پروین دخت مشهور
-
در این پژوهش که به شیوه کتابخانه ای و با روش توصیفی - تحلیلی نوشته شده است، در صدد است که ضمن اشاره به واژه یاس و ناامیدی و این که ریشه آن در تفکرات غربی (نیهیلیسم) می باشد؛ به این پرسش پاسخ دهد که آیا ناامیدی در اشعار اخوان ثالث ناشی از تفکرات نیهیلیستی می باشد یا خیر؟ یاس و ناامیدی در ادبیات معاصر بعد از 1320 ش آغاز می شود و با کودتای 28 مرداد 1332 ش به اوج می رسد. در همین زمان جامعه، به دلایل سیاسی و اجتماعی تاثیر زیادی بر شعر شاعران این دوره نهاد. نوعی ناامیدی که پس از کودتای 28 مرداد بر اشعار شاعران این دوره با توجه به برهه زمانی که داشت در اشعار اخوان ثالث نیز بی تاثیر نبوده است و موجبات غلبه یاس و ناامیدی و تاثیرات آن در اشعارش، باعث شد که او به بیان احساسات خود در این زمینه بپردازد. این پژوهش بر آن است به معرفی کلمه یاس از منظر علم ریشه شناسی بپردازد و مفاهیم گوناگون این کلمه را از دیدگاه اسلامی، ادبی و فلسفی بیان کند. سپس به نقد اشعار یاس آلود مهدی اخوان پرداخته و از آن جا که ریشه تفکر پوچ گرایی از مکاتب غربی نشات گرفته است با بررسی دیدگاه دو فیلسوف پوچ گرای غرب، اسپینوزا و نیچه، دیدگاه این فلاسفه را بیان کرده و تاثیر این دیدگاه را در اشعار اخوان بیابد. راه کار اساسی مقاله به دین مقدس اسلام اشاره گردیده که با احادیث و روایات ائمه اطهار و آیات قرآنی راه سعادت و خوشبختی انسان را در پیرامون قرآن و حدیث جستجو می کند. بی تردید مطالب مطرح شده در قرآن و حدیث می تواند اصلی ترین معیار در این نقادی برای ما باشد.
کلید واژگان: قرآن, احادیث, یاس و ناامیدی, پوچ گرا, اخوان ثالثIn this research, which is written in a library style and with a descriptive-analytical method, it is intended to point out the word despair and hopelessness and that its roots are in Western thinking (nihilism); Answer the question whether the despair in the poems of the Third Brotherhood is caused by nihilistic thoughts or not? Despair in contemporary literature begins after 1320 AH and reaches its peak with the coup d'etat of August 28, 1332 AH. At the same time, the society had a great impact on the poetry of the poets of this period due to political and social reasons. A kind of despair that after the August 28 coup on the poems of the poets of this period, according to the period of time, has not been unaffected in the poems of the Third Brotherhood, and the causes of despair and hopelessness and its effects in his poems, caused him to express his feelings in this pay the ground This research aims to introduce the word despair from the point of view of etymology and express the various concepts of this word from the Islamic, literary and philosophical point of view. Then he criticizes the despairing poems of Mahdi Akhwan and since the root of nihilistic thought originates from Western schools, by examining the views of two Western nihilistic philosophers, Spinoza and Nietzsche, he expresses the view of these philosophers and finds the influence of this view in the poems of Akhwan. . The basic solution of the article is pointed to the holy religion of Islam, which searches for the way of happiness and happiness of man around the Qur'an and Hadith with the hadiths and traditions of the imams of purification and Quranic verses. Undoubtedly, the content presented in the Quran and Hadith can be the main criterion for us in this criticism.
Keywords: Quran, Hadiths, Despair, Hopelessness, Nihilist, Third Brotherhood -
زمینه و هدف
جامعه پذیری به روندی گفته میشود که هر فرد در طول زندگی خود تجربه میکند و بر اساس آن، با مجموعه ای از ارزشها، عرفها و هنجارها آشنا میشود و با نظرداشت آن، نقشهای گوناگونی را در جامعه میپذیرد. این مقوله نمودهای بارزی را در شخصیت فرد جامعه پذیر به وجود می آورد و در برابر، اگر این فرایند بدرستی انجام نشود، از او فردی جامعه گریز پدید می آورد. در فرهنگ ایرانی، راه های متنوعی برای جامعه پذیر کردن افراد وجود دارد که برگزاری بزمها و مجالس شادی از آن جمله است. بخشی از این فرهنگ دیرینه در کتابهای هزار و یک شب و سمک عیار منعکس شده است. این مقاله با هدف بررسی کارکرد بزمها با عنایت به مفهوم جامعه پذیری در آثار مذکور نوشته شده است.
روش مطالعهاین پژوهش با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی-تحلیلی نوشته شده است.
یافته هانتایج تحقیق نشان میدهد که در جریان برگزاری بزمها مواردی چون انتقال فرهنگ، شکوفاسازی توانمندیها، نهادینه سازی ارزشها و هنجارها، آموزش مهارتها و نقشها، ایجاد همبستگی بینافردی و پایداری نظام اجتماعی بعنوان اهداف جامعه پذیری مشاهده شده است.
نتیجه گیریدر مجموع، اگرچه بزمها در سطح روساخت برای ترویج شادمانی بوده، در ژرفساخت با هدف تقویت مناسبات بینافردی برگزار میشده است.
کلید واژگان: هزار و یک شب, سمک عیار, بزم, جامعه, جامعه پذیری, فرهنگJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:16 Issue: 94, 2024, PP 117 -131BACKGROUND AND OBJECTIVESSocialization is said to be a process that every person experiences during his life and based on it, he gets acquainted with a set of values, customs and norms and accepts various roles in the society. This category creates obvious manifestations in the personality of a sociable person and on the other hand, if this process is not done correctly, it creates a person who avoids society. In Iranian culture, there are various ways to socialize people, which include holding festivals and joyous gatherings. A part of this ancient culture is reflected in the books Hezar o Yek Shab and Samak Ayyar. In this research the function of shindy has been investigated with regard to the concept of socialization in the mentioned works.
METHODOLOGYThis research was written with reference to library sources and descriptive-analytical method.
FINDINGSThe results of the research show that in the course of holding festivals, things like: transferring culture, flourishing abilities, institutionalizing values and norms, teaching skills and roles, creating interpersonal solidarity and stability of the social system have been observed as the goals of socialization.
CONCLUSIONAlthough at the superficial level, festivals were held to promote happiness, but in depth, they were held with the aim of strengthening interpersonal relationships.
Keywords: Hezar o Yek Shab, Samak Ayyar, Shindy, Society, Sociability, Culture -
نشانه شناسی دانشی است که به مطالعه نظام های نشانه ای، فرایند تاویل و معنا و حقیقت پنهان در پس رمزها، نشانه ها، نمادها و علائم می پردازد. این دانش در حوزه های گوناگون روابط بشری کاربردها و کارکردهای قابل توجهی دارد. ادبیات و ازجمله ادبیات کودک از مهم ترین این حوزه هاست. پژوهش حاضر کوشیده است به روش تحلیلی-توصیفی، شعرهای کودک سلمان هراتی را با بهره گیری از دیدگاه های رولان بارت (1974) تحلیل رمزگانی نماید. نتایج حاصله نشان می دهد که شعر هراتی به دلیل اشتمال بر زمینه های گوناگون از عناصر طبیعی و ایدئولوژیک، سرشتی بکر، ساده و صمیمی، مختصات برجسته زمانی و مکانی، گستره مضمون اجتماعی و گفتمان آرمانی، قادر است رمزگان ها و به تبع آن معنا و تاویل های گوناگون را تولید کند. این ویژگی ها اگرچه با توانش خواننده ارتباط مستقیم دارند، نشان می دهند که شعر هراتی در مواجهه با مکانیسم های تاویلی رمزگان ها و تحلیل سایر عناصر نشانه شناختی، ژرف ساخت معنایی ساختار مند و اندیشیده شده دارد. بینامتنیت عامل دیگری است که در فرایند نشانه معناشناسی و تفسیر درون و برون متن، فضا و امکان بازتولید محتوا را برای خواننده فراهم می آورد. روایت در شعر سلمان به عنوان عامل یکپارچگی محور عمودی، رمزگان های متنوعی را تولید کرده است. نمود قابل توجه رمزگان های کنش روایی، نمادین و هرمنوتیک، نشانگر روایتمندی و ماهیت دلالتگر شعر او است. دلالت ها در شعر هراتی تداعی های عینی و شفافی را سبب می شود و فرامتن را به طور موثری در تاویل و تحلیل نشانه ها دخیل می سازد.کلید واژگان: نشانه شناسی, روایت, رمزگان, شعر کودک, سلمان هراتیSemiotics is studies the sign systems, the process of interpretation, the meaning and the truth hidden behind the codes, signs and symbols. This knowledge has considerable applications and functions in various areas of human relations. Literature, including children's literature is one of the most important of these areas. Using Roland Barrett's views, this study tried to analyze the children's poems of Salman Harati with an analytical-descriptive method. The results showed that Harati's poems, due to such issues as reference to various fields of natural and ideological elements, pristine, simple and intimate nature, outstanding temporal and spatial coordinates, and social themes and idealistic discourse, is able to produce various codes, and consequently various meanings and interpretations. Although these characteristics are directly related to the readers’ abilities, they show that when assessed by the interpretation mechanisms of codes and analysis of other semiotic elements, his poems have a structured and thoughtful semantic structure. The action and effect of the logic of conversationalism in his poetry is another factor that provides the reader with space and the possibility of reproducing content in the process of innertext and outertext interpretations. The narrative in Harati’s poetry, as an integration factor of vertical axis, has produced a variety of codes. This process, with regard to the remarkable manifestation of the codes of narrative, hermeneutic and symbolic action, demonstrates the narrative capacity and the signifier nature of his poetry. Meta-examplar implications in Harati’s poems cause objective and clear associations and effectively involve metatext in the interpretation and analysis of signs.Keywords: Semiotics, Narrative, Codes, Children’S Poetry, Salman Harati
-
نشریه عرفان اسلامی، پیاپی 75 (بهار 1402)، صص 329 -348
عشق از مسایل بنیادین عرفان است، چنان که بدون در نظرگرفتن آن عرفان و حکمت متعالیه قابل فهم نیست. در ادبیات عرفانی نیز عشق از جایگاه بالایی برخورداربوده و هست؛ ازاین رو بخش زیادی از ادبیات عرفانی به این موضوع اختصاص دارد. در ادبیات عرفانی به خصوص در کلام شیخ علاءالدوله و امام خمینی (ره) که موردبحث این تحقیق است، عشق را می توان از جنبه حقیقی موردبررسی قرارداد. جریان عرفان عاشقانه در بعد نظری و عملی دارای ویژگی هایی است که در اشعار علاءالدوله می توان دریافت که چگونه توانسته است جریان عرفان عاشقانه را در اشعار خود به کاربرد و در مقایسه با اندیشه های حضرت امام (ره) در این موضوع، می توان دریافت که عرفان عاشقانه شاعران خراسان تا چه حد توانسته است در آرای عرفانی یک عارف معاصر هرچند با مشربی متفاوت، تاثیرگذار باشد. دست آورد پژوهش به طور مشخص این است که امام خمینی (ره) به عنوان عارفی برخاسته از مکتب ابن عربی و با مشرب صدرایی، مبانی عرفان عاشقانه خراسان را می پذیرد و در دیوان اشعار خود به گونه ای دیگر بیان می دارد؛ اما گاه به خصوص در اشعار خود، همان اصول را به گونه ای دیگر و به بیانی رایج در مکتب ابن عربی، مطرح ساخته است و تحت تاثیر رویکرد رایج در فقه شیعی، به اصول ناظر به برخی از سنن عرفان عاشقانه، همچون عشق مجازی، توجهی نداشته است.
کلید واژگان: عرفان عاشقانه, عشق, دیوان امام خمینی, دیوان علاءالدولهLove is one of the fundamental issues of mysticism, so that without considering that mysticism and transcendental power, it is not comprehensible. In mystical literature, love has a high position; hence, much of the mystical literature is devoted to this subject. In mystical literature, especially in the words of Sheikh Ala'd-dowlah and Imam Khomeini, which is the subject of this research, love can be viewed from the point of true love. The flow of love mysticism in the theoretical and practical aspects has the characteristics that in the poems of Ala'd-dowlah one can find out how he has been able to apply the flow of love mysticism in his poems and in comparison with the ideas of Imam Khomeini in this subject, one can get To the extent that the mystical mysticism of the poets of Khorasan has been able to influence the mystical votes of a contemporary mystic though differently. The claim and achievement of this research is that Imam Khomeini, as a mystic who emerged from the school of Ibn Arabi and Molla Sadrà , accepted the principles of the mysticism of Khorasan altogether in general, and especially in the case of his poems The other one expresses, but sometimes, especially in his poems, he has raised the same principles in another way, and is a common expression in Ibn Arabi's School, and influenced by the common approach in Shiite jurisprudence, to the principles of observing certain traditions of mysticism Love, like virtual love, has not paid much attention.
Keywords: love mysticism, love, Divan of Imam Khomeini, Divan of Ala'd-Dowlah -
زمینه و هدف
اساسیترین عنصر برای شکلگیری جامعه، انسانها هستند و بررسی متون ادبی برای کشف چگونگی نگرش شاعر به انسانهایی که در اطراف او زندگی میکنند، مسیله ای مهم است و در این بستر، صفات بارز مردم که موجب قرار گرفتن ایشان در گونه های مختلف جماعتهای جامعه شناسانه میشود، از بنیادیترین مسایل است. هدف این تحقیق، بررسی مثنوی معنوی و تعیین گونه های جماعت انسانهاست که شامل نمایشی، فعال، آشوبگر، شنونده-تماشاچی، شورشی، هراسان، و عامه میشود؛ همچنین تعیین گونه غالب جماعت و صفات بارز آن.
روش مطالعهداده های این جستار از مطالعه در منابع کتابخانه ای حاصل شده و داده های مزبور به روش توصیف، تحلیل و مقایسه بررسی میشود. نظریه کلی تحقیق تحلیل محتواست و زیرساخت نظری مباحث جامعه شناسی را آرای کوین فراهم آورده است. پیکره متنی این پژوهش از استقصای تام مثنوی برای استخراج شواهد شعری که در آنها کلمات «جماعت»، «مردم» و «خلق» در معنای اجتماع انسانها به کار رفته است، شکل میگیرد.
یافته هاتقریبا در دو درصد ابیات مثنوی اظهارنظر شاعر درمورد «جماعات انسانی» آمده است. از منظر کمی، کلمه «خلق» بیش از «مردم» و «جماعت» مورداستفاده مولوی قرار گرفته است. در مثنوی، پربسامدترین انواع جماعت بر اساس کاربرد کلمه «جماعت» ابتدا نمایشی و سپس عامه است و بارزترین صفت «جماعت» نمازگزار بودن آنهاست. پربسامدترین نوع جماعت براساس کلمه «مردم» نوع عامه و بارزترین صفت ایشان تماشاچی و شنونده یعنی منفعل بودن است. پربسامدترین نوع جماعت بر پایه کاربرد کلمه «خلق» نیز عامه است و بارزترین صفت «خلق» گوناگونی آنهاست.
نتیجه گیرینزد مولوی، گونه غالب جماعت نوع «عامه» است و گذشته از برخی شواهد معدود، عامه مردم با صفاتی منفی توصیف میشوند. این رویکرد زمینه ای قرآنی نیز دارد.
Journal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:15 Issue: 81, 2023, PP 149 -167BACKGROUND AND OBJECTIVESHuman beings are the essential element in the formation of society, and the study of literary texts to discover how the poet views the people around him is an important issue. In this context, the salient traits of people that lead them to different sociological communities are the most fundamental points. The research purpose is to study Rumi"s Mathnavi and determine the types of communities. They include theatrical, active, riotous, listener-spectator, rebellious, fearful and popular. Another objective is to specify the most prevailing type of community and its salient features.
METHODOLOGYIt is a library study that employs a descriptive-comparative analysis method. The general theory of the research is content analysis. Cohen"s views provide the theoretical underpinnings of sociological discourse. The textual body of this research is formed from a thorough investigation of Mathnavi to extract poetic evidence in which the words Populace, People, and Public refer to human society.
FINDINGSRumi comments on human communities in almost two percent of the verses of his Mathnavi. From a quantitative point of view, the word "populace" has been used more by Rumi than the words "people" and "public". In Mathnavi, the most frequent types of human community based on the use of the word "Populace" are first theatrical and then public and the most dominant attribute of them is that they are worshipers. Based on employing the word "people", Rumi considers people as plebs most frequently, while their prominent attribute is being spectators and listeners; It means being passive. Based on the word "Populace", the human community is also plebs, and their most obvious attribute is their diversity, in Rumi"s view.
CONCLUSIONAccording to Rumi, the predominant species of the congregation is the "populace" type, and apart from a few pieces of evidence, he describes them with negative attributes. This approach has a Quranic background
Keywords: Rumi’s Mathnavi, Sociology, Populace, People, Public -
زمینه و هدف
بررسی و تحلیل تقابلهای متن برای رسیدن به ماهیت مفهوم مرکزی در اثر، ازطریق تحلیل تقابلهای دوگانه یکی از شیوه های مطالعاتی متون در روش ساختگرایان است. کلود لوی استروس، از زبانشناسان ساختگرا، قایل به تقابل دوقطبی یا تقابل معنایی است. بر بنیاد نگرش تقابلی، بسیاری از داستانهای شاهنامه از تقابلهای دوگانه شکل گرفته است؛ هدف اصلی این جستار بررسی تقابل در دو داستان بخش تاریخی شاهنامه بر پایه نظریه ساختگرای استروس میباشد.
روش مطالعهنگارندگان در این مقاله به شیوه توصیفی-تحلیلی برمبنای روش سندکاوی و مطالعات کتابخانه ای در سه داستان بخش تاریخی شاهنامه یعنی داستان بهرام گور، خسرو انوشیروان، و بهمن به بحث و بررسی پیرامون تقابلهای دوگانه از نظر لوی استروس پرداخته اند.
یافته هادر بخش تاریخی شاهنامه تحت تاثیر بخش اساطیری آن و نیز مفهوم ثنویت در اساطیر، همچنان با زیرساخت تقابلهای دوگانه با وقایع تاریخی مواجه هستیم.
نتیجه گیریتقابلهایی موجود در بخش تاریخی شاهنامه مانند تقابل دادگری و ستم، ایران و انیران، نبرد میان خیر و شر، تقابل پدر و پسر و یا رویارویی با حیوانات درنده خو وحشی همه در خدمت تقابلهای کلیتر و درجهت تقویت سویه های متقابل بنیادین اسطوره یعنی اندیشه خیر و شر است.
کلید واژگان: شاهنامه, تقابل, نظریه لوی استروس, بهرام گور, خسرو انوشیروان, بهمنJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:15 Issue: 80, 2023, PP 213 -229BACKGROUND AND OBJECTIVESExamining and analyzing text contrasts to achieve the nature of the central concept in a work through dual contrast analysis is one of the methods of studying texts in the constructivist method. Claude Levi-Strauss is a constructivist linguist who believes in bipolar opposition or semantic opposition. Based on the confrontational attitude, many of the stories of Shahnameh are formed from dual confrontations; The main purpose of this article is to investigate the contrast between the two stories in the historical part of Shahnameh based on Strauss's constructivist theory.
METHODOLOGYIn this article, the authors have emphasized the descriptiveanalytical method based on the method of document mining and library studies in three stories of the historical part of Shahnameh, namely the story of Bahram Gour, Khosrow Anoshirvan and Bahman.
FINDINGSThe findings of this study show that in the historical part of Shahnameh, under the influence of its mythological part and also the concept of duality in mythology, we are still faced with the infrastructure of dual contrasts to historical events.
CONCLUSIONThe findings of the study indicate that the confrontations in the historical part of Shahnameh such as the confrontation of justice and oppression, Iran and Iran, the battle between good and evil, the confrontation between father and son or confrontation with predatory and wild animals all serve as general confrontations. And in order to strengthen the fundamental reciprocal aspects of myth, that is, the idea of good and evil.
Keywords: Shahnameh, Confrontation, Levi Strauss Theory, Bahram Gour, Khosrow Anoshirvan, Bahman -
در این مقاله،به بررسی تقابل ها در پنج داستان منتخب از بخش تاریخی شاهنامه (بهمن،اردشیر بابکان،بهرام گور،انوشیروان،یزدگردسوم)بر مبنای رویکرد تقابل لویی استروس پرداخته ایم.روش تحقیق به صورت کتابخانه ای و مبتنی بر سند پژوهی و نوع آن، تطبیقی وتحلیلی است.برآن هستیم که به پرسشی پاسخ گوییم؛مقوله تقابل در بخش تاریخی شاهنامه نمود یافته است یا نه؟ بررسی تقابل در داستان های مورد بررسی نشان می دهد در قسمت تاریخی شاهنامه عنصر تقابل بسیار برجسته و پررنگ است.نوع تقابل ها در این داستان ها به دلیل تاریخی بودن آنها، عمدتا از نوع تقابل شخصیت های انسانی است و انگیزه های تقابل میان شخصیت ها،نیز اغلب مواردی همچون جنگ قدرت، تمایل به کشورگشایی، تلاش برای برپایی عدالت و مبارزه با ظلم، انتقام جویی، مبارزه با انیرانی و نژادهای دیگر و مواردی از این قبیل است. تقابل های دیگری نیز غیر از تقابل میان شخصیت های انسانی در این داستان ها دیده می شود که از میان آنها می توان به تقابل ایدیولوژی ها، عدالت و ظلم، فضایل و رذایل اخلاقی، تقابل روزگار و فلک با انسان، تقابل انسان با طبیعت، تقابل صفات انسانی همچون جنگاوری و شجاعت با ضعف و ناتوانی، تقابل نژادی و قومی و مواردی از این قبیل اشاره کرد. در مجموع، با اینکه داستان های منتخب، از نوع داستان های تاریخی هستند، اما مولفه های رویکرد و نظریه لوی استروس در آنها دیده می شود و انگیزه این شخصیت ها از تقابل، صرفا، انگیزه های ذکر شده در کتب تاریخی،نیست بلکه ،آرمان ها و اهداف و همچنین تیپ شخصیتی و خصایل روانی آنها نیز در این تقابل ها تاثیر مستقیم گذاشته است.
کلید واژگان: بخش تاریخی شاهنامه, تقابل, لوی استروس, انگیزه های تقابلIn this article, we have investigated the confrontations in five selected stories from the historical part of the Shahnameh (Bahman, Ardeshir Babakan, Bahram Gur, Anoushirvan, Yazdgerd Som) based on Louis Strauss' confrontation approach. The research method is library based and based on document research and its type. It is comparative and analytical. We intend to answer the question: has the category of confrontation appeared in the historical part of the Shahnameh or not? The investigation of confrontation in the stories under review shows that in the historical part of the Shahnameh, the element of confrontation is very prominent and bold. The type of confrontations in these stories, due to their historical nature, is mainly the type of confrontation between human characters, and the motivations of the confrontation between the characters are often cases such as power struggles. , the desire to conquer the country, trying to establish justice and fighting against oppression, revenge, fighting against Anirani and other races, and things like that.Other confrontations besides the confrontation between human characters can be seen in these stories, among which one can see the confrontation of ideologies, justice and injustice, moral virtues and vices, the confrontation of time and the sky with man, the confrontation of man with nature, the confrontation of human qualities such as fighting and Courage with weakness and incapacity, racial and ethnic conflict and such things mentioned. In general, although the selected stories are historical stories, the components of Lévi-Strauss's approach and theory can be seen in them, and the motivation of these characters is not merely the motivations mentioned in the historical books, but ideals and goals as well as the type of confrontation. Their personality and psychological traits have also had a direct impact on these confrontations
Keywords: Historical part of Shahnameh, confrontation, Levi Strauss, motives of confrontation -
مکتب های ادبی به موازات تحولات سیاسی و اجتماعی بر ادبیات اروپا تاثیر گذاشت و به تدریج با رشد علوم و فنون جدید به سایر نقاط جهان تسری یافت. در این میان، رمانتیسم که شورشی بر ضد ایده آل گرایی کلاسیسیسم به حساب می آمد با تکیه بر مولفه هایی چون آزادی، فردیت، گریز یا سفر، کشف و شهود، افسون سخن و تاثیرپذیری از احساسات و عواطف عمیق انسانی به توصیف طبیعت در شکل بدوی و دست نخورده آن مبادرت ورزید. این مکتب با بازگشت دانشجویان اعزامی به خارج، رونق نهضت ترجمه و... به شکلی جدی در ادبیات معاصر فارسی مطرح گردید و توسط شاعران نوپردازی چون مهدی اخوان ثالث و... به کار گرفته شد. نگارنده ی این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی جایگاه مکتب رمانتیسم را در آثار این شاعر برجسته ی معاصر مورد بررسی قرار دهد تا ضمن کشف میزان تاثیرپذیری وی از این مکتب به بررسی شیوه بیان روایی با تاکید بر ادبیات باستان گرایانه و کلامی فاخر، بهره گیری از عناصر سبک خراسانی و پیوند دادن آن با زبان عامیانه، ترکیب سازی و تصویر آفرینی های جدید در کنار پایبندی به ویژگی های شعر نیمایی در شکل و موسیقی، غلبه روحیه یاس و ناامیدی بر فضای شعر، ستایش مظاهر و مفاخر ایران باستان، طبیعت گرایی، بیان هیجانات و احساسات و در نهایت ابراز نفرت و نومیدی شدید از شرایط موجود به عنوان ویژگی های اصلی شعر اخوان بپردازد..
کلید واژگان: مکتب رمانتیسم, شعر, مهدی اخوان ثالث, مولفه (اصل), دیدگاه شعریLiterary schools influenced European literature in parallel with political and social developments and gradually spread to other parts of the world with the growth of new sciences and technologies. Meanwhile, Romanticism was considered as a rebellion against the idealism of classicism and described the untouched nature relying on components such as freedom, individuality, escape or travel, discovery and intuition, the magic of speech, and the influence of deep human feelings and emotions. This school was seriously introduced in contemporary Persian literature with the return of expatriate students, the prosperity of the translation movement, etc., and was used by modern poets such as Mehdi Akhavan Sales. The author of this research intends to consider the main features of the Akhavan poetry with using a descriptive-analytical method to examine the place of the school of Romanticism in the works of this prominent contemporary poet, to discover how much he is affected by it and to examine the method of narrative expression while emphasizing on archaic and theological literature; use of the Khorasani style elements connecting to the vernacular; composition and creation of new images along with adhering to the characteristics of Nimai poetry in form and music; overcoming of the spirit of despair and hopelessness in the atmosphere of poetry; praising of the manifestations and glories of ancient Iran, naturalism, expressing emotions and feelings and finally expression of extreme hatred and despair of the existing conditions.
Keywords: School of Romanticism, Poetry, Mehdi Akhavan Sales, Component (Principle), PoeticPerspective -
یکی از مسایلی که عرفان های تمام ملل، حول آن می چرخند، مسئله کشف و شهود است. به طور کلی مکاشفات عرفانی در دیوان علاءالدوله بیابانکی را می توان به دو دسته کشف و شهود صوری و معنوی تقسیم نمود و هرکدام از آن ها نیز انواعی دارد. این مکاشفات صوری و معنوی در برخی جهات با نظریه و.ت. استیس در مورد کشف و شهود، قابل انطباق است. در این پژوهش نیز مکاشفات علاءالدوله بر اساس احوال صوری و معنوی، مورد بررسی قرارگرفته و سپس به تشریح ویژگی های مشترک آن ها از جمله احساس ثقه، عینیت، شادی و... پرداخته شده است. البته در برخی از این موارد، نظر استیس متفاوت است و یا با برخی از ویژگی های مکاشفات اسلامی، قابل تطبیق نیست. علاوه بر آن، ویژگی های اختصاصی حالات صوری و معنوی بررسی شده است و در نهایت به این نتیجه رسیده ایم که مکاشفات علاءالدوله، علاوه بر مطابقت با برخی از الگوهای عرفان غربی، در نوع خود بی نظیر هستند و از جهاتی بر عرفان غربی نیز برتری دارند. هم چنین نویسنده در این پژوهش به شیوه توصیفی - تحلیلی و روش کتاب خانه ای درصدد آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا اشعار علاءالدوله با وجود فراوانی، عباراتی در رابطه با کشف و شهود، قابلیت تطبیق و دسته بندی در حوزه نوع ادبی«ادبیات پیشگویانه و مکاشفه ای» را دارد یا خیر؟
کلید واژگان: مکاشفه, کشف صوری, کشف معنوی, دیوان اشعار, علاءالدوله بیابانکیOne of the issues that the mysticism of all nations revolves around is the issue of discovery and intuition. In general, mystical revelations in the Divan of Ala al-Dawla Biyabanki can be divided into two categories: formal and spiritual discovery and intuition, and each of them has its types. These formal and spiritual revelations in some respects with the theory of W.T. Stacey is applicable to discovery and intuition. In this research, the revelations of Ala al-Dawlah based on formal and spiritual conditions have been studied and then their common features such as feeling of trust, objectivity, happiness, etc. have been explained. Of course, in some of these cases, Stacey's view differs or is not compatible with some of the characteristics of Islamic revelation. In addition, the specific characteristics of formal and spiritual states have been studied, and we have finally come to the conclusion that the revelations of Ala 'al-Dawlah, in addition to conforming to some patterns of Western mysticism, are unique in their kind and in some ways superior to Western mysticism. In this research, the author also tries to answer the question of descriptive-analytical method and library method whether the poems of Ala Al-Dawlah, in spite of their abundance, expressions related to discovery and intuition, adaptability and classification in the field of literary type "Literature" Does it have "prophecies and revelations" or not?
Keywords: Formal discovery, Spiritual discovery, Divan of poems, Ala addullah biabanaki -
استعمارستیزی و مبارزه با سلطه گری یکی از مضامین مهم ادبیات جهان و نیز یکی از گفتمان های اصلی سیاسی معاصر است. متفکران جوامع تحت سلطه به عنوان قربانیان این پدیده شوم، ضمن درک ضرورت دفاع از هویت انسانی، ملی و دینی خود، با ابزار مختلف به مقابله با آن پرداخته اند. شعر از موثرترین ابزارهای این مبارزه بوده است. این پژوهش ضمن تشریح مبارزه با سلطه و بررسی این موضوع در آثار محمدکاظم کاظمی و عبدالقهار عاصی به عنوان یکی از اصولی ترین بن مایه های اعتراضی این دو شاعر و در پاسخ به این سوال که موضع این شاعران در مبارزه با استعمار چیست؟ به روش توصیفی- تحلیلی به این نتیجه رسیده است که این دو شاعر با تکیه بر ابژه آگاهی تلاش کرده اند که مرزهای فرهنگی جامعه ی اسلامی را با استعمار و سلطه تعریف و تفکیک کرده، با نگاهی فرا جغرافیایی، امت اسلامی را به مبارزه همه جانبه برای تحقق صلح و تشکیل امت واحده فرابخوانند.
کلید واژگان: کاظمی, قهار عاصی, سلطه, آگاهی, مبارزه2645-3819, Volume:4 Issue: 6, 2020, PP 69 -84Anti-colonialism and the struggle against domination are one of the major themes of world literature and one of the major contemporary political discourses. Thinkers of colonized societies as victims of this ominous phenomenon, while understanding the necessity of defending their human, national and religious identity, have confronted it in various ways. Poetry has been one of the most effective tools of this struggle. This research, taking into account the discourse on the struggle against domination and examining this issue in the works of Mohammad Kazem Kazemi and Qahar Asi, investigates the most prominent elements of protest in the writings of these two poets and tries to answer the question of what the position of these poets is in the struggle against domination. Using descriptive-analytical method, this research has come to the conclusion that these poets relied on consciousness raising to define and distinguish the cultural boundaries of the Islamic society from colonialism and domination, and with a trans-geographical outlook, to invite the Islamic community to fight comprehensively for the realization of peace and the formation of Ummah.
Keywords: Kazemi, Qahar Asi, domination, consciousness, struggle -
مطالعات روایت شناختی در چند دهه گذشته بخش مهمی از بررسی های ادبی را به خود اختصاص داده است. در این باب، نظریه های گوناگونی شرح و بسط داده شده که آراء ژرار ژنت درباره کانون روایت از آن جمله است. او با تبیین ابعاد جدیدی از مقوله «لحن»، باب تازه ای در مباحث روایت شناسی گشود که ماحصل آن، تحلیل آثار ادبی از زوایای جدید بوده است. به این اعتبار، در مقاله حاضر، با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی، لحن روایت در داستان کلاغ ها از نادر ابراهیمی و زمینه های کاربست آن، بررسی و کاویده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که ابراهیمی در عرصه روایت تنها به ظرفیت های دانای کل بسنده نکرده و با دخالت دادن شخصیت ها در فرآیند روایتگری، بر ابعاد عینی و ملموس اثر خود افزوده است. همچنین، برقراری دیالوگ های متعدد بجای توجه به مونولوگ، با استفاده از کانون روایت دوم شخص محقق شده که آثار مثبتی در فرآیند ارتباط گیری مخاطب با متن تولیدی داشته است. استفاده از شیوه ذهنی در سطحی محدود نشان از آن دارد که شخصیت های حاضر در داستان، بیش از آنکه درون گرا و منفعل باشند، برون گرا و پویا هستند. در مجموع، بررسی لحن روایت در داستان مذکور، بیانگر موفقیت نویسنده در انسان انگاری شخصیت های اصلی داستان (پرندگان و درختان) است.
کلید واژگان: نادر ابراهیمی, کلاغ ها, روایت, ژرار ژنت, لحن روایت -
زبان مجموعه ای از نشانه ها، دال ها و مدلول هاست که در انسجامی خاص، زمینه ساز آفرینش ادبی و ارایه دهنده افکار بدیع می شود. فردوسی در پهنه حماسه در برخی از داستان های شاهنامه از جمله داستان «اردشیر و کرم هفتواد» با زبان اسطوره، رمز و تمثیل سخن می راند که این، ویژگی خوانشی متفاوت و چندلایه از آن پدید آورده است. این پژوهش، ضمن تحلیل نقش های زبانی و عناصر ارتباطی بر پایه الگوی ارتباط کلامی یاکوبسن، به بررسی رمزها و نمادهای نهفته در داستان می پردازد. به جهت وجود تمثیل های رمزی در داستان مذکور، اساس کار، بر نقش فرازبانی است. از اهداف مهم این پژوهش، درک و دریافت پیام های انتزاعی و شناخت معانی ثانویه تاریخی، اجتماعی و سیاسی است که به صورت تمثیل و رمز آورده شده است. همچنین، شناخت و دسته بندی جدید آثار تمثیلی، نمادین و نوع ادب تعلیمی که در بستر حماسه در ضمن داستان های تاریخی گنجانده شده است. در پایان درمی یابیم که نقش های زبانی یاکوبسن شیوه ای تحلیلی و توصیفی مناسب برای انتقال مفاهیم ارزشمند تعلیمی، رمزی و بازتاب پیام های ارجاعی، عاطفی و هم دلی به شمار می رود.کلید واژگان: شاهنامه, ارتباط کلامی, یاکوبسن, تمثیل رمزیJournal Of Research Allegory in Persian Language and Literature, Volume:12 Issue: 43, 2020, PP 35 -58Language is a set of signs, causes, and effects that make a particular cohesion, the foundation of literary creation, and the provider of new thoughts. Ferdowsi speaks of myth and mystery in some of Shahnameh`s stories, such as Ardeshir`s story and Karam Haftdad, which is presented in allegorical and different way. In addition to analyzing linguistic roles and communication model, this study examines the hidden codes and symbols in the story.Because of the coded allegories in the story, the main role of meta- language is that the main purpose of this study to understand and receive abstract messages and identify important secondary historical, social, and political meanings that have been codified. Understanding the new category of allegorical and symbolic works at the height of the epic and the kind of teaching that is also reported in historical stories.Finally, we find that Jacobson`s linguistic roles are appropriate for understanding the effect of coding, persuasion, and referral messages.Keywords: Shahnameh, Verbal Communication, Jacobson, coded allegory
-
عشق وجبر از برجسته ترین مضامین ادبیات فارسی است.جبر دربرابرواژه پربسامد اختیارقرار می گیرد وعشق در بعد معنوی وروحانی خود یادآور عرفان وحب ذات اقدس الهی می باشدودربعد جسمانی وباسر منشا غریزه اش، عشق زمینی وجنسیتی نام می گیرد.نگارنده دراین پژوهش برآن است که بابررسی، توصیف وتحلیل آثار داستانی ناتورالیستی صادق چوبک دیدگاه وی را از نظر عشق زمینی وبعد جسمانی آن وسرنوشت انسان محکوم به تقدیررابیان کند. حیوانی بودن طبع انسان در این داستان ها واین که انسان بنا به سرشت حیوانی اش به صورت موجودی زیاده طلب ، شهوت ران تصویر می شود نگاهی ناتورالیستی است وعشق به صورت خواست جسمانی و جنسیتی به عنوان یک تجربه مشروع مطرح می شودوبه سبب جبر زیست شناختی؛ یعنی انسان، ناگزیر از تن دادن به الزام های زیستی است. وناکامی در اعمال کردن اراده فردی مقهور بودن انسان در برابر سرنوشت محتوم است. چوبک در داستان هایش متکی بر تاثیرعناصرناتورالیستی سرنوشت، جبر محیط و وراثت بر شخصیت های داستان های خود می باشد
کلید واژگان: عشق, جبر, صادق چوبک, ناتورالیسم, داستانEthical Research, Volume:10 Issue: 4, 2020, PP 105 -126Love and determinism are the most prominent themes of Persian literature. Determinism is opposite to the highly frequent term Free will. Love in its spiritual aspect is reminiscent of the mysticism of the Divine Atonement, both physically and according to its instinctual origin, and is known as earthly love. The current paper aims at examining, describing, and analyzing Sadegh Chubak Naturalist fictional works to study his view of Earthly and Physical Love and Human Fate. The animal nature of human in these stories as an overbearing, lustful creature is portrayed in a naturalistic view, and love is presented as a legitimate experience in the form of physical and gendered desire and determinism, that is, human beings - has to comply with biological requirements, and fails to exercise the will of man to submit since destiny is inevitable. In his stories, Chubak relies on the influence of modernism on fate, ambiguity and inheritance on characters
Keywords: Sadegh Chubak, Physical Love, Determinism , Naturalism, Story -
تمثیل یکی از شیوه های ادبی است که نویسنده به کمک آن پیام مورد نظر خود را محسوس می کند و بر گستره ی شناخت و درک مخاطب می افزاید. این صنعت ادبی با توجه به کارکردهایی که دارد، در ادبیات داستانی معاصر هم مورد استفاده قرار گرفته است. در این بین، صادق چوبک در داستان «قفس» با نگاهی تمثیلی، دغدغه های سیاسی و اجتماعی خود را بازگو کرده و تصویری از جامعه ی تسلیم و منفعل زمان خود ترسیم کرده و ساختار حکومت وقت و عدم نقش آفرینی و تکاپوی مردم را برای برهم زدن ناهنجاری های سیاسی و اجتماعی به چالش کشیده است. در مقاله ی حاضر، با روش توصیفی و تکنیک تحلیل محتوا، کارکرد تمثیل در داستان مذکور بررسی و تحلیل شده است. به نظر می رسد چوبک در ابعاد مختلفی چون: خلق شخصیت های ضعیف و منفعل؛ تبیین مقوله ی جبر اجتماعی و نفی آزادی در جامعه؛ توصیف دقیق جزییات؛ و ترسیم پایان ناخوشایند، رویکردی تمثیلی داشته که این ویژگی، اثر او را چندلایه و رمزگونه ساخته است. در مجموع می توان گفت که داستان «قفس» واکنش ادبی نویسنده به شرایط نامطلوب سیاسی جامعه ی ایران در دهه های 20و30 خورشیدی بوده است.
کلید واژگان: صادق چوبک, داستان کوتاه, قفس, تمثیل, سیاستan allegory is one of the literary ways in which the author, with his help, makes sense of his message and adds to the range of understanding and understanding of the audience. The literary industry has also been used in contemporary fictional literature according to its functions. Meanwhile, Sadeq Choobak in his "Ghafas", with a paradigmatic look, portrays his political and social concerns and depicts an image of the surrendered and passive society of his time, and the structure of the government of time and the lack of role-play and people''s stroke to overcome anomalies Political and social challenges. In the present article, using the descriptive method and the content analysis technique, the function of the allegory in this story has been analyzed and analyzed. Looks like Choobak in various dimensions, such as creating weak and passive characters; explaining the category of social algebra and the negation of freedom in society; describing the exact details; and drawing an unpleasant end, has an allegorical approach, which has made its effect multi-layered and mysterious. In total, it can be said that the story of "cage" was the author''s literary reaction to the unfavorable political conditions of Iranian society in the years 1320 to 1330.
Keywords: Sadeq Choobak, Short story, Ghafas, parable, Politics -
تقابل ها که در دو سطح واژگانی و معنایی نمود می یابند، این امکان را برای خالق اثر اندرزی فراهم می آورند تا با ایجاد فضای مقایسه ای، زمینه های لازم را برای افزایش درک مخاطب فراهم آورد. در میان ادیبان فارسی زبان، مولانا با تکیه بر قابلیت های تقابل واژگانی و معنایی، مهم ترین اندیشه های اندرزی و عرفانی مورد نظر خود را در مجالس سبعه و فیه مافیه تشریح کرده و موفق به ایجاد قاعده دو قطبی اخلاق/ ضد اخلاق شده است. در این مقاله، اشعار به کار رفته در این دو اثر منثور، بر پایه نظریه تقابل های دوگانه و روش توصیفی و تحلیل محتوا بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که مولانا به تناسب مخاطبان خود که غالبا از اقشار سطح پایین جامعه بوده اند، از تقابل های تعلیمی واژگانی بیشتر استفاده کرده است؛ چراکه برای درک آن، نیاز به دانش چندان بالایی نیست. او در این سطح، به تقابل میان آن سرا/ این جهان؛ جوهر/ عرض؛ خلوص/ نفاق؛ خدابینی/ خودبینی؛ هوشیاری/ غفلت؛ خودسازی/ نفس گرایی؛ انعطاف پذیری/ عدم انعطاف پرداخته است. در قلمرو تقابل های معنایی نیز، به مورادی چون: عمل نیکو/ عمل بد؛ علم و خردورزی/ جهل و بی خردی؛ توکل بر خدا و تدبیر او/ عدم توکل به خدا و تدبیر او؛ سرای باقی/ سرای فانی؛ دادورزی/ ستمکاری اشاره شده است.
کلید واژگان: مولوی, فیه مافیه, مجالس سبعه, مضامین تعلیمی, تقابل های دوگانهContrasts that appear on both lexical and semantic levels, one of the most important issues in the field of educational literature. Contrasts that appear on both lexical and semantic levels. It allows the creator of the educational effect to create a comparative space, provide backgrounds to enhance audience understanding and add to the moral aspects of the effect. Among Persian language poem, Rumi relying on lexical and semantic opposites, explaining the main ideas and mystical thoughts we have in our forum and in our conferences and has succeeded in creating an ethical / anti-moral bi-polar rule. In this article, the poems used in these two prose works, Based on the theory of bipartite contrasts and descriptive-analytic methods. The results of the research show that Mowlana, according to his audience, which has often been among low-class people, has used lexical lexical counterbalances; Because it does not require much skill and knowledge to understand it. He is at this level the contrast between the World / This World; Essence / Width; Purity / Hypocrisy; Selfishness; Alertness / Negligence; Self-renewal / Self-esteem; Flexibility / Intolerance. Moreover, Mowlana is in the realm of semantic contradictions such as: Good Deeds / Bad Deeds; Science and Rationale / Ignorance and Irrationality; Trust in God and his Guiding / Lack of Faith in God and his Guidance; the rest of the house / Mortals; Judgments / Oppression with the Audience has Shared it.
Keywords: Mowlana, Majalis-e-Sab'a, Fihi-Ma-Fih, i Teaching Subjects, Contrast -
رهروان طریقت در سلوک خود به سوی حضرت دوست، برای رسیدن به پختگی و پالودگی، به ضرورت باید عقبات بازدارنده ای را از پیش روی بردارند. رستم در هفت خوان و شیخ صنعان در «منطق الطیر» عطار از جمله این رهروان اند که توانسته اند با جانفرسایی در عقبات نفس گیر، از فراز و فرودهای راه و گردنه های مهلک و سخت آن بگذرند و راه به حریم دوست برند. در این مقاله ابتدا با استناد بر «شاهنامه»(پهلوانی های رستم در هفت خوان) و داستان شیخ صنعان در «منطق الطیر» موانعی که بر سر راه این دو رهرو در هر دو پهنه عرفان و حماسه وجود دارد مشخص گردیده، سپس با روش تطبیقی و مقایسه ای این عقبات مورد بررسی قرار گرفته است. در این بررسی که بیش تر با هدف نمایاندن دشواری های سلوک به رهروان طریق صورت گرفته است، این نتیجه کلی حاصل گردید که در هر دو مسیر، رهرو با عقبات ریز و درشت بسیاری روبه رو است که لازمه رسیدن سالک در عرفان و پهلوان در حماسه به مرز پختگی و کمال، گذز از این گردنه های دشوار است. هرچند این گریوه ها ممکن است در عنوان و شکل با یکدیگر متفاوت باشند اما در ذات و درونمایه و گمراه ساختن رهرو از راه راست سلوک، مشترک اند.کلید واژگان: حماسه, عقبات, شیخ صنعان, رستم, نفس, سالک, پهلوان
-
استفاده از طنز به نیت بازگویی دغدغه های مردمی، روشی ایده آل برای شاعرانی است که با حکومت های استبدادی روبه رو هستند. در ایران (دوران پهلوی دوم) و عراق (دوران بعث) به دلیل فضای بسته سیاسی و اختناق حاکم، محمدعلی افراشته و احمد مطر، با سودجستن از شگردهای متنوع طنزسرایی، به تشریح کاستی های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پرداخته اند و شعر خود را بستری مناسب جهت تبیین دغدغه های خرد و کلان افراد قرار داده اند. بررسی این شگردها در سروده دو شاعر با رویکرد تطبیقی (آمریکایی) و روش توصیفی- تحلیلی نشان می دهد که آن ها با استفاده از ترفندهایی چون تشبیه و استعاره های خنده دار؛ تهکم و استهزاء؛ برعکس گویی؛ واژه های طنزآمیز و توصیف خنده دار، ضمن قوام بخشیدن به ساختار طنزهای خود، بر اثربخشی انتقادهای مورد نظرشان افزوده اند. افراشته و مطر به صورت مجزا از تکنیک های دیگری هم استفاده کرده اند که در طنز افراشته، نقیضه سازی و در طنز مطر، غافلگیری، اغراق و تناقض برجسته تر بوده است. کارکرد اصلی طنز در سروده های دو شاعر، سیاسی- اجتماعی است و به هدف تولید خنده و تفکر به موازات هم خلق شده است تا با ساختارشکنی مبانی رسمی جامعه، زمینه برای تحولات شخصی و اجتماعی و رسیدن به آینده آرمانی فراهم گردد.کلید واژگان: طنز, تکنیک های طنزپردازی, محمدعلی افراشته, احمد مطر, جامعه
-
یکی از دلایل جذابیت داستان های حماسی حضور حیوانات در شاهنامه با جلوه تمثیلی و نمادین، است. فردوسی با هنرمندی تمام توانسته از حیوانات در جهت افزایش بار محتوایی شاهنامه بهره بگیرد. البته لازم به ذکر است مقوله تمثیل در ادبیات دارای قدمت بسیاری است وایفای نقش توسط حیوانات در فرهنگ ادبی ایران پررنگ بوده است. درچنین فرهنگی، داستان وتمثیل در زندگی انسان جاری و ساری بود و همواره به همین دلیل نوعی نقش پذیری اجتماعی و سیاسی وحتی تاریخی برای حیوانات لحاظ؛ که به گونه های مختلف تقسیم می شد. مانند تمثیل عرفانی، تمثیل حماسی، تمثیل سیاسی و… حیوانات انواع مختلفی دارند؛ برخی قهرمان وبرخی ضد قهرمان و در این بین شخصیت هایی که جنبه بینابین دارند یا خاکستری اند و یاخنثی وگاهی چندوجهی. حکیم فردوسی از این طریق توانسته است با پندار شخصیت بخشی به حیوانات، ضمن ایجاد شور و هیجان در داستان های شاهنامه، پیوند و همبستگی میان انسان وحیوانات را به هنر تمثیل به تصویر کشیده و در راستای تعالیم اخلاقی خود که با رنگی حماسی و اسطوره ای تظاهر می یابد به خوبی استفاده نماید. حیوانات شاهنامه هر یک به تنهایی به عنوان یک شاهد مثال تمثیلی، حاوی ماجراها و رخدادهای جذابی هستند که در این مقاله به شیوهء توصیفی به تجزیه و تحلیل آنها پرداخته می شود.کلید واژگان: شاهنامه, تمثیل, فردوسی, حیواناتJournal Of Research Allegory in Persian Language and Literature, Volume:10 Issue: 37, 2018, PP 67 -89One of the reasons for the charm of the epic tales is the presence of animals in Shahnameh with a symbolic and allegorical effect. Ferdowsi has been able to enjoy animals to increase the content of the Shahnameh with perfect art. Of course, it should be noted that the scope of parables in literature has a long history and playing roleby the animalshas been emphasized in Iranian literary culture. In such a culture, the story and allegory were current in human life, and for this reason it always considered a social, political, and even historic role for animals that was divided into different types such as mystical allegory, epic parable, political parable, … and animals have various kinds and in this regard, the characters who have an intermediate aspect are either gray or neutral, and sometimes multi-faceted. Ferdowsi has been able to illustrate the bond between human beings and animals by creating the animal's personality as well as passion in the stories of the Shahnameh with the art of allegory, and for its ethical teachings, which have epic and mythical colors and use well. The animals of Shahnameh stand alone as an example of an allegorical example of adventures and attractive events.Keywords: Shahnameh, allegorical, Ferdowsi, animals
-
مولانا در مثنوی و غزلیات شمس به عنوان یک عارف عاشق، از اجتماع و موضوعات پیرامون مردم غافل نبوده و آثار خود را به محل تلاقی مسائل شخصی و اجتماعی بدل کرده است. در میان این مسائل، پرداختن به آیین ازدواج درخور توجه است. در مقاله حاضر، با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی، آداب و رسوم مربوط به ازدواج در مثنوی و غزلیات شمس بررسی شده تا به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که کارکرد اصلی ذکر آیین هایی چون «خواستگاری و خوزه گری، چادر و روبند افکندن و مستوری عروس، مهریه، تعیین روز و ماه سعد، بردن هدیه (دست پیمان، نشانی و قماش) ، آذین بستن کوی و برزن، آراستن عروس و حنابستن او، دست-افشانی و سماع و ساز و آواز، جهیزیه و شب گردک یا زفاف»، در دو اثر مذکور چه بوده است؟ به نظر می رسد مولانا از ین طریق، به تشریح و تبیین بخشی از منظومه فکری خود پرداخته و موجب سهولت در فرایند درک مخاطب از مهین ترین موضوعات عرفانی، دینی، تعلیمی و عاشقانه شده و به مفاهیم انتزاعی، عینیت بخشیده است. ضمن اینکه تشریح کیفیت آیین های پیرامون ازدواج در فرهنگ ایرانی به جنبه های اجتماعی و مردمی شعر مولانا قوت بیشتری بخشیده است.کلید واژگان: مولانا, مثنوی, غزلیات شمس, فرهنگ ایرانی, ازدواج
-
کهنالگوی آنیما، یکی از اصطلاحات بنیادی در روانشناسی یونگ است که در ناخودآگاه فردی و جمعی نوع بشر جای گرفته و تجسم تمامی گرایشهای زنانه در روح مردبه شمار میرود. یکی از نمودگاه های اصلی ناخودآگاه بشری و به تبع آن، آنیما، هنر و ادبیات است. در شعر کهن فارسی، به ویژه غزلهای عطار، این کهننمونه بیشتر در قالب معشوق جلوهگر شده است که در تحقیق حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی بررسی میگردد. نقد کهنالگویی غزلهای عطار منجر به کشف ماهیت، ویژگی و نقش اسطوره ها در جهانبینی شاعرانه او میشود. آنیما در غزلهای شاعر، روساختی جسمانی و ژرفساختی معنوی دارد و به نوعی ازلی و ابدی و متعلق به همه انسانهاست .
معشوقی که عطار در نظر دارد، همسو با دیدگاه یونگ ،غالبا در خواب و رویا ظاهر می شود و بیداری مانع تداوم این دیدار است. آنیما در نگاه شاعر، دو وجه دارد: مثبت که عامل اصلی کمال آدمی و منفی که مایه نابودی اوست. عطار برای تبیین هرچه بهتر معشوق مورد نظر خود از تصاویر کهن نمونه ای متعددی همچون «درخت، پرنده، پری، ماه، خورشید و بت )صنم(» بهره گرفته است.کلید واژگان: عطار نیشابوری, غزلیات, یونگ, کهننمونه, آنیما, معشوقIntroductionthe most important term of Yung's psychology is the oldest example that has various types such as: self, hero, shadow, mask, anima, animus and old wise man. Among the ancestors of the samples, what is said in the present article is Anima, "the elemental element of the embodiment of all the psychological tendencies of feminine in the soul of man, such as: feelings, ambiguous mood, prophetic revelations, irrational sensitivities, the ability of personal love, feelings Towards nature, and finally, relationships with the unconscious. " (Jung, 1377: 270) Anima has two positive and negative sides. The positive side of it will make people achieve excellence, perfection and individuality. On the contrary, the negative motive of Anima, the annoyance of the human body and beyond, is the cause of his destruction. In the classical Persian literature, Anima is the same fancier fanfare. Attar, in his sonnets, has always spoken of a lovers who, in the dream and awakening of the kingdom of his mind, always calls him to himself. Hence, Anemian signs can be examined in his poem.
2. ResearchMethodthe present study is descriptive-analytic. In order to co-ordinate the discussed topics, the old ideas of Jung's model of Anima are firstly classified as Anima. Then, with regard to the components described by Jung, the signs of Anima in the lyrics of Attar and the character of the mistress of tracing, have been reviewed and compared. To illustrate Jung's views on his books, he has also used credible sources to analyze his views.
3.Discussionin the ghost of Attar, Nishapouri, she has appeared in five cases, which are referred to below:3-1. Beloved and Individual
in the process of individuality, man dies of "me" and reaches "himself," or his own original self. (Jung, 1377: 245). In the writings of Attar of Neyshaburi, the descriptions given from the joinal stage are very similar to the process of individuality. In Islamic mysticism, they are told to someone who "has joined in God and is related to ethics ... [also] is connected with lack of perception." (Goharin, 1388: 10/191) In Attar's eyes, the lover at this stage, due to the affection of the beloved Anima, reaches the peaks of spiritual growth. As a result of the removal of the veil curtains, he reveals some factual facts about him and deserves the human personality aspects He will emerge.
3-2. Beloved and Freamkhani
the ancient presence of the beloved Anima in the ghosts of Atar is very prominent, especially when the poet deals with the emotional experiences he experiences in his unconscious. Experiences that are present in the individual entity of Attar, but as a common heritage to other people, are worth attention. The poets use the various tools to describe these experiences. "Therefore, the poetic tools, the best example of pursuing emotional patterns in individual lives and poetry themselves, are the most important venue for exploration of contemporary human experiences with ancient patterns of the past generation." (Horri, 2009: 177) On this basis, the presence of the beloved Anima in the poetry of Attar is the common heritage of humanity that has come from the distant past to the unconscious of Attar, and he has described various aspects of it in the form of poetry. One who loves the hearts of all the lovers of the world and speaks to him about every whim and dowry.
3-3. Expression of the Beloved in Dream and Dream
Jung believes that, because Anima is an "inner side" of the soul, (Allner, 1993: 58), it always becomes dreamy and dreamy. (Jung, 1368: 109) Attar, too, often speaks of a lover in the guise of ghosls, which appears to him in an unconscious manner and can communicate with him in his dreams. A visit to a beloved in the Valley of Dreams is a dream that he loves to accomplish, waiting for his life. The poet believes that the person who succeeds in seeing a manifestation of Anima is beloved, the heat of love will make all of his infidels believe in faith.
3-4. Spirituality and eternal and eternal beloved
Beloved Anima, in the eyes of Attar, acts like a rescuer who, in moments of frustration, cries for a man's existential shout and brings him back to life. Yong also believes that "whenever a man's reasonable minds fail to recognize the truths that are hidden in his subconscious, he is helpless to bring them out. Even the role that feminine feminism plays in the matching of the male's mind with intrinsic values and thus makes the way more inferior to the angles is more critical. " (Jung, 1377: 286) From the viewpoint of Attar, his beloved has a life-giving spirit, which he even uses, and Moses possesses insight. Anima of the beloved in the sonnets of Attar, when he reveals himself, appears the new doors of the universe of meaning, and all the physical states of the human body are transformed into the Enlightenment of his devotion.
3-5. the Negative Way of Beloved
the beloved Anima appears in two different forms: sometimes negative and annoying, and sometimes positive and calming. This feature is in line with Jung's approach (Shamsa, 1370: 231), which states that the male psychological man in this board mentions men in a destructive game, and that the effect of this psychic trick is manifested in all male conversations, and freedom Exercise and emotional effects of the sexually transmitted genitalia. (Jung, 1377: 284) The figure Attar provides to his beloved is sometimes accompanied by love and love, and it depicts an ideal image of it. Sometimes, he also reveals his bloodsucking up and his negative side.
4.ResultsAnima is the embodiment of the female soul tendencies of the man. Attar, as a faithful and mystic poet, speaks of a lovers who have a spiritual and profane structure. This is apparent in light of the metaphoricalness of the mystic language. In Attar's eyes, the lover, relying on the attention of the beloved Anima, reaches to the peaks of perfection and spiritual growth. As a result of the removal of the veil curtains, he reveals some factual facts about him and deserves his human personality. Find out The lover has a certain path in the ghazals of Attar; it means that he first involves terrestrial concepts, and in line with the approach of the lover (solicitor) to the individuality stage, the epistemic aspect of it is added, and eventually, in a final destination It finds only that it contains spiritual truths. He has made great contributions to Pierre Farzaneh this time. The presence of the beloved Anima poetry in the poetry of Attar, as a common heritage of human type, has come from the distant past to the poet's unconscious, and he has mentioned it using the artistic means of poetry. Jung describes the manifestation of Anima in two modes of sleep and dream. Attar also often speaks of a livelier who appears to be in a state of indifference to him and communicates with his dreams. Along with Jung's approach, Anima's beloved in Attar's eyes, as a savior, in the moments of despair, he casts out to the cry of the existential of man and returns him to the cycle of life. This approach illustrates the positive and clear functions of Anima's beloved. Attar has mentioned the negative qualities of Anima. The poet addresses to his inner self, that if there is a confrontation, I will be disturbed and astonished, and that sadness will come across me.Keywords: Attar, lyrics, Jung, archetype, anima, beloved -
میخاییل باختین با نظریه منطق مکالمه فضای نوینی در حوزه رشته های ادبیات، زبان شناسی و جامعه شناسی پدید آورد. یکی از شاخصه های اصلی این نظریه، سخن کارناوالی است که بارزترین ویژگی آن، از بین بردن مرزبندی های رسمی پذیرفته شده، دگرگون ساختن و واژگونی مبادی غالب از سوی نهادها و گفتمان های قدرت است. کارناوالیته با استفاده از ابزاری چون انتقاد، هجو، کنایه و تمسخر، مفاهیم و قوانین و ارزش های حاکم بر جامعه را به چالش می کشد و فضای تک صدایی را برهم می زند و جامعه ای چندآوایی، همراه با گفت وگوهای متنوع پدید می آورد. در شعر معاصر فارسی، احمد شاملو به عنوان چهره ای منتقد، در سروده هایش از جمله مجموعه هوای تازه به نقد اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه تک صدایی و محدود زمان خود پرداخته و مبادی فرهنگ رسمی را به چالش کشیده و مرزبندی های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ادبی معمول را درهم شکسته است. به این اعتبار، آنچه در مقاله حاضر بررسی و کاویده شده است، تطبیق توصیفی- تحلیلی موازین نظریه سخن کارناوالی باختین با رویکردهای انتقادی شاملو می باشد. به نظر می رسد شماری از مولفه های این نظریه همچون آمیختگی احساسات متناقض و بهره گیری از گروتسک، توجه به ابعاد زمینی حیات انسانی، درهم شکستن ارزش های رسمی و تحمیل شده به جامعه، نفی تک صدایی و ترویج چندصدایی با رویکردهای شاملو در مجموعه هوای تازه همخوانی دارد.کلید واژگان: شاملو, هوای تازه, باختین, منطق مکالمه, کارناوالMikhail Bakhtin with The theory of dialogism created a new space within the fields of literature, linguistics. One of the main characteristic of this theory is saying carnival the most striking feature, Removing formal boundaries and transform the origins of most of the institutions and discourses of power. So, Carnival using a tool such as criticism, satire, irony and ridicule, is working on concepts, rules and values of the society to challenge and the monologue to disturb and will emerge polyphonic society, with diverse dialogue. On the other hand, In contemporary Persian poetry, Ahmad shamloo is a critical figure Who tried in his poems, including collection of fresh air to criticize the political and social situation monologue and limited community of his time and the beginnings of the official culture of challenge and the boundaries of political, social, cultural and literary usual break. For this reason, The paper will be reviewed and analyzed, Descriptive and analytical review Bakhtin's carnival theory with critical approaches Shamloo will be speaking criteria. It seems a number of factors such as Mixed feelings, and taking advantage of the Grotesque, according to the earthly dimension of human life, official crush and values imposed by society, denial of polyphonic monologue and praise Shamloo approaches consistent set of Havaye Tazeh.Keywords: Shamloo, Havaye Tazeh, Bakhtin, dialogism, carnival
-
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی، پیاپی 29 (بهار 1395)، صص 171 -206نظامی گنجوی در شمار بزرگ ترین سرایندگان فارسی زبان است. قدرت شاعری او موجب شد بسیاری در اندیشه تتبع و پیروی از شیوه او برآیند. در این بین خواجوی کرمانی یکی از کامیاب ترین چهره هاست که توانست خمسه ای به روش پیر گنجه بسراید. روضه الانوار خواجو چنانچه خود او نیز اشاره کرده است به تقلید از مخزن الاسرار سروده شده است. این تاثیرپذیری در دو سطح لفظ و محتوا نمود دارد. یکی از مهم ترین ابعاد تاثیرپذیری محتوایی در حوزه تعلیم و تربیت جلوه گر شده است. بر این اساس آنچه در مقاله حاضر بررسی خواهد شد، نکات تعلیمی ستایشی و نکوهشی مشابهی است که خواجو تحت تاثیر مخزن الاسرار نظامی در روضه الانوار انعکاس داده است. روش تحقیق نیز توصیفی- تحلیلی است. بررسی ها نشان می دهد رویکردهای عمده تعلیمی ستایشی دو شاعر به ترتیب بسامد، بر ستایش موضوعاتی چون خرد و اندیشه، فروتنی و فراموش کردن خود، بخشندگی و کرم، دستگیری از خلق، توسل به خدا و اطاعت از او، توجه به دل، هم نشین خوب و خموشی و کم گویی تاکید دارد. در ارتباط با دیدگاه های تعلیمی نکوهشی نظامی و خواجو هم می توان به نکوهش مواردی چون دنیا و متعلقات آن، بی عدالتی و ستمکاری، ظاهرپرستی و ریاکاری اشاره کرد که از این بین، بی ارزش دانستن دنیا و وابسته های آن پرتکرارترین آموزه در هر دو منظومه بوده است.کلید واژگان: مضامین تعلیمی, نظامی, خواجوی کرمانی, مخزن الاسرار, روضه الانوارNezami Ganjei is one of the greatest poets of Persian language. His poetic power caused many to think of imitating his style in poetry. Among those who imitate him is Khwaju Kermani, one of the most successful poets, who composed some poetry very near to the style of Nezami in Khamse. Rowżat-al-anws Khwaju, as he called it, was written to imitate Makhzan al-Asrar. This imitation is manifested both in the form and content. One of the most important aspects of the effectiveness of content is reflected in the field of education. Therefore, what will be explored in future research are guidelines of praise and criticism similar to that Khwaju under the influence of the Nezami in the Rozatol al-anvar. The research method is descriptive-analytical; results show that the main approaches taken by two poets in teaching and praising, based on frequency, are as the following: "The praise of reason and thought, '' praise of humility and forgetting", "praise of the generosity and mercy", " the voluntary giving of help to people", "appealing to God and obedience to him, '' Attention to Heart, "" praise of good companion and finally" praise of silence and reticence. In connection with the criticism views of Nezami and Khajooyeis, the following itms could be mentioned: world criticism and its belongings", "criticism of injustice and oppression", "criticism of the fanatics 'and' criticism of hypocrisy" . Of he mentioned criticism world criticism and its belongings is the most frequently ones in both book of poems.Keywords: didactic content, Nezami, Khajoo Kermani, Makhzan al asrar, Rowżat, al, anwār
-
نظریه نقش گرایی از رویکردی شناختی نسبت به معانی و مفاهیم و تجربیات برخوردار است و اکتساب و بازنمایی تجربه های انسان را از طریق نظام گذرایی بیان می کند. هدف این بررسی دنیای تجربی یا جهان زندگی سعدی در غزلیاتش با استفاده از متغیرهای نقش اندیشگانی می باشد و فرضیه آن این است که از طریق فرایندهای نقش اندیشگانی می توان میزان ذهنی یا عینی بودن غزلیات را دریافت. ضرورت انجام این تحقیق فعل شناسی غزلیات سعدی و تشخیص و تعیین انواع آن بر اساس نقش و معنی است. پیکره ی تحقیق شامل9055 فعل است که بر مبنای نمونه گیری سیستماتیک انتخاب شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که فرایندهای اصلی مادی 23%، ذهنی 11%، رابطه ای 23% بوده و فرایندهای فرعی رفتاری 27%، بیانی 11% و وجودی 5% می باشد. همچنین فرایندهای اسنادی و هویتی شامل 87% به 13% بوده است. می توان از یافته های مذکور استنباط کرد که رفتارها، کنش ها و حرکات بیشتر مورد توجه بوده است و درصد بالای نسبت های توصیفی حاکی از آن است که روابط انتزاعی اکثرا از نوع ساده ی اسنادی بوده است و هویت بخشی خیلی کم مورد توجه بوده است.
کلید واژگان: تجربه, نقش, مادی, رابطه ای, ذهنی, اسنادی, هویتیHalliday`s functionalism enjoys a cognitive approach to meanings, concepts and experiences and expresses how experiences of human beings through transitivity system are acquired and represented. The goal of the present research is to discover the world of experiences and life-world of Saadi in his Ghazaliyat and the hypothesis is that the extent of their objectivity and subjectivity can be identified through the processes of ideational role. The necessity of conducting this research is to the recognizing and determining types of verb in Sadi's Ghazalyat, regarding their role and meaning. The corpus consists of 9055 verbs which has been chosen based on systematic sampling. The findings indicate that the percentage of major processes including material, mental and relational are 23%, 11% and 23%, respectively, and minor processes e.g. behavioral, verbal and existential consist of 27%, 11% and 5%, respectively. Also Attributive and identifying processes in Sadi's Ghazaliyat include 87% to 13%, respectively. It can be inferred that the behaviors, actions, and movements have been considered more. The high percentage of descriptive attributes demonstrates that attributive process has been mostly considered as simple attributive and the identity creation has been rarely noticed.Keywords: experience, Function, material, relational, mental, attributive, identity creation -
کانون روایت یکی از نظریه های ادبی است که در ادبیات داستانی بسیار مورد توجه است و در تحلیل توانمندی ها و شگردهایی که داستان پرداز برای شکل دادن به حکایت های خویش از آنها بهره گرفته، اهمیت فراوان دارد، تا جایی که هرگونه ایجاد تغییر در کانون روایت، سبب ایجاد تمایز و تغییر در جربان اصلی داستان و حتی موضوع آن می گردد. ژراژ ژنت یکی از برجسته ترین نظریه پردازان در این حوزه محسوب می شود. او توانست با جداسازی دو مقوله وجه (حالت) و لحن (آوا) گام موثری در پیشرفت کانون روایت بردارد. بر این اساس، آنچه که در این جستار مورد نظر خواهد بود، بررسی کانون روایت در داستان شیخ صنعان عطار، با توجه به رویکرد ژنت و تاکید بر دو مقوله وجه و لحن است. سنجش نظریه کانون روایت ژنت در داستان شیخ صنعان - که از مهم ترین داستان های فرعی منطق الطیر است- خواننده را با توانمندی بالای عطار در داستان سرایی و استفاده بجا از سطوح گفتاری، زوایای دید متعدد و کانون های زمانی و مکانی روایی متنوع و نیز، غنای متون روایی کهن فارسی آشنا می سازد.کلید واژگان: عطار, شیخ صنعان, کانون روایت, ژرار ژنت, وجه و لحنJournal Of Research Allegory in Persian Language and Literature, Volume:7 Issue: 23, 2015, PP 107 -128Narrative Focus Is One Of The Literal Theories That Is Of The Center Of Attention In Foble (Fictional) Literature. It Also Has Special Importance In Abilities And Strategies Resolution In Which The Story Write, Uses Them For Shopping His Anecdotes. This Important In Ina Level That Any Altercation In Narrative Focus, Causes Difference And Distinctions In Major Intent Of Story And Even In Its Context. Zherar Zhant Is Considered As One Of Clear- Sighted In This Theory. By Separating Tow Category Consisted Of Mood (From State- Status) And Tone (Sound), He Could Tread An Important Step In Narrative Focus. What Is The Main Issue (Concern) In This Query, Is To Handling (Checking) Narrative Focus In Attar's Story Of Sheik Sanan, By Regarding Zherar's Attitude And Emphasizing On Mood And Tone. Narrative Focus Theory, Is Evaluating In Sheik Sanan Story- Which Is Considered As The Major Important Subsidiary Story- To Make The Reader Familiar With Attar's Super Ability In Story – Narration, His Appropriate Use Of Speaking Level, His Multiple Point Of Viewes, Various Narrative Time And Place Fireplaces And Also Getting Readers Familiar With Ancient Persian Narrative Text's Enrichment.Keywords: Attar, Sheik Sanan, Narrative Focus, Zherar Zhant, Mood, tone
-
در مقاله حاضر، توزیع بسامدی و درصدی انواع زمان را در سه دفتر چهارم، پنجم و ششم مثنوی با رویکرد «سبک شناسی رایانشی – پیکره ای» بررسی کرده ایم که هدف از آن، کشف جنبه هایی از صدای دستوری، سبک روایی و میزان واقع گرایی در دفاتر ذکر شده است. مبانی نظری و کاربردی پژوهش، تلفیقی از «نظریه نقش گرایی هلیدی» و دستور سنتی فارسی است و پیکره زبانی آن شامل15890 فعل است که به روش نمونه گیری نظام مند از جامعه آماری دفاتر فوق، انتخاب و شانزده متغیر زمان در آن تحلیل شده است. یافته های آماری نشان می دهد که انواع زمان حال با 64 درصد، بیشترین و آینده با سه درصد کمترین بسامد را دارند، زمان گذشته نیز 35 درصد زمان ها را به خود اختصاص داده است. نمود گذشته چهار درصد و نمود حال، صفر است؛ امر، نهی و الزام نیز شامل هجده درصد می شود. درصد بالای زمان حال بیانگر این است که مولانا، فلسفه «روان شناسی انسان گرایانه» داشته و به زندگی در «اینجا و اکنون» می اندیشیده است. همچنین وی از داستان ها و رویدادهای گذشته نیز برای تبیین احوال افراد استفاده کرده که زمینه گفت وگو و چندصدایی حال و گذشته را موجب شده است.
کلید واژگان: زمان, مثلث سبکی, نمود, انسان گرایانه, اینجا و اکنونIn the present article, the frequency and percentage distribution of the kinds of tenses have been analyzed. The goal is to discover the narrative stylistics, some aspects of grammatical voices and the degree of distance from reality. The theoretical framework is based on systematic functional grammar and traditional grammar. Its corpus contains 15890 verbs, which have been selected by systematic sampling in which 16 tenses have been analyzed. The statistical findings show hat the present tense with 64% consists the most and the future tense with 3% is the least. The past tense includes 35% of the all. Aspect of the past tense is 4% and of the present is zero. Also the imperative and subjunctive is 18%. The high percentage of the present tense shows that Rumi enjoys a humanistic philosophy and he thinks of living here and now. He uses the past stories and events to explain the dispositions of the people, which results in dialogue and polyphony of the present and the past.Keywords: Tense, Stylistic triangle, Aspect, Humanistic, Here, now
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.