پدیدارشناسی هرمنوتیکی در پژوهش کیفی
برای پدیدارشناسی به مثابه روش تحقیق کیفی روش شناسی های متنوعی ارایه شده است. این تنوع را میتوان ذیل دو رویکرد عمده قرار داد: پدیدارشناسی توصیفی و پدیدارشناسی هرمنوتیکی. در این مقاله ضمن تاکید بر پیوند گسستناپذیر فلسفه و روش در پدیدارشناسی، تلاش میشود تا مبانی فلسفی پدیدارشناسی هرمنوتیکی را مورد کاوش قرار داده، پیوند یادشده را در فرایند تحقیق ردیابی کنیم. بر این اساس مقاله به دو قسمت تقسیم میشود؛ در قسمت نخست به زمینه های تاریخی ظهور پدیدارشناسی پرداخته و نسبت پدیدارشناسی هرمنوتیکی را با پدیدارشناسی توصیفی روشن و به مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی پدیدارشناسی هرمنوتیکی اشاره کردهایم. در قسمت دوم، از خلال پرداختن به آرای هایدگر و گادامر نشان دادهایم که مبانی فلسفی در روش پدیدارشناسی هرمنوتیکی در سراسر فرایند پژوهش حضوری فعالانه دارد و به چگونگی رویارویی ما با موضوعات و مسایل در پژوهش ساختار و جهت میدهد. گشودگی نسبت به پدیدار و گفتگوی مداوم با آن، مهمترین خصلت این روش است که به مثابه یک پراکسیس از لحظه انتخاب موضوع و مواجهه با ادبیات پژوهش و نظریه ها تا گردآوری و تحلیل داده ها و نگارش پژوهش همواره در تحقیق حضور دارد و آن را هدایت میکند.
-
نظریه جنسیت علامه طباطبایی، یک مواجهه انتقادی
*
فصلنامه شیعه شناسی، بهار 1402 -
قدرت زمان مقدس مردم شناسی تفسیری از کنش های عراقیان در ایام مرتبط با عاشورا
عبدالحمید بیات*،
فصلنامه مطالعات فرهنگ - ارتباطات، بهار 1403