تاثیر کشش استاتیک و دینامیک در والیبالیست های مرد مبتلابه سندروم گیرافتادگی شانه
زمینه و اهداف:
سندرم گیرافتادگی شانه میتواند بر حس عمقی تاثیر گذاشته و عکسالعملهای عصبیعضلانی طبیعی را که برای حفاظت مفصل هستند، دچار اختلال کند. برای جلوگیری از اثرات منفی سندرم گیرافتادگی شانه پیش از فعالیت ورزشی، استراتژیهای درمانی متفاوتی ازجمله کشش وجود دارد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر آنی کشش استاتیک و دینامیک آهسته و سریع بر حس عمقی در والیبالیستهای مرد مبتلابه سندرم گیرافتادگی شانه بود.
مواد و روشها :
از والیبالیستهای حرفهای استان کرمان، 18 نفر (سن: 1/55±26/22 سال، وزن: 7/02±89/72 کیلوگرم و قد: 6/32±196/78 سانتیمتر) که سابقه بازی در لیگ برتر را داشتند و مبتلابه سندرم گیرافتادگی شانه بودند، بهصورت هدفمند و دردسترس انتخاب شدند. تمام آزمودنیها در 3 روز متوالی و در 1 ساعت یکسان پس از گرم کردن بهصورت تصادفی یکی از انواع کشش را انجام دادند. میزان حس عمقی افراد، قبل و بعد از انواع مختلف کشش توسط فلکسومتر لیتون و بازسازی زاویه هدف در چرخش داخلی و خارجی شانه، اندازهگیری و ثبت شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون تحلیل مکرر ترکیبی استفاده شد.
یافتهها:
کشش استاتیک میزان حس عمقی مفصل شانه را بهصورت معناداری کاهش داد (0/001=P)، اما کشش دینامیک با سرعتهای مختلف بر میزان حس عمقی آزمودنیها اثر معنادار مثبتی را بهدنبال داشت (0/001=P). ضمن اینکه بین دو نوع کشش دینامیک سریع و آهسته بر میزان حس عمقی تفاوت معناداری مشاهده نشد (0/8=P).
نتیجهگیری :
بهنظر میرسد کشش دینامیک با سرعتهای مختلف در بهبود حس عمقی مفصل شانه اثرگذاری بهتری نسبت به کشش استاتیک دارد.