هوش معنوی و دلبستگی شغلی کارکنان نیروی انتظامی
هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر هوش معنوی بر دلبستگی شغلی کارکنان با توجه به نقش تعدیلگری اخلاق کاری میباشد. نوع پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش، توصیفی، همبستگی و پیمایشی است. در این تحقیق، برای سنجش هوش معنوی جامعه آماری 150 نفری کارکنان، از پرسشنامه هوش معنوی کینگ (2008)، جهت سنجش اخلاق کاری از پرسشنامه گریگوریسیپتی (1990) و برای سنجش دلبستگی شغلی از پرسشنامه دلبستگی شغلی کانونگو (1982) استفاده شدهاست. صرفنظر از استاندارد بودن پرسشنامهها، روایی پرسشنامهها با نظرخواهی از اساتید نیز مورد تایید قرار گرفت. جهت تعیین پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که برای متغیرهای هوش معنوی، دلبستگی شغلی و اخلاق کاری بهترتیب، مقادیر 87/0، 85/0 و 80/0 به دست آمد. دادههای جمعآوریشده با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری مورد تجزیهوتحلیل واقع شدهاست. یافتههای پژوهش نشان میدهد که بین هوش معنوی و دلبستگی شغلی رابطهای مستقیم و معناداری برقرار است و اخلاق کاری رابطه بین هوش معنوی و دلبستگی شغلی کارکنان را تعدیل میکند. هوش معنوی باعث میشود تا افراد توانایی رفتار همراه با دلسوزی و مهربانی و عقل و خرد با حفظ آرامش درونی و بیرونی را بیابند؛ همچنین، توسعه اخلاق و نهادینه کردن اخلاق در سازمان میتواند دلبستگی افراد به شغلشان را افزایش دهد که نتیجه آن، بهبود عملکرد آنها در جهت دستیابی سازمان به اهداف خود خواهد بود. ایجاد روشهای اجرایی کارآمد و نهادینه کردن رفتار اخلاقی در سازمانها میتواند از یک سو، موجب کاهش و رفع بی عدالتی و نارضایتی و از سوی دیگر، موجب افزایش دلبستگی شغلی کارکنان و درنتیجه، رشد و تعالی فردی و سازمانی باشد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.