بررسی مولفه های کارناوالی در رمان همنوایی شبانه ارکستر چوبها
میخاییل باختین نظریهپرداز روسی، در عرصه نقد و نظریه ادبی مفاهیمی را مطرح کرده که امکانات جدیدی پیش روی تحلیلگران آثار ادبی و هنری قرار داده است. یکی از مهمترین مفاهیمی که درباره منطق گفتگویی بیان کرده، کارناوال است. کارناوال یکی از زمینه های ایجاد کلام چندآوا است که منجر میشود آواهای متفاوت و مختلف بی هیچ محدودیتی به گوش برسد و شادی و خنده بیافریند. کارناوال برآمده از جشنهای تودهای مردم در سده های میانه است که در کلام با مولفه هایی نظیر تمسخر و شوخی، نفی ارزشهای حاکم بر جامعه، آمیختگی مرگ و زندگی، توجه به جسم و لذتهای جسمانی، انتقادهای اجتماعی و به طور کلی، با هرآنچه به رویارویی گفتمان تودهای و غیر رسمی با گفتمان رسمی و غالب راه میبرد، نشان داده میشود. رضا قاسمی از جمله نویسندگان توانای ایرانی است که در اولین رمان خود به نام همنوایی شبانه ارکستر چوبها به این مقوله پرداخته است. در این پژوهش به این موضوع پرداخته میشود که این رمان تا چه میزان با مولفه های سخن کارناوالی همخوانی دارد؟ دستاورد پژوهش حاکی از آن است که بسیاری از مولفه های سخن کارناوالی نظیر مرگ اندیشی و آمیختگی مرگ و زندگی، توجه به ابعاد جسمانی حیات انسانی، نفی ارزشهای حاکم بر جامعه، انتقادهای اجتماعی، بحران هویت، گروتسک و غیره از مضامین غالب این رمان هستند. از این رو فضایی چند صدا و گفتگوگرا بر آن حکمفرماست.
باختین ، کارناوال ، *رئالیسم گروتسک ، چندصدایی ، رضا قاسمی
پرداخت حق اشتراک به معنای پذیرش "شرایط خدمات" پایگاه مگیران از سوی شماست.
اگر عضو مگیران هستید:
اگر مقاله ای از شما در مگیران نمایه شده، برای استفاده از اعتبار اهدایی سامانه نویسندگان با ایمیل منتشرشده ثبت نام کنید. ثبت نام
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.