«نقد نقادان ادبی»
نقد بر پایهی معناشناسی و پذیرش چندگانگی معنا باعث پیوند ذهن خواننده با ابعاد مختلف زیباییشناسی متن میگردد؛ این درک درست از متن، خواننده را ترغیب میکند تا بیشتر بخواند و بیشتر لذت ببرد، خوانش بیشتر نیز فرآیندی است دو سویه بین نویسنده و خواننده که نتیجهی آن جامعهای با فرهنگ بالاست که درست میاندیشد و نقد میپذیرد. در مقابل این نوع نگرش جدید، سنتهای ادبی در پی مطلق گرایی معنا هستند، نگاهی تک بعدی که انسان مدرن، آن را بر نمیتابد و در صورت رواج این گونه نقدها و متون ادبی، خواننده دچار بی میلی شده، منفعل میگردد؛ لذا مخاطب در صدد آنست که با یادگیری مراحل نقد و با رعایت چهارچوب های علمی آن، آثار بیشتری را بخواند و از لذت ادبی و زیباشناسانه بهرهمند گردد. در صورتی که او با برخورد های احساسی و عدم لحن سالم نقد مواجه شود، به دنبال راهکارهای سادهتر و سریع تری برای ایجاد لذت و سرگرمی خواهد رفت و این شکستی بزرگ برای فرهنگ و هنر یک ملت است. در مکتب شالوده شکنی برای خواننده و نویسنده وظایفی تعیین شده که به پویایی تولید و خوانش آثار ادبی میانجامد و بی توجهی به آنها حاصلی جز جامعهی ادبی و هنری رو به افول نخواهد بود. در این مقاله با روش تحلیلی سعی شده بی میلی مطالعهی آثار ادبی از منظر نقد ادبی علت شناسی گردد.