نقش برنامه درسی پنهان بر تفکر ارجاعی و یادگیری خودراهبر در دانش آموزان
هدف اصلی این پژوهش، تعیین نقش برنامه درسی پنهان بر تفکر ارجاعی و یادگیری خودراهبر در دانش آموزان بود. پژوهش حاضر کاربردی و از آنجا که رابطه بین سه متغیر را بررسی می کند از نوع همبستگی است.
جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه ی دهم شهرستان بوکان هستند، در این تحقیق براساس فرمول کوکران 235 نفر از دانش آموزان دختر پایه ی دهم شهرستان بوکان به عنوان نمونه و به صورت نمونه گیری خوشه-ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های برنامه درسی پنهان تقی پور و غفاری (1389)؛ تفکر ارجاعی اهرینگ و همکاران (2010) و مقیاس یادگیری خودراهبر در دانش آموزان فیشر و همکاران (2001) استفاده شد. داده های پژوهش با روش تحلیل رگرسیون با استفاده از نرم افزار SPSS 23 تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج نشان داد که بین برنامه درسی پنهان با تفکر ارجاعی و یادگیری خودراهبر رابطه معناداری وجود دارد و برنامه درسی پنهان توانایی پیش بینی تفکر ارجاعی و یادگیری خودراهبر را دارد.
بین برنامه درسی پنهان با تفکر ارجاعی و یادگیری خودراهبر رابطه معناداری وجود دارد.