چرخش های روش شناسی در پژوهش های ارتباطی- رسانه ای
پژوهش در حوزهی علوم انسانی، با معرفت نمودهای آثار انسانی سروکار دارد و از آنجا که آدمیان در هویت بشری مشترک هستند از اینرو مطالعهی پدیدههای انسانی- اجتماعی پیچیده و نیازمند دقت بیشتر و تحول لازم به لحاظ متدلوژی و کاربست روشهای مختلف آن است. پژوهشگران به منظور دستیابی و شناخت پدیدههای اجتماعی- انسانی جهان پیرامون خود، به روشهای پژوهشی مناسب و ابزارهایی کارآمد نیازمندند.
از این منظر روشهای مختلف کمی و کیفی نظیر پیمایشی، تحلیل گفتمان، آزمایش، گراندد تیوری، تحلیل محتوا و... با رویکردهای توصیفی، ثبینی، و ترکیبی با ملاحظات جدیدی در روششناسی روبهرو شدهاند که به زعم پارهای از اندیشمندان اجتماعی قبل از هر چیز به تغییرات پارادیمی این حوزه علمی مربوط میشود.
پارادایم یا سرمشق به تمامی یک نظام فکری اطلاق میشود که در برگیرندهی مجموعهای از بینشها، نظریهها، روشهای تحقیق و تکنیکهاست. هر پارادایم مکاتب و نظریههای متعددی را شامل میشود. محققان ارتباطی- اجتماعی مجموعهای از اصول فلسفی و روشی را در چگونگی انجام تحقیق برمیگزیند که از میان پارادایمهای متعدد انتخاب شده است این فرآیند باید پاسخگوی نیاز زمان در گستردهتر کردن جهان شناخت انسانی صورت گیرد. در این گفتار به مساله پیچیدگیهای سوژه و چرخشهای روشهای نوین تحقیق متاثر از روششناسی در ارتباطات پرداخته میشود و به ملاحظات مورد توجه آن میپردازند.