به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « هیدروکورتیزون » در نشریات گروه « پزشکی »

  • محسن داودی، مرتضی حسین زاده*، فاطمه سعادت
    مقدمه
    دوره بازیافت (بازگشت به حالت اولیه) می تواند در کاهش خستگی بعد از فعالیت ورزشی موثر باشد. هدف از تحقیق مقایسه دو روش بازیافت فعال و ماساژ ورزشی بر فعالیت هورمون کورتیزول و لاکتات خون دوندگان مرد نیمه حرفه ای بود.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق نیمه تجربی از بین دوندگان نیمه حرفه ای 20 نفر به تصادف انتخاب و به دو گروه بازیافت فعال و بازیافت با روش ماساژ انتخاب شدند. ابتدا از آزمودنی ها جهت بررسی متغیرها در پیش آزمون نمونه های خونی با 12 ساعت ناشتا گرفته شد، سپس دو گروه در مسابقه دوی 1500 متر شرکت نمودند و در پایان مسابقه بازیافت ها انجام شد. بعد از خون گیری، از آزمودنی ها پس آزمون به عمل آمد. در تجزیه وتحلیل یافته ها، از آزمون t همبسته و t مستقل با معنی داری کمتر از 0/05 استفاده شد. 
    یافته ها
    نتایج نشان داد سطوح کورتیزول پس از بازیافت با شیوه ماساژ با سطوح پیش آزمون تفاوت معنی داری نداشت (0/67=P) اما سطوح لاکتات در پس آزمون متعاقب بازیافت ماساژ، به طور معنی داری بالاتر از پیش آزمون بود (0/001=P). سطوح کورتیزول آزمون گروه فعال به طور معنی داری بالاتر از سطوح آن در پیش آزمون بود (0/04=P) و سطوح کورتیزول در پس آزمون به طور معنی داری بالاتر از سطوح پیش آزمون گروه بازیافت فعال بود (0/001=P). تفاوت معنی داری در دو شیوه بازیافت ماساژ و بازیافت فعال در سطوح کورتیزول (0/48=P) و لاکتات (0/45=P) خون دوندگان نیمه حرفه ای وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که در این سطح از شدت تمرین، بین دو روش بازیافت (فعال و ماساژ) در تغییرات لاکتات و هورمون کورتیزول تفاوت معنی داری وجود ندارد.
    کلید واژگان: لاکتیک اسید, هیدروکورتیزون, بازیابی عملکرد, دست ورزی ماهیچه ای اسکلتی}
    Mohsen Davoodi, Morteza Hossienzadeh *, Fatemeh Saadat
    Introduction
    The role of recovery can be effective in reducing post-exercise fatigue. This study aimed to compare the effects of active recovery and sports massage on cortisol hormone activity and blood lactate levels in semi-professional male runners.
    Methods
    In this semi-experimental study, 20 semi-professional runners were randomly selected and divided into two groups: the active recovery group and the massage recovery group. Initially, blood samples were taken from the participants after a 12-hour fasting period to examine the variables in the pre-test. Then, both groups participated in a 1500-meter race, after which the recovery methods were applied. After blood collection, the participants underwent a post-test. The obtained data were analyzed using paired t-test and independent t-test with a significance level of less than 0.05.
    Results
    The results showed that cortisol levels after massage recovery did not significantly differ from the pre-test levels (P=0.67). However, lactate levels in the post-test following massage recovery were significantly higher than the pre-test levels (P=0.001). The cortisol levels in the active recovery group were significantly higher than the pre-test levels (P=0.04), and the cortisol levels in the post-test were significantly higher than the pre-test levels in the active recovery group (P=0.001). There was no significant difference in cortisol (P=0.48) and lactate (P=0.45) levels between the massage recovery and active recovery methods in semi-professional runners.
    Conclusion
    The results indicated that at this level of exercise intensity, there was no significant difference in the changes of lactate and cortisol hormones between the two recovery methods (active and massage).
    Keywords: Hydrocortisone, Lactic Acid, Musculoskeletal Manipulations, Recovery of Function}
  • مهدی نوتاش، میرسلیم سیدصادقی*، ساناز کریمی، حامد زندیان
    سابقه و هدف

     فیشر مقعد ممکن است با ترومای ناشی از عبور مدفوع سفت یا اسهال طول کشیده همراه باشد. هدف مطالعه حاضر، تعیین اثربخشی هیدروکورتیزون موضعی در درمان فیشر مقعدی بیماران تحت درمان دارویی مراجعه کننده به بیمارستان فاطمی و درمانگاه کوثر وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اردبیل در سال 1399 بود.

    مواد و روش ها

     در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 200 بیمار به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه مداخله تحت درمان دارویی با ژل دیلتیازم، پودر پسیلیوم، شربت لاکتولوز و پماد موضعی هیدروکورتیزون قرار گرفتند. در گروه شاهد، از پماد هیدروکورتیزون استفاده نشد.

    یافته ها

     میانگین درد اولیه در گروه مداخله 0/7 ±8/06 و در گروه شاهد 1/02 ±7/79 بود. میانگین درد در پایان هفته اول در گروه مداخله 1/06±2/5 و در گروه شاهد 0/89 ±3/34 بود. کاهش درد در گروه مداخله به طور معنی داری در هفته اول درمان بیشتر از گروه شاهد بود. درد دو هفته بعد در گروه مداخله 0/7 ±1/46 و در گروه شاهد 0/74± 1/86 بود. اختلاف معناداری بین دو گروه در هفته اول و دوم درمان وجود داشت.

    نتیجه گیری

     ترکیب درمانی یک کورتیکواسترویید موضعی با یک کلسیم کانال بلوکر در اوایل شروع درمان برای شقاق مزمن طی هفته اول درمان منجر به پاسخ سریع تر به صورت کاهش درد می شود.

    کلید واژگان: دارودرمانی, فیشر مقعدی, هیدروکورتیزون}
    Mahdi Notash, Mirsalim Seyedsadeghi*, Sanaz Karimi, Hamed Zandian
    Background and Objective

    Anal fissure can be associated with trauma caused by passing hard stools or prolonged diarrhea. The present study aimed to determine the effectiveness of topical hydrocortisone in the treatment of anal fissures in patients under medical treatment referred to Fatemi Hospital and Kausar Clinic of Ardabil Medical Sciences, Ardabil, Iran, in 2019.

    Materials and Methods

    In this clinical trial study, 200 patients with anal fissures were randomly divided into two groups. The intervention group was treated with diltiazem gel, psyllium powder, lactulose syrup, and hydrocortisone topical ointment. Hydrocortisone ointment was not used in the control group.

    Results

    The mean scores of initial pain were 8.06±0.7 and 7.79±1.02 in the intervention and control groups, respectively. The mean pain at the end of the first week was 2.5±1.06 in the intervention group and 3.34±0.89 in the control group. Pain reduction was significantly higher in the intervention group than in the control group in the first week of treatment. Two weeks later, the pain was 1.46±0.7 in the intervention group and 1.86±0.74 in the control group. There was a significant difference between the two groups in the first and second weeks of treatment.

    Conclusion

    The therapeutic combination of a topical corticosteroid with a calcium channel blocker at the beginning of treatment for chronic fissures during the first week of treatment led to a faster response in the form of pain reduction

    Keywords: Anal Fissure, Drug Therapy, Hydrocortisone}
  • سید تقی هاشمی، سعید عباسی، آرش مسعودپور*

     مقدمه:

     فاکتورهای التهابی، از عوامل موثر بر پیش آگهی بیماران مالتیپل تروما می باشد. هیدروکورتیزون با دوز مناسب، با کاهش پاسخ التهابی سیستمیک بدون سرکوب ایمنی، باعث بهبود وضعیت سیستم ایمنی بیماران می شود. تجویز ویتامین ها به ویژه ویتامین های گروه B و C از طریق پاک سازی رادیکال های آزاد تولید شده در این بیماران، در کاهش مرگ و میر آن ها موثر می باشد. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر تجویز ترکیب دارویی هیدروکورتیزون+آسکوربیک اسید+ نوروبیون (ویتامین B1+B6+B12) در پیش آگهی بیماران مالتیپل ترومای بستری در بخش های مراقبت ویژه به انجام رسید.

    روش ها

    در مطالعه ی کارآزمایی بالینی سه سو کور، 60 بیمار مولتیپل تروما در دو گروه 30 نفره (مداخله و شاهد) توزیع شدند. در گروه مداخله، 1/5 گرم ویتامین C هر 6 ساعت به مدت 4 روز، هیدروکورتیزون 50 میلی گرم، هر 6 ساعت به مدت 7 روز و دو آمپول نوروبیون هر 12 ساعت به مدت 4 روز تجویز شد. در گروه شاهد بیماران دارونما دریافت کردند. بیماران به مدت 90 روز پیگیری شده و سرانجام، مدت بستری در ICU، نیاز به تهویه ی مکانیکی و مدت زمان تهویه ی مکانیکی در دو گروه تعیین و مقایسه شد.

    یافته ها

    مدت زمان تهویه ی مکانیکی در دو گروه مداخله و شاهد به ترتیب 6/03 ± 8/96 و 11/8 ± 14/8 روز بود که تفاوت معنی داری بین دو گروه نشان داد. سایر یافته ها تفاوت معنی داری بین دو گروه را نشان نداد.

    نتیجه گیری

    یافته های مطالعه ی ما نشان داد تجویز ترکیب دارویی (هیدروکورتیزون+آسکوربیک اسید+ نوروبیون) منجر به کاهش زمان تهویه ی مکانیکی در بیماران مالتیپل تروما می گردد.

    کلید واژگان: مولتیپل تروما, آسکوربیک اسید, تیامین, ویتامین B12, هیدروکورتیزون, ویتامین B6}
    Seyed Taghi Hashemi, Saeed Abbasi, Arash Masoudpour *
    Background

    Inflammatory responses are one the factors influencing the prognosis of multiple trauma patients. Hydrocortisone, with an appropriate dose, diminishes the inflammatory responses without immunosuppression, improving the patients’ immune system. Administering vitamins specifically vitamin B and C to multiple trauma patients, by eliminating free radicals, could decrease the mortality of these patients. This study was done to evaluate the efficacy of treatment with a combination of Hydrocortisone+ Ascorbic acid+ Neurobion (vitB1+B6+B12) on the prognosis of multiple trauma patients hospitalized in Intensive Care Units.

    Methods

    In a three-blind clinical trial study, 60 multiple trauma patients randomly allocated to two groups of intervention and control. In the intervention group, the patients received 1.5g vitamin C every 6 hours for a period of 4 days, Hydrocortisone 50 mg every 6 hours for a period of 7 days, two Neurobion every 12 hours for 4 days. In the control group, the patients received placebo. The patients in both groups were followed for ninety days and eventually, length of ICU stay, the need for mechanical ventilation and duration of mechanical ventilation were determined and compared between the two groups.

    Findings

    The mean duration of mechanical ventilation in the intervention and control group were 8.96 ± 6.03 and 14.8 ± 8.11 respectively which was statistically significant. There were no significant differences between the two groups in other outcome measures.

    Conclusion

    Our study shows administration of combination of Hydrocortisone+ Ascorbic acid+ Neurobion (vitB1+B6+B12) could decrease the duration of mechanical ventilation in multiple trauma patients.

    Keywords: Ascorbic Acid, Hydrocortisone, Multiple trauma, Thiamine, Vitamin B12, Vitamin B6}
  • سیده ماهرخ علینقی مداح*، مریم زاهدی طبرستانی، کاظم کاظم نژاد تبریزی، سمیرا قاسمی، فاطمه مهرآور
    زمینه و هدف

    آتراکوریوم به عنوان یکی از شل کننده های عصبی عضلانی از مهمترین تحریک کننده های واکنش آلرژیک حین بیهوشی است که باعث آزاد شدن هیستامین می گردد. این مطالعه با هدف تعیین اثر هیدروکورتیزون بر روی تغییرات همودینامیک حاصل از داروی آتراکوریوم در بیماران مبتلا به شکستگی اندام فوقانی با بیهوشی عمومی انجام شده است.

    روش بررسی

    در این مطالعه کارآزمایی بالینی دوسو کور، 50 بیمار مبتلا به شکستگی اندام فوقانی با بیهوشی عمومی مراجعه کننده به بیمارستان آموزشی درمانی 5 آذر گرگان، 18 تا 60 سال با کلاس I و II انجمن متخصصان بیهوشی آمریکا، به صورت تصادفی بلوکی به 2 گروه هیدروکورتیزون و پلاسبو (آب مقطر) تخصیص داده شدند، که در گروه مداخله 30 دقیقه قبل از ورود به اتاق عمل ویال اکسی کورت (هیدروکورتیزون) به صورت وریدی و بولوس همراه با 300 میلی لیتر نرمال سالین تجویز گردید. تغییرات همودینامیک بیماران قبل از تجویز هیدروکورتیزون، 30 دقیقه پس از تجویز، 5 دقیقه بعد از اوج اثر آتراکوریوم (قبل از اینتوبیشن) و بعد از اکستیوب بین دو گروه با استفاده از آزمون آنالیز واریانس با اندازه های تکراری مقایسه گردید.

    یافته ها: 

    بین دو گروه از نظر سن، جنس و مدت زمان جراحی تفاوت معنی داری وجود نداشت. فشارخون سیستولیک 5 دقیقه بعد از اوج اثر آتراکوریوم (قبل از اینتوباسیون) در گروه کنترل نسبت به گروه مداخله کمتر بوده و این اختلاف از نظر آماری معنی دار بوده است (0/02=P). 30 دقیقه بعد از تجویز هیدروکورتیزون میانگین فشار خون سیستولیک و دیاستولیک بیماران کاهش و این کاهش همچنان بعد از تجویز آتراکوریوم (قبل از اینتوباسیون) ادامه داشته است؛ اما بعد از اکستیوب میانگین فشارخون بیماران افزایش پیدا کرده است. همچنین بعد از تجویز آتراکوریوم میانگین ضربان قلب بیماران 14/44 واحد نسبت به قبل از تجویز هیدروکورتیزون کاهش پیدا کرد و این کاهش معنادار بود (0/001=P).

    نتیجه گیری

    نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که هیدروکورتیزون می تواند به عنوان یک عامل موثر در حفظ ثبات همودینامیک در بیماران با بیهوشی عمومی استفاده گردد. هرچند استفاده از آن هنوز به عنوان عاملی جهت حفظ همودینامیک گسترده نشده است و نیازمند بررسی های بیشتر است.

    کلید واژگان: هیدروکورتیزون, آتراکوریوم, همودینامیک, بیهوشی عمومی}
    Seyede Mahrokh Alinaghi-Maddah*, Maryam Zahedi Tabarestani, Kazem Kazemnejad-Tabrizi, Samira Ghasemi, Fatemeh Mehravar
    Background and Aim

    Atracurium, as one of the neuromuscular relaxants, is one of the most important irritants of the allergic reaction during anesthesia, which causes the release of histamine. This study was conducted with the aim of determining the effect of hydrocortisone on hemodynamic changes resulting from atracurium drug in patients with upper limb fractures under general anesthesia.

    Materials and Methods

    In this double-blind randomized clinical trial study, 50 patients with upper limb fractures under general anesthesia, 18 to 60 years old with ASA class 1 and 2, were randomly assigned to two groups of hydrocortisone and placebo (distilled water). In intervention group, 30 minutes before entering the operating room, vial oxycort (hydrocortisone) was administered intravenously and bolus with 300 ml of normal saline. Hemodynamic changes in patients before administration of hydrocortisone, 30 minute after administration, 5 minutes after the peak effect of atracurium (before intubation) and after extubation were recorded in the relevant checklist and comparisons were made between the two groups.

    Results

    There was no significant difference between the two groups in terms of age, gender and duration of surgery. Systolic blood pressure 5 minutes after the peak effect of atracurium (before intubation) in the control group was lower than the intervention group and this difference was statistically significant (P=0.02). Thirteen minute after hydrocortisone administration, mean blood pressure systolic and diastolic patients decreased and this decrease continued after administration of histamine release atracurium (before intubation); but after extubation, the patients’ mean blood pressure has increased. Also, after administration of atracurium, the mean heart rate of patients decreased by 14.44 units as compared to before administration of hydrocortisone and this decrease was significant (P=0.001).

    Conclusion

    The results of this study show that hydrocortisone can be used as an effective factor in maintaining hemodynamic stability in patients under general anesthesia. However, its use as a factor in maintaining hemodynamics has not yet been widespread and needs further investigation.

    Keywords: Hydrocortisone, Atracurium, Hemodynamics, General anesthesia}
  • مجید وطن خواه*، هاشم جری نشین، مهرداد ملک شعار
    مقدمه

    پروپوفول یک داروی هوشبری داخل وریدی است که به علت ریکاوری سریع، کاربرد وسیعی در اعمال جراحی سرپایی و کوتاه مدت پیدا کرده است. با این وجود درد حین تزریق پروپوفول منجر به ناراحتی در 28 تا 91 درصد بیماران می شود. منابع مختلف تاثیر تزریق هیدروکورتیزون و لیدوکائین بر درد حین تزریق پروپوفول را ضد و نقیض می دانند. مطالعه ی حاضر مقایسه ی اثر هیدروکورتیزون و لیدوکائین بر درد حین تزریق پروپوفول را، بررسی کرده است.

    روش کار

    در یک کار آزمایی بالینی دوسوکور تصادفی شده 150 بیمار با کلاس فیزیکی ASA I و II در سنین 15 تا 65 سال که کاندید عمل جراحی الکتیو با روش بیهوشی عمومی در بیمارستان  شهید محمدی بندرعباس درسال 1398 بودند، وارد مطالعه شدند و به صورت کاملا تصادفی به 3 گروه مساوی 50 نفره تقسیم شدند.گروه A لیدوکائین %2 به میزانmg/kg 1، گروه B هیدوکورتیزون به میزان 25 میلی گرم و گروه C سرم نمکی به میزان 5 میلی لیتر دریافت کردند. شدت و بروز درد پس از تزریق پروپوفول مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS، نسخه 19 و آزمون های t و مجذور کای یا فیشر آنالیز شد. مقادیر p کمتر از 05/0 معنا دار در نظر گرفته شد.

    نتایج

    بروز درد حین تزریق پروپوفول بین هر سه گروه (لیدوکائین و هیدروکرتیزون، لیدوکائین و هیدروکرتیزون با نرمال سالین) متفاوت بود (001/0<p). همچنین تفاوت معنا داری از نظر شدت درد بین گروه لیدوکائین و هیدروکرتیزون با نرمال سالین مشاهده گردید. در حالی بین گروه لیدوکائین و هیدروکرتیزون، این تفاوت معنادار نبود (615/0=p). مقایسه اثر هیدروکورتیزون و لیدوکائین روی شدت درد نیز بر اساس جنس، سن و وزن معنا دار نبود.

    نتیجه گیری

    هیدروکورتیزون و لیدوکائین موجب کاهش درد حین تزریق پروپوفول گردید و اثر لیدوکایین بیشتر از هیدروکورتیزون بود. بنابراین استفاده از این داروها ممکن است بتواند درد ناشی از تزریق پروپوفول را کاهش دهد.

    کلید واژگان: لیدوکائین, هیدروکورتیزون, شدت درد, پروپوفول}
    Majid Vatankhah*, Hashem Jarineshin, Mehrdad Melekshoar
    Introduction

    Propofol is an intravenous anesthetic drug that has been widely used in outpatient and short-term surgery due to its rapid recovery. However, pain during propofol injection can cause discomfort in 28 to 91% of patients. Various sources have argued that the effects of hydrocortisone and lidocaine on pain during propofol injection are contradictory. The present study was investigated the comparison of effect of hydrocortisone and lidocaine on pain during propofol injection.

    Methods

    In a randomized double-blind clinical trial, 150 patients, aged 15-65 years with ASA I and II physical grade who were candidates for elective surgery under general anesthesia at Shahid Mohammadi Hospital in Bandar Abbas in 2019 were enrolled. They were, randomly divided into 3 groups of 50 subjects'. Group A received lidocaine 2%, 1 mg / kg; group B received 25 mg hydrocortisone; and group C received 5 ml saline. The severity and incidence of pain after propofol injection were evaluated. Data were analyzed by SPSS software, version 19 and analyzed by independent t-test and chi-square or fisher exact test. P-values ​​less than 0.05 were considered as significant.

    Results

    There was a significant difference in incidence of pain during propofol injection between the three groups (lidocaine and hydrocortisone, lidocaine and hydrocortisone and with normal saline) (p <0.001). There was also a significant difference in pain severity between the lidocaine and hydrocortisone with normal saline groups, while there was no significant difference between the lidocaine and hydrocortisone groups (p= 0.615). The effect of hydrocortisone and lidocaine on pain was not significant according to sex, age and weight.

    Conclusion

    Hydrocortisone and lidocaine reduce pain during propofol injection and the effect of lidocaine was more than hydrocortisone. However, using of these medications may be able to reduce the pain resulted during propofol injection.

    Keywords: Lidocaine, Hydrocortisone, Pain intensity, Propofol}
  • حسین صادق پور، الهه ثابت، علی ده شهری*
    زمینه و هدف

    امروزه ژن درمانی به عنوان یکی از روش های نوین درمان در نظر گرفته شده است. بخصوص بعد از معرفی ایمونوتراپی و روش های ویرایش ژن از قبیل CRISPR/Cas9، توجه زیادی به ژن درمانی معطوف شده است. بااین وجود، یافتن یک حامل موثر با سمیت کم همچنان به عنوان یکی از چالش های عمده در برابر محققان، باقی مانده است. از میان حامل های غیر ویروسی به کاررفته، پلیمر پلی اتیلن ایمین بیش از سایر ترکیبات پلی کاتیونیک موردمطالعه قرار گرفته است؛ اما باوجود محاسن قابل توجه، سمیت، غیراختصاصی بودن و مداخلات غیرضروری با اجزای سرم، کاربرد وسیع آن را محدود می کند. لذا ساختمان آن می بایست از طریق کانژوگاسیون های شیمیایی اصلاح شود. در این طرح، اتصال مولکول هیدروکورتیزون بر روی این پلیمر به منظور هدفمندسازی آن به درون هسته سلول و تعدیل بار مثبت روی آن انجام پذیرفت.

    مواد و روش ها

     در این مطالعه، یک مولکول پلی اتیلن ایمین با هیدروکورتیزون کانژوگه شد و سپس از طریق یک لینکر سوکسینیک اسید به مولکول پلی اتیلن ایمین فاقد لیگاند متصل گردید. کانژوگه های حاصل ازنظر ظرفیت بافری، پتانسیل زتا، سایز ذره‏ای، توانایی حفاظت از DNA در برابر آنزیم و نیز توانایی متراکم کردن DNA موردبررسی قرار گرفتند.

    نتایج

    نتایج نشان داد که این کانژوگه ها توانستند DNA پلاسیمدی را به صورت موفقیت آمیزی متراکم کرده و نانوذراتی در ابعاد 300 نانومتر ایجاد نمایند. در ضمن، ظرفیت بافری این کانژوگه ها از پلیمر اولیه تغییرنیافته بیشتر بود و توانایی بسیار بالایی در محافظت از پلاسمید در برابر آنزیم های نوکلئاز از خود نشان دادند.

    نتیجه گیری

     بر اساس نتایج به دست آمده، طراحی و ساخت مشتقات PEI با دو دومین مجزا جهت هدفمندسازی و برهمکنش با پلاسمید می تواند به عنوان یک راهبرد موثر جهت ایجاد سیستم های نانوی انتقال ژن در نظر گرفته شود.

    کلید واژگان: پلی اتیلن ایمین, هیدروکورتیزون, ژن درمانی هدفمند, نانوذره پلیمریپ}
    Hossein Sadeghpour, Elaheh Sabet, Ali Dehshahri*
    Background & objective

    nowadays, gene therapy has been considered as a novel therapeutic approach. Particularly, following the introduction of immunotherapy and gene editing using CRISPR/Cas9 platform great attention has been directed to gene therapy. However, finding an efficient carrier with low toxicity is still one of the major challenges for researchers. Among non-viral gene carriers, polyethyleneimine (PEI) could be considered as the most studied polycationic compound for gene delivery. However, toxicity, lack of targeting and non-specific interactions with serum components limit its wide application. Therefore, PEI structure must be modified through chemical conjugations. In this study, conjugation of hydrocortisone on the polymer structure was carried out in order to direct the carriers into the cell nucleus.

    Materials & Methods

    hydrocortisone was conjugated onto polyethylenimine followed by the grafting of the targeted PEI domain onto another unmodified polymer via succinic acid linker. The conjugate w::as char::acterized in terms of buffering capacity, zeta potential, particle size, protection of DNA against enzymes and condensation ability.

    Results

    The results demonstrated that the conjugates could condense plasmid DNA successfully and form nanoparticles with the size of around 300 nm. Meanwhile, the conjugates showed higher buffering capacity compared with the unmodified polymer. Also, the protection ability of the conjugates was significant rather than the parent polymer.

    Conclusion

    According to the results, design and synthesis of the PEI derivative with two separated domains responsible for targeting and plasmid condensation could be considered as an efficient strategy to create nano gene delivery systems.

    Keywords: polyethylenimine, hydrocortisone, targeted gene delivery, polymeric nanoparticle}
  • محمد موذنی بیستگانی، بابک علوی فرزانه *، جواد امیرفخریان، غلامرضا شبانیان، محمود اخلاقی، علی احمدی
    زمینه و هدف
    کوله سیستکتومی لاپاراسکوپیک یک پروسیجر انتخابی برای درمان کوله سیستیت مزمن می باشد . شدت دردی که به دنبال این پروسیجرجراحی ایجاد می گردد در 24 ساعت اول پس از عمل بسیار زیاد و برای بسیاری از بیماران غیرقابل تحمل می باشد. هدف این مطالعه، بررسی مقایسه اثر القاء موضعی بوپیواکائین و هیدروکورتیزون در بستر کیسه صفرا در کاهش درد بعد از عمل کوله سیستکتومی لاپاراسکوپی بود.
    روش بررسی
    این مطالعه کارآزمایی بالینی به صورت یک سوکور درسال 1395 بر روی بیماران بیمارستان آیت الله کاشانی شهرکرد که به علت کوله سیستیت مزمن تحت عمل کوله سیستکتومی لاپاراسکوپی قرار گرفتند انجام شد. نمونه گیری بیماران به روش آسان صورت گرفت. بیماران مورد مطالعه به سه گروه : A 100میلی گرم هیدروکورتیزون، گروه :B 20سی سی از محلول بوپیواکائین 5/0% و گروه:C 20سی سی از نرمال سالین بدون دارو تقسیم شدند. شدت درد با استفاده از مقیاس عددیVas درریکاوری و ساعات 6 و 18 پس از عمل اندازه گیری شد و درصورت نمره VAS بیشتر از 5، بیمار 30 میلی گرم پتیدین Stat دریافت می کرد.
    یافته ها
    بر اساس نتایج این مطالعه میانگین VASدرد در ریکاوری و 6 ساعت بعد از عمل در سه گروه تفاوت معناداری نداشت. اما VAS درد 18 ساعت بعد از عمل در سه گروه اختلاف معناداری داشت به طوری که میزان VAS درد در گروه هیدروکورتیزون کمتر از گروه شاهد و گروه بوپیواکائین 5/0% بود (009/0p=). به طور کلی در هر سه گروه شدت درد طی مطالعه به طور معناداری کاهش یافته بود. در این مطالعه میزان رضایتمندی از عمل در هر سه گروه یکسان بود (969/0p=). در خصوص میزان تهوع بعد از عمل، 7/26% بیماران گروه هیدروکورتیزون، 20% گروه بوپیواکائین 5/0% و 3/23% گروه شاهد تهوع بعد از عمل داشتند(830/0p=). همچنین در هر سه گروه هیچ موردی از سردرد گزارش نشد.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه شدت درد بعد از عمل در هر سه گروه طی 3 مرحله مطالعه کاهش یافته بود، و استفاده از هیدروکورتیزون درجراحی کوله سیستکتومی لاپاراسکوپی توانست شدت درد 18 ساعت بعد از عمل را به طور معناداری در مقایسه با گروه شاهد و بوپیواکائین 5/0% کاهش دهد.
    کلید واژگان: کوله سیستکتومی لاپاراسکوپی, بوپیواکائین, هیدروکورتیزون}
    Mohammad Moazzeni Bistagani, Babak Alavi Farzaneh *, Javad Amir, Fakhrian, Ghilamreza Shabanian, Mahmood Akhlaghi, Ali Ahmadi
    Background and Aim
    Laparoscopic cholecystectomy is a procedure of choice for treatment of chronic cholecystitis. Intensity of pain following this procedure in the first 24 hours after surgery is very high and is intolerable for many patients. The aim of this study was comparison of bupivacaine and hydrocortisone topical instillation in gallbladder bed for pain relief after laparoscopic cholecystectomy in patient with chronic cholecystitis.
    Materials and methods
    This single blind clinical trial was done in patients who underwent laparoscopic cholecystectomy due to chronic cholecystitis in Ayatollah Kashani hospital of Shahre- Kord in 2017. Sampling of patients was convenient method. Patients were divided into three groups: A group: 100 mg hydrocortisone group: 20 mL of bupivacaine solution 0.5% and C group: 20 ml of normal saline without medication. Pain was measured using VAS scale in the recovery room and 6 and 18 hours after surgery and if VAS score was more than 5, patients received 30 mg pethidine Stat.
    Results
    In this study the mean VAS scale in the recovery room and 6 hours after surgery had not significant difference between the groups. But VAS scale of 18 hours after surgery had a significant difference among the three groups. So that the VAS scale in the hydrocortisone group lesser than the control group and bupivacaine 0.5% group (p =0.009). In general, during this study, all three groups, pain intensity was significantly reduced. The satisfaction of patients in the three groups were similar (p =0.969). Regarding amount of nausea after surgery, 26.7% of hydrocortisone group, 20% of bupivacaine group 0.5%, and 23.3% of control group had postoperative nausea (p =0.830). In all three groups no headaches were reported.
    Conclusion
    In this study, postoperative pain intensity in all three groups during the third phase of the study was reduced. And the use of hydrocortisone in laparoscopic cholecystectomy reduced the pain intensity in 18 hours after surgery significantly compared with the control group and bupivacaine 0.5%.
    Keywords: Laparoscopic cholecystectomy, Hydrocortisone, Bupivacaine}
  • عظیم هنرمند، محمدرضا صفوی، آناهیتا هیرمن پور، سهیلا افضلی
    مقدمه
    لرز بعد از عمل، یک عارضه ی شایع در بی حسی نخاعی است که تا کنون روش های مختلفی برای کنترل آن ارایه شده است. این مطالعه، با هدف تعیین تاثیر تجویز 2 دز هیدروکورتیزون وریدی در مقایسه با گروه شاهد، بر پیش گیری از لرز بعد از بی حسی نخاعی در اعمال جراحی سزارین انتخابی انجام شد.
    روش ها
    در یک مطالعه ی کارآزمایی بالینی، 135 زن باردار کاندیدای سزارین، در سه گروه 45 نفره توزیع شدند. در گروه های اول و دوم، به ترتیب 1 و 2 میلی گرم بر کیلوگرم هیدروکورتیزون و در گروه سوم، نرمال سالین با حجم مشابه بعد از کلامپ بند ناف به شکل وریدی طی 5 دقیقه به بیماران تزریق شد و بروز لرز بعد از عمل در سه گروه تعیین و مقایسه گردید.
    یافته ها
    75 بیمار، دچار لرز بعد از عمل شدند که 23 نفر (8/54 درصد) از گروه هیدروکورتیزون 1 میلی گرم/کیلوگرم، 16 نفر (4/36 درصد) از گروه هیدروکورتیزون 2 میلی گرم/کیلوگرم و 36 نفر (7/85 درصد) از گروه شاهد بودند و بروز لرز بعد از عمل، در سه گروه تفاوت معنی داری داشت (001/0 > P).
    نتیجه گیری
    تزریق 2 میلی گرم/کیلوگرم هیدروکورتیزون وریدی در بیماران تحت عمل جراحی سزارین با بی حسی نخاعی، با کاهش بروز لرز بعد از عمل در بیماران همراه بود و به نظر می رسد استفاده از این دارو، عارضه ی جانبی خاصی را برای بیماران در پی ندارد. در عین حال، انجام مطالعات بیشتر به منظور تعیین تاثیر قطعی هیدروکورتیزون در پیش گیری از لرز بعد از عمل توصیه می گردد.
    کلید واژگان: لرز بعد از عمل, هیدروکورتیزون, بی حسی نخاعی}
    Azim Honarmand, Mohammadreza Reza Safavi, Anahita Hirmanpour, Soheila Afzali
    Background
    Postoperative shivering is one of the most prevalent complications that several methods were used for controlling it. This study aimed to determine the effect of two doses of intravenous hydrocortisone (1 or 2 mg/kg) on postoperative shivering in cesarean section with spinal anesthesia.
    Methods
    In a randomized controlled clinical trial study, 135 pregnant women candidate for cesarean were randomly divided in three equal groups. The groups were received 1 or 2 mg/kg hydrocortisone, or the same volume of normal saline (as control group) during the 5 minutes after umbilical clamping and postoperative shivering was determined and compared between the groups.
    Findings: Postoperative shivering was happened in 23 patients (54.8%) in 1 mg/kg hydrocortisone group, 16 patients (36.4%) in 2 mg/kg hydrocortisone group, and 36 patients (85.7%) in control group; the difference between the three groups was statistically significant (P
    Conclusion
    Intravenous injection of 2 mg/kg hydrocortisone in patients under cesarean with spinal anesthesia led to decrease postoperative shivering. It seems that using this dose does not lead to serious complications. But, more studies are recommended to determine real effect of this dose of hydrocortisone.
    Keywords: Postoperative, Shivering, Hydrocortisone, Anesthesia, Spinal}
  • رحمن سوری *، فاطمه محمودی، کیا رنجبر، اعظم رمضانخانی، مینا اکبری
    هدف
    تنظیم اشتها بر هموستاز انرژی تاثیر بسزایی دارد. نسفاتین-1 و نوروپپتیدY دو پپتید ضداشتها و اشتهاآور هستند که نقش مهمی در تعادل انرژی و چاقی ایفا می نمایند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر تمرینات ترکیبی استقامتی (دویدن) و مقاومتی (با وزنه) بر سطوح سرمی نسفاتین-1، نوروپپتید Y و کورتیزول در مردان چاق کم تحرک صورت گرفت.
    مواد و روش ها
    در یک مطالعه نیمه تجربی، تعداد 30 نفر از مردان 48 تا 60 سال و با 30BMI≥ انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه تمرین ترکیبی و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل 12 هفته تمرین ترکیبی استقامتی و قدرتی بود. نمونه گیری خونی قبل و بعد از 12 هفته برای اندازه گیری غلظت سرمی نسفاتین-1، نوروپپتید Y و کورتیزول انجام گرفت.
    یافته ها
    تحلیل های آماری نشان دادند به دنبال انجام 12 هفته تمرین ترکیبی، افزایش معناداری در سطح نوروپپتیدY و کاهش معنی داری در سطح کورتیزول مشاهده شد (05/0p<)، اما تغییر معناداری در سطح نسفاتین-1 مشاهده نشد. هم چنین، کاهش معناداری در شاخص های آنتروپومتریک در گروه تمرین مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    بر اساس یافته های تحقیق حاضر می توان نتیجه گیری نمود که 12 هفته تمرین ترکیبی، علی رغم تاثیر بر نوروپپتیدY و کورتیزول، تاثیر معناداری بر سطح نسفاتین-1 ندارد.
    کلید واژگان: ورزش, نوروپپتیدY, هیدروکورتیزون, چاقی, نسفاتین-1}
    Rahman Soori *, Fatemeh Mahmoodi, Kia Ranjbar, Azam Ramezankhani, Mina Akbari
    Introduction
    Appetite influences energy homeostasis. Nesfatin-1 and neuropeptideY are orexigenic and anorexigenic peptides that play an important role in obesity and energy balance. The aim of this study was to assess the effects of concurrent endurance (treadmill running) and resistance (weight lifting) exercises on serum levels of nesfatin-1, neuropeptide Y and cortisol in sedentary obese men.
    Materials And Methods
    In a quasi-experimental study, 30 men aged between 48 to 60 years with BMI≥30 kg/m2, were randomly allocated to the concurrent training and control groups. The training program consists of 12 weeks of concurrent endurance and resistance training. Blood samples were withdrawn, before and 48 hours after the 12 weeks exercise for measurement of nesfatin-1, neuropeptide Y and cortisol were performed.
    Results
    Findings revealed that after 12 weeks concurrent training, the levels of neuropeptide Y increased and cortisol decreased significantly (p
    Conclusion
    According to the findings of this study, it can be concluded that 12 weeks of concurrent training, despite the impact on neuropeptide Y and cortical, hasn’t any significant effects on nesfatin-1
    Keywords: Exercises, NeuropeptideY, Hydrocortisone, Obesity, DNA-Binding Protein}
  • معصومه شیرزایی، فاطمه حیدری *، ولی مرادی
    زمینه
    اختلال در عملکرد غدد بزاقی به طور شایع توسط بیماران مبتلا به دیابت ذکر می شود.
    هدف
    مطالعه به منظور مقایسه سطح کورتیزول بزاق در مبتلایان به دیابت کنترل شده نوع دو با افراد سالم انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مورد- شاهدی (94- 1393) نمونه بزاق غیرتحریکی 60 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو کنترل شده بالای 30 سال (گروه مورد) و 60 فرد سالم (گروه شاهد) که از لحاظ سن و جنس همسان شده بودند، جمع آوری و به آزمایشگاه انتقال داده شد. سطح کورتیزول بزاق این افراد به روش الایزا محاسبه و داده ها با آزمون آماری تی مستقل تحلیل شد.
    یافته ها
    میانگین سطح کورتیزول بزاق در افراد مبتلا به دیابت نوع دو (017/1±73/1 میلی مول/دسی لیتر) تفاوت معنی داری با افراد سالم (643/0±08/1 میلی مول/دسی لیتر) داشت. میانگین کورتیزول بزاق در مردان (05/1±73/1 میلی مول/دسی لیتر) و زنان دیابتی (01/1±73/1 میلی مول/دسی لیتر) به طور مشخص بیش تر از مردان (44/0±74/0 میلی مول/دسی لیتر) و زنان سالم (66/0±26/1 میلی مول/دسی لیتر) بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته ها، به نظر می رسد سطح کورتیزول بزاق در افراد مبتلا به دیابت کنترل شده نوع دو به طور قابل ملاحظه ای نسبت به افراد سالم افزایش می یابد.
    کلید واژگان: بزاق, دیابت ملیتوس نوع 2, هیدروکورتیزون}
    M. Shirzaii, F. Heidari *, V. Moradi
    Background
    Salivary gland dysfunction has commonly been mentioned by patients with diabetes.
    Objective
    The aim of this study was to compare the salivary cortisol level between patients with controlled type 2 diabetes and healthy subjects.
    Methods
    In this case-control study (2014-15), the unstimulated salivary samples were collected from 60 patients with controlled type 2 diabetes above 30 years old (case group) and 60 healthy subjects (control group) matched for age and gender. The samples were transferred to the laboratory and salivary cortisol levels were measured using ELIZA. Data were analyzed using independent sample T-Test.
    Findings: The mean salivary cortisol level in patients with type 2 diabetes (1.73±1.017 mmol/ dL) was significantly different from healthy controls (1.08±0.643 mmol/ dL). The mean salivary cortisol levels in men (1.73±1.05 mmol/ dL) and women (1.73±1.01 mmol/ dL) with type 2 diabetes were significantly higher than healthy men (0.74±0.44 mmol/ dL) and women (1.26±0.66 mmol/ dL).
    Conclusion
    With regards to the results, it seems that salivary cortisol level considerably increases in patients with controlled type 2 diabetes in comparison with healthy subjects.
    Keywords: Saliva_Type 2 Diabetes Mellitus_Hydrocortisone}
  • آرش حمزه ای، مهدی بصیری مقدم، محمود یوسف زاده قوچانی، معصومه حیدری کاریزکی *
    اهداف
    پاسخ های فیزیولوژیک تنفسی به دنبال بیدارشدن بیماران از بی هوشی عمومی پس از خروج لوله تراشه با علایمی همانند سرفه، اسپاسم حنجره و استریدور همراه است که از داروهای متفاوتی برای پیشگیری از این عوارض استفاده می شود. هدف این مطالعه، مقایسه تاثیر دگزامتازون و هیدروکورتیزون وریدی قبل از خروج لوله تراشه بر عوارض جانبی تنفسی بود.
    مواد و روش ها
    در این کارآزمایی بالینی دوسوکور در سال 1394، 108 بیمار کاندید عمل جراحی ارتوپدی، جراحی عمومی و اورولوژی تحت بی هوشی عمومی بستری در بیمارستان 15خرداد بیدخت و شهید هاشمی نژاد مشهد به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و تخصیص تصادفی به روش BBR انجام شد. گروه یک، 100میلی گرم هیدروکورتیزون و گروه دو، 8میلی گرم دگزامتازون 30 دقیقه قبل از خروج لوله تراشه به صورت یک دوز وریدی دریافت نمودند. اطلاعات فردی و وضعیت بالینی با تشخیص متخصص بی هوشی در لیست مربوطه ثبت شد. داده ها به کمک نرم افزار SPSS 13 و توسط آزمون های مجذور کای، T مستقل و من ویتنی مورد تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    فراوانی میزان بروز سرفه، لارنگواسپاسم و استریدور در دو گروه دگزامتازون و هیدروکورتیزون تفاوت معنی داری نداشت (05/0p>). میانگین وزن در بیماران با اسپاسم حنجره (03/0=p)، سرفه (002/0=p) و استریدور (001/0=p) نسبت به بیمارانی که این نشانه ها را نداشتند، اختلاف معنی دار داشت. از نظر جنس نیز در بیمارانی که استریدور و لارنگواسپاسم داشتند نسبت به سایر بیماران که این علایم را نداشتند تفاوت معنی دار نبود (05/0p>)، به جز در بیمارانی که سرفه داشتند (003/0=p).
    نتیجه گیری
    هیدروکورتیزون و دگزامتازون دارای اثرات مشابه بر لارنگواسپاسم، سرفه و استریدور بعد از خروج لوله تراشه هستند.
    کلید واژگان: لارنگواسپاسم, سرفه, استریدور, هیدروکورتیزون, دگزامتازون}
    Arash Hamzei, Mahdi Basiri Mogadam, Mahmod Yousef Zadeh Ghoshani, Masomeh Heidary Karizaki*
    Aims: After tracheal extubation, following the patient’ waking up from general anesthesia, respiratory physiological responses are with symptoms such as cough, laryngospasm, and stridor. Different medications are used to prevent these complications. The aim of this study was to compare the effects of intravenous hydrocortisone and dexamethasone on the respiratory side-effects before tracheal extubation.
    Materials and Methods
    In this two-blinded clinical trial, 108 patients candidate for orthopedic surgery, general surgery, and urology by general anesthesia hospitalized in Shahid Hashemi Nezhad and Bidaxt 15th Khordad hospitals were studied in Mashhad, Iran, in 2015. The subjects were selected via available sampling method. Randomized assignment was done by BBR. The first and the second groups received 100mg hydrocortisone and 8mg dexamethasone 30 minutes before tracheal extubation as one intravenous dosing, respectively. Individual information and clinical status were recorded based on the diagnoses by an anesthesiologist. Data was analyzed by SPSS 13 software using Chi-square, independent T, and Mann-Whitney tests.
    Findings: There was no significant difference between dexamethasone and hydrocortisone groups in the frequencies of cough, laryngospasm, and stridor (p>0.05). There were significant differences between the mean weights of patients with laryngospasm (p=0.03), cough (p=0.002), and stridor (p=0.001) and the patients without such symptoms. There was no significant difference in gender between patients with stridor and laryngospasm and other patients without such symptoms (p>0.05), excluding patients with cough (p=0.003).
    Conclusion
    The effects of hydrocortisone and dexamethasone are similar on laryngospasm, cough, and stridor after tracheal extubation.
    Keywords: Laryngismus, Cough, Respiratory Sounds, Hydrocortisone, Dexamethasone}
  • بهادر باقری، بهرام سهرابی، علی اکبر موثق پور، سیمین مشایخی، آفاق گرجانی، مهریار شکری، مسعود پزشکیان، علیرضا گرجانی
    زمینه
    مطالعات زیادی به نقش گیرنده Toll-like 4 در آترواسکلروز اشاره می کنند. عمل آنژیوپلاستی (PCI) از طریق فعال کردن مونوسیتی این گیرنده سبب برانگیختن سیستم ایمنی می شود. هیدروکورتیزون به عنوان یک داروی ضد التهابی و ضد ایمنی مکانیسم های متنوعی دارد. هدف ما از این مطالعه بررسی اثر هیدروکورتیزون بر بیان و فعالیت مونوسیتی گیرنده Toll-like 4 در بیماران تحت آنژیوپلاستی بود.
    روش ها
    71 بیمار مبتلا به آنژین پایدار وارد مطالعه شدند. از تمام بیماران قبل از عمل خونگیری انجام شد. 30بیمار 100 میلی گرم داروی هیدروکورتیزون دریافت کردند (گروه تست). 41 بیمار نیز بدون دریافت داروی هیدروکورتیزون گروه کنترل را تشکیل دادند. خونگیری 2 ساعت و 4ساعت پس از اتمام PCI تکرار شد. توسط فلوسایتومتری و ساندویچ الایزا میزان بیان مونوسیتی گیرنده Toll-like 4 و غلظت سرمی TNF-α و IL-1β سنجیده شد.
    نتایج
    در مقایسه با گروه کنترل داروی هیدروکورتیزون به شکل معنا داری سبب کاهش مونوسیتی گیرنده Toll-like 4 شد (P<0.01). علاوه بر این، سبب کاهش غلظت سرمی TNF-α و IL-1β نیز شد (P<0.01).
    نتیجه گیری
    در این مطالعه داروی هیدروکورتیزون توانست موجب کاهش بیان و فعالیت مونوسیتی گیرنده Toll-like 4 در بیماران تحت آنژیوپلاستی شود و بنابراین می تواند سبب کاهش فعالیت سیستم ایمنی متعاقب PCI شود.
    کلید واژگان: گیرنده Toll, like 4, سایتوکاین, هیدروکورتیزون}
    Bahador Bagheri, Bahram Sohrabi, Ali Akbar Movassaghpour, Simin Mashayekhi, Afagh Garjani, Mehriar Shokri, Masoud Pezeshkian, Alireza Garjani
    Bacground: Evidence from several lines of investigations suggests that Toll-like receptor 4 (TLR4) is involved in atherosclerosis as a bridge between innate and acquired immunity. Percutaneous coronary intervention (PCI) can trigger inflammation through activation of human TLR4 (hTLR4) on monocytes. Hydrocortisone as an anti-inflammatory and immuno-suppressant agent has multiple mechanisms of action. In this study، we aimed at assessing the effects of hydrocortisone on monocyte expression and activity of hTLR4 in patients underwent PCI.
    Methods
    Blood samples were taken from a total of 71 patients with chronic stable angina who were scheduled for a PCI، before the intervention. Thirty patients received 100 mg hydrocortisone prior to the procedure. Control group was composed of 41 patients underwent PCI without receiving hydrocortisone. Blood collection was repeated 2 and 4 h after PCI. The expression of hTLR4 on the surface of CD14+ monocytes and the serum levels of TNF-α and IL-1β were measured using flowcytometry and Sandwich ELISA.
    Results
    Compared with controls، hydrocortisone significantly reduced monocyte expression of hTLR4 in test group (P<0. 01). In addition، it had a significant effect on reduction of serum concentrations of TNF-α and IL-1β in test group in a time-dependent manner (P<0. 01).
    Conclusion
    In this study، hydrocortisone was able to reduce the hTLR4/CD14 positive monocytes and its related pro-inflammatory cytokines، thus it can decrease inflammatory responses following PCI.
    Keywords: Toll, like receptor 4, Cytokines, Hydrocortisone}
  • فرحناز کشاورزی، انیس الدوله نانکلی، منصور رضایی، طراوت فاخری، نسرین جلیلیان، نوشین محمدی، نرگس لشنی، احمد خشای
    زمینه و هدف
    ختم حاملگی قبل از شروع زایمان یکی از مشکلات مامایی است. هدف از این مطالعه، مقایسه اثر انفوزیون خارج آمنیوتیک نرمال سالین و هیدروکورتیزون با شیاف پروستاگلاندین 2 E برای آمادگی سرویکس و ختم حاملگی سه ماهه دوم بارداری بود.
    روش تحقیق: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی، روی 50 خانم حامله 14 تا 28 هفته با امتیاز بیشاپ (Bishop score) کمتر یا مساوی 2 که به دلایل جنینی کاندید ختم حاملگی بودند، انجام گردید. 25 نفر انفوزیون خارج آمنیوتیک نرمال سالین (Extra-amniotic saline infusion یا EASI) و 100 میلی گرم هیدروکورتیزون (Hydrocortisone) و 25 نفر دیگر دو دوز 3 میلی گرم شیاف پروستاگلاندین 2 E (2 PGE) هر 4 ساعت دریافت کردند. شش ساعت بعد، القاء زایمان با اکسی توسین غلیظ طبق پروتوکل ختم بارداری سه ماهه دوم دانشگاه آلاباما شروع شد. داده ها با استفاده از روش های آماری 2 χ و آزمون های Fisher و T در 05/0 > P تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته ها
    تفاوتی بین دو گروه از نظر سن مادر، زایمان، سن حاملگی، Bishop''s score اولیه و علت ختم حاملگی وجود نداشت. در گروه H + EASI متوسط زمان شروع القا تا دفع جنین 47/4 ± 04/23 و در گروه 2 PGE 87/2 ± 65/28 ساعت بود (001/0= P). میزان موفقیت (پاسخ به القاء) در گروه H + EASI 100 درصد و در گروه 2 PGE هشتاد درصد مشاهده شد (04/0= P). عوارضی مانند تب، تهوع، استفراغ، اسهال، افزایش فشار خون و نیاز به کورتاژ از نظر آماری به طور معنی دار در گروه 2 PGE بیشتر بود.
    نتیجه گیری
    انفوزیون خارج آمنیوتیک نرمال سالین و هیدروکورتیزون روشی موثر، مطمئن می باشد که جهت آمادگی سرویکس و ختم حاملگی در سه ماهه دوم پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: انفوزیون خارج آمنیوتیک, نرمال سالین, هیدروکورتیزون, پروستاگلاندین 2 E, آمادگی سرویکس, ختم حاملگی}
    Dr Farahnaz Keshavarzi, Dr. Anisodowleh Nankali, Dr Mansoor Rezaei, Dr Fakheri Taravat, Dr Nasrin Jalilian, Dr Nooshin Mohammadi, Dr Narges Lashani, Ahmad Khoshay
    Background And Aim
    Pregnancy termination before onset of labor is one of the midwifery problems. The aim of the present study was to compare extra-amniotic normal saline infusion plus hydrocortisone effect versus prostaglandin E2 suppository for cervical ripening and second- trimester pregnancy termination.
    Materials And Methods
    This randomized clinical-trial study was performed on 50 pregnant women with gestation age of 14 to 28 weeks and Bishops Score ≤ 2 who required pregnancy termination for fetal indications. Half of the cases received extra-amniotic normal saline infusion plus 100 mg hydrocortisone (EASI+ H) and the other half received two doses of 3mg prostaglandin E2 suppository every 4 hours. Six hours later، induction of labor was started by means of a high dose of Oxytocin according to of Alabama University Protocol for Mid-trimester Abortion. The obtained data was analyzed by using statistical softwares Chi-square، Fisher and T-test.
    Results
    There were no differences between the two groups regarding maternal age، parity، gestational age، Primary Bishops Score and indication of pregnancy termination. In the EASI+H group، the mean interval between initiation of labor induction and fetal expulsion was 23. 04 ± 4. 47 hours and in PGE2 group was 28. 65 ± 2. 87 hours (P=0. 001). The success rate in the EASI+H group was 100% and in PGE2 group 80 % (P =0. 04). Complications such as fever، nausea، vomiting، diarrhea، increase of blood pressure and need to curettage in PGE2 group were statistically and significantly more abundant.
    Conclusion
    Extra-amniotic normal saline infusion plus hydrocortisone is an effective and safe method that is suggested for cervical ripening and second- trimester pregnancy termination.
    Keywords: Extra, Amniotic Saline Infusion, Hydrocortisone (EASI+ H), Prostaglandin E2 (PGE2), Cervical ripening, pregnancy termination}
  • محمود عیدی، حمزه حسین زاده، ناصر قربانیان، خسرو کلاهدوزان
    زمینه و هدف
    گلو درد بعد از عمل عارضه ای شایع در بیهوشی است که در سالهای اخیر مطالعات زیادی برای تعیین میزان گلو درد بعد از عمل و یافتن راهی برای پیشگیری از بروز آن انجام شده است. با توجه به اینکه کورتیکواستروئیدها توان قابل ملاحظه ای در کاهش تظاهرات التهابی دارند، ما در این مطالعه سعی نمودیم تاثیر تجویز داخل وریدی هیدروکورتیزون قبل از شروع بیهوشی بر میزان و شدت گلو درد بعد از عمل جراحی بدنبال استفاده از LMA Laryngeal Mask Airway را بررسی نمائیم.
    مواد و روش کار
    در یک کار آزمایی بالینی تصادفی دو سو کور، تعداد 60 بیمار بالغ 20 تا 60 ساله کاندید اعمال جراحی ادراری- تناسلی به دو گروه 30 نفری هیدروکورتیزون و دارونما تقسیم شدند. بیماران از نظر وضعیت فیزیکی در کلاس(ASA) American Society of Anesthesiologists I یا II قرار داشتند. 5 دقیقه قبل از القاء بیهوشی، به صورت تصادفی 100 میلی گرم (2 میلی لیتر) هیدروکورتیزون وریدی و یا هم حجم آن دارونما (نرمال سالین) به صورت وریدی به بیماران تزریق شد. در تمام بیماران، روش القاء و اداره بیهوشی یکسان بود. در پایان عمل و بعد از خارج کردن LMA در ریکاوری و ساعتهای دوم، چهارم و بیست و چهارم بعد از عمل در مورد گلو درد از بیماران سوال شد. شدت درد با استفاده از معیار درجه بندی چهار امتیازی و توسط یک متخصص بیهوشی که از نوع محلول تزریق شده قبل از عمل آگاه نبود سنجیده شد.
    یافته ها
    در گروه هیدروکورتیزون 3 مورد و در گروه دارونما 6 مورد گلو درد بعد از عمل مشاهده شد که اختلاف موجود بین دو گروه از نظر آماری معنی دار نبود (472/0 = P). درد متوسط و شدید در هیچ یک از زمانهای مورد بررسی بعد از عمل و در هیچکدام از بیماران هر دو گروه مشاهده نشد و از لحاظ شدت درد در ریکاوری، 2 ساعت بعد، 4 ساعت بعد و 24 ساعت بعد از عمل جراحی بین دو گروه اختلاف معنی دار آماری مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    بر طبق نتایج آماری این تحقیق، تزریق هیدروکورتیزون به صورت وریدی 5 دقیقه قبل از القاء بیهوشی تاثیری بر روی میزان و شدت گلودرد بعد از عمل در اعمال جراحی ادراری- تناسلی ندارد.
    کلید واژگان: جراحی ادراری, تناسلی, گلو درد, ماسک راه هوایی حنجره ای, هیدروکورتیزون}
  • محبوبه نصیری، بهناز رحیمیان، طوبی بشیری، فضه سلملیان
    پیش زمینه و هدف
    استروپتوکینازیکی از پرمصرف ترین داروهای مورد استفاده در انفارکتوس میوکارد حاد می باشد. تحقیقات نشان می دهد که درصورت تزریق به موقع میزان مرگ و میر در گروه های سنی مختلف کاهش می یابد. به دنبال تزریق استرپتوکیناز بیمار ممکن است دچار عوارض ناخواسته شود که از آن جمله می توان به واکنش های آلرژیکی و خون ریزی اشاره کرد. این پژوهش باهدف کلی تعیین عوارض جانبی استرپتوکیناز درمانی در بیماران با و بدون تزریق هیدروکورتیزون در بیمارستان های رامسر و تنکابن در سال 1386-1387 انجام گرفته است.
    مواد و روش کار
    این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی با روش نمونه گیری تصادفی ساده بود، که در بخش های مراقبت های ویژه قلب انجام شده است، جمع آوری اطلاعات از طریق پرسش نامه مشخصات فردی و چک لیست بوده که از دو گروه از بیماران (گروهی که از هیدروکورتیزون استفاده کرده اند و گروهی از هیدروکورتیزون استفاده نکرده اند)، جمع آوری کرده و سپس یافته ها از طریق آمار توصیفی و تحلیلی (کای اسکوئر) توسط نرم افزار SPSS تجزیه تحلیل شد.
    یافته ها
    یافته های پژوهش نشان می دهد درگروهی که از آمپول هیدروکورتیزون استفاده نکرده اند تب و لرز (33/3درصد)، تب (33/3درصد)، لرز (67/1درصد) و تهوع و استفراغ و لرز (67/1درصد) و PVC (3/53درصد) بوده است. در گروهی که ازهیدروکورتیزون استفاده کرده اند، لرز (5درصد)، تب (5درصد) و PVC (50درصد) بوده است و بین عوارض جانبی با متغیرهای وابسته اختلاف معنی داری مشاهده نشد.
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج نشان می دهد که اختلاف چشمگیری در عوارض جانبی بین گروهی که از هیدروکورتیزون استفاده کرده اند و گروهی که از هیدروکورتیزون استفاده نکرده اند مشاهده نشده است. باتوجه به عوارض جدی که ممکن است به دنبال تزریق استرپتوکیناز مشاهده شود لازم است این بیماران دقیقا تحت کنترل و مراقبت قرار گیرند و برای دست یابی به نتایج ارزنده تر نیاز به پژوهش های وسیع تر در این زمینه می باشد.
    کلید واژگان: استرپتوکیناز, هیدروکورتیزون, انفارکتوس میوکارد حاد}
    M. Nasiri, B. Rahimian, T. Bashiri, F. Salmalian
    Background and Aims
    Streptokinase is one of the most useful drugs in acute myocardial infarction. Researches show that timely given injection of streptokinase decreases total mortality. Allergic reaction and bleeding are possible side effects. This research was aimed to determine the adverse reactions of streptokinase in patients with or without hydrocortisone- injection in Ramsar and Tonekabon hospitals in 2007-2008.
    Materials and Methods
    In this quasi-experimental study simple random sampling method was used in CCU wards in Ramsar's Imam Sajjad and Tonkabone Shahid Rajaei hospitals. The patients were divided in two groups (those using and not using hydrocortisone). The data were collected with a demographic questionnaire and a check list. Descriptive- analytical statistics (chi-square) were used and the data were analyzed by SPSS software and.
    Results
    The findings showed in groups using hydrocortisone, fever and chill was %3.33, fever 3.33%, chill 1.67%, vomiting, nausea, chill 1.67%, and PVC 53.3%. In the group not using hydrocortisone chill was 5%, fever 5%, and PVC 50%. There was no significant association between side effects with dependent variable.
    Conclusion
    There was no significant difference in side effects between the group using the hydrocortisone and the other group. Considering serious side effects that may be happen after streptokinase injection, it is necessary to have regular check-ups.
  • پریچهر غلیانی، عاطفه توانگر
    زمینه و هدف
    لیکن پلان یک بیماری التهابی مزمن با درگیری پوست و مخاط دهان است که می تواند منجر به آسیب به زندگی معمول افراد شود. هدف از این مطالعه تعیین و مقایسه میزان استرس و میانگین سطح کورتیزول بزاق در بیماران لیکن پلان دهانی می باشد.
    روش بررسی
    در مطالعه مقطعی – مشاهده ای از نوع توصیفی – تحلیلی، نمونه کلی به دو گروه تقسیم شدند. گروه مورد آزمایش شامل بیست بیمار مبتلا به لیکن پلان دهانی و گروه شاهد شامل بیست نفر از افراد غیرمبتلابودند. به منظور بررسی درجه استرس، از پرسشنامه اضطراب Cattle استفاده شد که شامل چهل پرسش در مورد مشکلات معمول بود که غالب افراد در زندگی خود، با آن مواجه می شوند. به منظور جمع آوری بزاق در هر دو گروه از روش Spitting استفاده گردید. نمونه های بزاق بین ساعت 9 - 10 صبح جمع آوری شده و سطح کورتیزول بزاق با استفاده از روش الایزا، اندازه گیری شد. اطلاعات توسط آزمون t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین درجه اضطراب در گروه مورد 65/6 و در گروه شاهد 6/5 بود که از نظر آماری، اختلاف معنی داری وجود نداشت (13/0 P =). میانگین سطح کورتیزول بزاق در گروه مورد 15/3 دسی لیتر بر میکروگرم و در گروه شاهد 63/3 دسی لیتر بر میکروگرم بود. در این مورد نیز اختلاف آماری معنی داری وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    میانگین میزان کورتیزول بزاق در افراد مبتلا به لیکن پلان دهانی کمتر از افراد غیرمبتلابود. اما میزان استرس در گروه مورد کمی بیشتر از گروه شاهد بود. همچنین بین میزان استرس و غلظت کورتیزول بزاق، ارتباطی وجود ندارد.
    کلید واژگان: لیکن پلان, اضطراب, بزاق, هیدروکورتیزون}
    Parichehr Ghalyani, Atefeh Tavangar *
    Background And Aim
    Lichen planus is a common chronic inflammatory disease of skin and oral mucosa. The aim of this study was to determine the stress score and mean salivary cortisol level in patients with oral lichen planus.
    Materials And Methods
    Samples were divided into two groups. The experimental group had 20 patients having oral lichen planus and control group with 20 individuals without any oral lesions. In order to determine the stress score, the Kattel anxiety scale was used. This scale contains 40 questions about ordinary problems that may be present in daily life. Spitting technique was used for collection of saliva samples in both groups. The samples collected between 9 and 10 AM. They were analyzed for the level of salivary cortisol with enzyme linked immunosorbent (ELIZA) assay. Paired sample T test was used for data analysis.
    Results
    The mean level of anxiety state was 6.65 in case group and 5.6 in control group. The difference was not statistically significant (P=0.13). The mean level of salivary corlisol in case group was 3.15 and 3.63 in control group. The difference was not statistically significant (P=0.16) either.
    Conclusion
    The mean salivary cortisol level in patients with oral lichen planus was less than healthy individuals. However, the stress scores in case group was slightly higher than control group. Thus in addition to traditional treatment of OLP patients, psychological treatment may also be needed. This study showed that there was no correlation between salivary cortisol concentration and stress level.
  • توحید صدقی مهر، فرید بحرپیما
    مقدمه
    فونوفورزیس عبارت است از کاربرد داروهای موضعی با استفاده از امواج ماوراء صوت جهت افزایش نفوذپذیری پوست. در این تحقیق به بررسی مقایسه ای تاثیر فونوفورزیس دو پماد هیدروکورتیزون و کلوبتازول در بهبود درد و سایر علایم بالینی بیماران مبتلا به استئوارتریت زانو پرداخته شده است.
    مواد و روش ها
    تحقیق به صورت تجربی، از نوع کارآزمایی بالینی یکسو کور و به روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. تعداد 60 نفر با درد ناشی از استئوارتریت زانو (مفصل تیبیو فمورال)، با تشخیص پزشک متخصص که شرایط ورود به آزمون را داشتند، در شش گروه ده نفری به صورت تصادفی قرار گرفتند.: 1- افرادی که امواج اولتراسوند به همراه ژل دریافت کردند. 2- افرادی که پماد هیدروکورتیزون با دستگاه پلاسبو دریافت کردند. 3- افرادی که پماد کلوبتازول با دستگاه پلاسبو دریافت کردند. 4- افرادی که امواج اولتراسوند با پماد هیدروکورتیزون دریافت کردند. 5- افرادی که امواج اولتراسوند با پماد کلوبتازول دریافت کردند 6- افرادی که ژل با دستگاه پلاسبو دریافت کردند. کلیه بیماران به مدت 10 جلسه در 10 روز پیاپی تحت درمان بودند. شاخص درد،قبل از درمان، جلسه ششم وجلسه یازدهم(follow-up) مورد ارزیابی قرار گرفت. تورم و دامنه حرکتی مفصل زانو قبل از دزمان و جلسات چهارم، هفتم و یازدهم سنجیده شدند و نهایتا زمان طی مسیر 20 متری طی جلسات قبل از درمان وجلسه یازدهم سنجیده و ثبت شد. سپس برای تجزیه و تحلیل داداه ها از آزمون های ناپارامتری Friedman و Wilcoxon استفاده شد.
    یافته ها
    شاخص درد، تورم، دامنه حرکتی زانو و زمان طی مسیر 20 متری در گروه اول، چهارم و پنجم دارای بهبود معنی داری (P < 0. 05) بود که این بهبود در گروه پنجم متفاوت با دو گروه مذکور بود. و در گروه پنجم، بهبود نمود سریع تری داشت.
    نتیجه گیری
    فونوفورزیس هیدروکورتیزون و کلوبتازول در مقایسه با کاربرد تنهای امواج اولتراسوند، روش مؤثر و بهتری در بهبود علایم بالینی در بیماران مبتلا به استئوارتریت زانو می باشد. با در نظر گرفتن این مورد که فونوفورزیس پماد کلوبتازول نتایج سریعتری نسبت به فونوفورزیس هیدروکورتیزون دارد.
    کلید واژگان: فونوفورزیس, هیدروکورتیزون, کلوبتازول, استئوارتریت}
  • حمزه حسین زاده، محمود عیدی، خسرو کلاهدوزان، اسماعیل پسیانیان، سهیلا داداش زاده
    زمینه و اهداف
    هیپوترمی حین عمل به علت اختلال در سیستم تنظیم دمای بدن در اثر داروهای هوشبر و تماس بیماران با محیط سرد اتاق عمل ایجاد شده و باعث بروز عوارضی می شود که یکی از مهمترین آنها، لرز بعد از عمل می تواند عوارض همودینامیک و متابولیک زیادی برای بیمار فراهم آورده، مدت اقامت در بیمارستان را افزایش دهد. هدف از این مطالعه بررسی اثر تزریق هیدروکورتیزون قبل از عمل در پیشگیری از لرز بعد از بیهوشی و مقایسه آن با دگزامتازون می باشد.
    روش ها
    این مطالعه از نوع موردی - شاهدی و بصورت دو سوکور انجام شد، 150 نفر از بیماران که تحت عمل انتخابی جراحی عمومی قرار داشتند بصورت تصادفی به سه گروه مساوی تقسیم شدند، بیماران گروه I دگزامتازون، گروه II هیدروکورتیزون و گروه III محلول نرمال سالین (به عنوان پلاسبو) قبل از القا بیهوشی دریافت نمودند. بعد از عمل شیوع و شدت لرز و تغییرات همودینامیک بیماران مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    از کل 150 بیمار مورد مطالعه، 58 نفر دچار لرز بعد از عمل شدند. در این مطالعه شیوع لرز بعد از عمل در گروه %24 I در گروه %28 II و در گروه %64 III بود (P<0.05) بعلاوه شدت لرز در دو گروه I و II ملایم و در گروه III متوسط و شدید بود.
    نتیجه گیری
    بررسی یافته ها نشان می دهد که هیدروکورتیزون و دگزامتازون قبل از عمل باعث کاهش چشمگیری در شیوع و شدت لرز بعد از بیهوشی می شود. این داروها اثرات خود را از طریق مکانیسم های ضد التهابی و کاهش گرادیان دمای مرکز و پوست اعمال می کنند.
    کلید واژگان: بیهوشی عمومی, لرز, هیدروکورتیزون}
  • کاظم احمدی، قاسم سلگی
    زمینه و هدف
    مطالعات قبلی نشان داده که ماکروفاژهای فعال شده با ترشح نیتریک اکساید نقش مهمی در دفاع میزبان دارند. همچنین سنتز و ترشح این واسطه شیمیایی با مصرف داروها دچار تغییر می شود. کورتیکو استرویید ها نیز مانند سایر داروهای ضد التهابی دارای چنین خاصیتی هستند. مطالعات همچنین نشان داده که نیتریک اکساید مترشحه مسئول بخشی از عوارض حاصل از درمان سیکلوفسفامید می باشد. از طرفی هر دو داروی فوق بر روی سیستم ایمنی و عملکرد ریه تاثیر می گذارند. هدف از این مطالعه بررسی اثر دو دارو بر ترشح نیتریک اکساید بعنوان یکی از عملکرد های ایمنی دخیل در فرآیند پاتولوژی ریه و مقاومت در برابر عفونت های فرصت طلب می باشد.
    روش مطالعه
    در این مطالعه ابتدا موشها (In vivo) بصورت داخل صفاقی روزانه بمدت 5 روز دوز های متفاوتی از سیکلوفسفامید را دریافت نمودند. پس از 28 روز موشها را کشته سوسپانسیون سلولی به روش معمول تهیه و به مدت 48 ساعت انکوبه شدند. پس از انکوباسیون مقدار نیتریت موجود در مایع رویی هر چاهک کشت سلول های ماکروفاژی بعنوان اندیکاتوری از نیتریک اکساید به روش گریس اندازه گیری شد.
    نتایج
    نتایج نشان داد که غلظت پائین سیکلوفسفامید به تنهایی در مقایسه با گروه کنترل باعث کاهش ترشح نیتریک اکساید توسط ماکروفاژهای صفاقی می شود (2±48%) همچنین غلظت زیاد سیکلوفسفامید در مقایسه با گروه کنترل باعث افزایش ترشح نیتریک اکساید توسط ماکروفاژهای صفاقی می شود (5±380%) نتایج نشان می دهد در گروهی که مقدار کم (5/1 میلی گرم) سیکلوفسفامید دریافت کرده بودند هیدروکورتیزون (فقط غلظت های بالاتر از 1/. نانومولار) مقدار نیتریک اکساید را کاهش می دهد. در حالی که در گروهی که دوز بالایی (5/4 میلی گرم) از سیکلو فسفامید دریافت نموده بوده اند هیدروکورتیزون (در تمام غلظت ها) باعث کاهش ترشح نیتریک اکساید می شود. حداکثر کاهش برابر 43/30% (05/0>p) بود.
    نتیجه گیری
    بنابراین به نظر می رسد که بخشی از عوارض ایمونوساپرسیوی که منجر به رشد عفونت های فرصت طلب می شود احتمالا مربوط به کاهش نیتریک اکساید باشد. لذا با توجه به اینکه هیدروکورتیزون باعث کاهش ترشح نیتریک اکساید در گروهی که دوز بالای سیکلوفسفامید دریافت کرده اند می شود بهتر است در تجویز کورتیکو استرویید در حالتی که میزبان تحت درمان سیکلوفسفامید است احتیاط نمود.
    کلید واژگان: سیکلوفسفامید, کورتیکو استرویید, هیدروکورتیزون, نیتریک اکساید}
    Kazem Ahmadi, Ghasem Solgui
    Background And Aim
    It has been previously shown that activated macrophages play an important role in defense mechanism by releasing nitric oxide (NO). It has also been reported that its release was affected by medical treatment. NO seems to be responsible for some side effects of cyclophosphamide. The aim of this study was to evaluate the effect of two drugs on NO release.
    Methods
    The mice were given different concentrations of cyclophosphamide daily up to five days. After 28 days, the mice were sacrificed and cellular suspension was collected and incubated for 48 hours. Then supernatant was collected and nitrite was measured by Griess method as an indicator of NO.
    Results
    The Results showed that cyclophosphamide at low concentration reduced NO release by peritoneal macrophages compared to that of the control group (48% ± 2, P<0.05). Cyclophosphamide at high concentration enhanced NO release 380% ± 5 compared to that of the control group (P<0.05). Hydrocortisone enhanced NO release (P<0.05) in-group that were subjected to low dose of cyclophosphamide. In-group that were subjected to a high dose of cyclophosphamide, hydrocortisone reduced NO release and the maximum reduction was 30.43% (P<0.05).
    Conclusion
    It seems that part of the immunosuppressive effect of cyclophosphamide might be due to reduction of NO release. Therefore, it is better to avoid giving corticosteroid to patients that are under cyclophosphamide treatment.
    Keywords: Ccylophosphamide, Corticosteroid, Hydrocortisone, Nitric Oxide}
  • بررسی اثر هیدروکوتیزون وریدی در کاهش سردرد پس از بی حسی نخاعی: کارآزمایی بالینی تصادفی
    محمدعلی نویان اشرف، سیدعباس صادقی، زهرا آذربخت، صالح صالحی، احسان حامدی سرشت
    سابقه و هدف
    سردرد پس از بی حسی نخاعی عارضه ای ناتوان کننده و ناشی از پارگی دورا و نشت CSF است که به درجات مختلف در بیمارانی که به این روش بی حسی دریافت می کنند رخ می دهد. درمان های علامتی و مرسوم عبارتند از استراحت مطلق، مایع درمانی و تجویز مسکن، در حالی که تنها درمان قطعی اما تهاجمی این عارضه استفاده از پچ خونی اپیدورال است. این مطالعه در قالب یک کارآزمایی بالینی تصادفی، به بررسی نقش هیدروکوتیزون وریدی در تخفیف سردرد پس از بی حسی نخاعی برای اعمال جراحی سزارین می پردازد.
    مواد و روش ها
    60 بیمار که پس از بی حسی نخاعی و عمل جراحی سزارین دچار سردرد وضعیتی شده بودند و علل دیگر سردرد از جمله میگرن، مننژیت، حوادث عروقی مغز و پره اکلامپسی در آنها کنار گذاشته شده بود، به مطالعه وارد شدند. پس از اخذ رضایت نامه و تقسیم تصادفی بیماران، 30 نفر تحت درمان مرسوم شامل استراحت مطلق، مایع درمانی، استامینوفن کدئین و پتیدین قرار گرفتند و برای سایر بیماران (30 نفر) علاوه بر درمان مرسوم، هیدروکورتیزون وریدی (200 میلی گرم ابتدا و سپس 100 میلی گرم هر 8 ساعت تا 2 روز) تجویز گردید. میانگین شدت سردرد در ساعت 6، 24 و 48 پس از شروع درمان با مقیاس کمی سنجش بصری درد (VAS) ارزیابی شد.
    یافته ها
    کلیه بیماران قبل از شروع درمان از سردرد شدیدی با میانگین شدت سردرد 9.77 شکایت داشتند. میانگین شدت سردرد در ساعت 6 پس از شروع درمان، در گروه تحت درمان مرسوم 6.63 (±1.35) و در گروهی که هیدروکورتیزون نیز دریافت کردند (±1.07) 2.77 بود (p<0.001). در ساعت 24 میانگین شدت سردرد در دو گروه به ترتیب 3.87 (±1.63) و 0.73 (±0.74) به دست آمد (p<0.001). در ساعت 48 میانگین شدت سردرد در دو گروه به ترتیب (±0.93) 1.87 و (±0.61) 0.63 به دست آمد (p=0.001). با تلفیق نتایج حاصل از ارزیابی ساعت 6، 24 و 48 میانگین شدت سردرد در گروه درمان مرسوم (±1.30) 4.12 و درگروه دریافت کننده هیدروکورتیزون 1.30 (±0.80) با p<0.001 محاسبه گردید.
    نتیجه گیری
    این مطالعه می تواند نشانگر کارآیی احتمالی هیدروکورتیزون وریدی در تخفیف سردرد پس از بی حسی نخاعی باشد. مکانیسم عمل هیدروکورتیزون در کاهش سردرد نخاعی تا کنون ناشناخته باقی مانده است. از آن جا که تعداد مطالعاتی که در مورد تاثیر کورتیکواستروئید در تخفیف و یا درمان سردرد پس ازبی حسی نخاعی انجام شده معدود است اثبات اثر قطعی آن بر این نوع سردرد نیاز به مطالعات تکمیلی دارد.
    کلید واژگان: سردرد, بی حسی نخاعی, دورا, کورتیکواستروئید, هیدروکورتیزون}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال