جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "post partum depression" در نشریات گروه "پزشکی"
-
Background
Depression is the most important postpartum mental disorder that can lead to irreversible damage to family health if not addressed, including inability to provide maternal care, impaired mother–child relationship, impaired growth, and development of the child, to marital problems, and sometimes the risk of suicide and infant death. The aim of this study was to investigate the relationship between self‑compassion and body image with postpartum depression.
Material and MethodIn this study, 150 pregnant women in the third trimester and 6 weeks postpartum completed the Short Form Self‑Compassion Questionnaire (SCS‑SF), Multidimensional Self‑Body Relationships (MBSRQ), and Edinburgh Postpartum Depression Inventory (EPDS). Depending on the type of study, descriptive statistics such as mean, median, and standard deviation were calculated for quantitative, frequency, and relative frequency variables. Kolmogorov–Smirnov test was used to evaluate the normality of the distribution of scores in each questionnaire. Data were analyzed using parametric proportional statistical tests (paired t‑test, Pearson correlation, and linear regression) at the level of significance less than 0.05.
ResultsBased on the findings, the relationship between self‑compassion and postpartum depression was not significant. Self‑kindness had a significant positive relationship, and self‑judgement had a significant negative relationship with depression (p </em>< 0.01). Body image had a significant predictive effect on postpartum depression (p </em>< 0.05).
ConclusionsNegative body image as a risk factor for postpartum depression should be considered by healthcare providers and used in the prevention and treatment of postpartum depression.
Keywords: Self-compassion, body image, post partum depression -
زمینه و هدفافسردگی پس از زایمان بر سلامت مادر، روابط خانوادگی همچنین بر تربیت و رشد کودک اثرات منفی بر جای میگذارد، لذا شناسایی علت های ایجاد کننده آن، خصوصا در زنان نخست زا که برای اولین بار تغییرات جسمی و روحی همراه با بارداری را تجربه می کنند؛ مهم و ضروری است؛ لذا این مطالعه با هدف بررسی نقش حمایت اجتماعی و نوع زایمان در پیش بینی افسردگی پس از زایمان در زنان نخست زا اتجام شد.روش کاراین پژوهش از نوع مطالعه توصیفی- همبستگی و جامعه پژوهش شامل کلیه زنان باردار و نخست زا بود که به مراکز بهداشتی و درمانی شهر کرمان در سال 1395 مراجعه کرده بودند. دویست و پنج نفر به روش نمونه گیری خوشه ایو در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه مشخصات دموگرافیک، پرسشنامه افسردگی ادینبرگ و پرسشنامه حمایت اجتماعی بود. داده ها با استفاده از نرم افزار Spss-20 و روش های رگرسیون لوجستیک و آزمون تی مستقل مورد تحلیل قرار گرفت.یافته هادر مجموع 102 نفر دارای درجاتی از افسردگی پس از زایمان و 103 نفر غیر افسرده بودند، نتایج نشان داد احتمال بروز افسردگی در زنان نخست زا، پس از زایمان به واسطه کاهش مولفه های حمایت اطلاعاتی- هیجانی، حمایت مهربانی و حمایت تعامل اجتماعی مثبت؛ به ترتیب 40.18، 10.1 و 5.55 درصد بود. همچنین احتمال بروز افسردگی در زنان نخست زا پس از زایمان به واسطه نوع زایمان 27 درصد بود و زنانی که زایمان سزارین داشتند به صورت معناداری افسرده تر از زنانی بودند که زایمان طبیعی داشتند (0/001>p).نتیجه گیریبر اساس نتایج پژوهش حاضر توصیه می شود نسبت به افزایش حمایت اجتماعی خصوصا در مولفه های حمایت اجتماعی ذکرشده در زنان نخست زا توجه ویژه ای گردد. همچنین برای زنان نخست زا که به صورت سزارین زایمان می کنند، درمان های پیشگیرانه در نظر گرفته شود.کلید واژگان: زنان نخست زا, افسردگی پس از زایمان, حمایت اجتماعیBackground and ObjectivesPost-partum depression affects the mother's health, family relationships and child's training, negatively. Therefore, determining the related reasons, in especial in the women who have the first delivery and will experience the physical and mental changes of such event in their life is very important. Therefore, the aim of this study was to assess the role of social support as well as the kind of child delivery in order to predict the post-partum depression in such group of women.MethodsThe statistical population of this correlational-descriptive study consists of all women in the nulliparous women who have been referred to the medical centers of Kerman during 2016. Among them, 205 were chosen by a cluster and convenience sampling methods. The measurement tools were including demographic features questionnaire, Edinburgh postnatal depression scale (EPDS), and social support questionnaire (MOS-SSS). Data were analyzed with SPSS software using logistic regression and T-test method.ResultsIn total, 102 individuals have degrees of postpartum depression and the rest of the patients were non-depressed.The results showed that the possibility of depression emergence in these women, after child delivery based on the decrease of factors such as emotional - informational support, emotional support and positive social interaction support were about 40.18, 10.1 and 5.55%, respectively. Also, the possibility of depression in this group after delivery regarding the kind of delivery was 27%. As well, the women who had caesarian delivery significantly were more depressed rather than whom had natural delivery (pConclusionBased on the results of this study, more attention should be paid to increase social support for women who will go into the first labor; and also the preventive treatments must be considered for women give birth a child by caesarian section.Keywords: Nulliparous Women, Post-Partum Depression, Social Support
-
زمینه و هدفکاهش اضطراب مادر در دوران حاملگی نقش مهمی در سلامت روانی- فیزیکی مادر و جنین دارد. این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر آموزش دلبستگی و آرام سازی بر اضطراب سه ماهه سوم حاملگی و افسردگی پس از زایمان در زنان نخست باردار انجام یافته است.روش بررسیاین مطالعه یک کارآزمایی بالینی است که در آن 126 زن نخست باردار طی سال 1391 در بیمارستان های حافظ و شوشتری وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شیراز شرکت کرده و به روش تصادفی در سه گروه 42 نفری آرام سازی، دلبستگی و شاهد قرار گرفتند. قبل و بعد از مداخله پرسشنامه اضطراب اسپیل برگر و افسردگی بک تکمیل گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری آنالیز واریانس یک طرفه، LSD و مجذور کای صورت گرفت.یافته هاقبل از مداخله هر سه گروه از لحاظ میانگین نمره کلی و ابعاد شخصیتی و موقعیتی اضطراب و همچنین نمره افسردگی همگن بودند. آزمون آماری آنالیز واریانس نشان داد که یک ماه پس از مداخله، میانگین نمره اضطراب زنان در هر سه گروه اختلاف آماری معنادار (03/0= p) داشته است. آزمون آماری LSD (01/0 p<) نشان داد که اختلاف میانگین نمره اضطراب بین گروه دلبستگی با گروه شاهد و همچنین بین گروه آرام سازی با گروه شاهد (001/0> p) معنادار بوده است. ولی بین گروه های دلبستگی و آرام سازی (2/0= p) اختلاف معناداری مشاهده نشد. آزمون آماری آنالیز واریانس، نشان داد که پس از مداخله در گروه های آزمون و شاهد اختلاف معناداری (04/0= p) در میانگین نمره اضطراب موقعیتی وجود داشته است. آزمون LSD نشان داد که میانگین نمرات اضطراب موقعیتی در گروه دلبستگی (02/0= p) و آرام سازی (01/0 p<) نسبت به گروه شاهد به طور معنادار کاهش یافته است. آزمون آماری آنالیز واریانس نشان داد که پس از مداخله اختلاف معناداری (2/0= p) از لحاظ جنبه شخصیتی اضطراب در سه گروه مطالعه دیده نشده است. همچنین سه گروه از لحاظ میانگین نمرات افسردگی پس از زایمان اختلاف معناداری داشتند (002/0= p). آزمون تعقیبی LSD نشان داد که میانگین نمرات افسردگی پس از زایمان در گروه دلبستگی و شاهد (01/0= p) و آرام سازی و شاهد (01/0= p) اختلاف معنادار داشته است.نتیجه گیریاجرای برنامه آموزش دلبستگی و مهارت های آرام سازی در بارداری سبب کاهش اضطراب دوران حاملگی و افسردگی پس از زایمان گردید. از این رو توصیه می شود که در برنامه معمول مراقبت های دوران بارداری فرآیندهای فوق گنجانده شود.کلید واژگان: دلبستگی مادر و جنین, آرام سازی, اضطراب سه ماهه سوم, افسردگی پس از زایمانHayat, Volume:19 Issue: 1, 2013, PP 76 -88Background and AimReducing maternal anxiety has a critical role in maternal and fetal mental and physical health. This study aimed to assess the effect of two anxiety reducing techniques including relaxation and maternal-fetal attachment training on anxiety in third trimester and postpartum depression among primipara women. Methods & Materials: In this clinical trial، 126 pregnant women were randomly selected and divided into three groups including relaxation training، maternal-fetal attachment skills training، and control group. The participants completed a demographic questionnaire، the Spillberger and Beck questionnaires and written consents at baseline. The participants completed the questionnaires after the intervention too. The one way ANOVA and paired t-test were used to analyze the data.ResultsAt baseline، the mean total anxiety، state and trait anxiety and depression scores were not significantly different between the groups. The ANOVA showed differences in the mean score of anxiety after the intervention (P=0. 03) in the intervention groups. There were statistically significant differences between the attachment and control groups (P=0. 01); and the relaxation and control groups (P<0. 001) in terms of the mean score of state anxiety. The ANOVA showed a reduction in the mean score of state anxiety after intervention in the attachment (P=0. 02) and relaxation groups (P=0. 01). There was significant difference after the intervention in the mean score of maternal depression (P=0. 002) between the attachment and relaxation groups with the control group (P=0. 01، P=0. 01; respectively).ConclusionA ttachment and relaxation trainings can reduce maternal anxiety and post-partum depression. Pregnancy visit is an important opportunity to screen maternal anxiety and prevent post-partum depression using simple and non-expensive training programs.Keywords: maternal, fetal attachment, relaxation, anxiety, post partum depression
-
مقدمهدر مطالعات اخیر ارتباط بین افسردگی پس از زایمان و نوع زایمان به ویژه زایمان سزارین مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به تناقض یافته های موجود در این زمینه، مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین زایمان سزارین و افسردگی پس از زایمان انجام شد.روش کاراین مطالعه هم گروهی در سال 1389 بر روی 310 زن مراجعه کننده به بیمارستان رسول اکرم (ص) شهرستان رشت انجام شد. جهت بررسی افسردگی پس از زایمان در دو گروه زایمان سزارین (156 مورد) و زایمان طبیعی (154 مورد) از پرسشنامه ادینبورگ استفاده شد. این پرسشنامه ها ابتدا در سه ماهه سوم بارداری تکمیل و افراد در صورت کسب نمره بالاتر از 12 از مطالعه خارج شدند. سپس 6 هفته پس از زایمان پرسشنامه ها مجددا تکمیل شده و همراه با سایر اطلاعات زمینه ای تحت تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 16) قرار گرفت.یافته هافراوانی افسردگی پس از زایمان در گروه زایمان طبیعی 2/5% و در گروه زایمان سزارین 7/7% به دست آمد که این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود (37/0=p). پس از کنترل متغیرهای سابقه سقط، سابقه سندرم پیش از قاعدگی و سن و با استفاده از آزمون رگرسیون لوجستیک، شانس افسردگی پس از زایمان در گروه سزارین 53/2 برابر زایمان طبیعی بدست آمد. (CI 95%: 0.93-6.88، p=0.07). بین سابقه سندرم پیش از قاعدگی با افسردگی پس از زایمان ارتباط آماری معنی داری وجود داشت. (OR:4.36،CI 95%: 1.48-12.83، p=0.008)نتیجه گیریدر مطالعه حاضر بین نوع زایمان و افسردگی پس از زایمان ارتباط معنی داری مشاهده نشد.
کلید واژگان: افسردگی پس از زایمان, زایمان سزارین, زایمان طبیعیIntroductionSome previous studies have indicated that mode of delivery especially cesarean section might be as a risk factor for post partum depression. This study aimed to determine the relationship between cesarean section and post partum depression.MethodsThis cohort study was conducted on 310 women referring for delivery to Rasool Akram hospital of Rasht in 2010. Post partum depression was determined in cesarean group (156 cases) and vaginal delivery group (154 cases) using Edinburg standard questionnaire. The women diagnosed with depressive mode in third trimester based on Edinburg score more than 12 were excluded. The questionnaires were completed again, 6 weeks after delivery. Other information were also completed and analyzed in two groups by using SPSS software version 16.ResultsThe frequency of post partum depression was 5.2% in vaginal delivery and 7.7% in cesarean group and difference was not statistically significant (p=0.37). After controlling age, history of PMS and abortion, the odds ratio of post partum depression was 2.53 in cesarean group compared to vaginal delivery group using logistic regression test (95% CI=0.93-6.88, p=0.07). Only history of PMS was significantly related to post partum depression (OR=4.36, 95% CI: 1.48-12.83, p=0.008).ConclusionThis study revealed that cesarean section is not significantly related with post partum depression.Keywords: Cesarean Section, Post Partum Depression, Vaginal Delivery -
مقدمه
افسردگی پس از زایمان نوعی اختلال روانی محسوب می شود که عوامل فردی و روانی - اجتماعی با آن ارتباط دارند.
هدفاین پژوهش یک مطالعه از نوع توصیفی همبستگی بوده و با هدف تعیین میزان افسردگی پس از زایمان و ارتباط بین افسردگی پس از زایمان و عوامل فردی و روانی - اجتماعی انجام شده است.
روش کارتعداد نمونه در این پژوهش 350 نفر بودند و از بین مادرانی که بین 8 - 6 هفته پس از زایمان خود به مراکز بهداشتی درمانی مراجعه کرده بودند به صورت تصادفی ، خوشه ای انتخاب شدند . ابزار گردآوری داده ها شامل دو پرسشنامه ، در ارتباط با عوامل فردی و روانی - اجتماعی مادران و آزمون افسردگی پس از زایمان ادینبورگ بود ، که به روش مصاحبه و توسط پژوهشگر تکمیل شد.
نتایج16 در صد نمونه ها به افسردگی پس از زایمان مبتلا بودند و بین افسردگی پس از زایمان و عوامل فردی اجتماعی مثل کفایت درآمد خانوار برای هزینه های زندگی (0001/0P <)، رضایت از زندگی با خانواده همسر(021/0 =P)، حوادث ناگوار زندگی (0001/0P <), سابقه بیماری روانی در خانواده (0001/0P <)، سابقه افسردگی پس از زایمان در خانواده (008/0P =)، حاملگی ناخواسته (041 /0P= )، تمایل به سقط جنین (0001/0P<)، رضایت مادر از جنس نوزاد (034 /0 P =)،رضایت خانواده همسر از جنس نوزاد (005 /0 p= )، نوع ارتباط با همسر (0001 /0P <)، نوع ارتباط با خانواده همسر (0001/0P<) و ارتباط معنی دار آماری وجود داشت.
نتیجه گیری:
نتایج این تحقیق بیانگر آنست که درصد قابل توجهی (16%) از مادران مبتلا به افسردگی پس از زایمان بودند و برخی از عوامل فردی و روانی- اجتماعی در بروز این اختلال موثر بوده است.
کلید واژگان: : افسردگی پس از زایمان, عوامل فردی و روانی - اجتماعیIntroductionPostpartum depression is a kind of psychiatric disorder that demographic and psychosocial factors are related to it.
ObjectiveIn this descriptive – co relational study that aimed to determine the rate of postpartum depression and determine relationship between postpartum depression and demographic and psychosocial factors.
MethodsIn this study 350 women were selected through random clustering. The instrument for gathering data was two questionnaires including demographic psychosocial data and Edinburgh test. Researcher through interview completed these questionnaires.
ResultsThe result indicated that 16% of sample had postpartum depression. The results indicated a significant correlation between enough family income for expenditure (p< 0.0001) satisfied living with husband’s relatives (p= 0.021) life’s unusual events (p<0.0001) history of mental disorder in family (p<0.0001) history of post partum depression in family (p= 0.008) unwanted pregnancy (p=0.041) wanted abortion (p<0.0001) satisfaction of mothers about baby’s sex (p=0.034) satisfaction of husband’s family about baby’s sex (p=0.005) kind of communication with husband (p<0.0001) kind of communication with husband’s family (p<0. 0001) and postpartum depression . There was not a significant relationship between age, number of children, number of pregnancy and delivery, past abortion and still birth, occupation condition, marital status, kind of delivery, level of education, the numbers of members living in family, living with husband’s relative, kind of life’s unusual event, satisfied husband about baby sex, satisfied husband about mother’s job, planning for care of new born and post partum depression.
ConclusionNurses have important roles in secondary prevention by screening women with postpartum depression, and refer them appropriately and quickly to psychiatrist. Nurses need to be knowledgeable about high – risk factors and share this information with women and their families.
Keywords: post partum depression, demographic, psychosocial factors
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.