تحلیل و بررسی نظریه فخر رازی و خواجه نصیرالدین طوسی درباره تصور و تصدیق
تقسیم علم به «تصور» و «تصدیق» از مباحث بنیادی است، اما دو اشکال به تعریف آن مطرح است، یکی «عدم رعایت ملاکات تقسیم منطقی» که دو مصداق دارد؛ دیگری «تقابل دو مقوله در یک ماهیت». برخی اندیشمندان، اشکال اول را با لحاظ اعتبارات مختلف در تقسیم، پاسخ گفته اند و در پاسخ به اشکال دوم نیز گفته اند: حکم، لازم تصدیق است و به منزله فصل است و معیت تصور و حکم، ذهنی است. فخر رازی، «تصدیق» را مرکب می داند که از اشکالات آن اکتساب تصدیق از قول شارح یا هم از قول شارح و هم از حجت، و همچنین ناسازگاری آن با وحدت و بساطت علم است. از آنجا که راه حل ها و تلاش اندیشمندان برای رهایی از اشکالات نظریه تصور و تصدیق، ثمری ندارد، استفاده فخر رازی از آنها بی فایده است. افزون بر این، چون مبنای ترکیب تصدیق اشکال دارد، جواب ها و لوازم مبتنی بر آن نیز اشکال دارد. بنابراین، فخر رازی در پاسخ به اشکالات موفق به نظر نمی رسد. خواجه نصیرالدین طوسی، «معنا» را مقسم تصور و تصدیق می داند. علم، تنها تصور است و تصدیق همان حکم است که فعل نفس است. تصور این فعل توسط نفس سبب می شود از مصادیق تصور گردد. انحصار علم در تصورات، منجر به انکار بخش حجت از منطق می شود و با اصول تقسیم منطقی نیز منافات دارد. بر این اساس، تقسیم علم به اقسام دوگانه، تقسیمی مجازی و تسامحی می شود. خواجه با معرفی «معنا» به عنوان مقسم، توانست بخش نخست مشکل اول را پاسخ دهد؛ چنان که با یکسان دانستن تصدیق با حکم نیز بخش دوم آن و هم اشکال دوم که بحثی هستی شناختی است، اساسا قابل طرح نیست.
-
تحلیل عقلی فاعلیت ایجادی انسان در منظومه نظری اشاعره و پیروان حکمت متعالیه
فرانک بهمنی*، مسعوده فاضل یگانه، علی اله بداشتی
نشریه عقل و دین، بهار و تابستان 1402 -
معناشناسی آیه «تبیانا لکل شی ء» قرآن با تاکید بر آرای انسان شناختی علامه حسن زاده آملی
عصام سلمانیان*،
نشریه کلام پژوهی، پاییز و زمستان 1402