در مراکز بهداشتی و درمانی غرب ایران انجام شد. در این مطالعه 803 نفر با استفاده از روش در دسترس انتخاب شدند. در این مطالعه از مقیاس خستگی ناشی از تغییر، پرسشنامه استرس شغلی پارکر و دکوتیس، پرسشنامه رضایت شغلی برایفیلد و روث، پرسشنامه فرسودگی مسلش و جکسون، پرسشنامه قصد ترک شغل، پرسشنامه استاندارد تعهد سازمانی ماودی و همکاران استفاده شد. تمامی تحلیل ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS23 و AMOS18 انجام گرفت.

    یافته ها

    نتایج مطالعه نشان داد که ارتباط معناداری بین خستگی ناشی از تغییر با قصد ترک شغل، استرس، فرسودگی و رضایت شغلی وجود دارد؛ اما بین خستگی ناشی از تغییر و تعهد سازمانی ارتباط معنی داری مشاهده نشد. همچنین بین وضعیت تاهل، سن، سابقه کار، نوع استخدام، نوع شغل و تحصیلات با خستگی ناشی از تغییر ارتباط معنی دار مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    در محیط هایی که با تغییرات سریع و مداوم همراه است در نظر گرفتن خستگی ناشی از تغییر و پیامدهای آن اهمیت دارد چراکه می تواند باعث افزایش استرس شغلی، فرسودگی شغلی و کاهش رضایت شغلی و تعهد سازمانی شود و زمینه را برای ترک شغل فراهم کند.

    کلید واژگان: خستگی ناشی از تغییر, قصد ترک شغل, فرسودگی, رضایت شغلی, تعهد سازمانی
    Younes Lotfi, Mohammad Ahmadian, Hamid Saeidnia, Rashid Heidarimoghadam, Alireza Mortezapoor, Mohammad Babamiri*
    Background

    By making new changes in the organization, organizations are looking for various innovations to maintain their level of performance in the existing competitive environment. But these frequent changes can lead to change fatigue and its negative consequences for employees. Therefore, the present study was conducted to evaluate the change fatigue and its related consequences in health care providers.

    Materials and Methods

    The present study is a cross-sectional study conducted in health centers in western Iran. In this study, 803 people were selected using the available method. In this study, the change fatigue scale, Parker and Decotis’ job stress questionnaire, Ruth and Field’s job satisfaction questionnaire, Maslash and Jackson’s burnout questionnaire, turnover intention questionnaire, and standard questionnaire of organizational commitment of Mowday et al. are used. All analyzes were performed using SPSS23 and AMOS18 software.

    Results

    The results of the present study showed that with the increase of change fatigue, the intention to leave, stress and burnout increased significantly and job satisfaction decreased significantly; however, there was no significant relationship between change fatigue and organizational commitment. Also, a significant relationship was observed between marital status, age, work experience, type of employment, type of job and education with change fatigue.

    Conclusion

    In environments that are associated with rapid and continuous changes, it is important to consider the change fatigue and its consequences because it can increase job stress, burnout, reducing job satisfaction, and organizational commitment and provide a basis for leaving the job.

    Keywords: Change fatigue, Intention to leave, Burnout, Job satisfaction, Organizational commitment
  • ناهید جعفری، علیرضا حیدری*، عرفان کوهستانی، زهرا خطیرنامنی
    سابقه و هدف

    تعهد سازمانی تحت عنوان دستیابی تعصب آمیز و کارآمد به اهداف و ارزش های سازمان، دستیابی به نقش فرد در رابطه با اهداف و ارزش ها و دستیابی به سازمان به خاطر خودش تلقی شده است. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط کیفیت زندگی کاری با تعهد سازمانی انجام شد.

    مواد و روش ها

    یک مطالعه مقطعی به صورت توصیفی- تحلیلی در سال 1401 انجام شد. 280 نفر از کارکنان سطوح ارائه خدمات بهداشتی شهرستان گرگان به روش طبقه ای تصادفی در مطالعه شرکت نمودند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های روا و پایا شده کیفیت زندگی کاری والتون و تعهد سازمانی آلن و مایر جمع آوری و با روش های توصیفی و آزمون های آماری در نرم افزار SPSS-23 تحلیل شد.

    یافته ها

    میانگین سنی شرکت کنندگان 04/9 ±11/40 سال بود. اکثریت شرکت کنندگان زن (3/69 درصد) و بقیه مرد بودند. به طور کلی 9/18 درصد از افراد کیفیت زندگی پایین، 8/66 درصد کیفیت زندگی متوسط و 3/14 درصد کیفیت زندگی بالایی داشتند. همچنین، 1/11 درصد از افراد تعهد سازمانی پایین، 1/77 درصد تعهد سازمانی متوسط و 8/11 درصد تعهد سازمانی بالایی داشتند. بین کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی ارتباط آماری معناداری مشاهده شد (001/0 > P).

    نتیجه گیری

    کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی کارکنان در سطح متوسطی ارزیابی شد و با افزایش کیفیت زندگی کاری، تعهد سازمانی نیز افزایش می یابد. مدیران دانشگاه و مراکز بهداشت شهرستان برای اینکه بتوانند میزان تعهد و دلبستگی کارکنان خود را افزایش دهند، باید به کیفیت زندگی کاری آنان توجه بیشتری نموده و ساز وکارهایی برای ارتقاء آن فراهم سازند.

    کلید واژگان: کیفیت زندگی کاری, تعهد سازمانی, نیروی انسانی, کارکنان بهداشتی
    Nahid Jafari, Alireza Heidari*, Erfan Kouhestani, Zahra Khatirnamani
    Background and Objective

    Organizational commitment has been considered as the objective and efficient achievement of the organization's goals and values, the achievement of the individual's role in relation to the goals and values, and the achievement of the organization for its own sake. This study was conducted to investigate the quality of work life and organizational commitment and their relationship with each other.

    Materials and Methods

    A descriptive-analytical cross-sectional study was conducted in 2022. 280 employees of the health service delivery levels of Gorgan City participated in the study in a random stratified method. The data were collected using valid and established questionnaires of Walton's quality of work life and Allen and Mayer's organizational commitment and were analyzed with descriptive methods and statistical tests in SPSS-23 software.

    Results

    The average age of the participants was 40.11 ± 9.04 years. The majority of participants were female (69.3%) and the rest were male. In general, 18.9% of people had a low quality of work life (QWL), 66.8% had an average QWL, and 14.3% had a high quality of life. Also, 11.1 percent of people had low organizational commitment, 77.1 percent had medium organizational commitment, and 11.8 percent had high organizational commitment. There was a statistically significant relationship between the QWL and organizational commitment (P-Value = 0.001).

    Conclusion

    The QWL and organizational commitment of employees were evaluated at moderate levels, and with the increase in the QWL, organizational commitment also increases.

    Keywords: Quality of Work Life, Organizational Commitment, Human Resource, Health Workers
  • ریحانه آشفته، امین قاسم بگلو*، مریم سادات متولی
    مقدمه

    ترک خدمت پرستاران، مشکلات بزرگی در خدمت رسانی به بیمار و کیفیت مراقبت ایجاد می کند. تعهد سازمانی و سازگاری بین ارزش های فردی و سازمانی پرستاران باعث کاهش تمایل به ترک خدمت در پرستاران می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین تعهد سازمانی و تمایل به ترک خدمت با توجه به نقش میانجی ارزش های فردی و سازمانی انجام شد.

    روش بررسی

    در مطالعه توصیفی حاضر جامعه آماری شامل پرستاران شاغل در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی آزاد اسلامی تهران در سال 1402 بودند. تعداد 250 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و به پرسشنامه های تمایل به ترک خدمت کیم و همکاران، تعهد سازمانی آلن ومیر، تناسب فرد سازمان اسکروگینس و جمعیت شناختی پاسخ دادند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و روش بوت استراپ و آزمون سوبل در مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار ایموس استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج تحلیل مسیر نشان داد اثر مستقیم تعهد سازمانی بر ارزش های فردی و سازمانی و تمایل به ترک خدمت معنادار است و اثر مستقیم ارزش های فردی و سازمانی بر تمایل به ترک خدمت معنادار است. هم چنین اثر غیر مستقیم تعهد سازمانی بر تمایل به ترک خدمت با میانجی گری ارزش های فردی و سازمانی تایید شد.

    نتیجه گیری

    یافته های پژوهش حاضر نشان دهنده اثر میانجی ارزش های فردی و سازمانی در ارتباط بین تمایل به ترک خدمت و تعهد سازمانی است. پیشنهاد می شود مدیران پرستاری در جهت تدوین استراتژی های مداخله ای برای بهبود تعهد سازمانی و ارزش های فردی و سازمانی پرستاران بکوشند.

    کلید واژگان: تعهد سازمانی, تمایل به ترک خدمت, پرستاران, ارزش های فردی و سازمانی
    Reyhaneh Ashofteh, Amin Ghasem Begloo*, Maryam Sadat Motevalli
    Introduction

    Turnover of nurses creates great problems in providing services to and the quality of care regarding patients. Organizational commitment and compatibility between personal and organizational values of nurses reduces turnover intention in nurses. The current research was conducted with the aim of investigating the relationship between organizational commitment and turnover intention, considering the mediating role of personal and organizational values.

    Methods

    In this descriptive study, the statistical population included nurses working in the hospitals of Tehran Islamic Azad University of Medical Sciences in 2023. 250 people were selected by simple random sampling method and responded to the questionnaires of  Kim et al.'s turnover intention, Allen and Meyer's organizational commitment, Scroggins' person-organization fit, and demographic questionnaires. . In order to analyze data, Pearson's correlation coefficient, bootstrap method, and Sobel's test were used in structural equation modeling with Amos software.

    Results

    The results of path analysis showed that the direct effect of organizational commitment on personal and organizational value and turnover intention was significant, and the direct effect of personal and organizational values on turnover intention was also significant. Moreover, the indirect effect of organizational commitment on turnover intention was confirmed through the mediation of personal and organizational values.

    Conclusion

    The findings of the current research show the mediating effect of personal and organizational values on the relationship between the turnover intention and organizational commitment. It is suggested that nursing managers try to formulate intervention strategies to improve organizational commitment and compatibility of personal and organizational values of nurses.

    Keywords: Organizational commitment, Turnover intention, Personal, organizational values, Nurses
  • Ali Ikrou, Khadija Guejdad, Dinesh Bhugra, Antonio Ventriglio, Redouane Abouqal, and Jihane Belayachi *
    Background

    Religious adaptation and spiritual commitment are considered common strategies in order to deal with traumatic conditions. It has been argued that spiritual commitment has an impact on burnout levels, and both directly influence the quality of life.

    Objectives

    The aim of the present study was to investigate relationships between spiritual commitment and religious adaptation, different dimensions of burnout, and quality of life in a sample of health professionals.

    Methods

    This study was a cross-sectional survey. A model, including pathways between spiritual commitment, religious adaptation dimensions, and quality of life with variables of burnout as mediators, has been developed. This data survey was conducted on 556 nurses and midwives from emergency, intensive care and resuscitation, and psychiatry units, in addition to maternity departments, in four different university hospitals and 12 regional hospital centers in Morocco. Measures regarding religious adaptation and spiritual commitment, the Maslach Burnout Inventory, and quality of life variables were used to test the present study’s model employing structural equation modeling techniques. Data collection was performed from March 2018 to February 2019.

    Results

    The goodness of fit statistics confirmed an improved model with burnout dimensions as mediators between spiritual commitment, religious adaptation, and quality of life dimensions.

    Conclusions

    The above-mentioned findings suggest that health professionals using strategies in order to reduce burnout might report better mental and physical health. Direct relationships were observed between dimensions of burnout with adaptation strategies and quality of life.

    Keywords: Burnout, Religious Adaptation, Equation Structural Modeling, Spiritual Commitment, Quality of Life
  • مهناز ابراهیمی، عیسی محمدی زیدی*، بنفشه محمدی زیدی، محمدرضا ملکی
    زمینه و هدف

    مداخلات آموزشی تئوری محور رویکردی منطقی در راستای بهبود رفتارهای حامی زیست محیطی است. این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی مداخله آموزشی مبتنی بر تئوری رفتار برنامه ریزی شده توسعه یافته بر رفتارهای حامی محیط زیست در ساکنان شهر قزوین انجام شد. 

    مواد و روش ها

    با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، 120 نفر از شهروندان مراجعه کننده به مراکز مراقبت سلامت شهر قزوین در یک مطالعه نیمه تجربی در سال 1401-1402 شرکت کردند. محتوای آموزشی هدفمند از طریق واتس آپ و آموزش آنلاین (4 جلسه) به صورت سخنرانی و بحث گروهی به همراه پمفلت و پیامک آموزشی برای گروه آزمون ارائه شد. داده ها قبل و 3 ماه بعد از آموزش با استفاده از پرسشنامه های دموگرافیکی، آگاهی زیست محیطی، تعهد اخلاقی، هویت فردی، خرده مقیاسهای TPB و پرسشنامه رفتارهای حامی محیط زیست گردآوری شد و با نرم افزار SPSS 25.0 و آزمونهای کای اسکوئر، تی مستقل و زوجی، آزمون آنالیز واریانس و آنالیز کوواریانس تحلیل شدند. 

    یافته ها

    میانگین آگاهی زیست محیطی (از 1/3±5/2 به 2/1±10/9)، نگرش (از 2/5±17/5 به 6/1±34/7)، هنجارهای انتزاعی (از 1/8±8/9 به 3/1±14/9)، هویت فردی (از 1/7±8/8 به 2/1±12/7)، تعهد اخلاقی (از 1/4±10/9 به 2/1±15/0)، کنترل رفتاری (از 1/6±15/7 به 3/5±24/9) و قصد رفتاری (از 2/2±7/4 به 0/9±11/2) در گروه آزمون بعد از مداخله آموزشی تئوری محور به طور معنی داری بهبود یافت (0/001>P). همچنین، میانگین رفتارهای حامی محیط زیست در گروه آزمون پس از کنترل اثر متغیر پیش آزمون به طور معنی داری بهبود یافتند (9/5±36/4 به 8/7±52/2، 0/001>P).

    نتیجه گیری

    اجرای مداخلات آموزشی مبتنی بر تئوری رفتار برنامهریزی شده توسعه یافته میتواند بواسطه بهبود پیش آیندهای روانشناختی موجب ترغیب رفتارهای حامی زیست محیطی در شهروندان شود.

    کلید واژگان: محیط زیست, آموزش, هویت فردی, تعهد اخلاقی, تئوری رفتار برنامه ریزی شده
    Mahnaz Ebrahimi, Isa Mohammadi Zeidi*, Banafsheh Mohammadi Zeidi, Mohammadrezachi Maleki
    Background and Objectives

    Theory-based educational interventions are a logical approach in order to improve pro-environmental behaviors. This study was conducted with the aim of investigating the effectiveness of the educational intervention based on the extended theory of planned behavior on pro-environmental behaviors in residents of Qazvin city.

    Materials & Methods

    Using a multi-stage random sampling method, 120 citizens referring to Qazvin health care centers participated in a quasi- experimental study in 2022-2023. Targeted educational content was provided through what’s APP and online training (4 sessions) in the form of lectures and group discussions along with educational pamphlets and text messages for the experimental group. Data were collected before and 3 months after the Theory based education using demographic questionnaires, Pro-environmental Knowledge, moral commitment, Self- identity, TPB subscales, and pro-environmental behavior questionnaires, and were analyzed with SPSS 25.0 software and chi-square, independent and paired T-tests, ANOVA and ANCOVA were analyzed.

    Results

    The mean of pro-environmental awareness (from 5.2±1.3 to 10.9±2.1), attitude (from 17.5±2.5 to 34.7±6.1), subjective norms (from 8.9±1.8 to 14.9±1.3), self-identity (from 8.8±1.7 to 12.7±2.1), moral commitment (from 10.9±1.4 to 15.0±2.1), behavioral control (from 15.7±1.6 to 24.9±3.5) and behavioral intention (from 7.4±2.2 to 11.2±9) significantly improved in the experimental group after theory based education (P<0.001). Also, the mean of pro-environmental behaviors improved significantly after controlling the effect of the pre-test variable in the experimental group (36.4±9.5 to 52.2±8.7, P<0.001).

    Conclusion

    The implementation of educational interventions based on the extended theory of planned behavior can encourage pro-environmental behaviors in citizens by improving psychological factors.

    Keywords: Pro-environmental Behaviors, Education, Self-identity, Moral Commitment, Behavior change
  • محمد بابامیری، رامین رحمانی، رشید حیدری مقدم، مهرانه شعبانی*
    زمینه و هدف

    در محیط های کاری عاملی اصلی که می تواند کنترل کارکنان را در هم بشکند و زمینه ی بروز پرخاشگری در کارکنان را فراهم کند، استرس شغلی است. به همین دلیل در این پژوهش نقش مدل عدم تعادل تلاش-پاداش در بروز زورگویی در محیط کار مورد بررسی قرار گرفته است

    روش کار

    این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی است. در پژوهش حاضر به منظور سنجش متغیرها از دو پرسشنامه خود گزارش دهی عدم توازن تلاش- پاداش سیگریست و اعمال منفی استفاده شد. جامعه پژوهش کارکنان یکی از پتروشیمی های واقع در جنوب کشور بودند و با استفاده از روش سرشماری تعداد 202 نفر وارد مطالعه شدند. تجزیه و تحلیل ها با نرم افزار SPSS18  و با روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی انجام شد

    یافته ها

    میانگین و انحراف معیار سن و سابقه کار افراد شرکت کننده در مطالعه حاضر به ترتیب برابر با 32/9±13/40 و 50/9±9/15 سال بود. 147 نفر (8/72 درصد) از شرکت کنندگان زن و 174 نفر (1/86 درصد) متاهل بودند. از نظر وضعیت تحصیلات نیز مشخص شد که 9/10 درصد دارای مدرک کاردانی، 2/81 درصد دارای مدرک کارشناسی و مابقی افراد دارای مدرک کارشناسی ارشد یا بالاتر بودند. حدود سه چهارم افراد استخدام رسمی بودند. بر اساس نتایج مدل رگرسیون چند متغیره، از بین متغیرهای مورد بررسی در این مطالعه، عدم توازن تلاش-پاداش و تعهد افراطی به صورت معناداری قادر به پیش بینی تغییرات نمره زورگویی بودند (001/0>P)

    نتیجه گیری

    براساس نتایج کارکنانی که بین دروندادها و بروندادها در شغل احساس عدم تعادل دارند همچنین کارکنانی که دارای ویژگی تعهد افراطی هستند بیشتر دست به انجام رفتارهای منفی به شکل زورگویی در محیط کار میزنند.

    کلید واژگان: زورگویی در محیط کار, عدم توازن تلاش - پاداش, تعهد افراطی, استرس شغلی
    Mohammad Babamiri, Ramin Rahmani, Rashid Heidarimoghadam, Mehrane Shaabani*
    Background and Purpose

    In work environments, job stress is the main factor that can break the control of employees and provide the context for the occurrence of aggression in employees. For this reason, this study investigated the role of the effort-reward imbalance model in the occurrence of bullying in the workplace.

    Method

    This study was descriptive-analytical in nature. In this research, to measure the variables, two self-report questionnaires, the effort-reward imbalance scale and the negative actions questionnaire, were used.  The research population was employees of one of the process industries, and 202 people were included in the study using the census method. Analyses were performed using SPSS 18 software, Pearson’s correlation coefficient, and linear regression.

    Result

     The total number of participants in the study was 202. The average age and work experience of the participants in this study were 40.13±9.32 and 15.9±9.50 years, respectively. Among the participants, 72.8% were male and 86.1% were married. In terms of educational status, 10.9% had an associate's degree, 81.2% had a bachelor's degree, and the rest had a master's degree or higher. About three-fourths of the people were officially employed, and the rest were working on a contract basis. Based on the results of the multivariate regression model, among the variables investigated in this study, effort-reward imbalance and extreme commitment were able to significantly predict the changes in the bullying score (P<0.001).

    Conclusion

    Employees who feel imbalanced between inputs and outputs in the job, as well as employees who have the characteristic of extreme commitment, are more likely to engage in negative behaviors in the form of bullying in the workplace.

    Keywords: bullying in the workplace, effort-reward imbalance, over commitment, job stress
  • بهروز بیژن، جهانگیر رضایی، حسین اشتریان، امیرحسین هاشمیان، هیوا اعظمی*
    سابقه و هدف

    تعهد سازمانی حالتی است که فرد ، سازمان و بخصوص هدف های آن را معرف خود می داند و تمایل دارد تا عضو آن سازمان باقی بماند. تعهد سازمانی عامل حیاتی در دستیابی به اهداف سازمانی است و باعث میشود کارکنان به جای ایجاد مشکل، به حل مشکل بپردازند. صلاحیت بالینی ، پایه و اساس کار عملی پرستاری می باشد. پرستاران مهم ترین نقش را در ارائه خدمات بهداشتی درمانی در بیمارستان ها ایفا می نمایند درواقع،شایستگی بالینی را استفاده عاقلانه از مهارتهای فنی،ارتباطی، دانش، قضاوت بالینی، احساسات و ارز شها درموقعیتهای بالینی تعریف کرده اند این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین صلاحیت بالینی با تعهد سازمانی وعوامل مرتبط با ان در پرستاران شاغل در بخش های ویژه بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهر کرمانشاه در سال  1396 انجام شد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه همبستگی، 227 پرستار شاغل در بخش های مراقبت ویژه بیمارستان های آموزشی شهر کرمانشاه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه استاندارد شغلی  شایستگی بالینی پرستاران واستاندارد  تعهد سازمانی آلن و مایر بود که پایایی و روایی آن در مطالعات والکر وکمپل 2013 (7) و شاکرنیا و محمد پور 2010 (5) و مطالعات مختلف به اثبات رسیده است. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 و در سطح معنی داری 05/0 > P تجزیه وتحلیل شدند.جهت نرمال بودن داده ها آزمون کولموگروف اسمیرنوف تک متغیری و ارتباط داده ها از آزمون همبستگی اسپیرمن استفاده شد.

    یافته ها

    میانگین نمرهی تعهد سازمانی و شایستگی بالینی در پرستاران به ترتیب، 23/5 119/9± و 2/18 73/35± به دست آمد. بین شایستگی بالینی و تعهد سازمانی ارتباط معنادار یافت نشد. میانگین نمره ی شایستگی بالینی در پرستارانی که سابقه ی کار بالینی بین 6 تا 10 سال داشتند، بالاتر از سایرین بود (0/05 < P).

    نتیجه گیری

    در این مطالعه، صالحیت بالینی و تعهد سازمانی پرستاران بخش مراقبتهای ویژه بالا بود؛ اما ارتباط معناداری مشاهده نشد. لذا، با توجه به میانگین بالای تعهد هنجاری در این مطالعه و نقش حیاتی پرستاران در سیستم خدماتی بهداشتی، میتوان با ارتقای صلاحیت بالینی پرستاران یا به کارگیری پرستاران باصلاحیت تر، تعهد آنان را افزایش داد.

    کلید واژگان: شایستگی بالینی, تعهد سازمانی, پرستاران, بخش های ویژه
    Behrooz Bijan, Jahangir Rezaei, Hossein Ashtarian, AmirHossein Hashemian, Hiva Azami*
    Background and Objectives

    Organizational commitment is a state in which a person considers the organization and especially its goals to be his representative and has the desire to remain a member of that organization. Clinical competence is the foundation of practical nursing work. This research was conducted with the aim of investigating the relationship between clinical competence and organizational commitment and related factors in nurses working in special departments of hospitals affiliated to Kermanshah University of Medical Sciences in 2017

    Materials and Methods

    In this correlational study, 227 nurses working in the special care departments of educational hospitals in Kermanshah were selected by available sampling method. The data collection tool included Allen and Mayer's questionnaire of nurses' clinical competence and organizational commitment, whose reliability and validity have been proven in various studies. Data were analyzed using SPSS version 22 software and at a significance level of P>0.05.

    Results

    The average scores of organizational commitment and clinical competence in nurses were 119.9 ± 23.5 and 73.35 ± 2.18 respectively. No significant relationship was found between clinical competence and organizational commitment. The average score of clinical competence in nurses who had clinical work experience between 6-10 years was higher than others (P < 0.05).

    Conclusion

    In this study, clinical competence and organizational commitment of intensive care unit nurses were high, but no significant relationship was observed. Therefore, the health service system can increase their commitment by improving the clinical qualification of nurses or employing nurses with higher qualifications.

    Keywords: Clinical competence, organizational commitment, nurses, Intensive Care Units
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال