به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "psychodrama" در نشریات گروه "پزشکی"

  • لیلی صنوبر، اکبر عطادخت*، محمد نریمانی، نادر حاجلو
    زمینه و هدف

    شایع ترین مشکلات ضربه های مغزی، اختلال در مهارت های عصب روان شناختی می باشد. لذا از هدف این مطالعه مقایسه اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم مغز از روی جمجمه و روان نمایشگری بر مهارت های عصب-روان شناختی نوجوانان دارای ضربه های مغزی خفیف بود.

    مواد و روش ها

    این مطالعه از نوع نیمه تجربی است. جامعه آماری کلیه نوجوانان آسیب مغزی استان اردبیل بودند که در سال 1401-1400 به بیمارستان فاطمی شهر اردبیل مراجعه کردند و در مقیاس کمای گلاسکو نمره 15-13 را دریافت نمودند. از جامعه آماری 45 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی به 3 گروه 15 نفره (گروه آزمایش 1 و 2 و گروه کنترل) تقسیم شدند. گروه آزمایش 1، تحت مداخله تحریک الکتریکی (10 جلسه 15 دقیقه ای)، گروه آزمایش 2، تحت مداخله روان نمایشگری (13 جلسه 90 دقیقه ای) قرار گرفتند و گروه کنترل، آموزشی دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از آزمون های عملکرد پیوسته، برج لندن و پرسش نامه حافظه گذشته نگر و آینده نگر Crawford و همکاران استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه وتحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که بین شیوه های درمانی تفاوت آماری معنادار وجود دارد. جلسات تحریک الکتریکی توانست بر مولفه های توجه پایدار (پاسخ صحیح 961/4F=، 012/0=P و زمان پاسخ 398/2F=، 001/0=P)، آزمون برج لندن (خطا 518/6F=، 004/0=P) و ابعاد کارکرد حافظه (حافظه آینده نگر 943/12F=، 001/0>P و حافظه گذشته نگر 984/5=F، 005/0=P)، تاثیر مثبت داشته و باعث بهبود بدکارکردی شناختی شود.

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته های پژوهش حاضر، استفاده از تحریک الکتریکی مغز به عنوان یک مداخله توان بخشی عصبی، جهت بهبود مهارت های عصب روان شناختی نوجوانان دارای ضربه های مغزی خفیف پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: تحریک مغز, روان نمایشگری, عصب روان شناختی, ضربه مغزی خفیف
    Leli Senobar, Akbar Atadokht*, Mohammad Narimani, Nader Hajloo
    Background and Objectives

    The most common problems of concussions are disorders of neuropsychological skills. Therefore, the aim of this study was to compare the effectiveness of direct electrical stimulation of the brain from the skull and psychodrama on the neuro-psychological skills of adolescents with mild concussions.

    Materials and Methods

    In this quasi-experimental study, the statistical population was all teenagers with brain damage in Ardabil Province who referred to Fatemi Hospital in Ardabil City in 2021-2022 and received a score of 13-15 on the Glasgow Coma Scale (GCS). Forty five people were selected from this statistical population by convenience sampling method and were randomly divided into 3 groups of 15 people (experimental groups 1 and 2 and a control group). The experiment group 1 underwent electrical stimulation intervention (10 sessions of 15 minutes), the experiment group 2 underwent psychodrama intervention (13 sessions of 90 minutes), and the control group did not receive any training. Continuous Performance Test, Tower of London Test, and Crawford et al.'s Retrospective and Prospective Memory Questionnaire were used to collect data. Data were analyzed using multivariate analysis of covariance (MANCOVA).

    Results

    The findings showed that there was a statistically significant difference across the treatment methods. Electrical stimulation sessions were able to positively affect the components of sustained attention (correct response F=4.961, p=0.012 and response time F=2.398, p=0.001), Tower of London Test (errors F=6.518, p=0.004), and dimensions of memory functioning (prospective memory F=12.943, p<0.001 and retrospective memory F=5.984, p=0.005) and improve cognitive dysfunction.

    Conclusion

    Based on the findings of the current study, the use of electrical stimulation of the brain as a neuro-rehabilitation intervention is recommended to improve the neuropsychological skills of adolescents with mild concussions.

    Keywords: Brain Stimulation, Psychodrama, Neuropsychological, Mild Traumatic Brain Injury
  • پریا مژگانی، امید مرادی*، حمزه احمدیان، یحیی یاراحمدی

    پیشگفتار: 

    پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی زوج درمانی به شیوه سایکودرام و زوج درمانی رفتاری تلفیقی بر بهبود سازگاری متقابل زوجین در شهر تهران سال 1398 انجام شد. 

    روش

    در این پژوهش نیمه آزمایشی از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مرکز نمایش درمانی ایران در سال1398 بود. نمونه این پژوهش شامل سی و شش نفر با هجده زوج از مراجعه کنندگان به مرکز نمایش درمانی ایران بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه سازگاری متقابل اسپانیر به دست آمد و با آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره و چندمتغیره تحلیل شد. 

    یافته ها

    نتایج این مطالعه نشان داد که بین اثربخشی زوج درمانی به شیوه سایکودرام با زوج درمانی رفتاری تلفیقی بر بهبود سازگاری متقابل زوجین تفاوت معنی داری (05/0>P) وجود دارد.

    پی آمد:

     از نتایج به دست آمده می توان استنباط نمود که تاثیر زوج درمانی به شیوه سایکودرام در تمامی خرده مقیاس ها شامل رضایت زوجین، همبستگی زوجین، توافق زوجین و ابراز محبت بالاتر از زوج درمانی رفتاری تلفیقی است. بنابراین برای بهبود سازگاری متقابل زوجین می توان از زوج درمانی به شیوه سایکودرام استفاده کرد.

    کلید واژگان: سازگاری متقابل, زوج درمانی, سایکودرام, زوج درمانی رفتاری تلفیقی
    Paria Mozhgani, Omid Moradi*, Hamzeh Ahmadian, Yahya Yarahmadi
    Introduction

    The purpose of this study was to compare the effectiveness of Psychodrama Couple Therapy and Integrated Behavioral Couple Therapy (IBCT) in improving dyadic adjustment among couples in Tehran in 2019. 

    Methods

    This semi-experimental study utilized a pre-test and post-test design with a control group. The statistical population consisted of all couples who were referred to the Dramatherapy Center of Iran in 2019. The study sample included thirty-six individuals, or eighteen couples, selected through an available sampling method. Data were collected using the Spanier Dyadic Adjustment Scale (DAS) and analyzed using both single-variable and multivariate analysis of covariance. 

    Results

    The findings indicated a significant difference (P<0.05) in the effectiveness of Psychodrama Couple Therapy compared to Integrated Behavioral Couple Therapy on couples’ dyadic adjustment. 

    Conclusions

    The results suggest that Psychodrama Couple Therapy has a greater positive impact than Integrated Behavioral Couple Therapy across all subscales, including agreement, expression of love, connection, and overall satisfaction among couples. Therefore, Psychodrama Couple Therapy can be recommended for improving dyadic adjustment in couples.

    Keywords: Dyadic Adjustment, Couple Therapy, Psychodrama, Integrated Behavioral Couple Therapy
  • زهرا جعفری، محسن گل پرور*، حمید آتش پور
    مقدمه
      زنان مطلقه در بسیاری مواقع به دلیل ترس از صمیمیت و تنظیم هیجانی ناکارآمد با مشکلات زیادی مواجه می شوند. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی رویکرد سایکودرام و رویکرد هیجان مدار با آموزش التقاطی سایکودرام هیجان مدار ذهن آگاهانه بر ترس از صمیمیت و خودتنظیمی هیجان در زنان مطلقه اجرا شد.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با گروه کنترل است. جامعه آماری زنان مطلقه شهر اصفهان در پاییز 1400 بودند، که از میان آن ها 64 نفر به صورت هدفمند انتخاب و در چهار گروه (هر گروه 16 نفر) گمارده شدند. پرسشنامه Descutner  و Thelen (1991) و پرسشنامه تنظیم هیجان Roemer  و Gratz (2004) برای سنجش متغیر وابسته استفاده شد. سه گروه آموزشی، هر یک طی 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های تکرار شده تحلیل گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان داد در ترس از صمیمیت و خودتنظیمی هیجان بین آموزش هیجان مدار، آموزش سایکودرام و آموزش التقاطی با گروه کنترل و بین آموزش هیجان مدار و آموزش سایکودرام تفاوت معنی داری وجود دارد (01/0>p)، ولی بین آموزش سایکودرام و هیجان مدار با گروه آموزش التقاطی تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0<p).
    نتیجه گیری
    با توجه به اثربخشی آموزش التقاطی سایکودرام هیجان مدار ذهن آگاهانه، آموزش سایکودرام و آموزش هیجان مدار بر کاهش ترس از صمیمیت و ارتقای خودتنظیمی هیجان و همچنین اثربخشی بیشتر آموزش سایکودرام نسبت به آموزش هیجان مدار، پیشنهاد می شود در مراکز مشاوره و روان درمانی، این آموزش ها برای زنان مطلقه استفاده شوند.
    کلید واژگان: آموزش, سایکودرام, هیجان مدار, ذهن آگاهی, ترس از صمیمیت, خودتنظیمی, زنان مطلقه
    Z Jafari, M Golparvar *, H Atashpour
    Introduction
    Divorced women often face many problems due to fear of intimacy and ineffective emotional regulation. Therefore, this study aimed to compare the effectiveness of psychodrama training with eclectic mindful emotion-focused training and emotion-focused training on fear of intimacy and emotional self-regulation among divorced women.
    Materials and Methods
    This research was a quasi-experimental study with a control group. The statistical population was divorced women in the spring 2022 in Isfahan, Iran. Among them, 64 women were selected by purposive sampling and randomly assigned into three experimental groups and a control group (each with 16 people). The Fear of Intimacy Scale of Descutner and Thelen (1991) and the Emotion Regulation Questionnaire of Gratz and Roemer  (2004) were used to assess dependent variables in three stages. The three training groups were each trained for 12 sessions of 90 minutes. The data were analyzed by the repeated measures analysis of variance.
    Results
    The results showed a significant difference in fear of intimacy and emotional self-regulation between emotion-focused training, psychodrama training, and eclectic training with the control group and between emotion-focused training and psychodrama training (p<0.01). However, there was no significant difference between the psychodrama and emotion-focused training and the eclectic training group (p<0.05).
    Conclusions
    Considering the effectiveness of eclectic mindful emotion-focused training, psychodrama training, and emotion-focused training on reducing the fear of intimacy and emotional self-regulation, and also the high effectiveness of psychodrama compared to the emotion-focused training, it is suggested that in counseling and psychotherapy centers, all three methods be used for divorced women.
    Keywords: Emotion-focused, Mindfulness, Psychodrama, Training, Fear of intimacy, Emotional regulation, Divorced women
    Keywords: Emotion-focused, Mindfulness, Psychodrama, Training, Fear of intimacy, emotional regulation, divorced women
  • مریم کورکی، سید اسماعیل هاشمی*، مهناز مهرابی زاده هنرمند، بهرام پیمان نیا

    اهداف:

     هدف از این پژوهش، بررسی اثر بخشی گروه درمانی سایکودرامای شناختی رفتاری بر توجه متمرکز بر خود و اضطراب اجتماعی در دختران نوجوان بود.

    مواد و روش ها :

    این پژوهش این یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل همه دختران کلاس نهم مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهرستان سیرجان در سال 1401-1402 بود که پس از غربالگری با استفاده از مقیاس اضطراب اجتماعی پاکلک و مقیاس کانون توجه وودی و چمبلس و همچنین مصاحبه بالینی براساس نظام طبقه بندی اختلالات روانی (ویرایش پنجم)، 30 نفر از آن ها انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. پس از انجام پیش آزمون، گروه آزمایش 9 جلسه 120دقیقه ای مداخله گروهی سایکودرامای شناختی رفتاری دریافت کرد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری به کمک نرم افزار SPSS نسخه 24 تحلیل شدند.

    یافته ها :

    درمان گروهی سایکودرامای شناختی رفتاری در گروه آزمایش در سطح پس آزمون و پیگیری به طور معنا داری باعث کاهش میانگین نمرات توجه متمرکز بر خود و اضطراب اجتماعی در دختران نوجوان دارای اختلال اضطراب اجتماعی شد (05/P<0).

    نتیجه گیری:

     درمان سایکودرامای شناختی رفتاری گروهی در درمان اضطراب اجتماعی و توجه متمرکز بر خود در دختران نوجوان ایرانی موثر است. اثربخشی آن می تواند به مدت 1 ماه ماندگار باشد. پیشنهاد می شود در درمان اختلال اضطراب اجتماعی روش هایی مثل سایکودرامای شناختی رفتاری که تلفیقی از سایکودراما و درمان شناختی رفتاری است به دلیل تاکید بر هر دو جنبه نمایش محوری و شناختی استفاده شود.

    کلید واژگان: سایکودراما, درمان شناختی رفتاری گروهی, اضطراب اجتماعی, توجه متمرکز بر خود, نوجوانان
    Maryam Kooraki, Seyed Esmaeil Hashemi*, Mahnaz Mehrabizadeh Honarmand, Bahram Peymannia

    Objectives :

    This study aims to assess the effects of cognitive-behavioral psychodrama group therapy (CBPGT) on self-focused attention and social anxiety disorder (SAD) in adolescent girls.

    Methods:

     This is a randomized controlled clinical trial with a pre-test, post-test/follow-up design. The study population includes all 9th-grade girls referred to health centers in Sirjan, Iran, in 2022. After screening using Puklek’s social anxiety scale for adolescents, Woody and Chambless’ focus of attention questionnaire, and a clinical interview based on the DSM-5 criteria, 24 girls were selected and randomly divided into two intervention (n=12) and control (n=12) groups. After the pre-test assessments, the intervention group received CBPGT at nine sessions of 120 minutes. The data were analyzed using descriptive statistics and multivariate analysis of covariance in SPSS software, version 24.

    Results :

    CBPGT significantly reduced self-focused attention and SAD in adolescent girls at the post-test and one-month follow-up phases (P<0.05).

    Conclusion:

     CBPGT is effective in the treatment of SAD and self-focused attention in female adolescents in Iran. Its effectiveness can be maintained for one month. It is recommended that CBPGT be used in the treatment of SAD due to its focus on both the theatrical and cognitive aspects of this disorder.

    Keywords: Psychodrama, Cognitive-behavioral Group Therapy, Social anxiety, Self-focused attention, Adolescent
  • Malihe Kabusi, Seyed Ali Razavi Nasab, Elham Saber, Reyhaneh Ivanbagha, Behzad Khedri, Zahra Khezerlou, Tayebeh Ilaghinezhad Bardsiri, Zahra Shafiei, Maryam Ebrahimpour Roodposhti, Anahita Zandi, Hamid Hoseyni, Abbas Ghodrati Torbati, Maliheh Eshaghzadeh, Samaneh Eshaghzadeh *
    Objectives

    Social anxiety disorder (SAD) is one the most prevalent psychiatric disorders and generates severe negative effects on patients' mental, individual, and social health. Decreased responsibility, absenteeism, and poor life quality can be the consequences of this disorder. Considering the effective empirical background of both therapeutic approaches in reducing social anxiety symptoms and the lack of research on combining both interventions to reduce anxiety, this study was performed to determine the effects of acceptance-commitment therapy (ACT) and psychodrama therapy on nurses' social anxiety.

    Methods

    This randomized trial research was conducted at Torbat Heydarieh University of Medical Sciences in 2017 with a pre-test-post-test design. A total of 48 nurses with SAD who were referred to the university counseling center were chosen at random and entered into 4 equal groups (12 subjects) (an intervention group and 3 control groups). The intervention group received a combination of psychodrama and ACT therapies in twelve 90-minute treatment sessions (2 meetings every week). The control groups were provided with psychodrama therapy, ACT, and no treatment. The study data were collected by Connor's social anxiety questionnaire (2000). The collected data were analyzed by analyses of variance and covariance.

    Results

    A decrease was observed in the social anxiety scores in the four groups of the study after psychological therapies. The Mean±SD of the social anxiety score in the treatment group based on psychodrama was 64.75±13.37 before the study period and 49.08±6.71 after that. While in the ACT group, it was 59.65±12.21 and 42.66±8.05 before and after the study, respectively, and in the group provided with a combination of both therapies, it was 62.75±13.49 before the study period and 35.75±7.19 after that. A lack of significant difference (P=0.86) could be detected in the mean anxiety score in the group of control. However, the social anxiety score of the group with a combination of both therapies significantly decreased (P<0.001) compared to other studied control groups. 

    Discussion

    The data analysis showed that a combination of ACT and psychodrama therapies significantly reduced the social anxiety of nurses.

    Keywords: Nurse, Social anxiety disorder, Acceptance, commitment therapy, Psychodrama
  • مریم ناظمی، مهدی شاه نظری *، طاهره رنجبری پور، مریم مشایخ، امیرشهرام یوسفی کاشی
    مقدمه

    بیماران مبتلا به سرطان فشارهای زیاد جسمی، روانی، اقتصادی و خانوادگی را تجربه می کنند که در بیشتر موارد موجب ازدست رفتن تاب آوری و بروز احساس یاس در آنان و در نتیجه وخامت سلامت روانی و جسمانی شان می شود. به همین دلیل، هدف پژوهش حاضر در راستای یافتن راه های مفید برای افزایش تاب آوری در این بیماران، مقایسه اثربخشی روان درمان گری مثبت نگر گروهی و درمان روان نمایشگری گروهی بر تاب آوری زنان مبتلا به سرطان پستان در نظر گرفته شد.

    روش کار

    این پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل کلیه زنان در رده سنی 25 تا 45 سال و مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به کلینیکی در خیابان گاندی تهران می شد که از میان آن ها تعداد 45 نفر به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. این افراد در سه گروه روان نمایشگری، روان درمانی مثبت نگر و گروه کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. شرکت کنندگان طی سه مرحله سنجش در قالب پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) را پاسخ دادند.

    نتایج

    نتایج آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر چندمتغیری نشان داد که نمرات تاب آوری گروه درمانگری مثبت نگر و روان نمایشگری گروهی از پیشآزمون به پس آزمون به طور قابل توجهی افزایش یافته و در مرحله پیگیری با شیب ملایمی بازگشت داشته است.

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های پژوهش، روان درمانی مثبت نگر گروهی و روان نمایشگری هر دو درمان های مفیدی برای افزایش تاب آوری در زنان مبتلا به سرطان پستان هستند اما درمان مثبت نگر درمان موثرتری در این جمعیت می باشد.

    کلید واژگان: سرطان پستان, روان درمانی مثبت نگر, روان نمایشگری, تاب آوری
    Maryam Nazemi, Mehdi Shah Nazari*, Tahereh Ranjbaripour, Maryam Mashayekh, Amirshahram Yousefi Kashi
    Introduction

    Cancer patients experience a lot of physical, mental, economic and family pressures, which in most cases cause them to lose resilience and feel despair, and as a result, their mental and physical health deteriorates. For this reason, the aim of the current research was to compare the effectiveness of positive group psychotherapy and psychodrama group psychotherapy on the resilience of women with breast cancer in order to find useful ways to increase resilience in these patients.

    Method

    This was a quasi-experimental study with a pre-test, post-test and follow-up plan with a control group. The research population included all women in the age group of 25 to 45 years old and suffering from breast cancer referring to a clinic in Gandhi Street, Tehran, and 45 of them were selected as a sample by purposive sampling method. These people were replaced in three groups: psychodemonstrating, positive psychotherapy and control group (15 people in each group). The participants answered the resilience scale (Connor and Davidson, 2003) during three stages of assessment in the form of pre-test, post-test and follow-up.

    Results

    The results of the multivariate repeated measurement analysis of variance test showed that the resilience scores of the positive therapy group and the psychodemonstrating group increased significantly (p≤0/01) from the pre-test to the post-test and returned with a gentle slope in the follow-up phase.

    Conclusion

    According to the findings of the research, group positive psychotherapy and psychodrama therapy are both useful treatments for increasing resilience in women with breast cancer, but positive therapy is a more effective treatment in this population.

    Keywords: breast cancer, positive psychotherapy, psychodrama, resilience
  • Mahin Tahvilian, Elham Foroozandeh *, Seyed Mostafa Banitaba
    Background and aims

    A lack of assertiveness can worsen marital conflicts and cause psychological symptoms. The present study aimed to investigate the effects of psychodrama and cognitive behavioral therapy (CBT) on the assertiveness skills of women with marital conflicts.

    Methods

    This quasi-experimental study was conducted on all married women with marital conflicts visiting the counseling departments of cultural centers at the Municipality of Isfahan (Iran) in 2021. Cluster sampling was employed to select 60 women, who were then assigned to three 20-member groups called CBT, psychodrama, and control using a simple random method. The participants completed the Assertion Inventory before and after the intervention and 60 days after the post-test. The repeated measures ANOVA via SPSS-22 was then used for data analysis.

    Results

    The mean ( ± SD) of the post-test score of assertiveness skills in the psychodrama and CBT groups was 123.40 ( ± 23.83) and 111.25 ( ± 22.77), respectively, which was different from the control group (83.20 ( ± 21.24)). According to the results, CBT and psychodrama affected the assertiveness components of women with marital conflicts instead of control cases (P < 0.001). Furthermore, there were no significant differences between CBT and psychodrama regarding effects on women’s assertiveness components.

    Conclusion

    Considering the positive effects of CBT and psychodrama on improving assertiveness, it is recommended that counseling and psychotherapy centers help women with marital conflict improve their assertiveness skills by providing suitable conditions for conducting CBT and psychodrama sessions.

    Keywords: Cognitive behavioral therapy, Psychodrama, Assertiveness, Family conflict
  • Mitra Hoseini Khoram, Ozra Qhafari Nouran, Azar Kiamarsi
    Background

    Today, education and training are associated with deep, broad, and meaningful concepts which approached to serve humanity. This study aimed to compare the effectiveness of psychodrama with training parenting behavior management skills on social adjustment, anger, and aggression in preschool children.

    Methods

    The research method was experimental with a pre-test and post-test design and a control group. The statistical population included all preschool students of Tehran-Iran (District 9) during 2020. The samples were selected through cluster sampling (n=45) andrandomly assigned to experimental and control groups (n=15 each). Participants were measured through Dokhanchi social adjustment questionnaires and Anger and Aggression-Novako scale. Parental behavior management skills training programs are administered in six sessions 90minutesfor parents and psychodrama included ten 45-minute sessions for children. The control group did not receive any intervention during the study. The results were analyzed usingan analysis of covariance. SPSS version 24was used to analyze the data.

    Results

    The results showed that the social adjustment of children in the psychodrama and the parental behavior management groups increased comparing the control group (P=0.001). Psychodrama reduced all three components of aggressive behavior, thinking, and feeling (P =0.001). The components of anger and aggression in parental behavior management havereduced significantly comparing the control group (P=0.001). Also, parental behavior management program effectiveness was significantly higher than psychodrama (P<0.05).

    Conclusion

    The study results showed that the effect of parental management skills on reducing anger-aggression and increasing social adjustment was higher than psychodrama.

    Keywords: Anger, Aggression, Behavior management, psychodrama, socialadjustment
  • فهیمه سبزه علی*، حسن آقایی خواجه لنگی، عزیزالله مجاهد، نورمحمد بخشانی
    زمینه و هدف

    اختلال اضطراب جدایی یکی از اولین و شایع ترین اختلالات روانی در کودکان هست؛ بنابراین انجام مداخلات درمانی جهت کاهش این اختلال دارای اهمیت است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان گروهی سایکودراما بر کاهش علایم اختلال اضطراب جدایی کودکان 9-5 بود.

    مواد و روش ها:

     طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون، همراه پیگیری با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری در این پژوهش، کلیه کودکان 9-5 ساله مبتلابه اختلال اضطراب جدایی شهر زاهدان در سال تحصیلی 99-98 بود. برای انتخاب نمونه با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای و به صورت در دسترس 30 کودک انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش،7 جلسه 90 دقیقه ای، درمان گروهی سایکودراما را دریافت کرده و بر روی گروه کنترل هیچ مداخله ای اجرا نگردید. در پایان جلسات آموزشی-درمانی پس آزمون اجرا و پس از یک ماه هر دو گروه مجددا مورد ارزیابی قرار گرفتند. ابزار مورداستفاده در این پژوهش، پرسشنامه اضطراب کودکان اسپنس نسخه والدین (SCAS-P) و پرسشنامه علایم مرضی نسخه والدین (CSI-4) بود. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS 22 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.

    یافته ها: 

    تحلیل یافته ها نشان داد که علایم اضطراب جدایی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، کاهش معناداری را نشان داد (01/0 ≤p).

    نتیجه گیری:

     از درمان گروهی سایکودراما جهت کاهش علایم اضطراب جدایی کودکان 9-5 ساله شهر زاهدان می توان استفاده نمود و این رویکرد درمانی برای این جمعیت قابلیت کاربرد دارد.

    کلید واژگان: گروه درمانی, سایکودراما, اختلالات اضطرابی, اختلال اضطراب جدایی
    Fahimeh Sabzehali*, Hassan Aghaee Khajelangi, Azizollah Mojahed, NourMohammad Bakhshani
    Aim and Background

    Separation anxiety disorder is one of the first and most common psychological disorders in children. Therefore, therapeutic interventions to reduce this disorder is important. The aim of this study was to evaluate the effectiveness of group therapy of psychodrama on reducing the symptoms of separation anxiety disorder in children 5 to 9 years.

    Methods and Materials:

     The design of the present study was a quasi-experimental pre-test-post-test with follow-up, with experimental and control groups. The statistical population in this study was all children aged 5 to 9 years with separation anxiety disorder in Zahedan in the academic year of 2019-2020. For select the sample, 30 children were selected using the two-stage cluster sampling method and randomly assignment into experimental and control groups. Experimental group, seven 90 minute sessions, group therapy of psychodrama and no intervention was performed on the control group. At the end of the educational-therapeutic sessions, the post-test was administered and after one month, both groups were re-evaluated. The instrument used in this study was anxiety the Spence children's anxiety scale (SCAS-P) and Disease Symptoms Parental Questionnaire (CSI-4). The research data were analyzed using SPSS 22 measurement analysis software test.

    Findings

    The analysis of the results showed that the symptoms of separation anxiety in the experimental group compared to the control group showed a significant decrease (P≤0.01).

    Conclusions

    Group therapy of psychodrama can be used to reduce the symptoms of separation anxiety in children aged 5-9 years in Zahedan and this therapeutic approach can be used for this population.

    Keywords: Group therapy, Psychodrama, Anxiety disorders, Separation anxiety disorder
  • Mahin Tahvilian, Elham Foroozandeh *, Seyed Mostafa Banitaba
    Background
    Marital conflicts can exacerbate anxiety, depression, and stress in couples and adversely affect their psychological well-being. The present study aimed to investigate the effectiveness of psychodrama and cognitive-behavioral therapy on the psychological well-being of women with marital conflicts.
    Methods
    This was a quasi-experimental, pretest-posttest, follow-up study with a control group. The statistical population included all the married women with marital conflicts referring to the counseling departments of cultural centers in Isfahan Municipality in 2021. Sixty women were selected as the sample by cluster sampling method and randomly assigned to two experimental groups (cognitive-behavioral therapy and psychodrama) and a control group (20 participants per group). The first experimental group underwent twelve 180-minute sessions of cognitive-behavioral therapy, while the second experimental group received twelve 180-minute sessions of psychodrama. To collect data, Psychological Well-Being Scale was used. Data analysis was performed through repeated measures ANOVA.
    Results
    According to the results, these two methods affected the psychological well-being components of the women with marital conflicts (P<0.001). The mean±SD of psychological well-being in the post-test and follow-up stages was respectively 61.05±8.35 and 60.10±8.95 in the cognitive-behavioral therapy, and 46.15±5.87 and 45.00±5.17 in the control group. Moreover, the mean±SD of psychological well-being in the post-test and follow-up stages was respectively 65.80±7.54 and 64.67±8.22 in the psychodrama group. The results also revealed that the components of psychological well-being in the women with marital conflicts in the two experimental groups in the post-test and follow-up stages had a significant increase compared to those in the pre-test stage (P<0.001). The two methods were significantly different only in terms of the effects on environmental mastery (P<0.001). Psychodrama was found to be more effective than cognitive-behavioral therapy.
    Conclusions
    Psychodrama and cognitive-behavioral therapy can result in positive outcomes, such as improving psychological well-being in couples therapy and marital relationships. Therefore, the use of these two interventions could be recommended to psychotherapists for improving the psychological well-being of women with marital conflicts.
    Keywords: Health, Family Conflict, Cognitive behavioral therapy, psychodrama, women
  • زهرا جعفری، محسن گل پرور*، حمید آتش پور
    مقدمه

    مکانیسم های دفاعی نقش بسیار مهمی در توانایی مقابله با استرس و سازگاری زنان مطلقه دارند. بر همین اساس، این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش سایکو درام هیجان مدار ذهن آگاهانه با سایکودرام و هیجان مدار بر مکانیزم های دفاعی زنان مطلقه اجرا شد.

    روش کار

    این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح سه گروه آزمایش و یک گروه کنترل در سه مرحله پیش آزمون،  پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری زنان مطلقه در شهر اصفهان در پاییز 1400 بودند، که از میان آن ها 64 نفر به صورت هدفمند انتخاب و در چهار گروه (هر گروه 16 نفر) گمارده شدند. پرسشنامه مکانیسم های دفاعی اندروز و همکاران (1993) برای سنجش متغیر وابسته در سه مرحله استفاده شد. سه گروه آموزشی، هر یک طی 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت ننمود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS نسخه 26 تحلیل گردید.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد هر سه آموزش سایکو درام هیجان مدار ذهن آگاهانه، سایکودرام و هیجان مدار به یک اندازه در کاهش مکانیسم های دفاعی رشدنایافته و روان آزرده اثربخش هستند (01/0>p). در افزایش مکانیسم های دفاعی رشد یافته نیز فقط آموزش سایکودرام با بالاترین اثربخشی و پس از آن آموزش هیجان مدار دارای اثربخشی بودند (01/0>p).

    نتیجه گیری

    با توجه به اثربخشی همسان آموزش سایکودرام هیجان مدار ذهن آگاهانه، سایکودرام و هیجان مدار بر کاهش مکانیسم های دفاعی رشد نایافته و روان آزرده و همچنین آموزش سایکودرام به عنوان اثربخش ترین روش و سپس آموزش هیجان مدار بر ارتقاء مکانیسم های دفاعی رشد یافته، پیشنهاد می شود در مراکز مشاوره و روان درمانی، این آموزش ها برای زنان مطلقه استفاده شوند.

    کلید واژگان: آموزش سایکودرام هیجان مدار ذهن آگاهانه, سایکودرام, هیجان مدار, مکانیسم های دفاعی, زنان مطلقه
    Zahra Jafari, Mohsen Golparvar*, Hamid Atashpour
    Introduction

    Defense mechanisms play a very important role in the ability to cope with stress and adaptability of divorced women. Therefore, the aim of this study was to comparing the effectiveness of mindful emotion focused psychodrama training, psychodrama and emotion focused training on defense mechanism of divorced women. 

    Methods

    This research was a semi-experimental study with the design of three experimental groups and one control group with pre-test, post-test and follow-up. The statistical population was divorced women in the spring of 2022 in Isfahan, Iran. From them, 64 divorced women were selected by purposive sampling method and randomly assigned in three experimental groups and a control group (15 people for each group). Defense mechanism questionnaire of Andrews et al (1993) was used to assess dependent variables in three stages. The three training groups were each trained for 12 sessions of 90 minutes and the control group did not receive any training. The data were analyzed by repeated measure analysis of variance and post-hoc Bonferroni test by SPSS version 26.

    Results

    The finding of the research showed that three methods of mindful emotion focused psychodrama training, psychodrama training and emotion focused training were effective in reducing the immature and neurotic defense mechanisms (p<0.01). In increasing the mature defense mechanisms, only psychodrama training with the highest effectiveness and then emotion focused training were effective (p<0.01).

    Conclusions

    Considering the equal effectiveness of mindful emotion focused psychodrama training, psychodrama and emotion focused training on reducing the neurotic and immature defense mechanisms, as well as psychodrama training as the most effective method and then emotion focused training on the promotion of mature defense mechanisms, it is suggested that these trainings be used for divorced women in counseling and psychotherapy centers.

    Keywords: Mindful emotion focused psychodrama training, Psychodrama, Emotion focused, Defense mechanism, Divorced women
  • Fadime Bayri Bingol *

    Childbirth is one of the most significant experiences in the lives of women. In some studies conductedon the psychology of childbirth, it has been defined by most women and their spouses as the mostsignificant and challenging experience.

    Keywords: psychodrama, cesarean, fear of childbirth
  • حمیده صمدی، حسین مهدیان*، مهدی قاسمی مطلق
    زمینه و هدف

    اختلال اضطراب اجتماعی یکی از علل افت کارکردهای اجتماعی و تحصیلی دانشجویان است. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی تیاتردرمانی و گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب اجتماعی دانشجویان بود.

    مواد و روش ها:

     این مطالعه از نوع نیمه تجربی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی مشهد بود که از میان آن ها تعداد 60 دانشجو به شیوه هدفمند انتخاب و به روش تصادفی در سه گروه تیاتردرمانی (20 نفر)، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. هر سه گروه قبل و بعد از مداخلات و سه ماه پس از پایان دوره درمانی با پرسش نامه هراس اجتماعی (2000) (SPIN) ارزیابی شدند. داده ها با نرم افزار Spss-21 با روش واریانس آمیخته و در سطح معنی داری (0/05<P) تجزیه وتحلیل شدند.

    یافته ها: 

    نتایج نشان داد که هر دو رویکرد تیاتردرمانی و گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با گروه کنترل در کاهش اضطراب اجتماعی تفاوت معناداری داشته اند. میزان اثربخشی و تداوم تاثیرات درمانی تیاتردرمانی و درمان پذیرش و تعهد بر اضطراب اجتماعی یکسان بوده است.

    نتیجه گیری: 

    هر دو درمان از طریق حذف چرخه معیوب اضطراب اجتماعی توانستند موجب کاهش تمامی نشانه های اضطراب اجتماعی پس از درمان و سه ماه پیگیری شوند. بنابراین این دو رویکرد درمانی می توانند در قالب برنامه های مهارت های زندگی در دانشگاه ها مورد استفاده قرار گیرند.

    کلید واژگان: تئاتردرمانی, درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, اضطراب اجتماعی
    Hamideh Samadi, Hossain Mahdiyan *, Mahdi Ghasemi
    Introduction

    Social anxiety disorder is one of the causes of poor social and academic functioning of students. The aim of the present study was to compare the effectiveness of Psychodrama and Group Therapy Based on Acceptance and Commitment on Students' Social Anxiety.

    Materials and Methods

    This study was a quasi-experimental study. The statistical population included students referring to Mashhad University of Medical Sciences counselling center, from which 60 students were selected through purposeful sampling in this quasi-experimental study and randomly divided into three groups of Psychodrama (N=20), Group Therapy Based on Acceptance and Commitment (N=20) and control group (N=20). All participants were evaluated before and after the intervention and three months after the end of intervention. Social Phobia Inventory (2000) (SPIN) were used for data collection. Data analyzed by SPSS-21 software using Mixed Variance analysis and were analyzed at the significance level (P <0.05).  

    Results

    The results showed that both Psychodrama and Group Therapy Based on Acceptance and Commitment had significant effect on reducing Social Anxiety compared to the control group. The effectiveness and continuity of the therapeutic effects of theatrical therapy and the treatment of acceptance and commitment on social anxiety have been the same.

    Conclusion

    Both treatments were able to reduce all symptoms of social anxiety after treatment and follow-up for three months by eliminating the vicious cycle of social anxiety. Therefore, these two therapeutic approaches can be used in the form of life skills programs in universities

    Keywords: Acceptance, Commitment Therapy, Psychodrama, social anxiety
  • لیلا مترقب جعفرپور، بیوک تاجری*، جواد خلعتبری
    زمینه و هدف

    سرطان از جمله بیماری های شایع است که با توجه به لزوم مداخله برای بهبود ویژگی های زنان مبتلا به سرطان پستان و پژوهش های اندک درباره اثربخشی شناختی رفتاری، پژوهش حاضر به مقایسه اثربخشی روان نمایشگری و شناختی- رفتاری بر بهزیستی ذهنی در زنان مبتلا به سرطان پستان پرداخت.

    روش کار

    جامعه آماری این پژوهش نیمه آزمایشی شامل کلیه بیماران 30-50 سال مبتلا به سرطان پستان در سال 99- 1398 بودند که جهت درمان به پزشک متخصص و مرکز تحقیقات سرطان در بیمارستان شهدای تجریش مراجعه کرده و تحت عمل جراحی ماستکتومی قرار گرفتند. نمونه پژوهش حاضر براساس نمونه گیری در دسترس و مبتنی بر هدف شامل 45 نفر بود که به سه گروه آزمایشی روان نمایشگری، گروه آزمایشی شناختی- رفتاری و گروه کنترل تقسیم شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه بهزیستی ذهنی ریف (1989) و پروتکل های درمانی روان نمایشگری (قطبی نژاد و همکاران، 1398) و درمان شناختی- رفتاری خرازی و همکاران (1397) (هر جلسه شصت دقیقه) بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد.

    یافته ها

     نتایج نشان داد که دو شیوه درمان گروهی روان نمایشگری و شناختی- رفتاری بر بهزیستی ذهنی در پس آزمون اثر معنی دار داشت. همچنین بین نمرات بهزیستی ذهنی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری صرف نظر از گروه، تفاوت وجود داشت. از بین روش های درمان شناختی- رفتاری و روان نمایشگری، درمان گروهی شناختی- رفتاری در بهبود بهزیستی ذهنی زنان مبتلا به سرطان پستان موثرتر بود.

    نتیجه گیری

     نتایج نشان دهنده  با استفاده از شیوه درمان شناختی رفتاری می توان بهزیستی ذهنی زنان مبتلا به سرطان پستان را بهبود بخشید.

    کلید واژگان: بهزیستی ذهنی, درمان شناختی- رفتاری, روان نمایشگری, سرطان پستان
    Leila Moteragheb Jafarpoure, Biuok Tajeri*, Javad Khalatbari
    Background & Aims

     Cancer is considered the major health problem in the 21st century. The increasing growth of cancer in about last two decades and the detrimental effects it has had on the physical, mental, social and economic aspects of human life have, more than ever, caused concern among experts. Cancer is a "life-threatening disease" that kills more than 6.7 million people each year. Breast cancer is the second most common cancer in women. It is a highly heterogeneous disease in which hereditary and environmental risk factors play a role, leading to the accumulation of masses and progressive genetic and epigenetic changes in breast cancer cells. In recent years, the Psychodrama approach has been used in the psychological improvement of cancer patients. In this type of treatment, screening is used to promote the mental health of patients. Researchers have examined the usefulness of Psychodrama in the emotional regulation of patients. People who have a high level of interaction with others, their emotions are dominant and use less logical thinking in the face of different situations. These people are in dire need of approval from important people in their lives and therefore are more disposed to psychological problems such as depression in the event of stress and interpersonal problems. Psychodrama can be effective in reducing their integration by developing the role of individuals and increasing their spontaneity and creativity. In fact, Psychodrama is a method of therapy that helps participants in a process to recreate their social and psychological issues in a real context, because this treatment provides an opportunity for them to be able to vent their emotions in the right direction. Psychodrama is one of the types of group therapies that help a person to review and discover the psychological dimensions of his problem by showing them and not just through dialogue. This approach, which uses mental imagery, imagination, physical actions, and group dynamics, is a combination of art, play, emotional sensitivity, and outspoken thinking that facilitates the release of trapped emotions to help individuals acquire new and more effective behaviors and to open up undiscovered ways of resolving conflict as well as recognizing one's own form. Psychodrama connects cognitive analysis with experimental and action dimensions. In practice, implementing interpersonal interaction in a problem, involving the body and mind that an event is taking place in the present, conveys ideas and feelings to a person's level of awareness that are not possible only in the case of talking about that issue. Non-verbal aspects not only affect the quantity and quality of the relationship, but are also clues to latent internal motivations and attitudes, such as behaviors with more anger or more obvious states of fear that raise awareness of emotions Which may be hidden in the person. Cognitive-behavioral therapy is a combination of theories and techniques of behavior therapy and cognitive therapy. Behavioral and cognitive approaches both derive to some extent from the empirical tradition and its emphasis is on increasing cognitive skills and decreasing maladaptive cognitive activities, and it also uses behavioral tasks to change behavior and these methods are used for patients according to their progress in each session. In a research entitled “The effect of group training on cognitive-behavioral therapy based on improving quality of life on hope and happiness in people with breast cancer” Naqibi, Saeedi and Khazaei found that there is a significant difference between the experimental and control groups in the variables of hope and happiness after adjusting the pre-test scores. A cancer diagnosis can affect the emotional health of patients, families, and caregivers. Common feelings during this life-changing experience include anxiety, distress, and depression. Roles at home, school, and work can be affected. It's important to recognize these changes and get help when needed.  

    Methods

    The current study was a quasi-experimental design of pre-test-post-test with a control group with follow-up. The statistical population of this study included all women aged 30-50 years with breast cancer who referred to a specialist doctor's clinic for treatment and received a diagnosis of breast cancer. The sample of the current study consisted of 45 people (15 people for each group; ie 15 people in experimental group 1, ie 15 people in experimental group 2 and 15 people in control group). In this study, the available sampling method was used; Among the people who were introduced through surgical clinics or through other specialists. About 45 patients were selected and randomly assigned again in three groups and 15 experimental (two groups) and control in each group. Inclusion criteria were; 1- Not using psychotropic drugs, narcotics and psychological therapies during the study, 2- Being over 30 years old, 3- Not having acute or chronic mental disorders, and 4- Expressing satisfaction for the participation of the subjects and criteria for leaving The study included; 1- Not attending the experimental sessions and intervention for more than two sessions, 2- Not wanting to continue attending the experimental sessions and intervention and 3- Having a severe psychiatric disorder that needs immediate treatment. The Reef Psychological Well-being Questionnaire (1989) was administered pre-test, post-test and follow-up. The therapeutic packages of psychodrama therapy and cognitive behavior therapy applied on experimental groups (ninety minutes each session) weekly and the control group did not receive any therapy.

    Results

    Results showed that both of cognitive behavior therapy & psychodrama are affected the same on increasing to Mental well-being level of patients with breast cancer. Three- month follow-up confirmed these results.

    Conclusion

    By use to cognitive behavior therapy & psychodrama (especially CBT) can to increase Mental well-being level in women with breast cancer. Then this component affective to raise the health of these patients. This research has been done sectional and it is necessary to control comorbidities. The available research sample may not be representative of all patients. The results of the present study can be generalized to breast cancer patients with demographic characteristics related to this study and if it needs to be generalized to other women, this should be done with caution and sufficient knowledge. The treatment protocols implemented in this study were not implemented as a specific program for breast cancer patients, but a group training program was used. Due to the time constraints, if the time and conditions for follow-up and follow-up are possible in a longer period of time, we can talk about the treatment results with more certainty and confidence. However, due to executive and financial problems and time limitations of the dissertation, this opportunity was not provided in this study.

    Keywords: Psychological Wellbeing, Cognitive Behavior Therapy, Psychodrama, Breast Cancer
  • فاطمه همایی، شهناز خالقی پور*، حسن خوش اخلاق
    هدف
    پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی فنون سایکودراما بر ابراز گری هیجانی و شایستگی اجتماعی در نوجوانان مبتلا به اضطراب اجتماعی انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با  پیگیری دوماهه همراه با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. جامعه مورد مطالعه شامل دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر اصفهان مبتلا به اضطراب اجتماعی در سال 1400 بود که 30 نفر از آن ها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش و کنترل  جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اضطراب اجتماعی نوجوانان لاجرکا (1999)، ابرازگری هیجانی کینگ و امونز (1990) و پرسشنامه شایستگی اجتماعی زو و جی (2012) استفاده شد. گروه آزمایش مداخله سایکودراما را در 10 جلسه به مدت 90 دقیقه دریافت کردند.
    یافته ها
    داده ها با آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. یافته ها نشان داد فنون سایکودراما بر ابرازگری هیجانی مثبت ، منفی و صمیمانه و شایستگی اجتماعی اثربخش است و این  تاثیر در ابرازگری هیجانی مثبت و صمیمانه و شایستگی اجتماعی دردوره پیگیری ثبات داشته است.
    نتیجه گیری
    بنابراین فنون سایکودراما می تواند برای ابراز هیجان و ارتقای شایستگی اجتماعی دانش آموزان  دارای اضطرب اجتماعی از طرف روان درمانگران مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: اضطراب اجتماعی, سایکودراما, ابراز گری هیجانی, شایستگی اجتماعی
    Fatemeh Homaei, Shahnaz Khaleghipour *, Hasan Khoshakhlagh
    Purpose
    The aim of this study was to determine the effectiveness of psychodrama on emotional expression and social competence in adolescents with social anxiety.
    Materials and Methods
    The present study was a semiexperimental method with a pretest-posttest design with a twomonth follow-up. The study population includes all-female high school students in Isfahan with social anxiety. 30 adolescents with social anxiety were selected by the purposive sampling method. To collect data from adolescent social anxiety questionnaires Lajerka’s Emotional expression of King and Emmons and Social Competence Zhu and Ji were used. The treatment was Psychodrama with 10 sessions of treatment and each session.
    Findings
    Repeated measure analysis of variance was used to analyze the obtained data. The results showed that psychodrama is effective on the components of emotional expression. Also, psychodrama treatment is effective on all components of social competence and this result was confirmed. This effect on positive and sincere emotional expression and social competence has been stable in the follow-up period.
    Conclusion
    Psychodrama should be considered as one of the appropriate psychotherapies for expressing emotion and promoting social competence of socially anxious students with adequate time setting by educational and psychological administrators and agents
    Keywords: : Psychodrama, emotional expression, Social competence
  • علی اکبر زارع، محمد قمری*، قربان فتحی اقدم، مجتبی امیری مجد

    مقدمه :

    نوجوانی یکی از حساس ترین مراحل رشد آدمی است و باید به مشکلات روان شناختی این گروه توجه کرد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روان نمایشگری و تحلیل رفتار متقابل بر خشم نوجوانان پسر انجام شد.

    مواد و روش ها

    روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان پسر پایه سوم دوره اول دبیرستان های عادی دولتی شهر خرم دره در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند. تعداد 30 نفر با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در سه گروه 10 نفره قرار گرفتند. گروه های آزمایشی، درمان مختص گروه خود را در 8 جلسه 5/1 ساعته دریافت کردند. گروه کنترل درمانی دریافت نکرد. ابزار پژوهش پرسش نامه خشم کودکان و نوجوانان Nelson بود. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون مجذور کای، آنالیز واریانس دوطرفه با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی Bonferroni انجام شد.

    یافته ها

    در پیش آزمون، میانگین و انحراف معیار گروه روان نمایشگری برای خشم 57/14±20/99؛ در گروه تحلیل رفتار متقابل برای خشم 36/10±70/93؛ در گروه کنترل برای خشم 28/14±90/96 بود (05/0<p). روان نمایشگری و تحلیل رفتار متقابل در مقایسه با گروه کنترل، خشم نوجوانان پسر را در پس آزمون کاهش داد (001/0>p). در مرحله پیگیری، اثر این دو درمان بر خشم ماندگار بود (001/0>p). تاثیر تحلیل رفتار متقابل بر خشم نوجوانان پسر در مرحله پس آزمون بیشتر از تاثیر روان نمایشگری بود (014/0=p).

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه، روان نمایشگری و تحلیل رفتار متقابل می توانند بر کاهش پرخاشگری نوجوانان پسر موثر واقع شوند. این مداخله ها را می توان در کاهش پرخاشگری نوجوانان استفاده نمود.

    کلید واژگان: روان نمایشگری, تحلیل رفتار متقابل, خشم, نوجوانان, پسر
    AA. Zare, M. Ghamari *, Gh .Fathiaghdam, M. Amirimajd
    Introduction

    Adolescence is one of the most sensitive stages of human development, and enough attention should be paid to the psychological problems of this stage. To this end, the present study aims to compare the effectiveness of psychodrama and transactional analysis on anger in male adolescents.

    Materials and Methods

    This semi-experimental study was performed based on a pre-test, post-test, and follow-up design with a control group. The target population consisted of all third grade male students in ordinary public junior high schools in Khorramdareh in the academic year 2019-2020. In total, 30 Male students were selected using an available sampling method and randomly divided into three groups. Members of both experimental groups received their treatment in eight 90-minute sessions. The control group did not receive any treatment. The research instrument was the Nelson Children and Adolescents Anger Questionnaire. Data were analyzed using a two-way repeated measures ANOVA and the Bonferroni post-hoc test.

    Results

    In the pre-test stage, mean and standard deviation of the scores was 99.20±14.57 in the psychodrama group, 93.70±10.36 in the transactional analysis, and 96.90±14.28 in the control group. Compared to the control group, psychodrama and interaction behavior analysis reduced male adolescent anger in the post-test (p<0.001). At the follow-up stage, the effect of these two treatments on anger was lasting (p<0.001). The effect of transactional analysis on male adolescent anger in the post-test phase was greater than that of psychodrama (p=0.014).

    Conclusion

    According to the results of this study, psychodrama and transactional analysis can be effective in reducing aggression in adolescent boys. These interventions can be used to reduce adolescent aggression.

    Keywords: Psychodrama, transactional analysis, Anger, adolescents, Boy
  • Amir Zolali, Seyed Hamid Atashpour*, Ilnaz Sajjadian
    Objective

    Most studies have focused only on the neuroticism superstructure and the reduction of its symptoms, while there is no comprehensive model on the treatment of neuroticism infrastructurally. This research aimed to develop an identity-based psychodrama package and compare the effect of this therapy with psychodrama on neuroticism.

    Methods

    This research consists of five studies. The first study was qualitative research with Attride-Stirling’s thematic analysis method. The research community in this stage for analyzing themes affecting identity achievement included all papers related to identity aspects. The second study was a qualitative content analysis based on an inductive approach through a semi-structured interview with neurotic individuals. The third study was a quantitative analysis, and an educational-therapeutic package was developed. The fourth study was of validation type with Lawshe’s method. The population in this stage included all specialized psychologists in identity issues. The last study was a quasi-experimental, pretest-posttest type with a control group and a follow-up period of 60 days. The population in this stage included all people referred to Pendar Nik Counseling Center in Najafabad City, Isfahan Province, Iran, in 2020. Finally, 60 people were selected and randomly assigned into 2 experimental groups and 1 control group. To collect data, the 5-factor inventory was used.

    Results

    The first study’s results suggested 8 general themes, and with additional information in the second study, the identity-based psychodrama package was developed in the third study. The results of the fourth study indicated the validity of the package by the evaluators. The results of the previous study showed that the mean scores of neuroticism in the two experimental groups significantly differed from the control group scores. Besides, identity-based psychodrama was more effective in reducing neuroticism than psychodrama (P<0.001).

    Conclusion

    Compared with psychodrama, the identity-based psychodrama package is more effective in reducing neuroticism.

    Keywords: Psychodrama, Neuroticism, Identity
  • Ali Nemati, Farangis Demehri, Mohsen Saeidmanesh
    Background and Aim

    Adolescents with hearing loss face many communication problems and challenges due to their hearing impairment. This study aimed to investigate the effect of psychodrama on communication skills of adolescents with hearing loss.

    Methods

    This is a quasi-experimental study with a pretest/posttest design using a control group. The study population consists of all adolescents with hearing loss aged 12–15 years studying at Naghme School for the Deaf in Yazd, Iran. A total of 24 adolescents were selected using a purposive sampling technique and were randomly assigned into groups of control (n=12) and intervention (n=12). The intervention group received psychodrama at nine sessions of 90 minutes, while the control group received no treatment. The Queendom Communication Skills Test (QCST) was used to collect data. Data were analyzed using descriptive and inferential statistics.

    Results

    Psychodrama can improve communication skills of adolescents with hearing loss, which is verbal communication.

    Conclusion

    The mean and standard deviation of the pretest QCST score was 78.75±9.4 for the intervention group. After the treatment, the QCST scores was 105.08±6.28 for the intervention group. The results of ANCOVA showed an improvement in Queendom Communication Skills Test scores of adolescents after intervention (p<0.001).

    Keywords: Hearing loss, communication skills, psychodrama
  • محبوبه طاهر*
    زمینه و هدف

    یکی از مشکلات اصلی کودکان با کم توانی ذهنی خفیف مشکل در سازش یافتگی است، برای کاهش این نارسایی باید از روش های عملیاتی که مناسب با سطح هوشبهر این کودکان باشد استفاده کرد، یکی از روش های مناسب برای آموزش افراد با سطح هوشی عملیاتی، آموزش روان نمایشگری است. از این رو هدف پژوهش حاضر سنجش اثربخشی آموزش روان نمایشگری بر سازش ی افتگی کودکان کم توان ذهنی خفیف بود.  

    روش

    پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش‎ آزمون- پس ‎آزمون  با گروه گواه است. جامعه آماری شامل  کودکان پسر با کم توانی ذهنی خفیف  شهرستان دامغان در سال تحصیلی 99-1398 بود که از بین آنها 30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس و بر حسب شرایط ورود و خروج از نمونه انتخاب شده و با روش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. هر دو گروه پرسشنامه سازش یافتگی (سینها و سینگ، 1993) را در ابتدا و به عنوان مرحله پیش‎آزمون تکمیل کردند و پس از ده جلسه روان نمایشگری 90 دقیقه ای گروهی برای گروه آزمایشی، در مرحله پس‎آزمون، مورد سنجش مجدد قرار گرفتند. داده ها به شیوه تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS-26 تحلیل شد. 

    یافته ها

    نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش روان نمایشگری موجب افزایش سازش یافتگی کلی و خرده مقیاس های عاطفی، آموزشی، و اجتماعی کودکان با کم توانی ذهنی خفیف در گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شد  (0/05>p).

    نتیجه گیری

    آموزش روان نمایشگری از طریق ایفای نقش برای کودکان گروه آزمایش، تجربه فهم دقیق تر احساس ها و هیجانات را فراهم کرد و از این طریق به افزایش سازش یافتگی عاطفی، آموزشی، و اجتماعی کودکان با کم توانی ذهنی خفیف منجر شد.

    کلید واژگان: روان نمایشگری, سازش یافتگی, کم توانی ذهنی خفیف
    Mahboobe Taher*
    Background and Purpose

    One of the main problems of children with mild intellectual disability (ID) is a deficit in adjustment. One of the most suitable methods for training people with operational intelligence level is psychodrama training. Therefore, the aim of this study was to evaluate the effectiveness of psychodrama training on adjustment in children with mild ID.

    Method

    The present study is a quasi-experimental study with a pretest-posttest and a control group design. The statistical population included male students with mild ID in Damghan city in the academic year of 2019-2020, from which 30 people were selected by purposive sampling method and were randomly assigned to the experimental and control groups. First, both groups completed the pretest Adjustment Questionnaire (Sinha & Singh, 1993). After ten sessions of 90-minute psychodrama training for the experimental group, both groups were re-evaluated (post-test). Data were analyzed by analysis of covariance using SPSS-26 software.

    Results

    The results of this study showed that psychodrama training improves the emotional, educational, and social adjustment of children with mild ID (p <0.05). 

    Conclusion

    Psychodrama training through role-playing for the children in the experimental group provided a more accurate understanding of feelings and emotions, thereby increasing the emotional, academic, and social adjustment of children with mild ID.

    Keywords: Psychodrama, adjustment, mild intellectual disability
  • سرور عرب پور خانمیرزایی، مهدی زارع بهرام آبادی*، فاطمه خرمیان
    مقدمه

    در این پژوهش تاثیر روان نمایشگری بر تصویر بدن دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی مورد بررسی قرار گرفته است.

    روش

    در این مطالعه نیمه تجربی، کلیه دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی که در سال تحصیلی 96-1395 در مقطع متوسطه شهرتهران مشغول به تحصیل بودند، به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند. از بین دبیرستان های منطقه 15 تهران، یک مدرسه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. آنها توسط پرسشنامه چندبعدی روابط بدن-خود (MBSRQ) مورد بررسی قرار گرفتند. 24 دانش آموز دختر به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. سپس 8 جلسه 1.5 ساعته روان نمایشگری برای گروه آزمایش انجام شد، اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. علاوه بر آمار توصیفی، تحلیل کوواریانس چند متغیره برای ارزیابی اثربخشی روان نمایشگری بر تصویر بدن دانش آموزان انجام شد و برای تمامی تحلیل ها از نرم افزار SPSS-25 استفاده شد (0/05>p).

    یافته ها

    در این تحلیل، دانش آموزان دختر نوجوان، سال دوم دبیرستان با میانگین سنی 14/34 سال شرکت داشتند. نتایج مطالعه نشان داد که میانگین ± انحراف م/عیار مولفه رضایت جسمانی از پیش آزمون (3/65± 25/08) به پس آزمون (4/85±32/50) تغییر بیشتری داشت. همچنین میانگین ± انحراف معیار تصویر بدن از پیش آزمون (12/33 ±144/50) به پس آزمون (12/96± 165/165) افزایش یافت

    نتیجه گیری

     نتاج نشان می دهد، روان نمایشگری تاثیر قابل توجهی دربهبود تصویر بدن دانش آموزان دختر انتخاب شده در این پژوهش داشت.

    Soroor Arabpour, Mahdi Zare Bahramabadi*, Fatemeh Khoramian
    Introduction

    In this study the effect of psychodrama on body image of female students at secondary school has been examined.

    Method

    In this quasi experimental study, all the female students at secondary school who were studying at high school in academic year 2016-2017 in Tehran were selected as a statistical society. Among the high schools in Tehran's 15th district, one school was selected by Purposive sampling method. They were examined by the Multidimensional Body-Self Relationships Questionnaire (MBSRQ). 24 female students were randomly selected and assigned to experimental and control groups.  Then, 8 sessions of 1.5 hours of psychodrama were performed for the experimental group, but the control group did not receive any intervention.  In addition to descriptive statistics, Multivariate analysis of covariance were performed to evaluate the effectiveness of the psychodrama on the body image of students and the SPSS-25 software was used for all the analyses (p>0.05).

    Results

    In this analysis, the second-year high school student participants were adolescent girls with an average age of 14.34 years. The results the study showed The Mean ±SD of physical satisfaction component had more change from pre-test (25.08± 3.65) to post-test (32.50 ±4.85). Moreover, The Mean ±SD of the body image increased from pre-test (144.50 ±12.33) to post-test (16.165 ± 12.96).

    Conclusion

    Psychodrama had remarkable improvement on body image of female students who were selected in this research

    Keywords: : Psychodrama, Body image, Adolescents
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال