جامعه شناسی گونه غالب جماعت و صفات بارز ایشان در مثنوی مولوی
اساسیترین عنصر برای شکلگیری جامعه، انسانها هستند و بررسی متون ادبی برای کشف چگونگی نگرش شاعر به انسانهایی که در اطراف او زندگی میکنند، مسیله ای مهم است و در این بستر، صفات بارز مردم که موجب قرار گرفتن ایشان در گونه های مختلف جماعتهای جامعه شناسانه میشود، از بنیادیترین مسایل است. هدف این تحقیق، بررسی مثنوی معنوی و تعیین گونه های جماعت انسانهاست که شامل نمایشی، فعال، آشوبگر، شنونده-تماشاچی، شورشی، هراسان، و عامه میشود؛ همچنین تعیین گونه غالب جماعت و صفات بارز آن.
داده های این جستار از مطالعه در منابع کتابخانه ای حاصل شده و داده های مزبور به روش توصیف، تحلیل و مقایسه بررسی میشود. نظریه کلی تحقیق تحلیل محتواست و زیرساخت نظری مباحث جامعه شناسی را آرای کوین فراهم آورده است. پیکره متنی این پژوهش از استقصای تام مثنوی برای استخراج شواهد شعری که در آنها کلمات «جماعت»، «مردم» و «خلق» در معنای اجتماع انسانها به کار رفته است، شکل میگیرد.
تقریبا در دو درصد ابیات مثنوی اظهارنظر شاعر درمورد «جماعات انسانی» آمده است. از منظر کمی، کلمه «خلق» بیش از «مردم» و «جماعت» مورداستفاده مولوی قرار گرفته است. در مثنوی، پربسامدترین انواع جماعت بر اساس کاربرد کلمه «جماعت» ابتدا نمایشی و سپس عامه است و بارزترین صفت «جماعت» نمازگزار بودن آنهاست. پربسامدترین نوع جماعت براساس کلمه «مردم» نوع عامه و بارزترین صفت ایشان تماشاچی و شنونده یعنی منفعل بودن است. پربسامدترین نوع جماعت بر پایه کاربرد کلمه «خلق» نیز عامه است و بارزترین صفت «خلق» گوناگونی آنهاست.
نزد مولوی، گونه غالب جماعت نوع «عامه» است و گذشته از برخی شواهد معدود، عامه مردم با صفاتی منفی توصیف میشوند. این رویکرد زمینه ای قرآنی نیز دارد.