روش شناسی مقالات طلاق در ایران
علوم در پی شناخت علمی پدیده ها هستند و در اینجا موضوع و روش و غایت علم جایگاه ویژه ای دارند و مبتنی بر پیش فرض های گوناگونی شکل می گیرند. اینجاست که پای پارادایم به بحث باز می شود. جامعه شناسی، علمی چندپارادایمی است و بررسی و نقد این پارادایم ها و پیامدهای نظری شان در پژوهش ها را می توان از وظایف فلسفه علوم اجتماعی برشمرد. زمانی ضرورت چنین بررسی هایی آشکارتر می شود که دریابیم بسیاری از پژوهشگران با پارادایم ها و امتداد آن ها در روش ها و نظریه های جامعه شناسی چندان آشنا نیستند. بی توجهی به این موضوع، پیامدهای گوناگون دارد؛ برای نمونه، نمی توان انتظار دست یافتن به نظریه ای جدید داشت. زمانی حساسیت به این نابسامانی معرفتی افزایش می یابد که موضوع پژوهش ها مسایلی مانند اعتیاد و طلاق و فقر باشند؛ زیرا مردم به شدت با این مسایل دست به گریبان اند و از علوم اجتماعی انتظار دارند بتواند راهکارهایی برای کاستن یا ازبین بردن آن ها بیابد. وقتی چنین هدفی برآورده نمی شود، این پرسش مهم و سرنوشت ساز شکل می گیرد: مشکل اصلی این پژوهش ها چیست؟ ما بر این باوریم که یکی از مشکلات اساسی این پژوهش ها، مسایل روش شناختی است و بر همین اساس، در این مقاله می کوشیم به این پرسش بنیادین پاسخ دهیم که «مقالات طلاق در ایران دچار چه خلاهای روش شناختی هستند» و به این پاسخ ها دست یافتیم: 1. غلبه رویکرد اثباتی؛ 2. نتایج ازپیش معلوم و فقدان معرفت افزایی؛ 3. فقدان پیش بینی و پیشنهاد و کنترل؛ 4. فقدان سنجش بی طرفی ارزشی؛ 5. بی توجهی به نظریه بار بودن مفاهیم.
پارادایم ، روش شناسی ، اثبات گرایی ، طلاق
-
روش شناسی پارادایمیک مقالات اثباتی فقر در ایران
مهدی حسین زاده یزدی، *
نشریه بررسی مسائل اجتماعی ایران، بهار و تابستان 1402 -
نقد کتاب فلسفه علوم اجتماعی؛ به سوی پراگماتیسم
مهدی حسین زاده یزدی*،
پژوهش نامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی، امرداد 1399