تحلیل انتقادی شناختی مجاز در اشعار ملکالشعرای بهار
این مقاله به بررسی شناختی مجاز در اشعار شاعر معاصر ایران، محمدتقی بهار میپردازد. در این پژوهش، با اتخاذ دیدگاه شناختی مجاز (لیتلمور، 2015) که برای مجاز از دیدگاه شناختی نقشهای ارجاعی مستقیم، برجستهسازی و تفسیری، ارجاع درونمتنی و انسجام، ارجاع برونمتنی، کنش گفت غیرمستقیم، رابطهسازی و ایجاد گروه های گفتمانی، حسن تعبیر، اغراق، کنایه، ابهام، ارزیابی، ایدیولوژی، موضع گیری و خلاقیت قایل شده است، به تحلیل انتقادی شناختی مجاز در اشعار ملکالشعرا بهار پرداخته میشود تا مشخص شود کدام مجازهای مفهومی با چه بسامدی در اشعار او بکار رفته است.
در این پژوهش، تقسیمبندی دوازدهگانه علاقههای مجاز براساس چهارچوب نظری لیتلمور (2015) از دیدگاه شناختی در دیوان اشعار محمدتقی بهار با روش تحلیلی توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. همچنین در پژوهش حاضر، در امر توصیف، از توزیع فراوانی و درصد استفاده شده است.
براساس شواهد موجود از اشعار بهار، تمامی دوازده نقش مجاز در ابیات ملاحظه گردید. این موضوع، تاییدی بر گفته زبانشناسان شناختی است که معتقدند مجاز در سراسر زبان جاری و ساری است. بهار در مجموعه اشعار خود، به میزانهای مختلفی از هریک از دوازده نقش مجاز بهره برده است.
نتیجه این بررسی نشان میدهد سه نقش پربسامد در اشعار بهار «نقش ارجاعی مستقیم»، «برجستهسازی و تفسیری» و «کنشگفت غیرمستقیم» و کمبسامدترین نقش مجاز «رابطهسازی و ایجاد گروههای گفتمانی» است.