مولفه ها و فرآیندهای موثر بر سیاست گذاری در موضوع اقوام ایرانی و امنیت پایدار در حوزه مدیریت
در چند دهه اخیر شاهد انقلاب عظیمی در علوم طبیعی بوده ایم. این انقلاب در شیوه درک و تبیین پدیده ها به وسیله دانشمندانی صورت گرفته که طی سالیان گذشته، تبیین های خود را در قالب های منظم و مشخص ارایه می دادند و جهان را مجموعه ای از سیستم هایی تصور می کردند که مطابق با قوانین جبری طبیعت، به طریقی معلوم و قابل پیش-بینی در حرکت است. از این رو معتقد بودند، معلول ها به صورت خطی، برآیند علل خاصی هستند. اکنون آنها بر نقش خلاقانه بی نظمی و آشوب تاکید کرده و جهان را مجموعه ای از سیستم هایی می دانند که به شیوه هایی خود سازمان ده عمل می کنند و پیامدهای این شیوه زندگی، وجود حالات غیرقابل پیش بینی و تصادفی است. البته در این شرایط، قوانین جبری طبیعی کماکان حاکمیت داشته و سیستم ها به شیوه ای دورانی عمل می کنند که در آن، بی نظمی منجر به نظم و نظم منجر به بی نظمی می گردد. چنین علمی نظریه پیچیدگی یا پویایی های غیرخطی نامیده شده است. این علم متاسفانه با واژه آشوب همراه شده و در معنای عام، تجلی نوعی در هم برهمی و تصادفی بودن است؛ ولی مفهوم مدنظر دانشمندان از آن، ترکیبی پیچیده از نظم و بی نظمی، ترتیب و بی ترتیبی می باشد؛ یعنی اشاره به الگوهای رفتاری دارد که نامنظم اند، اما به عنوان چارچوب های کلی رفتاری قابل شناسایی و تشخیص اند. تغییرپذیری های تکی رفتارها در حد بی نهایت به نوعی الگوی منظم از رفتارها منجر می شود. برای لحظه ای به ابرها بنگرید تا آنچه را دانشمندان از رفتار آشوبناک معنا می کنند درک نمایید.
استان آذربایجان غربی دارای اقوام متنوع و ویژگی های زیادی است که با وجود بافت جغرافیایی خاص و پراکندگی، در تعامل با یکدیگر و با داد و ستدهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و مدیریتی در کنش متقابل هستند. در این مقاله پژوهشی سعی بر این است که با توجه به عوامل موثر در مدیریت تعامل اجتماعی اقوام بر پایه پنج محور تصورات قالبی، قوم مداری، احساس تبعیض قومی، تعصبات مذهبی و فردگرایی و نیز نظریه نظم در بی نظمی با روش تطبیق کیفی و کتابخانه ای به مدل مشخصی در حوزه مدیریت اقوام با عنایت به تغییرات شتابان محیطی دست یابیم و بتوانیم راهکار و ایده های علمی مطابق با تغییرات بنیادین محیطی در قرن بیست و یکم ارایه نماییم.