بررسی تطبیقی عنصر شخصیت در داستان های ماهی سیاه کوچولو و موش مترو بر مبنای نظریه انتخاب گلاسر
خوانش روانشناختی متون داستانی در تقویت تفکر انتقادی و گسترش مطالعات میان رشته ای می تواند موثر باشد. نام صمد بهرنگی به عنوان نویسنده ای شاخص تداعی کننده ماهی سیاه کوچولو است. این اثر تمثیلی بازنمودی از تلاش آدمی در رسیدن به خواسته ها و آرمانهاست. مهارت بهرنگی در واکاوی نیازهای درونی شخصیت های داستان زمینه ای مناسب برای تحلیل روان شناختی فراهم آورده است. داستان تمثیلی موش مترو نوشته باربارا رید، نویسنده کانادایی، با توجه به درونمایه قابل مقایسه با ماهی سیاه کوچولو است. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی این متون را بر مبنای رویکرد روانشناختی «نظریه انتخاب» بررسی و مقایسه می کند تا به اهمیت توجه به نیازهای روانشناختی در تالیف و گزینش متون داستانی برای کودکان اشاره نماید و تاثیر داستان را بر کیفیت تصاویر دنیای مطلوب مخاطبان نشان دهد. مقاله حاضر درصدد پاسخگویی به این پرسش است که مهم ترین وجوه اشتراک و افتراق شخصیت اصلی های این آثار چیست؟ یافته ها نشان می دهد، تعارض میان دنیای واقعی و دنیای مطلوب نقش موثری در پویایی شخصیت های اصلی آثار مذکور دارد و نیاز به آزادی بیش از سایر نیازها مطرح است. در ماهی سیاه کوچولو بیشتر مسیولیت اجتماعی و در موش مترو نقش تعهد فردی در دستیابی به خواسته ها مورد تاکید است و این مهم ترین تمایز این دو داستان است.
-
بررسی روایت شناسانه مجموعه داستان آویزه های بلور اثر شهرنوش پارسی پور بر اساس نظریه ژرار ژنت
، آیت شوکتی*، سکینه آزادی
پژوهشنامه ادبیات داستانی، بهار 1402 -
اهمیت تشخیص گفتمان و دال مرکزی متن از سوی مترجم با تکیه بر ترجمه کلمن بارکس از مثنوی مولانا
*، شیما باقری اهرنجانی
مجله جستار های زبانی، فروردین و اردیبهشت 1401